ارسالها: 2554
#51
Posted: 12 Nov 2012 20:33
14 - روزی شهداء از دیدگاه آقای برقعی :
مثلا در صفحه6 خرافات وفور می فرمایند :
" کسانی که از قرآن بی خبرند خیال می کنند که شهدا در همین دنیا از رزق دنیا می خورند ! "
و الله من یک نفر را نمی شناسم که خیال کند که امامان از آبگوشت و چلوکباب دنیا می خورند.
15 - معنای عند الرب :
این مرحوم که خدا از تقصیراتش بگذرد چیزهایی در صفحه 5 خرافات وفور در باره "عندالخلق" و " عند رب " نوشته و به عقاید شرک آمیز آلوده کرده که فقط باید به خدا پناه برد . بالاخره ایشان می فرمایند :
" آنان (صلحا و شهدا و انبیاء) عند ربهم هستند ، نه عندالخلق و نه عند القبر ، عندرب کجاست".
گویا ایشان گمان برده اند اگر کسی عندا لخلق باشد الزاما عندرب نیست ولابد خداوند نزد خلق حضور ندارد؟ اما قرآن غیر ازاین می گوید . در آیات شریفه 36 و 37 سوره مبارکه آل عمران می فرماید :
" کَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ " (37) آل عمران .
هر وقت زکریا به محراب عبادت حضرت مریم وارد می شد رزق شگفت آوری می یافت و می گفت ای مریم این روزی از کجا برای تو می رسد؟ "...گفت این روزی از نزد خداوند است ( من عندالله ) و به راستی خداوند به هر که بخواهد روزی بی حساب می دهد . "
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#52
Posted: 12 Nov 2012 20:33
16 - وصی در دیدگاه علامه برقعی :
علامه برقعی در صفحه 177 فرموده اند :
" بسیاری از رسولان خدا طبق ایات قرآن وصی نداشته اند مانند حضرت هود و شعیب و عزیر و... "و البته معلوم نیست این عقیده را از کجای قرآن بیرون آورده اند ؟ " براستی آیا علامه برقعی سرگذشت حضرت هارون و حضرت موسی را در قران خوانده اند ؟
توسل ائمه اطهار علیهم السلام : 17 -
در صفحه 124 می نویسند :
"هیج کدام از ائمه به بشری متوسل نشده اند..."
و شگفتا، بسیاری از ادعیه صحیح السند و بعضی از همان دعاهایی که آقای برقعی در خرافات وفور آورده اند پر است از توسل ائمه به جد بزرگوارشان . در صحیفه سجادیه در دعای روز شانزدهم می خوانیم
" اتوجه الیک اللهم لا اله الا انت بنبیک محمد... یا محمد انی اتوجه بک الی الله ربک و ربی فی قضاء حاجتی . . . "
و هم چنین در دعای روز عرفه از امام حسین علیه السلام و در دعای عرفه از حضرت سجاد علیه السلام ودر دعای حضرت سجاد علیه السلام هنگام زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام و در دعای سی ام از دعای صحیفه این نوع از توسلات بچشم میخورد . راستی حسین بن علی و علی بن الحسین علیهم السلام به اندازه علامه برقعی و رفقایش از قرآن و توحید خبر نداشتند؟
18 - نماز خواندن بر روی قبر :
مرحوم برقعی صفحات زیادی را به نماز خواندن بر روی قبر اختصاص داده اند ، آخر کدام یک از شیعیان بر روی قبر امامان نماز می خوانند؟ ایشان نمی دانند که فاصله محل نماز در حرم مطهر ائمه (ع) و مرقد مطهر آنها غالبا بیشتر از فاصله نمازگاه مسلمین تا مرقد شریف رسول الله ص میباشد . بگذریم ، بررسی اشتباهات مرحوم برقعی به راستی خسته کننده و ملال آور است و هر صفحه ای به ده صفحه توضیح نیازمند است و گمان می کنم فعلا همین مقدار کافی باشد .
19 - اخلاص موحدین در زیارت ائمه معصومین علیهم السلام :
نمی دانم چرامرحوم برقعی و دوستانش به زائران حرم ائمه (ع) پرداخته اند در حالی که زائرین غالبا مردمانی با اخلاص بوده و هر زیارتی را با تسبیح پروردگار و اقرار به توحید و یگانگی خداوند آغاز می کنند. امااین آقایان وهابی نما حتی یک بار به من و شما نگفتند که پیروی از سنت عمر یا اطاعت مطلق از غیر معصوم یا چه فرمان یزدان و چه فرمان شاه شرک است ؟ !
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#53
Posted: 12 Nov 2012 20:33
20 - مرز توحید و شرک در قرآن کریم :
دین مقدس اسلام دین توحیدی است و شرک به تعبیر قران « ظلم عظیم » و از گناهان نا بخشودنی است . به راستی از اولین وظایف هر مسلمان پیراستن عقیده و عمل خود از انواع شرک است. در این حقیقت تردید و اختلافی نیست. اختلاف میان جمیع مسلمانان از شیعه و سنی با آقای برقعی و ابن تیمیه نادان و محمد بن عبدالوهاب تفرقه افکن و دوستان و هم مسلکان ایشان در مصادیق توحید و شرک است. با این که توضیحات روشنی در این مورد از روایات موجود است ، اما سعی می کنم در این نوشته فقط از قرآن کریم استعانت جویم .
قرآن کریم از زبان مشرکین هنگام عذاب چنین حکایت می کند :
" تَاللَّهِ إِن کُنَّا لَفِى ضَلَالٍ مُّبِینٍ إِذْ نُسَوِّیکُم بِرَبِّ الْعَالَمِین شعرا /98.
سوگند به خدا که ما در گمراهی آشکاری بودیم هنگامی که بت ها را با پرودگار عالمیان برابر می گرفتیم " .
این سخن روشن قرآن کریم می تواند سرفصل آخرین بحث ما قرار گیرد. در این آیه شریفه ، شرک یعنی برابر گرفتن کسی یا چیزی با رب العالمین ، هم چنان که مفهوم کلمه شریک نیز چنین حقیقتی را القا می کند. پس باید به قرآن کریم مراجعه کرده و ببینیم کدام عمل یا عقیده ای برابر گرفتن کسی یا چیزی با «رب العالمین» است که مصداق شرک قرار می گیرد.
1/20 - آیا اگر معتقد باشیم کسی می تواند ، به اذن خداوند ، کارهائی را که خدا به خود نسبت داده ، و آن انحصاری خود قرار نداده است ، انجام دهد ، مشرک شده ایم ؟ شکی نیست که حیات و ممات به دست پروردگار است و این حقیقت در بسیاری از آیات شریفه تأکید و تکرار شده است ، پروردگار زنده کننده و میراننده موجودات است ، چنان که می فرماید :
" وَ اللَّهُ یُحْیی وَ یُمیتُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ آل عمران 156
خداوند زنده می کند و می میراند و خداوند به آن چه می کنید بینا است ."
و می فرماید :
" إِنَّا نَحْنُ نُحْیی وَ نُمیتُ وَ إِلَیْنَا الْمَصیر ق 43
همانا ما زنده می کنیم و می میرانیم و بازگشت به سوی ما است ."
اما همین قرآنی که در ده ها آیه شریفه با تأکید می فرماید که مرگ و زندگی دست خداوند است در آیه شریفه 49 از سوره آل عمران به صیغه متکلم وحده از زبان عیسی (ع) می فرماید :
" أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ "
و کور مادرزاد را و مبتلای به پیسی را به اذن خداوند شفا می دهم و مردگان را به اذن خداوند زنده می کنم .
به صریح آیات قرآن کریم ، اگر معتقد شویم کسی ممکن است به اذن خدا مردگان را زنده کند ، مشرک نیستیم. و بر خلاف تصور مسیحیان زنده کننده مردگان نه خدا است و نه شریک او و نه پسر او.
2/20- آیا اگر معتقد شویم کسی می تواند کارهای فوق طاقت بشری ، کارهایی که انسان های دیگراز آن عاجزند ، به اذن خداوند ، انجام دهد. مشرکیم؟
در آیات 38 تا 40 سوره مبارکه نمل خداوند از زبان سلیمان نبی نقل می کند که به مصاحبان خود می گوید :
" کدام یک می تواند تخت بلقیس ر ا پیش از آن که تسلیم امر من شود اینجا بیاورد؟"
عفریتی از جنیان می گوید من چنان برآوردن تخت او قادر هستم و امینم که پیش از برخاستن تو از جایگاهت تخت را به حضور می آورم
" قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ "
و آن کس که به علم کتاب (الهی) آگاه بود، گفت :
" من چنان برآوردن تخت بلقیس قادر هستم و پیش از آن که چشم بر هم زنی تخت را بدینجا می آورم "
" پس سلیمان تخت را نزد خود مشاهده کرد"
ملاحظه می فرمایید به صریح آیات قرآن مجید مردی از اولیاء خداوند که پیغمبر نیز نبود ، تختی را که قرآن در آیه 23 همین سوره مبارکه « عرش عظیم » می خواند ، قبل از یک چشم بر هم زدن ، از پایتخت ملکه سبا به حضور سلیمان می آورد و البته نه او خداوند است و نه شریک خدا.
3/20 - مؤمنان و موحدان می دانند که بادها به امر خداوند جابجا می شوند چنان که قرآن مجید در آیات زیادی متذکر این معنی است و می فرماید :
" هُوَ الَّذی یُرْسِلُ الرِّیاحَ " اعراف/57
و می فرماید :
" وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ یُرْسِلَ الرِّیاح " روم /46
و می فرماید :
" اللَّهُ الَّذی یُرْسِلُ الرِّیاحَ "روم 48
اما در آیه 81 سوره انبیاء می فرماید :
" وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْری بِأَمْرِهِ إِلى الْأَرْض...
باد تند را مسخر سلیمان گردانیدیم تا به امر او بر سرزمین شامات که در آن برکت قرار دادیم بوزد".
ودر آیه 36 از سوره مبارکه ص می فرماید :
" فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْری بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ
باد را مسخر فرمان سلیمان کردیم تا به امر او ، هرجا بخواهد به آرامی روان شود"
و البته سلیمان نبی نه خدا بود و نه شریک خداوند . بلکه بنده ای عاجز و ناتوان در درگاه احدیت بود.
راستی آقای برقعی نباید این آیات را خوانده و در آنها تدبر کرده باشد؟
4/20- استعانت و کمک خواستن از دیگران :
همه مسلمانان بدون استثناء درنمازهای یومیه ، سوره مبارکه حمد را می خوانند و در این سوره آیه شریفه" ایاک نعبد و ایاک نستعین (خدایا) تنها تورا عبادت می کنیم و فقط از تو کمک می جوییم" را قرائت میکنند . آیا با وجود این اقرار صریح ، خدایا فقط از تو کمک می جوییم ، کمک و استعانت خواستن از دیگران شرک است ؟
آیا غیر از این است که همه انسان ها در گذراندن زندگی از انسان های دیگر کمک می گیرند. حتی اولیاء و رسولان الهی نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند. خداوند در آیه 95 سوره کهف از زبان ذوالقرنین می فرماید:
" فَأَعینُونی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْما ، شما با قوت بازو به من کمک کنید تا سدی محکم بین شما و آنها بسازم".
5/20 – هدایت الهی :
یکی از اسمای حسنای الهی هادی است و در آیات زیادی از قرآن کریم بر هدایت پروردگار تأکید شده و این صفت فقط به ذات الهی نسبت داد شده و از دیگران سلب گردیده است. چنان که می فرماید :
" قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یَهْدی لِلْحَق ، (ای پیغمبر به مشرکان) بگو آیا هیچ یک از شرکای شما کسی را به راه حق هدایت تواند کرد، بگو تنها خداست که به سوی حق هدایت می کند".
و می فرماید :
" لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدی مَنْ یَشاء ء ، بر عهده تو هدایت نیست بلکه خداوند هر که را بخواهد هدایت می کند".
و باز می فرماید:
" إِنَّکَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ ، تو نمی توانی کسانی را که دوست داری هدایت کنی اما خداوند هر که را خواهد هدایت می کند".
ملاحظه می فرمایید که در آیات مذکور هدایت فقط به دست پروردگار است . اما در مقابل این آیات، آیات شریفه دیگری وجود دارد که می فرماید :
" وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا ، و قرار دادیم پیشوایانی که به سوی ما هدایت می کنند" و می فرماید :
" إِنَّکَ لَتَهْدی إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ ، به راستی که تو هدایت می کنی مردم را به راه راست".
6/20 - نصرت و یاری جستن :
قرآن مجید در اوصاف مشرکان می فرماید :
" وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُون ، (مشرکان) غیر از خداوند خدایانی دیگر گرفته اند تا نصرت و یاری جویند".
و باز می فرماید :
" أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیر ، آیا نمی دانند (مشرکان) که پادشاهی آسمانها و زمین مختص خداوند است و شما را غیر از خداوند یار و یاوری نیست".
آیا اگر کسی ازغیر خدا نصرت بجوید مشرک است ؟
قرآن مجید از زبان عیسی بن مریم می فرماید :
" فَلَمَّا أَحَسَّ عیسى مِنْهُمُ الْکُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصاری إِلَى اللَّهِ ، چون عیسی دریافت قوم ایمان نمی آورند گفت که کیست با من دین خدا را یاری کند".
بسی برتر از یاری خواستن عیسی (ع) از مردم ، یاری خواستن خداوند از مردم است چنان که در آیه 7 از سوره محمد می فرماید:
" یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ ، ای اهل ایمان اگر خدا را یاری کنید خداوند نیز شما را یاری کرده و گامهایتان را ثابت می کند".
7/20 - ولی گرفتن غیر از خداوند :
قرآن مجید در آیه 101 از سوره کهف در وصف پندار کفار میفرماید :
" أَ فَحَسِبَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنْ یَتَّخِذُوا عِبادی مِنْ دُونی أَوْلِیاءَ إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرینَ نُزُلا ، آیا کافران می پندارند که ( میتوانند ) بندگان مرا ،غیر از من، ولی و یاور بگیرند ، همانا ما برای کافرین جهنم رامهیا نموده ایم ".
ودر آیه 16 از سوره رعد می فرماید :
" قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ لا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا (خدارا رها کرده) و غیر خدا را برای یاری و نگهبانی خود برگرفتید در صورتی که آنها بر سود و زیان خود نیز قادر نیستند".
درعین حال می فرماید :
" وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر "
و باز می فرماید :
" إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون " مائده /55
قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم در آیه 78 سوره شعراء می فرماید :
" وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفین ، هر گاه مریض می شوم او (خداوند) مرا شفا می دهد". حال اگر کسی برای شفای بیماری به دکتر برود یا دارو بخورد، لابد بنظر آقای برقعی ، مشرک است ، زیرا آن چه به دست خدا است از دیگری خواسته است.
8/20 – رازقیت الهی :
بیش از هفتاد آیه از قرآن کریم تأکید می کند که رازق روزی بندگان خداوند است و قبض وبسط روزی به دست اوست. آیا اگر دنبال روزی و کار رفتیم مشرکیم؟ در سوره مبارکه فصلت آیه ششم به صراحت می فرماید :
" فَاسْتَقیمُوا إِلَیْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ ، در راه خدا استقامت بورزید و از او طلب بخشش کنید "
.آیا فرزندان یعقوب وقتی به پدر گفتند :
" قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ،ای پدر برای ما طلب مغفرت کن ".
و پدر درخواست آنان را پذیرفت، مشرکند؟
ملاحظه فرمودید به تصریح قرآن کریم نه کارهای خدایی کردن، نه مرده زنده کردن، نه استعانت جویی از غیر خدا، و نه به دنبال روزی رفتن و از دارو و دکتر شفا جستن و نه در طلب مغفرت متوسل شدن ، شرک نیست.
مرز توحید و شرک در قرآن مجید نه در توسل و نه در شفاعت و نه در خواندن و یاری خواستن از غیر است بلکه در استقلال ذاتی قائل شدن برای اشیاء و یا اشخاص است . اگر کسی قرص مسکن بخورد و رفع و تسکین درد را خاصیت بالاستقلال و ذاتی ماده بداند و معتقد باشد که خداوند چنین تأثیر و خاصیتی را مقرر نفرموده ، مشرک و دهری مذهب است ، و یقینا هم اگر کسی تصور کند خدا بخواهد یا نخواهد امام رضا ع یا رسول الله ص یا دکتر او را شفا می دهد ، مشرک است .
یقینا اگر کسی تصور کند مغازه ، مرید ، وزارتخانه ، محراب و منبر است که به او روزی می دهد و اگر هر کدام رفت روزی قطع می شود ، مشرک است
یقینا اگر کسی تصور کند امر فلان کس استقلالا در رتبه امر خدا است مشرک است .
اما شرک در شفا خواستن از قرص مسکن یا دعای امام یا طلب روزی از مغازه یا توسل به امام و پیغمبر نیست بلکه شرک آن است که قرص و مغازه و امام و پیغمبر را ذاتا صاحب استقلال بدانیم و قدرت شفا دادن را در برابر قدرت تامه و کامله خدا قرار دهیم .
و معنی آیه شریفه" تَاللَّهِ إِنْ کُنَّا لَفی ضَلالٍ مُبین إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعالَمین ، سوگند به خدا که ما در گمراهی آشکاری بودیم هنگامی که بت ها را با پروردگار عالمیان برابر گرفتیم" همین است .
انسان ها نیز به اذن خدا مرده زنده می کنند . به باد فرمان می دهند ، از غیب خبر می دهند ، چنان که مطابق آیات قرآن خضر به موسی گفت . اگر هم اشیاء بی جان تسکین درد می دهند و شفا میدهند ، شکی وجود ندارد که همه اینها به اذن پروردگار عالمیان است ، نه قدرتی در کنار خداوند و برابر گرفتن دیگران با حضرت حق.
شگفت انگیز است که همین آقایان برای رفع سردرد به دارو متوسل می شوند و برای سیر شدن به غذا و برای علم آموختن به معلم و برای زنده ماندن به هوا ، اما اگر کسی به پیغمبری و امامی متوسل شود او را مشرک می دانند.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#54
Posted: 12 Nov 2012 20:34
21 - خواندن غیر خدا :
مرحوم علامه برقعی در صفحه 119خرافات وفور می فرمایند :
" خواندن اهل دنیا برای کمک و یاری اشکالی ندارد در صورتی که مدعو زنده و حاضر باشد ، نه آن که مدعو غیبی و غایب بی خبر" .
سخن فوق تقلیدی است از سخن محمدبن عبدالوهاب دررساله کشف الشبهات و آن هم رو نوشتی است از حرف ابن تیمیه در زیارت القبور ، بی کم و کاست.
اما راستی اگر خواندن غیر خدا برای کمک و یاری شرک باشد چه فرقی میان زنده و مرده است ؟ مگر بت زنده و مرده و حاضر و غایب دارد؟ مگر آن که خداوند شریک قرار دادن زندگان را می پسندد و از شریک گرفتن مردگان ابا دارد؟! حقیقت این است : زنده یا مرده، شیئ یا شخص ، هر یک را اگر معبود گرفتیم عبادت غیر خدا را کرده ایم و مشرکیم و اگر زنده یا مرده ، شیء یا شخص را بعنوان وسیله بر گزیدیم ، واضح است که وسیله غیر از شریک خداوند است.
شما قضاوت بفرمایید توسل به پول برای رفع حوائج عیبی ندارد اما آیا توسل به دعای پیامبر و امام برای رفع حوائج شرک است ؟
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#55
Posted: 12 Nov 2012 20:34
22 - فاسد ترین نوع شرک :
به یکی از آقایان پیرو مرام وهابیت عرض کردم که من و شما دائما به اشیاء و اشخاص متوسل می شویم ، آب برای رفع تشنگی ، نان برای رفع گرسنگی ، دارو و دکتر برای رفع بیماری و ... چرا توسل شرک است ؟ فرمودند:
"درامور طبیعی و عادی ا شکالی ندارد ، در امور ماوراء طبیعی نباید چنین کرد". البته بدین ترتیب قلمرو حکومت خدا به ماوراء طبیعت منحصر می شود که در آن جا توسل به غیر خدا شرک است و در امور طبیعی خدا را کاری نیست و توسل مانعی ندارد . این عقیده از فاسدترین انواع شرک است که آقایان مبلغ آنند و ازتبعات آن غافل اند.
مرحوم علامه در صفحه 125 خرافات مثلا مچ گیری فرموده اند که :
" اگر امام را حاضر می دانی چرا می گویی خدایا سلام مرا به او برسان و اگر غایب است چرا می گویی أَشْهَدُ أَنَّکَ تَسْمَعُ کَلَامِی ".
لابد ایشان گمان می کنند که پیام غائبان را باید خدا برساند و حاضران احتیاجی به قدرت پروردگار ندارند و اسباب و وسائل آن را می رساند. پناه می بریم به خداوند از چنین شرک فاسدی.
انصاف می دهم که صرف وقت بیشتر بر نوشته آقای برقعی اسراف است. اما در بعضی از تتبعات ایشان حیرانم و دلیل آن را نمی دانم . راستی وقتی آیات شریفه قرآن کریم به صراحت می فرمایند :
" وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ و کسی که در راه خدا کشته شده مرده نپندارید بلکه او زنده است و نزد پروردگار روزی می خورد و شما نمی دانید".
چرا این «علامه » اصرار دارد با توجیه و تأویل غیر از این بگوید . وی در صفحه 135 خرافات وفور به شیعیان ایراد می گیرند که چرا :
" اخباری که بر خلاف خلفا و بر خلاف اهل سنت است جمع کرده اند"
ودر همان حال خود ایشان شیعیان را احمق ، کذاب، بیشعور، مشرک، فاسد و حقه باز می نامند.
آقای برقعی می دانند که بندگان خدا به آلت شنیدن می شنوند اما چطور نمی دانند که آلت شنیدن فقط گوش نیست و خداوند بر دل الهام و اشراق می کند .می دانند که بر سر رسمیت مذهب شیعه بین سید مرتضی و خلیفه عباسی اختلاف بود . چطور در کتب اهل سنت نخوانده اند که پیغمبر فرمود اهل بیت من مانند کشتی نوح اند. اهل بیت من امان امت هستند. علی صدیق اکبر است ، علی بهترین بشر است ،علی و شیعه او بهترین خلق خدایند، شیعیان علی رستگارانند، علی حجت خداست . احادیث مذکور را می توانید در مدارک زیر از برادران اهل سنت که بعضی از آنها قبل از سید مرتضی تدوین شده ملاحظه فرمایید. تفسیر سیوطی ، تاریخ ابن عساکر، کنوز الحقایق، صواعق محرقه، مستدرک حاکم روایت از ابوذر، ریاض النظره ، تفسیر طبری، خداوندانصاف دهد و از لغزش های ما درگذرد.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#56
Posted: 12 Nov 2012 20:43
در آمدی بر دین های ساختگی(قسمت اول)
آیا پرستش در کشورهای مختلف مخصوص خداوند یکتاست؟! عادات و رسوم خرافی و توسل به غیر خدا در کدام کشورها همچنان رواج دارد؟ آیا خرافه و خرافه پرستی در غرب پیشرفتۀ صنعتی و مدعی، وجود دارد؟
برای آشنایی بیشتر با برخی آداب و رسوم خرافی و دین ها و فرقه های ساختگی بشر در جهان با این گزارش ویژه همراه شوید.
جام دینی؛ مشرق نیوز گزارش داد: با گذشت بیش از 1400سال از دعوت آخرین فرستاده خدا به پرستش و عبادت خدای یگانه، و با وجود مبعوث شدن 124 هزار پیامبر برای نشان دادن مسیر صحیح به بشریت در اعصار گونان و ریشه کنی جهالت انسان، در قرن 21 و در اوج پیشرفت کشورها در زمینه های اقتصادی، علمی، صنعت، تکنولوژی، بهداشت و درمان، آموزش و ارتباطات و ... در اقصی نقاط جهان، از شرقی ترین اجتماعات در حال توسعه و تازه توسعه یافته تا غربی ترین کشورهای صنعتی و پیشرفته که پیشتازان اقتصاد و پیشرفت در جهان بشمار می آیند هنوز ریشه های جهالت خشک نشده است.
میل به خرافه و توسل به غیر خداوند متعال و یکتا، همچنان در میان جوامع غربی و شرقی رواج دارد. گرایش هایی که از پرستش تا تقدیس و تکریم غیر خدا و عادات و عقاید خرافی را در بر میگیرد.
image sharing
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#57
Posted: 12 Nov 2012 21:42
در مبحث توسل در فهرست پرسش هاي شيعه متوسل شدن برادران يوسف به حضرت يعقوب و توسل به شخص پيامبر اسلام هر ده مورد به استناد قرآن در زماني اتفاق افتاده كه آن پيامبران حيات ظاهري داشتند و هنوز رحلت نكرده بودند ؛ لذا به دنبال آبه اي مي گردم كه توسل به مرده در آن به نوعي مطرح شده باشد .
پاسخ :
آيه 64 سوره نساء :
وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيماً
اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم کردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش کنند ورسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش کند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت .
همانطور که مشاهده مي شود رفتن به نزد رسول خدا براي طلب بخشايش در اين آيه عام است ؛ هم شامل حيات ايشان و هم بعد از مرگ ظاهري مي شود . علماي اهل تسنن در مورد اين آيه کلمات بسيار جالبي دارند :
ثم يرجع إلى موقفه الأول قبالة وجه رسول الله صلى الله عليه وسلم ويتوسل به في حق نفسه ويستشفع به إلى ربه سبحانه وتعالى ومن أحسن ما يقول ما حكاه الماوردي والقاضي أبو الطيب وسائر أصحابنا عن العتبي مستحسنين له قال ( كنت جالسا عند قبر رسول الله صلى الله عليه وسلم فجاء أعرابي فقال السلام عليك يا رسول الله سمعت الله يقول ( ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ) وقد جئتك مستغفرا من ذنبي مستشفعا بك إلى ربي ثم أنشأ يقول
يا خير من دفنت بالقاع أعظمه فطاب من طيبهن القاع والاكم
نفسي الفداء لقبر أنت ساكنه فيه العفاف وفيه الجود والكرم
ثم انصرف فحملتني عيناي فرأيت النبي صلى الله عليه وسلم في النوم فقال يا عتبى الحق الاعرابي فبشره بان الله تعالى قد غفر له )
المجموع - محيى الدين النووي - ج 8 - ص 274
پس به جايگاه اوليه در مقابل صورت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم باز گشته وبه وي توسل کند در حق خودش و از وي طلب شفاعت در نزد خدا بنمايد.
از بهترين کلمات آنچه است که ماوردي وقاضي ابو الطيب وديگر اصحاب ما از عتبي نقل کرده وآن را نيکو شمرده اندکه گفت : نزد قبر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بودم که بيابانگردي آمد وگفت سلام بر تو اي رسول خدا . از خداوند شنيدم( کلام خدا در قرآن) که اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم کردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش کنند ورسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش کند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت . ومن به نزد تو آمدم واز گناه خود طلب بخشش کرده و تو را شفيع نزد پروردگارم قرار مي دهم .سپس اين شعر را خواند که
اي بهترين کسي که دربهترين جايگاه دفن شده است که ازبوي خوش آنجاهمه جابوي خوش گرفته است .
جانم فداي قبري که تو ساکن آن هستي که در آن اسوه کامل در عفت وجود وکرم مدفون است
سپس بازگشت . پس چشمانم سنگين شده در خواب رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم را ديدم پس فرمودند که اي عتبي به سراغ اعرابي برو و به او بشارت بده که خداوند گناهان او را آمرزيد.
ثم بعد زيارة الشيخين يذهب للسلام على السيدة فاطمة رضي الله عنها في بيتها الذي داخل المقصورة للقول بأنها مدفونة هناك ، والراجح أنها في البقيع فيقول : السلام عليك يا بنت المصطفى ... ويتوسل بها إلى أبيها ( ص ) . ثم يرجع إلى موقفه الأول قبالة وجهه الشريف ، فيقول : الحمد لله رب العالمين . اللهم صل على سيدنا محمد ، وعلى آل سيدنا محمد . السلام عليك يا سيدي يا رسول الله . إن الله تعالى أنزل عليك كتابا صادقا ، قال فيه : ( ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ) وقد جئتك مستغفرا من ذنبي مستشفعا بك إلى ربي .
إعانة الطالبين - البكري الدمياطي - ج 2 - ص 357
بعد از زيارت ابو بکر و عمر براي سلام به فاطمه زهرا به بيت وي که در داخل ضريح است مي روي چون بنا بر قولي در آنجا مدفون است ولي قول برتر آن است که در بقيع دفن است .پس مي گويي سلام بر تو اي دختر رسول برگزيده ...پس به وسيله وي بر پدرش توسل مي جويي سپس به همان جاي اول &ndash در روبروي صورت شريف- بازگشته مي گويي الحمد لله رب العالمين خدايا بر سرور ما محمد وبر آل وي درود فرست . سلام بر تو اي رسول خدا. خداوند به درستي بر تو کتاب خود را نازل کرد که در آن گفت :
که اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم کردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش کنند ورسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش کند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت (آيه 64 نساء) پس من به نزد تو آمده ام در حاليکه از گناهانم طلب بخشايش مي کنم واز تو طلب شفاعت به نزد خداوند مي کنم .
ثم تأتى القبر فتولي ظهرك القبلة وتستقبل وسطه وتقول السلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته ... اللهم انك قلت وقولك الحق ( ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ) وقد اتيتك مستغفرا من ذنوبي ، مستشفعا بك إلى ربي ... ثم يتقدم قليلا ويقول السلام عليك يا أبا بكر
المغني - عبد الله بن قدامه - ج 3 - ص 590 - 591
سپس به نزد قبر رفته پس پشت خود را به سمت قبله مي کني ورو به سمت قبر ومي گويي سلام بر تو اي پيغمبر ورحمت خدا و برکات وي ....خداوندا تو گفته اي وکلامت درست است که اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم کردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش کنند ورسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش کند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت (آيه 64 نساء).بدرستيکه من به نزد تو آمده ام در حاليکه از گناهانم طلب بخشايش مي کنم و از تو مي خواهم که در نزد پروردگارم شفيع من باشي ...سپس کمي جلوتر رفته ومي گويي سلام بر تو اي ابو بکر ...
همانطور که مطرح شد حتي اهل سنت از اين آيه چنين فهميده اند که مي توان از رسول خدا چه در حال حيات ظاهري و چه بعد از آن طلب شفاعت نمود .
2- زنده بودن انبيا وشهدا:
پااسخ شما را به نحو ديگري بيان مي کنيم : آيا انبياي الهي مرده اند ؟ وآيا ائمه ما مرده اند ؟
أما حياة الأنبياء عليهم الصلاة والسلام الحياة البرزخية التي هي فوق حياة الشهداء الذين قال الله تعالى فيهم بَل أحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ فأمر ثابت بالأحاديث الصحيحة
الآيات البينات في عدم سماع الأموات ج1/ص39 للآلوسي النعمان بن محمود
حيات انبيا عليهم السلام حياتي است برزخي وبرتر از حيات شهداست که خداوند متعال در مورد ايشان فرموده است که ايشان زنده اند نزد پرورگارشان روزي داده مي شوند . پس اين امر مطلبي ثابت شده با روايات صحيح است
ومن ثم قال الإمام السبكي حياة الأنبياء والشهداء كحياتهم في الدنيا
السيرة الحلبية ج2/ص432
به همين دليل امام سبکي گفته است که حيات انبيا و شهدا مانند زندگيشان در دنياست.
ائمه ما نيز همگي شهيد هستند و طبق آيه 169 سوره آل عمران :
ولاتَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ أموَاتَا بَل أحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ
کساني را که در راه خدا کشته شدند مرده مپنداريد بلکه ايشان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند .
أحدها أن الأنبياء أفضل من الشهداء والشهداء أحياء عند ربهم فكذلك الأنبياء
فتح الباري ج6/ص487
يکي از مطالبي که در مورد زندگي انبيا بعد از مرگ گفته شده است اين است که انبيا برتر از شهدا هستند و شهدا نزد پروردگارشان زنده اند پس انبيا نيز همينطور
همانطور که گفته شد اهل تسنن اعتقاد دارند که انبيا بعد از مرگ ظاهري در واقع زنده اند .
حَدَّثَنَا هَدَّابُ بْنُ خَالِدٍ وَشَيْبَانُ بْنُ فَرُّوخَ قَالَا حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ ثَابِتٍ الْبُنَانِيِّ وَسُلَيْمَانَ التَّيْمِيِّ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ أَتَيْتُ وَفِي رِوَايَةِ هَدَّابٍ مَرَرْتُ عَلَى مُوسَى لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي عِنْدَ الْكَثِيبِ الْأَحْمَرِ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي قَبْرِهِ
صحيح مسلم ج4/ص1845 کتاب الفضائل باب من فضائل موسي عليه السلام
رسول خدا فرمودند که رفتم يا گذشتم بر موسي در شبي که من را به آسمان بردند - در کنار جايي که خاک سرخ زيادي جمع شده بود- واو ايستاده بود و در قبرش نماز مي خواند.
در اين زمينه همانطور که نمونه اي از آن نقل شد روايات زيادي حتي در صحيح بخاري ومسلم موجود است وبيهقي عالم مشهور اهل تسنن بعضي از آنها را در کتاب حياة الأنبياء بعد وفاتهم " زندگي پيامبران بعد از مرگ ايشان" جمع آوري نموده است .
وچون در قرآن تصريح به جواز توسل به زندگان شده است پس توسل به ائمه وانبيا بعد از رحلت ايشان جايز است .
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#58
Posted: 12 Nov 2012 22:13
پاسخ یک مرجع تقلید به شبهات توسل
کد خبر: ۱۱۰۴۸۷
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۸
آيت الله العظمي سبحاني با استناد با آيات قرآن و روايات اهل بيت(ع) برخي شبهات مطرح شده پيرامون توسل و دعا را پاسخ گفت.
به گزارش مرکز خبر حوزه، اين مرجع تقليد در ششمين نشست از سلسله نشستهاي کلام اسلامي در مدرسه عالي نواب مشهد، با بيان اينکه توسل اين است که به وسيله قرآن يا نبي يا امام به درگاه خدا تقرب بجوييم، خاطرنشان کرد: وسيله سبب است و توسل بکارگيري وسيله است.
وي با بيان اينکه بايد وسيله بودن چيزي يا فردي در شرع تعبداً ثابت شود، اظهار كرد: با توجه به اين مطلب قرآن کريم اين ضابطه را مي فرمايد که «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»( المائدة : 35 )
اين مرجع تقليد افزود: امام علي(ع) در خطبه 110 نهج البلاغه، ايمان به خدا، ايمان به پيامبر (ص)، جهاد در راه خدا، اقامه نماز، پرداخت زکات، روزه، حج ، صدقه و انجام کارهاي نيک را از وسيلههاي ايمان برشمرده است.
سبحاني با بيان اينکه وسيله به اينها تنها منحصر نيست، خاطرنشان کرد: در آيات و روايات از ديگر وسايل نيز ياد شده است.
اين مرجع تقليد با اشاره به آيه مبارکه «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا کَانُوا يَعْمَلُونَ »( الأعراف : 180 )، گفت: بهترين وسيله براي تقرب به درگاه الهي توجه فرائض و نوافل است؛ بر اين اساس درخواست دعا و توسل به «اسماء الله» نيز يکي از موارد مورد تأييد و قبول تمام طوايف اسلامي است.
سبحاني توسل به قرآن کريم، اعمال نيک و دعاي مؤمن براي فرد را از ديگر موارد مورد قبول در ميان مسلمين براي توسل دانست و افزود: آيه «وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»( البقرة : 127 ) نشان ميدهد که ميتوان عمل نيک خود را وسيله براي دعا قرار داد.
وي به جوانان توصيه کرد: اگر عمل صالحي در زندگي انجام دادهايد به رخ خدا بکشيد که قهراً خداي متعال دعاي فرد را برآورده ميکند.
اين مرجع تقليد با بيان اينکه حتي وهابيون توسل به رسول الله در زمان حياتشان را قبول دارند، گفت: تمام طوائف اسلامي بر انواع توسلهايي که ياد شد، اعتراف دارند.
وي به آيه «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ»( المنافقون: 5) اشاره کرد و يادآور شد: تفاوت عقيده شيعه با وهابيون در جايي است که فردي در زماني غير از حيات به دعاي رسول الله توسل کند.
اين مرجع تقليد دليل شيعه را اطلاق آيه «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا»( النساء : 64 )، خاطرنشان کرد: بعضي از آيات مثل «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ»( الحجرات : 2 ) اطلاق دارند و در اينجا نيز اطلاق حال حيات و حال غير حيات ديده ميشود.
سبحاني با اشاره به داستان فرزندان يعقوب و پدر آنها درباره توسل به دعاي نبي، اظهار كرد: با توجه به اين آيه معلوم،ميشود که توسل به دعاي نبي در امم گذشته وجود داشته است.
اين مرجع تقليد در ادامه به دو مقدمه «حيات برزخي» و «ارتباط افرادي که در برزخ به سر مي برند با اين دنيا» اشاره کرد و براي تبييين آن گفت: آيات فراواني به عنوان دليل بر حيات برزخي وجود دارد و به عنوان مثال درباره آل فرعون، ميفرمايد « النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آَلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ»( غافر:46) که اينها را در برزخ بر آتش جهنم عرضه ميدارند.
وي به آيه «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ »( آل عمران : 169 ) نيز به عنوان مثالي براي حيات برزخي اشاره کرد و به تبيين دومين مقدمه با عنوان وصل و حفظ ارتباط و درک و چه بسا پاسخ اموات در برزخ و ارتباط آنها با زمينيان پرداخت و اظهار كرد: با توجه به آياتي مثل «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ»( الأعراف : 78 )، « فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلَکِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ»( الأعراف : 79 ) که درباره حضرت صالح بيان شده که با آن مردگان سخن گفته است، بر حفظ ارتباط اموات با زندگان تأکيد ميشود.
اين مرجع تقليد آيه 92 و 93 اعراف را نيز به عنوان دومين دليل قرآني در اين جلسه، بيان کرد و افزود: در اين آيه که درباره حضرت شعيب است، مانند آيه قبل بياناتي آورده شده است.
سبحاني به روايتي از کتاب صحيح بخاري نيز اشاره کرد و ابراز كرد: در اين روايت آمده که پيامبر (ص) با مردگان سخن گفته و اعراب پرسيدند که با اموات سخن ميگوييد و آن حضرت فرمودند که اينها اموات نيستند بلکه بهتر از شما سخن مرا ميشنوند.
وي به نتيجه گيري از اين آيه پرداخت و گفت: به دليل حيات برزخي و برقراري ارتباط، ميتوان با رسول الله سخن گفت و از ايشان طلب دعا كرد.
اين مرجع تقليد با بيان اين پرسش که اگر رسول خدا زنده نباشند، چرا در نماز ميگوييم «السلام عليک ايها النبي ...» در حالي که به قول خودتان فوت کردهاند و سخن ما را نميشنوند، تصريح کرد: شما رسول الله و انبياء را نشناختهايد که در حيات برزخي به سر ميبرند و مانعي ندارد بگوييم« يا وجيها عند الله، اشفع لنا عند الله».
سبحاني توسل به ذات، حق، منزلت، کرامت و ... نبي اکرم (ص) را براي قرب الي الله دانست و گفت: قسم دادن خدا به اين موارد اشکال ندارد و اين نوع توسل در کتابهاي خودشان وجود دارد.
وي در جواب اين اشکال که کسي حقي بر گردن خدا ندارد، با بيان اينکه « حق» يا اصالتي است يا جعلي و بالعرض، پاسخ داد: در قسم اول حق وجود ندارد و اما در قسم دوم حق، خداوند خودش را از روي لطف و عظمت، وامدار كرده است.
اين مرجع تقليد براي اين مطلب دليل قرآني آورد و بيان كرد: قرآن کريم ميفرمايد«مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِيمٌ»( الحديد : 11 ) اين وامداري و حق قراردادن جز از روي عظمت و لطف الهي چيز ديگري نيست.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#59
Posted: 12 Nov 2012 22:21
توسل - نمونه های توسل جستن به پیامبر(ص) در کتب اهل سنت
توسل قوم یهود مقارن ظهور پیامبر به پیامبر آخرالزمان
مفسرين اهل سنت در ذيل آيه 89 سوره بقره :
وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ .
آوردهاند كه يهوديان اهل مدينه و خيبر در مشكلاتي كه براي آنها پيش ميآمد در جنگها به نبي مكرم متوسل ميشدند . و مي گفتند :
إنا نسألك بحق النبي الأمي الذي وعدتنا أن تخرجه لنا في آخر الزمان إلا تنصرنا عليهم .
تفسير القرطبي ، ج 2 ، ص 27 و أسباب نزول الآيات ، الواحدي النيسابوري ، ص 16 – 17 و العجاب في بيان الأسباب ، ابن حجر العسقلاني ، ج 1 ، ص 282 و الدر المنثور ، جلال الدين السيوطي ، ج 1 ، ص 88 و إمتاع الأسماع ، المقريزي ، ج 3 ، ص 359 و السيرة الحلبية ، الحلبي ، ج 2 ، ص 321 و... .
البته بعد از اینكه پيامبر آمد ، يهود شروع كردند به مخالفت كردن ؛ چون انتظار داشتند كه پيامبر آخر الزمان از قبيله يهود مبعوث بشود .
photo sharing sites
میت رامنی در حال توسل به دیوار ندبه در اسراییل
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#60
Posted: 12 Nov 2012 22:29
توسل به درگاه عزیزان خداوندی از جمله مسائل بوده كه ما در تاریخ قبل از اسلام هم شاهد آن هستیم كه پیامبران و اولاد پیامبران به این ریسمانالهی در جاهای مهم و خطرناك چنگ زدهاند و در میان مسلمانان هم رواج كامل دارد كه از طریق سنت و احادیث به آن مشروعیت بخشیده شدهاست ولی ابنتیمیه و طرفداران وی در قرن هشتم این امر مسلم را مورد انكار قرار دادند و به وسیله محمد بن عبدالوهاب، بعد از قرنها تشدید یافت و توسل را بدعت و امر نامشروعی خواندند.
تعریف توسل
توسل در لغت از ریشه وسل است، وسیله چیزی است كه شخص با آن چیز به دیگری نزدیك میشود. جمعش الوسائل است.[1] در عبارتی دیگر الوسیلة: توصل به شیء از روی رغبت است[2] و نیز وسیله قرار دادم به سوی پروردگارم یعنی انجام دادم عملی را که بوسیله آن به خداوند نزدیك شوم.[3]
توسل در اصطلاح
اینكه عبد شیئ را به سوی خداوند مقدم بدارد، تا اینكه وسیله او باشد در نزد خداوند و به واسطه آن دعایش مستجاب شود و به مطلوبش برسد. مانند اینكه خداوند را با اسماء حسنایش و صفاتش یاد کند و سپس دعا كند كه در این صورت اسماء خداوند را وسیله برای استجابت دعا و نیل به مطلوبش قرار دادهاست.[4]
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"