ارسالها: 2554
#71
Posted: 12 Nov 2012 23:03
دوران حيات حضرت قرار دهد، اشتباه کرده و به بىراهه رفته است، چون هرگاه فعلى بعد از حروف شرط قرار گرفت معناى عموم را مىرساند و از بهترين حالات فهم کلى و عموم از يک عبارت است، همچنانکه در صفحه 22 کتاب ارشاد الفحول، به اين مطلب اشاره شده است.
استاد بزرگوار ما علاّمه و محقّق «سيّد عبد اللّه صدّيق غمارى» مىنويسد: اين آيه عموميّت دارد و شامل حيات و پس از مرگ مىشود و اختصاص آن به يکى از اين دو حالت، دليل مىخواهد که آن هم موجود نيست.
تفسير کنندگان آيات قرآن و شارحان اين کتاب مقدّس هم از اين آيه معناى عموم را فهميدهاند؛ زيرا همه مفسّران، داستان مشهور آمدن اعرابى را کنار قبر پيامبر به نقل از «عتبى»، ذيل همين آيه آوردهاند.
ابن کثير دمشقى در تفسير خود نوشته است: جمعى از بزرگان همانند شيخ ابونصر صبّاغ در کتابش اين قضيه مشهور را از عتبى نقل کردهاند که گفته است: در کنار قبر پيامبر اکرم [صلى الله عليه و آله] نشسته بودم که اعرابى وارد شد و گفت: السلام عليک يا رسول اللّه...(1)
3. استدلال مالک به آيه قرآن ، در جواز توسل:
در مناظره و گفتگويى که ميان منصور دوانيقى ـ از خلفاى عباسى که در مسجد پيامبر صلىاللهعليهوآله مشغول زيارت بود و سلامها و دعاها را با
________________________________________
1. رفع المنارة في تخريج أحادث التوسّل والزيارة، ص 57.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#72
Posted: 12 Nov 2012 23:03
صداى بلند مىخواند ـ و ميان مالک، پيشواى مالکىهاى اهل سنّت اتفاق افتاد آمده است:
منصور دوانيقى از مالک پرسيد: «أستقبل القبلة وأدعو أم أستقبل رسول اللّه صلّى اللّه عليه وسلم وأدعو»؛ آيا بعد از زيارت پيامبر اکرم [صلىاللهعليهوآله]، رو به قبله قرار بگيرم خدا را بخوانم، يا همچنين رو به قبر پيامبر ايستاده و دعا کنم؟
مالک گفت:«ولِمَ تَصْرِفُ وجهک عنه وهو وسيلتک ووسيلة أبيک آدم إلى اللّه تعالى؟ بل استقبل واستشفع به فيشفعه اللّه فيک»؛ چرا مىخواهى صورتت را از قبر پيامبر بر گردانى، با اين که آن حضرت، وسيله تو و پدرت حضرت آدم عليهالسلام به سوى خدا است؟ بلکه رو به قبر رسول خدا [صلى الله عليه و آله] بهايست و از او طلب شفاعت کن، که خداوند شفاعت او را مىپذيرد. زيرا خداى متعال در قرآن مىفرمايد: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُوآا أَنفُسَهُمْ جَآءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا »(1) واگر آنان وقتى به خود ستم کرده بودند، پيش تو مىآمدند و از خدا آمرزش مىخواستند و پيامبر نيز براى آنان طلب آمرزش مىکرد، قطعا خدا را توبه پذير مهربان مىيافتند.(2)
3. توسل برادران يوسف به حضرت يعقوب:
هم چنين در داستان حضرت يوسف و برادرانش آنجا که از زبان
________________________________________
1. نساء (4) 64.
2. الشفاء بتعريف حقوق المصطفى، ج 1، ص 28.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#73
Posted: 12 Nov 2012 23:03
215
برادران يوسف مىفرمايد: «يَـآأَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا»(1)؛ اى پدر، براى آمرزش گناهان ما از خدا طلب آمرزش کن؛ يعقوب در پاسخ فرزندانش مىگويد: «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ»(2)؛ بهزودى از پروردگارم براى شما طلب آمرزش خواهم کرد.
ب: توسّل به حضرت قبل از بعثت
1. توسّل به رسول اکرم صلىاللهعليهوآله قبل از خلقت آن حضرت:
توسّل پيامبران گذشته به رسول اکرم صلىاللهعليهوآله قبل از خلقت آن حضرت مسئلهاى مسلّم و غير قابل انکار است، زيرا روايات وارده در اين موضوع در کتب اهل سنّت که تصريح به صحّت آن نيز شده است وجود دارد، که راه هرگونه توجيه و تأويل را مسدود و بطلان نظريّه وهّابيّت را که هرگونه توسّل به پيامبران و صالحان را شرک مىشمارند، باطل مىسازد. به نمونهاى از اين روايات اشاره مىشود:
حاکم نيشابورى از علماى بزرگ اهل سنّت در کتاب المستدرک على الصحيحين از عمر بن خطّاب و او هم از رسول اکرم صلىاللهعليهوآله نقل کرده است که فرمود:
لما اقترف آدم الخطيئة قال : ياربّ أسألک بحقّ محمّد لمّا غفرت لي. فقال اللّه تعالى: يا آدم وکيف عرفت محمّدا ولم أخلقه؟ قال: يا ربّ لأنّک لمّا خلقتني بيدک، ونفخت في من روحک، رفعت
________________________________________
1. يوسف (12) آيه 97.
2. همان، آيه 98 .
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#74
Posted: 12 Nov 2012 23:04
معتقد است که تمامى اين کتاب هدايت و نور است و همچنين طبرانى در کتاب معجم صغير(1) و سُبکى در شفاء السقام(2) با گواهى بر صحّت آن و سمهودى در وفاء الوفاء(3) و قسطلانى در المواهب اللدنيّه(4) اين حديث را نقل کردهاند.
2. توسّل عبدالمطّلب به پيامبر صلىاللهعليهوآله در دوران شير خوارگى حضرت:
شهرستانى از علماى بزرگ اهل سنّت در کتاب ملل و نحل مىنويسد: زمانى قحطى و خشکسالى سرزمين مکّه را فرا گرفت و ابرها از باريدن خوددارى کردند، مردم مکّه در فشار شديد قرار گرفتند، عبدالمطّلب قنداقه رسول اکرم صلىاللهعليهوآله را روى دست گرفت و مقابل کعبه ايستاد و گفت:
يا ربّ! بحقّ هذا الغلام ورماه ثانيا وثالثا وکان يقول: بحقّ هذاالغلام اسقنا غيثا، مغيثا، دائما، هاطلاً، فلم يلبث ساعة أن طبّق السحاب وجه السماء، وأمطر حتّى خافوا على المسجد(5)؛ خدايا، به حق اين نوزاد، باران رحمت خود را همواره و پياپى بر ما به باران! ساعتى نگذشت که ابر سياهى فضاى مکّه را فرا گرفت و باران شديدى باريد، به گونهاى که مردم ترس آن را داشتند که خانه خدا
________________________________________
1. معجم صغير، ج 2، ص 82.
2. شفاء السقام، ص 120.
3. وفاء الوفا، ج 4، ص 1371.
4. المواهب اللدنيّه، ج 4، ص 594.
5. الملل والنحل، ج 2، ص 249.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#75
Posted: 12 Nov 2012 23:04
218
در معرض سيل قرار گيرد.
ابن حجر مىگويد:
وقتى که عبدالمطّلب با توسّل به رسول اکرم صلى الله عليه و آله براى مردم طلب باران نمود، بزرگان قريش همانند: عبداللّه بن جدعان و حرب بن اميّه، به عبد المطلب اظهار داشتند:هنيئا لک! أبا البطحاء(1)؛ اى پدر حجاز، اين نوزاد بر شما مبارک باشد.
و هم چنين ابن حجر مىنويسد: شعرى که ابوطالب سروده است مربوط به همين قضيّه است:
وأبيض يُسْتَسَقَى الغَمامُ بوجهِه ثِمالُ اليتامى عصمةٌ للأرامِل(2)
آن سفيد رويى که به آبروى او، باران رحمت الهى بر يتيمان و بيوه زنان و بيچارگان نازل مى شود.
3. توسّل ابوطالب به رسول اکرم صلىاللهعليهوآله در کودکى آن حضرت:
ابن عساکر و ديگران از شخصى به نام ابو عرفه نقل کردهاند که گفته است: در زمان قحطى و خشکسالى وارد سرزمين مکّه شدم، مردم اطراف ابوطالب حلقه زده و به وى مىگفتند: اى ابوطالب، اينک قحطى سراسر سرزمين مکّه را فرا گرفته، خانوادهها در معرض نابودى قرار گرفتهاند، از خداوند طلب رحمت نما!
ابوطالب به همراه کودک خردسالى که همان پيامبر گرامى بود و مانند خورشيد مىدرخشيد و اطراف او را غلامان حلقه زده بودند بيرون آمد و در کنار کعبه قرار گرفت، به رسول اکرم متوسّل شد و طلب باران نمود، همان
________________________________________
1. الاصابة، ج 8، ص 136 شماره 11182، ترجمة رقيقة بنت أبى صيفى بن هاسم. (2) فتح البارى، ج 2، ص 412 و دلائل النبوة، ج 2، ص 126.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#76
Posted: 12 Nov 2012 23:05
اللَّهَ لَنَا؛ يا رسول الله ! در اثر قحطى تمام زندگى ما نابود شد زن و فرزند ما از گرسنگى از بين رفت، از خدا بخواه که اين پيش آمد ناگوار را از ما برطرف سازد.
فَرَفَعَ يَدَيْهِ وَمَا نَرَى فِى السَّمَاءِ قَزَعَةً فَوَالَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ مَا وَضَعَهَا حَتَّى ثَارَ السَّحَابُ أَمْثَالَ الْجِبَالِ ثُمَّ لَمْ يَنْزِلْ عَنْ مِنْبَرِهِ حَتَّى رَأَيْتُ الْمَطَرَ يَتَحَادَرُ عَلَى لِحْيَتِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَمُطِرْنَا يَوْمَنَا ذَلِکَ وَمِنْ الْغَدِ وَبَعْدَ الْغَدِ وَالَّذِى يَلِيهِ حَتَّى الْجُمُعَةِ الْأُخْرَى(1)؛ پيامبر گرامى صلىاللهعليهوآله در حالى دستش را به دعا برداشت که هيچ اثرى از ابر در آسمان مدينه به چشم نمىخورد، سوگند به خداوندى که جان من در قبضه او است، پيامبر گرامى صلىاللهعليهوآله دستان خود را پايين نياورده بود که ابرهاى متراکم همانند کوه، فضاى مدينه را فرا گرفت. رسول اکرم صلىاللهعليهوآله هنوز از منبر به پايين نيامده بود که قطرههاى باران از ريش مبارکش سرازير بود. و اين بارش تا يک هفته ادامه داشت تا آن که با دعاى حضرت باران از بارش باز ايستاد.
3. توسّل عمر بن خطاب به رسول اکرم صلىاللهعليهوآله :
بخارى در صحيح خود از انس نقل مىکند:
هر گاه قحطى مىآمد، عمر بن خطاب به عباس عموى پيامبر گرامى [صلىاللهعليهوآله] متوسل مىشد و مىگفت: اللَّهُمَّ إِنَّا کُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْکَ
________________________________________
1. صحيح بخارى ، ج 1 ، ص 224 ، ح 933 ، کتاب الجمعة ، باب 35 ، باب الاستسقاء فى الخطبة يوم الجمعة . و ح 1013 کتاب الاستسقاء و ح1014 و صحيح مسلم ، ج3 ، ص25 ، ح1962 ، کتاب صلاة الإستسقاء ، باب 2 ، باب الدعاء فى الاستسقاء .
223
بِنَبِيِّنَا فَتَسْقِينَا وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْکَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا قَالَ فَيُسْقَوْن(1)؛ خدايا، ما در زمان پيامبر ، به او متوسل مىشديم و باران رحمتت را بر ما نازل مىکردى و اينک به عموى پيامبر متوسل مىشويم، بارانت را بر ما نازل فرما، آن گاه باران باريدن مىگرفت.
د: توسّل به حضرت بعد از رحلت
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#77
Posted: 12 Nov 2012 23:06
1. توسّل ابو بکر به پيامبر صلىاللهعليهوآله :
پس از انتشار خبر فوت پيامبر اکرم صلىاللهعليهوآله در شهر مدينه و آگاهى ابوبکر از رحلت آن حضرت، از محلّ سکونتش سُنح حرکت کرد و خودش را به منزل پيامبر رساند، وارد مسجد شد و با هيچ کس سخن نگفت، نزد دخترش عائشه رفت، بدن پيامبر را مشاهده کرد که در بُردى پيچيدهاند، کنار بدن رسول خدا صلىاللهعليهوآله نشست. پارچه را از صورت پيامبر صلىاللهعليهوآله کنار زد و خودش را روى بدن انداخت و بوسيد و گريه کرد و خطاب به آن حضرت گفت:
بِأَبِي أَنْتَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ، لاَ يَجْمَعُ اللَّهُ عَلَيْکَ مَوْتَتَيْنِ، أَمَّا الْمَوْتَةُ الَّتِي کُتِبَتْ عَلَيْکَ فَقَدْ مُتَّهَا(2)؛ اى پيامبر حق، خداوند دو مرتبه مردن را از تو برداشته و فقط مرگى را براى تو مقدّر فرموده بود که سپرى شد.
زينى دحلان، مفتى شهر مکّه در ادامه نقل اين حديث مىگويد:
________________________________________
1. صحيح بخارى ، ج2 ، ص16 ، ح1010 ، کتاب الإستسقاء ، باب 2 ، باب سوءال الناس الإمامة استسقاء اذا قَحَطُوا .
2. صحيح بخارى، ج 2، ص 70، کتاب الجنائز، باب الدخول على الميّت بعد الموت، ج 5، ص 143، کتاب المغازى، باب مرض النبي صلىاللهعليهوآله .
قال أبو بکر: طبت حيّا وميّتا، وانقطع بموتک ما لم ينقطع للأنبياء قبلک، فعظمت عن الصفة، وجللت عن البکاء، ولو أنّ موتک کان اختيارا لجدنا لموتک بالنفوس، اذکرنا يا محمّد! عند ربّک، ولنکن على بالک(1)؛ ابوبکر گفت: اى رسول خدا، زندگى و مرگت پاک و طاهر و بابرکت بود، با مرگ تو وحى الهى براى هميشه قطع شد، مقام و شأن تو برتر از توصيف است و اجازه گريه نمىدهد و اگر مرگ تو در اختيار ما بود، با جانهاى خود از مرگت جلوگيرى مىکرديم. اى پيامبر خدا، در پيشگاه پروردگارت ما را ياد کن و فراموش نفرما.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#78
Posted: 12 Nov 2012 23:06
3. توسّل عرب باديهنشين به قبر رسول خدا صلىاللهعليهوآله:
نويسندگان همه مذاهب اسلامى داستان تشرّف اعرابى به زيارت قبر
________________________________________
1. الدرر السنيّة فى الردّ على الوهّابيّة، ص 34، ط. مکتبه ايشيق، استانبول، 1396 در ط. مصر 36، سيره زينى دحلان، در حاشيه سيره حلبى، ج 3، ص 391، چاپ مصر.
2. نهج البلاغه، خ 235.
رسول خدا صلىاللهعليهوآله را در کتابهاى خود نوشتهاند و از آن با تجليل و عظمت ياد کرده و از نمونههاى عالى آداب و روش زيارت شمردهاند.
اين داستان را ابن عساکر در تاريخ دمشق و ابن جوزى در مثير الغرام الساکن و ديگران از محمّد بن حرب هلالى نقل کردهاند که گفت: وارد مدينه شدم، کنار قبر پيامبر رفتم و پس از زيارت آن حضرت، مقابل قبر نشستم، يک نفر از اعراب باديه نشين وارد شد و پس از زيارت قبر رسول خدا [صلىاللهعليهوآله] خطاب به قبر شريف گفت: اى بهترين پيامبر خدا! خداى متعال کتابى را که جز راستى و درستى در آن نيست بر تو نازل کرد و در آن فرمود: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُوآا أَنفُسَهُمْ جَآءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا »(1) و اگر آنان که به خود ستم کرده بودند، اگر پيش تو مىآمدند و از خدا آمرزش مىخواستند و پيامبر نيز براى آنان طلب آمرزش مىکرد، قطعا خدا را توبه پذير مهربان مىيافتند.
و من اکنون آمدهام تا از خداى تو از گناهانم طلب آمرزش کنم و تو را شفيع و واسطه قرار دهم، سپس گريه کرد و اين شعر را زمزمه کرد:
يا خير من دفنت بالقاع أعظمه فطاب من طيبهنّ القاع والأکم
نفسي الفداء لقبر أنت ساکنه فيه العفاف وفيه الجود والکرم
اى بهترين کسى که در دل زمين دفن شدهاى، زمين و کوههاى اطراف آن به وسيله تو پاک و پاکيزه شد.
جانم فداى آن قبرى که تو در آن ساکن شدهاى، قبرى که عفّت و پاکى، جود و کرم و بزرگى، در آن مدفون شده است.
________________________________________
1. نساء (4) آيه 64.
سپس از خدا طلب مغفرت و آمرزش کرد و از مسجد خارج شد.
محمّد بن حرب هلالى مىگويد: در خواب پيامبر اکرم [صلىاللهعليهوآله] را ديدم که به من فرمود: مرد اعرابى را درياب و به او بشارت ده که خداوند با شفاعت من او را آمرزيد. از خواب بيدار شدم و به دنبالش گشتم تا او را پيدا کنم، ولى او را نديدم.(1)
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#79
Posted: 12 Nov 2012 23:07
4. أبو أيّوب انصارى کنار قبر پيامبر صلىاللهعليهوآله:
حاکم نيشابورى و احمد بن حنبل از داود بن ابو صالح داستان گفتگوى مروان با ابو ايّوب انصارى را که براى زيارت آمده بود نقل مىکند، ومىنويسد:
مروان حَکَم(2) خليفه اموى متوفاى 63، شخصى را ديد که کنار قبر پيامبر صلىاللهعليهوآله نشسته و صورت خود را روى قبر قرار داده است، گردن او را گرفت و گفت: آيا مىدانى چه کار مىکنى؟ وقتى که خوب دقّت کرد، ديد ابو ايّوب انصارى است.
پاسخ داد: نعم، جئت رسول اللّه [صلىاللهعليهوآله] ولم آت الحجر، سمعت رسول اللّه [صلىاللهعليهوآله] يقول: لا تبکوا على الدين إذا وليه أهله، ولکن
________________________________________
1. دفع الشبهة عن الرسول، حصنى، ص 143؛ الأحکام السلطانيّة ماوردى، ص 109، شفاء السقام سُبکى، ص 151 و الدرر السنيّة زينى دحلان، ج 1، ص 21.
2. مروان بن حکم بن ابى العاص بن اميه، دوسال بعد از هجرت به دنيا آمد، نويسنده و دفتردار عثمان بود و در زمان معاويه حاکم مدينه گرديد و پس از مرگ معاويه بن يزيد، به خلافت رسيد و دوران خلافت او 9 ماه بيشتر نبود و در سال 63 و يا 61 از دنيا رفت. تهذيب الکمال مِزِّى، ج 27، ص 389.
ابکوا عليه إذا وليه غير أهله(1)؛ آرى، مىفهمم چه کار مىکنم، آمدهام به زيارت رسول خدا و به ديدن سنگ قبر نيامدهام، از آن حضرت شنيدم که مىفرمود: زمانى که انسانهاى شايسته، متولّى امور دينى مردم باشند، بر دين خود گريان نباشيد، ولى اگر افراد نالايق (همانند تو) زمام امور را به دست گرفتند، بر دينتان هراسان باشيد و اشک بريزيد.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#80
Posted: 12 Nov 2012 23:08
5. توسّل بلال بن حارث به قبر پيامبر صلىاللهعليهوآله :
بيهقى و ديگران نقل مىکنند:
أصاب الناس قحط في زمن عمر رضي اللّه عنه، فجاء رجل إلى قبر النبي صلى اللّه عليه وسلّم، فقال: يا رسول اللّه! هلک الناس، استسق لأمّتک، فأتاه رسول اللّه صلّى اللّه عليه وسلّم في المنام، فقال: إئت عمر فاقرأه منّي السلام، وأخبره أنّهم مسقون، وقل له: عليک الکيس.
قال: فأتى الرجل عمر فأخبره، فبکى عمر رضي اللّه عنه، وقال: يا ربّ ما آلوا إلاّ ما عجزت عنه(2)؛ در زمان عمر، مردم دچار قحطى
________________________________________
1. مستدرک على الصحيحين، ج 4، ص 515؛ مسند أحمد، ج 5، ص 422؛ تاريخ مدينه دمشق، ج 57، ص 249، ومجمع الزوائد، ج 5، ص 245.
2. دلائل النبوّة بيهقى، ج 7، ص 47، باب ما جاء في رؤية النبى [صلىاللهعليهوآلهوسلم] فى المنام، المصنّف ابن ابى شيبه، ج 7، ص 482 تاريخ دمشق، ج 44، ص 346 و ج 56، ص 489، الاستيعاب، ج 3، ص 1149، تاريخ الإسلام، ج 3، ص 273، البدايه والنهايه، ج 7، ص 105، وقايع سال 18، الإصابه، ج 6، ص 216؛ فتح البارى، ج 2، ص 412، باب سؤال الناس الإمام الاستسقاء، إذا قحطوا و کنز العمال، ج 8، ص 431.
و خشکسالى شدند، مردى کنار قبر پيامبر [صلىاللهعليهوآله] آمد و گفت: اى رسول خدا مردم نابود شدند، از خداوند براى امّتت طلب باران کن. رسول خدا [صلىاللهعليهوآله] در عالم خواب به آن مرد فرمود: نزد عمر برو و از جانب من به او سلام برسان و بگو: بزودى باران خواهد آمد و سيراب خواهيد شد و بگو: کيسه سخاوت را گسترده ساز.
آن مرد ماجراى خوابش را براى عمر نقل کرد، قطرات اشک از چشمان عمر جارى شد و گفت: خداوندا، کوشش و جديّت کردم، ولى هميشه ناتوان و عاجز بودم.
ابن حجر مىنويسد: «وروى ابن أبي شيبة بإسناد صحيح»؛ ابن ابى شيبه اين روايت را با سند صحيح نقل کرده است ... مردى که خواب ديده بود بلال بن حارث از اصحاب رسول اکرم [صلىاللهعليهوآله] بود(1). ابن کثير نيز آورد: «وهذا إسناد صحيح»؛ اسناد اين روايت صحيح است(2). احمد زينى دحلان مفتى شهر مکّه مىنويسد:
بيهقى و ابن ابو شيبه به سند صحيح نقل کردهاند: در زمان خلافت عمر، بر اثر خشکسالى مردم دچار قحطى شدند، شخصى به نام بلال بن حارث از اصحاب پيامبر [صلىاللهعليهوآله]کنار قبر آن حضرت آمد
________________________________________
1. فتح البارى، ج 2، ص 412، باب سؤال الناس الإمام الاستسقاء إذا قَحَطُوا.
2. البدايه و النهايه، ج 7، ص 105 در وقايع سال 18.
و خطاب به قبر گفت: اى رسول خدا [صلىاللهعليهوآله] امّتت نابود شدند، براى آنان از خدا باران طلب کن. رسول خدا [صلىاللهعليهوآله] را در خواب ديد، فرمود: به مردم بگو باران خواهد آمد.
استدلال به اين حديث براى ثابت نمودن جواز توسّل به پيامبر پس از رحلت آن حضرت از زاويه رؤيا و خوابى که ديده است نيست، زيرا اين رؤيا گرچه صادق و حقّ است، ولى احکام شرعى را بهوسيله آن نمىشود ثابت نمود، چون امکان دارد شخصى که خواب مىبيند، در حفظ و نقل سخنانى که در خواب ردّ و بدل مىشود اشتباه کند؛ بلکه استدلال از جهت عمل يک نفر از اصحاب پيامبر [صلىاللهعليهوآله] و آمدن او کنار قبر و درخواست از آن حضرت براى آمدن باران است که دليل بر جواز توسّل و ملاک شرعى آن مى شود و معلوم مىشود که اين عمل از بزرگترين وسايل تقرّب به خداست، همچنانکه حضرت آدم عليهالسلام قبل از اين که رسول اکرم [صلىاللهعليهوآله] به دنيا بيايد، به آن حضرت متوسّل شد.(1)
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"