ارسالها: 2554
#81
Posted: 12 Nov 2012 23:09
6. توسّل گرفتار، به پيامبر صلىاللهعليهوآله با رهنمود عثمان بن حنيف:
طبرانى و بيهقى نقل کردهاند: مردى به جهت رفع گرفتارى نزد عثمان خليفه سوم رفت و آمد مىکرد، ولى عثمان به وى توجّه نمىکرد به عثمان بن حنيف گلايه کرد، عثمان بن حنيف به وى گفت:
وضو بگير و به مسجد برو، پس از خواندن نماز به رسول کرم [صلىاللهعليهوآله
________________________________________
1. الدرر السنيّة: ج 1، ص 9.
230
[متوسّل شو و بگو: اللّهمّ إنّي أسألک وأتوجّه إليک بنبيّک محمّد نبيّ الرحمة، يا محمّد إنّي أتوجّه بک إلى ربّي فيقضي لي حاجتي، وتذکر حاجتک؛ خدايا، حاجت خود را از تو مىخواهم و به وسيله پيامبرت به تو رو آوردهام، اى محمّد من به وسيله تو به خدا رو آوردهام تا حاجتم برآورده شود. آن گاه حاجت خود را ذکر کن.
به توصيه عثمان بن حنيف عمل نمود و به طرف منزل عثمان بن عفّان، خليفه مسلمين حرکت کرد، وقتى که چشم دربان خليفه به وى افتاد، او را با احترام نزد عثمان برد و خليفه او را نزد خود نشاند و مشکلش را برطرف نمود و حاجتش را روا ساخت.
از نزد خليفه بيرون آمد و نزد عثمان بن حنيف رفت و داستان را براى او نقل نمود و از وى تشکّر کرد.
عثمان بن حنيف گفت:
به خدا سوگند، اين توسّل را از پيش خود نگفتم؛ بلکه نزد پيامبر گرامى [صلىاللهعليهوآله] بودم که نابينايى آمد و از حضرت تقاضاى دعا نمود، رسول خدا [صلىاللهعليهوآله] اين توسّل را به او آموخت، مرد نابينا به برکت اين توسّل شفا يافت و بينا گرديد(1). مبارکفورى متوفّاى 1353، در کتاب تحفة الأحوذى که شرح صحيح ترمذى است مىنويسد:
شيخ عبد الغنى دهلوى متوفّاى 1296، در کتاب «انجاح الحاجة على سنن ابن ماجة» گفته است: استاد ما شيخ محمّد عابد سندى
________________________________________
1. معجم صغير طبرانى، ج 1، ص 183، ط .المکتبة السلفية.
متوفّاى 1257، در رساله خويش «طوالع الأنوار على الدرّ المختار» گفته است: حديث مرد نابينا دلالت بر جواز توسّل به پيامبر گرامى [صلىاللهعليهوآله]در زمان حيات آن حضرت دارد، امّا دليل بر توسّل پس از رحلت، داستان مردى است که براى حاجت خويش نزد عثمان بن عفّان رفت و آمد مىکرد و به برکت توسّل به رسول گرامى [صلىاللهعليهوآله [مشکل او برطرف گرديد(1). شوکانى متوفاى 1255، گفته است:
اين حديث دلالت بر جواز توسّل به رسول اکرم [صلىاللهعليهوآله] دارد، به شرط آن که معتقد باشيم همه کارها به وسيله خداوند متعال انجام مىشود و او به هر کس بخواهد عطا مىکند و اگر نخواهد مانع مىشود و هر آن چه او اراده فرمايد محقّق خواهد شد و اگر اراده نکند به وقوع نخواهد پيوست(1)
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#82
Posted: 12 Nov 2012 23:09
7. توسّل بلال مؤذّن رسول خدا صلىاللهعليهوآله به قبر آن حضرت:
بلال مؤذّن رسول خدا صلىاللهعليهوآله در عهد عمر بن خطّاب در شهر شام اقامت داشت. شبى در عالم خواب پيامبر صلىاللهعليهوآله را ديد که به وى فرمود:
ما هذه الجفوة يا بلال؟! أما آن لک أن تزورني يا بلال؟ فانتبه حزينا وجلاً خائفا، فرکب راحلته وقصد المدينة فأتى قبر النبيّ[صلىاللهعليهوآله]، فجعل يبکي عنده ويمرّغ وجهه عليه، فأقبل الحسن
________________________________________
1. تحفة الأحوذى، ج 10، ص 34.
2. تحفة الذاکرين، ص 162.
والحسين[عليهماالسلام] فجعل يضمّهما ويقبّلهما(1)؛ اى بلال! اين چه ظلمى است در حقّ من روا داشتهاى؟ آيا وقت آن نرسيده است که مرا زيارت کنى؟
از خواب بيدار شد، ناراحتى و ترس سراسر وجودش را فرا گرفته بود، با سرعت وسايل سفر را بسته و بر مرکبش سوار شد و به طرف مدينه حرکت نمود.
وقتى که به شهر مدينه رسيد کنار قبر رسول خدا [صلىاللهعليهوآله] آمد، گريه مىکرد و صورت خودش را به قبر حضرت مىماليد، در اين هنگام حسن و حسين [عليهماالسلام] را ديد که به طرف قبر جدّشان مىآيند، آن دو عزيز را به آغوشش گرفت و غرق بوسه ساخت.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#83
Posted: 12 Nov 2012 23:09
8. توسّل بزرگان حنابله به قبر امام کاظم عليهالسلام:
خطيب بغدادى از علماى بزرگ اهل سنّت مىنويسد:
ابوعلى خلال(2) متوفاى 242، مىگفت: ما همّني أمر فقصدت قبر موسى بن جعفر فتوسّلت به إلاّ سهّل اللّه تعالى لي ما أحبّ(3)؛ هرگاه که مشکلى برايم پيش مىآمد، کنار قبر حضرت موسى بن
________________________________________
1. أسد الغابه، ج 1، ص 28.
2. مزّى از قول يعقوب بن شيبه مىنويسد: «کان ثقة ، ، ثبتا ، متقنا». مورد وثوق، استوار و درست بود و همچنين وثاقت وى را از نسائى و خطيب بغداد نقل کرده است.تهذيب الکمال، ج 6، ص 263.
3. تاريخ بغداد، ج 1، ص 133 به تحقيق مصطفى عبد القادر عطا، ط. دار الکتب العلمية ـ بيروت.
جعفر عليهماالسلام مىرفتم و به او متوسّل مىشدم، مشکلاتم برطرف مىشد.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#84
Posted: 12 Nov 2012 23:10
9. قبر امام هشتم عليهالسلام ، زيارتگاه بزرگان اهل سنّت:
محمّد بن مؤمل مىگويد: همراه ابن خزيمه پيشواى اهل حديث و جمع زيادى از اساتيد و بزرگان به زيارت قبر على بن موسى الرضا[عليهماالسلام [در طوس رفتيم. «فرأيت من تعظيمه يعني ابن خزيمة لتلک البقعة، وتواضعه لها وتضرّعه عندها ما تحيّرنا»؛ از تعظيم و تواضع ابن خزيمه نسبت به بارگاه حضرت حيرتزده شديم(1). ابن حبّان از علماى مشهور و رجال نويس بزرگ اهل سنّت مىنويسد: قبر على بن موسى الرضا[عليهماالسلام] در طوس کنار قبر هارون الرشيد قرار گرفته است و زيارتگاه مشهورى است، من بارها قبر او را زيارت نمودهام.
«وما حلّت بي شدّة في وقت مقامي بطوس فزرت قبر عليّ بن موسى الرضا صلوات اللّه على جدّه وعليه، ودعوت اللّه إزالتها عنّي إلاّ استجيب لي وزالت عنّي تلک الشدّة، وهذا شيء جرّبته مرارا فوجدته کذلک»؛ در مدّتى که ساکن طوس بودم هرگاه برايم مشکلى پيش مى آمد، قبر على بن موسى الرضا[عليهماالسلام [را زيارت کرده و از خداوند رفع آن مشکل را مىخواستم، در اسرع وقت آن گرفتارى حل مىشد و اين را بارها تجربه کردهام، خداوند مارا بر محبّت مصطفى و اهل بيت او سلام اللّه عليهم بميراند.(2)
________________________________________
1. تهذيب التهذيب، ج 7، ص 339.
2. الثقات، ج 8، ص 457.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#85
Posted: 12 Nov 2012 23:11
10. تبرّک و توسّل شافعى به قبر ابو حنيفه:
قبر ابو حنيفه امام حنفىها در منطقه اعظميّه بغداد زيارتگاه عمومى است و خطيب بغدادى از علماى بزرگ اهل سنّت از على بن ميمون نقل مىکند که از شافعى پيشواى شافعىها شنيدم که مىگفت:
إنّي لأتبرّک بأبي حنيفة وأجيء إلى قبره في کلّ يوم يعني زائرا، فإذا عرضت لي حاجة صلّيت رکعتين وجئت إلى قبره وسألت اللّه تعالى الحاجة عنده فما تبعد عنّي حتّى تقضي(1)؛ هر روز به زيارت قبر ابوحنيفه مىروم و به قبر او تبرّک مىجويم و هرگاه برايم حاجتى پيش آيد، دو رکعت نماز خوانده و در کنار قبر او دعا مىکنم و در فاصله کوتاه حاجتم برآورده مىشود.
________________________________________
1. تاريخ بغداد، ج 1، ص 135؛ و خوارزمى در مناقب ابى حنيفه، ج 2، ص 199 وابن جوزى در منتظم،ج 16، ص 100.
مفتى أعظم عربستان عمليات انتحارى در عراق را محکوم کرد
به گزارش شيعه نيوز به نقل از خبرگزارى مهر، شيخ عبدالعزيز آل شيخ مفتى عربستان در بيانيه خود که در خبرگزارى عربستان منتشر شد، در اظهاراتى که نشان دهنده نگرانى وى از ادامه شرکت اتباع سعودى در عمليات انتحارى و مسلحانه در عراق که اگرچه به بهانه مقابله با اشغالگران انجام مىشود، اما در حقيقت اکثريّت ملّت عراق يعنى شيعيان قربانى آن هستند، گفت: «ساليانى است که فرزندان عربستان به بهانه جهاد در راه خدا از کشور خارج مىشوند و اين جوانان شور و اشتياق به دين خود دارند،
________________________________________
1. شيعه نيوز، 15 آبان 86.
اما قدرت تشخيص ميان حق و باطل را ندارند».
او افزود: «اين موضوع سبب شده تا اين جوانان به عنوان وسيلهاى در دست طرفهاى مشکوک و ابزارى براى دستگاههاى خارجى شوند که به بهانه جهاد با آنها بازى مىکنند و از آنها براى رسيدن به اهداف پليد خود استفاده مىکنند و دسيسههاى خود را اجرا مىکنند به گونهاى که جوانان ما به کالايى براى خريد و فروش طرفهاى شرقى و غربى براى رسيدن به اهداف و مقاصدى که زيان فراوانى به اسلام و مسلمانان وارد مىکند، تبديل شدهاند».
مفتى عربستان همچنين گفت که اين جوانان به خاطر فريب خوردن عمليات پليدى را انجام مىدهند که ارتباطى با دين ندارد.
شيخ عبدالعزيز آل الشيخ با اعتراف به حمايتهاى مالى گسترده شيوخ پولدار از تروريستهاى تکفيرى در عراق، از ثروتمندان کشورش خواست تا در هزينه کردن دارايى خود محتاط بوده و به سمت حمايت از گروههاى تروريستى کشيده نشوند.
وى گفت: به صاحبان پول و سرمايه توصيه مىکنم که در هزينه کردن دارايى خود محتاط باشند تا اين دارايىها سبب زيان رساندن به مسلمانان نشود.(1)
________________________________________
1. شيعه نيوز، 10 مهر 86، از خبرگزارى مهر.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#86
Posted: 12 Nov 2012 23:15
توسل - استدلال بر عدم حرمت توسل
وهابی ها می گویند،توسل در زمانی که پیامبر(ص)در قید حیات است جایز ولی بعد رحلت ایشان شرک است.آیا این صحیح است؟
يا توجه به قضيه حضرت يعقوب و فرزندانش :
يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ .
حالا وهابی ها مي گويند كه توسل به پيامبران جايز است ، پس اين ها اعتراف كردهاند بر اين كه خواندن پيامبر در حال حيات از مصاديق « تدعون من دون الله » نيست .
به عبارت دیگر :« انا نتوسل اليك بنبينا » از مصاديق « تدعون من دون الله » نيست و « تدعون الي الله » است .
اين آقايان با توجه به آيات و روايات توسل را در زمان پيامبر مشروع دانسته اند . و يك اعتراف كردهاند بر اين كه توسل مطلقا حرام نيست .
از اينها ما سؤال ميكنيم كه : توسل به پيامبر در حال حيات كه امر مشروع بود ، نه تنها با توحيد منافاتي نداشت ؛ بلكه عين توحيد بود ، به چه دليلي اين مشروع و توحيدي بعد از وفات پيامبر تبديل شد به عمل شرك ؟!!!
اگر ميگوييد بر اين كه پيامبران صداي ما را نميشنوند و قدرت بر قضاي حوائج ما را ندارند ، خوب اين ميشود يك امر عبث ولی شرك نمي شود . شما عقيدهتان اين است ؛
ولي ما عقيدهمان طبق آيات متعدد كه نسبت به شهداء ميگويد :
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ .
ما عقيده مان بر اين است ، علماي اهل سنت هم عقيدهشان بر اين است كه پيامبران زنده هستند و مرگ براي آنها معنا ندارد .
بعد در ذيل آيه جواب اين آقايان را ميگويد :
فَرِحِينَ بِمَا آَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
اين شهداء در برابر نعمتهاي خداوند خوشحالاند و بشارت ميدهند به زندههاي كه هنوز به آنها ملحق نشدهاند .
پس معلوم مي شود كه فقط احياء عند الله نيستند ، احياء عند الناس نيز هستند .
مگر خداوند در آیه 110 سوره بقره همه عوالم را محضرخود نمی داند:
فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ .البقره / 110 .
به هر سو كه بنگريد ، همه جاي عين حضور خداوند است .
تمام عالم محضر خداوند است ؛ چه عالم دنيا ، چه عالم غیب ،چه عالم برزخ ، چه عالم موت و چه قيامت .
جسم انسان وروح انسان هر جا که باشد در یک محضر قرار گرفته وآن هم محضر خداوند قادر متعال است.
پس انگونه سخن گفتن که چون انسان می میرد ، روحش به عالم دیگرمی رود ودیگر صدای ما را نمی شنود ،سخن بیهوده ای است ،در همه عوالم ،همه صدای هم را می شنوند واگر حجاب های مانع زندگان دنیا باعث شده صدای عوالم دیگر شنیده نشود ، ربطی به در خواست کردن ما از اشخاصی که در عوالم دیگر هستند ندارد.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#87
Posted: 12 Nov 2012 23:15
دلایل وهابیت در جایز نبودن زیارت ائمه وبزرگان وپاسخ آنها
وهابیون می گویند: انسان پس از مرگ و در عالم برزخ فاقد حرکت و علائم حیاتی بوده و هيچ ارتباطي با عالم خارج ندارد و این بی خبری شامل حال امام معصوم (ع ) نیز می شود و بنابراین كار شيعه در زیارت امامان غلط است .
وهابیت وهم فکران آنها به دنبال تفکیک روح امام از جسم اش می باشند ، تا بگویند: روح امام در بهشت است وجسمش هم كه پوسيده وتمام شده و از بین رفته است .
و می گویند:جسم امام مرده و روحش هم که در بهشت است و امام علیه السلام در دنیای دیگر به ما ربطي ندارد.
میگویند : از کلمات حضرت امیر (ع) (خطبه 82 )بر می آید که آن عالم خالی از حرکات حیاتی و مقامی است که ارتباطش با دنیا قطع میشود و در حالت خواب یا بیهوشی به سر می برد. در آنجا از وقايع دنيا خبري نيست.
می گویند: حضرت علی(ع)فرموده: « ٍ تَحْمِلُهُ حَفَدَةُ الْوِلْدَانِ وَ حَشَدَةُ الْإِخْوَانِ إِلَى دَارِ غُرْبَتِهِ وَ مُنْقَطَعِ زَوْرَتِه» جنازهي ميت را فرزندان مهربان و برادرانش به دوش ميگيرند و او را تا خانهي غربتش و جايي كه زيارتش قطع مي شود مي برند .
***************************
علی(ع) در فرازهای پیش از عبارات مورد نظر در خطبه فوق میفرماید:
... بندگان خدا , شما را سفارش ميكنم به تقوى و ترس از خدائى كه براى شما مثلها زده و اجلهاى شما را معلوم نموده، و لباسها به شما پوشانيده و در معيشت شما توسعه داده و به كردار شما احاطه دارد، و جزاى آنرا در كمين نهاده، و نعمتهاى بسيار و صله بيشمار بشما بخشيده، و بوسيله حجّتهاى آشكار شما را ترسانيده، و شما را به شمار آورده و مدّت عمر و زندگانى شما را در دار آزمايش و سراى عبرت تعيين نموده است . در دنيا امتحان مىشويد و بحساب آنچه كه در دنيا گفته و انجام دادهايد رسيدگى ميكنند، پس سر چشمه دنيا تيره و گل آلود است و منظره آن شگفت آور است، و در مورد امتحان و آزمايش هلاك و تباه مىسازد.
پس از پند و هشدار پیرامون دنیا حضرت امیر علیه السلام به چگونگی مرگ و عالم قبر (قبل از قیامت)می پردازند :
حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا آني كه ازآن(مرگ) فرار ميكند يا از آن نفرت دارد و از آن بيزاري ميجويد با او مانوس ميشود.
وَ اطْمَأَنَّ نَاكِرُهَا تا كسيكه از آن(مرگ) دورى ميكرد بآن انس گرفت و مطمئنّ گرديد.
مشاهده می کنیم که صفت انس مربوط به زندگان است پس عالم قبر عالم خواب نيست .
منظور حضرت این است : هرکس منكر قيامت ومرگ است وقتي بميرد اطمينان پيدا ميكند.
چگونه ممکن است کسی(بعد از مرگ) بی خبر و در خواب و خالی از علائم حیاتی باشد(آنطور که وهابیت می گوید) و در حالی که علی(ع) می فرماید: حالت انس و اطمینان قلب برای او پیدا شود؟.
قَائِدَةً لَهُ إِلَى ضَنْكِ الْمَضْجَعِ - وَ وَحْشَةِ الْمَرْجِعِ- و مُعَايَنَةِ الْمَحَلِّ- وَ ثَوَابِ الْعَمَلِ
و او به خوابگاه تنگ (قبر)- و باز گشتگاه ترسناك- و مشاهده جايگاه هميشگى- و ثواب عمل راهنمائی می شود.
اگر مرده در قبر در حالت خواب و بی خيالي است ، دیگر تنگي ويا گشادي خوابگاه برای او فرق نميكند. وحشت و معاینه برای مرده بی خبر و بدون علائم حیاتی چه معنا دارد ؟
پس روح او کاملا هوشیار بلکه هوشیارتر از ما به اصطلاح زندگان هستند.
در باره وحشت اهل قبور به کلمه قصار حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه توجه می کنیم :
وَ قَالَ ( عليهالسلام )وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّينَ فَأَشْرَفَ عَلَى الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْكُوفَةِ يَا أَهْلَ الدِّيَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ يَا أَهْلَ التُّرْبَةِ يَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ
ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِي الْكَلَامِ لَأَخْبَرُوكُمْ أَنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى قصار 130 نهج البلاغه
و چون امیرالمومنین (ع) از صفين باز مىگشت، به گورستان بیرون كوفه نگريست و فرمود: اى اهالی خانه های هراسناك، و محله هاى تهى و گورهاى تاريك، و اى غنودگان در خاك ، اى بى كسان، اى تنها خفتگان ، اى وحشت زدگان ، شما پيش از ما رفتيد و ما به دنبال شما به شما ملحق خواهیم شد.
امّا خانهها، در آنها آرميدند، امّا زنان، به همسریشان گزيدند. امّا مالها، پخش گرديدند. خبر ما جز اين نيست، خبرى كه نزد شماست چيست؟
سپس به ياران خود نگريست و فرمود: اگر آنان را رخصت مىدادند كه سخن گويند شما را خبر مىدادند كه بهترين توشهها پرهيزگارى است.
براستی حضرت با چه کسانی سخن می گویند؟
آیا دیار ترس و وحشت برای کسی که در خواب خفته است و بدون علائم حیاتی است، معنا دارد ؟ احساس غربت یعنی چه ؟
به چه دلیل حضرت از آنها سوال می کنند ؟
آیا اذن کلام برای ارواح زنده است و یا برای اجساد بی خبر و گنگ؟
در خطبه 82 هم حضرت علی علیه السلام می فرمایند :
قبر جايگاهي است كه آنها مشاهده ثواب عمل می کنند.
حال باید پرسید: اين چه خوابي است كه بعضی از انسانها انس و اطمینان پیدا می کنند و بعضی محل و جایگاه خویش را معاينه ميكنند، ترس بر ایشان غالب می شود و بعضی دیگر ثواب عمل می بینند ؟ آیا اینجا دنیای مردگان است یا زندگان ؟
ابن ابی الحدید معتزلی شارح مشهور نهج البلاغه ، ضمن درج عبارت (و مفرد وحشته ) در خطبه 83 در جلد 6 صفحه 270 شرح نهج البلاغه خود می نویسد :
دار غربته قبره و کذلک منقطع زورته لان الزیاره تنقطع عنده . و مفرد وحشته نحو ذلک لإنفراده بعمله واستیحاش الناس منه حتی إذا انصرف المشیع و هو الخارج مع جنازته أقعد فی حفرته. هذا تصریح بعذاب القبر و سنذکر ما یصلح ذکره فی هذا الموضع.
ترجمه : خانه تنهائی او قبرش می باشد و همچنین ملاقات در قبر او قطع شده است ، زیرا دیدار با او منقطع می باشد . همینگونه قبر او محل تنهائی وحشت او می باشد ، به دلیل اینکه عملش باعث تنهائی اش و دوری مردم از او شده است . تا اینکه تشییع کننده در خارج از قبر باز می گردد و او با جنازه اش ، در حالیکه در قبرش نشانده شده است ، تنها می ماند. این مطلب صراحت بر عذاب در قبر دارد .
ملاحظه می کنید که ابن ابی الحدید معتزلی ، در توضیح فرمایش امیرالمومنین علیه السلام ، تنهائی و وحشت و و نشاندن انسان و عذاب او را ، همانگونه که توضیح داده شد ، در قبر غیرمومن می داند و قبر و برزخ را عالم سکون و بی حرکتی و عدم ادراک ذکر نمی کند.
آیا ترجمه عبارت ((و مفرد وحشته )) به معنای (به تنهائی ترسیدن او) ، تمام ادعای شبهه کننده ( عدم وجود علائم حیاتی در قبر) را باطل نمی کند؟
اگر به فرمایشات حضرت امیر علیه السلام دقت کنیم ، ملاحظه می کنیم که حضرت از غربت و بی کسی غیر مومنین در قبر سخن می گویند و این حالات شامل ارواح زنده ای است که قدرت فهم و شعور را دارا می باشند ، و هرگز از کلام حضرت امیر (ع) بی کسی و تنهائی برای مومنین و امامان (ع ) استفاده نمی شود . در فرمایشات قبلی امام علی علیه السلام بخوبی مشهود گردید که انسانهای خارج از قلمرو اطاعت و بندگی خدا ، دچار بی کسی و تنهائی و وحشت و بی فریادرسی می شوند و عبارت ((منقطع زورته )) شامل مقتولین فی سبیل الله ، مومنین ، انبیاء و ائمه معصومین علیهم السلام نیست.
در عبارات قسمت اول خطبه امیرالمومنین (ع) آمده كه کسی به فریاد انسان های غیر مومن نمی رسد و او هر چقدر فریاد می زند ، كسي به صدايش جواب نمي دهد و به او اعتنا ء نمي كند و آنجا برایش دار قربتش است .و قبر یک چنین فردی (( وَ مُنْقَطَعِ زَوْرَتِهِ)) می باشد .
توجه داریم که هيچكدام از مطالب فوق ربطی به حیات شهید ندارد و بی کسی و ((منقطع زورته )) بودن متعلق به افراد بد و گنهکار و غیر مومن می باشد.
اصلا فرد ی با چنين هويت فوق ،زيارت كردن ندارد
ما ميخواهيم بگوئيم كه اين خطبه در باره افراد دنيا پرست است وربطي به امام وشهيد ندارد ((يرزقون )) و ((يستبشرون)) هم صفات جسم وروح با هم می باشند و اينها صفات روح تنها نيست. لذا ما حق نداريم جسم امام را از روحش تفكيك كنيم
مسلما شیعیان دنبال مردگانی نیستند که اصلا ارتباطی با زنده های این دنیا ندارند و دست از آنها کوتاه است.
در صورتی که وهابیت می خواهد بر اساس هوای نفس خود از کلمات حضرت امیر (ع) این تعبیر را بکند که آن عالم خالی از حرکات حیاتی و مقامی است که ارتباطش با دنیا قطع میشود و در حالت خواب یا بیهوشی به سر می برد!!!
آیا عبارات حضرت مولی الموحدین (ع) خواب درد ناک را توصیف می کنند ویا بیداری درد ناک را؟ و آیا بیداری دردناک مدلولش بیهوشی است ؟
حضرت علی علیه السلام نه تنها مرگ بلکه خواب را نیز در عالم برزخ نفی کرده و صحبت عذاب های گوناگون را برای گنهکاران و کافرین نموده است و قطعا در نقطه مقابل ، پاداش و نعمت برای مومنین ومومنات وشهداء محفوظ است .
وهابیت و هم فکران این فرقه به چند مطلب توجه نکرده و دچار اشتباه شده اند :
1 - دار غربت و بی کسی و قطع دیدار و (( و منقطع زورته )) متعلق به غیر مومنین و گنهکاران است و ربطي به حیات امام (ع) ومقتولين في سبيل الله و سایر مومنین ندارد.
2 - انقطاع زيارت مربوط به فرد غیر مومن است و او بايد در وحشت وتنهائي بماند وبسوزد وبسازد . حضرت امیر علیه السلام نیز همین مطلب را تذکر می دهند . بطوریکه حتی استخوانهای همسایگان نیز به فریادهای او توجهی نمی کنند . پس (( مُنْقَطَعِ زَوْرَتِهِ )) و اينكه كسي به زيارت او نمي رود ، برای افراد معلوم الحال است ومومن وكافر در این مقوله با هم فرق دارند.
3 – تفکیک روح امام از جسم او اشتباه فاحشی است که نتیجه اش از دسترس خارج شدن حقائق والای قران و امامت و اسلام است . ما در زیارت قبور ائمه علیهم السلام ، به جسم و روح امام توجه داریم . در حالیکه وهابیت هم جسم امام و هم روح او را از دسترس مومنین خارج می کند .
4 - بهشت برزخي و جهنم برزخی مربوط به همین قبر است كه جسد در آن هست .اصلا كسي كه چشم برزخيش باز باشد همين قبر را آتش مي بيند وروحش در آن معذب می باشد
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#88
Posted: 12 Nov 2012 23:19
وهابی ها می گویند آیه13سوره فاطر هرگونه توسل به غیر خدا را حرام می داند، آیا این صحیح است؟
آيات متعددي در قرآن است كه وهابيها متمسك به آنها مي شوند و آنها را وسيله قرار ميدهند براي اغفال و گمراهي مردم ؛ از جمله :
آيۀ 13 و 14سوره مباركه فاطر :
...وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ
و كسانى را كه بجز او مىخوانيد مالك پوست هسته خرمايى [هم] نيستند .
إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ . فاطر / 13 و 14 .
اگر آنها را بخوانيد دعاى شما را نمىشنوند و اگر [فرضا] بشنوند اجابتتان نمىكنند و روز قيامتشرك شما را انكار مىكنند و [هيچ كس] چون [خداى] آگاه تو را خبردار نمىكند
متاسفانه آقايان وهابي ها واقعاً در استناد به آيات قرآن همان روشي را انتخاب مي كنند كه يهود و نصاري انتخاب كردند . يعني يكي از ويژگيهاي زشت يهود و نصاري اين بود كه :
يُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَيكْفُرُونَ بِبَعْضٍ .
يا در سوره بقره آيه 185 خداي عالم يهود ونصاري را مذمت ميكند و ميگويد :
أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
شما به بعضي از آيات ايمان ميآوريد و به بعضي ديگر كافر ميشويد ؟ كساني كه به بعضي از آيات تمسك ميكنند و بعضي را كنار ميگذارند ، اينها هم در دنيا خواري خواهند ديد وهم در آخرت .
اولا : آقايان وهابيها آياتي را كه به آنها استناد ميكنند ، جز قصد فريب ، قصد ديگري ندارند ؛ چون در خود همين آيات صراحتا اظهار شده است كه قضيه هيچ ربطي به مسأله توسل ندارد . ببینید در همين آيه قبلش خطاب به چه كساني است ؟
وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ .
شماهایي كه اصلا منكر اين هستيد كه ماه و خورشيد و ... به دست خداوند هست ، آن كساني را كه شما ها ميخوانيد ، مالك هيچ چيز نيستند .
پس معلوم ميشود كه روي سخن با كساني است كه اصلاً خلق خدا و مالكيت خدا را نسبت به عالم منكر هستد . بعد كه ميگويد : له الملك ، خطاب به همينها ميگويد :
وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ .
این چه ربطي به قضيۀ توسل دارد ؟!!
روي آيه با كساني است كه به كلي منكر ربوبيت خداوند نسبت به عالم هستي هستند .
ثانیا : خداي عالم در قرآن در بعضي از آيات بعضي از امور را به خودش نسبت داده است و ميگويد كه اين كار از كارهاي ويژه خداوند است . مثلاً در سوره زمر آيۀ 42 ميگويد :
اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا .
اين خداوند است كه انسانها را در موقع مردن قبض روح ميكند .
اين نشان ميدهد كه قبض روح كار خداي عالم است .
خوب حالا اگر كسي بگويد که عزرائيل ، قبض روح مي كند ،آیا او مشرك است ؟
نه . زیرا همان طور كه خداوند اين مطلب را در اين آيه فرموده ، در سوره سجده آيه 11 هم ميفرماید :
قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ .
بگو : ملك الموت و عزرائيل كه از طرف خداي عالم وكيل و مأذون است ، تو را قبض روح ميكند .
مثالی دیگر:
خداي عالم در آيه 58 ذاريات ميگويد :
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ . تنها رزق دهنده خداي عالم است .
بعد در سوره نساء آيۀ 5 ميگويد :
وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا . به افراد بيسرپرست رزق بدهيد .
نمونه دیگر:
خداي عالم در آيات متعدد مسأله مرگ و زنده كردن انسانها را از ويژگيهاي خودش ميشمارد و ميگويد :
وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ . الحج / 66 .
یا
قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ .
بگو : اين خداوند است كه زندگي و مرگ به دست او است .
از طرفی خداي عالم صراحتاً از قول حضرت عيسي عليه السلام نقل ميكند :
وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ .
زنده میکنم مرده را به اذن الهی
باز نمونه ای دیگر:
در رابطه با علم غيب ميگويد :
وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ .
تمام كليدهاي غيب دست خدا است و جز خدا كسي غيب نميداند .
بعد در كنار اين خداوند مي گويد :
عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا . إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ ... الجن /26و 27 .
داناى نهان است و كسى را بر غيب خود آگاه نمىكند جز پيامبرى را كه از او خشنود باشد
بنابراين اگر ما بياييم يك دسته از آيات را بگيريم و از دسته ديگر غافل بشويم ، اين يك نوع جفاء در حق قرآن است و از مصاديق : « يؤمن ببعض الكتاب و يكفر ببعض الكتاب » است . و اين روش ، روش يهود ونصاري است .
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#89
Posted: 12 Nov 2012 23:20
وهابی ها می گویند آیه197 سوره اعراف هرگونه توسل به غیر خدا را حرام می داند آیا این صحیح است؟
از جمله آیاتی که وهابیون برای حرام بودن توسل به آن استناد می کنند :
آيۀ 197 سوره اعراف :
وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَلَا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ .
و كسانى را كه به جاى او مىخوانيد نمىتوانند شما را يارى كنند و نه خويشتن را يارى دهند.
وهابيها زياد به اين آيه استناد مي كنند و خود ابن تيميه در منهاج السنه ، ج1 ، ص 44 تا 49 ميگويد:
وی به آیه بالا و آيۀ 13 و 14سوره مباركه فاطر :
...وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ
و كسانى را كه بجز او مىخوانيد مالك پوست هسته خرمايى [هم] نيستند .
إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ . فاطر / 13 و 14 .
اگر آنها را بخوانيد دعاى شما را نمىشنوند و اگر [فرضا] بشنوند اجابتتان نمىكنند و روز قيامتشرك شما را انكار مىكنند و [هيچ كس] چون [خداى] آگاه تو را خبردار نمىكند
استناد مي كند بر كفر دعاء غير الله.
در اين جا دقت فرمائید ، خود وهابيها دچار يك مشكل شدهاند . تصور كردهاند كه كلمه :
تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ يعني هر گونه دعاي پيامبر و دعاي ائمه ؛ يعني هر كس كه نداء كند و بگويد
ياعلي و يا حسين اين كفر است و شرك ؛ چون خداي عالم مي فرمايد :
وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ...
اول يك جواب نقضي :
كه اگر واقعاً خواندن غير خدا شرك است ، خداي عالم در باره حضرت نوح مي فرمايد،که نوح میگوید :
إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا .
من ندا كردم قومم را شبانه روز .
آيا چون حضرت نوح(ع) غیر خدا را ندا داد پس مشرك است ؟
يا از اين جالبتر :
لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا . النور / 63 .
خطاب كردن پيامبر را در ميان خود مانند خطاب كردن بعضى از خودتان به بعضى [ديگر] قرار مدهيد
اگر مطلق دعا حرام است ، صحابهاي كه پيامبر را دعا مي كردند و ندا ميكردند ، خدا مي فرمايد : اين دعاي شما ، دعاء درستي نيست ، پيامبر از يك جايگاه ويژهاي برخوردار است باید با احترام بیشتری اورا ندا دهید.
نكته ظريفتر كه در اين جا است اینستکه :
مسأله مطلق دعاء غير الله شرك نيست ؛ بلكه خواندن غیر خدا وقتی شرک است كه با اعتقاد به الهيت آن فرد که ندایش می کنیم ، ضميمه شود .
در سوره هود ، آيه 101 در رابطه با دعاء غير الله ، خود قرآن معنا كرده است .
فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آَلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ لَمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ .
پس چون فرمان پروردگارت آمد خدايانى كه به جاى خدا[ى حقيقى] مىخواندند هيچ به كارشان نيامد و جز بر هلاكت آنان نيفزود
يعني كساني كه شخص ها یا بت های خود را با اعتقاد به الهيتشان ميخوانند ، آنها مشرکند.
مثل کسانی که از حضرت عیسی(ع) استمداد می جویند و اعتقاد دارند که ایشان خدا است . اینجا شرک است .
ما از وهابيت سؤال ميكنيم :
آيا مسلمانان ، شيعه و سني كه پيامبر را ميخوانند و ميگويند :
يا رسول الله اشفع لنا عند الله .
آيا نستجير بالله اينها معتقد به الهيت پيامبرند ؟!!
آيا اينها پيامبر را عبادت ميكنند ؟!!!
مثلاً :
وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى الزمر / 3 .
و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفتهاند [به اين بهانه كه] ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند نمىپرستيم.
دقت فرمائید : اشکال اینجاست مشرکین اشخاص یا بت ها را می پرستیدند و از آنها ره جویی می کردند برای رسیدن به خداوند
ولی آيا كسي كه ميگويد : يا علي ، يا عباس ، نستجير بالله اميرالمؤمنين و حضرت عباس را عبادت ميكنند ؟
مگر همه مسلمانان كه نماز ميخوانند و در تشهد و سلام واجب نماز شان (نمازی که همه اش توحید است) نمی گویند:
اشهد ان محمد عبده ورسوله .
السلام علیک ایهاالنبی و رحمه الله وبرکاته
مگر نه اینستکه ما در تمام ارکان نماز فقط خدا را می خوانیم ،پس چرا خدا می گوید برای اتمام نماز حتما باید به محمدم سلام (با خطاب حاضر یعنی السلام علیک ،نه السلام علیه) نمایید.
پس با حساب آقایان وهابی همه مسلمانان با این کار چون در نماز که توحیدی ترین عبادت است ،مرتکب شرک شده اند و خودشان هم که اینگونه نماز می خوانند مشرکند!!!
مهم اینجاست ما که به پیامبر و اهل بیت خطاب میکنیم و ندا می نماییم اگر آنها را نعوذبالله خدا بدانیم آنوقت گرفتار شرک شده ایم و لاغیر.
یا مثلا در زیارت حضرت علی(ع) می خوانیم :
اشهد انك عبدت الله حتي اتاك اليقين
گواهی و شهادت می دهم که تو بندگی خدا کردی و به یقین رسیدی
یا در زيارت حضرت قمر بني هاشم می خوانیم :
اشهد انك من عباد الله الصالحين .
گواهی و شهادت می دهم که تو از بندگان صالح خدا هستی
پس شهادت به عبوديت امير المؤمنين و امام حسين ميدهد و بعد ميآيد از اين بزرگوران طلب حاجت ميكند .
خوب وقتی از ابتدا این شهادت به بندگی خدا را درباره آنها می دهیم ،یعنی به هیچ وجه آنها را همتای خدا نمی دانیم و آنها را پرستش نمی کنیم بلکه آنها را همانطوری که قرآن فرموده وسیله قرار می دهیم برای تقرب پیدا کردن خودمان به خداوند و چون انها را دارای مقام والا می دانیم،علاوه براینکه خودمان از خدا طلب حاجت و شفا می کنیم از آنها که مقامشان نزد خدا بسیار والاتر از ماست درخواست می کنیم که آنها هم برای ما از نزد خدا مسئلتهایمان را در خواست کنند.
پس استدلال به اين آيات خيلي سخيف و بياساس و بيپايه است .اصلاً استناد به اين آيات براي حرمت توسل از منظر قرآن ، كاملاً مردود و مطرود است .
وهابیون کاری به جایی رسانده اند که موسس آنها محمد بن عبد الوهاب می گوید:
خداوند به پيامبر (ص) حق شفاعت داده است، ولي به ما گفته است که شما حق نداريد از پيامبر (ص) طلب شفاعت کنيد.
واقعا عجیب است !! مانند اين است که کسي شما را به منزل خودش دعوت کند و بهترين غذاها را در سفره بگذارد و بگويد من شما را دعوت کردم، ولي شما حق نداريد به اين غذاها دست بزنيد. اين، مسخره است و قرآن و مقدسات را استهزاء کردن است.
< قبلی بعدی >
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#90
Posted: 12 Nov 2012 23:20
اسخ قاطع علمای اهل سنت به ابن تیمیه و وهابیت در مورد توسل
وهابیون به تاسی از ابن تیمیه بین تمام مذاهب اسلامی شبهه ایجاد کردند که توسل جستن به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) شرک است در این بین علمایی از اهل سنت به شدت در مقابل او صف آرایی کردند که عبارتند از:
1- حصني دمشقي وقتي عبارتي از ابن تيميه (ایدئولوگ وهابی ها)را نقل ميكند و ميگويد كه ابن تيميه گفته است :
من استغاث بميت او غائب من البشر فإن هذا ظالم ضال مشرك
هر كس از ميتي استغاثه كند ، او ظالم ، گمراه و مشرك است .
آنگاه جناب حصني ميگويد :
هذا شئ تقشعر منه الأبدان ، ولم نسمع أحدا فاه ، بل ولا رمز إليه في زمن من الأزمان ، ولا بلد من البلدان ، قبل زنديق حران - قاتله الله عز وجل وقد فعل - . جعل الزنديق الجاهل الجامد قصة عمر رضي الله عنه دعامة للتوصل بها إلى خبث طويته في الازدراء بسيد الأولين والآخرين وأكرم السابقين واللاحقين ، وحط رتبته في حياته ، وأن جاهه وحرمته ورسالته وغير ذلك زال بموته . وذلك منه كفر بيقين وزندقة محققة
اين سخن ابن تيميه بدن انسان را ميلرزاند و قبل از ابن تيميه كسي چنين سخني نگفته است و در هيچ زماني و در هيچ شهري قبل از زنديق حران ( ابن تيميه زنديق وملحد ) . خدا او را بكشد . قضية داستان عمر را وسيله قرار داده تا نيت ناپاكش را در بارۀ پيامبر مكرم اعمال كند .
دفع الشبه عن الرسول (ص) - الحصني الدمشقي - ص 131
حصني دمشقي از علماي بزرگ اهل سنت است و خود وهابيها به او ثناء گفتهاند ، اين عبارت ابن تيميه را آورده و او را به صفت زنديق متصف كرده است .
2- سبكي كه حتي جوانها و كودكان اهل سنت با نام او آشنا هستند ، وقتي به اين قضيه ميرسد ميگويد:
إعلم : أنه يجوز ويحسن التوسل ، والاستغاثة ، والتشفع بالنبي صلى الله عليه وآله وسلم إلى ربه سبحانه وتعالى . وجواز ذلك وحسنه من الأمور المعلومة لكل ذي دين ، المعروفة من فعل الأنبياء والمرسلين ، وسير السلف الصالحين ، والعلماء والعوام من المسلمين . ولم ينكر أحد ذلك من أهل الأديان ، ولا سمع به في زمن من الأزمان ، حتى جاء ابن تيمية ، فتكلم في ذلك بكلام يلبس فيه على الضعفاء الأغمار ، وابتدع ما لم يسبق إليه في سائر الأعصار .
توسل به نبي مكرم و صالحان از زمان پيامبر تا ظهور ابن تيميه مرسوم بوده است و در هيچ زماني و در هيچ ديني چنين سخني گفته نشده است . تا اين كه ابن تيميه آمد و با سخنان باطل خود قضيه را بر افراد ضعيف و نادان مشتبه كرد و بدعتي را پايه گذاري كرد كه در هيچ عصري سابقه نداشت .
شفاء السقام - تقي الدين السبكي - ص 292 – 293
3- ابن حجر عسقلاني ، حافظ علي الإطلاق اهل سنت ، متوفاي 852 ميگويد :
ومنهم من ينسبه إلى الزندقة ، لقوله : أن النبي - صلى الله عليه وآله وسلم - لا يستغاث به وان في ذلك تنقيصا ومنعا من تعظيم رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم . ا لدرر الكامنه ، ابن حجر ، ج1 ، ص155 .
بعضي از معاصرين ابن تيميه او را به زندقه و الحاد و كفر نسبت دادهاند . چون ميگفت : پيامبر اكرم شايستگي براي توسل نيست . اين سخن ابن تيميه در حقيقت تنقيص مقام پيامبر و ممانعت از گرامي داشت آن حضرت است .
4- سليمان بن عبد الوهاب(برادر محمد عبدالوهاب)در كتاب الصواعق اللهيه في الرد علي الوهابية ، ص38 صراحت دارد و ميگويد :
... وتمضي قرون الأئمة من ثمان مائة عام ومع هذا لم يرو عن عالم من علماء المسلمين أنها كفر بل ما يظن هذا عاقل بل والله لازم قولكم إن جميع الأمة بعد زمان الإمام أحمد رحمه الله تعالى علماؤها وأمراؤها وعامتها كلهم كفار مرتدون فإنا لله وإنا إليه راجعون وا غوثاه إلى الله ثم وا غوثاه أم تقولون كما يقول بعض عامتكم إن الحجة ما قامت إلا بكم وإلا قبلكم لم يعرف دين الإسلام يا عباد الله
برادر من و تابعينش تصور ميكنند كه اگر پيغمبر و صالحين را ما واسطه قرار بدهيم ، كافر شدهايم . هفت صد سال از زمان ائمه اربعه ميگذرد ، هيچ يك از علماي اسلام چنين فتوايي ندادهاند . لازمه سخن اينها اين است كه تمام امت اسلامي بعد از زمان امام احمد بن حنبل كفار و مرتدان هستند . فرياد اي مسلمانها از اين سخن برادر من كه اين چنين فتوي ميدهد . و تمام مسلمين را محكوم به كفر و واجب القتل معرفي ميكند .
الصواعق الإلهية في الرد على الوهابية - سليمان أخ محمد بن عبد الوهاب - ص 38 .
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"