ارسالها: 7673
#11
Posted: 4 Nov 2012 17:14
خوب تا اینجا آیه های مربوط به زنا را آوردم ولی اثری از حکم سنگسار در این آیه ها نبود. پس اگر چنين است، پس حكم سنگسار كردن زناكا ازكجا آمده است؟ اكنون در همة كتابهاي فقهي اسلام- از شيعه و سني- تأكيد ميشود كه زن شوهردار يا مرد زنداري كه مرتكب زنا شد بايدسنگسار گردد. فقها ميگويند كه سنگسار در زمان حيات پيامبر اكرم به دستور شخص پيامبر انجام گرفته و حكمي است كه پيامبر اكرم داده بوده و بايد مثل هركدام از ديگراحكام اسلامي، تا دنيا باقي است بهقوتِ خودش باقي باشد؛ زيرا كه يكي از «حدود الله» (خط سرخ خدائي) است و نبايد ازآن گذشت. اين درحالي است كه حكم سنگسار در قرآن نيامده، بلكه شکنجه کردن، نادیده گرفتن اون شخص(تا ابد باید در خانه باشد)، تازیانه(برای مجرد ها بیشتر) و امثال این آمده. حديث قابل قبول و مستندی هم در این باره جایی ندیدم. اما حكم سنگسار مبتني بر چند روايت است که یکی از اون هارو ذکر میکنم.
درسيره ابن هاشم ميخوانيم كه پس ازآنكه پيامبر اكرم و مؤمنين به مدينه هجرت كردند، اتفاق افتاد كه يك زن و مرد از يهودان مدينه مرتكب زنا شدند. يهودان به نزد پيامبر رفتند و گفتند تو كه ادعا ميكني آمدهاي تا احكام تورات را اجرا كني، اكنون بيان كن كه حكم تورات دربارهي زن و مرد زناكار چيست؟ پيامبر اكرم به «بيت المدراس» (مدرسهي ديني يهودان) رفت و از خاخامها خواست كه تورات را بياورند و حكم زناكار را برايش بخوانند. ولي هركدام از خاخامها گفت حكم تورات آنست كه زن و مرد زناكار را بايد وارونه بر خري سوار كنند وبا روي سياه در شهر بگردانند تا عبرت ديگران شوند. وقتي پيامبر به آنها سوگند داد كه تورات را بياورند و حكم زناكار را بخوانند، خاخام جواني به نام عبدالله ابن صوريا تورات را آورد و خواند و گفت: حكم زناكار در تورات آنست كه سنگسار شود. پيامبر اكرم گفت: من شايستهترين كس به اجراي حكم تورات هستم كه حكم خدا است؛ و دستور داد آن زن و مرد زناكار را سنگسار كردند. [سيره ابن هشام: 2 / 206- 207. تفسير طبري: 4 / 572- 575]
و یکی دیگر از این روایت ها اینست که:
«عبدالله ابن بريده از پدرش روايت كرده كه من نزد پيامبر نشسته بودم؛ يك زن از قبيلهي بنيقاضم آمد و گفت: يا نبي الله من زنا كردهام و ازتو ميخواهم كه تطهيرم كني. پيامبر بهاو گفت: بهخانهات برگرد. روز ديگر باز آمد و نزد او بهزنا اعتراف كرده گفت: يا رسول الله من زنا كردهام و ميخواهم كه تطهيرم كني. پيامبر بهاو گفت: بهخانهات برگرد. چون روز ديگر شد باز هم آمد و نزد او بهزنا اعتراف كرده گفت: يا نبي الله مرا تطهير كن. شايد ميخواهي همانگونه كه ماعز ابن مالك را دست بهسر كردي مرا دست بهسر كني. بهخدا سوگند كه من حاملهام. پيامبر بهاو گفت برگرد تا وقتي كه بچهات را بزايي. چون زاييد پسربچه را درآغوش گرفته آمد و گفت: يا نبي الله آنك زاييدهام. گفت: برو بهاو شير بده تا اورا از شير برگيري. چون اورا از شير برگرفت پسربچه را در حالي كه پارهناني دردست داشت بهنزد پيامبر برد و گفت: يا نبي الله آنك اورا از شير گرفتهام. پس پيامبر آن پسربچه را بهيكي از مسلمانان سپرد و دستور داد تا گودالي براي زن كندند و اورا تا سينه در گودال ايستاندند، و بهمردم دستور داد تا اورا سنگسار كردند». [منتظم ابن الجوزي: 3 / 374]
مورد دیگری كه مربوط بهمردي از قبيلهي بدوي بنياسلم بوده اينگونه نوشتهاند:
«از ابوسعيد [خدري] روايت شده كه مردي از اسلم بهنام ماعز ابن مالك بهنزد پيامبر آمد و گفت: مرتكب فحشاء شدهام؛ مرا كيفر بده. پيامبر چندينبار اورا بيرون كرد. سپس از قومش جويا شد. گفتند: فكر نميكنيم كه او چيزيش باشد، ولي كاري كرده است و ميبيند كه جز با كيفرديدن ازآن بيرون نخواهد شد. بازهم بهنزد پيامبر برگشت. پس بهما فرمود كه سنگسارش كنيم. اورا به بقيع فَرقَد برديم. نه دستش را بستيم و نه برايش گودال كنديم. استخوان و كلوخ و خُرده سفال بهاو افكنديم. پا بهگريز نهاد و بهدنبالش دودييم، تا بهكنارهي حَرّه رسيد و ايستاد. با سنگريزههاي حره بهاو سنگ پرانديم،تا خاموش شد». [صحيح مسلم: حديث 1694]
یکی از معدود حدیث هایی که من در این باره بلدم. دوستان اگه کسی حدیث دیگه ای هم بلده بیاد و بگه لطفا
و درحديث ديگري از روايت «بريده» چنين نوشتهاند:
«ماعز ابن مالك بهنزد پيامبر آمد و گفت: يا رسول الله مرا تطهير كن. گفت: تورا چه شده است! برگردو از الله آمرزش بطلب و به درگاهش توبه كن. او رفت و باز برگشت و گفت: يا رسول الله مرا تطهير كن. پيامبر گفت: تورا چه شده است! برگرد و از الله آمرزش بطلب و بهدرگاهش توبه كن». باز رفت وباز برگشت و گفت: يا رسول الله مرا تطهير كن. باز هم پيامبر مثل دفعهي قبل بهاو گفت. چهارمينبار كه آمد و همان حرف را تكرار كرد، پيامبر گفت: براي چه تورا تطهير كنم؟. گفت: براي زنا. پيامبر پرسيد: آيا ديوانگي دارد؟. بهاو پاسخ دادند كه ديوانگي ندارد. پرسيد: آيا خمر ننوشيده است؟ مردي برخاست و دهانش را بوييد، و بوي خمر ازاو نَشَميد. رسول الله گفت: آيا زنا كردهاي؟ گفت: آري. پس فرمود اورا سنگسار كردند». [صحيح مسلم: حديث 1695]
.
ادامه در پست بعد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#12
Posted: 4 Nov 2012 17:25
يك مورد دیگر را ضمن سخن ازجنگ خيبر ميبينيم. نوشتهاند كه پيامبر درراه بازگشت پيروزمندانهاش ازخيبر درمنزلي نزديك مدينه در همراهانش ندا زده گفت: پس از نماز عشاء سرزده وارد خانههايتان مشويد. يكي از اصحاب پيامبر بهاين دستور عمل نكرد و شبانه سرزده وارد خانهاش شد و چيزي را ديد كه دلش نميخواست ببيند؛ يعني زنش را با مردي ديگر هماغوش ديد. اينرا مردم شنيدند، ولي او چونكه زنش را دوست ميداشت و ازاو داراي اولاد بود، نه اورا طلاق داد و نه تنبيهش كرد. [البدايه والنهايه: 2 / 608]
همچنين در حديثي دیگری آمده كه كسي بهنزد پيامبر شكايت برد كه زنش را در خانهاش با مردي گرفته است. پيامبر گفت: گواه بياور. مرد گفت: يا رسول الله! آيا كسيكه در خانهاش ببيند كه مردي برروي زنش خفته است بايد برود و دنبال گواه بگردد؟ پيامبر گفت: يا گواه بياور يا كمرت را براي تازيانه آمادهكن. [صحيح بخاري: حديث شمارهي 2671]
يك گزارش صريح و روشن در دست است كه نشان ميدهد در اواخر خلافت عمر ابن خطاب برسرِ اينكه آيا بايد زناكار را سنگسار كرد يا نكرد اتفاقِ نظر وجود نداشته، و كساني معتقد بودهاند كه چون حكم سنگسار در قرآن نيامده، پس در اسلام سنگسار وجود ندارد.
از عبدالله ابن عباس روايت شده كه عمر در مسجد پيامبر سخنراني كرده چنين گفت:
«اما بعد! من امروز ميخواهم چيزي را بهشما بگويم كه گفتنش برمن واجب است؛ و نميدانم، شايد اينرا هنگامي ميگويم كه مرگم نزديك شده است. هركس آنرا دريافت و درك كرد بايد بگيرد و تا هرجا كه شترش برود آنرا برساند. و اگر كسي آنرا درك نكرد هيچكس حق ندارد كه پشت سر من دروغ بسازد. الله تعالي محمد را برگزيد و كتاب را براو فروفرستاد، و ازجملهي چيزهائي كه براو نازل شد آيهي سنگسار بود. ما آنرا خوانديم و درك كرديم. پيامبر سنگسار كرد و ما نيز بعد ازاو سنگسار كرديم. ميترسم كه اگر مدتي برمردم بگذرد كسي بگويد: والله ما [حكم] سنگسار را در كتاب الله نمييابيم؛ و بهآن وسيله با ازدست نهادن يك فريضه كه الله نازل كرده بوده است گمراه گردند. [حكم] سنگسار در كتاب الله براي زنان و مردان همسرداري مقرر شده است كه زنا كرده باشند و كساني گواهي دهند، يا خودشان اعتراف كنند، يا حاملگي پديدار شود». [سيره ابن هشام: 4 / 309]
بالاتر ديديم كه قرآن مقرر كرد كه براي اثبات وقوع زنا بايد چهارنفر گواهي بدهند كه عمل را به چشم ديدهاند. اينكه عمل را چگونه بايد به چشم ديده باشند، يك داستان ديگر كه مربوط به عمر ابن خطاب است بيان ميدارد:
مغيره ابن شعبه (از اصحاب پيامبر) درسال 17 هجري بعنوان فرمانده جهادگران مسلمان در محل تجمع قبايل جهادگر در جائي كه به زودي پادگانشهر بصره شد، مستقر بود. او با زني از قبيلهي بنيهلال به نام ام جميل رابطهي نامشروع داشت. شوهر اين زن مردي از ثقيف (همقبيلهي مغيره) به نام حجاج ابن عتيك بود. چهار برادرِ جوان به نامهاي شِبل و نافع و زياد و ابوبكره (فرزندانِ نومسلمانِ يك روسپي معروف حجاز به نامِ سُمَيّه) كه همسايهي مغيره بودند از اين موضوع بو بردند و دركمين نشستند تا او به خانهي مورد نظر- كه يك كپر بود- وارد شد. پس در حاليكه مغيره و زن هردو برهنه شده بودند و مغيره برشكم زن خفته با او درآميخته بود بهآنان نگريستند تا بتوانند طبق حكم قرآن برضد او گواهي بدهند. آنها موضوع را براي عمر گزارش فرستادند. ابوموسا اشعري را عمر به جاي او به فرماندهي نيروهاي منطقه فرستاد، و به او دستور داد كه مغيره و گواهان را به مدينه بفرستد؛ و به مغيره نوشت: «خبر بسيار بزرگي دربارهات شنيدهام؛ اينك ابوموسا را بعنوان فرمانده ميفرستم؛ مسئوليتت را به او واگذار و بشتاب».
عمر درمدينه در حضور مغيره از شاهداني كه واقعه را به او گزارش كرده بودند يكييكي جداگانه تحقيق و پرسش كرد. نافع گفت: «من به چشم خود ديدم كه مغيره برشكم زن خفته بود و ميل در او فروميكرد؛ و ديدم كه ميل او همچون ميل سرمهدان كه در سرمهدان كنند و ازآن بر كشند فروميرفت و خارج ميشد». شبل و ابوبكره نيز چنين اقوالي را تكرار كردند. چون نوبت به شهادت برادر چهارمشان «زياد» رسيد و او از دروارد شد، عمر تا اورا ديد گفت: «چهرهئي را مينگرم كه اميدوارم گواهيش سبب نشود يكي از اصحاب رسول الله سنگسار و بدنام گردد». و چون ازاو پرسيد كه چه ديده است، زياد گفت: «من منظر قبيحي ديدم ونفسهاي تندي شنيدم ولي ميل را نديدم كه به داخل سرمهدان فرورود و ازآن بيرون آيد».
چونكه زياد نديده بود كه ميل در سرمهدان فروبرود و ازآن برآيد، شرط اصليِ گواهي زنا تحقق نيافت و مغيره از مجازات رَست. سه برادر ديگر متهم به گواهي ناحق بقصد بيآبرو كردن يك مسلمان شدند وعمر دستور داد به هركدامشان هشتاد تازيانه زدند. [انساب الاشراف بلاذري: 10 / 387- 388. فتوح البلدان 335- 336. وفيات الاعيان: 5 / 311- 313. همچنين بنگريد: تاريخ يعقوبي: 2 / 146. تاريخ طبري: 2 / 492- 494]
عجب آدمی بوده ها
(هدفم از گفتن این روایت این بوده که چون خلفا خودشون رو پیرو سنت پیامبر می دونستن پس حتما سنگسار هم جزی از سنت پیامبر بوده که بعد از اون هم در سنی هم شیعه به صورت حکم رسمی وارد شده)
.
ادامه در پست بعد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 150
#13
Posted: 4 Nov 2012 17:36
paaaaaarmida: من آیه رو خوندم گفته بود برای اثبات چهار نفر بیارید ولی نگفته بود اگه چهارتا نشد بر تهمت زننده حد بزنن
همين شما علم قرآن نداريد و فقط تهمت ميزنيد:
بخوانيد:اگر آن مرد که به شما تهمت زده برای اثبات ادعای خود چهار شاهد نیاورد، او به جرم قذف 80 ضربه شلاق می خورد، به دلیل آیه زیر:
«وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلاَتَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَ أُولَئِکَ هُمْ الْفَاسِقُونَ» (نور : 4).
یعنی: «کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا میدهند؛ سپس چهار شاهد نمیآورند؛ بدیشان هشتاد شلاق بزنید و هرگز گواهی دادن آنان را نپذیرید، و چنین کسانی فاسق هستند».
این آیه فقط مشمول اتهام زنا به زنان نمی شود، بلکه هرگاه کسی به یک مرد پاک دامن نیز اتهام زنا وارد کند، و سپس چهار شاهد نیاورد؛ به جرم قذف شلاق زده می شود.
اسلام میخواهد که آبرو و حیثیت و شهرت و نام و کرامت مردم، محفوظ و مورد حمایت باشد وکسی بدانها تعرض نکند، لذا زبان بدگویان را قطع میکند و در تعرض بناموس و آبروی دیگران را میبندد و نمیگذارد کسی آبروی دیگران را بازیچه قرار دهد، و آن را معیوب نماید و اشخاص و افرادی را که دارای نفس ضعیف و روحیه ناتوان هستند، باز میدارد از اینکه شرف و حیثیت و آبروی دیگران را جریحهدار نمایند و هرزهگوئی و سخنان پوچ را درباره مردم بگویند و بشدت از آن جلوگیری میکند و مانع میشود از اینکه درباره مومنان به اشاعه فحشاء و تهمت بپردازند، تا اینکه زندگی مومنان از اشاعه اینگونه اراجیف و بدیها محفوظ و مصون و پاکیزه باشد. لذا اسلام بصورت قطعی قذف و تهمت به زنا را تحریمکرده است وآن را یکی ازگناهانکبیره وگناهان بسیار زشت شمرده است و آن را موجب حد شرعی میداند وهرکس بدین اتهام مبادرت ورزد خواه زن یا مرد باشد بایستی هشتاد ضربه شلاق به وی زده شود وبعد ازآن دیگرگواهی او پذیرفته نشود و براو حکم میشود به فسق و لعن و طرد از رحمت خدا و استحقاق عذاب دنیا وآخرت، مگر اینکه صحت و درستی قول قذفکننده با دلایل تردید ناپذیر ثابتگردد، بدینمعنیکه چهار نفرگواهی بدهندکه شخص مورد اتهام مرتکب این فحشاء و گناه زشت شده است.
قرآن می فرماید:« واللاتی یأتین الفاحشة من نسائکم فاستشهدوا علیهن أربعة منکم»( نساء 15.)
یعنی: و زنانی از زنان شما مسلمانان که کار زشت و ناشایست (زنا) انجام میدهند بر آنان چهارگواه بگیرید.
در غیر اینصورت اگر به کسی تهمت زنا نسبت داده شود و چهار شاهد نیاورد بر او حد جاری می گردد:
که خداوند میفرماید:
" والذین یرمون المحصنات ثم لم یأتوا بأربعة شهداء فاجلدوهم ثمانین جلدة.ولا تقبلوا لهم شهادة أبدا، وأولئک هم الفاسقون.إلا الذین تابوا من بعد ذلک وأصلحوا فإن الله غفور رحیم "(نور 5-4)
" إن الذین یرمون المحصنات الغافلات المؤمنات، لعنوا فی الدنیا والاخرة، ولهم عذاب عظیم.
یوم تشهد علیهم ألسنتهم وأیدیهم وأرجلهم بما کانوا یعملون یومئذ یوفیهم الله دینهم الحق، ویعلمون أن الله هو الحق المبین(نور 25-23) إن الذین یحبون أن تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا لهم عذاب ألیم فی الدنیا والاخرة.
[وکسانیکه زنان پاکدامن را متهم میکنند سپس چهارگواه بر ادعای خود نمیآورند، آنها را هشتاد ضربه تازیانه بزنید وگواهیشان را هرگز نپذیرید و بیگمان آنان فاسقانند، مگرکسانیکه بعد ازآن توبه کنند و با اعمال صالح این نقیصه را جبرانکنندکه خداوند غفور و رحیم است، باشدکه آنان را ببخشاید]". و [کسانیکه زنان پاکدامن و بیخبراز هرگونه آلودگی و مومن را متهم بزنا و فحشاء میسازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی در انتظارشان است. درآن روز که زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد و بر علیه آنها به اعمالی که مرتکب میشدهاند گواهی میدهد. در آن روز خداوند جزای واقعی آنها را بیکم وکاست میدهد و میدانندکه خداوند حق آشکار است و شکی بر حقانیت او نیست و آشکار و تردید ناپذیر است]"و "[براستیکسانیکه دوست دارند که فحشاء و اعمال زشت در میان مومنان اشاعه پیدا کند، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت در انتظارشان میباشد]"
من ماندم شما كه اينقدر از اسلام انتقاد ميكنيد قرآن نمي خوانيد ولي من از قرآن جواب شما را دادم
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
ارسالها: 7673
#14
Posted: 4 Nov 2012 17:44
اکنون چندتا حدیث و روایت خیلی جالب میزارم. کلا جالبن
كيفر زناكار در نخستين منابع فقهي شيعه:
از امام جعفر صادق روايت شده كه در تفسير حكم تحريم ازدواج با زناكار كه در قرآن امده، چنين گفته است: «اگر كسي زنا كند و سپس توبه كند، هرجا دلش خواست ميتواند ازدواج كند» [الكافي، جلد 5 ، باب الزاني والزانيه، حديث 6]
(ماسمالیژن شیعه)
درحديث ديگري در تفسير حكم تحريم ازدواج با زناكار از زبان امام جعفرر صادق چنين گفته شده است: «اينها مربوط به زنهاي مشهور به زنا و مردان مشهور به زنا است كه زنا ميكردند و شهرت داشتند و شناخته شده بودند و مردم اكنون درآن خانه هستند. هركس حدِ زنا براو اقامه شده باشد يا متهم به زنا باشد كسينبايد با او مناكحه كند تا توبهاش معلوم گردد».[
الكافي، جلد 5 ، باب الزاني والزانيه، حديث۱
درحديثي نيز در الكافي آمده كه «زني به نزد عمر [ابن خطاب] آمد و گفت: من زنا كردهام مرا تطهير كن. عمر دستور داد كه سنگسارش كنند. علي اينرا شنيد و از زن پرسيد: چگونه زنا كردهاي؟ زن گفت: از بياباني ميگذشتم، شديدا تشنه شده بودم، از يك عرب بيابانگرد آب خواستم، او از دادن آب به من خودداري كرد مگر آنكه خودم را به او تسليم كنم، و چون تشنگي برمن زورآور شد و ترسيدم بميرم او به من آب داد و من تنم را به او سپردم. علي گفت: سوگند به خداي كعبه كه اين ازدواج است . [الكافي، باب النوادر، حديث 8]
یعنی کسایی که از زور فشار زندگی تن به تن فروشی میدن حکومت اسلامی ایران حق مجازات اونارو نداره طبق این حدیث و البته انحام این کار یطورایی میشه ازدواجی بدون انجام منسوکاتی که اگر طبق اونها ازدواج صورت نگیره حرامه و اینا جای خود.
بجز اون این خود حضرت علی خیلی مواقع در نقش اجرا کننده فرمان های پیامبر بوده و این حرف از این شخص بعیده و خیلی و های دیگه
همچنين در الكافي از زبان يكي از شيعيان آمده كه از امام جعفر صادق دربارهي مردي پرسيدم كه در عراق زن دارد و در حجاز مرتكب زنا شده است؛ امام گفت: به او صد تازيانه ميزنند ولي نبايد سنگسار بشود .[الكافي، جلد 7 ، باب ما يحصن و ما لا يحصن]
بحثی که من اینجا دارم اینه. که حالا بحث خود خیانتو پیش میارم.
آیا فرقی داره که من در تهران یا مشهد به زنم خیانت کنم!
حالا این بکنار. اینکه چرا مجازات زنا با توجه به فاصله جغرافیایی بالا و پایین میشه و اینا بماند.
البته این احتمال میره که اگه مردی از زور فشار جنسی یه زنش خیانت کنه مجازاتش کمتر میشه
دربارهي چگونگي اثبات وقوع زنا، در روايتي از زبان امام جعفر صادق چنين آمده است:
«چهار مرد گواهي بدهند كه اورا به چشم خود ديدهاند كه وارد ميكند و بيرون ميآورد» [الكافي، 7 / باب ما يوجب الرجم، حديث 1]
و در حديث ديگري از زبان امام جعفر صادق گفته شده كه «مرد يا زن تا وقتي كه چهار مرد گواهي نداده باشند كه داخل و خارج كردن را به چشم ديدهاند نبايد سنگسار شوند» [همان: حديث 2]
که البته شده و بازم میشه
و در حديث مشابهي از زبان امام جعفر صادق گفته شده كه «زن يا مرد نبايد سنگسار شوند مگر آنكه چهارمرد گواهي بدهند كه جماع و داخل و خارج كردن، مثل داخل و خارج شدنِ ميل سرمهدان، را به چشم ديدهاند» [همان، حديث 4]
این یعنی لب بازی و معاشقه(سکس بدون دخول) زنا حساب نمیشه
ادامه در پست بعد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#15
Posted: 4 Nov 2012 18:16
دربارة چگونگي سنگسار كردن نيز در الكافي چنين آمده است:
ماعز ابن مالك به نزد پيامبر آمد و گفت كه زنا كرده است. پيامبر دستور داد اورا سنگسار كنند. او گريخت وزبير ابن عوام اورا گرفته باز آورد و سنگسارش كردند تا مرد. چون موضوع را به پيامبر گفتند، پيامبر گفت:وقتي گريخت اگر رهايش ميكرديد كه برود بهتر بود [همان، باب صفت رجم، حديث 5]
نتيجهي بحث:
آنچه مسلم است آنست كه قرأن براي مردان زندار و زنانِ شوهرداري كه مرتكب عمل منافي عفت شوند، يعني به همسرانشان خيانت كرده با غير همسرشان همبستر شوند كيفرهائي درنظر گرفته است.(البته بیشتر زنان مورد نظر بوده). اما در تازینامه(قرآن) به طور صریح جایی اشاره به این موضوع که حد مجازات زنا سنگسار است نشده اما به مجازات های مانتد. حبس در خانه و تازیانه اشاره کرد. البته این نکته نیز باید گفته شود که به اذیت کردن و شکنجه کردن نیز اشاره شد. اما اونچه که مشخصه حکم سنگسار یه سنتی که از طرف پیامبر اسلام به اسلام وارد شد. چون که در زمان اعراب جاهیلت عمل زنا و تجاوز چیزی عرف بود و نیازی به بودن چنین حکم های نبود از این رو نمیشه اصل این حکم رو به قبل از اسلام نسبت داد. و چون در خود قرآن نیوده و با استتاد به احادیث و روایات به جا مونده می شه اینو نتیجه گرفت که این حکم توسط پیامبر اسلام وارد این دین شده و چون سنت پیامبر و مانند قرآن دستوراتش حتما باید انجام شوند نیز تا اکنون این سنت باقی مونده.
اما مثل بیشتر دستورات خشن اسلام. شیعه با گفتن احادیث و روایاتی که چندیشونو در بالا اشاره کردم سعی در کمی کاستن خشونت از این دستورات کرده. اما باز هم در هیچ کدوم از این اصل این موضوع که این حکم از حکم اسلامی نیست و جز سنت پیامبر نیست زیر سوال نرفته.
در کل چیزی که مشخصه سنگسار جز سنت پیامبره و هر دو گروه سنی و شیعه نیز به انجام دادن این عمل برای مجازات زنا مشتاق هستند.
کل این چیزارو گفتم حالا اينرا نيز بگويم كه مجازات كسي كه تهمت زنا و عمل منافي عفت به زني بزند، درقرآن بسيار شديد است:
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلاَ تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْفَاسِقُونَ. إِلاَّ الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ [سورة النور، آيات 4 و 5]
ترجمه: به كساني كه به زنهاي شوهردار تهمت عمل منافي عفت بزنند سپس چهار گواه نياورند هشتاد تازيانه بزنيد و هيچگاه گواهيشان را قبول مكنيد؛ فاسق همآنهايند. مگر كساني كه پس ازآن توبه كنند و اصلاح شوند، زيرا كه الله آمرزگار و مهربان است.
و اما اگر تهمتزننده شوهر زن باشد نيز قرآن چنين مقرر ميدارد:
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلاَّ أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ الصَّادِقِينَ. وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنْ الْكَاذِبِينَ. وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ الْكَاذِبِينَ. وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ مِنْ الصَّادِقِينَ [سورهي النور، ايات 6- 9]
اين آيهها مقرر ميدارد كه اگر مردي به همسرش تهمت منافي عفت بزند و نتواند چهار گواه بياورد كه عمل را به چشم ديده باشند، بايد چهار نوبت به الله قسم بخورد كه راست ميگويد و دروغ نميگويد، و در نوبتِ پنجم بگويد اگر دروغگو است لعنت خدا براو بادا. در عين حال، درصورتي كه زن چهار نوبت به الله قسم بخورد كه مردش دروغ ميگويد و در نوبت پنجم بگويد كه اگر مردش راست ميگويد او (يعني زن) به غضب خدا گرفتار گردد، در اينصورت نبايد مجازاتي متوجه زن بشود.
البته توی این آیه چیزی در مورد مجازات این شوهر گقته نشده.
و همانطور که نیز در گذشته اشاره کردم خیلی از مواقع نیازی به بودن چهار شاهد نیست حالا کلا خود بحث این چهار شاهد جداست که چرا باید چهار شاهد وجود داشته باشه
در آخرم از نظر من بحث خیانت رو که کنار بزاریم. عشق بازی دو شخص به هیچ وجه نیازی به مجازاتی در این حد نداره، که اولا از نظر اسلام با نام زنا و یک امر حرام شناخته میشه. البته معاشقه بازی جز این مورد نمیشه خلاصه مثل بیشتر دستورات کمی که نه خیلی گیج شدم وقتی دستورات و احکام و شرایط اینکه زنا باشه حکمش و اینارو خوندم.(البته حکم اصلی پیامبر سنگسار بوده و جالب اینکه بیشتر هم خود شخص به گناهش اعتراف میکرده.)
این یعنی عرفانی نشان دادن انجام این عملیات درست مثل قصاص که هر دو در راه خدای مهربان و بخشنده رحم کننده هستند
.
.
ولی چیزی که مشخصه اینم یه عمل کاملا انسانی در دینیست که برای نجایت بشراومده باشد که به راه راست هدایت شویم!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#16
Posted: 4 Nov 2012 18:55
Sachme: همين شما علم قرآن نداريد و فقط تهمت ميزنيد:
بخوانيد: اگر آن مرد که به شما تهمت زده برای اثبات ادعای خود چهار شاهد نیاورد ، او به جرم قذف 80 ضربه شلاق می خورد ، به دلیل آیه زیر:
«وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلاَتَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَ أُولَئِکَ هُمْ الْفَاسِقُونَ» (نور : 4).
یعنی: «کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا میدهند؛ سپس چهار شاهد نمیآورند ؛ بدیشان هشتاد شلاق بزنید و هرگز گواهی دادن آنان را نپذیرید، و چنین کسانی فاسق هستند».
این آیه فقط مشمول اتهام زنا به زنان نمی شود، بلکه هرگاه کسی به یک مرد پاک دامن نیز اتهام زنا وارد کند، و سپس چهار شاهد نیاورد؛ به جرم قذف شلاق زده می شود.
من یک روایت در جواب این قسمت از پست شما میزارم
وقتى آیه چهارم این سوره نازل شد:
.
«وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ» (نور4) و كسانى كه نسبت زنا به زنان پاكدامن و شوهردار مىدهند و چهار شاهد نمىآورند، پس هشتاد تازیانه به آنان بزنید و گواهى آنان را هرگز نپذیرید كه آنان همان افراد فاسقند.
.
و حكم نسبت دادن زنا به زنان پاكدامن را بیان كرد «سعد بن عباده» (یكى از انصار) گفت: یا رسول اللَّه! اگر مردى وارد خانه شد و فاسقى را در كنار همسر خود دید چه كند؟ اگر فریاد بزند، شلاق مىخورد، چون یك نفر است و شاهد هم ندارد. اگر سكوت كند، غیرتش اجازه نمىدهد. اگر به دنبال یافتن شاهد برود، كار زنا تمام مىشود. به هر حال آیهى مربوط به هشتاد ضربه شلاق، براى سعد مسألهى پیچیدهاى شده بود. در این میان شخصى به نام «هلال بن امیه» با اضطراب وارد شد و به پیامبر (صلوات اللَّه علیه) عرض كرد: زنم را با مردى در حال زنا دیدم، به خدا سوگند راست مىگویم.
پیامبر (صلوات اللَّه علیه) ناراحت شد. اصحاب آن حضرت نیز هیجان زده شدند كه این مرد، هم ناموسش را در چنین حالى دیده است و هم شلاق خواهد خورد، زیرا شاهدى ندارد تا سخن خودرا ثابت كند. ناگهان این آیه نازل شد
.
« وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ (نور6) ». كه اگر مردى به همسرش نسبت زنا داد و شاهدى نداشت، به جاى آوردن چهار شاهد، چهار بار بگوید:
«اشهد بالله انى لمن الصادقین» خدا را گواه مىگیرم كه من از راستگویانم. و براى تحكیم و تثبیت ادّعاى خود یك بار هم این جمله را بگوید: «لعنة الله علی ان كنت من الكاذبین» لعنت خدا بر من اگر از دروغگویان باشم.
.
البته طبق همون آیه زن نیز همچون مرد حقّ دارد از خود دفاع كند، زیرا ممكن است مردى با چهار سوگند دروغ، همسر خود را به سنگسار شدن محكوم كند.
.
خوب اون چه که مشخصه با بودن آیه بالا اون قسمت مربوط به تازینه خود بخود میشه هوتوتو!.
یطورایی این حکم حکم قبلی رو قسمتیشو نقض میکنه
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#18
Posted: 4 Nov 2012 22:22
julien
فکر کنم منظور پارمیدا در مورد اومدنش در اسلام بوده که از زمان اسلام اومده و عرب های قبل اسلام چنین کاری و نمی کردن.
ولی اونچه که مشخصه و خودم توی یه روایت بهش اشاره کردم قبل از اسلام چنین حکمی توی تورات بوده
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#20
Posted: 4 Nov 2012 22:34
خو واسه اینه که پیامبر بیشتر مجازاتش کپی برداری شده با کمی تبصره راه درروی و چیزایی مثل این از توراته.
وقتی داشتم منبع و آیه واسه همین مجازات زنا و روایت هاش بر میداشتم باور کن قاطی کردم آخرش.
توی خود قرآن چند تا آیش در همین مورد همو نقض می کنن. چند تا روایت هم بود که اصلا عجیب و قریب که به چنتاشون اشاره کردم.
ولی چون دقیق دستورش توی قرآن نیومده یود و روایات هم به هر کدومشون نمیشه استناد کرد.
کمی سخت بوده ثابت کردن این موضوع که از میشه گفت از سنت پیامبره
اما توی سیره ابن هاشم و یکی دوتا حدیث معتبر که بر اساس همین قانون کنونیش توی قانون اساسی ما هستش شد که بشه ثابت کرد چنین چیزی جز سنت پیامبره.
.
ولی در کل هرچی باشه
دور از انسانیته
.
یاد فیلم سنگسار سریا می افتم وقتی اسم سنگسار میاد
.
چی بودیم و چی شد. هنوزم درس عبرت نمی گیریم
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن