ارسالها: 2554
#51
Posted: 30 Jul 2013 20:31
اصل وجود جهنم که هست و واقعیه
خدا دنیا رو افریده.....راه رو نشون داده ......هر کی بزنه به بیراهه پدرش رو در میاره میبرش جهندم
اما جهندم و نظام اون که کشکی نیست
جهنم و عذاب های جهنم
صفت دوزخ
خدای تعالی می فرماید: «و ان جهنم لموعدهم اجمعین لها سبعة ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم» یعنی « به درستی که دوزخ جایگاه کافران است که همه آنها در آن جمع شوند و برای دوزخ هفت در است که از هر دری طایفه ایی را در آورند.»
حق سبحانه و تعالی به موسی خطاب کرد که : ای موسی! دوزخ را هفت طبقه آفریدیم در هر طبقه، هفتاد هزار کوشک از آتش است و در هر کوشکی، هفتاد هزار خانه از آتش است. و درازی و پهنای هر تابوتی هفت برابر دنیا می باشد. و در هرتابوتی هفتاد هزار عقرب و هفتاد هزار مار است. و هر ماری به بزرگی کوه سیناست.
ای موسی بدان و آگاه باش که همه غافلان، بخیلان، زناکاران، رباخواران، شراب خواران، سخن چینان و دروغ گویان را در آن جمع گردانم و در آن خانه ها در آورم و برایشان مارها و کژدمان مسلط گردانم که ایشان را بگزند تا بدانند کتابهایی که خدای تعالی فرستاده بر حق بوده و جمله پیغمبران بر حق بودند.
یا موسی می خواهی که باز هم صفت دوزخ را بگویم؟ موسی گفت: بلی پروردگار! جواب آمد که یا موسی بدان و آگاه باش که دوزخ را هفت طبقه در زیر یکدیگر آفریدیم، چنانچه هفت آسمان و زمین را در کوچکترین طبقه آن اندازند چنان باشد که انگشتری را در دریای محیط انداخته باشند.
بار دیگر خطاب رسید که: ای موسی اگر دستور دهم تا یک شخص از جهنم بیرون آید و در مشرق باشد تمام اهل مغرب از گرمی آتش آن بمیرند. ای موسی بدان و آگاه باش که احوال و عقوبت اهل جهنم را از هزار یکی با تو بیان نکردم.
حضرت رسول(ص) رویات است که فرموده: در شب معراج خدای تعالی دوزخ را بر من عرضه کرد، جمعی از ملائکه دوزخ را با هیبت زیاد دیدم که هر یک گرزی از آتش در دست داشتند و اهل دوزخ را عذابی سخت می کردند، قومی را لبهایشان را می بریدند و قومی را پشت و پهلویشان را داغ می کردند و بعضی را زنجیرها و غلهای آتشین در گردن نهاده بودند.
و نیز از حضرت رسول(ص) منقول است که فرمود: روزی از برادرم جبرئیل احوال جهنم را پرسیدم در جواب من گفت: ای محمد! به آن خدایی که تو را به رسالت برای خلق فرستاده که اگر یک زره گرمی آتش دوزخ بر زمین بیفتد هر چه در زمین است همه را بسوزاند و همه ی آبها و غذاها را تلخ کند. و اگر جامه جهنمیان را در میان آسمان و زمین بیاویزند اهل مشرق و مغرب، همه از بوی گند آن بمیرند.
( سراج القلوب، ص125)
دوزخ سوزان و پر مار آفرید از برای کافر زشت پلید
هم برای فاسقان و فاجران اندرو باشد عذابی بس شدید
چشمه جوشان آنیه و عذابهای بعدی
امام باقر علیه السلام همچنین می فرماید: ((وقتی اهل جهنم داخل دوزخ شوند ملائکه عذاب با گرزهای آتشین بر سرشان زنند و به طرف قعر جهنم پرتابشان کنند؛اینان هفتاد سال فرو می روند تا به چشمه آنیه برسند،چشمه آنیه در پائین ترین نقطه جهنم است به طوری که ریشه آتش جهنم از آن چشمه است.در این حال به اهل عذاب گویند:ای اشقیا! نزدیک شوید و از چشمه بنوشید.وقتی آنان اعراض کنند و ننوشند کاسه ای از آب آنیه پر کنند و به طرف اینان بیاورند که وقتی نزدیک شوند پوست صورتشان از شدت حرارت آن بریزد و وقتی بنوشند تمام اندرونشان قطعه قطعه و تکه تکه شود،بعد از آن،با گرزهای آهنین بر سرشان بکوبند.و وقتی هم گرسنه می شوند به طرف درخت زقوم هدایت می شوند!که میوه هایش مثل سر شیطان است و از تلخی تلخ تر و از هر بد بویی بدبوتر است.و بعد از خوردن طعام و نوشیدن آب ،ایشان را به طرف آتش بکشند،ایشان را ببرند به ظلمات جهنم و سواحل و رودخانه هایی از آتش های شعله ور.
بعد از آن ابرهای آتشین در بالای سر اینها قرار می گیرد و بارانهایی از آتش به رویشان می بارد.سپس کرمها و سگان وحشی جهنم به اینان حمله ور می شوند و تکه پاره شان می کنند و می خورند.و این عذابها همچنان بر اهل آتش وارد است،چون مرگی در کار نیست تا بمیرند و راحت شوند بلکه چنانچه قرآن می فرماید:
"یَاتیهِ المَوتُ مِن کُلِّ مَکانِ وَ ما هُوَ بِمَیِّتِ وَ مِن وَرائِهِ عَذابٌ غَلیظٌ"1
یعنی: (( با دیدن عذابها،هر آن احساس می کنند که دارند می میرند؛زیرا هر یک از این عذابها برای هلاکت و نابودی انسان کافی است،اما در جهنم مردنی در کار نیست؛زیرا در قیامت،قبل از ورود جهنمیان به جهنم،مرگ را به صورت یک گوسفندی در می آورند و سرش را می برند و به اهل جهنم می گویند که دیگر مرگ و مردنی در کار نیست و اینان هر آن خواهان مرگ می شوند اما همچنان زنده اند و همچنان عذابشان پابرجا و دائمی است)) (2)
1) ابراهیم/17.
2) بحار الانوار،ج8 ص 319؛کتاب الاختصاص،مبحث نار.
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم شهریور 1388ساعت 22:49 توسط M_A | نظر بدهید
پرتاب و سقوط از اهل آتش به قعر جهنم
امام باقر (ع) می فرماید:
در پاسخ خداوند متعال که در عذاب اهل آتش خطاب به ملائکه عذاب فرموده:«خُذُوهُ فَغُلُوهُ ثُمّّ الجَحیمَ صَلُّوهُ »۱
هفتاد هزار ملائکه غلاظ و شداد از جای خود حرکت می نمایند و استخوانهای اهل آتش را خرد و گوشتهایشان را متلاشی می کنند.اهل آتش می گویند:آیا بر ما رحم نمی کنید؟آنان می گویند:ای اشقیا!چگونه ما بر شما رحم کنیم و حال آنکه خداوند ارحم الراحمین بر شما رحم نکرده. آنگاه آنان را به طرف جهنم پرتاب می کنند که هفتاد سال به طرف ته جهنم فرو می روند و در حال سقوط ٬ سنگهای آتش زا به پهلوهای راستشان می بندند و از طرف چپشان هم شیطانی با ایشان قرین می شود . هفتاد پوست در بدن ایشان قرار می دهند که کلفتی هر پوستی بیش از اندازه است اما تا به ته جهنم برسند همه آنها خواهند سوخت و در بین راه و سقوط به جهنم مارها و عقربهای آتشین ٬ ایشان را خواهند گزید تا جایی که سرشان از هیبت نیش آنها به اندازه کوه و لبهایشان به اندازه خرطوم فیل می شود و آتش به مقعدشان داخل می شود و تمام امعا و احشایشان را می سوزاند و از سر دماغشان چرک و خون جاری می شود و وقتی به ته جهنم برسند هفتاد جامه از آتش بر بدنشان بپوشانند و کلاهی آتشین بر سرشان بگذلرند و چنان جهنم برایشان تنگ شود که گویا میخی را به زور چکش به دیوار فرو کرده اند.
و از هیبت و شدت عذاب جهنم روحهایشان سیاه گردد و بدمشان بدمنظره گردد و ناخن هایشان مثل ناخن حیوانات دراز شود ٬ اینجاست که ملائکه غلاظ و شداد با گرزهای آهنین و آتشین بر سرشان بکوبند که بار دیگر به دره های عمیق جهنم فرو روند . و این حالت همچنان ادامه دارد. ۲
۱) الحاقه /۳۱
۲) کتاب الاختصاص ٬ مبحث نار
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم شهریور 1388ساعت 23:40 توسط M_A | نظر بدهید
چاهی در کوه سکران
پیامبر اکرم فرمود: ((در جهنم کوهی است که به آن کوه سکران می گویند(هر کس آن کوه را ببیند از شدت عذابش مست لایعقل و از خود بی خود می شود) در زیر آن کوه، یک وادی است که غضبان نام دارد( خداوند از شدت غیظ و غضب و خشمش آن را آفریده) و در آن وادی چاهی است که به اندازه صد سال راه ، عمق دارد و در آن چاه تابوتهایی از آتش است و در آن تابوتها صندوقهایی از اتش می باشد و در داخل آن صندوقها ، لباسها و غل و زنجیرهایی از آتش؛ (که جای گروهایی از اهل جهنم اینجاست، پناه بر خدا.)(امالی صدوق،ص19)
آسیاب ادم خردکن در جهنم
((در جهنم آسیابی است که بعضی از اهل جهنم را به داخل آن می اندازند؛ مثل آرد خرد می کند و بیرون می ریزد و دوباره آنان به حالت اول بر می گردند ، باز ملائکه غلاط و شداد آنان را به داخل آسیاب می ریزند و این حالت همچنان ادامه دارد. بعضی از افراد مخصوص این آسیاب، ظالمین و ستمگران و زورگویان هستند، و بعضی دیگر وزرا و وکلا و افرادی هستند که دستشان به جایی می رسد و در حق مردم خیانت می کنند وبیت المال را حیف و میل می نمایند.))(خصال ج۲، ص۱۴۲، نهج البلاغه، خطبه ۱۶۴)
آسان ترین عذاب جهنم
آسان ترین عذاب جهنم این است که یک جفت نعل از آتش بر پای او می زنند که از شدت حرارت آن نعلها ، مغز سرش می جوشد. مانند آتشی است که زیر دیگ روشن کنند و آب در دیگ به جوش می آید. و او خیال می کند که عذاب او از عذاب همه اهل جهنم شدیدتر است در حالی که عذاب او از همه عذابها سبکتر و خفیف تر می باشد.( بحار، مبحث نار)
غاری از آتش در جهنم
در تفسیر علی بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: ((در جهنم ، غاری از آتش است که اهل جهنم از آن غار به خدا پناه می برند و این غار مخصوص متکبران است.)) ( کفایه، مبحث نار)
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم شهریور 1388ساعت 23:36 توسط M_A | نظر بدهید
اتش در حال جوشیدن
پیامبر اکرم (ص) فرمود: ((روزی جبرئیل بر من نازل شد در حالی که رنگش پریده بود، پرسیدم چرا رنگت پریده؟ گفت: به جهنم نگاه کردم دیدم یک وادی در جهنم است که اتش آن می جوشد، از خازن جهنم پرسیدم که این وادی برای چه کسانی است؟
گفت: برای سه طایفه:۱- متکبران، ۲- قوادها که واسطه حرام بین دو نفر هستند، ۳- شرابخواران.))( کفایه، مبحث نار)
چاه فلق در جهنم
قُلْ أَعُوذُ بِرَب الْفَلَقِ
فلق چاهی است در جهنم که اهل جهنم از شدت حرارت و خوف و ترس آن چاه به خداوند پناه می برند؛ این چاه از خداوند اذن خواست که نفس بکشد خداوند هم به آن اذن داد، وقتی نفس کشید جهنم پر از آتش شد.
و از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود: در جهنم یک وادی از آتش است که اهل جهنم از حرارت آن روزی ۷۰ هزار بار به خدا پناه می برند. ودر آن وادی ، اتاقی از آتش است و در آن اتاق چاهی از اتش است و در آن چاه ، تابوتی از آتش است و در داخل آن تابوت، ماری از آتش است که ۱۰۰۰ نیش دارد و طول خر نیش آن ۵۰۰ متر است، و لذا خداوند به پیامبر می فرماید: بگو پناه می برم به آفریدگار فلق
یک طایفه از کسانی که اهل این چاه هستند، شرابخواران می باشند. فلق یعنی صدع، صدع به معنای سوراخ در یک چیز سفت و محکم است و مراد این است که در جهنم ، چاهی است که در آن ۷۰ هزار خانه است و در آن خانه ۷۰ هزار اتاق است و در آن اتاق ۷۰ هزار سیاهی است و در آن سیاهی ۷۰ هزار ظرف سم است که همه اهل جهنم باید از اینجا عبور کنند.( بحار، جلد۸، مبحث جهنم؛ کفایا الموحدین، مبحث نار)
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم شهریور 1388ساعت 23:35 توسط M_A | نظر بدهید
پرتاب از کوه در جهنم
سأُرْهِقُهُ صعُوداً (سوره مدثر،۱۷)
اهل جهنم را مجبور می کنند با عجله از صَعود بالا رند.
"صَعود" کوهی است از اتش در جهنم که بالا رفتن از آن خیلی دشوار است؛ ملائکه غلاظ و شداد، اهل جهنم را مجبور می کنند که از آن کوه بالا روند تا به قله کوه برسند، وقتی به قله کوه رسیدند از آنجا به طرف دره های عمیق پایین کوه پرتابشان می کنند.
امام صادق علیه السلام هم فرموده که: ((صعود کوهی است زرد رنگ از اتش در وسط جهنم.))(کفایه، مبحث نار)
مارهای جهنم
((جهنم هفت در دارد و در هر دری هفتاد هزار کوه است و در هر کوهی هفتاد هزار شعبه است در هر شعبه ای هفتاد هزار وادی است و در هر وادی هفتاد هزار شقه است و در هر شقه هفتاد هزار خانه است و در هر خانه هفتاد هزار مار است که بلندی هر مار به اندازه سه روز راه است و نیشهای آنها به اندازه درخت خرماست؛ این مارها به انسانها حمله می آورند و می درند و گوشتهای بدن ایشان را متلاشی میکنند. اهل عذاب با مشاهده ی این مارها به نهرهایی از اتش که در روی زمین جهنم در جریان است و مملو از زهر مار و عقرب است پناهنده می شوند و خودشان را به درون این نهرها می اندازند؛ این نهرها هم به قدری عمیق هستند که اهل عذاب وقتی داخل این نهرها افتادند ۷۰ جریف پایین می روند و هر جریفی ۷۰ سال راه است.))
(کفایه الموحدین، مبحث نار)
شدت اتش جهنم
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
(( ان نارکم هذه جزء من سبعین جزءا من نار جهنم و قد اطفئت سبعین مرة بالماء ثم التهبت و لو ذلک مااستطاع آدمی ان یطیقها))(بحار الانوار جلد۸ مبحث جهنم)
یعنی آتش دنیا یک جزء از ۷۰ جزء آتش جهنم است، آتش جهنم ۷۰ بار با آب خاموش شده سپس شعله ور گردیده تا شده آتش دنیا و اگر چنین نبود هیچ انسانی طاقت تحمل آتش را نداشت. یعنی حتی نمی توانست در کنار آتش قرار گیرد.
رسیدن سنگی پس از 70 سال به قعر جهنم
امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند که فرمودند:
(((در معراج) صدایی را شنیدم که مرا ترساند،جبرئیل به من گفت:ای محمد! آیا می شنوی؟گفتم:آری گفت: این سنگی بود که 70 سال پیش از لبه جهنم پرتاب شده بود هم اکنون رسید به قعر جهنم. پیامبراکرم دیگر نخندید تا از دنیا رحلت کرد. 1
۱) بحار- ج۸ – مبحث نار.
وادی ویل در جهنم
امیرالمومنین (ع) می فرماید : روزی پیامبر اکرم (ص) فرمود:
ای علی ! جبرئیل (ع) به من خبر داد که امت من بعد از من با تو حیله و نیرنگ می کنند وای بر آنان باد؛ و سه بار این جمله را تکرار کرد . عرض کردم : یا رسول الله ویل چیست ؟ فرمود :ویل ، یک وادی است در جهنم که اکثر اهل آن وادی ٬ دشمنان تو و قاتلان فرزندان تو و پیمان شکنان با تو هستند.۱
۱) بحار- ج۸ - ص ۳۱۲ ٬ با تفسیر فرات بن ابراهیم- ص۷۸
جهنم چیست؟
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ لهََا سبْعَةُ أَبْوَبٍ(سوره حجر/ ۴۳ـ۴۴)
جهنم کانون قهر و غضب و خشم الهی است که طبق این ایه خداوند همه گناهکاران، ستمگران، کافران، مشرکان، منافقان، و... را در ان جمع می کند و دارای ۷ درب و ۷ طبقه است که هر گنهکاری را به مقتضای گناهش در طبقه ای قرار خواهد داد.
فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتى وَقُودُهَا النَّاس وَ الحِْجَارَةُ(بقره /۲۴)
«هیزم آتش جهنم، انسانهای گنهکار و سنگ است.« و در آیه ی دیگری می فرمایند:»کافران هستند»
آتش جهنم به قدری سوزنده و پر حرارت است که در قلب و دل و روح و روان اثر می گذراد.
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتى تَطلِعُ عَلى الاَفْئِدَةِ(همزه /۶ـ۷)
کلمه ی «نار» که به معنای اتش است حدود ۱۵۰ بار در قرآن به کار رفته است.
طعام جهنمیان، زقوم است که از هر تلخی تلخ تر است.
اب جهنم، ماء حمیم و ماء صدید است که چرک و خون جاری از فروج زنان زانیه در جهنم است که مانند مس گداخته است.
هوای دوزخ سموم است که باد بسیار سوزان و پر حرارت است و سایه های آن، ابرهایی از اتش و دوده است که همانند باران بر سر جهنمیان می بارد.
زهر مارها و عقربهای جهنم که در کنار آتش و حرارت جهنم پرورش یافته اند به قدری جان گز است که قابل وصف نیست.این مارها و عقربها روزانه و شبانه چندین ساعت جهنمیان را نیش می زنند.اتش جهنم به قدری پر حرارت است که ۷۰ بار ان را با آب خاموش کرده اند تا آتش دنیا شده.جهنمیان را پس از خوردن زقوم و ماء حمیم و صدید،به غل و زنجیر کشیده و به طرف این اتش می کشند و با گرزهای آهنین و آتشین بر سرشان می زنند.که اگر یکی از آن گرزها یا یک حلقه از ان زنجیرهایی که جهنمیان را می بندند و طول ان زنجیرها حدود 35 متر است،روی کوههای دنیا قرار گیرد همه آنها اب می شود.خداوند جهنم را خلق کرده تا ستمگران،کافران،منافقان و .... را که به تعداد موهای سرشان ظلم و جنایت کرده اند و دنیا نمی تواند پاسخگوی کیفر آنان باشد،کیفر و عقوبت کند و عدالتش را اجرا نماید.
علی (ع) می گوید: پیامبر اکرم (ص) فرمود: "قسم به کسی که جان محمد در دست اوست،اگر قطره ای از زقوم به روی کوهها بچکد به زیر هفت زمین فرو می ریزند و طاقت نمی آورند،پس چگونه است حال کسی که ان را بنوشد؟!
و قسم به کسی که جان محمد در دست او است،اگر یکی از گرزهای آهنی جهنم روی کوههای دنیا قرار گیرد از شدت حرارت ان ،کوهها به زیر هفت زمین فرو می ریزند و طاقت نمی اورند پس چگونه است حال کسی که در جهنم با این گرزها بر سرش خواهند کوبید؟!" (بحار،ج8،ص302)
امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه می فرماید:
(( وَتََّقُواناراً حَرُّها شَدیدُّ و قَعرُها بَعیدٌ وَ حِلیَتُها حَدیدٌ و عَذابُها جَدیدٌ وَ شَرابُها صَدیدٌ. دارٌ لَیسَ فیها رَحمَةٌ وَ لا تُسمَعُ فیها دَعوَةٌ وَ لا تُفَرَّجُ فیها کُربَةٌ)) (خطبه 120 و کلمه قصار 27)
یعنی: بپرهیزید و بر حذر باشید از اتشی که حرارتش خیلی زیاد و شدید است و قعر جهنم خیلی عمیق و گود است.و زینت جهنم،اهن است(اهن گداخته و سرخ شده)و عذابش جدید است؛یعنی هر لحظه عوض می شود و عذاب تازه ای سراغ اهلش می اید و اب اشامیدنی و نوشابه دوزخ،ماء صدید است که چرک و خون جاری از فرج زنان زانیه است که در حال جوشش و غلیان است.جهنم وحشتکده ای است که رحم و مروت در انجا نیست.در انجا داد و فریاد هیچکسی به جایی نمی رسد و از غم و اندوه رها نمی شود و همیشه اهل انجا مغموم و محزون و غمگین و ناراحت هستند.
پیامبر اکرم (ص) نیز در دعای مجیر۸۸ بار با گفتن »اَجِرنا مِنَ النّارِ یا مُجیر« از اتش جهنم به خداوند پناهنده شده است.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#52
Posted: 25 Aug 2013 00:58
nisha2552: دره ی جهنم میاد تو ذهنش
لابد همه پیامبر ها ادرس دره جهنم رو بلد بودن ....
خدا انسان رو افرید و برای او خیر و شری قرار داد
حالا اگر فکر کنیم نتیجه این خیر و شر ها در پایان هیچی نیست خنده داره
بهشتی هست و جهنمی
اما اینکه چگونه اند توش بحثه
وقتی با یک درد دل ادم حاضره بمیره و درد نکشه چه نیازی به جهنم جهنم میتونه وجود هر انسانی باشه
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 9253
#54
Posted: 17 Nov 2013 00:47
فقط زنانی که موهای سرشان را به نامحرمان نشان می دهند>
ابتدا هدایت درجهنم مرا به جایی برد که آنجا زنانی را دیدم که از موی سرشان آویزان کرده بودند در حالی که مغز سرشان می جوشید. (بحار، ج8، ص309،ح75)
از هدایت پرسیدم:
دوست عزیز این زنان مگر چه کردند که اینطور از موهای سرشان آویزانند و مغز سرشان می جوشد؟
فرمود: این عده از زنان، کسانی هستند که از نشان دادن موی سر خود به نامحرمان ابایی نداشتند.
اینها با بیرون گذاشتن موی سر خود در حالی که خداوند تبارک و تعالی به خاطر حفظ ارزش زن و امنیت جامعه حجاب را واجب نمود، امر الهی را زیر پا گذاشتند چرا که خداوند متعال برای زنان مسلمان مشخص فرموده که چه کسانی به ایشان نامحرمند تا خودشان را از آنها بپوشانند و چه کسانی محرم هستند که پوشیدن لازم نیست.
عرض کردم: بعضی از زنان ندانسته این کارها را می کنند و ناخودآگاه موهای سرشان بیرون می آید و نامحرمان می بینند، آیا آنها نیز چنین خواهند شد؟
هدایت: هرگز، اما نباید بی اهمیت باشند. یعنی باید همیشه هشیار و متوجه باشند، که مبادا نامحرم ایشان را ببیند.
عرض کردم: عده ای از زنان از نامحرمان فامیل مثل پسر عمو و پسر دایی و ... که نامحرم هستند موهای خود را نمی پوشانند و پیش آنها سر برهنه حاضر می شوند آیا اینها نیز مثل این زنها در عذاب خواهند بود؟
هدایت: همانطور که قبلا گفتم، خداوند محرم های زن را شمرده و غیر از محارم، هر کس باشد، و حتی فامیل نزدیک باید خود را بپوشاند و فرمان خداوند تبارک و تعالی را در «سوره نور» شامل همه نامحرمان می شود و در همان سوره خداوند فرموده: «از همه بپوشانند مگر شوهرانشان و پدران و عموها و دایی ها و...»
البته باید گفت: اشخاصی که اینجا در عذابند بدون توبه از دنیا رفته و به این روز افتاده اند.
عرض کردم: با این فرمایش، اگر در دنیا از بانوانی که چه عمدا و چه سهوا موهای خود را بیرون گذاشتند، توبه کنند، خداوند از آنها گذشت می کند؟
هدایت: البته خداوند توبه پذیر است و توبه کننده گان را دوست دارد.
(سوره بقره / 222 : «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین» )
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#55
Posted: 17 Nov 2013 00:49
تائید و توصیف هتل جهنم به روایت عمرو بن ثابت از امام باقر"ع":
«اهل آتش جهنم در آنجا از شدت عذاب دوزخ همانند سگ و گرگ عوعو میکنند و زوزه می کشند. ای عمرو نظر و گمانت چیست در مورد قومی که مرگی برایشان نیست و عذابشان تخفیف پیدا نخواهد کرد؟ بسیار تشنه اند. بسیار گرسنه اند. چشمشان کور، گوششان کر و زبانشان لال است. صورتشان سیاه است. بسیار نادم و پشیمان هستند. مورد غضب واقع شده اند. از عذاب، رحم نمی شوند و عذابشان کم نمی گردد. در آتش دوزخ شعله می کشند و می سوزند. از ماء حمیم خواهند نوشید. از زقوم خواهند خورد.
با گرزهای آهنین و آتشین زده خواهند شد و ملائکه غلاظ و شداد هیچ رحمی به آنان نخواهند کرد. آنان به رو به آتش کشیده خواهند شد. با شیاطین همنشین و رفیق خواهند شد. در غل و زنجیر بسته خواهند شد.
هر چه داد و فریاد کنند کسی جوابشان را نخواهد داد. اگر چیزی بخواهند حاجتشان برآورده نخواهد شد.
این است حال کسی که داخل در آتش جهنم و دوزخ گردد.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#56
Posted: 17 Nov 2013 00:51
جهنم برای عیب جویان هرزه زبان
در ادامه سفر، هدایت مرا به محلی برد که در آنجا گروهی را دیدیم دهانی مثل شتر دارند و از گوشت بدنشان قیچی کرده و در دهانشان می گذاشتند. (بحار الانوار، ج6، ص239، روایت 59)
به هدایت گفتم: اینها مگر چه کرده اند که گوشت بدنشان را می بُرند و در دهانشان می گذارند؟
هدایت: اینها اشخاصی عیب جو و هرزه زبان بودند، دنبال عیبهای مردم می گشتند تا آبروی آنها را برزیند و غیبت دیگران را می کردند. رو در رو تعریف و تمجیدشان می کردند ولی در پشت سرشان از آنها به بدی یاد می کردند.
اینها بدترین بندگان خدا بودند، چرا که دو چهره و دو زبان بودند.
گفتم: آیا اینها در حقیقت منافق بودند؟
هدایت: اینها شعبه ای از نفاق داشتند و اینها معروف به آدمهای دو رو بودند.
گفتم: قرآن مجید اینها را در دنیا به شدت مورد مذمّت قرار داده و می فرمود: «وای به حال عیب جویان هرزه زبان.» (سوره همزه / آیه ی 2: «ویل لکل همزة لمزة».)
هدایت: اینها آنقدر پست بودند که پیامبر در موردشان فرموده بود: دو رویان در روز قیامت در حالی که زبانشان از پشت گردنشان بیرون آمده می آیند و از آخر پاهایشان آتش شعله ور می شود و تمام بدنشان را در بر می گیرند بعد ندا می شود اینها دو رویانند. (کتاب ثواب الاعمال، ص269)
امام باقر علیه السلام در مورد اینها فرموده بودند: چه بد بنده ای است آن بنده ای که دو رو و دو زبان باشد، در حضورش او را تعریف کند و در پشت رو او را بخورد (غیبتش کند) اگر به دیگری نعمتی رسد حسادتش نماید و اگر نعمتی سلب شود او را خوار کند.
(ثواب الاعمال، ص269
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 1782
#57
Posted: 17 Nov 2013 00:53
shomal: فقط زنانی که موهای سرشان را به نامحرمان نشان می دهند>
دادا یعنی با این حساب هر چی امریکایی و افریقایی و اروپایی و اسیاییه {به غیر از ایران} میرن جهنم اونم به خاطر این که مو هاشونو یه نامحرم نشون دادن ؟!
اندوه بزرگی ست انبوه انتظار
ارسالها: 9253
#58
Posted: 17 Nov 2013 01:00
<توصیف جهنم از زبان کسی که جهنم را دیده اند>-
انس بن مالک روایت کرده که: روزی حضرت رسول الله(ص) فرمود: در این ساعت برادرم جبرئیل به من خبر داد که جریر بن عطای جریح از دنیا رفت و جان او را به آسمان بردند؛ بهشت و دوزخ را به او نشان دادند عجایب و غرایب بسیار دید باز او را به دنیا فرستادند او را بطلب و از او بپرس تا از احوال آخرت تو را خبر دهد و اصحاب بدانند که چه در پیش است.
حضرت او را طلب نمود و فرمود: شرح حال خود را بازگوی، جریر عرض کرد: یا رسول الله در دکان نشسته بودم که تنم ناخوش گردید، برخواستم و به خانه رفتم زبانم از کار افتاد و بر بستر بیماری خوابیدم و از خود خبر نداشتم در این حالت قومی را دیدم مثال گرگان در بالین من ایستاده اند، و زمان دیگر جمعی را دیدم که به صورت خوکان آمدند و بر جناب راست من ایستادند و زمانی دیگر گروهی را دیدم به صورت شیران آمده بر جانب چپ من ایستادند من به ایشان نگاه می کردم و زبانم بند شده بود و دیگر نمی توانستم سخن گویم پس سر تا پای مرا بو کردند و گفتند: «لا اله الا الله محمد رسول الله» آن گاه روی به آن قوم کردند که روی های ایشان چون روی خوک و سگ بود گفتند: شما بازگردید که اشتباهی امده اید و این مرد از جمله اهل توحید است پس به آنها که در پهلوی راست من بودند گفتند: بسم الله جانش را بستانید. پس جانم را به همواری برداشتند. یا رسول الله اگر بخواهم از تلخی جان کندن و دیدار ملک الموت و سکرات مرگ بگویم یکی از هزار وصف نتوانم کرد. پس حریری آوردند و جان مرا در آن حریر پیچیدند و به آن جماعت دادند که به صورت سگان و خوکان بودند و به آسمان بردند و آنها که به صورت گرگان بودند از عقب من می آمدند و مرا از هفت آسمان گذرانیدند پس زبانیه های دوزخ را دیدم که هر یک مثل کوهی تازیانه های آتش در دست گرفته پیش من آمدند که بر من زنند آنهایی که مرا می بردند گفتند: باز گردید که این از جمله اهل توحید است. آنگاه مرا پیش مالک دوزخ بردند من او را به خلقتی دیدم که جز خدا بزرگی او را کسی نداند و کرسی ای دیدم از آتش که او در کرسی نشسته بود و روی او مانند روی اسب و پیری در پیش روی او بود که از آتش چهل پیراهن به او پوشانیده بودند من از بیم بر خود می لرزیدم آنگاه غلهای آتشین آوردند از من پرسید: چه نام داری؟ گفتم: جریر. گفت: پدرت؟ گفتم: عطای جریح. گفت: از کجایی؟ گفتم: از مدینه رسول خدا(ص)؛ پس دفتری آوردند در آن نگاه کرد سری حرکت داد و گفت: معبود تو کیست؟ گفتم: خدای عز و جلّ. گفت: رسول تو کیست؟ گفتم: محمد(ص). گفت: در زندگی اسرار تو چه بود؟ گفتم: «کلمه طیبۀ لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله» پس به آنهایی که موکل بر من بودند گفت: به حکم الهی هنوز اجل این بنده نرسیده. پس مالک به من گفت: ای مرد باز می گردی یا می مانی تا قدرت الهی و عجایب و غرایب آن را مشاهده کنی و خبر از برای زندگان غافل ببری که خدای تعالی تو را از روی حکمت برای دیدن اهل عذاب به این جا فرستاده؟ چون این مژده را شنیدم، خاطر جمع گردیده گستاخ شدم و گفتم: می مانم. پس گفتم: آیا ملک الموت جان بندگان را اشتباهی هم می گیرد؟ گفت: استغفر الله چنین مگو که هرگز به روی اشتباه نرفته و هر چه جان می گیرد به فرمان خدا می گیرد و هیچ امت را کرامت نبود که یکی از ایشان بمیرد و باز او را زنده کنند تا احوال عقبی را به مردم دنیا باز گوید، این شرف برای امتی است که پیغمبر آنها محمد(ص) می باشد و بر کسی معلوم نشده و نخواهد شد. آنگاه نامه ای به دست من داد چون نگاه کردم سیصد و شصت حسنه در آن بود و برابر آن بدی دیدم ترسیدم که مستوجب دوزخ شوم. نامه دیگر به دست من دادند چون در آن نگریستم نیکی های بسیار دیدم گفتم: اینها اعمال من نیست این همه نیکی از کجا است؟ گفتند: ای بنده خدا و امت محمد(ص) خدای تعالی اعمال نیک را ده برابر می گرداند همچنان که در کلام خود فرموده: « من جاء بالحسنة فله عشر امثالها» پس یک نیکی تو با یک بدی برابر باشد و نه تای دیگر را از برای تو ذخیره کرده اند. آن گاه مالک یکی از خازنان را طلبید و گفت: فرمان چنین است که این بنده را بدون آسیب همراه خود ببری تا اهل عذاب را ببیند و قدرت باری تعالی را مشاهده نماید تا چون بازگردد امتان محمد را خبر دهد که چه در پیش است، پس مرا به دوزخ بردند یا رسول الله چون داخل دوزخ شدم دیدم که گروهی از غیبت کنندگان سنگهای آتشین در دهان داشتند و فرو می بردند و از راه دیگر بیرون می آمد هر باری که آن سنگها را فرو می بردند چنان فریادی می کردند که اگر اهل دنیا می شنیدند هر آن هلاک می شدند.
یا رسول الله چون از آنجا گذشتیم جمعی را دیدم که زبانهای ایشان از کام گسسته می شد و هر ساعت یکبار ملائکه های عذاب، عمودهای آتشین بر سر ایشان می زدند، پرسیدم که این قوم چه کرده اند؟
گفتند: اینها در دنیا به مساجد از روی ریا می رفتند و در آنجا غیبت می کردند.
یا رسول الله چون از آنجا گذشتیم گروهی را دیدم که چرک و خون گندیده از فرج ایشان مانند جوی روان بود و همه مردم دوزخ از بوی گند ایشان فریاد می کردند، پرسیدم: این جماعت چه کرده اند؟ گفتند: اینها زناکارانند که بدون توبه از دنیا رفته اند.
یا رسول الله چون از آنجا گذشتم گروهی را دیدم که بر دارهای آتشین سرنگون آویخته بودند و هر یک را به زنجیر آتشین بسته بعضی را قدح و برخی را سبو و گروهی را خیک ها بر گردن بسته و جمعی را طنبور و دسته ای را بربط و نای آتشین بر بسته هر یکی را دو فرشته عذاب دوزخ موکل بودند و به دست هر یک قدح و پیاله ای از چرک و خون بود که به ایشان می خورانیدند که همه گوشت و پوست روی ایشان در پیاله می ریخت و فریاد و ناله و زاری می کردند. من گفتم: اینها چه کرده اند؟ گفتند: اینها شراب خواران و مطربانند که بدون توبه مرده اند.
یا رسول الله چیزهایی دیدم که ذکر آنها را نتوانم کرد و دیگر طاقت دیدن آنها را نیاوردم. گفتم: مرا بازگردانید. پس مرا پیش مالک دوزخ بردند، دیدم شخصی که مرا به عوض او آورده بودند پیراهنی از آتش بر او پوشانیده و در دوزخ انداختند؛ مالک به من گفت: اگر نه آن بود که رحمت خدا شامل حال تو بود این پیراهن آتش را بر تو می پوشاندند.
آن گاه گفت: ای بنده خدا می خواهی که بهشت و اهل آن را هم مشاهده نمایی؟ گفتم: آری، پس به یکی از فرشتگان دستور داد این شخص را پیش رضوان برید و بگویید که این مرد یکی از امتان محمد(ص) است که شربت مرگ چشیده و اهل دوزخ را دیده و نیکی او زیاده از بدی آمده است او را به بهشت بر تا بهشت را ببیند و خبر از برای اهل دینا ببرد که چه در پیش است. چون مرا پیش رضوان بردند، جوان خوشروی، خوش خوی و خوش لقایی را دیدم که مثل او هرگز کسی را ندیده بودم در روی من چون گل بشکفت و بخندید. پس به فرشتگان نیکو صورت دستور داد تا در بهشت را بگشودند و مرا به بهشت بردند. قصری دیدم به غایت رفیع و عالی که شرح آن به گفتن در نیاید، پرسیدم: این قصر از آن کیست؟ گفتند: از آن خیر البشر است. باز پرسیدم: آیا برای من هم جایی هست؟ گفتند: آری هر که از اهل توحید است برای او در بهشت جا و مقام خواهد بود.
یا رسول الله چندان عجایب و نعمتها دیدم که وصف آنها به زبان در نیاید. باز ما را پیش مالک دوزخ بردند دیدم همه اهل عذاب در دوزخ افتاده اند چنان که گویی مرده اند و هیچکس را عذاب نمی کردند پرسیدم که: ای مالک قضیه چیست که از این دوزخیان آوازی بر نمی آید مگر مرده اند؟ گفت: ای جریر اینجا جای مرگ نیست اما چون روز پنج شنبه و جمعه می شود خدای تعالی عذاب را از دوزخیان بر میدارد پس به من گفت: برو و باقی عمر خود را به عبادت و بندگی خدای تعالی صرف کن. آن گاه مالک به آن جمعی که به صورت گرگ بودند، گفت: این مرد را ببرید و جان او را در کالبدش رسانید. پس موکلان مرا باز آوردند در آن وقت اقوام مرا غسل داده کفن کرده و بر من نماز گزارده بودند که به فرمان خدای تعالی جان مرا باز آوردند بر خواستم و نشستم.
یا رسول الله این همه در یک لحظه بر من گذشت.
پس حضرت فرمود: جبرئیل به فرمان ملک جلیل به من خبر داده آنچه تو بیان کردی، بیان تو واقع است و خلافی ندارد. آن گاه روی مبارک را به اصحاب کرده و فرمود: هرگز این چنین قضیه ای برای کسی روی نداده و برای کسی هم به غیر از جریر تا قیامت روی نخواهد داد.
و سبب این قضیه آن بود که چون حضرت رسول(ص) را به معراج بردند منافقان با هم می گفتند که: این قصه اگر راست می بود پس چرا او را از مکه معظمه به مدینه نبردند که خود می رفت پس این واقعه برای جریر بن عطای جریح واقع شد که از او راستگوتر و فاضلتر و صالحتر در میان قوم نبود، حق تعالی از روی حکمت این واقعه را بر جریر نمودار کرد که بالعیان ببیند و در میان آن قوم خبر دهد. پس هر گاه آن حضرت از معراج و بهشت و دوزخ و ملک رضوان و حور قصور بیان می فرمود و منافقان شک می کردند جریر آن حضرت را تصدیق می نمود و آن طایفه قبول می کردند و به سخن آن حضرت شک و شبهه نمی کردند.
پس ای عزیز این دلیل را برای آن آوردم تا مومنان و موالیان از کارهای ناشایسته باز ایستند و توبه کنند چنانکه حق تعالی در کلام خود خبر داده که از عصیان دور باشید و متابعت شیطان مکنید و دل به دنیای غدار مبندید آنجا که فرمود: « یا ایها الذین امنو لا تتبعوا خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشا و المنکر» که تابع و متبوع هر دو در دوزخ خواهند بود پس علاج این، ترک مجالست اهل دنیا است هرگاه چنین کردی به تحقیق که دری از درهای رحمت به روی تو گشاده خواهد.
جامع التمثیل، ص191
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#59
Posted: 17 Nov 2013 01:03
<احوال زنان سخن چین و دروغگو در جهنم>-
.
سپس رفتیم و به جایی از جهنم رسیدیم که در آنجا عده ای را دیدیدم که سر خوک داشتند و بدن الاغ، و هزاران هزار، از انواع عذابها بر آنها وارد می کردند تا خواستم بپرسم علت چیست؟
هدایت گفت: اینها زنان سخن چین و نمام و دروغگو بودند و سخن این و آن را به دیگری می بردند و دروغ می بستند (همان)
این زنها با نقل سخن دیگران، مابین مردم دشمنی ایجاد می کردند.
گفتم: سخن چین، تفرقه بین مردم ایجاد می کند و این از گناهان بزرگ و نابخشودنی است.
هدایت: بله.
چه بسیار در روایات معصومین علیه السلام آمده که: سخن چینی کار زشت و ناپسند است و ما را از آن منع می کردند.
مثلا در روایتی از پیامبر اکرم علیه السلام آمده که حضرت فرمود: «سخن چین به بهشت داخل نخواهد شد.» (کشف الغمه، ص41)
و یا در خبر دیگری حضرت به اصحاب فرمود: «آیا شما را به بدترینتان خبر ندهم؟
گفتند: بفرما یا رسول الله
حضرت فرمود: کسانی که سخن چینی می کنند و دوستی ها را به هم می زنند.»
(کشف الغمه، ص41)
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#60
Posted: 17 Nov 2013 01:08
-<احوال لواط کاران و همجنس بازان در جهنم>-
image upload no size limit
لواط کاران و همجنس بازان به قوم لوط ملحق می شوند
بعد از دیدن احوال زناکاران، هدایت مرا به سرزمین بلاها و عذابها برد. جایی که تنها غضب الهی، حکمفرما بود و بس.
سرزمینی که از کیلومترها، بوی بد و تعفن، مشام را می آزرد. اگر نبود عطر محمدی، از آن بوی بد بی هوش می شدم. اما خدا را شکر همین که بوی بد آن سرزمین به مشامم رسید ازآن عطر زدم و دیگر بوی تعفن، احساس نمی کردم.
مردمانی را دیدم که به انواع عذابها گرفتار بودند، فریاد سوختمهای اهل آنجا آسمان را پر کرده بود. کسی به فریادشان نمی رسید.
هر کدام از اهل این سرزمین را در تابوتهایی که با میخهای آهنین از هر شش طرف احاطه کرده بود، قرار داده بودند و بر سر آنها می کوبیدند تا در لا به لای این میخهای فشرده در تابوت، جای بگیرند.
از شدت عذاب، عرق از سراسر تابوتها، بیرون می زد. از این عرقها بوی تعفن شدیدی می آمد آنقدر بوی آن بد بود که ذره ای ازآن در دنیا، چهار صد ملت را هلاک می کرد. ((بحار الانوار، ج7، ص213، باب8))
از این همه عذاب، تعجب کردم و از هدایت پرسیدم:
این بدبختهای زبون مگر چه کردند که این همه عذاب بر آنها وارد می شود؟
هدایت: اینجا کسانی را از معصیتکاران می آوردند که یا به عمل قبیح لواط مرتکب شدند و یا زناکارنی که از ناحیه پشت زنا کردند.
حال اگر توضیح بیشتری می خواهی از یکی از انها بپرس.
گفتم: با اجازه، من سوالی از یکی از همجنس بازان بپرسم.
هدایت: بفرما.
سپس من به سراغ یکی از همجنس بازان رفته و خطاب به او گفتم:
آیا شما از خداوند بزرگ شرم نکردید؟
همجنس باز: اگر خجالت می کشیدیم که جای ما اینجا نبود، ما کار خیلی بدی مرتکب شدیم ما کاری کرده ایم که در اینجا در میان قوم لوط به سر می بریم و هر غذابی که آنها می بینند ما هم می بینیم.
گفتم: شما مسلمان بودید؟
گفت: بله، ما مسلمان بودیم.
گفتم: مگر از بزرگان و پیشوایان دین نشنیدید که فرمودند: لواط، کفر است؛ یعنی لواط گر کافر است و کافر، جایگاهش جهنم ابدی است. ((بحار الانوار، ج12، ص167، روایت 21، باب 7))
گفت: چرا شنیده بودیم.
گفتم: آیا از لذت گناه چیزی به یاد داری؟
گفت: به خدا یک لحظه از آن لذتها به خاطرم نمی آید، اینجا چنان می زنند، هر غلطی که کرده ایم از دماغمان بیرون بریزد، اینجا ما تاوان بدیهایی که در دنیا مرتکب شدیم می دهیم.
گفتم: چرا توبه نکردی؟
گفت: من فکر می کردم توبه ام پذیرفته نمی شود و از رحمت الهی ناامید شدم و با خود گفتم: حالا که من آلوده شدم، دیگر راه برگشت و توبه نیست و بعد با خود نتیجه گیری کردم و گفتم: حالا که راه برگشت نیست لااقل، کیف خودمان را بکنیم و به همین علت که محضرتان عرض شد هر روز بدتر از روز قبل به کارهای زشت و الواطی پرداخته و بر گناهانمان افزودیم تا جایی که دیگر جز به گناه فکر نکرده و چیزی که به یاد نمی آوردیم یاد خدا بود، تا اینکه اجلم رسید و مرا قبض روح کردند و از وقتی که من به «عالم برزخ» منتقل شدم، تا این لحظه، عذاب دردناک و غیر قابل تحمل بر ما وارد می شود و هیچ زمانی، خلاص نخواهیم شد. ((بحار الانوار، ج79، ص71، روایت22، باب71))
گفتم: البته باید الی الابد، جهنمی باشید؛ چرا که گناهان، تمام پرونده ی شما را پر کرده و اگر هم گاهی، کار خوبی انجام دادید آن را از بین بردید. ((سوره ی بقره آیه ی 81 : «بلی من کسب سیئة و احاطت به خطیئته فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون.» ))
همجنس باز: آیا به راستی راه توبه برای ما بود؟
گفتم: البته که راه توبه برای شما باز بود، اگر چه خیلی گناه شما بزرگ بوده و هست اما هر کسی به درستی از اعمال بد، پشیمان شود و برگردد، خداوند بخشنده، او را می بخشد. خداوند به پیامبر مکرّمش فرمود: «نبیء عبادی انی انا الغفور الرحیم»
می دانی معنای این فرمایش یعنی چه؟ یعنی: ای پیامبر به بندگانم خبر بده که من بسیار بخشنده و مهربانم. (یعنی ای بنده های گنهکار، گناهانتان هر چند بزرگ و هر چند زیاد باشد، درِ رحمتم به روی شما باز است، توبه کنید، خودم شما را می بخشم. از من بخشنده تر و مهربانتر سراغ دارید؟ )
همجنس باز، گریه کرد و خیلی هم گریه کرد و سرش را پایین انداخت و در حالی که بغض گلو، نمی گذاشت حرف بزند گفت:
اگر ما حرف خدا و رسولش را گوش می دادیم و یا عقلمان را به کار می بستیم، و به عواقب گناهان، فکر می کردیم حالا، جای ما اینجا نبود. ((سوره ی ملک آیه ی 10 : «و قالوا لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر». ))
گفتم: بله، اگر فکر می کردید، اما فکر نکردید همانطور که در دنیا مردمانی هستند، گناه می کنند و فکر این روز را نمی کنند اما به زودی می فهمند. (( سوره ی نباء آیه 4 و 5: «کلا سیعلمون هم کلا سیعلمون.» ))
شراب خواران
در یکی از منازل، گروهی را دیدیدم که لیوانی به دست گرفته بودند و تا میخواستند محتوای آ ن را بنوشند قبل از اینکه بخورند، گوشت صورتشان در لیوان می ریخت و آن را می خوردند و بعد از خوردن آن لیوان، گوشت بدنشان پاره پاره می گردید و پوشت بدنشان تبدیل به لاشه گندیده می شد که از تعفن آن همه زجر می دیدند. ((جامع الاخبار، ص151: قال رسول الله (ص) : «من شرب الخمر فی الدنیا سقاه الله عزّوجلّ من سمّ العقارب شربة یتساقط لحم وجهه فی الاناء قبل ان یشربها فاذا شربها تفسخ لحمه و جلده کالجیفة یتاَذّی به اهل الجمیع...))
گفتم: اینها کیانند؟
هدایت: اینها چند گروه هستند که همه در یک طبقه از عذاب قرار دارند:
اول: کسانی بودند که در دنیا مسکر می خوردند. یعنی شراب خواران.
دوم: کسانی که به اینها شراب می فروختند. یعنی شراب فروشان.
سوم: کسانی که به اینها در حمل و درست کردن و خرید و فروش و بالاخره، به نوعی در درست کردن شراب، کمک می کردند. ((شاربها و عاصرها و معتصرها فی النار و بایعا و متایعها و حاملها و المحمول الیه و آکل ثمنها سواء فی عارها و اثمها.))
گفتم: مگر اینها نمی دانستند شراب حرام و از عمل شیطان است؟ ((سوره ی مائده آیات: 90 و 91 : «یا ایها الذین آمنو انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام و رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون...» ))
هدایت: همه این کسانی که اینجا می بینی از حرمت عمل با خبر بودند و توبه نکرده و بد راهی را انتخاب کردند.
گفتم: اهل دنیا اگر می دیدند، آنچه ما میبینیم، ذره ای از شراب به لب نمی زدند و در این راه قدم بر نمی داشتند.
هدایت: خداوند متعال، این جهنم و بهشت را نشان نداد و خواست تا انسانها را امتحان کند و ببیند چه کسی در غیب از خدا می ترسد. ((سوره ی مائده آیه ی 94 : «یا ایها الذین آمنو لیبلونکم بشیء من الصید تناله ایدیکم و رماحکم لیعلم الله من یخافه بالغیب...» )) و چه کسی نمی ترسد و تنها به وعده و وعید اکتفا فرمود ولی خبر داد که این روز در انتظار بدکاران است.
آیا در دنیا حضرت نفرمود شراب خوار مثل بت پرست است؟ ((بحار الانوار، ج79، ص148، روایت63، باب86 : «و قال (ص) : شارب الخمر کعابد الوئن.» )) و یا در جای دیگر فرمود: هر کس در قلبش آیه ای از قرآن باشد یا حرفی از قرآن و روی آن شراب بریزد روز قیامت قرآن خصم او خواهد بود. و همچنین پیامبر (ص) فرمود: شراب، مادر پلیدیها است، اگر همه شرها در یک اتاق قرار بگیرند، کلید آن شرب خمر است. و فرمود: با شراب خوار همنشین نشوید و اگر مریض شد به عیادت او نروید و اگر مرد در تشییع جنازه اش حاضر نشوید و برای شراب خوار اگر بمیرد نماز میت نخوانید و ... ((بحار، ج79، ص148، روایت63، باب86.))
این همه دستورات برای ما بس نبود و اینها ابلاغ نیست؟
مگر حضرت نفرمود: هر کس یک جرعه شراب بنوشد، خداوند به پنج چیز مبتلا می کند: اول: قلبش را سیاه می کند. دوم: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و همه ملائکه از او دوری می کنند. سوم: تمام انبیا و ائمه علیه السلام از او تبری می جویند. چهارم: خداوند جبار از او بریء است. و پنجم: جایگاهش جهنم است. و هر زمان بخواهند از جهنم فرار کنند، دوباره به جهنم برگردانده می شوند. ((بحار، ج79، ص148، روایت63، باب 86.))
گفتم: چرا، همه فرمایش شما صحیح و متین است و بدون اتمام حجت، خداوند متعال کسی را مؤاخذه نخواهد کرد و توسط فرستادگانش، مردم را انذار و تبشیر فرمود و اگر کسی معذب است به خاطر عصیان عمدی و عالمانه و سرکشی از فرمان الهی است. ((سوره ی نوح آیه ی 1 : « انا ارسلنا نوحا الی قومه ان انذر قومک من قبل ان یاتیهم عذاب الیم.» ))
من که حرفهای هدایت را می شنیدم با خودم گفتم: آری ما در غفلت بودیم و خود را برای زینت دینا فروختیم و حالا از آن آثار و تبعات ابدی نصیب ما می شود.
من برای اینکه می توانستم بهتر باشم ولی نشدم، حسرت می خوردم و می گفتم: کاش من هم می فهمیدم و حالم بهتر از این بود
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم