انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 4 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین »

اگر مسلمانی پس چرا.....؟ مگر نه اینکه.....!


مرد

 
alirezadust: دقیقا مسئله همین جاست که میگم صبر کن تا بهتر متوجه بشی چی میگم این حرفم دقیقا دقیقا برداشت از صریح قرآن است اجازه بدی کم کم حرفامو میگم ولی فرصت ندی کلا حرفم خراب میشه
من چه گوارا رو گفتم دنباله هم داره برو دنبالشو بخون
     
  
مرد

 
nazi220: alirezadust:
وقتی خدا لذت ارتباط را برای زن، به گونه ای قرار داده که به راحتی چندین برابر مرد لذت می برد، حالا ما پا بکوبیم ای داد بیداد! چرا؟! خوب داده دیگه!

لذت چه ارتباطی ؟
طبق کدوم بررسی و تحقیق علمی ؟

نازی خانوم خیلی خوش آمدید. منتظر بودم
خوشحالم که می بینم دوستانی که جاشون تو تالار مذهب خالی بود میان و تمام سعیمو می کنم که بتونم تاپیک مفید باشه فقط امیدوارم این جو با کمک مدیران باقی بمونه و بهتر بشه و من مخاطب خودمو از دست ندم و اینجا محلی بشه تا مسلمانان با منابع مورد قبول خودشون با اعصاب آروم و بدون پریشانی خاطر بتونن زندگیشون رو بهتر کنند.
nazi220: لذت چه ارتباطی ؟
طبق کدوم بررسی و تحقیق علمی ؟
ارتباط جنسی
دلایل زیادی بر این موضوع است از جمله دلایل روایی هم دارد

اینطوری یادم میاد که می فرمایند: شهوت مرد ۱۰ برابر زن است و وقتی زن به هیجان برسه شهوت زن ۱۰ برابر مرد می شود. معلومه که وقتی شهوت بیشتره میل بیشتر و لذت بیشتره. فقط نکته اش اینجاست که اگر این هیجان ایجاد نشه یا سر جایش ایجاد نشود، بله، میتونه لذت مرد بیشتر باشه. خواستید می گردم ببینم می تونم دقیقشو پیدا کنم

از دلایل دیگرش این است که زن تا حدودی با همه ی وجودش ارتباط برقرار می کنه ولی مرد اینطور نیست
زن روند احساسی خیلی بیشتری در ارتباط دارد و این می تونه لذت رو چندین برابر کنه خیلی بیشتر از حدودی که روانشناسان گفتند
به طور کلی ارتباط درباره خانمها موضوع خیلی پیچیده تر و حساس تری نسبت به آقایان است
خدا کند مهربانی رسمی شود که از قلبهای پاک میجوشد نه آنکه فریب و دروغی باشد که بر زبانها جاری می شود
------------------
Signature
     
  
مرد

 
nisha2552: بعد همین مسلمان میاد اونو ختنه(زنان) میکنه و لذتُ ازش میگیره

پس طبق پست خودتون:اگر مسلمانی پس چرا ختنه زنان؟ مگر نه اینکه خدا بیشترین لذت رو به زنان داده !

اگه خواستی منابع از ائمه هم میذارم که این کارو تایید کرده
شما متخصصی؟! اسلام شناسی! شیعه شناسی؟! طرف ۵۰ سال درس می خونه آخرش میگه بنا بر احتیاط
من جای دیگه گفتم ختنه ی دختران حرامه
خانم اندیشمند لطف کردند دلیل روایی هم آوردند. شما انگار لذت می بری مخاطب من اعصابش خراب شه؟
خدا کند مهربانی رسمی شود که از قلبهای پاک میجوشد نه آنکه فریب و دروغی باشد که بر زبانها جاری می شود
------------------
Signature
     
  ویرایش شده توسط: alirezadust   
مرد

 
عزیزان توجه کنید که روایاتی که من می آورم نتیجه ی رو نوشتی چند ساعته نیست و تا مفهمومی به تعابیر متفاوت بارها آورده نشده باشد من روایتی از آن مفهوم نمی آورم و تا زمانی که چندین قرینه ی دینی برای اثبات مفهوم روایت نداشته باشم آن روایت را منتقل نمی کنم ولی بابت اختصار از توضیح اضافه پرهیز می کنم
خدا کند مهربانی رسمی شود که از قلبهای پاک میجوشد نه آنکه فریب و دروغی باشد که بر زبانها جاری می شود
------------------
Signature
     
  
مرد

 
اگر مسلمانی پس چرا اینهمه غیبت؟ مگر نه اینکه پیامبر خدا (ص) فرمودند غیبت بدتر از زنا است...

در روایات از جمله دلایل این بدتر بودن جنبه ی ضایع کردن حق دیگران در غیبت است که تا او نبخشد پای ضایع کننده ی حق گیر است.
غیبت را هر چیزی گفته اند که وقتی به آن شخص غایب بگویند ناراحت شود.(تبصره هایی دارد)

به روایت پیش دقت کنید و به ذهنیت جامعه ی ما به عنوان مسلمان نیز دقت کنید. در جامعه ی ما ذهنیت افراد نسبت به کسی که چند بار در روز زنا می کند چیست؟ در همین جامعه ذهنیت ما نسبت به کسی که روزی چند بار غیبت می کند چیست؟
.
آیا ما مسلمانیم؟
ما بارها شنیده ایم که در دین اسلام غیبت کردن یعنی خوردن گوشت برادر مرده و اینچنین مجسم شده است. آیا باور کردیم؟ آیا تأمل کردیم؟ یا انگار برایمان داستان گفته اند؟ از گوشی شنیدیم و وای وایی گفتیم و از گوش دگر بیرون دادیم!
به نظرتان چرا؟ چرا درک نکردیم؟ به نظر من چون ما جایگاه محبت و همدلی را در راستای لذتهای بزرگ و پایدار درک نکردیم. چون ذهن ما جایی برای باور اهمیت محبت و همدلی بین انسانها ندارد. چون نمی توانیم بفهمیم وقتی آبروی انسانی را می بریم بر سر جامعه ی انسانی چه می آوریم!

بیاییم تصور کنیم جامعه ای را که تا این حد به حقوق دیگران احترام می گذارند. تا این حد آبروی مردم مهم است. تا این حد محبت و همدلی بین انسانها موج می زند. تا این حد هوای یکدیگر را پشت سر هم دارند
آیا غمی می ماند؟ آیا کار مانده ای می ماند؟ آیا کسی بی یاور می ماند؟

امام صادق (ع) فرمود: به درستی که مؤمن آرام می گیرد به سوی مؤمن، چنان که تشنه ای بسیار تشنه باشد به سوی آب سرد آرام می گیرد.
آیا ما اینگونه ایم؟ یا هر کسی پیوسته منتظر است که چه وقت، چه کسی، در غیاب او با شخصیتش بازی می کند؟ یا پیوسته در اضطرابیم که کجا و به دست کدام گرگ دریده می شویم؟

نُقل مجلسمان غیبت است!!!، تخلیه ی افکارمان با غیبت است!!!، تفریحمان با غیبت است!!!
وقتی اینچنین احساس را می کشیم و محبت را زایل می کنیم و همدلی را له می کنیم دیگر کدام لذت انسانی در جامعه رشد خواهد کرد؟
آیا دقت کرده اید در جامعه ی ما ،مردان در بین مردان و زنان در بین زنان، وقتی چند صندلی چند نفره خالی است بسیاری از ما به سراغ صندلی هایی می رویم که هیچ کس اطرافمان نباشد؟

بعد این سرخوردگی های غیبت، در پی بی مسئولیتی بعد از بی مسئولیتی، بعد دروغ پشت دروغ، بعد نامردی بعد از نامردی، بعد تنهایی و مظلومیت، حال ما انسانی داریم که می خواهد لذت ببرد ولی با چه؟! آیا راه او برای رسیدن به لذتها با صفات انسانی باز است؟ آیا راه رسیدن او به لذتها، با محبت و ارزشها باز است؟ حال او می خواهد بشکند تا لذت ببرد. می خواهد له کند تا لذت ببرد. آیا درک لذتی به غیر لذت شهوات جنسی و شکم و غیره، برای او باقی می ماند؟
امان از روزی که دیگر چیزی برای شکستن نداشته باشیم تا حواسمان را پرت کنیم که از خودمان دور افتاده ایم.
راستی آن روز چه می کنیم؟ با این همه شکسته ها و جامعه ای که از لذت احساس و محبت و همدلی و همدردی به دور افتاده است
آیا این همان جهنم نمی شود؟ آیا خدا مقصر است که ما کار را برای خود سخت کرده ایم؟ آیا نمی شد از اختیارمان درست بهره بگیریم؟

شونده ی غیبت نیز مسئول است مگر اینکه کلام را رد کند.

این چه عادت زشتی است که ما داریم و لطیفه هایمان همراه با تمسخر قوم و نژادی از انسانهاست؟ بیایید تصمیم بگیریم و با هم در جهت لذتهای پایدار حرکت کنیم . نمی خواهیم راهی به غیر تخریب دیگران برای شادی پیدا کنیم؟ نمی خواهیم راهی برای رهایی از دردها و عقده ها به جز کوچک کردن دیگران پیدا کنیم؟

غیبت تبصره هایی نیز دارد مثل اینکه شخص خاص معلوم نباشد. مثلا بگوید شخصی را دیدم که اینگونه بود به شرط اینکه قومی را تخریب نکند. مثلا نگوید فارس ها فلان و فلانند(آنچه ناراحتشان می کند). ولی حتی اگر شخص خاصی معلوم نباشد و این بد گویی آن غیبت خاص نباشد قطعا مذموم است و تا زمانی که نیاز نباشد که ما حتی بدون تعیین شخص بدگویی کنیم چرا بدگویی؟

از موارد جواز غیبت

شهادت در دادگاه است. زمانی که کسی جرمی را مرتکب شده و باید حق به حقدار برسد.
زمانی که بیان عیب برای درمان باشد نیز از موارد جواز است. ولی نه اینکه ما هرچیزی را توجیه کنیم. اگر بتوان بدون تعیین شخص موضوع را حل کرد نباید شخص خاصی را مشخص نمود. مثلا از کسی حقی ضایع شده و باید نام ببرد تا حقش به او برگردد
امیدوارم هر چه زودتر برسیم به جایی که راه محبت کردن و محبت دیدن و حدودش را یاد بگیرم تا همه از لذتهایی بزرگ و پایدار هر چه بیشتر بهره مند شویم



1) خصال. ج 1 . ص 63 2) تحفه الاولیاء . ج 3 ص 605
خدا کند مهربانی رسمی شود که از قلبهای پاک میجوشد نه آنکه فریب و دروغی باشد که بر زبانها جاری می شود
------------------
Signature
     
  ویرایش شده توسط: alirezadust   
مرد

 
باتوجه به موضوع پیش مطلبی از یکی از کاربران محبوب سایت لوتی دیدم که به نظرم آمد آوردن قسمتی از آن مفید و قابل تامل باشد
کاربر:
sa200222
امروز یه کم وقت داشتم و اومدم یه سر زدم به گذشته های نه چندان دور که تو لوتی داشتیم...!!!
گفتم داشتیم چون همه این خاطرات تلخ و شیرین ؛ شکل گرفته از جمع دوستان بود... جمع!!!!
میخوام یه کم بنویسم از اونروزها؛ میدونم که همتون کم و بیش میخونیدش... میدونم با خوندنش لبخند پر رنگ و کمرنگی رو لبهاتون میشینه...
اما بعدش یه کوچولو بهش فکر کنید فقط بی ذهنیت الان و با دل گذشته فکر کنید..
از خودم میگم که به کسی بر نخوره...یادمه اونروزهای اول خیلی نا آشنا بودم و من که با اخلاق خاص خودم کمتر جایی میرم که غریب باشم اما اومدم اینجا چون هر شبش بین بچه های اینجا(ببخشید میگم بچه ها.. میخوام با همون صفای گذشته بگم).. یه حس صمیمیت موج میزد... همیشه کافه و چاق سلامتی صدر جدول آخرین ارسالها بود..
اونموقع ها که ..................هم بودند و همین بودنها باعث میشد غریبه ای مثل منم که بیاد احساس غریبی نکنه.


(نام چند تا از کاربران محبوب سایت را می آورد که برای جلوگیری از تبلیغ و ارشاد نیاوردم)

من اومدم ببینم این سایت سکسی چیه و چجوره اما خیلی زود تنها جایی که نرفتم همون سکسی هاش بود میدونید چرا؟؟؟
چون صفا و محبت بچه های اینجا آٔدم رو جذب میکرد..


(قابل توجه بعضیا که در جامعه همه چیز را می خواهند با محدودیت عوض کنند پس برای چشاندن لذتهایی بزرگتر و پایدارتر راهی به غیر محدودیت نیز است. من گفتم می خواهند <عوض کنند> نگفتم <درست کنند>، چون محدودیت در بعضی مواقع نه تنها درست نمی کند بلکه تخریب می کند. اگر می توانید لذتهای بزرگ را نشان دهید و بدانید که انسان به سمت زیبایی تمایل دارد
قبل از ادامه پست ایشان توضیح دهم که ایشان نظر خودشان را گفته اند و هستند دوستانی که اگر نظرشان کاملا متفاوت نباشد نظرشان متفاوت است ولی حتی اگر چیزکی هم باشد چه خوب است ما رفتارهایمان را بهتر کنیم)

آره آه بکشید و لبخند تلخ بزنید.. نمیدونم چی شد و چه سونامی اومد که الان رفقای گذشته شدند دشمنان قسم خورده .. و اون سونامی همه مهر و صفامونو با خودش برد..
رفیق من ؛ همتون بزرگ تر من.. خداییش اینروزها و شبها رو دوست داری یا اون شبها رو؟
دنبال مقصر نگردید.. همه مقصریم همه.... یه چیزی این وسط گم شده اونم گذشت تو رفاقتامونه...
یادتونه اینقدر دور هم بودیم و پست میگذاشتیم تو تاپیک ها که وقت نمیکردیم خصوصی بریم..الان چی؟ ساعتها وقت و عمرمونو میگذاریم یا چراغ خاموش میاییم و پست های همدیگه رو میخونیم و سوژه پیدا میکنیم .. یا دو تا دوتا.. تو خصوصی داریم غیبت و بدگویی بقیه رو میکنیم.. دروغ و راست میگیم و شایعه درست میکنیم.. حتی یک لحظه هم فکر نمیکنیم اینی که داریم تخریبش میکنیم همون رفیق دوران نه چندان دور گذشتمونه..
حسادتها و حساسیت های منفی رو جایگزین رفاقت و صمیمیتمون کردیم.. نکردیم؟؟
فکر نکن دارم نصیحت میکنم که منم مثل همه..
خدایی هممون دلمون واسه اون روزها و شبها تنگ شده.. اما هم غرور نا به جامون و نداشتن همون گذشت.. باعث شده یا نیاییم.. یا آفلاین بیاییم.. یا دلمرده و ساکت بیاییم و بریم.. هممون خسته شدیم ...روراست باشید با خودتون...
اگه اون یه کوچولو فکر رو کردید.. بیایید و با گذشت فکر کنیم و رفتار..هیچوقت دیر نیست !!!!!


پس چرا خراب کردن رفاقتها با غیبت؟ ایشان تاکید کردند که منظورشان کینه توزی و گلایه نیست بلکه منظورشان اصلاح رفتارمان است. خوب است در کنار این بگویم گاهی دیده ام اینجا و خارج از اینجا شخصی ناپختگی کرده یا رفتار بچگانه ای از خود بروز میدهد. در مقابل ، دوستان دیگر به او حمله می کنند و او را سرزنش می کنند و ایشان را نمی فهمند. دوستان من! اگر او رفتار نسنجیده دارد چه بسا زخمی خورده که قدرت درمانش را ندارد. با نامهربانی و درک نکردن و حمله کردن کار را بدتر نکنید شما بزرگوار باشید که او هم یاد بگیرد گاهی نیاز به برخورد تند می باشد ولی واقعا آنجایی که ما برخورد تند می کنیم نیاز است؟!. البته منظور من آن دسته از مزاحتمها نیست که بعضی آقایان اجازه ی بی ادبی به حریم محترم بعضی افراد را به خود می دهند منظور من جایی است که کسی نیاز به فهم دارد و دیگران آن را دریغ می کنند. امیدوارم همه ی ما حدود و روش ارتباط را یاد بگیریم و عمل کنیم تا رفاقتها پایدار باشد

عزیزان ! ای کسانی که در زندگی به دنبال آرامش و لذتها هستید و پیوسته دیگران را متهم می کنید و دنبال مقصری در خارج از وجودتان هستید! تا زمانی که غیبت می کنیم نه دلمان به آرامش می رسد و نه توان درک لذتهای بزرگ و عمق آرامش برایمان مقدور است
خدا کند مهربانی رسمی شود که از قلبهای پاک میجوشد نه آنکه فریب و دروغی باشد که بر زبانها جاری می شود
------------------
Signature
     
  ویرایش شده توسط: alirezadust   
مرد

 
خانم اندیشمند متنی نقل کردند که من هم توضیحاتی در کنارش دادم بنظرم خوب است برای تکمیل توضیحم و ارتباط این موضوع به تاپیک اینجا هم چند کلمه ای بگویم
حکایتی هست که میگن دو نفر فوت کردند و حضرت موسی از خداوند خواست وضعیت اونها رو در اون دنیا نشون بده . خداوند اونها رو نشون حضرت موسی داد . اونکه در زندگی انسان بد ، میخواره ، زناکار بود در بهشت ، آنکه دز دنیا خوب ، زاهد ، عابد بود د راون دنیا عذاب می کشید . حضرت موسی حکمت این کار رو سوال کرد . خداوند نشونش داد سگی به درگاه اون آدم خوبه رفت و از آبی که از کوزه بیرون می تراوید کمی خورد . اون با لگد سگ رو بخاطر اینکه نجسه از خودش روند ، بعد اون آدم بده رو نشون داد ، در بیابان سگی تشنه دید که از تشنگی بخودش میپیچه و دور چاه آب میچرخه ، از اسب پایین اومد و چون دلو یا سطلی نداشت کفشش رو درآورد با دستارش طناب مانندی درست کرد و از چاه برای سگ آب کشید .
خدا گفت موسی من تمام گناهان این مرد رو برای این ثوابش بخشیدم . و تمام ثواب های آن دیگری را بخاطر همون گناهش فراموش کردم و او را عقوبت دادم .


عرض بنده در همان جا:
به نظر من نباید فقط به یک عمل نگاه کنی این اعمال بهانه ی(دلیل) خدا بوده تا حق به حقدار برسه. درواقع به نظر من خدا فرموده من دین فرستادم به من نزدیک شوی من خدای مهربانی هستم. عبادتت بخوره تو سرت(بی ادبی کلام از بی ادبی من است) که هیچی ازش نفهمیدی. وگرنه اگر ازش فهمیده بودی به من نزدیک میشدی. منه خدا اینطوریم؟ وگرنه که خدا میشه ظالم که با یه زدن همه چی رو فراموش کنه. مهم اینه که خدا تابلو کرد دیدی هیچی از عبادت من نفهمیدی؟ دیدی به دستور من آگاهانه عمل نکردی؟
و از طرفی اون گناه کاره معلوم میشه جاهل بوده و سعی خودش رو کرده خدا بهانه درست کرده که اونی که بهش نزدیکه رو ببره بهشت وگرنه که خدا به خاطر یه آب دادن همه چی رو فراموش نمیکنه.
خدا خواسته به موسی و ما بگه نیت خیلی مهم است

متن بالا روایت ائمه باشد یا حکایت باشد یا روایتی از حکایت باشد یادآور آموزشهای اسلام است. که بنده از آنها آورده ام و انشاالله بیشتر خواهم آورد
هر علمی که عمیق و گسترده باشد اگر آن را ناقص و یا سطحی بخوانیم ممکن است وارونه نتیجه بگیریم مثل مادری که از یک کتاب طبی، نام گیاهی شفا بخش را می خواند و در اثر استفاده ی نابجا جان بچه اش به خطر می افتد. این متن نیز ممکن است در نگاه اول بی اساس و ظالمانه به نظر بیاید چرا که خدایی که با یک عمل ظاهرا کوچک در مقابل آنهمه عبادت هه چی را فراموش می کند ظالم است و خدایی که با یک عمل نیکو در مقابل حیوان آنهمه گناه را فراموش می کند عادل نیست. ولی وقتی ما به فهم دینی رسیده باشیم معنای روایت کاملا متفاوت است و همانگونه که عرض کردم این فقط تجسمی از اعمال و نیت این دو انسان است و شاهد اینکه این دو در زندگی نیتشان چه بوده است. پرستش یعنی حرکت از صفات عابد به سمت صفات معبود. وقتی عابدی عمری معبود مهربانی را پرستش می کند و دل سنگش همان سنگ می ماند دیگر چه عبادتی؟ این شخص اگر عبادت کرده نفس خود را پرستیده و معلوم می شود رفتارش بر اساس عادتها و تعصب بوده است و هشداری است برای ما که اگر نفهمیم که را می پرستیم ممکن است به جای خدای مهربان نفس خود را بپرستیم و در عاقبت عمری را از دست داده باشیم. در قرآن خدا می فرماید الله را بخوانید یا رحمن را بخوانید هر یک را بخوانید برای او بهترین نامهاست(اسراء 110). و در همین قرآن دعا ها با عبارت مهربان ترین مهربانان همراه است. چرا؟ ، آیا خدا نیاز دارد تو به مهربان ترین صدایش کنی تا از تو خشنود شود و اجابتت کند؟ به نظر من آنچه از همه مهم تر است این است که تو بدانی آنکه اجابتت می کند کیست. مهم تر از همه این است که تو یادت بماند آنکه پرستش می کنی کیست. مهربان ترین مهربانان. (گرچه ارحم الراحمین بسی عمیق تر از مهربانی است). مهم تر این است زمانی که تو به خاطر حاجتت سفره ی دلت باز شده و درب های دلت باز است مهربانی را بر خود تزریق کنی و یادت بماند آنکه به سویش تقرب می جویی مهربان ترین مهربانان است. پس بیایید درس بگیریم و از بر باد رفتن آن همه عبادت عبرت بگیریم که ما هم اگر عمری اعمالمان با عادت و غیر آگاهانه باشد چه بسا که عاقبت به شر شویم. آنکه عمری بر اساس عادت خدا را ارحم الراحمین صدا زده و هنوز مهربانی در آن نفوذ نکرده، آنکه عمری در برابر خدا به سجده رفته و به جای کنار گذاشتن نفسانیتش به پرستش نفس خود پرداخته به خود بیاید و بفهمد که خدا از او چه می خواهد.البته عزیزان فکر نکنند با یک حرکت سهوی و غیر اختیاری نفاق کسی برای دیگران ثابت می شود قضاوت درباره ی باطن افراد کار خداست و اوست که از جمع و تفریق اعمال و نیت انسانها باخبر است.

در مقابل آنکه گناهانی داشته با این عملش معلوم می شود خطایش جاهلانه بوده است و سعی خود را کرده است. چون کسی که عمدا و دانسته به بدی ها مشغول باشد چنین کاری نمی کند. نمی دانم این شخص وقتی لطف و رحمت خدا را ببیند چه حالی می شود که یک عمری با خدا نا آشنا بوده است و چه حسرتی از باب آنچه از دست داده است می خورد
امیدوارم هیچیک از ما هیچگاه دانسته خطایی نکنیم که باعث می شود دیدمان تار شود و خطا بر خطا بیافزاییم تا مبادا اشتباهاتی به گردمان باشد که خودمان مقصر باشیم.
خدا کند مهربانی رسمی شود که از قلبهای پاک میجوشد نه آنکه فریب و دروغی باشد که بر زبانها جاری می شود
------------------
Signature
     
  ویرایش شده توسط: alirezadust   
مرد

 
اگر مسلمانی پس چرا میهمان نواز نیستی؟ مگر نه اینکه امام صادق (ع) فرمودند: ......فضل آن میهمانان بر تو(میزبان) بزرگتر است از فضل تو بر آنان...........چون آنها بر تو وارد شوند ، روزی بسیار از طرف خدای عزوجل برای تو آورند و چون بیرون آیند با آمرزش تو بیرون شوند.

متن کامل تر روایت اینگونه است که ظاهرا در نزد امام صادق (ع) بحثی از پیروان و اصحاب می شود و راوی می گوید:
گفتم: چاشتی و شامی نخورم جز آنکه دو سه تن یا بیش و کم از آنها همراهم باشند ، امام صادق (ع) فرمود: فضل آن میهمانان بر تو (میزبان) بزرگتر است از فضل تو بر آنان، من گفتم: قربانت، چگونه با اینکه من از طعام خودم به آنها می خورانم و از مالم برای آنها خرج می کنم و خانواده ام به آنها خدمت می کند؟ فرمود: برای آنکه چون آنها برتو وارد شوند ، روزی بسیار از طرف خدا برای تو آورند و چون بیرون آیند با آمرزش تو بیرون شوند.

اخبار بسیاری از اهمیت و ارزش میهمانداری در اسلام آمده است که به جهت اختصار نیاوردم. موضوع این متن فقط میهمانی خویشاوندی نیست. رفت و آمد خویشاوندی موضوع خاص تری است که انشاالله بعدا عرض خواهم کرد
دقت کنید که فرمایش اسلام چگونه صمیمیت و محبت را در جامعه نهادینه می کند.و چگونه ریشه ی منت را قطع می کند که مبادا محبت ما ذره ای به ریا آلوده شود و مبادا ذره ای منت به محبت و میمهان ما وارد شود که این منت، محبت را ویران و بی ارزش می کند. اگر صمیمیت و محبت اینچنین در جامعه رسم شود چه بسا غمها در این برخوردهای محبت آمیز از بین می رود و انرژی ها آزاد می شوند و جامعه در ابعاد مختلف شکوفا می شود. دیگر کسی وقتش را صرف تخلیه ی روانش با آزار دیگران نمی کند بلکه این دوستی و صمیمیت است که مثل آب بر آتش، ناراحتی ها را می زداید
باز هم می گویم اسلام دین عمیق و گسترده ایست اگر بخواهیم ناقص به آن نگاه کنیم می تواند ما را از هدفمان دور کند. در برابر این میهمان داری به میهمان هم یادآوری شده که مراعات میزبان را کند بدون اینکه میهمان به زبان آید و حتی بدون اینکه میهمان ناراحت شود خودت مواظب شرایط میزبان باش

از امیر المؤمنین (ع) مروی است که مردی آنجناب را به خانه ی خود وعده گرفت آن حضرت فرمود تو را اجابت می کنم به سه شرط. عرض کرد یا امیرالمؤمنین آن شروط چیست؟ فرمود چیزی از خارج، داخل خانه ی خود نکنی(تکلیف بر خود قرار ندهی) و چیزی در خانه خود از ما پنهان نداری( هر چه داری بیاوری و ذخیره نکنی) و به خانواده خود اجحاف نکنی (به او زحمت و مشقت قرار ندهی که از ما پذیرایی کند). عرض کرد چنان کنم. پس حضرت او را اجابت کرد.

چگونه باید تاسف خورد برای جامعه ای که نام خود را مسلمان گذاشته و از آنچه در خانه دارند از میمهان دریغ می کنند؟ مثلا برای میهمان برنج نامرغوب تری از برنج خودشان طبخ می کنند یا گوشتی پست تر و ارزان تر برای میهمان قرار می دهند. این افراد فردا با چه رویی در مقابل خدا حاضر می شوند در حالی که اینچنین محبت و اموال خود را از بندگان خدا دریغ کردند!؟
در اسلام سفارش شده میهمان و میزبان با هم خودمانی باشند و تعارف را کنار بگذارند چرا که اصل میهمانی به محبت و صمیمیت بین انسانهاست

جمعی در خدمت امام صادق (ع) ناهار می خوردیم. آن حضرت با ما بر سر سفره بود. من از همه کمسال تر بودم و از خوردن غذا کوتاه می آمدم. امام صادق به من فرمود: بخور . مگر نمی دانی که مقدار دوستی و محبت از همین جا به دست می آید که انسان در خانه ی دوست چگونه تناول می کند.

روایت پیش واقعیت با ارزش میهمانی را روشن تر می کند. و چه خوب است در میهمانی هایمان اصل محبت را فدای تعارف و ظواهر نگردانیم
متاسفانه جامعه ی ما دچار از هم گسیختگی فرهنگی شده و بسیاری از رفتارها با صفات بد ترکیب شده اند و زندگی را بسی سخت کرده اند. چه خوب است که ما محبت جاری در فرهنگ میهمانی را با بکار بردن روش های غلط از بین نبریم و تکلف و سختی را کنار بگذاریم و حواسمان به صمیمتها و نیت ها متمرکز شود

امام صادق (ع) فرمود: میزبانی که حاضری(آنچه موجود است) خانه را لایق میهمان نداند، در تباهی و سقوط دینی به سر می برد.

بنظرم یعنی اینکه نمی فهمد که اصل میهمانی به محبت و صمیمیت و رفع کدورتها است نه به تکلف و روش هایی که همان اصل محبت را سخت و محدود کند

عبد الله بن سنان بر من وارد شد. گفت: ناهارى پيدا مى‏شود؟ من گفتم: آرى. و يك درهم به فرزندم دادم و گفتم گوشت و تخم‏مرغ خريدارى كند. عبد الله به من گفت: پسرت را كجا فرستادى؟ گفتم: پسرم را براى خريد فرستادم. عبد الله گفت: او را برگردان، او را برگردان. آيا روغن زيتون دارى؟ من گفتم: آرى. عبد الله گفت: همان را بياور، چراكه من از ابو عبد الله صادق (امام صادق ع) شنيدم مى‏گفت: هلاك باد آن ميزبانى كه حاضرى خانه را براى ميهمانش حقير و ناچيز شمارد، و هلاك باد آن ميهمانى كه حاضرى ميزبانش را براى پذيرائى لايق نشناسد.

امام صادق (ع) فرمود: بنده ی مؤمن نباید از هم کیش خود رودربایستی کند. انسان نمی داند که از میهمان به شگفت آید یا از میزبان. میهمانی که میزبان خود را به زحمت و کلفت(زحمت زیاد) وا می دارد، یا میزبانی که شخصا زحمت و کلفت را به جان می خرد تا از میهمان خود بهتر پذیرایی کند

البته اینکه سفارش به بی تعارف بودن شده به خاطر حفظ روح و اصل میهمانی است نه اینکه آنچه می توانی دریغ کنی.

امام صادق (ع)فرمود: اگر برادر هم‏كيشت ناخوانده وارد شد، با حاضرى(آنچه موجود است) خانه‏ات از او پذيرائى كن و اگر او را به شام و ناهار دعوت كردى، وسائل پذيرائى را از خارج منزل مهيا كن.

متاسفانه جامعه ی ما در ابعاد مختلف بی نظم شده است و روند تغییرات ظاهرا بی حساب و گاهی در باطن مغرضانه باعث شده زندگی ما سردرگم شود. هر که مقصر است و دانسته یا ندانسته باعث این محیط شده است نهایتا این ماییم که نمی خواهیم از پوسته ی بی فکری یا تنبلی فکر خارج شویم و زندگیمان را باز سازی کنیم. این ماییم که گاهی می ترسیم با واقعیت مشکلات روبرو شویم و پیوسته با مقصر کردن دیگران به دنبال توجیه کوتاهی خودمان هستیم. این ماییم که نمی خواهیم همت کنیم و عملا زندگیمان را اصلاح کنیم. هر انسانی آزاد است و ویژگی خلقت انسان این است که اگر دنیا جمع شود که زندگی را بر یک نفر تلخ کند خدا به انسان چنان قدرتی داده که می تواند بر همه ی این سختیها فارغ شود و از زندگی لذت ببرد و در دلش به تلاش بیهوده ی دشمنانش لبخند بزند. خنده ای نه از روی تمسخر بلکه لبخندی به علت درکِ حقیقتِ پرقدرتی که خدا در درون انسان قرار داده است. لبخند آرامش!
دین ما اینچنین که یاد کردیم توصیه کرده است و ما چگونه ایم؟

افسوس میهمانی هایمان پر از چشم و هم چشمی!، ریا! و فرار از حرف مردم است و یا به امید بازگشت سرمایه ای هستیم که خرج کرده ایم

و هنگامی که به میهمانی میرویم چه می کنیم؟ غیبت! فرافکنی از طریق مقصر جلوه دادن دیگران! فرار از خود، حال به هر شکلی که به ذهنمان می رسد.
آیا قرار است بعد این غفلت ها از دینمان، به آن نتیجه ای برسیم که باید برسیم!؟ آیا قرار است با عمل بر ضد ارزشها به نتیجه ی ارزشها برسیم؟ دلمان را به چه خوش کرده ایم؟
عده ای مرتب می گویند زیارتهای مردم از روی چشم و هم چشمی و توجه به مادیات است. کدام کار ما بی ریا است و بی نقص است که ما به زیارتها متمرکز شده ایم؟ دوست منتقد، شما میهمانی بی چشم و هم چشمی برپا کن دیگران یاد بگیرند. شما عروسی بی چشم و هم چشمی برپاکن دیگران یاد بگیرند.
اگر به عزیزتان گردنبندی از الماس بدهید و یکباره ببینید که او گردنبندش را با کیسه ای لجن و کثافات معامله کرده چه حالی به شما دست می دهد؟ آیا محبت و زیبایی ها و صداقت و پاکی و لذتهای پایدار از گردنبندی از الماس بی ارزش تر است؟ آیا باطن این رفتارهای ما از جمله ریا و چشم و هم چشمی و تخریبها و دروغها از کیسه ای لجن بهتر است؟ ما نعمت های خدا را چگونه تبدیل به دردها می کنیم!؟
امیدوارم هر چه زودتر بهانه های ما به قدرتی بر ضد بی فکری و عادتهایمان تبدیل شود و با پیدا کردن راه و طریق محبت و اجرای حدودش زندگی ما روز به روز بهتر شود
از جمله مسائلی که برای بهتر شدن روابط میهمان و میزبان در اسلام به آن سفارش شده رعایت حال و احترام یکدیگر است

وقتى كسى به شهرى وارد شد بر اهالى آن شهر كه هم دين او هستند ميهمان است. تا از آن جا خارج شود و شايسته نيست كه ميهمان بدون اذن ميزبان روزه بگيرد چه آنكه ممكن است آنها براى وى طعامى درست كرده باشند كه به واسطه تناول نكردن ميهمان آن طعام فاسد شود. و از طرفى سزاوار نيست كه ميزبان بدون اذن ميهمان روزه بگيرد زيرا ميهمان از آنها حياء و شرم كرده بسا طعامى را كه ميل دارد به خاطر روزه‏ دار بودن ايشان تناول نمى‏كند.(روزه ی مستحبی منظور است نه واجب)

این محبتها و میهمان نوازی ها تا حدودی در جوامع قدیم مسلمانان رسم بوده است. آن زمانی که ما جابر و ابن سینا و حافظ و شیخ بهائی و صدها دانشمند به نام جهانی داشته ایم این رفتارها بین مردم رایج بوده است. و چقدر دور است این محبتها از جوامع سرد و خسته و از هم گسیخته ی شهرهای بزرگ و مدرن زده ی فعلی ایران
خانه های قدیم طوری ساخته می شد که میهمان با هر درجه ی دوری قدمش گرامی و موجب خشنودی باشد و در عین حال مزاحم خانواده نباشد. ولی خانه های فعلی مدرن زده ی ما گاهی میهمانداری را سخت می کند. یکی از دلایل خراب شدن فرهنگ جامعه ی ما، همین ورودهای یکباره و بی حساب فرهنگی است که روش های همدلی و محبت جامعه که سالیان سال قدمت داشت را تخریب کرد و جامعه دچار تضاد و سرگردانی شد. لذا بزرگتر ها برای ما از زنده دلی گذشتگان می گویند از زمانی که اگر چه سختیهایی داشت ولی دلها زنده و شاداب بود

رسول خدا (ص) فرمود: پذيرائى از مهمان روز اول حق اوست و روز دوم و سوم و اما پس از سه روز صدقه‏اى(منظور معنای صدقه ی جامعه ی ما نیست) است كه ميزبان بمهمان ميدهد سپس فرمود: هيچ كس از شما در منزل برادر خود آنقدر نماند كه او را گنهكار پندارد عرض شد يا رسول اللَّه چگونه گنهكارش مى‏پندارد؟ فرمود اين قدر ميماند كه ميزبانش نميتواند خرج او را تأمين نمايد.

صدقه در روایت بالا آن معنای صدقه ی جامعه ی ما نیست و ظاهرا معنای لطف میدهد. البته این در شرایط عادی است نه آنکه کسی بی پناه باشد یا شرایطش خاص باشد. من میزبان دیده ام که به خاطر شرایط میهمان هفته ها در نهایت احترام و خوشرویی از میهمان پذیرایی می کند. خوش به حال این میزبان


1)اصول کافی.ترجمه کمره ای. ج 4. ص 601 2)عیون اخبار الرضا (ع). ترجمه آقا نجفی. ص 279
3)گزیده کافی. ج 5 . ص 400 4)گزیده کافی. ج 5 . ص 397 5)گزیده کافی. ج 5 . ص 396
6)گزیده کافی. ج 5. ص 396 7)گزیده کافی. ج 5 . ص 397 8)خصال . ترجمه فهری .ج 1 . ص 167
خدا کند مهربانی رسمی شود که از قلبهای پاک میجوشد نه آنکه فریب و دروغی باشد که بر زبانها جاری می شود
------------------
Signature
     
  
مرد

 
در باب میهمانی اگر غذا دادن به حیوانات و حتی گیاهان میهمان کردن محسوب شود در اسلام از رفتار ائمه (ع) و توصیه ی به آن زیاد آمده است مثلا در بحار و کتب دیگر آمده است

گفت: يك وقت ديدم امام حسن عليه السّلام مشغول غذا خوردن بود و يك سگ‏ در مقابل آن حضرت بود امام عليه السّلام يك لقمه خودش ميخورد و يك لقمه به آن سگ ميداد.

شاید ما توجه نکنیم ولی این تقسیم یک به یک حرف بسیاری دارد.
روایات زیاد مشابهی از رفتار اینچنین ائمه (ع) داریم که مهم این است که این حیوانات بی صاحب بوده اند. و توصیه هایی مثل این داریم که اگر در محیط خانه تکه ای از غذا افتاد، اگر قابل خوردن است بردارید و استفاده کنید ولی اگر در محیطی مثل جنگل و بیابان که حیوانی دارد و می تواند استفاده کند برای حیوانات از آن دست بکشید. البته موضوع اطعام بحث جدایی در اسلام دارد
خدا کند مهربانی رسمی شود که از قلبهای پاک میجوشد نه آنکه فریب و دروغی باشد که بر زبانها جاری می شود
------------------
Signature
     
  
مرد

 
اگر مسلمانی پس چرا در ارتباط با خانواده و خویشاوندان کوتاهی می کنی؟ مگر نه اینکه امام باقر (ع) فرمود: صله رحم خوش خلقی آورد، و دست را باز کند و ذات را پاک کند و روزی را بیفزاید و مرگ را پس اندازد

صله رحم ، احسان و محبت و رفع نیاز خانواده و خویشاوندان ، و قطع رحم کوتاهی در این موارد گفته شده است

صله ی رحم مراتبی دارد که آنچه در توان ما است باید انجام شود. گاهی امکان دیدار نیست ولی خویشاوندان محبت و احسان خود را به گونه ای مثل سلام کردن و یا سلام رساندن و اهدای هدیه و یا کمک کردن هنگام نیاز و امثالهم می رسانند.

امام صادق (ع) فرمود: صله رحم کن اگرچه به یک شربت(آشامیدن) آب باشد، و بهترین صله رحم ، آزار نرسانیدن به اوست، و صله رحم مرگ را به تاخیر اندازد و محبت خانواده آورد.

یعنی اینکه احسان به خویشاوندان و ارحام را قطع نکن و هر چه از دستت بر می آید حتی اگر شربتی باشد انجام بده. در بعضی روایات <حتی به یک سلام> نیز آمده است و همانطور که گفتم یعنی آنچه از عهده ات بر می آید انجام بده و نیکی به خانواده و خویشاوندان را رها نکن. و چه زیبا بهترین صله ی رحم آزار نرساندن مطرح شده است. چرا که محبت ها بیشتر از هر وقت، زمانی اثر گذار هستند که ما کمتر آزار داشته باشیم و اگر آزار نداشته باشیم اندکی محبت هم اثر زیادی خواهد داشت.
در اسلام به صله ی رحم بسیار توصیه شده است و شاید از دلایلش این باشد که انسان نسبت به اطرافش مسئولیت ویژه ای دارد و افرادی که به نزدیکان خود کم توجه هستند چه بسا نسبت به اجتماع بی تفاوت تر خواهند بود. یا اینکه اگر ما نسبت به افرادی که به ما احسان کرده اند کوتاهی کنیم قطعا نسبت به اجتماع ظالم تر خواهیم بود. البته صله ی رحم شرط احسان دیگران را ندارد و اگر هم دیگران کوتاهی داشته اند ما نباید اشتباه را تکرار کنیم و باید در جهت رفع کدورت و ایجاد احسان و مهربانی تلاش کنیم

عبد اللَّه بن سنان گويد به امام صادق (ع) عرض كردم: پسر عموئى دارم كه هر چه با او مى‏ پيوندم، از من مي برد، تا آنكه تصميم گرفتم كه اگر از من بريد، از او ببرم، به من اجازه مي فرمایيد از او ببرم؟ فرمود: اگر تو به او پيوندى و او از تو ببرد، خداى عز و جل شما را با هم بپيوندد، و اگر تو از او ببرى و او از تو ببرد، خدا از هر دو ببرد.

اسلام به طور کلی با قهر کردن و کینه توزی و تخریب روابط به شدت مخالف است تا آنجا که می گوید اگر کسی اشتباه کرد شما چاره ای بیندیشید و رابطه را بازیابید. اینکه او شروع کننده ی خطا بوده توجیه نمی کند که شما به قطع رابطه راضی شوید. البته زیرک بودن هم خوب است و می توان در اصلاح ارتباط با سیاست برخورد کرد تا هم او متوجه اشتباهش بشود تا تکرار نکند و هم رابطه اصلاح شود ولی این بسیار مهم است که تا جایی که ممکن است ارتباط اصلاح شود.
به نظرم می رسد از دلایل دیگر اهمیت صله رحم ، اهمیت خانواده در اسلام است که به مرور خویشاوندان را تشکیل می دهد. و دلایل زیادی را می توان برای اهمیت آن شمرد و موضوع صله ی رحم و توصیه ی اکیدی که بر آن شده و توجه بسیاری که بر ضد قطع رحم شده از جمله آداب اسلامی است که خود به تنهایی می تواند از یک جامعه، اجتماعی توانمند بسازد. خانواده ها واحدهای تشکیل دهنده ی اجتماع هستند و در نگاهی بزرگتر خویشاوندان گروههای کوچک تشکیل دهنده ی اجتماع هستند. اگر این گروههای کوچک به درستی حفظ شوند و رشد کنند در واقع اجتماعی سالم خواهیم داشت.

رسول خدا (ص) فرمود: صله‏ رحم خانه ‏ها را آباد سازد، و عمرها را بيفزايد، اگر چه مردم خوبى نباشند.(منظور در ابعاد دیگر است)

آری ! خویشاوندان به دلیل نزدیکی و شناخت و ارتباطاتی که با یکدیگر دارند بهتر از هر کسی می توانند به یکدیگر کمک کنند و اگر مراقب هم باشند و در سختی های زندگی یکدیگر را تنها نگذارند جامعه ای خواهند داشت که در راستای اهداف خود به موفقیت هایی می رسند.البته تاکید بر ارتباط خویشاوندی اصلا به معنای بی مسئولیتی نسبت به اجتماع و خودخواهی نیست بلکه با توجه به دلایلی که عرض کردم و دلایل زیاد دیگر، خویشاوندان مسئولیت و توان ویژه ای در این راستا دارند

البته ما ایرانی های این زمان هم به خوبی صله رحم می کنیم فقط به شکل فضولی! همه ی اعمال و افکار فامیل به ما مربوط است تا جایی که حس فضولی و کنجکاوی ما ارضا شود. بعد از آنکه خیالمان از اخبار فضولی راحت شد غیبتی ضمیمه می کنیم و یک نیش و کنایه به گناهانمان اضافه می کنیم و نهایتا به تهمت آلوده می شویم و آخر سر هم می گوییم از دست ما که کاری بر نمی آید خدا عقلش بدهد! اگر کاری از دستت برنمی آید پس برای چه کنجکاوی می کنی که گناه تجسس بیجا هم مرتکب شوی؟

چه خوب است همانطور که روایتش را در بالاتر آوردم اول سعی کنیم آزار نداشته باشیم پس از آن بر محبت و دستگیری هایمان بیفزاییم
این هم از مسلمانی ما. کار را به جایی رسانده ایم که به جای اینکه روابط خویشاوندی مأمن آرامش و حل مشکلات و شادی ها باشد گاهی محل زخمها و تهمت ها و نیش و کنایه ها شده است. قابل توجه است که قطع رحم فقط قهر کردن نیست بلکه آزار خویشاوندان نوعی قطع رحم بیان شده است.

امام صادق (ع) فرمود: مردى از قبيله خثعم خدمت پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله آمد و عرض كرد: چه اعمالى را خدا بيشتر دشمن دارد؟ فرمود: شرك به خدا. عرض كرد: سپس چه؟ فرمود، قطع رحم (بريدن از خويشاوندان) عرض كرد: سپس چه؟ فرمود: امر به منكر و نهى از معروف (برعکس امر به معروف و نهی از منکر).

درست است که خدا برای هر کسی به اندازه ی توانش حکم می کند و باب توبه باز است و خداوند مهربان است ولی آیا ما برای توجیه اینهمه گناه و کوتاهی جوابی داریم؟ آیا قدرت تشخیص ما تا این حد پایین است؟ آیا توان عملکرد ما در حوزه ی رفتارهای محبت آمیز اینقدر پایین است که اینچنین برضد اسلام عمل می کنیم و تار و پود جامعه را از هم می دریم و نام خود را مسلمان گذاشته ایم!؟ این زخمهایی که در خانواده بر روح و روان انسانها می نشیند کجا باید درمان شود؟ این زخمهایی که در بین خویشاوندان به دل می افتد چه کسی مرهم می گذارد؟ محلی که باید منبع آرامش و شادی و فراموشی دردها شود محلی برای دلخوری ها می شود. و جالب اینجاست همین افراد که اینچنین بر پیکر نزدیکان خود زخم زده اند در همین لحظات زبان به سرزنش دیگران باز می کنند که فلانی و فلانی در اجتماع بی مسئولیت هستند. افسوس برای این تفکر و عقل و نفاق

رسول خدا (ص) فرمود: شتابانترين خيرها در ثواب، صله رحم است.

در اسلام صله رحم یکی از بزرگترین ثوابها و قطع رحم یکی از بزرگترین گناهان محسوب می شود و قابل تأمل است که موضوع صله رحم با این درجه از اهمیتش در اسلام جایی در رساله توضیح المسائل امروزی ندارد
در جواب گفته اند صله ی رحم جزء مباحث اخلاقی است
پس کجاست این مباحث اخلاقی که اصل و بنیان دین اسلام هستند؟ مگر نه اینکه پیامبر خدا (ص) فرمودند:همانا من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شده ام

پس کجاست آموزش اخلاق اسلامی؟
حرف من نقض رساله نیست بلکه می گویم: در مثال، خدواند پوشش لطیف دانه های انار را کنار هسته ی سخت آن خلق کرده است. اگر این پوشش لطیف در کنار هسته ی آن خورده شود نه تنها سختی هسته آزار دهنده نیست بلکه باعث لذت بیشتر در خوردن دانه ها می شود ولی اگر قرار باشد ما این پوشش لطیف را آب کنیم و هسته ی خالی بماند از آن میوه ی بهشتی و بسیار لذیذ، غذای حیوان می ماند بلکه حیوان هم میل به آن نداشته باشد. دستورات اسلام در کنار هم معنای خودش را پیدا می کند و زیباییش را نشان می دهد. پس کجاست آموزش اخلاق و محبتی که اسلام به آن توصیه کرده است؟ نجس و پاکی از دستورات نسبتا بسیار کم اهمیت اسلام هستند پس چطور می شود که رساله تقریبا با احکام طهارت از نجاست شروع می شود و صله رحم با همه ی اهمیتش که اخلاق در خویشاوندان و اجزای اجتماع است جایی در رساله ندارد؟!
آیا قرار است مبلغین این نقص را جبران کنند؟ کدام مبلغ که هم مسلط باشد و هم با بیان مردم آشنا باشد؟
آیاتی که بر اهمیت خوش رفتاری در خانواده و خویشاوندان تاکید می کنند جزء آیات صله رحم هستند. بارها برای ما خوانده اند که <بالوالدین احسانا> که به مادر و پدرتان نیکی و خوش رفتاری کنید. بله درست است آیه ی قرآن است و خوش رفتاری با مادر و پدر بسیار مهم است من در چهار آیه بالوالدین احسانا را دیده ام ولی آیا می دانید از بین این چهار آیه فقط یک آیه است که احسان به مادر و پدر تنها آمده است وبعد از آن سفارش حق فرزندان و دیگران نشده؟
سوره ی نساء . 36. ترجمه مشکینی:
و خدا را بپرستید و چیزی را شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر و نیز به خویشان و یتیمان و مسکینان و همسایه نزدیک و همسایه دور و رفیق نزدیک و در راه مانده و برده ی مملوکتان نیکی به سزا کنید، که همانا خداوند کسی را که متکبر و فخر فروش است دوست ندارد
بقره. 83 ترجمه مشکینی:
و (یاد آرید) هنگامی که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که هرگز جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مسکینان نیکی کنید و با مردم با زبان خوش سخن گویید و نماز را برپا دارید و زکات بپردازید؛ سپس همه شما جز اندکی روی گردانیدید و شما رویگردانید

در این آیات بالا می بینید که بلافاصله بعد از احسان به پدر و مادر، احسان به نزدیکان(خویشان) آمده است که شامل فرزندان هم می شود یعنی بلافاصله بعد از اینکه به فرزندان توصیه ی نیکی کردن می کند به پدر و مادر نیز توصیه ی نیکی کردن به فرزندان را می کند ولی چرا برخی (عرض کردم برخی) مبلغین تقریبا همیشه از حق پدر و مادر صحبت می کنند؟
من نظرم را که بر پایه ی تحقیق است عرض می کنم
چون برخی مبلغین از والدین خود جدا شده اند و اکنون درگیر فرماندهی بر فرزندان خود هستند و از آنجا که بلد نیستند فرزند خود را با آرامش و حرف قابل درک به سمتی که می خواهند ببرند متوسل به مقدسات می شوند و از آنجا که اگر بخواهند تمام و کمال بخوانند به ضرر خودشان می شود یک گوشه که به نفع خودشان است می خوانند.
آخر این زور گفتن ها تا کی؟ آخر این یک طرفه نگاه کردن ها تا کی؟
این دسته از افراد وقتی خود را در فشار می بینند و یکطرفه احکام خدا را می خوانند آیا فکر نمی کنند برای نجات خود، دین خدا را زیر سوال می برند؟ پدر و مادر عزیز، با اجبار کردن و یکطرفه به مسائل نگاه کردن هیچ چیز به نفع هیچ کس نخواهد شد مگر به نفع کینه و ناخوشنودی.
به جای اجبار و یکطرفه به موضوع نگاه کردن، یاد بگیرید که چگونه فرزندانتان را درک کنید و چگونه دوست فرزندانتان باشید یاد بگیرید پای درد و دل فرزندانتان بنشینید و به آنان محبت کنید. محبت و دوستی شما باید در حدی باشد که اگر زمانی نیاز به حرفی شد که فرزندتان درک نمی کند، این موضوع در ذهن فرزندتان در بین خوبی های شما حل شود. در این حال است که سفارش احترام به پدر و مادر به شما مسیر امنی می دهد نه آنکه شما هر چه خواستید بکنید و بعد از آن سوار بر دین شوید و بخواهید از همه سواری بگیرید. آن بچه ای که از شما بدنیا آمده و در آغوش شما بزرگ شده طبیعتا بیش از هر کسی دوستدار و مطیع شماست. بیندیشید که چگونه ارتباطتان خراب شده است؟

آیا معلم و استاد معارف در مدارس و دانشگاهها که برای تامین مادیات زندگی اش تدریس می کند مسئول آموزش اخلاق است؟ آیا او تخصص دارد؟ حتی کتب اخلاقیِ به اسم اسلامی گاهی آغشته به آدابی غیر سنت اسلام است. خلاصه اینکه مسئولین فرهنگی کاری بکنند و برای آموزش اخلاق ارزش قائل باشند. و از طرفی مردم باید هوشیار باشند و اگر کسی به آنها آموزش نمی دهد خودشان برای خویش ارزش قائل باشند و رفتارهایشان را با توجه به آنچه می دانند و در دسترس است اصلاح کنند

جهم بن حميد گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: خويشاوندانى دارم كه دين مرا ندارند آيا آنها بر من حقى دارند؟ فرمود: آرى، خويشاوندى را چيزى قطع نكند، و اگر همدين تو باشند دو حق پيدا كنند: حق خويشاوندى و حق اسلام.

کتاب نزهه النواظر کتاب روایی شیعه است متنی آورده که من نتوانستم گوینده ی کلام را دقیقا پیدا کنم البته ممکن است چند روایت را خلاصه کرده باشد. ولی چون خلاصه و مربوط به بحث بود حیفم آمد نقل نکنم. چنین آورده که:
و بدان كه در سه چيز، كافر حكم مسلمان دارد يكى گفتن خير او را هنگامى كه با تو مشورت كند و ديگر ردّ كردن امانت(ادای امانت) او را در وقتى كه چيزى در نزد تو امانت گذاشته باشد سوّم صله‏ رحم‏ او است هنگامى كه با تو خويشى داشته باشد
یادآوری می کنم فرمایش امام صادق (ع) با بیان کتاب نزهه النواظر تناقضی ندارد.کتاب مزبور می گوید کافر حق خویشی دارد مثل مسلمان و امام صادق (ع) نیز می فرمایند از نظر خویشی حق آنکه دینش متفاوت است پابرجاست ولی حق مسلمانی موضوع دیگری است.
حال اختلاف رفتار جامعه ی ما را با این دستورات مقایسه کنید.

کفر دلیل قطع رحم نمی شود پس ما چگونه حرف از اسلام میزنیم و برخی از ما به خاطر اندکی بازی سیاسی ارتباط خویشاوندی را تخریب می کنیم.؟! انسان تا این حد بی ظرفیت؟! عده ای به خاطر اندکی سهل انگاری در پاره ای از امور ارتباط خویشاوندی را قطع می کنند و به خیال خودشان حفظ ارزش می کنند. کدام ارزش از کدام دین؟ و عده ای دیگر به علت اندکی اختلاف نظر متکبرانه به دیگران نگاه می کنند و ارتباط خویشاوندی را تخریب می کنند

من قبلا هم گفته ام قبول دارم ما آنقدر ضعیف شده ایم که به کوچکترین ضربه ای می لرزیم ولی این چیزی نیست که انسان برای رسیدن به اهدافش نیاز دارد بلکه ما باید یاد بگیریم آگاهانه زندگی کنیم و قدر خوبی های خودمان را بدانیم نه اینکه همیشه فرار کنیم.

رعایت حدود نامحرم در ارتباط خویشاوندی مهم شمرده شده است


1) اصول کافی .ج4 . ت کمره ای. ص 451 2)کافی ج 2 ص 151
3)اصول کافی. ت مصطفوی. ج 3 . ص227 4)آداب و معاشرت (ترجمه بحارالانوار) .ج1. ص 61
5)اصول کافی. ت مصطفوی. ج 3. ص 397 6)اصول کافی. ت کمره ای. ج 4 .ص 451
7)مکارم الاخلاق. ص 8 8)اصول کافی . ت مصطفوی. ج 3 . ص 229
9)نزهه النواظر ترجمه معدن الجواهر . ص 43
خدا کند مهربانی رسمی شود که از قلبهای پاک میجوشد نه آنکه فریب و دروغی باشد که بر زبانها جاری می شود
------------------
Signature
     
  ویرایش شده توسط: alirezadust   
صفحه  صفحه 4 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین » 
مذهب
مذهب

اگر مسلمانی پس چرا.....؟ مگر نه اینکه.....!

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA