ارسالها: 24568
#48
Posted: 29 Nov 2017 20:29
بهترین نوع جبر، جبر عارفانه است
2- جبر عارفانه
بهترین نوع جبر، عارفانهترین آن است. جبر عارفه، رسیدن به مرحلهاى از کمال است که آدمى خود را محصول و منظور حضرت حق بداند. از حقایق عالم آگاه شود و به اسرار حوادث پى ببرد. نیل به این مرحله هزاران زحمت و سالها تلاش و کوشش شبانهروزى لازم دارد.
در این مرتبه عارف از عالم معلولات خارج شده و در جهان علل سیر خواهد کرد.
تاکنون او طى طریق مىکرد و سختىهاى سلوک را تحمل مىنمود و حامل بار بندگى بوده و آن را به دوش مىکشید. ولى از این به بعد، براى او حاملانى پیدا شده و او خود محمول مىشود. دیگران او را به دوش خواهند برد. تاکنون او متأثر از حوادث مىشد ولى از این به بعد، عارف بر حوادث تأثیر مىنهد. آن هم نه تأثیر خودسرانه بلکه تأثیر متأثر از معشوق که سایهاش بر سر عاشق است.
حامل دین بود او محمول شد / قابل فرمان بد او مقبول شد
تاکنون فرمان پذیرفتى ز شاه / بعد ازین فرمان رساند بر سپاه
تاکنون اختر اثر کردى در او / بعد ازین باشد امیر اختر او
گر تو را اشکال آید در نظر / پس تو شک دارى در انْشَق الْقَمَر
تازه کن ایمان نه از گفت زبان / اى هوى را تازه کرده در نهان
تا هوى تازه است ایمان تازه نیست / کین هوى جز قفل آن دروازه نیست
کردهاى تأویل حرف بکر را / خویش را تأویل کن نى ذکر را
جبر عارفانه پر و بال صعود و پرواز در ملک ملکوت است. پر و بال یافتن رغبت پرواز ایجاد کرده و تلاش و کوشش را زیاد مىکند. زیرا قوّت پرواز، او را با حقایقى تازه آشنا ساخته و عظمت معبود را بر او بیشتر آشکار مىسازد و سالک هرچه بالاتر رود خود را پایینتر احساس کرده از این رو سجدهاش بیشتر و بادوامتر مىشود. وقتى اولویت و آخریت جناب «هُوَ الْاوَّلُ وَالْأخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن» را دریافت به ناچیزى خود پى مىبرد و زبان تقدیسش باز شده و سر به سجده نهاده و خواهد گفت: «سُبْحانَ رَبِّىَ الْاعْلى وَ بِحَمْدِهِ»
اینجاست که خواهد فهمید طلب سالک نیز پیرو طلب معشوق بوده و او به نیروى جاذبه یار دست به کار شده است.
هم طلب از توست و هم آن نیکوى / ما کییم اول توى آخر توى
هم بگو تو هم تو بشنو هم تو باش / ما همه لاشیم با چندین تلاش
زین حواله رغبت افزا در سجود / کاهلى جبر مَفرست و خمود
جبر باشد پر و بال کاملان / جبر هم زندان و بند کاهلان
همچو آب نیل دان این جبر را / آب مؤمن را و خون مر گبر را
بال بازان را سوى سلطان برد / بال زاغان را به گورستان برد
3. جبر و جبارى
جبّار معانى مختلف دارد که یکى از آنها به معنى جبران است. جبّار یعنى خیلى جبرانکننده. عالَم جبروت را به این جهت جبروت گفتهاند که جبران نواقص عالم ناسوت مىکند و کاستىهاى این جهان را ترمیم مىکند.
یکى از اسمهاى شریف بارى تعالى الجبّار است.
انسان بدون توجه الهى هیچکاره است. قدرت بدنى و روحى انسان همه از خداست. از این رو انسان آگاه و عارف در هر کارى خدا را سزاوار سپاس مىداند. چون معتقد است که اگر جباریت الهى نباشد انسان زار و ضعیف توان هیچ کارى را ندارد.
پیش قدرت خلق جمله بارگه / عاجزان چون پیش سوزن کارگه
گاه نقش دیو و گه آدم کند / گاه نقشش شادى و گه غم کند
دست نى تا دست جنباند به دفع / نطق نى تا دم زند از ضرّ و نفع
تو ز قرآن باز خوان تفسیر بیت / گفت ایزد ما رَمَیْتَ اذْ رَمَیت
گر بپرّانیم تیر آن نى ز ماست / ما کمان و تیراندازش خداست
این نه جبر این معنى جبارى است / ذکر جبارى براى زارى است
گر ز جبرش آگهى زاریت کو / بینش زنجیر جباریت کو
آدمى هر قدر آگاهتر و عارفتر باشد، جباریت الهى را بیشتر درک مىکند. قدرتمندترین انسانهاى آگاه خود را محتاجترین و فانىترین و ذلیلترین افراد در پیشگاه خدا مىدانستهاند.
ویرایش شده توسط: andishmand