انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 10 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10

فیلسوفان دین


زن

andishmand
 
سید محمدحسین طباطبایی

سید محمدحسین طباطبایی (زاده ۱۲۸۱ تبریز - درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۶۰ قم) معروف‌به علامه طباطبایی روحانی، عارف، فیلسوف و نویسنده ایرانی بود . وی از مدرسان حوزه علمیه قم بشمار می‌آمد، که از شاگردان وی می‌توان به مرتضی مطهری، سید محمد بهشتی، سیدعلی خامنه‌ای، ناصر مکارم شیرازی، محمدرضا مهدوی کنی و محمدتقی مصباح یزدی اشاره کرد. تفسیر المیزان، نهایةالحکمة، شیعه در اسلام و اصول فلسفه و روش رئالیسم از آثار اوست.


زادروز ۱۲۸۱
تبریز، آذربایجان شرقی
درگذشت ۲۴ آبان ۱۳۶۰
تبار ایرانی
شناخته‌شده برای عالم مسلمان،
تأثیرگذاران اهل بیت
ابن سینا
ملاصدرا
سید علی قاضی
مرتضی طالقانی
محمدحسین غروی اصفهانی
سید حسین بادکوبه‌ای
تأثیرپذیرفتگان محمدتقی مصباح یزدی
محمدحسین حسینی طهرانی
مرتضی مطهری
سید محمد بهشتی
محمدرضا مهدوی کنی
سیدعلی خامنه‌ای
ناصر مکارم شیرازی
غلامحسین ابراهیمی دینانی
عبدالله جوادی آملیعلامه حسن زاده آملی
دین اسلام
مذهب شیعه دوازده‌امامی


ندگی طباطبایی را می‌توان به چهار دوره تقسیم کرد: دورهٔ کودکی و نوجوانی که در تبریز سپری شد. دورهٔ تحصیل در حوزه علمیه نجف، دورهٔ بازگشت به تبریز و اشتغال به کشاورزی و دورهٔ زندگی در قم و تدریس، تألیف و نشر معارف دینی.

کودکی و نوجوانی

سید محمدحسین قاضی طباطبایی تبریزی در سال ۱۲۸۱ در تبریز زاده شد. در پنج سالگی مادر و در نه سالگی پدر خود را از دست داد. وصی پدر، او و تنها برادرش محمدحسن الهی طباطبایی را برای تحصیل به مکتب فرستاد. تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را از ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ فرا گرفت، سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل علوم دینی پرداخت و به تعبیر خود «دروس متن در غیر فلسفه و عرفان» را به پایان رساند.

خود دربارهٔ دوران تحصیلش نوشته‌است:

«در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقهٔ زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این رو هر چه می‌خواندم، نمی‌فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. به‌طوری‌که از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریباً هفده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث، برابر می‌پنداشتم [کذا]. بساط معاشرت غیر اهل علم را به کلی برچیدم. در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت نموده باقی را به مطالعه می‌پرداختم. بسیار می‌شد به ویژه در بهار و تابستان که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه می‌گذراندم و همیشه درس فردا را شب پیش مطالعه می‌کردم و اگر اشکالی پیش می‌آمد با هر خودکشی بود حل می‌نمودم و وقتی که به درس حضور می‌یافتم از آنچه استاد می‌گفت قبلاً روشن بودم و هرگز اشکال و اشتباه درس را پیش استاد نبردم»



طباطبایی به مدت شش سال (۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶) پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می‌شد، آثاری چون گلستان، بوستان سعدی را فرا گرفت. علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت. چون تحصیلات ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقه وافر او پاسخ گوید به همین دلیل به مدرسه طالبیه تبریز وارد شد و به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول پرداخت و از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ مشغول فراگیری دانش‌های مختلف اسلامی شد.

تحصیل در نجف

طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز، همراه برادرش به نجف می‌رود و ده سال در نجف به تحصیل علوم دینی می‌پردازد. وی علوم ریاضی را در نجف، نزد سید ابوالقاسم موسوی خوانساری نوه سید ابوالقاسم خوانساری (میرکبیر) فرا گرفت. او دروس فقه و اصول را نزد استادانی چون محمد حسین نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی خواند و مدت درس‌های فقه و اصول او در مجموع ده سال بود.

استاد او در فلسفه حکیم متأله، سید حسین بادکوبه‌ای بود، که سالیان دراز در نجف در کنار برادرش سید محمدحسن الهی طباطبایی، نزد او به درس و بحث مشغول بودند. همچنین معارف الهیه، تفسیر قرآن به قرآن، حکمت و فلسفه، اخلاق و فقه الحدیث را نزد سیدعلی قاضی طباطبایی آموخت و در عرفان تحت نظر و تعلیم و تربیت او رشد یافت. محمود امجد نقل می‌کند که «حال علامه، با شنیدن نام سید علی قاضی دگرگون می‌شد.

بازگشت به تبریز

وی در مدتی که در نجف مشغول تحصیل بود، به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعیشان در تبریز بدست می‌آمد، مجبور به مراجعت به ایران می‌شود و مدت ده سال در قریه شادآباد، تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول می‌شود. فرزندش سید عبدالباقی طباطبائی می‌گوید:« در مدت ده سال بعد از مراجعت علامه از نجف به روستای شادآباد و بدنبال فعالیت‌های مستمر ایشان قناتها لایروبی و باغ‌های مخروبه تجدید خاک و اصلاح درخت شده و در عین حال چند باغ جدید احداث گردید و یک ساختمان ییلاقی هم در داخل روستا جهت سکونت تابستانی خانواده ساخته شد.»

زندگی در قم
طباطبایی بعد از مدتی اقامت در تبریز تصمیم می‌گیرد به قم برود و بالاخره تصمیم‌اش را در سال ۱۳۲۵ عملی می‌کند. فرزند طباطبایی در این مورد می‌گوید که در ابتدا در منزل یکی از بستگان ساکن شدند و سپس یک خانه اجاره کردند که شامل یک اتاق دو قسمتی بود و سرجمع حدود بیست متر مربع مساحت داشت.

طباطبایی در ابتدای ورودش به قم به قاضی معروف بود، چون از سلسلهٔ سادات طباطبایی هم بود، خودش ترجیح داد به طباطبایی معروف شود. با ظاهری ساده، عمامه‌ای کوچک و قبایی از جنس کرباس آبی رنگ و دکمه‌های باز قبا و بدون جوراب با لباس کمتر از معمول، در کوچه‌های قم تردد داشت و خانهٔ بسیار محقر و ساده‌ای داشت. وی در شهر قم چند آشنای انگشت شمار از جمله سید محمد حجت کوه‌کمری داشت.




بر طبق نقل دینانی، پس از مدتی که به اصرار برخی علما مجلس درس روزانهٔ اسفار او تعطیل شد، با اصرار طلاب، تدریس شفا را آغاز نمود. در این میان، وی به تشکیل کلاس‌های شبانهٔ اسفار پرداخت که هفته‌ای دو شب (شب پنج‌شنبه و جمعه) و به صورت سیار در خانهٔ شاگردان تشکیل می‌شد و تعداد معدودی (کمتر از ده تن) شاگرد ثابت در آن شرکت می‌کردند. حضور در این کلاس‌ها بدون اجازهٔ خود او مقدور نبود. دینانی معتقد است محتوای این کلاس‌ها بیشتر درس خارج فلسفه بود


خانواده
سید محمدحسین طباطبایی از دودمان سادات طباطبایی آذربایجان است و با سید علی قاضی و سید محمدعلی قاضی طباطبایی خویشاوندی دارد. همسر اول طباطبایی، قمرالسادات مهدوی طباطبایی از بستگان او بود که در سال ۱۳۴۳ درگذشت و پس از ۲ سال، با همسر دوم خود، منصوره روزبه؛ خواهر رضا روزبه ازدواج کرد. وی از نوادگان عبدالوهاب تبریزی که نسب وی هم به حسن مثنی پسر امام دوم شیعیان؛ حسن مجتبی می‌رسد.

زمینه فعالیت


اهمیت محمدحسین طباطبایی به جهت زنده کردن حکمت و فلسفه و تفسیر در حوزه‌های تشیع، بعد از دورهٔ صفویه بوده‌است. به ویژه اینکه وی به بازگویی و شرح حکمت صدرایی بسنده نکرده، به تأسیس معرفت‌شناسی در این مکتب می‌پردازد. همچنین با انتشار کتب فراوان و تربیت شاگردان، در دوران مواجهه با اندیشه‌های غربی، نظیر مارکسیسم، به اندیشه دینی حیاتی دوباره بخشیده، حتی در نشر آن در مغرب زمین نیز می‌کوشد.

هانری کربن

از دیگر اتفاقات حیات فکری طباطبایی در دوره زندگی در قم، آمدن هانری کوربن، از فرانسه به ایران و ملاقات با طباطبایی در قم و تهران است. این ملاقات‌ها که باعث شکل‌گیری حلقه فلسفی مهمی در آن دوران می‌شود، به همت هانری کربن تشکیل شد و بسیاری از فلاسفه بعدی ایران معاصر به همراه کربن نزد طباطبایی به فلسفه آموزی و مباحث عمیق فلسفی پرداختند. کربن فیلسوفی هایدگری بود که در پی پاسخ‌های بی‌جواب خود، در نهایت سر از ایران درآورده بود تا در حضور طباطبایی به عنوان مفسر فلسفه شیعی، پاسخ‌هایی برای پرسش‌های بی‌جواب خود بیابد. خود کربن اذعان داشت که طباطبایی پاسخ‌های دقیق و قانع‌کننده‌ای به او می‌داده‌است.

کربن هنگامی که به ایران آمد، با بسیاری از استادان ایرانی ارتباط برقرار نمود. با این حال علاقه کربن بیشتر در جهت ارتباط با اساتیدی بود که به ادبیات، هنر و فلسفه ایرانی می‌پرداختند و نه افرادی که تحت عنوان «روشنفکر» شناخته می‌شدند و غالباً از میان کسانی بودند که مدتی در غرب به تحصیل پرداخته بودند. در همین دوره کربن به اتفاق طباطبایی، حلقه‌ای فلسفی را در تهران تشکیل دادند. جلسات در منزل احمد ذوالمجد طباطبایی که از وکلای شیفتهٔ فلسفه الهی بود برگزار می‌گردید.

هم کربن و هم طباطبایی بر نقش تأویل در معرفت تأکید داشتند. طباطبایی معتقد بود معنویت حقیقی بدون تأویل غیرممکن است؛ و این افق مشترکی در مقابل آندو فیلسوف قرار می‌داد که بتوانند با یکدیگر به گفتگو بنشینند. جلسات با حضور غالب استادان ایرانی فلسفه و الهیات مدت‌ها در شمال تهران برگزار می‌گردید و بحث‌های پردامنه‌ای در باب فلسفه شیعی در آن جا درمی‌گرفت.] ارتباط با اساتیدی چون طباطبایی و سید جلال الدین آشتیانی، یکی از مهم‌ترین اتفاقات در زندگی کربن بود؛ چرا که او معتقد بود اینان ادامه‌دهندگان همان حکمت الهی‌ای هستند که از ایران باستان تاکنون چراغ آن در ایران خاموش نگشته‌است. از نظر کربن تفکر ایرانی نگهبان و حافظ میراثی است که فراتر از یک نگرش ملی محدود، همچون یک عالم معنوی است که در آن میهمانان و زایرانی که از نقاط دیگر آمده‌اند مورد پذیرش و پذیرایی قرار گرفته‌اند. کربن عمیقاً اعتقاد داشت که حکمت ایرانی- اسلامی، حکمتی زوال ناپذیر است و همواره از «استعداد زوال نا پذیر روحیه ایرانی» سخن می‌گفت.

تألیفات و آثار

طباطبایی دو اثر شاخص دارد، که بیشتر از سایر آثار وی مورد توجه قرار گرفته‌است.

نخست تفسیر المیزان است، که در ۲۰ جلد و طی ۲۰ سال به زبان عربی تألیف شده‌است. در این تفسیر، از روش «تفسیر قرآن به قرآن» استفاده شده‌است، و علاوه‌بر تفسیر آیات و بحث‌های لغوی در بخش‌هایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی و اجتماعی نیز دارد. این اثر به دو شکل منتشر شده‌است: نخست در چهل جلد، و سپس، در ۲۰ جلد. این اثر توسط سیدمحمد باقر موسوی همدانی به زبان فارسی ترجمه شده‌است.

اثر مهم دیگر او اصول فلسفه و روش رئالیسم است. این کتاب شامل ۱۴ مقالهٔ فلسفی است، که طی دهه‌های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ تألیف شده و توسط مرتضی مطهری و با رویکرد فلسفهٔ تطبیقی، شرح داده شده‌ است. این کتاب نخستین، و یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که به بررسی مباحث فلسفی، با توجه به رویکردهای حکمت فلسفی اسلامی و فلسفهٔ جدید غربی پرداخته‌است.

آثار محمدحسین طباطبایی (به استثنای تفسیر المیزان) را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:

کتاب‌های به زبان عربی
کتاب توحید که شامل ۳ رساله‌ است:
رساله در توحید
رساله در اسماءالله
رساله در افعال الله
کتاب انسان که شامل ۳ رساله‌است:
الانسان قبل الدنیا
الانسان فی الدنیا
الانسان بعد الدنیا
رساله وسائط که البته همگی این رساله‌ها در یک مجلد جمع‌آوری شده و به نام هفت رساله معروف است.
رسالة الولایه
رساله النبوة و الامامه
بدایة الحکمة
نهایة الحکمة
(این دو کتاب از متون درسی فلسفی حوزه و دانشگاه محسوب می‌شود)

کتاب‌های به زبان فارسی
شیعه در اسلام
قرآن در اسلام (به بحث دربارهٔ مباحث قرآنی از جمله نزول قرآن، آیات محکم و متشابه ناسخ و منسوخ و... پرداخته‌است)
وحی یا شعور مرموز
اسلام و انسان معاصر
حکومت در اسلام
سنن النبی (دربارهٔ سیره و خلق و خوی پیامبر اسلام در بخش‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی ایشان است)
اصول فلسفه و روش رئالیسم (در مورد مبانی فلسفی اسلامی و نیز نقد اصول مکتب ماتریالیسم دیالکتیک است.
علی و فلسفه الهی
خلاصه تعالیم اسلام
رساله در حکومت اسلامی
نسب‌نامه خاندان طباطبایی (اولاد امیر سراج الدین عبدالوهاب)

دیگر آثار

بدایةالحکمه
کتابی که یک دوره تدریس فشرده فلسفه برای دوستداران علوم عقلی در قم و سپس دانشگاه‌های کشور شد.
نهایه الحکمه
این اثر برای تدریس فلسفه با توضیحی بیشتر، عمقی افزون تر و سطحی عالی تر تدوین شده‌است.
حاشیه بر کفایه
کتابی اصولی پیرامون قوانین استنباط است.
مجموعهٔ مذاکرات با پروفسور هانری کربن
او که محققی فرانسوی است پیرامون چگونگی شیعه و مباحث اعتقادی، مذاکراتی با وی داشته که در این کتاب وجود دارد.
رساله انسان قبل از دنیا، در دنیا و بعد از دنیا
این کتاب که اکنون با نام «انسان از آغاز تا انجام» ترجمه شده‌است مباحثی مفید از عوالم سه‌گانه ماده، مثال و عقل مطرح کرده و پیرامون شبهات و دغدغه خاطر جوانان مطالبی بسیار مفید و لازم ارائه کرده‌است.
در محضر علامه طباطبائی
این کتاب توسط محمد حسین رخشاد نوشته شده‌است و شامل پرسش‌ها و پاسخ‌های زیادی در موضوعات مختلف از طباطباییاست.
شیعه در اسلام
طباطبایی این کتاب را برای معرفی عقاید شیعه به‌طور عقلانی نوشته‌است.
ولایت‌نامه
این یک رساله عرفانی از وی است که همایون همتی آن را ترجمه کرده‌است و انتشارات روایت فتح آن را منتشر کرده‌است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
محمدجعفر جعفری لنگرودی

محمد جعفر جعفری لنگرودی فقیه، مجتهد، فیلسوف و حقوقدان ایرانی و صاحب تالیفات در زمینه حقوق و نیز ادبیات است. وی مدتی ریاست دانشکده حقوق دانشگاه تهران را بر عهده داشت؛ و در تدوین پیش‌نویس قانون اساسی بعد از انقلاب ۱۳۵۷ ایران نقش داشت.


زادروز ۱۳۰۲ هجری شمسی
لنگرود (۹۶ سال)
محل زندگی ایستبورن انگلستان
تابعیت ایران
تحصیلات دکتری تخصصی حقوق خصوصی اجتهاد در فقه و اصول
دانش‌آموختهٔ دانشگاه تهران حوزه علمیه خراسان و قم
پیشه حقوقدان، فیلسوف، مجتهد
دین اسلام
مذهب شیعه
آثار کتب حقوق مدنی، دائرة المعارف‌های حقوقی و ادبیات، منطق، فلسفه، تاریخ و هنر


زندگی و تحصیلات

لنگرودی در سال ۱۳۰۲ شمسی در لنگرود متولد شد. پدرش روحانی و کاسب بود. تحصیلات مقدماتی خود را نزد پدرش فرا گرفت و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در لنگرود، برای ادامه تحصیل به دانشسرای رشت رفت. در حین تحصیل در دانشسرا پدر و مادرش را از دست داد. به همین دلیل تحصیل در دانشسرا را نیمه تمام گذاشت و برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه شهرهای قم، همدان، اصفهان، و مشهد رفت و در حوزه خراسان از دست میرزا هاشم مدرس قزوینی به درجه اجتهاد نایل شد.

همزمان با تحصیلات حوزوی موفق به اخذ دیپلم گردید و برای ادامه تحصیلات مدرن در دانشکده حقوق دانشگاه تهران نیز ثبت نام نمود؛ و موفق شد دکترای حقوق خود رادر سال ۱۳۳۹ از این دانشگاه دریافت نماید.

وی اکنون در ایستبورن انگلستان به سر می‌برد. کتاب دائرةالمعارف عمومی حقوق (الفارق) از تالیفات وی در سال ۱۳۸۷ و در بیست و ششمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به عنوان برترین کتاب سال رشته حقوق شناخته شد.

زندگی حرفه‌ای
لنگرودی، مدتی به مسند قضاوت نشست. او به این نتیجه رسید که در بخش حقوقی، جای کتاب‌های فارسی خالی است. حاصل این نتیجه‌گیری ده‌ها کتاب و مقاله بود. او تألیف دانشنامه حقوقی ۵ جلدی خود را که در سال ۱۳۳۶ آغاز نمود، در سال ۱۳۵۸ به پایان برد.

دیدگاه‌ها

لنگرودی که خود یک دانشنامه تخصصی نوشته‌است، بزرگترین مشکل نوشتن دانشنامه را انتخاب عنوان‌ها می‌داند. او به نقش اساسی استدلال در قلمرو حقوق شکلی معتقد است. همچنین اعتقاد دارد حقوق باید در خدمت عدالت باشد. او می‌گوید: «تلاشهای علمی گسترده و طولانی صاحبان همت در علوم و عاشقان عدالت می‌تواند شناسنامه دادگستری جدید را به دست دهد.»[۳][پیوند مرده] استاد لنگرودی نظرات بسیار متفاوت در خصوص عقود و ایقاعات دارد. نمونه بارز این تفاوت اندیشه در کتاب سیستم‌شناسی علم حقوق هویداست.

دکتر لنگرودی علاوه بر شهرتی که در ایجاد دائرةالمعارف‌ها و ترمینولوژی‌های حقوق مانند ترمینولوژی، مبسوط، الفارق، دائرة المعارف، فرهنگ عناصرشناسی و امثالهم در میان حقوق خواندگان دانشگاهی دارد، در بیست سال گذشته قدرت خارق‌العاده خود در حوزه فلسفه حقوق مدنی و تأثیر فلسفه حقوق مدنی در حوزهٔ موضوعات حقوقی را با کتاب‌هایی چون فلسفه اعلی، فلسفه حقوق مدنی و تئوری موازنه به اثبات رساند. اگرچه خود او معتقد است (و نظرش نیز تا حدودی صحیح است) که با نگارش «تأثیر اراده در حقوق مدنی» این قدرت ده‌های سال قبل به اثبات رسیده بود. حقوق ایران برای نگاه «علمی»، «منطقی» و «تدقیقی» این حقوقدان مدیون اوست. واژهٔ «عدالت»، همواره منجر به بی ضابطه بودن در مباحث حقوقی شده‌است. دکتر لنگرودی، با ارائه ملاک‌های ناشی از نظریه‌های مختص خود، نظم حاکم بر روابط شهروندان را به جامعه حقوقی نشان داد و اثبات کرد که این نظم، قابل کشف است.

تجلیل از جعفری لنگرودی

مرکز پژوهشی دانشنامه‌های حقوقی علامه و انجمن حقوق‌شناسی که متولیان نخستین برگزاری این همایش و نکوداشت ملی می‌باشند طی اطلاعیه ای اعلام کردند این همایش که قرار بود در اردیبهشت سال ۱۳۹۸ برگزار گردد به نیمه دوم مهر ماه ۱۳۹۸موکول شد.

کتاب‌شناسی

کامل المیزان (منظومه عربی در منطق) مکتبة الاسلامیة مشهد ۱۳۲۷
علم حدیث یا خودآموز رجال و درایه، مکتب علوم مشهد ۱۳۲۸
اصول فلسفی حقوق تهران ۱۳۳۲
فرهنگ حقوقی نشر کانون معرفت لاله زار تهران ۱۳۳۴
تاریخ حقوق ایران (از انقراض ساسانیان تا آغاز مشروطه) گیلان ۱۳۴۰
تأثیر اراده در حقوق مدنی (رساله دکتری)، چاپ گیلان ۱۳۴۰
مقدمه عمومی علم حقوق، تهران ۱۳۴۱
دانشنامه حقوقی (۲جلدی) چاپ دانشگاه تهران ۱۳۴۳
ترمینولوژی حقوق، انتشارات ابن سینا، تهران ۱۳۴۶
دانشنامه حقوقی، جلد اول، (حرف الف) چاپ اول، ابن سینا، تهران ۱۳۴۸
آراء شورایعالی ثبت و شرح ان، ابن سینا، تهران ۱۳۴۸
رهن و صلح، چاپ ابن سینا، ۱۳۴۹
وصیت، چاپ ابن سینا، ۱۳۵۰
دانشنامه حقوقی، جلد دوم (حرف ب-ث)، چاپ ابن سینا، ۱۳۵۱
عقد ضمان، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی با همکاری فرانکلین، تهران ۱۳۵۲
دانشنامه حقوقی، جلد سوم (حرف ج تا دعوی حجر)، چاپ ابن سینا، ۱۳۵۲
مکتبهای حقوقی در حقوق اسلام، ابن سینا، ۱۳۵۳
عقد حواله، انتشارات دانشگاه ملی، ۱۳۵۴
حقوق تعهدات، جلد اول، انتشارات مؤسسه عالی امور قضایی و اداری قم، ۱۳۵۴
حقوق خانواده، نشر مؤلف، چاپخانه حیدری، تهران ۱۳۵۵
حقوق ثبت، جلد اول، ثبت املاک، نشر مؤلف، چاپخانه حیدری، ۱۳۵۵
دانشنامه حقوقی، جلد چهارم، (دعوی تحریم تا فهم عرفی)، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۵۶
حقوق اموال، نشر مؤلف، چاپ مشعل آزادی، ۱۳۵۶
دائره المعارف حقوق مدنی و تجارت، جلد اول، حقوق تعهدات، عقود و ایقاعات، نشر بنیاد راستاد، تهران ۱۳۵۷
عقد کفالت، انتشارات دانشگاه ملی، تهران، ۱۳۵۷
ارث، جلد اول، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۵۷
حقوق اسلام، کتابخانه گنج دانش، تهران، ۱۳۵۸
دانشنامه حقوقی، جلد پنجم، (قائم مقام تا ید)، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۸
دائره المعارف علوم اسلامی، قضایی، جلد اول، کتابخانه گنج دانش، تهران ۱۳۵۹
دائره المعارف علوم اسلامی؛ قضایی جلد دوم، کتابخانه گنج دانش، تهران ۱۳۶۰[۵]
دایرة المعارف عمومی حقوق (الفارق) در ۵ جلد- انتشارات گنج دانش-
اساس در قوانین مدنی (المدونة)- انتشارات گنج دانش
صد مقاله در روش تحقیق در علم حقوق-انتشارات گنج دانش
فلسفه اعلی در علم حقوق-انتشارات گنج دانش
فلسفه عمومی حقوق بر پایه اصالت عمل (تئوری موازنه)-انتشارات گنج دانش
مسائل منطق حقوق -انتشارات گنج دانش
شخصیت معنوی حافظ-انتشارات گنج دانش
رازبقای ایران در سخن حافظ-انتشارات گنج دانش
راز بقای ایران در سخن مولوی-انتشارات گنج دانش
رازبقای ایران در سخن نظامی-انتشارات گنج دانش
رازبقای ایران در سخن فردوسی-انتشارات گنج دانش
منطق ادبی-انتشارات گنج دانش
سیمای شعر -انتشارات گنج دانش
فلسفه فرهنگ وهنر-انتشارات گنج دانش
تاریخ معتزله
اندیشه و ارتقاء (یکصدو یک مقاله در علم ماهیت‌شناسی حقوقی)
علم حقوق در گذر تاریخ
وسیط در ترمینولوژی حقوق
فن استدلال در منطق حقوق اسلام
فلسفه حقوق مدنی
روش جدید در مقدمه عمومی علم حقوق
فرهنگ عناصرشناسی حقوق مدنی – حقوق جزا
مبسوط در ترمینولوژی حقوق (۵ جلد) انتشارات گنج دانش
مجموعه محشی قانون مدنی و طرح اصلاح قانون مدنی
فیلولوژی-چاپ اول-سال ۱۳۹۰-نشرگنج دانش
چهار مقاله- -نشرگنج دانش



بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
داریوش شایگان


داریوش شایگان (زاده ۴ بهمن ۱۳۱۳ در تهران - درگذشته ۲ فروردین ۱۳۹۷ در تهران) فیلسوف، هندشناس، نویسنده و شاعر ایرانی بود که آثار او به دو زبان فارسی و فرانسوی موجود است. بیشتر نوشته‌های شایگان به زبان فرانسوی و در حوزه فلسفه تطبیقی است. نوشته‌های فرانسوی وی در کتاب‌های درسی فرانسه چاپ می‌شود



در سال ۱۳۹۲
زمینهٔ کاری فلسفه
زادروز ۴ بهمن ۱۳۱۳
تهران
مرگ ۲ فروردین ۱۳۹۷ (۸۳ سال)
بیمارستان فیروزگر، تهران
ملیت ایران ایرانی
پیشه استاد دانشگاه، فیلسوف و نویسنده


سرگذشت

داریوش شایگان در سیزده بهمن ۱۳۱۳ در تهران زاده شد. پدرش شیعه و بازرگان تبریزی و مادرش سنی و از اهالی گرجستان بود. مادر و خاله شایگان به زبان گرجی و پدر و مادر شایگان به زبان ترکی با یکدیگر صحبت می‌کردند.دایه‌ای شایگان روس بوده و با او به زبان روسی حرف می‌زد. پدر شایگان اصرار داشت که با پسرش فارسی سخن بگوید. همچنین شایگان در مدرسه فرانسوی‌زبان سن‌لوئی تهران، زبان فرانسوی آموخت. وی در این مدرسه با ارامنه، آشوری‌ها و یهودیان هم آشنا شد. این مدرسه از سوی کشیشان لازاری اداره می‌شد.

وی در سال ۱۳۲۹ در نخستین سفر خود، به ایتالیا و سپس سوئیس رفت و سرانجام رهسپار پاریس شد. پس از این سفر، شایگان، بدون به پایان رساندن دبیرستان در ایران، و در پانزده سالگی رهسپار انگلستان شد.[۲] سپس پس از چهار سال به ژنو رفت تا پزشکی بخواند. اما پس از یک ترم انصراف داد و به شناخت بیشتر علوم انسانی و هنر و ادبیات پرداخت.

وی به وسیله ژان هربر با استادان هند آشنا شد و سپس به مدت دو سال، به کلاس‌های زبان سانسکریت هانری فرای رفت. در بازگشت به تهران با برهمن ایندوشکر، استاد زبان سانسکریت دانشگاه تهران، آشنا شد. او دو سال و نیم نزد او زبان سانسکریت و ادبیات هند خواند. با تلاش برهمن ایندوشکر، زمانی که می‌خواست ایران را ترک کند، شایگان تدریس سانسکریت در دانشگاه تهران را در ۲۵ سالگی آغاز کرد. در همان زمان به واسطهٔ سید حسین نصر با هانری کوربن آشنا شد و پژوهش گسترده‌ای دربارهٔ فلسفه هندی آغاز کرد که در سال ۱۳۴۶ در قالب کتابی دوجلدی با عنوان ادیان و مکتب‌های فلسفی هند منتشر کرد. او پیش از انتشار این کتاب یک دوره «استغراق و مراقبه» را پس از اقامت در ژنو در ایران گذرانده بود. شایگان از سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۵ پژوهش‌های خود را دربارهٔ فلسفه هند آغاز و با پژوهش تطبیقی دربارهٔ اسلام و هند به پایان رساند.

شایگان از سال ۱۳۴۶ به خاطر تحصیل در مقطع دکترا در دانشگاه سوربن سالی چند بار به اروپا سفر می‌کرد. او پس از انقلاب ۱۳۵۷، در ایران و فرانسه زندگی می‌کرد.

وی در طول سال‌های پژوهش خود با روحانیون سرشناسی همچون سید محمدحسین طباطبایی، ابوالحسن رفیعی قزوینی، مهدی الهی قمشه‌ای و جلال‌الدین آشتیانی مراوده داشت. اما انقلاب ۱۳۵۷ ایران باعث تغییر اساسی در اندیشه‌اش شد. پیش از انقلاب نزدیکی او به بزرگانِ اسلام سنتی باعث شده بود که او بیشتر با سویه غیرسیاسی و آرام اسلام آشنا شود. اما هیچ‌گاه پایبند مرامی سیاسی نبود. پس از انقلاب او به مطالعه گسترده در آثار هواداران اسلام سیاسی پرداخت و متوجه تفاوت بنیادین آرای آن‌ها با مانندان آشتیانی و طباطبایی شد. همچنین رابطه نزدیکی با اندیشمندان دیگر مانند امیرحسین جهانبگلو و سید احمد فردید داشت.

شایگان در سال‌های پایانی عمر به شناساندن شاعران ایرانی به فرانسوی‌زبانان و شاعران و نویسندگان فرانسوی پرداخت. آخرین کتابی که از او در فرانسه منتشر شد، کتاب «پنج اقلیم حضور» است که شاعرانگی ایرانی را در شعر پنج شاعر بزرگ ایرانی، فردوسی، مولوی، سعدی، خیام و حافظ بررسی کرده‌است. آخرین کتاب‌های شایگان که به فارسی نیز موجودند دربارهٔ شارل بودلر، شاعر بزرگ قرن نوزدهم فرانسه و مارسل پروست، نویسنده بزرگ اوایل سده بیستم فرانسه هستند. وی پیش از آن، مقالات خود دربارهٔ هنر را در کتابی با عنوان «در جست‌جوی فضاهای گمشده» منتشر کرده بود.[۲][۴][۵]


نماز میّت بر جنازهٔ شایگان به امامت مصطفی محقق داماد - علی یونسی و عباس آخوندی در تصویر پیدا هستند.
داریوش شایگان ساعت ۴ عصر پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶ دچار سکته مغزی شدید شد. او صبح پنجشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۷ در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان فیروزگر تهران در ۸۳ سالگی درگذشت. مراسم تشییع پیکر داریوش شایگان در مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی صبح دوشنبه ۶ فروردین ماه، آغاز شد و در پایان این مراسم پس از اقامه نماز میت توسط سید مصطفی محقق داماد، در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

پسرش، «رحیم شایگان»، فارغ‌التحصیل دکتری از دانشگاه هاروارد، ایران‌شناس و تاریخ‌دان است. رحیم رئیس گروه ایران‌شناسی در دانشگاه کالیفرنیا در لس‌آنجلس و همچنین مدیر مرکز پورداود برای مطالعه دنیای ایران باستان است. وی با مقام استاد ممتاز و صاحب کرسی، در دانشکده «زبان‌ها و فرهنگ‌های خاورمیانه» این دانشگاه تدریس می‌کند

اندیشه‌ها

غرب‌زدگی

جریان تحت تأثیر شایگان، از ۱۹۶۰ میلادی یک جریان مسلط و چیره بوده‌است. او در کتاب آسیا در برابر غرب به تلاشی جدی در برابر چالش فلسفی و فرهنگی به مقابله با غرب می‌پردازد. در این اثر وی مفهوم غرب زدگی جلال آل‌احمد را گسترش داد و فهمی عمیق از مسائلی را ارائه کرد که مواجهه انسان‌های جهان سوم با هژمونی فرهنگ غربی را در بر می‌گرفت.[۱۰] او می‌گفت: «غرب‌زدگی، نه فقط جهل نسبت به غرب و ناآگاهی به تقدیر تاریخی خودمان است، بلکه همراه با بیگانگی از خودمان نیز هست.» بنا به گفته داریوش بوربور (دوست دوران نوجوانی شایگان)، مطالعات شرق‌شناسی گسترده او باعث شده بود که ضمن آگاهی از وجوه مختلف فرهنگ غرب، غرب‌زده نباشد.

عبدالله نصری در رویارویی با تجدد می‌نویسد:

به زعم شایگان، ما بسیاری از مفاهیم تفکر غربی را ناآگاهانه و «بی‌چون و چرا و بدون دید تحلیلی و تاریخی می‌پذیریم» و دربارهٔ آن‌ها پرسش نمی‌کنیم. خاطرهٔ قومی ما رو به زوال است. ما دچار توهم مضاعف هستیم، چرا که از یک سوی می‌پنداریم که ماهیت تفکر غربی را شناخته و می‌توانیم عناصری از آن را برگزینیم که با میراث فرهنگی ما سازگار است، و از سوی دیگر «گمان می‌کنیم که هویت فرهنگی خود را حفظ می‌کنیم»، در حالی که خاطرهٔ قومی ما تاب مقاومت در برابر تفکر غربی را ندارد.
این توهم مضاعف به دو صورت بروز می‌کند:
۱. غربزدگی ۲. بیگانگی از خود

نصری در جای دیگر می‌نویسد:

از نظر شایگان مدرنیته ما را دچار اسکیزوفرنی یا روان‌گسیختگی کرده‌است، چرا که مدرنیته نظام ارزشی خود را بر ما تحمیل کرده، و ما در میان دو جهان بیگانه از یکدیگر به سر می‌بریم. ما در مواجههٔ با غرب شیفته نظام‌های سیاسی و حقوق آن شده‌ایم و مفاهیم مدرن چون حق و آزادی را پذیرفته‌ایم، بدون آنکه نسبت به الگوی معرفتی که مبنای این مفاهیم بود توجه داشته باشیم. همان چیزی که سروش هم به آن توجه دارد.

محمد مصدق
شایگان در فصل نخست کتاب زیر آسمان‌های جهان و در گفتگو با رامین جهانبگلو پس از بازگویی سرخوردگی ناشی از شکست دولت ملی، از خود می‌پرسد: «... آیا بخش مهمی از مسئولیت این بدبختی بر عهده مصدق نبود؟ آیا او خود مسبب و محرک سقوطش نبود؟ او که خود را در بن‌بستی نهاده بود که برون‌شدی از آن وجود نداشت، به یک معنا سرنوشت شهید سیاسی را برای خود رقم زده بود.» او در ادامه انتقاد از محمد مصدق، تن ندادن وی به مصالحه، افتادن در دام گفته خود پرداخته و گم کردن واقعیت‌انگاری مصدق را در عدم توانایی و شجاعت در تسلیم شدن به واقعیت می‌بیند. شایگان می‌افزاید: «مصدق مردی حقوق‌دان بود که هرگز نتوانست بازی کارتل‌های نفتی و نقش خردکننده آمریکا را در عرصه شطرنج بین‌المللی دریابد».

شاعرانگی ایرانیان

شایگان در کتاب پنج اقلیم حضور،علل شاعرانگی ایرانیان را بررسی می‌کند. اینکه به گفته او چرا عنصر شعر این‌گونه در جهان‌بینی و اخلاقیات و حتی اندیشه‌ورزی ایرانیان تأثیرگذار است، پدیده‌ای است که در دیگر کشورها و فرهنگ‌های کهن نظیر ندارد. اما در متن اثر فقط به توصیف تمجیدآمیز از پنج شاعر بزرگ ایرانی (فردوسی، خیام، مولوی، سعدی و حافظ) پرداخته و هیچ رهیافتی به کشف ماهیت این ویژگی شاخص در فرهنگ ایرانیان اشاره نمی‌کند. در پایان کتاب نیز، حافظ را عارفی کامل تصویر می‌کند. اما به سویه‌های اجتماعی، سیاسی و تاریخی شعر حافظ هم وقعی نمی‌نهد.

نقد ایدئولوژی

یکی از مهم‌ترین نظرات وی، دربارهٔ تحلیل و شناساندن مفهوم ایدئولوژی است. وی در کتاب «انقلاب مذهبی چیست» نشان می‌دهد که نمی‌توان دین و فلسفه را اموری ایدئولوژیک دانست. شایگان به جد معتقد بود که فلسفه و دین، دو هماورد جدی ایدئولوژی هستند و در جامعه‌ای که سنت‌هایِ تقدیس یافته ضعیف شوند و استدلال‌های فلسفی نابود گردند، ایدئولوژی فرصت ظهور پیدا می‌کند. وی ایدئولوژی را همانند اسطوره می‌دانست. چرا که هم دارای بار عاطفی است و هم دارای دستگاهی منطقی عقلانی است.

گفته‌ها
سینمای کیارستمی از نظر شایگان

او (عباس کیارستمی) یک نگاه جدید به دنیا داشت. یک نگاه خیلی خاص که تا به حال در سینما مطرح نشده بود. به نظر من نه فقط نگاهی جدید به سینما داشت و نه فقط چشم‌انداز سینمای جهان را دگرگون کرد، بلکه مسائل اساسی اگزیستانسیال انسان را خیلی با ظرافت مطرح کرد. مسائلی چون مرگ و زندگی، موقعیت ما در دنیا، سیر و سلوک و مبحث عبور از هزارتوی پیچیده گرفتاری‌ها و دالان‌های پرپیچ و خم تلاش‌ها و موانعی که همواره با آن‌ها مواجه هستیم، چیزی که خیلی آدم‌ها آن را حس می‌کنند اما آن را نمی‌بینند.

معنویت

آنچه که به آن معنویت می‌گویند، الزاماً دینی خاص نیست. معنویت حضوری در دنیاست که از عمق وجود انسان نشئت می‌گیرد و تا دنیا دنیاست، این ساحت انسان وجود خواهد داشت.

جستار

در جُستار، نویسنده آزادتر است و می‌تواند یک مسئله را بیان و آن مسئله را جزئی جدایی‌ناپذیر از جهان‌بینی خودش کند. یعنی در جستار نوعی آفرینش صورت می‌گیرد.

تمدن‌های آسیایی

تمدن‌های آسیایی خواه ناخواه مقهور نیروی نابودکننده‌ای هستند که در صدور و تکوین آن، کوچک‌ترین دخالتی نداشته‌اند. علت این که این جریان یعنی نیهیلیسم در متن تمدن غربی متحقق گشت به تدریج قوت یافت و سرانجام جهان گیر شد تصادفی نیست. زیرا نطفه این دگرگونی از همان آغاز طلوع این تفکر در دوگانگی مضمر در ساخت بنیادی‌اش نهفته بوده‌است. آگاهی یا ناآگاهی تمدن‌های آسیایی از ماهیت تفکری که بر آنان تسلط یافته‌است در سرنوشتشان مؤثر است. حتی اگر معتقد باشیم نیهیلیسم مصنوع ذهن متفکران خیال پرداز است، باز مطرح کردن آن برای ما ضروری است.


جایزه‌ها و افتخارات


داریوش شایگان با رمان سرزمین سراب‌ها، برنده جایزه انجمن نویسندگان فرانسه شد.
در سال ۲۰۱۱ مدال فرانسه‌زبانی به وی تعلق گرفت.
همچنین جایزه بزرگ فرانکو فونی در سال ۲۰۱۲ از آن شایگان شد.
شایگان در سال ۲۰۱۱ مدال عالی زبان و ادبیات فرانسه را از آن خود کرد.
نشان عالی دولت فرانسه با امضای فرانسوا اولاند رئیس‌جمهور فرانسه، در سفارت فرانسه در تهران به داریوش شایگان اعطا شد.
وی در سال ۲۰۱۰ از دانشگاه آرهوس دانمارک نیز جایزه گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها را از آن خود کرد.
جایزه مجمع نویسندگان فرانسوی زبان و نشان شوالیه (لژیون دونور) از دیگر جوایزی است که به داریوش شایگان اعطا شده‌اند.

کتاب‌شناسی

کتاب‌های داریوش شایگان:

آسیا در برابر غرب
ادیان و مکتب‌های فلسفی هند در ۲ جلد
تصوف و هندوئیسم (آیین هندو و عرفان اسلامی بر مبنای کتاب مجمع البحرین نوشته داراشکوه ترجمه به فارسی توسط جمشید ارجمند)
افسون زدگی جدید، هویت چهل تکه و تفکر سیار، ترجمه فاطمه ولیانی
زیر آسمان‌های جهان، گفتگوی رامین جهانبگلو و شایگان، ترجمه نازی عظیما
بت‌های ذهنی و خاطره‌های ازلی، انتشارات امیرکبیر
سرزمین سراب‌ها
انقلاب دینی چیست؟
آمیزش افق‌ها
هانری کربن، آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی، ترجمه باقر پرهام، نشر آگه
بینش اساطیری، نشر اساطیر
پنج اقلیم حضور، نشر فرهنگ معاصر
در جستجوی فضاهای گمشده، نشر فرهنگ معاصر، نشر فرزان روز
نگاه شکسته، ترجمه علیرضا مناف‌زاده، نشر فرزان روز
جنون هشیاری (ترجمه)، نوشته ایو بونفوا، مؤسسه فرهنگی پژوهشی نشر نظر، ۱۳۹۴
فانوس جادویی زمان، نشر فرهنگ معاصر، ۱۳۹۶



بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
رامین جهانبگلو

رامین جهانبگلو (زادهٔ ۱۳۳۵ در تهران) فیلسوف ایرانی و ساکن تورنتو کانادا است. جهانبگلو فارغ‌التحصیل دکترا فلسفه از دانشگاه سوربن فرانسه بوده و در حال حاضر در دانشگاه تورنتو، علوم سیاسی تدریس می‌کند. او از زندانیان سیاسی بعد از انقلاب ۵۷ است و مدت چهار ماه از اردیبهشت تا شهریور ۱۳۸۵ را در زندان اوین گذراند و در نهایت با قرار وثیقه آزاد شد. فیلمی از اعتراف وی نیز از شبکه ۱ سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد



دکتر جهانبگلو در دانشگاه کالیفرنیا، ارواین
زادروز ۱۳۳۵
محل زندگی تورنتو، کانادا
ملیت ایران ایران
تحصیلات دکترا
دین بی‌دین
همسر آذین معالج
والدین امیرحسین جهانبگلو
خجسته کیا


زندگی‌نامه و تحصیلات


رامین جهانبگلو زاده ۱۳۳۵ در تهران است. او فرزند امیرحسین جهانبگلو، پژوهشگر فلسفه، تاریخ و اقتصاد است. رامین جهانبگلو مدرک دکترای خود را از دانشگاه سوربن فرانسه، کشوری که ۲۰ سال از عمر خود را در آنجا گذرانده بود، دریافت کرد. بعدها در سال ۱۹۹۹ مدرک پسادکتری خود را در زمینه مطالعات خاورمیانه از دانشگاه هاروارد کسب نمود. او با آذین معالج، خواهر زاده دکتر حسین نصر از فیلسوفان شناخته شده ایرانی ازدواج کرده‌است.


فعالیت‌ها

فعالیت‌های آموزشی وی در سال ۱۹۹۳ در انجمن حکمت و فلسفه در تهران آغاز شد. او در سال‌های اخیر به عنوان محقق انجمن ایران‌شناسی فرانسه در تهران مشغول به کار بوده‌است. وی استادیار رشتهٔ فلسفه سیاسی دانشگاه تورنتو نیز بوده و هم‌اکنون سرپرست گروه اندیشهٔ معاصر در دفتر پژوهش‌های فرهنگی است. رامین جهانبگلو هم‌اکنون در تورونتو کانادا در انجمن فلسفی آگورا مشغول به تدریس فلسفه به ایرانیان می‌باشد


دستگیری

او در ۸ اردیبهشت زمانی که تصمیم داشت جهت شرکت در کنفرانسی دربارهٔ ایران به بروکسل سفر کند، در فرودگاه مهرآباد دستگیر شد. عده‌ای احتمال می‌دهند علت بازداشت او مصاحبهٔ اخیرش با یک روزنامهٔ اسپانیایی در مورد اظهارات محمود احمدی‌نژاد در مورد انکار هولوکاست باشد.∗

در روز ۱۳ اردیبهشت محمود سالارکیا، معاون دادستان تهران، خبر بازداشت او را تأیید کرد و اعلام کرد او هم‌اکنون در زندان اوین است. در تاریخ ۱۶ اردیبهشت، وزیر اطلاعات در جلسه‌ای در حاشیهٔ روز معلم اعلام کرد که اتهام جهان‌بگلو «ارتباط با بیگانه» است و وی در حال حاضر جهت تکمیل بررسی‌ها دربارهٔ موارد اتهامی در اختیار وزارت اطلاعات قرار گرفته‌است.∗

روزنامه کیهان در روز ۱۴ اردیبهشت ضمن اعلام خبر دستگیری وی، او را «عامل بیگانه» خواند که پس از انقلاب به غرب گریخته بوده‌است و اعلام داشت که او از جمله امضاءکنندگان بیانیه‌ای بوده که از سوی جمعی از ایرانیان مقیم در اروپا در تقدیر از محکومیت ایران توسط پارلمان اروپا، منتشر شده بود.∗ در روز ۱۶ اردیبهشت وبگاه خبری فردا از سوی یک منبع ناشناس اعلام کرد که اتهام جهانبگلو «همکاری اطلاعاتی با سلطنت‌طلبان و برخی گروه‌های معارض جمهوری اسلامی است». این وبگاه همچنین اعلام کرده‌است که وی را در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می‌‎شود و «از وی ده‌ها صفحه اعتراف گرفته شده‌است» ∗

پس از گذشت مدتی از دستگیری، غلامحسین محسنی اژه‌ای، وزیر اطلاعات ایران، اتهام وی را تلاش برای ایجاد «انقلاب مخملی» و نرم اعلام کرد∗. روزنامهٔ کیهان در ۱۱ مرداد با چاپ خبری، از قول یک مقام آگاه اعلام نمود که جهانبگلو به تازگی اعتراف کرده‌است که با استفاده از اینترنت و وب در صدد اجرای طرح شبکهٔ جاسوسی سایبر با نام C.E.S بوده‌است:

«[وی] به تازگی اعتراف کرده که وظیفه راه اندازی یک شبکه وسیع تحت «وب» را برای جمع‌آوری اطلاعات طبقه‌بندی شده از جریان‌ها، گروه‌ها و عناصر فعال سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر عهده داشته‌است.»∗

واکنش‌ها، نظرات و بیانیه‌ها دربارهٔ دستگیری

در روز ۱۴ اردیبهشت سازمان دیده‌بان حقوق بشر طی بیانیه‌ای با ابراز نگرانی از وضعیت جهانبگلو خواستار آزادی فوری وی شد. جو استورک، مدیر بخش خاورمیانه‌ای این سازمان، گفت: «ما دولت ایران را کاملاً مسوول وضعیت سلامت جهانبگلو می‌شناسیم.»∗ به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، مقامات کانادایی نیز اعلام کرده‌اند که به دلیل تابعیت ایرانی-کانادایی جهانبگلو، موضوع دستگیری او را با مقامات ایرانی مطرح نموده‌اند و در حال پیگیری در اینباره هستند. با وجود این از اظهارنظر در مورد این پرونده خودداری کردند.∗

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر نیز با صدور بیانیه‌ای ضمن اعتراض نسبت به بازداشت رامین جهانبگلو، خواستار روشن شدن وضعیت وی شد. این انجمن به پاس همکاری بدون چشم‌داشت وی با جشنواره‌های تابستانهٔ این دانشگاه، خواستار روشن شدن وضعیت وی است.∗

انجمن گزارشگران بدون مرز نیز اعلام نگرانی خود را از دستگیری جهانبگلو اعلام کرده و آزادی فوری وی را خواستار شده‌است.∗ حزب سوسیالیست فرانسه نیز در بیانیه‌ای دستگیری وی را محکوم کرده‌است.∗

حزب سوسیالیست فرانسه در بیانیه مطبوعاتی ای که به تاریخ بیستم اردیبهشت ماه (دهم ماه مه) منتشر نمود، دستگیری رامین جهانبگلو را قاطعانه محکوم و از همه اندیشمندان مستقل و دموکرات‌های ایران حمایت کرد.

پس از گذشت سه هفته از دستگیری جهانبگلو، گروهی شامل بیش از ۴۰۰ نویسنده، استاد دانشگاه، محقق، هنرمند و فعال حقوق بشر از سراسر جهان (چون نوآم چامسکی، زبان‌شناس آمریکایی، جان ماکسول کوئتزه، برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۰۳ و شیرین عبادی) با ارسال نامه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور ایران و همچنین رئیس قوه قضاییه این کشور خواستار آزادی وی شده‌اند.∗

او در روز چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۵ با سپردن وثیقه از زندان آزاد شده‌است. دادستان کل ایران گفته‌است که او به جرم خود اعتراف و عذرخواهی کرده‌است. همچنین مسئولان قضایی گفته‌اند که او حاضر است اعترافاتش از تلویزیون پخش شود. ∗

اعترافات رامین جهانبگلو هم‌اکنون در تورونتو کانادا در انجمن فلسفی آگورا مشغول به تدریس فلسفه به ایرانیان می‌باشد

اعترافات

روز ۲۷ تیر ۱۳۸۶ فیلم اعترافات رامین جهانبگلو، هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش از شبکه یک صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.

جایزه صلح سازمان ملل

در شامگاه سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ در بارسلون اسپانیا جایزه صلح سال ۲۰۰۹ سازمان ملل، به جهانبگلو تقدیم شد. جهانبگلو هنگام دریافت جایزه صلح سازمان ملل متحد، در «خانه آسیا» در بارسلون، جایزه خود را از آن مردم ایران دانست و گفت: «من اینجا صدای مردمی هستم که در ایران بی‌صدا اعتراض می‌کنند.»

آثار
کتاب‌ها (به فارسی)∗
تاملات هگلی، نشر نی
موج چهارم، نشر نی
تفاوت و تساهل، نشر مرکز
تمدن و تجدد، همراه با جمشید بهنام، نشر مرکز
جهانی بودن
مدرن‌ها، از مجموعهٔ فلسفهٔ امروز، نشر مرکز
کلاوزویتس و نظریهٔ جنگ
روشنفکری در ایران
وجدان زندگی، گفتگو با جرج استینر، نشر نی
شوپنهاور و نقد عقل کانتی، نشر نی
هگل و سیاست مدرن
اندیشهٔ عدم خشونت، نشر نی
گاندی و ریشه‌های فلسفی عدم خشونت، نشر نی
ایران و مدرنیته
ماکیاولی و اندیشهٔ رنسانس
نقد عقل مدرن
در جستجوی آزادی، گفتگو با آیزایا برلین
زیر آسمانهای جهان، گفتگو با داریوش شایگان
مدرنیته، دموکراسی و روشنفکران، از مجموعهٔ فلسفهٔ امروز، نشر مرکز
در آیینهٔ شرق. گفتگو با آشیش ناندی
ایران در جستجوی مدرنیته
روح هند

مطبوعات

جهانبگلو با بسیاری از نشریات مهم ایرانی (مانند فصلنامه گفتگو، گردون، کیان، کلک) و بسیاری از روزنامه‌های اصلاح‌طلب همکاری داشته‌است و مصاحبه‌های وی با چند تن از کارگردانان مطرح سینمای اروپا - چون لارس فون تریر و امیر کوستوریتسا - در نشریات سینمایی ایرانی به چاپ رسیده‌است. وی همچنین با رسانه‌های خارجی چون رادیو بی‌بی‌سی، مجلات و فصلنامه‌های اِسپری (Esprit)، اِتود (Études)، پروژه(Projets) همکاری داشته‌است.

بازنشر آثار

آثار فلسفی رامین جهانبگلو توسط برخی از سازمان‌ها و مراکز در ایران بازنشر شده‌است:

بازنشر اثر رامین جهانبگلو در سایت کنسرسیوم محتوای ملی
بازنشر اثر رامین جهانبگلو در سایت مؤسسه فرهنگی و اطلاع‌رسانی تبیان
بازنشر اثر رامین جهانبگلو در سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

دیدگاه‌ها

دموکراسی چیز بدی نیست. به شرط این که نتیجه اعمال شهروندان یک مملکت باشد، نه این که از بیرون بیاید. دموکراسی یک تمرین روزانه است از سوی شهروندان یک مملکت نه چیزی که توسط یک سازمان یا بنگاه داده شود.
دانشگاه همیشه در مرکز جامعه مدنی و در کنار و برابر نهاد مدرن دولت و از نهادهای کلیدی گستره همگانی می‌‏باشد. چرا که با برخورد اندیشه‌‏های مختلف در این فضا پیشرفت عقلانیت و رشد انتقاد هم بیشتر شده‌است.

هر ملتی برای اندیشیدن حافظه تاریخی خود دارای استراتژی حافظه سازی خاص خود است که به‌طور معمول حفظ بخشی از حقایق تاریخی را تبدیل به شواهد سیاسی می‌کند و بخشی را در تاریکی تاریخ مدفون می‌کند.

بحث «کالچر» (فرهنگ) و «سیویلیزیشن» (تمدن) از هم کاملاً جدا است. در خاطره ملی ما ایرانی‌ها گاهی این دو مفهوم یکی می‌شود. یعنی ما وقتی از تمدن و فرهنگ ایران صحبت می‌کنیم هر دو را یکسان می‌بینیم. دلیلش هم این است که به نظر من پشت آن یک کار فلسفی نیست. یک برخورد خیلی احساسی محض است. به هر حال مهم این است که ما این دو تا را بتوانیم از هم جدا کنیم و به این پرسش پاسخ بدهیم که وقتی داریم دربارهٔ تمدن صحبت می‌کنیم با ارجاع دادن به نوروتلیاس، هگل و کانت داریم از چه موضوعی صحبت می‌کنیم و تمدن ایرانی یعنی چه و وقتی از فرهنگ یا کالچر صحبت می‌کنیم یعنی چه.
چرا باید روشنفکران ما جهانی شوند؟ من اعتقاد دارم که ما نه تنها باید گلوبال شویم بلکه باید لوکال هم شویم. یعنی «گلوکال» شویم. خودشناسی و جهانی شدن باید با هم باشد. اگر از من سووال کنید که جهانی شدن یعنی چه می‌گویم جهانی شدن یعنی این که فکر و اندیشه خودمان را به خطر بیاندازیم. روشنفکری که می‌خواهد جهانی شود نمی‌آید فکر و اندیشه خودش را مومیایی کند و در یک محفظه غیرقابل نقد قرار دهد. چگونه خودمان را به خطر می‌اندازیم؟ وقتی با جهان غیر خودمان با جهان دیگری برخورد می‌کنیم.

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
سید حسین نصر

سید حسین نصر زاده ۱۹ فروردین ۱۳۱۲ در تهران، فرزند سید ولی‌الله نصر و نوه شیخ فضل‌الله نوری است. وی فیلسوف و متأله سنت‌گرای ایرانی و استاد علوم اسلامی در دانشگاه جرج واشینگتن ایالات متحده آمریکا است که مقالات و کتب دانشگاهی بسیاری نوشته است.


نام کامل سید حسین نصر
حیطه فلسفه اسلامی
مکتب سنت گرایی
ایده‌های چشمگیر علم قدسی
زادروز ۱۹ فروردین ۱۳۱۲ ‏(۸۶ سال)
۷ آوریل ۱۹۳۳
زادگاه تهران، ایران
محل زندگی مریلند، ایالات متحده آمریکا
والدین سید ولی‌الله نصر
فرزند(ها) ولی‌رضا نصر
دین اسلام
مذهب شیعه دوازده‌امامی
رشته تحصیلی فیزیک در ۱۹۵۴ (میلادی) از مؤسسه فناوری ماساچوست
تحصیلات تکمیلی از دانشگاه هاروارد


او در تهران زاده شد و در نوجوانی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. کارشناسی فیزیک را از مؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) گرفت و تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه هاروارد در رشته فلسفه و تاریخ دانش گذراند. سپس، به ایران بازگشت و استاد فلسفه دانشگاه تهران شد. از ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ ریاست دانشکده ادبیات و سپس معاونت دانشگاه تهران را برعهده داشت. دکتر نصر در سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۴ ریاست دانشگاه صنعتی آریامهر (دانشگاه صنعتی شریف امروز) را برعهده داشت و در بنیانگذاری دانشگاه صنعتی اصفهان همکاری داشت. در سال ۱۳۵۳ انجمن شاهنشاهی فلسفه (مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران) را بنیاد گذاشت و دوره‌های بلندمدّت و کوتاه‌مدّت پژوهشی را در زمینه‌های فلسفه اسلامی و فلسفه تطبیقی (به آلمانی: Komparative Philosophie) برای علاقه‌مندان دایر کرد. نصر در سال ۱۳۵۷ مسئولیت دفتر مخصوص شهبانو فرح پهلوی را برعهده گرفت و در نتیجه، در روزهای پیش از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران مجبور به ترک ایران و مهاجرت به ایالات متحده شد. وی مدتی استاد مدعو دانشگاه تمپل و دانشگاه ادینبرو بود و در سال ۱۹۸۴ استاد دانشگاه جرج واشینگتن شد.

سید حسین نصر پیرو مکتب سنت گرایی و متأثر از آرای رنه گنون و فریتهوف شوان است. او در فلسفه علم و تاریخ دانش از استادان دانشگاه هاروارد و مکتب جرج سارتن بهره برده‌است. در فلسفه اسلامی شاگرد سید محمدحسین طباطبایی، محمدکاظم عصار و سید ابوالحسن رفیعی قزوینی بوده‌است. او همکار هانری کربن در حوزه فلسفه تطبیقی و تاریخ فلسفه اسلامی بوده و خود چندین اثر علمی در حوزه فلسفه اسلامی و تاریخ آن نگاشته‌است. همچنین عضو و رئیس شاخه مریمیه از عرفان متصوفه شاذلیه است. همچنین با آثار مکتوب و برنامه‌های تلویزیونی در معرفی اسلام و تشیع در آمریکا فعال بوده‌است.

از نگاه فلسفی، سید حسین نصر قائل به خرد جاویدان است و در حوزه عرفان و فلسفه اسلامی، دین‌شناسی تطبیقی و تاریخ دانش در اسلام تخصص دارد. وی از ارائه دهندگان ایده علم دینی در سده ۲۰ (میلادی) و از صاحبنظران در موضوع نگرش‌های اسلامی به علم است که آرایش را در کتب و مقالات مختلف و از جمله مجموعه سخنرانی‌هایی را با عنوان «معرفت و امر قدسی» در کرسی گفتارهای گیفورد ارائه کرد


زندگی

سید حسین نصر در سال ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد. پدرش، سید ولی‌الله نصر، همانند پدربزرگش پزشک دربار بود و اهل کاشان. او از جانب مادر نوادهٔ شیخ فضل‌الله نوری است. عمده نیاکان نصر از روحانیون سرشناس بوده‌اند.

سید حسین نصر تحصیلات ابتدایی را در مدرسه‌ای نزدیک خانهٔ خود در خیابان جمهوری گذرانید. در همان کودکی شروع به آموختن زبان فرانسه کرد و علوم اسلامی را نزد پدر خود آموخت. سپس به دبیرستان فیروز بهرام جهت ادامهٔ تحصیل رفت.

تحصیل در آمریکا

نصر در دوازده سالگی به آمریکا فرستاده شد. او در مدرسهٔ شبانه‌روزی پدی در نیوجرسی ثبت نام کرد. در سال ۱۹۵۰ رتبهٔ ممتاز اول مدرسه خود شد. در چهار سال تحصیلات این مدرسه، نصر زبان انگلیسی، علوم، تاریخ ایالات متحده آمریکا، فرهنگ غربی و آموزه‌های مسیحی را آموخت.

نصر برای ادامه تحصیلات دانشگاهی مؤسسهٔ فناوری ماساچوست را برگزید. در همان زمان بورس تحصیلی به او تعلق گرفت و او نخستین دانشجوی ایرانی بود که در مقطع کارشناسی در آن مؤسسه تحصیل می‌کرد. او رشتهٔ فیزیک را برای ادامهٔ تحصیل برگزید. اگرچه نصر دانشجویی ممتاز شناخته می‌شد، به این نتیجه رسید که بسیاری از پرسش‌های فلسفیِ او بی‌پاسخ مانده‌است. از این رو، در اینکه رشته فیزیک بتواند او را به درکِ واقعیات برساند دچارِ تردیدی جدّی شد. این امر او را ادامه تحصیل در رشته فیزیک مردّد ساخت، به ویژه پس از این که فیلسوف انگلیسی برتراند راسل در سخنرانی‌اَش در MIT گُفت: «فیزیک به خودیِ خود با ماهیتِ واقعیاتِ فیزیکی سر و کار ندارد، بلکه به ساختارها و بنیادهایِ ریاضیِ مربوط به آن می‌پردازد.»[۴] با شنیدنِ این سخن، تردیدِ نصر جدّی‌تر شد. وی با این که دلبستگی‌اَش به فیزیک را از دست داده بود، در دانشگاه‌ام. آی. تی باقی ماند و در سال ۱۳۳۳ هجری خورشیدی در رشته ریاضیات و فیزیک فارغ‌التحصیل شد.

پس از فارغ‌التحصیلی در رشته فیزیک، نصر مطالعات گسترده‌ای در علوم انسانی آغاز کرد و به ویژه در کلاس‌های جرج سانتایانا تاریخ‌نگار علوم و فیلسوف مشهور اسپانیایی حاضر شد؛ و تحتِ تعلیمِ او، مطالعه‌ای جدی را در حکمت یونان باستان آغاز کرد. وی به مطالعه کتاب‌های افلاطون، ارسطو و افلوطین پرداخت. سانتایانا برایِ نخستین بار حسین را با آثارِ یکی از مهم‌ترین نویسندگانِ سنت‌گرایِ معاصر، رنه گنون، آشنا ساخت. آثارِ گنون در تعیین مبانی عقلانی و سیر فکری نصر تأثیری قاطع داشت.[۵] نصر همچنین در این دوره به کتابخانه آننده کومرسوامی دسترسی یافت؛ و از این طریق با کتاب‌های فریتهوف شوان و تیتوس بورکهارت آشنا شد. به گفته نصر، کشف فلسفه سنّتی و حکمت خالده او را به یقین و آرامشی رساند که هرگز او را ترک نکرده‌است.

«کشف فلسفه سنّتی و حکمت خالده، و مطالعه آثارِ این بزرگان (شوآن و بورکهارت) شراره‌های بحرانِ درونی‌اَم را فرونشاند و من به یقینی عقلانی رسیدم؛ این یقین از آن روز تاکنون مرا ترک نکرده‌است، بلکه روز به روز بالیده‌است و نیرومندتر و نیرومندتر شده‌است. زندگی‌اَم سفری بوده‌است از یقین نظری تا یقینِ وجودی؛ به عبارت قرآنی، زندگی‌اَم سفری بوده از علم الیقین به عین الیقین و سرانجام به حقّ‌الیقین: نخست کسب کردنِ دانش نظری دربارهٔ آتش، سپس دیدنِ آتش از نزدیک و سرانجام سوختن در آن آتش.»

نصر در سال ۱۳۳۵ خورشیدی در رشته‌های زمین‌شناسی و ژئوفیزیک مقطع کارشناسی ارشد را به پایان رسانید و در سن بیست و پنج سالگی با درجه دکتری از دانشگاه هاروارد در رشته فلسفه و تاریخ دانش فارغ‌التحصیل شد؛ و پس از آن به تکمیل نخستین کتابش علم و تمدن در اسلام همّت گماشت. رساله دکتری او «مفهوم طبیعت در اندیشه اسلامی» را دانشگاه هاروارد در سال ۱۹۶۴ میلادی، با عنوان «مقدمه‌ای به آموزه‌های کیهان‌شناسی اسلامی» منتشر کرد. با وجود اینکه مرتبه استادیاری دانشگاه هاروارد به او پیشنهاد شد و در دوره تحصیلات عالی در آن دانشگاه سابقه تدریس داشت، نصر تصمیم گرفت برایِ همیشه به ایران بازگردد.

در دوره تحصیل در آمریکا، نصر به کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه، سوئد، بریتانیا، ایتالیا و اسپانیا سفر می‌کرد و در برخی از این مسافرت‌ها با اندیشمندان سنّت‌گرا و به ویژه با فریتهوف شوان دیدار کرد؛ این دیدارها سهم عمده‌ای در حیات معنوی و فکریِ او داشته‌اَند، چنان‌که خودِ او گفته‌است:

«این تحول در من چگونه از وقتی که با برتراند راسل ملاقات داشتم تا وقتی که سراغ علامه طباطبایی رفتم، رخ داد؟ قطعاً با کمک آثار این بزرگان بود که این تحول روحی و فکری در من رخ داد و به این سبب همیشه مدیون‌شان هستم، ولی از لحاظ عملی، همیشه کوشیده‌ام طبق احکام دینی عمل کنم. حتی هنگام گذراندن بحران فکری، ایمانم پابرجا ماند و همیشه خداوند را دوست داشتم ولی پس ازکشف جهان‌بینی سنتی موفق شدم وارد سیر و سلوک شوم و لااله‌الا الله وجودم را فراگیرد.»

وی همچنین، در این دوره، به مراکش سفر کرد؛ چرا که او به شدّت دلبسته شاخه‌ای از طریقه شاذلیه بود که در قالب تعالیم و اعمال شیخ احمد علوی عرضه می‌شد.

بازگشت به ایران

نصر پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۳۷ خورشیدی، با مرتبهٔ دانشیاری فلسفه و تاریخ علوم در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. وی در آنزمان جوانترین عضو هیئت علمی بود که مرتبه استادی کامل را احراز کرد. نصر، در آذر ۱۳۳۷، چند ماه پس از بازگشت به ایران، با دخترِ یکی از دوستانِ خانوادگیِ پدرش، به نام سوسن دانشوری، ازدواج کرد. ثمره این ازدواج پسری به نام ولی‌رضا نصر و دختری به نام لیلی نصر بود.

در آنجا نصر برنامه دکتری زبان و ادبیات فارسی برای غیرفارسی‌زبانان را نیز تدریس کرد و گروهی از دانشجویانِ خارجی را برای یادگیری زبان فارسی و آشنایی با ادبیات عرفانی و فلسفی ایران پذیرفت. از جمله شاگردان او در این دوره ویلیام چیتیک و همسرش ساچیکو موراتا (به انگلیسی: Sachiko Murata)[۸] بودند.

نصر از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ ریاست دانشکده ادبیات و سپس معاونت دانشگاه تهران را برعهده داشت. دکتر نصر در سال ۱۳۵۱ با حکم محمد رضا شاه پهلوی به ریاست دانشگاه صنعتی آریامهر (دانشگاه صنعتی شریف امروز) منصوب شد. فرح پهلوی دکتر نصر را در سال ۱۳۵۲ مأمور کرد تا با حمایت وی مرکزی برای مطالعه و آموزش فلسفه تأسیس کند. در سال ۱۳۵۳، انجمن شاهنشاهی فلسفه بنیاد شد و بسیاری از پژوهشگران از جمله هانری کربن و توشیهیکو ایزوتسو در آنجا گرد آمدند. انجمن، به برگزاری نشست‌ها و سخنرانی‌ها اقدام کرد و دوره‌های بلندمدّت و کوتاه‌مدّت پژوهشی را در زمینه‌های فلسفه اسلامی و فلسفه تطبیقی برای علاقه‌مندان دایر گردانید.

در طی دوران اقامت در ایران، نصر همچنین نزد استادان فلسفه اسلامی در تهران قم و قزوین تلمّذ می‌کرد. از جمله استادان او در فلسفه اسلامی، محمد کاظم عصار، علامه محمد حسین طباطبایی و ابوالحسن رفیعی قزوینی بودند. نصر چندین متن مهم فلسفه اسلامی از جمله اسفار اربعه از ملاصدرا و شرح منظومه از هادی سبزواری را نزد آنان فراگرفت. نصر همچنین در این زمان آثار متعددی به زبان‌های فارسی، انگلیسی و گاه نیز به فرانسه و عربی نگاشت. نصر همچنین با افرادی چون مهدی الهی قمشه‌ای، جلال‌الدین آشتیانی و مرتضی مطهری مراوده فکری و فلسفی داشت. وی همچنین کتاب «شیعه در اسلام» نوشته علّامه طباطبائی را به زبان انگلیسی ترجمه کرد.

در مدّت اقامت در ایران، آثارِ متعددی به زبان‌های فارسی، انگلیسی، فرانسوی و عربی تألیف کرد. وی رساله دکتری خود را نیز به زبان فارسی تحریر و چاپ کرد؛ و این کتاب که «نظر متفکران اسلامی دربارهٔ طبیعت» نام گرفت برنده جایزه سلطنتی کتاب شد. نصر، بسیاری از متون فلسفی مهم از قبیل مجموعه آثار سهروردی و ملاصدرا و متون ابن عربی، ابن سینا و بیرونی را تصحیح کرده‌است. علاقه نصر به فلسفه ملاصدرا زمینه‌ساز نشر و ترجمه آثار ملّاصدرا شد، و خود نصر نخستین کسی بود که ملّاصدرا را به جهان انگلیسی زبان معرّفی کرد. نصر، با همکاری ویلیام چیتیک، «کتابشناسی توصیف علوم اسلامی» را در سه جلد به زبان‌های فارسی و انگلیسی به چاپ رسانید. از دیگر کتاب‌های مهمّ او در این دوره «سه حکیم مسلمان» بود که به بررسی اجمالی اندیشه‌های ابن سینا، سهروردی و ابن عربی می‌پردازد. در سال‌های ۱۹۶۴–۱۹۶۵، نصر در دانشگاه آمریکایی بیروت عهده‌دار تدریس بود. کتاب «آرمان‌ها و واقعیت‌های اسلام» بر اساس متن شش سخنرانی نخست از پانزده سخنرانیِ او در لبنان است. وی، در زمان اقامتش در لبنان، کتاب «حیات و فکر اسلامی» را نیز نگاشت. نصر در زمان اقامت اقامت با لبنان با چندین نفر از اندیشمندان برجسته شیعه، و از جمله امام موسی صدر، گفتگوی علمی داشته‌است؛ وی همچنین در این دوره با سیده فاطمه یشروطیه،[۹] دختر بنیان‌گذار طریقت یشروطیه (شاخه‌ای از سلسله صوفیه شاذلیه) دیدار کرده‌است.

در سال ۱۹۶۶، از نصر دعوت شد تا در دانشگاه شیکاگو در مجموعه سخنرانی‌های راکفلر در باب برخی از جنبه‌های ارتباط دین و فلسفه با محیط زیست سخنرانی کند. وی، به همین منظور، کتاب «انسان و طبیعت: بحران معنوی انسان جدید» را نگاشت. وی در این کتاب به وجود آمدن بحران محیط زیست را پیش‌بینی کرده‌است و علّت اصلی این بحران را قدسیت‌زدائی از طبیعت و دید بشر مدرن نسبت به طبیعت شمرده‌است.

در اواخر سال ۱۹۷۸ میلادی، فرح پهلوی از نصر خواست ریاست دفتر وی را بر عهده بگیرد، و نصر پذیرفت. وی بعدها در توضیح این اقدام گفته‌است:
«احساس می‌کردم که تنها کسی بودم که می‌توانستم همچون میانجی به ایجاد موقعیتی کمک کنم که در آن مثلاً آیت‌الله خمینی با شاه مصالحه کنند و نوعی حکومت سلطنتی اسلامی بر پا شود، همان‌طور که در عصر صفوی داشته‌ایم، که در آن علما نیز دربارهٔ بعضی از امور مملکتی اظهار نظر کنند اما ساختار سلطنتی کشور دچار تحول نشود. بسیاری از علما در آن دوره همین نظر را داشتند، چرا که مثل من می‌ترسیدند سقوط رژیم به قدرت گرفتن کمونیست‌ها یا مجاهدین خلق بینجامد.»

نقش حسین نصر در ریاست دفتر مخصوص شهبانو فرح پهلوی سبب شد که با وقوع انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، ناخواسته به ایالات متحده کوچ کند و در آنجا ماندگار شود.

ادامه در پست بعدی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
ادامه پست قبلی (سید حسین نصر )

پس از انقلاب

دکتر نصر نهایتاً در گیرودار انقلاب ایران به مشکلاتی جدی برخورد کرد. پس از انقلاب، خانه و اموال سید حسین نصر (به گفتهٔ خود وی) «مصادره» و «غارت» شد. وی از این که هیچ‌یک از علمای دوران اوایل پس از انقلاب در دفاع از وی برنخاستند بسیار گله‌مند بود. این‌ها و عوامل دیگر باعث مهاجرت وی و خانواده‌اش برای همیشه به غرب شد.

در سال ۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ وی مجموعه سخنرانی‌هایی را با عنوان «معرفت و امر قدسی» در کرسی گفتارهای گیفورد

(به انگلیسی: Rowan Douglas Williams of Oystermouth, Gifford Lectures)
ارائه کرد و به این ترتیب، نخستین مسلمانی بود که در این رخداد مشارکت کرد.

پس از چندین سال تدریس در دانشگاه‌های مختلف در آمریکا، سرانجام به وی پیشنهاد کرسی دائم استادی در دانشگاه جورج واشینگتن داده شد و او هم پذیرفت و تا به امروز به فعالیت در آن دانشگاه ادامه می‌دهد.

آرای فلسفی

به نوشته ویراستاران کتاب سید حسین نصر از مجموعه کتابخانه فیلسوفان زنده، وی در رأس گروهی از سنت گرایان فلسفی است که با جسارت مفروضات و ارزش‌های جهان مدرن و فلسفه جدید را به چالش می‌کشند. البته، این انتقادات واکنشی بیرونی به دربرابر مدرنیته نیست بلکه ناشی از درآمیختن آگاهانه با آن است. از منظر نصر زیستن بیرون از تمامی سنت‌های اصیل منتج به بی ریشگی و تلاشی طبیعت و انسان می‌شود. نصر بر این باور است که در سنت گرایی علم همان علم مقدس است. علم مقدس معرفتی است که در قلب هر وحی ای وجود داردو مرکز دایره‌ای است که سنت را در بر می‌گیرد و آن را تعریف می‌کند. منبع علم مقدس وحی و شهود عقلانی‌اند. این دو منبع در بردارنده اشراق ذهن و جان آدمی‌اند. این معرفت همان علم حضوری و بیواسطه است که سنت اسلامی بدان اشارت کرده‌است.

هیوستون اسمیت (به انگلیسی: Huston Cummings Smith) به سوء فهم برخی منتقدان نسبت به مفهوم فلسفه جاویدان نزد نصر اشاره می‌کند. به نظر اسمیت تصور نصر از فلسفه جاویدان هیچ ربطی به این پرسش ندارد که سنت عارفانه و حکمی واحدی در تمام مکاتب فلسفی و عرفانی وجود دارد یا نه. اسمیت بیان می‌کند که این گونه نیست که نصر به صورت استقرایی مفهوم واحد فلسفه جاویدان را از خلال گفتارهای مورخان فلسفه بیرون کشیده باشد. تصور نصر به صورت متافیزیکی برآمده از یک شهود عقلانی یا به بیان ساده از تمییزات عقل است. عقل نزد نصر چیزی است که وجه رهایی و رستگاری آن همه جا حضور دارد و این گونه است که حضور همه جایی حکمت خالده و فلسفه جاویدان در فلسفه نصر محقق می‌شود. البته نصر مطالعات دین‌شناسی تطبیقی مبتنی بر آرای سنت گرایان و نیز برخی از فلاسفه نظیر علامه طباطبایی و توشیهیکو ایزوتسو، هانری کربن داشته‌است که مؤید دیدگاهش است.

از نگاه نصر، سنت همانند هدیه‌ای الهی است که در هر دوره‌ای به شکلی تجلی می‌یابد. وی اصطلاحات دیگری همچون «ذرمه» در آیین‌های هندو و بودایی، «الدین» در اسلام، «دائو» در آیین دائو را مشابه و نه معادل واژه سنت می‌داند. او معتقد است هیچ زبانی نمی‌تواند معنای سنت را بیان کند. نصر عوالم و تمدن‌های برآمده از آن در ادیان گوناگون را یک عالم سنتی می‌داند، ولی در عین حال آن‌ها را مطابق با سنت نمی‌داند و قایل به یگانگی آن‌ها با سنت نیست؛ لذا در تفکر وی سنت به معنای حقایقی است که دارای ریشه‌ای الهی است که از طریق رسولان الهی آشکار شده‌است. سنت نزد نصر عین دین نیست، گرچه که شامل دین نیز می‌شود. توصیف نصر از دین و ارتباط آن با سنت از منظر حکمت خالده، بحث از کثرت ادیان و وحدت متعالی ادیان را جلوه گر می‌سازد.

سنت از نگاه نصر نه تنها به معرفت یا آیین آسمانی خاصی منحصر نمی‌شود، بلکه ادیان گوناگون تجلیاتی از سنت حقیقی هستند. از نگاه وی، سنت حقیقت جاودان بی‌نهایتی است که دارای صورت‌های متجلی شده گوناگون است. سنت نزد نصر محور و بنیاد علم قدسی است. وی دریافت علم واقعی را صرفاً در پرتو توجه به سنت مکان پذیر می‌داند. از دیگر مفاهیم مرتبط با سنت که در فهم معنای آن بسیار مهم است، مفهوم «ذات قدسی» است. ذات قدسی منبع سنت است و چیزی که سنتی باشد از ذات قدسی نمی‌تواند جدا باشد. از نظر وی کسی که درکی از ذات قدسی ندارد، نمی‌تواند منظر سنتی را درک کند و انسان سنتی همیشه خودش را همراه با درکی از ذات قدسی می‌بیند. از نظر وی، هدف فلسفه به عنوان فعالیت مقدسی که به خرد جاودان مربوط است، نمایان ساختن حقیقتی به نام واحد مطلق است. فلسفه در نگاه وی چیزی جز شهود و بصیرت عقلی برای درک سنت و مبدأ آن یعنی امر قدسی نیست. وی بر همین اساس تکنولوژی، صنعت و مکاتب انسان گرا را به نقد می‌کشد، زیرا که آن‌ها به عنوان مانعی در برابر معرفت سنتی و قدسی هستند.[

نصر معتقد است برای زنده کردن و احیای سنت، راهی جز حکمت جاودان نیست. احیای حکمت در نگاه وی همانا اصول و حقایقی است که دارای مشایی الهی و ربوبی است. نصر ابتدا سنت را در یک معنای محدودی تعریف می‌کند. نزد وی کشف دوبارهٔ کانون و ذات سنت از طریق تعبیری دوباره از حقیقت و فرمول بندی نگاه سنتی ممکن است که پاسخی به امر مقدس است. این پاسخی به مرثیه انسان مدرن گمشده در عالمی است، که از امر مقدس و معنا تهی و دور گشته‌است. به بیان دیگر انسان به اصطلاح معصوم، همچون انسان سنتی نگریسته می‌شود که در عالمی زندگی می‌کند که هم منشأ و هم مرکز دارد. در مقابل انسان پرومته‌ای مخلوقی در این عالم است که در مقابل آسمان شورشی بر پا کرده‌است. چنین انسانی زندگی را همچون بازاری بزرگ می‌پندارد که برای جای گرفتن در آن و در اختیار گرفتن زمام امور کاملاً آزاد و رهاست. انسان پرومته‌ای در حالیکه معنای قدسی را گم کرده‌است، برده طبیعت نازل خودش شده‌است. انسان پرومته‌ای انسانی ضد سنت است.

حکمت جاویدان

استفاده از واژه فلسفه برای فلسفه جاویدان، عنوان مسامحه‌ای است و بهتر است به جای آن از تعبیر قرآنی حکمت خالده بهره برد. در حکمت خالده تفکر به صرف استدلال برهانی و نظری محدود نمی‌شود بلکه در این نوع تفکر سنتی، نیروی دیگری به نام عقل شهودی وجود دارد که یکی از مراتب و منزلت‌های آن، تفکر استدلالی است و به بیان ساده، شان عقل شهودی صرف استدلال و استنتاج با واسطه به گزاره‌های مجهول نیست بلکه دریافت مستقیم حقیقت و حقایق هستی در آن مد نظر است. سنت خالده مبتنی بر عقل شهودی است و آن شهودی است که با عقل و استدلال توافق و همسویی دارد. عقل شهودی به مرتبه روح تعلق دارد و به ساحت ذهن یا نفس محدود نمی‌شود؛ و لذا متافیزیک برآمده از سنت خالده محدود به مقوله‌های ذهنی نیست بلکه امری کاملاً فرا انسانی است. از این جهت سنت خالده سنتی وحدت گرا و یگانه محور است. قدمت این اصطلاح از نگاه سنت گرایان به تاریخ پیدایش هستی بازمی‌گردد چرا که عقل شهودی امری همزاد انسان است. این تفکر همچنین بی زمان و بی مکان است. برخی حکمت خالده را محصول انتقاد از مدرنیته دانسته‌است ولی برخی دیگر با این قول مخالف اند چرا که سنت گرایی و حکمت خالده را فراتر از زمان و مکان می‌دانند. فهم انسانی در منظومه فکری نصر از دو نوع معرفت استدلالی و علم حضوری تشکیل شده‌است. از نگاه وی، بیشتر ما فکر می‌کنیم که معرفت امری استدلالی و برهانی است. در حالیکه معرفت استدلالی و برهانی، معرفتی سرگردان و غیر مستقیم است از آن حیث که به غیر خودش دلالت می‌کند. در مقابل معرفت شهودی یا حضوری این گونه نیست. معرفت شهودی و حضوری در بنیاد و زیربنای معرفت استدلالی و برهانی است که نمی‌تواند همانند معرفت نظری و استدلالی توصیف شود.




نقد مستشرقین

در نظرگاه نصر دیدگاه مستشرقین دربارهٔ تاریخ علوم عقلی در اسلام از این مشکل رنج می‌برد که آن‌ها سعی کرده‌اند تنها آن دوره علوم عقلی را که در غرب نفوذ داشته و تأثیر داشته را جایگزین تمام علوم عقلی در اسلام کنند. اکثر مستشرقین، مقولات و مفاهیم نامناسبی را برای پژوهش در مورد علوم عقلی اسلامی در پیش گرفته‌اند. مثلاً واژگان صواب و خطا و ایمان و کفر را مستشرقین به گونه‌ای بکار برده‌اند که تمام ساختار دینی و عقلی در تمدن اسلامی را منحرف می‌سازد. این مشکل از آن جا ناشی می‌شود که اکثر شرق شناسان متعلق به مسیحیت بوده‌اند و از همان تقسیم‌بندی‌ها و مقولاتی که در مسیحیت بوده و در معارف و کلام مسیحی رواج داشته، در مواجهه با شناخت اسلام استفاده کرده‌اند. نشان دادن کلام اشعری به عنوان تنها عقیده صحیح و رایج میان مسلمانان و ترسیم عرفان و تصوف به عنوان کفر و بدعت و امری اقتباسی از دیگر ادیان از جمله نتایج اشتباه این نظرگاه مستشرقین است

جایگاه و فعالیت‌های علمی

او با مرتضی مطهری همکاری و مباحثه علمی داشته‌است.
از همکاران اصلی هانری کربن در تهیهٔ کتاب «تاریخ فلسفهٔ اسلامی» بوده‌است.
از شاگردان وی می‌توان حداد عادل و ویلیام چیتیک را نام برد.
وی مدتی را نزد علامه طباطبایی به تحصیل فلسفه اسلامی گذراند و بسیار تحت تأثیر وی قرار گرفته و کتاب «شیعه در اسلام» ایشان را به انگلیسی بازگرداند.
او در تصوف مهمترین پیرو طریقت مَریَمیّه (منشعب از شاذلیه) به حساب می‌آید.
وی به علت عمق مطالعات علم‌شناسی، فلسفی، اسلامی و دین‌شناسی تطبیقی، پیوند با جریان فکری «حکمت خالده» و شخصیت برجستهٔ آن فریتهوف شوان، تألیف کتب فراوان در بارهٔ اسلام در دنیای کنونی به زبان انگلیسی تبدیل به جهانی‌ترین اندیشمند مسلمان دنیای معاصر شده‌است. آثار این اندیشمند به زبان‌های مختلفی از جمله انگلیسی، عربی، فرانسه، ترکی، اندونزیایی، مالزیایی، هلندی، ایتالیایی، ژاپنی، آلبانیایی، صربی-کرواتی، اردو، بنگالی، پرتغالی و اسپانیایی ترجمه شده‌است
.

مقام‌ها و سمت‌ها

بنیان‌گذار و مدیر انجمن شاهنشاهی حکمت و فلسفه ایران در تهران
عضو آکادمی علوم یونان
ریاست دفتر مخصوص شهبانو فرح پهلوی
نائب التولیه سابق دانشگاه صنعتی آریامهر
رئیس سابق دانشکده ادبیات و علوم انسانی
سفیر محمدرضاشاه پهلوی
استاد کرسی اسلام‌شناسی دانشگاه جرج واشینگتن و دانشگاه تمپل
وی کمک به بنیان‌گذاری دانشگاه صنعتی اصفهان را «از دست‌آوردهای بزرگ زندگی خود» می‌داند.

سید حسین نصر در چندین شورای عالی (بیشتر با فرمان شاه) شرکت داشته که بدین شرحند:

عضو شورای عالی فرهنگستان شاهنشاهی علوم ایران، عضو هیئت امنای بنیاد فرح، عضو هیئت امنای فرهنگ‌سرای نیاوران، عضو هیئت امنای موزه فرش، عضو هیئت امنای هنرهای معاصر، عضو هیئت امنای نگارستان، عضو هیئت امنای مرکز تحقیقات تاریخی، عضو هیئت امنای آبگینه، عضو هیئت امنای بنیاد شاهنامه فردوسی، رئیس کتابخانه ادبیات دانشگاه تهران (۱۳۳۷–۱۳۴۷)، سرپرست برنامه دکتری دانشجویان دانشکده ادبیات تهران (۱۳۳۸–۱۳۴۷)، رئیس شورای عالی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران (۱۳۴۶)، رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (۱۳۴۷)، نخستین رئیس هیئت مدیره مؤسسه فرهنگی منطقه‌ای (R.C.D) (۱۳۴۵)، عضو شورای عالی فرهنگ از بدو تأسیس، عضو انجمن فلسفه و علوم انسانی ایران (۱۳۳۸)، عضویت در کنگره انقلاب آموزش در رامسر (۱۳۴۷)، عضو شورای مرکزی آموزش کشور، رئیس کتابخانه دانشگاه تهران، نیابت دانشگاه صنعتی آریامهر(۱۳۵۱)، رئیس دفتر فرح، رئیس انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران، عضو بنیاد سلطنتی تحقیقات اسلامی.


آثار

جوان مسلمان و دنیای متجدد
معرفت و امر قدسی
اسلام و تنگناهای انسان متجدد
تاریخ فلسفهٔ اسلامی (با همکاری اولیور لیمن) انتشارات حکمت، ۱۳۸۳
سه حکیم مسلمان (ابن سینا، ابن عربی و سهروردی)، انتشارات علمی و فرهنگی
آموزه‌های صوفیان از دیروز تا امروز
قلب اسلام (پس از حملات ۱۱ سپتامبر نوشته شد)، ترجمهٔ انشاالله رحمتی، مؤسسه گفتگوی تمدن‌ها
کتاب‌شناسی بیرونی
آرمان‌ها و واقعیات اسلامی
هنر اسلامی و معنویت
جلال‌الدین رومی، شاعر و حکیم والامقام ایرانی
مقدمه‌ای بر اصول جهان‌شناسی اسلامی
نظر متفکران اسلامی دربارهٔ طبیعت، انتشارات خوارزمی، ۱۳۷۸
نیاز به علم مقدس، ترجمهٔ حسن میانداری، مؤسسه فرهنگی طه، ۱۳۷۹
محمد، مرد خدا
مکهٔ مکرمه و مدینهٔ منوره
دین و نظام طبیعت، ترجمهٔ مصطفی شهرآیینی، نشر نی، ۱۳۸۵
هنر مقدس در فرهنگ ایرانی
سنت عقلانی اسلامی در ایران
معرفت و معنویت
در غربت غربی، زندگی‌نامه خودنوشت دکتر سید حسین نصر، سیدحسین نصر، امیر نصری، امیر مازیار، تهران: انتشارات رسا، ۱۳۸۳
پژواک در فضای تهی (اهمیت خلاء در هنر اسلامی) مترجم: نادر شایگان‌فر
دین و نظام طبیعت، ترجمهٔ محمد حسن فغفوری، انتشارات حکمت، ۱۳۸۴
هنر و معنویت اسلامی، ترجمهٔ رحیم قاسمیان، انتشارات حکمت، ۱۳۸۹

پــــــایــــــان
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
کریم مجتهدی


کریم مجتهدی (زادهٔ ۱۳۰۹تبریز، آذربایجان ایران) فیلسوف ایرانی و استاد بازنشسته گروه فلسفه در دانشگاه تهران است. او سهم به‌سزایی در رشد پژوهش‌های فلسفی در ایران داشته‌است.





او عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. او در همایش چهره‌های ماندگار ایران به عنوان چهره ماندگار فلسفه انتخاب شده است .

آثار
فلسفه نقادی کانت، انتشارات امیرکبیر
فلسفه در قرون وسطی، انتشارات امیرکبیر
فلسفه تاریخ، انتشارات سروش
دکارت و فلسفه او، انتشارات امیرکبیر
پدیدارشناسی روح بر حسب نظر هگل، انتشارات علمی و فرهنگی
دونس اسکوتوس و کانت به روایت هیدگر، انتشارات سروش
سیدجمال‌الدین اسدآبادی و تفکر جدید، انتشارات تاریخ ایران
فلسفه و تجدد، انتشارات امیرکبیر
نگاهی به فلسفه‌های جدید و معاصر در جهان غرب (مجموعه مقالات)، انتشارات امیرکبیر
دربارهٔ هگل و فلسفه او (مجموعه مقالات)، انتشارات امیرکبیر
فلسفه و فرهنگ، انتشارات کویر
داستایفسکی: آثار و افکار، انتشارات هرمس
افکار کانت، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
«مقدمه بر المشاعر صدرالمتألهین شیرازی، ملاصدرا» (ترجمه)، هانری کربن و امامقلی بن محمدعلی عمادالدوله
فلسفه و غرب (مجموعه مقالات)، انتشارات امیرکبیر
فلسفه در آلمان
چند بحث کوتاه فلسفی
مدارس و دانشگاههای اسلامی و غربی در قرون وسطی
افکار هگل، [پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی]
لایب نیتس و مفسران فلسفه او،[پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی]
فلسفه در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب، [پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی]
سهروردی و افکار او (تأملی در منابع فلسفه اشراق)،[پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی]
افلاطونیان متأخر (از ادریوس تا ویکتور کوزن)، [پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی]
فیلسوف دانشجو است [نشر کرگدن]
مغولان و سرنوشت فرهنگی ایران (به زودی منتشر می‌شود)

آثار درباره کریم مجتهدی

«چهره‌های ماندگار، دکتر کریم مجتهدی»، انتشارات روزگار
«درد فلسفه، درس فلسفه: جشن‌نامه استاد کریم مجتهدی»، محمدمنصور هاشمی، محمد رئیس‌زاده، بابک عباسی، انتشارات کویر



بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
ضیاء موحد

سید ضیاء موحّد (زاده ۱۲ دی ۱۳۲۱ در اصفهان)، استاد فلسفه و منطق و شاعر ایرانی است.



زمینهٔ کاری فلسفه، منطق، شعر
زادروز ۱۲ دی ۱۳۲۱
۲ ژانویهٔ ۱۹۴۳ ‏(۷۶ سال))
اصفهان
ملیت ایرانی
پیشه استاد دانشگاه و شاعر


تحصیلات

در اصفهان تحصیلات ابتدایی و متوسطهٔ خود را به پایان برد. او در دانشکده علوم دانشگاه تهران در رشته فیزیک، و در یونیورسیتی کالج لندن در رشته فلسفه تحصیل کرده‌است. او مدیر گروه منطق و عضو هیئت امنای انجمن حکمت و فلسفه ایران است.

اظهارات جنجالی

موحد در نیمه دوم دهه هشتاد با اظهاراتی دربارهٔ جلال آل‌احمد و همچنین قالب شعری غزل به چهره‌ای جنجالی در حوزهٔ ادبیات و روشنفکری ایران تبدیل شد.[۱] موحد، آل‌احمد را نه یک روشنفکر که یک هوچی‌گر نامید. او که این مطالب را در قالب گفتگو با هفته‌نامه شهروند امروز به مناسبت سالروز مرگ آل‌احمد بیان کرده بود در بخشی از آن گفت:

«بخش سیاست‌پیشگی او [جلال آل‌احمد] دقیقاً دور از مسائل روشنفکری بود. آدمی است که به‌راحتی هوچی‌گری می‌کند. به راحتی غرق شدن صمد بهرنگی و خودکشی تختی را می‌اندازد گردن رژیم... کار دیگری که آل‌احمد می‌کرد این بود که اشتباهاتی مرتکب می‌شد و راه‌هایی می‌رفت که دلش نمی‌پسندید. بعد برای این‌که از گناه کرده خودش را تبرئه کند، ماجرا را می‌انداخت گردن رژیم. می‌نوشت که من با دستگاه شرکت نفت مخالفم اما اشتباه کردم چک گرفتم... برای اینکه یک‌جوری بگوید من با اکراه این چک را گرفته‌ام. خب اینکه دیگر با اکراه و رضا ندارد!! تازه یک تحقیقی کرده‌ای و آن‌ها هم در مقابل، یک پولی به تو داده‌اند، دیگر این همه سروصدا ندارد... او یک چنین تزلزلی داشت. در واقع او هم‌چنان توده‌ای ماند. با همان هوچی‌گری‌ها و با همان سیاست‌پیشگی‌هایش...»

پایان‌نامه

دکترا: مفهوم فرگه از اندیشه (Gedanke) به راهنمائی دبلیو. اچ. هارت
کارشناسی ارشد: احتمال تشعشعات الکترومعناطیسی هسته در میدان کوانتایی به راهنمایی هوشنگ روحانی نژاد

مسئولیت‌ها
مدیر گروه منطق، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، از شهریور ۱۳۸۱
عضو هیئت امنای مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، از مهر ۱۳۸۱
عضو کمیته ترفیعات مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ازخرداد ۱۳۸۲
مدیر کمیته علمی فلسفه زبان و منطقِ انجمن زبانشناسی ایران، از خرداد ۱۳۸۱
معاون پژوهشی انجمن حکمت و فلسفه ایران، از دی ۱۳۷۱ تا سال ۱۳۸۰

آثار

علاوه بر چند دفتر شعر، از دکتر موحد آثار زیادی در منطق و فلسفه و نیز در زمینه ادبیات منتشر شده‌است.

فلسفه
از ارسطو تا گودل، مقاله‌های فلسفی - منطقی

منطق
منطق موجهات
واژگان توصیفی منطق، (انگلیسی به فارسی)
درآمدی به منطق جدید
تاملاتی در منطق ابن سینا و سهروردی

ادبیات
و جهان آبستن زاده شد (دفتر شعر)
مشتی نور سرد (دفتر شعر)
نردبان اندر بیابان (دفتر شعر)
غراب‌های سفید (دفتر شعر)
شعر و شناخت، مجموعه مقاله‌های ادبی
سعدی، طرح نو، تهران، چاپ اول ۱۳۷۲
دیروز و امروز شعرِ فارسی


ترجمه
منتقدان فرهنگ، از ماتیو آرنولد تا لزلی جانسون،
نظریه ادبیات، رنه وِلِک و استین وارِن

جوایز

جایزه کتاب سال در سال ۱۳۸۲ برای کتاب «منطق موجهات» نوشته ضیاء موحد.
جایزه کتاب سال در سال ۱۳۶۹ برای کتاب «درآمدی به منطق جدید» نوشته ضیاء موحد.
جایزه تقدیری کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، مجموعه شعر مشتی نور سرد، ۱۳۸۱
جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، برای ترجمه کتاب نظریه ادبیات اثر رنه ولک و اوستین وارن، ۱۳۷۴
استاد نمونه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی۱۳۷۶

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 10 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10 
مذهب
مذهب

فیلسوفان دین

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA