انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 1 از 14:  1  2  3  4  5  ...  11  12  13  14  پسین »

امام زمان ، واقعیت یا دروغ / اکبر گنجی


مرد

 
اکبر گنجی : جنجالی که بنیادگرایان حاکم بر ایران در خصوص «قرآن محمدی»، خصوصاً پرسش از دلایل وجود امام زمان، به راه انداختند، از جهات گوناگون، قابل تأمل است.
جدای از بنیاد‌گرایان، بسیاری از ایرانیان داخل و خارج از کشور، این پرسش را طرح می‌کنند:
چرا وارد حوزه‌هایی می‌شوید که قلمرو باورهای دینی مردم‌ است؟ آیا بدین ترتیب، مردم را در مقابل خود قرار نمی‌دهید؟ آیا این خواست قلبی رژیم نیست که مخالفان خود را عده‌ای بی‌دین معرفی کند؟ آیا در شرایطی که نظام جمهوری اسلامی‌، مردم ایران را از تمامی حقوق اساسی‌شان محروم کرده‌، دامن زدن به چنین بحث‌هایی، به تفرقه ‌در جبهه‌ی دموکراسی‌خواهان منتهی نخواهد شد؟
به مناسبت انتشار کتاب راه ایران به سوی دموکراسی، میزگردی در دانشگاه استنفورد با شرکت مارتا نسبام‌، جوشوا کوهن، عباس میلانی و نویسنده‌ی کتاب برگزار شد. در جلسه‌ای که با آن دو فیلسوف بزرگ معاصر داشتم، آن‌ها‌ پرسیدند: مباحث دینی‌ای که تو طرح می‌کنی، چه ارتباطی به بحث «گذار ایران به دموکراسی» دارد؟
در مقاله‌هایی که طی چند شماره‌ منتشر خواهد شد، کوشش گردیده ‌تا ضمن طرح مسأله و پرسش اصلی «قرآن محمدی»، به برخی از این پرسش‌ها هم پاسخ گفته شود. اگر حقیقت مهم است، باید گوشه‌ی چشمی به آن معشوق مستور داشت. مسائل نظری، راه حل‌های معطوف به ‌حقیقت (صدق) را دنبال می‌کنند.
دین، باید، «معنا»‌بخش به زندگی‌، «امید»‌دهنده‌ی به آدمیان و معطوف به «صلح» و «تفاهم» باشد. اما این خدمات نباید با حقیقت تعارض داشته باشند.
۱- عقل‌گرایی دینی:
«قرآن محمدی» به تفکیک پروژه‌ی ایمان‌گرایی و عقل‌گرایی اشاره و گوشزد کرد که به رویکرد ایمان‌گرایی نخواهد پرداخت. اگر فرد یا گروهی‌، هم‌چون ک**رگگور، باورهای دینی را نه عقلی‌، که ایمانی بداند، «قرآن محمدی» وارد نقد آن رویکرد نخواهد شد.
برخی بر این گمانند که باور به خدا، آخرت، نبوت، عصمت انبیأ، ختم نبوت، کلام‌الله بودن قرآن و ... مقوله‌ای ایمانی است و اعتقاد بدان‌ها، هیچ نیازی به قرائن و شواهد عقلی ‌ندارد. مؤمنان نباید نشان دهند که اعتقاد آنان به خدا، قابل اثبات عقلی است.
به نظر دی.زد. فیلیپس، «اگر فلسفه بخواهد به تبیین دین بپردازد، باید به آن‌چه‌ معتقدان دین می‌گویند و انجام می‌دهند، توجه کند ... بنابراین، کل این تصور که دین به دلیلی موجه نیاز دارد، امری مبهم است ... زیرا فلسفه، نه موافق دین است، نه مخالف آن.‌
فلسفه همه چیز را همان‌گونه که هست، به حال خود رها می‌کند. وظیفه‌ی فیلسوف این نیست که مشخص کند خدایی وجود دارد یا نه؛ بلکه وظیفه‌اش این است که سؤال کند، اثبات یا انکار وجود خدا چه معنایی دارد1.»
به گفته‌ی وی، باور به خدا، محصول ایمان است: «پرسش از وجود خدا، یک پرسش نظری نیست. اگر این پرسش، اساساً معنایی نظری داشته باشد، باید درباره‌ی ستایش و عبادت از خود پرسش کنیم و بپرسیم که آیا در همه‌ی این عبادات دینی، معنایی وجود دارد؟ به همین دلیل، فلسفه نمی‌تواند به این سوال که آیا خدایی وجود دارد، پاسخ دهد. خواه پاسخی اثباتی، خواه‌ نفی‌کننده... گزاره‌ی "خدایی وجود دارد" بیانی از ایمان است؛، هر چند که در ظاهر وجه اخباری دارد2.»
«قرآن محمدی» کاری به این مدعا ‌ندارد. قرآن محمدی ۲اعلام نمود که نقدش معطوف به پروژه‌ی عقل گرایی در قلمرو دین است. این نقد، متکی بر سه پیش فرض،‌ و محدود به یک حد است:
۱.۱- پیش‌فرض اول: مفسران عقل‌گرا، مدعیات متن را واقع‌گرایانه تفسیر می‌کنند. به نظر « قرآن محمدی» تفسیر واقع‌گرایانه‌ی کل مدعیات هستی‌شناسانه و تاریخی متن، مسائل حل‌ناشدنی بسیاری پدید می‌آورد.
۱.۲- پیش‌فرض دوم: در ابتدای تمام رساله‌های عملیه گفته شده است که اصول دین یا عقاید، تحقیقی و عقلی است، نه تقلیدی و نقلی.
قرآن محمدی ۱ برای تأیید این مدعا به نقل جمله‌ای ‌از مرتضی مطهری اکتفا کرد که ‌گفته است «‌در دین مقدس اسلام، تقلید در اصول دین به هیچ وجه جایز نیست و منحصراً از راه تحقیق و استدلال باید تحصیل شود.»
۳.۱- پیش فرض سوم: عقل‌گرایان مسلمان مدعی‌اند که تمام باورهای دینی را می‌توان با دلایل عقلی اثبات کرد و باورهای دینی با دلایل عقلی اثبات شده‌اند.
قرآن محمدی ۱ برای مستند کردن مدعا به نقل این جمله از علامه طباطبایی اکتفا کرد که گفته است: «اعتبار قرآن و کلام خدا بودن آن (‌حتی وجود خدا)‌، به وسیله عقل برای ما ثابت شده است.»
۴.۱- محدوده‌ی نقد: معرفت،‌ باور صادق موجه (justified true belief)است. قرآن محمدی ۲ تأکید کرد که نقدش ناظر به صدق باورهای دینی نیست، بلکه ناظر به دلایل صدق مدعیات است. ممکن است با دلایل و شواهد نتوان صدق مدعایی را احراز کرد، اما از نبود دلیل، نمی‌توان کذب مدعا را استنتاج کرد.
من گرفتار کمردرد و پادرد شدیدی هستم؛ اما نمی‌توانم با شواهد و قرائن، درد خود را اثبات کنم. نبود شواهد قابل ارائه، نافی صدق مدعای من (کمردرد و پادرد) نیست. اگر ثابت شود که کلیه‌ی ادله‌ی اثبات وجود خدا مخدوش است، از این مقدمه نمی‌توان نتیجه گرفت که خدا وجود ندارد.
کانت با این‌که ادله‌ی اثبات صانع را مخدوش می‌دانست، از راه اخلاق، وجود خدا را موجه می‌کرد. ‌به نظر او،‌ تحقق بخشیدن به خیر اعلی، ‌اقتضای اخلاق است ‌و تنها خدا می‌تواند موجب تحقق یافتن خیر اعلی شود، بنابر این خدا وجود دارد3.
۲- بی‌دلیلی کلام الله بودن قرآن:
مسأله‌ی اصلی «قرآن محمدی» این بود که قرآن سخن کیست؟ «قرآن محمدی» نشان داد که هیچ دلیلی بر کلام‌الله بودن قرآن وجود ندارد. درباره‌ی قرآن سه نظریه‌ی رقیب وجود دارد:
۱.۲- قرآن، متنی است که بعدها به‌وسیله‌ی مسلمان‌ها، از ترکیب چند گفتمان مختلف، ساخته شده است. شبهات وثاقت تاریخی متن (قرآن پیش از محمد، قرآن پس از محمد) ناظر به این مدعاست.
۲.۲- قرآن، سخن پیامبر گرامی اسلام است.
۳.۲- قرآن کلام‌الله است.
«قرآن محمدی» به صراحت تمام تکرار کرد: اگر قائلان به سخن پیامبر بودن قرآن بتوانند به کلیه‌ی شبهات تاریخی وثاقت متن پاسخ گویند، کار آنان تمام است و مدعای آنان تثبیت خواهد شد.
اما اگر قائلان به کلام‌الله بودن قرآن بتوانند به کلیه‌ی شبهات وثاقت تاریخی متن پاسخ گویند، تازه اثبات کرده‌اند که تمام قرآن سخن پیامبر گرامی اسلام است؛ ولی اثبات کلام‌الله بودن قرآن، نیازمند ادله‌ی جداگانه است. به نظر «قرآن محمدی»، اثبات سخن خدا بودن قرآن ناممکن است.
۳- بی‌دلیلی وجود امام زمان:
«قرآن محمدی» مدعای وجود امام زمان را هم بی‌دلیل خوانده است. تا کنون حتی یک دلیل بر وجود «موجود مقدس و معصومی با عمر بیش از ۱۲۰۰ سال» (مهدی موعود) اقامه نشده و اساساً اقامه‌شدنی نیست.
البته روشن است که از طلب «دلایل صدق مدعا» یا «مخدوش خواندن دلایل مدعا» یا «بی‌دلیل خواندن مدعا»، منطقاً نمی‌توان «انکار» یا «اهانت» را استنتاج کرد.
آیا وقتی مسلمان‌ها خدای متجسد بودن عیسی مسیح را انکار می‌کنند، در حال اهانت به مسیحیان هستند؟ آیا انکار وجود شیطان یا جن، به معنای اهانت به یهودیان، مسیحیان و مسلمانان است؟‌ در هر صورت، باور به امام زمان، مسائلی پدید می‌آورد که نیازمند پاسخ‌اند.
۱.۳- مسأله‌ی تاریخی: معمولاً مدعیات تاریخی متون مقدس دینی توسط منابع مستقل تاریخی تأیید نمی‌گردد. مدعیات تاریخی مذاهب هم توسط منابع مستقل تأیید نمی‌شوند. زاده شدن فرزند امام یازدهم (۱۵ شعبان ۲۵۵ هـ.) را غیر مسلمین، غیر شیعیان، شیعیان غیر دوازده امامی، تمام یاران امام یازدهم، و خواهر امام یازدهم هم تأیید نکرده‌اند.
کنیز امام (نرجس یا دیگر کنیزان ایشان) که ادعا شد حامله هستند، به دستور قاضی در خانه‌ی یکی از بزرگان و سادات شیعه ماه‌ها تحت نظر قرار گرفت؛ اما فرزندی به دنیا نیاورد. کنیزانی که بعدها از سوی شیعیان به عنوان مادر حضرت مهدی معرفی شده‌اند، با این‌که سال‌ها زنده و در میان مردم بودند، اما ادعا نکردند که فرزندی به دنیا آورده‌اند.
مورخ بی‌طرف نمی‌تواند به ادعای کسی که در نزاع مالی برای به دست آوردن اموال امام درگیر است، یا کسی که به نام امامی که «غایب مطلق» است و از شیعیان سهم امام می‌گیرد، اطمینان کند.
به تعبیر دیگر، فردی مدعی شده است که فرد غایب چند روزه (ادعای زاده شدن امام زمان پس از فوت امام یازدهم) یا پنج‌ساله‌ای (ادعای تولد امام زمان در سال 255) در عالم وجود دارد که فقط و فقط من با او در ارتباط هستم. شما باید به من پول بدهید تا به ایشان برسانم. آیا هیچ مورخی ادعای آن فرد را به عنوان «دلیل» وجود چنان موجود معجزه‌آسایی می‌پذیرد؟
وقتی با چنان مدعای بزرگی روبه‌رو هستیم، باید دلایل قوی و کافی برای صدق مدعا ارائه گردد؛ نه آن‌که تنها قرینه‌ی صدق مدعا، شخصی باشد که از مردم با اتکای به همین ادعا پول می‌گیرد.
باز هم تکرار می‌کنیم؛ اگر کسی بگوید من به امام زمان «ایمان بلادلیل» دارم، نیاز به ارائه شواهد و قرائن برای باورش ندارد و «قرآن محمدی» هم به چنان باوری کاری ندارد.
اما وقتی گفته می‌شود که اصول عقاید استدلالی است، اثبات تولد فرزند امام یازدهم را نمی‌تواند بر مبنای ادعای کسانی که بر این مبنا از مردم پول دریافت می‌کردند، مستند سازد.
۲.۳- مسأله‌ی علمی: به فرض آن‌که بتوان، از طریق تحقیقات تاریخی، اثبات کرد که امام یازدهم شیعیان فرزندی داشته‌اند، ادعای طول عمر بیش از ۱۲۰۰ سال، با علم تجربی مدرن تعارض دارد.
۳.۳- مسأله‌ی فلسفی: به فرض حل مسأله‌ی تاریخی و علمی، مسأله‌ی فلسفی اندیشه‌سوزی وجود دارد که نیازمند راه حل خردپسند است.
اگر گفته شود که امام دوازدهم در عالم مجردات است، باید به این پرسش پاسخ گفته شود: چگونه موجودی مادی، به موجودی غیر مادی تبدیل شده و در عالم مجردات به حیات خود ادامه داده؛ و روزی دوباره تبدیل به موجودی مادی خواهد شد؟
«قرآن محمدی» تأکید کرد که حل مسأله‌ی تعارض علم و دین در گرو نظریه‌ای علم‌شناسانه و نظریه‌ای دین‌شناسانه است. اگر ادعا شود که علم و دین، هر دو در خصوص واقعیات خارجی واحد سخن می‌گویند، مسأله‌ی تعارض علم و دین بروز خواهد کرد.
«قرآن محمدی» ۱ و ۲ خبر داد که برخی بر این باورند که می‌توان بر مبنای نظریه‌ی ویتگنشتاین به حل تعارض علم و دین نائل آمد.
ویتگنشتاین علم و دین و فلسفه را سه بازی زبانی متفاوت به شمار می‌آورد. به گفته‌ی او، باورهای دینی، بر خلاف فلسفه و علم، متکی بر هیچ گونه دلیل و شاهد و مدرک و قرائن نیستند:
«هر کس رسائل عهد جدید را بخواند این مطلب را که در مورد این رسائل گفته شده، خواهد یافت که نه تنها این رسائل عقلانی و منطقی نیست، بلکه احمقانه (folly) است. این رسائل نه فقط عقلانی و منطقی نیست؛ بلکه وانمود هم نمی‌کند که عقلانی و منطقی باشد4.»
به گمان ویتگنشتاین، دین قلمرو استدلال و برهان آوری نیست: «دین می‌گوید این کار را بکن! این طور فکر بکن! ولی قادر به مدلل ساختن این فرمان‌ها نیست؛ و اگر هم در این کار بکوشد، تبدیل به امری رماننده خواهد شد؛ زیرا به ازای هر دلیلی که پیش می‌نهد، ضد دلیلی منطقی (counter-reason) و معتبر وجود دارد5.»
ویتگنشتاین، باورهای تاریخی دینی را از واقعیت‌های تاریخی هم متمایز می‌کند. به گفته‌ی وی تردیدی وجود ندارد که شخصی به نام ناپلئون واقعیت تاریخی داشته و می‌توان با شواهد و قرائن کافی وجود او را تأیید کرد؛ ولی اثبات مدعیات تاریخی ادیان، ناممکن است.
به نظر وی مسیحیت مبتنی بر وقایعی تاریخی چون تولد مسیح، به صلیب کشاندن او، رستاخیز مجدد وی و غیره نیست:
«گفته‌اند مسیحیت بر شالوده‌ی تاریخی استوار است. انسان‌های هوشمند هزاران بار گفته‌اند که حتی اگر دلایل و شواهد برای وجود مسیحیت به اندازه‌ی شواهد مربوط به وجود ناپلئون وجود داشته باشد، باز هم در مورد مسیحیت، تردیدناپذیری کافی نیست. زیرا تردیدناپذیری کافی نیست برای این‌که باعث شود من کل زندگی‌ام را تغییر دهم6.»
او به صراحت می‌گوید: «اگر از حیث تاریخی سخن بگوییم، گزارش‌های تاریخی اناجیل ممکن است به نحو قابل اثباتی نادرست باشد. اما وجود چنین گزارش‌های نادرستی، چیزی از اعتقاد نمی‌کاهد ... زیرا برهان تاریخی ... هیچ ارتباطی با اعتقاد ورزیدن ندارد. این پیام (اناجیل) از روی اعتقاد (یعنی از روی عشق) توسط انسان‌ها تلقی به قبول می‌شود7.»
«مسیحیت مبتنی بر حقیقت تاریخی نیست؛ بلکه روایتی (تاریخی) را در اختیار ما قرار می‌دهد و می‌گوید: حالا باور کن ... در این‌جا تو با روایتی مواجه هستی؛ اما نسبت به آن همان رویکردی را اتخاذ نکن که نسبت به روایت‌های تاریخی دیگر اتخاذ کردی. جایگاه کاملاً متفاوتی برای آن در زندگی ات قرار بده8.»
«قرآن محمدی» ۲ تأکید کرد که رویکرد ویتگنشتاینی مقبول عقل‌گرایان مسلمان، که مدعیات هستی‌شناختی و تاریخی قرآن را حقیقت محض قلمداد می‌کنند، نیست. رویکرد ویتگنشتاینی، حصار امنی برای باورهای دینی در برابر علم و فلسفه و تاریخ ایجاد می‌کند؛ اما بهایی که برای این حفاظت باید پرداخت شود آن قدر زیاد است که عقل‌گرایان مسلمان حاضر به پذیرش آن نیستند.
آنان بر این گمانند که انکار علم و تاریخ (ظنی و ابطال‌پذیر و ابطال‌شده خواندن آن‌ها) هزینه‌ی کمتری به دنبال می‌آورد. محسن کدیور در مقاله‌ی «علم و دین، مطالعه موردی بازرگان» می‌نویسد:
«گزاره‌های دینی، به ویژه در حوزه‌ی اعتقادات و امور ایمانی، ثابت، فرازمانی و غیرمتغیرند» اما: «روزی عمر فیزیک نیوتنی و اصول ترمودینامیک به سر خواهد رسید.»
بدین ترتیب، از نظر کدیور، در تمامی موارد و مصادیق تعارض بین فرآورده‌های وحیانی با یافته‌های انسانی (فیزیک، زیست شناسی و ...) باید قوانین (تئوری‌های) علمی کنار نهاده شوند و باورهای دینی حفظ گردند. برای این‌که مطابق این نوع دین شناسی، باورهای دینی، گزاره‌های ثابت، فرازمانی و غیر متغیرند؛ اما نظریه‌های علمی، نظریه‌هایی موقتی و زودگذرند. پس به هیچ وجه نباید نگران موارد و مصادیق تعارض علم و دین بود.
راه‌های دیگری هم برای حل مسأله‌ی تعارض وجود دارد. می‌توان به اقتفای پل فایرابند، علم را «ایدئولوژی» خواند و به هیچ وجه نگران تعارض باورهای دینی خود با این ایدئولوژی نبود. به نظر فایرابند، نظریه‌ی تحول داروین، هیچ مزیتی بر داستان خلقت کتاب مقدس ندارد.
۴- انکار امام زمان و پیامدهای آن:
فرض کنیم یک مسلمان شیعه پس از کاوش، تحقیق و درخواست ادله از قائلان، به این نتیجه منتهی شود که نه تنها هیچ دلیلی بر وجود امام زمان وجود ندارد، بلکه شواهد و قرائن حاکی از آن است که این مدعا را کسانی برای تأمین منافع خود برساخته‌اند. انصاف علمی، صداقت اخلاقی و وظیفه‌ی ایمانی او چه حکم می‌کند؟ آیا باید منافقانه و از سر ریا بگوید که امام زمان وجود دارد؟
مقتضای انصاف علمی و صداقت اخلاقی روشن است که چیست؛ پس باید دید که وظیفه‌ی ایمانی در چنین شرایطی چیست؟ قرآن فرمان می‌دهد: «و لا تقف ما لیس لک به علم: و آن‌چه به آن علم نداری پیروی نکن (اسرا، 36)»
طباطبایی در تفسیر این آیه نوشته است: «این آیه از پیروی و متابعت هر چیزی که بدان علم و یقین نداریم نهی می‌‏کند؛ و چون مطلق و بدون قید و شرط است، پیروی اعتقاد غیر علمی و هم‌چنین عمل غیر علمی را شامل گشته و معنایش چنین می‏شود: به چیزی که علم به صحت آن نداری، معتقد مشو؛ و چیزی را که نمی‌‏دانی، مگو؛ و کاری را که علم بدان نداری، مکن؛ زیرا همه این‌ها پیروی از غیر علم است ...
انسانی که سلامت فطرت را از دست نداده و در اعتقاد خود پیرو آن چیزی است که آن را حق و واقع در خارج می‌‏یابد؛ و در عملش هم آن عملی را می‌‏کند که خود را در تشخیص آن محق و مصیب می‌‏بیند ... از این‌جا نتیجه می‌‏گیریم که انسان سلیم‌الفطرة در مسیر زندگیش هی چوقت از پیروی علم منحرف نمی‌‏شود، و دنبال ظن و شک و وهم نمی‌‏رود9.»
اما آیت‌الله مکارم شیرازی، بر خلاف صریح قرآنی و تفسیر طباطبایی، اخیراً فتوایی به شرح زیر صادر کرده است: «هر گاه ثابت شود کسی این گونه سخنان را گفته است، به یقین مرتد است و از نظر علمای اسلام پاک نمی‌باشد ... ما جواب شبهاتی مانند شبهه فرد مزبور درباره امام زمان (ع) را در کتاب حکومت جهانی مهدی (ع) داده‌ایم؛ ولی بدانید این افراد از طرز سخنانشان پیداست که مغرض هستند و پاسخ به درد آن‌ها نمی‌خورد10.»
فقها اعتقاد به ضروریات دین را شرط مسلمانی دانسته و انکار ضروری دین را موجب خروج از مسلمانی و ارتداد تلقی می‌کنند. در خصوص مصادیق «ضروری دین» مابین فقها اختلاف نظر وجود دارد. آقای خمینی که استاد فقهای فعلی بود، در کتاب طهاره در این خصوص چنین نوشته است:
«آن‌چه در حقیقت اسلام معتبر است و پذیرنده‌ی آن مسلمان محسوب می‌شود، عبارت است از اصل وجود خدا و یگانگی او، نبوت و احتمالاً اعتقاد به آخرت. بقیه قواعد عبارتند از احکام اسلام که دخالتی در اصل اعتقاد به اسلام ندارند.
حتی اگر کسی به اصول فوق معتقد باشد، ولی به خاطر شبهاتی، به احکام اسلامی اعتقادی نداشته باشد، این فرد مسلمان است؛ به شرطی که عدم اعتقاد به احکام منجر به انکار نبوت نشود.
نمی‌شود کسی هیچ یک از احکام اسلامی را قبول نداشته باشد، مع ذالک معتقد به نبوت باشد. پس اگر بدانیم کسی اصول دین را پذیرفته و اجمالاً قبول دارد که پیامبر احکامی داشته، ولی در وجوب نماز یا حج تردید داشته باشد و گمان کند نماز و حج در اوایل اسلام واجب بوده ولی در زمان‌های اخیر واجب نیستند، اهل دین، چنین فردی را نامسلمان نمی‌شمارند؛ بلکه دلایل کافی برای مسلمان بودن چنین شخصی وجود دارد که طبق مفاد آن دلایل، هر کسی که شهادتین را بگوید مسلمان است.»
و در ادامه می‌افزاید: «انصاف در این است که ادعای این‌که اسلام عبارت است از مجموع آن‌چه از احکام و عقاید که پیامبر اسلام آورده است و عدم التزام به برخی از آن‌ها به هر دلیلی، موجب کفر می‌شود این از جمله ادعاهایی است که نمی‌توان تصدیق کرد11.»
بدین ترتیب، از نظر آقای خمینی فقط باور به توحید و نبوت، و احتمالاً آخرت، شرط مسلمانی است. اصل امامت شرط مسلمانی نیست؛ چه رسد به اعتقاد به امام زمان.
اگر فقیهی، باور به امامت را شرط مسلمانی اعلام کند، با آن فتوا بیش از یک میلیارد مسلمان را مرتد به شمار آورده است. برای این‌که غیر شیعیان، اعتقادی به امامت ائمه شیعیان ندارند.
اگر فقیهی اعتقاد به امام دوازدهم شیعیان را شرط مسلمانی اعلام کند، با این فتوا نه تنها بیش از یک میلیارد مسلمان را مرتد به شمار آورده، بلکه تمام شیعیان غیر دوازده امامی را هم مرتد محسوب کرده است.
علاوه بر مسأله تعیین مواردی که انکار و نفی آن‌ها باعث ارتداد خواهد شد، مسأله‌ی دیگری هم مورد عنایت بوده است که توجه به آن، تقریباً حکم ارتداد را بلامصداق خواهد کرد.
مطابق فتوای آیت‌الله منتظری، اگر فردی پس از یقین به حقانیت دین اسلام، از سر عناد و لجاجت، اسلام را انکار و به مبارزه‌ی عملی با آن بپردازد، مرتد است. ایشان می‌فرمایند:
«حکم مرتد یعنی کسی که با یقین به حقانیت اسلام، از روی عناد و لجاجت یا انگیزه‌های دیگر، آن را عملاً انکار می‌کند و در صدد مبارزه با آن بر می‌آید، اعدام است؛ ولی صرف اظهار نظر مخالف که ناشی از شک و شبهه به اسلام یا بعضی احکام آن باشد، موجب ارتداد نمی‌شود[12].»
اما چه باید گفت وقتی که «مرجع دولتی»، «شریعت دولتی» می‌سازد؟ یعنی مطابق میل ولی فقیه فتوا صادر می‌کند.
نکته‌ی جالب این است که مکارم شیرازی ادعا می‌کند که درخواست‌کننده‌ی دلیل «مغرض» است و پاسخ به دردش نمی‌خورد. این، یعنی بستن باب گفت و گو و اقامه‌ی دلیل و برهان، و گشودن باب خشونت و ترور.
جنایت، جنایت است. صدور فرمان قتل دگراندیشان، عملی مؤمنانه و مقدس نیست. جنایت و ترور، تنها چاره‌ی بی‌چارگی فقدان دلیل و برهان است.
مکارم شیرازی گمان می‌کند «مسلمانی» مسلمانان مشروط به تأیید اوست؛ اما اگر ایمان و دین‌داری و مسلمانی مشروط به تأیید «مراجع درباری» باشد، که نه تنها در برابر جنایات بی‌شمار (قتل عام هزاران زندانی سیاسی تابستان ۶۷، قتل‌های زنجیره‌ای وزارت اطلاعات یا به ادعای ولی فقیه: «سربازان گمنام امام زمان» و ...) و ستمگری نظام جمهوری اسلامی سکوت کرده‌اند، بلکه خواهان گسترش سرکوب و ستمگری و حکومت ترور هستند، چنان ایمان و مسلمانی‌ای کمترین ارزشی ندارد.
بی‌جهت نبود که امام محمد غزالی می‌گفت: «دل از ولایت فقیه خارج است[13].» ولایت فقیه، ولایت بر اجسام است و این ولایت با نیروهای نظامی - انتظامی - امنیتی به دست آمده است.
     
  
مرد

 
shahab6677: به نظر «قرآن محمدی»، اثبات سخن خدا بودن قرآن ناممکن است.
ما میگیم شاهنامه را فردوسی سروده است.
اگر كسی بیاید و بگوید كه شاهنامه سروده فردوسی نیست و از جانب خدا بر فردوسی نازل شده است ما با تمام شواهد تاریخی فقط فقط می توانیم اثبات كنیم كه این شاهنامه سروده فردوسیست نه خدا. این دلیل عقلی برای قرآن هم صدق می شود .ما با تمام شواهد تاریخی می توانیم اثبات كنیم كه قران نیز سروده و افكار محمد پیامبر است نه خدا.
این یكی از دلایلی است كه اكبر گنجی در یكی از مقاله های خودش آورده
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
     
  
مرد

 
فکر کنم يکم اگر دقت کنيد در مي يابيد که حضرت محمد يک چوپان بي سوتد بوده مثل حضرت موسي و خيلي از پيامبران ديگه پس نميتونسته چنين کتابي را تاليف کن
قران براي حقانيت خودش به قول خودمون حريف طلبيده و ميگه اگر کسي ميتواند يک ايه نظير ان بياورد
نکته ايات قران در حال حاضر توسط دانشمندان و رياضي دانان به کلي از فرمولي خاص و اعجاب انگيز برخوردار است و با تغيير دران به کل اهنگ و وزن ان سوره به هم ميخورد
3.چرا فقط به يک پيغمبر گير ميديد اگر دنبال ول گرديو ازادي بي حد و مرز ميگرديد توي هيچ ديني پيدا نميکنيد بهتر بي دين بمونيد
راجع يک سري مسائل همه کس نميتون صحبت کنه اهلش ميخواد
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
polipo: چوپان بي سوتد
به نظرت محمد بی سواد بوده؟
آیا خدیجه كه یك بازرگان بزرگ بوده شخص بی سوادی مثل محمد كه چوپان بودرو رییس كاروان بازرگانی می كنه؟ ایا عقل سالم این اجازرو میده؟ تو اگه تاجر باشی این كارو میكنی؟
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
     
  
مرد

 
nimachi: اولین زنی كه به محمد محبت نشون داد خدیجه بود. محمد هم كه تا اون موقع از محبتهای زنانه به خود محروم بود. یه پسر با اینكه زیر محبت مادر و اطرافیانش بزرگ میشه به اولین دوست دخترش خیلی وابسته میشه كه همون عشق اول زندگیشه. حالا محمد كه از محبتهای اطرافیان بهرمند نبود و همش تو بیابان گله داری میكرد مشخصا با كوچكترین محبت جذب می شد كه این محبت توسط خدیجه به محمد داده شد. بنظر من اگه خدیجه 60 ساله هم بود محمد باز اورا به زنی می گرفت
خوب اینم یه بعد قضیه است ولی من میگم از همون اول پیامبر دنبال قدرت بوده قدرت و ثروت لازمه یكدیگرند
راستی بحث امام زمان بود
همه قبول داریم پیشرفت كشورها به دلیل همین عقله درست خوب حالا عقل شما قبول میكنه یه نفر 1500 سال غیب بشه و اگر هم شما بخواهی در این مورد تحقیق كنی یا ملحد و كافر میشی یا بهت میگن انسان با عقلش خیلی چیزها رو نمیفمه هر چی ما میگیم قبول كن و غلام حلقه به گوش ما باش و بذار پول نفت مملكت رو بخوریم و ماشا... گردنامون كلفتر بشه تا زمانی كه موعودمون ظهور كنه حكومت باید دست ما باشه حالا این موعود كی ظهور میكنه معلوم نیست
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
     
  
مرد

 
mehrdad22222: چرا فقط در مورد خدا یا اسلام یا حضرت محمد و خاندان پاكش حرف میرنید و كلی اراجیف و چرندیات بی منطق و بی سند میبافید؟؟؟ كارتان به جایی رسیده كه حتی به سایر ادیان و اعتقادات مردم توحین میكنین . بالاخره یه روز حقایق مشخص میشه
شما اگه راست میگین چرا دین خودتان را تبلیغ نمیكنین ؟؟چرا از خوبی های دین خودتان نمیگویید تا مردم را جذب دین خود كنید؟؟؟؟؟ همیشه حرف حق تلخ است . پس شما هم حقایق رو میدانید و خوب میدانید اشتباه میكنید ولی حیف گمراه شدید . بعضیا به خاطر پول و بعضیا به خاطر افكار شوم بعضی از گروه های سیاسی. آری شما فقط دنبال خراب كردن اسلام و حقانیت قرآن و خدا هستید ولی مطمىن باشید در این كار موفق نخواهید بود .
حالم گرفته میشه وقتی میبینم كه یه عده از خدا بی خبر كه حتی مرام خودشونم نمیشناسن خیلی راحت به اعتقاداتم حمله میكنن . سوال ؟ چرا فقط به خدا و اسلام حمله میكنید ؟؟؟ این خود نشانه ی حقانیت خدا و اسلام است
تو چرا كاسه داغ تر از آش میشی؟ ما تمام اینارو بی منطق و بی سند می گیم تو خلاف اینارو بگو باسند تا مت قبول كنیم.
این استدلال تو خیلی باحالا چون فقط به خدا و اسلام حمله می شه دلیل حقانیت آنهاست اگه اسناد و منطقت تا همین اندازه است كه هیچی بگو كه ما بدونیم بحث بی فایده است اگه نه بیا و حرف بزنیم به شرطی كه ایمانت تصمیم گیر نباشه و عقلت تصمیم بگیره
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
     
  
مرد

 
Mohsen_Sadeghi69: همه ادیان اومدنش و پیش بینی کردن البته در مقابلش دجال هم ظهور می کنه که اگه کسی واقعا خواست بدونه اینا کین بهم پیغام بده تا واسش توضیح بدم.
این همش آرزوی ملتها بوده یک راه برای اینکه به ظلم وستم پایان بدن هیچکدومشون هم هیچ دلیلی برای اینکه وجود داشته باشند وجود نداره این یک آرزو هست وهرحکومتی هر مکتبی وهرایدئولوژی از اون سوئ استفاده کرده مثل بقیه قضایا که ازش سوئ استفاده میکنند نظیر حقوق زنان حقوق مستضعفان وجاممعه بی طبقه که این از کمونیستهاست
amir1213: مثلا همین 20% سود داشتن كه بیشتر باشه حرامه
amir1213: حقوق زنان
همین نشون میده که قوانین قرآن قابل استفاده نیست چون حکومتی که قرآن واسلام هم پایه های اون هستند با هزار دوز وکلک وتوجیه وبه اسم کارمزد وحرفهای دیگه خودشون به جنگ خداوپیغمبرخودشون رفتند وشکست راپذیرفته اند چون اقتصاد مدرن اقتصاد ربوی است ولی اینها خودشون رباخوارترین کشورجهان هستند درآمریکا واروپا بهره بانکی 1درصد واین درحالیه که اگه اونا بهره روبیشترکنند ارزش پولشون بالاتر میره بیشترین سود دربین کشورهای پیشرفته مربوط به استرالیا واونم 4درصد هست واسه همین همه میرن اونجا سرمایه گذاری میکنند
قرآنی که میگه مرد برتر اززنه زنها روباید کتک زد زن رو درردیف با قضای حاجت گذاشته میگه زنان کشتزارشماهستند حق طلاق رو به مرد میده برای شاهد ارزش زن نصف مرده کجای این قوانین مترقی ومربوط به حاله اینها مربوط به گذشته هست

mohandes1: شما به اسلام درست شك نكنید
1400ساله که همه میگن اسلام خوبه مسلمونا بدن من نمیدونم کی ما این اسلام خوبه رو پیدا میکنیم هر حکومتی هرملتی اومده گفتند اینا اسلام واقعی نیستند پس کمونیستها هم میتونند بگن این کمونیسم واقعی نیست لیبرالها هم بگن این لیبرالیسم واقعی نیست اسلام درست چیه چرامانباید این اسلام درست روببینیم نشستیم وپیشرفتهای علمی غیرمسلمونارو میبینیم ومیگیم چیزی نیست مال مابوده کاری نکردند اگه اتم کشف شده توقرآن بوده انرژی هسته ای ما کشف کردیم
در مورد شراب خیلی کمش خوبه ضدعفونی کنندس الکل مگه ازتقطیر شراب بدست نمیاد؟ درثانی حرام بودن شراب که مال اسلام نیست یهودیه هم شراب روحرام میدونه چرااسلام نگفت هرویین وکراک وشیشه وسیگار حرامه همین که شما میخوای این مطالبوکه گفتی روبا عقل بسنجی وتوجیه عقلی میاری معلومه که عقل روبرتر ازاون میدونی چرا مایک دانشمند صاحب منصب مثل انیشتین تومسلمونا نداریم چندتا دانشمند هم که تومسلمونا مثل ابوعلی سینا ورازی بودند همه ایرانی اند وتکفیر شدند والا بگرد توعربستان یه دانشمند مثل بوعلی پیداکن اگه تونستی پیداکنی

mohandes1: اسلام جلوی پیشرفت هیچكیییی رو نگرفته
والشعراء یتبعهم الغاون الم تر انهم فی کل وادیهیمون وانهم یقولون مالایفعلون
گمراهان ازپی شاعران میروند آیا ندیدهای که شاعران درهر وادیی سرگشته اند وچیزها می گویند که خودعمل نمیکنند؟(شعرائ226-224)
من نمیدونم اگه حافظ وسعدی وفردوسی ماازاین حکم عدول نکرده بودندچه به روزادبیات مامیومد
والکفر علی اربع دعائم علی تعمق و.....فمن تعمق لم ینب الی الحق
یکی ازارکان 4گانه کفر تعمق است پس هرکس تعمق کرد به حق نرسید(نهج
البلاغه حکمت 31)

پس ای پرسنده بیندیش واز انچه قران به وصف پروردگار به تومینماید بپذیرونورهدایت قرآن راچراغ راه خودگیروازآنجه شیطان تورابه دانستن آن وامیدارد وکتاب خداتورابرآن واجب نمیشماردودرسنت رسول وائمه هدی نشانی ندارد دست بداروعلم اورابه خداواگذاروبدان کسانی درعلم دین استوارند که اعتراف به نادانی بی نیازشان کردهاست تا ناندیشیده پادرمیان گذارند وفهم آنچه درپس پرده های غیب نهان است آسان انگارند.....
نهج البلاغه خطبه اشباح نهج البلاغه شهیدی ص 74و75

گوییم درسه مساله چاره ای جزتکفیرنیست
1-قدم عالم واینکه همه جواهرقدیمند2-خدای تعالی به جزییات حادث ازسوی اشخاص اخاطه علمی ندارد3-انکاربرنگیختن تن هاوحشرآنها
(محمد غزالی تهافت الفلاسفه ترجمه علی اصغرحلبی چاپ دوم ص 307)
پاسخ بوعلی سینا:کفرچومنی گزاف وآسان نبود محکمترازایمان من ایمان نبود و...
فقها ملاصدرا هم تکفیر کردند

mohandes1: بسیط رو مسطح معنی كرده بودی.اگه 10 نفر اینجوری بخوان معنی كنن خدا بخیر بگذرونه
اون بسیط نیست بِساط هست به معنی فرش وقالیچه با بَساط هم اشتباه نکنید
هوالذی مدالارض (رعد 3)والارض فرشناهافنعم الماهدون(الذاریات 48)الذی جعل لکم الارض فراشا(بقره 2)والارض مددناها(الحجر19وق7)

اخه ازتشبیه کردن زمین به فرش وگسترده شدن غیرازمسطح بودن چه چیزی رومیشه درک کرد مگه فرش کرویه یک مسلمان بااین همه دانش درباره اسمان وزمین چه احتیاجی داشته که بره تحقیق کنه وببینه زمین کرویه یا نیست ازکلمه مدچه چیزی میشه استنباط کرد غیرازکشیدگی وگستردگی آخه مگه زمین کروی روبه کشیدگی میشه ربط داد
باتوجه به ایه 34سوره لقمان که میگه علم جنسیت جنین دررحم مادردرانحصارخداست کدوم دانشمندی جرات واردشدن وتحقیق دراین حوزه راداشته مخصوصادرزمان قدیم که دانشمندان مسلمان همه علوم یعنی دینی وغیردینی روباهم فرامیگرفتند
اکثراهل الجنه البله (پیامبراکرم )
بیشتراهل بهشت ابلهانند(تاریخ یعقوبی ج 2ص 102وهیثمی مجمع الزوایدج8ص79ومجلسی بحارالانوارج67ص9وج 94ص 94و98)
     
  
مرد

Prince
 
mamroza: حتی قرآن گفته از كجا بایید گردن زد و گفته اونایی كه از دین بیرون میشن بگیرید و گردن بزنید تا رعب و وحشت در دلشان بافتد و گفته سر راه كافران كمین كنید و تا امدند انها را بكشید جهاد كنید در راه اسلام بكشید و كشته شوید و زمین را از خونه كافران رنگین كنید
واقعا تاسف آوره که آدم هم نوعش رو گردنش رو بزنه.. این افکار قدیمی باید فراموش بشه
عشق من عاشقم باش!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈

دل نه اجبار میفهمد نه نصیحت...
آنکه لایق دوست داشتن است را دوست می دارد.
     
  
مرد

 
verver: داستان سیمرغ - منطق الطیر - عطار نمادی از موعود و منجیه
در حقیقت شخص مطرح نیست
popak_123: ببیند کلا و تمام ادیان یه همچین چیزی هست یعنی یه بابای ظهور میکنه مسلمون ها میگن مهدی مسیحیا میگن عیسی و...... اما مسعله اینه چرا اصلا یه همچین چیزی هست؟

ببینید اگر کسی از یک سلسله امامت نمونه عملا حجتخدا تموم میشه یعنی چیزی بنام جانشین امام عصر یا مسیح دیگه نداریم پس نتیجه عقلانی میگیریم که عملا ولایت فقیه ندایم و جانشین امام عصر هم نداریم در مسیحیت هم دیگه پاپ نداریم مجلس بزرگان کلیسا نداریم پس در نتیجه دکان خیلیها جمع میشه پس این مسعله چیزه خوبی واسه انها نیست چون دیگه واسطه میان انسان و خدا نیستند پس سلب قدرت میشن پس این شایعه توسط بزرگان همه ادیان بوجود امده

از طرفی واقعا هیچ مدرک مستند و قابل اتکای وجود نداره که امام زمان جانشینیش رو به در اون زمان خودش مشخص کرده باشه فقط یه بابای امد بین ملت و گفت امام غیبت کبری کرده من جانشینشم معلوم هم نیست کی ظهور میکنه سوال من اینه ایا غیبت امام زمان و سپردن جانشینیش به یک فرد و بطبع سپردن اینده مسلمونها بدست یکنفر انقدر مسعله کم اهمیتی هست که حتی نیاز به یک نوشته هم نداشته؟ یعنی ارزش مسلمون ها از یک تکه زمین کمتر بوده کهنیاز به سند داشته حتی در ان زمان؟
لطفا قبل از هر پاسخی به عقل خودتون مراجعه کنید و از تعصب دوری و به علمتون تکیه کنید که ملت مارو خرافات و قبول کردن هر حرفی بی لیل و مدرک به اینجا کشاند
دروغ محض
هر کسی میگه وجود داره باید اثبات علمی بکنه در غیر اینصورت دروغ محضه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
parmidaxxx: یه سوال
امام زمان مجرده و یا متاهله؟
اگه مجرده چرا سنت پیامبر رو اجرا نکرده و ازدواج نکرده تا دینش کامل شه!
اگه ازدواج کرده و متاهله یعنی همه خانواده اش هم غایب و از دیده ها پنهانن؟

این بابا اصلا وجود نداره كه بخوایم حرف رو به این قضایا بكشونیم.
چجور یكی میتونه نزدیك 8 قرن زنده باشه و جالبش اینجاست این شخص حتی نرفت جون پدرش رو نجات بده و فرار كرد حالا چجوری میخواد بیاد ما رو از جهل جور فساد نجات بده؟؟؟؟
بابا این خرافات رو بذارین كنار كمی روشنفكر باشید بسه این بچه بازیا و دكون باز كردنا....
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
صفحه  صفحه 1 از 14:  1  2  3  4  5  ...  11  12  13  14  پسین » 
مذهب
مذهب

امام زمان ، واقعیت یا دروغ / اکبر گنجی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA