ارسالها: 376
#1
Posted: 31 Jan 2011 11:32
ihnd: این توهین به هیچ دینی نیست. چون من از دین اسم نمیبرم. فکر نمیکنم به شخصی هم توهین کنم. چون از کسی هم اسم نمیبرم.
فکر میکنم دارم یک مسئله شخصی رو با دیگران در میان میذارم.
من فکر میکنم همه آدما یه لحظه هایی از خدا بدشون میاد. ولی هیچ کس به روی خودش نمیاره.
دوست دارم بدونم توی این احساس نفرت از خدا کسی دیگه هم شبیه من هست یا نه.
آهای خلایق،
من از خدا بدم میاد. باید کی رو ببینم؟
به قول میرزاده عشقی:
خلقت من از ازل یک وصله ی ناجور بود ................. من که خود راضی به این خلقت نبودم زور بود
آنکه نتواند به نیکی پاس هر مخلوق داد ................ از چه کرد این آفرینش را مگر مجبور بود
من از خدا بدم نیومده ولی یه زمان هایی شده كه واقعاَ به استیسال رسیدم و دلگیر بودم ولی شایدم تو راست گفته باشی بعضی وقتا یه بنده خدا رو دوست نداره
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی
ارسالها: 533
#2
Posted: 2 Feb 2011 14:19
ihnd: چون حتی به وجودش هم اعتقاد ندارم
چیزی كه وجود نداره چرا باید ازش متنفر بود اون كسایی كه ادیان رو بوجود آوردن رو .............
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 533
#3
Posted: 4 Feb 2011 03:10
ihnd: چون تمام اطرافیانت بهش اعتقاد دارن و اونقدر بزرگش کردن که توهم برت میداره که نکنه وجود داشته باشه!
خود من هم توی خونواده مذهبی بزرگ شدم بالای 4 سال عضو بسیج دانش آموزی و 4 سال هم عضو بسیج دانشجویی بودم توی مقطع كارشناسی ارشد با یكی از دانشجوها آشنا شدم كه عقاید ماركسیستی داشت اوایل آشنایی مون من به او می گفتم مگه میشه خدا وجود نداشته باشه تعصبات بسیار شدید مذهبی داشتم بهش میگفتم تو داری خودت رو گول میزنی ولی كم كم شك تو وجودم ریشه دوند تا اینكه بالاخره این شك به یقین تبدیل شد مثل آدمی كه از یك خواب 100 ساله بیدار شده تازه فهمیدم چه كلاه گشادی رو به اسم دین این همه سال سرم گذاشتند
یك حرفی هست كه میگن تا در بند دینی واقعیت رو نمی تونی ببینی
واقعیت رو خودت باید بدست بیاری هر كسی برداشت خودش از دین رو داره یكی مثل من دین رو قبول نداره یكی تعصب شدید روی دین داره
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 46
#5
Posted: 7 Feb 2011 11:31
تو باید ببینی علت زندگی كردن چیه اخه ما خدا رو بردم تو اسمونا .خدا همین پایین هاست ببین تو درون خودت نرفتی یا یه صدای كه درونه بهت میگه.به ادیان كار ندارم دین به معنای اصلی یهنی دكان كاسبی.اول خودت پیدا كن این فكر های كه میكنی قشنگه به خودت احترام بذار اول خودتو ببین بعد دیگرانو هر كی هر حرفی میزنه كه تورو عصبانی میكنه در این مورد ته دلت بهخند كم كم متوجه میشی دنیا هیچیه تا خوش نباشی همینم از دستت میره.تا بیای به این این همه فكرای جور وا جور بكنی ببین چی میخوای به خدا یه نیرویه كه تو بعضی اوقات بهش نیاز داری .اگر همه میتوانستند از استعداد های خود درست بهره بگیرند دنیا همان بهشت موعد میشوذ كه همه میخواهند. حكیم زكریای رازی .به این جمله فكر كن.به امید روز های خوب
انقدر به دنیا نگریسته ام که افسردم پس چشمانم نیازی به خوب شدن ندارد.حیکم محمد زکریای رازی
ارسالها: 96
#8
Posted: 24 Jan 2013 11:03
از خدا بدم بیاد نه چرا مگه خدا هم بد اومدن داره؟
به امید ایرانی آزاد و آباد بدون هزینه های گزاف از جان و جیب ملت از طریق آگاهی، آگاهی و آگاهی
ارسالها: 141
#9
Posted: 25 Jan 2013 16:26
درود
آره تا ۸ سالگی بارها و بارها از خدا قهر کردم بعدا دیگه کاریش نداشتم باهاش حرف هم نمی زدم.
اما الآن دو ساله فهمیدم نه خدا هست و نه دین و بقیه ی چیز ها الآن اگه بخوام به یکی فحش بدم به مسبب کار(حتی خودم)فحش می دم اگه از کسی کمک بخوام اون خودمم و به اعتقاد دیگران(خدا)پناه نمی برم.
باسپاس
می خواستم امضا بذارم،
اما دیدم همه تو این زمونه امضات رو جعل می کنن.
ارسالها: 63
#10
Posted: 6 Jul 2013 19:53
هرگز
فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزا بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد.
(کوروش کبیر)