ارسالها: 572
#1
Posted: 1 Jun 2011 14:54
من اینجا یك سری سوال مطرح می كنم و تمام دلایلم رو از قران و نهج البلاغه میارم و به شخصی توهین نمی كنم
نمی خوام بگم سنی ها خوبن یا شیعیان بد ولی خوبه یكسری از شیعیان تعصبی چشمشان را باز كنن.
راستی این مطالب و دارم از كتاب سرخاب سفید اب دارم بیان میكنم
توهین ممنوع
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 572
#2
Posted: 1 Jun 2011 14:55
• حکومت نظامی
1- علمای شیعه دائم بر این عقیده هستند که پس از رحلت پیامبر ص خلافت الهی حضرت علی توسط کودتای سقیفه بنی ساعده غصب شده است، و در واقع ابوبکر غاصب خلافت الهی علی بوده است، و کسانیکه حق علی را غصب کرده اند پس از رحلت نبی اکرم ص خفقان شدیدی ایجاد نمودند و هیچکس جرات مخالفت با ایشان را نداشته است و محیط به شکلی بوده است که حتی حرمت دختر پیامبر ص را نگه نداشته اند و به خانه او هجوم برده اند و باعث سقط جنین او شده اند و حضرت علی را نیز به زور و با طنابی به گردنش برای بیعت گرفتن به بیرون کشیده اند و غاصبان خلافت در مدینه و محیط آن زمان خفقان شدیدی ایجاد کردند.
حتی چنانچه به آخوندها بگویید: چرا کسی به حق الهی حضرت علی و غدیر خم اشاره ای نداشته؟ خواهید دید که همین پاسخها را خواهند داد و می گویند: ای آقا، در آن زمان درب خانه آتش می زدند و سیلی به گوش دختر پیامبر ص می زدند و طناب به گردن علی انداختند، شما نمی دانید که ابوبکر و عمر و طرفداران ایشان در آن زمان چه خفقانی ایجاد کرده بودند.
پس از این توضیحات من سوال خود را طرح می کنم:
می شود بفرمایید این چه خفقانی بوده که حتی زنان می توانسته اند علیه خلیفه در مسجد خطبه بخوانند؟ منظورم خطبة فاطمه زهرا است که به عقیدة شیعه پس از غصب خلافت حضرت علی در مسجد علیه ابوبکر ایراد شده.
این چه خفقانی بوده که زنان برای بیعت گرفتن به درب منزل انصار می رفته اند؟ چون شیعه بر این عقیده است که فاطمه زهرا به همراه حضرت علی به درب منازل انصار می رفته تا برای خلافت علی بیعت بگیرد.
اين چه خفقاني بوده كه پسر بچه اي 10 ساله (امام حسن) به ابوبكر مي گفته: از منبر پايين بيا؟
اين چه خفقاني بوده كه يك عرب به خليفه (عمر بن خطاب) مي گفته چنانچه بخواهي كج شوي با اين شمشير راستت مي كنيم؟
اين چه خفقاني بوده كه يك عرب خطاب به خليفه (عمر بن خطاب) اعتراض مي كرده كه چرا سهم پارچه و لباس تو بلندتر از ماست؟
فراموش نکنید شیعیان در مورد خطبه فاطمه زهرا نمی توانند بگویند: حضرت فاطمه دختر نبی اکرمص بوده و می توانسته این کارها را بکند، چون از آن طرف می گویند به همین دختر ظلم و ستم فراوانی شده و به گوش او سیلی زده اند و درب منزل را آتش زده اند و باعث سقط جنین او شدند. پس او نیز در خفقان به سر می برده و در واقع از همه بیشتر در این خفقان بوده و از همه بیشتر به او ظلم شده است.
پس این تضادها را چگونه توجیه می کنید؟ اگر ابوبکر و عمر خفقانی ایجاد کرده بودند پس خطبه فاطمه زهرا و رفتن نزد انصار برای اخذ بیعت دیگر چیست؟
2- سوال دیگر این است که یک حکومت باید چندین سال بر روی کار بیاید و طرفدار جمع کند تا پس از ایجاد شرایط لازمه بتواند ایجاد خفقان کند، پس چطور ابوبکر فوری پس از به دست گرفتن حکومت ایجاد خفقان کرده؟ آن هم در همان روز اول؟ او که هنوز بر سر کار نیامده بود و هنوز نمی توانسته خفقان ایجاد کند. چطور توانسته فوراً در همان ابتدای امر علیه بزرگانی چون علی و فاطمه دختر پیامبر ص ایجاد خفقان کند؟ و همچنین علیه بقیه مردم و مخالفین؟، و آیا بقیه مردم به همین زودی خدمات حضرت علی را فراموش کرده بودند؟ مگر اینکه همان جوابهای احمقانه سابق را بدهید که همه مردم و صحابه از همان ابتدای بعثت نفرت و کینه علی را در دل داشته اند و پس از رحلت پیامبرص این کینه ها را نشان داده اند!!! پس چنانچه همه مردم کینه حضرت علی را به دل داشته اند و اصحاب مرتد شده اند و بیعت خود در غدیر خم را فراموش کرده اند و در واقع دستور الهی مبنی بر خلافت حضرت علی را زیر پا گذاشته اند، پس با این اوصاف من سوال بعدی را مطرح می کنم:
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 572
#3
Posted: 1 Jun 2011 14:56
• در پی حکومت بر نا اهلان!..
3- این مردمی که چنین بوده اند و مرتد شده اند و دستوری به این مهمی را زیر پا گذاشته اند، پس آیا حضرت علی می خواسته بر چنین مردمی حکومت کند و حق خود را از ابوبکر پس بگیرد؟ این چنین مردمی که لیاقت خلافت حضرت علی را ندارند و چطور علی می خواسته بر آنها فرمانروایی کند؟ مردمی که از دستور الهی سرپیچی کرده بودند آیا به دستورات علی گردن مینهادند؟ پس چرا شما اینقدر سنگ خلافت را بر سینه می زنید؟ شما از یک طرف می گویید: صحابه مرتد شدند پس آیا علی می خواسته بر عده ای مرتد فرمانروایی کند؟ مردمی که از همان ابتدای بعثت کینه علی را در دل داشته اند و پس از رحلت پیامبر ص این کینهها را بروز داده اند، پس چطور علی می خواسته بر آنها حکومت کند؟ (شیعه می گوید: اصحاب پس از رحلت پیامبرص مرتد شده اند، ولی از طرفی می دانیم که اصحاب پس از رحلت نبی اکرم ص با شورش اهل رده به مقابله پرداختند، پس طبق نظر شیعیان عده ای مرتد به جنگ عده ای مرتد دیگر رفته اند!!!!)
• خانه از پایه ویران است!..
4- مورد بعدی این است که طبق روایات متعددی که در کتب شیعه آمده پیامبرص علم غیب داشته (و حتی امامان)، و مرتب به علی سفارش می کرده که چنانچه خلافت را به تو ندادند سکوت و صبر پیشه کن و غیره، و در واقع به شخصیت واقعی ابوبکر و عمر و عثمان و عائشه و... آگاهی داشته است.
حال ما می پرسیم: پس چرا پیامبر ص اینقدر این افراد را به خود نزدیک می کرده؟ و آیا علت به قدرت رسیدن ابوبکر و عمر و عثمان همین نزدیکی و خویشاوندی ایشان نبوده؟ پس نعوذبالله اولین مقصر در غصب خلافت الهی حضرت علی خود شخص پیامبر بوده، چون زمینه به قدرت رسیدن ایشان را فراهم کرده است.
• کودتای سفید
5- شیعیان می گویند: در سقیفه بنی ساعده کودتا شد و حق علی غصب شد و حتی بر این نظر هستند که ابوبکر و عمر قبل از رحلت پیامبر ص نیز به فکر غصب خلافت بوده اند و این عقیده از احادیث و روایات متعددی که در کتب ایشان بر علیه ابوبکر و عمر ثبت شده به خوبی نمایان است و مرتب به حدیث قرطاس اشاره دارند که پیامبر ص تقاضای قلم و دوات می کند تا جانشینی علی را متذکر شود و عمر از این موضوع مطلع می شود و اجازه این امر را نمی دهد چون از همان موقع به فکر غصب خلافت علی بوده است.
موضوعی که بین شیعه و سنی مشترک است این است که انصار در سقیفه جمع شدند تا خلیفه ای انتخاب کنند و این موضوع به اطلاع ابوبکر و عمر می رسد و ایشان خود را به سقیفه میرسانند.
حال ما می پرسیم: این چه کودتایی بوده که خود ابوبکر و عمر از آن بی اطلاع بوده اند؟ شما که می گوئید: ایشان از قبل نیز به فکر غصب خلافت بوده اند، پس چرا از ماجرای سقیفه بی اطلاع بوده اند؟ و تازه به آنها خبر داده اند تا به آنجا بروند.
شیعه خواهد گفت که چون انصار از قصد و نیت ابوبکر و عمر با خبر بوده اند زودتر به سقیفه رفته اند تا خودشان خلیفه ای را انتخاب کنند!!!
(جالب است که همه دنیا از قصد ابوبکر و عمر با خبر بوده اند ولی پیامبر ص این موضوع را نمی دانسته و ابوبکر و عمر را مرتب به خود نزدیک کرده و اگر این موضوع را می دانسته چرا برای پس از رحلت خویش فکری نکرده تا خلافت الهی علی توسط ایشان غصب نشود؟!)
می پرسیم: چرا انصار در جریان انتخاب خلیفه در سقیفه و در مقابل مهاجرین نگفتهاند: ما با علی بیعت می کنیم؟ اگر نمی خواسته اند ابوبکر خلیفه شود چرا در انتها با او بیعت می کنند
• کودتایی در مسئولیت الهی
چطور انصار متوجه موضوع بوده اند و سریعاً به فکر سبقت گرفتن از ابوبکر و عمر افتاده اند ولی خود حضرت علی متوجه این موضوع مهم نبوده و برای حفظ خلافت الهی فکری نکرده؟ تازه به عقیده شیعه حضرت علی علم غیب هم داشته.
اگر بگویید: علی مشغول تدفین پیامبر ص بوده، می گوئیم: موضوع خلافت الهی نیز از نظر شما بسیار مهم است و از نظر شما مسئله امامت بسیار بسیار مهم است و به نظر شما غصب خلافت الهی باعث انحراف در اسلام شده که باعث ضربات بسیاری شده و خواهد شد و حتی شهادت امام حسین در کربلا را نیز از نتایج همین غصب خلافت می دانید، پس چنانچه اصحاب از قبل به فکر کودتا بودند به طور حتم حضرت علی متوجه می شده (یا حتی پیامبر توسط علم غیب به او می گفته) و چنانچه خودش برای حفظ خلافت الهی به سقیفه نمی رفت لااقل شخصی دیگر را به عنوان نائب می فرستاد و به هر نحوی که بود جلوی به خلافت رسیدن ابوبکر را می گرفت.
واقعاً خندهدار است که خلافتی الهی که توسط خداوند اعلام شده و پیامبر ص و ملائکه و علم غیب و غیره... پشتیبان آن بوده اند توسط دو نفر غصب شده است، دو نفری که شما اصلاً آنها را قبول ندارید.
تمامی این موارد نشان می دهد که ابوبکر و عمر سوء نیتی نداشته اند و از قبل به فکر کودتائی نبوده اند تا حضرت علی یا انصار متوجه باشند و زودتر اقدام کنند.
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 572
#4
Posted: 1 Jun 2011 14:57
• نام علی در قرآن
6- سوال بعدي كه بارها از شيعيان پرسيده شده و جوابي براي آن نداده اند اين است كه چرا در قرآن نامي از حضرت علي و خلافت و جانشيني او نيست؟ و همينطور نام امامان ديگر و امام زمان؟
جوابي كه شيعيان مي دهند اين است كه تعداد ركعات نماز نيز در قرآن نيست و براي فهم آن مي بايست به سنت و احاديث رجوع كنيم و در رابطه با خلافت نيز به احاديث مختلف رجوع ميكنيم!!!
در جواب مي گوئيم: شما شيعيان قياس را قبول نداريد و در اصول كافي از امام صادق حديث داريد كه ابوحنيفه را لعن كرده به خاطر قياس كردنش و گفته كه دين با قياس به دست نيايد. ولي خودتان در اينجا دست به قياس مي زنيد و اصول مهم مذهب خود يعني امامت را با فرعي از فروع دين يعني تعداد ركعات نماز قياس مي كنيد.
جالب است كه گاهي علماي شيعه مي گويند: ما در اصول عقايد قياس داريم و تنها در فروع ديني قياس را باطل مي دانيم ولي ناگهان مي بينيم كه در اينجا با فروع ديني نيز قياس مي كنند يعني تعداد ركعات نماز؛ پس نتيجه مي گيريم كه شيعه هرجا به نفع خودش باشد قياس مي كند.
از همه مهمتر اينكه اصول دين در جاي جاي قرآن به طور صريح و روشن و واضح بيان شده تا كسي بهانه اي نداشته باشد؛ اصولي چون توحيد و نبوت و معاد؛ ولي امامت كه از اصول بسيار مهم ديني نزد شيعيان است و حتي آنرا از نبوت هم بالاتر مي برند در قرآن بيان نشده و اين اصل مهم چه ربطي به تعداد ركعات نماز دارد؟ در قرآن علاوه بر اصول ديني كه بيان شده فروع دين نيز بيان شده؛ مثل نماز و زكات و حتي فروع فروع نيز بيان شده همچون وضو در سوره مائده آيه 6 ولي امري كه واضح است اين است كه ما بايد براي فهم بعضي امور ديني به سنت نبي اكرم ص مراجعه كنيم براي اموري چون تعداد ركعات و غيره؛ و اگر بنا بود در قرآن تمامي نكات ريز و فروع فروع فروع نيز بيان شود مي بايست كتابي حجيم در چندين جلد نازل مي شد و در انتها باز براي عده اي از مراجع ديني سوالاتي باقي بود و هيچكدام بدون سوال نمي ماندند؛ كافي است شما سري به رسالهها و كتب تفسيري ايشان بزنيد تا متوجه شويد.
پس قرآن موارد مهم و اساسي و اصولي را بيان نموده و راه بهشت و جهنم را به خوبي نشان داده و چنانچه مسئله امامت و خلافت و جانشيني حضرت علي اينقدر مهم بود حتماً بيان مي شد.
پس مي بينيد كه شيعه پاسخ نمي دهد و گاهي نيز جوابهاي احمقانهاي مي دهد همچون اينكه علت نبودن نام علي و مسئله خلافت به خاطر امتحان بوده و خداوند امت اسلامي را امتحان نموده و تنها ما شيعيان از عهده اين امتحان بر آمديم.
ما مي گوئيم: آيا خداوند در آخرين كتاب و فرستاده خود چنين كاري مي كند؟ و آيا خداوند در خود امر دين امتحان و شبهه ايجاد مي كند؟ و با اينكار بهانه را به دست گمراهان مي دهد تا در جهان آخرت بگويند ما متوجه نشديم و دين الهي را به خوبي نفهميديم يا اينكه خداوند حجت را تمام مي كند و آيات را به طور صريح و روشن و مبين و قابل فهم مي فرستد تا كسي بهانه اي نداشته باشد.
آيا قرآني كه حجت است داراي امتحان و پيچيدگي است؟ اينكه ديگر حجت نمي شود؛ حجت يعني بينه و دليل روشن و آشكار.
پس موضوع امتحان كه در قرآن نيز بيان شده مربوط به مال و فرزندان و... است نه مربوط به خود قرآن و خود دين و اصول مهم آن.
يكي ديگر از پاسخهاي شيعيان اين است كه ذكر نام افرادي كه در آينده خواهند بود (مثل امامان) باعث كينه و حسد و دشمني نسبت به ايشان خواهد شد ولي دليل ذكر نامهايي چون ذوالقرنين در قرآن اين است كه اين اشخاص مربوط به گذشته بوده اند و از دنيا رفته اند و ديگر كسي نسبت به ايشان حسد و كينه و دشمني پيدا نمي كند.
در جواب مي گوئيم: در سورة الصف آيه 6 آمده كه حضرت عيسي به بني اسرائيل ميگويد: بعد از من پيامبري مي آيد كه نامش احمد است.
پس چطور نام پيامبري كه 600 سال بعد مي آمده بيان شده است ولي نام جانشين بلافصل آخرين پيامبر و يا نام امامان ديگر و امام زمان بيان نشده است؟
و اما در مورد حسد و كينه و دشمني كه شيعه به ان اشاره دارد واقعاً جاي بسي خنده دارد چون دليلي مسخره و بي پايه و اساس است، چون ما مي گوئيم: چطور حسد و دشمني نسبت به اهل بيت ايجاد نشده است؟ از نظر شما تمامي دشمني ها نسبت يه ايشان صورت گرفته و خود شما از همه بيشتر به اين دشمني ها اشاره داريد از 25 سال خانه نشين شدن حضرت علي گرفته تا مضروب شدن حضرت فاطمه و سقط جنين او و شهادت امام حسين در كربلا و همچنين شهادت امامان ديگر چون امام رضا و حتي غيبت مهدي به دليل خطر كشته شدنش توسط حاكمان وقت.
پس چه حكمتي در نبودن نام ايشان در قرآن است؟ دشمني، كينه و حسد نسبت به ايشان ايجاد شده پس اين دليل شما مردود است.
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 572
#5
Posted: 1 Jun 2011 14:58
• وصیت پیامبر در حق اهل بیت به چه معناست؟
7- در خطبه 67 نهج البلاغه آمده که حضرت علی در مورد ماجرای سقیفه از یارانش ميپرسد که انصار در سقیفه چه گفتند؟ و آنها پاسخ مي دهند که انصار گفتند: زمامداری از ما و رهبری از شما مهاجرین انتخاب گردد پس حضرت علی فرمود: چرا با آنها به این سخن رسول خدا استدلال نکردید که آن حضرت درباره انصار سفارش فرمود: با نیکان آنها به نیکی رفتار کنید و از بدکاران آنها درگذرید و در اين هنگام یارانش از حضرت علي پرسیدند: چگونه این سخن آنها را از زمامداری و خلافت دور می کرد كه حضرت علی در پاسخ مي گويد: اگر زمامداری و حکومت در آنان بود سفارش کردن در مورد آنها معنایی نداشت.
حال ما در اینجا طبق گفته خود حضرت علی می گوئیم: اگر خلافت فقط منحصر به اهل بیت پیامبر ص بوده است پس چرا اینقدر پیامبر ص در مورد اهل بیت سفارش می کرده است (شیعه نیز دائم به این سفارشات اشاره دارد) اگر خلافت در بین اهل بیت می بود سفارش مکرر در مورد آنها معنایی نداشت، و به طور مثال ممکن بود مردم در غدیر خم یا جاهایی که شیعه معتقد است علی به عنوان خلیفه بلافصل معرفی می شده است به پیامبر ص بگویند: تو می بایست سفارش ما را به علی بکنی نه سفارش او را به ما، چونكه او پس از تو خلیفه و حاکم بر ما خواهد شد و بايد مراقب ما باشد. پس طبق این سخن حضرت علی نتیجه می گیریم که دستوری از سوی خداوند یا پیامبر ص مبني بر خلافت در اهل بیت نبوده است، و شما نیز نمی توانید سخن حضرت علی ص را قبول نکنید. در اين مورد نيز شيعه جوابي ندارد.
• امیر مؤمنان در پست نخست وزیری خلفاء پیش از خود
8- حضرت علي فرموده: مشورت دادن به ظالم همچون شركت در ظلم اوست.
ما مي پرسيم: پس چرا خود علي دائم به عمر مشورت مي داده است؟ و حتي به قول خود شما عمر بارها و حدود هفتاد بار گفته: چنانچه علي نبود عمر هلاك مي شد، و طبق اين سخن پس علي حداقل هفتاد بار به عمر مشورت داده است، و چطور دشمن اسلام و غاصب خلافت براي مشورت نزد او مي آمده؟!
شما كه معتقد هستيد عمر غاصب خلافت بوده و ظالم بوده؛ پس چرا حضرت علي به او مشورت مي داده است؟!
شيعه خواهد گفت: حضرت علي به خاطر اينكه اسلام منحرف نشود به عمر مشورت مي داده است.
در جواب مي گوئيم: پس طبق اين گفته اسلام منحرف نشده است چون حضرت علي با مشورت دادن جلوي انحراف آنرا گرفته و بنابراين تمامي ادعاهاي شما مبني بر تحريف اسلام به خاطر غصب خلافت علي مردود مي شود.
شيعه مي گويد: آن جامعه ايده آل با خلافت علي درست مي شده و به خاطر غصب خلافت نشده است.
مي گوئيم: شما از طرفي مي گوئيد: اسلام بسيار بسيار منحرف شده ولي از اين طرف مي گوئيد نخير منحرف آن چناني هم نشده و تنها آن جامعه ايده آل درست نشده؛ پس معلوم نيست شما چه مي خواهيد؟
• ابوبکر در تیرس
در رابطه با شورش اهل رده شيعه دائم به ابوبكر و اصحاب ايراد مي گيرد كه چرا ايشان مانع الزكات را كشته اند و مي گويند: اي واي بر آنها گويندة لا اله الا الله را كشتند!!!
بايد گفت: در ج52 بحارالأنوار باب سیره وأخلاقه و عدد أصحابه در خبر دوم از حضرت صادق و موسی بن جعفر نقل کرده که اگر قائم قیام کند به 3 چیز حکم می کند که احدی از ائمه و پیغمبران حکم نکرده اند، شیخ زانی را می کشد و مانع الزکاة را می کشد و ارث برادر به برادر دینی که در عالم اشباح برادر بوده اند، می رسد.
از شيعيان مي پرسيم: چرا امام زمان مانع الزكات را مي كشد؟ از شيعيان مي پرسيم: چرا حضرت علي 4000 نفر گويندة لااله الاالله را در جنگ نهروان كشت؟ 4000 نفري كه نه تنها لااله الاالله مي گفته اند بلكه حافظ سوره هاي قرآن هم بوده اند .
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 572
#7
Posted: 1 Jun 2011 15:04
• تأویلی شاخ دار!
حضرت علی در خطبه 92 نهج البلاغه فرموده: «مرا واگذارید و دیگری را به دست آرید». و فرموده: «من وزیر و مشاور باشم بهتر است تا خلیفه و حاکم» (یعنی تا کنون مشاور و وزیر خلفا بوده ام). در اینجا باز عالم شیعی می گوید: منظور حضرت علی از اینکه مرا رها کنید این بوده که شما توان عدل مرا ندارید!!! مي پرسيم: چرا پیامبر ص به کفار و مشرکین مکه این جملات را نگفت؟، طبق این عقیده، پیامبر ص هم باید به اهالی مکه می گفته شما تحمل قوانین سخت اسلام را ندارید و توان از بین بردن بتهایی که اجداد شما می پرستیده اند را ندارید و تحمل خواندن نماز در پنج وقت را ندارید یا تحمل یک ماه روزه داری یا دادن زکات و یا بقیه قوانین اسلام را، مگر حضرت علی می خواسته چکار بکند؟، کارهایی که پیامبر ص در همان ابتدای بعثت با آن فرهنگ جاهلیت و تعصب مردم انجام داد بسیار سخت تر بود.
• بیرغبتی در خلافت
حضرت علي در خطبه 205 در جواب طلحه و زبیر فرموده: «به خدا سوگند من به خلافت رغبتی نداشته و به ولایت بر شما علاقه ای نشان نمی دادم و این شما بودید که مرا به آن دعوت کردید و آن را بر من تحمیل کردید».
مي پرسيم: آیا کسی نبوت حضرت محمد ص را بر وی تحمیل کرده بود؟ یا خود پیامبرص از جانب خدا مامور بدان بود؟، پس چرا حضرت علی در این جا نسبت به خلافت الهی فرموده: علاقه ای بدان نداشتم و شما آنرا بر من تحمیل کردید؟ پس نتیجه می گیریم که دستوری از جانب خداوند نبوده، و گرنه اولین مقصر خود حضرت علی می شود که در گرفتن آن کوتاهی کرده و شما مطمئن باشید اگر دستوری از جانب خداوند بود حضرت علی اجازه نمی داد احدی آنرا پایمال کند و همینطور اصحاب
• علی تقیه نمیکند
طبق خطبه 8 نهج البلاغه تقیه در بیعت رد می شود، در این خطبه حضرت علی در مورد بیعت حضرت زبیر فرموده: «زبیر می پندارد با دست بیعت کرده نه با دل، پس به بیعت با من اقرار کرده ولی مدعی انکار بیعت با قلب است، بر او لازم است بر این ادعا دلیل روشنی بیاورد یا به بیعت گذشته بازگردد».
پس بيعت علي با ابوبكر، عمر و عثمان تقيه نبوده است.
• حجتهای ساختگی
حضرت علی در خطبه 90 نهج البلاغه فرموده: «حجت خدا با پیغمبر ما محمد ص تمام شد» (تمت بنبینا محمد حجته)، پس چرا شيعه امامان را حجت مي داند؟
31- آيا اگر حديث و روايت را از شيعه بگيريم ديگر چيزي براي گفتن دارد؟
• دروغهای شاخدار
در احاديث مورد قبول شيعه آمده كه تعيين كنندگان وقت ظهور كذاب و دروغگو هستند، سوال ما اين است كه چرا مراجعي چون آيت الله بهجت در هنگام قنوت خود گفته كه قاتل امام زمان به دنيا آمد يا آخوندها و مراجع ديگر نيز گهگاه تعيين وقت مي كنند و سر مردم را گرم ميكنند، مثلاً در جريان جنگ آمريكا با عراق مي گفتند: در احاديث آمده كه در آخرالزمان در عراق جنگي صورت مي گيرد كه بر سر طلاي سياه است و آن نفت است، يا مي گويند: سفياني در ارتش فلان كشور ديده شده است و مزخرفات ديگر، پس آيا اين تعيين كنندگان وقت ظهور جزء كذابين نيستند و چرا مراجع ديگر آنها را رسوا نمي كنند؟ البته دليل آن روشن است چون امام زماني وجود ندارد و شما به اين بهانه حكومت را در دست گرفته ايد و زمام عقل و دين مردم را در اختيار داريد.
34- در اصول كافي باب صفة العلم حديثي آمده به اين عنوان: همانا پيامبران درهم و دينار ارث ننهادند. پس چرا شيعه دائماً به فدك و ارث فاطمه از پدرش اشاره مي كند؟
• حدیث قرطاس و اهانت به پیامبر
شيعه دائم به حديث قرطاس اشاره دارد كه در آن پيامبرص تقاضاي قلم و دوات مي كند و...، اما سوالات:
- چطور پيامبر در آن 23 سال به ياد اين مطلب نبوده و در هنگام رحلت به ياد آن افتاد؟ آيا معقول است امري مهم را تا آن لحظه به تاخير انداخت؟ آيا بهتر نبوده كه اولاً: پيامبر ص پس از جريان غدير خم در مدينه (در پايگاه خلافت) نيز براي علي اخذ بيعت كند در صورتيكه چنين نكرده، ثانياً: براي مدتي علي را خليفه كند و خودش هم نظارت داشته باشد يا او را پيش نماز كند و امور مهم را به او بدهد تا اين امر در ذهن مردم جا بگيرد و امري عادي باشد، در صورتيكه پيامبر چنين نكرده.
- كي و كجا پيامبر ص به خاطر سخن كسي مطلب و دستور الهي را بيان نمي كند؟ چطور پيامبرص از ابوجهل، ابولهب و مشركين مكه نترسيد و سخناني بزرگتر از اين گفت، از نابودي بتها و خدايان كعبه و باطل بودن تثليث در مسيحيت و غيره...، و چنانچه شيعه بگويد در روايات ديگر ما آمده كه پيامبر پس از بيرون رفتن اصحاب سخن خود را به علي گفته، بايد بگوييم: بحث ما در مورد اين حديث است نه احاديث ديگر، شما كه بر اين امر تاكيد دارد و در كتبي چون سليم بن قيس هلالي آمده و در ضمن امر الهي بايد به همه ابلاغ شود و مگر اصحاب پيامبر ص از مشركين مكه بدتر بوده اند؟
- شما كه مي گوييد: عمر گفته: پيامبر هذيان مي گويد، و با اين سخن او بين طرفداران علي و اصحاب ديگر كشمكش ايجاد شده، پس در واقع ياران علي نيز در جلوي پيامبر ص صداي خود را بالا برده اند و درگير شده اند و مقصر هستند.
- مگر به عقيده شما دو ماه قبل از اين جريان پيامبرص حضرت علي را به عنوان جانشين خود معرفي نكرده بود؟ مگر براي او بيعت نگرفته بود؟ پس تكرار آن براي چه بوده؟ و كسانيكه دستور الهي را زير پا بگذارند و بيعت خود را بشكنند آيا به نوشته پيامبر اهميت مي دهند؟
- پيامبر ص امي و بيسواد بوده، ولي در اين حديث فرموده: قلم و دوات بياوريد تا بنويسم (اكتب) در صورتيكه بايد مي گفته املاء كنم (املي).
- پيامبر ص كه سخن خود را نگفته پس شما از كجا فهميديد كه منظور او بيان خلافت علي بوده؟ شايد منظورش ابوبكر بوده؟ و همانطور كه قبلاً نيز گفتم نمي توانيد به سليم بن قيس و كتب ديگر اشاره كنيد و بگوييد در آنجا پيامبر سخن خود را گفته.
- اصول دين مي بايست در قرآن به طور صريح بيان شوند نه اينكه با حديث ثابت شوند و تازه در اين حديث هم پيامبرص چيزي نگفته، پس اين چه اصولي است؟ اين چه اصولي است كه به خاطر سخن يكنفر (عمر به عقيده شيعه) بيان نمي شود؟
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 572
#8
Posted: 1 Jun 2011 15:08
• دیدار با امام زمان
سوال بعدی پیرامون رویت امام زمان است.
در مجلات داخلی ایران مرتب می خوانیم که افراد بسیاری در قم یا جاهای دیگر پیدا شده اند که ادعای مهدویت داشته اند و این افراد کذاب توسط نیروهای قضایی دستگیر و روانه زندان شده اند.
حال می پرسیم: آیا رویت مهدی که در گذشته توسط شیعیان صورت گرفته و داستانهای آن نیز در کتب مختلفی ثبت شده، آیا احتمال نمی دهید که آن افراد نیز اشخاصی کذاب بوده اند و آن فرد شیعی را فریب داده اند؟!!!
فراموش نکنید که در گذشته دستگاههای قضایی خیلی پیشرفته نبوده اند تا این کذابین را دستگیر کنند.
• هجوم به خانه فاطمه
46- یکی از دلایل دشمنی شیعیان با عمر بن خطاب، خلیفه دوم، بخاطر یک سری از روایات است، و طبق آن شیعیان معتقدند که عمر و اطرافیان او به خانه ای که فاطمه در آن بوده، هجوم برده اند و درب منزل را سوزانده اند و باعث شهادت فاطمه زهرا و حتی جنین داخل شکمش شده اند که نامش محسن بوده است.
سوال: لطفاً صحت این روایت را ثابت کنید و فراموش نکنید منظور ما تنها و تنها اثبات موارد زیر بطور کامل است نه چیزی دیگر که بصورت مبهم و گوشه و کنایه باشد:
1- آتش زدن منزل یا درب منزل.
2- سقط جنین.
3- شهادت فاطمه زهرا بخاطر این هجوم.
حتی روایاتی که در کتب اهل سنت پیرامون این مسئله موجود است و علمای شیعه نیز دائم به آنها اشاره دارند تنها تهدید به سوزاندن منزل را بیان می کنند نه اینکه اینکار عملی شده باشد و همچنین سقط جنین و شهادت فاطمه نیز در آنها نیست.
در ضمن لطف کرده و به کتبی چون سلیم بن قیس هلالی اشاره نکنید، چون در چند قرن بعد ظهور یافته (قرن چهارم) و علمایی چون شیخ مفید آنرا رد کرده اند.
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 572
#9
Posted: 1 Jun 2011 15:14
• ملاقات با امام زمان
- طبق داستانهایی که در کتب شیعه ثبت شده، عده ای از شیعیان و علما توانسته اند که امام زمان را ببینند.
سوال: مگر این افراد قبلاً مهدی را دیده بودند که متوجه شده اند او مهدی است؟ و اگر خود مهدی خودش را معرفی کرده، پس مگر نمی دانید که شهادت فرد در مورد خودش قابل قبول نیست؟ از کجا معلوم که شخصی حقه باز نبوده که آن فرد شیعی را فریب داده و رفته؟
در ضمن این اشخاص در زمان زنده بودن نمی توانسته اند ادعای رویت مهدی را بکنند.
مورد معجزات و کرامات مهدی نیز مردود هستند و نمی توان به آنها استناد کرد، چون بطور خلاصه:
اولاً: این داستانها پس از مرگ این اشخاص جمع آوری شده اند و صحت و سقم آنها مشخص نیست و از کجا معلوم که دروغ نباشند؟ خود آن افراد نیز نمی توانسته اند این داستانها را بنویسند و در جایی پنهان کنند، چون ممکن بوده به دست مردم بیفتد و او را کذاب بخوانند. اگر هم نوشته اند و در جایی گذاشته اند و بعد از اینکه مرده اند توسط شخصی دیگر انتشار داده شده، پس دوباره می گوئیم که شهادت فرد در مورد خودش قابل قبول نیست.
ثانیاً: معجزه مخصوص انبیاء بوده برای اثبات نبوت خویش و بخاطر اینکه در قرآن ذکر شده اند ما نیز به آنها ایمان داریم و شما نمی توانید معجزات مهدی را با آیات قرآنی و معجزات انبیاء قیاس کنید.
ثالثاً: این داستانها و روایات، جزء اخبار واحد هستند و با خبری واحد برای کسی معجزه ثابت نمی شود. معجزات انبیاء در حضور مردم بوده تا باعث ایمان آوردن آنها شود، معجزات مهدی در وسط بیابان برای شخصی شیعه بوده که او را هم قبول داشته و ما نمی دانیم فایده این معجزات چه بوده است؟!!
رابعاً: برخی از این داستانها ادعای داشتن علم غیب برای مهدی می کنند که مخالف با آیات قرآن است که حتی پیامبر ص غیب نمی دانسته (اعراف/188 و انعام/50) و بنابراین مردود هستند.
خامساً: متن و محتوای بسیاری از این روایات دارای خرافات است و نمی تواند مورد پذیرش قرار بگیرد (و یا در مورد خمس هستند که البته دلیل آن روشن است).
سادساً: از کجا معلوم که این کارهای خارق العاده معجزه بوده و نوعی سحر و جادو و یا شعبده نبوده است؟
شما که همراه آن شیعه نبوده اید تا این موضوع را بفهمید؟
آن شیعیان که دانشمند نبوده اند و یا علم جادوگری یا شعبده بازی نداشته اند تا متوجه شوند. ساحران فرعون با علم سحر آشنا بوده اند و فوری متوجه می شوند که کار حضرت موسی سحر نیست و معجزه است، در زمان پیامبر ص نیز در میان مردم فصاحت کلام رواج داشته است، و قرآن نیز دارای فصاحت و بلاغت است و معجزه می باشد و به همین خاطر کافران نتوانستند مانند آنرا بیاورند.
پس نمی توان رویت مهدی توسط دیگران را قبول کرد (البته دلیل آن روشن است، چون چنین شخصی وجود ندارد، یعنی محمد بن الحسن العسکری).
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 572
#10
Posted: 1 Jun 2011 15:15
• مطهری در پی راه چاره
مطهري در کتاب سيري در امامت براي رهايي از تناقضات متعددي که در اين زمينه گريبانگير محققين شيعه شده پس از 1400 سال کشمکش، راه حل تازه اي ارائه داده و مي گويد: متکلمين شيعه اشتباه مي کردند که امامت را همان خلافت مي دانستند! خلافت، جزئي از امامت است، و وظيفه مهمتر امام، تفسير و توضيح و تبيين دين است!!!! ولي:
آيا مي شود هر از چندگاهي براي رهايي از سئوالات بي پاسخ، موضع خودمان را عوض کنيم؟
اين سخن مطهري مخالف نص صريح قرآن است: ﴿ ﴾ (مائده: 3) مي بينيد چقدر تاييد و تاکيد دارد که امروز دين کامل و تمام شد. همه اينها براي اين است که کسي هوس نکند پس از پيامبر ص به بهانه تکميل و تفسير دين، چيزي جديدي بياورد و موجب بدعت شود. كه متاسفانه آوردند و شد... (توسط تفکرات ابن سباء يهودي) و مگر در همان ابتداي قرآن در سوره بقره آيه 2 نمي خوانيم: ﴿ ﴾، لاريب يعني نبودن شك، ظن و ترديد و شما چيزي را كه در آن شك داريد توجيه و تفسير مي كنيد نه چيزي را كه روشن، مبين، واضح و بدون شك و شبهه باشد.
مخالف کامل با اصل خاتميت است.
فهرست نام امامان تا 150 سال مي شود آيا اتفاقي که در طول هزاران سال عمر بشر نيفتاد مي توانست در عرض چند نسل بيفتد؟ آن هم با آن شرايط بيسوادي و عدم وجود وسايل ارتباط جمعي؟
در زمان امامان شيعه مواردي مانند: بيمه، مصرف مواد مخدر، قرصهاي اکستازي، ارتباط تجاري و سياسي با دول مشرک و کافري چون چين و شوروي و کوبا، شبيه سازي و... وجود نداشته. پس آيا بايد سلسله امامان و مفسران دين تا روز قيامت ادامه داشته باشد. و اگر بحث اجتهاد را پيش مي کشيد پس گناه حضرت ابوبكر و حضرت عمر چيست؟
مطهري به خوبي متوجه اين تناقض (شان حکومتي امام) شده و مي گويد شان اصلي امام، تفسير و توضيح دين و مقام معنوي امام است و شان حکومتي فرع آن است! خوب، اين که مشکلي را حل نمي کند. ما نيز اين سخن را قبول داريم، ولي تمام دعوي بر سر خلافت است و اينکه شما طبق کدامين دليل، معتقد به وجود نص هستيد؟
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست