انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 1 از 8:  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین »

زمان و مکان


مرد

 




خدا و زمان و مکان هم زمان وجود داشته اند......:
زمان و مکان همان خدا هستند؟

نمیشه خدا وجود داشته باشه و بعد خود خالق زمان و مکان باشه چون وقتی از وجود چیزی
حرف میزنیم حتما زمان و مکان هم برای توجیح وجود اون باید بکار بببریم.

نمیشه چیزی باشه ولی زمان و مکانی وجود نداشته باشد
نتیجه این دوتا چیز رو خدا نیافریده پس خدا خالق همه چیز نیست

آیا با حرفهای بالا موافق هستید؟
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
     
  
مرد

 
hshhsh: هان ؟
بحث خیلی ساده است
برای اینکه چیزی وجود داشته باشه باید مکان و زمانی وجود داشته باشه تا اون چیز موجودیت پیدا کنه. پس نمیشه خدایی وجود داشته باشه و مکان و زمانی نباشه و خدا زمان و مکان رو بوجود بیاره
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
     
  
زن

 
nimachi: خدا و زمان و مکان هم زمان وجود داشته اند......:
زمان و مکان همان خدا هستند؟

نمیشه خدا وجود داشته باشه و بعد خود خالق زمان و مکان باشه چون وقتی از وجود چیزی
حرف میزنیم حتما زمان و مکان هم برای توجیح وجود اون باید بکار بببریم.

نمیشه چیزی باشه ولی زمان و مکانی وجود نداشته باشد
نتیجه این دوتا چیز رو خدا نیافریده پس خدا خالق همه چیز نیست

آیا با حرفهای بالا موافق هستید؟
خیر،كاملا باطل است.
nimachi: برای اینکه چیزی وجود داشته باشه باید مکان و زمانی وجود داشته باشه تا اون چیز موجودیت پیدا کنه. پس نمیشه خدایی وجود داشته باشه و مکان و زمانی نباشه و خدا زمان و مکان رو بوجود بیاره
زمان و مكان هنگامی معنی دارد كه در مورد موجودی زمینی و زمان وقوع رویدادی اشاره داشته باشد.
بالاخره هیچ چیزی بدون آغاز نیست پس خداوند باید خود مقیاس و واحد زمان را می آفرید مگر میشود غیر از خدا ی واحد خدایی دگر میبود و جهان دگر، از اینها گذشته زمان و مكان هیچ ربطی به وجود خدا ندارد . و در ضمن هیچ چیزی خود به خود شكل نمیگیرد.
     
  
مرد

 
nilofar200: اینها گذشته زمان و مكان هیچ ربطی به وجود خدا ندارد
چرا دلیل منطقی بیار؟
چرا در تعریف خدا این جمله را بکار میبرین که خدا از ازل بوده آیا این ازل مربوط به زمان نمی شه؟
آیا در تعریف خدا نمی گویید که خدا همجا بوده و هست؟
آیا این هم جا جز مکان نیست؟
nilofar200: زمان و مكان هنگامی معنی دارد كه در مورد موجودی زمینی و زمان وقوع رویدادی اشاره داشته باشد.
میشه بگی چرا؟
چرا برای خدا معنا دار نیست؟
همون طور که در بالا گفتم در تعاریفی که برا خدا بکار می برین از زمان و مکان استفاده می کنید
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
     
  
زن

 
nimachi: چرا دلیل منطقی بیار؟
زيرا مكان و زمان داشتن از خواص جسم است ، و مكان براي چيزي تصور مي شود كه داراي حجم وامتداد باشد و نيز هر چيز زمان داري از نظر امتداد و عمر زمان ، قابل تجزيه مي باشد و اين نيز نوعي امتداد و تركيب از اجزاء بالقوه بشمار مي رود پس نمي توان براي خداي متعال زمان و مكان در نظر گرفت و هيچ موجود زماندار و مكان داري واجب الوجود نخواهد بود .
nimachi: چرا در تعریف خدا این جمله را بکار میبرین که خدا از ازل بوده آیا این ازل مربوط به زمان نمی شه؟
آیا در تعریف خدا نمی گویید که خدا همجا بوده و هست؟
آیا این هم جا جز مکان نیست؟
1ـ حقیقت زمان:

الف) زمان، امتداد است،[1] وامتداد، عبارت است از چیزى که عقل انقسام آن را به اجزاء (دو جزء یا بیشتر) ممکن بداند (خواه تقسیم آن در خارج براى انسان ممکن باشد، خواه ممکن نباشد) به عنوان مثال خط (و نیز سطح و حجم)، یک امتداد است زیرا از نظر عقل قابل انقسام به دو پاره خط است و هر یک از آن دو پاره خط نیز خود قابل انقسام به دو پاره خط دیگر است و این قابلیت تقسیم پذیرى همواره ادامه دارد و از نظر عقل ممکن است هر چند در خارج وقتى ما تقسیم را ادامه دهیم به جائى مى‏رسیم که پاره خط آنقدر کوتاه مى‏شود که ما نمى‏توانیم آن را تقسیم کنیم امّا همین پاره خطى که در خارج قدرت بر تقسیم آن نداریم، از نظر عقل قابل تقسیم است چون به حکم خط بودن ـ بر خلاف نقطه ـ بُعد دارد و از همین رو عقل آن را قابل انقسام مى‏داند.

«زمان» نیز، امتداد است یعنى امرى پیوسته است که از نظر عقل قابل انقسام به اجزاء کوچک‏تر است به عنوان مثال هر ساعت را مى‏توان به شصت جزء تقسیم کرد و دقیقه نامید و هر کدام از آن اجزاء را به شصت جزء تقسیم کرد و ثانیه نامید و هر ثانیه نیز قابل انقسام به هزارم ثانیه و هر هزارم ثانیه قابل انقسام به اجزاء دیگر است و این قابلیت تقسیم پذیرى همچنان ادامه خواهد یافت.

نتیجه سخن: هر چیزى را که داراى نوعى اتصال و پیوستگى است به گونه‏اى که تقسیم آن از نظر عقل ممکن است، امتداد مى‏نامند و زمان امتداد است.

ب) زمان، امتداد سیال است (توضیح: در کتب فلسفه‏اى که به زبان عربى است از امتداد به (کم متصل) و از سیال به (غیر قارالذات) تعبیر شده است)، [2].

امتداد دو گونه است: 1ـ امتداد پایدار 2ـ امتداد سیّال(در کتب فلسفى، از امتداد به «کم متصل» و از پایدار به «قار الذات» و از سیال به «غیر قار الذات» تعبیر شده است.)

امتداد پایدار: امتدادى است که اجزاى آن، همه با هم موجودند مانند اجزایى که براى یک خط متصور است.

امتداد سیال: امتدادى است که اجزاى آن، هرگز با هم در وجود جمع نمى‏شوند؛ بلکه به تدریج یکى پس از دیگرى، موجود و معدوم مى‏شوند، به گونه‏اى که در آنِ واحد همواره یک جزء موجود است و سایر اجزاى آن، یا قبلاً موجود شده و الان معدوم گشته‏اند و یا بعدا موجود خواهند شد.

زمان از این گونه است یعنى امتدادى است که اجزاى آن هیچ گاه با هم موجود نیستند، بلکه همواره تنها یک جزء موجود است که در آنِ بعد معدوم و جزء دیگر موجود مى‏شود. از این رو زمان به گذشته و حال و آینده تقسیم مى‏شود. گذشته، معدوم شده؛ آینده هنوز موجود نشده و تنها حال موجود است و همواره حال، گذشته مى‏شود و آینده، حال (از آنجا که هر جزء فرضى زمان، خود داراى امتداد است و هر اندازه هم که تقسیم شود باز قابل انقسام عقلى است؛ هر جزء فرضى زمان را که در نظر بگیرید ـ هر اندازه هم که کوچک باشد مثلاً یک میلیونیم ثانیه یکباره موجود نمى‏شود بلکه به تدریج موجود مى‏شود)

نتیجه: زمان، امتداد سیال است یعنى، امر متصل و به هم پیوسته‏اى است که اجزاء آن با هم در وجود جمع نمى‏شوند بلکه به تدریج و یکى پس از دیگرى موجود مى‏گردند.

ج) زمان، امتداد سیال شى‏ء متحرک است.

حقیقت زمان ـ چنان که گذشت ـ امتداد سیال است؛ امّا باید توجه داشت که زمان ـ به عنوان یک امتداد ـ وجودى مستقل از سایر اشیا ندارد، بلکه امتدادِ شى اى است که داراى حرکت است.

توضیح: حرکت، عبارت است از تغییر تدریجى؛ مانند: تغییر تدریجى دماى آب از یک درجه به هشتاد درجه و تغییر تدریجى یک دانه کاشته شده در زمین به یک نهال و یک نطفه به یک انسان بالغ.

حرکت به معناى دقیق فلسفى آن، تغییر دفعى و آنى را در بر نمى‏گیرد. از همین رو حرکت داراى امتداد و پیوستگى است و این امتداد، امتدادى سیال است یعنى اجزاى فرضى آن هیچ گاه با هم موجود نیستند؛ بلکه به تدریج و یکى پس از دیگرى موجود مى‏شوند.

با توجه به اینکه قبلاً معلوم شد که «زمان، امتداد سیال است»، اکنون رابطه میان حرکت و زمان مشخص مى‏شود و آن اینکه: هر حرکتى داراى زمان است و زمان همان امتداد سیال است که در هر حرکت وجود دارد به عبارت دیگر، زمان امتداد و بُعد شئ متحرک است. از این رو، زمان بر خلاف تصویر ساده ذهنى ما، امرى مستقل و جداى از سایر اشیاء نیست بلکه بُعد و امتداد شئ متحرک است.

همان گونه که طول و عرض و ارتفاع وجودى مستقل و جداى از جسم ندارند بلکه امتداد ـ از نوع پایدار ـ و بُعد جسم هستند؛ زمان نیز وجودى مستقل و جداى از جسم ندارند بلکه امتداد ـ از نوع سیّال ـ و بُعد چهارم آن است.

د) هر حرکت، زمان مخصوص به خود دارد. همان گونه که طول، عرض و عمق، امرى مستقل و جداى از جسم نیستند؛ بلکه ابعاد و امتدادهاى هر جسم هستند و از این رو هر جسمى، طول، عرض و عمق مخصوص به خود دارد. همچنین زمان، امرى مستقل و جدا از حرکت نیست؛ بلکه بُعد حرکت و امتداد آن است لذا هر حرکتى، زمان مخصوص به خود دارد و ما به تعداد حرکت‏هاى موجود در عالم هستى، زمان داریم.

بنابراین، این تصویر ساده ذهنى ـ که زمان امرى مستقل و جداى از حرکت است و سپس حرکت با آن مقایسه و بر آن منطبق مى‏شود ـ تصویر درستى نیست. تصویر ساده این است که زمان امر مستقلى است که از ازل وجود داشته و سپس در بستر زمان، حرکت‏هایى پیدا شده است؛ مثلاً نطفه‏اى به کودکى تبدیل شده و آن کودک به سن جوانى و پیرى رسیده، سپس فرزند او همین مسیر را طى کرده است در حالى که واقع مطلب این است که هر حرکتى، بُعد و امتدادى مخصوص خود دارد که زمانِ آن حرکت است. از این رو هر حرکت زمان مخصوص به خود دارد؛ لیکن براى مقایسه اندازه حرکت‏هاى مختلف با هم، زمانِ یکى از حرکت‏ها را واحد و مقیاس عام قرار داده‏ایم و آن زمانِ حرکت وضعى زمین (حرکت زمین به دور خودش) است. این زمان را 24 قسمت کرده‏ایم و هر قسمت را یک ساعت نامیده‏ایم و هر ساعت را شصت قسمت کرده و دقیقه نامیده‏ایم و هر دقیقه را شصت قسمت کرده و ثانیه نامیده‏ایم. همچنین سى واحد از این زمان را یک ماه و دوازده ماه را یک سال و صد سال را یک قرن نامیده‏ایم. بنابراین، زمانِ عام هم خود زمانِ یک حرکتى خاصى است (حرکت وضعى زمین) که براى سادگى در هنگام مقایسه زمان‏ها با یکدیگر، آن را معیار عمومى قرار داده‏ایم؛ مانند این که متر را مقیاس عام براى سنجش طول قرار مى‏دهیم.

ه) زمان، ویژگى موجوداتى است که داراى حرکت و تغییراند.

با توجه به حقیقت زمان (امتدادِ سیال شى‏ء متحرک)، زمان ویژگى موجودِ متغیّر و متحرک است. از این رو هر موجودى که داراى حرکت و تغییر است، زمان دارد و هر موجودى که حرکت ندارد، زمان ندارد (نظیر طول، عرض و عمق که ویژگى موجود مادى و جسم است). هر موجودى که داراى جسم است، طول، عرض و عمق دارد و هر موجودى که جسم ندارد، طول و عرض و عمق ندارد.

همان گونه که در مورد موجودى که جسم ندارد، بى معنا است که براى آن طول و عرض ذکر کنیم (مثلاً نمى‏گوییم «ناراحتى من از این موضوع، چهل متر طول دارد»)؛ در مورد موجودى که حرکت و تغییر ندارد، نیز بى معنا است که تغییرات زمانى به کار بریم و آنها را در ظرف زمان قرار دهیم.

2ـ حقیقت مکان:

الف) تعریف مکان، [3]: هر موجودى که داراى امتدادهاى سه گانه (طول، عرض و عمق) است، این امتدادهاى سه گانه‏اش فضایى را اشغال مى‏کند. فضائى که این امتدادهاى سه گانه را احاطه کرده است، مکان آن موجود نامیده مى‏شود. (گاهى از باب مسامحه تنها به یکى از سطوحى که جسم را احاطه کرده توجه مى‏کنیم و به سایر سطوحى که در برگیرنده جسم است نظر نمى‏کنیم؛ (مثلاً مى‏گوییم: مکان فلان کتاب، روى میز است یا مکان رضا، فلان قطعه از زمین است (توجه ما به سطح زیرین کتاب و زیر پاى رضا است).

ب ) مکان، ویژگى موجوداتى است که جسم‏اند: با توجه به تعریف بالا، معلوم شد که مکان خصوصیت موجوداتى است که داراى ابعاد سه گانه‏اند (یعنى موجود جسمانى)؛ زیرا جسم، جوهرى است که ابعاد سه گانه دارد.

3ـ نتیجه زیر از شناخت حقیقت زمان و مکان به دست مى‏آید:

یکم: موجود مجرد، فراتر از مکان و زمان است؛ زیرا مکان ویژگى موجودى است که جسم دارد. از این رو مکان داشتن در مورد موجود غیر جسمانى، معنا و مفهومى ندارد، زیرا در جهات سه گانه امتداد ندارد تا مکان اشغال کند.

زمان نیز ویژگى موجوداتى است که داراى حرکت و تغییراند. از این رو موجود مجرد ـ که مجرد از ماده است تغییر و حرکت ندارد تا مقدار حرکت (زمان) داشته باشد، لذا موجود مجرد فرا زمان است.

دوّم: موجود مکانى و زمانى، ناقص و محدود است.

زمان و مکان، نشانگر نقص و کاستى موجود زمان‏مند و مکان‏مند است؛ زیرا موجود مکان‏مند اوّلاً محدود به مکان خاصى است (در جایى هست و در جاى دیگر نیست) ثانیا در وجودش محتاج و نیازمند به مکان است.

از طرف دیگر موجودى که زمان‏مند است به این معنا است که در او تغییر و حرکت وجود دارد. که دقیقا به معناى این است که آن شى‏ء کمالى را فاقد است و با حرکت به سوى آن، مى‏خواهد واجدِ آن شود. هسته‏اى که در زمین کاشته مى‏شود، تنه، شاخ، برگ و میوه ندارد و با حرکت به سوى درخت شدن، داراى این امور مى‏شود. پس حرکت نشانه فقر و نادارى است.

4ـ خداوند، مجرد تام و واجد جمیع کمالات و پیراسته از هر گونه نقص و کاستى است. خداوند، مبدأ هستى و سرچشمه همه وجودات و کمالات است. بر اساس قانون علیّت، موجودات پیرامون ما، همگى منتهى به علتى مى‏شوند که واجب الوجود بالذات است. چنین موجودى باید واجد جمیع کمالات وجودى بوده و هیچ گونه نیازى به غیر نداشته باشد؛ زیرا فاقد شى‏ء نمى‏تواند اعطاکننده و افاضه کننده آن به دیگرى باشد.

لازمه جسمانى و مادى بودن، زمان‏مند و مکان‏مند بودن است و چنین موجودى، ناقص و محتاج به غیر است، و چون خداوند، از هر نوع نقصان و نیاز پیراسته است، لاجرم موجودى مجرد و فرامکانى و فرا زمانى است. او در ظرف زمان و مکان نمى‏گنجد و از چنین نقص و محدودیتى به دور است. مکان، مانند طول و عرض و ارتفاع از ابعاد موجوداتى است و بعد چهارم آن است. خداوند و همه مخلوقاتى که مجرد هستند مانند ملائکه، اصلاً زمان ندارند.

پاورقی:



[1] - بدایة الحکمه، علامه طباطبائى، ص 78 و هستى‏شناسى، عبدالرسول عبودیت، ص 328

[2] - هستى‏شناسى، عبدالرسول عبودیت، ص 350


[3] - هستى‏شناسى، عبدالرسول عبودیت، ص 342 nimachi: میشه بگی چرا؟
چون خدا جسم نیست و جوهر الوهیت در خود دارد و برای اثبات حضور نیاز به زمان و مکان ندارد چون زمان و مکان خود خداست. که اگر بخواهد هر دوی اینها باز می ایستد؛یعنی اگر خدا زمان و مکان را قرار نداده بود پس نمی توانست قیامتی را برای ایستگاه پایانی زمان و مکان قرار دهد.(افهم یا اخی)
     
  ویرایش شده توسط: nilofar200   
مرد

 
من تو تاپیک 25 سوال هم گفتم.
اگر خدایی باشه خودش از زمان و مکان بوده
اخه مگه میشه یکی خودش از اول باشه بعد زمان و مکان رو به وجود وارده باشه ؟؟؟
اصلا این با عقل سلیم جور نیست دلیلش هم خیلی واضحه
اون خدا که از پیش بوده خودش از چه چیزی بوده ؟
اگر این خدا خالق زمان و مکان است پس قبل از خلق و زمان و مکان جایگاه خودش چی بوده ؟ کجا بوده چه زمانی بوده ؟
اخه آدم عاقل هم کمی به فکرش فشار بیاره راحت این سوالات رو از خودش میپرسهو.
این دلایل خداباورها هم دیگه شده مته ی مخ
همش در پرده ی ابهام ، غیب و موهومات حرف میزنن چون مدرک درستی برای استدلال های فاسد خود ندارن
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  

 
اشتباه شما همینجاست.خدا وجودی است که انسان در درک ان عاجز است. زمان و مکان برای خدا معنی ندارد یعنی در همه جاست. برخی انسانهای بلند مرتبه مقداری از این قدرت خدادادی را کسب کرده اند. همانند امام عصر عج .حتی شیطان نیز این مرز را شکسته است.تمام این مباحث از نظر علمی اثبات شده اند.زمان و مکان فقط برای بشر ناتوان معنا دارد و با گذشت ان فرسوده میشود.
hi dr!
     
  
مرد

 
leaderlover: اشتباه شما همینجاست.خدا وجودی است که انسان در درک ان عاجز است. زمان و مکان برای خدا معنی ندارد یعنی در همه جاست. برخی انسانهای بلند مرتبه مقداری از این قدرت خدادادی را کسب کرده اند. همانند امام عصر عج .حتی شیطان نیز این مرز را شکسته است.تمام این مباحث از نظر علمی اثبات شده اند.زمان و مکان فقط برای بشر ناتوان معنا دارد و با گذشت ان فرسوده میشود.
دوست عزیز پوزش میخوام این سوال رو میپرسم.

شما مطالعات کلا بر چه پایه ای بوده یعنی به مکتب خاص یا شیوه ی خاصی اشراف دارید ؟
یا نه فقط مسلمونید ؟
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  

 
نه عزیز من.من کلا به مباحث اسلامی اکتفا نمی کنم. معلوماتم هم حاصل مطالعات دانشگاهی و کتابهای بزرگان است.
hi dr!
     
  
مرد

 
leaderlover: همانند امام عصر عج .حتی شیطان نیز این مرز را شکسته است.تمام این مباحث از نظر علمی اثبات شده اند
ممنون شما یکی از اون مسائل علمی رو توضیح بدید
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
صفحه  صفحه 1 از 8:  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین » 
مذهب
مذهب

زمان و مکان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA