صفحه 15 از 35: « پیشین 1 ... 14 15 16 ... 34 35 پسین »

بهترین راه مبارزه و حذف خرافات مذهبی در ایران چیه ؟

ametis

کاربر

ارسالها: 1495

#141 Posted: 22 Dec 2013 23:42

rostam91: مغان کیا هستند؟ مغان عالمان دینی زردتشت بودند که مراسمهای مذهبی رو برپا میکردند

من سالها پیش اوستا و وندیداد رو خوندم

اونهم مغان ماد ...یا ...ماد مغان که شعبه ای است زرتشتی و این اعمال خاص موبدان و در هیرکانیا و آترپاتکان مرسوم بوده

اما بعد از حمله اسکندر و از بین رفتن نسخ اصلی اوستا در کنار اوستا جمع آوری شده است

راحت تر از همه اینه که از دوستان زرتشتی بپرسی ببینی همچین کارهایی رو انجام میدن یا نه

مثل کشیشان وراهبان ارتدوکس که حق ازدواج نداشتن ...این اعمال هم خاص بوده

rostam91: دین جدید رو با آیین خودشون برتر دونستن چه اگر چنین نبود مثل زبان فارسی که اساس و قوائدش تحت تاثیر اعراب قرار نگرفت و باقی موند دینشون هم باقی میموند اما بجز مواردی اندکی که تا قرن چهارم بر دین سابق بودند بقیه خیلی زود و در کمتر از صد سال به اسلام گرویدند!
جالبه که در ایرانی که برده داری رسم نبوده

مردم رو دسته دسته به بردگی و کنیزی بردن ...ولی باز هم این مردم دین اسلام رو برتر یافته اند و اسلام رو قبول کردن

سالها ترکتازی و فشار حکام به ظاهر مسلمون .................روابط و سختگیری های اربابان عرب به کنیزان و غلامان که منجر به قبول اسلام میشد ...عقده گشایی اعراب که ایرانیان رو سالها در مقامی برتر و در سروری میدیدند ..........

و خیلی از دلایل دیگه

اگر مردم واقعا دین رو میخواستن و دین یکی از علل عدم طرفداری از شاه بود نباید اسلام اوردن ایرانی ها تا ۲۰۰-۳۰۰ سال بعد طول میکشید

مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

ametis

کاربر

ارسالها: 1495

#142 Posted: 24 Dec 2013 13:02

aaarash: ,شما به دوران ایران قبل از اسلام مراجعه کنید حتی یک کتاب علمی نمیتوانی پیدا کنی چرا ؟؟
عمر در حمله به اسلام گفت هر کتابی جز قران برای ما سودی ندارد وهمه کتب کتابخانه ها را سوزاند

میتونی تصور یک پادشاه=ی با عظمت در اون دوران رو تصور کنی و این همه اثار بزرگ معماری بدون مهندس و پزشک و عالم

من در اینکه اسلام خوبه ....مشکل ندارم و اسلام و تشیع رو قبول دارم الا یک چیزهایی که باید تو این دوره اصلاح بشه

اما معتقدم اسلام یا هر دینی باید با غلبه بر عقل و دل مردم گسترش پیدا کنه نه به زور قبولانده بشه و به زور حفظ بشه

لذا حمله عمر و وحشیگری اعراب رو کار اشتباهی میدونم و همچنین دلیل اینه که ایران مسلمون شدنش رو مدیون سالهای سال بعد از حمله عمر و در اثر مراوده مردمانی است که در جستجوی علم و حکمت از اقصی نقاط ایران به مدینه و بلاد اسلامی رفتن

میدونید اغلب ائمه اهل سنت ایرانی هستند و شاگرد امام جعفر صادق ولی احکام دین رو بد متوجه شدن

علت اونهم سخت گیری های حکومت های وقت بود که امام نمیتونستند همه چیرز را در کلاسهای عمومی درس بیان کنند و جاسوسانی بودند که به قصد سوالاتی میکردن تا امام رو در تنگنا بگذارن و حضرت این سوالها رو با تقیه پاسخ میدادن

aaarash: دوست خوب من اگر حرف شمارو هم قبول کنیم باز ادرار شتر حرام نیست
من نگفتم حرامه و البته خیلی از حرامها در زمان اظطرار حلاله

البته میدونید در بین مردم ایرام جایی نداره

ادرار دارای مواد ضدعفونی کننده است

این کلام بصورت عمده بخاطر مسخره کردن شفا دانستن خاک حرم امام حسین (قتلگاه ( و مجوز مزه کردن انم است

و اینکه چطور خدا در ادرار شتر شفا قرار میده اما در خاک حسین ع شفا قرار نمیده

مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

rostam91

کاربر

ارسالها: 1509

#143 Posted: 25 Dec 2013 16:59

مسابقه ای عجیب بین فاطمه و علی در شب اول عروسی( بروایت شیعه)

گاهی اوقات شیعه به قدری گزاف میگوید که انسان مجبور است یقین کند که نویسندگان این روایات،هنگام نوشتن، در حال و هوش عادی نداشتند و زیر تاثیر نشئه بنگ و تریاک بوده اند!
شیعه میگوید: در شب زفاف بین علی و فاطمه، یک مسابقه روکم کنی انجام شد !!!
متن زیر،سخنرانی یک روحانی شیعه در تلوزیون رسمی جمهوری اسلامی ایران است این آخوند بیچاره بیگمان این حرف ها را از خود نساخته بلکه از کتب معتبر شیعه نقل نموده است:
سخنرانی آخوند شیعه از منبع دولتی :
((خب ببیند هر زنی بخواهد به خانه شوهرش برود میخواهد بلاخره از خودش یه چیزی نشون بده، یه جهیزیه ای نشون بده که من اومدم به خانه شما، این وسایل را آوردم .
فاطمه زهرا (ع) خب در اون زمان جهیزیه نشون دادن، در حدی نبود كه بتونه بیان بكنه، فاطمه میاد اینجا میخواد مقام معنوی خودشو به علی نشون بده. میگن روسریی را که بر سر داشت، یه مقداری بالا برد و نور پیشانی فاطمه، فضای اتاق را گرفت. خب علی علیه السلام هم در مقابل میخواد معنویت خودش را هم به اصطلاح نشان بده،یه مقدار عمامه اش را هم بالا گرفت، نور پیشانی علی نور پیشانی فاطمه را تحت الشعاع قرار داد، چندین بار این مساله تکرار شد تا فاطمه میگن روسری را از سرش برداشت!!
امام میخواست عمامه از سرش برداره، در این وقت پیامبر خدا دست علی را میگیره و میگه علی جان دیگه عمامه را از سرت بر ندار، اگر برداری نور سر شما به عرش اعلی میره و فاطمه من در اینجا شرمنده میشود !!))

پاسخ اهل سنت
برای آنكه مبادا فكر كنید ما در نقل سخنرانی، امانت لازم را رعایت نکرده ایم فایل سخنرانی را خود شما از اینجا دانلود کرده و ببینید:
و این هم آدرس سخنرانی در یو تیوب:
www.youtube.com/watch
این سخنرانی هم دروغ است و هم توهین به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وسلم:
1= از دلایل دروغ بودن، یکی این است که آنوقت زنها جهیزیه نمیبردند این رسم اعراب در زمان جاهلیت نیست و رسمی اسلامی هم نیست.
در اسلام مرد باید خانه بسازد (محصن) و زن داخل خانه میشود ( محصنه ) و معقول نیست که مرد خانه بسازد بی وسایل و خالی از هرچیز،
و درست نیست منتظر باشد تا عروس اثاثیه بیاورد این در قدیم رسم نبوده است.
2 =فاطمه رضی الله عنها از نظر شما معصوم است و غیب دان، پس باید این حقیقت پیش پا افتاده را میدانست که علی از او نورانی تر است
و نیازی به این مسابقه نبود.
3= وقتی زن خانه بخت برود، پدرش با او نمیرود، لذا بودن رسول لله صی الله علیه وسلم در اتاق، آنهم وقت خلوت علی و فاطمه، دروغ و توهین به همه است !
4 =فاطمه ای که ما میشناسیم، محال است که جلوی پدرش، این حرکات عجیب و غریب را انجام دهد . و یقین داریم حیا و ادب دختر باکره مانع از این است که در شب اول،حتی جلوی شوهر، نیز چنین کند.
5 =شکی نیست که سازنده این روایت در حین نوشتن آن زیر تاثیر بنگ و تریاک بوده و الا باید میدانست که حضرت فاطمه و علی همیشه با روسری و عمامه نبودند و اگر نور سر آنها اینقدر درخشان بود باید دیگران هم میدیدند و درکتاب ها ثبت میبود.
6 =و این روایت اهانتی آشکار به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است، هرچند که این اهانت در لفافه حب اهل بیت پیچیده شده، اما باز هر عاقلی میتواند دریابد که راوی، دانسته یا نادانسته مرتکب توهین به این زن و شوهر، شده است. و در نتیجه به امت اسلامی نیز توهین نموده است، زیرا اینها، اهل بیت پیامبر ما هستند.
7= روایت نشده که هیچ پیغمبری سر نورانی داشته آیا علی از پیامبران بالاتر است؟ حضرت موسی یک پنجه درخشان داشته ، دستی که نورش فقط اتاق را روشن میکرده، و این در قران ثبت شده
اما به ادعای شیعه ؛ سر علی رضی الله عنه، تا عرش را روشن میکرده!! به چنین شخصی باید کافران مکه در همان روز اول ایمان میاوردند. و از چنین کسی باید قران بیخبر نمی بود.
و میدانیم که حضرت محمد نیز دست نورانی نداشته، پس شیعه میخواهد مقام علی را تا کجا بالاببرد ؟

ametis

کاربر

ارسالها: 1495

#144 Posted: 26 Dec 2013 00:44

rostam91: برای آنكه مبادا فكر كنید ما در نقل سخنرانی، امانت لازم را رعایت نکرده ایم فایل سخنرانی را خود شما از اینجا دانلود کرده و ببینید:

شما انهای امانتداری هستید

rostam91: و میدانیم که حضرت محمد نیز دست نورانی نداشته، پس شیعه میخواهد مقام علی را تا کجا بالاببرد ؟

نور زمین و آسمان از وجود پیامبر است

این جور نورها نیاز داره که چشمی با بصیرت اونو بببینه ...

مگه نشنیدی خدا نوره ...ولی اون نوری نیست که قابل دیدن برای همه بوده باشه

شیطان از پیامبر نمی ترسد، ولی از عمر می ترسد!

از بُرَیدَه نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای یکی از جنگ ها از مدینه خارج شد و چون بازگشت، کنیزی آمد و گفت: ای رسول خدا! من نذر کرده ام اگر خدا تو را به سلامت بازگرداند در حضور شما دَف بزنم و آواز خوانی کنم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «إن کُنتِ نَذَرتِ فاضربی و إلّا فلا» اگر نذر کردهای، دف بزن وگرنه خیر! پس آن کنیز شروع به دف زدن کرد و ابیبکر داخل شد و او هنوز دف میزد، سپس علی داخل شد و او هنوز دفّ می زد، سپس عثمان داخل شد و او دفّ میزد، ولی تا عمر داخل شد کنیز دفّ را زیر پا گذاشت و روی آن نشست. در این هنگام رسول خدا فرمود: ای عمر! شیطان از تو می ترسد، من نشسته بودم و او دف میزد و ابی بکر آمد و او میزد، سپس علی آمد و او می نواخت، سپس عثمان آمد و او می نواخت، ولی چون تو وارد شدی دف را کنار گذاشت.[۴]

[۴] . مسند احمد، ج۵، ص۳۵۳ [ج۶، ص۴۸۵، ح۲۲۴۸۰] و سنن ترمذی، ج۲، ص۲۹۳ [ج۵، ص۵۸۰، ح۳۶۹۰]. او نوشته است: این حدیث حسن و صحیح و غریب است.

مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

ویرایش شده توسط: ametis

ametis

کاربر

ارسالها: 1495

#145 Posted: 26 Dec 2013 00:53

در روایت دیگری از عایشه نقل شده است که: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نشسته بود، پس سر و صدای کودکان را شنیدم. سپس رسول خدا بلند شد و کنیز حبشی را دید که می رقصد و کودکان پیرامون او هستند؛ فرمود: «یا عائشۀ تعالی فانظری» ای عایشه بیا و نگاه کن! من آمدم و چانه ی خود را بر شانه ی پیامبر گذاشتم و از بین شانه و سر پیامبر به آن کنیز نگاه میکردم، پیامبر به من گفت: «أما شبعتِ؟ أما شبعتِ؟» آیا سیر نشدی؟ آیا سیر نشدی؟. و من میگفتم: نه، تا منزلت خود را نزد پیامبر بفهمم. ناگاه عمر آمد و مردم از اطراف کنیز پراکنده شدند، پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: همانا من شیطانهای جنّ و انس را می بینم که از عمر فرار کردند. عایشه می گوید: در این هنگام من بازگشتم.[۵]

[۵] . سنن ترمذی، ج۲، ص۲۹۴ [ج۵، ص۵۸۰] او نوشته است: این حدیث حسن و صحیح و غریب است. الریاض النضرۀ، ج۳، ص۲۰۸ [ج۲، ص۲۵۵].

مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

ametis

کاربر

ارسالها: 1495

#146 Posted: 26 Dec 2013 01:03

۱٫ اگر پیامبر نبود، عمر به پیامبری مبعوث میشد!!!

به پیامبر نسبت داده اند که فرمود: اگر من به پیامبری مبعوث نشده بودم عمر به پیامبری مبعوث می شد!

[۱]. الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۳، ص۲۱۶، رقم۷۱۳ و ج۴، ص۱۹۴، رقم ۱۰۰۵٫

البته از همه اینها جالبتر اینه که ببینید شیطان از چه ادمی میترسیده و خدا میخواسته چه کسی رو پیامبر کنه

* جهل عمر در حکم شخص جنب که آبی برای وضو پیدا نمی کند!

مردی نزد عمر رفت و به او گفت: «من جنب شده ام و آبی برای غسل پیدا نکرده ام». عمر گفت: نماز نخوان!

عمّار آن جا بود و حکم رسول خدا را در مورد تیمم به او گوشزد کرد.[۱]

* جهل عمر به حکم شک در نماز!

از عمر در مورد شک در نماز سؤال کردند، گفت: «واللهِ ما أدری» به خدا قسم نمی دانم.[۲]

*جهل عمر به حکم خدا در مورد مهریه ی زنان!

روزی عمر در بالای منبر مطلبی را در مورد مهریه ی زنان گفت که زنی بلند شد و به او اعتراض کرد و آیه ای از قرآن[۳] در ردّ کلام او خواند و عمر گفت: همه ی مردم از عمر داناترند حتی زنان پشت پرده![۴]

[۱] . صحیح مسلم، ج۱، ص۳۵۵، ح۱۱۲ کتاب الحیض و سنن ابی داود، ج۱، ص۸۸، ح۳۲۲ و سنن ابن ماجه ج۱، ص۱۸۸، ح۵۶۹ و مسند احمد حنبل، ج۵، ص۳۲۹، ح۱۷۸۶ و سنن الکبری، ج۱، ص۱۳۴، ح۳۰۳و ۳۰۵٫

[۲] . احمد حنبل در مسند، ج۱، ص۱۹۳ (ج۱، ص۳۱۷، ح۱۶۸۰) و سنن بیهقی، ج۲، ص۳۳۲٫

[۳] . سوره ی نساء، آیه ی ۲۰٫

[۴] . تفسیر کشاف، ج۱، ص۳۵۷ و سنن سعید بن منضور، ج۱، ص۱۶۶، ح۵۹۸ و سیرۀ العمر، ص۱۳۷ و الدرّ المنثور، ج۲، ص۴۶۶ و کنز العمّال، ج۱۶، ص۵۳۵ و الدُّرر المنتثرۀ، ص۱۵۲، ح۴۸۸ و فتح القدیر، ج۱، ص۴۴۳ و أسنی المطالب، ص۳۳۵، ح۱۰۸۲ و سنن الکبری للبیهقی، ج۷، ص۲۳۳ و شرح نهج البلاغهی ابن ابی الحدید، ج۱، ص۶۱، ج۲، ص۹۶٫

مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

RONIN

کاربر

ارسالها: 6285

#147 Posted: 26 Dec 2013 02:27

البته بايد مواظب باشيم زياد با خرافات مبارزه نكنيم چون ممكنه كل مذهب تشييع از بين بره!!!

مثلا يه بابايي ميره پيش يه اخوندي ميگه من فلان خواب رو ديدم و به اين ترتيب مقدمات ساخت مسجد جمكران فراهم مي گردد!!!

يا مثلا قبر علي ابن ابي طالب در مزارشريف افغانستان است و يهو يك اخوندي خواب ميبينه و ميره پيش شاه ال بويه وميگه حصرت علي در خواب به من گفت مرقدش در نجف است و بايد اينجا براي من حرم بسازيد!!!

هر كي هم شك داره بره تو نت سرچ كنه ببينه من راست ميگم يا نه!!

يا مثلا حسين ابن علي وقتي در راه كوفه بوده و يزيد راه را بر او مي بندد قصد بازگشت (بخوانيد فرار ) داشته كه يزيد و شمر به سنت اعراب وحشي او را محاصره مي كنند و بدون هيچ پيشنهادي او و خانواده اش را قتل عام مي كنند

ما هرچي زور مي زنيم كه بفهميم اين قسمت هيهات من الذله اش كجاست به جايي نمي رسيم

مگر پيشنهادي به حسين شده بود كه او قبول نكرد؟؟

ویرایش شده توسط: RONIN

RONIN

کاربر

ارسالها: 6285

#148 Posted: 26 Dec 2013 02:42

ametis: ما معتقدم اسلام یا هر دینی باید با غلبه بر عقل و دل مردم گسترش پیدا کنه نه به زور قبولانده بشه و به زور حفظ بشه
پيغمبر اسلام با نظر حضرت عالي مخالفن و ميگن هر مسلماني خواست مسلمان نباشد بايد كشته شود

ametis: لذا حمله عمر و وحشیگری اعراب رو کار اشتباهی میدونم و همچنین دلیل اینه که ایران مسلمون شدنش رو مدیون سالهای سال بعد از حمله عمر و در اثر مراوده مردمانی است که در جستجوی علم و حکمت از اقصی نقاط ایران به مدینه و بلاد اسلامی رفتن
اره واقعا !!!

به خصوص كه مدينه اون موقع مركز علم بوده!!!

البته بازار هاي فروش دختران ايراني در مدينه خيلي گرم بوده به خصوص كه بعد از اينكه پول دختر را مي دادي محرم ميشدي و احتياج به صيغه هم نداشته

علم از اين بيشتر مي خواي!!!

ametis: من نگفتم حرامه و البته خیلی از حرامها در زمان اظطرار حلاله
كه البته اين اضطرار رو اخوندها تعيين مي كنن كه چه چيزي امنيت شكم و زير شكمشان را تامين مي كند!!!

حالا ممكنه بپرسيد جاهليت هم كه همين را مي گفت پس چرا اسلام امد؟؟

كه البته در ان حكمتي هست كه شما نمي فهميد !!(سوره لوتي ايه پرنس!!)

ویرایش شده توسط: RONIN

rostam91

کاربر

ارسالها: 1509

#149 Posted: 26 Dec 2013 10:21

aaarash: در فرهنگ و تمدن یک اصل و قانون هست که اگر فرهنگ و تمدنی به ملتی تحمیل بشه بعد از یک مدتی با رفتن و یا تغییر علت تحمیل ان فرهنگ از بین مرود . اگر دین اسلام به ایرانیان تحمیل میشد ۱۴۰۰سال دوام نمیاورد
کاملا موافقم
اگر ایرانیها به زور دینشون بهشون تحمیل میشد در خفا هم شده بر دین سابق باقی می موندن تا زمانی که اعراب برن
اگر اسلام دین برتر نبود مثل زبان فارسی که حفظش کردن دین قبلی رو هم حفظ میکردن

ametis

کاربر

ارسالها: 1495

#150 Posted: 26 Dec 2013 13:12

rostam91: در فرهنگ و تمدن یک اصل و قانون هست که اگر فرهنگ و تمدنی به ملتی تحمیل بشه بعد از یک مدتی با رفتن و یا تغییر علت تحمیل ان فرهنگ از بین مرود . اگر دین اسلام به ایرانیان تحمیل میشد ۱۴۰۰سال دوام نمیاورد
کلیت حرف شما درسته

اما در طول سالها اونهم ۱۰۰۰ سال همه چی میتونه تغییر کنه

در طول سه نسل همه چیز عوض میشه و خیلی از نباید ها و خرافات وارد میشه چه رسد به صدها سال تسلط حکام اسلامی عرب بر ایران و نگاه اونها به این سرزمیمیدونی عقده اعراب شکلش به ایرانی ها مثل چی بود

مثل پهلوانی که دهها بار از حریفش شکست خورده و حالا پیروز بشه و عقده گشایی کنه

کلا نوع زندگی اعراب و ایرانیان بدون قصد اینکه ایرانی ها اعراب رو تحقیر کنن باعث حقیر شمرده شده اعراب در همه دنیا بود و همه در قیاس ایران را متمدن و اعراب رو وحشی میدونستن

حال بگذریم از استیلای ایران بر خیلی از مناطق عرب نشین

شما در طول این مدت ببین چند سال از استیلای اسلام به بعد حکومت های مسلمون و ستمکار بر ایران مسلط بودن

اما حرف من اینه که مسئله ایرانی ها دین نبود ....که پشتیبانی از حکومت نکردند

من دین اسلام رو کاملتر از زرتشتی میدونم و باورش دارم و فقط به دوتا چیز ایراد گرفتم

یکی اهانت اقا رستم به دین زرتشت و زرتشتیان و البه همه ایرانیان

و دیگری اینکه اارزو داشتم دین رو مردم خودشون و سینه به سینه در ایران گسترش میدادن نه با هجوم اعراب

مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

صفحه 15 از 35: « پیشین 1 ... 14 15 16 ... 34 35 پسین »

مذهب /

بهترین راه مبارزه و حذف خرافات مذهبی در ایران چیه ؟

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا