ارسالها: 24568
#10
Posted: 15 Nov 2017 00:00
اختیارگرایی
اختیار که انتخاب آزادانۀ یک چیز از میان دو یا چند چیز از سوی انسانِ مختارِ آزاد است، به سبب پیوند با قَدَر و تفویض، به اعتباری و با نگاهی قدرگرایی، و به اعتباری دیگر و با نگاهی دیگر تفویضگرایی نام میگیرد. اعتقاد به اختیارِ انسان با تعبیر قدرگرایی، در عصر امویان. آغاز شد و با انتخاب عنوان تفویض از سوی معتزله ، با هدف طرح نظریۀ اختیارگرایی استمرار یافت:
قدرگرایی
قَدَر چون همراه با قضا به کار رود، بیانگر معنای جبر است و قضا و قدری کسی است که به جبر گردن نهد و چون در برابر جبر قرار گیرد، معنی اختیار میدهد.
پرهیز از «مجوسِ امت اسلام به شمار آمدن» آنسان که در حدیث «القَدَریّةُ محبوسُ هٰذهِ الاُمّة» اعلام شده است، موجب شد تا معتزله، اشاعره را قَدَری بنامند و اشاعره، معتزله را قَدَری بهشمار آورند. به گواهی تاریخ اِعلام این معنا که انسان مجبور و اسیر سرنوشت نیست و سرنوشت خود را خود تعیین میکند و در انجام دادن کردارهای ارادیِ خویش، صاحب اختیار است، با جنبش قدریان یا قدریه (ه م) در عصر اموی آغاز شد و آنان که از تواناییِ انسان در آفریدنِ کردارهای ارادیِ خود سخن گفتند، قدری یا قدرگرا خوانده شدند.
پیشوا و پیشروِ قدرگرایی
مَعبدِ جُهَنی (مق ۸۰ق/ ۶۶۹ م) است. وی در برابر جبرگرایی، که مقبول امویان و به سود حاکمیت آنان بود، ایستاد و نسبتِ افعالِ خیر و شر را به قضا و قدر انکار کرد و اعلام داشت که انسان آزاد است و پیش از آنکه دست به کاری بزند، توانا و در انجام دادنِ کردارهای خود مختار و مستطیع است، و خداوند افعال و اعمالِ بندگان را به خود ایشان واگذاشته، و به سبب همین واگذاری، او را مسئول دانسته است.
غیلان دمشقی، یونس اسواری و جعد ابن درهم نیز از جمله کسانی بودند که از نظریۀ قَدَرگرایی معبد جهنی پیروی کردند. قدرگرایان مورد اذیت و آزار عمال اموی و متفکران طرفدار آنان قرار گرفتند و غالباً کشته شدند. آن دسته از صحابه که هنوز حیات داشتند، از آنان تبری جستند و به پیروان خود توصیه کردند که به عیادت بیماران قدرگرا نروند، بر جنازههای آنان نمازنگزارند و حتی به آنان سلام ندهند.قدرگرایی روز به روز طرفداران بیشتری یافت و پذیرش این نظریه از سوی واصل بن عطا (۸۰-۱۳۱ق/۶۹۹-۷۴۹م)، پیشوای ایرانینژاد معتزله ، نهضتی عظیم در عالم اسلام پدید آورد و به وسیلۀ واصل و نهضت او، اختیارگرایی تحت عنوان نظریۀ تفویض ادامه یافت.
تفویضگرایی معتزلهنظریۀ تفویض عبارت از واگذاری توانایی و ارادۀ انجام دادن کردارهای ارادی انسان از سوی خدا به انسان است تا انسان بتواند به گونهای آزاد و مستقل، کارهای نیک و بدِ خود را انجام دهد و در قبال آنها مسئول باشد. کردارهای انسان بر بنیاد قصد و دانش و توانایی او صورت میگیرد. بدین ترتیب که خداوند تواناییِ انجام دادنِ کردارهای ارادی را به انسان میبخشد و به تعبیر بغدادی در او خلق میکند تا بتواند به انجام دادن کارهای ارادی خود بپردازد، اما بههیچ روی افعال انسان را در او خلق نمیکند. بنا به باور معتزله، انسان بدین امر که با اراده و قدرت خود کردارهای ارادیِ خویش را انجام میدهد، علم دارد؛ علمی که از دیدگاه ابو الحسین بصری، ضروری و بدیهی است و از دیدگاه اکثر معتزله اکتسابی و استدلالی است. تأکید معتزله بر این معنا که خداوند قدرت را در انسان خلق میکند، اما افعال انسان را در او خلق نمیکند، بدان سبب است که از نظر متفکران معتزلی خداوند خالقِ کفر و گناه و بهطورکلی، آفریدگارِ بدیها نیست و آنان که خدا را خالق افعال انسان میدانند، سخت در اشتباهاند. معتزله با طرح کردن نظریۀ تفویض کوشیدهاند تا معماهای برآمده از جبر، یعنی «معمای خلق گناه، یا آفرینش بدیها» و معمای مسئ
ویرایش شده توسط: andishmand