داستان سکسی ایرانی

  »»

ماه و پلنگ (قسمت نوزدهم) دو ماه پیش با سند خونه پدری، که مادرم وثیقه گذاشت، از...   »»

درود بر دوستان گرامی و عزیز کاربران گرامی پیش از هرگونه فعالیت در تالار خاطرات و داستان های سکسی...  

nicenightgay خیلی تو خوبی عزیزم ، امکان نداره با خوندن هر قسمت از داستانت اوبم بالا نزنه ، دمت...   »»

لذت گناه قسمت سوم : بعد از اون شبی که ریحانه یهو تو اتاق سماحه پیداش شد، انگار یه...   »»

Akaaa: از نویسنده های مثل شما حمایت کنه تا داستان های بیشتری در سایت قرار بدین مطمئنا هر جور...   »»

بچه هام رویا و امید بزرگ می‌شدند و زندگی بسیار آرووم و خوبی رو در شهر زیبای همدان سپری...   »»

قسمت بیست و سوم: جنگل چشامو که باز کردم یه درد تیز مثل چاقو تو شقیقه‌م فرو رفت. سرم...   »»

FatemehTK عزیزم پیامای ویژه ات پر شده نمیشه بهت پیام داد خالیش کن لطفا 🫠...   »»

من و دخترخاله ها من: از دست محیا خسته شدم. دخترخالت روانیه بخدا تو پارک طالقانی با...   »»

مهران گرامی درود همچنان درانتظار ادامه داستان هستیم هربار که به لوطی سر بزنم اول میام ببینم داستان...   »»

راه برگشت به شهر و در حالیکه حشمت به صندلی ماشین لم داده بود و مست و شنگول زمزمه...   »»

rezarezaee خیلی جالبه منم اومده بودم دنبال این داستان میگشتم...   »»

قسمت هجدهم وقتی از در خونه اومد داخل رنگ به رو نداشت. چشمهاش بی روح، لبهاش کبود ،ی...   »»

نام رمان:«ابرهای صورتی» ژانر: عاشقانه،هيجاني،اروتيك...  

داستان دادن من به نریمان... داستان از روزی شروع شد که من و عشقم نیلوفر یه دعوای جدی...   »»

سلام و درود دوست عزیز و نویسنده گرانقدر خیلی داستان خوبیه ولی انگار اونقدر با داستانهای دیگه مشغول...   »»

عالیه...   »»

داستان جالب و عجیبی بود...   »»

بعد چند دقیقه عشق بازی یواش در گوشم گذاشت که کیر میخام ! ماچش کردم و گفتم انگار میخای...   »»