انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 15 از 21:  « پیشین  1  ...  14  15  16  ...  20  21  پسین »

داستان های ضربدری


زن

 
خیانت
قسمت دوم

دوربین رو در دید نداشت ,اما من دل تو دلم نبود که ببینم چه میشه !!! کی میاد تو .
درو که باز کرد صدای یه زن بود دمه در...
اومدن جلو دید دوربین یه نفس راحت کشیدم ,مونا بود !!!! ولی چرا از من پنهون می کردن...
فکرم همونجا رفت که فکر شما هم رفته !!! به هم امون ندادن و خوابیدن رو کاناپه و بخور...
آره لز می کردن...
یه 5دقیقه اونجا بودن و رفتن تو اتاق... و تا فیلم تموم شد از اتاق بیرون نیومدن...
خیلی خیالم راحت شد...از دید من یکی لز چیز خاصی نیست !! اتفاقا دوس دارم !!!!
فیلمو تو یه پوشه مخفی سیو کردم و از رو دوربینم پاک کردم و بعد یک هفته رفتم فریدرو بغل کردم و خوابیدم...
روز بعدش دیگه با فریده گرم برخورد کردم و به اصطلاح تحویلش می گرفتم .
بعد نهار دیگه طاقت نیاوردم و فریدرو صدا زدم و گفتم بیا کارت دارم .یکم من من کردم ,میخواستم مثل دیپلوماتا عمل کنم . دیدم کار من نیست...
من: فریده من تا حالا به تو دروغ گفتم یا اینکه چیزی از تو مخفی کردم ؟؟
فریده: فکر نکنم . چطور ؟؟
من: پس چرا تو به من دروغ می گی ؟؟ یه چیزای رو از من پنهون می کنی...
فریده: یکم جا خورد و گفت یعنی چی ؟؟ من چه دروغی گفتم ؟؟
من: نمی خوای خودت بگی ؟؟
فریده : چیو بگم آخه ؟؟
من: دیروز عصر که من رفتم شرکت تو چیکار می کردی ؟؟
فریده: چی میگی بابا . میخواست بره که گفتم بشین . من از رابطه ی تو مونا خبر دارم .
تا اینو گفتم .نشست و زد زیر گریه و غلط کردم . ببخشید و...
شاید یه ربع گریه می کرد و التماس که ببخشمش ,منم چیزی نمی گفتم تا یکم بترسه...
من: حالا گریه نکن .
من: فقط با مونا لز داری ؟؟
فریده ساکت شد و بروبر منو نگاه می کرد و بعد زیر لب گفت که ما لز نمیکنیم .
من: یعنی چی ؟؟
فریده: قول بده عصبانی نشی...
من: حرف بزن .
فریده: ما سکس داریم...
من: چی ؟؟
فریده: آخه آخه مونا دوجنسس
من: یعنی مونا...
فریده: آره کیر داره...
خداوکیلی گوزپیچ کرده بودم و اصلا نمیدونستم باید چیکار کنم...نمیدونستم چه برخوردی کنم . نه رو مونا غیرتی میشدنم نه حشری میشدم .یه فیلمی بود...
بذارید ادامه داستانو بصورت خاطرات فریده بنویسم . و از زبون خودش که کم کم واسم تعریف کرد .
راستش 10سالم بود که خونه خالم اومدن و با ما همسایه شدن...
من چیزی در مورد اینکه مونا دوجنسس نمیدونستم !!! مونا یکسال از من بزرگتر بود و یکسالم از فریبا خواهرم کوچیکتر !! بخاطر همین با جفتمون دوست بود و تقریبا هروز باهم بودیم... کم کم از لابلای حرفای مامان اینا فهمیدم که مونا کیر داره و...
تا 15سالگیم اتفاق خاصی نیفتاد... اگه اشتباه نکنم سال 82 بود زمان خاتمی ))))
که یه روز زمستونی تو اتاق خوابیده بودم ,یهو حس کردم یه چیزی رو منه !! بیدار که شدم منگ خواب بودم که دیدم موناس و شلوار و شرتمو پایین کشیده و خودشم همینطور و خوابیده رو من...
هر کاری کردم از رو من بلند نشد ,من خیلی تلاش کردم که مانعش بشم .مثلا مونا میخواست لب بگیره و ببوسه منو .ولی من میلی نشون نمیدادم و فقط میگفتم که مونا برو کنار مگر نه به همه میگم و...
مونا هم که مقاومت منو دید ترجیح داد قبل اینکه دیر بشه کار خودشو بکنه و کیرشو خیس کرد و با یه فشار تا ته فشار داد تو کونم .اینقدر درد داشتم که نفم یه لحظه بند اومد و با یه جیغ بنفش زدم زیر گریه...مونا چند لحظه صبر کرد و شروع کرد به تلنبه زدن... کمتر از 5دقیقه زد و نهایتا آبشو خالی کرد تو کونم و از رو من پاشد و رفت...
شاید نیم ساعت تو اون حالت موندم و فقط گریه می کردم .بعد به کونم دست زدم دیدم کامل باز مونده... دستمو که نگاه کردم خونی بود . فهمیدم جرم داده...
هیچی دیگه رفتم یه دوش گرفتم و تا 2روز لنگ میزدم . چند روزی از مونا خبری نبود تا اینکه یه شب اومدن خونه ی ما ولی من هم ازش بدم میومد هم خجالت می کشیدم و... بخاطر همین اصلا محلش نذاشتم...
تا چند وقت محلش نذاشتم که یه هفته قبل تعطیلات نوروز باز همین اتفاق افتاد بدون هیچ کم و کاستی...
وقتی مونا میخواست بکنه تو ,وقتی دیدم هیچ کاری از دستم بر نمیاد فقط خواهش کردم آروم بذاره !!! اینبار دردش کمتر بود ولی بازم گریه کردم...
ولی وقتی مونا داشت میکرد دیگه آروم موندم تا کارشو بکنه... وقتی مونا آبش اومد گفت که آفرین همیشه همینطور آروم وایسا که جفتمون راحت باشیم...
من هیچی نگفتم و فقط رفتم دوش گرفتم ولی مونا نرفت و در کمال پرویی اومد تو اتاقم و خودشو مشغول کرد...
نمیدوم چرا کاری نمی کردم یادم نیست ولی فکر کنم ازش میترسیدمم...
دیگه اتفاقی نیفتاد تا تعطیلات نوروز که رفته بودیم جنگل... من رفتم تنهایی یکم بچرخم که دیدم مونا پشت سرمه...یه لحظه ترسیدم سریع خودشو بهم رسوند و از پشت چسبید بهم .کیر راستشو رو کونم حس می کردم . میخواستم مانع بشم که منو محکم چسبوند به خودش .نمیدونم چرا احساس ضعف داشتم در مقابلش و سریع الارغم میلم کاری نمیکردم...
و مونا هم از موقعیت استفاده می کرد و منو برد یه قسمت انبوه و شلورامو کشید پایین و برای اولین بار کسمو خورد که همین باعث شد منم حشری بشم و بعدم باز منو کرد . و این سری گریه نمی کردم ولی درد داشتم...
خلاصه کنم واستون تو ماه های بعد این جریان باز ادامه داشت تا اینکه تابستون اون سال اولین سکس کاملمونو انجام دادیم .
یعنی با رضایت کامل من و مونا و از لب گرفتن شروع شد تا کس خوردن و ساک زدن و نهایتا کردن من . که دیگه خودم رو کیرش میشستم و بالا پایین میشدم...
اونروز خیلی به من چسبید...
     
  
مرد

 
من اتنا 26 سالمه و عشقم امید که دوساله باهم ازدواج کردیم البته هشت ساله باهمیم ماجرا بر میگرده به سفر تابستونمون به انتالیا و اتفاقای خوشمزه ای که برام افتاد اینو بگم منو امید فوق العاده هات و سکسی هستیم و تو سکس تا همدیگرو نگاییم ول نمیکنیم امید جوری تو سکسامون منو میکنه که به فاک میرم ولی وقتی ارضا میشم سیرمونی ندارم از کسو کون منو به گا میده بیشرف وقتی خواستیم بریم از همون اول تو فکر حال کردن تو هتل و سکس و ماساژ بودم دل تو دلم نبود وقتی رسیدیم بعد از استراحت خواستیم بریم دیسکو که من یه لباس فوق سکسی پوشیدم یه حریر تا خط کونم که وقتی امید دیدم چشاش چهارتا شد گفت با این میخوای بیای گفتم اره اینجا ایران نیست که بهم گیر بدیا چون خیلی غیرتیه امید گفت عزیزم اخه این لباسه جنده هاس خندیدمو گفتم خب منم جنده توام عشقم که گفت باشه عشقم اینجا آزادی وقتی رفتیم دیسکو دیدم همه دارن منو شوهر خوشتیپمو نیگا میکنن ویسکی خوردیمو رفتیم وسط سن که برقسیم من گیج گیج بودم اونقدر فازم خوب بود که با لبخند به امید نیگا میکردمو جلو همه لباشو میخوردم و کونمو میمالیدم بهش به قدری حشری شده بودم که دوست داشتم جلو همه کس بدم بهش ولی اون هی انگشتم میکردو بیشتر منو اتیشی میکرد که یهو یقشو گرفتم گفتم منو میکنی یا داد بزنم اینا بیان بکننم که خودم یه لحظه ناراحت شدم که این حرفو زدم چون مست بودم و حالیم نبود که یهو امید گفت جوووووووووووون کیییر میخوای وقتی اینو گفت بدنم لرزید از شهوت که کشوندم بردم تو دستشوی و که دیدیم در بسته محکم در زد که یه دختر پسر درو باز کردنو ترسیده بودن که اونا هم داشتن سکس میکردن سریع رفتیم تو امید منو گذاشت روی تاق دستشویی و وحشیانه منو میخورد که دختر پسره هم مشغول شدنو درو بستن اونقدر تو فاز بودیم که نه اونا و نه ما اونارو میدیدیم ولی وقتی امید کیرشو کرد تو کسم جیغ وحشتناکی از شهوت زدمو با ناخونام کمرشو خنج میزدم یه لحظه نگاهم افتاد سمت راست که قلبم وایساد وقتی اون صحنه رو دیدم .

ادامه دارد....

نظر بدید تا بنویسم
     
  
مرد

 
omid_726: من اتنا 26 سالمه و عشقم امید که دوساله باهم ازدواج کردیم البته هشت ساله باهمیم ماجرا بر میگرده به سفر تابستونمون به انتالیا و اتفاقای خوشمزه ای که برام افتاد
خوب عزیزم بقیه ش...!؟[font#2E2EFE][/font]
هر کس بد ما به خلق گوید ***ما چهره دل نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوئیم*****تا هر دو دروغ گفته باشیم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
تا اینجاش که خیلی خوب نوشتی...
از بدنت و فرم کس و کون و سینه هات هیچ تعریفی نکردی!
ولی حشر داستانت خیلی فازش بالاست، حال کردم، مرسی...
ادامه بده...منتظرم.
هر کس بد ما به خلق گوید ***ما چهره دل نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوئیم*****تا هر دو دروغ گفته باشیم
     
  

 
ضربدری من ، الهه ، سارا و حمید

سلام به دوستان لوتی
مثل بقیه قسم و ... نمیخورم که واقعی هست یا ساخته ذهن و غیره ..اتفاقی هست که برام افتاده و دارم باهاش زندگی میکنم ...در ابتدا بخاطر اینکه داستان نویس هم نیستم و شاید خوب ننوشته باشم عذر خواهی میکنم ..
بعد از کش و قوسهای فراوان میخوام داستان آرزوی ضربدری من که به حقیقت پیوست رو براتون تعریف کنم ..من پویا 30 ساله با قد 180 و لاغر اندام از بچگی با حمید پسر عمه ام همه کار کرده بودیم از کردن دختر بصورت دو تایی تا خلافهای ریزو درشت دیگه تا اینکه او با سارا اشنا شد و عروسی کرد یکی دو سال بعد هم من با الهه که مدتی هم با حمید دوست بود ازدواج کردم..روزگار می گذشت و ما در طول اون سالها به عناوین محتلف در کنار هم بودیم و خانمها هم با هم صمیمی شده بودند ، تو همون بچگی منو حمید بهم گفته بودیم که وقتی ازدواج کردیم زنهای همدیگروه عوض کنیم ضربدر بشیم و از این حرفها ، اما بعد ازدواج جرات حتی گفتنش رو هم به هم نداشتیم .
اولین بار بود که من با طرح قبلی ذهنم و پایه بودن الهه به سکس های پر سرو صدا کار رو شروع کردم بعد از چند ساعت خواب من با الهه شروع کردم به سکس چون ما هم بیشتر کنار هم در یک اتاق میخوابیدیم متوجه شدم حمید بیدار هست به الهه گفتم حال کن و بیخیال اونا ..
گذشت چند باری که بعد از چندین بار این عمل از طرف ما ایندفعه که ما شروع کردیم اونا هم زیر پتو سکس رو شروع کردند واااای چه هیجانی داشت در چند قدمی همدیگه صدای اه ناله ها خیلی بالا می رفت ..ولی همچنان دو طرف مواظب بودند که پتو از روی کسی نیفتد ، بعد این سکس ها وقتی در خلوت زناشویی هم سکس میکردیم حرف فقط حرف سکس اون شبها بود و هیجان سکس هایش ..از اون طرف هم متوجه شدم حمید و سارا نیز از این کار به همان اندازه ما لذت می برند یکسالی به همین منوال می گذشت به بهانه های مختلف همدیگرو می دیدم و شبها همین برنامه بطوریکه منو حمید دیگه راحت شده بودیم و همه اعمال رو بهم میگفتیم شده بودیم مثل سابق و راحت در مورد زنهای همدیگه صحبت میکردیم ..
افکار ضربدری هم در ما شکل گرفته بود ولی مشکل زنها بودند ،در همون یکی دو سال کمی پیشرفت ما به این خلاصه شده بود که خیلی در موقع سکس ها بهم نزدیک می شدیم صدای نفسهارو می شد حس کرد و یواش هم رسیده بودیم به اینکه پتوها تا کمرمون میومد پایین و سینه های ناز الهه و سارا در تاریکی شب ما رو دیوونه می کرد حتی من یکبار پتوها رو تا زانو در حین سکس پایین بردم که حمید با دیدن این صحنه همونجا خالی شد ..
حمید بیشتر زود انزال بود و بعد مدتی سکس و خالی شدن همراه با سارا سکس داغ منو الهه رو به تماشا می نشست که این باعث تحریک بیشتر الهه و من می شد .
تا اینکه یکشب نشستیم و بهمراه زنها ویسکی رو خوردیم و رفتیم تا بخوابیم الهه که وقتی میخورد بدجور داغ میکرد و چیزی حالیش نمی شد ولی سارا رو نمیدونستم سکس رو با ساک هنر مندانه سارا برای حمید شروع کردیم سارا برای حمید ساک میزد و الهه فقط زمانی که مست میکرد می تونست اینکارو انجام بده ولی سارا همیشه برای حمید ساک تر و تمیزی رو می زد ..
یادم رفته بود از اندام بگم خودم رو که گفتم حمید بعد ازدواج کمی تو پر تر شده بود با قد 170 ، سارا هم دختری با قد 168 بود و نسبتا تپل سایز سینه هاش هم 75 بود من حمید و سارا همسن بودیم اما الهه از ما دو سال کوچیکتر بود لاغر تر با اندامی جمع جورتر و سینه هایی در سایز 65 تا 70
داشتم از اونشب میگفتم الهه با دیدن صحنه ساک زدن سارا داغ شد و رفت سمت کیر دراز من هر چه داشت تو ساک رو کرد اما از اون طرف چشم های من به لبهای آنجلا جولیایی سارا بود که رو کیر کلفت حمید هنر مندانه بالا و پایین میرفت ..تا اینکه حمید رفت لای پای سارا وصدای حشر سارا تا سقف اتاق رفت من هم الهه رو کشیدم رو خودم و نشوندمش رو کیرم الهه که با حال هوای اتاق دیوانه شده بود شروع کرد به جلو و عقب کردن آنچنانی حمید هم سارا رو به همین رو خودش سوار کرد کون تپل و گوشتی سارا مثل ژله تکان میخورد الهه دم گوش من خواهش میکرد که براش مثل حمید برایش کسش رو بخورم ، حمید هم تمام حواسش به کون گنده الهه بود لا اینکه الهه لاغر بود نسبت به اندامش کون گنده داشت به گفته حمید وقتی که رو من سوار می شد پهن تر هم می شد ..یرعکس همیشه دیگه هیچی رو ما نبود با مست بودن هیچکدوممون حواسمون به پوشش رو مون اصلا نبود کنار هم در حال کردن بودیم به هم خیلی نزدیک شده بودیم که موقع سکس گاهی بدنهامون به هم میخورد ولی کسب به دیگری دست نمی زد پوزیشن های مختلف رو هماهنگ با هم میزدیم همش ئلم میخواست تن سارا رو لمس کنم تمام حواسم به بدن او بود الهه رو میردم اما چشمم به سارا بود و همه همینجوری بودیم رفتیم برای مدلی که به بغل سارا و الهه رو روبروی هم قرار دادیم و ما از پشتشون با باز کردن پاهاشون شروع کردیم به تلمبه زدن انقدر جلو بردیم که تن سارا و الهه به هم میخورد ولی باز هم کسی به کسی دست نمی زد مدل رو عوض مردیم در هم حالت که زنها خوابیده بودند ما بصورت نشسته از کس کردیمشون تا اینکه حمید با تمام انرژی آب خودش رو سینهای سارا خالی کرد من هم مجبور شدم با عوض کردن یکی دو مدل دیگه همه رو خالی تو الهه چون از بابت ریختن به داخل مشکلی نداشتم .. بعد که صبح بیدار شدیم دیدیم که چه اتفاقی افتاده .. راحت تر قبل شده بودیم ...
اتفاقات ناب تر و اصلی تر در ادامه داستان...
     
  

 
قسمت دوم ضربدری من الهه سارا و حمید
2
آن شب گذشت و ما برگشتیم به خانه هایمان ..در یکی از این روزها دل رو زدم به دریا و سر ظهری یک پیامک به حمید فرستادم و بحالت طنز ازش سوال کردم نظرت در مورد حرکت ورزشی ضربدری چیه ؟ او هم در جواب از خدا خواسته گفت من عاشق این حرکت هستم ولی سارا فکر نکنم این کار رو بکنه ...از من سوال کرد که نظر الهه چیه ؟ در جوابش گفتم تو اگر سارا رو برای من کردی الهه بدون هیچ دردسری مال تو ...
ارتباط ما بیشتر از قبل حول محور ضربدری میگذ شت در همه سکس ها حرف حرف سکس با نفر مقابل بود اما اونطرف حمید فعلان نتونسته بود سارا رو راضی کند و میگفت که سارا گفته فقط سکس ما در همین حد کنار هم باید باشه حالا لخت بودن و بدون پوشش رو قبول کرده بود ..پیشرفت ها هر روز بیشتر می شد من و الهه و حمید به یک نظر مشترک رسیده بودیم ..من بدجور در کف کون گوشتی سارا لبهای زیباش و بدن تپل او بودم و حمید هم راحت از بدن الهه بهم میگفت از اینکه خیلی پرانرژی هست و اینکه میتونه چون جمع جورتر و لاغر تر از سارا هست پوزیشن های مختلف رو روش اجرا کنه ..
هیجان های همگی ما روز به روز بیشتر می شد و شب روز به ضربدری فکر میکردیم طاقت نیاوردیم و بدون اینکه برنامه های ما نهایی بشه خواستم خواستم که با عجله یک دیدار یکی دو روزه داشته باشیم و بعد از چند روز این دیدار جور شد و آنها اینبار آمدند خونه ما ...
در صحبت هامون با حمید طی کرده بودم که دیگه خانمها لباسهای راحت تر و سکسی تری رو بپوشن ...اینار سارا برعکس همیشه فقط یک تاپ سرم های رنگ با بندی بسیار نازک به تن داشت یقه اش خیلی باز بود و سینه های او داشت منو حیران میکرد خیلی هم راحت بود و حمیدم همینطور من به الهه گفتم که او هم راحت تر باشه تا اینکه او هم شب با یک لباس حریر تا بالای زانو آمد سر سفره به اتفاق شام رو خوردیم و همه عجله داشتیم که به بریم رخت خواب اما ساعات به کندی میگذشت ..حمید سارا رو در بغلش برده بود و با سینه های او بازی میکرد و گاهی هم لبهای طولانی از هم میگرفتند الهه با دیدن این صحنه اومد و نشست روی پاهای من ما هم با هم ور میرفتیم تا اینکه الهه گفت من خسته ام بیایید بخوابیم همه از خدا خواسته سریع رفتیم تو رخت تلویزیون روشن بود برخلاف همیشه تلویزیون هم خاموش نکردیم سارا کمی اعتراض کرد و لی حمید گفت :نه بذار روشن باشه این شکلی رو ه م حال کنیم ..
حمید رفته بود رو سارا وتاپش را تا بالای سینه اش بالا اورده بود و هم لبش رو میخورد و هم سینه هایش رو من هم الهه رو خودم سوار کرده بودم و لبهایش رو میخوردم هر چند ثانیه همگی حواسمون به هم بود و زیر چمشی از دیدن هم لذت میبردیم من آررام الهه هر چه که در تن داشت رو در آوردم او حالا لخت رو من لیز میخورد و سارا هم با کمک حمید لخت شده بود ما هم لخت شدیم و همچنان مشغول عشق بازی بودیم تا اینکه حمید روی تک زانو نشست و سارا هم بلند شدو نشست و شروع کرد به ساک زدن برای حمید ، حمید موهای سارا رو در دستانش جمع کرده بود و تا ته فشار می داد سمت کیر کلفتش تا اینکه الهه هم یواش یواش رفت سمت کیر من ساک آنچنانی نمی زد اما سعی میکرد این کار رو انجام بده من الهه رو کشیدم سمت خودم و بردمش زیر خودم و تا جایی که امکان داشت فرو کردم تو کسش دادش رفت هوا همش قربون صدقه من می رفت داشت دیوانه میشد و حمید هم سارا رو به حالت داگی شروع کرد به گاییدن سینه های سارا که آویزون شده بود تکان های نازی بهود میخوردن صدای اه ه ه ه ه و اوووه زنها ما رو دیوانه میکرد خانم ها برای نزدیک شدن به هم اینبار مقاومت نشان می دادند حمید سارا را بلند کرد و ایستاده او را به دیوار چسباند و شروع کرد به تلمبه زدن کس زیبای سارا الان روی سر من بود قشنگ مشخص بود کیر حمید تا دسته در کسش جلو و عقب میرفت آنها پوزیشن بعدی رو رفتند سارا رو حمید نشسته بود و با تمام وجود شروع کرد به تلمبه زدن حالا من الهه رو بلند کردن ایستاد و شروع کردن تلمبه زدن که یهو حمید گفت وااااای پویا این چه کوس خوشکل ونازی هست که تو داری میکنیش واااای قربونش برم من الهه رو برگردوندم و همنطور که ایستاده بودم بغل کنان آوردمش رو خودم همینطور که ایستاده بود او رو من جلو و عقب تلمبه می زد باز هم حمید گفت وااااای پسر چه کونی داره این ......
اتاق داغ داغ بود صدای جووووووووووووووووووووووون و آخ خ خ خ خ و اوووووف ها عرق همه ما رو در آورده بود یکی دوبار به حمید اشاره کردم بیا تعویض کنیم که او نشان داد حالا نه ..
پوزیشن ها مختلف رو میزدیم زنها دیوانه میشدند و داد می زدند ایندفعه حمید بعد اینکه سارا چند بار خالی شد آبش رو کون قنبل سارا خالی کرد و منم که از پشت در حال کردن الهه بودم خالی کردم روی کون او ..

سکس تمام شد خانم ها رفتند دوش بگیرند بعدش هم نشستیم دوبار شام خوردیم ...که سر میز شام حمید گفت اگر پایه هستید فردا شب بیایید دوباره با هم ویسکی بزنیم که همه قبول کردیم ...

     
  
مرد

 
کادوی تولدسارا

خیلی وقت بود که با امیر تصمیم گرفته بودیم یه شخص سوم هم به سکسمون اضافه کنیم و دو ست داشتیم یکبار زن بیاریم یکبار مرد,ولی انگار هردو از اینکار میترسیدیم چون هرکسی هم که پیدا میکردیم از طریق اینترنت یا من ازش یه ایرادی میگرفتم یا امیر و دکش میکردیم,تا اینکه تزدیک تولد من شد وامیر گفت میخوام یه پسر به مناسبت تولدت بیارم.من اول جدی نگرفتم گفتم مهم نیست بیخیال,یکهفته به تولدم مونده بود و مهدی,شدیدا مشغول پیدا کردن یه کیس تو اینترنت بود تا اینکه بلاخره یه نفرو پیدا کرد یه پسر 20ساله به اسم محمد,محمد عکسای خودشو کیرشو فرستاده بود چهره اش معمولی بودکیرشم همینطور حدودا 17سانت بود ,در حالی که کیر امیر 22سانت بود,بعد از تایید من, امیر باهاش قرارگذاشت واسه آخر هفته و گفت که طوری برنامه بریزه که خونه مابمونه تا 3روز تا حسابی حال کنیم,اونم از خدا خواسته موافقت کرد البته بعد از اینکه مطمئن شدما زوجیم وقصد سواستفاده نداریم,امیر هم عکس خودشو کیرش و کس و کون و سینه ی منو واسه محمد فرستاد و باعث شد اون بیش از پیش واسه اومدن ترغیب بشه,قرارمون شد واسه پس فرداش که بیاد ,امیر هم گفت تا روزموعد باهام سکس نمیکنه ولی حسابی تحریکم میکنه که کاملا لذت ببرم,بخاطر همینم این دو روزهمش باهام ور می رفت لازم میپرسید دوست دارم چطور سکس کنیم یادلم میخواد تنهایی هم باهاش سکس کنم یا نه,منم از علائق سکسیم واسش میگفتم,امیر هم گفت کاری میکنم این سه روز اوج لذتو تجربه کنی,روز موعود رسید طرفای عصربود که محمد پیداش شد من یه تاپ و دامن کوتاه پوشیده بودم طوری که بخشی از رونم و خط سینه ام معلوم بود,محمد باهردوی ما دست داد و رو بوسی کرد,من رفتم چای و میوه آوردم و اوناهم مشغول حرف شدن, امیر گفت اون نوشیدنی هم بیار آوردم و هرسه مشغول شدیم,من زودتر گرم شدم,امیر کنارم نشست و هردفه دامنمو میزد بالا رونام و نوازش می کرد و لزم لب می گرفت محمد هم با جوون گفتن اش امیر و تشویق میکرد حالا دیگه امیر از بالا هم دست میکرد تو سوتینم وسینه هامو میمالید,تو همین حین امیررفت دسشویی,محمدم وقتو تلف نکرد و اومدجای امیر با ولع ازم لب گرفت وسینه هامو مالید لاله گشمو خوردو در گوشم گفت جوووون چه کسی هستی تو دوست دارم جرت بدم,زانو زد جلو پاهام از شصت پام شروع کرد به خوردن هربار که لبش به پوستم میخورد بدنم میلرزیدتازه به رون رسیده بود که امیر اومد,این صحنه رو که دید گفت دست بکار شدی ؟محمدم گفت مگه میشه این لعبت جلوم باشه و بتونم خودمو نگه دارم,امیر شلوار و شورتشو در آورد و کیرشو گذاشت دهنم,محمد هم به خوردن ادامه داد تارسید به کسم,آروم شورتمو کنار زد و طوری لیس می زد کسموکه نوک زبونش بره لای کسم, از لذت پای امیر و موهای محمد و چنگ می زدم محمد منو خواباند پاهامو گذاشت رو شونش و با زبون به جون کسم افتاد,امیر هم اومد بالای سرم و تو دهنم تلمبه میزد,محمد زبونشو تو کسم میچرخوند, با زبانش چوچولمو لیس میزد انگشتشو میکرد تو کسم و با نقطه جیم بازی میکرد دیگه داشتم دیوونه می شدم کیر امیر و از دهنم درآوردم و گفتم محمد کیوتو بکن تو کسم دارم میمیرم,گفت صبر کن واسه این کس و کون نقشه ها دارم,امیر به محمد گفت پاشودولتش کنیم که تو کسشو بخوری من بزارم کونش,محمدم گفت اتفاقا کونش باز شده,دولا شدم اول محمد مشغول خوردن کسم شد بعد امیر ژل آورد اول یکم با سوراخ کنم ور رفت و بعد به کیرشم ژل زد و آروم آروم کرد کیرشو کرد توکنم واااااااااای داشتم می مردم یه سوزش کمی حس کردم فقط انقدر محمد خوب کسمو میخورد که از تلمبه زدن ای امیرتوکنم داشتم ارضا می شدم,انقدر خوب پیش رفت که همزمان ازکون و چوچول ارضا شدم,صدای جیغم خون رو پر کرده بود که امیرم آبشو تو کونم خالی کرد وافتاد رو مبل ,محمدم از زیر من اومد بیرون و گفت حالا نوبت منه,شروع کرد لب گرفتن و مالوندن سینه هام و منو خوابوند رو زمین و لباساشو در آورد,کیرشو که دیدم تازه متوجه شدم باعکسش خیلی فرق,داره درسته که اندازه اش از کیرامیر کوچیکتره ولی نسبت به اون خیلی کلفتتر بود,محمد افتاد روم ودر الی که ازم لب میگرفت یدفه باضرب کیرشو تا ته کردتو کسم یه جیغ بلند کشیدموگفتم جر خوردم,امیر هم بهش گفت یکم آرومتر که اذیت نشه,باچنان قدرت وسرعتی شروع کردبه تلمبه زدن که احساس میکردم زمین میلرزه,چنان لذتی میبردم از محکم کردنش که بدنشو چنگ میگرفتم وچندبارارضا شدم تا اینکه محمدم ارضا شدو آبشو ریخت رو شکمم,تو اون سه روز خیلی سکس کردیم اگر خوشتون اومد بازم ازسکسای اون سه روز مینویسم
     
  

 
قسمت سوم ....ضربدری من ، الهه ، حمید و سارا
نزدیکای ظهر از خواب بلند شدیم حدود ساعت یک صبحانه رو خوردیم و من رفتم دنبال کارهام عصر بود و با هم چهار تایی زدیم بیرون گردش بعد از کلی گشت و گذار حدود یازده شب رسیدیم خونه تو همین حین هم ویسکی رو گرفتیم و همه یواش یواش حاضر شدیم برای خوردن ..بساط همه چیز جور شد و به اتفاق پیک هارو یکی پس از دیگری بالا رفتیم ..الهه مثل همیشه زودتر از هم مشت شده بود داغ داغ بود هی لب هاش رو لبام بود از اون طرف حمید و سارا هم گرم شده بودند داغ داغ زدیمو رقصیدیم ..... دیگه فقط دوست داشتیم بریم که بریم و بخوابیم با حمید هماهنگ کردم که الهه اوکی اوکی شده است و او با چشمانش بهم میگفت عجله نکن سارا هنوزم از ضربدری میترسه ...رفتیم تو تخت و ما زودتر شروع کردیم الهه مست و داغ بود خیلی حشری شده بود دادش با خوردن سینه های کوچولوش می رفت هوا حمید هم که منتظر بود سارا آماده بشه و برگرده در چند سانتی متری ما داغ داغ بود تصمیمم رو گرفتم حمید کنار خوابیده بود و الهه که لخت رو من در حال عشق بازی بود را تماشا میکرد رفتم و دستش رو گرفتم و آرروم گذاشتم رو کون سفید و ناز الهه الهه تکونی خورد و اعتراض کرد اما به سرغت بیخیال شد حمید با حرص و ولع خاصی به کون الهه رسیده بود از هیجان داشت دیوانه می شد با دست دیگرش هم کیر کلفتش رو در آورده بود سارا هم رسید رفت تو بغل حمید و حمید بدون لحظه بیخیال شدن از الهه تمام بدن و کون الهه رو ماساژ میداد از فرط داغی بلند شد و کون الهه رو که رو کیر من بالا پایی سر میخورد بو کرد و بوس کرد سارا بعد این صحنه او را طرف خودش کشید و شروع کردن به لخت شد کنار هم لخت لخت بودیم و تمام تن بدنمون در تماس بود من هنوز به تن سارا نرسیده بود تا اینکه حمید هم دستم رو گرفت و گذاشت رو کون گنده و بزرگ سارا سارا خیلی مقاومت میکرد و همش دستانم را پس میزد اما حمید رسیده بود با سینه های الهه که حالا زیر من داشت گاییده می شد الهه مستانه هم گاییده می شد و هم با دستان حمید از ماساژ سینه هایس لذت صد چندان می برد اما سارا برعکس همش میزد تو پر ما و دستم را پس میزد دیدم حمید میگفت بذار اونم مثل من از تو لذت ببره ببین الهه چه حالی داره میکنه تو هم بیخیال باش و لذت ببر الهه رو سوار خودم کردم و شروع کرد رو من تلمبه زدن حمید هم سارا رو به لبه رو به ما خوابوند و خودش هم در همین حالت کیر کلفتش رو گذاشت تو کس پف کرده سارا من سینه های سارا را در دستانم داشتم و حمید تمام تن الهه را نوازش میکرد رفتم سراغ سین های سارا مقاومت میکرد اما شروع کردم به خوردنش حمید هم مدل رو عوض کرد حالا من پایی خوابیده بودم و بالای سر سینه های سارا بود و رو کیرم هم الهه بالا و پایین می شد حمید هم که سارا بصورت داگی استایل جلوش بود را با تلمبه های آرام و ولی تا ته حا دادنی تا دسته میکرد الهه سینه هایش را داد به دهن حمید و محکم سر او را بغل میکرد و همش قربون صدقه میرفت همین مدلی چند دقیقه ای از هم لذت می بردیم تا اینکه من بلند شدم و الهه رو فرستادم سمت حمید اما اینجا بود که داد سارا در آمد و گفت من اصلا نمیذارم که بکنه همین نهایتش خواهد بود والا من جیغ داد خواهم کرد عرق سردی تو اون هم داغی بر پیشانی ما نشست تنها یک پله باقی مونهده بود که همه چیز یهو دوباره توسط سارا خراب شد ... سکس یجورایی خیلی بد در ادامه تمام شد و در اوج لذت و حرارت جدا شدیم ......برگشتیم به خونه هامون و خیلی نا امید از رسیدن به مراد نهایی که سکس و گاییدن زنهای همدیگر بود ....
نظرات یادتون نره .....
     
  
مرد

 
من زنمو براي يکي از دوستام جور کردم براش ساک ميزنه و بهش کون ميده پردشم دوستم زده خيلي موقع ها هم ميبرتش خونش وبا دوستاش کس و کونشو حال ميدن
see wife sex
     
  
مرد

 
البته اين مربوط به اول ازدواج بود يه ماه بعد که دوستم ازدواج کرد زنشو برام جور کرد البته زن اون قبل ازدواج پردشو از دست داده بود اولين ضربدريمون هم تو ماه عسل تو کيش اتفاق افتاد که يکي از بهترين سکساي عمرمون بود که سال ٨۶ اتفاق افتاد الان مدت هاست از اون روز ميگذره اما هنوز هم دوستي و سکسمون پا برجاست البته هفته اي يک بار و ماهي هم يک بار زنامونو عوض ميکنيم و به خونه همديگه ميبريم براي يک شب اوايلش خيلي ميترسيديم چون تو اپارتمان بوديم و مجبور بوديم شبونه بريمو بيايم الان ديگه راحت شديم
see wife sex
     
  
صفحه  صفحه 15 از 21:  « پیشین  1  ...  14  15  16  ...  20  21  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

داستان های ضربدری

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA