ارسالها: 2517
#57
Posted: 17 Dec 2012 13:17
من و کاملیا. علی و نیما
. من یه دوجنس گرا هستم. هم عاشق کیرای کلفت و درازم و هم میمیرم واسه کسای آبدارو خوشمزه. خاطره من واسه حدود شش سال پیشه. اون موقع من دانشجو بودم و توی خوابگاه با دوستم کاملیا زندگی میکردم. یه دوست پسر باحال هم داشتم که اسمش نیما بود. به پیشنهاد نیما زمینه ساز دوستی کاملیا با دوست نیما به اسم علی شدم.
معمولا هرجا میرفتیم چهار نفری بودیم. تا یه روز که نیما با زبون بیزبونی به من رسوند که دوست داره با هم سکس داشته باشیم. اما من کاملا صریح بهش گفتم که شدیدا موافقم. اون هم از خدا خواسته قبول کرد. واسه دو روز بعد قرار گذاشتیم. قرار بود نیما گوشی رو بده دست علی که میخوایم بریم خونه اون. علی هم گفت به شرط اینکه کاملیا هم باشه. خلاصه با کلی مکافات همه برنامه ها رو چیدیم و قرارمون شد ساعت پنج عصر.
خلاصه اون روز کلی به خودم رسیدم و اپیلاسیون کامل و چند جور کرم بدن و واژن و عطر به خودم مالیدم، اما از اونجا که من خیلی عجله داشتم و کسم از فکر کیر نیما خیسه خیس شده بود ساعت چهار حاضر و آماده بودم و خیلی هم حشری. با خودم گفتم برم ببینم کاملیا در چه حاله؟ در اتاقش قفل بود. بعد از چند بار که در زدم درو باز کرد. از چشاش معلوم بود حال اون هم مثل خودم خرابه. رفتم تو. درو پشت سرم قفل کرد. آروم گفتم حالم بده. خنده ی ملیحی تحویلم داد که دلم ضعف رفت. ناگفته نماند که من عاشق اندام ضریف کامی بودم و همیشه فکر لز با اون آبمو درمیاورد. خلاصه رفتم رو تختش دراز کشیدم. اون هم مشغول عوض کردن لباسش شد. از دیدن اندام لختش داشتم دیوونه میشدم. شورتم خیسه خیس شده بود. آروم دستمو کردم تو شرتمو چشمامو بستم. بعد از چند لحظه لباشو رو لبام احساس کردم. اون هم دستشو کرد تو شرتم. منم آروم از جام بلند شدم و بغلش کردم. همونطور که لبای همو میخوردیم من سینه ها و بعد کسشو میمالوندم. بعد از چند لحظه گفتم کامی جون اینجوری فایده نداره. لباساشو در آوردم. خودم هم لخت شدم.خوابوندمش رو تختش و افتادم روش . سینه هاشو مالوندم و با نوک زبونم نوک سینشو لیس زدم. آروم سر سینشو کردم تو دهنمو خوردمش. اون هم یک آخ و اوخی میکرد که بیا و ببین. همینطور که سینشو میمالوندم دستمو بردم سمت کسش. میمالوندمش که آروم گفت بخورش. منم با چندتا بوس خودمو رسوندم به کسش. اوووووف.... چه کسی.... صورتی و نرم. آروم با نوک زبونم میکشیدم رو کسش. اون هم با ناز ناله میکرد. آروم با نوک زبون پره های چوچولشو باز کردم. محکم دوتا رونشو با دستام گرفتم سرمو چسبوندم به کسشو با تمام قدرت کسشو مکیدم. اینقدر خردمش تا تمام بدنش شروع به لرزیدن کرد. بعد از چندتا جیغ کوتاه بیحال شد. فهمیدم ارضا شده. همون وقت موبایلم زنگ خورد. نیما بود. گفت منتظر ماست. کامی رو به زور بلند کردم. آماده شدیم و رفتیم. نیما و علی به محض دیدنمون نگاه معنی داری به هم کردن. خلاصه تو خونه علی همه مشروب خوردیم. نیما به من چشمک زد. گفتم نیما... میشه یه حرف خصوصی بزنیم؟ اون هم بلند از علی پرسید: علی جون ما کجا میتونیم حرف خصوصی بزنیم؟ علی هم در یه اتاق رو باز کردو گفت اینجا، وقتی داشتم میرفتم تو اتاق از لای در توی اتاق کناری رو دیدم. یه اتاق بزرگ با یه تخت دو نفره. خلاصه ما رفتیم تو اتاق خودمون که یه تخت یکنفره توش بود. نیما خندید و گفت این واسه صمیمیت بیشتره. لباساشو درآوردو رفت رو تخت خوابید. منم همون کارو کردم. منتها رفتم رو نیما دراز کشیدم. یه جون کشدار گفتو شروع کرد به خوردن لبام. بعد از چند لحظه گفت سینه هاتو بذار تو دهنم. منم همین کارو کردم. با چنان ولعی سینه هامو میخورد که نمیتونستم نفس بکشم. تو همون حالت که نشسته بودم کسمو که خیس شده بود میمالوندم رو کیرش. گفت جوووون چه کسی داری... منم کسمو گذاشتم جلوی دهنش. اونم حالا نخور کی بخور. چنان میک میزد و زبونشو تو کسم میکرد که ارضا شدم. گفت کیرمو بذارم تو کست... با ابرو بهش اشاره کردم که نه. گفت پس قمبل کن. گفتم اینجوری نه... سر کیرشو کردم تو دهنم و یکم میک زدم. بعد درش آوردم و با زبون همشو لیس زدم تا رسیدم به تخماش. کیرشو بالا گرفتم تا بتونم زیر تخماشو بخورم. زیر تخماشو لیسیدمو مکیدم. دوتا تخماشو کردم تو دهنمو میکشون زدم. یه نگاه به صورت نیما انداختم. دهنش باز بود سفیدی چشماش مشخص بود. دوباره کیرشو کردم تو دهنمو یه ساک حسابی و مرد افکن واسش زدم. گفت پشت کن. منم برگشتم و حالت سگی نشستم. دوباره ولی از پشت کسمو لیسید. آب کسمو که تو دهنش جمع شده بود تف کرد رو سوراخ کونم. اول با انگشتش کونمو باز کرد. گفت آماده ای؟ گفتم اره. گفت پس شل کن.... و اروم سر کیرشو گذاشت تو کونم. من سرمو تو بالش فرو کرده بودمو جیغ میزدم . نیما گفت میخوای درش بیارم. گفتم نه.... ادامه بده عشقم. دارم با کیر کلفتت حال میکنم. اونم کیرشو تا ته کرد تو کونمو گفت باشه جنده. چه کونی داری . گفتم نیما چه خوب کون میکنی.کیر کلفتت الان تو کونمه. دارم حال میکنم با کیرت... میگفتم و نیما تو کونم تلمبه میزد که یه مرتبه کیرشو از کونم کشید بیرون. منم با یه حرکت دهنمو رسوندم به سر کیرش اون هم همه آبشو خالی کرد تو دهنم. منم همشو خوردم. اونم منو انداخت رو تختو شروع کرد به خوردن لبام. گفت مرسی عشقم. خیلی حال دادی... خندیدم گفتم حالا چکار کنیم؟ با تعجب نگاه میکرد... گفتم حالا وقتشه که بریم سراغ اون دوتا.... درحالی که داشت شورتشو مرتب میکرد که بپوشه گفت فکر نمیکنم کارشون تموم شده باشه. گفتم منم واسه همین میگم. گفت:یعنی میگی.... گفتم آره. گفت خوب اول تو برو. گفتم باشه ولی تو هم پشت سرم بیا. آروم در اتاقو باز کردم . از پشت در صدای ناله هایکامی رو میشد شنید. دسته درو فشار دادم بازش کردم. اما اون دوتا اینقدر تو حس بودن که اصلا به من توجهی نکردن. منم رفتم کنارشون نشستم و شروع کردم به لیسیدن سینه کاملیا. علی خم شد و سینه منو گرفت. فهمیدم میخواد کیرشو بذارهتو دهنم. فکر میکردم کیرش الان تو کون کامیه. اما با کمال تعجب دیدم کیرشو از تو کس کامی درآورد و گرفت جلوی من. منم با ولع کیرشو کردم تو دهنم. . . همین موقع نیما اومد و کیرشو گذاشت تو کس کامی که زیر من خوابیده بود و داشت کسمو میلیسید. علی گفت کون میخوام. این کون نمیده. منم کونمو بهش نشون دادم و گفتم اما من میدم. پشتمو کردم به علی و شروع کردم به خوردن سینه های کامی. علی خیلی تند و وحشی تو کونم تلمبه میزد. علی گفت نیما با من هماهنگ باش. نیما گفت خوب من دارم ارضا میشم. و آبشو ریخت تو صورت کامی. علی هم موهای منو از پشت کشید و برم گردوند و آبشو تو صورتم خالی کرد. رفتم سمت کامی و آبای نیما که رو صورتش ریخته بود رو لیسیدم اون هم همینکارو کرد. لباشو بوسیدمو گفتم ارضا شدی گلم؟!؟!؟! و دوتامون بلند خندیدیم.... این بود تجربه من. اینقدر بهم چسبیدو حال کردم که انگار همین دیروز بوده و هیچ وقت فراموشش نمیکنم
دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
ارسالها: 2517
#58
Posted: 24 Dec 2012 14:44
اولین تجربه گروپ سکس
بهار امسال به مناسبت تولد من با سه تا از دوستام رفته بودیم جنوب، یه روز صبح تصمیم گرفتیم بریم کنار دریا خلاصه بعد از کلی آرایش و بزک دوزک راه افتادیم ماشالله هر کدوممون هم از اون یکی خوشگلتر و سکسی تر
اونجا کلی عکس گرفتیم گیتار زدیم خوندیم و رقصیدیم، یه کم دورتر از ما 2 تا پسر بودن که خدایی خیلی تیکه بودن مخصوصاً جیگلم که من باهاش هنوزم دوستم، خلاصه اونا اومدن جلو کمی با هم حرف زدیم قرار شد شب با هم بریم بیرون، تا شب دل تو دل ماها نبود حتماً اونا هم همین حس رو داشتن.
ساعت 9 اومدن دنبالمون رفتیم بیرون شام خوردیم بعدش رفتیم خیابونا رو بهمون نشون دادن ساعت 11 بود که پیشنهاد دادن بریم یه جا بشینیم مشروب بخوریم که وقتی با موافقت ما رو به رو شدن یه چشمک بهم زدن. خونه خیلی بزرگ و شیکی بود که مال فرزام بود یعنی عشق من!
یه موزیک خارجی گذاشتن که همش درباره سکس می خوند هممون دور یه میز نشسته بودیم و پیک پشت پیک می رفتیم بالا
در عرض یکی دو ساعت هممون مست و پاتیل شده بودیم و می رقصیدیم
پژمان دوست فرزام با سحر و نگین (دو تای دوستای من) می رقصید هر از گاهی هم لب جفتشونو می بوسید.
منو فرزام هم با هم می رقصیدیم چراغا خاموش، فقط نور کم هالوژن تو خونه بود با اون موزیک های خفن، توی فضا کاملاً بوی سکس و شهوت پیچیده بود.
ما سرگرم رقص بودیم و زیر گوش هم آروم آروم حرف می زدیم که فرزام بهم گفت پشت سرتو نگاه کن، وقتی برگشتم دیدم پژمان رو کاناپه لم داده سحر و نگین دوتایی دارن واسش ساک می زنن، یه جوری که انگار تا حالا کیر ندیدن، من سریع رومو برگردوندم دیدم فرزام با شهوت داره سینه هامو نگاه می کنه داشت با نگاهش بهم التماس میکرد لباشو چسبوند به لبام منم با تمام وجود لباشو خوردم این یعنی چراغ سبز واسه پاشو از گلیمش درازتر کردن.
در کمتر از نیم ساعت همه لخت بودیم و تو هم می لولیدیم، لبا تو لب دستا لای پاها، فرزام بهم گفت دوستات که 100% مشکلی ندارن اگه تو هم مشکلی نداری سکس گروپ کنیم منم تا حالا تجربه نکرده بودم از طرفی هم مست بودم گفتم باشه چرا که نه!
فرزام و پژمان ما سه تا رو تخت خوابوندن پاهامونو باز کردن ، فرزام کسمو می لیسید پژمان کس نگین رو، دست فرزام تو کس سحر بود تند تند عقب جلو می کرد صحنه خیلی باحالی بود. پژمان اومد جلوی من به فرزام گفت تو برو کس سحر بخور منم می خوام کس ترانه رو بلیسم. من از قد و هیکل خودم بگم براتون قدم 172 وزنم 60 کیلو و چهره ای جذاب و ناز دارم به قول اطرافیانم خدا از همه بهترین مداد رنگی هاش واسه نقاشی صورتم استفاده کرده و با بهترین مدادتراشش بدنمو تراشیده، من 9 سال مدام ایروبیک و بدنسازی کار می کنم و هیکل خوش تراش و سفتی دارم. دوستامم باحالن و سکسی.
خلاصه اونا حسابی کسامونو خوردن انگشت کردن لیسیدن وایییییییییی الانم یادم میاد شورتم خیس میشه و می خواددددددددددددددددددددددددددددددد.
بعدش نوبت ما بود که اونا رو دیوونه کنیم اول من رفتم جلو چسبوندمشون به دیوار کیر فرزامو کردم تو دهنم کیر پژمان رو تو دستام می مالیدم سحر و نگین هم رو به روی اونا کس همدیگرو می خوردن، ناگفته نمونه ما قبلاً با هم سکس می کردیم ولی جلوی همدیگه با هیچ پسری نخوابیده بودیم اولین بارمون بود و واسمون خیلی لذت بخش.
یه میک به کیر فرزام می زدم یکی به کیر پژمان؛ کیر فرزام حدوداً 20 سانتی بود ولی مال پژمان فکر کنم 18 سانتی میشد. در کل بزرگ و کلفت بودن و خیلی داااااااااااااااااااااااااااااغ، سحر و نگین رفتن جلو یه کم که واسشون ساک زدن منم داشتم سکسی می رقصیدم و با سینمو و کسم ور می رفتم ، هر دوتاشون با هم داد زدن بسه دیگه می خوایم بکنیمتون کیرمون داره منفجر مییییییییییییشه
من تو سکس مدل بولداگ یا همون سگی رو خیلی دوست دارم واسم دیوونه کنندست.
من مدل سگی نشستم فرزام کیرشو میکشید رو کسم با دستاش محکم می زد رو کونم می گفت عجب کس داغی داری هنوز نذاشتم توش دارم می سوزم سحر کیر فرزامو گرفت گفت پس زودتر بذار ، با تموم زورش یهو کیرشو کرد تو کسم داشتم می مردم از درد ولی اون گوش نمی داد تند تند تلمبه می زد سحر نشسته بود رو کیر پژمان هی مینشست و پا میشد،نگین هم وایساده بود جلوش یه پاشو گرفته بود بالا پژمان کسشو می خورد پژمان نگین رو هم کرد با آه و ناله های فرزام برگشت گفت فرزام می خوام کسِ ترانه رو بکنم، من سریع یه نگاهی به فرزام کردم دووووس نداشتم اون کسمو بکنه آخه کیرش فوق العاده بود. ولی وقتی دیدم فرزام با رضایت کیرشو کشید بیرون چیزی نگفتم ، پژمان بغلم کرد آورد تو پذیرائی منو گذاشت رو اوپن آشپزخانه گفت پاهاتو باز کن هر کاری گفت کردم خم شد کسمو لیس می زد خیلی باحالتر از فرزام کسمو می خورد زبونم رو چوچولم می کشید دستشم تو کسم بود خیلی حال می داد من خیلی دیر ارضا میشم ولی این بچه پررررررو تونست منو بدون کردن ارضا کنه خیلی وارد بود ، من دیدم واسم کم نمی زاره بهش گفتم می خوام واست ساک بزنم من مهارت خاصی دارم تو ساک زدن، انقدر کیرشو خوردم تا ته میکردم تو حلقم می چرخوندم احساس کردم داره ارضا میشه می خواست کیرشو بکشه بیرون پاهاشو گرفتم نذاشتم آبشو با فشار پاشید تو دهنم منم خوردمش خیلی حال داد. من تو همه سکس هام ترجیح می دم یا آبشو بخورم که طرف خیلی حال کنه آخه مردا لذت می برن آبشونو خانوما بخورن، یا بریزه تو کونم چون خیلی به کونم می سازه سفتترو برجسته تر میشه، با اینکه ارضا شده بود هنوز کیرش سیخ بود بهم گفت تو خسته نشدی سکسی من؟ منم گفتم نه تا 7 ، 8 بار دیگه هم می تونم. فهمیده بود من مدل سگی رو دوووس دارم بغلم کرد همینجوری که لبامو می خورد منو برد تو اتاق من مدل سگی نشستم اونورتر از ما هم فرزام کیرش تو کون سحر بود، سحر هم رو نگین خوابیده بود کسینشو می خورد این صحنه حشرمو دو برابر کرد. پژمان داشت به کیرش کرم می زد چون کیرش از فرزام یه کوچولو کوتاهتر بود ولی خیلی کلفت تر بود مطمئن بود خیلی دردم می گیره، پشت سرم زانو زد کسمو با تبحر خاصی زبون می زد و می لیسید داشت دیوونم می کرد بهش گفتم بسه بزن تووووش کسم کیر کلفتتو می خواااااااااااااااااااااااااااااااد. گفت سکس خشن دوس داری، گفتم خیلییییییییییییییییییییییی
گفت می خوام آمریکایی بکنمت یعنی یه تلمبه تو کوس یه تلمبه تو کون این یعنی هم درد هم لذت
آروم انشگتشو کرد تو کونم عقب و جلو می کرد، یواش یواش سرعتشو برد بالا، بعدش 2 انگشتی خیلی درد داشت ولی من عادت دارم وقتی می بینم طرف مقابلم داره لذت می بره تحمل می کنم بهش گفتم بسه شروع کنه، گفت اول کجا بزنم ، چون ماهیچه های کونم شل شده بود گفتم تو کونم بذار گفت یهو یا یواش گفتم هرجوری دوسس داریو حال می کنی، نامرد یهدفعه زد تو . نمی تونستم نفس بکشم ولی صدام در نیومد چهار چنج بار تلمبه زد در آورد یهو کرد تو کسم دوباره یهو در آورد تو کونم . تا چند دقیقه اول تقریباً می تونم بگم مرگو جلو چشمم دیدم ولی آروم آروم بدنم شل شد همش تو دلم می گفتم منم باید لذت ببرم حال کنم، بچه ها دور ما جمع شده بودن با همدیگه ور می رفتن فرزام به پژمان گفت بذار منم اینجوری بکنمش پژمان کیرشو از تو کونم کشید بیرون جاشو با فرزام عوض کرد وایییییییییییییییییییییی بچه پررررو کیر درازشو یهو تا دسته کرد تو کونم چند ثانیه تلمبه زد بعد کرد تو کوسم، سحر لبامو می خورد پژمان سینم فشار می داد، با این کارشون منو تشویق می کردن داشتم دیوونه می شدم از لذت و درد وحشتناکش. دیگه داشتم التماس می کردم تمومش کنه که تازه آقایون هوس کردن دوتایی همزمان منو بکنن پژمان خوابید زیر کیرشو کرد تو کوسم فرزام هم از پشت سرم کیرشو گذاشت تو کونم، از یه طرف درد غیرقابل تحملش از یه طرف حشری شده بودم تند تند ضربه می زدن داشتم ارضا می شدم جیغ می زدم و آه و ناله می کردم اونا فهمیدن چون خیلی کم صدام در میومد ضربه هاشونو تندتر کردن حرفای سکسی می زدن: جووووووووووون ترانه چه کس و کونی داری ، جنده ی ما کیه؟ می خوایم با کیرای کلفتمون کس و کونتو یکی کنیم دقیقاً زمانی که داشتم به اوج می رسیدم یهو جیغ زدم درش بیارید باورتون نمیشه برای اولین بار آبم پاشید بیرون اساسی ارضا شدم. سحر و نگین با تعجب نگاه کردن گفتن کوس و کون مارو هم یکی کنید ما هم بپاشیم. من دیگه نا نداشتم احساس ضعف شدیدی می کردم ولی فرزام و پژمان دست از سرم برنداشتن چون با دیدن آب من بیشتر حشری شده بودن دوباره به همون صورت می خواستن منو بکنن فقط جاهاشونو عوض کردن فرزام رفت زیرم زد تو کوسم پژمان پشت سرم گذاشت تو کونم دیگه درد واسم اهمیتی نداشت دوس داشتم یه بار دیگه آبم بپاشه ولی فکر نکنم دیگه آبی مونده بود داشتیم حال می کردیم جیغ می زدیم یه دفعه حس کردم کونم داغ شد بله پژمان آبشو خالی کرد تو کونم فرزام گفت بریزم تو کوست گفتم نه می ترسم ، می خوام بخورمش رو به روم رو زانوهاش نشست کیرشو تو دستام گرفتم واسش ساک زدم آبشو ریخت تو دهنم داشت دیوونه می شد فریاد می کشید من همه آبشو خوردم.
پژمان رفته بود سراغ نگین و سحر اونا هم از جیغ و دادشون مشخص بود دارن ارضا شدن. منو فرزام با هم رفتیم حموم دوباره تو حموم سکس کردیم ولی فقط کوسم چون کونمو پاره کرده بودن دیگه نمی تونستم.
پژمان هم با نگین و سحر رفتن حموم حتماً 3تایی کلی اونجا شیطونی کردن (:
الان که چند ماه از اون روز می گذره ولی هر ماه 1 بار یا اونا میان تهران پیش ما یا ما 2 روز میریم پیششون البته نگفته نمونه 1 پسر دیگه به جمع ما اضافه شده تا هر کدوم یکی فاب داشته باشیم.
دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
ارسالها: 2517
#59
Posted: 25 Dec 2012 15:34
سکس اتفاقی عالی
سلام به همه دوستان عزیزم،مرجان هستم
این خاطره که می خوام براتون تعریف کنم،حدود دو ماه پیش واسم اتفاق افتاد،اولش بذارید کمی از خودم بگم،من یه دختر 27 ساله ام،هیکلم هم خوبه چهره ام خوبه.تنها مشکلم اینه که خیلی شهوتی ام
چند تا دوست پسر داشتم که همیشه منو ارضا میکردن اما همیشه دنباله تنوع بودم.تا اینکه بالاخره چیزی که همیشه تو ذهنم بود واسم اتفاق افتاد.
شب تولد دوستم سارا بود،که تو خونه دوست پسرش گرفته بود،کمی مشروب زیاد خورده بودم،حالم کمی بد شد،تا اومدم بشینم حس کردم رو پای کسی نشستم.سرمو چرخوندم خوب نمی تونستم ببینمش همه جا را تارمیدیدم.تنها چیزی که فهمیدم این بود که داشت منو میبرد سمته اتاق خواب.
چشمامو که باز کردم،اولین چیزی که حس کردم خستگی بود.به دورو برم نگاه کردم دیدم رو تختم ،تازه یادم اومد که دیشب تولد سارا بود
تا از جام بلند شدم.حس کردم لختم بله لخت بودم حتی شرتم نداشتم،دست زدم به کسم.وای من دیشب سکس داشتم.به کونمم دست زدم بله مثله اینکه با هر کی که سکس کرده بودم حسابی حال کرده بود.یهو در باز شد و یه مرد تقریبا 40 تا 45 ساله جلوم بود من سریع ملحفه را برداشتم کشیدم روم،تا خواستم چیزی بگم،گفت:ببخشید که در نزدم فکر کردم خوابی هنوز،با حالتی که کمی بهت و شک توش بود گفتم:من نمیشناسمتون،مرجان کجاست،گفت:مرجان هنوز خوابه،صبحانه را اماده کردم پاشید لباس بپوشید بیایید صبحانه،بعد در بست رفت اما نمیدونم چرا حس خوبی نسبت بهش داشتم.پاشدم لباسامو پوشیدم،رفتم دوش گرفتم،یه ارایش ملایم کردم از اتاق رفتم بیرون.دیدم مرده داره با یه پسره که اونم نمی شناختم خونه را مرتب میکنه،تا منو دید اومد سمتم؛گفت:ببخشید خودمو ومعرفی نکردم من امیرهستم،از اشناییتون خیلی خوشحالم.گفتم منم همینطور اما میشه بگید من اینجا چیکار میکنم و شمها چرا اینجایید یهو پسره اومد سمتم و گفت:من شروینم و الان بهت میگم که اینجا چه خبره دیشب شما مشروب زیاد خورده بودید منم شما را بردم تو اتاق،شما چیزی یادتون نیست.گفتم:نه گفت:بزار اول صبحونه بخوریم که در یکی از اتاقا باز شد سارا با بردیا اومدن بیرون تا منو دیدن زدن زیره خنده گفتم:به چی می خندین مرجان گفت:هیچی فداتشم.همه نشستیم دور میز مرجانم پیشم نشت اروم گفت:وای سارا دیشب اینارو دیوونه کرده بودی.گیج شدم یعنی چیکار کردم،سارا گفت صبحونه بخور میگم حالا برات.کلی ذهنم درگیر شده بود چیزی یادم نمی اومد.بعد از صبحانه.با مرجان رفتیم تو اتاق،گفتم:سارا تو را خدا بگو چی شده،اینا چرا یجوری به من نگاه میکردن.
گفت:دیشب که شروین میاردت اتاق میخواد برگرده که تو بغلش میکنیاونم از خدا خواسته باهات سکس میکنه،یجوری شدم اما بدم نیومده بود از شروین.گفتم:خوبه من فکر کردم چیکار کردم،
گفت:این اولشه
گفتم:یعنی چی؟
گفت:بعدش شروین می یاد بیرون تو مهمونی،مهمونی که تموم شد.منو کشید کنار جریانو گفت:منم بهش گفتم که تو اکی هستی
گفتم:خب بعدش چی شد
گفت:هیچی بعد با امیر اومدن تو اتاق منم گفتم تو که همیشه دوست داشتی با چند نفر سکس کنی،حالا موقعیتش پیش اومده،هیچی نگفتم بهشون
با بردیا رفتیم تواتاق.از بقیه اش دیگه خبر ندارم
وای خدا چی میشنیدم نمیخواستم باور کنم،سارا گفت:اما مرجان نمیدونم چیکار کردی که وقتی اومده بودن بیرون کلی ازت تعریف می کردن گفتم خفه شو سارا گفت مگه چیه تو حال کردی به من میپری
راست میگفت بدبخت من همیشه از سکس با چند تفر خوشم می اومد اما فکر نمیکرد م یه روز عملی بشه که
بردیا در باز کرد گفت:پاشید بایید بیرون حوصلمون سر رفت
روم نمیشد برم بیرون.سارا گفت:پاشو دیگه لوس نشو
با هم رفتیم بیرون،اونا نشسته بودن رو مبل،ما هم رفتیم نشستم پیششون شروین پاشد رفت اب میوه اورد،بردیا لیوانشو بر داشت به سارا گفت:پاشو بریم اتاق.مرجان یه چشمک به من زد پا شد رفت شروین پاشد اومد کنارم نشت
گفت:سارا جون دیشب کاری کرای که منو امیر تا صبح خوابمون نبرد.خجالت کشیدم سرمو اوردم پایین دستشو اورد زسر چونم گرفت اورد بالا گفت:خجالت نداره که سارا جون تو کاری را کردی که دوست داشتی،حالا هم اگه دوست نداری در موردش صحبت نمیکنیم،گفتم:اخه از این ناراحتم که هیچی یادم نیست،امیر با لبخند گفت:عیبی نداره دوباره انجام میدیم تا خوب یادت بمونه.گفتم:منظورم این نیست،من اصلا شما را تا الان نمی شناختم حالا فهمیدم که دیشب با جفتتون سکس کردم.نمی تونم هضم کنم.شروین خودشو بهم نزدیک کرد و گفت:عزیزم تو دیشب کاری کردی که بردیا هم دوست داره باهات سکس کنه.گفتم یعنی چی مرجان پس چی،امیر گفت:الان بردیا داره در مورد همین باهاش میحرفه که پنج تایی با هم سکس کنیم.انگار فکر همه چی را کرده بودن و از کارایی که دیشب کرده بود میدونستن که قبول می کنم.
بردیا با مرجان اومدن بیرون.
امیر بهش گفت:شیری یا روباه
بردیا گفت:شیره شیرم،شما چی؟
امیر گفت:سارا جون هنوز قبول نکرده
مرجان رو کرد به من گفت:سارا جون قبول کن،خیلی حال میده،تو که همیشه خودت دوست داشتی
گفتم:اخه،که بردیا گفت:سارا جان بیخیال اگه دوست نداشتی هر وقت که بگی ادامه نمیدیم،منم هیچی نگفتم
که هر چهارتاشون خندیدن.
بردیا گفت تا مرجان و سارا اماده میشن،ما بریم بساط عیش و نوش اماده کنیم،بعد هرسه با هم رفتن،من و سارا هم با رفتیم حموم دیگه اینقدر رومون به هم باز شده بود که با هم لخت شدیم،سارا هم مثله خودم هیکل قشنگی داشت اما من سینه هام بزرگتر بودن.
بعد از این که اومدیم بیرون،رفتیم ارایش کردیم.
سارا گفت:بیا فقط شورت و سوتین بپوشیم
گفتم :اول گفتم نه اما اصرار کرد گفت اینجوری سکسی تره،منم قبول کردم
سارا گفت:مرجان،من چند باری فقط تو فیلم دیدم که دو تا زن با چند تا مرد سکس میکنن
گفتم:اما من زیاد دیدم از این فیلما،یه کاری میکنم که کلی حال کنیم،هر کاری که من کردم تو هم بکن.
بعد دو تایی اومدیم بیرون، تا ما را دیدن دهنشون باز موند،شهوتو از چشماشون میشد خوند.شروین اومد پیشم بغلم کرد لبشو گذاشت رو لبام شروع به خوردنشون کرد،اونطرفم مرجان تو بغل بردیا بود.دیدم مشروب دارن میخورن امیر یه پیک ریخت اومد سمته من داد دستم.بردیا هم یه پیک داد به سارا،شروین و بردیا از ما جدا شدن،بعد نفری یه پیک برداشتن،همه پیکهارو بردن بالا شروین گفت بخوریم به سلامتی مرجان و سارا که امشب میخوان مارو به اسمونا ببرن ،زدیم به همو خوردیم بعد نشستیم رو مبل منو سارا پیشه هم نشتیم،اونا هم سه تایی پیشه هم نشستن،چند پیک دیگه خوردیم،من تو ذهنم فیلمایی که دیده بودمو مرور می کردم.کمی که مشروب روم اثر گذاشت.از جام پاشدم و رفتم سمته اونا،شروین اومد پاشه که هلش دادم رو مبل و شروع به خوردن لباش کردم،بعد سارا بلند شد رفت سمته بردیا و شروع به خوردن لباش کرد،امیرم با یه دست سینه های منو میمالید،با دسته دیگش سینه های سارا را میمالید،من کم کم لبمو از شروین جدا کردم و رفتم پایین با زبونم از لباش کشیدم تا سینه هاش بعد همینطور رفتم پایین سارا هم داشت همین کارو با بردیا میکرد،از رو شلوارک کیرشو گرفتم دستم،شروع به مالیدنش کردم جون چه کیری داشت،هنوز راست نشده بود اما کلفتیشو حس میکردم،شوارکشو از تنش در اوردم وووووووااااااییییییییی چه کیری زبونمو از سرش کشیدم تا تخماش بعد اومدم بالا کیرشو کردم دهنم و شروع به خوردنش کردم.جوری میخوردم که انگار خوشمزه ترین چیزه دنیا را میخورم.یه نگاه به سارا کردم دیدم کیر بردیا را داره میخوره.امیرم شلوارکشو در اورد وای با دیدنه کیره امیر کیر شروین و از تو دهنم در اوردم و رفتم سمته کیر امیر با دست گرفتمش وای خدا یعنی این دیشب رفته بود تو کسه من،خیلی دراز نبود اما خیلی کلفت بود،سرشو کردم دهنم با دستمم کیره شروین و میمالیدم امیر یهو سرمو گرفت و فشارش داد به سمته کیرش حس کردم الانه که خفه بشم سرمو به زور اوردم بالا امیر گفت:دیشب تا ته میخوردیش باز سرمو برد رو کیرش باز فشار داد کیرشو به زور کرد دهنم بعد در اورد و کیرشو گرفت دستشش کوبید به صورتم من دیگه کیر شروین ول کردم و کیر امیرو گرفتم دستم بعد کیرشو تا جایی که میشد کردم دهنم،شروع به عقب جلو کردن کیرش تو دهنم کردم،سارا هم کیره بردیا را ول کرد رفت سمته کیر شروین و گرفت کرد دهنش،بردیا هم اومد پشته من شورتمو در اورد و شروع به مالیدن کونم کرد که حس کردم چیزی ریخت رو کونم اومدم سرمو برگردونم امیر سرمو گرفت باز فشار داد رو کیرش،بردیا شروع کرد به مالیدن کونم و انگشتشو کرد تو کونم کمی سوختم کونمو جم کردم انگشتشو در اورد باز یه چیزی ریخت رو سوراخم باز انگشتشو کرد تو ایندفه بهتر بود،امیرم سرمو گرفته بود و کیرشو تم دهنم عقب جلو میکرد،شروینم سارا را بلند کرد حلش داد رو مبل دستشو انداخت زیره شکمش و کونشو اورد بالا ،حس کردم که بردیا یه انگشته دیگشم کرد توکونم داشت خوشم می اومد بدنم لرزید و ارضا شدم،دیدم شروین یه چیزی از بردیا گرفت یه چیزی مثل کرم یا ژل بود که ریخت رو کون سارا و شروع به مالیدنش به کونه سارا کرد و انگشتشو کرد تو کونه سارا،بردیا هم که داشت کونمو باز میکرد باز ژل زد به کونم و مالید بعد حس کردم داره کیرشو میماله به کونم که کرد تو کیره امیروازدهنم در اوردم و یه اااااااااااااااخ گفتم اومدم برم جلو که امیر باز کیرشو کرد دهنم بردیا وحشیانه تر کیرشو تو کونم عقب جلو میکرد.امیر باز کیرشو تا ته کرد دهنم بعد در اورد رفت سمته سارا،کرد دهنه سارا،شروینم همچنان داشت کونه سارا را باز میکرد که کیرشو گذاشت دمه سوراخش و کرد تو،امیرم کیرشو سعی میکرد تا ته بکنه دهنه سارا که سارا نمیتونست همشو بکنه دهنش، باز اومد سمته من و کیرشو کرد دهنم،تا ته که کرد اق زدم کشید بیرون باز کرد گلوم درد گرفت کشید بیرون به بردیا گفت:جاتو بده من بردیا کیرشو کشید بیرون رفت سمته سارا وکیرسو کرد دهنه سارا،امیر رفت جاش،کیرشو داشت میمالید به سوراخ کونم که گفتم نه امیر کیرت کلفته،امیر گفت دیشب که کیرمو تو کونت جا کردی حالا نمیتونی،تازه فهمیدم چرا کیره بردیا خیلی اذیتم نکرد دیشب حسابی جرم داده بودن امیر کیرشو گذاشت دمه سوراخم و یه کم که فشار داد رفت تو درده کمی گرفت اما لذتش بیشتر بود امیر همینطور که میکرد تو کونم دستشو برد زیرم و شروع به مالیدنه کسم کرد.وای الان که دارم مینویسم کسم خیش شد.
بعدش شروین با امیر جاشو عوض کرد.و امیر کیره کلفتشو از کونم کشید بیرون،شروین زود کیرشو کرد تو کونم و من واسه بار دوم ارضا شدم،امیر تا خواست کیرشو بکنه تو کونه سارا بردیا گفت امیر بکن تو کسش اگه بکنی تو کونش که دیگه به ما حال نمیده ،امیرم کیرشو گذاشت دمه سوراخه کسه سارا و اروم کرد تو کسش کم کم کیرشو تا ته کرد تو و شروع کرد به عقب جلو کردن یه کم که کردن شروین به امیر گفت بذا مثله دیشب بکنیم بعد کیرشو کشید بیرون،امیرم کیرشو کشید بیرون به ما گفتن بریم رو مبل و قنبل کنیم،منو سارا هم همین کارو کردیم یه لحظه از ذهنم گذشت که من دیشب چه حالی کردم اما یادم نمونده،بعد امیر اومد سمته من تو دلم میگفتم بکن تو کسم،اونم اروم کیرشو کرد توکسم اخ الانم کیرشو حس میکنم،بردیا هم کیرشو کرد تو کونه سارا
جوووووووووووووون چه حالی میکردیم،تخیلاتم به واقعیت تبدیل شده بود،یه مدت که کردن امیر کیرشو کشید بیرون جاشو داد بردیا،بردیا هم جاشو داد به شروین و کرد تو کونه من، شروینم کرد تو کونه سارا،شروین درسته کیرش به کلفتی امیر نبود اما کیرش درازتر بود و تو سکس بهتر از اونا بود.
امیر رفت اونور مبل و کیرشو گرفت جلوی من و سارا و نوبتی میکرد دهنمون،بردیا و شروین جاشونو با هم عوض میکردن و حسابی کس و کونه من و سارا را گاییدن.بعد امیر نشت رو مبل و به من گفت برم بشینم رو کیرش بردیا کیرشو از کونم کشید بیرون منم بلند شدم رفتم سمته امیر و کیرشو گرفتم تو دستم و گذاشتمس دمه سوراخه کسم و نشستم روش ااااااااااووووووف تا ته رفت تو بعد بالا پاین میکردم،داد میزدم امروز باید جرم بدید جووووووووووون،بعد بردیا رفت جای شروین و کرد تو کونه سارا شروین اومد سمته من و کیرشو کرد دهنم و شروع کرد به عقبو جلو کردن،گفتش:حالا میخوام کسو کونتو یکی کنم کیرشو از دهنم کشید بیرون رفت پشت سرم که گفتم:نه اینطوری جر میخورم که شروین گفت:مگه دیشب جر خوردی،دیشب کلی هینطوری کردیمت،بعد منو خوابود رو امیر همینطوری که کیر امیر تو کسم بود کیرشو گذاشت دمه سوراخ کونم با خودم گفتم که الانه جر بخوری مرجان اما کیره شروین راحت رفت تو و دو تایی شروع به کردنه کسو کونم کردن،واقعا داشتم حال میکردم،داد میزدم جرم بدید کسو کونمو جر بدید،اونطرفم سارا داشت رو کیره بردیا بالا پاین میکرد.من واسه بار سوم ارضا شدم.بعد از چند دقیقه که کردن،شروین کیرشو کشید بیرون امیرم منو از روش بلند کرد و برمگردوندن رو مبل و امیر کرد تو کونم شروینم کرد تو دهنم،که یهو امیر سرعت کردنش بیشتر شد و یه اخ گفت و تا ته کیرشو کرد تو کونم،گرمای ابشو تو کونم حس کردم بعد کیرشو کشید بیرون حس کردم سوراخ کونم باز مونده شروین رفت پشت سرم و کرد تو کونم اونم ابشو ریخت تو کونم بردیا ام کیرشو از کونه سارا کشید بیرون و کرد تو کونه من وابشو ریخت تو کونم وااااااااای چقد اب تو کونم بود با اینکه کمیش ریخته بود بیرون اما حس میکردم کونم پر ابه،سه تایی ولو شدن رو مبل و کلی قربون صدقه من و سارا رفتن که این بهترین سکسشون بوده،من پاشدم رفتم حموم سارا هم اومد دوش گرفتیم در حینه دوش گرفتن ابشون بود که از کونم می اومد بیرون،بعد که اومدیم بیرون من ولو شدم رو تخت و سارا هم پیشم بردیا اومد تو اتاق گفت:بیائید پیشمون، خودمونو خشک کردیم رفتیم پیششون وبعدش چند پیک مشروب خوردیم،کلی گفتیم خندیدیم،من واقعا لذت برده بودم
رابطه من با امیر و شروین ادامه پیدا کرد،و سکسهایی که دوست داشتیمو انجام دادیم.
دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
ارسالها: 2517
#60
Posted: 9 Jan 2013 11:12
سکس بینظیر سه نفره
این داستان کاملا واقعیه و چند روز گذشته برای من و زنم اتفاق افتاده ایشون واقعا زن سکسی و زیباییه و کمتر پیش میاد تویه بیرون رفتن ساده مزاحمی نداشته باشه نزدیک 5 ساله که ازدواج کردیم عاشق همیم و از نظر سکس بسیار داغیم.
حدودپنج ماهه که بی دلیل به سکس زنم با مرد دیگری فکرمیکنم و این فکربه شدت تحریکم میکنه شدت تحریک و لذتم به قدری زیاد شد که مجبور شدم به یکی ازدوستان قدیمیم که روانشناسه سری بزنم و موضوع راکه مثلا درمورد یک نفر دیگس مطرح کنم به محض اینکه حرفم تموم شد چند تا سایت خارجی بهم معرفی کردکه در واقع باسرچ open relationship پیداشون کردم واقعا یک هفته از کار و جلساتم افتادم چون تو این سایتا بهم ثابت شد نه تنها بیمار نیستم بلکه به بلوغ فکری و جنسی رسیدم. به زنم پیشنهاددادم که اونم بخونه چون به خاطر شغلامون زبان انگلیسیمون کامله بعد از خوندن فقط یه جلسه با زنم داشتم که تصمیم گرفتیم اون این کارو بکنه
زمانی که داشتیم درموردش حرف میزدیم هردومون خیس شده بودیم خیلی زیاد و به توصیه یکی ازهمون سایتها برای درک متقابل ولذت بیشتر مشغول خودارضایی شدیم من که 32سالمه ونازی که 33سالشه همچین لذتی روتجربه نکرده بودیم.
نازی دیروزبرای اولین بارازدوستش فرهاد که یه دانشجوی دندانپزشکیه دعوت کرد اونم با یه دسته گل آمد نازی که سکسی ترین تیپشو زده بود در رو براش بازکرد و چون قبل ازآمدن فرهاد به شدت تحریک شده بودیم چون با کس و سینه هاش بازی کرده بودم لب سکسی داغی با فرهاد داشت باورکنید از لذت فوق العاده دیدن این صحنه خیسی کیرم بیشترشد
آمدند تو فرهاد و من به هم معرفی شدیم احساس کردم خیلی سختشه ولی به هیچ قیمتی نمیخواستم برنامه بهم بخوره برای همین نازی روکشیدم کنار پشت ستون اوپن آشپزخانه و مشکلمو بهش گفتم نگاه شهوت انگیزی بهم کرد وگفت بشین روبروش و ریلکس باش فقط همین نازی باسینی مزه که خودم برای صرف شراب آماده کرده بودم آمد اولین پیک های مشروب نازی هنوز مال من بود و مزه جفتمون لبهای آبدار و صدادار از همدیگه تا که نازی پیشنهاد داد هرکی بتونه یک لیوان پر از این شراب(ویسکی) بخوره جایزه داره فرهاد که حالاشرایطش به خاطر مشروب و راحتی من ونازی بهترشده بودگفت که این کارومیکنه ولی خواست جایزشو بدونه این کارتومشروب خوری منو نازی عادتمونه که مزه پیک سوم یاچهارم خوراکی هست که روی نوک سینه های نازیه خلاصه فضابه شدت سکسی شدنازی آرام آرام یکی ازسینه هاشودرآوردمنم یکم ماست ریختم نوک سینش نازی چشماشو بست وفقط گفت هرکی جایزه میخوادخودش بایدبیادبگیره فرهادآمدجلوزمانیکه مشغول گرفتن جایزش بودمن فقط به نازی نگاه میکردم که چه لذتی میبره فرهاد حرفه ای شروع کردوسکسشون شروع شدالان هم که دارم مینویسم نازی کنارمه وخیلی آروم کسشو نوازش میکنه.
فرهاد کس نازی رو میخورد و رفت سراغ کونش به قدری خوردکه نازی فریاد میزد. تو این حالت کیرمو درآوردم و نازی شروع به ساک زدن شد فرهادهم که لخت شد نازی کاری کردکه لذتم هزاربرابرشد منو ول کرد رفت کیر فرهادو گرفت و ساک زد بعدشم کیر فرهاد تو کس نازی و ارضای چندبارش فرهاد چون ازکاندوم تاخیری استفاده میکرد واقعا نازی رو چندبارارضاکرد و منم یادم نیست دویاسه بار با ساک زدن های نازی ارضاشدم لحظه ارضای فرهاددستمو گذاشتم روی کمرش و اونم اعتراف کرد تا حالا همچین لذتی رونداشته سه نفری رفتیم حموم وشام هم بیرون
دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash