ارسالها: 9253
#81
Posted: 10 Mar 2014 01:27
سکس سه نفره با زوج مسافرم
سلام.
بخشید اگر غلط املای دارم
شغله من رانندگی یه سمند دارم بینه جاده.....وکرج کار مکنم
یه شبی که هوا سرد بود من از ....به طرفکرج مسافر سوار کردم.
صندلی عقب یه خانواده سوار شدن ولی بعد یه خانم واقای اومدن گفتن ما هم میریم کرج.گفتم نه جلو مخصوصه
یک نفره.گفت شبه پیدا نیست ماهم پولمون کمه ما دوتا جلو میشینیم یکی و نصفی حساب میکنیم ماروهم ببر
قبول کردم وقتی رسیدیم کرج عقبیا پیاده شدن گفتم اخرشه . خانمه گفت سرده لطف کن مارو ببر درب خانه
قبول کردم رفتیم داخل شهر یه خانه معمولی اینها مستجر بودن طبقه بالا شروع کردن تعارف کردن نسبه شبه بمون
صبح بورو منم خسته بودم قبول کردم پش خودم گفتم کرایه رفت
اسمه خانومه مینا بود واقاشون حمید.حمید بچه ..... ومیناجای دیگر ولی دورازپدرومادروفامیل تنها وبی پول و حمید معتادم
بود.ولی از مینا بگم خوشگل سفید موهای بولوند چشمهای زاغه دوروشت حمید هم خوشگل بود ولی من بلندقدم سیاه چهره
نه لاغرونه چاغ معمولی زیادم خوشگل نیستم خلاصه رفتیم بالا حمید تا رسید رفت سراغ پیک نیک منم نشتم روبروی تلویزیون
بعدااز چند دقیقه مینا بایه تیپ نیم عریان با چای تازه دم زاهر شد منم از خجالت سرم وانداختم زیرولی واسه حمید معمولی بود اصلا نگاهم نکرد دیگه ساعت 2شب شده بود بیشتراز یه اتاق ویه سالن 10متری نداشتن فقط میتونستن اتاق وگرم کنن چون یه بخاری داشتن پس سه تای داخله همون اتاق بودیم بعداز 1ساعت که بچه کجاید چکار مکنید حمید گفت مینا شاید راننده خوابش بیاد جا بندازحمید اینقدر بی حال بود که حتا زحمت یاد گرفتنه اسم من و به خودش نمیدادولی منو مینا باهم کامل اشنا شده بودیم مینا از اتاق خارج شدو بایک لاف نو وتمیز وارد شدخلاصه مینا بیشتراز یک لاف ویک تشک نیاورد
فوری تا اخرخط رفتم.خدایشم خیلیم ترسیدم ولی هر چی فکر کردم از حمید کاری برنمیومد
اول حمید دوید باسیگارو جاهسیگاریش زیره پتو مینام بغلش من دیدم جای
واسه من نیست گفتم پس با اجازه برم حمیدگفت کجا بگیر بغله من و مینا بخواب گفتم اخه... گفت ببین اسی تو محرمه ما باش به کسی چیزی نگو همیشه بیا اینجا هم ما تنها نیستیم هم توحالتو میکنی .من داشتم فکر میکردم که واسه اولین بار دسته گرم مینا دستامولمس کرد یهدفه تمام بدنم احساس داغ بودن کردن تونسرما از گرماشروع به عرق ریختن کردم ازطرفی
هنوز به چشمه سکس به مینا نگاه نکرده بودم ولی واقعان مینا خیلی زیبا
بود قد بلند .......از همچی کم نداشت خیلی به حمید دراون حاله اعتیادسربود
منم با مینا رفتیم زیره همون پتوی که حمید بود حمید بااین بونه که بخوابیم
لامپ وخاموش کرد اتاق تاریکه تاریک شد مینا برگشت به سمت من وبدون حرفی شروع کرد به مکیدن لبهای من. منم شروع کردم به تکرار این کاربا عجله تمام لباسامودراوردم مینام در این فاصله لخت شده بود دستمو دور کمرش گذاشتم سینه های سفیدوشو شروع به خوردن کردم دیگه از یادم رفته بود که حمیدیم هست سریع انداختمش روخودم مینام که انگار تا اون موقع کسی این طوری صفت باهاش کسی حال نکرده بود شروع کرد به هایوهو
من که شهوت داشت داغونم میکرد سریع با دست کیرمو داخل کردم و شروع به بالاوپائین کردن مینا کردم مینام بانالای بلندی که معلوم بود از شهوت زیاد است سرمیداد اوقربون وصدقه هم میرفتیم سریع با این که کیرم تو کوسش بود خوابوندم و من افتادم روش پاهشودادم بالا سریع وصفت تکون میدادم تاکه متوجه شدم مینا ابش اومد بعداز چند ثانیه ام ابه من اومد ومن از بی حالی خستگی همین طور خوابیدم روش که یکدفعه دستای غیرازدستهای مینا روی کمره لختم احساس کردم دیدم حمید لخت شده وداره دست روی کمر من میکشه وبالباش لبهای میناو میموکه یکدفه خودم کشیدم کنار از خجالت سرم رو زیر پتو کردم .مینا سرشو اورد زیر پتو وگفت.قربوند برم عزیزم مسئله ای نیست خجالت نکش همین طور سرش روی سینه من بود پشتش به حمید
حمید گفت.گفتم محرم باش مثلی نیست بعداز مقداری صحبت دیگه برام عادی شد بعدحمید گفت دوتای حال کنیم مینا که همه حواسش به من بود خندیدوباچشمک که زیر نور لامپه تلویزون معلوم بودگفت بگو باشه قبول کردم حمیدومن شروع کردیم به خوردن سینهای سفید مینا ومن باانگشتم باکوسش بازی میکردم مینا دوباره حشری شدشروع کرد ساک زدن کیرم اون موقعه اینگارتویه دنیای
دیگه بودهرجا بود خوب بودحمیدم داشت از عقب کونه سفیده میناوبوس میکرد بعد بلند شد کیره خوب وبزرگی داشت از پشت کرد داخله کوسه مینا میناو مثله یه بچه ای که به الاسکا لیس میزنه داشت کیره من ومیلیسید وساک میزد بعداز چند دقیقه که جامون باحمید عوض میشد حمیدابش اومد وبایه سیگار که لب دهانش بود خوابید تامنم که تازه به کوس تروتمیز خونگی رسیده بودم شروع کردیم بامینا حال کردن اون شب وهیچموقع یادم نمیره چه شبی بود تا صبح پنج بار کوس کردم
من هنوز بامینا هستم وبعضی موقعها سه تای حال میکنیم ولی از اون موقعه دیگه تا توانم بوده
از نظر مالی هم کمکشون کردم نمیدونم واسه چی دارم برای شما تعریف میکنم ولی خوب شبی بود
دوستان ببخشید اگر سرتون ودرد اوردم
اسی ام با 35سال سن راننده
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#82
Posted: 15 Mar 2014 23:59
شب جمعه به یاد ماندنی
من زهرا 24 ساله از رشت، فارغ التحصیل پرستاری از دانشکده علوم پزشکی تهران هستم، میخوام یه خاطره شیرین و به یاد ماندنی رو برای شما عزیزان تعریف کنم که مسیر زندگی منو متحول کرد.
من تو یه خانواده مذهبی به دنیا اومدم و دو خواهر بزرگتر از خودم دارم، پدرم مرد ساده ای بود اما غیرت داشت و از بچگی ما رو مجبور کرده بود چادر سر بزاریم و حجاب داشته باشیم، من که بزرگتر شدم و چیزهایی حالیم شد دنبال راه حلی بودم تا از این وضعیت خلاص بشم.
خیلی دوست داشتم مثل دخترای دیگه آزاد و راحت لباس بپوشم و آرایش کنم و یا حتی BF داشته باشم ، تو دبیرستان دوستام از دوستای پسرشون و سریال های عاشقانه ماهواره حرف میزدند و عکس و ویدیوهای سکسی بهم تعارف میکردند، منم که گوشی نداشتم یعنی بابام میگفت هر وقت رفتی دانشگاه برات میخرم، به همین خاطر مجبور بودم فقط تو گوشی دوستام اون فایل های جذاب رو تماشا کنم، جالب بود که تو سن و سال جوونی تازه داشتم با دنیای سکس آشنا میشدم، ولی خیلی باحال بودند.
اما خاطره...
تابستان سال1386 بعد نتایج کنکور و انتخاب رشته از اینکه رشته پرستاری در تهران قبول شدم خوشحال واسه ثبت نام با بابام رفتم تهران، من از پرستاری خوشم میومد و همیشه اون لباس سفیدپرستاری رو دوست داشتم، بابام خیلی خوشحال منو تو دانشکده ثبت نام کرد و برام خوابگاه دانشجویی گرفت، بعدش رفتیم بیرون و با یه حرکت پا به توپ منو غافلگیر کرد، هم برام گوشی خرید هم لب تاب، بعدش خداحافظی کرد و رفت رشت.
ترم شروع شد و جو کلاس ها خیلی سکسی بود، دختر پسرای ترم بالایی از سرو کول هم بالا میرفتند ، منم شبها با vpn میرفتم اینترنت و از سایت های سکسی بازدید میکردم بعدش میرفتم حموم و خود ارضایی میکردم.
من تو کلاس با یه دختر بنام «مارال» آشنا شدم، مارال ترم بالایی بود و از کرج میومد، اون دختری خوشکل و سکسی بود، اون کارش توآرایش و مد وشیک پوشی حرف نداشت، رفته رفته روابط دوستی ما داغ شد و اون منو بکلی تغییر داد.
باهاش رفتم آرایشگاه یکی ازدوستاش تو تهران... وای باورم نمیشد این منم! با یه خورده آرایش مثل عروس خوشکل شده بودم، بعدش با هم رفتیم خرید لباس... از شال و مانتوکوتاه بگیر تا ساپورت وکفش پاشنه بلندسکسی ... دیگه به آرزوم رسیده بودم شیک پوشی که همیشه حسرتش رو میخوردم.
یه روز مارال گفت بابام اینا رفتند تبریزخونه خاله ام اینا ، داداشم با دوستاش دارن میرن شمال، شب جمعه تنهام بیا پیشم باش!
منم قبول کردم و عصر پنجشنبه خوشکل کردم و موهامو پریشون ریختم بیرون و شیتیل بیتیل راهی کرج شدم ، تو راه چند تا پسر مزاحمم شدند و بهم تیکه انداختند، اما بهشون محل نذاشتم و رسیدم خونه مارال و زنگ زدم در و باز کرد رفتم بالا دیدم مارال در رو وا کرد یه تاب و دامن کوتاه سفید تنش کرده بود، از خوشحالی رفت منو ببوسه یه لب سکسی ازم گرفت که جا خوردم، خونه بزرگ و با صفایی داشتند مارال منو راهنمایی کرد تا لباسامو عوض کنم بعدش یه تاب و شلوارک برام آورد.
رو دیوار عکس داداش مارال رو دیدم اینقدر خوشتیپ بود یهو دلم هوری ریخت، گفتم :«داداشتِ؟»
مارال گفت :«آره دوست داری زنش بشی؟».
من گفتم «برو بابا کی میخواد شوهر کنه!».
مارال رفت تو آشپزخونه و دو تا شربت آلبالو درست کرد وآورد و بعدش رو مبل لم داد و پاهاش انداخت رو میز عسلی، اونوقت کنترل ماهواره رو برداشت و زد رو کانال سکسی ها گفت:« از اینا خوشت میاد؟».
منم گفتم بدم نمیاد اونوقت لیوان رو برداشتم و کمی از شربت خوردم، طعم خاصی داشت، بعدش رفتم کنار مارال نشستم، یهو دیدم مارال داره رون هاشو نوازش میکنه، اونوقت آروم آروم پاهاشو از همدیگه باز کرد... وای شورت پاش نبود، کسش رو دیدم چه کس تپلی بود، با انگشتاش لبای واژنش باز کرد و یکم مالوندش...
بعد دستش رو انداخت دور گردنم و پشت گردنم و بوسید و گفت:« دوست داری باهم حال کنیم».
من جا خوردم و چیزی نگفتم، بعدش مارال آروم با زبونش گوشم رو گذاشت تو دهنش و گفت:« نگفتی کس خانم؟».بعدش دیگه امون نداد همینطوری زیر گردنمو خورد.
منم از خود بیخود شدم و لبش رو بوسیدم وای چه حالی داد، رژ خوشمزه ای زده بود، لب خوری شدیدتر شد و با زبونامون بازی میکردیم مارال منو خوابوند و اومد روم و تاب از تنم در آورد و شروع کرد به سینه خوردن!
حشرم زد بالا احساس کردم شورتم داره خیس میشه! آخ و اوفم در اومد باورم نمیشد دارم سکس میکنم اونم با یه دختر! دستام رو کشیدم رو رون های مارال، دامنشو دادم بالا و کس و کونش ومالوندم کسش خیس خیس شده بود، مارال شلوارک و شورتمو یه جا از پام کشید بیرون و شروع کرد به خوردن کسم، اوف چه فازی داد، آب دهنش از روی کسم میچکید رو زمین من موهاشو چنگ میزدم، با مارالحالت 69 شدیم، منم شروع کردم به کس خوردن، اوف چه حالی میداد، صدای کس خوردنمون تو اتاق پیچید.
مارال بالشک مبل رو برداشت گذاشت زیر کونم و رفت سراغ خوردن سوراخ کونم، وقتی دورش لیس زد از خود بیخود شدم، مارال از تو سبد میوه یه خیار برداشت و تو دهنش ساک زد و بعدش کشید رو کسم! اوف...
مارال گفت:« دوست داری کیر بخوری؟»... من اینقدر تو حس بودم گفتم:«آره عزیزم میخوام».
مارال یه کم از خیار رو فرو کرد تو کسم و بعد درآورد وگفت:« بزار کیر شوهرت پاره اش کنه»!
بعدش وقتی لبای کسم رو میخورد آروم آروم خیار رو کرد تو کونم...اوف، اولش درد داشت اماخیلی فاز داد.
منم زیر دامن مارال فقط داشتم کس و کونش رو میخوردم و چیزی نمیدیدم.
یهو دیدم یه چیز داغ و کلفت داره میره تو کونم، انگار یه کیر واقعی بود...اوف خیلی فاز داد، بعد شروع کرد به تلمبه زدن، جیغم در اومد، داشت کونم جر میخورد، سرمو از زیر دامن مارال کردم بیرون، یهو دیدم داداش مارال داره منو میگاد، باورم نمیشد، اونا با هم دست به یکی کرده بودند منو بگان!
داداش مارال که اسمش«هادی» بود یه چشمکی بهم زد و کیرشو درآورد آروم سر داغ کیرگذاشت رو کسم ! من اونقدر غافلگیر شده بودم که نمیدونستم دارند با من چیکار میکنند، هادی از اول وقتی سرم زیر دامن مارال بود داشت با یه هندی کم از کوس و کونم فیلم میگرفت.
مارال روشو برگردوند طرفم گفت:«جنده خانم دیگه وقتشه به شوهرت کس بدی».
هادی بی مقدمه محکم کیرشو کرد تو کسم...وای چه دردی داشت ولی فاز داد پرده منو پاره کرد و تند تند شروع کرد به تلمبه زدن...هادی گفت:« کس خانم زنم میشی؟»
منم که داشتم حال میکردم گفتم:« آره میشم... شدم... بکن...بکن منو...».
مارال پا شد و همه ی لباساشو در آورد و رفت روی مبل نشست و پاهاشو از همدیگه باز کرد و کسش رو مالوند ، در حالیکه هادی سینه هام چنگ زده بود و تند تند منو میگایید، مارال با یه پوزیشن سکسی روی بدن ما شاشید، اوف چه داغ بود...من یه کم از آب کسم اومده بود، هادیم داشت آبش میومد کیرشو از تو کسم درآورد، مارال اومد و کیر داداششو گرفت و شروع کرد به جلق زدن... هادی هم آب کیرشو ریخت رو سینه هام... مارال خم شد و سینه هامو مالوند و اونا رو لیس میزد و آب کیر داداششومیریخت تو دهنم...اوف چه خوشمزه بود...
هادی گفت:«آجی مارال حالا نوبت توئه»! اونوقت باسن هاشو گرفت و کس و کونش رو لیس میزد...
مارال از من خواست دوباره حالت 69 بشیم تا وقتی داداشش اونو میگاد من از زیر لیس بزنم...
باورکردنی نبود من گیج بودم و از شهوت چیزی حالیم نمیشد، مارال ناقلا تو شربت آلبالو یه چیزی ریخته بود
قلبم تند تند میزد، فقط دلم میخواست بدم، هادی کرد تو کون مارال و شروع کرد به تلمبه زدن منم از زیر، خایه های هادی و کس خواهرش مارال رو که میچکید رو سینه هام میخوردم!
مارال با خیار کسم رو میکرد، هادیم که سینه های مارال رو چنگ زده بود، داشت دوباره ارضا میشد مدام فحش میداد و حرف های سکسی میزد، اونوقت شصتش رو فرو کرد تو کس خواهرش و یه آهی کشید وکیرش رو در آورد و آبش رو ریخت رو صورتم! بعدش گذاشت تو دهنم !مارالم که از شهوت کسش رو می مالوند رو بدنم دوباره شاشید...اوف چه داغ بود، برادر و خواهر منو سوزوندند، بعدش سه تایی رفتیم حموم و بعدش این شد شب جمعه به یاد موندنی!!
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#83
Posted: 27 Mar 2014 22:57
همه وحشی شدن
من دیبا 14 سالمه ولی سینه هام 90 کونم خیلی گندس توی کلاس ما اکثرا لز بازن ولی من نه دوستام واسه این که هیکلم سکسیه یه جوری نگام می کنن یه روز داشتم تو حیاط راه میرفتم که شیما پرید رو کولم سینه هامو محکم گرفت گفت قربونشون برم من چپ چپ نگاش کردم گفتم شیما مگه نمیدونی من بدم میاد شیما گفت دیبا جون چقدر بگیم حال میده ما که مردیم یه بار به تو دست بزنیم -چقدر بگم نه-بابا یه بار بیا اینقد من گفتم نه اونم هی اصرار کرد که قبول کردم اونم خوشحال شد لپمو بوس کردو دستمو گرفت کشوندم سمت دستشویی مدرسه ما خیلی بزرگه برا همین اصلا تابلو نیس وقتی رفتیم تو دستشویی هم من هم همه بچه ها شاخ در اوردن من واسه این که دیدم همه 2تا2تا میرفتن تو یه دسشویی اونام واسه این که من با دیدن این صحنه سرشون داد نزدم شیما گفت بچه ها دیبا بالاخره قبول کرد تا اینو گفت همه حمله کردن به منو هی دست مالیم میکدن که شیما گفت ا نکنین امروز این واسه منه
زنگ خورد رفتیم سر کلاس در هین رفتن شیما گفت زنگ خونه دسشویی باش ونفهمیدم چه جوریزنگ خونرو زدن شیما دستمو گرفت کشوند تو دستشویی بعد واساد تا همه بیان گفت خب حالا دوتا دوتا میشیم همه میخواست با من باشن که شیوا گفتاین واسه منه وقتی تقسیم شدیم شیوا منو برد تو دست شویی استرس داشتم گفتم چیکار کنیم شیوا گفت تو ساک من یادمیدممن گفتم شیوا فقط حق داری دست مالیم کنی میدونی که من از لز سکس بدم میاد گفت اوکی دگمه های مانتومو باز کرد بعد مال خودشو یه تاپ پوشیده بودم تاپو داد با لا سینه هام افتاد بیرون گفت این دفعه اروم میدم بعد شروع کرد سینه هامو خورد داشت حالام به هم میخورد ولی مجبور بودم بعد از ده دقیقه رفت شلوارمو دراره گفتم شیما نه گفت خفه با یه حرکت شرت شلوارمو در اورد شروع کرد اروم خوردن کسم هی چوچولمو میمکید بعد20 دقیقه بدن شروع به لرزیدن کرد ناگهان یه مایع لزچ از کسم در اومد شیما همروبا ولع خورد گفت ابتم مثه کست خوش مزس
از این حرفش بد اومد گفت حالا تو گفتم نه گفت اوکی بریم ولی 2شنبه بیا خونه ما گفتم اوکی 2شنبه شد مامانم که فک میکرد شیما دختر خوبیه رضایت داد من واقعا فکر میکردم یه مهمونیه ولی تارفتم تو شاخ در اوردم کل بچههای لز بودن همه لخت بودن یهدفعه شیما اومد گفت این مهمونی واسه تو چون همه میخوایم بکنیمت میخواستم در برم که شیما محک گرفتم پرتم کرد رو مبل مثه وحشیا حمله کرد به لباسام بعد کا کامل لخت شدم محک ازم لب گرفت لباش خوشمزه بود بعد اومد گردنمومثه حیون لیسید من از درد داد میزدم اونم گفت ایجونم بعد اومد سراق سینم میخواستم بگم نه که یه دفعه از سمت راستیه یه گازمحکم گرفت که یه جیغ بنفش زدم شروع کرد محکم سرشو کشیدن در عین حال قربونشون میرفت وقتی کل سینه هامو کبود کرد رفت سمت کسم شرو کرد گاز زدن منم جیغ میزدم اونم بد تر میکرد بعد رفت توشو محکم میمکید چوچولشو گاز میزد یه دفعه شروع کردم لرزیدن و بله ابم اومد شیما همرو خرد بعد گفت برگد گفتم نه که دادزد نرگس بیا نرگس بایه طناب اومد شیما نرگسم هردو بهزور منو برگردوندن دستمو به مبل بستن بعد شیما گفت مرتظی بدو من داشتم به شیما التماس میکردم نکن ولی گوشش بدهکار نبود مرتظی اومد ولی من ندیدمش چون پشتم بش بو شیما کیرشو گرفت اورد جلوی چشمام گفت ببین چقدر بزرگه راس میگفتمن همین جور داشتم التماس میکردم نه که یه دفعه مرتظی کیرشو گذاشت لبه سوراخم بایه حرکت کرد تو
نفسم یه لحظه گرفت بعد که نفسم برگشت با تمام توان جیغ زدم بعد مرتظی شروع کرد وحشی تلنبه زدن منم همین جور گریه میکردم که بعد از 10دقیقه مرتظی گفت اومد تارفتم بپرسم چی شیما دستا مو باز کرد برگردوندم دهنمو به زور باز کرد مرتظام تو دهنم محکم تلنبه میزدم داشتم خفه میشدم که ابشو پاشید تو دهنم تا رفتم تف کنم شیما دهنمو بست گفت بخور وگرنه میزنمت منم بهزور خوردم خیلی بد مزه بود شیما خودشو پرت کرد روکونم بهش چنگ میزد بعد شروع کرد لیسیدن هی میگفت به به بعد همه 5تا انگشتشو محکم کردتو که مصادف شد با جیغ من شیما یکم که با دستش تلمبه زد دستشو در اورد گفت حالا نوبت تو منو بکی ولی اگه وحشی بازی نکگی میکشمت من اروم رفتم سراق سینش یکم میمالوندم که صیما گفت جنده محکم من محکم میمالوندم میخواستم تلافی کنم بعد از 5 دقیقه مالوندن من اه ناله شیما گفت بخور سینمو سینه ه ا خیلی نسبت به من کوچیک تر بود بدم میومد گفتم نه که گفت مرتظی رو دوباره میارم من به مجبور سینشوکردم تو دهنم گفت محکم من محکم گاز میزدمو سرشو میکشیدم
شیمام داد میزد بعد گفت حالا کسمو بکن جنده منم به مجبور کسشو محکم لیس میزدم چوچولشو گار میگرفتم اونم داد میزد بعد شروع کرد لرزیدن ابش اومد خواستم برم کنار که با دست سرمو به کسش چسبوند گفت بخور ابمو من خوردم خیلی لزج بود بعد با بیحالی برگشت گفت اینقدر از من حرف نکش کونمو مثه خودت بکن منم 5تا انگشتمو کردم تو کونش با دستم تلمبه میزدم اونم داد میزد بعد گفت مرتظی رو صدا کن صداش کردم مرتظی هر کاری که با من کرد با اونم کرد منم رفتم ببینم بقیه چیکار میکنن که دیدم همه مثه ما اینجوری میکنن بعد از اینکه همه کردن همهشروع کردن لباساشونو پوشیدن شیما یه دفعه همرو ساکت کرد گفت خوب دفعه بعد گروها عوض میشه همه دوباره خونه ما من گفتم من نمیام که شیما گفت ما فیلمتو گرفتیم اگه نیای نشون مامانت میدیم اینو که گفت نزدیک بود غش کنم ولی با ناراحتی قبول کردم الان 2ساله من درگیر این بدبختیم.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#86
Posted: 8 Apr 2014 21:33
سکس ضربدری با پسر خاله هام و زناشون
من سه تا پسر خاله دارم که سه تاشون داداشن و یه دختر خاله من آرمان 25 ساله پسر خاله بزرگم احمد 27 ساله وسطی 25 ساله همسنمه کوچیکه با دختر خالم دو قولوه 23 ساله من رابطم با پسر خاله هام خیلی نزدیکه خیلی رابطمون خوبه چون هم اختلاف سنیمون کم بود هم پسر خاله بودیم دیگه.حتی شده بود با دو تای اولی جنده کرده باشیم.مشخصه سکسیشون دستم بود همشون احمد اولیه زود انزال بودو کیرش کوتاه شاید 10 سانت دومی امیر کیرش باریک 13 سانت اونم به محض خالی شدن خسته میشودو دیگه تریپ پشیمونا رو برمسداشت. منم تعریف از خود نباشه کیرم 17-18 میشه ولی بعد سکسای متوالی هم دیر خالی میشم و نقطه قوت اصلیم اینه که 3 یا 4 بار میتونم ادامه بدم در ضمن سر کیرم واقعا کلفته 6.5-7 سانت میشه. ما بالابالای تهرانیم تقریبا اسم نبریم بهتره.
بگذریم ماها وقتی بیرون میرفتیم گردش شمال ویلای پسر خاله هام.دوس دخترامونم میبردیم.بعضی اوقات بد مست می کردیم.
داستان از اونجا شروع شد که یه بار که با زیدامون رفته بودیمو مست مست بودیم پشنهاد داد احمد که سکس گروهی بکنیم.فقط با دوست دخترهای خودمون. بعد تو سکس من گفتم به احمد زنتو بده بکنم و بیان زنامونو عوض کنیم .همه قبول کردن و سکس شد ضربدری ولی فرداش احمد اومد گفت راستی دیشب چه غلطی کردی؟
گفتم چی گفتم. گفت واقعا اگه زنم بود باز میگفتی بده بکنم؟
گفتم خوب زنمم میدادم بکنی دیگه.گفت خوب اونوقت زن دادشمم باید میکردمم داداشممم زن منو .
گفتم اره دیگه خنگه.
گفت خفه شو باره آخرت باشه ها این جنده ها فرق میکنن.
گذشتو احمد بعد اندی زن گرفت یه دختر خوش استیل 25 ساله هم سن منو امیر .قد 162.کون و سینه متوسط اندام مانکنی ولی سفید عین برف.
مدتها به خوبی خوشی گذشت تا اینکه یه روز اومد احمد و گفت ببین فردا زنم خونه نیست میای خونه ما گفتم خیره گفت شاید خیر شد بیا.
وقتی رفتم بساط آماده کرده بود بعد نهار مشروبو زدیم بعد شورو کرد درد دل کردن کم کم وارد بحث های خوصوصیو خانوادگی شد و گفت یادته تو سکسام زود میومود ابم گفتم اره خوب گفت الان ازیتم میکنه تقریبا شدم عین امیر فقط یبارم میتونم گفتم که چی گفت اخه رابطمون یه خورده سرده من از این سردی میترسم.گفتم تو که خبره ای ناکس تنوعی چیزی جای کاری از تو بعیده.
گفت اون شب شمال سکس گروهشیو یادته گفتم کدوم گفت اونی که گفتی بیا زنامونو عوض کنیم. گفتم اره خوب.گفت نمیتونم بجز تو اول بعد داداشم چون برا اون روم نمیشه به کسی اعتماد کنم میخوا یه تنوعی تو سکسم با شیدا بدم ولی باید شما هم زن بگیرید.قبوله.
گفتم سرت گرمه شرو ور میگی. گفت نه به خدا راس میگم .
گفتم یعنی مشکلی نداری زنتو زیر من ببینی .گفت نه عوضش منم زنتو زن داداشمو میکنم.
گفتم ثابت کن راست میگی .گفت چه طوری گفتم چه میدونم .که بعده چند ثانیه رفتو شورتو کرستی آورد گفتم این چیه گفت اینا ماله آزاد.
همین که اسم آزادرو بردو شورتشو داد دستم بی اختیار کیرم بلند شد.گفت خیلی بیجنبه ای .گفتم نکبت دست خودم نیست که .کیرشو در اورد کمک کمک شقش کرد یکی دیگه از شورتاشو میمیلید به کیرش بعد گفت برا اینکه ثابت کنم تو شورتشو بمال به کیرت.
کیرمو درآوردم وجای مماس کسشو بو کردمو گذاشتم روی کلاهک کیرم وای جون چه بوی چه حالی داشت یه جق حسابی زدیمو ابمو ریختم رو جای کسش.
بعد بهش گفتم اخه اونو چه طوری راضی میکنی.گفت بسپرش به من
اونم مشروب میخوره بعدشم احساس میکنم که ارضا نمیشه اونطور که لازمه چند با گفتم بهش وقتی انگشتم تو کونش بوده که دوس داره به جاش کیر باشه گفته آره خیلی.
آخه زن ندارید که شما ها. گفتم حالا که اینجوریه ماهم بهت قول میدیم خوبه.
گفت باشه فردا شب آماده شو بیا اینجا .منم اماده شدمو شب رفتم خونشون درو که باز کردن بی هوا بوی کس آزادرو شنیدمو رفتم بعد احوال پرسی نشستم رو مبل و با احمد گرم صحبت شدیم که با سینی شربت اومد و نشت کنار احمد به احمد گفتم برنامه کاریت خوب پیش میره فوری گرفت چی میگم گفه ازه اوکییه.
یه دامن پاش بو که تا 20 سانتی ساق پای پرو سفیدشو میشد دیدو یه تاپ قرمز گل دار و چاک سینش وقتی دلا میشد دیده میشد.
شام خوردیمو بساط مشروبو آماده کرد احمد به شیدا تعارف کرد که تعجب کردم اون گفت نمی خورم خوش باشید بعذ با اسرار احمد اومد جلو احمد شرو کرد به ریختن و سنگین ریختن .کمک کم گرم شده بودیم مست تقریبا واحمد به شیدا گفت خوشگلم یه اهنگ بخون برامون.
اونم یه ترانه گوگوش خوندو احمد بعد دست انداخت دور گردنشو شروع کرد به لب گرفتن منم تماشا میکردم فقط بعد دستشو برد سمت شینه هاشو از رو تاب داشت میمالیدشون که منم دستم رفت سمت کیرم.
احمد شرو کر به در اوردن تابش که شکم سفیدو ساقه پاش بات بالا رفتن دامنش افتا بیرون جون تابشو در اورد و سوتینشو باز کرد اخخخ که از شق درد داشتم میمردم چه سینهای وای خیلی زیبا بود سفتو جمو جور.احمد دامنشم از پاش در اورد وای واقعا کونش حرف نداشت گردو قلمبه و سفید
با یه شورت مشکی . دست کرد تو شورتو کسشو می مالید ازادم بیکار نبو کیره احمدو میمالید.
بعد احمد یه نگاه به هم ارده اشاره کرد بیا.
منم جلو رفتمو احمد به شرتش اشاره کرد منم شر ته ازادرو در اوردم و بو کردم خیس بود و منم کمی لیسش زدم شیدا با چشای خمار ونگاهی شهوتی بهم نگاه کردو چشماشو بست .بعد منم لخت شدم یکی از پاهاشو دادم بالا وای عین یه هلو یه کس سفید لبه های صورتی و یه سولاخ کون خوشکل لبامو با لبای کسش در امیختم زبونمو راهنمای کردم تو وای چه قد حشری و آبدار گرم با انگشتام کسشو باز کردم یه چوچوله سفت و سوراخ کوس تنگ به زو دو انگشت می کشید چون تکون خورد موقع ورود انگشت دوم تا 5 دقیقه خوردیمش بعد من بلند شدم و احمد اومد کسشو بخوره منم چند تا لب ازش گرفتمو کیرمو گذاشتم رو لباش کیرمو دست میزو ویزاشت تو موشتشو برندازیش میکردو به صورتم نگاه کردو کله کیرمو بوسد شروع کرد به ساک زدن.تا 5 دقیقه.
بعد بلند شدم طاق بازش کردمو کرمو رو کسش می مالیدم که صدای اهههو نالش کشتممم و با ناله شهوتی گفت ارمان بکن تو جرم بده جججون کیرتو میخواموسر کیرم خیلی کلفته ولی باید میرفت تو.آروم فشارش دادم کهاز جاش تکون خوردو رفت عقب.احمد رفتو کیرشو بهش داد تا بخوره گفت شیدا جون اینم اوچیزیکه دوس داشتی لذت ببر.
کیرمو تف زدم دوباره فشار دادم که با یه جهش و یه حالت و صدای دووپ رف تو کسو شکم شیدا باور کنید کس زیاد کردم ولی با همه فرق داشت یه جیغ که شید انگار تازه زن شده باشهو صداش الانم تو گوشمه که با جیغ گفت اااووووی اااااخخخخ جر خوردم تورو خدا در بیار.من نگهش داشتم تا کمی اروم شد بعد تا نصفه کردم تو بیرون نکشیدم که باز تکون میخورد درد داشت ودوباره تا ته تقریبا فر کردم کیرمو بیرون که کشیدم یکی دو قطره روش خون بود کامل زن نشده بوده بیچاره.
شروع کردم به تلمبه زدن خیلی گرم بو خیلی تنگ کیرم که میرفت تو بر میگشت کسش باهاش بیرون میاومد.با یه دست سینشو میما ازشم لب میگرفتم با لبام با نوک سیخ سینش بازی می کردم.
بعده 10 دقیقه کنار رفتم رفتم بلا سرشو کیرمو دادم بخوره احمدم رفت کیرشو چپون تو کسش گفت زنمو زن خودت کردی لامصب جرش دادی .
گفتم قابلی نداشت شیدا با ناله و صدای لرزان گفت جون دوس دارم مرسی احمد که لذت میبرم ارمان ججوون مری واییییی بکنید.با این حرفهای حشری کننده کمتر از5 دقیقه احمد ابشو رو شکم شیدا خالی کرد افتاد کنار.من ازادرو چهار دستو پا کردمو کیرمو راهنمای کردم تو کسش و شروع کردم به تلبه بعد 3 دقیقه به پشت خوابوندمشو یه پاشه دادم بالا کیرمو گذاشتم تو کسشو شرو ع کردم دوباره تلبه زد انگشت پاش تو دهنم بو با دسته دیگم سینشو می مالوندم که لرزشی بزرگ صدای از ته دل و حنجرش و 7-8 تا تلمبه زدو ارضا شد من تلنبمو تتن تر کردمو بعد 4 دقیقه دگه گفتم ابم داره میاد گفت بریز تو میخوام داغی ابتو حس کنه دیواره های کسم گفتم مطمئنی احمد گفت اره بابا بریز قرص می خوره غرق حرق بودیم جفتمون لبامو گذاشتم رو لباشو با یه دستمم سینشو بو عرقش بیشتر حشریم می کرد با ناله هاش ااای جووون تا ته فشار بده و عینه نئشه مخم از کا افتاد فقط گرمای کس ازادرو با نرمی سینشو احساس میکردم بعد انقباضاق کیرمو تلنبه هی که اب منیمو خالی میکرو تزریق میکرد تو شکم شیدا جو که اونم دوباره ارضا شد و داد میزد اااایی سوختم ااییی شکمم پر اب شدجججون مری ارمان جونننمم. و بی اختیار افتادم روش بعد منو کنار زد دستشو گذاشت رو سوراخ کسش فوری یه لی وان که کمی اونور تر بو د اورد و نشستو دستشو برداشت کل ابم که زیادش حروم شدو ریخته بو زمین ریخته شد تو لیوان از کسش بعد به منو احمد نگاه کردو گفت به سلامتی و همشو خورد .بعد رفت از اشپز خونه چند تا آبمیوه اوردو خوردیم که اماده شدم برا راند بعد. شیدا کلی بوسو لبو تشکر از منو احمد و به احمد گفت دیدی سخت نبود نگو این تنوع طلبی از شیدا شروع شده بوده و من دومین نفر بو دم که کردمش...
آرمان
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#87
Posted: 19 Apr 2014 23:50
ضربدري
سلام
اميدوارم که سلامت باشين
من چندروزي نبودم بنويسم يعني حوصله نوشتن نداشتم
اين بار ميخوام داستاني درمورد سکس ضربدري بنويسم
اين داستان رو يکي ازدوستان برام فرستاده اميد وارم که از خواندن آن
لذت ببريد وکمکي به کساني کونه که اين جورسکس رو دوست دارن.
سلام
من توي يک سي دي که ازدوستانم گرفتم مطالبي از سايت سکاف بود ولي الان اين سايت به طور کلي فيلتره خلاصه توي اين سي دي مطالبي
درموردسکس ضربدري بود من اول از اين کلمه تعجب کردم چون تا حالا حتي يک با اين کلمه را نشنيده بودم بعد که مطالبو خوندم احساس بدي پيدا کردم چون سکس ضربدري معمولا مربوطه به زوجهاميباشد اول بدم اومد ولي بعد از چند روز دوباره من به خوندن ان حوس پيدا کردم تا اينکه جوري شوده بود که اکثر روزها به ان فکر ميکردم البته درمواقع بيکاري . خلاصه به اين روش خيلي الاقه پيدا کردم.
من 29 سالم وهمسر خوشکل وگلم 26 سالشه خيلي زن گليه منکه به دون اون حتي يکروزم نمي تونم دوم بيارم اسم من اميد و اسم خانمم مريم.
مدتي دلم مي خواست که اين چيزي که باهاش اشناشده بوديمو به او همبگم ولي نمدونستم که او چه جور با اين مسعله برخورد ميکونه من وزنم خيلي با هم رفيقيم وهمه چيزو به هم ميگم مثلا اون مي دونه که تو من تو مان مجرديم باکي دوست بودم ومن هم همين طور وخيلي چيزهايه ديگه تا اينکه يک روز من به خونه امدم ديدم پاي کامپيوتره رفتم ديدم داره اين مطالب سکافو مي خونه ولي هنوز به اين قسمتاش نرسيده که درمورد ضربدري خلاصه مننشستم گفت اين کوجابوده من بهش گفتم که اينو ازدوستم گرفتم وموسو ازتودستش دراوردم واوردم رو مطالب ضربدري خلاصه مشغول خوندن شودمن رفتم بيرون چون از بست توي اين مدت اينارو خونده بودم کاملا ازبربودم موقعي که برگشتم ديدم چنان داره ميخونه که ديگه حاليش نيستکو جاهست خلاصه رفتم گفتم من از دل درد موردما نمي خواهي به ما شام بدي گفت الان من رفتم پهلوش ديدم داره ميخونه يک بوسه برسرش زدم ويکي از لپاشو گرفتم وديگه خوندن مطالب تمام شوده بود بلندشود گفت عجب چيزي اين ديگه خلاصه تا يک مدت درمردش حرف مي زديم تا اينکه گفتم ميخوهي امتحان کونيم گفتش نميدونم ته که بعد ازچند روز گفت اميد راستش دوست دارم ولي از بعدش مي ترسم رابطه مون بد بشه واز هم ديگه تا اينکه من او از هم اطمينان پيدا کرديم و ديگه ميتونيم با هم اين کار ناتموم انجام بديم مونده بوديم که کيو پيدا کونيم توي يک مهموني که خونه يکي از دوستام بوديم هموني که سي دي رو ازش گرفته بوديم من زنم بوديم چند تا از رفقايي ديگه که اونام بازناشون بودن تو انها من ورفيقم با زنامون از همشون کچيکتر بوديم وما فقط بچه نداشتيم بقيه داشتن بعداز خوردن شامو رخسيدنو خوردن قردادان همه رفتن من بودم زنم واون بودو زنش من اون از کلاس اول راهنمايي با هم دوستيم وزن من با زن او از کلاس سوم راهنماي تا اول دبيرستان با هم همکلاس بودن ولي دوستي باهم توي حد سلامو عليک بوده .
خلاصه بعداز کمک کردن زنم وخودم به اونها خونشونو مرتب کرديم ومدتي حرفزديم و قرار شد برا مسافرتي که ميخواستم به شمال برم برا کارام امنا هم بيان من با دوستم خيلي شوخي ميکونيم وخيلي هم سر بسر زناي همديگه مي زاريم وخلاصه جوريم تا اينکه شوخيهاي ما گاهيهم به مساعل ناموسي ميرسه ولي کم بود تا من بهش گفتم بچه اين سيدي چيه که به من دادي زنم ميخواست بکوشتم خنديد وزنم گفت اي راست ميگي تو جونه خودت تا زنش پرسيد کدوم سيدي بهشگفتيم اون گفت هان اون ضربدري هاشو خوندي مريم چه با هاله امير از تعجب شاخ در اورده بود که زنش اينقدر دارهداره بي حيا ميگه وگفته اينم خوده موني شود خلاصه اونشب اولين شبي بود که ما چهار نفر اينقدر باهم يکي شوديم وهمه حرفيميزديم تا اينکه ما ديگه ساعت 2 بود که رفتيم خونه وتاساعت 9 صبح خواب بوديمکه بازنگ تلفن که اميربود بيدار شوديم و ديدم ميگه مگه نمياي بريم برازمبنه اخه قرار بود من با امير يک تيکه زمين بخريم اخه گهگاهي ماباهم شريکي مامله زمين ميکونيم خلاصه رفتيم وزمينو باهم خريديم ودر راه دمورد ديشب واون ماجراها حرف ميزديم وقرار مسافرتو گذاشتيم من بايد فردا ميرفتم ولي نه اون وزنش ونه زنه من بدلايلي نمي تونستن بيان قرار شود من برم که به کارم برسم واونا 3تاي با هم بيان من فرداصبح ش رفتم موقه رفتن به زنم گفتم اگه تو شمال با اميرو ندا جور بشه حاضري گفت اره چون هم اونا مطمعنند وهم کاملا با هم يکي هستيم گفتم پس صفابده حسابي قرارشود عصر بره خونه امير که فردا باهم بيان شمال من رفتم وکارمو کردم و ويلاي اجاره کردم تو انزلي وديگه ساعت حدود ده شب بود که به موبايل زتم زنگ زدم گفتم کوجايي که گفت خونه ندا اينا امير نبود زنه من از لز يا همجنس بازي زن بازن خيلي خوشش مياد منهم خيلي خوشم مياد گفتش که با ندا يکمي همديگرو ماليدن گفتم شيطون کار خودتو اقبت کردي گفتش اره اخه ندا خيلي خوشکله وکلاس پرورش اندام ميره وهيکل توپ خوبي داره ادماز ديدنش کيف ميشه البته به پاي زن من که نمي رسه ( برا شو خي) خلاصه شبو خابيديم صبح يخورده کار داشتم انجام دادام دوربر عصر بود که امير زنگزد گفت که ماانزلي هستيمادرسو دادم امدن پهلوي من من يخورد سرما خورده بودم تا زنمو ديدم ديدم داره از شهوت ميميره اخه مو قعي که شهوتي ميشه يه جوريهخلاصه من بامير رفتيم شام خريديم وامديم زنادوتاشون با تاپ وشلورک بودن من اميراز تعجب ماتشوديم چون فقط گاهي زناي همديگرو باتاپ استين کوتاه ديده بوديم چه برسه نيم تنه وشلوارکخلاصه شب که شد هر چهارتامون شهوت توي چشاي همديگه ميديدم ولي نمي تونستيم اونو از هم بخواهيم تا اينکه ندا ورقو اورد وشروع به فال گرفتن کرد من هم انتنو روشن کردم اخه ويلا ماله يکيه که همه چي توشه ومن چون اونو ميشناختم ازش اجاره کردم البته اونم منو ميشناسه خلاصه اول روي ايران تيوي بود من دادم به امير کنترول رو وبا مريم نشستيم پاي فال ندا جون زن من گاهي مشروب ميخوره رفت مشروبو اورد و خورديم ندا نمي خره خلاصه با اميرو مريم به مکافات ب او همو داديم خورد وامير هي با انتن ورميرفت تا امد روي کنال فيلم نيمه داشت نمي دونم اسمش چي بود که خلاصه نشستيم پاي انتن وحکم بازي کردن قرارشود که حرکه باخت بازنش لخت بشن همون مست بوديم که دست اول رو زودي منو مريم باختيم راستي اين شرطو مريم ندا گذاشتن من کهزودي لباس شلوارمو در اوردم مونده بود شورتم که زنا بازم باهم قرارداد تازهي رختن که شورت پامون باشه مريم هم که از خدا خاسته گفت که من بايد بارخس لخت شم اخه رخس خوشکلي ميکونه وقتيکه ديگه هم مست باشه وهم حشري که ديگه جاي خود داره خلاصه لخت شود ولي شورت پاش بود امير که راست کرده بود ازدين زن من شورتي هم که پاش بود توري بودوزيرش اون مريم کوچلوش که معلوم بو يه کم حم خيس بود اب توي واژنش راه افتاده بودبعد از دوباره يک دسته ديگه گذاشتيم به اين که اگر ماباختيم هرکاري اونا گفتن واگراونا باختن لختبشن مثل ما که اوندست 6 گيرشوديم بعداز 13 باربازي مابرديم اونا لختشودن عجب کوسي بود اين ندا منکه نمي تونستم چشم از روي اون وردارم امير که سيخبو کمي هم شرت ابيش خيس بود وندا هم شورت سورتيش قشنگ خيس بود امي ر به من گفت خورديشا گفتم چي گفت ندا رو ميگم من خنديدم همه خندشون گرفته بود ديگه هممون خسته بوديم که اون شبکه شروع بگذاشتن يک فيلم سوپر کرد همه مست بودن که ديگه کامل حشري شوديم امير يکدفع پاشيد تلوزيون خاموش کرد ودست ندارو گرفت وشروع کردن رخسيدن مريم پکربود دستمو گذاشتم روپاش بهش گفتم چته ديگه هم اون پکريش گرفته بودمنو مريم رومبل بوديم سرم روبه مريم بود و حواسم به ندا وامير نبود ديدام مريم داره متعجبانه داره اونا رونگاه ميکونه من برگشتم ديدم که ندا داره برا امير ساک ميزنه ديگه دوينه شوده بودم از اينهمه شهوت شروع کردم به خردن سينه هلي مريم و بعد کوسش که ديم مريم سرخ شوده يک لحضه به خودم امدم ديدم ندا وامير لخته لخت دارن منو مريم و نگاه ميکونن
ندا گفت نخور تموم ميشهها برا بعدا هم بزار خلاصه منهم بيشتر خوردم تا اينکه ديدم ندا ومريم دارن همديگرو ميخرن ولب ميگيرن و مريم يک لحضه ديم ار ضا شود و چند تکون خورد و جيقي کشد تمام ابشو خوردم من خستم بود همونطر ولو ششدم روزمين ديدم نداامد وشروع کرد کيرمو خوردن وامير از عقب کرد تو کون ندا مريم بعداز د ه دقيقه اي به ما پيوست و رفت زير ندا وکوسشو خورد من داشتم ميومدم کيرمو کشيدم بيرون از دهانش ديدم امير داره يواش يواش با کوس مريم بازي ميکونه واز غقب ندا کشيد بيرون و مريمو بلند کرد انداخت رو مبل ومريم شروع به ساکزدن کرد ندا هم ازدوباره وحشيانهه تر بعداز ديدن صحنه ساک زدن مريم برام ساکزد منهمش داشتم اون دوتا رونگاه ميکردم که ندا گفت سکس مريم برات خيلي جاله گفتم اره گفتم تو چي گفتمن اره من ندارو بلن کرد م انداختم رومبل گفتم چنان حالي بت بدم که يادت نره و اول کوسشو خوردم وبعد محکم کرم توکوسش مريم که گاهي ازکون نمي داد کم ميشود که از کون بده امير داشت سوراخ کونشو ميليسد که يک دفع امير با قدرت هرچه تمامتر کيرشو کرد توي کون مريم چنان دادي زد مريم که همه سالن رو ورداشته بود بعداز چندبار ديگه اروم شده بود وديگه لزت ميبورد تامريم دوباره ارضاشود که امير گفت منتو ازاينا قويتريم مگه نه گفتم اره امير چند ققهاي کيرش
تو کون مريم بو که کشيد بيرون مريم بيهوش بود بعد امد کيرشو داد به ندا که بخره من محکم هي از کوس اونو ميکردم که ديدم که ندا کوسش داغ شود ندا خيلي دير امده بودبيحالشودهبود ندا و من کيرمو کشدم بيرون کردم تو کونش امير ميگفت اخجون اجب ميخري که من ديگه امدم وريختم تو کونش اميرهم امد وريخت توي داهان ندا و ندا تمام ابشو خوردمن ديگه نانداشت خودمو انداختم رومبل کنار مريم مريم تازه بهوش امده بود امير وزنش هم همونطر ولوبودن روزمين بعداز چند دقيقه ازدوباره مريم داشت برام ساک ميزد گرفتمشتو بغلم وبوسيدمش داشت گريه ميکرد نمي دونم چرا بعد از دوباره شروع به خردن کرد برام وبعد امد نشست روکيرم کهتا اونروز اينقدر بزرگنشده بود بالا وپاين رفتن ديگه داشتم ديونه ميشودم که اميرو ندا هم امدن پهلو مون نداهم همين کارو بااميرکردوبعد من مريمو بلن کردم و از پشت ندارو کردم ندا دوتا کير تو خودش داشت بعجاهامونوعوض کرديم ندا خوابيد رو امير منم از کوس کردمش تا اينکه ندا ارضاشد
برعکس اينبار زود مريم همداشت با کوسش بازي ميکرد وسينه ندارو مي موشت که من از ندا کشيديم بيرون ومريمو کشيدم رو خودم واز عقب نشست رو کيرم وندا که از زور شهوت بيهوش بود امير به زور ازش کشيد بيرون امد از کوس مريم منو کردمريم ميگفت منوبکنين جرم بدين من از اين حرفاش تعجبم بورده بود که ديدم دارم منفجرميشم وتمام ابمو ريختم تو کونش مريم چند تکون خورد وجيق کشيد واميرم امد وتمام ابشو ريخت تو کوس مريموافتاد بين مريم و ندا صبح که از خواب بيدار شدم ديدم هر چهارتاهيمون لخت بغل هم خوابيديم رومبل و بعد مريمندا بيدارشدن وبعدامير که البنه ديگه ظهربود نه صبح خلاصه توي اين چند روز همش ماسکس ضربدري داشتيم . بعدش فهميدم که اميرو ندا بجز ما به همريش وخواهر زنش قبلاسکس ضربدري داشتن ما هنوز باهم دسته کم ماهي يکبار سکس ضربدري داريم اخرين بارهم هفته قبل بود . منو مريم بعداز اين ماجرا باهم خيلي صميميتر شوديم وهنوزهم نشوده که درمورد اين مسعله بخواهيم ازهم برنجيم .
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#89
Posted: 30 May 2014 00:38
من و زوج تهرانی گروهــــــــی
سلام
مانی هستم 35 ساله از تبریز
من یه ازدواج ناموفق داشتم اونم بخاطر سرد بودن زنم بود که بعد از مدتی دید اذیت میشه و با دارو دکترم درست نشد که طی طلاق توافقی از هم جدا شدیم ازون به بعد باتوجه به کارم که بیشتر با خانمای خوشگل و خوش تیپ برخورد دارم معمولا طوریه که دست خالی نیستم و با چند تا خانم تماس دارم ولی اون جریان که میخوام براتو بگم
یه روز حوالی 6 صبح بود تو چتروم شهوانی یه پبام دادم که میتونم شریک جنسی باشم که یکی پیام داد خودتو معرفی کن منم خودمو معرفی کردم و اونم گفت اگه مشخصاتت درست باش بهم میرسیم منم گفتم مثل اون یکیای دیگه س شمارشو بهم داد با هم اس دادیم یکم سوال کرد ازم بعدش گفت عکستو برام ایمیل کن من از فیس و التم و هیکلم براش عکس دادم دقیقا یه هفته بعدش بود که با اتوبوس رفتم تهران براشون باقلوا گرفتم صبح زود رسیدم تهران چند تا کار خصوصی داشتم اونارو تا ظهر انجام دادم بعدش دیدم اس داد که با خانومش حرف بزنم شماره خانومش رو اس کرد زنگ زدم خودمو معرفی کردم گفتم خدمت میرسم یه ناهاری سر پا خوردم و حوال 3 اس داد بیا خونه ادرسرم اس کرد سوار اتوبوس شدم و یه مسیرم با تاکسی رفتم تا رسیدم س خیابونشون که اس داده بود خیابون و پلاک رو آخر سر داد که اونم نگو از ساختمون منو تو کوچه دیده بعد پلاکم داد که ایفونو زدم و با اسانسور رفتم بالاا و در خونه باز بود تا رفتم تو یه مرد خوشگل و خوش تیپ اسمش (آرش) بود سلام و روبوسی کردیم رفتم پیشش نشستم گفت (پریسا) اون بی سیم و اسلحه رو بده من دلم هری ریخت... یگفتم عجب غلطی کردیم ... میخواستم پا شم در برم که دیدم بیه خانم خوشگل با قد حدود 170 با وزن 60 با موهای مش کرده و آرایش خوب اومد سلام دست دادیم
وقتی برگشتم دیدم آرش فقط یه رکابیو شلوارک تنشه ... منم یه تیپ معمولی ساده قدم 178 وزنم 74 بد نیستم میگن قابل تحملم خلاصه با هم گرم گرفتیم سیگار روشن کردیم و یه فیلمم گذاشتن ببینیم فیلمه ازونا بود که چند تا مرد یه زنو میکردن منم فقط میخندیدم که آرش لبای پریسارو گرفت و بغلش کرد گفت تو هم بیا منم که برا پریسا راست کرده بودم باور کنین یه تاپ داشت با یه شورت کتان لامصب تیپش خوب یود منم از پشت بغلش کردم... اونم باسنشو میمالید به من ... خداییش اون خجالتی بود ولی من مگه امون میدم... برای اینکه من روم باز بشه ارش کیرشو درآرد داد دست چریسا پریسا براش مالید کیرش بلند شد کیرش بزرگ نبود ولی سرش گرد بود ... منم پاشدم لباسامو درآوردم و با شورت و رکابی رفتم سمت پریسا نستم رو مبل .آرش شورتمو داد پایین پریسا برام ساک زد نمیدونم نمیخواست یت چی خوردنش حال نداد آرش خودش برام ساک زد که حال داد بعد پریسارو بردم رو مبل نشستم لا پاهاش لبامو رسوندم به کسش ارم لب میخورد که پاشد کیرشو داد دهن پریسا منم خیلی خوشم اومد از کسش تا میتنستم باحال خوردم براش که موهامو گرفت و کشید سمت خودش همونجا رو فرش رفت زیرم منم رفتم روش پاهاشو دادم بالا آآآآآآیییییی کیرمو گدچذاشتم دم کسش آرش گفت بکنش اینطوری خوشششش میاد
منم اروم اروم کردم تو جلو عقب میکردم افتادم رو پریسا پاهاشو داد بالا دور کمرم قفل کرد منم تا میتونستم با تکونهای شدید میکردم تووووشششش رفتم رو مبل به پهلو درازکشیدم که پریسا اومد جلوم دراز کشید پاشو داد بالا از پشت مالیدم به کسش اووووووففففففففف یادم میاد شق میکنم کسش حرف نداشت اخه یادم رفت هم ارش هم پریسا قبل من بیام حموم بودن خوب صافکاری و تمیزکاری کرده بودن اروم سر کیرمو گذاشتم دیگه به کلفتی کیرم عادت کرده بود راحت رفت توش سرپریسارو چرخوندم لباشو گرفتم تو دهنم یه دستم رو جفت سینه هاشبود یه دستم رو چوچولش تو گوشش گفتم بزنم سرشو تکون داد و منم تلمبه زدم ارش هو سرپا داشت کیرشو بلند میکرد پریسا پاشد قمبل کرد منم رفتم پشتش گذاشتم دم کسش کمرشو گرفتم تا ته کردم توووش یه اووووییییییی گفت که منم تحریک شدم تند تر کردم وتلمبه زدمموهاشو گرفتم تو دستم چنتا رو باسنش سیلی زدم چون قرص نخورده بودم ابم اومد تو کاندومی که سر کیرم بود ...بعد من ارش رفت پشت پریسا لامصب خیلی باحال میکرد پریسا واقعا هم به اون سنگ تمام میذاشت نمیدونم چی شده بود که کیرم خوابید ارشم تموم کرد یه چایی خوردیم با میوه و بعدم ابمیوه یه نیم ساعت که گذشت ارش گفت سیخ بزنیم اتاقو عوض کردیم پریسا رفت سروقت کیر ارش منم لای شورتو دادم کنار آرش گفت از کون بکنیم کون خوشگل پریسارو مالیدم نرمی کونشو مالیدم و زبون زدم
باور کنین برای اولین بار داشتم کون کسی و میخوردم ولی به حدی خوشمزه بود انگشتمو کردم تووووووشششش زبونم میزدم که پریسا کیرمو گرفت و منو کشید سمت خودش ارش هم کیرش تو دست پریساآبش اومد رفت دستشویی خودشو تمیز کنه من رفتم رو پریسا پاهاشو دادم بالا سر کیرمو که گذاشتم دم کس پریسا خودمم انداختم روش لباشو کردم تو دهنم یه سینه اشو با دستم گرفتم یه دستمم بردم رو کونش انگشتمو کردم تووووش ... هرتکون که پریسا به خودش میداد کیرم بیشتر میرفت تو که خایه هام چسبید به لبه کس پریسا ایندفعه آبم نمیخواست بیاد تا میشد کردمش اینقد تلمبه زدم که پریسا زیرم لرزید با چشاش گفت که ارضا شده این موقع منم باید ارضا میشدم که پریسا سنگ تموم گذاشت با جیغ و دادهای همزمونش حال داد منم ارضا شدم که ارشم اومد بعدم یه پایی خوردیم که ارش گفت برو دوش بگیر گفتم نمیخواد بعدم خدافظی کردمو ورفتم ترمینال که برم تبریز ... بعدا هم چند بار با هم سکس کردیم که سر فرصت براتون مینویسم...
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#90
Posted: 30 May 2014 23:45
خاطرات من
این یه داستان کاملا واقعیه . من سیا و ساغر 5 ساله ازدواج کردیم . قبل ازدواجم سکس می کردیم تا بالاخره ازدواج کردیم . جفتمون فوقالعاده حشری و سکسی بودیم و هستیم . انواع مدل های سکسم انجام می دادیم و می دیم از جمله سکس در هوای ازاد تو استخر تو ماشین و.... خلاصه نمی ذاشتیم و نمی زاریم یکنواخت بشیم چون یکنواختی سمه هر ازدواجه.
من 30 سالم بود و ساغر 26 می گم بود به خاطر اینکه این تجربه برا 3 ساله پیشه . اولین بار وقتی داشتیم یه فیلم سوپر می دیدم این بحث شروع شد که چطور می شه سکس چهار نفری داشته باشیم و از این حرفا . هم من و هم ساغر خیلی با علاقه و در عین حال با تفکر به حرفه هم گوش می دادیم و نظرمونو می گفتیم ولی یه جورایی می ترسیدیم . من 185 سانت قدمه و تقریبا هیکلم ورزشیه ولی ساغر 178 و فوق العاده خوش هیکله . خلاصه اون شب گذشت و هر دو فهمیدیم که دوست داریم این کارم تجربه کنیم. اون موقع من مغازه داشتم و اونجا اینترنت داشتم داستی اینم بگم که از خیلی وقت پیش حتی قبل از ساغر به این قضیه فکر می کردم و برام تابو شده بود.داشتم می گفتم فردای اون روز عضو یه انجمن شدن به اسم swinger و یه پروفایل برا خودمون درست کردم. بعد از ظهر چند تا pm از چند زوج داشتیم دیگه داشتم مغازه رو می بستم که دیدم یکی از زوج ها on هست سلام کردمو اونم جواب داد و کمی از خودمون گفتیم و علاقه هامون اونم خودشو معدفی کردو گفت که تجربه دارن و دنباله زوج خوب می گردند و منم گفتم که تجربه نداریم قرار شد فردا ساعت 4 on بشیم شب رفتم خونه بعد از شام ماجرا رئ برا ساغر تعریف کردم خشری شده بود و شروع کردیم در حین سکس از یه زوج دیگه هم حرف می زدیم و مثلا اون می گفت دارم یه کیره دیگرو می لیسمو منم می گفتم دوست دارم ببینم و خلاصه خیلی حال دادو بعد از سکس به امید فردا خوابیدیم .
صبح رفتم مغازه و تا 4 صبر کردم که دیدم سر ساعت اون دوستمون on شد بعد از کلی مشخصات از خودمون قرار شد که اون دوستمون که دکتر بود با خانمش بیان مغازم .ساعت 9 دیدم یه اقا با قد حدود 170 و بسیار متشخص همراه یه خانم که حدودا 160 سانت قدش بود وارد مغازه شدن اول فکر کردم مشتری هستن ولی بعد از اینکه مغازم خالی شد خودشو معرفی کرد .یکم خجالت کشیده بودمو یکم دستپاچه بودم تازه به چشم خریداری به زنش نگاه کردم به ساغر نمی رسید ولی سکسی بود فکر کنم شیرازی بود خانمش چون هم یکم لحجه داشت وهم چشاش خیلی حشری بود. خلاصه بعد کلی تعارف و فروش یکم لوازم ارایشی به خانمش به ساغر زنگ زدمو خانما با هم صحبت کردن قرار شد فردا شب تو یه رستوران که نزدیک مغازه من بود چهار نفری همو ببینیم . شب اومدم خونه و دوباره با فکر این رابطه یه سکس مبسوط با هم داشتیم و خوابیدیم . فردا رفتم مغازه خونمونم نزدیک مغازم بود مغازه منم نزدیک میدان هفت حوض از شانس خوبمون خونه دکتر این ها هم خیابان کرمان بود . خلاصه ساعت 8 ساغر اومد دمه مغازه که بریم رستوران به شاگردم مغازه رو سپردمو رفتیم منو ساغر جفتمون پالتو چرم پوشیده بودیم اونم یه بوت بلند که تا بالای رونش بود یه شلوار استرچ بیشرف به من نگفته بود ولی صبح رفته بود ارایشگاه و کلا بالا و پایینو صفا داده بود خودم می خواستم تو همون مغازه بکنمش البته چند بار این کارو کرده بودم قبلا خلاصه چند دقیقه ای نشسته بودیم تا دکتر و رویا اومدن یکم خجالت می کشیدیم ما دو تا ولی اونا راحت تر بودن دکتر وقی ساغر دید داشت همونجا میومد ولی خیلی خودشو نگه داشت . دکتر دکتره زیبایی بود و خانمش مثل ساغر خانه دار .بعد از اینکه غذا سفارش دادیم و کلی از همه چیز حرف زدیم خانما شروع به یواشکی حرف زدن کردن و من و دکترم داشتیم شرایطو برا هم می گفتیم . با توافقی که با ساغر شبه قبلش کرده بودم قرار بر این بود که جلو هم سکس کنیم و اگه به روحیمون خورد عوض بدل کنیم ولی بیشتر می خواستیم که جلو یه زوج دیگه سکس کنیم و اونا مارو تماشا کنن. خیلی اصرار کردیم که بیان پیشه ما ولی نشد و با اصرار همون شب قول گرفتن که بریم اونجا من گفتم که اونا برن و ما هم بریم مغازه رو ببندیم بعد بریم دکتر بعد راست کرده بود . خلاصه بعد از بستن مغازه ساعت حدود 10 رسیدیم خونشون درو که زدیم رویا درو باز کرد . یه تاپه توری مشکی بالای ناف پوشیده بود با یه دامنه کوتاه یه حلقم تو نافش انداخته بود که اون دیونم کرد البته بگم که ساغرم یه تاتو رو کمرش داره ولی اون حلقه کاره خودشو کرد بعد دکتر اومد خونشون قشنگ بود لباسامون که در اوردیم داشت ابم میومد ساغر با همون بوتاش اومد تو با یه تاپه کشی که بدونه بند بالای نافش بود ندیده بودم نگو صبح رفته بود خریده بود در ضمن شورتشم بندی مشکی بود و بندش بالای شلوارش بود . موهاشم کوتاه کوتاه با ارایش غلیظ رویا هم موهاش کوتاه بود و مشکی ارایششم خوب بود هنوز نشسته بودیم که ذکتر رفت تو اشپزخونه تا مشروب بیاره رویا تا تنها شد رو کرد به ما و گفت که خیلی دوست داره که جدا از هم سکس کنیم و شوهرارو عوض کنیم که ساغر گفت نه ما دوست داریم خودمون سکس کنیم جلو یه زوج و اگه تونستیم عوض کنیم رویا هم قبول کرد دکتر با مشروب و مزه هاش اومدو سینی رو رو میز گذاشتو شروع کرد به تعریف و تمجید از زنش و خاطرات ضربدریشون منو ساغر و رویا هم هی مشروب می خوردیم رویا یکم ناراخت بود که نتونسته بود به هدفش برسه خسابی مستو حشری شده بودیم که دکتر بلند شدو دست انداخت دوره کمر رویا و بلندش کردو گفت بریم جیگرم بچه ها می خوان تنها باشن . اونا رفتن تو اتاق خوابو منم دست انداختم رو سینه های ساغر و لباشو می بوسیدم ساغر کمر باریک ولی باسن برجسته ای داشت سینه هاشم 80 بود تازه هم برنزه کرده بود خیلی سکسی تر شده بود . داشتم لباشو می خوردم که صدای اه و ناله سکسی رویا بلند شد خیلی حال می داد ما خیلی جاها سکس کرده بودیم و خیلی از دوستامون و حتی خواهر ساغر بارها صدامونو شنیده بودن ولی اولین بار بود که صدای سکس کسی دیگرو می شنیدیم جفتمون حشری شده بودیم بلند شدم و ساغرم بلند کردم و لباساشو در حالی که لبام رو لبش بود در اوردم فقط یه شورت پاش مونده بود و بوت هاش که تا بالای رونش بود .ما تو اتاق پذیرایی بودیم و صدای دکتر و رویا از اتاق خواب میومدهمینطور که ایتاده بودیم اونم پیرهنمو در اورد منم موهای تنمو زده بودم دیشب و مدل داده بودم به پشمام یه شورتم از دبی خریده بودم که توری بود کیرم داشت می ترکید ساغر همیشه می گفت که هیچکس مثله من نتونسته بود بکندش اون خیلی دیر ارزا و کس درشتی داره و منم یه کیر 23 سانتی کلفت با کمر سفت سفت دارم که از پسش بر می یام . خلاصه من با شورت وایساده بودم ساغرم با شورتو بوت که دستشو گرفتم رفتیم سمت اتاق خواب در اتاق خواب باز بود تو درگاهی که وایسادیم دیدم دکتر لخته لخت رو تخته و سرش لای کسه رویاست و داره میلیسه رویا هم انگشتشو تو دهنش کرده بود با اه و ناله میلیسید و به چشمای خمار به ما نگاه می کرد اینقدر راست شده بود کیرم که سرش به سوراخم رسیده بود به محض ورود مت دکتر و رویا رفتن یه گوشه تخت منم ساغرو خابوندم کنار رویا توری که سره رویا نزدیکه کمر ساغر بود خودمم روئ زمین نشستم و شورته ساغرو در اوردم با دندون بیشرف یه خط از پشماشو بالای کسش نزده بود و رنگش کرده بود زبونمو کردم تو کسشو میک می زدم اونم سینه های سفتشو می مالید و به رویا که دکتر داشت می کردش نگاه می کرد سرم لای پای ساغر بود اون اونقدر حشری شده بود که کمرشو پل می زد با صدای حشریش ناله می کرد همینطور که داشتم می خوردم پای دکتر که بقله سره ساغر بود بهش می خورد وقتی تلبمه می زد بلند شدم شورتم در اوردم که کیرم عینه فنر پرید بیرون ساغر از جاش پریدو کیرمو تا دسته کرد تو دهنش بارها بهم می گفت که اینقدر که دوست داره کیرمو بخوره و به اون حال می ده کسش به اون حال نمی ده من کنار تخت وایساده بودم و ساغر نشسته بود ساک می زد دکترم رویارو مدل داگی کرده طوری که سرش بقله بازوی سافر بود و دکتر پشتش داشت تلمبه می زد هربار جلو عقب می رفت سر رویا با اون دهنه بازش میو مد نزدیکه منو می رفت عقب دوتا زنا حشری شده بودن و می خواستن با سرو صدا اون یکی رو از دور به در کنن دیگه خیلی کیرم راست شده بود منم ساغر داگی کردم برعکس رویا از پشت کردم تو موسه داغو خیسش لامصب همون موقع می خواستم بیام ولی جلوشو گرفتم حالا وقتی منو دکتر تلمبه می زدیم رویا و ساغر در خلافه جهته هم حرکت می کردن دکتر دیگه داشت می ترکید بعدها بار ها گفت که تو فکرشم نمی رسیده که یه همچین دافی رو بکنه خلاصه همونطور کخ داشت می کرد دستشو گذاشت رو سینه ساغر و فشار داد . نمی دونم چه حسی بود از یه طرف اینقدر ناراحتو عصبانی شده بودم که می خواستم بلند شمو ساغرم بلند کنیم بریم و از یه طرفم وقتی دیدم ساغر هیچی نگفت یکم ناراحتیم فروکش کرد یه جور رودربایستی هم داشتم احساس می کردم تو مخمصه افتادم دکتر ول کن نبود همونطور که داشت رویا رو مدل داگی می کرد سینه ساغرم می مالید تو همون فکرا بودم که دیدم رویا با التماس لباشو غنچه کرده بود و لب می خواست همونطور که داشتم ساغرو می کردم لبمو رسوندم به لبه رویا که حی عقب جلو می شد و با یه دستم سینه هاشو که کوچیکتر از ساغر بودو مالوندم داشتم ساغرو می کردمو سینه های رویا رو می مالوندم و ازش لب می گرفتم کمکم داشتم حال می کردمو به ساغر فکر نمی کردم که دیدم رویا دیگه جلو عقب نمی ره سرمو که اوردم بالا کیره 10 12 سانتی دکترو دیدم که داشت می مالید به دهنه ساغر داشتم دیونه می شدم ساغر اول نمی ذاشت ولی همونطور که کیرم از غقب تو کسش بود دهنشو باز کردو کیردکترو تا ته کرد تو دهنش اینقدر روم تاثیر گذاشته بود که در همون لحظه کیرم خوابید ساغر که فهمید حالتشو عوض کردو بدونه توجه به من نشست روبروی دکترو کیرشو شروع کرد به ساک زدن و با دستش خوایه های بزرگ دکتر می مالید داشتم به اونا نگاه می کردمو احساس می کردم مالمو باختم دقیقا احساس باختن تو قمارو داشتم این چیزایی که می گم تو کمتر از چند ثانیه اتفاق افتاد که دیدم رویا با همون حالت داگی اومد جولومو کیرمو که تقریبا خوابیده بود کرئ تو دهنش و شروع کرد به ساک زدن خدایش خوب ساک می زد انگشتشو از لای پام رسوند به سوراخمو همونطور که کیرمو تحمامو میلیسید انگشتشو به نرمه کرد توم احساس خوبی بود خیلی سریع راست شد تصمیمو گرفته بودم و می خواستم فقط به لذت فکر کنم خسابی با ساک زدنو انگشت کردن رویا کیرم راست شد رویا کیرمو از بیخ می گرفتو نگاش می کردو دوباره تا ته حلقش می کرد تو دهنش طوری که اب دهنش عینه کسایی که می خوان بالا بیارن روکیرم بود ساغرم خوابیده بود دکترم وسط پاش خوابیده بودو خیلی سریع مثل دارکوب تلمبه می زد رویا خوابید به پشتو پاهاشو باز کرد و بلند طوری که اوناهم بشنو گفت کسم بخور کسم بخور می خوام تو دهنت بیام بخورش منم از خدا خواسته نشستم رو زمینو کسش که از کسه ساغر تپل تر و گوشتی تر و خیلی کوچیگ تر بودو گذاشتم تو دهنم اینقدر کس بزرگ ساغر خورده بودم بلد بودم چجوری کس کوچولوی رویا رو بخورم که دیونه شه همینطورم شد دیگه طوری جیغ می کشید که بعضی وقتا دکتر دستشو می ذاشت رو دهنش تو همین بین بود که به شدت تکون خوردو جیغ کشید و زبونم که تو کسش می چرخید ترش مزه شد چند ثانیه ای بی حرکت افتاد ولی ساغر مدا داگی شده بودو جیغ می زدو دکتر ماشاله خوب می کرد بعدها گفت که قرص خورده بوده و برا خمین مشروب نخورد با ما . بعد از چند ثانیه رویا دوباره بلند شد کیرم گرفت دستش یکم خوابیده بود که با ذو سه بار تا ته حلق بردن کیرم راش انداخت ایندفه دیگه معطل نکردمو قمبلش کردمو محکم و با حرص کیرم تا دسته کردم توش داشت بیهوش می شد تا حالا اینقدر کلفت اونم یه دفعه بهش نرفته بود داشت التماس می کرد که یواش ولی دیگه حالیم نبود و داشتم به شدت و وحشیانه تلمبه می زدم که دیدم دکتر شروع به داد زدن کردو یه دفعه کیرشو از کسه ساغر در اوردو به سرعت کاندومشو در اوردو ابشو ریخت رو تاتو ساغر این صحنه بیشتر حشریم کرد دکتر سریع از اتاق بیرون رفتو ساغرم به پشت خوابیده بودو کسشو می مالیدو منو نگاه می کرد منم که التماسای رویا بیشتر حشریم کرده بود حسابی و وحشیانه می کردمش که رویا دوباره با صدای بلند جیغ کشیدو یه ابه سقید رنگی رو کیریم که جلو عقب می رفت دیدمو ولش نکردم درحالی که شل شده بود همونطور وحشیانه می کردمشو به کسه ساغر که داشت می مالیدش نگاه می کردم که دیدم داره ابم میاد از کسش بیرون کشیدموکاندومو دراوردم و سره رویا رو به عقب برگردوندمو ابمو که خیلی بیشتر از دفه های قبل بود و پاشیدم رو صورتش اول دهنش بسته بود کله صورتش سفید شد ابم که خالی شد سره کیرمو گذاشت دهنشوو میک می زد جیغم در اومد تا قطره اخرشو میک زد کشید بیرون بعدم سری بلند شدو رفت بیرون تا صورتشو بشوره کنار ساغر افتادم با طعنه گفت خوش گذشت ؟ منم گفتم مثله اینه به تو بیشتر خوش گذشت از حال و احوالش می دونستم که ارضا نشده ولی به رو خودم نیاوردم یکم روتخت ولو شدم و بلند شدم و رفتم تو پذیرایی تا لباسامون وبیارم که دیدم دکتر نشسته گفت خوش گذشت گفتم در حینش اره ولی قرارمون این نبود گفت پیش اومد دیگه چیزی نگفتم لباسای ساغرو بهش دادم و خودمم لباسامو پوشیدم و رفتیم تو حال رویا بعد از اینکه ما از اتاق اومدیم بیرون رفت تو اتاق خوابو درو بست .دکترم یکم نشست بعد شب به خیر گفتو رفت من موندمو ساغر خیلی بی تفاوت شده بود بهم و اصلا نگام نمی کرد گفتم بریم بخوابیم بدونه اینکه حرفی بزنه بلند شد خونه دکتر دو خوابه بود ما رفتیم تو اون اتاق لخت شدمو بدون اینکه حرفی بزنم رفتم رو تخت خواب که یه نفره بود ساغر چند دقیقه ای همون طور نشسته بود و به یکجا خیره شده بود یه ربعی گذشت بلند شدم دیدم داره گریه می کنه رفتم بقلش کردمو اوردم روتخت به شدت بهم ریخته بود و از کاری که کرده بودیم ناراحت بود منم گریم گرفت و شروع کردم و از حالی که بهم دست داده بود وقتی اولین بار یه مرد دیگه اونو لمس کرده بودو دیده بودم و تمامه حس های بدی که داشتم براش با گریه تعریف کردم کمی اروم شد بهش گفت این یه تجربه بود و نباید بزاریم در رابطمون اشکالی ایجاد کنه بهش گفتم حتی می دونم که تو ارضا هم نشدی و تایید کرد و بهش گفتم که این رابطه سطحی بود و رابطه ما خیلی عمیق تر از سکسه همینطور که براش حرف می زدم لبای خیس شده با اشکشو می بوسیدم بعد از نیم ساعتی که با هم حرف زدیم لباساشو در اورد( اخه ما شبا لخت می خوابیم همیشه ) اومد تو بقلمو پشت به من خوابید منم سفت بقلش کردم احساس می کردم خیلی بیشتر از قبل می خوامش کیرمم لای پاش بود پاهاشو طوری گذاشت که کیرم به کسه بزرگش بخوره یکم که گذشت یکم خودشو مالید طوری که کیریم بیشتر به کسش مالید . همین کار کافی بود تا کمی راست بشه به محض اینکه راست شد پتو رئ زد کنار و نشت و کیرم شروع کرد به لیسیدن منم که می خواستم خودمو لوس کنم گفتم مگه بست نبود اونم بیتوجه به حرفام شروع کرد به لیسیدن کیرم خیلی خیلی بهتر می لیسید راست راست شده بود کیرم فکره چند ذقیقه قبلم مزید علت شده بود برش گردوندمو افتادم رو کسش شروع کردم به لیسیدنش خوشمزه بود یکمم مزه کیر می داد سریع بلند شدمو وایسوندمش یه پاشو گذاشتم لبه تخت دستشم گذاشت لبه تخت منم سفت کیرم و فشار دادم توش شروع کردم به تلمبه زدن چنان صدایی راه انداخته بود که گفتم الان همسایه ها میان دمه در نیم ساعتی به حالت های مختلف کردمش . می دونستم چه مدلی بیشتر حال می کنه و ارضا می شه خوابیدم روتخت نشت رو کیرم تا تهش رفت تو اینقدر استادانه کسشو جلو عقب می کرد که هیچ کیری زیرش دووم نمی اره دو سه دقیقه بعد با سرو صدای بلند ارضا شد و وقتیم ارضا می شد دوست داشت انگشتش کنم که کردم چند ثانیه ای روم خوابید در حالی که کیرم توش بود بعد خودش قمبل کرد برام اونم می دونست که این حالتش دیونم می کنه و زود میام چند تا تلمبه که زدم گفتم دارم می یام که سریع برگشتو کیرمو گذاشت تو دهنشو شرو کرد به ساک زدن که دیدم دارم میام جلوشو نگرفتم و برای اولین بار تو دهنش اومدم حتی اجازه نداد یه قطرشم بریزه بیرون تا تهشو مکید و غورت داد اینقدر حال کرده بودم که نفهمیدم چجوری خوابیدم فقط وقتی به خودم اومدم که دیدم دکتر دمه در اتاق داره صدامون می کنه ساعتو نگاه کرئم دیدم 11 صبح سریع بلند شدیمو بعد از خداحافظی رفتیم بیرون . راستی رویا صبحم نیومد از ما خداحافظی کنه بعد ها دکتر می گفت به ساغر حسودیش شده کخ دوباره هم سکس کرده .
این اولین تجربه سکس ضربدری ما بود همه وضعیت ها رو شرح دادم تا علاوه بر اینکه یه مطلب سکسی رو براتون شرح داده باشم از اتفاقای بعدشم براتون گفتم که اگر دوستان مایلند اینکارو بکنن باید قبلش بسیار بسیار باهم هماهنگ شده باشید و هردو به یک تعریف و یک هدف از این کار رسیده باشید تا به رابطتون لطمه نخوره چون این کار غلاوه براینکه بهش دت سکسی و اغوا کننده و حشری کنندست ولی بسیار بسیار خطر ناک می باشد و در صورتی که بدون هماهنگی و امادگی وارد این کار شوید شاید در ان لحظه لذت ببرید ولی بد از ان به مشکل برخورد می کنید .
بعد از این تجربه ما بارها این کار را تجربه کرده ایم که درصرتی که این نوشته مورد نظرتون قرار گرفت انها رو هم براتون می نویسم.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم