انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 122 از 149:  « پیشین  1  ...  121  122  123  ...  148  149  پسین »

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم


مرد

 
ادامه1 از داستان (مرحله نهایی)

همش خونه‌ایم خصوصا از بعد چهارم تا سیزده ، شاید شد مخ مامان رو بزنم واسه جق زدن بیشتر از روزی یه هفته. فعلا اسفند داشتیم. هفته سوم از همون اولش لخت کامل خوابیدیم. وسطای جق زدن بودیم که

مامان: میخوای یه کاری کنیم تا جفتمون بیشتر حال کنیم؟
من: آخ جون چی؟
مامان: ما زنا سینه‌هامون خیلی حساسه واسه تحریک بیشتر شدن. شما مردا هم تخماتون تا حدودی اینجوره. برو کمرت رو بزن به پایین تخت و با دست دیگت تخمات رو آروم بمال. آروما. فشارش ندیا. درد بدی میگیره.

رفتم و اینکار رو کردم. مامانم برای اولین بار شروع کرد به مالیدن سینه‌هاش. انگشت وسط دست راستش توی کسش میکرد و با دست چپم سینه‌هاشو می‌مالید. با نوک سینه‌هاش بازی میکرد و خود سینش که اندازه یه طالبی بود رو می‌چلوند. منم تخمام رو آروم مالش میدادم. راست میگفت مامان حالش بیشتر بود. من ایندفه زودتر داشت آبم میومد. آخه مالیدن سینه‌های مامان با دست خودش خیلی حالمو خراب کرده بود. مامانم فهمید داره آبم میاد

مامان: یه لحظه دست به کیرت نزن اصلا و فقط تخمت رو بمال آروم

منم دست کشیدم.

مامان: این یه تکنیکه خوبه واسه دیرتر آبت اومدن و وقتیم میاد بیشتر میشه مقدارش. زنا هم عاشق اینن که آب کیر بیشتر بپاشه بیرون و مقدارش زیاد باشه. با جهش بیشتریم می‌پاشه. یکم دست بهش نزن و سعی کن تحمل کنی و ولش کنی.

منم دست کشیدم و فقط تخمام رو می‌مالیدم. اما انگار دلم می‌خواست هی دست به کیرم بزنم

من: شروع کنم مامان؟ دوس دارم جق بزنم. نمیشه تحمل کنم نزنم
مامان: میدونم سخته. اما حالشم به همینه. یکم صبر کن و نگاه کسم‌ یا سینه‌هام کن. بیا منم نمیزنم.

نگام رو دوختم به کس خیس مامان

مامان: کسم رو دوس داری؟
من: وای عاشقشم
مامان: منم عاشق کیر خوشگلتم
من: عه پس تو هم کیرمو دوس داری مامان جون؟
مامان: خیلی. دوس دارم همش ببینمش موقع جق زدن. خب شروع کن.

دوباره شروع کردیم و من باز موقعی که نزدیک بودم دست کشیدم. مامانم چون من ول میکردم اونم ول میکرد و فقط سینش رو مالش میداد

مامان: آفرین که انقدر خوب میتونی خودتو کنترل کنی تا دیر آبت بیاد
من: ولی دیگه نمیتونم.
مامان: خب ایندفه بزار بیاد. منم دیگه نمیتونم ولش کنم

شروع کردیم و من موقع اومدن آبم یهو دلم خواست از نزدیک ببینم دوباره کس مامان رو. زود به پهلو جلوش خوابیدم و مامانم پاشو جمع کرد و انقدر دوتامون زدیم تا ارضا شدیم.

مامان: ایندفه بیشتر حال داد؟
من: وای چقدر آبم بیشتر بود. عجب حالی داد مامان جون. مرسی گفتی این کارو کنیم
مامان: به منم خیلی حال داد. قربونش برم دوس داره از نزدیک کس مامانش رو ببینه که داره آبش میاد
من: خیلی خوشگل آبت از کست می‌چکه و سرازیر میشه.
مامان: منم خیلی دوس دارم آبت شلیک میشه سمتم. مخصوصا امروز که خیلی بیشتر جهش داشت
من: اوف خستم مامان.
مامان: منم. بیا زود لباسامون رو بکنیم تنمون بخوابیم.

پاشدیم و مامان ملافه رو عوض کرد و لباس پوشیدیم و توی بغل هم خوابیدیم.

من: میشه یه چیزی بگمت؟
مامان: بگو عزیزم
من: من دو بار قبلی گاهیم وسط جق تصور میکردم دارم بوست میکنم. اما امروز تصور کردم سینه‌هاتم دارم میخورم. مثل بچگیام. از نظرت اشکال نداره؟
مامان: نه عزیزم
من: تو هم این تصورا رو میکنی؟
مامان: آره منم تصور میکنم بوست میکنم. بیا حالا هم مثل تصورت بوسم کن

مامان فکر نمیکرد که من لب گرفتن رو از توی فیلم دیدم.  لبم رو چسبوندم به لبش و با ولع شروع کردم به مکیدن لبش. رژلبم زده بود به لبش که لبش رو خوشمزه‌تر کرده بود. مامان اولش تعجب کرد و اومد سرش رو بکشه عقب. اما انگار دلش نیومد و همراهی کرد. اما لبش رو از هم باز نمیکرد که مثلا زبونم رو بکنم توی دهنش. منم بلد نبودم البته. فقط همین مکیدن لبش رو بلد بودم. کلی لب گرفتیم

من: مرسی اجازه دادی لبت رو خوردم.
مامان: خواهش میکنم. دوس داشتی؟
من: خیلی خوشمزه بود
مامان: رژلبم یا خود لبم؟
من: خود لبت
مامان: قربونت برم من. فقط یه موقع جلوی بابات لبم رو نبوسیا.
من: نه بابا. من قول دادم
مامان: آفرین. دیگه بخوابیم.

هفته چهارم از راه رسید. من دیگه مدرسم تعطیل شده بود تا بعد عید. کلی از صبح با مامان همه جای خونه رو نظافت کرده بودیم. اونروز عجیب وقتی مامان جلوم دولا راست میشد و کونش رو می‌دیدم ، تحریک میشدم. چهار پنج روزیم بود مامان حال نداشت و رنگش پریده بود. اما میگفت سرما خوردم. اما اونروز خیلی خوب شده بود. بعدا فهمیدم پریود بوده. یعنی مثل همیشه بود اونروز و دیگه بی حال نبود. دیگه کارامون تموم شد و بعد ناهار رفتم توی اتاق مامان و بابا.

مامان: بیا توی بغلم بخواب. ولی اول بخوابیم بعد که پاشدیم. خیلی خسته‌ام
من: باشه

خوابیدیم

من: مامان میشه همیشه توی بغل هم بخوابیم؟ نه فقط روزایی که جق میزنیم
مامان: اینجوری بعد بابات که میاد خونه که تو نمیشه پیشم بخوابی. سختت میشه اون دو ماه
من: نمیشه. دو ماه چیزی نیست. عوضش 6 ماه پیش هم می‌خوابیم.
مامان: اگه مطمئنی سختت نیست باشه.
من: مرسی تو بهترین مامان دنیایی
مامان: میدونم. پس حالا که بهترینم بیا لب مامان رو ببوس.

شروع کردیم به لب گرفتن و انقدر لب گرفتیم که جفتمون خوابمون برد.
بالخره از خواب پاشدیم. تا دیدم مامان چشماش باز کرد شروع کردم به لب گرفتن ازش. مامانم بهم لب داد.

من: شروع کنیم مامان؟
مامان: اول پاشو برو دستشویی و سعی کن دستشویی بزرگ کنی.
من: چرا؟
مامان: برو بعد بهت میگم. بعدشم یه حموم برو. منم میرم

خونه ما یه حمام توی راهرو داشت و یه مستر توی اتاق مامان و بابا. رفتیمو بعد 40 دقیقه اومدیم.

مامان: دیگه لباس نپوش فعلا.

دوباره جلوی هم خوابیدیم و منم کمرم به پایین تخت بود و تخمام رو می‌مالیدم و مامانم سینه‌هاش رو. یکم که تحریک شده بودیم

مامان: بیا یه کار دیگه کنیم واسه اینکه بیشتر حال کنیم
من: آخ جون چی؟
مامان: بیا از این مایع(همون مایع خیس کننده که همیشه قبل سکس روی کیر و کس مامان می‌ریختیم و بوی توت فرنگی میداد) رو بریز روی انگشت وسط دست چپت و اول با انگشت حسابی دور سوراخ کونت رو بمال. خیلی حال میده. کیرتم با اون دست با سرعت کم بمال

هر دو شروع کردیم به خیس کردن سوراخ کونامون. بعدش

مامان: دوباره انگشتت رو بیار و خیسش کن و حالا فقط انگشت وسطت رو بکن آروم توی کونت. آروم بکنیا. زخم نکنی کونت رو

من انگشتم رو خیس کردم و همزمان با مامان فرو کردم آروم آروم توی کونم. هر دو به پهلو خوابیده بودیم و نگاهمون به لای پای هم بود. مامان یه پاش رو کرد هوا که من بهتر ببینم. اما به من گفت تو نمیخواد بکنی. من می‌بینمت. من نتونستم تحمل کنم و فقط ببینم. خیلی صحنه خوشگلی بود که مامان یه دستش توی کونش بود و یه دستش توی کسش و داشت خودش رو انگشت میکرد. خواستم برم کونش رو و سوراخش که تاحالا ندیده بودم رو ببینم. ببینم چجوری انگشتش توی کونشه. از سر جام بلند شدم و رفتم به سمتش

مامان: چیه؟
من: میخوام سوراخ کونت رو ببینم.
مامان: تاحالا ندیده بودی نه؟
من: نه
مامان: خب بزار صبر کن.

مامان سر جاش که بود به پهلو و پشت به روی من خوابید. پاش رو توی شکمش جمع کرد.

مامان: برو پایین پام بشین و سوراخ کونم رو ببین عزیزم

رفتم و نشستم و مامان با دستش یکم کپل کونش رو گرفت و لاش رو باز کرد. وای عجب سوراخ سفید و کوچولویی بود. من مات و مبهوتش بودم. حتی یادم رفت جق بزنم. صدام در نمیومد و نفسم به سختی از ریم خارج میشد

مامان: چرا حرفی نمیزنی؟
من: مامان این چیه؟ چقدر خوشگله
مامان: دوس داری کونم رو؟
من: خیلی خوبه
مامان: سوراخم خوشگله یا کل کونم؟
من: کل کونت. معرکست. امروزم توی شلوار که بود و هی دولا میشدی خیلی خوشگل بود
مامان: برجستگیش رو دوست داری؟
من: خیلی. مامان تو رو خدا میزاری دستش بزنم؟
مامان: نه اصلا. ولی اینو ببین

مامان دست چپش رو برد و انگشتش رو با آب دهنش خیس کرد و آورد و یکم بیشتر پاش رو توی شکمش خم کرد و انگشت رو فرو کرد توی سوراخ کونش که خیس و لزج بود از اون مایع. انگشتش رو تا نوکش بیرون کشید و دوباره بردش تو

مامان: می‌بینی انگشتم رو توی کونم؟
من: آره. خیلی باحال رفته توی کونت. میگم الآن این انگشت که توی کونته جای کیره؟
مامان: آره عزیزم. توی کونم کیر میکنن. اما باید زن حتما خودش آماده باشه تا دردش نگیره. چون سوراخ کون تنگ‌تر سوراخ کسه بطور طبیعی
من: مامان تو رو خدا بزار انگشتت کنم من

مامان یکم سکوت کرد و گفت سوراخم نه. اما میتونی به کپلای کونم دست بکشی. مثل نوازش کردن دست بکش روش و بمالش برای مامان.

دوتا دستم رو که گذاشتم روی کون مامان اصلا داشتم منفجر میشدم. دوتا گوشت سفت زیر دستمام بود. حسابی دستام رو همه جای کونش می‌مالیدم.

مامان: خوبه؟ حال میکنی؟
من: اوف مامان آره.
مامان: یکم از این روغن بریز کف دستت و بعد کونم رو بمال.

من ریختم و شروع کردم. کون برجسته مامان عجب بوی توت فرنگی گرفته بود. حسابی براق شد دستام رو تا روی روناش می‌کشیدم و بعد بالا می‌بردم و تا گودی کمرش می‌کشیدم. اما من اون سوراخ خوشگلش رو می‌خواستم. تصمیم گرفتم خیلی آروم و نامحسوس دستم رو لای کونش بکشم. دو سه بار اینکارو کردم. اما مامان هیچی نگفت.

مامان: کون مامان رو با یه دست بمال قربونت برم. با دست دیگت با دیدن کونم جق بزن.
من: نه. فعلا میخوام با کونت بازی کنم
مامان: انقدر کون مامان رو دوست داری؟
من: وای عاشقشم. تو رو خدا بزار انگشتم رو بکنم توی سوراخ کونت
مامان: خب باشه. ولی آروم بکن توی کونم. قبلشم یکم چربش کن انگشتت رو.
من: واقعا مامان جون؟ عاشقتم مامان.
مامان: من بیشتر عزیزم. هر کاری واست میکنم

انگشتم رو چرب کردم و آروم فرو کردم تو کونش. مامان یه آه کش دار و خوشگل کشید. تموم انگشتم توی کون مامان بود. ماهیچه‌های کونش بدجور به انشگتم فشار میاورد

من: پس واسه همین بود گفتی بریم دستشویی بزرگ
مامان: البته واسه انگشت خودم بود نه تو. ولی دیدیم خیلی کونم رو دوست داری
من: مرسی مامان جون.
مامان: انگشتت رو تا نوکش بیار بیرون رو دوباره بکنش تو. بعد این کا رو یکم با سرعت انجام بده

منم کردم و مامان هم برام آه میکشید

من: چه خوشگل کونت رو دادی عقب مامان
مامان: به این کار میگن قمبل کردن. دوس داری واست قمبل کردم
من: اووففف مامان خیلی
مامان: همینجور که انگشتت رو توی کونم تکون میدی واسه خودتم جق بزن عزیزم
من: نه. اگه دست به کیرم بزنم آبم زود میاد. میخوام تا کلی طول بکشه و با کونت بازی کنم
مامان: دوس داری با بدن مامان بازی میکنی؟
من: خیلی
مامان: حسابی داری مامان رو انگشت میکنیا
من: خیلی خوبه مامان
مامان: دوس داری کون مامان رو بوس کنی؟
من: اگه میشه آره
مامان: خب کپل کونم رو بوس کن

من همینجور که انگشتم توی کونش بود دوتا کپل کونش رو بوسه بارون کردم. مثل چی افتاده بودم به جونش و هی همه جاش رو بوس میکردم.

مامان: دهنت رو باز کن و سعی کن گوشت کپل کونم رو مک بزنی

منم اینکار رو کردم.

من: مامان میشه سوراخ کونتم بوس کنم
مامان: آره. خیالتم راحت. تمیزه تمیزه. لبت رو بزار دورش و بوسش کن و بعد مکش بزن

انگشتم رو کشیدم بیرون. سوراخ کون مامان اندازه انگشتم باز شده بود و تا کشیدم بیرون داشت بسته میشد که من نوک زبونم رو کردم توی سوراخش. بعد لبم رو گذاشتم روی سوراخش و مکش زدم. مامان دستش رو گذاشته بود روی کسش و می‌مالید. آه و اوفش بلند شده بود. یکم که گذشت دستش رو آورد عقب و پشت سر من رو گرفت و سرم رو فشار داد به کونش. منم حسابی مکش میزدم.

مامان: یه لحظه سرت رو در بیار عزیزم

منم در آوردم. مامان به کمر خوابید. دوتا پاش رو داد بالا و با دستاش نگهشون داشت.

مامان: حالا شروع کن به خوردن.
من: چقدر کست خوشگله مامان
مامان: دستت رو بزار روی کسم و همینجور که داری کونم رو میخوری ، کسم رو آروم بمال. مثل خودم دیدی چجوری می‌مالم؟
من: آره دیدم.

لبم رو گذاشتم روی کونش و با دست شروع کردم به آروم مالیدن کس مامان. مامان دوتا دستش رو از زیر پاش رد کرده بود و دوتا سینش رو توی مشت گرفته بود و فشار میداد. جیغ دیگه میکشید. حسابی کونش رو که مک زدم ، سرم رو بلند کردم

من: مامان میشه کستم مک برنم؟
مامان: آره. ولی اگه طعمش رو دوست نداشتی عیب نداره ولش کنیا

من لبم رو گذاشتم روی همون سوراخ کسش که مامان انگشت میکرد توش. حسابی مکش زدم. آب لزجی میومد توی دهنم. کسش و کونش طعم توت فرنگی میداد. اصلا هیچ طعم بدی نداشت. با شدتم مکش میزدم. مامان بد جیغ میزد.

مامان: عزیزم ولم کن یه لحظه

ولش کردم

مامان: به اون گوشت که بالای کسه میگن چوچول. اینو یکم مک زد. حساس ترین جای یه زن اینجاشه
من: چه اسم خوشگلی داره. مثل خودش خوشگله اسمش. با کونتم بازی کنم؟
مامان: آره حتما. میگم آب کسم که اومد میخوری واسه مامان؟ خیلی خوشمزست
من: مگه میشه خورد؟
مامان: آره.
من: پس حتما میخورم. فقط چجوری بخورم؟
مامان: تو همینجور چوچولم رو مک بزن. بعد هر وقت دستم رو گذاشتم روی سرت ، لبت رو بزار جلوی سوراخ کسم و به شدت مکش بزن. آبم که اومد خودش میاد توی دهنت

من: باشه

شروع کردم به مک زدن چوچولش. مامان ملافه روی تخت رو با دستش گرفته بود و داشت جمع میکرد. هر از گاهیم سینه‌هاش رو چنگ میزد. منم انگشتم رو کرده بودم توی کونش و جلو عقبش میکردم. به سرم رسید و زبونم رو درآوردم و یه لیس از پایین تا بالای کسش کشیدم و دوباره شروع کردم به مکیدن چوچولش. مامان خونه رو گذاشته بود روی سرش. دستش رو گذاشت روی سرم. فهمیدم داره دیگه آبش میاد. دهنم رو گذاشتم روی سوراخ کسش. شدید مکش زدم. مامان سرم رو به کسش فشار میداد. کونش و کمرش رو روی تخت پیچ و تاب میداد و در نهایت مقداری آب ریخت توی دهنم.  همون آبی که وقتی جق میزد از کسش می‌چکید و من عاشقش بودم حالا ریخت توی دهنم. اما مامان مثل همیشه بعد جقش آروم نشد.

مامان: عزیزم انگشتت رو از کونم در بیار. بکنش توی کسم. بازم دور انگشتت و چوچولم رو مک بزن.
من: مرسی میزاری انگشت بکنم توی کست خوشگل ترین مامان دنیا

همین کار رو کردم و شروع کردم به انگشت کردن و مکیدن کس مامان. خیلی طول نکشید که یه بار دیگه آب کسش اومد توی دهنم که مقدارش کمتر بود. مامان دیگه آروم شده بود.

مامان: آخ عزیزم دیگه ول کن کس و کونم رو. دیگه طاقت ندارم
من: چرا؟
مامان: ببا بالا توی بغلم تا بهت بگم

رفتمو مامان محکم منو توی آغوشش گرفت. کیرم به لای رونای مامان فشار میاورد. خیلی بهم حال داده بود. کلی پیش آب از کیرم بین رونای مامان اومده بود

مامان: چه زن و چه مرد وقتی آبشون میاد بهش میگن ارضا شدن یا انگلیسیش ارگاسم شدن. آدما بعد ارضا شدن کیر یا کسشون خیلی حساس میشه. زنا چند بار پشت هم میتونن ارضا بشن. اما همه مردا نه. مردی قویه که وقتی یه بار آبش اومد ، بعد یه استراحت کوتاه دوباره بتونه سکس کنه یا حالا جق بزنه و باز آبش بیاد. البته تو نه ها. واسه سن تو این خیلی زوده.
مثلا باید 15 یا 16 ساله شی تا بتونی

من: وقتی انگشتم رو کردم توی کس و کونت همش تصور میکردم کیرم رو کردم توش.
مامان: کیر خودت؟
من: آره دیگه
مامان: میدونی که نمیشه. باید ازدواج کنی و توی زن خودت بکنی
من: آره میدونم. اما کاش میشد
مامان: تو اصلا جق نزدی؟
من: نه
مامان: حالا که تو کس و کون مامان رو خوردی نوبت منه که کیرت رو بخورم
من: میشه تو هم آبم که اومد بیرون رو بخوری
مامان: بله که میشه
من: واقعا مرسی.
مامان: خواهش میکنم پسر گلم. کمرت رو برن به بالای تخت و لای پات رو باز کن.

مامان لای پام نشست و خیلی بی مقدمه یه لیس از تخمام تا سر کیرم رو کشید.

مامان: اوف چه بستنی خوشمزه‌ای
من: وای مامان چه حالی داد
مامان: دهن زنا شبیه‌ترین شبیه ساز به کس زنه. الآن که توی دهنم ارضا میشی ، حالش تقریبا شبیه اینه که کیرت رو بکنی توی کس زنت. خیلی بیشتر جق زدن با دست بهت حال میده.
من: آخ جوووون.
مامان: سعی کن چشمات رو بندازی توی چشمام

من خیره شدم به چشمای مامان و مامان اول انگشتش رو خیس کرد و فرو کرد توی کونم و بعد تخمام رو به دهن گرفت و شروع کرد به آروم مک زدنش که دردم نگیره. چسمای خمار مامان که چشمای خوشگل قهوه‌ای رنگی داشت توی چشمام خیره شده بود

من: اوووف مامان چقدر تو خوشگلی

مامان یه لیس از روی تخمام تا سر کیرم رو زد و یه دفه مثل یه آدم گرسنه سر کیرم رو کرد توی دهنش و بدجوری مکش زد.

من: آخ مامان. چه حالی میده.

مامان کل کیرم که توی 11 سالگیم در اوج شقی 13 سانت بود رو کامل کرد توی دهنش و توی دهنش نگهش داشت. یکم نگهش داشت و سرش رو تکون میداد روی کیرم تا سرش رو برداشت.

مامان: خوب بود؟
من: خیلی حال داد.
مامان: وقتی داشت آبت میومد بهم بگو قبلش حتما.
من: باشه. میگم مامان خیلی خوشگلی تو. عاشقتم

مامان لای پام روی زانو بلند شد و اومد جلوم و لبش رو گذاشت توی لبم. منم دستام رو پشت کمرش حلقه کردم و توی بغلم گرفتمش. حسابی لباش رو مک زدم و اونم لبای من رو مک زد

مامان: کجام خوشگلتره؟
من: همه جات. عاشقتم

دستم رو گذاشتم روی سینش. مامان دستش رو گذاشت روی دستم و دستم رو فشار داد.

مامان: فشارش بده ممی مامان رو
من: خیلی خوشگلن ممی‌هات
مامان: میخوای بخوریشون؟
من: اجازه میدی؟

مامان خوابید وسط تخت

مامان: بیا کنارم بخواب.

رفتم و کنارش به پهلو خوابیدم. مامان خودش به پهلو ره سمت من بود. خودش رو کشید بالا تا سینه‌هاش جلوی صورت من بیاد. خودش رو روم خم کرد و سینش رو خودش گذاشت توی دهنم. تا زبونم سر نیپلش رو لمس کرد ، مامان یه آه بلندی کشید و سینش رو خودش گرفت و فشارش دا  تا سرش توی دهنم باد کنه.

مامان: اووووف بخور عزبزم. ممی مامانی رو محکم مکش بزن.

من دستم کاملا جلوی کس مامان بود. تصمیم گرفتم بی اجازه از مامان دستم رو بزارم روی کسش و بمالمش. تعجب کردم که نه تنها چیزیم نگفت ، بلکه لای پاشم باز کرد و من کف دستم رو گذاشتم روی کسش و شروع کردم آروم مالیدنش

مامان: اوووخ پسر عزیزم. پسر خوشگل من. بخور قشنگ ممیامو. مثل بچگیات مکش بزن قشنگ. نوک سینم رو بین لبات بگیر و مکش بزن. ممی‌های مامان رو دوس داری؟

من: اوووهم

انگشت وسطم رو کردم توی کسش

مامان: آههههه. جوووون. دوس داری انگشتت رو میکنی توی کس مامانت؟ کس مامانی رو دوس داری؟ کس مامان داغه برات؟ داغیش رو دوس داری؟

حیف قدم کوتاه‌ار مامان هنوز بود و مامان دستش به کیرم نمیرسید. چون رفته بود بالا و سینش جلوی صورتم بود. مامان دستش رو از دور سینش برداشت و برد پشتش و افتاد به جون سوراخ کونش.

مامان: وای چه حالیه. دست پسر گلم توی کسمه و خودمم کونم رو انگشت میکنم. ممیمم که داره پسرم مک میزنه. اووووف

حرافای مامان خیلی برام قشنگ بود. باعث میشد با حرفاش سریعتر یا در واقع حشری‌تر بشم. دلم میخواست همینجور ادامه بده حرفاش رو.

مامان: کیر پسرم بلند هست هنوز؟
من: اوهوووم.
مامان: جووون. قربون کیرش بشم من

یکم دیگه که خوردم مامان دستش رو از کونش درآورد بیرون

مامان: پسرم یه لحظه وایسا

من ازش جدا شدم. مامان به کمر خوابید

مامان: بیا روی مامان بخواب. فقط مراقب باش حتی سر کیرت به کسم نخوره و بیا ممی دیگم رو بخور
من: آخه چرا نباید حتی کیرم به کست بخوره؟ خیلی دلم میخواد
مامان: میدونم دلت میخواد. اما این کار اشتباهه عزیزم. حتی کسایی هم که اصلا از دین و مذهب متنفرن این کارو نمیکنن.
من: چشم مامان جون

خوابیدم روی مامان و صورتم روی سینه‌هاش بود. کیرمم لای رونش قرار گرفت را کلی فاصله از کسش. کسش روی شکمم بود و شکمم رو مرطوب کرده بود و داغی کسش خیلی باحال بود. با دو تا دستم سینش رو گرفتم و شروع کردم به مک زدنش. مامان دستاش رو کرد توی موهام و سرم رو نوازش میداد و به خودش فشارم میداد. مدام قربون صدقم میرفت. حسابی لای رونای مامان رو از پیش آبم خیس کرده بودم. سینه‌هاش خیلی برام خوشمزه بود. با ولع خاصی می‌خوردمشون. مثل بستنی لیسشون میزدن.

مامان: دیگه سیر شدی از ممیای مامان؟

سرم رو بلند کردم نگاش کردم. چقدر مامانم خوشگل بود و من هر روز
     
  
مرد

 
ادامه 2 از داستان (مرحله نهایی)

بیشتر داشتم متوجه این خوشگلیش میشدم.

من: آره مامان خوشگل من. خیلی خوشگلی مامان. عاشقتم
مامان: میدونی عشق چیه؟
من: فکر کنم دوست داشتن بیش از حد باشه. چون من خیلی خیلی خیلی دوست دارم. قد همه ستاره‌ها
مامان: خب من که قد همه کهکشان دوست دارم پس دیگه عاشقت نیستم. بلکه دیوونتم پسر کوچولوی مامان

از روش رفتم کنار و رفتم کنارش به پهلو خوابیدم. دستم رو گذاشتم روی شونش و کشیدمش و به پهلوش کردم. لبم رو عین وحشیا چسبوندم به لبش. مامانم دستش رو کرد زیر سرم و دستاش رو دور گردنم حلقه کرد و منو به آغوش گرفت. منم دستمو روی کمرش می‌کشیدم. پوست خیلی لطیفی داست. همه پوست تنش مثل کسش انگار ابریشم بود. حسابی ازش لب گرفتم. لبامون بعد شاید ده دقیقه از هم جدا شد و توی فاصله دو سانتی هم قرار گرفت. چسمای خمار جفتمون بهم خیره بود.

مامان: داشتم کیر خوشمزت رو می‌خوردم.
من: آره
مامان: پس مثل قبل بخواب تا آبت رو بیارم.
من: نمیشه یه جوری باشه که با کونت یا کست بازی کنم؟
مامان: بازی رو دوس داری؟
من: نه هر بازی. بازی با بدن خوشگل تو

مامان یه بوسه زد به لبم

مامان: تو تکون نخور.

مامان پاشد نشست و بر عکس خوابید. کیر من دقیقا جلوی صورتش بود و کس مامان جلوی صورت من

مامان: اگه خواستی کسم رو بخور یا انگشتش کن. هر کاری دوس داری با کس و کون مامان بکن
من: اووووف. مرسی مامان. عجب کس خوشگلیم هست.
مامان: یه بوسش کن.

من لبم رو گذاشتم روی کسش و یه بوسه زدم لای کسش.

مامان: جووون.

مامان جون رو گفت و کلاهک کیرم رو کرد توی دهنش و مکش زد. من یه دستم رو از روی کونش رد کردم و بردم پشت و شروع کردم به مالیدن سوراخ کونش که حسابیم چرب بود از اون روغن خوشمزه. لبم رو گذاشتم روی چوچولش و مکش زدم حسابی. مامان روی سوراخ کیرم زبونش رو میکشید. تخمام توی دستای گرم و نرم مامان بود و داشت آروم می‌مالیدش و قربون صدقه کیرم میرفت. مامان یه دستش رو لای پام برد و گوشت بین سوراخ کونم و تخمم رو فسار نیداد و می‌مالید. تحریک شدیدی بهم دست داده بود. بعدا فهمیدم که داشته پروستاتم رو فشار میداده با دستاش. خیلی طول نکشید که با داد به مامان گفتم داره آبم میاد. اما مامان ولش نکرد و تخمام رو با دستاش یکم بیشتر مالید و فواران آب بود که از کیرم پاشید توی دهن مامان. از هیجان کپل کون مامان رو حسابی فشار دادم و سرم رو به کسش بیشتر فشار دادم. توی دهن گرم مامان که ارضا شدم لبم همینجور روی کسش بود و آروم چوچولش رو مک میزدم. صدای قلبم رو که داشت بد می‌کوبید رو میشنیدم.

من: آخ مامان جون

مامان بلند شد نشست به سمت من خوابید و صورتش جلوی صورتم بود. توی دهنش پر از آب کیر چسبناک من بود و جلوی من قورطش داد همش رو

مامان: چقدر شیرین آب کیر پسرم
من: دوس داشتی؟
مامان: نمیدونی چقدر خوشمزه هست آب کیرت. البته مردا خودشون بدشون میاد اکثرا. اما طعمش واسه ما زنا خیلی خوبه اکثرا.

من: وای چقدر ایندفه حال داد. اصلا شدید حال داد
مامان: بازی که شروع کردیم به مرحله نهایی خودش رسید.
من: واسه من نه.
مامان: چرا؟
من: مرحله نهایی واسه من کردن کیرم توی کس و کونته
مامان: پسرم گفتم که اون نمیشه.
من: پس من هرگز به مرحله نهایی این بازی نمیرسم
مامان: ولی من که واسه خودم رسیدم.
من: مامان راستی انگشت که توی کون مردا میکنن هم شبیه سازه کیره؟
مامان: نه. صرفا جهت لذته. مثل زنا نیست. مردا کیر توی کونشون نمیکنن. رفتن کیر تکی کون صرفا واسه زناست و یه کار زنونست.(با احترام به گی. قصدی بدی ندارم و بی احتدامه تلقی نشه)

مامان: پاشو بریم حمام. حسابی عرق کردیم.
من: باهم؟ مثل بچگی؟
مامان: آره عزیزم

رفتیم حمام و اونجا هم کل یهمو مالیدیم و لب گرفتیم. از اون روز به بعد ما هفته‌ای یک بار حال میکردیم. مامان زیر بار نمیرفت که بیشتر هفته‌ای یه بار باشه. دو ماهی که بابا میومد خیلی سخت برام. بعدها فهمیدم واسه مامانم سخته. بابام خیلی خونگرم مثل من یا مامان نبود. نمیدونم شایدم توی ماموریت بهش بد نمیگذشت که اون هیجانی که باید هر شب واسه مامان پیاده کنه رو نداشت. من و مامان دعا دعا میکردیم زود دو ماه تموم بشه. این دو ماه‌هایی که میومد ، من باید تنها می‌خوابیدم. گهگاهی من و مامان از فرصت استفاده میکردیم و همو می‌مالیدیم و لب می‌گرفتیم. اما بساطی نمیشد پهن کرد. چون بابا هم دوستی اینجا نداشت که مثلا بره بیرون و اکثرا خونه بود و باهم می‌رفتیم بیرون. از اون شب تا روز تولد 16 سالگیم کار من التماس بود به مامان که بزاره بکنمش. دیگه با انواع و اقسام پورن‌ها و انواع گرایش‌ها آشنا شده بودم. کلی پوزیشن از پورن‌ها یاد گرفته بودم که له له میزدم روی مامان پیاده کنم. همه همکلاسیام دنبال دخترا بودن جز من. هیچکس مثل مامان واسه من خوشگل و سکسی نبود. پورن های مادر و پسر که خیلیم غیر واقعی بودن روی من خیلی اثر گذاشته بود. اما مامان اصلا اجازه نمیداد. تنها چیزی که اضاف شده بود هفته‌ای سه بار بود وقتی بابا نبود. ما همه جای همو می‌خوردیم اما کردن توی کار نبود. خیلی روی مخ من بود. البته چندبار سر کیرم رو به کسش زده بودم که هر بار تا چند روز ازم قهر میکرد. خوشبخت بودنم رو نسبت به بقیه که حتی دوس دختر داشتن و در حسرت دیدن حتی کونشون بودن رو می‌دونستم. اما دلیل منع بودنم از کردن مامان رو نمیشد هیچ جوره قبول کرد. حتی ما واسه هم پشمای همو میزدیم. همه کاری باهم میکردیم اما سکس کامل نبود توی کار. دیگه همه چیز رو یاد گرفته بودم.

اون روز تولد 16 سالگیم بود و اول مرداد بود. بابا طبق معمول نبود و نمی‌تونست بیاد و هدیش رو نقدی ریخته بود به کارتم. تقریبا یه شیش ماه دیگه داشت تا بازنشست بشه. منم ناراحتیم داشت از این موضوع هر روز بیشتر میشد. از صبحش که از خواب پاشدم تصمیمم رو گرفتم که هر جوریه امشب باید کیرم رو بکنم توی کس یا کون یا هر دوی مامان. قرارم بود امشب حسابی باهم حال کنیم. هر چی مامان گفت دوستات رو دعوت کن خونه من قبول نکردم و گفتم یه تولد دو نفره فقط میخوام. عصر شد و مامان رفت توی اناقش و در رو بست. وقتی برگشت یه دامن خیلی تنگ قرمز که روی رون سمت راستش یه چاک داشت و راه که میرفت کلا پای خوشگل و کشیدش معلوم میشد. قسمت کونش به شدت تنگ بود. کونش بد زده بود بیرون از توش. یه تاب قرمزم پوشیده بود که ناف خوشگلش معلوم بود و سوتینم نداشت. آرایش خیلی خوشگلیم داشت. روی مبل نشسته بودم. از جام بلند شدم و گفتم اوووف. عجب چیری شدی مامان. خوردنی و خواستنی. مامان دولا شد و کنترل ضبط رو برداشت و قلب من شادمهر با صدای زیاد پخش شد. اولش مامان با اهنگ لیپ سینک میکرد و اطوار میومد. هی کون خوشگلش رو سمتم میکرد و تکونش میداد. من اصلا قفل کرده بودم. خیلی خیلی خوشگل شده بود. در سن 38 سالگی مثل یه دختر 18 ساله به نظر می‌رسید. آهنگ قلب من شادمهر کل شعر دوبار تکرار میشه. بار اول که تموم شد ، مامان رکابیش رو از سرش درآورد. تا شادمهر گفت تمام قلب من اینجاست ، مامان به سینش اشاره کرد و بعدم یه چشمک خوشگل زد بهم. دیگه برگشتم به حال خودم. پریدم جلوش و دستم رو بردم زیر کونش و بلندش  کردم. مامان پاهاش رو دور کمرم حلقه کرد و من تا جایی که سینش اومد جلوی دهنم از زمین بلندش کردم و سینش رو چپوندم توی دهنم. با صدای بلند با آهنگ میخوند و سرم رو به سینش فشار میداد. کونش رو نوازش میکردم و کف حال می‌چرخیدم. تا پایان آهنگ همینجور دوتا سینه گردش رو مک میزدم. آهنگ بعدی یه آهنگ خارجی بود که جون میداد واسه رقصیدن.

مامان: بزارم زمین تا باهم برقصیم.

گذاشتمش زمین و دستام رو دورش حلقه کردم. توی بغلم چرخید و با ریتم آهنگ کونش رو روی کیرم تکون میداد. منم سینه‌هاش رو توی دستم گرفته بودم و فشار میدادم. مامان یه دستم رو از روی سینش آورد پایین و روی شکم تختش گذاشت و شکمش رو مثل ماهی زبر دستم می‌لغزوند. صورتم رو به گردنش رسوندم و بوسش میکردم.

مامان: برات خوشگل شدم؟
من: تو همیشه خوشگلی. مثل یه تیکه ماه شدی امشب.
مامان: از روی دامن دستت رو بزار روی کسم.

دامن انقدر تنگ بود نمیشد کف دستم رو کامل بزارم روی کسش. اما گذاشتم. مامان کونش رو داد عقب و کمرش رو رو دولا کرد و هی کونش رو با ریتم آهنگ می‌چرخوند روی کیرم. آهنگ خیلی کم بود و آهنگ بعدی بای رقص تانگو خوب بود. دست مامان رو می‌گرفتم و اون می‌چرخید. جفتمون خیلی بلد نبودیم. فقط سعی می‌کردیم خودمون رو بهم بمالیم. مامان تیشرت منو از تنم در اورد تا بالا تنه لخت باشه.

مامان: اوف چه سینه‌ها و شونه‌های پهنی
من: وای عجب سینه‌های گرد و کون برجسته‌ای

با آهنگ تانگو تا جایی که بلد بودیم رقصیدیم. آهنگ بعدی از اینایی بود که ارومه و بدرد این میخوره شبا توی بار بزارن و زن و مردا توی بغل هم آروم تکون بخورن. یه اهنگ سبک کانتری بود. مامان اومد توی بغلم و سرش رو روی شونم گذاشت و توی بغلم آروم گرفت. هر دو حس آرامشی داشتیم.

مامان: تولدت مبارک پسر خوشگلم. عشق زندگی من
من: مرسی مامان خوشگلم.
مامان: بیا همینجوری بریم تا سمت اپن آشپزخونه.

همینجوری با رقص رفتیم به اون سمت. روی اپن مامان یه جعبه کادو رو پشت یه مجسمه قایم کرده بود. مامان برش داشت و در جعبه رو باز کرد. یه جعبه که بهش میخورد یه جعبه طلاست داخلش بود.

مامان: تو واسه من انگشتر و گردنبند طلا واسه تولدم با پس اندازت خریدی. منم واست زنجیر دونه درشت خریدم. امیدوارم دوست داشته باشی عزیزم
من: خیلی ممنونم مامان. خیلی زحمت کشیدی
مامان: ماشالا قدت دیگه از من زده بالا. سرت رو خم کن

گردنم رو خم کردم و مامان زنجیر رو دور گردنم بست.

مامان: جووون. چه جیگری دارم من.
من: چون خودت جیگری. پسر جیگرم به دنیا آوردی
مامان: حالا بیا با رقص بریم اونطرف و کیک بخوریم.
من: خیلی دوست دارم
مامان: منم عاشقتم

باهم رفتیم و نشستیم و مراسم معمول کیک بریدن و شمع فوت کردن و اینا رو انجام دادیم. هر کدوم یه برش برداشتیم و نشستیم به خوردن

مامان: به آرزویی که واسه شمع فوت کردنت کروی میخورد خیلی بزرگ بود
من: نه اتفاقا آرزوی کوچیکی بود. راحت برآورده میشه
مامان: چی بود؟
من: میدونی این زنجیر خیلی قشنگه. ولی من اینا رو نمیخوام ازت
مامان: حتما موتور میخوای نه؟ مگه من نگفتم موتور خطر...
من: نه نه نه. موتورم میخوام ولی منظورم مواور نیست
مامان: پس چیه؟

دستم رو گذاشتم روی کونش از روی دامن

من: من کردن کون و کست رو میخوام. خودتم خوب اینو میدونی
مامان: باز که فیلت یاد هندستون کرد و رویایی شدی
من: چرا نه؟ وقتی مامان به این خوشگلی کنارمه چرا نه؟
مامان: هزاران بار بهت گفتم نمیشه. حتی اونایی هم که ذره‌ای مذهبی نیستن نمیان به پسر خودشون بدن
من: نمیانم به پسر خودشون کس و کونشون رو بدن که لیس بزنن
مامان: نمیخوام به بابات خیانت کنم. از خیانت بدم میاد
من: چه خیانتی؟ مگه به غریبه میدی؟ به فرضم که باشه. همه این کارا که باهم میکنیم بد نیست فقط کردن بده؟
مامان: میشه امشب دو خراب نکنی؟
من: بحث رو عوض نکن. جوتب من رو بده. همه کارایی که باهم میکنیم بد نیست فقط کردن بده و عیبه؟ اصلا یادته روزای اولم هی ناز میکردی؟ ولی خودت فهمیدی اشتباه میکردی.
مامان: با کردن کونم راضی میشی؟
من: هوووفف. نه من هر دو....
مامان: توی بیابونا بچه جون لنگه کفشم پیدا کنی غنیمته. کونمه ها. کم چیزی که نیست
من: قربون کونت بشم. واقعا بهم شرفا و قلبنا میدی؟
مامان: اگه قول بدی کیرت حتی کسمم لمس نکنه آره.
من: بازم درک نمیکنم چرا نه. اما باشه

کیک رو خوردیم و مامان یه آهنگ بی کلام عاشقانه گذاشت با صدای آروم. من بغلش کردم و مامان بهم چسبید و رفتیم توی اتاق. یه دفه پرتش کردم روی تخت و خوابیدم روش و افتادم به جون لبای غنچه‌ای شیرینش. حسابی خوردم و سینه‌هاش رو مک زدم. به شکم خوابوندمش و اول از روی دامن کونش رو بوس کردم. دست انداختم دور کمر دامن و آروم آروم هی میکشیدم پایین و جای دامن رو بوس میکردم. تا دامن رسید به مچ پاش. درش کاملا آوردم و یکم انگشتای لای صورتی زده پاش رو مک زدم. مامانم قلقلکش شده بود و می‌خندید. روغن معروفمون رو آوردم و ریختم روی سوراخ کونش و حسابی با انگشت چربش کردم. تصمیم گرفتم اول کسش رو بخورم و حتی ارضاش کنم. پاش رو گرفتم و چرخوندمش به پشت. دوتا پاش رو دادم بالا که خودش گرفتشون. شروع کردم به خوردن کسش و بعد با انگشت وسطم کردم توی کونش و تند تند جلو عقبش میکردم. کونش فیت انگشت وسطم شده بود دیگه. حالا برای اولین بار انگشت اشارمم کردم توش. یه فشار دادم و چون کونش خوب لیز شده بود رفت تو.

مامان: کونم واسه دو انگششت چجوره؟
من: دوست داشتنی

حسابی کسش رو خوردم تا ارضا شد. هنوز تنش داشت می‌لرزید که انگشت سومم به زور کردم توی سوراخش.

مامان: آه. عزیزم. دلم میخواد با مشت بری تو کونم
من: پس کون دادن دوس داری؟
مامان: الآن نگاه که میکنم آره
من: دوس داری پسرت کونت رو بکنه
مامان: حس خوبی به نظر میاد
من: کس دادنم دوس داری؟
مامان: آره. ولی نه به پسرم.
من: اونم نظرت بر میگرده مثل همیشه
مامان: آاااههه. عشق مامان. پاشو شلوارکت رو در بیار و کیر خوشگلت رو بکن توی کون مامان. توی کون تنگ مامان
من: آه قربون کونت برم. چقدر وقته کیری نرفته توش؟
مامان: یه سال پیش که بابات کرد.
من: بمیرم براش. خودشم داره بهم میگه کیر میخواد
مامان: آره کیر میخواد. کیر سفت پسرش رو میخواد

سه تا انگشت رو درآوردم و یکم یوراخش رو مک زدم. زبونم رو توی سواخ باز شده کونش کردم.

من: جووون کون همیشه خوشمزه مامان خوشگلم

سریع شلوارکم که شرتم پام نبود رو درآوردم و خوابیدم پشت سرش. با روغن کیرم رو حسابی چرب کردم و از پشت محکم بغلش کردم. دست راستم رو از زیر تنش رد کردم و سینه راستش که روی زمین بود رو گرفتم توی مشتم.

مامان: دوس داری مامانت رو لخت توی بغلت گرفتی؟

من کیرم رو با دست گرفتم و سرش رو گذاشتم روی سوراخ کونش و یکم فشار دادم و چون لیز شده بود کلاهک کیرم رو کردم تو و نگه داشتم. وای چه فشلری دهانه کونش داشت به کیرم میاورد. اگه این روغن نبود محال بود بره تو.

من: من که دوس دارم. تو دوس داری کیر پسرت توی کونته؟
مامان: اوووف. وای چه حال خوبی داره؟
من: راحتی؟ دردی نداری؟
مامان: دارم عشق میکنم. بزار خودم بیام عقب.

مامان خودش آروم آروم کونش رو به عقب فشار داد و نصف گردن کیرم رفت تو.

مامان: یکم بزار جا باز کنه. تو از بابات کلفت تری
من: دوس داری؟
مامان: جوووون.
من: طبق آخرین اندازع گیری شده 15 ساتت
مامان: دارزیش رو ولش. قطرش مهمه که کیر خوشگل پسرم خیلی کلفته. قشنگ می‌چسبه به دیداره رودم. اووووف
من: عاشق کون تمیزتم
مامان: واسه تو حسابی تمیز کردم. یکم کیرت رو بکش عقب و دوباره تا ته بکن تو.

من همین کار رو کردم

مامان: آاااهههه. چه حالی داره
من: راحتی؟
مامان: رو ابرام. حالا محکم بغلم کن و تلمبه بزن توی کون مامانت.

سرم رو بردم نزدیک گردنش و هی بوسش میکردم و شروع کردم به تلمبه زدن. دست دیگمم آوردم و اون یکی سینش رو گرفتم و فشار دادم.

من: اوووفففف. اینا ممی نیستن. طالبی شیرینن
مامان: اونم که توی کدنمه کیر نیست. کلید بهشته
من: میخوای این کلید کستم باز کنه؟
مامان: نه عشقم. کونم رو میخوام باز کنه فقط

مامان خودش با دست چوچولش رو می‌مالید.

من: مامان!
مامان: جون مامان؟
من: خیلی دوست دارم. هیچوقت ازم جدا نشو
مامان: من همیشه کنارتم.
من: کاش همیشه میشد بهت بچسبم. بدن لختت رو لمس کنم
مامان: تو هم بدن لختم رو دوس داری؟ مثل من که عاشق هیکلتم؟ عاشق شونه‌ها و بازوهاتم؟
من: آب کست اینا رو ساخته. نه ورزش
مامان: اووووففف تندترش کن. خیلی حال میده
من: میخوای کستم این حال رو بچشه؟
مامان: نه عشقم. فقط کونم بسه

صدای آهنگ ملایم فضا رو ردیایی کرده بود. حرفای سکسی مامان و صدای آه و اوفش دیوونم میکرد. باعثم میشد حواسم رو پرت کنه تا درست جوابش رو بدم و همین باعث میشد دیرتر ارضا بشم

مامان: سریعتر
من: با سرعت ردبول خوبه؟
مامان: اوووفففف اره. سینه‌هام رو له کن
من: نه. دوسشون دارم. شیرین عسلای منن.

گردنش رو لیس میزدم

من: وضع کست چطوره؟
مامان: دارم بهش حال میدم
من: جوووون. اون عشق منه ها. باید خوب حال کنه.

یکم دیگه که توی کونش تلمبه زدم

مامان: عزیزم درش بیار پوزیشن رو عوض کنیم.

کشیدم بیرون.

مامان: صاف بخواب میخوام با کونم بشینم روت. فقط خوب نگاه کن

مامان روبروی من دوتا پاش رو دو بر پام باز کرد و کیرم رو گرفت و کرد توی کسش و تا ته رفت تو و نشست روم

مامان: آااااههههه. حالا آرزوی تولدت برآورده شد؟
من: وای مامان. عاشقتم. حالا بازی باحالی که شروع کردیم به مرحله نهایی خودش رسید. بیا توی بغلم

مامان کمرش رو دولا کرد و توی آغوشم گرفتمش. سرش کنار سرم گذاشت

من: وای چه کس گرم و تنگی داری
مامان: همه تنم تقدیم به تو
من: عروس شدنت مبارک مامان
مامان: و طلاقمم مبارک
من: از بابا؟
مامان: آره. میخوام پسرم شوهرم باشه
من: دیدی گفتم اشتباه میکنی نمیزرای بکنمت؟ ولی طلاق نگیر
مامان: دیگه اشتباه بسه. بابات فهمیدم توی بوشهر بهش بد نمیگذره.
من: حماقته زن به این مانکنی و سکسی رو نمی‌بینه.
مامان: آقا دوماد من. عشق زندگی من. حواست باشه آبت نیلد توی کس مامانی
من: عاشقتم مامان. بی تو می‌میرم
مامان: منم عاشقتم

پایان

ببخشید اگه غلط تایپی وجود داشت

اینم بگم که دوست دارم مثل سابق بیشتر باهاتون در ارتباط باشم. اما یادتونه.......بگذریم.
شاد و موفق باشید
     
  
مرد

 
سیناترا جان عزیز لطفاً به نوشتن داستان ادامه بده.
Hamed123789
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
SH_F
عالی بود مثل همیشه
     
  
مرد

 
SH_F
چی کار کردی. یعنی چی کار کردی

به جرئت میشه گفت سکسی ترین و تحریک کننده ترین داستان سکسی. کلا هر لحظش یه اتفاق سکسی بود. امون نمیدادی.
خوندنش پشت هم خیلی سخت بود. البته نه واسه طولانی بودنا. از نظر دیگه خودت میدونی خیلی سخت بود.

میگم یه سوال. داستان فاحشه که قرار بود بنویسی رو نمی‌نویسی دیگه؟
     
  
مرد

 
ممنون از sooo و Big_Glory عزیز
وشحالم دوست داشتید
     
  
مرد

 
داستان ((سوال بزرگ))

تک قسمتی_داستان کوتاه

سلام خدمت همگی. این داستان از زاویه دید شخصیت مامان هست.

*****************شروع داستان******************

اگه بهم میگفتن بهترین لذت زندگیت چیه و با چه چیزی یا چه کاری خیلی حالت خوب میشه ، میگفتم در آغوش کسی بودن و مالیده شدنم با دستای یک نفر. حتی بهترین فانتیزی جنسیمم این بود که توی بغل کسی بشینم و اون منو بماله و من جق بزنم یا حتی اون همزمان که منو می‌ماله ، کسم رو رو هم بماله و برام جق بزنه. شایدم دلیلش این بود که یه دونه دختر بودم و دخترا هم که همیشه عشق باباها هستن و بابام منو خیلی بغل میکرد و بوسم می‌کرد. نمیدونم ، اما پیش خودم میگم که جرقه این حس من از بابای مهربونم شروع شده احتمالا. اما با داداشم که ازم سه سال بزرگتر بود ، این حس من به کمال خودش رسید. ما باهم همه کاری حتی کون دادن به داداشمم کردیم. حتی یک سانت شاید از کیرشم توی کسم کرده بود. اما اگه توی ایران مساله داشتن بکارت انقدر برای ازدواج مهم نبود قطعا جلوتر هم میرفت کیرش. اون همیشه حواسش به فانتیزی من بود. همیشه منو توی بغلش میشوند و منو می‌مالید. گاهی برام جق میزد و گاهیم خودم میزدم واسه خودم. همونطور که منم حواسم به فانتیزی اون بود. دوست داشت جلوش وایسم و لای پام رو باز کنم و شروع کنه به لیس زدن کس من. وقتی شد 19 سالم ، هم بابا و هم مامان پاشون رو کردن توی یک کفش که باید جفتمون ازدواج کنیم. من دیگه شده 19 سالم و تازه باید 18 سالگی شوهرم میدادن و داداشمم دیگه شده 22 سالش و تازه دو سالم اضافی مونده. اول اونو زن دادن و من دورانِ موندن در حسرت این لذتم تازه شروع شد. تازه داداشم رفته بود که منو هم به یکی از فامیلای زن داداشم دادن. ازدواج توی ایران واقعا میشه گفت خیلی کم پیش میاد بر اساس عشق و دل و علاقه باشه. اکثرا پول بنیان این ازدواج رو می‌سازه. شوهرم توی بازرگانی برنج پدرش کار میکرد و همه کاره بود. از صبح ساعت 8 تا 6 عصر. دیگه وقتی میومد انقدر خسته بود که نای حتی یه استکان چایی خوردنم پیش هم نداشت. چه برسه به عشق بازی. اما آخر هفته‌ها هم که میخواست بکنه ، فقط میکرد و آبش رو می‌ریخت روی بدنم و تموم میشد. شاید در یک سال اول زندگیم ، فقط یه بار اونم به زور یه ارضای نصفه و نیمه رو توی سکس باهاش تجربه کردم. اونم کلی واسه خودم رویا سازی سکس با داداشم رو کردم. درجا هم بعد اینکه آبش میومد کونش رو میکرد سمتم و می‌خوابید و من می‌موندم و یک حسرت بزرگ. مجبور بودم خیلی ساده فقط جق بزنم که اصلا حالی نمیداد و باز به زور یه ارضایی میشدم. کلا آدم سنتی بود. حتی لب گرفتنم به زور انجام میداد. بوسیدن نقاط بدن که اصلا توی حیطه کاریش نبود
نه نوازشی و نه عشق بازی بلد نبود. توی یک سال اول دلم رو خوش کردم به پول زیادش. اما کم کم حس جنسیم کاری کرد پولم برام مهم نباشه. یه عروسک بزرگ خرسی خریدم. می‌نشستم توی بغله عروسکه یا خودم رو بهش می‌مالیدم. حال میداد اما نه اون چیزی که دنبالش بودم. میرفتم زیر آب داغ حمام می‌نشستم و خودم رو می‌مالیدم تا شاید گرمای بدن یکی برام تجسم بشه اما جوابم رو نمیداد. کیسه فریزر رو میاوردم و پر از آب داغش میکردم و سرش رو گره میزدم و به بدن پر از کفم توی حمام می‌مالیدم اما کارم نمیشد که نمیشد. اینا فقط یه ارضای خشک و خالی و ساده رو بهم میداد. همه اینا زیادی مصنوعی بود. تا خواستم دوباره برم سراغ داداشم که اونم همراه زنش برای همیشه رفت ترکیه و من واقعا به بنبست خوردم. تصمیم گرفتم برم سر کار تا شاید حواسم پرت بشه. رفتم به یه کارگاه خیاطی که همش زن بود.‌با یه دختر که زیادی مثل خودم شر و شور بود و پر نشاط رفیق شدم. در نهایت به پیشنهاد اون لز کریدم چند بار. خب درسته این خیلی واقعی‌تر بود. اما بازم مثل آغوش داداشم نبود. مثل یک مرد نبود. خودم رو سعی کردم بهش عادت بدم. اما نشد. انقدر که بعد 3 سال دیگه خسته شدم ازش. کم کم رابطم رو باهاش خودم کمرنگ کردم تا در نهایت کلا تموم شد و چون خیاطی هم نتونست منو از لذتم و عشق و علاقم دور کنه و چشمام هم خیلی درد می‌گرفت و پولشم که نیازی نبود برام ، کلا ولش کردم.
شوهرم گرفته بود که مامانش ازش نوه میخواد دیگه بعد نزدیک به پنج سال. خیلی طول نکشید که دیدم یه پسر کوچولوی خوشگل توی بغلمه و سفت منو چسبیده. خیلی دوست داشتم سینه‌هامو بعد مدتا حسابی به بهونه شیر خوردن مک بزنه. چون شوهرم جز یکی دوبار اولای زندگیمون بیشتر این کارو برام نکرده بود. کلا ربات احساسش بیشتر بود توی سکس تا اون. بی خایه هم باشی عاشق خوردن سینه باید باشی. اما متاسفانه چون خیلی شیرم کم بود ، حتی از این کارم جز هفته‌ای یک بار محروم شدم و مجبور شدم بهش شیر خشک کمکی بدم. کم کم گذشت و پسرم داشت جلوی چشمام و به دور از باباش خیلی زود رشد میکرد. شوهرم دیگه جای 6 عصر 8 شب میومد. اصلا حواسش به من و شاهینم نبود. فقط کار و کار و کار. تا 4 سالگی پسرم ، سعی کردم خودم رو خیلی وقف مادر بودن کنم. دیگه هر روز کسم رو واسه ارضا شدن نمی‌مالیدم. یعنی وقتش رو نمیکردم. غذا پختن و کارای خونه و بچه همش باعث شده بود وقت این کار رو نکنم. اما تا می‌دیدم پسرم خوابه یا وقت خالی پیدا میکردم ، بساط خودارضاییم رو به پا میکردم. هر چند ارضاهای خوبی نداشتم و اونجور که باید تخلیه میشدم نمیشدم و انگار هنوز نیاز داشتم. حتی دلم واسه اون دختره و لز باهاش تنگ شده بود. اما خودم تمومش کرده بودم و نه دیگه روم میشد و نه غرورم اجازه میداد برم سراغش و پیداش کنم و بازم....
حالا دیگه پسرم 4 ساله شده بود. دیگه کمتر وقتم رو به خودش اختصاص میداد و این برای من بد بود. چون بیشتر در روز ، دستم لای پام بود و سینم رو می‌مالیدم و بیشتر حس ارضای ناقص رو داشتم در درونم. واقعا کلافه شده بودم. تا قبل از به دنیا اومدن پسرم معمولا توی خونه یا لخت بودم یا شرت و سوتین تنم بود فقط تا هی خودم رو بمالم. اما حالا.....
از کلافگی دیگه وقتی می‌بردمش حمام جلوش لخت کامل میشدم. قبلش جلوش شرت و سوتین تنم بود. یه جورایی حس خوبی بهم میداد که جلوش لخت کاملم. خصوصا اون روزی که توی حمام بهم گفت مامان چرا جلوت مثل من دودول نداره. بهش گفتم که مامانا ندارن و اون بی هوا اومد و دست زد به کسم. حتی انگشت کوچیکش رفت لای کسم. من که همیشه دیر ارضا میشدم اما برای اولین بار تا دستش رو لای کسم حس کردم ارضا شدم. اگه بدنم خیس نبود قطعا پسرم میفهمید که کسم خیس و لزج شده. اولش خواستم جلوش رو بگیرم. اما یه چیزی درونم میگفت نه. و در نهایتم جلوش رو نه تنها نگرفتم ، بلکه فقط بهش گفتم آروم بهش دست بزن تا زخمش نکنی. از اون روز به بعد مثل اینکه خوشش اومده بود و هی توی حمام با کسم ور میرفت. تصمیم گرفتم منم با دولش بازی کنم. من که با کیر 17 سانتی داداشم حال میکردم و کیر شوهر بی بخارمم هر چی بود حداقل کلفت بود و 15 سانت ، حالا با دودول یه بچه 4 ساله راضی شده بودم. کم کم افتاد توی سرم که شوهرم که تا 8 شب نمیاد. پس بزار لخت بودن خودم و پسرم رو به بیرون حمام بیارم. اما باید انقدر بخونم توی گوشش که به بابات نگی و جلوی بابات کاری نکنی تا ملکه ذهنش بشه. نباید عجله میکردم. شاید بیش از یک سال روی مخش کار کردم و هر از گاهی هی جلوش لخت میشدم کامل و لخت توی بغل هم می‌خوابیدیم و ترسونده بودمش از اینکه به بابات بگی ، خدا دوتامون رو مارمولک میکنه که واقعا شده بود ملکه ذهنش. از بچگیش از مارمولک چندشش میشد.
فهمیده بودم وقتی جلوی هم لختیم و توی بغل هم لخت می‌خوابیم ، خیلی شور و اشتیاق داره. خیلی کلا خون گرمه بر خلاف باباش. حتی دودول کوچولوش تا منو لخت می‌دید و بهم دست میزد ، با اینکه درکی نداشت اما در حد خودش بلند میشد و من ذوق دنیا رو میکردم. حتی یکی دوبار باهم توی خیابون که بودیم هی دست زد به کونم. با اینکه من خیلی حال میکردم اما باید مثل توی خونه و جلوی باباش ، واسه خارج از خونه هم روش کار میکردم.
حالا که انقدر از مالیدن بدن لخت مامانش لذت می‌برد ، تصمیم گرفتم که فقط مالیدن دیگه نباشه. درسته پسر کوچولوی من با همین مالیدن ساده بارها منو از اعماق وجودم ارضا کرده بود بر خلاف باباش اما دیگه داشت برام تکرار میشد. من تنوع طلب بودم توی سکس کلا و بیشتر می‌خواستم. اولین بار که دودولش رو براش خوردم ، تا آخر عمرم اون لذتی که برد رو یادم نمیره. دقیقا مثل خودم که اولین بار نشوندمش لای پام و کسم رو بهش دادم لیس بزنه. اووووف چه لذتی بود. چقدر از لیسدین کس و ممیام لذت می‌برد شاهین. تصمیم گرفتم نزارم مثل باباش و خانواده باباش بی بخار و سنتی بشه. باید مثل خودم و داییش میشد. بچه حلال زاده هم که به داییش میره. اون حالا دیگه 8 سالش شده بود. از همون سنش شروع کردم بهش یه سکس کردن درست رو یاد دادن. شناخت احساس زن رو یاد دادن. اما تا 15 سالگی که دیگه خودشم از توی مدرسه و اینترنت و اینا حسابی وارد شده بود ، هر چی التماسم میکرد نزاشتم بکنتم. درسته از اینکه می‌نشستم توی بغلش و اون منو می‌مالید ، آبش رو برای اولین بار کف دست خودم ریخت ، آبش رو روی بدنم می‌ریخت و اینکه بهم خودمون رو می‌مالیدیم خیلی لذت می‌بردم ، اما سکس با بچه رو نمی‌خواستم. به نظرم خیلی اشتباه بود دیگه این کار. سکس با یه دودول کوچیک رو هم از طرفی نمیخواستم. به نظرم لذت داشت ، خصوصا که با پسرم بود ، اما باید حسابی مرد میشد برام. حسابی کیرش آبدار میشد برام. فعلا همین که تونسته بودم بعد مدتا طعم ارضای واقعی داشتن رو بچشم کافیم بود. همین که پسرم هم از نظر جنسی نه تنها حسرتی نداشت ، بلکه سیراب سیراب بود ، هم واسه خودم و هم واسه اون کافی بود.
تصمیم داشتم تولد 16 سالگیش به عنوان هدیه اصلی تولدش قبل اینکه شوهرم بیاد بهش اجازه بدم کس و کونم رو افتتاح کنه. اما این اتفاق حدودا یک ماه قبلش افتاد. مرداد ماه بود و هوا هم گرم بود. طبق معمول هم پسرم با یه شلوارک و شرت تنها و منم یه شرت و سوتین فقط تنم بود و نشسته بودیم و داشتیم فیلم نگاه میکردیم. وسطاش سکانس سکس داشت. یه دفه پسرم شاهین موقع سکانس سکس گفت

شاهین: مامان بالاخره این کس و کونت رو نمیخوای بدی من بکنم؟ تا کی توی اوج هیجان که این همه کس و کونت رو لیس زدم و توی دهنم ارضا شدی و تو هم کیر منو ساک زدی و لای ممیات کیرم رو عقب و جلو کردم و حالا دیگه عطش کردنت رو دارم ، میگی بسه و دیگه کافیه؟ اصلا چطور دلت میاد؟ دیگه بچه نیستما که ندونم کردن چیه؟ خب خودت خوب میدونی همه پسرا توی کف سکسن و بیشتر همه هم توی نخ خواهر و مامان و خالشون. خواهر و خاله که نداریم. فقط تویی که من عاشقتم. خودتم از روز اول بهم تن خودت رو هدیه دادی. حالا هی هر وقت میخوام بکنمت میگی نه و زوده؟ تا کی آخه؟ اگه خودت نمیخواستی پس چرا.....

دیگه نزاشتم حرفش رو ادامه بده. من که از خدام بود. خودشم اینجوری واسه کس و کون مامانش عطش داره. پس چرا ندم؟

من: پاشو جلوی مامان خانومت وایسا و شلوارک و شرتت رو کامل در بیار و کیرت رو مثل یک مرد بنداز جلوی چشمای مامانت.
شاهین: واقعا مامان میخوای بدی بهم؟
من: اگه پسر حرف گوش کنی باشی شاید.

نفهمیدم چجوری مثل فنر جلوم سبز شد و جلوی روم شلوارک و شرتش رو کشید پایین. تا کیرش رو که حالا مثل باباش 15 سانت و مثل باباش هم زیادی کلفت بود رو دیدم دیگه هیچی حالیم نشد. حمله کردم بهش. هر روزم می‌دیدمش بازم می‌خواستم. من که تنوع طلب توی سکس بودم عجیب بود. کل کیرش رو توی دهنم جا دادم و شروع کردم به ساک زدن براش. شاهین دستش رو روی سرم گذاشت و پای راستش هم گذاشت روی مبلی که من نشسته بودم و لذت می‌برد. تخمش رو گرفتم توی دستم و براش می‌مالیدم.

شاهین: اووووف مامان. قربون دهن گرمت بشم

نگاهم رو انداختم بالا و توی چشمای پر از لذتش خیره شدم. لبش رو به حالت بوس کرد و برام بوس فرستاد و گفت عاشقتم. جلوش بلند شدم و اونم سریع منو بغل کرد. پاهام رو دور کمرش حلقه کردم. مثل دستام که دور گردنش حلقه کردم و ازش آویزون شدم. لبش رو گذاشت روی لبام و شروع کرد به لب گرفتن. حس خوبی بود که دستای پسرم روی کونم و کمرم مالیده داشت میشد. همینجوری آروم آروم رفتیم سمت اتاق خودش. لبم رو از لبش جدا کردم

من: چرا نمیریم توی اتاق من و بابات؟
شاهین: واسه اینکه میخوام مامان جونم روی تخت خودم آب کسش بیاد و تشکم بوی مامان رو بگیره.
من: قربون پسر با احساسم بشم

به خودم افتخار میکردم که مرد با احساسی رو ازش ساختم. منو خوابوند روی تختش. می‌دونستم عاشق کونمه. زود به شکم شدم و کونم رو براش قمبل کردم. گذشتن بند شرتم از روی کون تا رونم توسط پسرم اوج لذت بود. شاهین سرش رو کرد توی کونم و شروع کرد به خوردن کونم. دست راستش رو از لای پام رد کرد و شروع کرد به انگشت کردن کسم. کاری جز آه کشیدن واسه پسرم رو نداشتم. شرتم رو کامل در آورد و پام رو با دستش خم کرد و حالا شروع کرد به خوردن کسم. حالا انگشتش توی کونم بود. بهتر از حتی داداشم برام کسم رو همیشه میخورد. دوتا ساق پام رو گرفت و منو روی تختش چرخوند. دوتا پام رو گرفت بالا و نگهش داشت. سرش رو برد لای پام و یه لیس پر تف از سوراخ کونم تا روی کسم کشید و ادامه داد تا به نافم رسید و شروع کرد به مک زدن نافم. داشتم دیوونه میشدم. دوباره اومد سر کسم. انگشتش رو کرد توش و شروع کرد به مکیدن چوچولم و انقدر خوردش که توی دهنش ارضا شدم. صبر نداد و اومد درجا سر ممیام. دوتا گردی ممیام رو با دستش فشار داد و بهم چسبوندش و یه لیس به نوک راستی میزد و یه لیس به نوک چپی. من که تازه بعد ارضام توی دهن پسرم به خودم کم کم داشتم میومدم سرش رو به سینه‌هام فشار دادم و نوازشش میکردم. لبش رو آورد جلوی لبم.

شاهین: توی دهنم هر چی تف داری بریز مامانی

همین کار رو کردم براش و بعد خودش هر چی تف داشت رو ریخت لای ممه‌هام. بهم گفت صاف بخواب. پشتم به تاج تخت بود که سُر دادم کونم رو و اومدم پایین و نشست روم و کیرش رو گذاشت لای ممه‌هام. خودم براش ممه‌هامو بهم چسبوندم و شروع کرد تکون دادن کیرش لای ممه‌هام. چشماش رو بسته بود و با کف دستش صورتم رو نوازش میکرد. رفت عقب و حالا کامل خوابید روم. تف انداخت کف دستش و کسم رو خیس کرد و کیرش رو گرفت و کرد توی کسم و درجا روم کامل خوابید. کیرش رو تا اعماق کسم حس میکردم. سر کیرش به رحمم فشار میاورد. چه حالی داشت

شاهین: اوووف مامان. چه کست به کیرم داره فشار میاره؟
من: بس که کیر پسرم کلفته. کس مامان داخلش خوبه؟
شاهین: خیس بودن و داغ بودنش داره دیوونم میکنه
من: حواست باشه نریزی توی کسم
شاهین: میشه بریزم؟ خیلی دوست دارم. اونم بدون کاندوم. خواهشا.
من: آره کاندوم که اصلا حال نمیده. خب باشه بریز توی مامان. ولی بلافاصله بعدش بهم قرص بده. فردا هم یادم بنداز برم پیش دکترم.
شاهین: بهترین مامان دنیایی به خدا.
من: دوس داری با مامانت سکس میکنی؟
شاهین: حالا بهت نشون میدم چقدر دوس دارم
من: جوووون. پسر کیر کلفتم تلمبه بزن توی کس مامانت. سفت بغلم کن عزیزم.

شاهین صورتش رو کنار صورت من چسبوند و شروع کرد به تلمبه زدن توی کسم. کمرش رو براش نوازش میکردم. خونه رو گذاشته بودم روی سرم. خیلی حال میداد. کسم حسابی خیس بود و مالیدن کیرش به دیواره واژنم دیوونم میکرد. اینکه وزنش روی منه عالی بود. شاهین سرش رو بلند کرد و زبونش رو کرد توی دهنم که باز مونده بود. زبونش رو براش مک میزدم و اونم مال منو. با انگشتش لاله گوشم رو نوازش میکرد. یه دفه به پهلو شد و منم توی بغلش چرخوند. حالا بهم چسبیده بودیم و داشت توی کسم تلمبه میزد. یکم ازم لب گرفت. لبم رو ازش جدا کردم

من: توی چشمای مامان نگاه کن. میخوام وقتی آبت می‌پاشه توی کس مامان چشمات رو ببینم.

توی چشمام نگاه میکرد و با دستش ممیم رو می‌مالید. تا پاشیدن آبش رو توی کسم حس کردم منم همراش ارضا شدم. عجب حس خوبی بود. شاهین چشماش رو بست و لبش رو به لبم چسبوند. مثل بچه‌ها که می‌چسبن به سینه مامانشون حالا اون داشت با همون ولع لبم رو مک میزد. سرش رو نوازش میکردم. کیرش داشت توی کسم کوچیک میشد و حس خوبی بود. خصوصا وقتی از کسم در اومد بهترین حس دنیا بود. شاهین ازم جدا شد. بهش گفتم سریع پاشد برام قرص اورژانسی آورد و خوردم. بهم گفت کف تخت بشینم. رفت نشست پشتم و منو از پشت توی بغلش گرفت. انگشت وسطش رو کرد توی دهنم. حسابی براش مکش زدم. میخواست چیزی که دوس دارم رو بهم بده.  دستش رو گذاشت روی سینه چپم و حسابی فشارش داد و انگشتش رو کرد توی کسم.

شاهین: اوووف. توی کست پر آب کیرمه
من: دلم میخواد همیشه توی کسم آب کیر پسرم باشه.
شاهین: سرت رو بزار کنار سرم مامان. عاشقتم خوشگل من
من: پسر سکسی گل خودمی.

شروع کرد محکم انگشت کردن کسم. مچ دستش توی دستام بود و فشارش میدادم. خیلی طول نکشید که زود ارضا شدم. انقدر خوب انگشتم میکرد زود در این حالت ارضا میشدم. چشمم خورد به ساعت. وای 40 دقیقه دیگه شوهرم میومد. شاهینم که یه بار با شدت آبش اومده بود توی کسم. دیگه فرصتی واسه کونم رو بکنه نبود. خیلیم طول میکشید دوباره آبش بیاد. خیلی حالش گرفته شد کونم رفت واسه بعد. اما اصرار کرد تا نیم ساعت بخوابه توی بغلم و ممیام رو بخوره. چسبونده بودمش محکم به سینم و اون داشت تا می‌تونست ممیم رو مک میزد. منم همزمان که لذت زیادی از مکیده شدن سینم می‌بردم ، به این فکر میکردم که کارم درست بود شاهین رو از بچگی با این سیستم بزرگ کردم؟ من از روزی که اینکارو با شاهین کردم ، همیشه یک سوال بزرگ توی سرم بود. اونم این بود که درست بود یا نه؟ و یک نصفه جواب ناقطعی براش داشتم. هر دو به شدت داریم لذت می‌بریم و لذت انسان توی دنیا از همه چی مهم تره.
حالا باید خودمو واسه سکس دوم و کون دادن به پسرم و در کل یک زندگی عاشقانه با پسرم آماده کنم. از شوهرم که بخاری بلند نمیشه. ولی از پسرم خیلی بلند میشه. اگه اشتباه هم کارم بوده باشه دیگه پشیمونی فایده نداره. هر چند که لذت خوردن سینم رو توسط پسرم، آخه با چی میتونم عوض کنم؟ کی میتونه منکر این باشه که چه لذتیه کیر پاره تن خودت توی کست جلو عقب بشه؟

پایان

امیدوارم دوست داشته باشید
     
  
مرد

 
SH_F
دمت گرم رفیق
فقط در حد داستان قبلیات مثلا مرحله نهایی که بهترین داستان سکسی و تحریک کننده ترین بود که تاحالا خوندم نبود.
یکم بی منطق بود و خیلی زود سکس شروع شد و خیلیم زود تموم شد
البته اگه قرار بوده کلا کوتاه باشه ، واسه داستان کوتاه خوب بود. اما در کمال احترام سبک شما کلا طولانی نوشتنه
ولی بازم دمت گرم

فقط دوستان دیگه چرا نمینویسن دیگه؟ sinatra و پیچپیچک جان و بقیه دوستان
چرا دوباره مثل سابق نمیکنید این تاپیک رو. الآن هم که مزاحما آثاری ازشون نیست
     
  
مرد

 
SH_F
خوب بود ولی طولانی بهتره(داستانا قبلیت) اینکه اروم اروم جلو میره و جزئیات بیشتر، عالیه. بازم دمت گرم برا داستانات بازم داستان با مامان بذار کارت عالیه
     
  
مرد

 
SH_F
خوب بود به عنوان ی داستان کوتاه ولی داستانا قبلیت (طولانی) عالی بودن جزئیات بیشتر و اروم اروم میره جلو تا به سکس کامل میرسه. بازم دمت گرم بابت داستان های فوق العادت ادامه بده داستان مادر و پسر رو.
     
  
صفحه  صفحه 122 از 149:  « پیشین  1  ...  121  122  123  ...  148  149  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA