انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 127 از 149:  « پیشین  1  ...  126  127  128  ...  148  149  پسین »

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم


مرد

 
ادامه 3 داستان (شیر عسل)

بشورش قشنگ. عجب دیوونه‌ای هستی تو. این چه کاری بود کردی آخه؟
من: وای خیلی خوب بود. همیشه دوست داشتم جیش کردن یه زن رو از نزدیک ببینم و دستم رو بگیرم جلوش و گرماش رو حس کنم.
مامان: تو دیگه از من هول تری
من: پسر خودتم دیگه. بیا شیلنگ رو بگیر روی کست

مامان شیلنگ رو گرفت و منم دستم رو گداشتم روی کسش و زیر اب شروع کردم به مالیدنش. مامان چشماش رو بست و یه اه خوشگل کشید. لبم رو گداشتم روی شکمش و جای بخیه‌هاش واسه سزارین شدنش رو بوسیدم. دست دیگمم بردم گذاشتم روی لپ کونش و توی دستم فشارش دادم. مامان دستش رو گداشت روی دستم که روی کسش بود و نوازش کرد.

مامان: قربون پسر با عشقم بشم.
من: مامانی جای این بخیه‌ها خوب میشه؟
مامان: نه به شکل اول. باید لیزر کنم
من: حتما بکن. این شکم خوشگل نباید روش خط و خشی باشه. مثل روز اولم تختش کن
مامان: اون که حتما. از هفته دیگه میرم باشگاه

شصتم رو روی چوچولش مالیدم

من: خیلی ناز و لطیفه کست مامانی
مامان: دوسش داری؟
من: عاشقشم
مامان: خب دیگه بسه. بیا تو جیش کن.

مامان بلند شد و من نشستم.

من: میشه دستم روی کست باشه و جیش کنم؟
مامان: خب پس پاشو وایسا. چون میخوام منم جیش کردن پسرم رو ببینم.

پاشدم و مامان گفت رو به توالت فرنگی وایسم و کیرم رو بگیرم سمت کاسه توالت. مامانم ایستاد کنارم و دستم رو گرفت و گذاشت روی کسش. دستش رو گذاشت روی دستم و فشارش داد به کسش.

من: جووون

مامان دست دیگش رو آورد و انگشت اشارش رو گذاشت روی گردن کیر شق شده من. من هر چی به خودم فشار میاوردم اولش نمیشد که بشاشم. حسابی تحریک شده بودم و نمیومد. کیرم اماده کار دیگه بود نه شاشیدن. مامان یکم تخمام رو مالید و خیلی به کیرم دشت نزد. من یه مثدار دیگه فشار آوردم تا بالاخره اومد. مامان زود گردن کیرم رو گرفت به سمت پایین تا بریزه توی کاسه توالت. همینجور دستش روی دست من و دست منم روی کس داغش بود. مامان یه بوسه از سر شونم کرد. شاشیدن با لذت تجربه نکرده بودم که اینم تجربه کردم. یه لرزی افتاد توی بدنم که خیلی حال داد. وقتی تنم لرزید

مامان: جون دلم. قربونت بشم من پسر خوشگل من که کس مامانش رو ول نمیکنه.

تموم که شد مامان شیلنگ آب رو برداشت و باهاش حسابی کیرم رو شست. یکم از شدت تحریکم با آب سردی که روی کیرم ریخت کم شد. مامان رفت سر روشویی و منم از پشت چسبیدم بهش و کیرم رو کردم لای روناش. دوتامون دستامون رو شستیم. مامان چند برگ دستمال توالت برداشت و داد به من تا من کسش رو مامانم کیر منو خشک کنه. رفتیم بیرون و مامان اول رفت آشپزخونه و منم دنبالش راه میرفتم. یه مکمل کلسیم داشت که پور بود و باید توی آب میریخت تا درست بشه و بخوره. خوردش.

مامان: خب آماده‌ای؟
من: چجورشم.
مامان: ولی کردن نه. امروز کردن نه. حالا یه روز دیگه
من: عه مامان نزن زیر حرفت دیگه. قول دادی
مامان: حرف نباشه
من: اینجور نشد که بشه

رفتم و ساعد دست راستم رو گذاشتم زبر کونش و دست دیگمم انداختم دور کمرش و بغلش کردم و رفتم سمت اتاقم. انداختمش روی تخت. ملینا هم بیدار بود و داشت واسه خودش با انگشتای دست کوچولوش بازی میکرد.

مامان: وحشی. چته
من: وحشیم کردیم. داغونم کردی بس که اذیتم میکنی

مامان به پهلو خوابید و منم به پهلو خوابیدم توی بغلش و لبم رو چسبوندم به لبش. سر کیرم به کسش خورد. مامان تا حسش کرد خودش رو داد عقب. لبم رو از لبش جدا کردم

من: مامان میشه اذیت نکنی؟
مامان: میشه نکنی؟
من: نخیر. اولا قول دادی خودت. دوما چرا نکنم
مامان: حالا باشه یه روز دیگه. اصلا کیرت رو بزار لای پام و لاپایی بکن. اینجوری کیرت به کسمم می‌خوره و همون حس رو....
من: مامان بزار پای اینکه مجبورت کنم رو نیارم وسط
مامان: خوشم باشه. کدوم مامانیه اینجوری به بچش حال بده؟ حالا میخوای جای تشکر به زور بکنیم؟
من: وای مامان. دیوونم نکن. ما هر کثافت کاری که میشد رو کردیم. خب بیا ته تهشم انجام بدیم دیگه. نترس آبم رو نمیریزم تو. اصلا اگه می‌ترسی برم کاندوم بزارم سر کیرم؟
مامان: کاندوم حس لذت رو از بین می‌بره. بعدم بحث من این نیست. بحث من....

لبم رو گذلشتم روی لبش و یه بوسه زدم بهش

من: قربونت برم. اذیتم نکن. اصلا دلت میاد منو از این بهشتت دور نگه داری؟
مامان: از دست تو شاهین. فقط قول بده که آروم میکنی. بدون هیچ فشار اضافی و وحشی بازیم در نمیاری.

دوباره یه بوسه دیگه زدم روی لبش.

من: وای مرسی مامانی.
مامان: اول یکم تف بزن کف دستت و کسم رو بمال و خیسش کن.

دستم رو اوردم جلوی دهنش و گفتم تو خودت تف کن. مامان یه تف گنده انداخت کف دستم و دستم رو بردم جلوی کسش و کف دستم رو گذاشتم روی کسش و شروع کردم به مالیدنش. مامانم کف دستش رو گرفت جلوی دهنم و بهم گفت منم تف کنم. تف کردم و مامانم گردن کیرم رو گرفت و کیرم رو مالید و حسابی خیسش کرد.

مامان: یه مقدار برو پایین تا کیرت درست جلوی کسم باشه.

یکم رفتم پایین. صورتم جلوی گردنش قرار گرفته بود. مامان یکم پاشو داد بالا و خودش رو نزدیک من کشوند روی تخت.
من: مامان یکم پهلوت رو بالا بگیر میخوام دستم رو بکنم زیر پهلوت.
مامان: درد نمیگیره دستت؟
من: نه عزیزم

دستم رو از زیر پهلوش رد کردم و کف دستم رو گداشتم روی کمرش و محکم توی بغلم کشوندمش.

مامان: آماده‌ای؟
من: به شدت

کیرم همینجور کف دست مامان بود. مامان کیرم رو گرفت و منم همزمان یکم پایین تنم رو جلو دادم. حس کردم سر کیرم خورد به کس مامان. به ثانیه نکشید که دور کلاهک کیرم رو حس کردم یه گوشت تنگ و گرم و خیس گرفته. وای باورم نمیشد سر کیرم توی کس مامانه. مامان دستش رو از دور کیرم برداشت و روی کونم گذاشت. آروم و با صدایی پر از عشوه گفت آروم فشار بده تو.
منم دست دیگم رو گذاشتم روی کونش و آروم آروم فشار میدادم تو. مامان از ته دل آه میکشید. دست دیگه مامان زیر گردنم بود. نمیدونم کس مامان خیلی تنگ بود یا کیر من واسش زیادی کلفت بود. هر چی بیشتر از کیرم رو توی کس مامان جا میدادم حس تنگیش بیشتر میشد. کسش خیلی خیلی داغ بود و لزج بود که باعث میشد یکم راحت‌تر کیرم بره توی کس مامان. لبم رو به تخت سینه مامان چسبونده بودم. قدرت باز کردن چشمام رو نداشتم. حس کردم تا آخر کیر 17 سانتیم رو فرو کردم توی کس مامان.

مامان: جوووون چه حس خوبیه.

مامان با ماهیچه‌های کسش کیرم رو بهش فشار میاورد. انگار کیرم داشت توی کسش مکیده میشد

من: آخ جووون مامان بسه بسه نکن. داری میکشیم واقعا.

من فعلا هیچ کاری نمیکردم و از بودن کیرم توی کس مامان لذت می‌بردم. هر لحظه شدت حشرم بیشتر میشد

مامان: خب دیگه نوبت توئه. توی کس مامان تلمبه بزن

لپ کونش رو گرفتم توی دستم و شروع کردم به تلمبه زدن خیلی آروم توی کس مامان. یکم سرم رو خم کردم و یکی دو مک از ممی مامان شیر خوردم و باعث شد موتورم حسابی گرم بشه. بعد چند دقیقه سرعتم رو بیشتر کردم. کس مامان تا اول کار خیلی داغ‌تر و خیس تر شده بود.

مامان: اوففف شاهین یکم تندترش کن.

صداهای آه و ناله مامان هر لحظه بیشتر داشت میشد. اما همچنلن سعی میکرد خودش رو کنترل کنه تا ملینا که کنار تخت بود یه موقع نترسه. مامان پاش رو که یکم بالا داده بود رو خوابوند و مسیر کسش تنگ‌تر شد و لذت کار بیشتر.

مامان: تندتر تندتر. جر بده مامانت رو
من: مامان مامان سکی من. مال خودمی. فقط مال خودمی

مامان دستش رو از روی کونم برداشت و گداشت روی شونم. شونم رو به شدت فشار میداد. منم نا جای ممکن خودم رو به تن لخت و داغش چسبونده بودم. یه جیغ کوچولو زد و کسش به شدت خیس شد. یکم فشار دستش روی شونم کم شد. فهمیدم تونستم ارضاش کنم. خیلی خوشحال بودم در حال کردن موفق به ارضای مامان شدم. سرعتم رو بیشتر کردم. تنگی کسش باعث شد منم به ارضا شدن نزدیک بشم. چندنا تلمبه دیگه زدم و دیگه کارم تموم بود. کشیدم کیرم رو بیرون. لحظه‌ای که می‌خواستم بکشم بیرون مالیدن لبه کسش و دیواره های کسش دور کیرم دیوونم کرد. سر کیرم دیگه اومده بیرون که آبم ریخت روی کس مامان. شانس آوردم کامل در اومده بود. آبم بیشتر دفه قبل بود اما بازم کم بود تا بار اول ارضام.

مامان: بازم بکنش توی کسم. بازم بکنم.
من: چشم مامان خوشگلم. صاف بخواب فقط.

مامان زود صاف و به کمر خوابید.

مامان: زود باش تا نخوابیده.

خوابیدم روی مامان. دوتا دستام رو کنارش ستون کردم. دوتا مک از ممیش شیر خوردم و بعد کیرم رو گرفتم و کردمش توی کس مامان. روی دوتا دستم تکیه داوم و شروع کردم به تلمبه زدن توی کس مامان. اینجوری حالش بیشتر بود. چشمام توی چشمای خمار و مست مامان بود. مامان خیلی خوشگل گوشه لبش رو گاز می‌گرفت تا صداش خیلی در نیاد. اکلش کیرم رو احساس میکردم داره توی کسش می‌خوابه. اما اولش صورتم رو به ممیای لطیفش مالیدم و دور تا دورش رو بوسه زدم و بعد شروع کردم به شیر خوردن. همین شیر خوشمزه مامان دوباره کیرم رو توی کسش سفت کرد.

ماپان: دوس داری کس مامان رو؟ به اندازه کافی تنگ و داغ هست؟
من: وای مامان. روی ابرام. مرسی بهم دادی
مامان: روی ابرا نیستی. روی مامانتی و داری کسش رو میکنی.
من: قربون کس خوشگل مامان خوشگلم برم.
مامان: کامل خودتو بنداز روی مامانی. بیوفت روم و تلمبه بزن. میخوام وزنت رو روی خودم حس کنم

کامل خوابیدم روش و سرم رو گذاشتم روی سینش و تلمبه میزدم. مامان دستاش رو دور سرم حلقه کرده بود. سرم رو سفت توی آغوشش گرفته بود. یکم خسته شده بودم و سرعتم هر لحظه داشت کمتر میشد. مامان فهمید

مامان: تو بخواب زیر من بیام روت.

کیرم رو از کسش درآوردم و من به کمر خوابیدم و مامان دوتا پاش رو دو برم گذاشت. خودش کیرم رو گرفت و کرد توی کسش و نشست روی کیرم. یه آه خیلی خوشگل کشید و شروع کرد به بالا پایین کردن خودش. دستش رو روی کونش می‌کشید. منم با دوتا دستام ممیای گرد مامان رو گرفته بودم و فشارشون میدادم. مامان یه اسپنک زد در کون خودش و یه اوف کشید و سرعتش رو بیشتر کرد. دست راستم رو از روی سینش برداشتم و شروع کردم به مثلث بالای کسش رو مالیدن. بعدش یکم با شصتم شروع کردم به مالیدن چوچول باد کردش.

من: خوبه؟ دوس داری مامانی؟

مامان دیگه توان حرف زدن رو نداشت. فقط بی وقفه آه و اوف میکرد و خودش رو بالا پایین میکرد. کاملا کیرم رو کرده بود توی خودش. گاهی کامل می‌نشست و یه چند ثانیه بی حرکت می‌موند تا کیرم رو توی کسش حس کنه. یه اسپنک دیگه زد در کونش و یه دفه کامل خوابید روم. دستم روی بالای کسش گیر کرد بین شکمش و شکم خودم. دست دیگم رو از زیر سینش برداشتم و کمرش رو گرفتم و توی بغلم فشارش دادم. حس کردم تنش داره می‌لرزه. کسش خیلی داغ کرده بود یه دفه حس کردم کیرم وسط دریاچه آب گرمه. اوف دوباره ارضاش کردم. این ارضاش خیلی جیغ و داد کرد و ملینا رو بیدار کرده بود و داشت گریه میکرد. دستام رو کردم توی موهای مامان و نوازشش میکردم.

من: خوبی؟ دوس داشتی؟ آب کس خوشگلت اومد؟
مامان: عاشقتم شاهین. بهترین لذتی که هیچوقت به مرزشم نرسیده بودم رو بهم دادی. خیلی دوست دارم.

مامان از روم بلند شد و ملینا رو بغل گرفت و پشت به من به پهلو خوابید. منم از پشت چسبیدم بهش. کیرم لای روناش گداشتم. مامانم روناش رو بهم فشار داد.

مامان: جوووون. دوتا عشقای من همزمان توی بغلمن.

ملینا تا توی آغوش مامان قرار گرفت و شروع کرد به شیر خوردن ، آروم گرفت.

مامان: شاهین!!!
من: جون دلم عزیزم؟
مامان: از پشت کیرت رو بکن توی کسم. نکنی توی کونما. کون واسه کردن نیست. واسه فقط انگشت کردن و بوسیدنه.
من: چشم قربونت برم. هیچوقت توی کونت نمیکنم. کونت رو فقط بوس میکنم.

بلند شدم و رفتم پست مامان و سرم رو کردم توی شیار کونش و حسابی لیسش زدم سوراخ کونش رو.

من: آماده‌ای واسه راند آخر؟
مامان: آره عزیز مامان. بدو بیا

به پهلو خوابیدم پشت مامان. مامان حسابی کونش رو قمبل کرد منم دستم رو بردم جلوی دهن مامان و مامانم دوتا تف انداخت کف دستم. کیرم رو حسابی خیس کردم. کیرم رو گرفتم و کردمش توی کسش.

مامان: آههههه. جوووون. بکن مامان جون

دستم رو گذاشتم روی کونش و شروع کردم تلمبه زدن. کیرم تا ته توی کسش نمیرفت. فقط تا نصفه میشد توی این حالت. صورتم رو چسبوندم به موهای خوشبوش و تلمبه میزدم. مامان ملینا رو محکم توی بغلش گرفته بود و خیلی آروم آه و اوف میکرد. دستم رو از روی کونش بردم جلوی کسش و بیشتر خودم رو بهش چسبوندم و شروع کردم به مالیدن چوچولش. ملینا دیگه شیر نمیخورد و مامان خوابوندش کنارش و آروم باهاش حرف میزد

مامان: قربون چشمای ریزت بشم من. اگه بدونی مامانی چه حالی داره با کیر داداشت میکنه. تو هم بهم حال دادی با اون مک زدنای کوچولوت. قربونت برم.

ملینا با دستای کوچیکش میزد به ممیای مامان و سر و صدای نوزادی خودش رو داشت. مامان با دستش سینش رو فشار میداد تا سرش باد کنه.

مامتن: بیا ملینا جونم. بیا با ممی مامان بازی کن.

با این فشار چندتا قطره شیر از ممی مامان ریخت روی صورت ملینا. ملینا از این اتفاق و باد کردن سر سینه مامان خوشش اومده بود و غش کرده بود از خنده و میزد به ممیای مامان. حسابی داشتم چوچوله مامان رو می‌مالیدم و مامان داشت صدای آه و اوفش بیشتر میشد. یه دفه خودش رو سفت گرفت و یه آه کشید و شل کرد. منم داشتم میشدم که کیرم رو کشیدم بیرون. سر کیرم رو زدم به لپ کون مامان و با دوتا بالا پایین کردنش در حد یه قطره از کیرم اومد. اما این بار توی تخمام حس درد رو حس کردم. نه خیلی اما خب حس کردم. یه دفه چشمام سیاهی رفت. محکم چسبیدم به مامان و سرم رو فرو کردم توی موهاش. چشمام رو بستم و باز کردم همه چی اکی بود. فهمیدم هر حال یبالاخره یه پایانی داره. دیگه واسه امروز باید تموم کنم.

من: وای مامان. مرسی. مرسی. عاشقتم
مامان: من ممنونم که برای اولین بار توی عمرم کاری کردی انقدر حال کنم و لذت واقعی رو بفهمم. بهترین مرد قوی دنیایی.

سرم رو بلند کردم و یه بوس کردم سر شونه لختش رو.

مامان: صاف بخواب

صاف خوابیدم و مامان صاف شد. البته پاش روی پای من بود نصف تنش هم روی من تا جای ملینا هم باشه.

من: مامان جون چه حسی داری؟
مامان: هم حس رویایی هم حس خجالت
من: عه خجالت رو بریز دور. من که هنوز فکر میکنم دارم خواب می‌بینم.
مامان: میگم شاهین به تو هم خیلی حال داد؟
من: اصلا قابل توصیف نیست.
مامان: فکر نمیکردم تا این حد باشه. مرسی کم نیاوردی.
من: بچه خودتم. مثل خودت فوق حشری

مامان کیرم رو که دیگه کامل خوابید بود رو انگشتش رو گذاشت سر کیرم.

مامان: عاشق این آب لزجیم که وقتی منیتون میاد بعدش روی سوراخ کیرتون جمع میشه. خیلی باحاله
من: پس حال کن قربونت برم

مامان آروم انگشتش رو روی سوراخم کیرم می‌کشید تا جایی که دیگه سر کیرم خشک شد.

مامان: خب دیگه من پاشم برم یه دوش بگیرم و برم واسه ناهار درست کنم.
من: بیا باهم بریم حموم تا منم برم سر درس خوندن واسه امتحان زبان امروز.
مامان: بله!!! امتحان داری و روز امتحان داری کس میکنی؟ اونم کس مامامت رو؟
من: بابا دیروز خوندم. راحته.
مامان: پاشو پاشو. نمیخواد باهم بریم حموم. باهم بریم دوساعت طول میکشه ظهر. باباتم میاد یه دفه. صبر کن من برم زود یه دوش بگیرم بعدش تو برو.

مامان بلند شد و به دم در اتاق که رسید

من: اوففف. عجب کونی. مال خودمه همش
مامان: زهر مار. مراقبش باش تا بیام

ملینا کنار من بود. مامان رفت توی حموم. رو کردم به ملینا

من: اگه بدونی سکس با مامان چه حالی میده خواهر کوچیکه. ایشالا یه روز بتونی با مامان لز کنی. حیف که کیر نداری تا لذت منو بفهمی. ولی لزم خوبه برات خواهر خوشگل من.

دیگه مامان اومد و منم رفتم. خیلی عجیب بود. دوساعت سکس من و مامان طول کشید. باید خسته و کوفته بودم. اما واسه اون همه شیری که خورده بودم احساس سنگینی داشتم. دلم میخواست بدوم انگار.

وقتی اومدم مامان بهم یه موز داد و بهم یه شکلات داد و گفت بدو برو بخون که اگه خراب کنی من میدونم تو. سکلات رو گرفتم و رفتم پای درس. ذهنم انگار باز شده بود. امتحان مهمی بود و ترم دیگه دیپلم زبانم رو می‌گرفتم. سر ظهر بابا نیومد خونه. به من زنگ زد که میره خونه خواهرش. توی تریپ قهر بود با مامان. بی بخاری خودش رو سر مامان پیادی میکرد. منم از خدا خواسته به مامان گفتم و جفتمون خوشحال رفتیم واسه ناهار خوردن. سر میز همش چشمم روی ممیای مامان بود که یه سوتین صورتی فقط تنش بود و یه شرتک جین تنگ. اینا رو وقتی فهمید بابا نمیاد ظهر رفت پوشید.

مامان: بچه چشماتو درویش کن. کور میشیا. غذاتو بخور و به اماحانت فکر کن.
من: خب این تن خوشگلت هوش رو ازم گرفته
مامان: هول بازی در بیاری میرم پوشیده میکنم تنما.
من: نه نه غلط کردم.

اما نمیشد. تن مامان خیلی خوشگل بود. بعد ناهار وقت نداشتم. باید میرفتم سریع. زود کارامو کردم و رفتم. بهد زبانم باید میرفتم باشگاه. امتحان رو عالی دادم. توی باشگاه برعکس هر روز بودم. شیر مامان انگار انرژی زا بود. یه شیر عسل خالص و پر انرژی. مثل خر انرژی داشتم. حسابی تمرین کردم. موقع برگشتن ترافیکم بود. ساعت 11 رسیدم خونه. در رو که باز کردم دیدم بابا نشسته روی کاناپه و تلویزیون نگاه میکنه و مامانم دیدم بالا تنه لخت نشسته روی یه مبل پشت بابا و داره به ملینا شیر قبل خوابش رو میده. مامان تا منو دید واسه نقش بازی کردن جلوی بابا تیشرتش که کنارش بود رو زود برداشت و انداخت روی خودش. بعد سلام و احوال پرسی و توضیح چرا دیر اومدم رفتم یه دوش بگیرم. وقتی برگشتم دیدم بابا روی کاناپه در حال چرت زدن فوتبال نگاه میکرد و مامانم که پوشیده بود دیگه، روی یه مبل دو نفره نشسته بود و سرش توی گوشی بود. تا منو دید رفت واسم شام بیاره.

مامان: اونجا روی مبل میخوری یا پشت میز؟
من: همینجا میخورم.

دیدم مامان توی یه سینی بشقاب واسه دو نفر آورده. آروم بهش گفتم مگه تو نخوردی؟ و اونم گفت نه منتظر من بوده. دیدم بابا یه چشمش خمار خوابه و یه چشمش به تی وی و فرصت رو مناسب دیدم سریع یه بوس کردم از لبش و گفتم عزیزم مرسی.

ساندویچ مرغ بود. مامان اروم گفت یه تعارف کن به بابات. وقتی اومده شام نخورده.

من: بابا شام میخوری؟
بابا: نه خونه عمت خوردم.
مامان[خیلی خیلی ارکم که فقط من فهمیدم]: کیر پسرم توی عمش

دوتامون آروم خندیدیم و شروع کردیم به خوردن. تموم که شد خواستم ببرم ظرفا رو بشورم که مامان نزاشت و گفت تو بشین. دوتا بشقاب بیشتر نیست. خودم میشورم میام. مامان رفت. منم دیدم بابا که حرف نمیزنه. منم که متنفر از فوتبال. ملینا هم که مامان برده بودش توی اتاقش خوابونده بودش و خواب بود که یکم باهاش بازی کنم. گوشیمم شارژ نداشت و توی شارژ بود. پس بهترین کار این بود برم توی آشپزخونه کنار مامان خوشگلم. رفتم پیشش وایسادم. همون لباسایی که صبح قبل اینکه بفهمه بابا نمیاد تنش بود.‌یه شلوارک آبی و یه تیشرت یقه باز زرد. کلا هم که مامان عتدتش بود همیشه تنگ بپوشه. نه اون تنگ سکسی ولی خب گشادم نبود. خیلی آروم باهم حرف زدیم

مامان: چیه؟ چرا اومدی اینجا؟
من: میخوام کنارت باشم.

اینو گفتم و رفتم سمتش و کف دستم رو گذاشتم روی کونش.

مامان: نکن قربونت برم. بابات هست میفهمه بدبخت میشیما.
من: توی چرته حالیش نیست. بعدم حواسم هست.
مامان: پس یه چشمت بهش باشه
من: چشم
مامان: این چند ساعت نبودی دلم هواتو کرده بود.
من: من که داشتم از دوریت دق میکردم
مامان: شدیم مثل تازه ازدواج کرده ها(با خنده اروم)
من: خب فرض کن باشیم. مامانم که عروس خوشگل خودمم هست. اوففف
مامان: دیوونه(با خنده)

مامان دیگه داشت دستاشو با حوله خشک میکرد.

من: صورتت چه خوشگل و بشّاش شده
مامان: کار تو هست خب. بعد یه حال اساسی توقع چی داری؟ الآن باید بیشتر این ذوق زده باشم. حیف که دست و پام بستست
من: میخوای پس گردن بابا رو بگیرم پرتش کنم بیرون امشب رو یه شب رویایی کنیم؟
مامان: عه بی تربیت. قرار نشد به بابات بی احترامی کنیا.
من: باشه بابا ببخشید.
مامان: بار آخرت باشه ها
من: چشم. حالا میای بغلت کنم؟

مامان برگشت و یه نگاه به بابا کرد. همون لحظه یه دفه صدای خرناس بابا اومد.

مامان: لب نگیریم که حواست به اونطرف باشه. فقط بغل

مامان اومد توی بغلم و سرش رو گذاشت کنار صورتم. منم صورتم سمت بابا بود و حواسم بهش. دست چپم رو گذاشتم روی کون مامان و دست راستمو هم روی کمرش به خودم فشارش دادم. مامان دوتا دستش رو دور گردنم حلقه کرده بود.

مامان: آخیش. دلم هواتو کرده بود. بغل می‌خواستم
من: قربونت برم. همیشه توی بغلم باش
مامان: دیگه از اون حرفای فیلسوفانه نداری؟
من: نه دیگه. مخت رو زدم. مخ مامان خوشگل خودم رو زدم.
مامان: امتحانت خوب بود؟
من: عالی.
مامان: آفرین
من: جایزه میدی؟
مامان: چی میخوای حالا؟
من: امشب بکنمت باز
مامان: دیوونه بابات هستا. بعدم امروز دیگه نه. کلی ارضا شدیم جفتمون. فردا هم تازه نه. پس فردا شاید.
من: من که می‌میرم.
مامان: نه عزیزم. اذیت نکن
من: میرم روی مد فیلسوفانه ها

مامان یکی زد اروم در کونم

مامان: گفتم نه. میام از بغلت بیرونا
من: نه نه. حداقل بیا امشب توی بغلم بخواب
مامان: حالا تا ببینم.
من: چه بوی خوبی میدی مامان
مامان: عطری نزدم که

دماغم رو گداشتم کنار گردن لطیفش و عمیق بوش کشیدم

من: عطر نمیخواد. توی بوی عطری دائمی میدی.
مامان: عزیز من

مامان اروم یه بوسه زد به گردنم

مامان: دستت روی کونمه دوس داری؟
من: عاشق کونتم. یه کون سفت و برجسته
مامان: حواست باشه. دستت رو بکن تو

دستم رو کردم توی شلوارک و شرتش و لپ کونش رو گرفتم. اون دست دیگمم بردم زیر تیشرتش و کمر لختش رو می‌مالیدم.

من: خیلی پوستت نرم و لطیفه.
مامان: دوس داری؟
من: خیلی. عاشق پوست لطیف و لیزتم
مامان: چون همیشه بعد حموم لوسیون میزنم.
من: همیشه بزن پس. خیلی دوس دارم.
بابا: شاهین کجایی بابا؟

انگار منو مامان رو برق گرفتن. زود دستام رو از توی شلوراک و زیر تیشرت مامان خارج کردم و از هم جدا شدیم سریع.

من: اینجام بابا جان. توی آشپزخونم
بابا: میتونی یه بشقاب میوه برام بیاری از یخچال؟
من: آره حتما.
بابا: ببین چیا داریم

من رفتم سر یخچال و مامانم رفت سه تا بشقاب و سه تا کارد آورد.

من: انگور و سیب گلاب و شلیل و موز
بابا: به جز شلیل از اونا برام بیار. دستت درد نکنه
من: خواهش میکنم.

واسه بابا همونا که خواست و واسه خودم و مامتن از همش گذاشتم توی بشقابا و با مامان رفتیم توی سالن. بابا به شدت رئالی بود و می‌خواست به هر قیمتی هست بیدار بمونه و ببینه چی میشه بازی. من و مامان هم تقریبا پشت سر بالا نشستیم روی مبل دونفره کنار هم. من با اینکه خیلی ترسیدم از اینکه بابا صدام زد اما حال خوبی داشتم در چند متری بابا داشتم کون مامان رو می‌مالیدم. مامان بهم گفت خودم برات پوست میگیرم و سیپ قاچ میکنم. دوباره خواستم این حس دیوونه کننده رو تجربه کنم. پشتم رو زدم به پستی مبل و صاف نشستم. کون مامان یکم تا آخر مبل فاصله داشت. دست راستم رو گذاشتم روی کونش. یه دفه مامان انگار بهش شک دادم زود صاف شد و گفت نکن دیوونه.
من: حواسش نیست. من خودم حواسم هست.

بازی پر استرسی بود و حالا هم بابا غرق فوتبال بود و سرگرم میوه خوردن و اصلا حواسش به ما نبود.

مامان: تو رو خدا پس حواست باشه. بدبختمون نکنی

من با چشمک بهش گفتم باشه تا زیاد حرف نزنم. دستم رو از روی کونش برداشتم و این بار کردمش توی شلوارک و شرتش. انگشتم رو رسوندم به سوراخ کونش و شروع کردم به مالیدن سوراخ کونش. بشقاب میوم آماده بود و مامان گداشت روی پام. خودش رو بیشتر بهم چسبوند و خودشم صاف نشست و آروم گفت حواست باشه فقط. دوتامون میومون تموم شد. مامان بشقاب میوه من و خودش رو گداشت روی میز کنار مبل و صاف نشست و یه دفه دستش رو کرد توی شرت و شلوارک من و کیرم که شق شده بود رو گرفت توی دستش و یکم فشارش داد. یه نگاش کردم دیدم یه برق خوشگلی توی چشماشه. آروم گفت بچه دیوونه یه مامان دیوونه هم داره. چون صاف نشسته بود نمیشد خیلی با انگشتم روی سوراخ کونش مانور بدم و فقط انگشتم روی سوراخش بود و با شصتم لپ کونش رو نوازش میدادم. اما مامان حسابی داشت با کیرم حال میکرد. این بار بلند ازم پرسید

مامان: گوشیت کجاست؟
من: توی شارژه توی اتاقم.
مامان: میای با گوشی من بازی؟
من: باشه

مامان گوشیش که روی میز کنار مبل بود رو برداشت و رفت توی قسمت پیاماش و دیدم داره تایپ میکنه. بعد گوشی رو داد دستم. دیدم نوشته. همین حالا که باید گوشیت باشه نیست. نمیخوامم از پیشم بری تا بیاریش. خیلی حال میده پیش بابات دست توی کونمه

منم براش نوشتم انقدر دوسم داری که حاظر نیستی یه لحظه هم برم؟ آره به منم خیلی داره حال میده. استرس خوب و باحالی داره. گوشی رو دادمش.

مامان دوباره بهم داد و نوشته بود دلم میخواد ازت لب بگیرم. به نظرت میشه؟ بابا میوش تمومه. صداش نمیاد. نمیدونم چرت میزنه یا داره تلویزیون نگاه میکنه

براش نوشتم مهم نیست. مهم اینه که منم دلم طعم شیرین لبات رو میخواد. اونم روش اینوره. بیا فقط چند ثانیه و خیلی کوتاه. بهش دادم

مامان خوندش و نگام کرد. منم نگاش کردم. لبم رو تکون دادم که بیا. صورتامون زود بهم نزدیک شد. مامان لبش رو غنچه کرد و در حد چند ثانیه لبامون روی هم قرار گرفت و من لبای غنچه شده مامان رو بوسیدم و از هم جدا شدیم. مامان برام نوشت که آخ جووون. خیلی خوب بود. قربون کیرت برم که داره توی دستم نبض میزنه. کسم رو میخواد؟

تا خواست گوشی رو به بده

بابا: شاهین توی خونه تخمه داریم؟

ایستادن قلب و نفس خودم و مامان رو حس کردم قشنگ. زود دستامون رو از هم جدا کردیم

من: فکر کنم داشته باشیم.
بابا: میری بی زحمت یکم برام بیاری؟
من: آره

وقتی خواستم پاشم برم به سمت مامان چرخیدم و لبم رو گداشتم روی لبش و یه بوس کردمش زود و رفتم سمت آشپزخونه. یه کاسه تخمه واسه بابا آوردم و گذاشتم جلوش و دوباره رفتم پیش مامان نشستم. گوشی رو ازش گرفتم و پیام رو خوندم

نوشتم آره که کس خوشگل مامانش رو میخواد.
ای وای یادم رفت برم گوشیم رو بیارم. ولی بیخیال همینجوری بهتره. راستی دقیقه 78 بازی هست. حواست باشه. بهش دادم

مامان خوندش و برام نوشت و بهم داد. نوشته بود. امشب که کردن اصلا. اما من و تو کلا عادت داریم دیر بخوابیم. الآن پاشیم بتبات شک میکنه. از طرفیم بزار فوتبال تموم بشه. من که نمیرم پیشش. اینجا روی مبل می‌خوابم. تو هم یکم پیشم باش و بعد برو بخواب. تا صبح پیشت بیام توی تختت بخوابم بابات یه چیزی میگه قطعا. صبح که رفتش میام پیشت باز. ولی همچنان کردن تا پسفردا نیست توی کارمون.

گوشی رو بهم داد و براش نوشتم خیلی بدی.

گوشی رو ازم گرفت و خاموشش کرد. دست راستم رو گرفت و از روی شلوارکش گداشتش روی کسش. خودشم دستش رو از روی شلوار گذاشت روی کیرم. آروم داشتیم همو می‌مالیدیم. من چشمم به تلویزیون بود. مامانم سرش رو خوابوند روی شونم. داور بازی سه دقیقه وقت اضافه بیشتر نداد. دو دقیقش که رفت به مامان که چشماش رو بسته بود و توی حال خوشی بود اشاره کردم. مامان زود خودش دو جمع جور کرد و گوشیش رو اورد و رفت توی یه بازی الکی و گرفتش جلوی خودم و خودش. داور تا سوت پایان رو زد بابا نفهمید چجور پاشه. رفت دستشویی و یه شب بخیر همینجوری گفت و فقطم از من جواب شنید و رفت خوابید. هنوز سرش به بالشت نرسیده بود که من و مامان لبامون روی هم قرار گرفت و شروع کردیم حسابی لبای همو خوردن. شاید 5 دقیقه فقط داشتیم از هم لب می‌گرفتیم.

من: اینجا نمیشه. بیا بریم توی اتاق من کارتم دارم. بعدش تو بیا اینجا
مامان: کردن نباشه ها
من: چشم قول میدم.

تلویزیون رو خاموش کردیم و رفتیم تو اتاق من. مامان رفت روی تختم خوابید. من رفتم سر کیفم و گردنبندی که سر راه واسه مامان کادو خریده بودم رو در اوردم و اومدم پیشش روی تخت نشستم.

من: ببخشید که پولم به طلاش نرسید. فعلا اینو ازم قبول کن بهترین مامان دنیا
مامان: وای عزیزم. چرا زحمت کشیدی. با پولات واسه خودت چی بخر. من چرا؟
من: چون تو عشق منی. بعدم واسه تشکر از اینکه گداشتی بکمنت این کمترین کاره

مامان زود دسناشو دور گردنم حلقه کرد و لپم رو بوس کرد و صورتش رو چسبوند به صورتم.

مامان: قربون پسر با محبتم بشم که قدر منو میدونه.
من: سرت رو بگیر بندازم گردنت.

انداختم گردنش. مامان پلاکش رو توی نور چراغ خواب آباژوری کنار تختم گرفت.

مامان: خیلی خوشگلخ. عجب پسر با سلیقه‌ای دارم من.

دوباره بغلم گرفت و بهم لب داد. همینجور که لبامون توی هم بود دراز کشیدیم و خوابیدیم.

من: لبات خیلی شیرینه
مامان: مرسی عزیزم. میگم تو تاحالا دوست دختر نداشتی؟
من: نه هیچوقت
مامان: چرا؟
من: همیشه ترس داشتم اگه به یه دختر پیشنهاد بدم کولی بازی در بیاره و آبروم بره
مامان: تاحالا دختریم بوده دلت رو ببره؟
من: راستشو بخوای نه. جز یه نفر
مامان: کی؟
من: خودت. از وقتی بچه بودم عاشقت شدم. بیشتر عشق پسر به مامانش.
مامان: چرا؟
من: چون به بلوغ که رسیدم دیدم هیچکس به زیبایی تو نیست. هیچکس نمیتونه منو به وجد بیاره.
مامان: عاشقتم عزیزم. بغلم کن و فشار بده مامانت رو

صاف خوابیدم و مامان رو کشوندم روی خودم. کونش رو از روی شلوار نوازش میکردم. داشت خوابم می‌گرفت. از صبح تاحالا خیلی خسته شده بودم. مامانم انگار داشت خوابش میگرفت.

مامان: عزیزم من خوابم گرفته. تو هم خوابت گرفته؟
من: آره. میشه پیشم بخوابی؟
مامان: صبح بابات بیدار شد و دید توی بعلتم نابودمون میکنه. صبح که رفتش میام توی بغلت.
من: قول میدی رابطمون ابدی باشه؟
مامان: تا وقتی واست تکراری نشم آره عزیز مامان
من: آدم عشقش تکراری نمیشه.

مامان دوباره بهم لب داد و کلی گردن همدیگه رو بوس کردیم و شب بخیر گفتیم و مامان رعتش. از بوی عطر سکسی تن مامان زود خوابم برد.

الان دو ماهه از اولین سکسمون گذشته. روز به روز رابطه من و مامان سکسی تر و عاشقانه تر قبل میشه. مامان کمتر به بابا گیر میده. حتی اصلا دیگه پاپیچ نمیشه که بکنتش. بابا هم از خدا خواسته. نمیدونم این مرد چرا انقدر کون گشاده. جدیدا زورش میاد کونشم بخارونه حتی. مامان میدونه یه عاشق داره که تا دو ساعت سکس بی وقفه باهاش میکنه و کم نمیاره. منم شیر عسل ممی های مامان کار خودش رو کرد. دارم به ارزوم میرسم. یه بدن حجیم عضلانی با شکمی شش تیکه. مامانم باشگاه رو ا جدیت شروع کرده و اندامش خوردنی تر همیشه داره میشه.
پایان

داستان بعدی (قاچاقچی2) هست. سعی میکنم زود بنویسمش.تا اون موقع یه دورم قاچاقچی1 رو بخونید.
منتظر کامنتا هسم. امیدوارم شیر عسل رو دوست داشته باشید
     
  

 
SH_F
نمیدونم چطوری تشکرکنم شایان جان! خیلی وقت بود تو کف بودیم، هر روز چند بار این صفحه رو ریفرش میکردم که شاید برگشته باشی. تو این مدت من یکی که هر کدوم از داستاناتو چندین بار خوندم، مخصوصا برف گرم، مرحله نهایی و حق طبیعی. این یکی رو هم که گفتی چند پارتش کنیم دوبار یه سره خوندم! عالی بود. بی صبرانه منتظر داستانای بعدیت هستم. امیدوارم مشکلت حل بشه. بازم ممنون شایان جان
     
  
مرد

 
Chanel
ممنون chanel جان و لطف دارید شما.
بی صبرانه منتظر نظر شما راجع به شیرعسل هم هستم

فقط این قاچاقچی رو اگه کسی حوصلش نیست نمیخواد بخونید. قاچاقچی سریالی نیست. مثل فیلمای چند قسمتی دیدین ، هر قسمت تمومه. فقط یه خورده داستان میره واسه قسمت بعد. حالا چیزایی که نیاز بود از قبل رو میگم
امیدوارم زود وقت کنم بنویسمش
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn

 
SH_F
شیرین عسل که خیلی خوب بود، دوبار یه سره خوندمش. اصلا نمیشد بذاریش برا بعد. بخوام خیلی کلی بگم، اون سه تا داستانی که گفتم رو به خاطر اینکه با شیب ملایم تری به سکس کشیده شد بیشتر دوست دارم! ولی همه رو بارها خوندم، هلن کونم‌ رو‌ هم دوست داشتم. میدونی نمیشه یکی رو بینشون انتخاب کرد، چون هم آنال رو دوست داریم هم پاشیدن تو کس 😉! این شیرین عسلم این تیکش خیلی باحال بود:
بله!!! امتحان داری و روز امتحان داری کس میکنی؟ اونم کس مامامت رو؟
اگه جمله رو با چشمم روشن شروع میکردی خیلی جالب میشد 😆
فقط کاش اون بچه تو سکس دخالت داده نمیشد. دمت گرم. منتظریم رفیق
     
  
مرد

 
SH_F
به به. خیلی خوشحالم که بالاخره اومدی و این تاپیک رو از خاک خوردن نجات دادی. خوشحالم که شیر عسل رو نوشتی و مثل فاحشه به دیار کنسل شدن نپیوست.

داستان شیر عسل از خیلی جهات به شدت عالی بود. اما در کمال احترام یک انتقاد خیلی تند ازت دارم. این داستان داشت میرفت تا مثل مرحله نهایی و هلن کون و تجاوزی تلخ با سرانجام شیرین یک داستان فوق‌العاده بشه. خصوصا با اون سکس خیلی درجه یکش. اما با اومدن و دخالت اون بچه کوچیک شیرخوار در سکس خیلی ببخشید و زد داستان رو نابود کرد.
دوست عزیزم حتی توی پورن هابم اسم بچه رو سرچ کنی یزی نمیاره. به نظرم خیلی کار بد و کثیفی بود که بچه کوچیک رو اونم شیرخوار قاطی سکس کنی. درسته کودک آزاری صورت نگرفت. اما من (از نظر خودم) یک هدف پشت این داستان بود واسه ماده سازی برای داستانای بعد که بحث کودک آزاری رسما بیاد قاطی داستان.
فقط امیدوارم همچین چیزی نباشه که امیدم ازت نامید میشه. چون سکس با بچه کوچیک از اونجایی که ا ن چیزی حالیش نیست کودک آزاریه و توی هیچ فانتزی به نظرم حتی جاهم نداره
بی صبراته منتظر قاچاقچی 2 هستم. قسمت اولش که رسما مثل یه فیلنامه بود. امیدوارم اینم همین باشه.
     
  
مرد

 
SH_F
شایان خان خیلی خوشحالم که برگشتی. با اینکه کلی ایده و فانتزی توی ذهنمه ولی به قدری از برگشتنت خوشحالم به خودم اجازه نمیدم بیان کنم تا هر چیزی که در ذهنت هست سیر طبیعی خودش رو طی کنه. ارادت
     
  
مرد

 
SH_F

ضمنا این داستان آخرتون هن خیلی عالی بود
     
  
مرد

 
عالی بود
     
  
مرد

 
Chanel
ممنون دوست عزیز و خوشحالم این داستانم دوست داشتید. حق با شماست شاید واقعا اشتباه بود دخالت دادن اون بچه

Big_Glory
ممنون از نظر و انتقاد شما. نه واقعا من اصلا قصد اینکه داستان کودک آزاری باشه یا به نوعی رواجش بده رو ندارم. چون به نظرم زیر شاخه bdsm هست و من علاقه‌ای بهش ندارم. اینجا هم کسی به بچه آسیبی نمیزنه. مامانه صرفا دکست داره موقع سکس بچه سینش رو بخوره. کلا دوست داره وقتی کسی سینش رو میخوره بالاتنش خصوصا لخت باشه و همزمان خودش رو هم با مالیدن تحریک کنه. وگرنه آسیبی به بچه نمیزنه

Mganso

کم پیدا بودی دوست عزیز. خوشحالم که شما هم برگشتین. مرسی از نظرتون و ممنون که این داستان شیر عسل رو دوست داشتید

Cvbnm
ممنون از نظرتون و خوشحالم دوست داشتید
     
  

 
SH_F
شایان جان یه درخواست دیگه دارم اگه برات ممکن باشه. حالا که قراره ادامه قاچاقچی رو بنویسی ممکنه ادامه حق طبیعی رو هم بنویسی. آخه داستان به جاهای خوبش رسیده بود و مامانه قربونش برم قرار بود بیاد هر هفته به پسرش کس بده. البته اینقد داستان خوب بود که خودمم شک دارم چنین درخواستی کنم میترسم مثل قسمت اولش نشه. ولی اون عالی بود، اروتیک متوسط بود و مرحله به مرحله پیش رفت تا به سکس کشیده شد. به سکسم که کشید اول با مالیدن شیار کس روی کیر پسره بود و بعد سکس کامل. ولی تا یه لیوان آب تو کس این مامانه پاشیده نشه ما راضی نمیشیم 😉 🫡
     
  
صفحه  صفحه 127 از 149:  « پیشین  1  ...  126  127  128  ...  148  149  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA