انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 134 از 149:  « پیشین  1  ...  133  134  135  ...  148  149  پسین »

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم


مرد

 
Mganso
نمیدوم حذف شده یا نه. اما این اکانت من با اونی که قبلا داشتم فرق داره. ا ن قبلی رو سایت نابود کرد. من با این اکانت قابلیت پیام خصوصی دادن ندارم و نمیتونمم مال کسایی که برام می‌فرستن رو بخونم

KhaharKhah
خیلی هم خوب. منتظر داستانای شما هم هستم. امیدوارم موفق باشید. همچنین منتظر نظرات شما راجع با داستانای خودم

tooopoooli
ممنون از نظر شما

kianmehr48
ممنون از نظر شما دوست عزیز و خوشحالم داستانای من رو دوست دارید
     
  
مرد

 
sooo
ممنون از شما دوست عزیز. شما همیشه به من لطف دارید. متاسفانه کانالم خیلی ممبر نگرفته تا حالا. همین که شما عضو شدید ک دنیا ممنون

دوستان اینو یک بار کامل توضیح بدم خدمتتون.
من هرگز به هیچ عنوان نمیتونم نوع دیگه از محارم مثل برادر و خواهر و پدر و دختر و ... رو بنویسم.
چون خودم خواهری هرگز نداشتم و اصلا تصورشم نمیتونم کنم و واقعا علاقه هم ندارم. نهایت چیزی که بتونم بنویسم لز هست. اونم چون لز رو خودم دوست دارم و گاها نگاه میکنم
نوع دیگه محارم امیدوارم نویسنده‌های دیگه پیدا بشه.
قطعا ممکنه روزی من داستانی بنویسم که برادره حالا یه دستی هم بکشه به خواهرش. اما اینکه موصوع کلا سکس برادر و خواهر باشه محاله. صرفا برای یک داستان شاید یه زمان خواهری بیارم توی داستان. قطعا هم منتظر همچین چیزی باشید. اما تهش میرسه به سکس با مامان.

کلا کسی که چیزی رو تجربه نکرده خیلی باید نویشنده خوبی باشه که بتونه تصورش کنه و منم نیستم.
     
  
مرد

 
أه، مگه میشه آدم تااین حد بیسواد باشه
لعنتی
     
  
↓ Advertisement ↓

 
SH_F
درود شایان جان. مرسی که هستی و همچنان برامون مینویسی. من که قبلا چندبار داستانای مورد علاقمو از میان داستانات گفتم. داستان آقا گرگه و حبه انگورم قسمت دومشم خیلی خوب بود فقط نمیدونم چرا وسط داستان کس به کص تغییر پیدا کرد 😄. جبران اشتباهم خیلی اروتیک بود فقط حیف که آخراش فک کنم خسته شدی و کس کردن رو دیگه ننوشتی 😄. از اینکه نوشتی به بعضی از داستانایی که بارها خوندمشون حسی نداری هم تجب کردم 😁. حسابی داری فداکاری میکنی پس. دست مریزاد. فقط یه نکته ای که هست با اینکه سعی کردم دیگه داستان ها رو نقد نکنم تا نویسنده ها دلسرد ولی یه چیزی هست که گفتنش به نظر ضروری میاد. اینکه برخلاف نظر بقیه دوستان من با اینکه بخوای با حرف و استدلال یا اصرار زیاد یا بلکمیل مخ مامانه رو بزنی مخالفم. مامانه خودش باید کم کم پا بده. یعنی مثلا اگه از شیرعسل تمام اون استدلالا رو حذف کنی تقریبا داستان دست نمیخوره و تقریبا طبیعی به نظر میاد. اگه دیده باشی الکس آدامز که فیلماش محبوب ترینا تو ژانر محارمن، یه سایت داره به نام «مام کامز فرست» همینجور که از اسم سایت پیداست اغلب مامانه خودش میخاره و پا میده. نه اینکه راحت پا بده نه اینکه حرفی از استدلال و بلکمیل و اجبار و حتی نزدیک شدن به تجاوز بیاد وسط. اینجوری اروتیک تر و لذت بخش تر میشه. بازم ممنونم
     
  

 
یک پیامم به دوست عزیزمون Sinatra. داستانای مامانی که نوشتی واقعا عالی هستن و من مامان شکوفه، مستی، مامان بی ملاحظه، مامان کون گنده و چهره متفاوت مامان رو هرکدوم چندین بار خوندم و این روزا بیشتر. کاش برگردی و بازم برامون بنویسی. به شدت دلتنگ داستانات هستیم.
     
  
مرد

 
SH_F:
نمیدوم حذف شده یا نه. اما این اکانت من با اونی که قبلا داشتم فرق داره. ا ن قبلی رو سایت نابود کرد. من با این اکانت قابلیت پیام خصوصی دادن ندارم و نمیتونمم مال کسایی که برام می‌فرستن رو بخونم

آقا چه حیف که نمیشه خصوصی بخونی. چرا؟ خودت اینجوری خواستی؟ هیچ راهی نداره؟. چون یه پیام براتون داده بودم.
     
  
مرد

 
Chanel
SH_F
منم موافقم اینکه داستان اروم پیش بره با عشق بازی نه اجبار کردن و سوءاستفاده از رابطه مادر پسری و احساسات مادری مثل شروع رابطه هلن کون که مادر خودش هم راضی بود و تو شهر بازی اروم شروع شد. به نظر من زیباترین قسمت های داستان همین شکل گیری رابطه است تا شروع سکس. استرس و هیجانی که داره قشنگش میکنه که طولانی تر باشه بهتره. و پیشنهاد من اینه که کل خانواده کنار هم باشن نه اینکه رابطه مادر و پسر رابطه مادر رو با پدر خراب بکنه همین هیجان داستان رو بالاتر میبره که در حضور پدر، مادر و پسر عشق بازی و شیطنت کنن.
هر چند خواسته های ما زیاد و اینکه بخواهیم نویسنده که الان فقط شایان رو داریم همه رو تو داستان بذاره واقعا سخت.
     
  
مرد

 
کون دختر برادرم مهدیه جونم

1396/06/1

من به فیلم و سریال امریکایی و خیلی علاقه دارم داداش بزرگم که کارش جوری که بیشتر خونه نیست خیلی وقتا شبا هم من می رفتم خونشون بخوابم خونشون هم از ما چند تا کوچه اون طرفه و دختربزرگش که حدودا 18 سالش است ، و ازمن 12سال کوچکتره اتفاقا اون هم سریال باز هست و عاشق سریال های امریکایست منم هر موقع یه سریال جدید بیاد به بازار پیدا میکنم میرم باهاش نگاه کنم خیلی وقت ها میرم خونه شون و سریال ها را با دختر داداشم می بینیم
از دختر داداشم بگم اسمش مهدیه هست و قد 165 کمر باریک سینه 75 کون برجسته و پوستی سفید و نرم و
خودم که کمال 30 قدم 177بدن تو پری دارم با یه کیر ۱۶ سانتی کلفت خوب بقیه ماجرا اینکه من یه روز یه سریال جدید پیدا کردم رفتم خونه داداشم به مهدیه گفتم کجا ببینیم گفت بریم تو اتاق من با کامپیوتر ببینیم بعد تموم شدن ذخیرش کن تو کامپیوترم و کامپیوترشون داخل اتاق خوابه ومعمولا موقع تماشای فیلم و سریال من پایین میشینم و دختر داداشم روی تخت دراز می کشید... تا اینکه یکروز که رفته بودم بعد نیم ساعت زنداداشم اومد گفت میرم یه سر به خونه مامانم بزنم و بیام خداحافظی کر و رفت و پشت سرش مهدیه دختر داداشم از اتاق بیرون رفت و من فکر کردم که اون هم رفته به همین خاطر همین رفتم روی تخت و تا بقیه فیلمم را تماشا کنم یه وقت دیدم در باز شد و دختر داداشم به اتاق برگشت، خیلی معمولی اون هم امد روی تخت جلوی من در حالیکه پشتش به من بود ، روی تخت لم داد و مشغول تماشای فیلم شد... خواستم یک لحظه با کیبورد کامپیوتر ور برم و چند سانتی جلوتر امدم و نا خداگاه کیرم به کونش چسبید و من هم دیگه عقب نرفتم حتی از روی شلوار هم میشه نرمی کون مهدیه رو به راحتی حس کرد و کیر منم هم راست شد سعی کردم بی تفاوت خودم را نشان دهم ولی متوجه شدم مهدیه هم یک مقدار خودش سمت عقب کشید دیدم اون هم داره خودشو بهم می ماله بعد یه جای فیلم که چند لحظه لب خوری اینا داشت رسید منم از فرصت استفاده کردم به مهدیه گفتم خوش بحالشون هم پول میگیرن بخاطره بازیگریشون هم حسابی حال میکنن که دیدم مهدیه هم خندید و چیزی نگفت و دوباره رفت بیرون و چند لحظه ای دیگه وبرگشت دوباره روی تخت لم داد درحالیکه من سعی می کردم هنوز خودم را عادی نشان بدم که متوجه شدم مهدیه وقتی رفت بیرون از اتاق و دوباره برگشت جلوی من روی تخت دراز کشید دیدم ،به جای شلوار با دامن جلوی من دراز کشیده دوباره به هم چسبیدیم و دل و زدم به دریا و یکی از دستام را ابتدا روی شانه ش و اون یکی دستم را زیر لباسش بردم و شروع به مالاندن بدنش و سینه های خوشمزش کردم که دیدم با چشمانی خمارو پر شهوت سمت من برگشت فوری شروع به خوردن گردنش کردم که دیدم صداش هم داره درمیاد تند تند نفس میکشه! و هی با دستش سرم را نوازش میکرد لبهام را اوردم پایین و شروع کردم به خوردن ناف و شکمش روناش بهش گفتم میخواهی یه حال اساسی بکنی یا نه؟ روش نشد جواب بده دامنش دادم بالا و شروع کردم لای پاهاش را خوردن خواستم شورتش را پایین بکشم که نزاشت دیدم هم خجالت میکشه هم می ترسه گفتم میخوام برات بخورم و به زبانم اشاره کردم و گفتم نترس زبان پرده را پاره نمی کنه سرم را کردم زیر دامن و ارام شورتش را کشیدم پایین و شروع کردم به خوردن کوس کوچولو و ابدارش ارام شورتش را کلا از پاش در اوردم سپس به پهلوش خوابوندمش و رفتم پشتش و گفتم چطوری و چه مدلی دوست داری؟ گفت چیو چطوری و چه مدلی ؟ دیدم یا نمیدونه یا کوچه علی چپه! کرم نرم کننده ای که بغل تخت بود را برداشتم و کمی به سر کیرم مالیدم و کمی در کونش مالیدم که یک هویی گفت : از کووووووون؟؟ گفتم نترس گفت نمی تونم، عمو!!! گفتم نترس بهت قول میدم دردی حس نکنی و عاشق این کار بشی وحال دیوونه میشی بعد با انگشتم با سوراخ کونش کمی ور رفتم و مالیدمش بعد یواش یواش انگشتمو کردم تو کونش و نگاه داشتم تا برا خودش جا باز کنه بعد یه کمی با انگشتم جلو عقب کردم و ارام ارام کیرم را در کونش مالوندم و یواش یواش شروع به فشار دادن کیرم تو کون نازش کردم خیلی می ترسید حدود سه دقیقه طول کشید تا سرش رفت تو سوراخ کونش که دیدم بدنش عرق سردی کرد و چند لحظه بعد که ارام ارام شروع به تلمبه زدن کردم، درد اون هم شروع شد اخه اولین بارش بود کیرو تو کونش حس میکرد و هی التماس می کرد که دیگه بیشتر فشار ندم من هم ارام ارام فشار را بیشتر می کردم و اه و ناله اون هم هی بیشتر میشد تامیخواستم ارضآ بشم گفتم مهدیه جونم عشقم ابم داره میاد کجا خالی کنم که گفت هر جا عمو جونم دوست داره که منم به یه فشار محکم بهش قفل شدم و تمام کیرمو کردم تو کونش و ابمو تا اخرین قطره ریختم تو کون نازش و خالی شدم و فوری دوید رفت سمت دستشویی وقتی از دستشویی برگشت گفت عمو کونم درد میکنه که گفتم دو سه دفعه اول اذیت میشی، بهت قول میدم از کوس بیشتر بهت حال بده تا حالا

چندین بار کردمش دفعه اخری قرص و کرم سفت کننده کمر خوردم و مالیدم واقعا یک ساعت تلمبه زدم و تونستم از سوراخ کون تنگ خوشگلشو و گشاد کنم ! جالب اینجاست که دیگه بهم عمو کم میگه بیشتر عشقم و نفسم صدام میکنه همیشه هم در ارتباطیم و پیام رد و بدل میکنیم یه شب بهم پیام داد عمو ای کاش میشد باهم ازدواج کنیم که گفتم نمیشه گفت بهت قول میدم ازدواج کردم ازت حامله بشم و یه یادگاری ازت داشته باشم تو بهترین عموی دنیای که نذاشتی بخاطره سکس و هوس تن به غریبه ها بدم بدبخت بشم ..

شاید خیلی از دوستان این داستان منو باور نکن و فکر کنن دروغ میگم اما من نیازی به باور کردن کسی ندارم من حقیقت و گفتم هیچ وقت هم ما دوتا از کاری که کردیم پشیمون نیستیم
مهدیه همیشه بهم میگه عمو اگه تو نبودی بخاطره همین سکس معلوم نبود من با چه کسانی طرف میشدم و چه بلاهای سرم اومده بود همون طور که همکلاسیش با یه پسر دوست میشه و پسره دعوتش میکنه خونشون بعد دختره میبینه پسر تنها نیست و چند نفر میریزن سرشو هم میکننش هم ازش فیلم میگیرن که هر موقع اونا خواست بره پیششون

از تبریز کسی مثل من بود مثل من همچین حسی داشت بیاد اشنا بشیم
گی دوطرفه واقعی میخوام از تبریز زیر ۳۵ سال
     
  
مرد

 
extract5069
شما که باسوادی پس وقتت رو پای داستان‌های من نزار
Chanel
ممنون از نظر شما
اینکه کس به کص تغییر پیدا کرد به نظرم کص حس بهتری میده
جبران اشتباه نه کلا دوست داشتم آخرش رو اینجور تموم کنم و فقط آنال باشه
اینکه همه داستانا مثلا مثل هلن کون مامانه هم راضی باشه و استدلال مثل شیر عسل نباشه داخلش به نظرم همگی یکنواخت و تکراری میشه. حالا در داستان آیندم چشم. مامانه هم خودش راضیه. فقط خیلی رو نمیده بچه پر رو نشه

Mganso
نه دست من نیست. من اون اکانتی که قبل داشتم رو سایت بن کرد. بعد اون جریان که دوباره اکانت ساختم تنها قابلیتی که داره اینه که چیزی که می‌نویسم بدون در انتضار رفتن منتشر میشه. همین
sooo
پس منتظر داستان بعد باشید دوست عزیز

turkoglan041
درود به شما که بالاخره یکی پیدا شد داستان نوشت جز من.‌ امیدوارم موفق باشید و ادامه بدین

داستان جنون پنجشنبه عصر همین هفته
فقط بگم که فتیش داره بعد مدتا فتیشی نوشتم

داستان بعدی همون چیزی هست که شما میخواید
     
  ویرایش شده توسط: SH_F   
مرد

 
SH_F:
Mganso
نه دست من نیست. من اون اکانتی که قبل داشتم رو سایت بن کرد. بعد اون جریان که دوباره اکانت ساختم تنها قابلیتی که داره اینه که چیزی که می‌نویسم بدون در انتضار رفتن منتشر میشه. همین

آهان که این طور . کاش واقعا یه راه ارتباطی وجود داشت که البته میدونم سخته.چون پیام نسبتا مفصلی براتون نوشتم
     
  
صفحه  صفحه 134 از 149:  « پیشین  1  ...  133  134  135  ...  148  149  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA