انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 142 از 149:  « پیشین  1  ...  141  142  143  ...  148  149  پسین »

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم


مرد

 
SH_F

دلنوشته:
شایان خان عزیز هنوز هیچ کدوم از دو تا داستان آخرت رو فرصت نکردم بخونم. ندید میگم عالیه. همون طور که اشاره کردم این بیشتر یک دلنوشته و درد دل هست. اول اینکه ممنون از تذکری که دادی. این داستان غمگین رو میذارم در آینده خیلی دور میخونم که حال دلم بهتر باشه و به گذشته لبخند بزنم. چون من برعکس دوستمون وقتی غمگین هستم داستان یا فیلم غمگین حالمو بدتر میکنه. اگرچه توصیف ایشون هم بسیار زیبا بود که باعث میشه بغض آدم بترکه و شاید باعث سبک شدن میشه.
شاید از دید افراد جامعه مایی که داخل چنین تاپیکی پرسه میزنیم آدمای نرمالی نیستیم. ولی این حقیقت ماجرا نیست. مثلا خود شما. با اینکه من اصلا نمیشناسمتون مطمئنم با این درجه از احساسات خیر شما تا حالا به خیلیا رسیده و این ممکنه در مورد خیلی از دوستان دیگه هم صدق کنه. اتفاقا ما باید از شما تشکر کنیم که در این روزهای سخت تلخ احساستو با ما شریک میشی.
هممون برای هم دعا کنیم که توی این دوران پر از غم حداقل یه دونه شادی سهم هر کدوممون بشه. ببخشید پرحرفی کردم. احتمالا از لحن صحبتم مشخصه که حال این روزام مثل خودته و شاید خیلیای دیگه.
برای تمام عزیزان آرزوهای خوب دارم و امیدوارم به هر آن چه استحقاقشو دارید برسید.
     
  
مرد

 
mami10
ممنون از شما

Big_Glory
سلام. ممنون از شما. کاش راجع به خاطره سوگند کامنت نداده بودین. اما پاسخ شما خیر هست
     
  
مرد

 
Mganso

سلام خدمت شما. البته من کوچیکتر از اونیم که بخوام کسی رو نصیحت کنم اما به عنوان یه توصیه از من پذیرا باشید. یکی از بهترین امتیازات انسان در کنار هزاران امتیازش ، گریه کردن هست. متاسفانه در فرهنگ مسخره ما گاهی اشک ریختن تنها به زن اختصاص داده میشه و برای مرد زشت دونسته میشه. این اشتباهه. گریه آدم رو سبک میکنه و بعد گریه میتونی سخت‌ترین تصمیمات رو راحت بگیری. مثلا من خودم نفرت و کینه همیشه برام سخت بود. اصلا بلدش نبودم. اما حالا....

البته من قصد نداشتم و ندارم با داستان سوگند حال کسی رو خراب کنم. همونطور که یک خواننده که آهنگ غمگین میخونه یا یک کارگردان که فیلمی درام و غمگین میسازه قصدش این نیست. صرفا خواستم ساده‌ترین شکل عشق که یک طرفه بود رو بگم.

ولی خب امبیدوارم داستان محافظ رو بخونید و مدت زیادی سرگرمتون کنه. چون طولانی و هیچان انگیزه
     
  ویرایش شده توسط: SH_F   
↓ Advertisement ↓
مرد

 
SH_F
مرسی که پاسخ دادی رفیق و ببخشید که منم پرسیدم. واقعا خیلی برام مهم شده بود که بدونم. عجب دنیای زشتی داریم و آدمای بی معرفتی.

شما خیلی خوب یک خاطره رو تنها با چند خط در آخرش تبدیلش کردی به داستانی که قابلیت اینو پیدا کنه در این تاپیک آورده شه. واقعا احسنت به تو و قلم زیبات.

همچنین داستان محافظ هم واقعا دیوانه کنندست و یکی از بهترینا هست. هر چی یه نفر از داستان‌های محارم بخواد داخلشه. سکس مخفیانه در حضور پدر ، سکس استرسی ، لذت ریختن آب کیر در کص مامان و هزارتا چیز دیگه.امیدوارم طولانی بودنش باعث نشه کسی نخونتش که عالیه
     
  ویرایش شده توسط: Big_Glory   
مرد

 
داستان (((شاهین شومبولی)))
کمدی_شعر_تک قسمتی

سلام خدمت همگی. ازتون واقعا گلایه دارم. من گفتم لطفا اگه ممکنه برای داستان سوگند انتقادی نکنین ازش. چون یه حس خاصی دارم بهش. اما چرا واقعا هیچی راجع به داستان محافظ که سعی کردم برای کسایی که دوست دارن جز مامان محارم دیگه‌ای هم باشه توی داستان نگفتین؟ نمیگم تعریف کنیدا. حداقل میگفتیم مرد حسابی این چیه نوشتی خیلی بهتر از سکوتتون بود. خیلی دوست داشتم راجع به داستان محافظ که تمام تخیل بود نظرتون رو بدونم. شاید باعث میشد بازم داستان این سبکی بنویسم. اما......
واقعا اگه دلسرد شدین بگین تا بعد عید دیگه مرخص بشم از حضورتون. چون دوست دارم باهمدیگه در کنار داستانا لحظات اندکی خوب رو کنار هم تجربه کنیم.

اما بگذریم. گفتم بعد داستان سوگند ، ممکنه خیلیا از فضای غمگینی که داشت خوششون نیاد ، برای اولین بار دست به نوشتن داستانی سم زدم.

امیدوارم کمی خنده بیاره روی لبتون در این اوضاع بد دنیا.

********************************************
مثل شبای دیگه من ، گوشی به دست با کیری شق
با خیال سکس با مامان ، هی میزدم کف دستی جق

دلم میخواست که خیس باشه دور کیرم ، شبیه اون کص مامان
تنها راه چاره براش ، تف بود جای اون آبای کص مامان

این حشرم روی مامان ، یکی دو سالی بود برام شروع شدش
همون روزی که از حموم میومدش ، چشمای من اتفاقی می‌بینتش

مامان نمی‌دونست که من ، قراره تو خونه باشم
واسه همین با بدن لختش اومد ، درست جلوی این چشم

سینه‌های گرد و سفید ، کص شیوع شده و تپل
یه کون گنده که برات ، راه که میرفت کف میزدن اون دو کپل

ساق پاهاش کشیده و سفید بودن و خوردنی
فوت فیتیشا جلوی پاش بودن جوجه‌ای مردنی

صورتی ترین کالباسا ، میگن اسمش لیونره
من که میگم کصشعر میگن ، لای کص مامان جونه

مامان که از حمومِمون ، پاشو توی راهرو گذاشت
اون کون خوشگلش درست ، به چشم من سلامی داشت

توی حموم خشک کرده بود ، اون بدن بلوریشو
گذاشته بود روی دوشش ، اون حوله سفیدشو

میخواست همونجوری بیاد ، لیوان آبی بخوره
واسه همین چرخید بهم ، دید چشامه که داره اونو میخوره

جیغی کشید و دادی زد ، دوید به سمت اتاقش
کونش میلرزید وقتی که ، دوید به سمت اتاقش

برج ایفلی ساخته شد ، تو شرت و شلوارم براش
از خیالات نگم برات ، ساخته شدن خیال سکس من باهاش

داد مامان از پشت در اتاقش ، انداخت منو تو دنیامون
میگفت چرا این موقع تو ، نشستی روی مبلمون؟

گفتم مامان استادمون ، امروز نیومدش کلاس
دیگه نداشتم کلاسی ، دوستام ولی داشتن کلاس

واسه همین راهیه خونمون شدم ، سوار اتوبوس شدم
تازه رسیدم به خونه ، از کص و کونتم چقدر سورپرایز شدم

این بخش آخر و ولی ، گفتم فقط توی دلم
دیگه نه من و نه مامان ، نگفتیم حرفی رو بهم

چند مینی طول کشید تا که ، خانوم مامان از اتاقش بیرون اومد
بولوز و شلواری سفید ، مثل هلو برو تو گلو جلوی چشم من اومد

کیرم شق بودش اما من ، حالیم نبودش به خدا
حتی حالیم نبود داره ، شلوار سوراخ میشه حالا

مامان تا اومد اون چشاش ، خیره شدش به لای پام
منم فوکوس کردن سریع ، لای پاهاش هر دو چشام

مامان یه سرفه الکی ، کرد و اخما رو کرد تو هم
به سمت آشپزخونه رفت ، گفت سلامت کجاست تو هم؟

گفتم ببخشید حواسم نبود ، سلام عرض میکنم
با خودم گفتم که بیا ، بذار یه دست کص و کونتو بکنم

از اون روز تا همین حالا ، مثل یه خر موندم تو گِل
نوشین و مهشید و رزی ، دوس دخترام رفتن برام به زیر گل

مامان مریمم به خدا ، یکه گلوله‌ی نمکه
حیف که نذاشته تا امشب ، بگمش چه سکسی و تکه

از اون روز اما تاحالا ، جق زدن شده کار من
پوشیده حتی بپوشه ، بازم میزنم جق و من

هزار دفه لو رفتمو ، مچمو گرفته مامان
میگه بیس و دو سالته ، کی میخوای عاقل شی مامان؟

خواستش منو زنم بده ، دست دستی بدبختم کنه
مجبور شدم به حرف بیام ، بگم چشام پی توئه

شیش ماهی میشه فهمیده ، جق زدنام واسه اونه
محل سگم نمیزاره ، کم مونده پخ پخم کنه

اون شب به خود خدا من ، خواستم که زودی بکپم
ولی بازم فکر مامان ، نزاشت که راحت بکپم

مشغول جق زدن بودم ، چشامو هم بسته بودم
با صدای داد مامان ، برگشتم تو حال خودم

گفت ای شاهین دیوونه ، جز جیگر زنی آخه
چه مرگته پسره‌یِ ، بیشعوره خاک بر سره

بابات که رفت پیش خدا ، گفتم تو تکیه گام میشی
نمی‌دونستم که آخه ، میخوای بکن من بشی

زود پاشدم رفتم پیشش ، دم اتاق روی زمین نشسته بود
دستو انداختم دورشو ، اون به گریه افتاده بود

گفتم مامان منو ببخش ، عاشقتم دوست دارم
اولش دیدم جنسی بود ، اما حالا خاطرخاتم

اگه می‌بینی جق زنم ، چپ و راست هی جق میزنم
چاره‌ی دیگه ندارم ، شده یه قرص تسکینم

یه خواب راحت ندارم ، سر درد دائمی دارم
جق میزنم تا بلکه شه ، چشمامو رو هم بزارم

ولی بدون عاشقتم ، میتونم تکیه گات باشم
درست شبیه شوهرت ، همراه و همدمت باشم

میگن گناست؟ بذار بگن ، مردم خیلی چیزا میگن
حرف دل و وجودتو ، گوش کن ببین که چیت میگن

مامان بهم گفت اولا ، شومبلوتو قفس بکن
بعدش برو بگیر بکپ ، هی انقدر گه خوری نکن

دیدم حواسم نبودش ، شلوارم زیر کیر بودش
کشیدم بالا و ولی ، پاهام تکون نمیخوردش

بس نشستم پیش مامان ، گفتم مامان دو راه من بیشتر ندارم
یا همدمت بشم یا که ، برات جون و تو راه عشقت بزارم

لبم رو روی اون لپش ، گذاشتم و یه بوس زدم
همینجوری بوسه زنون ، رفتم نزدیک اون لبش بوسه زنم

سرش رو خم کرد و با دست ، سرم رو پس زدش مامان
بهم گفت نکن شاهینم ، اذیتم نکن مامان

گفتم مامان من بمیرم ، اگه اذیتت کنم
اصلا بزار بهت بگم ، بزار خواستگاریت کنم

این بار محکم لبمو روی اون لباش ، چسبوندم و مکش زدم
دست چپو روی ممیش گذاشتمو ، دیگه داشتم لاس میزدم

مامان ولی مجسمه ، مثل یه سنگ نشسته بود
اشک چشاش صورتمو ، مثل چشمه خیس کرده بود

به خدا دلم ریش بودش ، ولی نبودش چاره‌ای
گفتم یکم حال بکنه ، خودش میشه دیوونه‌ای

دست راستو رو کمرش بردم و بعد سمت کونش
کونش و خوب چنگش زدم ، لب گذاشتم رو گردنش

یهو آهی بلند کشید ، بی حرکت اما باز بودش
به فال نیک گرفتمو ، این آه برام بهشت بودش

گریش انگار قطع شده بود ، اول راهه حال بودش
یه بوسه زدم لا یقش ، دیگه توی فضا بودش
     
  ویرایش شده توسط: SH_F   
مرد

 
خیره شدم توی چشاش ، گفتم مامان اکی میدی؟
امشب میشی عروسمو ، از فردا شوهرم میگی؟

سرشو انداختش پایین ، سکوت معناداری کرد
سرمو خم کردم و باز ، لبم به لبش سلامی کرد

دست از کونش بردم تو موش ، باز کردم اون کش موشو
پریشونش کردم و باز ، چنگی زدم به کونشو

یهو دستاش دور سرم حلقه شدش ، سرمو فشار آوردش سمت خودش
گردنشو مک میزدم ، هی دست به کونش میزدم ، اونم می‌پیچید به خودش

گفتم مامان خوشگلم ، قربونت الهی برم ، میای بریم به روی تخت؟
گفت خدا مرگ بده منو خاک به سرم ، روم نمیشه با پسرم به روی تخت!!!!

بلند شدم از بغلش ، دراز کردم دست جلو روش تا بگیره دست منو
گفتم مامان خجالتو گناه مناهو بیخیال ، بیا بده حالی به خودتو منو

یهو دست منو گرفت ، بلند کردمش از زمین
بغل گرفتمشو خوب، مالوندمش یه بیست مین

بعدش انداختمش به رو تخت ، ممه رو خوب می‌مکیدم
مامان میگفت شاهین جونم ، ممه‌م پوکید بس مکیدم

گفتم مامان این ممه نیست ، این یه بهشت ابدیست
گفت بچه جون اینو بدون ، بهشت درون این کصیست....

که راستشو بخوای برات ، مدتاست هی نبض میزنه
تف به شایان فیوری که ، با داستاناش مخ میزنه

روم اثر بدی گذاشت ، کص و کونم له له میزد واسه پسر گوگولیم
اسم پسر قصه‌هاشم آخه بود ، مثل تو شاهین شومبولی

شرم نمیزاشت ازت دودول بخوام پسره مامانی ، یکی یه دونم
ولی امشب میخوام برینم من به شرم ، بگم دودول بده چراغ این خونم

تاپ تنشو با دستام دادم بالا ، بوسه زدم بر شکم خوشگل و ناز و تپلش
گفتم مامان دودول چیه من کیر دارم ، کیر بزرگی که میخوام هِدیه دمش

ای کاش زودتر گفته بودی ، کصت ازم یه کیر میخواد
تا این دو سه سال من برات ، نمیزدم شبانه روز جقا براد

مامان کشید منو رو خودش ، بوسه زدش روی لبم
دستامو اون دادش بالا ، تیشرتمو کند از تنم

گفت ببخشید شاهین جونم ، از این به بعد سهم توام
فقط بهم تو قول بده ، بمونی همیشه توام

دست گذاشتم روی ممش ، گفتم به این عشقا قسم
تنها واسه سکس نمیخوامت ای مامان ، آخه تو هستی نفسم

شرتک بی شرتی زیرش ، واسه‌ی خواب تنش بودش
کندم ازش من تو سه سوت ، وای که چه لعبتی بودش

زود پریدم من رو کصش ، لیسی زدم لای نازش
جوری مکش زدم که گفت ، آههه پسرم بگیر گازش

دلم نیومد ولی خب ، آروم یه گاز زدم چوچول
مامان یهو گفت آخ بسه ، شاهین بهم بده دودول

اصلا شیش و نهی بشیم ، دودول و کص باهم خوریم
گفتم آخ جون مامان جونم ، باشه بیا باهم خوریم

چرخیدم و مامان گرفت ، دم و دستگاه گندمو
گفت اوف کیره عجب کیری ، نکنه امشب پارمو

کیرمو مکید بدجوری ، کصشو مکیدم شدید
پر آب بود کصش چقدر ، بودم منم ندید بدید

انگشت کردم تو کونش ، تخمام رفت تو دهنش
گوشت کونشو چنگ زدم ، تخم و کیر و بد مکیدش

بعد یه ده مین که گذشت ، مامان بهم گفت بیا روم
بهم گفت محکم دوس دارم ، کیرتو محکم کن به توم

فقط حواس تو باشه ، شاهین کوچولو نسازی
نزدیک آب تو که شد ، دودول تو حلقم بزاری

باز کردم لای کصشو ، کیر و کوبیدم تو کصش
انداختم خودمو به روش ، لب رو گذاشتم رو لبش

یکم تو کصش موند کیرم ، تا که برام جا باز کنه
بعدش شروع شد تلمبه ، اونم هی آه و اوف کنه

مامان میگفت فدای این کیرت بشم ، که دوس دارم بهش بگم دودول جونم
گفتم مامان قابلتو که نداره ، عاشقتم مریم جونم

دو دستمو من پهلوهاش ستون زدم ، خیمه زدم رو ممه‌های خوشگلش
اون نوک کوچولوشونو هی مک زدم ، ضعف میکردم از این نیپل خوشگلش

آه و اوفه مامان دیوونه واری بود ، میگفت شاهین تندتر کصمو جر بده
مثل فنر کمر من روی مامان تکون میخورد ، میگفتم آب کصتو بهم بده

انقده کردمش تا که ، مامان زیرم آبش اومد
انقده کردمش تا که ، دیگه داشت آبم میومد

کیرو کشیدمش بیرون ، مامان وسط تخت نشست
کیرمو تو دستش گرفت ، مکش زد و چشاشو بست

تو دهنش به آرومی ، تلمبه زد این کیر من
تو دهنش با چه فشار ، آبش اومد این کیر من

بعدش خوابیدیم تو بغل همدیگه ، اون شب زن و شوهره همدیگه شدیم
قسمی خوردیم تا از هم جدا نشیم ، تا قبل اینکه یکیمون مرده در این دنیا شدیم

عاشق مامان مریمم ، شعره عاشقونش میگم
عاشق بچش شاهینه ، شاهین شومبولی میگتم

پشیمونه که دو سه سال ، مانع عشقمون بوده
خشحالیم اما که دیگه ، ریدیم به هر چی مانع بوده

پایان
امیدوارم بخندین با کصتان کصشعری من

شاید یه روز دیوان نوشتم
     
  ویرایش شده توسط: SH_F   
مرد

 
SH_F

سلام شایان خان. نه بابا دلسرد کدومه؟ شک نکن همون طور که گفتم بچه ها روحیشون به خاطر شرایط اجتماعی این روزا خوب نیست. برای همین زیاد فعال نیستن. وگرنه داستانای تو مثل مرهم میمونه
     
  

 
SH_F
درود فراوان رفیق. مرسی از زحماتت بی مزد و منتت. داستان محافظ هم که عالی بود خصوصا اون قسمت سکس با مامان و اونجا که گفت بشین رو کونم و رسما سکس شروع شد! همچنین ممنون ازینکه دیگه کریمپای رو جزو ثابت داستانای مامان کردی. ببخشید چون من درباره چند داستان اخیر خیلی کامنت گذاشته بودم گفتم ایندفه چیزی نگم. ولی حقیقتش اینه که از انتظار دیگه داشتیم میمردیم چون دوهفته دیرترم منتشر شد اصلا نمیتونستم صبر کنم، اصلنم نمیشد دوقسمتش کرد، مثل شیرعسل و همه داستانای دیگت همه رو یه جا خوندم. رفیق حرف از رفتن از این تاپیک نزن، بی معرفتی امثال منو هم ببخش. بی صبرانه منتظر داستانای بعدیت هستم. دمت گرم. بمونی برامون
     
  
مرد

 
SH-F
سلام بر دوست عزیز ، شاهین خان
ضمن تشکر از بابت داستان " محافظ " من به شخصه لذت بردم و درسته به جای تم اصلی بیشتر داستانهای شما ( رابطه شاهین با مادرش ) رفتی توی یک
تجربه جدید و اون هم فکر کنم قبلا خدمتت بنده هم جزء پیشنهاد دهنده ها بودم ! اما رفیق اونقدر محکم جواب دادی و تاکید کردی که از رابطه های دیگه خوشت نمیاد و به قول معروف توی علاقمندی هات نیست ، منم این داستان رو تا اونجا که وقت داشتم خوندم و بغد از اتمامش نظرم رو خدمتت عرض می کنم . والا تعریف الکی نیست ! توی این داستان یک نفر جدید رو ناگهانی وارد کردی و به اون داستان مورد علاقه قبلی ا ضافه کردی و طبق تجربه عالیتون
در نویسندگی به داستان سازی و خلق یک اثر کمی متفاوت تر از قبل ، اقدام کردید . من خوشم امد و تونستم ارتباط خوبی با داستان بگیرم واز این بابت
دستمریزاد عرض می کنم ! در مورد داستان بعدی چون غمناک و کمی خاکستری بود هم باید عرض کنم ، کمی با عجله به داستان نگاه شده بود و میشد
حتی به یک رمان تبدیلش کرد .من خوشم امد اما کوتاه بود .
رفیق عزیز استعدادت عالیه و ذهن خیلی خلاقی داری ! پیشنهاد بنده حقیربه شما اینه که یک داستان سکسی پلیسی و رمز آلود میتونه یک چالش نو
و هیجان انگیز باشه . زیاده عرضی نیست ، فقط دلسرد نشو چون خودساخته ای .
ارادتمند - کیانمهر
     
  
مرد

 
Mganso
سلام مرسی از شما
شما از روز اول داستان نوشتن من ، همراه من بودین و ممنون

Chanel
سلام. نه بابا شما بی معرفتی که نکردین. آخه تعجب کردم چرا یه دفه تاپیک سوت و کور شد. ممنون از نظرتون. بابت دیرکرد هم عذر میخوام. اتفاق نسبتا تلخی برام افتاد که اولش شدید داغونم کرد. اما خب خوشبختانه زود یاد گرفتم معنی بی خیال شدن رو

kianmehr48
ممنونم از لطف شما. بله متاسفانه هر کاری میکنم دستم به کم نمیره. داستان محافظ واقعا طولانی شد و شرمنده. خوندش قبول دارم سخته و وقت گیر.
داستان سوگند هم راستش من هیچی بهش اضاف و کم نکردم. یعنی تماما همون چیزی که اتفاق افتاده رو آوردم. تنها چیزی که من بهش اضاف کردم اون آخرشه که داستان رو تبدیل کردم به یه داستان حالا بگی نگی درباره مامان تا بتونه توی این تاپیک قرار بگیره. و الا این داستان سوگند ، حقیقتی هست بین یه دختر و پسر که هرگز همو ندیدن و صدای همم نشنیدن. اما پسره عاشق شد اونم خیلی خیلی راحت و میشه گفت الکی و مسخره که ممکنه باورش سخت باشه و دختره صرفا براش یه وقت گذرونی و یه بازی بود.
بازم ممنون که خوندین

راستی بچه‌ها نظرتون راجع به این شعر چی بود؟
امیدوارم خندیده باشید ازش
     
  ویرایش شده توسط: SH_F   
صفحه  صفحه 142 از 149:  « پیشین  1  ...  141  142  143  ...  148  149  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA