انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 145 از 149:  « پیشین  1  ...  144  145  146  147  148  149  پسین »

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم


مرد

 
داستان ((بالشت‌های جادویی))

امیدوارم چیز دیگه نگی.
من: هر چی تو دوس داشته باشی میگم.
مامان: حالا به جای هی شیرین زبونی کردنت پاشو برو سر اون کشو کمد لباسیم.

بلند شدم از توی بغلش و رفتم سمت کمد.

مامان: وای دودولشو نیگا. وقتی راه میره تکون میخوره قربونش بشم.

خندم گرفته بود از مامان.

مامان: درد بچه. خب دودولتو دوس دارم. 9 ماه توی رحم خودم بوده. کوچولو هم بودی می‌شستمت همش باهاش بازی میکردم
من: پس بگو از بچگی مامانش بهش حال داده که تا الآن عاشق مامانش مونده. ا ف مامان دوباره بلندش کردی.
مامان: نه تا حالا که توی بغلم خوابیده بودی خوابیده بود؟ خب کشو دومی رو باز کن.

من بازش کردم. این جان دلم. داخلش پر از سوتین‌های رنگ و وارنگ و مدلای مختلف بود فقط.

مامان: هر کدوم دوست داری بردار بیار. فقط یه نرمش رو انتخاب کن و ترتیب چیدنشون رو بهم نزن.
من: جونم مامان. چه سکسین اینا.
مامان: ای چشم هیز.
من: اینا شرتم ستشون داری؟
مامان: آره کشو زیری هست. ولی حالا شرت نیار. فقط سوتین بیار.

حق انتخابم خیلی زیاد بود. مونده بودم کدوم رو بردارم. یه نارنجی رو بالاخره انتخاب کردم که خیلیم نرم بود. اما به نظرم واسه ممی‌های مامان کوچیک بود. برش داشتم و نشونش دادم

من: مامان این خوبه؟
مامان: همش خوبه. آره اینم خوشگله. دوسش دارم
من: فقط این تنگ نیست؟
مامان: تنگش خوبه. بردار بیار.

مامان بلند شد و کون لخت نشست کف زمین. بهم گفت برم جلوش بشینم. منم رفتم نشستم.

من: جووون چه ممه‌هایی مامان داری. قربونشون بشم من.
مامان: خوبه منم بگم جوووون چه کیری داری؟
من: مگه بده؟ قند تو دلم آب میشه اگه بگی
مامان: من مثل تو بی حیا نیستم. چشاتم درویش کن. ممه‌اام آتیش گرفت بس که با چشم گشاد نگاشون کردی
من: فداشون بشم.
مامان: بیا سوتین رو ببند بهم.
من: اوففف واقعا؟
مامان: آره دیگه.

مامان دستاشو کرد بالا. من اول ساق دست راستشو یه بوسه زدم بهش و سوتین رو انداختم روی دوشش. دستامو بردم پشت تا گیره پشتش رو ببندم. وایه اینکار صورتم نزدیک سینه‌اوش شدم. از قفسه سینش یه بوسه گرفتم. مامانم سرمو بوسید. هیچکدوم حرفی بهم نمیزدیم. مامان دوتا بند روی شونش رو تا جایی که نیشد تنگ کرد. اوووف دوتا گردی ممیاش از بالای سوتین زد بیرون. دوتا گوشت خوردنی سفید با خط سینه‌ای که دیوونه میکرد فقط. دوتا سینه گرد که خوشگل وایساده بود.

مامان: خوشگل شد؟
من: همیشه خوشگلن.
مامان: ولی واسه پسرش خوشگل‌ترم میشن. کاش شیر داشتم بهت شیر بدم مثل کوچولوییات.
من: عب نداره. عوضش الآن کلی چی داری بهم بدی.
مامان: چیا؟
من: چیزای خوشمزه دیگه
مامان: اوووف ساهین لای کصم خیسه خیسه
من: لای پاتو باز کن مامانی

مامان لای پاشو باز کرد.

مامان: کص مامانو نیگا
من: قربونش بشم

دست راستم رو بردم لای پاش و انگشت وسطم رو کشیدم لای کصش. راس میگفت چه آبی انداخته بود. قشنگ یه آب غلیظ روی انگشتم جمع شد. انگشتم رو کردم توی دهنم و مکش زدم.

من: اوووم. مزه بهشتی.

یه دفه مامان انگار موتورش روشن شده باشه زود بلند شد و اوند روی ماهام نشست. پاهاشو پشتم دراز کرد. زود با دستام کونشو گرفتم و چنگ زدم. مامتن دستشو گذاشت پشت کیرم و کیرمو چسبوند به لای کص خیسش. یه آه بلند کشید. با دست دیگش سرمو فشار داد لای سینش. دماغم لای چاک ممیاش بود. اوف عجب عطر خوبی. یه نفس عمیق کشیدم و لای ممیش رو بوس کردم.

مامان: جوووون. بخور سینه‌هامو. کون مامان رو چنگ بزن. ازم لذت ببر.

کف دست مامان پشت کیرم بود و کیرم داشت توی دست مامان و روی کصش نبض میزد. قشنگ خودم پرش کیرم رو حس میکردم. مامان اصلا تکونش نمیداد. فقط چسبونده بودش به لای کصش. گوشت ممیاش رو مک میزدم. دستمو روی کپلای کونش میکشیدم. مامان دستشو از پشت کیرم برداشت. سرمو از لای سینش بیرون اورد و نگاه کرد توی چشمام.

مامان: قربون کیرت بشم که روی کصم نبض میزد.
من: دلش له له میزد بره اون تو. توی ک....

مامان محکم لبش رو چسبوند به لبم. لب پایینم رو کرد توی دهنش و مک زد. منم لب بالام رو کردم توی دهنم. یه دستم رو از روی کونش برداشتم و گذاشتم روی سوتینش و سینش رو فشار دادم. مامان لبش رو جدا کرد و از روی پام بلند شد و خودش رو داد عقب و نشست روی فرش. یکم دیگه خودشو داد عقب و خوابید روی زمین. اوووف شکم گوگولیش و لای کص براق از خیسیش دیوونه کننده بود.

مامان: اول پاشو اون شیشه لوسیون رو از روی میز آرایشم بردار بیار و بعد بدو بیا روی شکم مامان بشین.

من زود رفتم شیشه لوسیون رو برداشتم و اومدم کنار بدن لخت مامان ایستادم.

من: بشینم روت که دردت می‌گیره.
مامان: اولا حال نیده. بعدم سبکه نمی‌گیره. بدو بیا که خیلی میخوامت.

دوتا پامو این طرف و اون طرف شکمش گذاشتم و نشستم روش. اما سعی کردم وزنم رو روش نندازم.

مامان: شل خودتو کن. قشنگ بشین روم. دردم نمیگیره.

مجبور شدم و راحت نشستم. مامان دستش رو دور کیرم مشت کرد.

مامان: جووون واسه مامان شق کردی؟
من: اوووف مامانی.
مامان: جووون دلم نفسم. منم واست خودمو خیس کردم. همه لای پای مامان رو خیس کردی تو نفس مامان. جووون چه نبضی میزنی کیرت توی دستم.

محم و بی اختیار سینه‌هاش رو از روی سوتین فشار میدادم. هر دو با چشمای خمارمون توی چشمای هم نگاه میکردیم. مامان با اون لبای کوچولوش برام بوسه می‌فرستاد و زیر لب قربون صدقم میرفت.

مامان: عشق من لوسیون رو بردار و کل لای ممه‌های مامان رو با لوسیون بمال تا لیز شه.

لوسسون رو برداشتم و کلی ریختم لای ممه‌های گردش. مامانم همینجور محکم کیرمو توی دستش بی حرکت نگه داشته بود و فقط گاهی تخمام رو می‌مالید. لوسیون رو که ریختم از یخیش بدنش زیرم لرزید.

من: جووون قربون لرزش تنت بشم
مامان: اوووف یخ بود. خیلی حال داد. قشنگ لای سینه‌هامو بمال و لیزش کن.
من: چشم
مامان: بی بلا عشق مامان. بیشتر بریز. تا زیر بند سوتینم بمال.

منم داشتم همین کارو میکردم. مامان با شصتش روی سر کیرم و سوراخ سر کیرم میکشید. توی چشمام نگاه میکرد که دوخته شده بود به سینه‌های گرد و سفیدش

مامان: اوووف شاهبن نوک ممه‌هام خیلی سفت شده. هیچوقت اینجوری میشد. خیلی حال میده عزیزم.
من: قربونشو بشم. مامان جون این لای ممه‌هات لیز لیز شد.
مامان: خیلی خوبه. حالا بیا جلوتر.

مامان کش خیلی محکم زیر لای سینه‌هاش رو با دستش کشید و گفت کیرتو از زیرش بکن لای ممه‌هام.

سر کیرمو کردم زیر کش سوتین و کیرمو دادم جلو. عجب حس دیوانه واری بود وقتی کیرم داشت وارد لای ممه‌های مامان میشد. سوتین خودش به اندازه کافی تنگ بود و ممه‌های مامان رو بهم چسبونده بود. مامانم با دستاش سینه‌هاش بهم فشار میداد و دیگه حسش دیوانه‌تر بود. گوشت ممه‌های مامان کیرم رو گرفته بود. اصلا کیرم دیگه دیگه معلوم نبود و لای ممه‌های مامان مخفی شده بود.

مامان: ای جون دلم. میدونی چقدر وقته کیر این لا نرفته؟ جووون چه کیریم داری تو عشق مامان با این سنت.
من: اوووف مامان چقدر خوبه لای ممیات
مامان: قربونت برم. دوسشون داری؟
من: عاشق این ممیاتم.
مامان: حالا خودتو مثل وقتی با بالشت حال میکردی ، لای این بالشت‌های جادویی مامان جلو عقب کن. بیا سینه‌هامم بگیر.

مامان دستاشو از روی سینه‌هاش برداشت و من دستامو گذاشتم روشون. مامان گفت به هم فشارشون بدم و منم دادم. مامانم دستاشو گذاشت روی رون مام و نوازش میکرد. شروع کردم به جلو عقب کردن

مامان: آررره. همینه. قشنگ لای ممه‌هام تلمبه بزن. نگاه به خط سینه‌هام بکن.

من: وای مامان. خیلی خوبی. عاشقتم
مامان: منم عاشق پسر خوبم هستم که این همه سال توی کف من بود. ولی منتظر موند.

خم شدم و یه بوس زدم روی لبای کوجولوش و بعدم یه بوسه زدم روی سبنش. کش سوتینش به شدت به کیرم فشار میاورد.

مامان: لای ممیای مامان تنگه؟
من: آره مامان جون.
مامان: قشنگ کیر خوشگل پسرمو پوشونده؟
من: آره مامانی.
مامان: با کف دستات و انگشتات یکم نوک سینه‌هامو بازی کن باهاشون. خیلی واسه پسرش سفت شدن.

با انگشتام دوتا نوک کوچولوش رو گرفتم و یکم فشار دادم. مامان آه بلدی کشید و دستاشو گداشت روی کونم و منو به سمت خودش فشار میداد. منم سرعت تلمبه زدن لای پستوناشو بیشتر کرده بودم.

مامان: بکن. بکن مامانو. ممه‌های مامان رو بگا پسر گلم. بکن که کصم خیسه واست.

حرفای مامان دیوونم میکرد. آبم نزدیک بود و بهش گفتم. مامانم گفت بپاش لای ممه‌های مامان. با دستام حسابی ممه‌هاشو فشار دادم و جهش اول آبم شدید و بود از بالای خط سینه مامان زد لیرون و ریخت زیر گردنش.

مامان: جوووون. چه داغه.

دوتا جهش دیگه لای ممه‌هاش خالی کردم. بدنم به شدت می‌لرزید. ارضای شدیدی بود. آروم که شدم خم شدم و لبم رو گذاشتم روی لبای مامان که اوج آرامش بود لباش. مامانم حسابی بهم لب داد و صاف شدم. آروم کیرمو که داشت میخوابید رو از لای پستوناش کشیدم بیرون و کنار مامان ولو شدم رو زمین. مامان با دست کشید لای ممیاش و ابم رو با دست جمع کرد و کرد توی دهنش.

مامان: اوووففف جووون. چه غلظتی. به این میگن آب کیر. تا تو یکم نفست جا بیاد ، من برم لای سینه‌هامو تمیز کنم .
من: مامان مرسی واقعا ازت که گذاشتی بزارم لای ممیات

مامان دولا شد روم و یه لب گنده بهم داد و بلند شد رفتش سمت دستشویی. من واقعا خالی شده بودم. خوابم گرفته بود و حس میکردم روی ابرام. خودمم باورم نمیشد که چه کارایی با مامان کردم. صاف به کمر خوابیده بودم و تازه داشت چشمام گرم میشد که حس کردم کیرم که نیمه خواب بود داره توی یک دهن گرم و نرم مکیده میشه. چشامو باز کردم دیدم مامان کنارم نشسته روی زمین و خم شده روم و داره سر کیرمو با اون لبای کوچولوی غنچه‌ایش مک میزنه. تا دید من چشمم رو باز کردم تخمم رو توی دستش گرفت و فشارش داد.

من: وای مامانی. مرسی. قربونت بشم الهی.

دست کشیدم روی کمرش و نازش کردم. مامان کل کیرمو که حالا شق شده بود رو کرد توی دهنش و مکش زد و بعد یه مک طولانی شروع کرد سرشو بالا پایین کردن. موهاشو و کمر نازشو نوازش میکردم. مامان کیرمو درآورد و تخمم رو شروع کرد به مک زدن. وای چه حالی میداد. این اولین تجربه من بود که کسی کیرم و تخمم رو بخوره. مامان توپ تخمام رو توی دهنش مک میزد و فشار میداد. زیر دلم داشت منفجر میشد.

مامان: اوووومممم.
من: ای جونم. قربونت بشم

یکم دیگه واسم کیرمو خورد و بعدش بلند شد.

مامان: اوففف شاهین عجب کیر خوشمزه‌ای داری مامان
من: نوش جونت. چقدر خوبی تو. تو که همه تنت خوشمزست مامانی

مامان اومد دوتا پاشو دو طرفم گذاشت و نشست روم. کصشو گذاشت روی کیرم. کیرم درست لای کص داغ و خیسش بود. مامان کامل نشست روم.

مامان: جووون. چه نبضی میزنه کیرت. نگاه لای پای مامان بکن. کیرت چه خوشگل لای کص مامانه
من: مامان کصت خیلی خوشگله
مامان: نسبت به زنای توی فیلمایی که دیدی میگی
من: آره
مامان: یعنی مامان از یه پورن استارم خوشگل‌تره؟
من: تو از همه زنای دنیا خوشگل‌تری.
مامان: آهههه شاهین کص منم داره نبض میزنه
من: فداش بشم من. میشه کیرمو بکنی توش
مامان: نه عشقم. الان نه. به وقتش
من: الان میخوام
مامان: الان وقت کارای باحال دیگن

مامان دستشو برد عقب و یه اسپنک محکم زد در کونش و یه آه بلند کشید و شروع کرد کصشو روی کیرم آروم مالیدن

من: نزن کون خوشگلتو. دردش میاد
مامان: دوس دارم. حال میده

مامان با انگشتش لای کصشو بیشتر باز کرد. خیلی داغ و خیس بود. منم دستمو گذاشتم روی کونش و چنگش زدم. مامان سینه راستش رو گرفت بالا و سرشو خم کرد و نوک خوشگل ممیش رو کرد توی دهنش و مکش زد و آه کشید.

من: اوووف چه خوشگله وقتی ممیتو میخوری.
مامان: دوس داری؟
من: اوهوم
مامان: شاهیننننن
من: جون دلم
مامان: کصم داره آتیش میگیره
من: فداش بشم
مامان: خدا نکنه
من: چه کار کنم واسش؟ واسه این کلوچه خوشمزه چه کار کنم
مامان: یکی محکم بزن در کونم. تو رو خدا محکم

خیلی حشری بود. کف دستمو گود کردم تا خیلی دردش نیاد و یکی زدم در کونش. همزمان مامانم یه ضربه زد به سینش و جیغ کشید. دوباره سر سینش رو کرد توی دهنش و محکم مکش زد.

من: ای جونم. فقط آروم تا بدن خوشگلت دردش نیاد.

مامان همیتجور که کصشو روی کیرم تکون میداد خم شد روم و ممیش رو گذاشت توی دهنم. منم محکم مکش زدم

مامان: آهههه. دوس دارم دردم بیاد

همینجور که خم بود یکی دیگه زدم در کونش

مامان: آهههههه. بگا بده مامانت رو با این کیر خوشگلت. بهترین بالشت دنیاست. کپل راست کونش رو محکم فشار دادم. مامان صاف شد و دوباره شروع کرد پستوناشو مک زدن. دوتاشو گرفته بود بالا و سرشون مک میزد. سرعت مالیدن کصش به کیرمو بیشتر کرد. تمام لای پامو خیس کرده بود. همینجور مثل چشمه از کصش آب میزد بیرون. با دست راست گذاشتم روی شکمش و شکمش رو مالیدم

مامان: آههه شکم مامان خوبه؟
من: خسلی گوگولی هست.
مامان: 9 ماه این تو بودیا
من: قربونش برم. بهترین جای دنیا بود. گرم و نرم
مامان: فشارش بده

مامان توپولی بود اما اصلا شل نبود تنش و ژله‌ای نبود. شکمش رو مالیدم و فشار دادم

مامان: دارم می‌میرم. آب کصم میخواد بپاشه بیرون
من: ای جونم. بریزش روی تنم.
مامان: آهههه. آهههه. با انگشتت بالای کصمو بمال

دستمو که روی شکمش بود رو آوردم و با انگشتم چوچولشو محکم شروع کردم به مالیدن. با دست دیگمم کپل کونشو چنگ میزدم. یکی دیگه زدم در کونش. ممی‌ااشو ابلمو کرده بود بس که فشارشون میداد

مامان: اوووف کیرت خیلی خوبه نفسم. یه بالشت جادویی. ووووییی دارم جر میخورم
من: مامانی کص تو هم خیلی خوشگله. خیلی نازه.
مامان: داری دیوونم میکنی که با انگشتت داری کص مامان رو می‌مالی
من: جونم میدم واسه کص مامانم.

مامان یکم دیگه سینه‌هاشو خودش مک زد و بعد یهو دست از حرکت خودش برداشت. دستمو پس زد از روی کصش. با انگشتش کصشو کشید بالا و با داد گفت نگاه کصم کن. سوراخ کصش باز شد و یه آب سفید رنگی ازش اومد اول و لای پاش نقش بست. بعدم یه آب سفید رنگی پاشید روی شکمم. محکم با دستش کصشو مالید و بعد ولش کرد. ولو شد به شکم روم. کامل خوابید روم. کیرم لای روناش بود. انگار دیگه نا نداشت. یکم مثل بچه کوچولوها توی بغلم وول خورد و غم غم کرد و خوابید. منم خوابم میومد. محکم بغلش کردم و چسبوندمش سفت به خودم و چشمامو بستم و یه ساعتی باهم خوابیدیم. بعدش جداگونه رفتیم حمام. هر چی گفتمش باهات بیام گفت دیگه بسته واسه امروز و قبول نکرد. از اون اتفاق خوش سچهار سال گذشت و 18 ساله شدم. توی این چهار سال رویایی من و مامان هر نوع کار سکسی که بود جز اینکه کیرنو بکنم توی کص یا کونش رو کردیم. هر بار میخواستم بکنمش میگفت فعلا وقتش نیست. پیش دانشگاهی بودم و پیش دانشگاهیم که تا اسفند بیشتر نبود. اون سال کنکور به خاطر ماه رمضان توی هفته سوم تیر بود. مدرسه ما رو از 14 فروردین تا 20 فروردین میخواست یه سفر کوچیکی قبل کنکوری ببره. منم رفتم. بهم توی سفر دوری تا این حد از مامان خیلی سخت گذشت. نمیدونستم که انگار به اونم داره سخت میگذره. مامان همش میگفت اگه یکی از دانشگاه‌های تهران قبول نشی نمیزارم بدی. تحمل دوریت رو ندارم. توی این مدت حسابی بهم وابسته شده بودیم. مامان حتی با بابا هم اخلاقش خوب شده بود. چون من کارایی که بابا نمیکرد براش رو خوب میکردم. 21 فروردین صبح ساعت 7:30 صبح بود که رسیدم خونه. زنگ نزم و گفتم شاید مامان خواب باشه. آروم کلید انداختم و در رو باز کردم. تنها صدایی که به گوشم خورد صدای ماشین لباس شویی بود. در رو بستم و چمدونم رو گذاشتم دم در. آروم گفتم مامان؟ اما صدایی نیومد از مامان. یه راهروی کوچیکی داشتیم که لباسشویی اونجا بود. رفتم سنتش و دیدم اوففف مامان فقط یه شرت قرمز پاشه و یه ماشو داده بالا و خودش رو انداخته روی لباسشویی و کصشو چسبونده به ماشین تا با ویبره ماشین حال کنه. اصلا از بس حالش خراب بود صدای منم نشنیده بود. دیدم که قاب عکس کوچیک منم دستشه و داره آروم و زیر لب قربون صدقش میره.

من: مامانی اینجا چه کار میکنی؟ بالشت ویبره‌ای جدید پیدا کردی؟

یه دفه مامان برگشت و با برق خاصی که توی چشمای خوشگلش بود نگام کرد.

مامان: وای شاهین مامان تویی؟ برگشتی؟
من: آره مامان خوشگلم. لیا توی بغلم

مامان پرید توی بغلم. سفت گرفتمش توی بغلم.

مامان: محکم بغلم کن. محکم
من: آخ مامان. چقدر دلم برات تنگ شده بود.
مامان: منم. داشتم می‌مردم. دیگه انقدر منو تنها نزار. بدونت می‌میرم. تو نفس منی.

لبمو گذاشتم توی لبش. محکم لب پایینش رو مک زدم. مامان زبونش رو کرد توی دهنم. زبونش رو مک زدم. دستمو روی کپل کونش از روی شلوار میکشیدم. مامان دست انداخت و تیشرت منو از تنم درآورد و محکم بغلم کرد و باز بهم لب داد. دستام توی موهای بلندش که تا روی کونش بود غلط میخورد. یه دفه دست مامان رو کمربند خودم احساس کردم. کمربند رو با دستش باز کرد. بعدم دکمه شلوارم و زیپ شلوارمم کشید پایین همینجور که داشت بهم لب میداد. منم دستمو از روی کونش برداشتم و آوردم روی کصش از روی شرت. خیس بود. لبم رو از لبش در آوروم

من: اوووف چه خیسم کردیش
مامان: از فکر تو هر روز خیس بوده.

محکم بغلش کردم از زمین و با خودم بردمش سمت همون اتاق مهمانی که اتاق عشقبازی‌های من و مامان بود. دیدم تشکم آماده پهنه. یه تشک پنبه‌ای دو نفره. همونجور که تو بغلم بود

من: ای جون دلم. تشکم که پهنه آماده
مامان: آره عشق مامان. می‌دونستم امروز میای. ولی فکر کردم ظهر میرسی. برات یه تشک نو هم آماده کردم. پر از پنبه هست داخلش که حال کنی قشنگ وقتی داری با مامانت عشقبازی میکنی.

سرمو گذاشتم روی سینه‌های لختش و محکم بوسش کردم و دستمو گذاشتم روی کمرش و آروم خوابوندمش توی تشک. خودمم سریع شلوار و شرتم رو باهم در آوردم. مامان کونش رو بلند کرد و شرتش رو از پاش در آورد و پرتش کرد اونور. خوابیدم روی مامان. از شکم گوگولیش که توی این سه سال یکمم بیشتر رفته بود شروع کردم بوسه زدن تا رسیدم زیر سینه‌هاش. دوتا سینش رو دادم بالا و زیر سینش رو یه لیس زدم. عاشق بوی خوش عطر تنش بودم. سینه‌هاشو که دادم بالا خودش نوک چپی رو کرد توی دهنش و مکش زد. سرمو آوردم بالا و منم زیر سینه چپش رو همینجور بوس کردم تا رسیدم بالاش و نوک کوچولوش با لب خوشگل مامان که روش بود رو بوس کردم. مامان یه زبدن کشید روی لبم و نوک سینش رو کرد توی دهنم. سر دماغم و بعد لبم رو بوسید. اون یه سینه دیگش رو چنگ میزدم. دوتا سینش رو صاف کردم. سرمو کردم لاشون و شروع کردم به نفس کشیدن و مکیدن لای ممیاش. مامان دوتا سینش رو به صورتم چسبوند.

مامان: بخور مامان جون. از ممیام لذت ببر. قربون اون کیرت و آبش بشم که لای رونم رو خیس کرده. بخور پستونای مامانو.

همینجور مکش زدم تا رسیدم زیر گردنش. گردنش رو بوس میکردم و مکش میزدم. توی صورت ماهش نگاه کردم.

من: مامان!!!!
مامان: جون دلم
من: میشه بخوابم توی بغلت بهم ممیتو بدی؟
مامان: آره قشنگ مامان. به پهلو بخواب

از روش بلند شدم و به پهلو خوابیدم. مامانم به پهلو شد و یکم خودش رو داد بالا. منو محکم توی بغلش گرفت. سینش رو داد توی دهنم. یکم با زبونم مالیدم به سر سینش و بعد دولپی مکش زدم. ممیش رو باد کش میکردم. مامان بلند آه میکشید و کونش رو می‌مالید. دست دیگشم زیر سر من بود و دستش رو خم کرده بود و صورتم رو نوازش میداد. بعدش دستش رو از روی کونش آورد و برد لای پای من و کیرمو گرفت توی دستش. حالا من دستمو بردم و کپل گنده کونش رو گرفتم. فشارش دادم و یکی آروم زدم در کونش.

مامان: آهههه. جوووونم. کون مامانی دلتنگ بود که باهاش بازی کنی.

ممیشو ول کردم.

من: مامان یه تف گند بنداز روی سینت.

مامان کیرمو ول کرد و سینش رو داد بالا و یه تف گنده انداخت سر سینش و زود کردش توی دهنم. انگشت وسطمو کردم توی دهنش و مامان حسابی برام مکش زد. بعد از دهنش بیرون کشیدم و بروم سمت سوراخ کونش. یکم با سوراخش بازی کردم و انگشتم رو کردم توی کونش. مامان: آهههه. جووونم. قربونت بشم. دستشو برد سمت کونش و یکی محکم زد در کونش.

مامان: آهههه. جونم. بخور ممی مامانو. محکمتر.

دوباره دستش رو اورد و کیر منو توی دستش گرفت.

مامان: ای جونم. کیرت چه دل دلی میکنه توی دستم.
من: اوووم
مامان: جون دلم. محکم مکش بزن. توی دهنت بادکشش کن.

انگشتم رو محکم توی کون مامان جلو عقب میکردم. چقدر دلم میخواست کیرمو بکنم توی کصش همینجوری که توی بغلم بود. توی چشماش نگاه کنم و آروم توی کصش تلمبه بزنم. اون لحظه سقف آرزوم همبن کار بود و نمیدونستم که الآن به واقعیت میرسه.

مامان: میخوام به عشق خودم کصمو تقدیم کنم

انگار برق گرفته بودنم. زود سینش رو ول کردم و توی صورتش نگاه کردم

مامان: چیه؟
من: درست شنیدم؟
مامان: یس. یکم خودتو بکشون بالا. میخوام همبنجوری که توی بغل همیم بکنی مامان رو. اینجوری انگار یکی میشیم.
من: فکرمو خوندی؟
مامان: مامانا از دل بچه‌هاشون خبر دارن. بیا بالا عشق مامان

خودمو کشیدم بالا و کیرم جلوی کصش قرار گرفت. پاپان پای راستشو انداخت روی کونم و خودشو داد جلو. جفتمون دستامونو دور گردن هم حلقه کردیم و من سر کیرمو مالیدم به کصش.

مامان: با دستت کیرتو بگیر بکنش تو. زود باش. کیر میخوام. کیر پسرمو میخوام
من: ای جون دلم.

کیرمو گرفتم و سرش رو دادم تو.

مامان: آههههه. سرش رفته توی مامان. همشو بکن توی مامان. همشو میخوام.

فشار دادم و کیرم تا دسته رفت تو. نگه داشتم. کصش خوب تنگ بود. اما خیلی داغ و خیس بود.

مامان: آهههه. کیر پسر خودم توی کصمه. جوووون.

دستمو گذاشتم روی کونش و یکی زدم در کونش و کونشو گرفتم و شروع کردم به تلمبه زدن محکم.

مامان: محکم محکم. فقط محکم جرم بده. مامانتو محکم بغل کن و بکنش
من: نگام کن مامان. نگام کن وقتی دارم میکنمت. همه عمرم در حسرت کردن کصت بودم
مامان: میدونم. ولی باید 18 ساله میشدی. تا کیرت مثل گرز سفت بشه. ببین الآن چه جونی داره. داره مامان رو خوب میگاد. فقط نریزی توشا.
من: چشم.

تمیتونستم خیلی حرف بزنم. همه تنم از شدت لذت داشت می‌لرزید. کص مامان انگار دریاچه بود. همینجور که داستم میکردمش یه دفه با داد گفت بکش بیرون. کیرمو کشیدم بیرون و یه مقداری آب پاشید از کص مامان روی پام.

مامان: آهههه. کیرت آبمو اورد. ای قربونت بشم. چه حالی میکنم من. بکنش تو. بکن که کیر میخوام

زود کردمش تو و شروع کردم به تلمبه زدن محکم. مامان هی جیغ نیزد. کونش رو فشار میدادم. جفتمون توی چشمای هم خیره بودیم. ممیاش به تنم میخورد. نتونستم خودمو کنترل کنم و محکم لبمو چسبوندم به لبش. آه و اوفمون توی دهم هم خفه شد. داشت آبم میومد. مامان از نبض زدن کیرم فهمید. دستشو گذاشت روی کونم و نزاشت بکشم بیروم. همینجور که بهم داشت لب میداد توی کصش آلم با دوتا جهش پاشید بیرون. محکم همو بغل کرده بودیم. هنوز بدنم از این حجم لذت داشت توی بغل مامان می‌لرزید. از کص مامانم همینجور آب میومد دور کیرم. لبش رو ول کردم. مامان با چشمای خمارش نگاه کرد توی چشمم

مامان: این همه سال صبر کردم تا بزرگ بشی و بتونی خودتو کنترل کنی بکشی بیرون از کصم و آبتو نریزی توش. ولی حالا خودم نتونستم خودمو کنترل کنم.

من: حالا چی میشه مامان؟
مامان: دوس داری توی شکم مامان یه کوچولو درست کنی؟
من: نه. دوس ندارم اندام خوشگلت بهم بخوره واسه بچه
مامان: ای قربونت بشم. عاشقتم که انقدر به فکر منی. نترس قرص اورژانسی میخورم چیزی نمیشه. حالا کیرتو از کصم بکش بیرون و بیا یکم توی بغل هم بخوابیم تا اننجی بگیریم که تا بابات بیاد باید کلی منو بگا بدی

اروم کشیدم بیرون و کلی بوسش کردم و یه یک ساعتی رو توی بغل هم در حالی که خوشحال بودم بالاخره بعد این همه صبر کردن و دید زدنش روی بالشت تصاحب کاملش کردم خوابیدم. واقعا گر صبر کنی ز کص مامان حلوای کردنش رو سازی.

امیدوارم خوشتون اومده باشه.

پیشاپیش سال نو همگی مبارک و امیدوارم در این روزای سخت من تونسته باشم کمی حالتون رو خوب کنم.
براتون آرزوی شادی در این روزای پایانی سال رو دارم در کنار عزیزانتون.
     
  ویرایش شده توسط: SH_F   
مرد

 
SH_F
سلام رفیق. بابا ایول دمت گرم. چقدر دیوانه وار بود. خوندنش خیلی سخت بود پشت هم

یکی از بهترین داستانا بود. دمت گرم که به خواسته همه توجه داری.
وقاحت زیبایی بین مامان و پسر بود. حرفاشون آدمو نابود میکرد. خیلی خوب بود سکس خیلی خوب بود
     
  
مرد

 
SH_F
سلام
دمت گرم ، یکی از بهترین داستانهایی بود که خوندم ، هر چند بعترین داستانهای تایپیک همیشه مال خودته ، این داستان رو خیلی دوست داشتم ، به قول خودت تو سبک قدیم بود که من خیلی زیاد میپسندم، بیحیایی و شهوت بالای مامان تو رابطه به نظرم از نقاط قوت داستان بود ، دستت درد نکنه ، سلامت و پاینده باشی
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn

 
دمت گرم مثل همیشه عالی،👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
فرشید29
     
  
مرد

 
SH_F
عالی بود شایان ترکوندی جز بهتریین داستانات بود که گذاشتی برا اخرین داستانت جزییات که میگی زیبایی داستان رو چندین برابر میکنه
عاشق وقتایی بودم که مادر میگفت خیلی بی حیایی و خودش از اون بدتر بود عالی بودن این مکالمات.
روز شماری میکنم برا داستانا بعدیت و اینکه تا عید خیلی مونده دلتنگت میشیم
     
  
مرد

 
Big_Glory
سلام. ممنون از نظر شما. خوشحالم دوست داشتید

tooopoooli
سلام. خوب هستین؟ به شدت کم پیدایین و مثل قبل نیستید. خوشحالم خوندین و دوستش داشتید و باب میل شما بود. سلامت باشید

farshid29fm
ممنونم لطف دارید

sooo
خیلی ممنون از شما. میدونم خیلی باب میل فانتیزی شما نبود. اما ممنون که وقت گذاشتید و خوندین و خوشحالم دوستش داشتید. والا بیکار نیستم تا عید و در حال نوشتن یک چیز جدید و دیوانه وارم تا برای ایام عید آماده بشه که سرم شلوغه برای پایان نامه نوشتنم.

دوستان لطفا نقایص این داستنم بگید تا در داستانای آینده جبران کنم.
     
  
مرد

 
SH_F
وااای شایان عالی بود ترکوندی جز بهتریین داستانات بود که گذاشتی برا اخرین داستانت جزییات که میگی زیبایی داستان رو چندین برابر میکنه
عاشق وقتایی بودم که مادر میگفت خیلی بی حیایی و خودش از اون بدتر بود عالی بودن این مکالمات.
روز شماری میکنم برا داستانا بعدیت و اینکه تا عید خیلی مونده دلتنگت میشیم
یعنی حاضرم هر روز اینو بخونم فوق العاده بود
     
  
مرد

 
SH_F
این چه حرفیه باب میل هم اونورتر بود خیلی خوب بود درسته من یه فانتزی و هیجانی دوس دارم ولی مکالمات و جزییات داستانت عالی بود خیلی باهاش حال کردم از نظرم نقصی نداشت جز غلط املایی که اونم اوکی بود من که لذت بردم و به نظرم همه چیزش عالی بود
     
  
مرد

 
SH_F

فوق العاده بود شایان جان. چقدر جای همچین ایده و داستانی داخل این تاپیک خالی بود. بسیار تحریک کننده. اگر ایرادی نداره یه پیشنهاد دارم برای آینده. بعد از عید هر زمان مجدد نوبت به داستان فتیش دار رسید ازفتیش های داستان سکس ماورایی (محبوب ترین داستان من) استفاده کن. مخصوصا منشور شماره دو. به این صورت که مامان بیشتر از روی دلسوزی و علاقه به بچه و درخواستش این کار رو براش انجام میده و حالت آموزشی برای بچه داره. سن پسر هم مثل همین داستان آخرت خیلی بالا نباشه که کلی به جذابیتاش اضافه کرد.
ممنون بابت این سالی که گذشت. مثل همیشه عالی بودی. امیدوارم سال جدید برای تو و سایر دوستان هم سال خوبی باشه و هممون کمی بیشتر لبخند بزنیم.
     
  
مرد

 
SH_F
سلام خیلی مخلصم ، به شدت تعجب کردم که تا این حد نسبت به خواننده های داستانهات توجه داری و حواست هست ، خیلی برام جالب بود ، درست میگی ، من مدتیه به دلیل بیماری پدرم درگیرم و کمتر اینجام ولی اینکه متوجه شدی و این میزان دقت داری برام قابل باور نیست ، همین موضوع بهم ثابت کرد که چقدر با دقت نظرات رو میخونی و برات اهمیت داره ، واقعا دمت گرم ، هنر نویسندگیت رو همیشه ستایش میکردم و از الان مرام و شخصیتت برام بروز بیشتری پیدا کرد ، عالی هستی و قابل احترام
     
  
صفحه  صفحه 145 از 149:  « پیشین  1  ...  144  145  146  147  148  149  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA