انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 146 از 149:  « پیشین  1  ...  145  146  147  148  149  پسین »

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم


مرد

 
SH_F
سلام شایان عزیز و مشتی
در جواب به یکی از دوستان گفتی که پشیمونی از اینکه در داستان سوگند ، اون آخرش که یه جورایی یک خاطره واقعی رو به مامان نسبت دادی پشیمونی. می‌تونم بپرسم چرا؟
من داستان سوگند به شدت روم اثر گذاشته. بهترین داستانت هست و یه جورایی با عمق احساسات آدم بازی میکنه.

راستی مشه لطف کنی اسم تمام داستان‌هایی که 1402 نوشتی رو بنویسی داشته باشم؟

بعد میتونم بپرسم چرا آخر داستان بالشت‌های جادویی مثل همیشه اسم داستان بعدی رو ننوشتی؟

داستان پر فتیش هم یادت نره رفیق
دمت گرم. خیلی مشتی هستی

راستی اخیرا داشتم فکر میکردم چقدر خوبه یک خانم مثلا 35 سال به بالا داستانای شما رو خصوصا داستلنی مثل جبران اشتباه که از زبان مامان هست رو با صداش بخونه و تبدیل به داستان صوتی کنه. خیلی خوب میشه. خصوصا که داستانی شما تصویرسازی خیلی بالایی داره.
     
  ویرایش شده توسط: Big_Glory   

 
SH_F
ممنون از شما شایان عزیز که یکسال دیگه، با مهربانی و بی مزد و منت برامون نوشتن... همچنین ممنون از سورپرایزت که آخر داستان اتفاق افتاد. من نظر خودمو گفتم اما ترجیح دادم پاکش کنم. به هرحال هیچوقت به اندازه کافی نمیتونیم ازت ممنون باشیم. بمونی برامون داداش
     
  ویرایش شده توسط: Chanel   
مرد

 
sooo
سلام. دم شما گرم. بابت غلط املایی از همگی عذر میخام. علتش اینکه که من معمولا شبا قبل خواب می‌نویسم و تند هم می‌نویسم و دیگه آخراش خصوصا چشمام سنگین میشه غلط دار میشه. شرمنده.

Mganso
سلام. ممنون از شما و خوشحالم دوستش داشتید. البته من همین امسال یک داستان نوشتم یک تیر و چند نشان که درسته فتیشی نداشت. اما کاملا آموزشی بود. و مثل این بود که مامانه آموزش میده به پسره. ولی چشم حتما. ممنون از ایده‌تون. امیدوارم شما هم سال بهتری داشته باشید. برای منم دعا کنید به آرزوم برسم

tooopoooli
سلام دم شما گرم. امیدوارم هر چه سریعتر حال پدرتون بهبود پیدا کنه. پدر تکیه گاه هر انسانیه. سایشون بالا سرتون. من از روز اولی که اینجا نوشتم شما حمایت خوبی از من داشتید.
     
  ویرایش شده توسط: SH_F   
↓ Advertisement ↓
مرد

 
Big_Glory
سلام. اگه ناراحت نمیشید من دوست ندارم راجع به داستان سوگند دیگه حرفی بزنم. چون زیباترین خاطره زندگی منه و من نباید دست در پایانش می‌بردم و غیر واقعیش میکردم. از این بابت پشیمونم. یکمم پشیمونم که اصلا عمومیش کردم. صرفا خواستم خاطره‌ای بنویسم که عشق ساده‌تر این حرفا میتونه اتفاق میوفته. لطفا راجع به سخصیت سوگند هم قضاوت نکنید. چون عشق واقعی یعنی انقدر طرف رو دوست داری که بزاریش بره تا شادتر باشه و تو از شادی اون آروم باشی. ممنون

اسم تمام داستانای سال 1402 که خواستین

حق طبیعی
قاچاقچی
مرحله نهایی
سوال بزرگ
هلن کون
یک تیر و چند نشان
شیر عسل
قاچاقچی2
آقا گرگه و حبه انگور: بخش اول
آقا گرگه و حبه انگور: بخش دوم
جبران اشتباه
جنون
کنجکاو
محافظ
سوگند
شاهین شومبولی
قاچاقچی3
بالشت‌های جادویی

راجع به داستان صوتی شدن داستانای من توسط یک خانم نمیدونم. نظری ندارم. خوشم نمیاد خودم از داستان صوتی کلا. چه سکسی چه هر کتابی.

Chanel
سلام. من دیشب نظر اولتون رو دیدم. اما خب توی مود جواب دادن نبودم. ولی الان جواب اون اولی رو میدم.
اینکه معمولا پدر در داستانام شخصیت منفیه داستانه برای خیلی ها شبهه شده که چرا و مگه من خودم پدرم اینجوری بوده؟ باید بگم خیر. من هیچکدوم از این داستانا جز سوگند ، اصلا ربطی به زندگی شخصی خودم نداره. یعنی اگه بخوام از زندگی شخصی خودم بنویسم قول میدم تا یه سال هر کی میخونه افسرده بشه. علتش اینه که به نظرم سکس مادر و پسر به این راحتی محاله اتفاق بیوفته. مگر اینکه مادره کمبود جنسی و عاطفی داشته باشه. اونوقته که به فرض محال شاید ممکن شد. از طرفی من خودم همیشه سعی کردم مثل اون پدرا باشم. اینجوری واسه خود آدم بهتره. اما همیشه شبیه شاهین قصه‌ها بودم و این واسه آدم معمولا سخته. علتش اینه معمولا اینجوریه.

از طرف دیگه اینکه چرا یه جورایی معمولا سعی میکنم پدر رو حذف کنم از داستان البته یه چندتایی هم واقعا نکردم ، علتش اینه که من خودم به شخصه از سکسی که با استرس باشه بیزارم. اما خب مثل اینکه خیلیا طرفدارشن و چشم. بازم مینویسم. اتفاقا یه شدیدش در راهه حتی از محافظ هم بیشتر.
علت اینکه چرا معمولا شاهین قصه‌ها سنش کمه ، چون فقط از نظرم باحال‌تره و چرا همیشه اسمش شاهینه چون من خودم همیشه دوست داشتم اسمم شاهین باشه.
اما یک بارم گفتید که چرا معمولا مامانه زود پا میده ، واقعا اینو قبول ندارم. خیلی از داستانام مامانه به این راحتی پا نداده. اما اینکه چرا اونایی که زود پا میده بیشتره ، واقعا دیگه یادم نیست موقع نوشتنش چی توی سرم بوده.
بازم ممنون از شما. خواهش میکنم کاری نمیکنم. واسه خودم جنبه سرگرمی داره. نیاز به تشکر نیست. لطف دارید.

رفقا در این مدت فعلا یه نگاهی به داستان حق طبیعی بندازین. اولین داستان من در 1402. بد نیست یه نگاهیش کنید اگه وقت داشتین.. بی علت نیست که میگم
داستان فتیش هم چشم. خیلی خیلی خیلی زود
     
  ویرایش شده توسط: SH_F   
مرد

 
SH_F
چشم داداش. میدکنم قبلا هم گفته بودی راجع به داستان زیبای سوگند اگه میشه نظر ندیم. آخه خیلی روم اثر گذاشته. ببخشید. اتفاقا کار خوبی کردی نوشتیش و پشیمون نباش. بسیار آموزنده بود.

میگم اینکه گفتی داستان حق طبیعی رو بخونیم یعنی بالاخره میخای بعد این همه درخواست قسمت دکمش رو بنویسی؟ ایول دمت گرم اگه اینکارو کنی.
     
  
مرد

 
Big_Glory
سلام
بله میخوام قسمت دومش رو بنویسم. کسایی که دنبال قسمت دومش بودن توی گوگل اگه اینو سرچ کنید
"داستان حق طبیعی محارم لوتی"
خودش میارتش. حتما بخونیدش. چون قسمت دوم دقیقا از ادامشه و خب مربوط به نکاتی از قبل میشه

یه داستان فتیشی هم هست که اگه بشه میخوام دوتاشو روز اول عید بزارم. اگه فقط تموم بشه. اگه هم نه که بعدش اون.
     
  ویرایش شده توسط: SH_F   

 
SH_F
ممنون از پاسخ مفصلت شایان جان. اتفاقا من خودم دوست دارم مامان قصه هم متمایل باه ولی خیلیم زود پا نده
یه چیزی بین این دوتا، که مرحله به مرحله به سکس کامل برسه.
درمورد داستان حق طبیعیم قبلا گفتم که بنظرم بهترین داستان شماست، چون خیلی سکسش طولانی نبود با این وجود رابطه خیلی اروتیک بود. الانم باورم نمیشه قسمت دومشو میخوای بنویسی چون یه بار درخواست دادم گفتید قصد ادامه دادنشو ندارم. امیدوارم به اندازه قسمت اولش عالی باشه. اصلا نمیتونم صبر کنم واسش. بازم ممنون شایان جان
     
  
مرد

 
شایان جان داستان سوگندت برا همه ما اتفاق افتاده درسته که اخرش مامان وارد داستان کردی ولی خود داستان رو اکثر ما تو این مملکت تجربه کردیم من خودم به شخصه سه سال سر این سوگندم که مثل داستانت هست تقریبا موندم و جز اون به کسی نتونستم فکر کنم از نوشتنش پشیمون نباش چون همه ما این درد رو تجربه کردیم و داستان زندگی خیلی از ماهاست
     
  
مرد

 
     
  
مرد

 
سلام خدمت همگی
در روز 1 فروردین بین ساعت 4 تا 5 عصر داستان
"" حق طبیعی2: اضطراب" رو خدمتتون میزارم که در سبک هیجان انگیز و استرسی هست

ببخشید دوست داشتم در همین روز داستان فتیش "اژدها" رو هم بزارم اما نصفه و نیمه هست و وقت نکردم کاملش کنم. اما حتما داستان "اژدها" رو در ایام عید میزارمش و قبلش هم اطلاع میدم چه روزی.

پیشاپیش سال نو همگی مبارک
     
  ویرایش شده توسط: SH_F   
صفحه  صفحه 146 از 149:  « پیشین  1  ...  145  146  147  148  149  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA