انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 149 از 149:  « پیشین  1  2  3  ...  147  148  149

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم



 
دید زدن مامان کار و شروع ماجرا
حمام خونمون تو حیاط بود و یه انباری پشت حمام بود که جای یه لوله اب گوشه حمام یه سوراخ داشت و من از همون سن هشت نه سالگی که کنجکاوی جنسیم فعال شد اون سوراخ رو پیدا کردم و شده بود سرگرمیم و از اون سوراخ تقریبا تمام حمام رو میدیدم البته به جز رختکن.
معمولا که فقط مامان رو میدیدم ولی گاهی خاله هام یا زنداییم عمه و دختراشون هم از شهرستان میومدن خونمون میرفتن حمام میرفتم دید میزدم تقریبا همشونو بارها دیده بودم ولی هیچ کدوم مثل خاله پری و مامان برام لذت نداشت چون هردو هیکلشون مثل هم بود و یجورایی تپلی بودن و کون بزرگ و گردی هم داشتن و گذشته از این حمام کردنشون همیشه جالب بود طولانی حمام میکردن و کارای جالبی هم میکردن .
کم کم بزرگ تر شدم و دیگه ابم هم میومد و حسابی جق میزدم با دیدن مامان .
مامان زری منظم بود بابا شغلش تهران بود و هر ده روز یه هفته میومد خونه و اون ده روزی که بابا نبود مامان زری کلا دو بار میرفت حمام که ده دقیقه ای میومد بیرون ولی هفته ای که بابا میومد بابا حدودای نه شب میرسید که مامان ساعت هفت میرفت حمام و طولانی بود و حدودا یک ساعت شایدم بیشترطول میکشید واسه سکسش با بابا خودشو میخواست اماده کنه از همون لحظه ای که میرفت تو حمام اواز میخوند و اول که لخت میشد طبق معمول میشنست رو راه اب حمام و یه دل سیر جیش میکرد و کس سفیدشو میمالید و بعدش دوش میگرفت و خودشو کامل میشست و ژیلت برمیداشت و از بازوهاش شروع میکرد اصلاح کردن تا پایین و پاهاش و زیر بغلش میزد بالای کسش هم میزد و دوزانو میشنست رو زمین و موهای کسشو تمیز میزد بعدش هم موهای دور سوراخ کونش و میزد اینا که تموم میشد همون جور که دوزانو نشسته بود دستشو میبرد پشتش و با سوراخ کونش بازی میکرد و انگشتشو میکرد تو کون خودش و به بابا فحش میداد و تو حرفاش هی میگفت حالا با اون کردنش انگار میخواد چه غلطی بکنه چهار تا تلمبه میزنه تموم میشه فقط منو زجر میده میدونه خاک تو سرش اینهمه من درد بکشم که اون میخواد کون بکنه منم که هیچ و کلی غر میزد و اخرش میومد عقب رو راه اب حمام و سوراخ کونش تنظیم میکرد و همونجور که با انگشت تو کونش میکرد دسشویی میکرد و بعدش داگی میشد دوش حمام و میگرفت جلوی سوراخ کونش و تند تند انگشتشو تو کونش تلمبه میزد و میشست .
بچه که بودم نمیدونستم چرا اینکارو میکنه ولی بزرگتر که شدم فهمیدم واسه کون دادن به بابا سوراخ کونشو اماده میکنه و نرم میکنه تا دردش نیاد.

تقریبا 16 ساله بودم و تو اون سن از هوس تقریبا نصف پسرای محل و مدرسه رو کرده بودم البته کیرم کلفت و دراز بود با هزار سختی و تف مالی بیشتر از سه چهار سانت نمیرفت تو و مامان هم یه زن 45 ساله با کون بزرگ و پستونای درشت و شکم تپل پوست سفید برفی اون شب بابا میومد و مامان هم طبق معمول حدود هفت و نیم رفت حمام منم سریع رفتم سر جام و منتظرش که از رختکن بیاد بیرون و لخت اومد تو حموم و رفت اب و باز کرد و منم کیرمو دراوردم جوووون از دیدن کیرم لذت میبردم نوزده سانت کیر دراز با کله کلفت جق میزدم و مامان هم اول نشست جیش کرد و همونجا روراه اب کلی هم دسشویی کرد و چه کلفت کلفت از کونش میومد بیرون شمردم حدود هشت تا عن کلفت و دراز اومد بیرون که سوراخ کونش باز شده بود بگمونم و خودشو تمیز کرد و با انگشت بازم سوراخ کونشو گشاد کرد و دوباره غر زدناش شروع شد ولی اخرش یه حرکتی زد و چیزی گفت که با همون حرفش ابم اومد .
رفت تو رختکن و یه خیار قلمی اورد و دوزانو پشت به من نشست بود داشت ودو بند انگشتش تو کونش تلمبه میکرد که دیدم خیار و اورد زیر کونش و اروم فرو کرد تو کونش جوووووون چه صحنه ای بود خیار و تو کونش تلمبه میزد که یهو گفت جووووون یه بارم شده باید کیر یه مرد واقعی تو کونم حس کنم و حسابی تلمبه بزنه که حداقل اینهمه دردی که میکشم ارزش داشته باشه چه حالی میدههههههه ابم با فشار اومد مامان هم اونقدر ادامه داد که ارضا شد .
خودشو تمیز کرد
بعدش هم گفت حالا کو مرد که بتونه اینجوری کونت بذاره بدبخت زری و مرضی و فاطی (عمه و خاله هام) هم مثل منن خاک بر سرشون که هیچ کدوم مرد نیستن ایستاده بود و تنش و اب میکشید و زیر پستوناش و میشست باز گفت ولی پیدا میکنم حالا از کجا بفهمم کمرش شل نباشه یا کیرش کوچیک نباشه من خیار قلمی که نمیخوام بعدشم تو شهر کوچیک ابروم میره و کلی از اینجور حرفا زد و رفت بیرون .
من موندم و یه دنیا فکر منحرف . اون لحظه اولین باری بود که خواستم مامانمو بکنم . تا اون موقع فقط دید میزدم و جق ولی از اون لحظه بیشتر از اینا میخواستم.
طبق معمول مامان یه روزدرمیون اول صبح میرفت حموم و خودشو میشست چون میدونستم بابام که هست یه شب در میون میکنتش پنج شنبه شب همه باغ داییم دعوت بودیم حدودای نه شب مامان و بابا به یه بهونه گفتن میریم خونه و برمیگردیم .
حدس زدم برنامه دارن چون قراره شب بمونیم باغ و فردا صبح هم بابا میخواست بره تهران رفتن خونه سکس کنن منم سریع غیب شدم و با موتور زودتر از اونا رسیدم خونه و میخواستم سکسشونو ببینم رفتم اروم رو پشت بوم و رفتم تو نیم طبق پشت بوم حیات خلوت که به اتاق خوابشون پنجره داشت و از بس شلوغ بود دیده نمیشدم و نشستم منتظر که دیدم اومدن تو خونه همون در اتاق خواب بابا از پشت مامان و بغل کرد و شروع کرد بوسیدن گردنش خواست بلوز دامن مامان و دربیاره که مامان نذاشت گفت نمیخوادددددد وقت نداریم زشته کارایی میکنی بابا زود لخت شد و از پشت مامان بغل کرده بود و بردش سمت تخت و مامان رو تخت رفت تو سجده و گفت فقط زود تمومش کن زشته میفهمن و بابا هم دامن ومامان و داد بالا و شورت صورتی مامان و تا زیر کونش کشید پایین جووووووون کون مامان تو این حالت و اینجا چه بزرگ بود .
من از بغل داشتم میدیدم واییی چه حجم کونی داشت . کیر بابا نه بزرگ بود نه کوچیک حدود دوازده سیزده سانتی بود . بابا لای کون مامان و بازکرد و چند باری با انگشت تو کس مامان تلمبه زد و کیرشو فرو کرد تو کس مامان و تند تند میکرد مامان هم اروم اروم اه اه میکرد کمتر از یه دقیقه تلمبه زد کیرشو دراورد و یه تف انداخت لای کون مامان و گفت چه کونی بکنم من . مامان هم داد زد نهههههه الان نههههه میدونی حالم خوب نیست نکننننن که بابا اهمیت نداد و مامان تا خواست نذاره بابا رفت رو مامان و مامان با وزن بابا خوابید رو تخت و کیر بابا رفت تو کون مامان و مامان یه جیغ زد و گفت اخخخخخ کثافت درددددد دارههههههه و زد زیر گریه و چند تا فحش ابدار به بابا داد گفت کیرت تو کون خواهرت برههههه کثافت کیرت تو کون مادرت بره سوراخ کون مامانتو گشاد کنی ولی بابا هم جوابش داد گفت کیرم تو کون خواهرت و مامان خودت جنده من کیرم تو کون لاغر زن داداشت ملیحه بره و مامان هم خوابیده بود رو تخت و پاهاش از تخت اویزون بود پایین و بابا هم لای کون مامان و محکم باز کرده بود چند تا کشیده محکم زد رو کون مامان و محکم تلمبه میزد و مامان هم همونجور که گریه میکرد خوابیده بود رو تخت با هر تلمبه زارت زارت میگوزید هنوز ده تا تلمبه نزده بود که ابش اومد و ریخت تو کون مامان و بیحال خوابید رو تخت و کلا به دو دقیقه نرسید و مامان هم عصبانی شده بود گفت خاک بر سرت همین هی میگی بریم بکنمت بکنمت جق میزدی اشغال و بلند شد دستمال گذاشت لای کونش و همونجور که گوز ازش در میرفت رفت سمت دسشویی بابا هم بیخیال سیگارش و روشن کرد و بلند شد لباس پوشید.
منم زود رفتم موتور سوار شدم و رفتم باغ .
مامان وقتی اومد عصبانی بودنش معلوم بود ولی الکی خوشو خوشحال نشون میداد
فرداش صبح زود بابا رفت و ما هم تا عصر باغ بودیم و رفتیم خونه عصر هم مامان خواهرم بنفشه یازده سالش بود رو برد حمام ( اخه اونقدر تنبل و لوس بود مامان بزور میبردش حموم ) و به من گفت میفرستمش بیرون خشکش کن و لباس تنش کن
معلوم بود هنوز از دیشب عصبی هست اخه اولین بار بود که مامان به من میگفت بنفشه روخشک کن و لباس تنش کن اخه معمولا اخرای حمامش بنفشه رو میبرد حمام و با خودش میاورد بیرون .
البته بگم چون حس بدی میگرفتم هر وقت بنفشه رو میبرد حمام نگاه نمیکردم .
حموم بنفشه تموم شد و مامان صدام کرد بیا ببرش تو خونه سردش نشه و رفتم در حموم و بنفشه یه حوله دورش بود اومد بیرون و مامان گفت لباساش رو تختشه
گفتم باشه و بردمش تو اتاقش حوله کوتاه تا زانو دورش بود خشکش کردم و نشستم رو تخت بنفشه هم جلوم ایستاده بود و منم داشتم تنشو خشک میکردم که دستم رفت پایین و با حوله داشتم کون کوچیک بنفشه رو خشک میکردم اونم عروسکش دستش بود و باهاش بازی میکرد نمیدونم چه حسی بود ولی خوشم اومد که دارم کون کوچیک بنفشه رو میمالیدم با حوله که اروم دستمو رو حوله بردم لای کونش و مثلا داشتم خشک میکردم که جلوی حوله باز شد واییی چشمم به شکاف کوچیک لای پای بنفشه افتاد
بنفشه فورا گفت داداش زشت نیست گفتم نه اگه زشت بود که مامان به من نمیگفت لباس تنت کنم من ببینمت که زشت نیست منم مثل مامانم مگه اون نمیبینه
گفت چرا گفتم خب دیگه
کیرم داشت شق میشد گفتم پاهات و باز کن خشکت کنم واونم لای پاشو باز کرد و منم داستمو رو حوله کامل بردم لای کونش و خشکش میکردم و سوراخ ریز کونش و زیر انگشتام حس میکردم و شکاف کوچولوش لای پاش یکم باز شده بود کیرم داشت منفجر میشد که ترسیدم بفهمه 19 سانت کیر ورم کرده و کلفت نمیشد پنهونش کرد
شورتش و از رو تخت برداشتم و گفتم بیا بپوش حوله از دورش افتاد اخخخ لخت لخت جلوم ایستاده بود پاهاشو بلند کرد ببره تو شورتش کس کوچولوش جلوم بود پوشید سینه هاش خیلی ریز بود فقط یه کم برجسته بود شلوار و بلوزشو تنش کردم و رفت جلوی ایینه موهاشو سشوار بزنه کیرم در حد انفجار شده بود واسه اینکه نفهمه زود بلند شدم رفتم از اتاق مامان سشوار بیارم که حداقل تو این فاصله کیرم بخوابه در اتاقش رو هم بود رفتم تو اتاق با مامان روبرو شدم حوله اش رو باز کرده بود و فقط یه شورت نارنجی گلدار پاش بود جلوی کمد لباساش بود پشتش به من بود که یهو برگشت منو دید هول شد منم اصلا انتظار نداشتم مامان تو اتاق باشه شوک شدم کیرمم از بزرگی کاملا زیر شلوار معلوم بود که مامان منو در اون حال دید و حجم کیرم که تو بزرگنرین حالت خودش دیدش حس کردم یه مکث کرد و گفت برو بیرون دیگه
به تته پته افتادم گفتم سشوار میخواستم
گفت برو دیگه زشته من لختما
منم زود سشوار و برداشتم و رفتم بیرون و موهای بنفشه رو سشوار و شونه کردم و رفتم پای تی وی نشستم .
سه روز بعد ظهر مامان رفت حمام و منم طبق معمول رفتم سر جام نشستم تا مامان بیاد . لخت اومد تو حموم وایییی یه خیار درشت و دراز تو دستش بود جوووووون میخواست خودارضایی کنه و داغ شده بودم .
پستونای درشت و سفید با نوک قهوه ای برجستگی شکمش که تا رو کسش اومده بود پایین کس تپل لای پاهاش دیوونم کرده بود خودشو شست و شامپو زد و لیف کشید همونجور که بدنش کفی بود دستشو برد لای کسش و اروم داشت میمالید پشتش به من بود و کون درشت و برجسته مامان جلوم بود اخخخخخ چه حجم کونی داشت یکم خودشو مالید و خم شد به دیوار و کسشو میمالید که اروم گفت جوووون چه کیر کلفتی داری میخوامش ارهههه کاش میشد وایییی چه کلفتههههه که خیار و برداشت و برد لای کسش و میمالید لای کسش و هی حرف میزد و از کیری که نمیدونم مال کی بود و چطور دیده بود حرف میزد و خیار و فرو کرد تو کسش و گفت اخخخخخخخ ارههههه میخوام اینجوری بکنیش تو وایییی چه کلفته درد داره اخخخخ میخوامشششش دردشم میخواممممم بکن توووووو ارههه و خیار و تقریبا تا ته فرو کرد تو کسش و اروم تلمبه میزد که گفت بذار خودم بشینم روش میخوام تا ته بره تو و خیار و گذاشت رو زمین و دو زانو نشست رو خیاره و تا ته کرد تو کسش جووووون و تند تند بالا پایین میشد که گفت نهههه کونم نهههه کلفته دردم میاد از پشت نکننن .
قشنگ تو خیال داشت با یه نفر که نمیدونم کی بود تو تصورش سکس میکرد
که خیار و از کسش دراورد و سر خیار و گذاشت دم کونش و هی میگفت نه جون من نکن از پشت خیلی دردم میاد نفخ هم دارم نمیتونم از جلو بکن .
پشتش به من بود و داشتم سوراخ کون قهوه ای و خوشکل مامان و میدیدم که تو اون حالت که تقریبا تو سجده بود لای کونش باز شده بود سوراخ گشاد کسش و سوراخ کونش تو دیدم بود .
اروم خیار و فشار داد تو کونش و دردش میومد و اخ اخ میکرد تا سر خیار رفت تو که یهو گفت واییییییییییییییییییییییییی چه کلفته اخخخخخ خیلی دردم میاد درش بیارررررررر که که یه دفعه تعادلش از دست داد و نشست زمین چند سانت از خیار یهو رفت تو کونش که یهو انگار خیلی دردش اومد منم تو اوج هوس ابم داشت میومد که یهو گفت کاوهههه نههههه و کشیدش بیرون و خودشو جمع کرد که منم از شنیدن اسم خودم تو اون صحنه که تازه فهمیدم مامان داره با تصور من خودارضایی میکنه ابم خشک شد همه بدنم یخ کرد اصلا انگار یه باره همه هوسمو ازم گرفته باشن باورم نمیشد مامان داره با تصور کیر من خودارضایی میکنه و تو خیالش داره به من کس میده وایییی چی میدیدم دستم دیگه به کیرمم نرفت فقط هنگ کرده داشتم نگاه میکردم.
که گفت کاوه دردم اومد گفتم کیرت کلفته تو کونم نمیره خیلی دردم اومد و مثلا تو خیالش من داشتم نازش و میخریدم که گفت از جلو بکن تا ابم بیاد خیلی بکن تو هر حالتی هم که دوست داری بکن .
به کمر خوابید و خیارو کرد تو کسش و هی اسم منو میاورد و میگفت اره بکن کیرت بزرگه کلفته خوبه کسمو گشاد کن ارههه نه کون الان نه بذار خودمو اماده کنم بعد بهت میدم الان تنگم نمیره تو ارههه دوست دارم اولین باری که بهت میدم فقط کس بدم اره الان فقط کسمو بکن محکم بکن و خیار و با شدت تمام تو کسش تلمبه میزد که ابش با فشار اومد و انگار جیش کرد و گفت اخخخ اخخخ کاوه اومد کاوههههه شدم وایییییی ارههه ابم اومد ارههههه و بیحال یکم دراز کشید و بلند شد خودشو شست و رفت رختکن منم زود رفتم تو خونه .
تو اتاقم بودم و مغزم نمیتونست هضم کنه مامان الان با تصور من خودارضایی کرده و ابش اومده باشه خیلی هوسی بودم نمیتونستم خودمو بگیرم باید جق میزدم اصلا میزون نبودم تنم لرزش داشت نفهمیدم چرا شلوارمو دراوردم و شورت اسلیپ پام بود و کیرم هم نیم خیز بود که تو شورت مشکی حجمش معلوم بود حولم رو انداختم رو دوشم ازاتاق اومدم بیرون برم حموم یه جق حسابی بزنم به حساب خودم مامان تا الان اومده بود بیرون و تو اتاقش بود که تو راهرو حموم دیدم مامان با حوله اومد بیرون و چشم تو چشم شدیم دستپاچه گفتم اومدی مامان
گفت اره میری حموم
گفتم اره خیلی عرق کردم
حوله مامان تا زانو بود و ساق سفید مامان و اون همه تصور بدن لختش کیرم داشت شق میکرد که یادم اومد وایییی شلوارم پام نیست که زود رفتم سمت حموم ولی مطمین بودم کیرمو دیده که شقه شده .
رفتم تو حموم و زود لخت شدم رفتم زیر دوش و داشتم جق میزدم که در حموم و زدن
گفتم کیه
مامان گفت منم در رختکن رو باز میکنی لباسات ببرم میخوام لباسشویی روشن کنم مال تو هم بریزم
واییییی این حرکتش باز هوسی ترم کرد رفتم پشت در و بازش کردم و اومدم تو حموم گفتم در بازه
خود رخت کن به حموم دید نداشت و در حموم هم اول تو رختکن باز میشد مثل یه راهرو بود
حدس زدم از هوس اومده باشه که شاید بتونه کیرمو درست ببینه واسه همین منم به پهلو ایستادم اروم جق میزدم و کیر کلفت و درازمو تو دستم طی میکردم ولی شش دنگ حواسم به رختکن بود که حس کردم داره نگاه میکنه و منم کیرمو بهتر میمالیدم و جق میزدم که بتونه همه کیرمو ببینه گوشه چشمی میپاییدمش که سرشو اورده بود و داشت یواشکی دیدمو میزد چند دقیقه ای گذشت که ابم کم کم میخواست بیاد و واسه اینکه بفهمه منم هوسش و دارم موقع اومدن ابم گفتم مامان داره میاد کجات بریزم بریزم تو اخ اومددددد همشو ریختم تو کس سفیدت جوووووون .
صدای تکون خوردن مامان و شنیدم و فهمیدم اونم شوکه شده که من به یادش جق زدم . اروم رفت بیرون تا رفت بیرون رفتم پشت در حموم و لای در و باز کردم که مطمین بشم تو بوده که دیدم اره تو راهرو داره میره سمت پذیرایی.
چند روزی گذشت مامان تو اون چند روز خیلی عوض شده بود حس کردم میخواد بهم بفهمونه که خودش هم میخواد مواقعی که بنفشه خونه نبود ( خونه داییم نزدیک بود و بنفشه با دختر داییم و پسر داییم همبازی بود اکثرا اونجا بود ) لباسهای باز تر میپوشید چند بار دیدم تو خونه سوتین هم نبسته و نوک پستوناش دیوونم میکرد تا اون روز بدون سوتین هیچ وقت نبود یا تا اون موقع شلوارک اصلا نپوشیده بود که یه شب که بنفشه خواب بود منم داشتم تی وی میدیدم دیدم با شلوارک تنگ و چسبون اومد از جلوم رد شد رفت تو اشپزخونه وای اون حجم کون تو شلوارک دیدنی بود منم محو تماشا بودم که باز اومد رو مبل نشست جوری که تودید من باشه یا شب بعدش باز بنفشه خواب بود با شلوارک مشکی چسبون اومد رفت جلوی اپن پشتش به من بود الکی پشتشو کرد بهم و خم شد و با گوشیش کار میکرد وایییییی شورت هم پاش نبود و شکاف کونش قشنگ دیده میشد اخخخخخ کون بزرگ و دیدنی مامان و ده دقیقه داشتم میدیدم .
باز فرداش رفت حموم منم رفتم دید زدم باز به یادم خودارضایی کرد و داشت ارضا میشد تو حرفاش گفت توهم منو میخوای یجوری بیا جلو دلامصب همه جوره دارم کونمو نشونت میدم روزی هزار بار مگه نمیخوای بکنیش د بیا دیگه فقط مونده لخت بیام جلوت دیشب شورتم نپوشیدم فقط میخواست بکشی پایین اون کیر کلفتتو بکنو تو وایییی که ابش با فشار اومد و عین جیش ریخت بیرون و همه تنش داشت میلرزید .
تموم شد گفت امروزم که نیومدی و ابم اومد ببینم اینبار میایی جلو یا نه .
منم ابم اومده بود و رفتم تو اتاقم . دو روز گذشت عصر بود که بنفشه گفت شب پیش مینا دختر داییم میمونم و رفت اونجا.
برق هوس و تو چشمای مامان دیدم
با خودم گفتم امشب بیایی سمتم میکنمت .
حدودا ده شب بود که از اتاقش اومد بیرون با یه رکابی بندی و همون شلوارک تنگ و چسبون و رفت تو اشپزخونه جوووووون نه سوتین بسته بود نه شورت پاش بود گفت قهوه میخوری
من: اره چرا که نه
قهوه دم کرد اورد گذاشت جلوم و رفت جلوی اپن پشتشو کرد بهم و خم شد و با گوشیش کار میکرد وایییییییی منم میخ شده بودم رو کونش که دیدم دستشو برد تو شلوارکش و مثلا داره کونشو میخارونه اخخخخخ داغ کردم و دیگه تحمل نکردم بلند شدم رفتم پشتش ایستادم دستام میلرزید دستمو گذاشتم دو طرف کونش که یهو تکون خورد ولی هیچ حرفی نزد همه تنم عرق کرده بود دو طرف کون مامان تو دستام بود وایییی چه نرم بود اروم فشار میدادم و لمسش میکردم که دستامو به سمت کونش اوردم پایین و لمبرای کونش و میمالیدم کامل خم شد و سرشو گذاشت رو اپن حسابی دو طرف کونشو تو دستام مالیدم و فشار میدادم دستامو بردم زیر تاپ شکمش و گرفتم تو دست و با شکمش بازی میکردم و اروم دستامو بردم بالا تا زیر پستونش اخخخخخخخ نوک پستونش اومد تو دستام وایییی چه نرم بود نوک پستوناشو میمالیدم تو دستام و چسبیدم بهش اخخخخ کیر شقم چسبید لای کون بزرگ مامان وایییی نفسش تو سینه حبس شد که منم همه پستونشو تو دستام میمالیدم و خم شدم روش و از بالای گردنش و بوسیدم و با زبون لیس میزدم تا کم کم اومدم پایین دستامم همزمان اومد پایین تا رسیدم به اول شکاف کونش اخخخ از رو شلوارک کونشو میبوسیدم تا رسیدم روبرو سوراخ کونش جووووون چه خوش بو بود دست انداختم و اروم شلوارکشو کشیدم پایین چه تنگ بود به سختی اومد پایین که کونش افتاد بیرون وای چه حجم کونی داشت همه جای کون سفید مامانو بوسیدم و شلوارکش و دراوردم و اروم لای کونشو باز کردم اخخخخخخخخخخ چشمم افتاد به سوراخ کونش که عرق کرده بود و کسش که ابانداخته بود جوووووووون چند قطره اب سفید از لای کسش اومده بود بیرون اروم سرمو بردم لای کونش و سوراخ کونش و بوسیدم که یه اخ بلند کشدار کشید و منم با زبون سوراخ کونشو لیس میزدم و نوک زبونمو فرو کردم تو که راحت نوک زبونم رفت تو کونش و با زبون براش تلمبه میزدم داشت دیوونه میشد خودشو جمع میکرد و محکم میگرفت دستمو بردم لای کسش و میمالیدمش اونقدر کسش خیس شده بود که انگار یه تیوب کرم و تف ریختی توش انگشتمو فرو کردم تو کسش و کونشو زبون میزدم و همزمان یه انگشتم تو کسش تلمبه میزد و یه انگشتمم فرو کردم تو کونش که یه اخخخخخخ گفت و دو تایی تلمبه میزدم که داشت دیوونه میشد که همه تنش لرزید و ابش اومد ولی هنوز اونقدر هوس داشت که تا نمیکردمش اروم نمیشد
بلند شدم پشتش ایستادم و لخت شدم کیر کلفتمو لای کونش کشیدم که یهو انگار همه تنش سست شد چند باری کیرمو لای کونش و کسش کشیدم تا کلفتی کیرمو حس کنه که قراره نوزده سانت کیر کلفت رو تو خودش حس کنه و سر کیرمو گذاشتم دم کسش و اروم فرو کردم تو که یه اهههههههههه کشید و منم اروم تلمبه میزدم و کیرمو بیشتر هل میدادم تو که نصف رفته بود تو که یهو تا ته فرو کردم تو کسش که گفت وایییییی چه کلفتهههههه اخخخخخ یواش یواشش درد داره اروم لطفا دستمو انداختم از جلو زیر شکمش و محکم شکمش و تو دستام گرفته بودم و اروم اروم تلمبه میزدم تا عادت کنه و کم کم تند تر و محکم تر که اه اه کردنش رفت بالا و تا ته کیرمو میکوبیدم ته کس مامان که قشنگ رحمشو حس میکردم جووووون کسش اونقدری خیس و پر اب شده بود که از کسش اب میچکید جوری محکم داشتم تلمبه میزدم و کیرمو ته کسش میکوبیدم که با یکی از تلمبه هام محکم و زارررررررت گوزید و یهو با همون اه اه کردنش گفت واییییییی گاییدیم بسمههههه نمیخواممممم یه کشیده محکم زدم رو کونش و گفتم جوری گشادت میکنم که دیگه هوس کیر کلفت نکنی با هر تلمبه پشت سر هم از کس و کون گوزش در میرفت که با تمام انرژی ارضا شد و یکباره همه تنش لرزید و نشست زمین و شروع کرد شاشیدن و دستاشوزده بود به اپن و خودشو محکم گرفته بود یکم اروم شد تو سجده خوابوندمش و کونشو داد بالا و یه ضرب و محکم کیرمو یهو تا ته فرو کردم تو کسش که جیغ زد و امونش ندادم با دستام محکم لای کونشو گرفته بودم و باز کرده بودم و رگبار تو کسش تلمبه میزدم که نفسش بالا نمیومد و از لذت و هوس داشت غش میکرد که خوابید زمین و تکون نمیخورد حتی رمق اه اه کردنم نداشت دیگه منم خوابیدم روش و محکم میکردمش که ابم داشت میومد گفتم بریزم تووووووو گفت نههههههههههههههههههههههههههههههههههه فورا کیرمو کشیدم بیرون و نشستم رو رونش ابمو با تمام فشار اومد رو کمرش و لای کونش و تا موهاش ریخت و خوابیدم روش و پشت گوشش گفتم بار اخرت باشه شورت نپوشی و رو اپن کونتو بهم کنی من خودم هوس تو رو دارم تو هم اینکارو میکنی میکنمتتتتتتت دفعه بعد اگه ببینم کونتو میذارم و بلند شدم یه نگاه بهش کردم عجب کسی بود رفتم تو اتاقم .
با این حرف اخرم حشری تر شده بود با خودش فکر کرده بود منو تو دام انداخته .
حس بدی داشتم عذاب وجدان اومده بود سراغم و نمیتونستم با خودم کنار بیام که مامانمو کردم نکردمش که گاییدمش با هزار بدبختی خوابیدم . فردا صبح که بیدار شدم حس کردم مامان هم عذاب وجدان داره رومون نمیشد تو رو هم نگاه کنیم دو رو بعدش بابا اومد و تا یه هفته خبری نبود شب اخر که با هم بودن رفتم پشت پنجره ببینم بابا مثل قبل دو دقیقه کرد و اخرش خواست بکنه تو کون مامان که بابا گفت این یه هفته کون ندادی الکی گفتی اسهال دارم ولی امشب باید بهم کون بدی که باز مامان مقاومت کرد و با با هم به زور کرد تو کونش مامان هم کلی گریه کرد و ابشو تو کون مامان خالی کرد و اخرش یه حرفی زد که از عصبانیت دود از سرم بلند شد گفت کاش هیکلم داشتی که کون نمیدادی باز یه حرفی زنای تهران و ببینی تو گهشونم نیستی وبدون هیچ ناز و نوازشی خوابید و مامان هم تا نیم ساعت بعدش داشت گریه میکرد منم همونجور داشتم نگاش میکردم خیلی دلم به حالش سوخت و میخواستم فقط بابا رو بکشم .
بابا صبح زود ساعت 4 هم رفت تهران .
منم مدرسه داشتم و رفتم مدرسه .
دو روز گذشت تازه از مدرسه اومده بودم خونه ناهار خوردم رفتم تو اتاقم مامان بیرون بود اومد خونه منم حسابی خمار منتظر حرکتی از سمت مامان بودم و بنفشه هم شیفت مخالف من بود مدرسه بود که دیدم مامان تو اشپزخونه هست رفتم جلوی اپن با یه دامن بلند نخی و یه بلوز تنش بود داشت ظرفا رو میشست اونقدر هوسی بودم رفتم پشتش ایستادم و سرمو بردم لای موهاش پشت گردنش انتظارش و نداشت که یهو نفس نفس زدناش شروع شد دستاش تو سینک خشک شد چیزی نمیگفت بیحرکت مونده بود منم اروم دستامو دور شکمش حلقه کردم گردنش و میبوسیدم و میخوردم و اروم دستمو بردم زیر بلوزش و شکمشو گرفتم تو دست حس میکردم مامان بیشتر از سکس به محبت نیاز داره خیلی با لذت شکمش و مالش میدادم که واقعا برام لذتبخش بود دستم رو اون چروکهای شکمش میچرخید و اروم دستمو اوردم بالا و بردم زیر سوتینش و پستوناشو گرفتم تو دست و مالش میدادم تو گوشش گفتم خوشکلترین زن دنیایی و نوک پستوناشو مالش میدادم مامان هم انگار تو این دنیا نبود ساکت و بی حرکت ایستاده بود سوتینشو دادم بالا و یه دستم تو پستوناش میچرخید و یه دستمو بردم پایین تا رو شورتش و از رو شورت کس سفیدشو میمالیدم اروم اروم اخ گفت . دستمو بردم تو شورتش و بالای کسشو میمالیدم سست شده بود تو گوشش گفتم اخه مگه ناز تر از تو هم داریم اخههههه چقدر تو نازی . واقعا هم مامانم چهره خیلی نازی داشت یه رگ
ترکمن داشت . صورت گرد و سفید چشمای سبز و موهای خرمایی بلند پوستش مثل برف سفید بود .
اروم دستم رفت لای کسش واییی خیس خیس بود یهو گفت من خوشکلم؟
گفتم خوشکلترینی
گفت دروغ میگی؟
گفتم نه خوشکلم
گفتم هیکلم زشته میدونم
گفتم سلیقه من اینه دوستش دارم
گفت شکمم بزرگه چروکه
گفتم دوتا بچه زاییدی
گفت سینه هام خیلی بده بزرگه زشته
گفتم دو تا بچه شیر دادی . واسه من خوشکله من دوسش دارم
چوچوله کسش زیر انگشتام داشت مالش میدید و کم کم اخ اخش بلندتر شد و خم شد و کونشو داد سمتم
گفت کاری کردم اینجوری شدی؟
کیرمو چسبوندم لای کونش گفتم نیازی نیست کاری بکنی جلوم راه هم بری برات شق میشه خوشکلم
این حرفتم دیوونش کرد گفت راست میگی
گفتم داری حسش میکنی
که دستشو اورد عقب و کیرمو گرفت تو دست و بلند گفت واییییی چه بزرگههههه
گفتم ببینش
گفت نه نمیتونم
گفتم بخورش
گفت نههههههههههههه
گفتم من میخوام بخورمت
همونجور ساکت و بی حرکت ایستاده بود معطل نکردم و خیلی با نوازش و بوسیدن لباساشو دراوردم و لخت لخت پشت بهم ایستاده بود واییییی تو روز چه بدنی بود اخخخخخخخخخخخ کون برجسته بزرگ اومدم عقب تر و از عقب داشتم مان خوشکلم و لخت با هیزترین نگاه یک مرد نگاه میکردم موهای بلند خرمایی تا رو کونش کشیده شده بود و کمر باریکتر از کونش که معلوم بود جوونیاش عجب کسی بوده لامصب رفتم پشتش وایییی از بالای کمرش و بوسیدم تا چاک کونش و زیر کونش و سیر بوسیدم و خوردم برش گردوندم مقاومت کرد ولی گفتم من که پایینم تو از اون بالا ببین و فکر کن یه غریبه است که برگشت و منم واسه اولین بار از نزدیک این کس سفید و خوشکلو میدیدم که موهای دورش داشت در میومد اخخخخخخخ تپل و خوشکل از لای پاش زده بود بیرون و شکمش افتاده بود رو کسش جوووووون دستمو گذاشتم رو شکمش و مالشش میدادم و سرمو بردم جلوی کسش و اروم اروم بالای کسشو میبوسیدم جوووون چه خوشمزه بود اب کسش حسابی اومده بود و خیس و لزج بود لای کسش زبونمو بردم لای کسش و چوچولشو با نوک زبونم تحریک میکردم که از هوس اه اهش رفت بالا دستامم برده بودم لای کونش و چنگ مینداختم محکم تو دستام فشار میدادم و چوچولشو لای دندونام و زبونم محکم میخوردم و میمکیدم هنوز یکم بیشتر نخورده بودم که انگار همه تنش گر گرفت و ابشو تا اخر تو دهنم خالی کرد خواست بره عقب که تو دهنم نریزه ولی پشتش به سینک بود و منم نذاشتم و همه ابشو عین جیش تو دهنم ریخت و قورت دادم تموم که شد اونقدر بیحال شد نمیتونست سرپا بایسته رفت رو مبل به شکم خوابید منم لخت شدم و رفتم سمتش و کنار صورتش ایستادم و اروم با دست کمرشو نوازش میکردم و خیلی اروم کیرمو کشیدم به صورتش که یهو برگشت سمتم و با کیرم چشم تو چشم شد یه اخ گفت و منم اروم کیرمو دور لباش میچرخوندم و فهمید میخوام برام ساک بزنه و دهنش و باز کرد و منم سر کیرمو فرو کردم تو دهنش جووووووون چه خوب میخورد خودمم خم شدم روش و یه دستم تو موهای مامان بود و نوازشش میکردم و یه دستمم بردم با کونش بازی میکردم و دستمو لای کونش میچرخوندم و اروم نوک انگشتمو دور سوراخ کونش میکشیدم و کم کم نوک انگشتمو فرو کردم تو کونش واییی راحت رفت تو چه کون نرمی داشت و کم کم انگشتمو تو کونش تلمبه میزدم و بیشتر فرو میکردم که تا اخر رفت تو کون مامان و خیلی نرم انگشتمو تو کونش تلمبه میزدم اخخخخ چه لذتی داشت مامان هم فقط چند سانت سر کیرمو تو دهنش میخورد و بقیه کیرمو تو دستاش میمالید اخخخخخخ هردومون اونقدر حشری بودیم که دیگه اصلا یادمون رفته بود مادر و پسریم .
به کمر خوابوندمش و خودمم رفتم روش خوابیدم و بی هوا چشمامون تو چشم هم افتاد که لبامو تو لباش قفل کردم و بغلش کردم و محکم از هم لب میگرفتیم مامان هم اولش یکم خودداری کرد ولی با خوردن لباش رام شد و کم کم داغ و هوسی دستاشوانداخت دور کمرمو منو محکم تو بغل خودش فشار میداد کیرمم رفته بود لای کسش جووووون منم دستم رو رونش بود و چنگ میزدم اونقدر لبای همو خوردیم و زبونمون تو دهن همدیگه چرخید که مثل دیوونه ها شده بودیم که لباشوازم جدا کرد و با هوس تمام گفت چرا تمومش نمیکنی اخه که پاهاشو دادم بالا و نشستم لای پاهاش و سر کیرمو با کسش تنظیم کردم و چند بار بالای کسشوبا کیرم شلاق زدم و کیرمو تا ته فرو کردم تو کس مامان وایییییی هردومون داغ شده بودیم مامان با یه وایییی بلند از کیرم استقبال کرد زیر رون مامان و گرفته بودم و شلاق تلمبه رو تو کس خیس و داغش شروع کردم و با تمام قدرت میکردمش و مامان هم چه خوشکل همراهیم میکرد و زیر کیرم بلند بلند اه اه میکرد همونجوری خوبیدم رو مامان و نوک پستونشو کردم تو دهن و میخوردم جووووون چه لذتی داشت مامان دیگه رو زمین بند نبود و با هر تلمبه نفس نفس میزد برش گردوندم تو داگی جوووون حجم کونی که از بچگی ارزوش و داشتم الان جلوم بود اخخخخخیه کشیده زدم رو کونش گفت اخخخخخ دردم میاد این لحن با ناز حرف زدنش هوسیم کرد و کیرمو یه ضرب تا ته کردم تو کسش و محکم دو طرف کونشو گرفتم و میکردمش گفتم خوبه دوست داری اینجوری کس بدی ارهههه
گفت بکنننننن محکم بکن حرف نزن
گفتم جوووون دوست دارم صداتو بشنوم هوسیم میکنه نمیدونی چقدر تو کفت بودم جوووون این حجم کون اخخخ چقدر بیادش جق زدم الان کیرم داره میره توش جوووون دیگه تو کس داغت ارضا میشم
با تلمبه های محکمم گوز میداد و منم داغ تر میشدم و حرف میزدم که گفت وایییی نگوووووووووووووووو که یهو با حرفای من و تلمبه هام شدید تر از قبل ارضا شد منم همزمان با دیدن این حالش ابم اومد و کشیدم بیرون و ابمو رو کمرش و لای کسش خالی کردم چه لذتی داشت اخخخخخخخخ.
دستمال برداشتم و کمر و لای کون مامان و کسش و تمیز کردم و همونجور خوابید رو زمین منم کنارش خوابیدم و محکم گرفتمش تو بغل که به بغل خوابید و کونش سمت من بود و خودشو کامل چسبوند بهم منم دستمو انداختم زیر سرش و یه دستمم رو پستونش بود و تو گوشش حرف میزدم براش و همه دوست داشتنمو تو گوشش زمزمه کردم ساعت حدود سه و نیم بود کم کم خوابش برد منم همچنان داشتم بدن خوشکلشو نوازش میکردم چه لذتی داشت یک ساعتی همونجور لخت تو بغلم خوابید و بیدار شد . وقتی بیدار شد و دید تو بغل منه و کیرمم لای کونشه انگار خجالت کشید بدون اینکه نگاهم کنه بلند شد لباسشو پوشید و رفت حموم .
دوست داشتم ببینم تو خلوت خودش از سکس با من چی میگه رفتم از پشت همون سوراخ نگاه میکردم خودشو کامل شست نشست رو صندلی حموم با خودش حرف میزد .
گفت وایییی چه غلطی کردی پری خاک بر سرت با پسر خودت اخه اینهمه مرد این همه ادم وایییی ابروم رفت اخه این چه کاری بود من کردم چطور تو رو هم نگاه کنیم واییی اگه بهرام (بابام ) بفهمه چی و کلی از این حرفا
که اخرش گفت واییییی اگه بازم بخواد چکار کنم اخه . که گفت بدبختی اینه که خوبم میکنه خاک توسر بچه 16 ساله اخه چطوری این همه چیز از سکس میدونی هر چی تو این 17 سال اون بهرام خاک برسر نکرده بود این بچه 16 ساله بلده خودمم میخوام ولی وای چکار کنم . یهو گفت واییییی اگه بخواد از پشت بکنه چی بهش بگم لامصب کیرش اونقدر بزرگه تو کسم جا نمیشه چطوری تو کونم تحملش کنم واییی فکرش هم ترسناکه اون بهرام بدبخت نصف این بچه کیر نداره میره تو از درد میمیرم اگه این بره توم که بیهوش میشم . گه خوردم گفتم کیر بزرگ میخوام و یکم از این حرفا زد و اومد بیرون منم هنوز لخت بودم و فقط شورت پام بود با حوله اومد تو خونه منو با شورت دید که کیر توش تکون میخوره یجوری شد و رفت تو اتاق منم رفتم دوش گرفتم و رفتم سالن فوتبال تمرین .
دو روز گذشت جمعه بود وشب قبلش خواهرم خونه داییم مونده بود که صبح اومد خونه و مامان گفت میره خونه خالم که که مریض بود و تقریبا یک ساعت ونیم با شهر ما فاصله داشت گفت تا شب برمیگردم و به بنفشه هم گفت تو هم برو حموم بزرگ شدی دیگه داداشت هم خونست رفت .
حدودای ده بنفشه رفت حمومو اومد بیرون رفت تو اتاقش که صدام کرد .
رفتم تو اتاق دیدم با حوله نشسته رو تخت گفتم چرا لباستو نپوشیدی
گفت خب مامان گفت تو تنم کنی
گفتم پاشو بایست تخت رو خیس کردی دختر رفتم رو تخت نشستم و اونم جلوم ایستاد و خشکش کردم جلوی حوله باز شده بود و سینه های کوچولو نوک زده و شکاف کوچولو کسش جلوم بود و لای کونشو هم خشک کردم کیرم کم کم داشت شق میشد حوله رو دراوردم انداختم رو تخت لخت جلوم ایستاده بود دیدن اینبار بنفشه با دفعه قبل خیلی برام فرق داشت یجورایی سکس با مامان طرز فکرمو عوض کرده بود کس کوچیک بنفشه تازه داشت مو درمیاورد و ریز ریز دورش مو داشت شورتش و برداشتم پاش کنم که گفت کاوه
گفتم جانم
گفت اگه یه پسر غیر از تو بخواد منو لخت ببینه بده ؟
گفتم چرا میپرسی؟ مگه کسی خواسته ؟
گفتم الان تو سن تو اره خوب نیست
گفت خب کاری بکنه چی؟
گفتم چکاری ؟ داری منو میترسونی چی شده؟
گفت هیچی فقط امین (پسرداییم13 سالشه) دیشب که همه خواب بودن بهم گفت بریم تو انباری باغ کارت دارم و خیلی اصرار کرد شلوار و شورتمو کشید پایین خوابید روم انگشتشو کرد تو و میرد جلو و عقب خیلی دردم گرفت خیلی گریه کردم هنوزم درد میکنه .
مغزم تیر کشیده بود گفتم امین؟ تو هم چیزی نگفتی ؟
گفت خب گفت چیزی نیست همه ادما اینکارو میکنن حتی گفت بابا و مامانش و همیشه میبینه که باباش رو مامانش میخوابه راست میگه که مردا میخوابن رو زنا
گفتم دیوونه چی بهت بگم بهت نگفتم کسی جز من ومامان نمیتونه لخت ببینتت
گفت خب اره گفتی ولی خیلی التماسم کرددلم براش سوخت کار بدی کردم
گفتم بیا رو تخت دراز بکش
کیرم شق شق شده بود وایییی خواهر تو نه سالگی اولین کون رو داده بود
به شکم دراز کشید رو تخت و کنارش نشستم شورتشو کشیدم پایین کون گرد و سفید لای کونشو باز کردم اخخخخخخخ کیرم داشت منفجر میشد سوراخ کون صورتی ریز ریز که انگشت هم بزور توش میرفت دو سوراخش قرمز شده بود
گفتم صبر کن کرم بیارم هنوز درد میکنه
گفت اره خیلی
کرم نرم کننده اوردم و اروم کشیدم دور سوراخ کونش و مالشش میدادم
گفتم در مورد این موضوع به مامان چیزی نگیا میکشتت
زد زیر گریه و به غلط کردن افتاد
گفتم گریه نکن من چیزی بهش نمیگم تو هم دیگه هیچ وقت با امین تنهایی جایی نرو باشه کار بدی کرده باهات
منم حسابی سوراخ کونش و مالش میدادم که حسابی نرم شده بود
گفت کاوه اسمش کونه
گفتم اینو از کی بهت گفته
گفت امین گفت دارم میکنم تو کونت
گفتم اسمش هست ولی اسم بدش هست
گفت اسم کدوم انگشت کیره
مغزم تیر کشید
گفتم اینم امین گفته
گفت اره گفت انگشت کیرمو کردم تو کونت
گفتم نه اسم انگشت نیست
گفت پس اسم چیه
گفتم حالا زوده بفهمی بزرگ شدی خودت میفهمی
یکی زدم رو لمبر کونش شورتش و کشیدم بالا گفتم پاشو بچه
گفت کاوه بگو کیر اسم چیه
گفتم زشته نگو این حرفو اینم اسم بده یه جای دیگه هست
گفت تو هم داری
گفتم دیوونه بسه
گفت جون من ببینم چطوریه
از من انکار واز بنفشه اصرار که فقط همین یه بار ببینم
که گفتم فقط به مامان چیزی نگیا
گفت تو نمیگی من کون دادم منم نمیگم کیرتو دیدم
گفتم دیوونه ای تو
شلوارک و شورتمو کشیدم پایین و کیر شق کلفت و دراز افتاد بیرون
یهو چشاش ازکاسه زد بیرون گفت واییییییی این چیه
گفتم همونه که میخواستی ببینی
گفت این رفته تو کون من
گفتم دیووونه نه بابا این که نمیره تو کون تو انگشت منم تو نمیره دیوونه
گفت پس کیره امین خیلی کوچیک بوده
گفتم اره خیلییییییی
گفت بهش دست بزنم
گفتم دیدیش که دست بزن
رو تخت دراز کشیدم و بنفشه هم کیرمو گرفت تو دست و همه جاشو نگاه میکرد و وارسی میکرد و سوال میپرسید و منم جواب میدادم
گفت امین میگه زن دایی کیر دایی رو مثل ابنبات لیس میزنه
گفتم امین دیگه چی میگه
گفت میگه بابا هر بار کیرشو میکنه تو کون مامان الهام مثل توخیلی دردش میاد و گریه میکنه
گفتم تو هم گریه کردی
گفت اره خیلی
گفتم چقدر کرد تو
گفت نمیدونم چقدر
گفتم چقدر طول کشید
گفت فکر کنم چند دقیقه ولی خیلی بد بود چند بار گوزیدم که امین دعوام کرد نباید موقع کون دادن بگوزی منم گفتم دست خودم نیست که
چند دقیقه ای کیرم تو دستاش بود و بازی میکرد که یهو سرشو برد پایین و از پایین کیرم یه لیس زد تا بالا
گفتم این چه کاری دیوونه
گفت میخواستم ببینم چه مزه ایه زن دایی چطوری لیس میزنه
گفتم چه مزه ای بود ؟
گفت نمیدونم
گفتم دیگه نری پیش امینا
گفت میدونی چیه
گفتم چی
گفت تا قبل از دیشب هر وقت میرفتم شبا پیشم میخوابید دستشو میبرد تو شورتم اونجا که جیش میکنم رو میمالید و بعضی وقتا انگشتشو میکرد تو کونم خیلی خوبه
فقط دیشب خیلییییی دردم گرفت اونقدر که میخواستم جیغ بزنم
گفتم از این به بعد هر وقت دلت خواست بیا تو اتاق من بخواب خودم برام مالشش میدم و انگشتمو میکنم تو کونت ولی دیگه پیش امین حق نداری بری فهمیدی
گفت تو نمیخوای باشه نمیرم ولی مامان نفهمه ؟
گفتم نمیفهمه بگو میترسم میخوام پیش کاوه بخوابم
گفت باشه
همونجور لخت سرش رو شکمم بود گفتم تا حالا لختت هم کرده
گفت نه نمیذاشتم دیشبم اونقدر اصرار کرد و التماس کرد و گفت میخوام فقط ببینم
گفتم کار بدی کرده بدون اجازه تو کرده تو
گفت اره خیلی دعواش کرد
با اینکه خیلیییی تو کف بودم ولی لباسشو تنش کردم و اومدیم بیرون و ناهار خوردیم بعد از ناهار تا حدودای شش بود هنوز مامان نیومده بود رفته بود دسشویی و با درد دسشویی کرده بود اومد بیرون رو مبل نشسته بودم اومد دیدم کرم نرم کننده دستشه به شکم خوابید رو پام گفت یکم میمالی برام خیلی درد میکنه منم تو کف و هوس گفتم باشه شلوار و شورتشو تا زیر کونش کشیدم پایین جوووون تو اون حالت کون خوشکل و برجسته اشو گذاشته بود رو کیرم اخخخخ ( کون بنفشه هم مثل کون مامان گرد و برجسته بود)لای کونشو باز کردم هنوز قرمز بود انگشتمو کرم زدم و کشیدم رو سوراخ صورتی کونش و اروم داشتم میمالیدم گفتم دسشویی کردی گفت یکم گفتم امروز چند بار رفتی
گفت هیچی خیلی درد میکنه میترسم برم
گفتم دسشویی نداری
گفت چرا دارم ولی میترسم خب درد میکنه
گفتم برات میمالم تا نرم بشه بعدش برو ولی زور نزن بذار خودش بیاد
گفت باشه
منم اروم اروم سوراخ کونشو میمالیدم وای چه لذتی داشت سوراخ کون به اون کوچیکی فکر کنم قطر کیر امین از انگشت کوچیکه منم کمتر بوده
گفت کاوه مردا واسه بچه دار شدن کیرشونو تو کون زنا میکنن
گفتم اخه این چه سوالیه میپرسی
گفت خب اخه کون خیلی کثیفه
گفتم نه بابا کون سوراخ خروجی بدنه واسه دسشویی کردن
گفت پس کجا میکنن
گفتم واقعا نمیدونی
گفت نه
گفتم تو سوراخ جلو
گفت کجاست
گفتم بین همون شکاف لای پات
گفت از اونجا که جیش میکنم خیلی کوچیکه
گفتم نه بابا یه سوراخ دیگه هم داره
گفت نشونم میدی
گفتم باشه بذار اول کونت و درست کنم
چند دقیقه ای با سوراخ کونش ور رفتم و اونم سرشو گذاشته بود رو مبل و ساکت بود فکر کنم خوشش اومده بود
گفتم خوشت اومده
گفت اره خیلی خوبه دردشم کم شده
اروم انگشت کوچیکمو گذاشتم دم سوراخ کونش و فرو کردم تو
گفت اخ چکار داری میکنی
گفتم انگشتمه درد میگیره
گفت نه خیلی
گفتم کرمو یکم تو هم بمالم تا نرمتر بشه گفت باشه
گفتم امین بچه هست اینا رو از کجا میدونه ؟
گفت امین میگه با مامان الهام میرم حموم و میگه مامان الهام خیلی خوشکله مخصوصا وقتایی که دولا میشه و میگه موهای کونمو برام بزن میگه موهای کون مامان الهام و همیشه خودم با ژیلت میزنم
گفتم واقعا
گفت اره میگه موهای کسش رو خودش میشینه جلوم میزنه ولی کونشو نمیتونه بزنه من میزنم براش حتی میگه خیلی وقتا بهم میگه انگشتتو بکن تو کونم تنگه دسشویی میرم دردم میگیره و امین انگشتشو میکنه تو کون مامانش تا نرم بشه مثل همین کاری که تو واسه من کردی
به به تازه فهمیدم نگو خواهر ما خیلی وقته کونی شده ما خبر نداشتیم و زندایی هم کونشو به امین میده به به
گفتم خب
گفت میگه سوراخ کون مامان الهامش خیلی بزرگه و قهوه ایه و یه گوشتی هم ازش اومده بیرون واسه همین دسشویی رفتنش سخته و من با انگشت واسش نرمش میکنم حتی یه بار یه خیار اورده بود تو حموم گفت اینو بکن تو یبوست گرفتم با این نرمش کن
گفتم با خیار ؟
گفت اره امین گفت خیار و تا اخر کردم تو کون مامان و گفت عقب و جلو کن تا سوراخش باز بشه برم دسشویی وامین هم خیار و تا اخر تو کون مامانش عقب و جلو کرده
شنیدن این حرفا هم داشت دیوونم میکرد از هوس چه برسه اینکه بنفشه لخت رو سینم دراز کشیده بود

یه بند انگشتم رفت تو کونش اونقدر نرم شده بود که دردش نیومد گفتم چطوره گفت خوبه
منم اروم یه بند انگشتمو کرمی کردم و تو کونش فرو کردم و عقب و جلو میکردم با دست دیگمم لمبرای کونشو مالش میدادم یکم بیشتر فرو کردم که نوک انگشتم حس کردم تو مدفوعش فرو رفت
گفتم دسشویی داری
گفت اره
گفتم برو ولی زور نزد باشه
گفت باشه و بلند شد رفت دسشویی .
خیلی هوسی بودم اصلا دست خودم نبود گفتم میخوای بیام
چیزی نگفت و رفت تو دسشویی ولی در دسشویی رو نبست
رفتم در دسشویی ایستادم گفتم درد نداری
گفت یکم
گفتم اذیت نمیشی اینجا ایستادم
گفت نه بمون
شروع کرد جیش کردن که دیدم از کونش داره میاد بیرون صورتش تو هم رفت گفت درد داره اخ اخ دردم میاد که گفت اوووووووییییییییییییییی و یه دسشویی کلفت و بلند ازش اومد بیرون و افتاد
گفتم به این بزرگی کونم نداده بودی درد داشت
که دومی هم اومد بزرگتر از اولی و اوووووووووووووووووویییییییییی بلندی گفت و افتاد خودشو شست و اروم بلند شد گفت خیلی درد داره غلط کردم کون دادم
دوباره اومد رو پام خوابید و منم سوراخ کونش و که این دفعه گشاد تر هم شده بود با کرم حسابی چرب کردم و داشتم مالش میدادم و گاهی هم انگشتمو تو کونش فرو میکردم که صدای در حیاط اومد و هردو مثل فنر پریدیم خودمونو مرتب کردیم و به بنفشه گفتم برو تو اتاقت مثلا داری مشقاتو مینویسی
خودمم پای تی وی نشستم تا مامان اومد تو .
اون شب با هوس خوابیدم و تا صبح صد بار خواستم برم سر وقت مامان که ترسیدم بنفشه بفهمه .
فردا صبح بنفشه رفت مدرسه حدود هشت و نیم بیدار شدم و از کارایی که دیروز با بنفشه کرده بودیم حسابی هوسی بودم و باید خودمو خالی میکردم به امید اینکه ترتیب مامان و بدم شورت پام نبود عمدا با یه شلوارک نخی که کیرم توش اویزون تکون میخورد اخه کیرم تو حالت خوابیده هم کوچیک نبود حدود ده دوازده سانت بود رفتم از اتاق بیرون و مامان تو اشپزخونه بود خواستم برم سمتش که یهو یه نفر از پشت تو پذیرایی گفت چطوری خواب الو برگشتم دیدم زندایی رو مبل نشسته و داره میوه میخوره
منم سلام کردم و رفتم تو اشپزخونه و چایی ریختم و به مامان سلام کردم برگشت جواب داد که یهو چشمش به کیرم افتاد که زیر شلوارک باد کرده با چشم اشاره کرد و چشم غره رفت یه نگاه به پایین کردم دیدم وای تازه یادم افتاد چه ضایعه اروم گفتم میرم عوضش میکنم مامان هم اروم ولی عصبی گفت زنیکه دیونه اول صبح اومده اینجا نشسته چه غلطی بکنه
فهمیدم مامان هم حشریه
گفتم واسه چی اومده
گفت چه میدو
     
  

 
مامان بزرگ
تو یکی شهرستان های جنوبی زندگی میکردیم اون موقع من 16 سالم بود که مامان بزرگم کمر درد گرفت و خونه اش هم جدا از ما بود یه مدت مامان و خاله هام میرفتن پیشش ولی چون هرکدوم از اونا مشکلات خودش رو داشت از اونجایی که من با مامان بزرگ خیلی صمیمی بودم و دوسش داشتم گفتم من میرم پیشش زندگی میکنم و حواسمم بهش هست و همه هم از خداخواسته قبول کردن و من وسایلمو جمع کردم و رفتم پیش مامان بزرگ فرنگیس که اون موقع 54 سالش بود یه ماه اول عادی گذشت و حواسم به دارو هاش بود و کاراشو میکردم کلی با هم وقت میگذروندیم و جوری که تقریبا تمام وقتم پیش مامانبزرگ که من بهش میگفتم مامان فرنگ یا فرنگیس صداشت میکردیم و اونم خوشش میومد از این نوع صدا کردنم .
اون شب کنارم نشسته بود و از خاطرات قدیمش میگفت و دامن پاش بود و پاهاش و دراز کرده بود که گفت پاهام خواب رفته که گفتم بذار بمالمشون و رفتم نزدیکتر نشستم و پاهاشو ازمچ پا میمالیدم تا زانو و برمیگشتم که گفت چقدر خوبه منم گفتم اره ماساژ عالیه واسه درد عضلات و درحال مالش دادن پاش بودم گفت اوفیش خیلی خوبه دیدم خوشش اومده تا رونش و میمالیدم از رو دامن و حدودا بیست دقیقه پاهاشو مالیدم که گفت دستت درد نکنه عالی بود قبل خواب کمرمم میمالی برام
گفتم حتما .
حدودای یازده بود گفت میایی کمرمو بمالی
گفتم حتما مامان فرنگی و دنبالش رفتم تو اتاقش
رو زمین میخوابید و به شکم دراز کشید رو زمین و منم کنارش نشستم دستمو بردم رو کمرش و مالش میدادم که خودش بلوزشو داد بالا گفت حالا بمال کمرشو قشنگ مالش میدادم و کلی کیف میکرد و گاهی قلقلکش میشد از بالا زیر گردنش تا پایین کمرش و میمالیدم اصلا حس هوس نداشتم فقط داشتم کمر مامان بزرگم و مالش میدادم نیم ساعتی مالشش دادم که گفت دستت درد نکنه پسرم عالی بود .
بعد از اون هر شب قبل از خواب کمرشو حسابی مالش میدادم و کلی کیف میکرد و میگفت دردش خیلی کمتر شده .
یه شب شلوار پاش بود داشتم کمر مامان بزرگ و ماساژ میدادم کش شلواره خیلی بالا بود گفت کش شلوارم تنگه اذیتم میکنه یکم بکشش پایین تر و منم شلوارشو یکم کشیدم پایین که یهو تا وسط کون مامان بزرگ رفت پایین و شورت ابی گلدار پاش بود و کون پهن مامان بزرگ اومد بیرون هیچی نگفت و منم دستش نزدم جای کش شلواره رو کمر مامان بزرگ مونده بود گفتم قربونت برم این شلوارای تنگ نپوش ببین جای کشش چطوی مونده رو کمرت گفت دامنام و شسته بودم اینو پوشیدم دیگه و مشغول ماساژ دادن شدم ولی هی چشمم میفتاد به کون پهن و نسبتا سفید مامان بزرگ و یجوری میشدم . با اینکه 50 رو رد کرده بود ولی عجب کون رو فرمی داشت حسابی مالشش دادم و تو مالیدنام گاهی کونش تکون میخورد که دیگه کم کم کیرم داشت شق میشد و از خودم خجالت میکشیدم . اونشبم ماساژش تموم شد گفت ببین دامنم خشک شده اگه خشکه بیار بپوشم .
رفتم روبند دیدم اره خشکه و اوردم دادمش و بلند شد قبل از بیرون رفتن من شلوارشو کشید پایین یهو چشمم افتاد به کون درشت و برجسته فرنگیس و سرجام موندم .
پشتش به من بود خم شد دامنشو بپوشه وایییی چه کونی داشت داشتم منفجر میشدم از اتاق زدم بیرون و رفتم تو دسشویی و کیرمو دراوردم و یه دست جق زدم اخخخخ ولی بعدش پشیمون شدم و خجالت میکشیدم از خودم.
هر شب ماساژ داشتیم و منم بین ماساژ کیرم شق بود و گاهی هم دستم سر میخورد رو کون مامان فرنگیس و میمالیدمش اونم چیزی نمیگفت و بعدشم یه جق تو دسشویی .
سه ماه گذشته بود و مامان فرنگیس به ماساژ دادنام معتاد شده بود و شد تابستون و یه مسافرت با خانواده رفتیم و ده روزی خاله پیش مامان فرنگیس موند تا برگشتم و همون شب که رسیدیم مامان فرنگیس زنگ زد نمیایی اینجا دلم برات خیلی تنگ شده پسرم .
من: منم دلم برات خیلی تنگ شده اره میام خاله پیشته ؟
: نه عصر رفت گفتم تو میایی اینجا اونم رفت
حدود هفت رسیدم خونش و برام شام درست کرده بود و خوردیم و کلی تعریف و حرف تا حدود یازده بود گفت خیلی دلم واسه ماساژهات تنگ شده ها نبودی معتادت شدم
گفتم ارههه منم
گفت بیا که امشب باید به اندازه ده شب بمالیم
منم که ده روز بود جق نزده بودم تو کف رفتم تو اتاق پیشش دامن و بلوز تنش بود که بلوزشو دراورد و به شکم دراز کشید رو تشک وایییی کمر سفید و برعکس همیشه سوتین هم نبسته بود سینه هاش پهن شده بود زیرش و کمی از بغل معلوم بود هوسم حسابی زد بالا و گفتم اینجور نمیشه و رفتم از تو اشپزخونه روغن زیتون اوردم و گفتم فرنگیس جونم امشب جوری ماساژت بدم که به اندازه ده شب کیف کنی
گفت : اره واقعا همینو میخوام
گفتم تو فقط کیف کن
نشستم کنارش روغن ریختم وسط کمرشو تمام کمرشو مالش میدادم از بالا تا لبه کش دامنش ده دقیقه ای طول کشید دستمو از بغل تا کنار پستوناش میبردم پایین و مالش میدادم و برمیگشتم بالا
گفتم چطوره دوست داری؟
گفت اره خیلی خوبه اوفیششش همه تنم مالش میخواد کمرشو سیر مالیدم و بدون حرف دامنشو تا زیر کونش اوردم بالا و روغن ریختم کف دستمو شروع کردم مالیدن پاهاش از کف پا تا رون پاش و دستم تا زیر لمبرای کونش میرفت بالا و چرب شده بود و مالشش میدادم گفت عالیههه که چربش کردی خیلی خوبه پاهاشو از هم باز کردم و دستام بین رونش میرفت و میمالیدم و گه گاه تا نزدیک کس مامان فرنگیس میرفتم برمیگشتم کیرم جوری شق بود که داشت درد میکرد نیم ساعتی مالشش دادم که بیحال شده بود و من همچنان داشتم بین پاهاشو میمالیدم و یکی دو بار دستم از رو شورت خورد به کسش اخ بین پاهای مامان فرنگیس بالای رونش تا نزدیک کسش موهای ریز ریز داشت دامنش تا رو کونش رفته بود بالا و تو مالش های من دامن و شورتش هم چرب شده بود و شکاف کسش زیر شورت معلوم بود داشتم منفجر میشدم که دیدم از خستگی ماساژ خوابش برده و منم تو کف بلند شدم رفتم تو دسشویی و یه جق حسابی زدم .
از فردا شب ماساژ به حالت عادی قبل برگشت و سوتین داشت چند روزی گذشت که بابام واسه کار باید میرفت تهران و من مجبور شدم برم خونه تو اون مدت فقط به مامان بزرگ سر میزدم و کاراشو انجام میدادم حدود یه دو هفته طول کشید بابا برگشت و تو این مدت مامان بزرگ چند بار گفت کی میایی تنهایی خسته میشم حوصلم سر رفته ولی میدونستم دلش برای مالیدنش تنگ شده تا بعد از یه دوهفته رفتم پیش مامان فرنگیس و حدود ده شب بود رفت تو اتاق و چند دقیقه بعد صدام زد نمیایییی
گفتم الان میام
گفت زودی دیگه روغن هم بیاریا
فهمیدم دلش یه ماساژ حسابی و کامل میخواد و زود رفتم پیشش بلوزشو دراورده بود و مثل قبل سوتین هم نداشت و به شکم خوابیده بود و دامن پاش بود که تا بالاتر از زانو بالا بودو دستاشو از بغل باز کرده بود و منم نشستم کنارش و از پشت گردنش مالش میدادم و بازوهاشو کمرشو دستامم از بغل تا کناره های پستوناش میرفت و مالش میدادم بالاتنه تموم شد گفتم دامنت بازم چرب میشه و بدون اینکه منتظر جواب باشم دامنشو کشیدم پایین که فرنگیس هم چیزی نگفت و خودشو یکم داد بالا و دامنشو دراوردم جووووووون فقط با یه شورت نخی سفید با گلهای صورتی جلوم خوابیده بود اخ چه کون پهنی داشت و شکاف کشیده کونش خیلی خوب معلوم بود از کف پاش روغ مالیدم تا بالای رونش و شروع کردم همه جای پاهاش و مالیدن دیگه دستام براحتی رو کون مامان فرنگیس حرکت میکرد شورتش حسابی چرب شده بود با حرکت دستام شورتش از رو لمبرای کونش جمع شده بود و رفته بود لای شکاف کونش و منم معطل نکردم و دو طرف لمبرای کون مامان فرنگیس و ماساژ میدادم و چند باری هم دستام با حرکت موازی از بالا تا بین کونش و نزدیک به کسش رفت و برگشت منم دیدم چیزی نمیگه ادامه میدادم دیگه کم کم دستام همه جای لمبرای کونش و داشت مالش میداد و واسه اینکه فکر نکنه از عمد هست دستامو تا پایین پاهاش میبردم و برمیگشتم که یهو از پایین پاش بین پاش دستامو اوردم بالا و نزدیک کسش که رسیدم یهو لای کونش و باز کردم انگشتام رفت لای کونش و قشنگ لمس سوراخ کون مامان فرنگیس بین موهای ریز ریز اطرافش و زیر انگشتام حس کردم و تا بالای شکاف کونش اومدم قشنگ فهمیدم که بدش نیومده دارم اینجوری ماساژش میدم همین کار و دوباره از بالا انجام دادم و به سمت پایین ولی اینبار برخورد انگشتم با سوراخ کونش خیلی واضح تر بود برام وایییی چه سوراخ کونی داشت و به سمت پایین رفتم لای پاش پر مو بود و دقیقا از بین لبهای مودار کسش بود اخخخ انگشتام بین موهای ریز و درشت کس مامان فرنگیس حرکت میکرد تا بین پاهاش رسید خیسی و لزجی کسش و زیر انگشتام حس کردم مامان فرنگیس هم بی هیچ حرفی میدونست عمدا دارم کسشو مالش میدم دو بار دیگه همینکار و انجام دادم که حسابی مایع لزج و سفید لای کس مامان فرنگیس به انگشتام چسبیده بود و با دیدنش بی هوا ابم اومد تو شورتم داشتم دیوونه میشدم و دیگه نتونستم ادامه بدم و گفتم خوبه مامان فرنگیس
گفت عالیییییی بود بهتر از این نمیشه معتادم کردی باید هر شب بخوام اینجوری ماساژم بدی ولی لطفش به اینه که چند روزه یه بار باشه تا عادی نشه.
بلند شدم رفتم دسشویی دستامو که نگاه میکردم مایع خیلی لزج و سفید رنگ رو انگشتامه مامان فرنگیس هم ارضا شده بود و. از این حس باز کیرم شق شد و یه جق دیگه هم زدم .
چهار روز گذشت و نگفت ماساژم بده که روز پنجم حدود یازده شب گفت روغنتو بردار و بیا . منم رفتم روغن و برداشتم و رفتم تو اتاقش جووووون دیدم فقط با شورت صورتی به شکم دراز کشیده و دستاش زیر صورتشه و صورتش هم به سمت من نبود یه بالش برداشتم گفتم شکمتو یکم بده بالا و بالش رو گذاشتم زیر شکمش گفتم اذیت نشی
گفت ممنونم
و رفتم دو زانو رو کمرش مساقر شدم ولی وزنم رو کمرش نبود و مشغول شدم و از پشت گردنش ماساژ رو شروع کردم و تمام کمرشو خیلی نرم و پیوسته مالش میدادم و اینبار یه کار دیگه هم کردم و دستمو که حسابی چرب بود و بردم زیر سینه اش و هر دو تا پستون مامان بزرگ و گرفتم تو دست و مالش دادم از اینکارم یکم تکون خورد ولی چیزی بهم نگفت چون بالش هم زیر شکمش بود سینه هاش اومده بود بالا تر و دسترسیم خوب بود و منم قشنگ هر دو تا پستون فرنگیس و تو دستام مالش میدادم و نوکشو اروم میمالیدم پستونای بزرگی نداشت ولی تا حدی افتاده بودن تواون حالت با بالش کونش هم اومده بود بالاتر و جووووون چه کونی شده بود حسابی کمر و پستوناشو مالیدم و رفتم پایین پای مامان بزرگ نشستم پاهاش و از کف پاش مالش رو شروع کردم تا ساق پاهاش و پاهاش و اوردم بالا تو بغلم و قشنگ همه جای پاشو مالش میدادم تو دستام و چرب کرده بودم شلوارم داشت چرب میشد که درش اوردم و با شورت نشسته بودم بین پاهای مامان فرنگیس و ساق پاشو مالش میدادم پاهاشو از هم باز کردم و قشنگ بین پاهاش نشسته بودم و پاهاش به پاهای من که دو زانو نشسته بودم چسبیده بود همونجور با ماساژ رسیدم به رونش میمالیدم و رون نرم و نسبتا تپل مامان بزرگ تو دستام من داشت ورز میخورد
گفت اوفیششش چکار میکنی که اینقدر خوبه
گفتم دوست داری
گفت جوری که نمیخوام تموم بشه
گفتم خوشت اومده ها
گفت مگه بده بخوابی یه نفر همه تنتو بماله
گفتم بابابزرگ مالشت نمیداد
خندش گرفت گفت چرا گاهی وقتی اونم نه به قصد مالش
گفتم عجب پس نیت شومی برات داشته
گفت شوم که نبود ولی مالش مثل تو هم نبود
کون خوشکل مامان بزرگ زیر شورت صورتی جلوم بود بین پاهاشو خوب مالش میدادم و به سمت بالا میرفتم تا زیر کسش که از رو شورت تا حدی معلوم بود و نزدیک کسش بین پاهاش مودار بود
پاهاشو تا نزدیک لمبرای کونش ماساژ دادم و دستم رفت رو لمبر کونش و اروم مالشش میدادم پاهاش هم باز بود و بین پاهاش نشسته بودم دستمو کامل چرب کردم و بردم زیر شورتش و لمبرای کونش و از دو طرف با دو دست مالش میدادم جوری که شورتش کامل جمع شده بود و رفته بود عین یه بند لای کونش جووووون چه شکاف کونی داشت با هر مالش لای کونش از هم باز و بسته میشد و دستام هر بار تا نزدیک سوراخ کون مامان بزرگ میرفت و برمیگشت.
خودم تو اوج هوس بودم و کیرم تا اخرین حد 17 18 سانتش بزرگ شده بود و مامان بزرگ هم ساکت بی حرف داشت از لحظه هاش لذت میبرد البته حق هم داشت بیست سال بود بابا بزرگ فوت شده بود و مامان بزرگ از سن 34 سالگی که بیشترین هوس و داشته دیگه سکس نداشته و تا الان .
که دیگه دلو به دریا زدم و قشنگ چهار تا انگشتم هر دو تا دستمو از بالا لای شکاف کونش کشیدم و رو سوراخ کونش که رسیدم دو تا انگشتای شستم قشنگ رو سوراخ کون مامان بزرگ مکث کرد و یکم مالشش دادم و اومدم تا پایین که یهو مامان بزرگ یه تکون خورد و سرشو صاف کرد تو بالش انگار که نمیخواست من بفهمم داره از هوس لذت میبره و همونجور انگشتامو به سمت پایین اوردم تا وسط شکاف پرمو کسش و دو تا انگشتای شستم رفت لای کسش اخخخخ چه قدر خیس بود اروم لای کسشو مالش دادم و تا چوچوله مامان بزرگ رفتم پایین داشتم نگاش میکردم دستاشو برد زیر بالش و سرشو محکم گرفته بود تو بالش . اروم همون مسیر و برگشتم بالا و رو سوراخ کونش که رسیدم با انگشتای شستم که چرب هم بود قشنگ سوراخ کون مامان فرنگیسو میمالیدم چه لذتی داشت اونقدر سوراخ کونش نرم شده بود که در حین همون مالیدن نوک انگشتم تا یه بند رفت تو و اومد بیرون که کون مامان بزرگ منقبض شد ولی هیچی نمیگفت و میدونستم داره از هوس کیف میکنه ادامه ندادم و دوباره لمبرای کونش و مالیدم چند دقیقه تا یکم انتظار بکشه و هوسش بیشتر بشه و باز انگشتامو بردم لای کسش و اروم وسط کسش و مالش میدادم و انگشتمو خیلی نرم تو اب سفید و لزج کسش که با چربی روغن ترکیب خیلی لیزی رو بوجود اورده بود مالش میدادم که انگشتم بدون هیچ فشاری اروم رفت تو کسش و تمام انگشتم و فرو کردم تو کس مامان فرنگیس و اروم اروم تلمبه میزدم که نفساش تند شد و صدای اه ارومش هوسمو هزار برابر کرده بود با یه دستم شورت مامان فرنگیسو کشیدم عقب تر تا دست دیگم ازاد تر باشه و تو کسش تلمبه میزدم جووووون داشتم رفت و برگشت انگشتمو تو کس مامان بزرگ نگاه میکردم که لابلای موهای کسش چطوری میرفت و میومد بیرون با دیدن این صحنه بدون اینکه به کیرم دستم بزنم حس میکردم ابم داره میاد منم سرعت انگشتمو بیشتر کردم کمتر از یه دقیقه دیدم همه تنش رعشه افتاد و اب غلیظ سفیدی از کسش با انگشتام اومد بیرون که منم ابم اومد واییی چه لذتی داشت و مامان بزرگ بی حال شد . مامان بزرگ انگار بیهوش شده بود پتو دادم روش و اومدم بیرون .
از فرداش منو مامان بزرگ از خجالت نمیتونستیم به هم نگاه کنیم چه برسه با هم حرف بزنیم ساکت فقط کنار هم بودیمو سعی میکردیم اصلا با هم یه جا نباشیم که همو ببینیم .
دوازده روز گذشت و منو مامان بزرگ همچنان همونجور بودیم ولی کمتر شده بود اون شب حدود یازده مامان بزرگ گفت کمرم درد میکنه و رفت تو اتاقش چند دقیقه گذشت رفتم سمت اتاقم که بخوابم در اتاق مامان بزرگ باز بود دیدم به شکم رو تشک دراز کشیده و همونجور مثل شبایی که ماساژش میدادم سرش رو بالشه و یه پتو هم روشه یه لحظه موندم هنگ کرده بود .
با خودم گفتم یعنی میخواد یا واقعا اینجوری خوابیده چند لحظه مغزم اصلا کار نمیکرد که چکار کنم برم تو اتاق یا نه کیرم داشت شق میشد که بالاخره کیرم تصمیم گرفت و رفتم روغن اوردم و رفتم تو اتاق و کنارش نشستم هردو تو سکوت بودیم ولی من از استرس داشتم میمردم دستام میلرزید نمیدونستم اجازه میده یا نه ولی اون موقع کیرم داشت دستور میداد نه مغزم
دستمو بردم و اروم پتو رو از رو مامان بزرگ بردارم دیدم جوووووونبلوز تنش نیست و بالا تنه لخت بود منم مطمین شدم خودش هم میخواد و پتو رو کامل از روش برداشتم وایییی چی میدیدم مامان بزرگ لخت لخت دراز کشیده بود و حتی شورت هم پاش نبود اخخخخ دیدن اینبارش همه تنمو داغ کرد و گر گرفته بودم . اینبار هردومون میدونستیم که چی ممکنه اتفاق بیفته روغن و ریختم از بالای کمرش و تمام بدنش و حسابی ماساژ دادم که چرب چرب شده بود خودمم تو اون مدت شلوارمو دراورده بودم مثل دفعه قبل بین پاهای مامان فرنگیس نشسته بودم ولی اینبار شورت پاش نبود و کس خوشکل مامان فرنگیس جلوم بود و تو ماساژ دادن لمبرای کونش قشنگ سوراخ کون مامان فرنگیس رو حسابی دیدم قهوه ای و فرو رفته تو اروم داشتم سوراخ کونش و میمالیدم و اونقدر چرب شده بود که یه بند انگشتم براحتی رفت تو و صدای اه مامان فرنگیس رو شنیدم و منم اروم اروم انگشتمو تو کونش عقب و جلو میکردم و دست دیگمم بردم لای کسش و وسط کسش و که حسابی چرب و خیس شده بود مالش میدادم .
سه تا بند انگشت وسطیم تو کون مامان فرنگیس داشت عقب و جلو میشد و انگشت دست دیگمم تو کسش تلمبه میزد مامان فرنگیس هم اروم اروم اه اه میکرد نزدیک ارضا شدن بود که دیگه نتونستم تحمل کنم و یه لحظه شورتمو کشیدم پایین و کیرم گذاشتم لای پای مامان فرنگیس و اروم کیرمو لای کونش بالا پایین میکردم شوکه شد و مونده بود چی بگه اومد حرف بزنه که سر کیرمو فرو کردم تو کسش و شروع کردم تلمبه زدن چه تنگ و داغ بود با لکنت و نفس نفس زدن گفت وایییی چکار کردییییییی دو طرف کونش و باز کرده بودم و تو کسش تلمبه میزدم گفتم اخخخخ فقط لذت ببریم دیگه چیزی نگفت واروم اه اه میکرد منم محکم داشتم تو کسش تلمبه میزدم 18 سانت کیر میرفت و میومد از کسش چنان ابی راه افتاده بود که همه کیرم سفید و لزج شده بود چند دقیقه ای تلمبه زدم داشتیم میشدیم که خوابیدم روش و دستمو بردم زیر پستوناش و محکم گرفتم تو دستام و با هر چی توان داشتم کیرمو ته کسش تلمبه میزدم که با هیجان تمام هردو ارضا شدیم و همه ابمو تو کسش ریختم و بی حال افتادیم کنار هم .
فردا صبح که بیدار شدم برم مدرسه مامان بزرگ حمام بود قبل از اینکه بیاد بیرون رفتم مدرسه و بعدش تا عصر بی هدف راه میرفتم تا اومدم خونه دیدم مامانم هم هست و با مامان بزرگ نشستن حرف میزنن و منم یکم پیششون نشستم و رفتم تو اتاقم ولی صداشون و میشنیدم .
مامان گفت سامی چطوره خوب بهت میرسه
مامان فرنگیس گفت اونقدر خوبه که دیگه نمیذارم بیاد خونت پیش خودم میمونه
مامان گفت نه بابا بهتر از دخترات بهت میرسه
مامان بزرگ گفت جوری که سامی بهم میرسه هیچ کدومتون نمیرسین حتی بابای خدا بیامرزت هم اونجوری بهم نمیرسید .
مامان گفت دیگه چی میخوای از این بهتر
مامان فرنگیس گفت از این بهتر نمیشه دیگه
یکم حرف زدن و مامان رفت .
حدودای هشت فرنگیس صدام کرد بیا شام و رفتم نشستم و شام خوردیم و بعدش خواستم برم تو اتاق اخه هنوز خجالت میکشیدم ازش
گفت امشب که نمیخوای ماساژم بدی بشین پیشم حرف بزنیم البته شب قبلش هم جوری ارضاشده بودم که انگار همه هوسم خوابیده بود
و نشستم و کلی حرف زدیم و منم کم کم یخم باز شد و کلی شوخی و خندیدیم و حدودای دوازده هم خوابیدیم.
یه هفته ای گذشت و هوس باز اومد سراغم ولی مامان بزرگ چراغ سبز نشون نمیداد دو روز گذشت ولی باز اسمی از ماساژ نیاورد و منم حسابی تو کف بودم تا فردا عصرش تحمل کردم که دیگه نمیتونستم اون کون مامان فرنگیس و ببینم و کاری نکنم یا باید میرفتم جق میزدم یا میکردمش.
حدودای چهار عصر بود تو اشپزخونه داشت اش درست میکرد اخه شب قرار بود مامان و خاله هام بیان اونجا دور هم باشیم.
رفتم دراشپزخونه ایستادم شلوار نخی و بلوز تنش بود و گردی برجسته کون درشتش داغم کرده بود نتونستم دیگه و رفتم پشتش ایستادم و اروم دستمو بردم دور
گردنش و بهش چسبیدم و گفتم فرنگیس خوشکلم چی درست میکنه
همونجور مهربون مثل همیشه گفت اش درست میکنه واسه شام اروم داشتم کیرمو از پشت به کونش میمالیدم و دستامو دور گردنش نوازش میدادم و کم کم بردم تو یقه بلوزشو گذاشتم بین پستوناش
چیزی نمیگفت و مشغول هم زدن و سبزی زدن به اش بود و منم دستمو بردم زیر پستوناش اخه تو خونه سوتین نمیبست . و دوتا پستوناش و گرفتم تو دست و نوکشونو میمالیدم لای انگشتام
چه لذتی داشت
گفت چیه وقتی خودت میخوای میایی سراغم من که برات مهم نیستم نه
سرمو بردم زیر موهاش و گفتم نگو اینجوری فرنگیس خوشکلم تو برام خیلی مهمی
گفت پس اون شب که سر شب گفتم میرم بخوابم میدونستی ولی نیومدی پیشم
گفتم قربونت برم نگفتی که کاش گفته بودی من که همیش میخوامت
دستمو از زیر بلوزش برده بودم رو پستوناش و همونجور داشتم پستوناش و میمالیدم تو دستم
گفت حتما باید بگم
گفتم فرنگیس من من فکر کردم خسته ای اخه
کیر شقم لای کونش بود و میمالیدم لای شکاف کونش و دستمو بردم پایین و تو شلوارش و از رو شورت کسش و مالش میدادم
گفت دیگه بدتر اگه فکر کردی خسته ام پس حتما باید بیای از خستگی درم بیاری
گفتم چشم فرنگیس من بعد از این اصلا شبا میام پیشت میخوابم
گفت حالا پیشم نخوابیدی هم ولی باید هر شب بهم سر بزنی
گفتم چشمممم
داشتم کسشو مالش میدادم و همزمان پستونش تو دستم بود و کیرمم لای شکاف کونش اخخخخخ
دست دیگگ بردم تو شورتش جووووووون موهای کسش و اصلاح کرده بود واییییی
گفتم جووووون اصلاح کردی
گفت ارههههه
گفتم چقدر وقته نزده بودی
گفت بیشتر از بیست ساله که فقط کوتاه میکردم
با هر دو دست داشتم کسشو مالش میدادم و لاشو باز کردم و سوراخ کسشو میمالیدم
نشستم پشتش و شلوارش و کشیدم پایین
گفت الان نهههه میان بذار شب
ولی من حالیم نبود که گفتم الان تا هرچی پیش رفتیم شب هم ادامه میدیم
گفت نهههههه نمیتونم بذار شب
ولی من اهمیت ندادم و سرمو بردم لای کونش و سوراخ کونش و زبون زدم که اهش بلند شد خم شد و لای کونش باز شد و با نوک زبون سوراخ کونش و لیس میزدم و اروم نوک زبونمو فرو میکردم تو کونش و دستمم لای کسش بود و چوچولشو میمالیدم که کامل خم شد و سرشو گذاشت رو کابینت و اه اه میکرد سرمو بردم لای کسش و زبونمو تو کسش تلمبه میزدم و میخوردمش و انگشتمو فرو کردم تو کونش و اروم تلمبه میزدم داشت دیوونه میشد و بلند اه اه میکرد و پاهاش سست شده بود نمیخواستم ارضا بشه الان ولی تا اومدم به خودم بیام شدید تو دهنم ارضا شد و ابش داشت از کسش میومد بیرون و تو دهن من همه تنش رعشه افتاده بود هنوز انگشتم تو کونش بود گفت بسه ولم کن دسشویی دارم جیش دارم اخخخخخ برم دسشویی و همون جور شلوار و شورت پایین رفت تو دسشویی چند دقیقه بعد اومد بیرون دردسشویی ایستاده بودم تا اومد بیرون گرفتمش تو بغل و به شکم چسبوندمش به دیوار و شلوارو شورتشو کشیدم پایین گفت نههههه الان نههه نمیتونم بذار شب که خمش کردم کسش خیس بود و کیرمو محکم تا ته یه ضرب فرو کردم تو کسش که اه بلندش رفت بالا و محکم تلمبه میزدم هنوز سی ثاننیه نشده بود که صدای باز شدن در حیاط و صدای خاله فرناز اومد زود کشیدم بیرون مامان فرنگیس همونجور رفت تو دسشویی و منم رفتم تو اتاق خودمو مرتب کردم و اومدیم بیرون ولی من و مامان فرنگیس با لبخند همو نگاه میکردیم و لبخند مامان فرنگیس پر از استرس بود رفت تو اتاقش لباس عوض کرد و یکم به سر و ضعش رسید .کم کم همه اومدن شلوغ بودیم حدود سی نفری میشدیم با خاله ها و دایی هام مشغول حرف و شوخی بودن و مامان و خاله ها هم مشغول غیبت بودن حدودای نه بود که مامان فرنگیس صدام کرد برو تو انبار ظرفا رو بیار واسه شام رفتم و نتونستم پیدا کنم اومدم بهش گفتم و خودش همرام اومد تو انبار که تو حیاط بود و پشت خونه قرار داشت. خونه مامان فرنگیس بزرگ و قدیمی بود و این که الان انبار بود قبلا خونه بوده ولی الان اونقدر شلوغه و وسیله داخلشه که نگو .
رفتیم تو و تو یکی از اتاق ها گفت اینجاست بیا کمک رفتم پشتش داشت ظرفا رو جابجا میکرد و پشتش به من بود جوووون منم هنوز هوسی دامنشو دادم بالا گفت چکار میکنی دیوونه یکی بیاد ابرومون میره گفتم هیچی اینجا نمیاد برش گردوندم سمت در و خودمم پشتش بودم دامنشو تا رو کمرش دادم بالا جوووون شورت مشکی نازک پوشیده بود گفتم واسه من پوشیدی گفت زشته یکی بیاد
گفتم فرنگیس خودمی شورتشو دادم کنار و سرپایی کیرمو فرو کردم تو کس داغش که همچنان خیس بود و منم تند تند و محکم تلمبه میزدم و مامان فرنگیس هم از استرس فقط کیرم که رفت تو یه اخ گفت و ساکت شد فقط گه گاه یه هومممم میکرد هنوز یه دقیقه نشده بود که نمیدونم از استرس اینقدر هوسی شده بود یا واقعا خیلی حشری بود دستاشو زد به چهارچوب در و پاهاشو از هم باز کرد و لرزش گرفت محکم چهارچوب در و گرفته بود که یهو خودشو کشید جلو کیرم از کسش دراومد ترسیدم رفتم عقب تر صداش میلرزید و نفس میزد که با فشار جیش کرد وای چه صحنه ای بود مامان فرنگیس تو شورتش جیش میکرد و محکم خودشو گرفته بود نیفته گفت بسههههههه بسهههههه چکارم میکنی اخههههههه هنوز قطره های جیش داشت از شورتش میریخت رو رون پاش یکم ایستاد تا اروم شد دامنشو انداخت پایین از چهرش اونقدر هوس میبارید و چشماش خمار بود که حد نداشت یهو محکم بغلم کرد چند دقیقه ساکت محکم بغلم کرده بود که تو گوشم با صدای لرزون گفت تو همه عمرم این حسو نداشتم چی شد چرا اینجوری شدم چرا جیش کردم تو خودم
گفتم قربونت برم خوشکل من ارگاسم شدی
گفت یعنی چی
گفتم به اوج لذت رسیدی طبیعیه زنی که به این حد برسه از لذت بی اختیار جیش میکنه
گفتم اولین بار بود
گفتم اخرین بارت هم نخواهد بود
محکم بغلم کرد صورتشو اوردم جلو و محکم لباشو کردم تو لبام و میمکیدم که همه تنش سست شد . یکم ازش لب گرفتم و اومدم عقب اروم که شد ظرفا رو برداشتیم و رفتیم بالا ولی من همچنان هوسی بودم و دیدن اندام مامان بزرگ منو بیشتر از هر کدوم از اون زنای جوون تو خونه هوسیم میکرد.
تا بالاخره حدود دوازده و نیم همه رفتن و من موندم و مامان فرنگیس و یه کیر شق تا اومد تو خونه اومد سمتم و رفتیم تو بغل هم و محکم از هم لب میگرفتیم و جوری هردومون داغ بودیم که انگار زن و شوهری که چند ساله همو ندیدن از هوس نمیدونستیم با بدن همدیگه چکار کنیم و دستامو رو همه جای بدن هم میچرخید دستمو بردم زیر دامنش و گذاشتم رو کسش اخخخخخ هنوز خیس بود تو یه چشم بهم زدن لخت شدیم و مامان فرنگیس لخت تو بغلم پیچ و تاب میخورد و شکم برجسته و بزرگش که تا حدی افتاده بود رو کسش رو کیرم بود و نرمممممم و منم دستم لای کونش بود که دو زانو نشست جلوم و کیرمو کرد تو دهن و محکم میخورد و مک میزد منم موهاشو باز کردم و سرشو گرفتم تو دست گفتم چکار میکنی
سرشو بلند کرد و تو چشمام نگاه عمیقی انداخت و همونجور که اب دهنش از کنار لبش میومد بیرون با هوس تمام گفت کیر کلفت میخورم اره همینو میخوای بشنوی نه
گفتم چه خوشکل شدی
باز شروع کرد خوردن کیرم وایییی منم سرشو گرفتم تو دست و نگه داشتم و کیرمو تو دهنش تلمبه میزدم اخخخخخخ همه کیرمو تو دهنش فرو کردم که هق زد و خودشو کشید عقب نگام کرد گفت دوست داری نه گفتم چجورم
باز کیرمو تو دهنش محکم تلمبه میزدم و گاهی تا ته میکردم تو حلقش که هق میزد
خوابوندمش رو زمین و خودمم رفتم روش اول حسابی لباشو خوردم و پستوناشو کردم تو دهن و محکم میخوردم داشت از هوس دیوونه میشد منم بدتر از اون و هول تر رفتم پایین و طاقبازش کردم و رفتم لای کسش گفت نخوررررررر خودمو نشستم ولی من اونقدر هوسی بودم که زبونمو گذاشتم لای کسش و از پایین لیس زدم و همه ابی که تو کسش جمع شده بود و مکیدم و خوردم که اه بلندش همه خونه رو پر کرد و جوری کسشو لیس میزدم و میخوردم که داشت از لذت بلند بلند اه اه میکرد سوراخ کونش و حسابی زبون زدم و خوردم که شروع کرد التماس که بکننننن تمومش کن لامصب بکننننن
گفتم کجاتو بکنم
گفت فقط بکن تو هر جا فقط بکن منم کیرمو گذاشتم دم کسش پاهاشو گرفتم بالا با یه فشار محکم تا ته فرو کردم تو کسش و امون ندادم و رگبار تلمبه میزدم رون پاشو محکم گرفته بودم و چنان محکم تلمبه میزدم که صدای تلمبه های من و ناله مامان فرنگیس تو هم گره خورده بود و همه خونه روبرداشته بود اونقدر حشری بود که با همون چند تا تلمبه اول دوباره ارگاسم شد ناله هاش جیغ شده بود خوب بود که خونه اونقدری بزرگ بود که صداشو کسی نشنوه باز جیش کرد رو شکمم ولی اینبار خیلی بیشتر از قبل انگار تموم نمیشد میخواست از زیرم فرار کنه ولی خوابیدم روش و پاهاشو از بغل گرفته بودم و محکم و با تمام قدرت تو کسش میکوبیدم شکمشو محکم گرفتم و نرمی شکمش دیوونم کرده بود پستونش و گرفتم و محکم فشار میدادم دردش گرفته بود دیگه رمق نداشت صورتش جوری خمار شده بود که همون دیدن صورتش ابمو میاورد که ابم اومد و با یه تلمبه محکم کیرمو تا ته کردم تو کسش و خوابیدم روش و ابمو تو رحمش خالی کردم وایییییی بی حال افتادم کنارش و یه ساعتی تو همون حال بودیم کسشو تمیز کردم و خودمم تمیز کردم یه پتو دو نفره و بالش اوردم و گرفتمش تو بغل و همونجور خوابمون برد.
صبح لخت تو بغل هم بیدار شدیم پشت به من تو بغلم بود و بهش چسبیده بودم و دستم رو شکمش بود وقتی دید اونجوری لخت تو بغلمه به صورتش که نگاه کردم خجالت رو تو صورت مامان فرنگیس میدیدم که اینجوری خودشو در اختیار نوه اش گذاشته و کیرمو تو خودش حس کرده تو همون حال موندیم و داشتم خیلی لذت بخش دستمو به بدنش میکشیدم رونش شکمش پستوناش اونقدر واسمون لذت بخش بود که نمیخواستیم بلند بشیم نیم ساعتی گذشت بلند شد دامنشو پاش کرد و رفت سمت حمام و دوش گرفت و با حوله اومد بیرون و بعدش من رفتم دوش گرفتم .
تا شب اتفاق خاصی نیفتاد و شب هم رفتم پیشش خوابیدم .
دیگه شبا پیش هم میخوابیدیم ولی کاری نمیکردیم فقط گاهی همو میبوسیدیم یا بدنشو نوازش میکردم.
یه هفته گذشت ظهر بعد از ناهار دراز کشیده بود منم رفتم کنارش زیر ملافه دراز کشیدم و از پشت چسبیدم بهش و دستمو حلقه کردم دورش و سرشو گذاشتم رو بازم از اینکارم خیلی خوشش اومد و خودشو کامل چسبوند بهم و مثل نوعروس خودشو لوس کرد برام و جا کرد تو بغلم منم گرفتمش تو بغل و دستمو بردم تو بلوزش و پستونشو گرفتم تو دست و اروم مالش میدادم کیرمم شق شده بودو لای کونش بود گفتم خوشکل خانم نوعروس شدیا
گفت دیوونه
گفتم اره دیگه بعد از سی سال شوهر کردی چطوری اینهمه مدت تحمل کردی وقتی بابا بزرگ فوت شد خیلی جوون بودی
گفت چکار میکردم سه تا دختر و دو تا پسر تو خونه داشتم
گفتم نیاز نداشتی
گفت اونقدر درگیر بچه داری بودم که نمیفهمیدم چی میخوام تازشم مگه سکس اون موقع ما چی بود
گفتم چطور
گفت بابابزرگت میومد همینجور که تو خوابیدی پشتم دامنمو میداد بالا و شورتمو میکشید پایین و میکرد تو چند تا تلمبه میزد ابش میریخت تو و میخوابید
گفتم همین
گفت اره همین
گفتم چند سالت بود اولین بار
گفت سیزده سال
گفتم خیلی بچه بودی
گفت بابابزرگت بیست سال از من بزرگ تر بود و قبلش زن داشت و مرده بود شب اول هیچ وقت یادم نمیره
گفتم چطور مگه
گفت من که چیزی نمیدونستم بچه بودم حتی نمیدونستم کیر چه شکلیه و چقدره یا اصلا باید کجام بره فکر میکردم باید بره تو پشتم واسه همین از چند روز قبلش فقط گریه میکردم . اون شب لباس عروسی تنم بود ولی شورت بچه گونه سفید پام بود رفتیم تو حجله فقط بغلم کرد و یه لب ازم گرفت و منو به شکم خوابوند رو تخت و لباس عروسمو داد بالا شورتمو کشید پایین و دراورد منم همه تنم داشت میلرزید یجوری میلرزیدم که فهمید گفت نترس دردش زیاد نیست باورت نمیشه هنوز موهاش کامل در نیومده بود
گفتم خب
گفت نشست رو پام و لای پشتمو باز کرد منم دستامو گذاشتم رو صورتمو بی اختیار گریم گرفت اونم اصلا براش مهم نبود که چقدر ترسیدم و دارم گریه میکنم که یه تف گنده انداخت لای پام و یه لحظه حس کردم همه بدنم گر گرفت و جوری درد داشتم که جیغ میزدم و تقلا میکردم محکم کمرمو گرفته بود و نشسته بود رو پام و داشت میکرد توم واییییی بدترین درد زندگیم بود من اون موقع هم فکر میکردم کرده تو پشتم اونقدر دردش زیاد بود که غش کردم نمیدونم چقدر بعدش بهوش اومدم فقط دیدم خوابیده و خر پفش هم بالاست
گفتم قربونت برم من چه زجری کشیدی
همونجور هم داشتم پستونشو میمالیدم و دستم اروم رفت سمت کسش و بردم تو شورتش و بالای کسشو مالش میدادم
گفت فکرش هم درد داره
گفتم من چطورم؟
با این حرفم خودشو لوس کرد و کونشو داد عقب منم دامنشو با پا کشیدم پایین و شورتشو دراوردمو خودمم لخت شدم و کیرمو گذاشتم لای کونش و اروم عقب و جلو میکردم لای شکاف کونش
کیر درازم تا کسش میرسید
گفتم نگفتی
گفت تو دیوونه ای
گفتم بگو خوشکلم تو کوله باری از تجربه ای
گفت من
گفتم اره تو
گفت من اولین بار با تو یاد گرفتم که اصلا سکس لذت هم داره
گفتم جووووووون یه سوال بپرسم
گفت بپرس
گفتم از پشت هم دادی
گفت اره
گفتم چقدر
گفت خیلی نه مال سی سال پیشه
بلوزش هم دراوردم و لخت تو بغل هم بودیم و کیرم لای شکاف کون مامان فرنگیس حرکت میکرد که خودش کونشو کامل داد عقب و سر کیرمو هدایت کرد تو کسش اومد عقب تا ته رفت تو کسش گفت جوووووووون نمیدونی چه لذتی داره
اروم عقب و جلو میشد نود درجه با من خوابیده بود و خودش کیرمو تو کسش تلمبه میزد اخخخخ منم داشتم کونشو میدیدم و دست میکشیدم جووووون اخر لذت بود خیلی اروم و رمانتیک کیرمو تو کس خودش عقب و جلو میکرد و با نهایت لذت داشت بهم کس میداد تو اون حالت محال بود ابم بیاد حدود نیم ساعت کیرمو ملایم و اروم تو کسش تلمبه زد دو بار ارضا شد ولی خیلی ملایم که بلند شد گفت نمیذارم ابت بیاد ولی منو باید ارضا میکردی .
لباس هم نپوشید و فقط شورت و سوتین تنش بود میگشت تو خونه منم با شورت بودم و هربار هوسی میشدم همونجا میکردمش ولی کوتاه تا شب چندین بار کردمش .
گفت نمیدونی سکس اینجوری چقدر لذت بخشه .
بعد از اون منو فرنگیس همیشه تو خونه لخت بودیم و روزی چند بار میکردمش و اخرش هم گذاشت کونشو هم افتتاح کنم و چه لذتی داشت هر بار میخواستم اختیار با خودم بود از کس بکنمش یا کون .
پایان.
     
  

 
دید زدن مامان و شروع ماجرا 2
فهمیدم مامان هم حشریه
گفتم واسه چی اومده
گفت چه میدونم اومده حال خالت و بپرسه خب زنگ بزن بپرس اه
گفتم اروم باش فرصت زیاده
گفت برو بابا
سینی چایی رو برداشت بره تو گوشم گفت برو شورت بپوش
چاییم رو خوردم و اومدم رفتم تو اتاقم زندایی روبروم نشسته بود و حس کردم نگاش رو کیرمه رفتم تو اتاق و شورت پوشیدم اومدم رفتم صبحانه خوردم حدودای ده زندایی رفت و دم رفتن گفت کاوه بلدی پرده خونه رو باز کنی بدم بشوره برام
مامان یه نگاه بهم کرد و گفتم اره کاری نداره که
گفت کی وقت میکنی بیایی؟
گفتم فردا صبح بیکارم
گفت باشه بیا یه دقیقه بازش کن ممنون ده روزه به داییت گفتم اونقدر تنبله که دست نمیزنه .
رفت . مامان هم دا در حیاط همراش رفت و اومد تو خونه رفت تو اتاقش ربع ساعتی شد بیرون نیومد که اروم رفتم دراتاق دیدم به شکم رو تخت دراز کشیده و سرش رو بالشه جووووون چه پوزیشنی
اروم رفتم پشتش و رفتم رو تخت و روش خوابیدم اخ چه کون نرمی یه اخ گفت و دستاشو از بغل باز کرد و کونشو زیرم جابجا کرد کیرم و لای کونش تنظیم کرد اخخخخخخخ
منم دستامو گذاشتم رو بازوهای لختش و سرمو بردم زیر گوشش و گفتم دلم برات تنگ شده بود عشقممممممممم
بدنش مور مور شد و موهای تنش سیخ شد
گفتم تو چقدر خوشکلی اخه
پشت گردنشو بوسیدم و اروم اروم با زبون میخوردم و لیس میزدم تا رسیدم لاله گوشش و کردم تو دهن و میخوردم که همه تنش بیحس شده باشه خودشو منقبض میکرد زیرم و کونشو تکون میداد بلوزشو دراوردم و بند سوتینشو باز کردم و از پشت گردنش مشغول خوردن شدم تا رسیدم به کون خوشکل مامان و دامنشو کشیدم پایین وایییییی برم شورت توری قرمز پوشیده بود اخخخخ کون بزرگ مامان زیر شورت قرمز محشر بود جوری هوسیم کرد که افتادم به جون خوردن کونش و حسابی همه جای کونشو بوسیدم و مکیدم و شورتشو کشیدم پایین و دراوردم اخخخخ لای کونش باز شد و با سر رفتم لای کونش و سوراخ کونشو حسابی زبون زدم و نوک انگشتمو فرو کردم تو کونش که گفت اخخخخخ گفتم جوووووون چه کونی داری عشقممممممم چه سوراخ خوشکلی داره یه بند انگشتم و فرو کرده بودم تو کونش و اروم عقب و جلو میکردم گفتم چه لذتی داره کون تنگت اخخخخ واسه انگشتم تنگه کیرمو چطوری میخواد تو خودش جا بده جوووون
گفت نه نه کلفته نمیتونم
گفتم نترس من بابا نیستم به زور بکنمت جوری کیرمو تو کونت فرو میکنم که فقط لذت ببری
گفت بابات کون نمیکنه
الکی گفتم دروغ نگو معلومه قبلا کون دادی عشقم ولی به زور بوده مشخصه خوشکلمممم
که فکر کنه از سوراخ کونش فهمیدم کون داده
اروم همه انگشتم رفت تو کونش و تلمبه میزدم براش و اه اخ میکرد گفتم برو تو سجده و سریع کونشو کامل داد بالا گفت الان از پشت نکن فرصت نیست بنفشه میاد خونه بذار یه وقت دیگه که وقت باشه اماده بشم
منم گفتم باشه کسش حسابی خیس بود که اب سفید لزج کسش اومده بود . تو حس فرو کردن کیرم تو کس مامان بودم و کیرمو داشتم لای کسش میمالیدم که در زدن و گه زدن به حالمون هردو مثل فنر از جا پریدیم سریع لباسمو پوشیدم و گفتم تو نمیخواد بیایی بیرون و رفتم دم در .
زن همسایه بود سبزی اورده بود با مامان پاک کنن . اونقدر عصبانی شده بودم که حد نداشت .
اومدم تو و مامان و اون مشغول پاک کردن سبزی شدن . مامان هم معلوم بود چقدر عصبی شده .
ظهر هم من رفتم مدرسه .
عصر قبل از اومدن خونه رفتم سراغ امین که داشت تو کوچه فوتبال بازی میکرد صداش کردم و اومد پیشم خیلی مهربون باهاش حرف زدم و گفتم میخوام برم یه سر باغ میایی بریم گفت باغ ما؟
گفتم اره حالم گرفته گفتم اگه میایی با هم بریم
گفت باشه بذار به مامانم بگم بریم
گفتم نمیخواد بچه ننه یه ساعتی میمونیم برمیگردیم
گفت بریم
با موتور بودم رفتیم تو باغ یه کم باهاش حرف زدم تا رسیدیم تو اتاقک و سربسرش میذاشتم که رفتم سمتش نزدیک دیوار بود گفتم شلوارتو در بیار گفت چی گفتم درش بیار
اومد فرار کنه گرفتمش و چسبوندمش به دیوار گفتم درش بیار بهت میگم
گفت کاوه چکارم داری
گفتم درش بیار تا بگم بهت
افتاد به التماس ولی مجبورش کردم شلوار و شورتشو در بیاره همونجور که به دیوار چسبیده بود دودول کوچولوشو گرفتم تو دست و فشار دادم
دردش گرفت
گفتم با بنفشه چکار کردی ؟
یهو خودشو باخت و رنگش زرد شد و به گه خوردن افتاد
گفتم گه خوردی الان یه گه خوردنی نشونت بدم بفهمی شلوارمو کشیدم پایین و کیر شق کلفت چند برابر دودلش و که دید زد زیر گریه و التماس دودلش درمقابل کیرمن اصلا دیده نمیشد
خوابوندمش رو زمین و لای کونشو باز کردم سوراخ ریزی داشت کیرمو چسبوندم به سوراخ کونش از ترس داشت سکته میکرد و جوری تقلا میکرد فرار کنه که عصبیم کرده بود دو سه تا کشیده محکم زدم رو کونش که در جا قرمز کرد گفتم حرومزاده تکون نخور وگرنه خشک خشک میکنمت که پاره بشی
از ترس ساکت شد و اروم اروم گریه میکرد و التماس و گه خوردن منم که نمیخواستم بکنمش فقط میخواستم جوری بترسونمش که دیگه جرات نکنه دور بنفشه بره ولی میخواستم بفهمه کون دادن چه قدر درد داره که کون بنفشه رو گذاشته بود یه تف انداختم رو سوراخ کونش و کیرمو گذاشتم دم سوراخش جوری به خودش و مامانش و همه کس و کارش فحش میداد که نگو سوراخ کون قهوه ای روشن و کوچولویی داشت سر کیرمو با فشار فرو کردم تو کونش که از درد زمین و دندون میگرفت و جیغ میزد فقط سر کیرمو فرو کردم تو کونش و یکم نگه داشتم گفتم بچه کونی فقط سر کیرم تو کونته پاره شدی یه بار دیگه ببینم فقط دور بنفشه رفتی یا حتی بد نگاش کردی تا ته میکنمش تو کونت که از دهنت بزنه بیرون فهمیدی یا نه
از درد نفسش هم بند اومده بود
داد زدم فهمیدی یا بیشتر بکنم تو بفهمی
داد زد گه خوردم گه خوردمممممممممم درش بیار
گفتم بگو دیگه دورش نمیری
گفت باشهههههه درش بیار کاوه پاره شدممممممممممممممممم
کیرمو کشیدم بیرون و بلند شدم از روش از درد تا تونست گریه کرد و تا چند دقیقه حتی از زمین بلند هم نشد فقط شلوار و شورتشو کشید بالا و گریه میکرد که بلند شد و نشست پشت موتور از درد رو هر سرعت گیر عمدا تند میرفتم محکم میخورد رو صندلی که یه اخ بلند میگفت از درد رسیدیم سر کوچشون بهش گفتم اگه به کسی چیزی بگی بازم میبرمت باغ ولی ایندفعه تا ته
از ترس زود پیاده شد و رفت خونه منم رفتم خونه

بنفشه تو اتاقش بود لباس عوض کردم رفتم پیش مامان هردو هوسی بودیم ولی فقط باید منتظر فرصت میموندیم جالب هم این بود که هیچ کدوم رومون نمیشد در موردش حرف بزنیم .
شب موقع خواب دیدم بنفشه پتوش دستشه و داره میره تو اتاق من که مامان گفت کجا میری
گفت میترسم میخوام تو اتاق کاوه بخوابم چیز عجیبی نبود گاهی وقتا میومد تو اتاقم میخوابید و عادی بود مخصوصا وقتایی که بابا خونه بود
پیش خودم گفتم حداقل شب میتونم با بنفشه ور برم .
منم رفتم تو اتاقم و در و بستم دیدم بنفشه رو تخت من دراز کشیده منم رفتم رو تخت و دراز کشیدم و بنفشه هم اومد تو بغلم و خوابید چند دقیقه ای گذشت مامان اومد در و باز کرد الکی خودمون و به خواب زدیم یه نگاه بهمون کرد و زیر لب به بنفشه گفت دختره لوس و رفت بیرون .
هردومون چشمامونو باز کردیم و خندمون گرفته بود جفتمون زیر یه پتو بودیم که دستشو برد پایین گذاشت رو کیرم گفتم صبر کن مطمین بشیم مامان خوابه و نیم ساعتی حرف زدیم اروم اروم که دستشو برد تو شورتمو کیرمو گرفت تو دست و میمالید وای چه خوب بود دستای کوچیک بنفشه دور کیرم بود و مالشش میداد بهترین حس بود منم اروم دستمو بردم تو شورتش و گذاشتم رو کس کوچولوش اخخخخ چه ناز بود نرم و لطیف اروم بالای کسش و مالش میدادم اونم کیرمو میمالید چند دقیقه ای گذشت که شلوار و شورتشو تا زانوش کشید پایین و یه پاشو انداخت رو شکمم و لای پاش باز شده بود و دستم راحت همه شکاف کسشو لمس میکرد به پهلو خوابوندمش و یه پاشو از شلوار و شورت دراوردم و انداخت رو پهلوم الان کامل میتونستم لای کس بنفشه رو لمس کنم و با چوچولش بازی کنم که سرشو اورد دم گوشم گفت اینجا خیلی کیف میده منم اروم نوک ریز چوچولشو میمالیدم گفتم اره اینجا حساس ترین نقطه بدنته
تو گوشم گفت مردا کیرشونو تو کدوم سوراخ میکنن؟
انگشتمو بردم پایین و گذاشتم رو سوراخ کسش گفتم اینجا یه سوراخ دیگه هست که میرسه به رحم زن مردا کیرشونو باید بکنن تو این سوراخه
گفت انگشتت هم میره تو؟
گفتم نهههههه تا وقتی عروسی نکردی نباید هیچ چیزی بره تو چون یه پرده داره که اگه پاره بشه خیلی بده
گفت اها
اروم سوراخ کسشو میمالیدم واییییی چه کوچولو بود انگشتمو رسوندم به سوراخ کونش و اروم مالشش میدادم گفت کونمو میمالی خیلی خوبه
منم قشنگ سوراخ کونشو اطرافشو میمالیدم و انگشتمو تفی کردم و حسابی تف مالش کردم و اروم نوک انگشتمو فرو کردم تو کونش سرش دم گوشم بود گفت اخ اخ گفتم درد داره
گفت نه زیاد
کم کم یه بند انگشتمو فرو کردم تو کونش و اروم عقب و جلو میکردم وای داشتم از هوس میمردم
چند دقیقه سوراخ کونشو با انگشت تلمبه زدم که راحت انگشتم میرفت تو کونش و میومد بیرون که یهو حس کردم نوک انگشتم رفت تو دسشوییش که تو گوشم گفت کاوه دسشوییم میاد
گفتم برو دسشویی
و رفت وقتی برگشت اومد تو بغلم خوابید و گفت تو خیلی خوبی و خوابید .
و من موندم و هوسی که نمیدونستم باید چکارش کنم کاش میشد بکنمش تو اون لحظه به هزار بدبختی خوابیدم مگه خوابم میبرد که نفهمیدم کی خوابم برد
صبح با حس اینکه کیرم داره مالش میبینه بیدار شدم که دیدم جووووووون مامان شلوار و شورتمو کشیده پایین خم شده روم داره کیرمو میخوره اخخخخخ دیوونه کننده بود این حس ولی با خودم گفتم شاید بفهمه بیدار شدم خجالت بکشه خودمو زدم به خواب ولی کیرم در کسری از ثانیه شق ترین حالت خودش رسید که مامان گفت جووووووووون به این میگن کیر مردونه و تند تند داشت کیرمو مک میزد و میخورد حسابی خورد منم چشمامو بسته بودم مثلا خوابم که گفت بیهوشه که وزن بدنشو روم حس کردم و ورود کیرم تو کس داغش هوش از سرم برد جوووووون چشمامو باز کردم پشت به من نشسته بود رو کیرم و داشت بالا پایین میشد اخخخخخ چه صحنه ای بود کون سفید و درشت مامان و اون شکاف خوشکل کونش واییییی بهترین بیدار شدن از خواب میتونست باشه دستمو گذاشتم رو کونش که فهمید بیدار شدم سرعت تلمبه هاش و بیشتر کرد و اه اه میکرد چند دقیقه تو همون حالت تلمبه زد که خسته شد بلند شدم و تو داگی بردمش و یه ضرب کیرمو فرو کردم تو کسش و محکم تلمبه میزدم که وایییییی وایییی گفتناش رفت بالا اون حجم از کون زیر رگبار تلمبه هام خیلی خوشکل و هوسی کننده میلرزید که چند دقیقه نشد که با شدت ارضا شد و با یه تلمبه خوابید رو تخت و منم رفتم رو رونش نشستم و لای کونشو باز کردم و محکم و با تمام قوا میکردمش که التماسم میکرد تمومش کنم واییی کاوه جرم دادی بسهههه اخ اخ بسهههه بذار بیاد بریز تو بذار بیاددددددد بسمههههه منم از لحن حرفاش و اون صحنه دل انگیز و اون اجازه ریختن ابم تو کس شیرین مامان لای کونشو کامل باز کردم و کیرمو با دو سه تا تلمبه محکم تا ته کسش فرو کردم و ابم با فشار تا قطره اخر تو کس مامان خالی کردم و کیرم هنوز تو کسش بود خوابیدم روش و در گوشش گفتم جنده خودمی بابا هم اینجوری میکنت جووووون عجب کسی داری مامان خوشکلم اخ چه خوب بیدارم کردی هر روز دوست دارم همینجوری بیدار بشم همونجوری اروم داشتم کیرمو تو کسش تلمبه میزدم جوووون چه لذتی داشت گفتم ارههه بیدار بشم ببینم کیرم تو کس داغ و خیس مامان خوشکلم باشه جوووون .
مامان هم از این حرکت اخرم که کیرمو بعد از اومدن ابم داشتم تو کسش تلمبه میزدم خیلی خوشش اومده بود خواستم بلند بشم گفت ادامه بده و منم همونجور تو گوشش حرف میزدم و اروم اروم تلمبه میزدم نزدیک ده دقیقه همونجور ادامه داشت که مامان اروم اروم دوباره اه اه کردنش شروع شد و کیر منم دوباره داشت شق میشد و تشک تختمم از اب کیرم و اب کس مامان حسابی خیس شده بود و تلمبه های من و حس مامان باز هردومونو تحریک کرده بود و اه اه مامان دوباره رفت بالا و سرعت تلمبه های منم بیشتر شد و تند تند کیرمو تو کسش تلمبه میزدم چون ابم یه بار اومده بود میدونستم اینبار یا نمیاد یا خیلی دیر میاد بیست دقیقه تو همون حال کردمش که دیگه بلند اه اه میکرد یهو گفت بذاربرگردم .
خودمو دادم بالا به کمر خوابید و پاهاشو دادم بالا جوووووووون کیرمو فرو کردم تو کسش و محکم گرفتمش تو بغل و لبامو قفل کردم رو لباش جوووون تند تند تلمبه میزدم که گفت مردونه بکن خشن فکر کن زنتو بعد یه ماه میبینی
این حرف مامان بد هوسیم کرد و بلند شدم و لبه تخت پاهاشو دادم بالا و دوزانو لبه تخت نشستم و یه ضرب کیرمو تا ته کردم تو کسش و محکمترین تلمبه هامو میزدم که صدای شالاپ شالاپ تلمبه هام و اه اه بلند مامان همه خونه رو برداشته بود محکم پاهای مامان و گرفته بودم و جوری میکردمش که تخمام درد گرفته بود که یهو پاهاشو بردم بالا تو نود درجه و کون مامان اومد بالا و رفتم روش و کمرش عمود بر تخت بود و از بالا داشتم میدیدمش و محکم کیرمو تو کس مامان میکردم که ناله هاش به جیغ تبدیل شده بود و با شدت ارضا شد و با فشار شاشید رو خودش و منم همزمان ارضا شدم و ابمو ته کسش خالی کردم جوری بیحال شده بود که حتی رمق حرف زدن نداشت و بی حال خوابید رو تخت هنوز از کسش داشت کم کم جیش میومد بیرون و همه بدنش میلرزید ده دقیقه ای گذشت یه شربت شیرین بهش دادم یکم حالش جا اومد بلند شد گرفتم تو بغل تو گوشم گفت تا حالا نمیدونستم سکس چیه فقط میدادم اما الان میدونم سکس چه لذتی داره ممنونم که این لذت رو بهم نشون دادی
گفتم عشقم مامان خوشکلم بعد از این همیشه سکس برات شیرینه
گفت فقط با تو
گفتم تو هم برام خیلی شیرینی لذت بخشی و خیلی هم داغی .
گفت من میرم حموم .
ادامه دارد....
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn

 
دید زدن مامان و شروع ماجرا 3
ساعت و نگاه کردم حدود هشت و نیم بود و صبحانه خوردم اون روز زندایی زنگ زد کار داشت و نرفتم اونجا تا شنبه شد و بابا صبح زود اومده بود و مامان هم پریود بود حدودای یک زندایی زنگ زد امروز میایی پرده ها رو باز کنی منم گفتم باشه .
حدود دو و نیم بود رفتم خونه دایی زندایی تنها بود خیلی گرم تحویلم گرفت و خوش و بش کرد و شربت برام اورد و گفتم کدوم پرده رو میخوای باز کنی گفت پذیرایی و اتاق خواب خودمون
پذیرایی رو باز کردم و رفتیم تو اتاق خواب زندایی که دیدم رو تخت یه شورت دایی افتاده که تا دید گفت امان از داییت اصلا مرتب نیست برش داشت و گذاشت تو کمد نردبان و گذاشتم و رفتم بالا پرده رو باز کنم که هر کاری میکردم باز نمیشد و مثل قدیمیا نبود قلق داشت که زندایی گفت بیا پایین خودم برم میدونم چطوری باز میشه تو فقط نردبان و بگیر نیفتم
زندایی رفت بالا و منم پایین نردبان که یه لحظه بالا رو نگاه کردم وایییی زندایی دامن پاش بود و تا پله اخر رفته بود بالا و منم زیر دامنشو راحت میدیدم یه شورت نارنجی پاش بود که پشت کونش با قرمز انگلیسی نوشته بود کیس می ( منو ببوس ) و دو سه جای رو کونش هم بد نخ کش شده بود که بیشتر پاره بود و کس برجسته و درشتش و اون کون بزرگ و سفیدشو داشتم زیر شورت میدیدم اخخخخ کیرم شق شق شده بود
زندایی الهام هم راحت مشغول باز کردن پرده بود من عملا زیر دامنش بودم که کارش تموم شد و گفت اینورش تموم شد نردبان و ببر اونطرف و اومد پایین منم کیرم جوری شق شده بود که پنهان کردنش تو شلوار لی عملا غیر ممکن بود اومد پایین مطمین بودم کیر ورم کرده منو دیده . به سختی کیرمو جابجا کردم که نبینه ولی از چشمش پنهون نموند و زیر چشمی منو میپایید و منم حواسم نبود که گفت تا نردبونو میبری من برم دسشویی مثانه ام ترکید و رفت بیرون و منم یه فرصت کردم کیرمو جابجا کردم و حواسم و هزار جا پرت کردم تا خوابید خیلی خجالت کشیده بودم اومد خواستم برم بالای نردبان گفت خودم میرم پارچه اش نازکه یهو تو باز کردن پاره میشه تو نردبان و بگیر نیفتما
گفتم نه بابا خیالت راحت
رفت بالای نربان و باز هم رفت پله اخر منم از همون موقع که پاشو گذاشت پله اول کیرم همزمان با بالا رفتنش که منتظر بودم بازم زیر دامنش و ببینم شق و شق تر میشد رفت بالا و زیر دامنش دیده شد تا نگاه کردم وایییییییییییییییییییییییییییییی چی میدیدم
زندایی شورت پاش نبود اخخخخخخخخ داشتم کون برجسته و درشت زندایی رونگاه میکردم اخخخخ چه کونی داشت شکاف سفید کسش لای پاش با هر تکون زندایی باز و بسته میشد وایییی کیرم داشت منفجر میشد مغزم داشت منفجر میشد یعنی زندایی عمدا شورت نپوشیده دیگه مغزم کار نکرد و اروم دستمو بردم بالا و گذاشتم رو کون زندایی الهام یهو گفت چقدر بی جنبه ای کاوه نمیبینی کار دارم دوست داشتی ببینی گذاشتم ببینی بذار کارمو بکنم دیگه
گفتم اخه به این خوشکلی و سکسی نمیشه دست نزد من عادتمه کلوچه خوشمزه ببینم ناخنک میزنم
گفت من نیفتم تو ناخنک بزن
اجازه رو داد و منم با یه دست نردبان و محکم گرفته بودم و یه دستمم کون زندایی رو میمالید زندایی هم سرگرم باز کردن پرده بود
انگشتمو اروم بردم لای کونش که خودشو سفت کرد و منم اروم اروم انگشتمو بردم جلو تر که شل کرد اخخخخخ نوک انگشتم رسید به سوراخ کون الهام یاد حرفای بنفشه افتادم اروم سوراخ کونشو میمالیدم زندایی هم حشری شده بود تا نوک انگشتمو رو سوراخ کونش فشار میدادم تو باز کردن پرده مکث میکرد انگشتمو بردم لای کسش جووووووون چه خیس بود اخخخخ سوراخ کسشو بازی میدادم و اروم نوک انگشتمو فرو کردم تو کسش که خودشو منقبض کرد و منم اروم انگشتم تا ته فرو کردم توکسش خیس و ابدار بود اروم تلمبه میزدم تو کسش و با انگشت دیگه ام چوچولشو میمالیدم که کم کم صداش دراومد به سختی پرده رو باز کرد و انداخت زمین منم تو اون فاصله شلوار و شورتمو دراورده بودم که زندایی اومد پایین گرفتمش از پشت تو بغل کیرم رفت تو کسش که یهو گفت واییییییییییییییییییییییییی چکار کردییییییییی منم امونش ندادم و محکم تو کسش تلمبه میزدم که صدای اه اهش بلند شد چند دقیقه از کس رو همون پله کردمش یهو گفت کیرتو بکن تو کونم
واییییی کون زندایی الهام که سوژه جق همه پسرای فامیل بود
اوردمش رو تخت داگی خوابید و کیرمو چند بار شلاقی زدم رو کونش و مالیدم دم کونش گفتم جرت میدم
گفت میتونی بدههههه منم سر کیرمو تف زدم و یه تف انداختم در سوراخ قهوه ای کون زندایی و کیرمو فشار دادم تو که سرش رفت تو زندایی گفت اخخخخخخخخخخخخخخخخ میسوزههههه کثافت چه کلفتههههههه اروووووووم .
منم کم کم کیرمو فشار میدادم تو معلوم بود خیلی کون داده کیرم نرم نرم میرفت که یهو دردش گرفت گفت کثافت کون مامانتم همینجوری میکنیییی اخ کون سگ که نمیذاری پاره شدم
منم تو هوس گفتم مامان کون نمیده فقط کس میده مثل تو کونی نیست که
گفت اره فقط کس میده نه هر شب بابات کونشو نکنه نمیخوابه
اروم کیرمو تو کونش تلمبه میزدم تا کم کم همه کیرم رفت تو چقدر گشاد بود جوووون
گفتم معلومه دایی خوب گشادت کرده
گفت داییت اگه بکن بود که کیر تو تو کون من نبود بکن
محکم داشتم تو کون زندایی تلمبه میزدم و اونم تند تند میگوزید گفت وایییی کلفتیشو دوست دارم ارهههه رودمو گشاد میکنه دوست دارم ارهههه
گفت پس کی گشادت کرده
گفت به تو چه بچه گفتم جووون و محکم تلمبه میزدم که یهو گوزید و رفت جلو و بلند شد با عجله رفت دسشویی چند دقیقه بعد اومد دوباره داگی شد و گفت بکن که جر خوردم ریدم تو خودم جوووون سوراخ کونش باز بود و منم کیرمو تا ته فرو کردم تو و دو طرف کونشو گرفتم و شلاقی تلمبه میزدم که یهو جیغ زد و گفت بسههههه بسهههه اخخخخخخ و ارضا شد خوابید برش گردوندم و پاهاشو دادم بالا و کیرمو دوباره کردم تو کونش که یه جیغ زد و گفت وایییی پاره شدم کاوه بسه کاوه جون مامانت بسه جر خوردم اخخخ میسوزه کاوههههه همونجور کونشو میکردم و زندایی هم التماس میکرد بسهههههه بلوزشو دادنم بالا و پستوناشو از زیر سوتین انداختم بیرون و گرفتمشن تو دست و تو کونش تلمبه میزدم ابم داشت میومد پاهاشو کامل دادم تو شکمش و خوابیدم روش و با دو تا تلمبه محکم ابمو با فشار تو کونش خالی کردم و بی حال افتادم کنارش زندایی هم بی حال تر از من بود صدای گوز زندایی میومد ولی حال نداشت بلند بشه بلند شدم دستمال کاغذی برداشتم و پاشو دادم بالا و گرفتم زیر کونش ابم زرد شده بود و داشت میومد بیرون و حباب گوز زندایی هم همراش میومد
چند تا دستمال چسبوندم به سوراخ کونش و گفتم ریدی که گوزو
گفت سوراخ گذاشتی برام که نرینم اخ
چه کلفته فکرشم نمیکردم اینقدری باشه
گفتم خوبه پس یبوست نمیگیری
گفت خفه شو من همش اسهالم
گفتم همینه پس دفعه بعدی اروم میکنمت که اسهال نشی
گفت همینم گه خوردم
اروم بلند شد و دستمالا رو گرفت لای پاش و رفت سمت دسشویی .
منم خودمو مرتب کردم . اومد تو اتاق پرده ها رو برداشت و رفتیم تو پذیرایی کنارم ایستاده بود جلوی اپن
که پیام اومد برام باز کردم مامان بود نوشته بود سر راه یه بسته نوار بهداشتی بالدار بزرگ واسه من بگیر
الهام هم پیام رو دید گفت چقدر با مامانت راحتی بهت میگه نوار بهداشتی براش بگیری
منم خودمو جمع و جور کردم و ادای امروزی ها رو دراوردم گفتم خب اره چیه مگه همه زنا پریود میشن دیگه
گفت پس منم پریود شدم به تو بگم برام نوار بگیری؟
گفتم تو پریود شدی برات که میگیرم هیچی عزیزم خودمم میذارمش
گفت دیوونه
گفتم کی پریود میشی؟
گفت حدودا یه هفته دیگه
الان که داشتم زندایی رو نگاه میکرد خیلی جذاب و خوشکل بودو منم داشتم همه تنش و با چشم میخوردم که لبخند زد با ناز زنونه و اون صدای نازکش گفت چیه چرا اینجوری نگاه میکنی برو دیگه الان امین میاد خونه ضایعه خیلی کنجکاوه تو این مسایل بی هوا گرفتمش تو بغل و لبامو گذاشتم رو لباش مقاومتی نکرد گذاشت لباشو بخورم و دستمو رو بدنش بکشم دستمو از جلو بردم تو شورتش و کسشو میمالیدم هی میگفت بسه کاوه برو زشته امین میاد ابرومون میره .
گفتم کی ببینمت دوباره گفت تو برو الان امین میاد خونه
گفتم بگو کی
گفت پیام میدم بهت فقط برو کاوه
ساعت و نگاه کردم دوازده و نیم بود سریع جمع و جور کردم و یه لب ناز ازش گرفتم و رفتم مدرسه.
شروع رابطه منو الهام فصل جدیدی از زندگی من بود الهام یه زن ترک 28 ساله خوشکل اهل قزوین بدن توپ و عالی و کون برجسته و گرد پستونای کوچیک حدود 65 70 و خیلی هم داغ .
عصر که برگشتم واسه مامان هم نوار گرفتم و بردم خونه و دور ازچشم بابا دادم به مامان
که دیدم مامان گرفته هست یه ساعتی گذشت بابا رفت بیرون بنفشه هم رفته بود خونه دایی رفتم تو اشپزخونه پیش مامان گفتم چرا گرفته ای ؟
گفت چیزی نیست
از پشت گرفتمش تو بغل و سرمو بردم زیر گردنش و بوسیدمش و دستمو انداختم دور شکمش گفتم عشقم چی شده به من بگو
یکم من من کرد گفت اخه چرا باید همه چیزو به تو بگم اصرار نکن یه چیزایی رو نمیتونم بگم یا در موردش باهات حرف بزنم
گفتم رابطه من و تو مثل یه ماه پیش که نیست نتونی بگی الان هر چی تو رو ناراحت بکنه به من ربط داره و باید بدونم
گفت بعضی چیزا دونستنش هم برات خوب نیست کاری از دستت بر نمیاد
گفتم حالا تو بگو
گفت اخه
دستم زیر بلوزش رو شکمش بود و داشتم گردنش و میبوسیدم گفتم اخه نداره بگو مامان قشنگم
گفت نمیفهمه پریودم نیاز به رعایت کردن دارم خودم حالم خوب نیست همه بدنم درد میکنه فقط به این فکر میکنه چرا الان که من اومدم تو پریود شدی اخه مگه دست منه که کی پریود بشم کلی دعوا کرده و اخرش هم به زور از پشت کرد حالم بده کاوه
گفتم پس واسه همین عصبانیه
گفت اره داستان دارم باهاش مگه ول کنه
گفتم دیگه چکار میخواد بکنه غلطشو کرد و ابش اومد دیگه کاری باهات نداره
گفت نمیشناسیش هر بار اینجوری میشه هر شب از پشت میکنه فکر میکنه عمدا میذارم وقتی بیاد پریود بشم
گفتم کاری نداره که میخوای کاری کنم شبا نتونه کاری بکنه
گفت چکار
گفتم بسپرش به من
گفت بگو خب
گفتم کاری میکنم شب بری تو اتاق بنفشه بخوابی
گفت زشته کاوه نکنی اینکارو
گفتم نترس بابا بنفشه شبا میترسه نمیبینی هر شب میاد تو بغل من میخوابه دهنمو سرویس میکنه از بس وول میخوره کافیه من نذارم بیاد پیشم
خندیدم گفتم یه شبم من راحت بخوابم
گفت مطمینی ؟
گفتم اره بشین و تماشا کن اون با من. چند روز از پریودت مونده ؟
گفت سه روز
شب دایی و زندایی اومدن خونه و نشستن حرف زدن بنفشه رو بردم تو اتاقم و بهش گفتم یه کاری باید برام بکنی
گفت چه کاری ؟
گفتم فقط سوال نپرس باشه
گفت باشه
گفتم این سه شب بگو میترسم و مامانو مجبور کن بیاد تو اتاق تو بخوابه
گفت چرا ؟
گفتم سوال نپرس بعدش که اومدی تو اتاقم میخوام چند تا چیز جدید یادت بدم فقط قول بده مامان و ببری تو اتاقت و تا صبح پیشت بخوابه
گفت چی یادم میدی ؟
گفتم بمونه تا بهت بگم فقط بدون کلی کیف میکنی
گفت باشه
بنفشه دختر خیلی لوس و غر زنی بود و وقتی پیچ میداد به یه موضوع دیوونت میکرد مطمین بودم به زور هم شده یا خودش میره تو اتاق اونا یا مامان و میاره بابا هم دیوونه وار بنفشه رو دوست داشت
اخر شب بنفشه به هر ترتیبی بود مامان و برد تو اتاق خودش و اون سه شب مامان پیش بنفشه خوابید
فردا صبح حدودای نه بابا رفت پیش رفیقش که مکانیک بود و تا ظهر هم نمیومد و بنفشه هم مدرسه رفتم تو اشپزخونه از پشت مامان و بغل کردم گفتم خوشکله این سه شب خوب خوابیدی
گفت دیوونه ای
دستمو انداختم دور شکم تپل مامان و میمالیدمش شکمش تپل بود ولی شکم سفتی داشت شل نبود کلا بدن سفت و تو پری داشت از اون بدنای گوشتی . اینجور که بغلش میکردم خیلی برام ناز میکرد و خودشو لوس میکرد برام و دوست داشت مخصوصا که این حس رو بهش داده بودم که بدنت و همینجوری که هستی دوست دارم وقتی بغلش میکردم و شکمش و مالش میدادم خیلی خوشش میومد یجورایی وقتی بغلش میکردم و نوازشش میکردم شل میشد و خودشو کاملا در اختیارم میذاشت
گفتم خب پریودت تمومه دیگه ؟
گفت اره دیگه همون دیشب تموم بود نوار نذاشتم
دستمو بردم تو شورتش و بالای کسشو مالش میدادم و اروم چوچولشو زیر انگشتام بازی میدادم
گفتم پس امشب بابا چراغتو روشن میکنه
یهو گفت چراغمو که تو روشن میکنی صاحبخونه که تویی اون مستاجره
این حرفش خیلی برام شیرین بود و انگشتمو اروم فرو کردم تو کسش که گفت اخخخ
دامنشو از پشت دادم بالا و شورتشو تا زیر کونش کشیدم پایین
گفتم بخورم برات
گفت نه حموم نرفتم
گفتم قبل از اومدن مستاجر صاحبخونه بره تو خونه
که خم شد و کونشو داد عقب گفت مگه میشه به صاحبخونه نه گفت
کیرمو گذاشتم دم کسش و با یه فشار تا ته فرو کردم تو کس مامان و تلمبه میزدم و اه اه مامان رفت بالا منم از هوس محکم و تند تند تلمبه میزدم و لای کونشو باز کرده بودم
جوووووون رفت و برگشت 19 سانت کیر کلفت تو کس مامان دیدنی بود مامان کمتر از چند دقیقه ارضا شد و همونجور خم موند تا منم ابم بیاد که یهو در زدن و هزار فحش دادم و کیرمو کشیدم بیرون . مامان که ارضا شده بود سر کیف بود گفت اشکال نداره فردایی هم هست و یه لب ازم گرفت و گفت برودر و باز کن .
رفتم مدرسه عصر برگشتم مامان و بابا رفته بودن بیرون بنفشه تنها بود رو مبل نشسته بودم که یهو اومد تو بغلم نشست و خودشو تو بغلم جا کرد .
اندام من درشت بود و بنفشه کامل تو بغلم جا شد
منم گرفتمش تو بغل تو چشمام نگاه میکرد منم از صبح تو کف از بودن بنفشه تو بغلم کیف میکردم سرش رو بازوم بود گفت خب
گفتم چی خب
گفت چی میخواستی یادم بدی
گفتم الان که نه شب
گفت یکمشو بگو تا شب تحمل ندارم
گفتم چه قدر عجولی دختر
گفت میدونی چیه
گفتم چی؟
گفت تو این مدت در مورد سکس خیلی چیز یاد گرفتم
گفتم از کجا ؟
گفت خوندم از دوستام پرسیدم
گفتم خب چی یاد گرفتی؟
گفت خیلی چیزا مثلا زنا کیر مردا رو میخورن و مردا کس زنا رو لیس میزنن مثلا قبل از سکس باید از هم لب بگیرن مثلا مردا خیلی دوست دارن پستونای زنا رو بخورن مثلا قبل از کون دادن باید بری دسشویی خودتو تمیز کنی مثلا تو چه حالتایی میشه سکس کرد خیلی زیادن میدونستی
گفتم پس من دیگه چیزی ندارم یادت بدم
گفت من خوندم ولی بلد نیستم که
گفتم خب به وقتش یاد میگیری
گفت تو یادم بده
گفتم من؟؟؟ میفهمی چی میگی؟
گفت اره پس برم از امین یاد بگیرم
خیلی عصبانی شدم گفتم دیگه اسم اون اشغال رو جلوی من نیار
دستشو انداخت دور گردنم گفت باشه مرد من
تعجب کردم گفتم چی؟
گفت خب یه جا خوندم زنا به مردی که باهاشون سکس داره واسه ناز کردن بهش میگن مرد من مردا هم دوست دارن
گفتم به به پس خیلی چیزا یاد گرفتی
گفت پس چی
همونجوری صورتشو اورد جلوم و لباشو گذاشت رو لبام و ازم لب میگرفت و منم تو کف محکم لباشو تو دهنم میخوردم و میمکیدم وایییی چه لبای خوشمزه ای داشت نشوندمش جلوم رو پام و لبامون تو هم قفل بود محکم گرفته بودمش تو بغل و دستم زیر بلوزش رو کمرش بود اخ چه لذتی داشت یه دختر بچه 11 ساله ظریف و مامانی و خوشکل نزدیک ربع ساعت همونجوری با هم حال کردیم و کیرم زیر کونش شق شق بود منم از پشت دستم تو شورتش بود و کونشو تو دستام مالش میدادم ولی استرس گرفتم که نکنه یهو مامان اینا بیان خونه و ببینن که گفتم بذار شب یه موقع مامان اینا میان
گفت نهههههه میخوام برات بخورمش بلند شد رفت جلوم نشست و شلوار و شورتمو کشیدم پایین و کیرمو محکم گرفت تو دست و سر کیرمو به سختی کرد تو دهن و مک میزد اخخخخ داشتم دیوونه میشدم نگاش کردم واییی چه صحنه ای بود طول کیرم اندازه صورتش بود دستاشو دورکیرم حلقه کرد و برام جق میزد و سر کیرمو با زبون بازی میداد
گفتم چه حرفه ای هستی
گفت چند تا فیلم از دوستم گرفتم دیدم
گفتم پس دوستت هم کونیه
گفت دوستم نیست سه سال بزرگتر از منه به پسرعموش میده
حسابی کیرمو خورد گفت کاوه ولی کیرت خیلییییییی بزرگه
گفتم مگه کیر دیگه ای هم دیدی ؟
گفت اره
گفتم مال کی؟
گفت دایی بابا پسرعموی دوستم شوهر خاله پری (عمو مجید) عمو ناصر (شوهر خاله ناهید)عمو وحدت (شوهر خاله مهین)
گفتم اینا رو از کجا دیدی ؟
گفت کیر اونا رو تو گوشی مامان کیر پسر عموی دوستمم تو گوشی دوستم
گفتم تو گوشی مامان؟
گفت اره خاله فرستاده بود
گفتم چرا؟
گفت تو گروه واتس اپ شون در مورد کیر شوهراشون حرف میزدن مامان گفته بود کیر بابا کوچیکه و عکسشو فرستاده بود بقیشونم از کیر شوهراشون عکس فرستاده بودن تو گروه خیلی زشت بودن بزرگشون ماله عمو وحدت بود که خاله مهین گفت 15 سانته مامان گفت 12 سانته زندایی گفت 14 سانته خاله پری گفت 10 سانته که همه خندیده بودن بهش و گفته بودن اصلا میره تو خاله هم گفته بود میره ولی من نمیفهمم واسه همین میگم بکن تو کونم تا حداقل یه چیزی حالیم بشه خاله ناهید گفته بود 14 سانته ولی شله
گفتم عجب
گفت اره
گفتم پس حسابی سکسی حرف میزنن
بلند شد اومد بشینه رو پام گفتم بریم تو اتاق تو که پنجره به حیاط داره در باز شد بفهمیم و رفتیم اونجا رو تختش نشستم و بنفشه هم جلوم بود شلوار و شورتشو دراوردم و گفتم بشین رو پام
بنفشه همونجور نشست رو پام اخخخخ کیرم رفت لای کس کوچیکش و و کیرم زیر کسش بود پیرهن دوتامونم تا بالای سینه دادم بالا و لخت تو بغل هم بودیم
گفت چه خوبه اینجوری
گفتم ارههههه
گفت خیلی بزرگه ادم میترسه
گفتم نترس بشین روش کیف کن
گفت ارهههه خیلی خوبه
گفتم دیگه چی میگن ؟
گفت بذار گوشی مامان و بیارم خودت ببین
گفتم مگه نبرده گفت نه تو شارژه
رفت اوردش و بازش کرد رفت تو واتس اپش که رمز داشت و بلد بود گروه رو باز کرد و نشونم داد واییییی چه حرفایی زده بودن که یهو چتها رو برد عقب گفت اینا رو ببین همشون از سوراخ کونشون قبل و بعد از کون دادن عکس گرفتن فرستادن گفت اون شب همشون با هم هماهنگ کرده بود که همون شب همشون کون بدن و قبل و بعد از کون دادن از سوراخ کونشون عکس بگیرن بفرستن تو گروه
وای چه کونایی سوراخ کون خاله مهین چه گشاد بود و کسش پشمالو
گفتم چه کس پشمالویی داره
گفت اره میگه عمو وحدت پشمالو دوست داره سوراخ کون خاله پری هنوز اب کیر شوهرش توش بود سوراخ کون زندایی از همشون خوشکل تر بود
سوراخ کون مامان هم که انگار اصلا کون نداده بود .
کس همشونم تو عکسا معلوم بود قشنگترینشون کس زندایی الهام بود .
چتهاشونو میخوندم و هوسی تر میشدم کیرمم داشتم لای کس بنفشه میمالیدم واییییی چه لذتی داشت
گفت دوست داری کونشونو بکنی؟
اونقدر هوسی بودم گفتم کون تو رو کی بکنم؟
گفت کیرت خیلی بزرگه نمیره تو باید بزرگتر بشم
گفتم فعلا با انگشت میکنمت
گفت ارههههههه
گفتم تو هم کونی من شدی
گفت خوبه که
همینجور داشتیم حرف میزدیم و و نوک انگشتمو فرو کردم تو کون بنفشه اخخخخخ گفتنش دیوونم کرد چه کون تنگی داشت کیرمو لای کسش میمالیدم که یهو ابم با فشار اومد و ریخت رو شکم من و بنفشه و تا زیر گردن بنفشه اومد بالا که یهو گفت چی بودددددد
محکم گرفتمش تو بغل و لبامو گذاشتم رو لباش و میخوردمش و کیرمو لای بدنمون مالش میدادم و ابم میومد گفتم ابم بود اومددددد انگشتم هنوز تو کونش بود و تند تند تلمبه میکردم که گفت اخ اخ بسههههه بسهههههه یجوری شدممممممم کاوهههه جیشم میاد ولم کننننن فهمیدم بنفشه هم ارضا شده خیسی کسش رو کیرم حس میشد وایییی هردومون تو بغل هم ارضا شده بودیم این ارضا شدن خیلی برام شیرین بود .
بنفشه بلند شد ایستاد تعادل نداشت گفت چم شده کاوه بلند شدم شکمشو با بلوزم تمیز کردم و خودمم تمیز کردم بازوش و گرفته بودم گفتم جیش داری ؟
گفت نمیدونم چم شد یهویی جیشم گرفت
گفتم زنا وقتی به لذت میرسن اینجوری میشن بهش میگن ارضا شدن
گفت من ارضا شدم ؟
گفتم اره
گفت الان چکار باید بکنم ؟
گفتم برو دسشویی خوتو بشور
رفت سمت دسشویی که دیدم بدون شلوار و شورت رفت زود لباسمو پوشیدم وشلوار و شورتشو برداشتم و رفتم در دسشویی رو باز کردم یهو جا خورد نشسته بود رو سنگ داشت جیش میکرد و منو نگاه میکرد گفت برو بیرون کاوه زشته
گفتم دختره خوب بدون شلوار و شورت میری یموقع مامان اینا بیان گفت بذارش برو
منم شاشم گرفته بود رفتم جلوش نشستم و گفتم منم خب بشاشم و کیرمو گرفتم سمت کسش و گفت دیوووونه کثیفه
داشتم میشاشیدم رو کسش گفت برو بیرون دسشویی کنم
گفتم خب بکن چکارت دارم
گفت زشته اخه
گفتم انگشتم الان تو بوده چی زشته دسشوییتو بکن
که زور زد و منم شاشم تموم شد خودمو شستم اومدم عقب تر وای چه کلفت اومد بیرون و افتاد تو سنگ سوراخ به این ریزی چه دسشویی بزرگی ازش اومد بیرون دسشویی کرد و منم ایستاده بودم در دسشویی و حرف میزدم براش اونم خیلی عادی جوابمو میداد خودشو شست و بلند شد لباس پوشید و اومدیم بیرون .
پایان.
     
  
صفحه  صفحه 149 از 149:  « پیشین  1  2  3  ...  147  148  149 
داستان سکسی ایرانی

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA