انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 26 از 150:  « پیشین  1  ...  25  26  27  ...  149  150  پسین »

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم


مرد

 
مامان بد بو یا خوشبو ؟ 2
مامان اون شب توی اتاقش تنها بود . اینم بگم که من تنها بچه خونواده ام بودم و مامان جونم بیست سالی ازم بزرگتر بود مامان دوست نداشت شبو تنها بخوابه . قرار شد من برم پایین تختش بخوابم . یه خورده با حجاب تر شده بود . یه جوراب توری نازک به رنگ پا با یه دامن کوتاه پاش کرده بود و یه تاپ آستین حلقه ای هم تنش بودولی بازم شمدی رو تنش نکشید . لامپ مهتابی هال به داخل اتاق یه نور ضعیفی مینداخت که می تونستم به خوبی مامان سودابه رو دید بزنم . بعد از جوراب توری مامان یه وجب از پاش لخت بود و بعدش می رسید به دامن . اوووووف بوی بد عرق از فاصله چند متری میومد ولی حاضر بودم تمام اون تن و بدن عرقی رو لیسش بزنم و همه جاشو بخورم . جلق زدن دیگه دردمو دوا نمی کرد . من ماده قویتری می خواستم بعد از نیم ساعت رفتم نزدیک تختش . از صدای نفسهاش فهمیدم که خوابیده . نوک زیر دامنشو گرفته یواش دادمش بالا . اووووووف کیرم داشت می ترکید . کون مامان ,کون برجسته و سفید مامان داشت بهم چشمک می زد . از بوی عرق و چربی تنش لذت می بردم . اگه به من اجازه می داد هم اونو هم خودمو سر حال می آوردم . به این بوی ترش مامان عادت کرده بودم دوست داشتم با هوس همه جاشو بلیسمو بعد بذارم تو کوس و کونش . حتی بوی کونشم واسم لذت بخش بود . نه نه جق زدن کافی نیست . حتما کار به جایی می رسه که منم باید از خونه برم بیرون . هر چه باداباد . من اگه بخوام رو زن و دختر مردم بیفتم باید هم جواب اونا رو بدم هم جواب مامانمو . این جوری فقط با مامانم در گیر میشم . بینی خودمو گذاشتم رو جوراب مامان . زبونمو کشیدم روش حتی تماشای پای جوراب پوشیده مامان هم منو به هوس می آورد . جوراب مامانو طوری می لیسیدم که انگاری دارم کوسشولیس می زنم . دیگه از خود بیخود شده بودم . کمی بی احتیاط تر رفتار می کردم . از جوراب سودابه جون رد شدم . زبونم رسید به وسط پای مامان و رون پاش اول با نوک زبون و بعدبا تمامی اون پای لخت مامانو لیس می زدم . بوی عرق و مزه ترشی می داد ولی باهاشحال می کردم هوسمو زیاد می کرد . هنوز خواب بود دامنشو دادم بالا . سرمو به طرف جاهای ممنوعه هدایت کردم . هر چی بالاتر می رفتم بوی بدش بیشتر می شد ولی بهم حالمی داد . دوست داشتم وسط شورتشو گاز بگیرم و مثل آدامس بجوم ولی تنها کاری که ازدستم بر میومد این بود که با دماغم بوش کنم . زبونمو کشیدم رو کونش . همون بوی عرق و مزه ترشیدگی رو داشت . کونش توپ توپ بود و طعمش واسم شیرین بود و لذتیه هوس فوق العاده رو برام به همراه داشت . به خودم گفتم فرهوش دیگه بسه بسه . بیشتر از این دیگه نباید آبروی خودتو ببری . داشتم به این چیزا فکر می کردم که دیدم شورتسودابه جونو دارم می کشم پایین . بینی امو گذاشتم وسط سوراخ کونش جااااااان چه کیف و حالی !بوی شاش از کوسش و بوی خروجی کونش اونقدر مستم کرده بود که فکر می کردم بینی امو فرو کردم تو یه باغ پر از گلای خوشبو . حیف که نمی تونستم با یه نفس عمیق سینه امو پر از این هوای لطیف بکنم . یه خورده ترس برم داشته بود همه چی رو به سر جای اولش برگردوندم و رفتم جای خودم پایین تخت ولی دلم طاقت نمی آورد. دوباره رفتم کنار مامان اون دفعه رو شانس آوردم که بیدار نشد . واییییی زیر بغل لخت مامان هم منو به هوس می آورد . نصف سینه هاش بیرون افتاده بود . دلم می خواست لباشو ببوسم ولی نمی تونستم . خیلی ترس داشت . لبمو گذاشتم زیر بغلش . جاااااان فدای خیسی عرقت مامان . عرق زیر بغلت مشتی تره بیشتر بهم حال میده مامانی تو روی خوش نشون بده حاضرم دهنمو بگیرم طرف کوست شاشتم بخورم . زیر بغل مامانو. آروم میکش می زدم و کیف می کردم . چه عرق با حالی داشت . تر و تازه و بیرون زده . یه خورده دلیر شدم . دستمو از زیر دامن مامان گذاشتم رو کونش . یهو یه تکونی خورد و منم از ترس خودمو انداختم پایین تخت و رفتم برقو روشن کردم . چون حس کردم مامان داره از جاش بلند میشه . دیدم با خشم داره بهم نگاه می کنه .-باید دفعه پیش دستتو قطع می کردم تا جسارتت بیشتر نشه . حیوون تو خجالت نمی کشی با مادرت میخوای طرف شی ؟/؟-چی شده مامان یهو بیدار شدی داری جیغ می زنی خیال برت داشته ؟/؟-دستتو کجا گذاشته بودی ؟/؟-چی میگی سر در نمیارم . بازم یکی خوابوند زیر گوشم -چرا بامن مث بچه ها رفتار می کنی ؟/؟به جای این که هوامو داشته باشی می زنی زیر گوشم ؟/؟-پسره عوضی . دستشو گذاشت زیر تخت و کوس و کون مصنوعی رو که توی اتاقم و کمد مخصوصم قایم کرده بودم نشونم داد وگفت اگه اینو به پدرت نشون بدم چی میشه ؟/؟حالا بازم بگو هواتو ندارم . من خجالت می کشم بگم مادرتم . یه بار دیگه ازاین حرکات ازت سر بزنه میندازمت بیرون -من خودم میرم بیرون و دیگه بر نمی گردم -خوبه حالا خودتو این نصفه شبی لوس نکن برو بیرون اتاق بخواب داری خطرناک میشی . زبون دراز شده بودم -مامان همون حقته که بابا باهات این طور بر خورد کنه . من از بوی تن تو هر جوری که باشه لذت می برم ولی اون تو رو از خودش میرونه .-حرفای گنده تر از دهنت نزن . من مادرتم -ولی می بینم بابا هواتو نداره بهت نمی رسه . من می تونم جبران کنم .-بچه تو دهنت بوی شیر میده . این قدر گوه خوری نکن -مامان شاید دهنم بوی شیر بده ولی شورت تو بوی کوس میده و شورت من بوی کیر . اینو که گفتم افتادمرومامان . دست و پا میزد ولگد مینداخت . منم ول کنش نبودم .-مامان حرامزاده باشم اگه امشب کیرمو تو کوست فرو نکنم . شیرت نجس بوده باشه و بر من حرام اگه امشب دوباره سینه هاتو نخورم .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
مامان بد بو یا خوشبو ؟3
از بس رو پوست تنم ناخن کشید تمام تنم زخمی شده بود -اوووووفففففف مامان می میرم واسه این تن عرقیت . اگه بدونی پسرت چقدر هوس تو رو داره . من قدرتو می دونم . مثل بابانامرد نیستم . الان معلوم نیست سرش کجا گرمه . وگرنه هواتو داشت . زن به این خانومی زحمتکشی و تازه هر وقت میری حموم خیلی به خودت می رسی و خوشگل و خوشبو و خوش لباس هم میشی . حالا تابستون یه خورده بدن آدم زود بو می گیره . آدم این قدر بی ملاحظه که نمیشه دستمو می رسوندم به جاهای ممنوعه . مامان همچنان مقاومت می کرد و من دست بردار نبودم . مجبورم کرد که با خشونت باهاش رفتار کنم . چاره دیگه ای هم نداشتم . دستمو گذاشتم لای شورت مامان . هر چی پاهاشو به هم فشار می داد تاثیری نداشت . بالاخره دستمو گذاشتم رو کوسش -مامان جبغ نکش آبروی خودت میره . کوستو بدی سنگین تری وآبروت محفوظ تره.. حالا لبامو میذارم رو لبات که یه وقتی شیطون گولت نزنه داد نکشی . نمیذاشت یه ماچ درست و حسابی از لباش بگیرم . لبای بالاو پایینشو به هم می چسبوند و به هم کیپ می کرد ولی من از اون کنه تر بودم . رفتم رو سینه هاش و مکیدن نوکش . از این دیگه نمی تونست در بره . سنگینی بدنمو انداختمروش که پاهاش از کار بیفته . تاپشو با خشونت در آورده انداختم یه گوشه ای و سوتینشوهم وحشیانه باز کردم . یه تفی انداخت رو صورتم . دستمو به تف رسونده و با انگشت اونو از رو صورتم پاک کرده انگشتمو لیسیدم -مامان یکی دیگه خیلی مزه میده . شلوارکمو از پام درآوردم . هنوز چند تیکه دیگه از پوشش من و مامان باقی بود که بایستی در می آوردم -سودابه جون بیا کمک پسرت خسته میشه . حرصشو در می آوردم . دامنش کشی بود و خیلی راحت تر از پاش در آوردم . هر چند آخراش که به پایین پاش رسیده بودم داشت لگد میزد . کیرم شق و عمود شده بود . اونو چسبوندم به شکم مامان -حالا بگو مال من بهتره یا مال بابا که اصلا بهت توجهی نداره ؟/؟با یه دستم خودمو از شر زیر پیرهن خلاص کردم تا مامان هیکل لخت و ورزشکاری منو ببینه شاید بههوس بیفته . نمیدونم چرا تو بیشتر داستانها مامانا زود تر از این راضی میشن . از تن پوشای مامان فقط یه شورت باقی مونده بود که اونم پای سودابه خوشگلم بود فقط یه دستش آزاد بود . با همون دستش یکی زد زیر گوشم . همون دستشو گرفته و پنجه هاشوبوسیدم -یکی دیگه مامان خوشم میاد هوسم زیاد میشه . دوبند انگشت وسطی دست راستمو گذاشتم تو کون مامان -آخخخخخخ کثافت بی شعور انگشتمو کشیدم بیرون و اونو به بینی ام چسبونده و بوش کردم . بوی داخل کونو می داد . انگشتمو به بینی مامان نزدیک کردم . بدش اومد -مامان ببین این بورو خودتم نمی تونی تحمل کنی . ولی من دوستش دارم . باهاش حال می کنم . هوسمو زیاد می کنه . لیسش می زدم . چون دوستت دارم عاشقتم . مث بابا بیرحم نیستم قدر زحماتتو میدونم عاشقتم مامان . بیا بیا با هم حال کنیم ضرر نمی کنی سبک میشی دیگه این قدرواسه دعوا بابابا حرص نمی خوری . کیرمو از زیر شورت مادر جونم گذاشتم رو کوسش . کوسشو نمی دیدم ولی کیرم به بدنه اش چسبیده بود . واییی داشت می سوخت . یه کوره آتیش بود . حس کردم دنیایی از خیسی دور و بر کوس مامان داره کیر منو غرق می کنه . یعنی خوشش اومده ؟/؟تونستم تحریکش کنم ؟/؟یه نگاهی به چشاش انداختم . هم هوسو می شد خوند هم التماس به این که بگامش و هم این که ولش کنم -مامان هم داری خودتو اذیت می کنی هم منو . من به هر قیمتی که شده اگه امروز جنازم از این در بیرون بره باید تو رو بگام . پس مقاومت فایده ای نداره.یه کاری کن که هر دوتامون حال کنیم . منم که می دونم چقدر داری کیف می کنی . فرض کنیم بابام بهت خیانت کرده تو هم دوست پسر گرفتی داری باهاش حال می کنی . با فکر این که هنوز ازدواج نکردی داری باعاشقت حال می کنی -اگه می دونستم تو فاسد در میای تو یکی رو هم به دنیا نمی آوردم . این حرفو که زد شورتشو با سرعت و خشونت از پاش در آوردم و کیرمو چسبوندم به اول ورودی کوسش . واسه اولین بار بود که می خواستم یه کوسی رو بگام . سودابه چون خیلی خیس کرده بود . خیلی هوس داشت ولی غرورش اجازه نمی داد که چیزی بگه . دیدم نمی تونم جلوگیری کنم و اول کارهم درست نبود بریزم تو کوسش .-مامان کیف نمی کنی پسر کیر کلفتت داره با کوس تو افتتاح می کنه ؟/؟کیرمو گذاشتم وسط جفت سینه هاش . دو تا سینه های گنده اشو چسبوندم بهکیرم . هم کیرمو حرکت می دادم هم سینه هامو -واییییی مامان . منو جادو کردی دارم بی حس میشم جاااااااااان . آب کیرم مث یه آب روون خیلی نرم از کیرم ریخت بیرون وسط سینه های مامان -مامان خوشگله من خیلی حال داد . دلم پیش توهه که تو هم امشبه رو باید حالشو ببری تا سر حال بیای . یه مشت آب سفید و شیری وسط سینه های مامان جمع شده بود . اونو تو ناحیه شکمش و روی سینه هاش پخش کردم . با عرق تنش مخلوط شد ومعلوم نبود چی در اومده . اوخ اوخ اوخ اوخ چه غوغایی بود دورو بر ناحیه کوس مامان . یه کشتی اگه از اون طرف می رفت غرق میشد . دیگه می دونستم که اگه حالا منم ولش کنم اونه که یه جوری گردنم میفته . جواب کوسشو باید می داد .. بعضی وقتا خواسته های آدم به یه حدی می رسه که راحت می تونه تابو شکنی کنه . اونو به حال خودش رها کردم تا برم دستمال کاغذی بردارم . هر چند لحظه درمیون سرمو به طرفش بر می گردوندم ببینم چیکار می کنه . ساکت چشاشو به سقف دوخته بود در یه حالتی بین خجالت و انتظار بود دوست داشت که من اقدام کنم .. برگشتم و با دستمال خیسی کوسشو پاک کردم . یه خورده تماشای فیلمها و یه کمی وررفتن با کوس و کون مصنوعی واسم تمرین شده بود . حس نمی کردم که کوس مامان واسم بیگانه هست ولی یه خورده اضطراب هم داشتم دهنمو گذاشتم رو کوس گنده مامان . کشاله های رون تپلش خیس عرق شده بود . به وجد اومده بودم . عرقشو بو می کردم و می لیسیدم -اوووووففففف جان چقدر خوشبوهه حال میده . هوسمو زیاد می کنه بابابابا!حیف که قدر این مامانو ندونستی . عیبی نداره به نفع من شد . خوب که عرقای روی پای مامانو لیس زدم و بابوی ترشیدگی تنش مست شدم سرمو گذاشتم لای پاش و کوس لیسی رو شروع کردم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
مامان بد بو یا خوشبو ؟4
-خیلی پستی خیلی بی شرمی خیلی بی حیا و بی چشم و رو و هیزی -مامان همه اینا رو از ته دلت میگی ؟/؟-خفه شو پس از کجا میگم -بگو مامان بگو مامان من گوش می کنم وهمین جورم کوستو می خورم . ولی کوسسست دوست داره من بی حیا باشم . پررو باشم کنه باشم . مثل یه زالو بهش بچسبم و آبشو میک بزنم . یه لحظه کیرمو بهش نشونداده گفتم ببین زالوی این قدری دیدی ؟/؟دیگه حرفی نزدم و رفتم رو حشری ترکردن مامان.-آههههه خیلی پستی . خیلی بدی اون دنیا باس جواب پس بدم . حالا چیکار کنم . دست خودم نیست دارم گناه می کنم . گردن تو . تو مجبورم کردی . داشتم کوس می لیسیدم و حوصله جواب دادن مامانو حرفای الکی زدن رو نداشتم . به من چه مامانی تو داری کیفتو می کنی در اوج لذت و هوسی گناهش گردن من ؟/؟ولی خب اگه ازم می خواست گناهشو گردن بگیرم می گرفتم . به جهنم یه طبقه پایین تر جهنم . حالا میخواد یه میلیون درجه حرارت داشته باشه یا دومیلیون هر دو تاش می سوزونه . چوچوله های مامانو میک می زدم و می کشیدمش . زبونمو فرو می کردم تو کوسش .. دیگه به دستمال نیازی نبود . خیسی های کوسشو می خوردم . آروم آروم ناله می کرد و یواش یواش صداش رفت بالاتر و فریاد هاش شروع شد . همونجوری که من می خواستم و آرزوشو داشتم .-آههههههه فرهوشفرهوش . پسره بدجنس گناهکار . پسره جهنمی بخورررررر ادامه بده . کوسسسسسمو بخور . روی کوسسسسسمو چنگش بگیر . یه خورده بالاتر نه حالا برو یه خورده پایین تر و میکش بزن . وایییییی جووووووون من دارم بی حس میشم . بخور بخور . هوسسسسسسس دارم . آخرش کار خودتو کردی . مثل بابات سمجی . منم لجبازم . یه بلایی سرت بیارم که از گاییدنم پشیمون شی . مگه حالا حالاها دست از سرت ور می دارم . حرفی نمی زدم . نمی خواستم تو ار گاسمش وقفه ای بیفته . تازه از این جور حرف زدن مامان لذت هم می بردم و کیف می کردم . این که تونستم اونو حشری کنم تا دیگه باهام همراهی کنه یه هیجان خاصی در من به وجود آورده بود که نیروی منو چند برابر می کرد . دوست داشتم قدرت خودمو به مادرم نشون بدم و پیش اون کم نیارم و همیشه به من حال بده . دوست داشتم به من افتخار کنه و منم تونسته باشم یه خورده از زحماتی رو که برام کشیده جبران کنم . میذاشتم که فقط اون حرف بزنه تا من مجبور نباشم لب و دهنمو از رو کوسش وردارم . با سینه هاشم بازی می کردم . بغلای پاشو می لیسیدم.عرقای جدیدشو می خوردم -فرهوش فرهوش عزیزم دارم ارگاسم میشم زودتر زودتر باید کیرتم تو کوسم احساس کنم . حالا که داری با مکیدن کوسسسسسم ارضام می کنی بکن .کیییییییییررررررتم می خوام دیگه حس ندارم . بکن منو ارضام کن . حال بده . دوستت دارم . پسر خوشگلم . بد جنس حالا مامانتو می زنی ؟/؟بزن بزن هر جور می زنی بزن . حق داری . خوب کردی منو زدی . خوب کردی حالا هر جوری دوست داری و بهت حال میده باهام رفتار کن . هوسسسسسسسم زیاده . آخ آخ آخ آخخخخخخخخخخخ اگه می خوای جررررررررررم بده . کونشو از انگشتام بی نصیب نذاشتم و باهاش ور می رفتم . وررفتن با سوراخ کونش هوسشو خیلی زیاد تر می کرد -بیار آبمو بیار سبکم کن . خیلی سنگینم زودباش دارم ارضامیشم . کیییییررررررمی خوام . آهههههههههههه آییییییی آیییییی هوووووووووفففففففففف ولم نکن ولللللللم نککککن ولم نکن . عقب نکش ادامه بده اووووفففف محکم دو تا دستاشو به سینه هاش زد و پس از چند فریاد بلند آروم گرفت چشاشو بست و زیر لب گفتآبم اومد . گذاشتم که دو سه دقیقه ای تو حال خودش بمونه . با این که می دونستم اگه کیرمو تو کوسش فرو کنم کیف می کنه و از خداشه خواستم از زبون خودش بشنوم که کیر می خواد تا این جوری حس کنم که اون وابسته به منه و با غرور کوس مامان جونمو بگام همین طورم شد -فرهوش عزیزم هوست تموم شد ؟/؟من که تازه انگاری میخوام شروع کنم . کیرتو میخوام . نشونش میدی ؟/؟حالا قایمش می کنی ؟/؟-نوکرتم مامان تو دستور بده . تو که میدونی من کشته مردتم . کیر منو کوس مامان زبون همو خوب می فهمیدن . یه بار خیس کرده بودم و حالا راحت تر می تونستم جلوگیری کنم . کیرم با یه اشاره رفت تا ته کوس مامان سودابه . اونجوری هام که فکر می کردم جلوگیری راحت نبود . اون لذتی که کوس مامان به من می داد دوباره داغم کرده بود . داشت آتیشم می زد . نمی دونستم چیکار کنم . افتاده بودم رو مامان -دوستت دارم سودابه . همه جاتو می لیسم . جوووووووون زیر بغلش خیس عرق شده بود . قطرات عرق روپیشونیشو لیس می زدم . این همه قبلا عرقاشو می خوردم صداش در نیومده بود تازه هوش اومده بود و می گفت پسرم عزیزم دلبندم بدت نمیاد ؟/؟تمیز نیست .-مامان سودابه جون . همه جات برام تمیز و خوشبوهه . بریز تو دهنم بشاش اونم می خورم . دارم از هوس دیوونه میشم -فرهوش اگه تحمل نداری آبتو بریز تو کوسسسسسسم . پس از این همه سال بار دار بشو نیستم -مامان تو که 35 نشدی -آره ولی بعد از تو دیگه بار دار نشدم . یعنی خودمون بچه نخواستیم -حالا اگه شکمت بالا اومد چی ؟/؟ به درک می بندم سر بابات .. با این حال حیفم اومد که آب کیرموزود تو کوس مامان خالی کنم . دوست داشتم بیشتر بهش کیف بدم . دو تا کف دستامو گذاشته بودم رو سینه های مامان و البته سعی می کردم بهش فشار نیارم و از بالا کیرمو می ذاشتم تو کوسش و در می آوردم -فرهوش پسرم خوشگلم بکن مامانتو بکن . هوسم دوباره برگشت . یه بار دیگه باید سبکم کنی . تقصیر خودته . من حال خودمو می دونم این دفعه باید یه ساعت منو با کیرت بکنی تا ارضا شم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 

نویسنده: ایرانی جان ‏ازوبلاگ امیر سکسی


مامان بد بو یا خوشبو ؟ 5 (قسمت آخر)
بلندی کیرمن بود و بلندی جیغ مامان -مامان چه خبرته داری زایما ن می کنی ؟/؟-دست خودم نیست بذار خودمو خالی کنم . نمی تونم . نمی تونم -سودابه جون مامان خوشگلم چقدر ترشح هوست زیاده -کیر تو رو که دید چند برابر شد . مامان سرشو یه کمی بالا می آورد تا کیرمو موقع بیرون کشیده شدن ببینه و کوس دادن و گاییده شدن بیشتر بهش بچسبه . دستامو گذاشتم پشت کمرش اونو به طرف خودم کشوندم و تنمون از وسط با هم یکی شد . بوسه لب رو لبو شروع کردم . پوست تنش گر گرفته بود . هر دومون داشتیم لبای طرفو میک می زدیم .. تو بغل هم خوابمون گرفته بود . یه دستمو رو شونه های مامان گذاشتم و دست دیگه امو گذاشتم رو کونش و اونو به خودم چسبونده و در حال گاییدنش تو دهن هم ناله می کردیم . هیچکدوممون دوست نداشتیم تمومش کنیم . به هر حال پس از چند دقیقه واسه تنوع هم که شده اونو دمرش کردم وسرمو گذاشتم رو کونش . چاک وسط کونشو باز کردم . دوباره بو گرفته بود . بوی عرق بوی ترشیدگی و هوس لذت تصور یک کیر کلفت در کوس و کون مامان . یک هیجان فوق العاده . اووووووففففففف جووووووون . زبونمو کشیدم رو سوراخ کون خوشگل مامان تا روی کوس کشیدمش و از طرف کوس هم رفتم به طرف کون . مست مست شدم .-جااااااان چه صفایی. چه حالی !چه عشقی !-مامان مست شدم . مامان عاشقتم . جاااااااان کون قمبل شده مامانوبا لاکشیدمش و گذاشتم تو بغلم و همه جاشو بو می کشیدم . لای کون و لای پاش منوبه آتیش کشیده بود . زبونمو از سوراخ کون می کشیدم رو کون مامان . گیج شده بودم . کون مامانو تو دستام حبسش کرده بودم . من مرید بودم و مامان و کونش مرشد . آخر ش دیگه از عشق و هوس مامان و از بوی هوس کوس و کون مامان بیحال و بیهوش روی کون سودابه جون سر خم کردم . مامان گذاشت که یه خورده به حال خودم بمونم -فرهوش سالمی ؟/؟-مامان از هر سالمی سالم ترم . من خوشبخت ترین مرد دنیام و کیرم خوشحال ترین کیر دنیاست .-پس بذارش تو کوسسسسم تا کوسسسس منم با کیر تو خوشبخت ترین و خوشحال ترین کوس دنیا بشه . از پشت کردم تو کوسش . تختیه حالت نیمه فنری داشت و این بالا پایین رفتن هامون هر چند یه خورده کمرمونو خسته میکرد ولی خیلی باحال بود .. این مامان سودابه راست می گفت ها . از اون موقعی که به من گفته بود باید یه ساعت حداقل یکسره منو بکنی من نیمساعت داشتم می کردمش . اصلا از این حرفا که الان داره میاد نزدیکه بیاد دارم ارضا میشم خبری نبود . گرم افتاده بود . بهم می گفت رو زمین دراز بکشم . بعدش خودش اومد رو من . دستشو قفل کرد به پایه فلزی تخت که خیلی هم محکم بود . راحت داشت حال می کرد و جیغ می کشید -فرهوش جونم قلقلکم میاد خوشم میاد . تو اصلا خودتو تکون نده من میدونم چیکار کنم . اووووووفففف عزیزم پسر گلم . کیرمو داشت از ریشه در می آورد . پایه تختو داشت خودشو می کشید جلو و با فشار می رفت عقب . هم کیف می کردم و هم دردم میومد . با این کارشکیرم تمامی کوسشو ماساژمی داد -سودابه جون دست خودم نیست . خیلی حال میدی . خیلی باحالی . داره میزنه بیرون . دست من نیست .-بریزش بذار بیاد . این قدر سخت نگیر پسرم .آبت می زنه بیرون کیرت که دیگه بیرون نمی زنه .-آخ مامان آخ مامان .-جان مامان جان مامان . فریاد بلندی کشیده آبمو سر بالایی خالی کردم . چشامو بستم تو همون حالت کیف و خوشی در یه حالت نیمه چرت بودم . کیرم یه خورده بفهمی نفهمی شل شده بود ولی هنوز قرص و استوار در حال حال دادن به مامانی بود . سودابه هر جوری که دوست داشت هم منو گایید هم خودشو . با این که خیلی لذت می بردم ولی حس تخلیه نداشتم . گذاشتم هر جوری که دوست داره باهام انجام بده . هم کیف می کردم هم استراحت . دستامو از پشت تنش گذاشتم رو کونش و با سوراخ تنگ کونش بازی می کردم . بعدشم به دستمو گذاشتم رو کوسش و فشار نیروهای هوسو زیاد کردم . گیج شده بودم . اون لحظهآرزو می کردم ده تا دست داشتم و قسمتهای مختلف تن مامان حشری خودمو که اول گاییده شدن ناز داشت می مالیدم . شدت ضربه ها رو زیاد کرده بود . عرق از سر و صورت و تمام بدنش جاری بود -جووووووون جوووووووون داره میاد آهههههههه افتاد رو من . درست یکساعت کیر من و کوس اون در حال روبوسی بودند تا به ارگاسم دوم برسه . بازهم تنشو غرق بوسه کردم و عرقاشو لیسیدم -جوووووووون ماما ن دارم با عرقای تنتم حال می کنم . دستمو می ذاشتم زیر سینه اش . یه دور حلقه ای می زدم و میکش می زدم . نوک سینه هاش که جای خود داشت . دوست داشتم که من و مامان کنار هم دراز بکشیم و بخوابیم یه خورده خسته و کوفته بودم ...-عزیزم حالا بیا بریم حموم . دوست دارم واست خوشبو کنم . تر و تمیز باشم . مردا بیشتر عاشق سوراخ کون زنان تو هم باید این جوری باشی . ول کن دیگه اون کوس و کون مصنوعی رو . اول یه لیف و کیسه مشتی واسه مامان جونت می کشی بعد کیرتو فرو می کنی تو کونم .. وای خدا خیلی خسته بودم . این مامانی تازه گرم افتاده بود . واسه این که تو ذوقش نزنم و هدیه اشو رد نکنم خودمو خوشحال نشون دادم و همراهیش کردم من که دیگه خودمو بیمه شده می دونستم گاییدن کونشو گذاشته بودم برای جلسه بعدی ولی خب بنا به دستور ملکه مادر مجبور شدیم بریم حموم . بازم خدا پدر مادرمو بیامرزه که از کیسه کشیدن که چه عرض کنم کیسه کشیده شدن انصراف داد . کف حموم دراز کشید و واسش لیف زدم . خواب از سرم پرید . کیرم تیز شد . خستگی از تنم در رفت .. هیجان گاییدن یک سوراخ جدید منو بر سر شوق و ذوق آورده بود . کون مامان پس از لیف مالی یه حالت ژله ای پیدا کرده و بر جسته تر نشون می داد این بار با هوس و دیوانه وار زبونمو می کشیدم رو کونش و سرمو فرو می کردم لاپاش و تن و سوراخ صابون مالی شده اشو لیس می زدم .-چقدر حریص و عجولی فرهوش! صابون اذیتت می کنه . صبر کن خودمو آب مالی کنم . خودشو زیر دوش شست و دوباره تسلیم من شد . مامان یه خورده ازم کوتاه تر بود . شیر آبو بستم . وسط حموم ایستادیم . دستامو گذاشتم رو کون و کپل مامانی چنگش می گرفتم و به دو طرف بازش می کردم یه بار دیگه لباشو به لبام چسبوندم . پس از یه حال مشتی اونو به حالت سگی قرار داده و کیرمو نرم نرم فرو کردم تو سوراخ کونش .-جاااااان مامانی . خیلی میچسبه -مث یه چسب قطره ای ؟/؟-سخت تر از اون -قربون کییییرررت حرکتش بده که گیر نکنه -اوووووفففففف نگو مامان خوشگله من که دارم از خوشی می میرم . کیرمو واسه چند لحظه بیرون کشیدم وبا لبو دهنم افتادم به جون کون مامان . حیف بود که بدون یه حال درست و حسابی ولش کنم . درز وسط و کپل و بر جستگیهاشو تا می تونستم لیسیدم و آروم گازشون گرفتم -فرهوش کونم کییییییررررررتو میخواد . میخوام با کییییییییررررررررت حال کنم . دوباره کیرمو گذاشتم تو کونش . اونو چسبوندم به دیواره حموم و با ضربات کیرم سوراخ کونشو پی در پی هدف می گرفتم . چند دقیقه ای با هم مشغول بودیم و هردومون حس کردیم که دیگه وقت استراحته . رفتیم تو اتاق خواب و می دونستیم که باباییدیگه نمیاد با این حال در اتاقو از داخل قفل کردیم و پرده هارو هم کشیدیم و تن برهنه همو در آغوش کشیدیم . مامان دیگه خوشبو شده بود . بوی عرق و ترشیدگی نمی داد -فرهوش مامان بدبوتو بیشتر دوست داری یا خوشبوتو ؟/؟-این چه حرفیه که می زنی !در هر دو حالت تو گلی . می خوام بگم که هر گلی یه بویی داره ولی واسه من تو همون گلی . همون گل همیشه خوشبو . بهترین خوشبو ترین و سکسی ترین مامان دنیا واسه پسرش.. پایان .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 

نویسنده: ایرانی جان ‏ازوبلاگ امیر سکسی


مامان جنده
سيزدهم عيد بود يعني همون سيزده بدر خودمون رفته بوديم شمال اطراف شهسوار اونجا يه خونه داريم که از پدر بزرگم به پدرم ارث رسيده خونه بزرگي و با باغ بزرگي هست خلاصه رفتيم اونجا پسر داييم که سربازه اومده بود تهران خونه ما که روز سيزدهمبا هم بريم شمال و مي خواست روز چهاردهم برگرده پادگان.خونه داييم اينا رامسر هستش.خلاصه رفتيم شمال. شب دوازدهم بود رسيديم و گرفتيم خوابيديم.صبح من زود پا شدم رفتمبيرون چند تا حلقه فيلم عکاسي گرفتم که بيام با پسر داييم عکس بگيرم چون اون مي خواست فرداش بر گرده پادگان.اومدم خونه ديدم بابام مي گه پويا آماده شو بريم رامسر دنبال داييت.گفتم باشه دو تا خواهرام هم پيش بابام بودن خواهر کوچيک 14 سالشه بزرگه 22 يادم اومد که اين پسر داييه يکم شيطونه اگه خواهرم تنها بمونه يه موقه جو مي گيرتش ميره سروقت خواهرم.چون از خواهرمم يه تيکه قبلا ديده بودم بيشتر شک کردم به پدرم گفتم پس اين دوتا هم بيان با ما.پدرم گفت آخه داييت اينا تو ماشين جا نميشن يکي نبايد بياد من گفتم خوب من نمیام شما سه تا برين پدرم قبولکرد خواهرم بلند داد زد به مامانم گفت منم دارم مي رم پدرم اينا رفتن منم رفتم تو اطاق بالا که دوربين و بردارم بيام با پسر داييم عکس بگيرم رفتم دوربین و آماده کردم رفتم دنبال پسر داييم ديدم نيستش رفتم تو باغ دنبالش داشتم باغ و مي گشتم که ديدم مامانم با پسر داييم دارن با هم شوخي ميکنن مامانم پسر داييم رو حول ميداد پسر داييم مي افتاد مامانم که می خواست بره پسر داييم پاهاشو ميگرفت مامانم زمين مي خورد.منم ديدم دارن با هم شوخي مي کنن گفتم جو نرم چون اون مامانمه پسر داييم خجالت مي کشه و نشستم رو چمن و داشتم نگاشون ميکردم پسر داييم هي به مامانم ميگفت عمه جون فرحناز خانم زود باش دير ميشه ها من طاقت ندارم صبر کنم مامانمم مي گفت باشه حالا وقت هست من فکر ميکردم پسر داييم گرسنه هست داره ميگه که مامانم غذا رو زود درست کنه آخه بابام گفته بود که مامانم غذا زود درست کنه که تا اومدن نهار بخوريم.مامانم پسر داييم رو هول داد پسر داييم خورد زمين مامانم خواست فرار منه پسر داييم پاهاشو گرفمامانم بد جوری زمين خورد که کمرشو گرفت و گفت آخ کمرم قلنج کرد.پسر داييم گفت پاشو وايسا دستاتو بگير پشت سرت تا قلنجشو بگيري!مامانم بلند شد و اون کارا رو کردپسر داييم دستشو قلاب کرد زير دستاي مامانم بلندش کرد و قلنجشو گرف و گذاشتش زمين ولي همون طوري دستشو نگه داشته بود ديدم داره از لپ مامانم تند تند بوس ميکنه هي ميگفت عمه جون خودمي بعد يهو لبشو گذاشت رو لب مامانم با مکس زياد بوس کرد که حتا صداشو منم شنيدم يکم بهم بر خورد ولي گفتم خوب عمشه اونم پسر داداششه اگه چيزي بود حتما مامانم گير ميداد بهش دو سه بار همين طوري بوس کرد و گفت عمه بخدا من ديگه طاقت ندارم الآن همه ميان هنوز کاري نکرديم مامانم گفت خب باشه فقط زود منم که با خياله راحت داشتم تماشا ميکردم و به حرفاشون گوش ميدادم فکر ميکردم دارن در باره غذا حرف ميزنن مامانم با يه شلوار بود و يه کت زنانه سفيد يهم ديدم مامانم شلوارشو درآورد جا خوردم برگشت دستاشو گذاشت رو ديوار باغ دولا شد پسر داييم هم شورت مامانمو داد کنار شروع کرد به ليس زدن کوسش باورم نمي شد حسابيجا خوردم بعد چند دقيقه به مامانم گفت بيا کيرمو بخور مامانم گفت خوشم نمياد پسر داييم!گفت حالا بخور خوشت مياد مامانم گفت من کير شوهرمو نخوردم واسه تورو بخورم پسر داييم گفت فقط بکن تو دهنت ميخوام خيس بشه مامانم خوابيد رو زمين پسر داييم نشست رو سينش کيرشو کرد تو دهنش من يهو چشمم به دوربين افتاد گفتم بذار چندتا عکس بگيرم ازشون بعدا بدرد مي خوره يه عکس گرفتم دوربين کامرا ديجيتال ال جي بود راحت مي تونستم از نزديکتر هم بگيرم مامانم بلند شد و دولا شد دستاشو گذاشت رو ديوارپسر داييم لخت شد کيرشو کرد تو کوسش و صداي آخ و اوخ مامانم بلند شد.منم عکس مي گرفتم بعد چند دقيقه مامانم دراز کشيد رو زمين و پاهاشو بالا برد و پسر داييم کت مامانمو از تنش در اورد و سر پستوناشو ميک ميزد اونا کار خودشونو ميکردنو منم عکس مي گرفتم که پسر داييم بلند شد کيرشو گذاشت لاي پستوناي مامانم و آبش اومد و ريخترو پستونا و سرو صورت مامانم بعد با کت مامانم صورت مامانمو پاک کرد و دوباره کيرشو کرد تو کسش و مي کرد و لب مي گرفت به مامانم گفت مي خواي آبمو بريزم توکوست حامله بشي مامانم گفت نه نميخوام گفت کسي که نميفهمه تو شوهر داري اگر شوهرت گفت کي حامله شدي بگو خودت اون شب ريختي آبتو.مامانم گفت نه نميخوام ديگه بچه دار بشم.منم داغ کرده بودم به خودم ميگفتم برم نرم چه خاکي تو سرم بريزم که صداي ماشين بابام رو شنيدم مامانمو پسر داييم زود بلند شندن و لباساشونو پوشيدن و رفتن تو ساختمان منم دوربين و بر داشتم رفتم تو اطاق خوابيدم.پسر داييم اومد تو اطاق گفت پويا تو نرفتي باهاشون.گفتم نه.گفت از کي اينجايي.گفتم يک ساعت خوابيدم اگه بذاري بازم ميخوام بخوابم.گفت نمياي عکس بگيريم.گفتم عکاسي بسته بود من فيلم ندارم برو بيرون مي خوام بخوابم رفتشو اون روز گذشت تا تابستون خواهرم دانشگاه ميرفت خواهر کوچيکم ميرفت مدرسه منم رفته بودم پيش يکي از دوستام اومدم خونه رفتم دنبال مامانم گشتم ديدم نيست رفتم بالا ديدم از تو حموم صدا مياد ديدم مامانم باز با پسر داييم ميخوان حال کنن زود رفتم از پايين هنديکم رو بر داشتم اومدم از تو دستشويي پنجره رو باز کردم ازشون فيلم گرفتم يهم تلفن زنگ زد رفتم اونو جواب بدم رفتم بالا دوباره فيلم بگيرم ديدم پسر داييم و مامانم دارن ميان پايين بدون اينکه به اونا توجه کنم رفتم تو اطاقم درو بستم و عکسها و فيلم رو ريختم تو کامپيوتر اين داستانو نوشتم که بگم به هر کسي اعتماد نکنين بعد از جريان مامانم و پسر داييم مامانمو با يکي دو نفر ديگه هم ديدم با يکي از ماموراي برق که اومده بود قبض برق و بده و سوپر مارکت محلهمون که پدرم خونه نبود اومده بود پيش مامانم که حال کنن از همشون عکس گرفتم و يه روز تمام عکسا رو به پدرم نشون دادم و پدرم حسابي جا خورد و از مامانم شکايت کرد و عکسا رو نشون قاضي داد.آخر شهریور بود که پدرم مامانمو طلاق داد من به بابام گفتم من مادر جنده نميخوام.پدرم تو دادگاه به قاضي گفت من زن جنده نميخوام که بخاطر همين حرفش يه هفته باز داشت شد و مادرم و پسر داييم 2 سال حبس براشون بريدن 70 ضربه شلاق و صد هزار تومان جريمه نقدي.پایان
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 

نویسنده: ایرانی جان ‏ازوبلاگ امیر سکسی


مامان دزدی
مامان خوشگله ام معلم ریاضی دبیرستان بود . اوایل بعد از ظهر بابام زنگ زد که کاری براش پیش اومده و نمی تونه از تهرون بر گرده . ظاهرا با داداشا و خواهراش سر تقسیم ارث پدری جلسه داشتن . مامان اول اومد سر وقت منو یه خورده باهام ریاضی کار کرد . خیلی از این درس بدم میومد و خیلی هم دقش می دادم تا یه چیزی یاد بگیرم . مجبورمکرده بود برم رشته ریاضی فیزیک . گفت برو هواتو دارم چند روز دیگه هم که تابستون تموم می شد باید می رفتم سال سوم . خواهرم که تازه رفته جزو گروه پریودیها تازه می خواست بره اول راهنمایی . خونه مون تو لواسونه . یه خونه ویلایی قشنگ با یه حیاط سنگفرش شده ته یه خیابونی که همش باغه و فضای سبز . و یه باغ بزرگ گیلاس هم پشت خونه مون داریم . دوسه تا سگ گردن کلفت هم داریم که بیشتر شبا بازشون می کنیم تا یه خوره هوای دزدای میوه رو داشته باشن . آخه گیلاس خیلی گرونه . و لواسان هم گیلاسهاش دست کمی از گیلاس مشهد نداره . سر و صدای سگها گوش فلکو کر کرده بود -میلاد برو ببین چه خبره مگه این سگارو باز نکردی یه خورده هم بهشون غذا بده -مامان الان که شب نیست . رفتم طرف سگای زنجیر شده چشمتون روز بد نبینه دیدم یه مردی یقه منو گرفت و بعدشم با دست جلو دهنمو گرفت و یه چاقو گذاشت زیر گردنمو گفت اگه جیغ بکشی خرخره اتو می برم . اونا سه نفر بودن با کلی گیلاسای بسته بندی شده نایلون فریز های بزرگ ... مامان از این که دیر کردم دلواپس شده بود اومد رو تراس صدام کرد میلاد میلاد کجایی ؟/؟سگها همچنان پارس می کردند . مامان مینای خوشگل و خوش اندامم با موهای افشون و تا سر باسن ریخته اش و با دامنچسبون کیپ و سفید و تاپ لیمویی رنگش اومد بیرون . مث یه ماه می درخشید . کاشکی بیرون نمیومد . ما توی بوته ها و زیر طنابای رخت طوری قایم شده بودیم که اگه کسی نمیومد جلو ما رو نمی دید . مامان نگران شد . با پای خودش اومد طرف دام . اون سه نفر به هم اشاره ای زدند و افتادن رو مامان مینا . در همین وقت خواهرم مهسا هم اومد بیرون. اونو هم گرفتن . هرکدوم از ما اسیر یه نفر شدیم و ما رو بردن طرف وسط باغ جایی که درختان انبوه تر به نظر می رسیدند و خونه های بلندی هم که اون دو رو برا ساخته بودندنسبت به ما دیدی نداشتن . دست و پای منو بستند و چون طناب و پارچه کم داشتن فقط یه چیزی فرو کردن تو دهن خواهرم و دست و پای اونو دیگه نبستند . مادرمو نو هم تهدید کرده بودن که اگه داد بکشه هر دو تامونو یعنی من و مهسا رو می کشن . اونم به خاطر حفظ جون خودش و ما جیک نمی زد .دو نفر افتاده بودن رو مامان و یکی دیگه مراقب من و مهسا بود . لباسای مامان کثیف شده بود و چند قسمت از بازوهای لختش خراش بر داشته بود .-آشغالا دست از سرم وردارین من یه زن نجیبم . پول می خواهین طلا می خواهین . اصلا همه گیلاسها مال شما -اینایی که گفتی همه مال خودت ما تو رو می خواهیم . پول و پله رو میشه از جای دیگه گیر آورد تیکه ای مث تو رو باید از کجا پیدا کنیم ؟/؟معلوم نبود اینا از کجا اومدن که سر و صورت خودشونو نپوشونده بودن . قیافه اشون بیشتر به کار گرا می خورد . جوون بودن و خوش تیپ ولی لباسای تنشون کهنه و سر کاری بود . فکر کنم دیگه باید از لواسون در می رفتند تا دستگیر نشن . مامانو دمرو انداخته بودن رو زمین . یکی از اونا که اسمش جاوید بود افتاده بود رو مامان و دستشو از زیر پاها و داخل دامنش به کونش رسونده بود . تن و بدن مامان هم خیلی خوشگل و سفید بود . من در اون لحظه از این که نمی تونستم کاری بکنم در عذاب بودم . رنج می کشیدم نمی تونستم این صحنه ها رو ببینم ولی راستش از مردن بیشتر می تر سیدم.-صمد تو از بالا لختش کن منم از پایین . صمد تاپ مامانو در آورد. جاوید هم دامنشو . وایییییی چی می دیدم -کثافتو سزاتونو می گیرین . منو پیش بچه هام خجل نکنین چی میخواین ؟/؟بگین تا بهتون بدم .-کوس سینه کون لب رون .-خواهش می کنم من از بچه هام خجالت می کشم یک آن بلند شد در ره انگاری یادش رفته بود که ما گروگانیم بازم خدارو شکر که کاری به کار ما نداشتن . چند متر آن طرف تر مامان مینا رو انداختن زمین . من بمیرم تن و بدنش همه می سوخت . چپ و راست بهش سیلی می زدند . صورتش همه سرخ شده بود . بیحال شده و نایی برای حرف زدن نداشت .-خانوم بذار کارمو نو بکنیم . بذار حالمونو بکنیم . ما آدمای بد جنسی نیستیم . ما کار گر مردمیم . ما هم دل داریم . کیر ما هم غذا میخواد . این که نمیشه هر شب شوهر جونت بیاد ور دلت . خون از لب و لوچه مامان سرازیر بود . بمیرم براش دست و پامو باز کرده بودند . رفتم خونو از رو لبش پاک کردم . . خدا پدرشونو بیامرزه که این اجازه رو به من داده بودند . مامان پاهاشو به هم جفت کرده بود . اجازه نمی داد شورتشو در بیارن . صمد اومد رو شکمش . اول سوتینشو به زور باز کرد بعد دو تا دستاشو محکم رو زمین داشت . مامان چند تا لگد زد و دیگه حتی جون لگد پروندن هم نداشت جاوید شورت خوشگل و سفید مامانو از پاش در آورد و من برای اولین بار در سن بلوغم یک کوس ناب سفید بلوری برق انداخته کوچولو ی خوش دستو از نزدیک دیدم . خیلی قشنگ تر از کوسایی بود که تو خونه دوستام از ماهواره اونا دیده بودم . ماهواره خونه ما این چیزارو نشون نمی داد یعنی این کانالا رو نداشتیم . اشک از چشام سرازیر شده بود خواهرم فقط گریه می کرد . راستش دیگه فرصتی نداشتیم که به این فکر کنیم که حالا که مامان لخت افتاده رو زمین باید خجالت بکشیم تنها چیزی که واسمون اهمیت داشت سلامت هر سه نفرمون بود . یه لحظه مامان دلاور من که حالش کمی جا اومده بود یه پاشو بالا آورد و از پشت شلوار جاوید یه لگد محکم به کیرش زد که دادش به آسمون رفت فوری رفت یه گوشه ای شاشید و دیگه خون جلو چشاشو گرفته بود .-اسد تو مواظب این دو تا بچه باش من و صمد کار داریم با این جنده . حالا واسه ما شاخ و شونه می کشی ؟/؟به این کوس خوشگلو نازت نشون میدم که کیر جاوید یعنی چه . جاوید شورت و شلوارشو کشید پایین و از پا خودشو لخت کرد . یک کیر گوشتی کلفت که اگه شق هم نمی شد کافی بود که کوس مامانو پاره کنه . خواستم بپرم رو جاوید ولی اسد نذاشت حرکت کنم . عصبی بودم که خواهرم این کیر کلفتو می بینه . صمد خودشو کنار کشید جاوید رفت رو صورت مامان کیرشو به لبای خوشگل و کوچولوش چسبوند . مامان یه تف انداخت تو صورتش .-هر کاری دوست داری انجام بده ما امروز جرررررت میدیم . هر چی بیشتر دست و پا بزنی خواستنی تر میشی و ماهم حریص تر و وحشی تر میشیم . جاوید کیرشو به کوس خشک مامان چسبوند و محکم فشارش داد . مامان از درد به خودش می پیچید . درست به یه درختگیلاس چسبیده بود . دو تا دستهاشو از پشت به درخت حلقه زده بود . صحنه کشنده و درد ناکی بود . می خواستم خودمو از دست اسد خلاص کنم نمی ذاشت .-آیییییییی دردم اومد بی انصاف -جااااااااااان -نه نه نه پیش پسرم پیش دخترم -ناز نکن خانوم . اونا بزرگ شدن . دیگه باید یواش یواش همه چی رو یاد بگیرن . خانوم اگه خوب حال بدی خیلی زود دست ازسرت ور می داریم . کیرشو از کوس مامانم بیرون کشید و دستشو به طرف درخت گیلاس دراز کرد و یه دونه چید . کمر مامانو بالا آورد مقاومت مینا جون فایده ای نداشت . کوس مامانو به دو طرف باز کرد و به من اشاره کرد آق پسر اینجا رو ببین سوراخ ننه اتو ببینو حالشو ببر . یه دونه گیلاشو گذاشت روی یه قسمت از کوس مینا جون و گفت آق میلاد خواهرت خوب وارده . کوچولوهه ولی کوس و جا سوراخو خوب می شناسه . اون بچه هست و ما کاریش نداریم هر چند الان باید تکلیف شده باشه . نامردی تو ذات ما نیست یه جور دیگه آموزشش می دیم . آشنایی با کیر . فقط ببینه و متوجه اندازه های مختلفش باشه . ببین میلاد جون اینجا که گیلاسه جا سوراخیه که کیر میره توش . یه خورده از گیلاس رو فرو کرد توکوس مامان و واسه این که از دسته نازکش جدا نشه زود کشیدش بیرون و گذاشت تو دهنش .-اوخخخخخخخ خانوم خوشگله اگه بدونی این شیرین ترین گیلاسی بود که تو تمام عمرم خوردم . یه بار دیگه کیرشو فرستاد طرف کوس مامان و دوباره گاییدنو شروع کرد . مامان به خاطر ما دردشو می خورد و فریاد نمی زد . کیر جاویدو می دیدم که میره تو کوس مامانو بر گشت می کنه . ووقتی که روی مینا جون خوابید و لبای کلفتشو رو لب مامان گذاشت و روش دراز کشید دیگه نه می تونستم کیر جاویدو ببینم نه کوس مامانو -اسد من فعلا وقت ندارم حواست به اونا باشه . به این دختره هم یه آموزشکیر بده . قسمتهای مختلفشو فقط نشونش بده . باهاش حال نکن . بگو نترسه . این آموزشا همه تئوریه عملی نداره . عملی رو ما با ننه اش انجام میدیم . بگیر کیرو ای جنده خانوم . این کوس و این تن و این بدن آبدار همش باید مال پولدارا باشه و ما فقیر بیچاره ها دل نداریم ؟/؟مامانی عیش جاویدو کور کرده بود . اونم عصبانی شد و تفنگ ساچمه ایشو گرفت و گذاشت رو دهن مینا جون . بازش کن جنده . با من نپیچ حالتو می گیرم . گفتم که فقط می خواهیم باهات حال کنیم و یه دو ساعتی هم با اون کوس و کونت بهمون حال بدی . فکر کن حالا یا نازک تر یا کلفت تر این کیر شوهرته که رفته تو کوست یعنی این قدر رو تحمل نداری ؟/؟تکون بخوری یک گلوله حروم می کنم تو دهنت . دوستنداری که بچه هات یتیم بشن ؟/؟مامانو با یه دست بلندش کرد و به حالت سگی و زانو زده پشت به ما قرار داد -حیف که کونت بیسته و گرنه حالیت می کردم . راست می گفت عجب کون بیستی داشت این مامان دوباره لوله تفنگو گذاشت رو دهن مامانو گفت دهنتو باز کن کیرمو بخور وگرنه اول تو رو می کشم بعدشم بچه هاتو نفله می کنم . یه ماشینقراضه هم همین دو رو براست که باهاش فرار می کنیم . مامان دهنشو باز کرد حالش داشت بهم می خورد . مهسا خیلی ناراحت و داغون بود . کیر جاوید توپ شده بود .-صمد بیکار نشین . اسدم بعد از تو باید باهاش حال کنه . برو رو دهنش . جاوید این بار شروع کرد به کوس مامانو لیسیدن . صمد هم کیرشو توی دهن مامان فرو کرد . سینه های متوسط ولی خوش دست و نوک خوشگل مامان از اون زیر تکون تکون می خورد ند به خودم و اسد فشار می آوردم تا در برم و به مامان کمک کنم ولی کاری از دستم ساخته نبود .-جووووووون چه کووووس خوشمزززززه و کوچیکیه . سوراخشم که گاییدم خیلی تنگ بود . کوس مامانو تو دهنش می گردوند و مزه مزه می کرد . مینا چشاشو بسته بود و انگار خوابش برده بود . بیچاره واسه این که تجاوز گرا کاری به کار بچه هاش نداشته باشن دیگه صداش در نمیومد -وای چه کون گرد و تپلی . اووووووووفففففففف گاییدن داره وجاوید داشت از پشت کوس مامانو می خورد . صمد هم که کیرشو فرو کرده بود تو دهنمامان . جاوید این بار کیرشو از پشت فرو کرد تو کوس مامان -آههههههههه کییییییییرررررررررررم واییییییییی توی کوسسسسسسسسسس تنگ و خوشگله تا حالا همچینکوسی ندیده و نگاییده بودم . دو دستی کمر مامانو گرفته بود و کیرشو تا ته میفرستاد داخل و محکم تنشو به کون مامان می زد . شاید شرایط دیگه ای بود من در اون وضعیت تحریک آمیز کلی حشری می شدم ولی جاش نبود به این چیزا فکر کنم . حرصم می گرفت نهنه یعنی واقعا دارن مامانمو میگان و من بیکار نشسته ام . یک لحظه دستاشو شل کرده بود و من خودمو ول کرده رفتم طرف مامان . جاوید تفنگو بر داشت و با قنداقش محکم بهشکمم کوبید از درد به خودم می پیچیدم این بار اسد منو پرس کرد که در نرم .-چه بلایی سر بچه ام آوردی عوضی ؟/؟-خفه شو تو کوس و کو نتو بده و کار دیگه ای نکن .-جاوید جون چه حالی میده آدم تو باغ و تو این فضا کوس بکنه -الان یه تیکه تریاک می خواست تا چند ساعت آبت نیاد و بتونی کلی حال کنی جاوید چند تا ضربه دیگه به کون مامان زد .-آهههههه جوووووووونم بگگگگگیررررر با فشار و شدت مامانو می گایید تا کیرش بره ته کوس و برگرده . تو یکی از این ضربات مامان محکم با سر خورد به درخت ولی جاوید با بیرحمی سینه هاشو گرفت تو دستاش و در حال بازی کردن با اونا آبشو خالی کرد تو کوس مامان .-صمد صمد سوختم عجب کوسسسسسسیه من حاضرم واسش اعدام بشم بمیرم تازه و سر حال شدم حالا نوبت توست یه موقع نگو رفیقم نامرده و فکر خودشه .یه چیزی داریم که باید باهم قسمت کنیم ما باهم شریکیم . کیرشو از کوس مینا جون که کشید بیرون آب کیرش بر گشت کرد . اسد که کیرشو جلو صورت مهسا گرفته بود به اتفاق خود مهسا محو این صحنه شده بودند . در حالت بعدی بازم جاوید همونجا بود و صمد رفت زیر مامان دراز کشید و کوسشو هدف گرفت وکیرشو فرو کردتو کوس ولی مشکل اصلی این بود که کیر جاوید به این راحتی تو کون مامان نمی رفت
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 

نویسنده: ایرانی جان ‏ازوبلاگ امیر سکسی


یه ساچمه میندازیم تو کله اش . ما رحم نداریم . اگه هم نکشه . اگه هم زیاد تو کله اش نره دیگه این ننه ننه بشو نیست یه جوری اونو بکن که ما ببینیم و حالشو ببریم منم از خدا خواسته ترس و خجالتو کنار گذاشته بهونه خوبی داشتم . بعدا اگه مامان اعتراض می کرد می گفتم به خاطر حفظ جونت مجبور شدم همچین ایثار گری رو بکنم . دو طرف کون مامانو گرفتم و کیرمو فرو کردم تو کوس به اندازه کافی کار کرده بود..این یه ساعتی خوب راه سوراخو یاد گرفته بودم . کیر من تازه کار بود هنوز جا واسه رشد داشت ولی خیلیزود داغ می کرد . جوووووون چه مزه ای می داد نمی تونستم احساس حال کردنمو پیش مامانی بر زبون بیارم . اون وقت ارزش ایثار من پایین میومد . مامان و من هر دو داغ کرده بودیم . لذت و هیجان شدیدی داشتم . کیرم تو کون مامان قفل شده بود . احساس شیرین و لذت بخشی بود . حس می کردم با همون یه بار گاییدن دارم معتاد میشم اون وقت باید هر روز یه جوری بایه کسی و یه کوسی خودمو راضی کنم . کیرم خیس شده بود . یه چیزای چربی هم روش نشسته بود . من و مامان سکوت کرده بودیم و هیچکدوممون حرفی نمی زدیم . امیدوارم متوجه شده باشه که من به خاطر حفظ جونشه که دارم اونو میگام . ولی خودم که می دونستم در اصل یک تیر و دو نشونه کاشکی جریان من و مامان طبیعی تر بود و می تونستم به سینه هاش چنگ بندازم . لباشو ببوسم . موهاشو نوازش کنم . کمرشو بمالم . خودمو صدای هوسمو خفه کردم . دیگه نتونستم خودمو نگه داشته باشم. اوف اوف هم نکردم که مامان ناراحت نشه . تا اون آخرین جهش کیر کیرمو تو کوس مامان نگه داشتم . چقدم آب داشتم . بیشتر از صد تا جق بهم حال داد . جاوید :ثوابی هم کردیم که یه جوونی رو به یه نوایی رسوندیم . دسته جمعی لباسای خودمونو پوشیده تا دم در و حتی تا کنار ماشین مارو با خودشون کشونده و گفتند اگه جیغ بکشین ما رحم نداریم و هر سه تاتونو در جا خلاص می کنیم . ماشینو که یه رنو قراضه سفید رنگ بود روشن کرده در رفتند . از ما دیگه کاری ساخته نبود . گیلاسها رو هم با خودشون نبردند . غروب بود . رفتیم سگا رو باز کردیم . از خجالت نمی تونستم به مامان نگاه کنم . تو خونه همدیگه رو بر وبر نگاه می کردیم . مامان به شدت می گریست . ازمون خواست در مورد این مسئله چیزی به بابا نگیم . بهش قول دادیم مامان رفت حموم تا خودشو تمیز کنه و از شر این آلودگیها و کثافات نجات بده . منو مهسا هم رفتیم تو یه اتاق دیگه . خواهر کوچولوم تازه بلبل زبون شده بود -بیچاره مامانی چه کار زشتی باهاش کردن . داداشی من خیلی خجالت کشیدم .توهم خیلی خجالت کشیدی من بمیرم خیلی سختت بود اون کار بدو مجبوری با مامان کردی .-حرفشم نزن مهسا دلم می گیره . اگه اون کارو نمی کردم مامانو می کشتن . دیدم یهو خودشو انداخت تو بغل من چه جور اشک می ریزه . دامن کوچولوی دخترونه اشو بالا زد و نصف کون کوچیکشو که مشخص شده بود نشونم داد . منم سرمو اونورکردم .این نیم وجبی هم دم در آورده بود . جریان امروز اونو حسابی حشری کرده بود . آخه من با کجای تن و بدن این دختره حال کنم .؟/؟چهل کیلو هم وزنش نمی شد . کونش کوچیک سینه هاشو نمی دونم . اونم حتما باید به اندازه یه خرما باشه . دیگه از این بزرگتر نمی تونست باشه . دیدم اومد کنارم و تو چشام زل زد و با یه زار و التماسی بهم نگاه می کرد که دلم واسش می سوخت . هر چی باشه آبجی خودم بود و غیرتم اجازه نمی داد که این جور زار زار آه بکشه . اگه می رفت دنبال پسر مردم تا خارششو بگیرن من یکی خودمو نمی بخشیدم . حالا که خودش می خواد یه خورده بهش حال بدم بد نیست . ولی میدونستم شرایط طوریه که نمیشه کیرو توی سوراخ کونش فرو کرد . این کون آکی که او ن داشت و با اون تن لاغرش یک هفته ای باید کونشو خیس و آماده می کردم تا واسه گاییده شدن آماده شه . اول در اتاقو قفل کردم . دیگه متوجه شد که منم می خوام . اخماش باز شد و لبخند رو لباش نشست . لبامو گذاشتم رو لباش . دستمو از زیر بلوزش که به رنگ سفبد بود و یه حالت مجلسی داشت به سینه هاش رسونده و با اونا که خیلی کوچولو بود بازی می کردم . حدسم درست بود فقط یه خورده از دونه خرما بزرگتر بود .-آهههههههه داداشی داداشی من میخواااااام -چی میخوای . من که نمی تونم زنت کنم . خطرناکه باشه بهت حال میدم . صورتش داغ شده بود . دلش مث یه گنجشک اسیر تند تند می زد . از تب 50 درجه هم اون ور تر رفته بود . همه تنش می سوخت .-ببین من نمی تونم الان لخت لختت کنم یهمو ممکنه مامان بیاد درو که قفل کردیم . حالا یهنیمچه حالی با هم می کنیم تا بعد . کف دست پهنمو باز کرده دو تا سینه کوچولوشو گرفتم و می گردوندمش . اون کف اتاق دراز کش شده بود . خودشو به من سپرده بود . طوری شده بود که اگه اون موقع کوسشو پاره هم می کردم عین خیالش نبود . دستمو از لای شورتش به کوسش رسوندم . نیم وجبی چه جورم خیس کرده بود . منم که زیاد توی این مایه ها نبودم ولی می دونستم از هوس زیاده . هر چی با دستمال پاکش می کردم بازم خیس می شد . کوس خوری رو از اون مردا و فیلمای سکسی که تو خونه دوستان می دیدم یاد گرفته بودم . زبونمو کشیدم رو کوس مهسا -داداش شورتمو پایین تر بکش بیشتر حال کنی . منم بیشتر حا ل می کنم .-عزیزم این جوری خطر ناکه نمی خوام مامان سر برسه ما دستپاچه شیم . کوس کوچولوشو طوری میک می زدم که شهوتی شهوتی شه گرمای تنش از پنجاه هم بزنه بالا . یه دستم رو سینه هاش بود و یه دستم رو دهنش .. وای با اون تن و بدن کوچولوش چه اعجوبه ای بود چه تحرکی داشت . مدام از این پهلو به اون پهلو می غلتید . یک آن ساکت شد .ارضا شده بود . این تمرین خوبی بود واسه من که بتونم یه سری هم به مامان جونم بزنم . فکر کنم مهسا سبک شده بود ولی من سنگین بودم . با این حال آب کیرمو داشته بودم واسه مامانی اگه می تونستم قلقشو بگیرم . شاید اون بهم راه نمی داد. حس کردم اون جوری که من گاییدمش و با من حال کرده با اون سه تا دزد حال نکرده . دزدا وقتی کیرشونو از کوس مامان می کشیدن بیرون به اون صورت خیس نبود ولی من وقتی کیرمو تو کوس مامان فرو کرده بودم خیلی چرب و لغزنده و خیس بود . پس مامان خوشش اومده . ولی چه طوری می تونم دوباره اون صحنه رو اون لحظات شیرینو باز سازیش کنم . تازه سر شب شده بود -مهسا من یه سری به مامان می زنم تا از دلش در بیارم . یه عذر خواهی هم ازش بکنم -حتما خودش میدونه که مجبوری بوده و دیگه این کارای بد بین تو و اون انجام نمیشه -آره هر چی باشه مادره و...این مهسا با این که 11 سالش بود ولی عقلش ده سال بیشتر از سنش کار می کرد . اینو تازه فهمیده بودم . زده بود به خال . غیر مستقیم داشت بهمحالی می کردکه نباید به مامان نظر داشته باشم . بیشتر حسودیش میشد . یعنی ازم بر میاد که قلق مامانو بگیرم ؟/؟مامان که خیلی زن نجیبی بود و هست و تمام جریان امروز به جز اجبار چیزی نبوده . از حموم بر گشته بود . منم یه دوش سر پایی گرفتم و خودمو خوشبو کردم . در اتاقشو زدم -بیاتو -اومدم واسه جریان امروز ازت عذر خواهی کنم -ممنونم پسرم .مگه من تو رو نمی شناسم . خودم بزرگت کردم . شیر منو خوردی . تو به خاطر من و این که منو نکشن خودتو عذاب دادی . من بمیرم واست -مامان جاییت زخمی نیست درد نمی کنه ؟/؟-یه جام زخمیه خودم دوا مالیش می کنم . تنم کوفته هس . -بگو من ماساژت بدم خیلی سردته ؟/؟پتو رو از تنش کنار دادم تا کارمو شروع کنم . واییییییییی لخت لخت بود -ببخشید مامان نمی دونستم -عیبی نداره تو پسرمی من و تو که همه چیزمون واسه هم رو شنه . اون لخت لخت بود و من با یه تی شرت و شلوارک . در اتاقو قفل کردم -چرا قفلش کردی ؟/؟-بده یه وقتی مهسا بی هوا بیاد داخل تو رو لخت ببینه . شونه هایمامانو آروم آروم با دستام مالشش می دادم بعد گوشتای کمرشو با ملایمت بین انگشتام جمع کرده یدفعه ولش می کردم . کف دستامو میذاشتم رو کمرشو یه ماساژگرم بهش می دادم کونش دیوونه ام کرده بود -میلاد جون پاهام یادت نره . از کمر یه پرشی زدم و رفتم رو ی رون پاش . با دو تا دستام چسبیدم به یه رون . دو طرفشو گرفتم بین دو کف دستم و با یه مالش تند اونو سر حالش می کردم . کیف می کرد . خونو توی تمام تنش به جریان در آورده بودم . رفتم از رونش بپرم به کمر که از پشت دستمو گرفت و گذاشت روکونش .-عزیزم ماساژ اینجا یادت رفته میخوای تنم سنگین بمونه ؟/؟اینجا هم مث یه قسمت دیگه تنم . قربون مامان خوشگلم برم انگار فکر و خواسته منو می خوند . دستمو گذاشتم رو کون تپلش . دو تا کف دستمو گذاشتم رو وسط هر کدوم از قاچای کونش و فرم ماساژو طوری کردم که هر چند لحظه یه بار اون وسط طوری باز شه که بتونم سوراخاشو خوب دید بزنم . اون وسط خیس خیس بود .-می تونی یه کاری واسم انجام بدی .-من باید هر جوری شده فرو کنم تو سوراخت کونتو بگام . نامرد باشم اگه کیرمو توی کونت فرو نکنم منی خودشو که روی کوس مینا جون و اطرافش در حال حل شدن بود روی سوراخ کون مامان مالید هر چند برای چرب شدن کافی نبود . مامان دلش داشت از جا در میومد . من زجر می کشیدم . شکمم از قنداقی که خورده بودم درد گرفته بود . حالا دو تا کیر توی تن مامان بود . مامان ناز و پاک و نجیبم دامنش لکه دار شده بود . اگه بابا بفهمه خودشو می کشه . خیلی مامانو دوست داشت . همیشه از این که یکی با نگاه خریداری بهش نگاه کنه حرصش می گرفت . پیشونی مامان در اثر ضربه سرش به درخت خراش گرفته بود .دو تا کیر داشتن مامانو می گاییدن . بیچاره مهسا !ترس از این واقعه یه طرف و هول کردن از تماشای کیر کلفت یه طرف دیگه . جاوید فقط سر کیرشو فرستاده بود توی کون مامان . بیشتر از این نمی رفت داخل . مامان جون درختو بغل زده داشت تا روبه جلو و به زمین نیفته .. بازم مثل قبل آروم جیغ می کشید و گایندگانشو لعنت می کرد. از این که سه تا دزد داشتند مامانو می کردن و کاری از دستم بر نمیومد آرزوی مرگ می کردم . جاوید کیرشو با فشار بیشتری رو به جلو و توی کون مامان حرکت می داد . اشک درد و غم توی چشای مامان جمع شده بود .-بیرحما ولم کنین بذارین برم . جاوید کیرشو بیرون کشید . یه خون کمی روی کیرش مشخص بود . دورو بر سوراخ کون مامان هم یه خون قرمز بود . مثل این که کون مامان پاره شده بود . ولی شدت پارگی و جراحت زیاد نبود . حالا دیگه جاوید خودشو کنار کشید و جاشو داد به اسد . با همون کیر لختش کنار ما وایساده بود . این بار نوبت اسد بود که کون مامانو بکنه . کوفتتون بشه چقدر این زن بیچاره رو عذابش میدین شما کشتینش . کیر اسد با این که تحملش راحت تر بود ولی بازممامانو عذاب می داد . صمد از زیر کمر مینا جونو داشت و من بودم و تماشای دو کیری که می رفتن تو کوس و کون مامان و بر می گشتن . نمی دونستم چرا این قدر بی غیرت شدم که دارم این صحنه ها رو می بینم . جاوید که کنار ما ایستاده بود گفت چیه هر دوتون زلزدین به مامان . دارین می بینین چه جوری گاییده شدنشو ؟/؟بیچاره مهسا نمی دونست گاییده شدن یعنی چه شایدم می دونست و نشون نمی داد . خوب حال کن آقا میلاد . اومد در گوشم و طوری که مهسا نشنوه گفت ببین وقتی رفتی خونه یه سرویس تو هم با مامانت حال می کنی بد نیست چیز درستیه . حالا که هم اون روش باز شده و هم تو می تونی امشب مامان جونتو دلداری بدی . آشغال عوضی معلوم نبود چی داره میگه . حس کردم بد چیزی هم نمیگه . کیرم تیز شده بود .. نه نه نه لعنت بر شیطان دلم واسه مامانم می سوخت . بازم خیلی با مرام بودن از این که آبجی منو لخت نکردن و جلو چشام اونو نگاییدن . جاوید دستشو از رو شلوارم گذاشت رو کیرم -پسر این قد واسه ما فیلم نیا این کهسیخ سیخه . اگه با دیدن مامان جونت حال نمی کنی پس این چرا این جوریه ؟/؟دیگه همه ما سکوت کرده بودیم شاهد نفس زدنها و آه کشیدنهای اسد و صمد بودیم.-اوووووووووففففففف جاوید جاوید ممنونم کونشو زود ول کردی . این چیه . یه دست گاییدنش یعنی یه عمر لذت .-چرا کوسسسسسسشششششششو نمی گی همین جوررررر داره منو میسوزونه دلم نمیاد حالا حالا ها آب کیرمو بریزم داخلش . دست خودم که نیست اوخ جوووووووون داره میاد داره میاد . کاشکی این زن مال من بود واییییییییی اومد آخخخخخخخ . کیییییییففففففففف داره . می ریزززززززه تو کوسسسسششششش . آب خالص کیییییییررررررررمه . سفارشیه خانوم !همش مال خودت . از اون طرفم اسد که دیگه به مرز جنون رسیده بود دستشو گذاشت وسط کون مامان درزشو به دو طرف کشید تا لای کون مامان بیشتر باز شه . مامان زخمی که با این حرکت کونش بیشتر سوخت جیغی کشید و چند لحظه بعد دوباره ساکت شد و اسد نصف کیرشو کرده بود تو کون مامان . موهای سر مینا جونو می کشید و محکم می زد به درخت وحشی شده بود . آخه خودش یه ساعت فقط تماشاچی بود و جنون زده بود به سرش . مامان خوبم مامان نازم . چرا این جوری می کنین ؟/؟چند لحظه بعد هم صمد و هم اسد کیرشونو از سوراخای مامان کشیدن بیرون . آبکیر هر دوتاشون از دو تا سوراخ مامان زده بود بیرون . به این هم رحم نکردند اونو طاقباز انداختند رو زمین و یکی افتاد رو سینه هاش و یکی هم کیرشو مالید به دهن مامان . این بارمامانی خودش دهنشو باز کرد تا کیر اسدو ساک بزنه . حس کردم خسته شده و می خواد زودتر از دستشون خلاص شه . ولی اسد خیلی کیف می کرد -جااااااااان میک بزن میک بزن میکبزن ..جاوید :خانوم خانوما تازه داری آدم میشی . تو خودت از اول مهربون می شدی دیگه . حالا که حال کردن ما تموم شد ؟/؟ظاهرا کارشون تموم شده بود جاوید رفت در گوش اون دونفر یه چیزی گفت که سه تاییشون خندیدند .-ما کارمون داره تموم میشه ولی میخواهیم یه ثوابی بکنیم و این جا رو ترک کنیم . صمد و اسد اومدن منو گرفتن و به زور شلوارو از پام کشیدن پایین -با پسرم کاری نداشته باشین . .من داشتم از ترس سکته می کردم . نه نمی تونستم کیر کلفتو تحمل کنم .-آقایون ننه امو که کردین با کون منکاری نداشته باشین . من تا حالا کون ندادم ... اومدن جلو. جاوید اومد در گوش من گفت به نفعته ساکت شی . مامانو دوباره به حالت سگی و کون قمبل شده در آوردند و کمر و پامو گرفته و به زور کیرمو از پشت به کوس مامان چسبوندن . هم خجالت می کشیدم هم استرس داشتم .-نه این کارو نکنین . احترام بین من و پسرمو حفظ کنین . بیایین دوباره با من حال کنین . من خودمو می کشم .-خانوم ما حالمونو کردیم . این کمر سبک شده . این پسرم دل داره . فردا پس فردا بره خیابون منحرف شه دلتون میاد ؟/؟-خیلی پستین . تفنگ ساچمه ای رو گذاشتن رو کله مامان -آق میلاد خوب خوبی ننه اتو میگایی اگه این کارو نکنی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 

نویسنده: ایرانی جان ‏ازوبلاگ امیر سکسی


-بگو مامان جونم . .یه پمادی از روبروش ورداشت و داد دستم و گفت بمالش به سوراخ کونم . یه خورده هم اگه فرستادیش داخل ایرادی نداره اگه بدت نمیاد این کارو بکن . تو دلم گفتم مامان تو صد دفعه هزار دفعه از این کارا ازم بخواه . یه خورده از پماد و رو انگشتم گذاشته و مالیدمش به سوراخ کونش . مخصوصا دستمو یه خورده پایین تر می کشیدم که با کوسش هم در تماس باشه . باخودم گفتم بهترین موقعیته که سر صحبتوباز کنم .-مامان منو به خاطر اون کاری که امروز کردم می بخشی ؟/؟-این چه حرفیه که میزنی ؟/؟تازه من یه تشکر هم بهت بدهکارم . تو جونمو نجات دادی . حالا میشه یه چیزیازت بپرسم ؟/؟راستشو بگو تو وقتی که داشتی با من اون کارو می کردی لذت هم می بردی ؟/؟حالا میگیم خالی کردن آب در اثر تماس یه لذت طبیعی و اجتناب نا پذیره . نگو خوشت نیومده . حالت ضربه هات و سفتی اونجات و داغی تنت وقتی که بهم می خورد .. سرخ شده بودم این چه سوالی بود که ازم می کرد . فوری یه فکری به ذهنم رسید -منازت یه چیزی بپرسم ؟/؟-بپرس عزیزم .-مامان تو که این قدر زرنگی و احساس منو درک می کنی خودتم خوشت اومد ؟/؟-تو چی فکر می کنی ؟/؟همونجوری که داشتم سوراخ کونشو به بهونه دوا زدن می مالیدم دستمو بردم پایین تر و یه چنگ به کوسش انداختم و گفتم مامانی من جوابمو از این گرفتم . نمی خوای چیزی بگی ؟/؟-آههههههه نههههههههه عزیزم نههههههههه . واسسسسست میگم . راستشو میگم من امروز کمرم سنگین شده بود اون نامردا حالمو گرفته بودن نمی خواستم تسلیم شم . ازت خجالت می کشیدم . دوست نداشتم با کیر اوناراضی شم . وقتی تو کیرتو فرو کردی تو کوسسسسسم فهمیدم دارم به خواسته ام می رسم حالا که آلوده شده بودم بذار آلوده تو می شدم . دوست داشتم اونقدر منو بگایی که ارضا شم . از بد شانسی تو هم منو زود ول کردی تا حالا . ولی از این که بهم تجاوز شده خیلی ناراحتم . یه زن هرچی از کیر مرد فرار کنه بازم یه چیزایی تو وجودش بیدار میشه .. دیگه مامان نفهمید من کی خودمو لخت کردم و کی کیرمو فرو کردم توی کوسش .-نوکرتم مامانی غلومتم . عبدتم . عبیدتم خاک زیر پاتم . خودم سبکت می کنم . خودم راضیت می کنم . روی مامان سوار شده و کیرمو میذاشتم توی کوسش و درش می آوردم . مامان در اختیار من بود . آروم آروم ناله می کرد .منم آروم آروم باهاش حال می کردم .. دنیا مال من و اون بود .-بززززززززن کوسسسسسسمو بزززززززن کییییییرررررررتو می خوام همین جوررررررررربکنم . تا صبح بایدپیشم بمونی -از خدامه ولی مهسا چی -اووووووففففف راس میگی اون مزاحمو چیکارش کنم باشه از فردا یه چند روزی می فرستمش تهرون پیش خالش این روزای آخر تابستونو اونجا بمونه . من و تو تنهای تنها .. جوووووون . میلاد اصلا فکرشو نکن که اون نامردا بامنچیکار کردن من فقط از تو لذت می برم این تویی که داری به من حال میدی . بکن منو . منو بکن . دوستم داشته باش . به مامانت حال بده . با مامانت حال کن . از کوسش لذتببر . دیگه هر روز واست خوشگل می کنم . تو دل برو تر میشم .-مامان تو خودت خوشگلی. خوشگل ترین زن دنیایی . من دوستت دارم عاشقتم .-صبر کن رو کنم . مامان طاقباز کرد و خودش با دست خودش کیر مو گرفت و فرستاد داخل کوس . بغلش کرده روش دراز کشیدم .مامانو مث یه معشوقه بوسیدم . غیر از اینم نبود اون حالا شده بود معشوقه ام . فشار زیادی به خودم می آوردم که آبم خالی نشه . هر چند جای شکرش باقی بود که مامان قرص ضد بار داری می خوره ولی نمی خواستم کیرم شل شه . کمر مامانو با دستام قفلکرده و لباشو هم به لبام چسبونده و با میک زدن اونا و با گاییدن سریع کوس مامان از پایین اونو حشری حشریش کرده بودم .دیگه نمی دونست باید چیکار کنه . تحمل نداشت . دهنشو محکم گرفته بود و با چند تا تکون شدیدی که خورد و آروم گرفت فهمیدم که دیگه آب پاکی رو تو کوس خودش خالی کرده وحالا نوبت من بود . فرصت فکر کردنم به من نداد . چسبید کمرمو گرفت و نگهش داشت . کیرم نه می تونست جلوبره نه عقب بیاد . داغ داغ شده بود . فقط با ریختن آب داغ خودش می تونست خنک شه .-آههههههه مامان مینا جونم وای وایییییییییییی اویییییییییی داره میاد -بذار بیاد مادرت منتظرشه -چشاتو بخورم مامانی -همه جامو بخور عزیزم چقدر داغی میلاد جون .جاااااااااااااااان بریزش تو کوسسسسسسسسم آب کییییییییییییرررررررررررتو بریزش تو کوسسسسسسسسمممممم.-مامان جووووون داره میاد اومد اومد ساکت شدم تا هوس و خلسه به من لذت بیشتری بده بعد از آخرین ریزش یه آه بلندی کشیدم و مامانو بغل کردم . نیمساعت تمام تو بغل هم فقط داشتیم به موها و صورت هم دست می کشیدیم و همو می بوسیدیم . مثل عاشقو معشوقای واقعی . پشت پنجره بزرگی که مشرف به تراس بود و پرده بزرگی هم روش کشیده شده بود یه سایه هایی می دیدم . بوی مهسارو حس می کردم . خدا کنه بوبردار نشده باشه. من و مامان خودمونو مرتب کردیم . آروم قفل درو باز کردم و قبلشم به مامان گفتم که خودشو بزنه به خواب . این وروجک خیلی فضول بود . نمی ذاشت راحت حالمونو بکنیم . من و مامان تازه گرم افتاده بودیم . خیلی مزاحمه این دختره .وایییییی چی می دیدم . مهسا رو تخت یه نفره اش دراز کشیده بود و با انگشتاش و کرم سفید رنگی که کنارش قرار داشت سوراخ کونشو چرب و شلش می کرد . می خواست واسه کیر من میزونش کنه .-کارت با مامان تموم شد ؟/؟-آره با هم درددل کردیم و ازش عذر خواهی کردم -واسه کار الانت کی ازش عذر خواهی می کنی ؟/؟دوزاریم افتاده بود ولی خودمو زدم به کوچه علی چپ ..-متوجه منظورت نشدم -تو گفتی و منم باور کردم . آدمی که درددل می کنه این قدر که سر و صورت و دستاش و زیر گردنش سرخ و داغ نمیشه . راست می گفت من و مامان موقع نوازش کردن هم خیلی همدیگه رو می لیسیدیم .-خفه میشی یا نه . چی میخوای بگی دختره فضول .! من از خجالت کار بعد از ظهرم سرخ شدم .تازه به تو چه مربوطه من چیکار می کنم . می خواستم دوباره دررم برم اتاق مامان که یه لقمه درست و حسابی تر بودش که دیدم مهسا به گریه افتاد و خودشو انداخت به دست و پامو ازم عذر خواهی کرد . منم گربه رو دم حجله کشتم و گفتم میخوای بخواه نمی خوای نخواه از این به بعد همینه . خوشت نمیاد بگو کارت نداشته باشم . ولی کون نقلی مهسا هم بد چیزی نبود. می تونستم از این به بعد رو خواهر کوچولوی خودمم تسلط داشته باشم . از من کوتاه تر بود نمی تونست راحت منو ببوسه . دلم واسش سوخت . بیشتر از اون که بخواد حسادت کنه دوست داشت تنها کسی باشه که به داداشش حال میده . رفتم طرفش و نازش کردم و دستی به موهاش کشیدم . خیلی دل نازک بود .-مهسا واسه امروز اعصابم خردبود .. دیدم بغضش ترکید و زار زار گریه و خودشو انداخت تو بغلم . مامانشو داشتن جلو چشاش می گاییدن و هر لحظه خطر کشته شدن ما بود این جور گریه نمی کرد -چرا همش میخوای خیطم کنی ؟/؟چرا با من این جوری حرف می زنی ؟/؟چرا دلمومی شکنی ؟/؟من که خیلی دوستت دارم . مگه یه خواهر بیشتر داری ؟/؟-تو رو خدا این جوری گریه نکن مامان همه چی رو می فهمه -بذار بفهمه دیگه هیچی برام مهم نیست شاید این جوری کمتر بهت بچسبه ... خدا بگم این تلویزیون های وطنی خودمونو چیکار کنه . فیلمای لوس آنجلسی و فارسی وانو مسخره می کنن !بابا مامان واسه منحرف نشدن ما ماهواره غیر ایرونی نذاشتن ولی این دختره از بس فیلمای خودمونو دیده بلبل زبون شده و حرفای گنده تر از دهنش می زنه . اونو بغلش کردم و بردم رو تختش گذاشتم . خودمم کیپ کیپ کنارشدراز کشیدم -داداش یه چیزی یادت نرفته ؟/؟-چی رو ؟/؟-مثل این که این دفعه حرارت اون دفعهرو نداری . ای بابا این دیگه چقدر حساس بود . خودش پاشد رفت درو آروم قفل کرد . یه خرده رو فرمش آوردم . راستش با گاییدن مامان سبک شده بودم و کمی زمان می برد تا هوسم بیشتر از این شه . مقدمه چینی هارو شروع کردم و خودمو انداختم رو تن مهسا وبلوزشم در آوردم وایییییی چه ناز و لقمه ای بود . شورت کوچولو و دخترونه اشو هم از پاشبیرون کشیدم . این بار واسش کوس لیسی کردم و اونو به اوج هوس رسوندم -داداش میلاد جون کییییییییرررررمیخخخخوام . کیییییییییییییرررررررررررتو بهم نشون بده . امروز که گذاشتیتو کوس مامان دوست داشتم تو هم یه روزی منو بکنی. خیلی هوس کیییییییییرررررررررررتو کردم . کیر تو بده ببینم . بده دارم دیوونه میشم . منو بیشتر نسوزون . خواهر کوچولوت داره می میره آه آهههههه میخوام یالله . منم بیش از این منتظرش نذاشتم . کیرم دیگه تیز شده بود و بر گشته بود به همون نقطه و اندازه وقتی که می خواست بره تو کوسمامان .-مهسا جون کونت کوچولوست . سوراخشم خیلی ریزه یه وقتی اگه تحمل نکنی.-کون من بهت حال نمیده ؟/؟دوسش نداری ؟/؟خیلی لاغرم زشتم ؟/؟دوستم نداری ؟/؟چیکار کنم دست خودم نیست . هر چی می خورم چاق نمیشم دیدم دوباره داره گریه اش میگیره این آبجی ناز نازوی ما .-تو دلت میاد دل آبجیتو بشکنی و اشک به چشاش بیاری ؟/؟من اگه با درد و فشار کیر تو اشک بریزم بهتره تا از بی توجهی تو گریه کنم . اونجوری حداقل دلم نمی شکنه . باورم نمی شد این خود مهسا کوچولو باشه این حرفا رو داره می زنه . مهسای زبون بسته خودمون . شاید همه این چیزارو می دونست ولی یه تلنگری لازم بود تا استعداد های بالقوه اش بالفعل بشه .-حالا که خودت می خوای باشه.-جررررررررم بدی ناراحت نمی شم . به شوخی بهش گفتم یه جوری جرت بدم که زبونتاز دهنت بیفته که نتونی این قدر بلبل زبونی کنی .-مهسا کیر داداشی رو که می بینه آواز می خونه . کیرمو یه خورده رو کوسش مالیده و بعدش به طرف کونش کشیدم بالا . نمی دونستم چیکار کنم . کیرمو با سر سوراخ کونش مماس کردم . حتی یک میل هم باز نمی شد . این دیگه چه کونی بود . داشتم فکر می کردم پس هر وقت میره دستشویی چطور باز میشه که با خودم حساب کردم اون در اثر تحریکات داخلیه و ربطی به فشار های مکانیکی خارجی و این طرف نداره . دوباره پماد مالی رو شروع کردم . اون قدر جون من جون تو پدرت خوب مادرت خوب کردم که سه چهار سانتی رو تونستم فرو کنم تو سوراخ کون آبجی مهسا . با این که از درد کون به خودش می پیچید و فشارش داشت میومد پایین ولی از خوشحالی می خندید از این که داره یک مفعول مفید واقع میشه . کیرمو چهار پنج سانت دیگه هم فرستادم جلوتر . دیگه بیشتر از این جایز نبود .-اوووووووووفففففف مهسا چه کون ناز و چه سوراخ تنگ و با حالی داری -خوشحالم که خوشت میاد داداشی لذت ببر چشم و دلت سیر باشه دیگه دنبال هیشکی دیگه راه نیفتی -تو چی مهسا اگه یه پسر بخواد باهات دوست شه چی ؟/؟-من فقط مال توام داداشی فقط تو . تا موقعی که تو خونه بابام مال توام بعدشم یه کاریش می کنیم . جل الخالق !این که بازم داره حرفای گنده تر از دهنش می زنه .. هیچی نشده واسه چند سال بر نامه ریزی کرده . فقط نصف کیرم تو کون مهسا بود . همونشم واسه اولین بارش خیلی زیاد بود . اون پشت به من قمبل کرده و در یه حالت سگی داشت کون می داد . سینه های کوچولوشو دوباره گرفتم تو دستام . مست مستش کرده بودم . داشت خودشو واسه داداشش می کشت . سوراخ کونش همچین تنگ بود که انگار یکی کیرمو با نهایت زور و توانش تو دستاش فشار داده . با این که این بار آب کمتری پشت کیرم جمع شده بود نتونستم جلو گیری کنم.-جاااااااااننننننن قربون کون کوچولو و داغ و هوس انگیز مهسا جون . قربون سوراخ کون تنگت و قربون کوس داغ و حشریت . خودشو ازم جدا کرد و کیرمو گذاشت تو دهنش و یکی دو قطره آبی رو که تنش چسبیده بود میک زد و ساک زدنو شروع کرد . مثل هنر پیشه زن فیلمای سکسی واسم ساک می زد . این دیگه کی بود . نصف کیرم تو دهنش بود . به همون اندازه ای که فرو کرده بودم تو کونش -آهههههه مهسا تو که همش داری بهمن حال میدی . خودتم حال می کنی ؟/؟-مگه میشه داداش منو بگاد حال نکنم ؟/؟مگه میشه داداشم راضی باشه من خوشم نیاد ؟/؟دفعه قبل ارضا شدم حالا دارم حال می کنم .....در هر حال اون شب شده بود این که تا صبح از این اتاق برم به اون اتاق و فقط یه نیمساعتی ما سه نفر نشستیم دو رهم شام خوردیم .هر دفعه هم بر می گشتم طرف مهسا نمی گفتم که مامانو گاییدم می گفتم بالاسرش بودم که افسردگی نگیره . می دونم حرفمو باور نمی کرد . اون زرنگ تر از این حرفا بود . دیگه هم خالی نکردم . درجه مقاومت منم بالا رفته بود . نزدیکای صبح بازم هوس کرده بودم که آبمو خالی کنم ولی گذاشتمش واسه فردا خیلی خسته شده بودم . مامانو منصرفش کردم از این که مهسارو بفرسته تهرون تا چندروز پیش خالش بمونه . آخه وقتی بابا بر می گشت من شبا تنهاییچیکار می کردم . دستم از هردو تاشون کوتاه می موند . فقط گفتم بعد از ظهرها بفرستش کلاس تقویتی زبان . ین جوری بهتر بود . در هر حال ادامه کلام این که تصمیم گرفتم که یه چرتی بزنم و دیگه به هیچکدوم از این اتاقا سر نزنم چون هیشکدومشون سیر بشو نبودن . حالا من دو تا آماده ور دستم دارم که هر وقت بخوام می تونم اونا رو بگام . چه نعمتی از این بالا تر باید قدر این لحظه ها رو بدونم سردم شده بود . می ترسیدم برم تو اتاق پتو بگیرم باز داشتم کنن . هر کدومشون فکر می کردن من اون طرفم . از گوشه و کنار چند تا رو انداز و هر چی پارچه و ملافه و از این آت و آشغالا گیر آوردم پس از دراز کشیدن رو کاناپه کشیدم رو تنم تا یه خورده گرم بیفتم . داشتم واسه سلامتی و بهروزی اون سه تا دزد دعا می کردم که همونجا خوابم برد .. پایان .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
به منم درس بده

پیام , عموی فرشیده که دانشجوی رشته ریاضی بود گاهی میومد خونه مون و به فرشیده درس ریاضی می داد . دخترم فرشیده 15 سالشه و سال دوم ریاضی فیزیک درس می خونه . شوهرم پرویز هم یه پاش ایرانه و یه پاش کشورهای اطرافه و معمولا یه سری جنس لوکس و پارچه و این جور آت و آشغالا میاره وکلی هم کار و بارش گرفته . روزایی هم که نیست گاهی وقتا برادر شوهرم خوابیدن میاد پیش ما و به فرشیده درس میده وعمو برادر زاده میگن و می خندن و تو یه اتاق می خوابن . ماجرا از اونجا آغاز شد که یه شب نیمه شب از جام پاشدم رفتم آب بخورم دیدم یه صداهای عجیب و غریبی میاد دلم رفت . حال و هوای سکس و عشقبازی با پرویزو داشت . صدا از پشت در اتاق فرشیده میومد . صدای پیامو می شنیدم که انگاری کیرشو کرده تو سوراخ کوسی یا کونی و داره حال می کنه -آههههه کیرم سوخت .. بذار خالی کنم .. بذار بریزم .. پس این دختر ه ذلیل مرده فرشیده کجاست که این پیام جنده یا دوست دخترشو آورده .. جوابمو خیلی زود گرفتم -عمو جون عمو پیام . نه نه اجازه نداری تا ارضام نکردی حق نداری آبتو بریزی تو کونم . مثل اون دفعه نشه که خالی کردی شل شدی دیگه بهم حال ندادی -فرشیده نمی تونم تحملشو ندارم . قول میدم تا هر وقت بخوای کوستو بخورم -یواشتر مامان بیدار میشه . پس کاندوم بذار کثافتکاری نشه -نه کاندوم حال نمیده خودم تمیزت می کنم . شرمم میومد برم وسطشون -فرشیده بگیر اومد آخخخخخخ آخخخخخخ فکر کنم دیگه تو کون یکی یدونه دخترم , یکی یدونه بچه ام آبشو خالی کرده باشه . نامرد پست فطرت . خیلی آروم شدند وفکر کنم عمو پیام کون برادر زاده فرشیده اشو با دستمال کاغذی پاک کرده ومیک زدن کوسشو شروع کرد . رفتم و پس از چند دقیقه بر گشتم . ظاهرا کارشون تموم شده بود داشتند با هم درددل می کردند -فرشیده اگه یه خواستگار خوب بیارم ازدواج می کنی ؟/؟ راه کوست باز میشه می تونی بهم حال بدی -عمو جون تو ناراحت نمیشی که شوهرم منو بگاد و بعد تو بیای پیشم ؟/؟ -نه چه اشکالی داره . وقتی خودت بخوای منم راضیم تازه گاییدن کوس یه صفای دیگه ای داره . وقتی خودت کیر بخوری می فهمی چه حالی داره . نمی دونی چقدر هوس کوستو دارم . کوس یه حال و هوا و گرمای خاصی داره . درسته سوراخ کون کیپ و تنگه وکیر آدمو درسته می بلعه ولی وقتی حس کنی زن و کوس زن با کیرت حال می کنه کیف و صفای خودت هم بیشتر میشه . وقتی پیام این حرفا رو می زد فراموشم می شد که دخترم زیر کیر عموش قرار داره . یه حسی در من بیدارشد .صبح روز بعد فرشیده رفت مدرسه ومن و پیام که اون روز کلاس نداشت تنها موندیم . قبل از این که از خواب بیدارشه زودی رفتم حموم و یه تیغ به کوسم انداختم و یه شامپو بدن به خودم زدم تا پوستم یه لطافت خاصی بگیره . موهامو به یه حالت چتری در آوردم تا چهره مو جوونتر نشون بده وکلی رو صورتم کار کردم . پرویز تا چند روز دیگه نمیومد وفرشیده هم تا چند ساعت دیگه بر نمی گشت . پیام خیلی خوش تیپ تر از شوهرم بود ومنم می تونستم همونجوری که خودش می خواست بهش کوس بدم و خودمم حال کنم . رفتم بالا سرش و دست گذاشتم روسرش -پاشو پسر یه خورده به درسات برس -بذار بخوابم فرشیده خسته ام -من فروغم زن داداشت . الان نزدیک ظهره . مثل این که دیشب خیلی به فرشیده درس دادی . یه خورده خودمو بیشتر بهش چسبوندم . سرش تو دامنم قرار گرفت . پاهام لخت بود یه دامن چین دار آزاد پوشیده بودم که بتونم یا اونو بیهوشش کنم یا به هوشش بیارم و شاید م هردو . سرپیام رو پاهام قرار داشت قصد داشتم سریع برم رو اصل مطلب می دونستم که اون اهلشه و اهل تعارف کردن هم نیست وواسه منم موقعیت بهتر از این گیر نمیومد واسه همین کاری کردم که سرش رو پاهام قرار بگیره . یه خورده خودمو جلوتر کشیدم . سرش جلوتر اومد ولبه دامنم رو سرش قرار گرفت هر چند فضای کوس و لاپام خوشبو بود ولی اکسیژن کافی به برادر شوهر نازنینم نمی رسید و خواست سرشو بیاره بالا که به دامنم گیر کرد ومنم همونجا سرشو به پاهام فشار دادم زن داداش چیکار می کنی زشته -پیام عزیزم میخوام به منم درس بدی از اون درسایی که شبا به فرشیده میدی . تازه می تونی فوق العاده هم بهم درس بدی بیا ناز نکن می دونم اهلشی . یه خورده سرشو این طرف و اون طرف می کرد و واسه ما فیلم میومد . دامنمو دادم بالا تا چشاش به پاهای لخت و تپلم بیفته به اون شورت خیلی نازکی که پام کرده بودم ولبه های کوسمو از دو طرف انداخته بود بیرون -بیا عزیز دلم مگه تو کوس نمی خواستی بیا بیا .. اونو بیدار و بیهوشش کرده بودم . حالی به حالی شده بود . شورت و کوس رو باهم گذاشته بود تو دهنش -پیام تو چقدر حریصی . این جوری که منو بیشتر آتیشم می زنی . شورت و کوسو طوری با هم می جوید که از حال رفته بودم . یه انگشتشم فرستاده بود تو کوسم . خودش فقط شورت پاش بود ولی می شد کیرشو حس کرد که در حال بیرون پریدنه دیگه حس و اراده اش تسلیم سکس شده بود . مثل وحشی ها لختم کرد -زن داداش زن داداش .. کفتم خیلی وقته کشته مرده اندامتم -پسره بی حیا هوسی .. زن داداش یعنی زن تو مال خودتم مال تو . شما داداشا شریک همین -نگو فروغ نگو اون وقت من پررو میشم ومیگم همیشه باید بهم برسی -خب اگه من همیشه بخوام چی .. افتاد رو شکمم و سینه هام و سر تاپامو می لیسید . هیجان گاییده شدن توسط برادر شوهر جوونی که سیزده چهارده سال ازم کم سن تر بود پوست تمام تنمو به لرزه در آورده بود . نوک سینه های پیامو میک می زدم ورفتم سراغ کیرش و گذاشتمش تو دهنم تا تشنه ترش کنم . حس کردم که شاید فرشیده واسش ساک نزده باشه . این جوری بهتر می تونم اونو جذب خودم کنم . هیکل لختش اونو جذاب تر و خواستنی تر کرده بود . حتی کیرشم از کیر داداشش با حال تر بود . اونو قرار داد رو کوسم . همون بیرون سفتی رو حس می کردم -بفرمایید در بازه . صاحب خونه آماده پذیرایی از صاحب قلبشه .. از همون اولی که سر کیرشو وارد کوسم کرد آتیش لذت وجودمو سوزوند -اووووفففففف عزیززززم بیشتر فرو کن . بفرستش بره آخخخخخ بده منو از این دله تر نکن . آروم آروم کیرشو کرد تو کوسم -حالا تند تر تند تر کوسسسسم میخواد درد بکشه میخواد کیییییرررررت اونو شلاقش بزنه . زودباش زودباش عزیزم . نترس محکم تر نترس . شونه هامو تو دستش داشت وبا ضرباتی سرسام آور منو می گایید . طوری که سرم از پهلوی تخت آویزون شد . پاهامو به دو طرف بیشتر باز کردم تا کناره های پا ودو طرف کیر پیام بیشتر به پام بخوره ومنو سر حالم کنه -راستشو بگو چند وقته دوست داشتی که منو بگایی -راستش از همون روزی که شعله های هوس در وجودم زبونه کشید . دلم می خواست زن داداشمو بکنم . گاهی که لباسای تنگ و چسبون می پوشیدی بهت خیره می شدم وهوستو می کردم . حالا تو از کی دوست داشتی که زیر کیر من آروم بگیری ؟/؟-از همین دیشب وقتی که متوجه شدم فرشیده رو گاییدی . کردی تو کونش و هوس کوسشو داشتی . راستش هوس و هیجان روزای اول جوونی در من زنده شد -تو که خیلی جوونی -ولی خیلی ازت بزرگترم . منو ببوس ببوس حس می کنم بر گشتم به روزای اول ازدواجم -می تونی تصور کنی که رابطه من و هم یه نوع ازدواجه دیگه . من و تو هم زن و شوهریم دیگه منتها قایمکی . یک دور منو رو تخت برگردوند تا کونمو ببینه -بخورر همه رو جووووون گازززززششششش بگیر -می دونم نباید کبودش کنم . چون داداشم کون دوست داره ومی فهمه یکی سر زنش بلا آورده -چقدر ماساژت کیف میده ! با دو تا انگشت شستش قاچای کون درشتمو به دو طرف بازش کرد -فروغ عجب سوراخای باحالی داری . هردوتاشو میخوام -اول کوسو بکن سر حالم کن بعد به اون یکی برس . اونو که فرشیده سیرت کرده . طوری منو می گایید که تخت با حرکات فنری خودش لذت منو شدید تر می کرد . با هر ضربه گاییدنی کیرش داخل کوسم قسمت بیرون کوس می چسبید به تشک تخت -پیام ادامه بده این جوری حال کردنو تا حالا نداشتم حس می کنم داره می ریزه داغ شدم . خواهش می کنم تند تر تند تر زیر کوس من روی تشک خیس خیس شده بود . حس می کردم یه چیز گرم دیگه هم داره می ریزه . پس این تشک باید خیس تر شه -واییییی پیام پیام کیرتو گرفتم دارم پرواز می کنم دارم بال بال می زنم . چه خوب داری بهم درس میدی حالا باید مهر تایید و قبولی منو بزنی -اوه زن داداش من باید خیلی بیشتر از اینها بهت درس بدم -اون که روی شاخشه .. دوزاریش افتاد پهلوهای منو گرفت . جهشهای کیر پیام مثل یه قلقلک آبهای کیرشو ریخت توی کوسم . چشامو بستم تا کیفم تکمیل شه .متوجه بودم که یه خورده از آبای کیرش داره رو تشک می ریزه . در حال و هوای خودم بودم که دیدم کیر پیام رفت تو کونم -جوووووون زن داداش . کالیبر کونت گشاد تر از کون فرشیده جونه . حال میده پدر ما رو در آورد دخترت از بس درد درد کرد -یعنی سوراخ من این قدر گشاده -نه فروغ جون باحاله باحاله با کیر من سازگاری داره . درهمین حال صدای درو شنیدیم و تا بیاییم به خود بیاییم و فرار کنیم فرشیده سر رسید -مامان عمو .. شرم آوره .. به همون حالت که رو تخت دمر کرده بودم و کیر پیام توکون من بود و وقت بیرون کشیدنشو هم پیدا نکرده بودیم و منم این قدر پررو شده بودم که پیش دخترم از کوس وکون دادن ابایی نداشتم گفتم دختر گلم عزیزم نمیشه که همش به تو درس بده حالا رو نبین که عمو جونت اومده یه کلاس پایین تر و کرده تو کونم . تاحالا داشتیم درس تکمیلی کیر به کوسو انجام می دادیم . عزیزم آروم باش شتر دیدی ندیدی . من و عمو جونت با هم نامحرمیم ایرادی نداره با هم حال کنیم ولی تو که محرم عموتی چی ؟/؟ چرا ؟/؟ پس با من نپیچ . چند لحظه بعد دیدم که فرشیده خودشو لخت کرد و رو تخت کنارم دمر کرد و پاهاشو از پشت به دو طرف باز کرد وتوی نوبت قرار گرفت که هر وقت عمو جونش از کون من سیر شد فرو کنه تو کون اون .. پایان
درد من حصار برکه نیست
درد زیستن با ماهی های است که فکر رود خانه به ذهنشان خطور نکرده
     
  
مرد

 
به یه شرط نمیگم
از روزی که اونو دیدم اگه نگم عاشقش شدم اینو می تونم بگم که دوست داشتم خودمو در اختیارش بذارم . من 45 سالم بود و بیست سالی ازش بزرگتر بودم . با این که هنوز شوهر داشتم ولی یه حس خاصی نسبت به اون پیدا کرده بودم . برای همین زیاد نسبت بهش سخت نگرفتم . آخه اون خواستگار دخترم سودابه بود . من اسمم سیمینه و از دخترم خیلی خوشگل ترم . حالا چی شد که اون اومد خواستگاری سودابه نمی دونم . شاید چون تنها بچه ام بود و وضع مالی مون هم عالی . و این دو واحده ای رو هم که مال ما بود یک واحدشو هم به اسم دخترم کرده بودم که با شوهرش همین جا زندگی کنه . تازه بهنام کار درست و حسابی هم نداشت و محمود شوهرم اونو کرد حسابدار مخصوص مغازه خودش که فروش سخت افزار و وسایل کامپیوتری و لپ تاب و..در حد گسترده بود و اونم تازه روزی دو ساعت می رفت مغازه و ورودی خروجی ها رو ثبت می کرد و بر می گشت . من خیلی دلم می خواست که این داماد خوش تیپمو یه جوری جورش کنم . همش تو عالم رویا می دیدم که داره باهام عشقبازی می کنه . یکی از این روزا که می دونستم سودابه رفته استخر و تا دو سه ساعت دیگه بر نمی گرده گفتم بهتره که به یه بهونه ای برم سراغ بهنام . صدای پایی رو تو راه پله شنیدم . صدای جرینگ جرینگ کفش پاشنه بلند زنونه میومد . شاید یکی از دوستای سودابه بوده باشه . ولی تا اونجایی که خاطرم میومد هیچیک از دوستاش این موقع سراغش نمیومدن . اصلا کسی باهاش کار آنچنانی نداشت . شایدم خواهر بهنام بوده باشه ولی اون که اصلا خواهری نداشت . شاید مادرش بوده ولی مادرش که همش اسپورت پاش می کرد . دیگه مشکوک شده بودم . واحد دخترم یه طبقه بالاتر بود و در ورودی ما یکی . .. از پشت که اون زنه رو دیدم خیلی به خودش رسیده بود . کونش داشت می ترکید . مانتوشو همون راه پله در آورده گذاشته بود تو دستاش . این باید خودش با کلید درو باز کرده باشه . یه یک ربعی گذشت . دیگه مطمئن شده بودم که اون دوست دختر دامادمه . باید خودمو به صحنه جنایت می رسوندم . بیچاره سودابه . چقدر شوهرشو دوست داشت . اگه من می خواستم به دامادم کوس بدم خب من مادر دخترم بودم و به گردنش حق داشتم ولی یه غریبه چرا . . اون چرا به خودش همچین اجازه ای داده که بیاد و کنار دامادم بخوابه . چرا آخه . کلید در رو داشتم . خیلی آروم بازش کردم و رفتم داخل . در اتاق خواب نیم باز بود . اون چیزایی رو که نباس می دیدم دیدم . کاری نداشتم که صحنه به فینال رسیده یا تو خط هیجده قدم و شش قدم هستند . دارن کر نر می زنن یا پنالتی می کشن . موبایل آخرین سیستم خودمو در آورده و با ترس و لرز فیلم گرفتم . همون دو سه دقیقه کافی بود . سریع چکش کرده و اونو بردم تو خونه خودم قایم کرده و برگشتم . این بار با اعتماد به نفس هر چه تمام تر چند تا ضربه به در زدم . بهنام کوس خل که کیرش تو کوس اون زنه بود و مخش از کار افتاده بود اولش گفت بفرمایید بعد یهویی هر دو تاشون دستپاچه از رو تخت اومدن پایین و اون زنه جلو کوسشو داشت تا برم بگیرمش زیر مشت و لگد , سه سوته لباساشو پوشید و رفت . من در اصل با داماد نامردم کار داشتم -تو خجالت نمی کشی . کار مفت , خونه مفت , زن و ماشین مفت دیگه چه کوفتت بود ؟/؟ حالا همه اینا رو از دست میدی .- مامان یه اشتباهی شده .. غلط کردم . من نمی خواستم این جوری بشه -چه اشتباهی شده حتما این کوس از آسمون افتاده تو رختخواب تو و کیر تو هم آماده بوده و رفته اون داخل .. وقتی دید که دارم با قدرت حرف می زنم گفت میزنم زیرش تو واسه این که حرفتو ثابت کنی اونم در این گونه موارد چهار تا شاهد مرد و هشت تا شاهد زن لازمه . -من این چیزا رو نمی دونم فیلمشو گرفتم و خیلی شفافه .. یک ربع فیلم گرفتم . از همون اول تعقیبش داشتم . حالا ببینم سودابه و داد گاه و پدر سودابه به دیدن این فیلم چی میگن . سودابه من نمی تونست نیازتو تامین کنه که تو رفتی دنبال یه جنده عوضی که معلوم نیست چه مرضی داشته باشه ؟/؟ شما مردا همه تون کثیفین . مگه کیرتونو می شورین ؟/؟ همون کیرو می خواستی دوباره فرو کنی تو کوس دخترم ؟/؟ اصلا تو کت من یکی نمیره که نمیره . -مامان گوه خوردم غلط کردم . منو ببخش .. بگو من چیکار کنم . -هیچی بهنام . منو بکنی حالت جا میاد ؟/؟ دلت رضا میده که دنبال هیشکی دیگه نری ؟/؟ تعجب می کرد که دارم این جوری باهاش حرف می زنم . -مامان ! سیمین جون من غلط از این جسارتا بکنم . -من با کسی شوخی ندارم . دارم جدی باهات حرف می زنم . این همون کاریه که باید بکنی . خودمو خیلی ردیف کرده بودم . کوسمو هر روز برق مینداختم به این امید که یکی از این روزا زیر کیر بهنام قرار بگیره . بد جوری زرد کرده بود . طوری که اون لحظه حاضر بود ننه شیطونمو هم بگاد تا از این مخمصه رهایی پیدا کنه . .-شما جدی میگی مامان ؟/؟ -شوخیم کجا بود . مگه من از اون زن روغن مالیده چی کم دارم . زودباش برو کیرتو بشور که اثر اون کوس کثیف از روش محو شه . -صبر کن اصلا من خودم باهات میام حموم . خودمو لخت کرده و همراه دامادم رفتم حموم . البته تا اینجاش که با هم محرم بودیم . بقیه شو دیگه از حق آبچک استفاده کردم . خودم لیف و صابون گرفته و اول تمام تنشو خوب شستم و بعد کیرشو یه آب مالی درست و حسابی کردم . یواش یواش اونم راه افتاد و یه حالی بهم داد . یه جوری به سینه هام و کمرم دست می کشید که منو به التماس وا داشته بود . -مامان خیلی خوشگل و خوش بدنی . خیلی خواستنی هستی . نازتو بخورم . اولش حس کردم که داره هندونه زیر بغلم میذاره که من لوش ندم . ولی وقتی که بدن داغ و کیر شق شده و سفتشو دیدم که اون نوکش به طرف کوسم نشونه رفته فهمیدم که داره راست میگه .. مامان می دونم که دیگه منو به عنوان داماد خودت قبول نداری و این آخرین روزیه اینجام ولی دوست دارم از این آخرین لحظات به نحو احسن استفاده کنم --بیا پویا بیا عزیز دلم بیا این قدر صحبت نومیدی نکن . بیا بیا جلو تر . دوست داشتم کوسمو بخوره ولی روم نمی شد بهش بگم رفتم طرف کیرش تا اونو بذارم دهنم که دیدم خودش اومد طرف کوسم و منو کف حموم خوابوند و زبونشو گذاشت روش . چقدر باحال لیس می زد . هر وقت شوهرم می خواست کوسمو بلیسه می گفتم حال نمیده میک بزن . حالا دامادم داشت با لیسیدن حال می داد . وقتی از لیس زدن به مکیدن رسید که اینجاشو دیگه نتونستم تحمل کنم گردنشو محکم داشتم و اونم خودشو به زمین فشار می داد تا یه جوری درد ناشی از حرکت منو کنترل کنه . -اووووهههههه بهنام عزیزم . به جنب و جوش افتاده بودم . حس می کردم که نیروی جوونی دوباره بر گشته طرف من . حس می کردم بیست سال جوونتر شدم . اصلا به کثافتکاریهای بهنام فکر نمی کردم ولی باید اونو میون بیم و امید نگه می داشتم تا به بهترین وجهی بهم حال بده . با چند دقیقه خوردن کوسم سر حالم کرد . . منو دمرو کف حموم خوابوند . دو تا دستمو از کتف گرفت و به عقب کشوند و از همون طرف کیر کلفتشو کرد تو کوسم -اوووخخخخخ جووووون کوسسسسم ببین چقدر واسه داماد خوشگلش جا باز کرده . بذار تو کیر کلفتتو . بذار .. هرچی می خوای باهاش حال کن . هر چی کم داری مامان بهت میده . کوس میدم .. پنج تا انگشتشو یکی یکی می کرد تو سوراخ کونم . -نهههه نهههه چقدر تو باحالی پسر -تو چی مامان تو به کی میگی . سیمین جون یه چیزی بگم ناراحت نمیشی . بهت بر نمیخوره ؟/؟ -هرچی میخوای بگو . حتما یه عیبی در من دیدی . چیکار کنیم سن که از چهل بگذره زن دیگه یواش یواش از فرم خارج میشه -اتفاقا درمورد تو بر عکسه . اینو می خواستم بگم که تو از سودابه جون خیلی تازه تر و اکشن تر و باحال تری و خوشگل و لطیف تر . -نههههه نهههههه بهنام تو با این حرفات امیدوار و خوشحالم می کنی . با این حرفاش حس کردم لذتی رو که از گاییده شدن و حرکات کیرش تو کوسم حس می کنم چند برابر شده . بهنام داره میاد آبم داره میاد . بریز تو کوسم خواهش می کنم تو همین الان بریز که دو تا آب بچسبن بهم -مامان داشته باش بگیر که اومد . نمی تونم اون حالتی رو که در اون لحظه داشتم وصفش کنم من در حال ارگاسم بودم و اونم داشت آبشو تو کوس من خالی می کرد . شونه هامو داشت و رو من خم شده و یه طرف صورتمو می بوسید .. بااین که دلم می خواست پاشم و همون لحظه کیرشو بذارم تو دهنم ولی اون احساس لذت و خماری بعد از سکسو که باهاش خیلی حال می کردم بهم اجازه نداد که تکون بخورم . . دقایقی بعد از جامون بلند شده و رفتیم تو اتاق خواب و بهنام دیگه سنگ تموم گذاشته بود . .فرصت نداده بود که من کیرشو بخورم . فقط داشت منو می گایید . من سیر نشده بودم بازم می خواستم . از ترس این که دخترم سر نرسه اونو بردم به آپارتمان خودم و کلیدو از داخل انداختم رو در . هر چند می دونستم که سودابه زنگ می زنه . دیگه اینجا رو نذاشتم که بهنام شروع کنه . بد بود دیگه . همش اون داشت فعالیت می کرد . کیرشو گذاشتم تو دهنم و یه ساک جانانه بهش زدم . خیلی خوشم میومد که می دیدم اون بدن خوش فرم و هیکل رعنا و داماد خوش قیافه من با این حال دادن من از حال رفته . تکون نمی خورد اگه تا صبح هم ساک می زدم بازم سر جاش وایساده بود . گفتم بهتره حاشو ببره . منم طوری بهش حال بدم که دیگه هوس زنای خیابونی و دوست دختر نکنه . حس کردم که آبش داره می ریزه تو دهنم . واسه اولین بار تو عمرم آب کیر و فرستادم تو دهن و حلق و شکمم و نوشش کردم . شوهرم به خوابش هم نمی دید که همچین کاری واسش انجام بدم . -بهنام آروم شدی ؟/؟ خوشت اومد ؟/؟ -تو چی مامان ؟/؟ -خیلی زیاد .-مامان . من دیگه تو این خونه جایی ندارم ؟/؟ وقتی سودابه بیاد بهش میگی ؟/؟ میدونستم داره واسه من ناز می کنه . میخواستم بهش بگم آخه کوس خل جان منی که خودم بهت کوس دادم چه طور جراتشو دارم بگم که دامادم داشته کوس یه غریبه رو می کرده ؟/؟ ! بااین حال به خاطر حفظ سیاست و امتیاز گیری گفتم : بهنام جان به یه شرط چیزی نمیگم و اون این که از الان باید فکر کنی که دو تا زن داری . خودت یه مسلمونی و می دونی در دین ما باید که عدالت بین زنها رعایت شه ... پایان ...
درد من حصار برکه نیست
درد زیستن با ماهی های است که فکر رود خانه به ذهنشان خطور نکرده
     
  
صفحه  صفحه 26 از 150:  « پیشین  1  ...  25  26  27  ...  149  150  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA