ارسالها: 889
#811
Posted: 21 Aug 2015 13:56
کامران و عمه های پورن استار
سلام من کامرانم 19 ساله متاسفم برا خودم که دارم الان اینو مینویسم چون واقعا آدم باید کثیف باشه که نسبت به محارمش نظر داشته باشه من فامیل پدریم به صورت محشر و فوق العاده ای همه خوشگل و خوش هیکلند،واقعا لطف خدادادیه،همه عمه هام و بچه هاشون، چه پسر چه دختر،در ضمن همه عمه هام هم خیلی حشری اند و باور کنید همه فامیل از دستشون شکارن،به خاطر لباس پوشیدنشون و به موقع اش هرزه بازیشون، تازه تو موقعیتش هم که میشه همچین فیلم دینداری بازی میکنن که نگو و نپرس همه عمه هام از قضای بد روزگار شوهر خوبی نکردن،یکیشون که طلاقم گرفته،بقیشون هم معلومه شوهراشون ازینا هستن که بلد نیستن هیچی زنو آماده کنن و به حالت ایده آلش برسونن،معلومه فقط میکنن تو سولاخ و فامیل ما و خانواده پدریمون بعلاوه خودم به یه دلیلی که احتمالا شنیدین قوه جنسی مون از بقیه مردم بالاتره،شاید شنیده باشین زنای سادات خیلی فعالند!!! بخاطر همین هم همه عمه هام خیلی هرز میپرن،یکیشون از شوهرش طلاق گرفت و رفت با یه پسر 197 سانتی فیتنس زده ازدواج کرد با دو تا بچه یکی دیگشونم که مورد داستان منه با بدبختی داره زندگی میکنه و دخترش که از خودش خیلی خوشگلتر بود و منم باهاش سر و سری داشتم داد به یه اسگل، ینی اسگل واقعا وقتی بچه بودیم با دخترش بازی میکردم،یه دفه من گفتم اول من جیش میکنم بعد تو،من سر پا جیش کردم وقتی 7 سالم بود اونم کف کرد،خیلی تعجب کرد،بعد بهش گفتم نوبت توئه نشست شلوارشو دراورد جیش کرد،بهش گفتم باید وایسی گفت من نمیتونم،گفتم چرا؟ گفت خب من نمیتونم دیگه،منم تا ته دولا شدم ببینم چه خبره دیدم معععع..... و اونجا بود که اولین بار فهمیدم دخترا کس دارن،لاکردار دختر عمم دودول منو دید دم نزد!!!حالا نمیدونم میدونس قبلا یا نه؟؟ بگذریم ازون به بعد ما هم شروع کردیم به یافتن اسرار،و تازه به منزله ی اون حرکت هم مدتها ما باهم تبادل اطلاعات داشتیم،مثلا تو 13 سالگی میخواستم بدونم زنا جلو هم تو استخر لخت میشن یا نه یا مثلا جلو هم سینه هاشونو نمیپوشونن،میبردمش تو اتاق ازش یواشکی میپرسیدم،یه دفه هم باباش شک کرد خلاصه ما تو کفش بودیم و دختر عمه ی داف 15 ساله مارو دادنش به ی خر،البته من باهاش ازدواج نمیکردم !!! من تمام عمه هام هیکلشون وحشتناکه،بخصوص با عرض شرمندگی باسنشون،واقعا نمیدونم اینا تو قسمت monster curve سایت reality kings کار میکنن یا نه ولی تا حالا چند بار به پورن استار بودنشون شک کردم،چون واقعا خیلی باسنشون خفنه همشون اولین بار هم وقتی من 16 سالم بود و رفتیم خونه این عمم که ما با دخترش کارداشتیم، و تازه بالغ شده بودم و اون موقع که پی فقط یه عکس لخت از زنا بودم،این موضوع توجه منو جلب کرد،عمم که سوتینم نبسته بود دولا شد برام چایی بذاره که من سینه هاشو تا دسته دیدم و اونم فهمید و واقعا ناراحت شدم،بعدم دوباره دو لا شد ظرف میوه روبروییم رو برداره که کونش به سمت من بود دقت کردم،لامصب پهنای کونش دو برابر قطر سرش بود و وقتی داشت سرشو میاورد بالا اینو دقت کردم و چشام داشت سیاهی میرفت،همونجا با خودم گفتم خوش به حال شوهرش اون شب تا آخر مهمونی به بهونه ی جمع کردن ظرفا و بردن تو آشپزخونه، دو بار تو آشپز خونه دست زدم به کونش یه بارم الکی دولا شدم چاقویی که از دستم افتاده بود و ور دارم که قشنگ با جسارت دماغم و بعد سرم و تا حدودی فشار دادم تو کونش...................... وااااااااااای،چی بود اصن........... اونم فهمیده بود قشنگ ولی واقعا باید خدارو شکر کرد که این خصلت رو تو زنا قرار داده که یکی از کونم بکنتشون جلو هیشکی دم نمیزنن،برید حالشو ببرید پسرا، خدایی دیگه حالا گذشت و این شوهر عمم یه جا توشمال جور کرد ولی چون ماشین نداشتن سوار خانواده ماو عموم اینا شدن و رفتیم گیلان،اونجا دیگه ما به فکر بازی با پسرای جمع بودیم که روز سوم چون خیلی لاس زده بودیم با دختر عممون و پسرا حسودیشون میشد رفتیم یه دست با عرض معذرت جلغ بزنیم،بعدم اونجا آینه بود منم چون تازه به تکنولوژی جلغ دست پیدا کرده بودم آینه برام فانتزی بود،-مسخره نکنید چون مطمئنم همه جغیا این طوری بودن،مورد داشتیم که با والکیری کلشم جغ زده-ولی به یاد دختر عمم بود،نمیدونم چرا ولی یه حسی نسبت بهش داشتم که هیچ وقت جرئت نکردم با خودم حتی فکر سکس کردنو باهاش بکنم چه برسه به اینکه بهش پیشنهاد بدم و وادارش کنم،در صورتی که همه جزئیات سکس بازیو اینارو هم با هم حرف میزدیم،حتی کولیتوریوسم اون بهم گفت که یه وقت با مشاهیر یونان اشتباه نگیرم و تاکید میکرد این به دخترا بیشتر حال میده تا اینکه آلتتو بکنی تو واژن،تازه نصیحتم میکرد که حتما با شریکم این کارو بکنم یه روزی!!! و الانم پشیمونم که چرا حداقل یه ماچ از گردنشم نکردنم،الان حتی حشری میشم ازینکه راحت سلام احوالپرسی میکردیم دست و بوس و اینا ولی اونموقع در اوج حشر یه ذره هم این نظر رو نداشتم،اما الان... نمیدونم چرا ولی اگه کسی میدونه این چه حسی بود بهم بگه،خودم فک میکنم الان چون آدم گهی شدم دیگه دارم به اونم نگاه سکسی میکنم با اینکه شوهر کرده،فک کنم دلیلش اینه چون اون موقع واقعا آدم خوبی بودم خلاصه تو حموم اونجا قشنگ لخت شدم جلو آینه،و هیچ چراغی و چیزی هم روشن نکرده بودم و کاملا mute رفته بودم(بعد ازظهر بود)؛به صورت ناخواسته و واقعا ناخواسته عمم درو باز کرد و منم زرتی به خودم پیچیدم،عمم هم درو بست،پشت درهم گفت خب همینطوری رفتی تو درم بستی نه صدای شیری نه چیزی،خب نمیدونستم اونجایی،منم گفتم اشکالی نداره بلخره میشه دیگه،دیگه نمیدونم فهمید داشتم جغ میزدم یا نه حالا اصل ماجرا اینه،فرداش که ظهر همه رفته بودن بیرون گشت و گذارو بالکن و لاس زدن این ور اونور،یه سری ها هم خواب بودن،عمم رفت حموم،چون از دریا اومده بودیم،منم میدونستم عمم رفته!!!،الکی هندزفری زدم تو گوشم با حوله دستم!!! زارت درو واکردم سرمم انداختم تو گوشی رفتم تو درم بستم!!،مادامی که میرفتم تو عمم میگفت کیه؟کسی تو حمومه،عه برو بیرون کامران،،منم خب نمیشنیدم!!تا اون لحظه چیزی ازش ندیده بودم وقتی سرمو آوردم بالا اول هول کردم،قشنگ چند ثانیه موندم............ واااااااااااااای چه لحظه ای بود،به جان شما شول شول بودم هیچی دست خودم نبود بعد یهو به خودم اومدم،حواسم اومد سر جاش که فیلم بود همش،سریع اومدم اینوری پریدم بیرون!! بعدم لای درو وا کردم گفتم ببخشید عمه،مثل اینکه همیشه این اشتباه ها مقصر کارش منم ولی این دفه شما قربانی شدی!!! اونم هیچی نگفت،ساکت و مبهوت موند،مطمئنم اونم مثل خودم که تا یکی دوسه ساعت فقط داشتم به این حرکتم که چند ثانیه خیره شدم بهش فکر کردم،فکر کرده،قشنگ فهمیده بود کارم از قصد بود،تازه حمومشم خیلی طولانی شد مدتها و چندین چند بار به یاد اون صحنه ما زدیم،چه زدنی،خیلی اوقات از بهترین فانتزی های پورنی هم بهتر ارضام میکرد، بعد از اونم روم نمیشه دیگه به عمم سلام کنم،واقعاهم اون لحظه ها و همین الانم پشیمونم،واقعا الاغم نسبت به محارمش جرئت پیدا نمیکنه فکری بکنه،چه برسه به اینکه حرکتی بزنه......
نوشته: کامران
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#812
Posted: 21 Aug 2015 14:03
آرین و آبجی
با سلام خدمت همه.نخواستم دوروغ بنویسیم این داستان واقعاً واقعاً برا ما رخ داد باور کنید.فقط فوش بهم ندید.ما 4 برادر و 2 تا خواهریم.خلاصه اینو بگم موقعیت خونه ما طوری بود که خواهرم که دوسال از خودم بزرگتر بود خیلی وقتا با من تنها بود یه روز که من 20 سالم بود و اون 22 سال ظهر تو خواب بودم که اومد بخدا کنارم خوابید بعد بیدارم کرد دستمو گرفت بخدا گذاشت رو کسش منم دلم بود ولی کاری نکردم بعد دوباره دستمو کرد تو شلوارش منم با کسش بازی کردم بعد رو شلواری کیرمو چرخوندم رو شلوارش تا ابم اومد وقتی ابم اومد از خودم متنفر شدم خواستم خودمو بکشم ولی بعد چند ساعت تو فکر بودم که کم کم خوشم اومد بعد دوباره یه شب همه رفتن مهمونی خواهرم دستمو گرفت آورد تو اتاق گفت شلوارتو درار با خنده من گفتم چرا یهو خودش دراز کشید شورت وشلوارشو در آورد حتی روش نشد بگه بکن گفت بیا روم منم درجا دراز کشیدم به روش حالت دمر کیرمو کردم تو کونش می گفت اف اف حال می کرد سینه هاشو خیلی فشار دادم موقع کردن بعد ابم اومد درجا پا شدم رفتم دشتشویی دوباره حالت تنفر برام پیش اومد بعد که از دستشویی اومدم بیرون دیدم خانم هنوز دراز کشیده است گفت بیا روم من دیگه ارضا بودم نتونستم بکنم فقط الکی رفتم روش دیگه اون خودشو جر میداد رو زمین تا ابش اومد چند بار بهمین صورت با هم سکس کردیم دیگه ازدواج کرد و اونم رفت شیراز.مامانم هم صددرصد میدونم دوست پسر داره و بهش میده چون خودم با دوست پسرش اس مس بازی کردم اون فک میکرد داره با مامانم اس مس بازی میکنه مامانم تو خواب.چکار کنم نمتونم به بابام بگم که.بی غیرت نیستم خواهرم که مال خودم بوده.مادرم هم دوس داره بده چکارکنم ..یادمه دو تا از دوستای بابام باهاش دوست بودن بخدا قسم میبردن میکردنش.بهر صورت خیلی سخت نیست یه گوشت میره تو گوشت دیگه
نوشته: آرین
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....