مهسا و مونا – قسمت یازدهم (پایانی) اون موقع بیشتر قدرت رو میدونه ، و بیشتر به حرفت گوش میکنه ، خوب عزیزم ……مهسا کمی آروم شد و بعدش هم تو این چند شبی که بودیم خیلی بهش خوش گذشت و کاملاً تونسته بود که با سکس ، مونطوری که من میخواستم ، آشنا بشه . مونا هم همینطور چون یک شب که داشتیم یک سکس سه نفره می کردیم دیگه یاد گرفته بود که کیرم رو ماساژ بده و داشتند ساک زدن رو هم یاد می گرفتند.موضوع به اینصورت بود که شب قبل از برگشتمون بود و از سونا برگشته بودیم تو رختخواب و طبق معمول من وسط خوابیده بودم و دخترها هم دو طرف من بودند و با دست داشتیم بدن همدیگه رو می مالیدیم ، مهسا که ساک زدن رو خوب یاد گرفته بود ، رفته بود پایین و داشت برام ساک می زد و مونا هم صورتم رو می بوسید و داشت بوسه زدن و لب گرفتن رو یاد می گرفت ، همونطور که داشت از من لب می گرفت ، من شروع به بوسه های کوچولو ازلبش به سمت گردنش رفتم و بعد هم برآمدگی های تازه سینه هاش رو بوسیدم و می لیسیدم هنوز سینه های مونا بزرگ نبودند و نوک بزرگ برای مکیدن نداشتند ولی همون برجستگی که بوجود اومده بود به نظر می رسید که داره مونا رو به بلوغ جنسی نزدیک میکنه ، من هم می خواستم کاری کنم که هرچه زودتر مونا به بلوغ جنسی برسه و از این حالتها بتونه لذت کاملتری ببره ، همینطور مشغول لیسیدن سینه هاش بودم و با این کارم مونا خیلی احساس لذت می کرد این رو از حرکاتش میشد فهمید ، مهسا هم که داشت برام ساک میزد . مهسا رو صدا زدم و گفتم : مهسا جون کاری که میکنی رو به مونا هم یاد بده . مهسا هم که سرش رو از روی کیرم بلند کرده بود گفت : چشم باباجون !!!!!مونا هم رفت پایین و سرش رو به سر مهسا نزدیک کرد و گفت : چیکار باید بکنم ؟؟ مهسا گفت : خیلی راحته ، همونطور که بستنی مک میزنی یا میلیسی ، بیا کیر بابا رو هم همونطورر بخور .مونا که هنوز دهن کوچکی داشت لبهای قشنگش رو روی کلاهک کیرم گذاشت و سعی میکرد تا اونجایی که میتونه کیر بزرگ و کلفتم رو تو دهنش جابده و مک بزنه . هنوز خیلی ناوارد بود و نمیدونست کاملاً چه کاری بکنه ، ولی خیلی خوب این کارو داشت یاد می گرفت . مهسا گفت : مونا جون اینرو ساک زدن میگن .مونا گفت : خودم میدونم ، قبلاً شنیده بودم و به کارش ادامه داد.به آرومی سر مونا رو از روی کیرم بلند کردم و گفتم : بخواب . بعد هم خودم بلند شدم و کنار صورتش نشستم و کیرم رو به سمت دهنش نزدیک کردم و گفتم : حالا بخور ، بعد هم رو به مهسا گفتم : تو هم کوسش رو بخور . امروز میخواهم به مونا لذت بدیم . پس باید سعی کنیم مونا بهش حسابی خوش بگذره . مهسا که خوب منظورم رو میدونست ( میخواهم مونا رو برای سکس آماده کنم) رفت لای پای مونا و شروع به خوردن و لیسیدن کوس زیبا و کوچولو مونا کرد . مونا که صورتش به طرف من بود و داشت کیرم رو میخورد حسابی خسته شده بود بنابراین گفتم : مونا جون تو فقط دهنت رو دور کیرم نگهدار ، بقیه اش با من . از اون لحظه به بعد این من بودم که با عقب و جلو کردن کمرم کیرم رو تو دهن مونا عقب جلو میکردم تا حال بکنم . همینطور که کیرم رو تو دهن مونا میکردم ، با یکی از دستهام هم سینه هاش رو ماساژ میدادم ، مهسا هم اونقدر کوس مونا رو لیسیده بود که دهنش کف کرده بود ولی هنوز هم مونا نمیتونست به اورگاسم برسه ، ولی میدونستم که داره بینهایت لذت میبره و این خودش مبنائی هستش که بتونه زودتر بالغ بشه و اورگاسم رو تجربه کنه .دیگه داشت آبم میومد و میخواستم مونا هم مثل مهسا که شب گذشته مزه آب منرو چشیده بود اون هم آب کیرم رو بچشه و برای همین وقتی آب کیرم با فشار تو دهنش پاشید کیرم رو کشیدم بیرون و بقیه اش رو روسینه مونا ریختم . مونا اول خوشش نیومد ولی وقتی مهسا با دیدن این صحنه دست از کوس مونا کشید و اومد و آب کیری که رو سینه های مونا بود رو لیسید ، مونا هم از اون حالت خارج شد و آبی رو که تو دهنش بود رو کمی بیرون داد و کمی رو هم خورد و خلاصه هم ساک زدن و هم آب کیر خوردن رو یاد گرفت و دیگه از اینها ناراحت نمیشد .چند روز بعد از برگشتن به تهرون و موقعی که همینکارها رو تو خونه انجام میدادیم چون بچه ها عادت کرده بودند که شبها تو یک اتاق بخوابیم ، مونا تونست به اولین اورگاسم خودش برسه و از این به بعد لذت بیشتری از سکس خودش ببره .پایان.