انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 23 از 125:  « پیشین  1  ...  22  23  24  ...  124  125  پسین »

داستان های پیوسته و قسمت دار سکسی


مرد

 
منم می تونم ۲

یه دستش دور گردن من بود و در حال بوسیدنم و دست دیگه اش رو هم از زیر دامنم در مسیر کوس و لاپام به حرکت انداخته بود . -نهههههه نهههههه زوبین .. از اینجا به بعدشو نه . نههههه .. من ... -حتی صدای نفسهاش هم منو به هوس آورده بود و داشتم یه جوری خودمو شیرین تر می کردم . چقدر سریع دستشو رسوند به شورت نازک و فانتزی من -اگه میگی نه پس این دیگه چیه . خودم از خیسی بیش از حد کوسم خجالت می کشیدم . نمی دونستم چی جوابشو بدم . -زوبین من تا حالا .. -می دونم تا حالا جز با شوهرت با هیشکی دیگه نبودی و امروز از این که می خوای با اونی که دوستش داری باشی خجالت می کشی و سختته که خودتو در اختیار من بذاری . بالاخره باید از یه جایی شروع کنی و اگه این کارو نکنی من برای همیشه از پیشت میرم -منو تهدید می کنی ؟/؟ منو واسه همین چیزا می خوای ؟/؟ تو احساسات منو به بازی می گیری ؟/؟ -تو داری احساسات خودتو به بازی می گیری . دیگه نذاشت حرفی بزنم . این همون چیزی بود که من می خواستم . لبهای کلفتمو شکارش کرد . چقدر هوس داشتم و این هوسها از کوس به لبهام در حال گردش بودند . -میگی از این همه خوشگلی و هوس استفاده نکنم ؟/؟ خوشگل که بودی فانتزی و سکسی و هوس انگیز هم که شدی .. -نههههه -آرررررره -نکن .. -می کنم . واسش ناز می کردم و دوست داشتم که آروم آروم ولی داغ و پر حرارت بهم حال بده . شورتمو آروم از پام کشید بیرون . این بار دستش رفت رو کوسم .. با کف دستش و انگشتاش لبه های کوسمو باز می کرد و یه قسمت از انگشتاشو می فرستاد تو کوسم و می کشید بیرون -. دیگه ناز کردنوگذاشتم کنار .. بریم روتخت بریم رو تخت .. هنوز رو تخت نرفته اون تمام لباساشو غیر شورت همون کف اتاق انداخت و شورتش شده بود عین خیمه چادر . من از زوبین چاق تر بودم . زیپ پیرهنمو باز کرد و وقتی کون بر جسته مو دید هوش از سرش پرید و خودشو انداخت پشتم . شده بود عین وحشی ها . سوتینمو همچین بازش کرد و انداخت یه گوشه ای که انگار باهاش پدر کشتگی داره و اون نمیذاره که باهام سکس کنه . پیراهنمو که رو تخت پهن شده من روش قرار داشتم از زیرم کشید و اونم به گوشه ای پرت کرد . نفس توی سینه ام حبس شده بود . چشامو به سقف دوخته سکوت کرده خودمو به دستش سپرده بودم . هر کاری که می خواست انجام بده جز لذت و سوختن چیز دیگه ای نمی تونست باشه . من تصمیممو گرفته بودم . یه تابو شکنی . تصمیمی که هیچ راه برگشتی نداشت . شیرینی و عذاب حاصل از یک گناه رو به جان خریده بودم . دستاشو رو سینه هام حس می کردم . و دهنشو رو کوس خیسم . هنوز باورم نمی شد که تصمیم گرفته باشم با حرف زدن با یه پسر خودمو تسکین بدم چه برسه به این که باورم شه که زیرکیر اون قرار دارم و جسممو شایدم روحمو تقدیمش کردم . حتی دیگه پسر و دخترم و کار هاشون مثل سابق واسم جلوه ای نداشت . به شوهرم که اصلا فکر نمی کردم . از نو جوون شده بودم . حالت کیر داخل شورتش نشون می داد که باید خیلی کلفت و دراز باشه از اونایی که رویام بود که مال محمود هم به اون اندازه باشه ولی فقط یک رویا .. چشامو بسته بودم . می خواستم هوسمو با فریاد هوسم نشون بدم و تسکین پیدا کنم ولی هنوز یه خورده از زوبین خجالت می کشیدم . اومد بالاتر . دهنشو از رو کوسم بر داشت . قبلا منو بوسیده بود ولی بوسه هنگام سکس هم هیجان خاص خودشو داشت .. جووووون شورتشو هم در آورده بود . کیرشو زیر نافم حس می کردم . چقدر کلفت بود . کوس من که دیگه مث جوونی ها تنگ نبود و با این کیری که داشت این گشادی زیاد ضد حالی واسش نبود . چشامو بسته بودم . هنوزم اون ضربه نهایی رو که ورود کیر به کوسم بود نخورده بودم . دوباره کف دستشو گذاشته بود رو کوسم .. پس کی می خواست این طلسمو بشکنه کیرشو تو کوسم فرو کنه و به من نشون بده که هنوز جوونم و می تونم . می تونم اون کاری رو که محمود می تونه انجام بده وبهم خیانت کنه منم انجام بدم . دستاشو گذاشته بود پشتم و کمرمو نوازش می کرد و با مالشهای رو شونه هام هوسو به همه جای بدنم پخش می کرد . کیرش حالا مماس با کوسم بود . کوس خیس و لغزنده من کلفتی کیر رو روی خودش حس می کرد . اون فقط از بیرون کیرشو رو کوسم می مالید . داشت آتیشم می زد . شایدم داشت کاری می کرد که بهش التماس کنم . جوووووون بالاخره کیرش رفت به همونجایی که من منتظرش بودم . دیگه کارو تموم کرد . راهی واسه بازگشت نذاشته بود . . چقدر خوشحال بودم . همون کیری که انتظارشو داشتم . کوسم دریای هوس بود . حالا دیگه آروم شده بودم . آرام ولی خیلی ناآرام . -زوبین .. چه کیری داری ؟/؟ اونو واسه کوس من ساختن . شمشیر کیر تو , غلافش از کوس منه . -چه عجب !شازده خانوم ما حرف زد . اگه می دونستم کیر زبونتو باز می کنه زود تر اونو می کردم تو کوست -تو چه می دونی . تو از هوس یه زن چه می دونی . هم زبون کوسمو باز کردی و هم زبون دهنمو . -قربون دهنت . بیار ببوسمش . بازم لباشو گذاشت رو لبای کلفتم و دستاشو هم روی پاهام قرار داده و اونا رو به دو طرف بازشون کرده و با اشتهای زیاد منو می کرد . برق هوس چشاشو قشنگ تر کرده بود . خوشم میومد از این که داره با هوس کارشو انجام میده . -بکن کوسسسسمو مال خودت مال کییییرررررت .. تازه حس دوستامو که اونا هم دوست پسر داشته لذت این کارو برده بودند حس می کردم . طعم شیرین و لذت بخش اون هیچوقت پشیمونی نمیاره .. -جوووووون زوبین عزیزم تند تر .. تند تر کاش زودتر تو رو می آوردم وردل خودم . خیلی خوب و با حال هوسمو صدای جیغ و فریادمو بالا برده بود . لب پایینمو که کلفت تر از لب بالا نشون می داد و همه می گفتند که نشون دهنده هوس زن و یه زن هوسبازه هر چند منطقی نیست رو میون دو تا لباش گرفت و طوری اونو می مکید که دیگه بیحس و ناتوان فقط منتظر حرکت بعدیش شدم . -زوبین همیشه همین باش . حشری و داغ و هوسباز .. می خوام هوسباز باشی .. --فقط مال خودمی میترا .. یه کوس باز یه هیکل ناز .. فقط مال من .. دوستت دارم .. مال خودمی .. -چقدر از حرفای پر احساس و عاشقونه زوبین که زندگی منو دنیای منو عوض کرده بود خوشم میومد . منو از دنیایی که درش بودم جدا کرده بود . حس می کردم که مجرد شدم . یک دنیای مجردی و زنی که هنوز شوهر نکرده و معشوقه داره ولی کوسش بازه .. هر چند که شوهرهم داشتم . بازم خوب بود که بچه هام سرشون به جایی گرم بود . منو به شکم خوابوند و افتاد رو کونم -هر کاری دوست داری باهام انجام بده .. اگه می خوای بکن تو کونم .. هرکاری می خوای بکن .-میترا عزیزم عشق من تا یه حالی به کوست ندادم که کیرمو توی کونت نمی کنم . کونم طاقت کیرشو داشت . چون محمود عاشق کون کردن بود . هر چند تازگیها نه عرضه کون کردن داشت نه کوس کردن . منو رو هوا نگه داشت و پاها مو صاف از کناره های پهلوش رد کرد و کیرشو محکم به ته کوسم می زد و می کشید بیرون .. -جااااان زوبین چه حالی میده -فکر کردی من با تن تو با کوس و کون تو حال نمی کنم ؟/؟ چقدر راحت دست عوض می کرد و در هر مر حله هم خیلی کیف می کردم . وقتی یه پامو گذاشت رو شونه اش و یه پام رو تخت قرار داشت و کوسمو حسابی باز کرده بود کیرشو طوری تو کوسم فرو می کرد که حس ناله کردن نداشتم . فقط با همون چشای بسته داشتم آه می کشیدم . -زوبین عزیزم همین حالتو داشته باش . نذار بیشتر بسوزم . می خوام همین جا ار گاسمم کنی . دستشو گذاشت رو کوسم و دو تا انگشتشو از بغل کیرش فرستاد توی کوس .. -اووووففففف اوووووففففف چه حالی داره .. چه کیفی .. ولم نکن .. خوشم میاد .................ادامه دارد ...........نویسنده ........ ایرانی
شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  ویرایش شده توسط: aredadash   
مرد

 
منم می تونم ۳ ( قسمت پایانی )

..نه .. نه .. کوسسسسسم کوسسسسم اون داخل جهنمه .. -می بینم میترا جون یه جهنم همراه با سیلاب و آتیشی که خاموش نمیشه -این آتیشو تو باید خاموشش کنی .. دوست پسر من عشق من ..عزیز من همه چیز من .. هر چی از زبونم در میومد بهش گفتم . عشق و هوس و محبت خودمو به هر شکلی که بود می خواستم بهش نشون بدم . -جاااااااان فدای کییییرررررت زوبین .. اومد .. اومد .. داغ شدم و جوش آوردم .. آخخخخخخخ .. پرواز پرواز -روباند من فرود بیا میترا .-دارم میام دارم میام . سرمو بالا آوردم و دستمو گذاشتم جایی که وقتی کیرشو تو کوسم حرکت می داد دستم در تماس با کیر قرار داشته باشه . اون دیگه فهمیده بود که من می خوام که آبشو تو کوسم خالی کنه . -اووووخخخخخخخخ میترا چه خوب کیرمو می مالی .. اون بدون این که ضربات کیرشو محکم تر کنه با همون نرمش و مالش دستام آبشو ریخت توی کوسم -میترا نمی دونی چه حالی داره وقتی آدم تو کوس اونی که دوستش داره خالی می کنه -تو هم نمی دونی وقتی یه زن پس از ماهها و سالها ارضا میشه اونم با یه کیری که از نو جوونش کنه چه مزه ای داره . کیرشو تا از کوسم کشید بیرون اونو گذاشتم تو دهنم تا واسش ساک بزنم . لبای کلفت و هوسی من نیاز داشت که کیرشو ساک بزنه . حس می کردم که لبای منم از هوس داغ شده و با کیر اونه که آتیش هوسش می خوابه . یه چند دقیقه ای واسش ساک استاندارد زدم و بعد ازش خواستم که دهنمو مثل یه کوس بکنه و اونم همین کارو انجام داد . در یه حالت کیرشو آورد بیرون و از همون بیرون اونو رو لبام می کشید . اون کیرو می خواست فرو کنه توی کونم . با کرم سوراخ کونمو چرب کرد و منم نفسمو تو سینه ام حبس کردم و اون خیلی آروم کیرشو فرستاد تو سوراخ آرزوش .. به سوراخ کونم می گفت سوراخ آرزو . . همون نصفه ای روکه کرده بود توی کونم خیلی راحت می کشید بیرون و می کردش تو . غرق در نوازش و دست مالیهای اون شده بودم . زیاد نتونست کونمو بکنه چون اونقدر داغ کرده بود که کونم از تماس کیر کلفت و داغش در حال سوختن بود . -زوبین چقدر آب داری . بعد از کوس دیگه حالا نوبت کونمه که بسوزونیش . -هووووووففففف .. کونمت مث کوست حال میده .. حال میده .. -بیفت روم . کیرتو بیرون نکش بذار تو کونم بمونه . از بس کلفت و درازه هر چی هم شل شه بازم تو کونم می مونه . .. منو بغلم زد و تو بغل هم خوابیدیم . لحظه به لحظه در تماس با شوهرم بودم تا این چند روزی رو که محمود در سفر بود زوبین در کنار من و در آغوش من باشه و روی کوس من . دوست پسرم این چند روزه رو مرخصی گرفت که شب و روز در کنارم باشه . این که یادم بره شوهر دارم مسئله ای نیست ولی همش از این می ترسم که فکر کنم زوبین شوهرمه ... پایان .. نویسنده .. ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
نه اولین ، نه آخرین ۱

من اسمم غزله و به اتفاق دوستم عسل که هردومون دانشجو هستیم یه سوئیت در طبقه اول یه ساختمون دو طبقه اجاره کرده با هم زندگی می کنیم . هردومون یه سالی مونده تا لیسانس شیم . ما دو تا هر کدوم یه دوست پسر داریم که اونا هم همکلاس ما هستند . واسه این که با اونا راحت باشیم و تو خونه حرفامونو بزنیم ترجیح دادیم که از خوابگاه استفاده نکنیم . هرچند اجاره خونه زیاد بود ولی خونواده به خاطر این که بچه هاشون در آرامش درس بخونن با این شرایط کنار اومده بودند . من و عسل هردومون 21 سال داشتیم و کامران و کیوان دوسال ازمون بزرگتر بودن . . کامران دوست من بود و کیوان که خیلی خوش قیافه تر و شیطون تر نشون می داد دوست عسل . عسل از من لاغر تر و سفید تر بود ولی منم جذاب بودم و اندام گوشتی و تپل و پسر پسندی داشتم . . سوئیت ما دو تا اتاق داشت و هر وقت عسل دوست پسرشو می آورد خونه من می رفتم تواتاق خودم . دوتایی شون اصلا ملاحظه منو نمی کردند . منم با این که خیلی دلم می خواست با کامران خلوت کنم ولی استرس داشتم و راستش یه خورده می ترسیدم که شیطون گولم بزنه و در اثر حشر زیاد کار از کار بگذره . هرچند کنجکاوی و فضولی ولم نمی کرد و گاهی می رفتم پشت در اتاقشون گوش وای می ایستادم . خیلی آروم حرف می زدند و مراقب سر و صدای خودشون بودند . چیزی که نمی تونستم ببینم فقط صداشونو می شنیدم . فقط گاهی از همون چند کلمه رد و بدل شده متوجه می شدم که کیوان داره سینه عسلو میک می زنه یا دستشو گذاشته رو کوسش و ازناله های درد ناک و پاره شدم جر خوردم می فهمیدم که کیوان کیرشو کرده تو کون عسل . خیلی حال می کردم و همیشه هم کوسم خیس خیس می شد و شورتم لک می شد . وقتی که می رفتم رختخواب به زور می خوابیدم . بیشتر وقتا هم خواب می دیدم که یکی اومده سر وقتم و داره منو می کنه و من با این که دارم کیف می کنم ولی همش جیغ می کشم که من دخترم و نذاره تو کوسم و همیشه هم هر وقت از این خوابا می دیدم به همین جا ختم می شد . من و کامران فقط حرف می زدیم . چراغ سبزی هم نشون نمی داد و کاری نمی کرد که منم یه قدم طرفش بر دارم . راستش من و عسل هم تحت تاثیر مطالعه داستانهای سکسی و رفتار های بعضی از دوستان گاهی تو رختخواب هم با هم یه لز نصف و نیمه ای انجام می دادیم که من امیدوار بودم در اینمورد پیشرفت کیم که وجود کیوان خان دیگه اجازه پیشروی به اون نداد . ازش می پرسیدم چرا دیگه تمایل به این کار نداره می گفت نمی خوام به کیوان جونم خیانت کنم -عسل من دخترم .. یه پسر دیگه که نیستم -باشه من نمی خوام جز اون از کس دیگه ای لذت ببرم . می خوام منم مثل اون وفا دار باشم . با خودم گفتم خدمتت می رسم عسل تو این جوری منو دور می زنی ؟/؟ تازه با اون چیزایی که از سکسش تعریف می کرد بیشتر منو وسوسه می کرد . هرچند از کون دادن و درد اون می گفت . سینه هاش هم با این که از رشد دوران نوجوونی گذشته بود ولی بازم درشت تر شده بود. این بار که کیوان اومد من طوری خودمو ردیف کردم که عسل ازم پرسید مگه کامران می خواد بیاد ؟/؟ -مگه من خودم آدم نیستم -آخه کیوان این جاست -من به اون چیکار دارم . روسری که طبق معمول سرم نذاشته بودم . این بار موهامو افشون کردم که به چهره ام جذابیت خاصی می داد . با یه استرچ لی تنگ و چسبون و یه تاپی که بر جستگی های سینه یک دست منو نشون کیوان می داد و چشایی که داخلشو کشیده بودم وابروهایی کمونی ومژگانی بلند که نگاهمو شیطونی نشون بده هنگام سلام علیک با کیوان چند ثانیه ای دستشو تو دستام نگه داشته و تو چشاش طوری نگاه کردم که یه چراغ سبزی براش باشه . اونم به خوبی مطلبو گرفته بود . می دونستم که اهل وفا و این حرفا نیست . وفقط واسه حال کردن با عسله و منم برام چه فرقی می کرد می خواستم با یکی باشم که بهم حال بده . یه چشمکی هم بهش زدم که حسابی عین یه تیر در اعماق قلب و روح و چشمش نشست . می دونستم که این پسرا مخصوصا آدمای هیزی مثل کیوان یه دخترو چند بار که بکنن حتی اگه خوشگل ترین دخترا باشن بازم ازش زده میشن و دلشون می خواد با دخترای دیگه ای حال کنن . خصلت پسرا همینه دیگه . اون شب بیشتر از شبای قبل حشری بودم . بازم رفتم پشت در اتاق سکس اونا .. زیاد چیزی دستگیرم نشد . فقط بی حالی کیوانو متوجه شدم و این که عسل همش بهش میگه چرا امشب این جوری شدی . و اونم میگفت من امشب خسته ام خوابم میاد و باشه دم صبح که خستگیم در رفت دوباره این کارو انجام میدیم . سریع رفتم اتاقم . لباسامو در آورده و با یه شورت و پیراهن زیر خبلی ناب و به رنگ نارنجی که عسل می گفت که خیلی کیوانو حشری می کنه افتادم رو تختم . می دونستم که عسل خوشخوابه و بعد از سکس هم که سرشو بذاره رو بالش دیگه یه ضرب تا صبح رفته ولی کیوان بهش خوب حال نداده بود .. اینو هم می دونستم که چند دقیقه بعد از تموم شدن کارشون پسره میره دستشویی . من زودتر رفتم دستشویی و درو نبستم می خواستم منو ببینه و چراغ سبز دوم رو هم رویت کنه یعنی ضربه کاری تری بهش وارد کنم . یه صدایی شنیدم . از لای در همه چی رو به خوبی می دیدم . در اتاقمو نیمه باز گذاشته بودم اونم از حاشیه نگاهشو به اتاق من انداخته بود می خواست منو دید بزنه . چش چرون .. حالا که تو دلت می خواد منم می دونم چیکارت کنم . اون قدر تشنه ات می کنم که به دست و پام بیفتی . ولی نمیذارم از دستم در بری . ناامید که شد و اومد طرف دستشویی سریع اومدم بیرون -ببخشید نمی دونستم شما اینجایین و بیدارین -من عذر می خوام ازتون که وضعم این جوریه آخه عادت دارم خیلی راحت می خوابم . هردومون خیلی آروم صحبت می کردیم و اینو بهونه کرده بودیم که نمی خواهیم مزاحم خواب عسل شیم . -غزل خانوم اگه مزاحمتون نمیشم یه نیم ساعت دیگه که مطمئن شدم عسل خوابه یه مشورتی می خواستم باهاتون بکنم درمورد ش و این که می خواستم یه هدیه هم واسش بگیرم نظر شما رو در مورد سلیقه ا ش بدونم . الان بیداره نمی خوام بفهمه من اینجام -باشه آقا کیوان من منتظرت می مونم . .ناشی گری من به نفعم تموم شد . حواسم نبود که لباسمو بپوشم و خودمو مرتب تر کنم . چون دفعه قبل که منو دید مثلا تصادفی بود حالا که با اطلاع قبلی بود می بایستی با حجاب تر می شدم ولی خوشبختانه یادم رفته بود . وقتی اومد پیشم اتفاقا اونم همین وضعو داشت خیلی ریلکس با لباس زیر و شورتش اومد . یه لحظه که به شورتش نگاه کردم لعنتی رو دیدم که تیز شده . پنج شش سال از آخرین باری که کون داده بودم می گذشت . راستش تا حالا چند بار کون داده بودم ولی هر بار نصفه و نیمه همون دم در سوراخ کیرو نگاه می داشتم تا آب طرف خالی شه . می ترسیدم . حالا هم دچار همون استرس بودم که اگه کار به جای باریک بکشه چه کاری از دستم بر میاد . اون همین جور بهم زل زده بود و انگار یادش رفت چی می خواست چاخان کنه . -ببخشید مزاحم خوابتون شدم . کیرش داخل شورت ورم کرده بود . و اونم به خوبی متوجه شده بود که توجه منو به خودش جلب کرده . -ببینم می خواستین در مورد عسل یه چیزایی ازم بپرسین ؟/؟ در نگاه بعدی به شورتش حس کردم که بازم تیز تر و بر آمده تر از قبل شده . با کمال پر رویی اومده بود رو تختم و کنارم نشسته بود . وپرو رو تر این که از جاش بلند شد و در اتاقو از داخل قفل کرد و قتی علتو ازش پرسیدم گفت نمی خواد عسل حرفامونو بشنوه . خنده ام گرفته بود . اصلا قرار نبود که اون بفهمه که ما با هم داریم حرف می زنیم . ....... ادامه دارد ..............نویسنده ........ ایرانی
شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
نه اولین ، نه آخرین ۲

خودشم می دونست که داره چرت میگه . منم داشتم باهاش همکاری می کردم . . می ترسیدم . اگه بخواد کیرشو فرو کنه تو کوسم من چیکار کنم . .یه نگاه دیگه ای بهم انداخت و گفت می بینم که آماده ای . قلبم به شدت می زد . دیگه فهمیده بودم می خواد چیکار کنه . اگه می خواست منو بکنه دیگه نمی تونستم از زیر کون دادن در برم وبرای اولین بار به طور رسمی باید افتتاح می شدم و موشک کیر باید از مرز کونم رد می شد . به یه بهانه ای از جام پاشده پشت به اون قرار گرفتم . . دیگه نتونست طاقت بیاره . بایه دست کمرمو گرفت و خودشو بهم چسبوند . دستش وقتی رفت رو سینه هایی که چند سالی می شد دست پسر بهش نخورده بی حس شده و خودمو انداختم رو تخت -نههههههه کیوان .. کیوان نکن .. تو مال من نیستی .. تو مال عسلی .. -نه غزل من حالا تو رو می خوام من مال خودم هستم .. تو یه چیز دیگه ای هستی .. -نمی خوام به عسل خیانت کنم . اون دوستمه .. -من می خوام . حالا که تو بغل منی .. مال منی . من تو رو دوست دارم .. عاشق توام . من تو رو می خوام -به همین زودی از عسل سیرشدی ؟/؟ -غزل !عسل من تویی . تودلم گفتم همین حرفا رو دیروز به دوست منم می زدی شما پدر سوخته ها جون به جونتون کنن بازم پدر سوخته این . حیف که خودمم می خوام باهات حال کنم وگرنه واسه تو و حرفات تره هم خرد نمی کردم . کوفتت بشه عسل این که نمیشه همش تو بخوری و حال کنی و سر من بی کلاه بمونه . افتاده بود پشت من و دستاشو از زیر لبای زیر من رسونده بود به کمرم و بعد هم سینه هامو تو چنگشون گرفت .. دست چپشو هم برد طرف شورتم و از رو شورت با کوسم ور رفت . طوری که من از شدت هوس کوسمو به دستاش و روتشک تخت فشار می دادم . -نههههه کیوان می ترسم نکن . من نمی خوام . ولم کن .. انگشتش رو شورت خیس من سر می خورد و من هنوز واسش ناز می کردم . دستشو از کناره های شورت به کوسم رسوند و با چنگ زدن های پی در پی به اون لحظه به لحظه حشری ترم می کرد . رو من خم شد و با بوسه هایی روی گونه ها و لبام دیگه حتی به من اجازه ناز کردن هم نداد و رفتم تو یه حسی که هیچوقت نداشتم . همون چیزی که ازش می ترسیدم . کوسم کیر می خواست . ولی اون خیلی مراقب بود . . خودمو بر گردوندم و پاهامو به دو طرف باز کردم . کوسمو به آتیش کشیده بود . با دست زدن به سینه هام سستم کرده بود . بی اختیار دستمو طرف شورتش دراز کرده اونو کشیدم پایین .. عسل به تو هم میگن رفیق ؟/؟ تو که نمی خواستی با این پسره عروسی کنی . چطور تونستی هوامو نداشته باشی و کیرشو باهام قسمت نکنی . کیر کیوانو گذاشتم تو دهنم چقدر حال می داد . لپام گل انداخته بود و کیوان دستشو می ذاشت رو لپ گلوله شده از کیر و در واقع با مالش صورت من کیر خودشو می مالوند . در حال ساک زدن اونم دستشو از لای شورتم رسونده بود به کوسم .. یهو خودشو ول کرد و شورتمو کشید پایین و دهنشو گذاشت رو کوسم . مغر سرم از هوس زیاد تیر می کشید وقتی که دهنشو گذاشت رو مغز کوسم و با لذت اونو گذاشت تو دهنش و میک زدنو شروع کرد ناله هام شروع شد -اوف .. اوف .. اوف .. اوووووفففففف ... نهههههه کیوان .. می ترسم .. ولم کن .. یه وقت دیدی ازت کیر خواستم . بهش می گفتم ولم کن ولی سرشو محکم به کوسم فشار می دادم تا لذت بیشتری بهم بده . لبامو به شدت گاز می گرفتم تا صدام در نیاد . یه چیزی مثل موج توی قلبم در حال حرکت بود و از درون در حال انفجار بودم . هرچی می خواد بشه بشه . اگه عسل بیدار شه بازم به کارم ادامه میدم . اولین بار بود که یکی داشت کوسمو می خورد . حتی من و غزل در همجنس بازی تا اینجا پیشرفت نکرده بودیم .اصلا فکرشو نمی کردم تا این حد بهم مزه بده . پسره دیوونه -کیوان کوسسسسسم کوسسسسسم .. آروم تر .. آروم تر ولی هر چی بهش می گفتم آروم تر اون تند تر به کارش ادامه می داد یه کف دستشو گذاشته بود رو سینه هام و یکی دیگه رو از زیر به کونم رسونده بود و دو تا برش کونمو با همون یه کف دست چنگشون گرفته و با یه انگشتش هم با سوراخ کونم بازی می کرد .. -اووووخخخخخ کیوان تو بهتر از خود من می دونی که چه جوری می تونم حال کنم . -واسه این که تو خودت خیلی با حالی .. یه کوس ناز و تر و تمیز داری . یه اندام تپل و آبدار -از مال غزل هم بهتره ؟/؟ -از همه بهتره .. تا حالا سرم کلاه می رفته که نتونستم با تو باشم .. آبدار خوشمزه .. هوس انگیز -بازم بگو .. بازم بگو . بازم بخور .. دارم از حال میرم .. خوشم میاد -غزل منم خوشم میاد خیلی حال می کنم . چه کوس تپلی داری . مثل روی یه توپ بیسبال کوچولو می مونه -چه تشبیه عجیبی می کنی کیوان . یه چیز دیگه بگو -مث یه انبه کوچولو که از وسط قاچش زده باشن -نهههههه کیوااااان . انبه هرچی کوچولو باشه مث کوس ناز من نمیشه -یه توت فرنگی درشت که از طول نصفش کرده باشن خوبه ؟/؟ .. یه خورده فکر کرده و گفتم -آرررررههههه این یه چیزی شد . تو که همه توتو خوردی خوردیش .. حس می کردم که کوسم داره تو دهنش آب میشه و یه آبی می ریزه تو دهنش . این بهترین لحظه سکسی زندگی من یا شایدم به طور کل زندگی من بود یه حس لذت و آرامشی که تا به اون لحظه نداشته بودم و اگه دنیا می خواست در اون لحظات شور و هیجان منو از جام بلند کنه تکون نمی خوردم . .-غزل غزل جون عزیزم می بینم که سر حال سر حال شدی . دلم می خواد بذارم تو کونت .. -اوووووههههه نهههههه از این حرفا نزن . من می ترسم .. -نه .. این حرفو نزن . عسل مثل تو نیست اون خیلی راحت کون میده .. -لجم گرفته بود و حسادتم گل کرده بود -اون عادت کرده به کون دادن . تو که اولی نیستی قبلا هم از این کارا می کرده ولی من تا به حال به هیشکی کون ندادم و کامران هم اولین دوست پسرمه . خوب واسه دوستم داشتم مایه میومدم . -برامن فرقی نمی کنه .. در هر حال خیلی خوش گذشت و اگه اجازه میدی من برم اون اتاق پیش عسلی . تا عسل خودمو بفرستم تو کندوی عسل عسل جونم یا توی کندوی عسل هردو تاش یکیه . دلم می خواست سر از بدنش جدا کنم . نمی دونم چرا دوباره داشتم حشری می شدم . -چی میگی برم ؟/؟ .. تا به حال هیشکی این جوری انگشت رو نقطه حساس نذاشته بود و منو خرم نکرده بود . کف دستشو گذاشت رو کوسم و خیسی کوسمو داد بالا طرف سوراخ کونم .. -فقط یواشتر .. من دردم میاد می ترسم . من می ترسم کیوان -دختر تپلی مثل تو و ترس ؟! شجاع باش تو فردا پس فردا باید همگام با اجتماع زندگی کنی . این که نشد حرف . دیگه نبینم از ترس حرف بزنی -آخه انگشت کوچولوتو نمی تونم توی کونم تحمل کنم چه برسه به کیر کلفتتو -همه اولش این حرفو می زنن . یه خورده از کیرشو به لبه های کوسم مالوند و خیسی اونو زیاد تر کرد و دور و بر کونمم مالید ومالید و کیرشو بهش چسبوند . -کیوان مردم .. از درد مردم . نکن .. من نمی خوام -عزیزم من که هنوز حرکتی نکردم . این ترس بیشتر جنبه روانی داره شجاع باش دختر . اون دخترایی که خیلی راحت کون میدن شجاع ترین دخترای روی زمینند و راحت می تونن برای رسیدن به خواسته هاشون تلاش کنن.. دستشو گذاشت جلو دهن من وکیرشو به سوراخ کونم فشار داد .. داشتم از درد می مردم . اون با تمام سنگینی خودش منو رو به جلو هل می داد . راه فرار و تکون خوردن نداشتم و جیغ هم نمی تونستم بکشم کیرشو با هزار دردسر فرستاد تو کونم . یه خورده جا باز کرده بود از درد داشتم دیوونه می شدم .وقتی که موقتا از تقلا دست کشیدم اونم دستشو از رو دهنم کشید و دلم می خواست هر چی می تونم بهش بد و بیراه بگم ولی ساکت شده بودم . . ....... ادامه دارد ..............نویسنده ........ ایرانی
شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
نه اولین ، نه آخرین ۳ (قسمت پایانی )

کیرشو دیگه خیلی آروم توی کونم حرکت می داد . درد نمی ذاشت اون لذتی رو که یه دختر از حرکت کیر یه پسر تو تنش حس می کنه ببرم و فقط می خواستم به این کیوان حالی داده باشم که اون چشم و دلش سیر باشه و این قدر عسل عسل نگه . نمی دونم چی شد که کیر کیوان از تو کونم اومد بیرون .. تا مغز استخونم تیر می کشید . درد وحشتناکی رو توی سوراخ کونم حس می کردم . -کیوان قربونت .. کیرتو دوباره بکن توش . حس می کنم وقتی کیرت تو کونم بود دردم کمتر بود و داغم می کرد . اون همچین کرده بود منو که باید کیرشو اون داخل نگه می داشت تا درد کمتری رو احساس کنم دیگه از این که کیرشو توی کونم حس کنم لذت می بردم . با همه دردی که داشتم کیف می کردم . به خصوص این که خودشو رو من خم کرده و از پهلو نوک سینه هامو میک می زد و با موهای سرم بازی می کرد . اصلا دلم نمیومد که ولم کنه . ولی حس کردم یه چیز گرمی توی کونم در جریانه . پس بی خود نبود کیرش وول می خورد . -غزل دست خودم نبود . کون تپل تو داغم کرد . داغ داغ ولی تا هر وقت که تو بگی کوس تپلتو می خورم . می خورم . -کیوان من سیر نشدم . بازم کیرتو می خوام . بازم میخوام که منو بکنی . بهم حال بدی . هنوز اشتها دارم . می خوام که امونم ندی . کیوان رفت دستشویی و تا بر گرده من انگشتمو کردم توی کونم و با این که دردم میومد ولی دلم می خواست اون آبی رو که تو کونم خالی کرده همون داخل حل شه . بازم از این آبا می خواستم . کیف می کردم دوست پسر عسلو قاپیدمش . درسته اون ازم خوشگل تر بود ولی من خوش بدن تر بودم و پسرا بیشتر از همینا خوششون میاد که یه دختر اندام درستی داشته باشه . درست و آبدار . کوس تپل منو گذاشت تو دهنش واون قسمتهایی از بیرونشو که در اثر هوس ورم کرده بود میذاشت تو دهنش و یه دفعه درش می آورد . دیگه از این بهتر نمی شد . وقتی زبونشو میذاشت رو سوراخ کونم و باهاش بازی می کرد احساس می کردم دردکونم خیلی آروم میشه .. -کیوان کیرتو می خوام . بکن تو کونم .. طوری واسش عشوه میومدم که دیگه می دونستم کون عسل بهش حال نمیده . خلاصه وقتی چش باز کردیم دیدیم عسل بالا سرمون وایساده . دوتایی مون با هم بیدار شده بودیم . یارو کارشو بلد بود . -چی شده دخترا . من چرا این جوریم . من اصلا کجام . غزل خانوم شما چرا تو رختخواب منین . اصلا سر در نمیارم این چه وضعشه .. بامن شوخی دارین ؟/؟ .. عسل رو کرد به من و گفت تو چه توضیحی داری .. -منم نمی فهمم موضوع چیه . من خواب بودم . حس کردم کامران اومده به خوابم . از کجا می دونستم کیوان دربیداری اومده به خوابم . -آره غزل جان راست میگه . دیشب رفته بودم دستشویی ازبس خواب آلوده بودم بر گشتنی اتاقو اشتباهی اومدم ولی باور کن دست از پا خطا نکردم .. نمی دونم هرچی بود اونو با تو اشتباه گرفتم . عسل دستشو آورد بالا بزنه زیر گوش کیوان که پسر دستشو رو هوا گرفت و گفت جنده خانوم مگه من شوهرتم که این قدر حرص می خوری ؟/؟ کیر من اولین کیری نبوده که رفته تو کونت و کون تو هم اولین کونی نبوده که من کردمش برو کشکتو بساب . من همینم . کیوان طوری کامران بی خایه رو ردیفش کرد که قرار شد برای فردا شب بیاد خونه مون و چهار تایی سکس ضربدری و درهمی داشته باشیم . ولی غزل همچنان از دستم عصبی و کفری بود شاید این انتظارو نداشت که بهش نارو بزنم . وقتی تنها گیرش آوردم گفتم عزیز خودتو واسه امشب آماده کن . اونا که شوهرامون نیستن و ما هم که زنشون نیستیم . من و توهمیشه کنار همیم و باید که هوای همو داشته باشیم . می دونستم که کوس لیسی چه حالی به اونی که کوسش لیسیده میشه میده . واسه همین سریع شورت عسلو از پاش کشیدم پایین و قبل از این که حرفی بزنه همچین چوچوله هاشو گذاشتم تو دهنم و اون جاهای حساسو میکش زدم که لبخند هوس به لبهاش آورده و با فریاد و ناله بهم می گفت بخور غزل کوسسسمو بخورش .. وقتی سرمو به کوسش فشار می داد من به یاد حالتی افتاده بودم که همین کارو با کیوان انجام داده بودم . خیلی خوبه آدم بعضی چیزایی رو که یاد می گیره به موقعش به کار بگیره ... پایان .. نویسنده .. ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
خواهر خوب و خوشگلم 7

خب بچه ها شما الان چی دلتون می خواد ؟/؟ حرفتونو بزنین ؟/؟ خجالت نکشین . نترسین . -مامان این جوری که شما بر خورد می کنین ما اصلا نمی دونیم چه رفتاری باهاتون داشته باشیم .. ولی من و ترانه که با هم کاری نکردیم اما این کاری که شما دارین می کنین راستش من یکی که دارم تحریک میشم یه جورایی باهاتون ور برم . اون وقت چطور می تونین دم از تر بیت من و ترانه بزنین . -دختره دروغ گو حالا واسه من داری فیلم بازی می کنی .؟/؟ بمال کوسمو ببینم . ترانه تو هم مشغول باش . بچه ها فقط می خواستم اینو بهتون بگم که شما کم تجربه این . باید در مورد این مسائل با من مشورت کنین تا شمارو از خطرات یه کار آگاه کنم و یه شیوه هایی رو هم بهتون بگم که بهترین کیفیت رو داشته باشه و خطری هم متوجه شما نشه .. معلوم نبود ما قاطی کردیم یا مامان .. اون که تا چند لحظه پیش داشت به ما بد و بیراه می گفت . تارا یه بار دیگه بهم چشمک زد -ترانه جون خواهر گلم من از جلو مامانو می مالم تو هم از پشت .. . دوتایی کارمونو شروع کردیم . تارا و من دوتایی کوس مامانو می مالوندیم . -اوووووفففففف دخترا دخترا .. من اگه دارم این کارو می کنم کوسم دیگه از خط خارج شده هست و شما سعی کنین از این بعد هر کاری که می کنین در حضور من باشه -مامان تو که شبا پیش بابا می خوابی پس کی می تونی بیای پیش ما .. -ای دختر دختر بالاخره داری خودتو لو میدی و اعتراف می کنی . این شد یه چیزی .. بابات که خوابید میام پیش شما .. -مامان حالا یه جوری آموزش و مجوز بده که ما دونفری بتونیم . راستش مگه این چند باری که با هم بودیم دست از پا خطا کردیم که حالا بکنیم .. -باشه دخترا بیا حالا یه حالی به این مامانتون بدین که ببینم میشه به شما ارفاق کرد یا نه -مامان مگه بابا بهتون نمی رسه -تارا زبون دراز شدی ها ؟/؟ دختر که این قدر بی ادب نمیشه . به این کارای زنونه کاری نداشته باش . حساب اون کارای بابات چیز دیگه ایه و حساب این هم یه چیز دیگه . متوجه شدی دختر . یه زن هرچی با شوهرش باشه بازم یه نیازایی داره که از راههای دیگه رفع میشه . البته همه زنا این طور نیستن ولی می تونن باشن . ظاهرا شما دخترا هم به مادرتون رفتین . از تخم منین . حالا خواهش می کنم ولم نکنین . امروز باید جور باباتونو هم بکشین .. کار دنیا رو ببین این مامان به جای این که هوای ما رو داشته باشه ما باید هوای اونو می داشتیم .. -دخترا دخترا بهم حال بدین و اون وقت می بینین مامان باهاتون چیکار می کنه . تارا از جلو و من از پشت رو مامان کار می کردیم کوسمو به کون مامان چسبونده و از اون طرف هم تارا لباشو گذاشته بود رو سینه های مادر و نوکشونو میک می زد . منم یواش یواش خودمو بالاتر کشونده و لبامو ازپهلو گذاشتم رو صورت مادرم و در همون حالی که تارا سرگرم میک زدن سینه های توران جون بود منم لباشو می بوسیدم . تارا که دستشو از رو کوس مامان بر داشت منم جای اون دستمو گذاشتم رو کوس -ترانه دستتو فرو کون توش .. تا اونجایی که میشه بذارش داخل و بکش بیرون . فروش کن . بذار بره تو کوس . نترس ترانه .. دستمو کردمش تو کوس مامان توران.. چقدر خیس و چرب بود ولی اون داشت جیغ می زد . خیلی حشری شده بود . دیگه لبای مامانو به لبام نچسبوندم تا هر جور که راحت تره بتونه فریاد بکشه . -ترانه تند تر .. تارا نوک سینه هامو تو دهنت بگردون . بگردون . نههههه .. نههههههه .. سه تایی مون به هم چسبیده بودیم و مامانو اون وسط سخت به خودمون می فشردیم . هر لحظه توران جون بیحال تر از لحظه قبل می شد . بازم جای شکرش باقی بود که من و تارا شب قبلش به اندازه کافی حال کرده بودیم وگرنه معلوم نبود که با این شرایط چه جوری می تونستیم کنار بیاییم . من که خودم یواش یواش داشتم حشری می شدم ولی هنوز از حال دادنهای تارا تا حدودی سیراب بودم و می دونم که اونم همین احساس منو داشت . . کون گنده مامان داشت بهم چشمک می زد . چقدر دلم می خواست اون خودشو سبک کنه و بندازه رو من . -تارا ترانه .. سریع تر .. تند تر .. ولم نکنین دارم آتیش می گیرم . دو نفرمون تا می تونستیم مامانو انگولکش می کردیم تا بالاخره به یه جایی برسه و بگه که دیگه بسه . مچ دستم توی کوس توران جون خسته شده بود . مامان دور خودش می گشت ولی ما اونو به زور نگه داشته بودیم -خواهر ترانه جون سرعت دستتو تو کوس مامان کم نکن . نزدیکه .. نزدیکه که سر حال شه . ولش نکن . الان آبش میاد . نگاه داره بیهوش میشه . از حال رفته .. مامان مامان .. یه خورده فکرتو جمع کن . تمرکز داشته باش مامان . یه دستمو گذاشته بودم رو موهای سر توران جون و اونو که تا کونش می رسید همراه با کمرش نوازش می کردم .. من و تارا دیگه سنگ تموم گذاشته بودیم و باید وظایف فرزندی خودمونو به نحو احسن انجام می دادیم . کی فکرشو می کرد مامان با دو تا دختراش لز کنه . توران چند تا جیغ پشت سر هم کشید و لحظه به لحظه صداش آروم تر شد تا این که از حال رفت و اونو رو تخت درازش کردیم .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
aredadash: تمنای تمنا 1
ادامه یاین داستان را فراموش نموده ام آپ کنم
با عرض معذرت
.
.
تمنای تمنا 2
دیگه رفتم تو نخ پسرم . همه باید ها و نباید ها رو کنار گذاشته و تابو رو شکستم . باید یه جوری از این طرف خودمو خلاص کنم . گذشت اون دو ران نو جوانی که اشاره می کردی کیر تو بغلت بود . باید یه سری این شعیبو آزمایش می کردم ببینم تا چه حد آمادگی داره . یه شب دیدم که پسرم زیر پیرهن رکابی بدون آستین تنش کرده و زیر بغلش هم پر از موست . قد موهاش از ده سانت هم کمتر نبود . فوری گفتم شعیب جون این چیه واسه خودت درست کردی بوی عرق و تر شیدگی همه جا رو گرفته . نظافتو رعایت کن . موهای زائد بدنتو بگیر . تو که آدم بهداشتیی هستی .-آخه مامان نمی تونم خوب کوتاه کنم . به تیغ عادت ندارم . داروی نظافتم تنمو زخم می کنه .-برو حموم که بازم این مادرت باید هواتو داشته باشه .قصد داشتم از زیر بغل به کیر برسم . دوتایی رفتیم حموم اون لخت شد . وبا یه شورت بود . منم لخت شدم و با شورت و سوتین .. قبل از این که به بدنش اب بزنه اول با قیچی موهای زیر بغلشو کوتاه کردم و بعد با خود تراش جفت زیر بغلاشو برق انداختم . دیدی پسرم ؟/؟پنج دقیقه هم کار نداشت . دستمو بردم طرف شورتش و یه خورده پایین کشیدمش . خودشو کنار کشید -خجالت نکش پسرم . اگه نظافتو رعایت نکنی قارچی میشی خودت سختته .ا ین قدر خجالتی نباش . یادت رفته تا پارسال باهام میومدی حموم ؟/؟بالاخره یکی که باید بهت یاد بده . پدرت که هیچی . راه نمی تونه بره . حتما می خوای این چیزا رو از زنت یاد بگیری .؟/؟باور کن باعث مضحکه و خنده میشی . نرمش کرده و شورتشو کشیدم . پایین . موهای بلند کیرشو با قیچی کوتاه کردم . چند بار دستم به آلتش خورد . سیخ سیخ شده بود . کار اصلی من از مرحله بعد که صابون مالی بود شروع می شد . صابونو مالیدم دو رو بر بیضه هاشو جاهایی که موداشت بعد هم با دستام مالش و ماساژش دادم که خوب کف مالی شه و خیس بخوره . یه خورده هم این اجازه رو به خودم دادم که دور آلتشو کف مالی کنم . موهای کیرشو هم اصلاح کردم . قبل از این که برم بهش گفتم حالا عزیزم روتو اونور کن . من میخوام خودمو آب بکشم و برم . شورتی پام کرده بودم که نصف بیشتر دو طرف کونم زده بود بیرون . همون شورت و سوتینمو در آوردم . پس از کلی دست مالی و ور رفتن با کوس و کون و سینه هام و این که از ته دلم می خواستم شعیب چش چرونی کنه از حموم رفتم بیرون . در مرحله بعدی و ساعتی بعد از این که از حموم اومد بیرون کنار هم نشستیم و من پیشش رسیور رو روشن کرده و رفتم روی یکی از کانالایی که فیلمای نیمه سکسی نشون می داد . تا حالا شعیب ممنوع الماهواره بود . ولی دیگه این چیزا واسم مهم نبود . من باید آب بندیش می کردم . زورم دیگه به کس دیگه ای نمی رسید . بین دو تا فیلم یه ترانه ای پخش می شد که یه زن کاملا لخت مشغول آواز خوندن بود . و از خیابون و کافه و پیاده رو رد می شد و مردم همه بر و بر نگاش می کردند . فقط یه خط سیاه نازک رو کوسش کشیده بودند که حجاب رعایت بشه . شعیب تو عالم خودش بود محو زنه شده بود . حس کردم یواش یواش داره مرد میشه . فوری کانالو عوض کردم . دیدم با همون اخلاق بچگی خودش زار می زنه مامان باشه تو رو خدا باشه . عوضش نکن . دلم واسش سوخت . وحرفشو گوش کردم . دیگه خیلی راحت و سکسی پیشش می گشتم . سینه ها بیرون زده پاها لخت و یه چیزی می پوشیدم که قسمتی از کونم بزنه بیرون . تماشای فیلمای ماچ و بوسه ای و نیمه لختی در رختخواب که برای هردوما یه چیز معمولی شده بود . تا این که رسیدیم به یکی از شبای جمعه .-شعیب جان مادرت خیلی خسته هست . چند روزه از دست بابات بی خوابی کشیده . میشه یه خواهشی ازت بکنم ؟/؟-بگومامان جون من باید چیکار کنم ؟/؟-من امشب می خوام یه قرص خواب بخورم .اگه بمب هم بترکه بیدار نمی شم . فقط میخوام مواظب پدرت باشی -چشم مامان فردا مدرسه هم ندارم . اشکالی نداره . منم از اون آدمایی بودم که حسابی می تو نستم خودمو بزنم به خواب و فیلم بازی کنم . دیگه خیالم نبود که تو این هوای گرم اول خرداد چه طوری می خوابم . -شعیب جون خیالم جمع باشه ؟/؟-باشه مامان اولش می خواستم لخت لخت بخوابم و یه چیزی بکشم روم ولی بعدش با خودم حساب کردم که هنوز زوده . با یه شورت نازک دکوری و با یه سوتین مد روز رفتم توی رختخواب . یکی دو ساعت گذشت . یواش یواش رفت و آمدهای شعیب زیاد شده بود . در زیر نور کم نمی تونستم چشامو خوب بازکنم . نمی خواستم کار خراب شه .ا ون متوجه شه که من بیدارم . صدای نفسهاشو می شنیدم که به من نزدیک شده و کیرشو مثل تبر توی دستاش گرفته بود . این که نمی خواد گردن کسی رو قطع کنه ؟/؟یعنی در جا می خواد فرو کنه تو کوسسسسم ؟/؟نه امکان نداره . اون که نمی دونه کوس کجاست و سوراخ چیه . رفتم تو حال خودم . داشت حوصله ام سر می رفت و راستی راستی داشت خوابم می گرفت . که دیدم یه چیزی با جفت لبام بازی می کنه . طعم کیر رو به خوبی احساس می کردم . جوووووووون بالاخره می رفت تا بختم باز شه و این طلسم بشکنه .. دندونام هم واسه اون مزاحم بود و هم واسه من .. باید یه کاری می کردم که دهنمو بدون این که متوجه شه باز کنم دیدم کیرشو همش به دهنم می ماله . یواش یواش و میلیمتری دهنمو باز کردم و اونم آروم آروم بدون این که بفهمه یه آدم توخواب دهنش این جور باز نمی شه تا یدفعه کیر رو این جوری قورتش بده کیره رو گذاشت توی دهنم . خیلی آروم کیرشو توی دهنم حرکت می داد . من یهو بازیم گرفت دندونامو یه خورده به کیرش چسبوندم .ومثل یه قلاب گیرش انداختم . دیگه نه می تونست جلو بره نه عقب . با یه فنی کیرشو میک می زدم که فکر کنه رفلکس و عکس العمل عادی خوابمه . یهو متوجه شدم دهنم پر شده از آب گرم و داغ کیر پسسسسسر گلم . کییییییررررررپسسسرم کارشو کرده بود . جووووووووون اون مرد شده بود . شعیب دستپاچه شده بود .ا ین دستپاچگی رو تو حرکات کیرش و این که می خواست اونو بیرون بکشه به چشم می خورد . یه خورده دهنمو باز ترش کرده تا کیر شو بیرون بکشه . چند لحظه بعد با دستمال کاغذی اومد و دور و بر لبمو پاک کرد . من با خیالی راحت خوابیدم . فردا صبح شعیب به من گفت مامان دیشب راحت خوابیدی ؟/؟-ممنون پسرم یک ضرب خوابیدم تا صبح -مامان جون من فردا صبح دو ساعت اول ورزش دارم . می تونم مدرسه نرم .ا مشبه رو هم کشیک با من -پسرم راضی به زحمتت نیستم -آدم واسه مامانش یه کاری بخواد بکنه که زحمت نیست -تودلم گفتم آره جون کیرت . دیشب مثل این که خیلی بهت حال داد . بازم شب شد و وقت خوابیدن . باید تا تنور گرمه نونو چسبوند . تا این کون و کوسم داغه باید کیر شعیب بهم بچسبه . بی پروا شده بودم . حیا و خجالت دیگه واسم معنایی نداشت . باز از این بالاتر چی می خواستم که شعیب شب قبلش کیرشو تو دهنم فرو کرده بود . لخت لخت دیگه حتی شورت هم پام نکردم . رفتم زیر شمد یه حسی بهم می گفت که امشب دیگه دستم به مراد کیر می رسه .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
تمنای تمنا 3

یه خورده دلم واسه سادگی شعیب می سوخت و هم از بی شیله پیله بودنش هراس داشتم . خیلی ساده با همه چی برخورد می کرد . آخه پسر خوشگل و ناز و کیر کلفت مامان که عاشق کون گنده من شدی !مگه گاییدن و در رفتن به همین سادگیه ؟/؟پسر جون من که خودم به شیطون درس می دادم حالا یکی باید بیاد به من درس بده . بیصبرانه منتظر ورود کیر به ناحیه کوس و کونم بودم تا یه خیر مقدم پنهونی بهش بگم . البته قصد داشتم امشبه رو هم بذارم هر کاری که دلش می خواد بکنه بعد ترس و خجالتش که ریخت یه خورده که روش باز تر شد من برم تو فازای دیگه و عملیات بعدی رو شروع کنم . شانس آوردم که شعبانو به یه اتاق دیگه منتقل کردیم . آخه با این بوی بد مریضی آدم نمی شد کنارش بخوابه . قبل از این که برم توی رختخواب لای کوس و کونمو تمام تنمو خوشبو کننده زدم که یه موقع پسر گلم نگه مادرم که همش ازم ایراد می گیره چرا خودش تر و تمیز نیست .-شعیب جون من دارم می خوابم این قرص گیجم کرده سرمو زمین بذارم دیگه تا صبح رفتم . قربونت برم من . حواست باشه ها . سفارش نکنم . بابات مریضه .گناه داره . مراقبت میخواد . یه دستی روی کونم کشیدم وخودم از این برجستگی و گندگیش یه کیفی کردم و چشامو بستم . طوری هم با خودم رفتار کردم که خودم باورم شد که خوابم برده . حدود یه ساعت گذشت . شعیب اومد بالا سرم . یه خورده شمدو از پهلوم انداخته بودم یه طرف دیگه . طوری که یه قاچ کون و قسمتی از پاهای تپل و گوشتی من معلوم شه و دل نوجوون تازه تکلیف شده رو ببره . ا ین بار شعیب دو طرفه ناله هوسو سر داده بود . توی دمش می گفت هووووووووووففففففف و توی بازدمش می گفت اووووووووووووففففففففففف. این هوف و اوفش منو کشته بود . این صبر هم با این که تلخه ولی میوه شیرینی داره . دست لطیف شعیبو روی کونم احساس کردم خیلی آروم یه قسمت دیگه از شمدو کنار داد . حالا کل کون من تو دیدش قرار داشت صدا و طول هوف و اوفش زیاد تر شده بود . فاصله من تا شعبان زیاد بود خدا کنه که پدره نفهمه که پسره قصد گاییدن مامانشو داره . صدای ضربان قلب شعیبو می شنیدم . منم هیجان زده بودم . شدت تپش ضربان قلب منم دست کمی از تپش شعیب نداشت . سعی کردم خودمو آروم کنم که اون چیزی نفهمه . اون وقت باید غرورموزیر پا له می کردم و به دست و پاش میفتادم که بیاد منو بکنه . شایدم بهتر بود همچه کاری می کردم . صورتشو گذاشت رو کونم . لبشو قرار داد روی درز وسط کون و آروم بوسش می کرد . دستشو گذاشت لای پام . کون گنده ام ,کوس کوچولو وسوراخ ریز خودشو قایم کرده بود . شعیب دوتا قاچمو به دو طرف باز ترش کرد تا کف دستشو راحت تر بفرسته اون وسط وایییییییی اوف کوسسسسسسم خیس خیس شده بود حس می کردم اولین باریه یکی باهام سکس می کنه . و شایدم هیچوقت تا به این اندازه هیجان زده نبودم . با آرامش زیادی این کارو انجام می داد . نمی خواست بیدارم کنه . ولی من دوست داشتم سرعتش زیاد شه . آتیشم بزنه . خاکسترم کنه . فکر نمی کردم تا به این حد بنده صبوری باشم . حس می کردم دارم می خوابم . نه من باید بیدار می بودم و به پیشرفت بیشتر پسرم کمک می کردم . صبر داشته باش تمنا . زن !عجول نباش . بالاخره تو به کیرت می رسی . وپسرت هم به کوسش . وچند دقیقه بعد یه حرکت بادمجونی رو روی کونم احساس کردم . هر چی خواستم حواسمو ببرم جای دیگه نمی شد . این کیر که اول رشدشه این قدر سفت و کلفته بعدا می خواد چی بشه ؟/؟!پسره ناشی تازه کار کیرشو همچین محکم فشار داد به بالای کون دو سه سانت بالاتر از سوراخ و قسمت استخون لگن که نزدیک بود داد بزنم . راه سوراخو گم کرده بود تاریک بود و نمی دید . شایدم یه حفره کوچیکی دیده بود که با سوراخ اشتباه گرفته بود . تازه سوراخ کونشم آدم این جوری نمی کنه و از طرفی کوسم تمنای کیر داشت نه سوراخ کونم خودش به اشتباهش پی برد و دو سه سانت اومد پایین تر .. نه سوراخ کون من فعلا کیر نمی خواست در حال بازی بازی کردن با سر سوراخ کونم بود که یه تکونی به کونم داده وبه طرف بالا کشوندمش که سر کیرش چند سانت افتاد پایین و به کوسم چسبید . شعیب کمی ترسیده بود راه سوراخو بهش نشون داده بودم ولی کیرشو بیرون کشید و شمدو انداخت روم .وخودشو جمع و جور کرد .وواسه این که خاطر جمع شه که من خوابیدم گفت مامان خوبی ؟/؟صدام کردی ؟/؟چند بار از این حرفای الکی زد ومنم جوابی بهش ندادم و دوباره من و خودشو در همون وضعیت قبلی قرار داد . کیرش تو خیسی کوس من می لغزید و می رفت جلو . نمی دونست چیکار کنه . جلوتر بره یا همون جا نگهش داشته باشه . قید همه چی رو زده بودم . هوس چشامو کور کرده بود . حتی اگه آبشم می ریخت تو کوسم خیالم نبود بار دار نمی شدم . در راستای کیر یه تکون کوچیکی به کونم دادم که دو سه سانت از کیرش رفت تو کوسم . باز راهنمایی از این بالاتر ؟/؟تازه حالیش شد که باید چیکار کنه . یواش یواش کیرشو فرستاد طرف کوسم . جووووووون چه مززززززززززه ای می داد . بالاخره به مرادم رسیده بودم ولی هنوز نه اون جوری . می دونستم که به اونجاشم می رسم . تمنا !گر صبر کنی زغوره حلوا سازی . فعلا که به انگورش رسیده بودم . اون فقط می گفت هوووووووووووووف اووووووووووووووف . یا بلد نبود یا می ترسید حرف دیگه ای بزنه فکر کنم طول کیرش 16 یا 17 سانت بیشتر نبوده ولی کلفتیشو نمی دونم چی بگم . وروجک تا آخرشو فرستاد داخل . ا ز سادگیش خنده ام گرفته بود .دستشو گذاشته بود رو بیضه هاش اونو به کوسم چسبونده و می خواست اونا رو هم بفرسته داخل . می خواستم بگم پسر جان اینا توکوس گشاد هم جا نمی گیرن چه برسه به این . خیلی به هم کیپ شده بودیم . اگه جای شعیب یه با تجربه قرار داشت نمی تونست راحت و با سرعت منو بگاد . یدفعه دیدم سرعتش زیاد شد و هوف واوف گفتناش به اوج رسید . یه چیزایی هم می گفت که چون خوب متوجه نشدم فقط همینو فهمیدم که سوراخ کوس منو با سوراخ کون اشتباهی گرفته . اوووووخ جووووووون سوراخ کون مامان دمش گرم چه داغه . با شروع جهش کیرش فهمیدم که آبه سرازیر شده خودشو به کون من چسبوند و کیرشو ثابت توکوسم نگه داشت انگار هم می خواست بیشتر احتیاط کنه و شایدم این جوری لذت بیشتری می برد .. بیشتر از ده دوازده تا جهش آب تو کوسم داشت که با هر پرش یه آهی هم می کشید ونمی تونستم هوسمو بیرون بدم . به خودم می گفتم هر چند کمرت سنگینه وارگاسم نشدی ولی کوست تشنه این آب داغ بودوبه هر حال یه کوس گشایی جدیدی هم صورت گرفت . شعیب که کمرشو سبک کرده بود روی منو پوشوند و رفت حتما فکر می کرد هر چی ریخته توی کوسم همه حل میشه .. ادامه دارد . .نویسنده ..ا یرانی
شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
تمنای تمنا 4

واقعا نمی دونستم که دفعه بعد که فینال کار بود و باید آخرین قدمو بر می داشتم چگونه این کارو انجام بدم . فکر می کردم خیلی ساده هست . با این که شعیب منو گاییده بود ولی هنوز یه حجب و حیا و احترام خاصی بین ما حاکم بود پرده حیایی که به این سادگی پاره نمی شد . تو حال و روز خودم نبودم . همش در این فکر بودم که چطور می تونم به هدفم برسم . هر نقشه ای که به ذهنم می رسید جز دور زدن دور خودم چیز دیگه ای نبود . بعد از ظهر شنبه بود . برای پرستار کاری پیش اومده بود و زودتر رفته بود . منم سریع یه رسیدگی به وضع شعبان کرده وکولرو رودرجه سردتر گذاشتم دواهاشو بهش دادم . این داروها حسابی خوابش می کرد . وقتی که مطمئن شدم خوابه رفتم سراغ شعیب -پسرم با درسات چطوری ؟/؟-خوبم مشغولم -بهداشتو رعایت می کنی ؟/؟-آره مامان ولی یه بار دیگه باید تیغ زدنو به من یاد بدی .-موهای زائدت که به این زودی بلند نشده ؟/؟-نه مامان اگه فکر می کنی که باید اصلاحش کنم بگو . هر چی فکر کردم دیدم دو سه روز نمیشه که کیرشو تمیز کردم -شعیب جون دستم درد می کنه نمی تونم پشت و کمرمو لیف مالی کنم بیا با هم بریم حموم این کارو واسم انجام بده متوسل شدم به یک نقشه قدیمی و ماجرایی که در دهها داستان سکسی خونده بودم . حموم رفتن لیف زدن و بعد آنچه که باید بشود . حالا من باید در این فکر می بودم که آن چه که باید بشود چگونه بشود . فوقش اگه نتونستم جریانو طبیعی کنم یه جوری موضوع دیشبو پیش می کشم . مثلا میگم قطره های منی روی پاهام دیدم . پدرت که کاره ای نبود و مرد دیگه ای هم که این دور و برا نبود. این جوری خوبه وقتی که دارم نرم میشم این موضوع رو پیش می کشم و توپو میندازم تو زمین اون یعنی یه جوری نشون میدم که شروع کننده اون باشه و من یه مادر ایثار گر باشم . باهم رفتیم حموم .. به روی شکم و دمر دراز کشیدم -پسرم دستت درد نکنه می تونی شروع کنی .یه خورده هم اگه ماساژم بدی بد نیست مخصوصا کونمو یه خورده بالاتر آورده که وسوسه انگیز تر و بر جسته تر شه . یه سری حرفای الکی هم می زدم -پسرم اگه بالغ شدی بگو واست دستور غسل جنابتو بنویسم .ا گه غسل گردنت باشه انجام ندی گناه می کنی قربونت برم من . داستان قدیمی شروع شد . یکی از اون شورتای استریپ تیزی رو پوشیده بودم که می دونم تا حالا کیر شعیبو تیز کرده بود . با دستای پسرونه اش واسم لیف می زدو ماساژم می داد -پسرم جوابمو ندادی یک آن رومو برگردوندم کیرش مثل یک کوه تو زمین شورتش سر بلند کرده بود . فرم داستانو عوض کرده بودم . توی بیشتر داستانها وقتی دست به لای پای زن می رسه جرقه و شعله شروع میشه و من مسیرو تغییر داده بودم . شورت شعیبو از پاش کشیدم پایین . کیرشو گرفتم تو دستم . ببین تو یه مرد شدی مرد . باید مواظب خودت باشی . من مادرتم . هر کمکی از دستم بیاد واست دریغ نمی کنم . من دوست دارم پسرم پاک باشه و از این دوران بحرانی به سلامت بیرون بیاد . دوست دارم پسرم حرف راستو به من بزنه . هر چی میخواد به من بگه یه سری احتیاجاتیه که در ساختمون بدنی هر زن و مردی وجود داره و من اگه نتونم کمکت کنم پس نباید اسم یه مادرو رو خودم بذارم . همین جور که کیر شعیب تو دستم بود و طوری چسبیده بودمش که انگار یه زندانی فراریه و باید مراقبش باشم که در نره ادامه دادم -پسرم دیشب یه مشکلی واسم پیش اومده نمی دونم چیکار کنم کاریه که شده . ببینم تو که مثل من قرص خواب نخورده بودی . ؟/؟سرو صدایی چیزی نشنیدی ؟/؟-نه مامان من همش خواب و بیدار بودم . حواسم به بابا بود که اگه چیزی خواست بهش بدم -عزیزم تو پسر منی و من باید یه سری مسائلو واست روشن کنم . زرد کرده بود . فکر کرد درجا می خوام رسواش کنم . ببین یه مرد وقتی بالغ میشه در اثر هوس زیاد یه مایع چسبناک شیری رنگ از پشت کمرش حرکت می کنه و از راه شومبولش که حالا باید رودر واسی رو باهات بذارم کنار و بگم کیر می ریزه بیرون .. راههای زیادی واسه تخلیه این آب که بهش میگن منی وجود داره . یکی این که با دستات این کارو کنی . فکر کنی که با یه جنس مخالف طرف شدی و آبتو بیاری . یا این که اونو فرو کنی تو یکی از سوراخای کوس یا کون زن یاتو دهنش یا به یه جاش بمالی . حرف من اینه . من دم صبح یه لحظه بیدار شدم و دیدم چند قطره از همین آبا داره از کوسم می ریزه بیرون . بیرون کوسم می سوخت . پدرت که نمی تونست این کارو باهام کرده باشه .دزد که نیومده خونه مون . همه طلاهام سر جاشه . فقط شکم به اینه که کار تو باشه . اگه این کارو کردی راستشو بگو نذار فکرم هزار تا راه بره . و نتیجه ای نگیره . من آبرو دارم نمی خوام دست هر نامحرمی به من برسه . اگه می خواستی یه جوری خودتو تخلیه کنی و کردی بگو من ناراحت نمی شم . درسته که در ظاهر کار غلطیه و آدم بامامانش از این کارا نمی کنه .. راستش ازبس خودم فک زده بودم خسته شدم . آخوند بالا منبر این همه روضه نمی خوند که من واسه پسرم داستان سرایی کردم . سر آخر هم گفتم من مادر بد ذاتی نیستم . اهل تنبیه هم نیستم . یه پسر دارم درکش می کنم . اگه کار خودت بود راستشو بگو . پا شدم کیرشو ول کردم . شورت و سوتین خودمم در آوردم تا سکسی سکسی بشم و بیشتر تحریکش کرده دلشو ببرم . مثل مادرایی که عاشق صداقت و تربیت بچه هاشون هستن پشت به شعیب کونمو قمبل کرده لاپامو طوری باز کردم که سوراخ کوس خیس کرده ام مشخص شه -این آخرین مهلتته شعیب !من همین جور تا چند دقیقه وای می ایستم اگه کار خودت بود و نمی خوای چیزی بگی یک راه خوبی پیش پات گذاشتم . فقط اینو بدون من می خوام تو هرزه نشی و کمکت می کنم . کیرت نماینده زبون و دلت باشه . باهام روراست باش وکیرتو همونجور که با اون سختی و ترس و لرز فرو کردی تو کوسم و منو گاییدی دوباره بذار تو کوسم تا من از نگرانی در آم . قلبم به شدت می تپید . صورتم داغ شده بود . یعنی پسرم این قدر شجاعت داره که با یه حرکت هم خودشو هم منو به فیض برسونه ؟/؟می دونم که اون دیشب طعم کوسو چشیده و لذتشو برده و بازم تو فکرشه ولی یه خورده شرم و حیا داره . هیجان داشت منو می کشت . به زور جلو لرزیدن خودمو می گرفتم . دوست داشتم خیلی بی خیال نشون بدم . خودمو آماده کرده بودم که ورود رسمی کیرشو به کوسم جشن بگیرم .. داشتم نا امید می شدم . یهو حس کردم یه چیزی با کوسم تماس گرفت و در ضرب بعدی تا آخرش رفت داخل . ضرب بعدی همچین بود که دستمو به لوله دوش که سمت راستم بود و چند سانتی با دیوار فاصله داشت گرفتم تا با کله به کاشیهای دیوار روبروم نخورم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
تمنای تمنا 5

یواشتر چقدر حریصی . جوووووووون . من بالاخره به کیر رسیده بودم . دیگه هر چی دلم می خواست می تونستم بگم . ولی یواش یواش باید برگ برنده رو تو دست خودم نگه می داشتم . میگن بچه رو رو بدی آدمو سوار میشه . ولی این جوری سواری دادن دیگه به من یکی خیلی حال می داد . خیلی بده اگه آدم نخواد یا نتونه همه احساساتشو موقع سکس بروز بده زنا خوب می دونن که من دارم چی میگم .-شعیب پسرم این قدر هول نشو . این که همش مال امروز نیست سعی کن خوب حفظش کنی . همیشه فیضشو ببری . این پاداش پسر خوب و راستگو و درست کار منه . دیدی مادر به قولش عمل کرد ؟/؟حالا حالتو بکن کیرتو بفرست تو و بیار ش بیرون . جوووووون همین جوررررری منو بکن .-مااااااماااااان سوراخ داغی داری . ممنونم منو کتکم نزدی .-اووووووووف کی جرات داره تو رو بزنه . این تویی که الان باید با کیرت کتکم بزنی .-مامان سوراخ کووووووونت کیرررررمو داغشششششش کرده آبشش داره می ریزه . گفتم پسر یه انگشتتو بده .ا نگشتشو گرفته اونو به سوراخ کونم مالیده گفتم شعیب جون اینجارو می بینی این سوراخ موراخ ریزو که می بینی سوراخ کونه . اینی که تو الان داری می کنی کوسسسسسه کوسسسسسسسه کوسسسسسسسسسه -پس بگو دیگه مامان . من فکر می کردم سوراخ کون زنا خیلی گشاده آخه مال ما مردا خیلی تنگه .. -مامان جونم اونجارو هم می تونم بکنم ؟/؟-آره اونجارو هم می دم به تو حالشو ببری . از این به بعد همیشه مال همیم . پیش همیم . پسر راستگویی هستی و دروغ نمیگی منم خیلی دوستت دارم . هر وقت سنگین شدی می تونی بیای پیش من و خودتو سبک کنی . جوووووون بکن منو . هر مشکلی که داری میای پیش من تا از نظر روحی سبک شی از نظر جنسی و جسمی هم می تونی خودتو آروم کنی . فکر کردی بعد از تو واسه چی قرص می خوردم تا دیگه بار دار نشم واسه این که به همین یه پسر گلم بیشتر برسم . اوفففففف بززززززن کوسسسسسم تمنای کییییییرررررتو داره .-مامان تمنا کیییییییرررررررررمنم تمنای کوسسسسسستو داره -اووووووووووف پسسسسسسسررررررم چه حرفای سکسی قشنگی می زنی تورو دارم دیگه هیچی کم ندارم . بیا جلوتر منو بچسبونم به دیوار فشارم بگیر -مامان یه سوال بپرسم ؟/؟-پسرم اولا سوال پرسیدن اصطلاح غلطیه و باید بگی سوال کردن ثانیا تو صدتا سوال ازم بکن . ببین مادرت چقدر دوستت داره که در هر شرایطی فکر آموزش توست . حالا سوالتو بگو -مامان تو هم خوشت میاد از این که داری به من کوس میدی ؟/؟-آره چراکه نه . اگه کیرتم یه تیکه گوشته و داغ می کنه کوس منم همینه -خیلی خوشت میاد ؟/؟-اگه بگم آره تو بیشتر حال می کنی و بیشتر منو می کنی ؟/؟-آره مامانی آره مامان خوشگلم . من که آرزومه همیشه یه بچه خوب واست باشم . تو به من افتخار کنی .-پسرم !شعیب من !کارتو بکن . مامانتو سر حال بیار تا من به تو خیلی بیشتر از اینا افتخار کنم .-دوستت دارم مامان -منم دوستت دارم -کیرمم دوستت داره -کوس و کونمم عاشق کیرته .به شعیب جونم گفتم محکم بهم بچسب و محکم کیرتو فرو کن توی کوسم بزززززززززن بزززززززززن منو بگا باهام حال کن . دستاتو یا حداقل یه دستتو ازطرف کمرم برسون به جفت سینه هام باهاشون بازی کن . هوسمو پخش کن . سینه هام هم میخوان ریلکس شن .ا ونا هم احتیاج دارن .-مامان چقدر اون داخل داغه . هر چی به خودم فشار میارم انگاری آب میخواد بریزه . آدم واسه جلوگیری از فین کردن دماغش راحت تر می تونه بالا بکشه . نمی تونی یه کاری بکنی اون تو یعنی داخل کوسسسسسست خنک تر شه ؟/؟-واییییییی چی میگی شعیب . دست خودم نیست . بکن منو این داغی هوسه . مگه تو می تونی جلوی داغی کیرتو بگیری که من از این طرف بتونم . بریز اشکال نداره . نمی خوام مریض شی . بریز عزیزم . بریز اب کاکلتو بریز تو کوسم . کاکل زری خوشگلم منو به دیوار پرس کرده بود . دستشو رو سینه هام گذاشته و جیغمم به آسمون رسونده بود . حساب می کردم که شعبان خوابه راستشم اون لحظه یه خورده بی تفاوت شده بودم . چقدر خوشم میومد . واقعا زن شریک شیطونه . تونسته بودم با ترفند یه کیر واسه خودم دست و پا کنم . خیلی کار داشت تا با تجربه شه ولی خودم درستش می کردم . می دونستم با این که خیلی خوشم میاد ولی در این مرحله نمی تونه منو به ارگاسم برسونه چون لذتی که به من می داد روی یه نمودار مستقیم بود و اون شوکی رو که باید وارد کنه نمی کرد . مقاومتش کم بود کیر جوونا از بس هوسشون زیاده زود آبشون می ریزه -مامان نمی تونم داره میاد اوخخخخخخخ چه حالی داره مامان . کییییییییررررررررم داره تو کوسسسسسسسست حل میشششششه -قربونت برم من خودتو ول کن فشار نیار به خودت . با هر جهش وپرش آبش منو به دیوار می چسبوند -اووووووووهههههههه مامان جوووووووووون سبک شدم -جاااااااااان شعیب کوسسسسسسمو سوزوندی . آبت بهم حال داد وایییییی هنوز تشنه تو و کییییییرررررررتم . باهات خیلی کار دارم . جوووووووووون چه صفایی کردم . با این که هنوز ارضا نشده ولی خیلی حال کرده بودم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
صفحه  صفحه 23 از 125:  « پیشین  1  ...  22  23  24  ...  124  125  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

داستان های پیوسته و قسمت دار سکسی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA