انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 30 از 94:  « پیشین  1  ...  29  30  31  ...  93  94  پسین »

داستانهای سکسی مربوط به دوست دخترها و دوست پسرها


زن


 
سکس با دوست پسرم آرش

سلام,اسمم نفس 20 سالمه.این خاطره ای که میخوام تعریف کنم مربوط میشه به فروردین 91 . دو هفته بعد از سالگرد دوستی من و آرش. خیلی دوسش داشتمو دارم, تو این یک سال رابطمون در حد لب و مالوندن سینه بود تعطیلات عید بود باباش با بابام صحبت کرد برای خواستگاری,بگذریم..بعد از اینکه رابطمون جدی تر شد صمیمی تر شدیم...
خواب بودم که صدای موبایلم درومد نمیخواستم جواب بدم ولی دیدم آرشه جواب دادم با صدای خواب آلود گفتم جانم؟
+ خوابی هنوز؟
-اوهوم ساعت چنده؟
+ نچ نچ نچ ساغت 2 بعد از ظهره تنبل خانوم پاشو ساعت 5 میام دنبالت بریم بیرون
- آرش بیخیال
+ همین ک گفتم بوس بوس
- بوس
قطع کردم با بی حوصلگی رفتم دست و صورتمو شستم صبحونه خوردم. ساعت 4:30 زنگیدم گفتم حاضرم. چون همسایه ها فضولن گفتم بیا میدون امام ایستگاه سواری. طرفا 5 رسیدم دیدم نیومده با عصبانیت زنگیدم گفتم معلومه کجایی تو؟ گفت نزدیکه. نمیدونم چقد منتظرش موندم وقتی اومد با ناراحتی سلام کردم بش ک گقت رفته بوده خرت و پرت بخره.رفتیم خونه یکی از دوستاش, کافی شاپ و اینجور جاها میترسم آخه گیر بازاره. نشستیم یکم صحبت کردیم کم کم صورتامون نزدیک هم شد.لب پایینشو میخوردم زبونشو میمکیدم اونم لبامو میلیسید با نوک زبونم زبونشو لیس میزدم این کار خیلی حشریش میکرد. از رو مانتو سینمو میمالید.با صدای لرزان گفت نفسم می... نذاشتم حرفشو تموم کنه لبمو گذاشتم رو لباش اونم با احتیاط دکمه های مانتوم رو باز میکرد.دفعه اولی بود که این اجازه رو بش میدادم آخه شنیده بودم باید نیاز های دوس پسرو تامین کرد. خلاصه مانتو رو دراوردم . یه بلوز آستین بلند پوشیده بودم آخه هوا یکم سرد بود.دستشو از زیر بلوزم رسوند به سوتینم. لبشو از لبام جدا کرد با کنجکاوی بلوزمو داد بالا گفت چه کوچولوئه(سایز 65) خندیدم بدون اینکه حرفی بزنه سینه هامو از سوتین در آورد.سینه هام خیلی نرمن. گرفت دستش محکم فشار داد گفتم آرومتر دردم میاد گفت باشه نازش میکنم. سرشو زیر سینم نگه داشتم درست مث وقتی که زنا میخوان به بچشون شیر بدن وقتی زبون داغش به نوک سینم خورد موهای تنم سیخ شد.خیلی خودمو کنترل میکردم که خیس نشم آخه میترسیدم مث تو فیلما آه و اوه کنم خجالت میکشیدم. وقتی داشت سبنمو میخورد منم خم تا جایی ک میتونستم خم شدم و لاله گوششو میلیسدم. رو لاله گوشش خیلی حساس بود قبلا اجازه نمیداد بلیسم نمیدونم چرا یکم که گوششو لیسیدم گفت کشتی منو دیگه طاقت ندارم. نشست رو مبل بم گفت بیا بشین رو پام گفتم چجوری؟ گفت پاهاتو بذار دو طرفم بشین رو پام. وقتی نشستم یه چیز سفت خورد لاپام خجالت کشیدم یکم اومدم عقب تر. دوباره شروع کردیم به لب خوردن.سینه هام تو دستش بود و میمالید. بم گفت اجازه میدی شلوارتو درارم؟ انگار ی وان آب سرد خالی روم با ترس نگاش کردم گفت ب جون جفتمون به جوونیم قسم تا نخوای کاری نمیکنم گفتم قول؟ گفت مردونه. گفتم اوکی. پا شدم اونم زیپ شلوارمو باز کردشلوارو کشید پایین. سرمو انداختم پایین بغلم کرد سرشو برد نزدیک گردنم یهو یه جوریم شد هرچی بیشتر مبلیسید احساس میکردم خیستر میشم گفتم بسه نوبت منه. کمربندشو باز کرد دکمه شلوارشو باز کردم و تا زانوهاش پایین کشیدم یه تیکه از شرتش خیس شده بود. خودش کیرشو دراورد. دفعه اولی بود ک از نزدیک کیر میدیدم. یه حس بدی بم دست داده بود گفت نمیخوای دست بزنی؟دستم میلرزید. وقتی کیرشو گرفتم تو دستم مث آتیش بود. خیلی سفت و داغ.سرشم یه خط داشت. خندید گفت چیه؟ چی کشف کردی؟ چرا زل زدی؟ گفتم هیچی دستشو گذاشت رو دستام گفت دستتو اینجوری تکون بده مث جلق. نشست رو مبل منم کنارش نشستم مث یه دانش آموز کاری که بم یاد داده بودو تکرار میکردم اونم دستشو برد تو شرتم نگام کرد لبخند زدم. گفت دراز بکشیم بهتره. مانتو مو پهن کرد رو فرش یکی از کوسن هارو گذاشت زیر سرم. دوباره دستشو برد تو شرتم گفت خیس کردی صدات در نمیاد؟ خجالت کشیدم حرفی نزدم لبشو گذاشت رو لبم کسمم میمالید.تو حال خودم نبودم صدامم در نمیومد گر گرفته بودم تمام تنم بی حس شده بود اونم تند تر میمالید یهو ناخوداگاه چشامو بستم یه حس خوبی بود انگار تمام انرژی بدنم میخواست از کسم بزنه بیرون یهو لرزیدم همراه با لرزیدن ناخونمو فرو کردم تو بازوش بیحال شدم خیس عرق بودم.صورتش جلو صورتم بود برای اولین بار واس بوسیدن لبش پیش قدم شدم.انگشتشو برد سمت سوراخ کونم شکایتی نکردم یکم باش بازی کرد گفتم واسا شرتمو درارم. گفت خودم درش میارم.شلوار خودشم دراورد.یه تف گنده انداخت رو سوراخ کونم یکم که انگشتشو کرد تو حس بدی داشتم. اصلا حال نمیداد دردش زیاد بود. انگشت فاکش کامل تو کونم بودو داشت عقب جلو میکرد خیلی حس بدی بود شرمنده ولی انگار پی پی داری. خیلی بد بود وقتی انگشت دوشو کرد تو گفتم تورو خدا نه گفت تحمل کن دردش تموم میشه. دردش تموم شد ولی اون حس پی پی هنوز بود.انگشتاشو دراورد و گفت آماده ای؟ گفتم آره گفت برگرد قنبل کن.(انگشت کردناش تو حالتی بود که پاهام بود رو کمر خوابیده بودم) از فکر اینکه باز حالت دسشویی بم دس بده یه جوری میشدم تو همین فکرا بودم ک حس کردم جر خوردم,گفتم آرش نصف شدم بکش بیرون خواهش میکنم قربون صدقم میرفت میگفت الان دردش کم میشه شرو کرد به جلو عقب کردن از بس درد داشتم نفهمیدم چقد از کیر تو کونمه دردم کم کم خوی شد باز حس دسشویی و پی پی ولب اینبار شدیدتر.نمبدونم چقدر طول کشید تا آبش اومد کیرشو کشید بیرون آبشو ریخت رو دستمال کاغذی.
سکسمون طولانی بود, اصلا از آه و اوه و جرم بده خبری نبود چون سکس از پشت جز حالی که من گفتم حال دیگه ای نداره. شرمنده

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
دختر سفید عینکی

سلام دوستان 6سال بخاطر كار بابام اومديم يكي ازشهرهاي شرقي ايران. 4سال اينجا كيرم تو آبليمو بود كه خراب نشه.بگذريم ميرم سر اصل مطلب.

ترم اول دانشگام كه با ي دختره تو دانشگاه نيمچه سكسي داشتم.
بم خيلي حال داد از مسافرت عيد با داداشم داشتيم برميگشتيم ز زدم به دوستم تو دبي گفتم تلفن جي اف هاتو بم بده اونم 3تا شماره بم داد.ز زدم با يكيشون دوست شدم.رفتم ديدمشو خلاصه روز 8م اومد خونه لا پاهاش گذاشتم آخه اولين بارش بود كير ميديد.بعد چند وقت ز زد گفت ديگه نميتونه بام باشه منم بش گفتم تلفن يكي از دوستاشو بم بده اونم نامردي نكرذو تلفن ي دختر سفيد عينكيو بم داد.

ي چند وقتي باش صحبت كردم ي شب ساعتاي 12 بم اس داد كه صبح ميتونم بيام ببينمش جا خونه دوستش.منم گفتم اره وووووووو صبح زود ساعت 7 رفت ديدم كسي نيست.بش ك ز زدم گفت همون خونه روبرو رو بيا داخل.رفتم تو ديدم خونه خودشونه رفتم داخل اتاقش تخمام به گلوم چسبيده بود.گفت بابا مامانش سر كارن داداش كوچيكشم مدرسس.يك 4 با 5 باري به همين منوال گذشت ديگه ديدم هيچ چيزی بينمون نميگذره.بش اس دادام كه ميخوام ببينمش.رفتم خونشون گفتم بيا بغلم بوس بده اولش نه نوك كه بالاخره داد. همينجور كه لب ميداد دستمو بردم رو سينش ناراحت شد.اما گفتم فقط سینه تو ميخورم لباسشو كه در آوردم پدر سگ سر سينه صورتي داشت كه تو عمرم نديدم جا همتون خالی خوردم اولش فقط گفتم به سینه اما به خودم گفتم سينش اينه كسش چيه.به 1000 فلاكت شرتشو در اوردم چشمتون روز بد نبينه ميگه صورتي بود.............. انچنان خوردني كردم كه نگو كيرم كه ديگه داشت ميتركيد در آوردم گذاشتم لا پاش بدبخت اولين بارش بود سكس ميكرد اينقد حال كرده بود بش هرچي ميگفتم میگفت هركار دوس داري بكن به پشت خابوندمش از ترس كه وقت كم نيارم كرم ضد آفتاب از تو ميزش در اورد به كونش زدم داخلش كردم جيغي زد كه دلم سوخت اما كردم انقد تنگ بود كه كيرم چفتش بود .از كونش در آوردم به كسش مالوندم دوباره از كون تلمبه مبزدم.تا اينكه ابم اومد. تا 1هفته برنامم ساعت 7 صبح اين بود.

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
سکس در عید فطر

سلام اولین باره که خاطرمو می نویسم اگه ایراد داره ببخشید
دیروز بود رفتم پیش دوست پسرم منو برد دفتر محل کارش 1 ماه بود با هم رابطه نداشتیم جفتمون داشتیم می مردیم تا رسیدیم شروع کرد لب گرفتن انقدر شهوتی بودم که با یه لب ساده داشتم خیس میشدم بغلم کرد بردم تو اتاق کارش هولم داد رو میز کارش شروع کرد گردنمو با نفس نفس خوردن صدا نفساش شهوتی ترم می کرد گفتم کمرم رو میز داره میشکنه سری از کمدش یه پتو در اوورد پهن کرد رو زمین لباسامو در اوورد به جز لباس زیرام بغلم کرد خوابوندم رو زمین شروع کرد وحشیانه لب گرفتن گوشمو میخورد سوتینمو در اورد نوک سینمو با اشتیاق میخورد یه گازم وستاش میگرفت درد خوبی داشت وسط سینمو میخورد میومید بالا یه لب میگرفت میرفت پایین کم کم داشت میرفت پایین تر از رو شرتم کسمو گاز کوچیک میگرفت آآآآخخخ چه حالی میده اون لحظه ،
(به پسرا پیشنهاد میکنم حتما این کارو تو سکس بکبین)
داشتم میمردم آآآآآآه ه ه ه اووووم صدام در اومده بود شرتمو در اوورد شروع کرد اول آبمو کامل خورد بعد نوک کسمو میخورد زبونشو کامل میمالوند رو کسم دستامو گذاشتم رو صورتش فشارش میدادم رو کسم بدنم میخاست بلرزه آبم بریزه بیرون سعی میکردم جلوشو بگیرم آخه خیلی داشتم حال می کردم زبونشو میکرد تو سوراخ کسم می چرخوند پاهامو دادم بالا بعد حلقه کردم دور گردنش زبونشو تا فشار داد رو نوک کسم بدنم داشت می لرزید و آبم داشت میومد خالی که شدم آبمو خورد دوباره ززبونشو که زد به نوکم بدنم پرید بالا گفتم بسته دارم دیونه میشم اومد بالا لبخند زد گفت خوب بود خالی شدی سری تکون دادام نا نداشتم ولی باید ارضاش میکردم شروع کردم وحشیانه لب گرفتن سری کرد توم اول آروم میرفت عقب جلو چند بار زد بعد تندش کرد آآآاه صدا جفتمون در اومد ولی مثل همیشه بار اول زود آبش اومد ریخت رو شکمم چند دقیقه دراز کشیدیم با دستاش با چوچولم ور میرفت دستمو گرفت گذاشت رو کیرش منم شروع کردم به مالوندن رفتم پایین یه کم نوکشو لیس زدم از خوردن چندشم میشه ولی اون عاشقشه دیگه دلم سوخت یه کم نوکشو خوردم سریع سیخ شد رفتم نشستم روش کردم تو کسم شروع کردم بالا پایین کردن چشماشو بست آخ آه آه مکرد تا ته میرفت توم دیدم خوشش میاد گفت انگار داره میره تو رودت یه جوری میشم خیلی حال میداد بهش دیگه خسته شدم گفت بذارخودم بزنم چرخیدم زد تا آبش اومد دوباره شروع کرد به خوردنه کسم هر چی خورد دیگه ابم نیومد دییدم خیلی خسته شده گفتم بیا بالا ولش کن گردنشو خوردم انقدر تو هم لولیدیم تا سیخ کرد پاهامو داد بالا کرد توم تون تون می زد خیلی درد داشت داد میزدم با دست میزد پشتم درد خوبی بود انقدر آه کشیدم اونم داد میزد آح آح مکرد تا آبش برا باره سوم اومد جفتمون ولو شدیم تو بغل هم خوابیدیم هیچکدوممون نای بلند شدن نداشتیم الانم یاد اون موقه اوفتادم حالم بد شد

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
↓ Advertisement ↓
زن


 
انتقام از دوس پسر بی معرفتم

سلام اسم من سمیه است 27 ساله و این داستان کاملا واقعیه گرچه قضاوتشو به عهده شما دوستای عزیزتر از جونم میذارم. من تا سال 1384 یه دختر کاملا خجالتی و محجوب بودم اون سال تو راه کلاس زبان با امیر حسین آشنا شدم اینقدر فیلسوف بازی در آورد که مخمو زد و با هام دوس شد.یه ماه که از دوستیمون گذشت با زرنگی کامل پردمو زدو از اون به بعد روابط جنسی ما شروع شد.حدود یکسال رفتارش مثل روز اول بود اما بعد کم کم تغییر کرد دیگه هفته ای یکبار باهام قرار میذاشت فهمیدم که متاهله و اون موقع که با من دوس شده زنش باهاش بد بوده و حالا چون زنش باهاش خوب شده بودهر کار میکردم ازدستش راحت شم و رابطمونو تموم کنم نه اون میذاشت نه خودم دلم میومدبه هر حال ما کمتر همدیگرو میدیدیم گرچه که منو به قول خودش خیلی دوس داشت و دلش نمیخاست منو از دست بده.یه روز غروب که دلم واسش تنگ شده بود رفتم محل کارش چند بار بهش زنگ زدم مرخصی ساعتی بگیره بیاد بریم بیرون اما اون مدام می گفت منتظر باش عصبی شده بودم چند بار خیابونه محل کارشو بالا پایین کردم سوار تاکسی شدم برم سمت فاطمی و دوباره برگردم تا زمان سپری بشه . یه پسر خوشگل و جذاب سوار تاکسی شد و نشست کنارم هنوز دو دقیقه نشده بود که حس کردم دستش رو پامه و داره رونامو میماله. میخواستم اعتراض کنم اما یاد امیر حسین افتادم و دلم میخاست ازش انتقام بگیرم .اونم وقتی دید من اعتراضی نمی کنم گستاخ تر شد و دستشو گذاشت رو زیپ شلوارمو و زیپمو باز کرد و شروع به مالش کوسم کرد.از دستش عصبی بودم اما مدام کارای امیر حسین تشویقم میکرد چیزی بهش نگم.یه کم که جلوتر رفتیم آروم گفت پیاده شیم گفتم آره پیاده شدیم.زنگ زد به دوستش کیهان بیاد دنبالمون بریم خونه و من مثل یه برده رام قبول کردم اما ازش قول گرفتم فقط با خودش سکس کنم.وقتی تو راه خونه بودیم امیر حسین چند بار زنگ زد رد دادم تا حالشو بگیرم. وارد خونه که شدیم رضا رفت یه شیشه ویسکی آورد گفت بخور گفتم نمی خورم.رضا دستمو گرفت و آروم لباسامو در آورد و منو نشوند روی مبل و شروع کرد به مالیدن سینه هام و لب گرفتن ازمن .کیهان ماهواره رو روشن کرد و رفت روی شبکه eurotic و اومد سراغ من. گفتم رضا قرارمون این بود فقط با تو باشم گفت سر حرفم هستم عزیزم فقط یه خورده کیهان سر حالت بکنه کاری به کارت نداره نگران نباش .رضا لب و گرنمو میخورد و سینه هامو می مالید و کیهانم کون و کسمو می مالید و میلیسید هیچوقت با دو نفر همزمان حال نکرده بودم خیلی داغ شده بودم فقط آخ و اوخ می کردم رضا هم هر از گاهی دهنمو با دستش می گرفت صدام بیرون نره.گفتم رضا کیرتو بذار دهنم میخام بخورم. کیرشو فشار داد رو لبم و من شروع به لیسیدن کردم من هم از خوردن کیر رضا لذت می بردم هم کیهان کوس و کونمو می مکید و حال میکردم.رضا هم هر از گاهی کیرشو محکم فشار میداد تو دهنم و منم محکم ساک میزدم و هر از گاهی از دهنم در میاوردمو ناله میزدم و آخ و اوخ میکردم.تخماشو حسابی لیس زدم طوریکه بی تاب شد و کیهان رو که داشت کسمو میلیسید زد کنارو خواست کیرشو بذاره تو کسم گفتم بریم تو اطاق.منو بغل کرد ورفتیم تو اطاق اومد کیرشو بذاره تو گفتم رضا کسم تنگه کیر تو هم که کلفته یه کم خیسش کن کیرشو گذاشت تو دهنم خیس بشه و بعد محکم کیرشو فرو کرد تو کسم حس کردم جر خوردم ناله زدم رضا جرم دادی که؟ با لحن شهوتناکی گفت جنده خوشگلی مثل تو رو باید جر داد جیگر. و شروع کرد تو کوسم بالا پایین کردن منم که حسابی داشتم حال میکردم فقط آخ و اوخ میکردم و ناله میزدم جوون جرم بده جندتم رضا کوندتم کس دتم رضا جوون. آخ .... جون .... چه کیر کلفتی... هوووم .. کس و کونمو یکی کن... هووم جووون. که یکدفعه رضا داد زد و آبش اومد و ریخت تو کسم.آب من هنوز نیومده بود رضا رفت خودشو شست و اومد و خوابید پیشم شروع کرد به ماساژ کونم گفت از عقب میدی گفتم به تو آره دستشو خیس کرد و شروع کرد با انگشت با سوراخ کونم بازی کردن.چندبار انگشتشو تفی کرد و فشار داد تو سوراخ کونم. همینطور که داشتم حال میکردم گفتم رضا میخام کیرتو بخورم گفت پس یه طوری بخواب منم ماله تورو بخورم.69 خوابیدیم و دوتایی شروع به خوردن کردیم.به قول خودش اینقدر خوب ساک میزدم زود کیرش شق شد و برم گردوند و گذاشت دم سوراخ کونم.اینقدر ماهر بود که با اینکه دفعه اولم بود کون میدادم کیرشو فرو کرد تو دردی نفهمیدم چند دقیقه نگه داشت و شروع کرد به بالا پایین کردن تو کونم.داشتم آخ و اوخ میکردم و حسابی حشر شده بودم که کیهان اومد تو اطاق نگاش که به چشای حشر من افتادم حس کردم حالش خیلی بد شد و شهوتش کلافش کرد اشاره کردم بره بیرون اونم رفت. رضا حرکتشو تند تر کرد همینطور که آب من داشت میومد اونم ناله ای زد و آبش اومد و ارضا شد. رفتم دستشویی اومدم تو اطاق لباس بپوشم کیهان اومد تو گفت میخام باهات صحبت کنم. گفتم باشه اونم شروع کرد به نصیحت و اینکه خودتو ارزون نفروش و اینکه تو دختر خوبی هستی و با هرکس نرو واین حرفا....
یدفعه گفت سمیه گفتم جون؟ گفت بادمجون. یه دور میدی خانم جون؟با تعجب نگاش کردم گفت من آدم بدی نیستم قصد سوء استفاده هم ندارم اما خواهش می کنم با هم چند دقیقه راحت باشیم چون اون موقع که اومدم تو اطاق نگات کردم دیوونم کردی نمیدونم چرا گفتم باشه و اون شب کیهانم حسابی از خجالت من در اومد.ساعت 10 شب بود رضا اینا داشتن منو میبردن میرسوندن که امیر حسین باز زنگ زد داد زدم کجایی بی شعور که صدای مرد میاد؟ گفتم هر جا دلم بخاد و قطع کردم عصبی تر شد و زنگ زد و گفت غلط کردی هر جا هستی بگو بیام دنبالت منم آدرس دادم و از ماشین رضا اینا پیاده شدم و منتظر شدم تا امیر حسین بیاد وقتی سوار ماشینش شدم دو تا سیلی محکم بهم زد که هنوز دردشو تو دلم احساس می کنم.من باید به اون سیلی میزدم چون اون اینقدر بی شعور بود که پردمو زده بود و انتظار داشت من احساسی و حشر منتظر بمونم هر وقت اون دلش خاست بیاد سراغم و من که طاقت بی محلیاشو نداشتم به آغوش دیگران پناه بردم تا ازش انتقام بگیرم و دلم به این خوش بود که گناه اعمالمو به پای اون می نویسن. ببخشید اگه داستانم طولانی بود. روزهمگی خوش.

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
رو کم کنی

سال 86 بود که قبول شدم دانشگاه همدان،يه گروه تشکيل داديم واسه تشکل دانشجويى،يه دختر خوشگل با قد حدود 170 وزن 55-60 خيلى شيطون و ناز تونست نظر منو جلب کنه.زياد دختر بازى ميکردم ولى فقط واسه رو کم کنى،زياد اهل سکس نبودم البته دوست داشتم ولى شرايطم جور نبود. خوب ديگه بريم سراغ اصل داستان؛ من:بچه ها جلسه رسميه بايد بتونيم از اين به بعد اردو،مسابقه و تفريحات دانشجوئى رو بدون نياز به بسيج انجام بديم. سعيد:موافقم ...... توى جلسه تموم حواسم به یلدا بود،اونم زير چشمى داشت منو،متوجه شدم که يکى از بچه ها بد تو نخه یلدا رفته،حسوديم شد،به خودم گفتم دير بجنبى پريده از يه طرف ميترسيدم آبروبرى کنه.نفهميدم چى شد که جلسه تموم شد،همه پاشدن که برن منم تيز گفتم: خانم ... لطفا بمونيد کارتون دارم،به بهونه تشکل شماره تلفنش رو گرفتم.همش اندامش تو ذهنم بود،سينه هاش متوسط،قد بلند،کون تپل و کمر باريکش که يه هيکل ناز ساخته بود ازش.بعد چند وقت دوستى که باهاش داشتم و در حد بيرون رفتن بود يکى از دوستام بدجور تحريکم کرد که سکس کنم باهاش،بهش پيشنهاد خونه دادم که ناز کرد،منم يه مدت قهر کردم که خودش تماس گرفت و آمار داد که پايست.شب موعود رسيد رفتم جلو خوابگاه دنبالش.اون شب رو خروجى زده بود،رفتيم خونه شام حاضرى خورديم،بعد چند ساعت رفتيم رو تخت که مثلا بخوابيم،ديگه طاقت نداشتم تحمل نداشتم ببينم پيشم دراز کشيده و من بيکار نشستم،ميدونستم اگه بد سکس کنم ديگه از دستم ميره،ميدونستمم اگه نکنمش ميگه بى عرضه بود ولم ميکنه. تصميم گرفتم مرحله به مرحله عشق بازى رو شروع کنم باهاش.دستمو بردم سمت موهاشو نوازشش کردم چاشنى اين کارم حرفاى عاشقونه بود که رد و بدل ميکرديم،دستم رو به سمت گوشش بردم،يه دفعه ديدم لبام رو لباشه.دراز کشيدم روش دستم رو بردم رو سينش وقتى ديدم يکم داغ شده اون يکى دستم رو بردم سمت کس نازش،با يه دست سينش رو ميمالوندم با اون يکى کسش و داشتم گردن سفيدش رو ميک ميزدم گاهى زبونم رو ميبردم سمت گوشش که واقعا حشرى ميشد.با هزار زحمت لباسش رو در آوردم چون به ظاهر دوست نداشت سکس کنيم.

وقتى کسش رو ديدم بى اختيار سرم رو بردم لاى پاهاى کشيدش و زبونم رو روش کشيدم،دستاش رو گذاشت رو سرم و فشار ميداد. یلدا:جون..بخور...بخور امينم،مال خودته وقتى حرفاش رو ميشنيدم حشرى تر ميشدم،زبونم رو يکم ميبردم تو که هات تر شه ديگه وقتش بود که بکنمش،به بغل خوابوندمش.يه دستم از زير بدنش به سينه هاش وصل بود اون دستمم مسوليت خيس کردن کيرم رو داشت،با آب کسش کيرم و سوراخ کونش رو خيس خيس کردم.سرش رو که کردم توش احساس کردم داره نصف ميشه،نميدونم چرا وقتى یلدا تقلا ميکرد و به خودش ميپيچيد از درد حشريتر شدم و کيرم رو تا ته فرستادم تو،يکم وايسادم که جا باز کنه و شروع کردم به ور رفتن با کسش.يکم که آروم تر شد آروم کيرم رو عقب جلو کردم ديگه مثل قبل درد نداشت.بعد 1دقيقه سرعتم رو بيشتر کردم ديگه مقاومت نميکرد،آهش بلند شده بود. یلدا:واى..دوست دارم...بکن...بکن..تندتر....ميخوام جرم بدى...آى مامان....دخترت داره ميده... دوست دارم امين.... بدو...تند تر. منم که حسابى داغ بودم من:مال خودمى....تو شاه کس منى...باشه عزيزم...دارم ميکنمت....جونم پوزيشن عوض کردم و چهار دست و پا نشوندمش.موهاش رو محکم ميکشيدم و تلمبه ميزدم اونم فقط ميگفت تندتر...واينسا..تندتر... با يه دستش با کسش ور ميرفت که ارضا شد و لرزيدنش تحريکترم کرد،ديگه ريتم رو دستش گرفت و با تلمبه زدن من اونم عقب جلو ميکرد که ديگه منم تمام آبم رو ريختم تو کون تپلش.چند مين روش دراز کشيدم از بى حالى بعد رفتيم شستيم خودمون رو.اومديم رو تخت سرش رو گذاشت رو شونم و خوابيد منم هندزفرى رو زدم و سيگار رو آتيش کردم.

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
کردمش نه از روی شهوت

سلام به همه .
بسیار خوب از اونجایی شروع میکنم که ریشه این اتفاق به وجود اومد . من بد جور با خانوادم دعوام شده بود و خونه را ترک کرده بودم ،البته دانشجوی شهر دیگه ای بودم اما بین ترم دانشگاه هم دیگه خونه نمیومدم . تا این که مریض شدم و مجبور شدم برگردم خونه و به دست وپای پدر مادرم بیافتم و بگم ببخشید . از اونجایی که خطموشکسته وگوشیمو له کرده بودم بابام خط و گوشی داداشمو بهم داد . فردای اون روز یکی به من اس داد و گفت : فلش من دست سارا هستش !
منم طبیعی جواب دادم خوب عیب نداره میرم ازش میگیرم شمارشو بده .
طرف جواب داد : ببخشید شما زهرا هستید ؟
گفتم نه باباشم!
گفت :مزاحم نمیشم اشتباه شد ........
خلاصه همین طوری پیلش کردم و ملتفت شدم که طرف پسره آخه حرف زدنش خیلی لوتی و مردونه بود. از اونجایی که من حوصله دختر جماعت را نداشتم برای چابلوسی و کس لیسی زنگ نزدم که ببینم طرف واقعاپسره یا دختر! بعد از یک ماه که باهاش اس بازی میکردم مطمئن شدم پسره . خلاصه تا یک ماه که ترم دانشگاه هم شروع شد من با این طرف اس بازی میکردم و خودمو خوب بهش معرفی کردم آخه تنها کسی بود که جز بابام و مامانم و دو تا از دوستای هم دانشگاهیم شمارش تو گوشیم بود و من طبیعتا موقعی که بیکار میشدم گوشیمو برمیداشتم و به اون اس میدادم تا این که یه روز قبل این که راه بیافتم برم ترمینال دوباره با بابام دعوام شد و اعصابم خورد شده بود منم به اون دوست ناشناسم که اسمشو گذاشته بودم غریبه اس دادم و شروع به درد دل کردن کردم . دیدم اونم ناراحته ! گفتم چیه تو هم زیر پای عشق یه دختر 17 ساله له شدی ؟
باورتون نمیشه گفت : من که پسر نیستم فکنم اشتباه گرفتی من دخترم!!!
چشمتون روز بد نبینه بد جورحالم گرفته شد یعنی شکه شدم آخه از اونجایی که بدجور مغرور بودم دوس نداشتم درد دلو به یه دختر بگم اما کار از کار گذشته بود و گفته بودم .
تا چند روزهم بهش اس ندادم با خودم خوب فکر کردم و گفتم اون که یک غریبه هستش چرا باید خودمو ناراحت کنم ، تازه بهم گفته که محل زندگیش اصفهانه و من یکی از شهرستانهای اطراف مشهدم . تا این که یه روز سلف دانشگاه بهم اس داد . نوشته بود : چیه ؟ چون دخترم نمیخوای باهام دیگه حرف بزنی؟
جواب دادم ؟ دوس ندارم یه دختر که برخی از درد دل همو شنیده باهام دوست باشه آخه بیخودی و از روی دلسوزی برام دل میسوزونه و دوستیش به دردم نمیخوره .
دختره گفت : ولی من بهت ترحم نمی کنم ، قول میدم !
با چند تا از دوستام تو راه باز گشت از دانشگاه بودم که چند تا دختر مامانی از کنارمون رد شدن و بچه ها هم بهشون تیکه انداختن و منم حالم ، حالو هوای شیطونی گرفت و به دختره اس دادم چند سالته ؟ درس میخونی ؟ اسمت چیه؟
جواب داد : 20 دانشجوام( تو این داستان جز اسم دختره هیچیو تغییرندادم . ترجیح میدم اسمشو نگم)مثلا اسمش نرگس باشه!
بهش اس دادم :دانشجوی کجا ؟گفت اطراف مشهد !
یهویی قند تو دلم آشوب شد و صد تا فکر و خیال کردم که اگه دختره دانشجوی شهر x باشه فلان کارو میکنم و دیگه تنها نخواهم . البته منظورم از فلان کار گردش و بیرون رفتن بود.(در کل هرچی جز سکس) بهش گفتم : من دانشجوی شهر x هستم تو دقیقا کدوم شهری ؟
خلاصه دختره نگفت تا این که یه روز برف اومد . صبح ساعت 7 شروع شد و ساعت 11 ظهر تموم شد . سر کلاس بودم که نرگس اس داد بعد عمریبرف اومد نذاشتن بریم بیرون .
بهش گفتم خوب فردا برو بیرون .
نرگس جواب داد : آخه الان برف بند اومده و هوا هم داره آفتابی میشه .
یه نگاهی به بیرون انداختم دیدم شرایط آب و هوایی که میگه دقیقا با شرایط آب هوایی شهری که من توش هستم یکیه . معطل نرکدمو بهش گفتم میخوام ببینمت !
بد از کلی کس لیسی بهم گفت من از شهر نیشابورم . صبح راه میوفتم میام تورو میبینم و برمیگردم .
منم تعجب کردم . نیشابور تا شهر x فاصله ی ساعتی داشت . به خودم گفتم معمولا دخترا این همه راه نمیان اونم به این راحتی . مخصوصا که آدرس کافی شاپ را همخودش داد .
خلاصه بعد 1 هفته اعتراف کرد که تو همون شهر x درس میخونه . قرار شد باهم بریم مشهد و با هم تو راه بیشتر از نزدیک آشنا بشیم . نرگس با دوستش اومد و من تنها . این دفه دومی بود که نرگسو میدیدم . قرار اولمون فقط 20 ثانیه طول کشید .
سواراتوبوس شدیم و منو نرگس کنار هم نشستیم و دوستش صندلی کنار ما . 45 دقیقه گذشت و فقط نرگس حرف میزد و من نگاهش میکردم . یهویی بهم گفت : تو چقدر کم حرفی ! اصلا خوشم نیومد .مثل این که قرار نیست شاد باشیم و بخندیم بعد روبه دوستش گفت این که خجالتیه رسیدیم مشهد زود برگردیم .
من تو فامیل و محلمون از اون پسرایی هستم که دخترا دنبالشون هستنو خوش تیپیم اما چون بد جور مغرور بودم هیچوقت نتونستم با دخترای زیادیرابطه صمیمی داشته باشه جز 2 الی 3 تا که اونا برای خودشون ملکه بودن اما برای دانشگاه از دستشون دادم .
به خودم گفتم حالا که شانس در خونمو زده غرور و شرمو حیا رو کنار بذارم و بزنم به سیم آخر. به نرگس گفتم : دستتوبده به من ؟
دختره بدبخت قفل کرد! آخه قرار نبود با هم تماس داشته باشم . رابطمون توی گردش و مسافرت و کمک به هم از قبل خلاصه شده بود . اما تو اون صحنه دختره دستشو در حالی که میلرزید گذاشت تو دستم منم دستشو محکم گرفتم . تا این که رسیدیم مشهد و بعد از چند ساعتی گشت و گذار دوست نرگس ازما جدا شد و ما رفتیم کوه سنگی . تو مکان کوه سنگی یه کوه دیگه هم که کمی کوچیکتره کنارش قرار داره که دکل تلوزیون یا مخابرات روی اون قرار داره که چون خلوت بود من و نرگس رفتیم بالای اون کوه . اونجا بود که اولین بوسمو تجربه کردم .
نرگس و من کنار هم نشسته بودیم و گوشیم یه آهنگ میخوند . تو اون لحظه بود که نگاهم به زندگی ای که تو کار و درس خلاصه شده بود عوض شد . باور کنید من تا اون لحظه از عشق و حال هیچی نمیدونستم . به نرگس گفتم یه بوس میدی ؟
گفت : نه
گفتم پس بذار در گوشت یه چیزی بگم . همچین گه صورتمو بردم جلو با این که ترس و دلهره شدیدی هم داشتم لبشو بوسیدم چند ثانیه طول نکشید که بهش گفتم بیا جامون رو عوض کنیم بریم یه جایی که یه کم دورو برش بسته تر باشه . بدنم سبک شده بود . چشمام مثل عقاب تیز شده بود تا روی اون کوه یه جایی رو پیدا کنم که یه کم بسته باشه . تا این که نرگس گفت اون بالا !
درست زیر سخره های اتاق نگهبانب اون دکل یا آنتن بالای کوه یه صخره کوچیکتر بود که یه محیط بسته درست کرده بود رفتیم اونجا و نشستیم .
نمیدونستم دوباره چه جوری شروع کنم تا لباشو ببوسم . بهش گفتم دراز بکش و سرتو بزار روپاهام . اون هیچی نمیگفت فقط کاری رو که میگفتم میکرد . تا این که سرشو گذاشت رو پاهام با دست زیر گلوشو گرفتم و لبشو بوسیدم . یهو بدنش مثل ماست شل شد . انگار از حال رفته بود منم نامردی نکردم و تا خورد مالوندمش و از لباش لب گفتم.
آدم ندیده رو ببینید؟؟ 4 ساعت با بد بخت لب میگرفتم . تا این که دوستشزنگ زد که بریم دنبالش و برگردیم . تو راه راضیشکردم دوستش بره خونه فامیلاشون تا خودش با من بیاد خونه من . اونجا بود که مخالفت کرد و گفت خونه اصلا!!!!!!!!!!!!!
بهش گفتم تو منو میشناسی باور کن آخرش برای من همون لب گرفتنه....
بازم کس لیسی کردم . راضی شد و به دوستشزنگ زد وگفت خوابگاهو بپیچونه و بگه شبو مشهد میمونن . تو اوبوس که سوار شدیم اومدیم صندلی یکی مونده به آخر . تا خوده شهر x ازش لب میگرفتم . آدمای اطرافمون چیزی نمیگفتن . فقط چندتا جوان 23 الی 26 ساله بودن که تیکه مینداختن . داشتن خطری میشدن که یکیشون گفت :ول کنین بابا اینا دارن عشق و حال دنیا رو میکنن . دیگه کسی به ما چیزی نگفت . از اتوبوس پیاده که شدیم و داشتیم میرفتیم متوجه شدم دختره بدجور مسته وپاتیل شده . به خودم گفتم اگه ببرمش خونه با ائضاع این و بیجنبه گی من حتما امشب دهنشو سرویس میکنم . برای همین سریع تاکسی گرفتم و بردمش در خوابگاه . البته خونه خودم هم اوضاع جور نبود چون بچه ها مهمونی گرفته بودن و نمیشد مهمونی را کنسل کرد . اما میتونستم ببرمش خونه دوستای دیگم . هر جور بود خودمو توجیح کردم که امشب نمیشه .
خلاصه مدتها گذشت و چند بار هم آوردمش خونه خالی اما فقط لب میگرفتم و می مالوندمش و شق درد های ناجوری هم میگرفتم . چون دختره بهم اعتماد شدیدی داشت نخواستم بهش نامردی کنم تا این که یه روز................
خونه دوستم که بچه پولدار بو قرار گذاشتم . نرگس هم اومد . من دو تا رانی و بیسکوییت گرفته بودم تا باهم بخوریم . به نرگس یه رانی دادم که گفت: نمیخورم !
خیلی اسرار کردم اما قبول نکرد . خودم داشتم رانی خودمو میخوردم که نوشته روی رانی را خوندم .نوشته بود 8%آناناسی ! این نوشته را جوری خوندم که نرگس هم بشنوه . نرگش برگشت گفت : آره بقیش هم توهمه!!!!!!!!!!!!!!!!
من با این حرفش جررررررررررر خوردم . بارها جلوی خودمو گرفته بودم که از بوس و مالش جلوتر نرم که اونجا با خودم گفتم فقط میکنمت!
منظورش از بقیش توهمه این بود که تو رانی ها چیزی ریخته بودم !! بد جور ناراحت شدم . با ور کنید نمیخواستم بکنمش اما اعصبانیم کرد . تو اون لحظه شهوتی نشده بودم بلکه عصبانی بودم . بهش گفتم بیا بریم تو اتاق اونجا یه تخت داره از اتاق من خیلی بهتره . رفتیم اونجا روی تخت دراز کشیدیم . بهش فرصت ندام و گفتم دیگه اینجا آزاد آزادیم و ترس این که دوستام بیان رو نداریم .
نرگس گفت : آره خوب !
منم لباساشو شرو به در آوردن کردم . مقاومت کرد رفتم یه کم لب گرفتم و گردنشو خوردم و کسشو مالوندم . دوباره رفتم سراغ لباساش و شلوارشو در آوردم خیلی مقاومت کرد اما بهش گفتم ما یه خط قرمز داشته که ازش رد شدیم دیگه بقیش بهونه بیخودیه تا با هم حال نکنیم . با قدرت کلمات توجیحش کردم که چیزی نگه . سوتینشو هم در آوردم . بهش گفتم به شکم بخواب .گفت : قرار نبود رابطمون اینجوری شه!
اما انگارصداشو نمیشنیدم شرتشوهم در آوردم . نمیدونیم این دختره اینقدر سفید و گوشتی بود که تقریبا قفل کرده بودم . دهنم باز بود و به بدنش نگاه میکردم . دفعه ی اولم بود که بدنشو لخت میدیدم . واااااااااااای کونش گوشت بود مثل گاو های هلندی. سفید و سفید . تو 30 ثانیه مثل وحشی ها لباسامو در آوردم و روش دراز کشیدم. کیرم شق کرده بود . کیر من کلفت و 21سانت طول داره گذاشتملای قاش کونش . داشتم دیوونه میشدم . آبم داشت میومد آخه کسکش بدنش جوری بود که با نگاه کردن هم آبت میومد . از روی میز یک ژل موبود بر داشتم و یه کم ریختمکف دستم و محکمو صدا دار زدم لای قاش کون گوشتیش . کیر قد کشیدم آماده بود .خودمو روش ول کردم و کیرم مستقیم رفت تو کونش .یه جیغ بلند کشید واسممو صدا کرد . از پشت میدیدمش.گردنش و صورنش قرمز شده بود دهنشو به بالشت فشار میداد . محکم گفتمش و شروع کردم به زدن تو کونش . آبم اومد . ولو شدم . دیگه عصبانی نبودم . یه کم رو بدنش وول میخودم و کیرم ت کونشبازی میکرد . بعد بهم با صدای گرفته گفت : نمیخوای بلند شی؟
بلند شدم و از اتاق اومدم بیرون و رفتم حموم . دوش گرفتم و اومدم بیرون . بهشگفتم بیا برو هموم دوش بگیر . لباس تنش نکرده بود . من رفتم تو آشپزخونه تا بیاد بره حموم . درسته کردم تو کونش اما رومون اینقدر با هم باز نبود که لخت راه رفتنشو ببینم. خجالت میکشیدم . اونم همین طور . از هموم که اومد بیرون رفت تو اتاق لباساشو که پوشید رفتم تو اتاق و 2 ساعت تو بغلم بود . نیم ساعت چیزی نگفت . بعدش گفت: تو در مورد من چی فکر میکنی ؟
من گفتم : من در مورد تو هیچ فکری نمی کنم . چیزاییکه اتفاق افتاد خواسته من بود نه تو . اگه تو با بوسحال میکنی منم با این اتفاق حال میکنم پس خودتو ناراحت نکن که 100% خواسته من بوده .اگه کسی بده اون منم نه تو . دختره یه کم حالو هواش عوض شد و و شروع کردبه بوسیدنم . منم ازش لب میگرفتم و بیشتر نوازشش میکردم . همش دستم تو موهاش بود . تا این که کس کش گردنموشرو به خوردن کرد یه کم که خوردحال کردم اما ادامه که داد دیوونه شدم . نفس هام تند شد . نرگس ترسید گفت ؟آروم باش پسر چیه ؟
گفتم باید خودمو خالی کنم و گرنه از این جا که برماز سردرد منفجر میشم(از شق درد).
بهش گفتم بذار یه بار دیگه حال کنیمتا حالم خوبشه !
صحنه اینقدر برای دختره ناراحت کننده بود که هیچی نگفت . منم دوباره لباساشو درآوردم و دوباره کیر کلفتمو کذاشتم لای کونش ام اینبار تو کونش نکردم تف کردم و کیرمو میکردم لایقاشکونش و کیرم میرفت پایین لای کسش . دم کسش! بد جور داغ بود . از کونش بیشتر بهم حال داد . اینقدر لطیف و گوشت بود و بدنش حرارت داشت که آبم سزیع اومد . دوباره بیحال شدم و دوباره حموم........

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
سکس با عشقم امیر

سلام من ندا هستم 20ساله ازخوزستان..امیدوارم از داستانم خوشتون بیاد..فقط بتون توصیه میکنم همیشه با کسی سکس داشته باشین که طرفو دوس داشته باشین منطورم سکس با عشق و دوس داشتن خیلی قشنگه..
من از سن15سالگی تا الان فقط با یه پسر اسمش امیر هس رابطه دارم..و عاشق همدیگه هستیم شاید کسی باورش نشه ولی واقعا اینجوری هس...من امیرو خیلی دوس دارم تاجایی که کتک خوردم از داداشم ولی اسمی ازش نبردم که واسش بد بشه اونم واسه من هبچی کم نذاشته و بهترین وصمیمیترین دوست زندگیمه...
خوب نمیخوام زیاد از داستان سکسمون دور شم..واقعیتش من توهمون سن 15سالگی هیچی از رابطه سکس نمیدونستم هرچی میدونم امیر بم یاد داده..شاید در حد لب گرفتن بود تا2سال اول رابطمون..تا اینکه 1روز امیر بم گف نداسینه هاتو میخوام..البته با اس ام اس..من جا خوردم چون تا اونموقع اصلا به اینچیزت فک نمیکردم و تو نخش نبودم..ازش ناراحت شدم که چرا این حرفو زد ولی بعد قانعم کرد..ماخیلی باهم رابطه سکس داشتیم ولی میخوام فشنگترینشوبگم..چون اگه اونا روبگم خیلی طولانی میشه..
من وامیر تا حالا از هم دور نشده بودیم شاید تو 1هفته دوبار رابطه سکس داشتیم..اینم بگم که امیر چون خیلی دوسم داره و آیندم واسش مهمه تا حالا پرده منو پاره نکرده(شاید کسی باورنکنه ولی حقیقته) این شد که من مجبور شدم به یه سفر برم که 3ماه از امیرم دور بودم..دختری که رابطه سکس داشته واسش خیلی سخته ولی امیر تلی منو آروم میکرد..تا برگشتم خونه..2روز بعد قرارشد همدیگروببینیم من تواین3سال رابطمون همیشه واسه امیرم آماده بودم..اونروز هم اماده ی اماده بودم سوتین و شورت مشکی با طرحهای قرمز و یه تاپ قرمزو مشکی همیشه عادت داشتم ست کنم..تآرایش کردنم..
مامان امیر از صب تا ساعت 4بعداز ظهر سرکار بود..امیر یه داداش کوچتر از خودش داره که صب همش خوابه یا بیرونه..اونرورز هم رفته بود باشگاه البته امیر پسر بزرگه هس و کسی حتی مادرش حق نداره تو کاراش دخالت کنه..پدر امیر فوت کرده.و 1خواهر هم داره که ازدواج کرده.. امیر23سالشه..اونروز من 1مانتومشکی بلند که زیرشم جوراب مشکی پوشیده بودم..شال و کیف صورتی و آرایش ملایم صورتی..لباس زیرمم که گفتم چی پوشده بودم..از شب قبل هم حمام رفته بودم و بدنمو کامل تمیز کرده بودم البته همیشه بدنم تمیز بوده چون بدم میومد از اینکه بدن 1دختر مو داشته باشه..لوسیون مخصوص امیرمو به بدنم زده بودم چون امیر عاشق اون بوی لوسیون بود...خلاصه اونروز صب به امیر اس دادم که تو راهم..امیر هم ج داد منتظرتم عشقم..

رسیدم دم در..درو واسم باز گذاشته بود که 1ثانیه هم نمونم پشت در.در ورودی خونشونم باز اومد منم درو بیشتر باز کردم چون یکم شیطون هم هستم گفتم صابخونه مهمون نمیخوای؟؟دیدم امیر از پشت در با یه شاخه گل از پشت بغلم کرد..اشکم دراومد بعداز 3ماه تو بغل امیرم بودم تا10مین فقط بغلم کرده بود و نگام میکرد..بعد بش گفتم بذار اینارو بذارم زمین سوغاتی بود که واسش خریده بودم..اونارو دادم دستش و بوو وزنم 49یا50هس..موهای تقریبا بلند خرمایی حالت دار و رنگ پوستم سبزه مایل به سفید..تاپمو که دید گف چقد بهت میاد عروسکم..دوباره خوابید رو من و شروع کرد لبامو خوردن..لپمو میخورد و میبوسید..لاله گوشمو میبوسید..که رسید به گردنم خیلی شهوتی شده بود اونقد گردنمو خورد که زخمی شد ولی من حال کردم..بعد شروع کرد به لیسیدن دستام و از روتاپم سینه هامو میمیالید..وای خدا داشتم دیوونه میشدم..بعد با دو تا دستاش شروع کرد به مالیدن دوتا سینه هام..سایز سینه های من 70هس..که به قول خودش ادمو روانی میکنن...تاپمو زد بالا و از روی سوتینم باز مالیدشون..دیگه طاقت نداشتم تاپو دراوردمو سوتینمو کشیدم پایین..اونم افتاد به جونشون یکیو میخورد اون یکیو میمالید..نوکشو با دندون میکشید..که من اه اه میکردم..وسط سینه هامو شروع کرد به لیس زدن..بعد زیر سینه هامو اونقد مالیدو خورد که قرمز قرمز شدن..چون کیرش نزدیک کسم بود احساس کردم داره شلوارکشو پاره میکه..ولی اون رف سراغ شکم و نافم شکممو لیس زد و نافمو خورد..منم که دلم واسه کیر امیرم تنگ شده بود رفتم سراغش و درش اوردم کیر امیرم تقریبا کلفت بود اول سرشو بوسیدم اون داشت موهامو ناز میکرد(اول از کیر خوردن بدم میومد و حالم بهم میخورد ولی الان عاشق کیر امیرمم) بعد کیرشو کردم تو دهنم و شروع کردم به خوردن..(البته بدون اجازه امیر چندتا فیلم سکسی دیده بودم که یکم یاد بگیرم آخه بلد نبودم درست بخورم..امیر بدش میاد فیلم سکسی ببینم) کیرشو زدم بالا و تخماشو خوردم..بعد شروع کروم به لیسیدن..بعد خودموانداختم روتخت که امیر رف سراغ جورابمو اونو دراورد و از رو شرت کس خیسمو میمالید که من دیگه طاقت نیوردم گفتم درش بیار و بیفت به جونش تلافی 3ماه رو دربیار..اونم همین کا رو کرد شرتم بندی بود.سیدمش و شاخه گلمو داشتبند شرتمو کشید و همه کسمو کرد تو دهنش..که اه کشیدن داشت به جیغ تبدیل میشد..چوچولمو با دندون کشید بیرون و شروع کرد به مک زدن..بعد زبونشو گذاشت وسط کسمو لیس میزد..بغلای کسمو هم لیس میزد..پاهامو زد بالا سوراخ کسمو بوسید ولیس زد..تو اون لحظه انگشتشو توفی کرد و هرچی خواست بکنه تو سوراخ کونم نشد خیلی تنگ شده بود..(گفتم که ما رابطه سکس زیاد داشتیم وچند بار قبل از سفرم منو از کون کرده بود..)ولی بالاخره انگشتشو کرد تو عقب جلوش میکردو کسمو میخورد..بعد دوتا از انگشتاشو کرد تو سوراخ کونم خیلی درد داشت ولی حاش به دردش بود..بعدمنو خوابوند روشکم و شروع کرد به لیسیدن کونم وای چه لذتی داشت لای کونمو باز میکردو وسطشو لیس میزد داشتم میرفتم تو فضا..بعد به کیرش کرم زد و سوراخ کون منو هم چرب کرد..منم کونمو دادم بالا واسه امیرم...سر کیرشو گذاشت تو وای خدا چقد سوز میداد طوری که اشکم در اومد..گف در بیارم گفتم نه تا اخر بذار..اونم کم کم میکرد تو که سوزش زیادتر شد..کیرشو یکم تو کونم تکون داد..بعد شروع کرد به عقب جلو کردن اول آروم این کارو میکرد ولی داشت تند تند میشد و اه و ناله منم بیشتر و بلندتر اینقد تند تند میکرد که سینه هام هی بالا و پایین میشدن..تو همون حالت که کیرش تو کونم بود اروم خوابید حالا من باید بالا و پایین میکردم و همینکا رو کردم..گف آبم داره میاد که احساس کردم چیز گرمی تو کونم ریخته شد..بیحال تو بغل هم افتادیم ولی اون فقط منو بوس میکرد و کونمو میمالید..بعد از 20 مین گف خانمی دعوتت کردم رستوران باید آماده شیم هر دومون دلمون نمیخواست از بغل هم جداشیم ولی مجبور بودیم..آماده شدیمو جاتون خالی رستورانم رفتیم که خیلی خوش گذشت..

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
سامان و لاله: سکس اول

من سامان هستم،27 سالمه این اولین داستان من هستش و میخام بیشتر رابطه هامو واستون بنویسم
روزای اول دانشگاه بود.لاله رو اولین بار توی کلاس فیزیک عمومی دیدم.یه دختر سبزه خوشکل که چنتا صندلی جلوتر از من نشسته بود. وقتی سرشو برگردوند که با دوستش حرف بزنه نگاهمون واسه اولین بار به هم گره خورد.
این نگاهامون واسه یک ماه تو دانشگاه ادامه داشت و هیچکدوم جرات پیشروی بیشتر رو نداشتیم تا اینکه یه روز رفتم پیشش و ازش جزوشو خواستم و چون واسه جزوه عجله داشت بهش گفتم شمارتونو بدین من فردا زنگ میزنمو میارمش واستون. زیاد حاشیه نمیخام برم این رد بدل شدن شماره تبدیل شد به اس ام اس بازی و قرارای بیرون.دیگه همه بچه ها فهمیده بودن که ما با هم دوست شدیم. یه اکیپ 8 نفره بودیم با چنتا از بچه های کلاس. 3تا پسر 5 تا دختر.یه روز که مامان اینا مسافرت بودن همه بچه ها رو دعوت کردم خونمون . وقتی بچه ها تو حیاط مشغول کباب درست کردنو قلیون کشیدن بودن لاله اومد تو و رفت پشت کامپیوتر منو آهنگ گذاشت منم اومدم پیشش. نشسته بود رو صندلی منم رفتم ایستادم پشتشو دستمو انداختم دور گردنش. اولین بار بود که به هم نزدیک میشدیم یکم بغلش کردمو صورتشو بوسیدم اونم با عشوه مقاومت میکرد خلاصه اون روز گذشتو کار خاص دیگه ای هم انجام ندادیم.بعد اون روز هم چند بار تنها اومد خونمون که درس بخونیم باهم کارمون به عشق بازی رسیده بود اما اجازه سکس بهم نمیداد نمیذاشت به سینه هاش دست بزنمو مقاومت میکرد منم چون خیلی دوسش داشتم دلم نمیخواست وقتی که اون میل نداره اذیتش کنم با اینکه خیلی داغم اما جلوی خودمو میگرفتم.
دو ماه از رابطمون گذشته بود بهش زنگ زدم خونه دختر خالش بود دلم واسش تنگ شده بود ازش خواستم بیاد پیشم اونم قبول کرد وقتی رسید خونمون از دیدنش واقعا لذت بردم یه تیپ استثنایی زده بود یه مانتوی کوتاه طوسی با یه شال خوشکل صورتی و شلوار لی آبی کم رنگ که رونای خوش فرمشو نشون میداد
اومدیم تو اتاق من . بدون هیچ مقدمه ای بغلش کردمو مشغول عشق بازی شدیم لبامون رفت روهم و من طبق عادت همیشگی دستم رفت رو سینش باز مقاومت کرد اما من ادامه دادم.خوابیدم رو تختو مثل مار بهم میپیچیدیم من حسابی از خودم بیخود شده بودم لاله واقعا خوشکل بود با یه هیکل عالی رفتم سراغ گردنشو گوشش دیگه صداش دراومده بود این دفه به خودم جرات دادمو محکم سینشو مالیدم این دفه دستمو نکشید کنار و فقط یه قوس زیاد به کمرو سینش دادو اه کشید وقتی دیدم داره لذت میبره دکمه های مانتوشو باز کردمو دستمو بردم زیر تیشرتش سینشو مالیدم همزمانم لبامون تو هم بود
بلوزشو در آوردمو سوتینشو باز کردم دیگه مقاومت نمیکرد فقط چشماشو بسته بودو یه لبخند کوچیک رو لبش بود شروع کردم سینه هاشو مکیدم سفت بودن سایز 75 و یه نوک کوچولوی صورتی واقعا عالی بود سینه هاش یه دستمو بردم رو کسش و از رو شلوار میمالیدم فکر میکردم اجازه نده اما انقدر شهوتی شده بود که مخالفتی نکرد منم جراتم بیشتر شد و دستشو گرفتم و گذاشتم رو کیر سفت شدم.شلوارک پام بود و گرفتن کیرم واسش راحت بود
تو یه لحظه بدون اینکه دکمه شلوارشو باز کنم دستمو از زیر دکمه های شلوارش بردم تو گذاشتم رو کسشو شروع کردم به مالیدن اونم یه اه بلند کشید دیگه مهلت ندادم سریع دکمه هاشو باز کردم شلوازشو نصفه کشیدم پایینو لبامو گذاشتم رو کسش لاله رو کمر خوابیده بود منم زانو هامو کنار کتفش گذاشته بودمو سرم رو کسش بود با یه دستم کسشو میمالدمو میخوردم با دست دیگم شلوارو شرتمو کشیدم پایین بدون اینکه بهش نگاه کنم مشغول کسش بودم یه دفه دیدم کیرم گرم شد سرمو برگردوندم دیدم گردنشو آورده بالا کیرمو کرده تو دهنشو داره میمکه. واقعا عالی واسم ساک میزدتو همون حالت یکم بهم حال دادیمو بعدش شروع کردیم به کامل لخت شدن اول من لباسامو کامل کندم بعش مال اونو در آوردم برش گردوندمو یکم کیرمو لای پاش بالا پایین کردم خواستم بکنم تو کونش که یهو برگشت و نذاشت اولش فک کردم نمیخاد از پشت بده .کیرمو کرد تو دهنش طوری که حسابی خیس بشه ساک زد منم مثل ناشیا فقط نگاهش میکردمو لذت میبردم با اینکه کلی سکس داشتم قبل لاله اما اینقدر خوشهیکل و زیبا و هات بود که رو ابرا بودم واسم تازگی داشت
کیرمو از دهنش در آورد،رو شکم خوابید و با دست به کونش اشاره کرد. باورم نمیشد منظورش این باشه که بکنمش منم سریع کیرمو گذاشتم دم سوراخشو یکم فشار دادم سرش که رفت تو یکم بالشت رو چنگ زد منم همون جا نگه داشتم تا دردش کم بشه بعد یه دقیقه شروع کردم بیشتر فشار دادن دیگه کیرم تا ته تو کونش بود. مشقول عقب جلو کردن شدم داشت لذت میبرد کیرم خیلی خوش فرمه کلفتی و طولشم مناسبه
هنوزم صدای آرومه "آه سامان" گفتنش تو گوشمه چند دقیقه ای که خوابیده کردمش کونشو با دستم آوردم بالا و تو حالت سجده قرارش دادم دیگه کیرم راحت عقب جلو میشدمطمئن بودم من نفر اولی نیستم که میکنمش اما واسم مهم نبود واقعا دوسش داشتم
بعد حدود 10 دقیقه داشتم ارضا میشدم ابمو کامل تو کونش خالی کردمو افتادم روش چند دقیقه روش بودم تا کیرم تو کونش خوابید ازش پرسیدم ارضا شدی گفت دوبار واسم جالب بود که با از پشت کردنش تونسته بودم ارضاش کنم اونم دفه اول. تو سکس با دوس دختر قبلیم با اینکه خیلی سکس داشتیم فقط یه بار تونسته بودم از پشت ارضاش کنم اما لاله رو دفه اول ارضا کرده بودم
از روش بلند شدم. اتاق تاریک بود،چراغو روشن کردم لاله هنوز رو شکم خوابیده بودیه نیگاه به باسنش انداختم، واقعا خوش فرم بود به عمرم کون به این خوشکلی ندیده بودم واقعا خواستنی بود رفتم کنارش دراز کشیدمومحکم بغلش کردم.پاشو گذاشت لای پامو آروم میمالید به کیر خوابیدمو تخمام ازش پرسیدم ناراحته که کردمش؟اون در جواب فقط لبشو گذاشت رو لبم.باز از هم لب گرفتیم یه ساعت دیگه تو همون حالت لخت بودیم بعش رسوندمش خونشون

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
با هزار بدبختی مخشو زدم

س.من نیما22سالمه.سال سوم دبیرستان بودم توراه مدرسه همیشه یه دخترراهش تانزدیکای مدرسه مابامن یکی بود.چندوقت گذشت ومن حسی بهش نداشتم.یروزباتاکسی داشتم میرفتم طرف مدرسه دیدم اونم واسه تاکسی وایساده راننده وایساداونم اومد نشست کنارم.تواینه چشمم به چشاش افتادازاونجابودکه یدفه بیچارش شدم.دختره هم ارایش میکردواندام کشیده ای داشت.ولی ریزه میزه بود!بعدازچندهفته شایدم بیشترکه دنبالش بودم بالاخره یروزتوتاکسی شمارموبهش دادم.یه هفته منتظرزنگش بودم ولی خبری نشد.داشتم میترکیدم ازعصبانیت.وایسادم توراه مدرسه اومد جلوشوگرفتم گفتم چرازنگ نزدی بهم گفت مگه قراره هرکی شماره دادبهش زنگ بزنم.اشک توچشام جمع شدوگفتم خیلی نامردی ورفتم مدرسه.اونروزدوستم اسی هم باهام بود،فرداش گفت بیادوباره بریم دنبالش گفتم ولش کن کس مادرش،چندروزگذشت تادیدم یه شماره بهم زنگیده ومنم خواب بودم.بهش زنگیدم اولش یکم سرکارم گذاشت بعدگفت همونه که توتاکسی بهش شماره دادم.داشتم بال درمیاوردم.چندماه باهم بودیم اولش نمیومدسرقرار.باهزاربدبختی راضیش کردم که فردابیادتوپارک اونم قبول کرد!فردامن توپارک منتظرش بودم که اومد.دختری چادری حسابی ارایش کرده ولی خداوکیلی خوشگل بود.داشت ازترس میمردگفتم نترس من هستم ازچی میترسی.خلاصه بعدنیم ساعت دستشوگرفتم تودستام.هرکاری کردم نزاشت یه لب ازش بگیرم.هیچی گذشت خلاصه دیگه خیلی صمیمی شده بودیم طوری که اگه یروزصدامونمیشنیدبهم میریخت.هرچی بهش میگفتم خونمون کسی نیست بیابشینیم حسابی بحرفیم میگفت نه.بعدازچندهفته رابطش باهام کمی سردشد.فهمیدم کسی دیگه توذهنشه.منم هرجورشده گفتم بایدانتقام خودموبگیرم.اون روزتوپارک یه دفترشعرکه خودش نوشته بودبهم داد.منم بهش گفتم فلان روزبیادرخونمون تادفترتوبهت بدم میترسم خرابش کنم پیش توباشه بهتره.اونم گفت باشه.ولی بهش نگفتم خونمون خالیه تابیاد!اومد منم رفتم دم درگفت دفتروبیارگفتم بیاتوکسی نیست رنگش پریدوگفت نه بروبیارش.گفتم زشته توکوچه من ابرودارم بیاتوخلاصه اومدتو.رفتیم زیرزمین دفتروبهش بدم!ترسیده بود.گفتم نترس عزیزم.هرجوری که کس شعربلدبودم ارومش کردم.دست زدم به سینه هاش زدرودستم گفتم دیوونه اینجاکه کسی نیست بزاریکم باهم حال کنیم.ساکت شد.فهمیدم اونم ازخداشه.محکم گرفتمش.چادرشودراوردومنم دکمه های مانتوشوبازکردم نزدیک10دیقه فقط لب گرفتیم.لبام دیگه حس نداشت گفتم بسه سوتینوبازکردم دیدم وای سینهای کوچیک وسفید ونازش داشت دیوانم میکرد شروع کردم به خوردن وای نمیدونی چه حالی میداد.شلوارمواوردم پایین وگفتم کیرموبخورولی نخوردهرکاری کردم.گفتم تاکسی نیومده بایدبکنمش.شلوارشواوردم پایین شورت سفیدپوشیده بودکشیدم پایین حوصله خوردن نداشتم میترسیدم کسی بیاد.ولی کس سفیدوتپلی داشت.به حالت سجده خابوندمش اب دهنموزدم به کیرم بهش گفتم کونتواب دهن بزن لیزبشه اونم زد.سرکیرموگذاشتم سوراخ کونش یدفه فشاردادم جیغ زد.گفتم روانی جیغ نزن صدامیره بیرون.باورکنید5یا6بارکردم کونشودراوردم داشتم ارضامیشدم.ریختمش توکونش.همونجوری گرفته بودمشوولش نمیکردم حسابی فشارش میدادم.گفتم تاکیرمونخوری نمیزارم بری مجبورشد.مثل ادمای مریض چندباربازبون کشیدروکیرم.دیگه ارضاشده بودم میل جنسی نداشتم.ولش کردم لباساشوپوشید.خاست بره گفت خیلی پستی.گفتم بروتادوباره نکردمت کونی.زدبیرون ودیگه هنوزم ندیدمش ولی انتقام خودموازش گرفتم.

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
اولین تجربه سکس عسل و فرزام

سلام دوستان.میخوام خاطره اولین سکسمو براتون بازگو کنم!
دوستان من بار اولمه دارم داستان مینیویسم عیب و ایرادی بود شما ببخشید!
من عسل هسم16سالمه و یک ساله که با دوست پسرم عاشق همیم! من و فرزام دیوونه وارهمدیگه رو میخواییم اون ازاول دوستی اصرارداشت سکس داشته باشیم ولی من چون هیچ تجربه نداشتم میترسیدم ازطرف دیگه شنیده بودم سکس ازپشت جدایی میاره!ومن هشت ماه فرزامو پیچوندم و هزار بهونه آوردم که نمیشه و فلان وبهمان!ولی دیدم اون داره ازم دورمیشه وتصمیم گرفتم دراولین فرصت باهاش رابطه داشته باشم!17 تیر1391 بود که خاله ام زنگ زد و گف امروز بیایین بریم باغ منم صبح تازه حموم کرده بودم و گفتم شما برین من نمیام مامان اینا رفتن و من مطمن شدم تا شب دوازده. یک نمیان! دیدم وقتشه و زنگ زدم فرزام گفتم تنهام بیا اونم فهمیدمنظورم چیه! اولش میترسیدم نمیدونسم چطورشروع میکنیم خونه ی اونابهمون نزدیک بود ده دقیقه بعد صدای زنگ در منو از افکارم بیرون کشید رفتم درو بازکنم. پاهام میلرزید دستام یخ شده بود فرزام هم معلوم بود استرس داره اومد تو نشست دستای دوتامون یخ بود کمی از چیزای چرت و پرت حرف زدیم که رو به من کردو بغلم کرد بعد لپ هامو بوسید و منم اونو بوسیدم بعد آروم لباشو گذاش رو لبام"داغی لباش داشت لباموبه آتیش میکشید"آروم دستشو برد تو بولیزم که یقه اش باز بود...دستاش یخ یخ بود داشت باسینه هام بازی میکردبعد آروم دستشو آورد تا بولیزمو دربیاره یه لحظه خواستم مقاومت کنم ولی یادم افتاد که عسل تو واس همین کارفرزامو آوردی اینجا بولیزمو درآورد دستاشو گذاشت روسینه هام ومالوند بایکی بازی میکردواون یکی رو میخورد من که دیگه رو زمین نبودم رو به من کردوگف بریم اتاق منم حرفی نزدم زبونم بند اومده بود دستمو گرف رفتیم اتاق هل دادمنو به طرف کمد و لبامو خوردو سینه هامو مالوند...نمیدونسم باید چیکارکنم اونم مث من تازه کاربود آروم دستاشو آورد رو کمرم و خم شدو کمرمو بوسیدبعد شلوارمو درآورد منم کمکش کردم چون شلوارم تنگ بود بعد من دراز کشیدم رو تخت واون هنوز لباساش تنش بود اومد روم و ازم لب گرف بعد رف سراغ گوشام وااای از لباش آتیش میزد بیرون گردنمو خورد اومدپایین سنیه هامو مالوند وخورد خواس بره طرف کسم که نزاشتم گف میخوام بخورم گفتم نه فرزام بدم میاد گف باشه پس بزار نگاش کنم من تا به حال ازجلو کس یکی رو ندیدم منم بدنم سفیده و گوشتی محکم گرفت ازکسم وبالا و پایینش میکرد میگف بابا آدم دلش میخواد تا صبح با این تیکه گوشت بازی کنه من رسما هنگ کرده بودم و تک کلمه حرف نمیزدم وکمی استرسم کم شده بود. دوستام میگفتن سکس درد داره ومن باورنمیکردم میگفتم مگه چیه که درد هم داشته باشه!"فرزام گف منم لخت بشم؟گفتم نه پس من نمیکنمت که باید لخت شی خب"""اونم بلند شد پشت به من لخت شد موقعی که برگشت به طرفم من یخ کردم وااای خدا کیر نبود لوله بخاری بود...کمی خودمو کشیدم عقب و ترسیدم فرزام خندید وگف خانوم کوچولو ترسیدی؟منم نخواسم ضایع بشم گفتم هه!من وترس؟عمرا اگه بترسم گف اگه من کردمت و تو دردت نیومد من کستو میخورم نه اگه یه آه کوچیک گفتی تو کیرمو میخوری میدونسم که قراره لوله بخاری بره تو کون گنده ام ولی خودمو سفت و سخت نشون دادم که نمیترسم!گف برگرد چهار دست و پا شو منم برگشتم میترسیدم وخودمو سفت کرده بودم خندید وگفت ازالان معلومه میترسی ها دختر شل کن خودتو منم شل کردم کیرشو گذاشت رو سوراخ کونم و هرچی فشارداد نرف تو گف کرم داری؟گفتم رو میزآرایش هس رف یه کرم آورد و ریخ رو کیرش و رو سوراخ کونم اول یه انگشت کرد تو کونم بعد دومی رو فعلا دردی احساس نمیکردم بعد سر کیرشو گذاشت رو کونم و کمی خواس فشاربده ترسیدم و وخودمو سفت نگه داشتم ازداغی کیرش و سیخ بودن کیرش معلوم بود آمپرش رفته بالا کیرش عین آتیش بود وقتی فهمید خودمو سفت کردم عصبی شد و دوسه بار سیلی کشید رو کونم گف درس حسابی شل کن خودتو منم یه نگاه نارضایتمندانه کردم بهش چشمم که به چشاش افتاد حشر از چشاش میزد بیرون گف تو اگه جرات داری بار دیگه خودتو سفت کن ببین چیکارت میکنم منم تا میتونسم شل شدم و تو حال و هوای این بودم که نه بابا درد نمیکنه و. ....اون با یه حرکت کیرشو کرد تو کونم دلم ریخت و یه داد محکم زدم و گریه ام شروع شد هرچی میگفتم فرزام آرومتر بس کن دیگه دردم میاد انگار نمیشنید بعد انگشتشو گذاش رو چوچوله ام و باهاش بازی کرد یه لحظه یه لرزه ای افتاد رو بدنم فهمیدم ارگاسم شدم اونم شروع کردتلنبه زدن منم تو هوا بودم هر بار تخم هاش به کونم میخورد یه آآآه...میگفتم واونو بیشتر حشری میکردم با یه دستش سینه هامو گرفته بود و ازطرف دیگه صدای تلنبه هاش اتاقو برداشته بود منم فقط میگفتم آآه اووووففف آرومتر ازطرف دیگه اشکام داشت میومد چون هنوزدرد داشتم تلنبه هاشو سریع ترکرده بود معلوم بود که داره ارضا میشه منم دردم میومد میگفتم آآه آروم بس کن آه ه اووفف اونم میگف جوووووون لباتو بخورم که آه اوف میگن برام بعد زود کیرشو کشید بیرون گف آبم...آبم داره میاد گفت چیکارکنم گفتم بریز رو نوک سینه هام اونم ریخ رو نوک سینه هام بعد بی حال افتاد کنارم سرمو روسینه هاش گذاشته بودم پاهامو لای پاهاش گف خخخخب بریم سر اصل مطلب! !! عسل خانوم ما آه و اوف کرد که هیچ یه دریا گریه کرد پس من برنده شدم و توباید کیرمو بخوری گفتم فرزام این لوله بخاری تودهنم جا نمیشه گف تو تا جایی که میتونی بخور ازتخماش شروع کردم و لیس میزدم واون میگف جووون بخور آره بخور همه اش مال توهسش ده دقیقه بود کیرش تو دهنم بود وحسابی بلندتر شده بود یه نگاه کردم به فرزام دیدم تو فضاس منم بیشتر ساک زدم واون شروع کرد آخخخخخ وای اوففف آخخ کرد منم ساکم سریعتر شده بود بعد گف آبم داره میادمنم بی انصافی نکردم تا قطره آخرش خوردم"بعد ساعت چهار ظهر بود رفتیم حموم ودراومدیم اون لباساشو پوشیدو موهای منو سشوار کشید بعد نشستیم میوه خوردیم گف من دیگه باید برم عسل واقعا ممنون مرسی تو منو به نیازم رسوندی کلی قربون صدقه ام رفت و یه لب گرف ازم و رف خونشون! !!!من هنوز کونم درد میکردو نمیتونسم بشینم ولی بهم خیلی حال داد!

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
صفحه  صفحه 30 از 94:  « پیشین  1  ...  29  30  31  ...  93  94  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

داستانهای سکسی مربوط به دوست دخترها و دوست پسرها

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA