انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 42 از 94:  « پیشین  1  ...  41  42  43  ...  93  94  پسین »

داستانهای سکسی مربوط به دوست دخترها و دوست پسرها


زن


 
بازیگوشی با مهران

سلام، اسم من ساراس و قدم نسبتا کوتاهه، استیل سکسی دارم و ظاهر ساده،22 سالمه. از بچگی عاشق سکس بودم و هنوزم هستم. سکس های زیادی داشتم که می خوام هر دفعه که میام یکیشون واستون تعریف کنم. اما بريم سر اولین داستان.

ساعت ده بود که از خونه زدم بیرون، چند وقتی بود که حسابی حشرم زده بود بالا و دنبال ی کیر بودم. همینجوری که توی خیابون منتظر تاکسی بودم ی سمند واسم بوق زد، اولش محل نذاشتم. ولی دفعه دوم سرمو اوردم جلو و گفتم آقا دربست ميرين دانشگاه؟ که دیدم خندید و در را باز کرد. اسمش مهران بود، دم دانشگاه شمارش رو داد و گفت زنگ بزن بیشتر آشنا شیم. تا ساعت سه با خودم کلنجار رفتم و دست آخر از باجه داخل دانشگاه زنگ زدم. قرار شد بیاد دنبالم. وقتی اومد لباساشم عوض کرده بود، انگار دوش گرفته بود. گفت بريم خونه برادرم؟ گفتم نیستن؟ گفت نه رفتن سفر، کلید دست منه.

رسیدیم خونه با احتیاط رفتیم داخل. خونه کوچک نقلی حیاط دار بود. مانتو و مقنعه امو در اوردم و نشستم روی مبل. هیکل پسره از روی لباسم معلوم بود که بدنسازی کار کرده. ی لیوان آب ريخت آورد داد بهم گفت خستگی در کن ی قلپ که خوردم همشو تف کردم تو صورتش، کثافت عرق سگی آورده بود. دیگه داشتم از شهوت دیوونه میشدم. گفتم داداشت اتاق خواب نداره؟ منظورمو فهمید و اومد بغلم کرد و برد انداختم روی تخت.لخت لخت شدیم. از لب گرفتن شروع کردیم. من با ولع تمام زبونش میخوردم و اونم سینه هامو میمالید. سرشو گذاشتم روی کسم و گفتم بخور، مثل دیوونه ها میخورد طوری که آبم با فشار پاشید تو دهنش و همشو خورد. اومد دوباره افتاد روم و اینبار رفت سراغ سینه هام. داشتم حسابی کیف میکردم که یادم افتاد منم باید يه کارایی بکنم. بهش گفتم دراز بکش و شروع کردم از لاله گوشش تا زیر گلوشو زبون زدن و همزمان تخماش میمالیدم. زبونم روی لباش میکشیدم.حسابی حال میکرد و کیرشم داشت سفت میشد. رفتم پایین و اول ی زبون از روی تخماش تا کلاهش کشیدم. و بعد سرشو شروع کردم مکیدن. و همینجور زل زده بودم تو چشاش. مکیدن و لیسیدنم روی کیر ادامه داشت که گفت کونت بذارم؟ قنبل کردم و گفتم اول بخورش. شروع کرد لیسیدن سوراخ کونم و انگشت کردنش که خیلی بهم حال داد. بعد کیرشو گذاشت دم سوراخم و گفت بگیر بکن توش، شاید ده دقیقه طول کشید تا کونم کیرشو راه داد. با اینکه کلفت نبود ولی خیلی درد داشتم واسه همین جیغ زدم و خودمو کشیدم جلو تا کیرش دربیاد. و اونم چون نزدیکای اومدن ابش بود کیرشو گذاشت لای سینه های سایز هفتادم و آبش که اومد همشو پاشید تو صورتم. با چشمای بسته رفتم دسشویی و صورتمو شستم و ازش خواستم تا دیر نشده منو ببره خونمون.

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
اولین دختر، اولین بوسه

من تا پیش دانشگاهی با این که بچه خوشکل به حساب میومدم اما هرگز نتونستم با دختری دوستی کنم خیلی برام عجیب بود که بد اندام ترین و بی ریخت ترین دوستام هم یه دوست دختر دارن درست مثل یه حسادت شده بود برام . یه روز یکی از دوستام گفت به یه دختر عکست رو نشون دادم ازت خوشش اومده من که مونده بودم چی بگم از طرفی استرس داشتم و خجالت هم میکشیدم بادختره حرف بزنم تا این که اون زنگ زد اولش با دستپاچگی جواب دادم حتی صدای قلبم رو هم میشنیدم بعدش عادی شد دختره اسمش زیبا بود که صدای فوق العاده قشنگ و عالی داشت ولی لحجه عربی داشت که معلوم بود عربه. بیشتر اون حرف میزد خلاصه بعد چند روز قرار گزاشتیم بیرون تو پارک. اون شب یادم میاد انقدر به خودم رسیدم که هیچ ایرادی نمیشد از ظاهرم گرفت رفتم سر قرار با کلی نشانه تا پیداش کردم انصافا دختره در حد من نبود و خیلی ازش سر تر بودم دختری سبزه با موهای شکلاتی اما اندامی واقعا تحریک کننده با زیبایی متوسط رو به پایین خلاصه دوساعتی باهم حرف زدیم آخرش هم دستش رو گرفتم تو قسمت تاریک پارک اولین بوسه عمرم رو با یه دختر عرب کردم (من عرب نیستم فکر بد نکنید)
خداییش میگم وقتی رسیدم خونه همش به اون فکر میکردم همش یاد اون دست نرم و لب داغش تو اون سرما می افتادم خلاصه هر روز به هم نزدیک تر و صمیمی تر میشدیم طوری که به هم وابسته شده بودیم .یه روز زنگ زد بم گفت مادرم رفته بیرون خونه مادر بزرگم میتونی بیای خونمون؟
من که جاخورده بودم از پدرش پرسیدم که گفت ماموریته و 15 روز میره و 15روز استراحت داره
(تک فرزند هم بوده)
منم با این که فرداش امتحان داشتم حسابی به خودم رسیدم احتمال دادم ممکن باشه اون جا بخوایم سکس کنیم برا همین چون از هیکل بدون مو خوشش میومد موهای زايد رو کامل زدم دهانشو و مسواک هم آخرش استفاده کردم که دهنم اصلا بو نده بعد از 1 ساعت دم در خونشون بودم بچه ها خداییش کیرم نزدیکای خونشون که بودم سفت سفت شده بود اما جابجاش کردم نفهمه بی جنبه هستم زنگ خونه رو زدم دیدم در رو باز کرد روسری رو سرش بود و یه لباس معمولی استین کوتاه و شلوار خانگی سلام کردم ولی روم نشد دست بدم که خودش دستش رو دراز کرد دست داد رفتم تو خونه این کیره منو کشت از بس شق شده بود رو مبل نشستیم باهم حرف میزدیم البته بیشتر اون حرف میزد چون میدونست از حرف زدنش خوشم میاد انگار وقتی حرف میزد آرامش پیدا میکردم رفت شربت بیاره موقع برگشتن اومد کنارم نشست و لیوان رو داد بم منم خیلی خجالت کشیدم راستش رفتارم هم خیلی بچه گونه شده بود اونم لبخند میزد من تعریف شربت رو کردم و گفتم خیلی خوشمزه شده بود دستت درد نکنه که دیدم دستش رو دستمه نوازش میکنه با این کارش احساس کردم تمام بدنم شل شد دلم خیلی آشوب بود با اون یکی دستم صورتش رو نوازش کردم و چند لحظه بعد سرش رو به سمت خودم نزدیک کردم و لبش رو بوسیدم نمیدونم ولی شاید دو یا سه دقیقه گرمی لباش داشت آرامشم میداد ناخودآگاه دستم رفت سمت کمرش مالوندمش لباس سادش رو اروم بالا زدم البته قبلش با نگاهم ازش اجازه خواستم که اونم قبول کرد سوتینش هم باز کردم سینه هاش واقعا عالیه عالی نبود معمولی بود مثل بیشتر فیلم سوپرا ایرانی بود قهوه ای روشن با اندازه متوسط وقتی مالششون میدادم ،زیبا خیلی حال میکرد و لذت میبرد بعد چند دقیقه با انگشت اتاقش رو نشونم داد گفت بریم رو تخت خواب این جا راحت نیستم منم برای این که حس خوبی نسبت به من پیدا کنه یه دستم رو زیر گردنش و یه دستم رو زیر پاهاش گذاشتم بغلش کردم خیلی خوشش اومد چشماشو بسته بود تا وقتی که به اتاقش رسیدم آروم گذاشتمش رو تخت خوابش بعد لباس خودم رو هم دراوردم و دوباره شروع کردم به خوردن لباش انقدر این کار رو کردم که احساس کردم دیگه خز شد اون فقط نگام میکرد یا آروم میگفت فدات. رو تخت کامل همدیگه رو لخت کردیم طوری که یه چند دقیقه ای زیبا بغلم کرد هی خودش رو بم میچسبوند و دماغش رو گردنم میزد و بو میکرد چون یه عطری زده بودم که واقعا تحریک کننده بود منم کمرش رو ماساژ میدادم بعد چند دقیقه رفتم سمت کسش که با یه ماده چسبناکی کاملا خیس شده بود راستش دلم نیومد بخورمش ولی با دستم مالشش میدادم طوری که صداش درومد دوست داشتم ارضا شه انقدر این کار رو کردم که گوشا و صورتش سرخ شده بود و خودش هم تو مالش کسش همکاری میکرد بعضی وقتا به سینش هم چنگ میزد بعد از چند دقیقه با یه جیغ آروم و خم کردن کمر آبش اومد ریخت رو روتختیش بعد که آروم شد خواستم بکنمش گفت که من به هیچکس کون نمیدم خوب چاره ای نداشتم جز ساک زدن اونم چند دقیقه به زور التماس برام ساک زد بعد بش گفتم اگه نمیخوای ناراحت شم باید بزاری آبم رو تو دهنت بریزم اونم قبول کرد وقتی داشت آبم میومد کیرم رو از دهنش درآوردم بعد دهنش رو باز کرد آبم رو با فشار ریختم تو دهنش اونم رفت ریختش تو دستشویی تختش رو مرتب کردم آماده شدم که برم ازش هم به خاطر پذیراییش تشکر کردم

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
اولین سکس با دوست پسرم

اواخر تابستون امسال تو اینترنت با پسری آشنا شدم . اول فقط برا یه آشنایی ساده اما به مرور زمان رابطمون چیز تر شد !
اوایل کارمون اس ام اس بازی و گاهی هم زنگ زدن به هم بود ؛ اون موقع ها یکم با هم رو در بایسی داشتیم .
کم کم که با هم راحت تر شدیم و تو پیام هامون از سکس صحبت میکردیم .
تا این که برای اولین بار قرار شد بیاد به شهر ما تا همدیگرو بینیم (اون تو یکی از شهر های مرکزی ایرانه و من شمالم)!
خونه ی پسر خالش اینجا بود و قرار شد بره خونه ی اون . اوایل بهم میگفت که پسر خالش ازدواج کرده اما کمی که پیش رفتیم این دروغشم در اومد ! میگفت میترسه که با هم راه بیافتیم تو خیابون که یهو کسی مارو ببینه و خدایی نکرده آبرو ریزی بشه بخاطر همین قرار شد بریم خونه ی پسر خالش که کمی از شهر دوره و جای دنجی و کسی مزاحممون نمیشه !
خب سرتون رو درد نیارم ، سر قرار حاضر شدم و اومد دنبالم . اونقد که تو عکسی که بهم نشون داده بود خوش تیپ بود در حقیقتش اونجوری نبود اما در نگاه اول ازش خوشم اومد . بچه ی باحالی بود .
رفتیم تا رسیدیم به خونه . عین دزد ها وارد شدیم و بعد از چند دقیقه پسر خالش از خونه رفت .
اومد کنارم نشست و یه چایی برام ریخت . یکم حرف زدیم تا اینکه آروم آروم دستشو انداخت روی شونه ام . سرمو که بالا گرفتم دیدم عملا تو بغلش نشستم .
وقتی حرف میزد و بر میگشتم تا بهش نگاه کنم فاصله ی بین صورت هامون کمتر از چند سانتیمتر بود .
تا اینکه دلو زد به دریا و لبهاشو گذاشت روی لبام .
از این کارش متعجب نشدم اما خیلی هم خوشم نیومد . و راستش چون اولین بارم بود که این مهم رو تجربه میکردم یکم استرس داشتم .(اما اون اولین بارش نبود ، بین اس ام اس هامون ازش پرسیده بودم و بهم گفته بود که قبلا سکس داشته )
چند دقیقه ای به لب خوردن و آشنایی بنده با این حرکت گذشت تا اینه جسارتش بیشتر شد اول از همه مقنعه ای که سرم بود رو برداشت و منو روی زمین خوابوند . خودشم روم بود . وزنش یکم اذیتم میکرد اما یه حس جالبی بود مخصوصا که کیر شق شدش چسبیده بود به تنم !
چند دقیقه ای دو همون وضعیت با لبهای هم بازی کردیم تا این که رفت سمت لباسم تا درش بیاره !
این یه مورد دیگه برام غیر ممکن بود . از طرفی من تا بحال بدون لباس جلوی کسی نمونده بودم حالا اون داشت این کارو میکرد .
سعی میکرد مانتویی که پوشیدم رو در بیاره (مانتوی من مثل یه پیراهن بود دکمه یا زیب یا چیزی مثل این نداشت)
دستهاشو میگرفتم و مانع این کارش میشدم ، وقتی نا آرومی منو دید چند دقیقه ای همچین لبی ازم گرفت که هیچ وقت یادم نمیره .
این بار که مانتومو گرفت دیگه نتونستم کاری کنم .
مانتو و لباس زیر و هر چی که پوشیده بودم رو با هم بالا کشید تا اینکه رسید به سینه هام .
نه گذاشت و نه برداشت شروع کرد به خوردنشون . یه سیمنو با دستش میمالید و اون یکی رو میخورد و این کارو تکرار میکرد و تکرار میکرد .
دیگه اخطیارم دست خودم نبود ، کارش دیوونم میکرد . یه حس عجیب که باعث میشد دلم بخواد جیغ بزنم .
خورد و خورد و خورد تا اینکه سیر شد و رفت پایین تر ، وقتی شکمم رو میخورد موای صورتش که میخورد به بدنم یکم قلقلکم میداد . روی پاهام نشست تا با حوصله دکمه ی شلوارمو باز کنه !
این کارش برام مث زنگ خطر بود . خودمو جمع و جو ر کردم و بلند شدم . دستشو محکم گرفتم که این کارو نکنه و دکمشو باز نکنه . این یه مورد دیگه اصلا امکان نداشت ، تا همینجا هم باورم نمیشد این کارو کردم .
با هر زور و زحمتی بود دکمشو باز کرد و یکم کشیدش پایین . حالا جلوی هم نشسته بودیم و به هم نگاه میکردیم و دستشو میکشید روی رون هام . از اون اصرار و از من انکار . تا اینکه دوباره روم خوابید .
وقتی وزنشو مینداخت روم دیگه نمیتونستم کاری کنم .
شرو کرد به خوردن گردن و گوشم این کارش مثل بستن دست و پام بود . همین بین با پاهاش شلوارمو کامل از تنم در آورد .
بهترین بخشش اینجا بود که شورتم هنوز تنم بود .
دیگه وقتی شلوار از تنم در اومد کارمون به جای عشق بازی شده بود کشتی .
اونم بپیچ و من بپیچ !
از ور اتاق به اونور اتاق .
سعی میکرد منو بخوابونه و من سعی میکردم بهش پشت نکنم .
این بین نمیدونم کجا کار از دستم در رفت که یهو قافل گیرم کرد . شورتمو کشید پایین و کیرشو گذاشت سر کونم . این کارش چند ثانیه بیشتر طول نکشید .
من تا حالا نداده بودم وبخاطر همین سوراخش خیلی تنگ بود وقتی گذاشتش پشتم اشک تو چشمام جمع شد .
آهم رفت هوا ! و اینکارم انگار بهش انرژی میداد . به نفس نفس افتاده بودم . تا اینکه بعد چند تا تقه زدن آبش اومد .
نفس راحتی کشیدم .
رفت تا کیرشو تمیز کنه من بلند شدم و لباس هامو که هر کدوم یه جای اتاق افتاده بود رو برداشتم .
یه چای برام ریخت و کنارم نشست و بغلم کرد. بازم با هم ور رفتیم و شیطت کردیم تا اینکه یهو صدا ی بوق ماشین پسر خاله اومد و خیلی سریع خودمون رو جمع کردیم.

بعد از اون روز چند بار دیگه و با صلح و صفای بیشتر ا هم بودیم که اگه عمر کفاف بده باز مینویسم .

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
↓ Advertisement ↓
زن


 
کادوی تولدم یه کون تنگ بود و بس

خاطره که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به یه هفته قبل،زمانی که من تازه 20ساله شده بودم.من یه پسر خوشتیپم،قد 190 و وزنمم 95 کیلوه؛یه ماهه پیش برای خرید مقنعه برای دوس دخترم راهی پاساژی در شهر شدم. وارد اونجا که شدم یه دختر خوش هیکل و نازی رو دیدم و بعد یکم زل زدن تو چشش فهمیدم خانوم شدیدا خواهان کیرن!منم که از خدا خواسته تا حالا همچین موقعیتی واسم پیش نیومده بود به دختره شماره دادم و بعد خرید مقنعه به خونه برگشتم؛شب حوالی 9 بود که اس واسم اومد و فهمیدم النازه(همون دختره که بش شماره دادم) بعد از آشنایی و اینا الی از عشق در یک نگاهش گفت و شیفته شدنش!منم کلی کیف کردم و.....
با هم خیلی خوش بودیم و هر چند روز یکبار تو کوچه و جاهای خلوت بوس میکردیم و مختصر حالی.روز تولدم بود و الی بم اس داد و بعد تبریک گفتن تولدم بم گفت که فردا واسم یه سورپرایز داره؛منم که از فرط خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم بعد خدافظی همش تو فکر سورپرایزش بودم،فردای اون روز الی بم زنگید و گفت که بیا میدون انقلاب و بعدم با هم یجایی میریم.فهمیدم یکاری میخواد با هم انجام بدیم و کلی کیر شق شدم!وقتی بهم رسیدیم گفت که بریم خونه خالی بهروز جوووونم!منم که شوکه شده بودم با لحن طنزآلودی گفتم حالا کو خونه خرگوش؟اونم گفت باهوش جووونم خونه خودمون دیگه.بعد گفت که همه رفتن خونه عموش و اون به بهونه درس خوندن تو خونه مونده،منم که از خوشحالی داشتم سکته میکردم بی درنگ قبول کردم و باهاش رفتم.وارد خونه که شدیم به رسم میهمان نوازی برام آبمیوه آورد و منم بعد یه بوس آبدار بغلش کردم و رو تخت خوابوندمش.همینجوری با لباس روش خوابیدم و شروع کردم به خودن لباش،اوووم اوووووم اووووووووم خیلی خوشمزه بودن،اونم هی آخ و اوخ میکرد و اینجوری منم بیشتر شهوتی میشدم؛مانتوشو که در آوردم وای داشتم شاخ در می آوردم،الی خییییییییلی بدن سکسی و نازی داشت،خیلی از تموم بازیگرای سکسی زیباتر و ناناس تر؛شروع کردم به خوردن سینه هاش و لباسای خودم و اونو کامل در آوردم و پریدم روش و از بالا تا پایین لیسش میزدم،خیلی ناز بود،لبای ناز و سینه های پرتقالی و کس هلویی و سفیدش به وجدم آورده بود مخصوصا که میگفت بهروز جوووونم من مال خودتم،از جلو بکن که واسه همیشه مال خودت شم،از این حرفش یکم هراس داشتم،زبونمو کردم لای کسش و شروع کردم به خوردن کس خوشگل و کردنیش،اینقد خوردمش که داشت از حال میمرد؛بعد آروم به پشت خوابوندمش و کیرم که شق شده بود رو بعد مالوندن با تف،دم کون تپل و سفیدش گذاشتم و فشار دادم و هی فشار دادم،ولی انگار سوراخی نبود!به هیچ وجه تو نمیرفت،گفتم خودتو شل کن و بعدش محکم فشار دادم تو و یه جیغ کشید و حس کردم دمای کیرم رفت رو 100 درجه؛جووووووون خییییییییییییییلی جاش تنگ و گرم و نرم بود،یکم ترسیده بودم و جرات نداشتم تکونش بدم،همینجوری داد میزد و نفرینم مبکرد،یکم آروم شد و گفت هیچوقت فک نمیکرم اینقد کیرت کلفت باشه بهروز جووووونم،آروم بکن که دارم میمیرم،منم آروم کیرمو در آوردم و دوباره توش کردم،سرعتشو بیشتر کردم و هی جیغ میزد و منم داشتم از شدت سکس میمردم،خیلیز تنگ بود سرعت کردن رو بیشتر کردم،صدای تلمبه کردن تا اتاق بغلیم میرفت،بش گفتم سگ شو واسم!اونم تو پوزیشن سگی افتاد و دوباره تو کون سیاه بختش کردم،خیییییلی حال میدادم،تند تند تو کونش میکردم که یدفه آبش اومد وشل شد و افتاد رو تخت و منم هی کیرموو تو کونش میکردم،بم گفت دیوونه دارم میمیرم بس کن!ولی من تو اوج حال بودم وهی بیشتر میکردمش،تندتر تو کونش کردم حس کردم گشادش کردم،یبار تا ته تو کونش کردم و کونشو مث سگ قفل کرد و محکم داد زدم و آبم اومد و همشو تو کونش خی کردم و بعدش به حموم رفتیم وبعد یه دست دیگه کردنش به خونه خودمون رفتم و تا فردا ساعت 11خوابیدم و صبح که بیدار شدم اس داده بود که از کون درد دیشب شام نخورده و تا صبح به دور خودش پیچیده و کون تنگش حالا فراخ فراخ شده!

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
اولین سکسم با سارا جون

من تا سن بیست سالکی کوس ندیده بودم خودمونی بگم عورضشو نداشتم وازطرفی همش فکر ورزشم بودم تا اینکه یک روز دادشم که دانشجو بود بهم گفت میخای با سارا دوست بشی منم از خدام بود گفتم چرا که نه,شمارشو گرفتم وبه بدبختی باهاش دوست شدم وبهم اس میدادیم چند ماهی شد اعتمادشو جلب کردم یک قرار گذاشتم اونم پارک ضفر,خلاصه بکم وقتی منو دید فکر نمیکرد اینقد هیکلی باشم و اولین حرفش گفت چه بازوهای داری هیچ وقت یادم نمیره و یه ربعی صحبت کردیم بعدش من نمیتونستم چی بگم گفتم بهتره تو ماشین صحبت کنیم سارا فک کنم ترسید گفت باید برم دیرم شده وقتی رفت با خودم گفتم سارا جون پرید ولی یه ربع بعد اس داد که من رسیدم آزادی خوشحال شدم و همچی دادشم گفتم همش به دادشم میگفتم دادشی حالا چیکار کنم تا بیاد خونه داداش گلم بهم گفت که چه صحبتای بکنم تا بیاد ومنم هر چی دادشم میگفت عمل میکردم

یک ماه بعد از این همه اس زنگ میزدم خوب باهاش راحت شدم وبه بدبختی اومد خونه اینم بهتون بگم خونه من و سارا هشت ساعت راه بود واسه همین قرار دومی اینقد طول کشید ,داشتم میگفتم سارا خوشکلم اومد خونه منم بعد از چند ماه حرفی شدم و رفتم آشپزخونه ی لیوان آب واسش دادم سارا جون قیافش ترسیده بود منم بهش گفتم راحت باشه کسی غیر از من وتو نیست نمیدونستم چی بگم و چیکار کنم ی مرتبه بهش گفتم میخام بوست کنم اونم چیزی نگفت بوسش کردم به خودم گفتم هر جور شده میکنمت ,بعد چند دقیقه بعدش بهش گفتم بیا سرتو بزار رو پاهام تا بدونم باهام راحتی اولش ی کوچولو پا فشاری کرد ولی بعدش اومد رو پاهام خوابید منم که پاهامو دراز کردم بودم نا خواسته سرم گذاشتم رو صورتش وای چقد نرم بود وشروع کردم به بوسیدنش اونم میگفت بسه منم بهش گفتم تو رو نبوسم کی رو ببوسم بعدش آروم با دو تا دستم صورتشو گرفتم شروع کردم لب گرفتن اولش ی کوچولو خجالتش شد ولی دیدم انگاری خیلی مزش داد بعدش هر دوتامون حشره ای شدیم بعد مانتوشو دراوردم بعد مث دیونه ها بدون اینکه بقیه لباس در بیارم شروع کردم به خوردن سارا جونم همش میگفت بسمه منم دیدم سکس داره بجه بازی در میاره شلوارشو تا نصفه در اوردم. دست کردم شورتش دیدم ی کوچولو خیس شده شروع کردم مالیدنه کسش که ی. مرتبه دست گرفت رو کیرم وای دیونه شدم منم به شوخی گفتم دوس داری کیرمو که دید خندید منم کیرمو میکشیدم رو کوسش بعد چند دقیقه کیرمو گذاشتم وسط سینه هاش ی ده مین شد بعد ابمو ریختم روش اعصبانی شد وبعد از اون سکسمون که فکرشو نمیکردم باهام باهام باشه ولی خوشبختانه هنوزم هستش و الان دو سال میگذره

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
کون تنگ نگار

عزيزان سلام، من سامان 23 سالمه اين ماجرا مربوط به 3سال قبل،من براي كنكورميخوندم يه بارك نزديك خونمان بودبادوستم اشكان بعضي اوقات اونجا ميرفتيم.هاني دوس دختراشكان خونشون روبه روي بارك بود،هاني با دختردعموش كه نكاراسمش بوداومدن نشستن روبه روي ما،خلاصه سرتونودردنيارم ش منو ازاشكان خواست وباهم دوس شديديدم.نكاردختري مانكن كشيده باكون قلمبه 16 ساله كه بيشتربجه محل توي كفش بودن،،اس دادباهم قراركذاشتيم اون وهاني من واشكان،4تاي توي كافي شاب تابستون بود.باراول وقتي ازنزديك ديدمش قندتودلم آب شد نشانه سلام دست دادوم و ازجلو رفتن تو كافي ازبشت باسنشو ديدم كيرم سيخ شد، اشكانم واي عجب كوني باهم عوض كنيم، ببينيم جي ميشه .بحث دوست داشتن و...شروع شد ولي من حواسم به كون نكاربود. شبو فقط نكار و خندهاش وكون نازش جلوي جشمام بود خلاصه كذشت تاجندروزي كه خونه اشكان ايناخالي شد وبرام زنك زد وكفت كه كلاس خياطي اند برم دنبالشون منم كه از خوشحالي نميدونستم جكاربكنم!سريع آماده شدم جنكي خودمو رسوندم باماشين درآموزشكاه وايسادم و باز نكارروديدم مثه يه حوري شده بود.اومدن سواربوي اتكلن وآرايش توي ماشينم بيجيد ،كويااشكان باهاني جندباررابطه داشتن تاكفتم خونه اشكان بريم نكاربهونه ديرشدن آورد هاني راضيش كرد،آخ جون ،خونشو ن رسيديم واشكان بايه شلوارك وركابي دروباز كردسلام داد و باهاني روبوسي كردن و رفتن تو اتاق من موندمو نكارجونم توي بذيراي بودوم كاش منم زودترباهاش آشناشده بودم سرموكذاشتم روباهاش كس شعركفتن منتظرفرست بودم قلبم تندتندميزد واي جه رونهاي داشت سرموآوردم بالا كه آوردم كفت ظهرآبكوشت خورده هنوزطعمش بيخ دندونشه منم كوشت دوس دارم جه طعمي داره ميشه منم بجشم سكوت كرد لبامو به لبش نزديك كردم وخودش شروع كرد لب كرفتن نكو كه هاني مربي شه ! واقعأ ازهركوشتي خوشمزتربودشروع كرديم لب بازي وزبون خوردن بعد كردنشو ليس زدم خيلي حشري شد و دستموتو سوتينش كردم براش ميماليدم بادست ديكه سوتينشو بازكردن سايزش هم سايز2تابرتغال بود باخودم كفتم تاجندوقته ديكه سايزشوجند برابر ميكنم شروكردم به زبان زن نوك بستوناش صداي آه ه ه ه اوووو ش بلندشد واي جه فازي ميداد دستامو بردم توي شرتش باسنشو مي ماليدم ،انكارجندساله زيمناستيك كار ميكرد، بازبون نافشو ليس ميزدم رفتم بايين شرتتشو بكشم سامان اونجا نه !كفتم بهم اعتماد كن ،آخه ميكن درد داره !نميزارم دردت بيا آوردمش بايين محض حيرت شدم دربههشت همين جاس كوس توبل كون قلمبه انكارتاحالا خودشم دست بهش نزده ! كيرم داشت ميتركيد منم باكمك اون لخت شدم ، واي سامان جقدكيرت بزركه فدات 19سانته جيزي نيس ، همه جاشو بوسه زدم وآب دهان رو سورراخ صورتي رنك كونش كردم آروم با انكشت فرو كردم خيلي تنك بود ديكه كاسه صبرم لبريز شده بود جالت كربه تنظيمش كردم بعد كمرشو توي دستم كرفتم و سركيرمو رو سوراخش كذاشتم وآروم فشار دادم سامان توروخدايواش خواست سرش بره كه يه ور شد سامان نميتونم خيلي بزركه! نكارجونم خودتم كمك كن فقط جنددقيقه س باز 4دست وباوايساد آب دهن روسوراخ نازش كردم كيررموروسوراخش كذاشتم اونم فشارمياوردكه بازشه ولي خيلي تنك بود كمرشو كرفتم وسركيرموحول دادم رفت كه نكار جيغش بلند شد ودستشو انداخت كه بااين كارش منم روش افتادم وتمام كيرم توكونش جاشد كيرم خيلي داغ شده بود سامان مرده م دربيار ،جندلحظه تحمل كن تموم ميشه صداي آه آي اوي... ش بلند شد منم آروم تلنبه ميزدم يهو كيرم تب تب ميزد آبم اومد كه ريختم توكون نازش وقتي درآوردم سركيرم تميز بود واقعأ عاشق كونش شدم دراين لحظه نكو اشكان و هاني دراتاق روبازكردن و نكاه ميكردن

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
من و دوست دختر رفیقم ...


من محمد هستم 19 ساله از تبریز.
تقریبا 1 ماه پیش بود...
من یه دوستی دارم به اسم سینا که باهم خیلی صمیمی هستیمو کلا مثل داداشیم.
اینم بگم منو سینا میایم نت و تفریح میکنیم و تو نتم رفیق هستیم.البته از نزدیکم دیدیم همدیگه رو... نمیخوام از موضوع دور شم!!
یه روز سینا بهم زنگ زد و گفت محمد دوست دخترم از خونشون فرار کرده داره میاد خونه مادر بزرگش تو تبریز(خونشون تهران بود) گفتم خوب بیاد که چی؟ بعد گفت میتونی یه کار واسش پیدا کنی تا یه حقوقی بدن تا بتونه زندگیشو سروسامون بده؟ گفتم اتفاقا یه جا سراغ دارم داداش! یه تولیدی مانتو هس که دختر میخواد. گفت نوکرتم ممنون پس من شمارتو به زهره میدم(اسم دوست دخترش زهره بود) که باهات قرار بذاره و برین! گفتم باشه.بعدش قطع کردیم.
سه روز بعد دیدم یه اس ام اس اومد! (از اون اس ام اس ها که میگه: لطفا با من تماس بگیرید) بعد زنگ زدم دیدم یه دختری هس گفتم بله؟ گفت زهره هستم آقا محمد...گفتم اها شناختم دوست سینا هستین! گفت بله.بعد یکم حرف زدن خلاصه قرار شد فردای اون روز بریم محل کارو نشونش بدم و اگه خوشش اومد مشغول کار بشه!
فرداش ساعت 10 صبح بود گفتم نیم ساعت دیگه تو چهارراه آبرسان باش(یکی از خیابونای تبریز) خودمم حاضر شدم و راه افتادم.
من 10:30 اونجا بودم! ولی از زهره خبری نبود.زنگ زدم گفتم کجایی پس؟ گف معذرت میخوام تو راهم.دارم میرسم!! گفتم باشه یکم زود باش...خلاصه یکم بعدش اومد! زنگ زد گفت کجایی؟ گفتم کنار ایستگاه اتوبوس واستادم.گف آها اومدم! بعدش یه دختر از پشت سر صدام کرد! برگشتنی وقتی خواستم نگاش کنم از کفشاش نگا کردم تا رسیدم به پیشونیش(اینارو تو یه چشم به هم زدن دیدما)
به نظرم اومد که فهمید چه مدلی نگاش کردم! بعد سلام احوال پرسی سوار ماشین شدیم و رفتیم به محل کار. ولی خانم خوشش نیومد.منم گفتم اشکالی نداره بازم اگه کار سراغ داشتم میگم بهت اونم گف مرسی محمد جان لطف کردی.(راستی یادم رفت زهره رو معرفی کنم:دختری 21 ساله , قدش تقریبا 170 , خوش هیکل ) بعد آوردم تو همون چهارراه پیادش کردم گفتم خوشال شدم بازم مشکلی داشتین حتما بگین! گفت حتما بعدش خدافظی کردیم....بعد 2 روز یه اس ام اس داد که محمد خیلییی پسر گلی هستی من که واقعا ازت خوشم اومد! بعد منم اس ام اس دادم نظر لطفته عزیزم.فدات... ما همیتطور چند مدت باهم تو اس ام اس و تلفنی میحرفیدیم و درد دل میکردیم باهم. تا اینکه اینقد باهم راحت شدیم که شروع کرد از سکس کردنش با سینا گفت و...
بعدش فهمیدم که پردشو یکی از دوس پسراش زده.... بعدش به فکرم رسید منم یه دستی به سر و روش بکشم....هه هه!
یه مدت فقط حرفای سکسی میزدمو تحریکش میکردم (مخصوصا شبا) بعد یه بار وسط حرفام بهش گفتم ای کاش منم طعم سکس رو میچشیدم! گفت برو کلک تو باشی و سکس نکرده باشی! بعد گفتم نه باور کن سکس نداشتم... گف محمد درسته ازم کوچکتری ولی بهت حس دارم و دوست دارم واقعا.منم گفتم منم دوست دارم زهره بخدا...بعد یکم حرف زدیم یه هو به ذهنم رسید ببرمش تو باغ کارشو بسازم!! بهش گفتم زهره میتونی بیای بریم باهم بچرخیم؟دلم تورو میخواد... گفت: چرا که نه عزیزم حتما.خودت میدونی که من تنهام اینجا یه مادر بزرگ دارم که اونم میپیچونم!!! گفتم باشه پس آدرس خونه مامان بزرگتو بده بیام دنبالت بریم. آدرسو گرفتمو فرداش کارامو انجام دادم و زنگ زدم الان میتونی بیای؟ (ساعت 1:15 ظهر بود) گف نیم ساعت دیگه بیا دنبالم. منم به هوای سکس باهاش گفتم برم یه دوشی بگیرم بعدش برم....از حموم در اومدم و چون نیتم سکس بود از اسپری استفاده کردم. خلاصه رفتم دنبالش سوار ماشین شد گفتم ما یه باغ داریم جای با صفایی هس دوس داری بریم اونجا؟ گفت به به عاشق باغ هستم بزن بریم..... رفتیم اونجا یکم بازی کردیم وغذا خوردیم و قلیون کشیدیم بعد تو باغ ما وسطش یه اتاق درست کرده بودیم که وقتی میرفتیم باغ اونجا غذا اینا درست میکردیم. یه تخت هم اونجا بود که گذاشته بودیم رو زمین نشینیم (زمین مرطوب بود) بعد من رفتم دراز کشدم رو تخت اونم اومد کنارم نشست. بعد من که شق کرده بودم گفتم بخواب خوب! گفت اجازه میدی یعنی؟(مثلا دلبری میکرد) گفتم عزیزم راحت باش...اونم کنارم دراز کشید بعدش من واقعا حشری شده بودم خواستم اونم حشری کنم! با دستم زیر بغلشو قلقلک میدادم داش میخندید و میگف: محمد نکن إإإإ قلقلکم میاد بعد به شوخی بهش گفتم خوب پس چیکار کنم آخه؟؟ گف نمیدونم خودت ببین چیکار باید بکنی آلان! فهمیدم که از موضوع خبردار شده. من بهش گفتم واقعا خوش اندامی ای کاش....گفت ای کاش چی؟؟ گفتم ناراحت نمیشی اگه بگم؟ گفت باهام راحت باش تا باهات راحت باشم...گفتم ای کاش میتونستم بغلت کنم و تو بغل تو بخوابم...هیچی نگفت و اومد نزدیکتر بغلم کرد!!!
یعنی داشتم دیونه میشدم . بعدش گفت اینجا گرم شد یا من گرممه(بنظرم عمدا اونطوری گف) منم بهش گفتم آره یکم گرمه. بعد مانتو و شالش رو در آورد(زیرش یه تیشرت سفید بود که نوک سینه هاش معلوم بود اوووف) گفت حالا بیا بغلم. معلوم بود که اونم حشری شده مثل من! گفتم بیا اینجا بغلم. بازم دراز کشیدو صورتش سمت من بود نتونستم خودمو کنترل کنم و از لباش بوسیدم بعد دیدم چیزی نگفت! بار دوم بوسیدم و میخواستم مک بزنم دیدم اونم داره مک میزنه... دستمو بردم سمت سینه هاش و شرو کردم به مالوندن دیدم کم کم داره آآه و ههووه کوچیک میکشه! لباشو ول کردمو رفتم سراغ گردنش و شرو کردم به لیس زدن بد جور حشری شددده بود.دیدم دستشو برده سمت کیرم داره از رو شلوار میمالونه. وااای چه حس خوووبییی داشتم.... تیشرتشو در آوردم و همینطور سوتینش رو... داشتم مثل وحشیا سینه هاشو میخوردم اونم آه و ناله میکرد بعدش زیر بغلشو لیس میزدم که دیدم چشاش خماره....بهم گف تورو خدا منو بکن...گفتم یکم کیرمو بمال. کیرمو در آوردم داشت میمالید کیرمو بردم سمت دهنش ولی سرشو میبرد عقب! دیدم نمیخواد ساک بزنه شلوارمو پوشیدم و نشستم اومد سمتم گف توروو خدا غلط کردم ! شلوارمو در اورد و کیرمو گرف دستش شرو کرد به ساک زدن تخمامم با دستش میمالوند وااااای یعنی فک میکردم خواب میبینم. بعدش شلوارشو درآوردم و شرتشم انداختم کنار پاهشو دادم بالا شرو کردم به لیس زدن کسش اوووف عجب کسی بود!! کسش حسابی آب انداخته بوداااا.بعد گریه میکردو میگفت تورو جون مادرت بکن توش! از آب کسش زدم به سر کیرم و کیرمو انداختم توش تقریبا چند سانتی رفت توش که صدای جیغ زدنش شرو شد بعد دیدم حالش بده ترسیدم چیزیش بشه کیرمو در اوردم گفتم چطوری؟ حالت خوبه؟ گف اررررره چرا درش اوردی بکن خواهش میکنم... بعد تا ته انداختم توش چند ثانیه نگه داشته بودم که بازم صدای جیغ زدنش بلند شد. ولی توجه نکردمو شرو کردم به عقب جلو کردن.... وای خیلی حس خوبی داشتم انگار دنیارو داده بودن بهم! در حالی که اون داشت گریه میکردو میگف محمد بسه غلط کردم منم جواب میدادم یکم تحمل کن داره تموم میشه. نزدیک 15 دقیقه بود که داشتم از کس میکردمش دیگه از کنترل خارج شده بودم با زور برگر دوندمش و کیرمو تف زدم بعد یکمم به سوراخ کونش تف کردمو انداختم تو کونش من که میگفتم الان میمیره ولی دیگه دست خودم نبود داشتم همینجوری عقب جلو میکردم که حس کردم داره آبم میاد محکمتر عقب جلو میکردم تو کونش و تلمبه میزدم... بعدش آبم اومدو همه اش رو تو کونش خالی کردم! بعد کیرمو در آوردم در حالی که شل شده بود کیرمو دادم دهنش درسته کیرم خوابیده بود ولی از ساک زدنش خوشم میومد... بعد هردومون مثل جنازه افتادیم رو تخت و بهش گفتم معذرت میخوام اگه اذیت شدی. اونم گفت اشکالی نداره خوب بود ... بعد یه نیم ساعتی چرت زدیم که البته به صدای گوشی من بیدار شدیم! مادرم بود گفت که اومدنی نون بخر...بعدش هردومون لباسامونو پوشیدیمو من یکم اونجا رو مرتب کردم بهش گفتم امیدوارم که خوشت اومده باشه اونم گفت محمد خیلی دوست دارم کاش بازم بتونیم باهم باشیم منم گفتم منم دوست دارم عزیز دلم ایشالا که بازم میام کنار هم.... بعد بوسیدمشو گفتم اگه کاری نداری دیگه بریم؟
گفت نه گلم بریم..سوار ماشین شدیم و اونو بردم خونشونو خودمم نون خریدمو رفتم خونه...!
بعد اون روز 3 بار دیگه باهم سکس داشتیم ولی هیچکدوم طعم اولی رو نداااااد....

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
اولین سکس با عشقم امین

مونا هستم 20سالمه 1سال و نیمه که با عزیزدلم امین دوستم تواین مدت رابطمون از بغل و بوس ولب بیشترنشده بوداما این خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به ظهر 1روزپنج شنبه ! خیلی حشری بودم داشتم میمردم هی دستمو میکردم توشرتم باکسم ورمیرفتم اما تاثیری نداشت . کسم؛کیرمیخواست همون لحظه امین اس داد عژیژدلم موناچیکارمیکنه ناناشتو(کستو)الهی امین بخوره؛اوووف با خوندن این اس دیوونه شدم اس دادم آخ امین کاش واقعی میشدمیخوردی واسم دارم میمیرم عزیزم؛سریع زنگ زدگفت پایه ای بریم جایی تنها باشیم؟ گفتم کجا ؟من میترسم. امین گفت دوستم ویلا داره اجاره میده الان میزنگم اوکی میکنم اصلا نترس کسی نمیفهمه. نیم ساعت دیگه امین زنگ زد گفت ویلا اوکی شد سریع لباس بپوش برو به این آدرس ... میام دنبالت باهم بریم. وااای وقتی رسیدیم ویلا سفت بغلم کرد گفت وای عزیزدلم باورم نمیشه کنارمی .بلندم کرد سر مبل نشست منم تو بغلش دستام دورگردنش بود؛توچشای هم نگاه کردیم لبمو بوس کوچولو کردبعدشروع کردیم به لب خوردن اووف مثل دیوونه ها لب همو میخوردیم هنوز 5مین نشده بودکه پاشد لباساشو درآورد فقط شرت وجوراب تنش بود وای قد 180و 80کیلو وزن و هیکل سکسیش دیوونم کرد کیرش بزرگ شده بود داشت شرتشوپاره میکرداومدکنارم نشست لباسای منم درآوردفقط شرتو سوتین تنم بود بعد دوباره بغلم کرد بردتو اتاق خواب من خوابیدم امینم روم درازکشید کیرسفتشو محکم چسبونده بودبه کسم آخ چقد سفت وکلفت بود گوشاموزبون زد وحسابی مکید بعد اومد روگردنم واای وقتی گردنمو میک میزد خیلی دوسداشتم وخوشم میومد سینه هامو مالوند وخوردش بادست فشارش میداد ؛ بعداومد جلوم گفت کیرمو ازتوشرت درش بیاریکم برام بخورش مونا؛ دستموکردم تو شرتش کیرش داغه داغ بود بادست گرفتم گفتم وای ناناشت چ بژرگه امین خندید گفت آخ بخورش مونا بخورش سرکیرشو گذاشتم تودهنم خیلی داغ و کلفت بودامین بلندآخ اوخ میکردمیگفت بخورش جوووووون میک بزن آخخخخخخ گفت عقب جلو کن؛عقب جلوکردم ؛3؛2 بارعق زدم امادوسداشتم تاته بره تودهنم امین گفت عشقم گفتم بخورش نگفتم که خودتوخفه کن! بعد بادستم زدم روکیرش گفتم اصلاباهات قهلم دیگه نمیخولمش بعد خندیدگفت نمیخولیش؟! الان نشونت میدم !! بعدخوابوندم گفت پاتو بازکن سرشو گذاشت لای پام منم دستموگذاشتم روکسم گفتم نمیژالم بخولی گفت قربون قهرکردنت بذاربخولمش اگه نژالی امین غصه میخوله ها! خندیم بعد دستموبرداشتم گذاشتم روسرش اووووخ از درزکونم تا سرکسم لیس زد لبه چوچولمو میک میزداوووووف چه حالی میداد بعدکه حسابی کسمو لیسید گفت به پشت بخواب میخوام کیرمولای کونت بازی بدم گفتم فقط تو کونم نکنیا دردم میاد گفت باشه! روشیکم خوابیدم لای کونمو بازکرد تف زد بعدکیرشو لای کونم عقب جلوکرد یهو احساس کردم دردم اومد گفتم آخ فروکردی توش؟!گفتم بخواب آروم میکنم 1کم دیگه تف مالیش کرد بعدسرکیرشوفروکرد توکونم یه کم عقب جلوکرد اما شایدبه اندازه 5سانتم فرو نمیکرد هم دردمیگرفت هم بهم حال میداد ؛ بیحال شده بودم فقط نای آه واوه کشیدن داشتم امین گفت جانم عزیزدلم درد داری؟؟ باهمون حالت گفتم آره اماحال میده اومدبیشتر فروکنه یهوبدجوری دردم گرفت خواستم پاشم محکم نگه ام داشت گفت آخ عزیزم تحمل کن الان آبم میاد ؛نبض کیرشو توکونم احساس کردم که میپرید همون لحظه آخخ آخخخخ و یه آه ه ه ه ه بلند کشید آبشو توکونم ریخت بعداومد بغلم کرد. گفتم آییییی امیین دردم اومد گفت الهی امین برات بمیره اومد کونمو لیس زد ومالش داد بعد یه بوس کوچولوکرد گفت الان خوب میشه! بعد بغلم کرد و کنارم درازکشیدمنم محکم بغلش کردم وبا آرامش چشامو بستم! شایدسکسمون یه جورایی سکس کامل نبود اما تا به امروز شیرین ترین سکس و روز زندگیم بود .

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
مرد

 
دختری که ادعاش میشد

سلام دوستان این خاطره ای که میخوام بگم راسته راسته . اونای که عاقلن میفهمن کی دورغ میگه کی راست میگه به هر حال خود دانی. من بیژن هستم 24 سالمه از تهران. این داستان واسه دقیقا 1سال پیشه. من با دوستم رفتیم با ماشین تا کس چرخ بزنیم. سمته بالا شهر 2نفرو سوار کردیم(در ضمن من بچه پائین شهرم) خلاصه من با یکیشون که اسمش غزاله بود دوست شدم یه چند روزی دوست بودیم که یه شب داشتیم اس ام اس بازی میکردیم بهش گفتم بوس بوس. یهو دیدم زنگ زد گفت ما از این حرفا نداریما خوشم نمیاد. منم تو دلم گفتم از این آبی واسه ما گرم نمیشه بهتره بهم بزنم. خدایش هم خیلی مودب بود خونشونم که سمته سعادت آباد بود. چند باری مارو با خودش برد پارتی. ما که تا به حال همچین جاهای نرفته بودیم همه با تاپو دامن کوتاه واسم خیلی جالب بود . پیشه خودم گفتم این دختر چطور اینجور جاها میاد ولی ما پشته اس بهش گفتیم بوس بوس بهش برخورد خلاصه سرتونو درد نیارم یه بار خونه داداشم که سمته شهریار بود خالی شد گفتم ببرمش اونجا. ولی نمیدونستم با چه کلکی ببرم آخه خودم گفته بودم بچه مرزدارانم.انقدر بهش خالی بسته بودم نمیدونستم چیکار کنم . خلاصه بهش گفتم خونه دوستم تو شهریاره با زنش میخواد بره شمال . کیلید خونشونو داده بهم گفته شبا برو اونجا بخواب دزد نزنه اونم قبول کرد خیلی خوشحال شدم. رفتیم تو خونه یه قلیون چاق کردم کشیدم. براش چای با کاکائو آوردم. من داشتم کاکائو میخوردم یه دفعه گفت به من نمیدی گفتم خب خودت بردار دیگه , گفت نه اونی که تو دهنته رو میخوام گفتم بیا بگیرش اومد جلو که بگیره یدفعه عوضی یه لب وحشی گرفت ما هم که از خدا خواسته لب بازی کردیم . در گوشش با آرامش گفتم میخوام چوچولتو بخورم گفت باشه ولی خودت باید با دندونات لباسمو در بیاری . لامصعب اینکاره بود ادای تنگارو در میاورد خلاصه لختش کردیمو یه کسه مشتی خوردیم. بهش گفتم تو نمیخوری گفت نه بابا بدم میاد. خلاصه انقدر خواهش تمنا کردیم تا خورد ولی مشخص بود بلد نبود. بعد اومد رو کیرم نشست گفت آروم تلمبه بزن منو میگی شاخ درآوردم فکر میکردم نهایت از کون میکنمش . گفتم مگه بازه گفت نه حلقویم. تو دلم گفتم کسکش خالیبند.ولی حسابی کردمش بعد که تموم شد گفت اگه میدونستم انقدر حال میده زودتر از اینا بهت میدادم. یعد رفتیم شام خوردیم یه دفعه گفت بیا یه بازی کفت بیا نوبت نوبتی همدیگرو شهوتی کنیم گفتم مثلا چجوری. گفت تو بخواب هیچ حرکتی نکن من حشریت کنم بعد تو شروع کن. منم گفتم چشم. عوضی چنان از زیره تخمم لیس میزد هر چی اومدم مقاومت کنم آبم نیاد نتونستم. خلاصه ما تو یه شب این دخترو 7بار کردیم وقتی قنبل میکرد میکردمش میگفت محکم تر بزن تا پاهات بخوره به کونم صدا بده دیوس وارد بودا. ولی نکته بده این ماجرا فردا صبحش اتفاق افتاد وقتی من رفتم دوش بگبرم این خانم فضولی میکنه میره تو کشو های خونه سرک میکشه.آلبوم های عروسی داداشمو نگاه میکنه خب عکس منم تو آلبوم بود. تا از حموم اومدم بیرون دیدم آماده شده بهم میگه منو برسون خونمون آشغال پس فطرت تو که گفتی خونه دوستته اینجا که خونه داداشته منم از خجالت آب شدم جنده خانم بهم گفت پائین شهری هستی دیگه بیشتری از این نمیشه ازت توقع داشت وقتی میکردمش براش بهترین بودم ولی فهمید بچه کجا هستم شدم بدترین.... مرسی از این که خوندید مهم نیست که بچه کجا باشی مهم اینه با معرفتو خاکی باشی......................................................
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
مرد

 
عشقم سمیرا

با سلام من با خوندن بعضی از داستان تخلیلی حشری میشم یه جلق میزنم و حالا خواستم که داستان واقعی منو بخونین امیدوارم لذت ببرین
من مامور سرشماری سال90 بودم که یه روز تو یه ستاد چشمم به یه دختره افتاد که سیمای زیبایی داشت آرزوم بود باهاش دوست شم ولی آدم نمی تونه به عشقش ابراز علاقه کنه نمی دونم عاشق شدین یا نه ولی من میدونم عاشقی بد دردیه آقا دو سه روز دنبالش می گشتم که یه روز تو فرمانداری دیدمشو قلبم داشت وا می ایستاد د تو فرمانداری به کمک دوستان دل و جرات پیدا کردن شماره رو دادم بعد شبش بهم اس داد که باهم دوست شدیم من خیلی مراعاتشو میکردن خیلی دوسش داشتم تا حالا از دید مشتری ندیدمش بودم سمیرا یه دختر خوشگل 20 ساله ازم 7 ماه کوچیکتر بود ولی خیلی صورتش به دختر 15 ساله می خورد لاغر خوش اندام یه روز دیدم فوش های بد میده دیگه رومون بهم زیاد شده بود ازم سوالهای زیادی میپرسید در مورد پریودی این چیزابعد چند روز سکس تلفنی کردیم بعدش من که خیلی دوسش داشتم ولی اونا نمیدونم خیلی بلاها سرم اورد قدرمو ندونست هر از گاهی دعوا می کردین تا دو هفته یا یه ماه قهر می کردین بعدش من تویه اداره آ»ار گرفتم که اونم بعد کنکور اومد که کار کنه خودمم کارامو انجام نمیدادم باهاش بودم من یه رنو داشتم و اونو میرسوندم سمیرا من اهل روستا بود بعد گذشت دو سه روز حرفهای سکسی تو ماشین شروع کردیم یه رانی میخریدم می خورد بعد من با رژی که تو بطری بود میخوردم گذشت تا رفتیم باهم روستا که گفت علی پاهام می بوسی گفتم که چرا نه قربونت برم پاهاشو اورد بالا بوسش کردم بعد دستاشو بوس کردم بعد یهو شیطان رفت جلدم سرم بوردم لباش بوس کردم مکیدم با پستوناش یازی کردم خیلی مقاومت کرد بعد 5 دقیقهگفت چرا باهام این کارارو کردی من دختر جنده نیسسم که باهام اینکارو کردی گفتم بالاخره زن من میشی بعد یه ماهی گذشت دوباره قرار گذاشتیم بازم حرفهای سکسی که اول اون شروع میکرد منو تحریک می کرد گفتم باید این دفعه بکنمت بردم یه جا یه لحظه گفت من چیکار کنم کونم خوش فرم بزرگ بشه گفتم تنها راهش به من کون دادن عزیزم گفت نمی خوام گفتم مگه به خواست تو گفت منظور برگشتم لبامو گذاشتم رو لباش و دستام پشتش قفل کردم مقاومت نکنه یه لبی ازش گرفتم لا مصب چند بار زبونم گاز گرفت که منم نیشگونش می گرفتم که یهدستم گذاشتم سینه هاشو مالیدم می خوااست جیغ بزنه یه سیلی گوشش زدم یه دفعه لال شد بعد به کارام ادامه دادم منم حموم نکرده بودم از کیرم بوی بدی میومدشلوارمو کشیدم پایین دستشو گرفتم گذاشتم رو کیرم گفتم بهش بخور ممانعت می کرد با زور سرشو بردم پایین خورد با هر دندانی که به کیرم میخورد نیشگون یا یه سیلی به کونش میزدم بعد شلوارشو باز کردم شروع به خوردن کس زیباش کردم که مستم کرده بود همین طوری لیس میزدم که مایع چسبناکی شد گفت تورو خدا باهام این کار نکن علی گفتم نترس با کوست کاری ندارم برو پشت ماشین بخواب دمر خوابیدبا یه تف ب دستم به کونشو لای پاش زدم بعددیدم کیرم داره منفجر میشه و ممکنه آبم بیاد زود لای پایی دادم خوابیدم روش بچند تلمبه زدم داشتم میمردموقتی لا کوسش میخورد نفسم تند تندمیزددیدم داره آبممیاد کشیدم بیرون نریختم بعد بازم تف زدم به کونشو با دستام مالش میدادم کیرم از اون حالت در اومده بود یهو زیر فرمان لیدوکایین دیدم که پدرم وقتی دندونش درد می کرد میزد زدم به کیرم بی حس شد بعد با انگشتام کون سمیرا میمالیدم یکی یکی توش جا میکردم گفت علی تورو خدا در بیا درد داره گفتم مگه نمی خواستس کونت بزرگ بشه مگه کیر 18 سانتی نمی خواستی بعد غلط کردم گفتم به من ربطی نداره من باید بکنمت کمی براش ناراحت شدم دستم کشیدم بیرون با کیرم ور می رفتم و با دست دیگه چوچولشو میمالیدم که داشت اهههههاههههههه می کرد خیلی خوب داشت ارضا می شد بعد کیرم یواش گذاشتم تو کونش یه دو سه سانتی از کیرم رفت تو یهو ولو شدم ر و کمرش تمام کیرم رفت تو دیدم داره نفسش بند میاد بعد یواش کشیدم بیرون بعد گریه می کرد که منم یواش تلمبه میزدم در گوشش بهش دلداری میدادم بعد دستام از دو طرف بردم سینهاش شروع فشار دان کیرم با تمام وجود داشت اه و ناله می کرد من از پشت سینه هاشو میمالید بعد از ده دقیقه آبم اوم کشید بیرون برشگردوندم ریختم رو سینه هاش بعد با کیرم به همه جای سینه هش کشیدمو شروع به لای سینه هاش کردم بعد تموم شدن دیدم کونش باز شده که د ختره هی می گوزید از پشت بعدش خودمو جمع و جور کردم یه دستمال دادم خودشو پاک کنه بعد آبی زد صورتشو بعد در گوشش از پشت گفتم دوست دارم ناگهان برگشت یه سیلی تو صورتم خوابوند بعد چند لحظه بهم خندیدیم و برش گردوندم خونشون بعد اون روز باهم قرار نذاشتیم تاحالا اگه قرار بذاریم ادامه شو میگم البته اگه خوشتون اومده باشه
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
صفحه  صفحه 42 از 94:  « پیشین  1  ...  41  42  43  ...  93  94  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

داستانهای سکسی مربوط به دوست دخترها و دوست پسرها

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA