انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 43 از 94:  « پیشین  1  ...  42  43  44  ...  93  94  پسین »

داستانهای سکسی مربوط به دوست دخترها و دوست پسرها


مرد

 
حمام با حمید

من قبلا خیلی سکس داشتم اما 6 ماه هست به هیشکی نمیدم و عاشقه لز شدم خب تازه از مسافرت اومده بودم سه هفته بود کوسم هیچ کیری داخلش نرفته بود منم خیلی حشری بودم زنگ زدم حمید رفیقم باهاش صیغه کرده بودم خیلی هم دیگرو دوست داشتیم میخواست منو برسونه خونه ما قبلا عادت داشتیم تو ماشین برا هم دیگه لیس بزنیم بعد بریم خونه اون شب رفتیم تو یه بیابون که هیشکی نبود من زیپ شلوارشو باز کردمو از بسکه حشری بودم حمله کردم به لیسیدنه کیرش خوب لیسش زدم تخماشم لیسیدم که بی حال شده بود اونم همینطور داشت گردنمو سینمو میلیسیدوای نمیدونید هر لحظه ترس داشتیم که پلیس یا کسی نبینه ولی سکس اگه با ترس باشه خیلی حال میده خیلی بعد منو لخته لخت کرد صندلی ماشینو خوابوندیم وای فکرشم میکنم خیلی باحاله تو یه جاده خلوت من لخته لخت بودم داشت چوچولمو لیس میزد خیلی حال میداد بدیش به این بود که من موهایه کوسمو نزده بودم ولی حمید جونم چوچولمو زبون میزد خیلی حال میداد همینطور تاجک کوسمو میکشید با دندونش خیلی حال میداد بعد زبونشو کرد تو کوسم وجلو عقب میکرد خیلی حال میداد منم کیرشو خوب مک زدم کیرش خیلی بزرگه بعدبدونه من مانتومو نیه باز پوشیدم کیفمو گذاشته بودم جلو کوسم تاپیدا نباشه حمید هم شلوارشو پوشید تا برسونتم خونشون یدفه خانومش زنگ زدو گفت دارن با بچه هاشون میرندپارک خیلی خوشحال بودیم بدونه شلوار بودم که رفتیم خونشون دیگه یواشکی رفتیم تو خونشون رفتم بالا من فقط یه مانتو پوشیده بودم که فقط کافی بود گره مانتوموبکشی لخته لخت میشدم من رفتم داخل حمام تا موهایه کوسه توپلمو بزنم وبیام بیرون که حمید یدفه اومد داخل حموم و منو خوابوند کفه حمام و شروع کرد موهایه کوسمو بزنه همینطور که میزد موهاشو یدفه شروع میکرد ممه های نازمو بخوره خیلی حشری بودیم موهایه کوسمو زد پاهامو بالا گرفته بودم که تمام موهاشو بزنه خیلی تمیز شده بود کوسم بعد باهم رفتیم زیره دوش تمام بدنمو شروع کرد ماساژ بده خیلی حال میداد بعد همون جا من یکی پاهامو باز کردم و چسبیده بودم به دیوار حمام داشتم چوچولمو میمالیدم یدفه حمید با اون کیره بزرگش زد توکوسم بدونه مقدمه کرد داخلش وای خیلی حال میداد اون کیرش به اون بزرگی بود میزد تا ته کوسم به رحمم میخورد خیلی حال میداد جیگرم حال اومد من وقتی میخوام ارضا بشم 10 دقیقه طول میکشه که ارضا بشم همینطور تند تند تلمبه میزد داخل کوسم یدفه حمید جونم صدایه ارضا شدنش میمد میخواست ابش بیاد منم داشتم به مرحله ارگاسم میرسیدم یدفه تمام ابشو خالی کرد توکوسم وای خیلی داغ بود دوتاییمون خیلی هات و حشری بودیم همون طوری حالت ایستاده بودیم یدفه بیحال شده بودیم خیلی حال داد اون شب بعده 3هفته که سکس نداشتم یه سکس خفن داشتیم هیچوقت فراموش نمیکنم
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
زن


 
ﺷﺎﻡ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ


ﺳﺎﻝ ﺳﻮﻡ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﻮﺩﻡ
ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺸﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﮐﻼﺱ ﻃﺮﺡ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ.ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﻭﺍﯾﻞ ﯾﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﯾﺎ ﺭﺩﻭ ﺑﺪﻝ ﺟﺰﻭﻩ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﺪﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮ ﺁﻏﺎﺯﯼ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺷﺎﻡ ﺑﺪﻡ
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻗﺮﺍﺭﻣﻮﻥ ﺗﻮﯼ ﯾﻪ ﻓﺴﺖ ﻓﻮﺩ ﺑﻮﺩ
ﺧﻼﺻﻪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺭﺍﺑﻄﻤﻮﻥ ﺟﺪﯾﺘﺮ ﺗﺮ ﻭ ﺻﻤﯿﻤﯽ ﺗﺮ ﺷﺪ
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺩﻋﻮﺗﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﯾﻪ ﺷﺎﻡ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ
ﺩﺭﺳﺘﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺍﻣﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺑﯿﺎﺩ ﺗﺎ ﺁﺷﭙﺰﯼ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﭘﺨﺘﺸﻮ ﺑﭽﺸﯿﻢ
ﺧﻼﺻﻪ ﺳﺮﺗﻮﻧﻮ ﺩﺭﺩ ﻧﯿﺎﺭﻡ
ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺯﻧﮓ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺻﺪﺍ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ
ﺩﺭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ، ﭼﺸﺘﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺪ ﻧﺒﯿﻨﻪ ﭼﯿﺰﯾﻮ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻤﯿﺸﺪ
ﯾﻪ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻗﺮﻣﺰ ﺑﺎﺷﻠﻮﺍﺭ ﻟﯽ ﻣﺸﮑﯽ ﻭ ﯾﻪ ﺷﺎﻝ ﻣﺸﮑﯽ ﺑﺎ ﺧﺎﻻﯼ ﺗﻮﭖ ﺗﻮﭘﯿﻪ ﻗﺮﻣﺰ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﻏﻠﯿﻆ
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻣﺶ
ﺍﻭﻧﻘﺪ ﻣﺤﻮ ﺗﻤﺎﺷﺎﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺣﻮﺍﺳﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﺗﻌﺎﺭﻓﺶ ﮐﻨﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﺗﻮ...
ﯾﻬﻮ ﭘﺮﯾﺪ ﻭﺳﻂ ﻓﮑﺮﻭ ﺧﯿﺎﻟﻤﻮ ﮔﻔﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺗﺎ ﮐﯽ ﺩﻡ ﺩﺭ ﻭﺍﯾﺴﯿﻮ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﻧﮕﺎﻡ ﮐﻨﯽ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﮐﻨﯽ ﺑﯿﺎﻡ ﺩﺍﺧﻞ.ﺑﺎﮐﻠﯽ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺗﺎ ﺩﺍﺧﻞ ﺳﺎﻟﻦ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻫﻤﺮﺍﻫﯿﺶ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮﯼ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺷﺮﺑﺘﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﯿﺎﺭﻡ
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﺎﻟﻦ ﻫﻤﻮﻧﺠﻮﺭ ﻣﻌﺬﺏ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻭ ﺑﺎ ﻻﮐﺎﯼ ﻧﺎﺧﻨﺶ ﻭﺭ ﻣﯿﺮﻓﺖ.ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻬﺖ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺍﯾﻨﻘﺪ ﮐﻤﺮﻭ ﺑﺎﺷﯽ
ﺧﻼﺻﻪ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻤﻮ ﺍﺯ ﺩﺭﯼ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺤﺴﻤﻮﻥ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺟﻨﺴﯽ
ﻣﻮﻗﻊ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﮐﻢ ﻧﻤﯿﺎﺭﻩ ﻭﺭﺍﺣﺖ ﻧﻈﺮﺷﻮ ﻣﯿﮕﻪ.ﻣﻨﻢ ﺍﺯ ﻓﺮﺳﻂ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﺑﯽ ﻫﻮﺍ ﻭﺳﻂ ﺣﺮﻓﺎﻣﻮﻥ ﺑﻬﺶ ﭘﯿﺸﻨﺎﻫﺎﺩ ﺳﮑﺲ ﺩﺍﺩﻡ
ﺍﻭﻧﻢ ﻧﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻮ ﻧﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮐﯿﻔﺸﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺭﻭ ﺩﻭﺷﺸﻮ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻫﻤﺮﭼﻪ ﺗﻤﺎﻣﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﺖ
ﺧﯿﻠﯽ ﭘﺸﯿﻤﻮﻧﻮ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺳﻮﺩﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ.ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻋﻮﺍﻗﺐ ﮐﺎﺭﻡ ﺑﻮﺩﻡ.
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺒﻮﺩ.ﺧﻮﺩﻣﻢ ﺭﻭﯼ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻥ ﯾﺎ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻥ ﻭﺍﺳﻪ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ.ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﺳﻢ ﺍﺱ ﺍﻭﻣﺪ:
ﻫﻨﻮﺯ ﺳﺮ ﺣﺮﻓﻮ ﭘﯿﺸﻨﺎﻫﺎﺩﺕ ﻫﺴﺘﯽ؟
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ.ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﻢ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﯾﺎ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻬﻢ ﭘﯿﺸﻨﺎﻫﺎﺩ ﻣﯿﺪﺍﺩ.ﺑﺎﮐﻤﯽ ﺗﺎﺧﯿﯿﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻡ:
ﺑﻠﻪ
ﭼﻄﻮﺭ ﻣﮕﻪ؟
ﮔﻔﺖ:
ﭘﺲ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻋﺼﺮ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﮐﻦ.ﻣﻨﻮ ﻧﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺟﺸﻨﯽ ﺗﻮ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﭘﺎ ﺷﺪ.ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﺑﯽ ﺻﺒﺮﺍﻧﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺵ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺑﯿﺎﺩ.ﻟﺤﻈﻪ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺍﻭﻣﺪ.ﺳﺎﯾﻪ ﯾﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺑﺎ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﯾﺰ ۷۰ ﻭﻟﯽ ﮐﻮﻥ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻭ ﭘﻬﻨﯽ ﺩﺍﺭﻩ.ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺗﻮ ﻧﯿﻮﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻐﻠﺶ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﻟﺒﺎﻣﻮ ﺑﻪ ﻟﺒﺎﺵ ﮔﺮﻩ ﺯﺩﻡ.ﺑﻐﻠﺶ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﺑﺮﺩﻣﺶ ﺳﻤﺖ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ.ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺑﻮﻧﺪﻣﺶ ﺧﻮﺩﻣﻢ ﺭﻭﺵ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ.ﻟﺐ ﭘﺎﯾﯿﻨﯿﺸﻮ ﺑﻪ ﻟﺐ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻣﻮ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﻡ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﺷﻮ ﻣﯿﻤﺎﻟﯿﺪﻡ.
ﺍﺭﻭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺳﻤﺖ ﮔﺮﺩﻥ ﻭ ﻻﻟﻪ ﮔﻮﺷﺶ ﻭ ﻫﻤﻮﻧﺠﻮﺭﻡ ﺩﮐﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻧﺘﻮﺷﻮ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ.ﻟﺒﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻻﻟﻪ ﮔﻮﺷﺶ ﺧﻮﺭﺩ ﯾﻪ ﺍﺍﺍﻩ ﻩ ﻩ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﮐﺸﯿﺪ
ﻣﺎﻧﺘﻮﺷﻮ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩﻡ.ﯾﻪ ﺗﺎﭖ ﺳﻔﯿﺪ ﺗﻨﺶ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﻮﺗﯿﻦ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﺭﻧﮕﺶ ﺍﺯ ﺯﯾﺮﺵ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ.
ﺗﺎﭘﺸﻢ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩﻣﻮ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺳﻤﺖ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﺵ.ﺍﺯ ﺭﻭ ﺳﻮﺗﯿﻦ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﺷﻮ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪﻡ.ﺍﺭﻭﻡ ﺍﺭﻭﻡ ﺳﻮﺗﯿﻨﺸﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﻧﻮﮎ ﭘﺴﺘﻮﻧﺎﺷﻮ ﺑﻪ ﺩﻧﺪﻭﻥ ﮔﺮﻓﺘﻢ.ﺍﺭﻭﻡ ﺍﻩ ﻭﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ.ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﺵ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ.ﺯﺑﻮﻥ ﻭ ﻟﺒﻤﻮ ﺭﻭ ﺷﮑﻢ ﻭ ﺩﻭﺭﻩ ﻧﺎﻓﺶ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﺩﮐﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﻠﻮﺍﺭﺷﻮ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ.ﺷﻠﻮﺍﺭﻭ ﺍﺯ ﭘﺎﺵ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩﻡ ﺳﺮﻣﻮ ﺑﺮﺩﻡ ﺑﯿﻦ ﭘﺎﻫﺎﺵ ﻭ ﮐﺴﺸﻮ ﺑﻮ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﺍﺯ ﺭﻭ ﺷﺮﺕ ﺑﻬﺶ ﺯﺑﻮﻥ ﺯﺩﻡ.ﺩﺳﺘﻤﻮ ﮐﺮﺩﻡ ﺯﯾﺮ ﮐﻮﻧﺸﻮ ﺷﺮﺗﺸﻢ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩﻡ.ﺯﺑﻮﻧﻤﻮ ﺍﺭﻭﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺭﻭ ﮐﺴﺸﻮ ﻟﯿﺴﯿﺪﻣﺶ.ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺵ ﻃﻌﻢ ﺑﻮﺩ.
ﺣﺴﺎﺑﯽ ﮐﺴﺸﻮ ﻟﯿﺴﯿﺪﻣﻮ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﭼﻮﭼﻮﻟﺸﻮ ﻣﺎﻟﯿﺪﻡ.ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﮐﺴﺸﻮ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻡ ﮐﻤﺮﺷﻮ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﺑﺎﻻ ﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻣﯿﮑﻮﺑﯿﺪ ﺑﻪ ﺗﺨﺖ.ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﮑﻨﻪ.ﺩﻫﻨﻤﻮ ﺍﺯ ﮐﺴﺶ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﯼ ﺗﻮ.
ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺳﺮﯾﻊ ﻟﺨﺖ ﮐﺮﺩ.ﺧﻮﺍﺑﻮﻧﺪﻡ ﺭﻭ ﺗﺨﺖ.ﺍﺯ ﺭﻭ ﺷﺮﺕ ﮐﯿﺮﻣﻮ ﺑﻪ ﺩﻫﻦ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻮ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺶ ﻣﺎﺳﺎﺯﺵ ﻣﯿﺪﺍﺩ.
ﺷﺮﺗﻤﻮ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩ.ﺗﻮ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺣﺲ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﯿﺮﻡ ﮔﺮﻡ ﺷﺪ.ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﺎﻫﺮﺍﻧﻪ ﻭﺍﺳﻢ ﺳﺎﮎ ﻣﯿﺰﻧﻪ.ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﮐﯿﺮﻣﻮ ﺧﻮﺭﺩ.ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺴﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﮑﻨﻤﺖ.ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ.ﭘﺮﺩﻩ ﺩﺍﺷﺖ.ﭘﺲ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻮﻧﺶ ﺍﮐﺘﻔﺎ ﮐﻨﻢ.ﺯﺑﻮﻧﻤﻮ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﻻﯼ ﮐﻮﻧﺸﻮ ﮐﻮﻧﺸﻮ ﺑﻮ ﮐﺮﺩﻡ.ﯾﻪ ﺑﻮﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺷﺘﻢ.ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﻡ ﮐﻮﻧﺸﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﺯﺑﻮﻧﻢ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ ﺩﻭﺭﻩ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮐﻮﻧﺶ.ﺑﻌﺪ ﺍﺭﻭﻡ ﺍﺭﻭﻡ ﺯﺑﻮﻧﻤﻮ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮﯼ ﺳﻮﺭﺍﺧﺶ.ﺧﯿﻠﯽ ﺷﻞ ﻭ ﻧﺮﻡ ﺑﻮﺩ.ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ ﺭﻭﺷﻮ ﮐﯿﺮﻣﻮ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ ﺗﻮ ﮐﻮﻧﺸﻮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻠﻤﺒﻪ ﺯﺩﻥ.ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﺶ ﺗﻮ ﮐﻞ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ.ﺑﻌﺪ ﺣﺎﻟﺘﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺧﻮﺍﺑﻮﻧﺪﻣﺸﻮ ﮐﯿﺮﻣﻮ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﮐﻮﻧﺶ.ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺣﺎﻟﺖ ﺳﮕﯽ ﮐﺮﺩﻣﺶ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪﺍﺩ.ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻋﺮﻕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻣﻮ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ.ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺸﯿﻦ ﺭﻭﺵ ﻭ ﺑﺎﻻ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﺮﻭ.ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭ ﮐﻪ ﺭﻭ ﮐﯿﺮﻡ ﺑﺎﻻ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻣﻨﻢ ﮐﺴﺸﻮ ﻣﯿﻤﺎﻟﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﻬﻮ ﭼﺸﺎﺷﻮ ﺑﺴﺘﻮ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺻﻔﺖ ﮔﺮﻓﺘﻮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻣﻨﻢ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺍﺭﺿﺎ ﺷﺪﻡ.
ﺍﺯ ﺭﻭﻡ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻭ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪ.ﻟﺒﺎﺷﻮ ﺑﻮﺳﯿﺪﻣﻮ ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ.
ﺣﺎﻻ ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﯾﺒﺎﺭ ﺳﮑﺲ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ.

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
جشن تولد و سکس دانشجویی

این خاطره ای که تصمیم گرفتم براتون تعریف کنم خیلی برام قشنگ و دوست داشتنی چون اولین سکس من بود.
من دانشجوی شهرستان بودم و یه 7-8 ماهی بود با محمد آشنا شده بودم اکثر اوقات با هم به کافی شاپ و بیرون میرفتیم و یه فروشگاه کوچیک تعمیرات کامپیوتر داشت و درس هم میخوند (تو دانشگاه با هم آشنا شدیم) رابطمون خیلی خوب و صمیمی بود تا اینکه یکی دو روز مونده به تولدم دیدم همخونه ایم یکم مشکوکه ؛ که شب تولدم متوجه شدم با محمد تدارک یه تولد کوچولو برای من دیده بودند ؛ خلاصه اینکه کیک و بادکنک و کادو و کلی خوراکی . همخونه ایم هم 2-3 تا از دوستای دیگمون هم خبر کرده بود و کلی زدیم و رقصیدیم . زنگ زدم از محمد به خاطر همه محبتاش تشکر کنم که گفت یه آژانس میفرسته دنبالم که منو ببره پیشش ؛ منم قبول کردم و به بچه ها گفتم خوش باشن تا من برگردم. زود حاظر شدم رفتم و ماشین منو برد جایی که محمد چند روزی بود کرایه کرده بود برای جا به جایی مغازه. از پله ها رفتم بالا درو که باز کرد پریدم بغلش اونم بوسم کرد و بهم تبریک گفت و همونجوری که تو بغلش بودم نشست رو یه صندلی پلاستیکی که اونجا بود داشتم با شوق و ذوق براش از تولد و کادو خوشگلش و بچه ها تعریف میکردم که پایه صندلی شکست و پهن زمین شدیم ؛ نمیدونم یه دفعه چی شد که ازم لب گرفت ، قبلا یه چند باری از رو شیطنت همدیگرو بوسیده بودیم ولی این بار روی همدیگه و تو بغل هم بودیم ، داغ شدم دیدم محمدم چشماشو بسته و با تمام وجودش داره لبام و میمکه ، دلم نخواست که تکون بخورم و منم دستامو دور گردنش حلقه کردم و محکم فشار میدادم بعد بهم گفت ناراحت نمیشی اگه دستامو ببرم زیر لباست ، نمیدونم چرا اون لحظه به هیچی فکر نکردم و با سر اشاره کردم که نه.
محمد دکمه هامو باز کردو دستشو برد روی سینه هام شروع کرد به مالیدن و تند تند ازم لب میگرفت ، منم دستامو برده بودم تو موهاش و چنگ میزدم که رفت پایین و شروع کرد به خوردن سینه هام یه حالی بودم انگار همه دنیا تو سکوت بود و فقط ما دو نفر نفس نفس میزدیم . از رو زمین خاکی و پاکی منو گذاشت رو میز و شلوارمو درآورد (اولش یه کم سختم شد ولی خودمم چون بهش علاقه زیادی داشتم بدم نمیومد که ازش یه تجربه برای اولین بار داشته باشم ) دستشو برد زیر شرتم و با انگشتش چوچولمو میمالید و از سینه هام تا زیر نافم و لیس میزد و میگفت عاشقتم ، دوست دارم و ... لباسشو درآورد و سینه های خودشو گذاشت روی سینه هام و پایین بالا میکرد خیلی حال میداد بعد دستمو گرفت گذاشت تو شرتش . وااااااااااااااااااااااای خدای من یه کیر سفت و بزرگ و گرم منم شروع کردم مالیدن و اونم داشت چوچولم و لیس میزد و زبونشو میکرد داخل کسم . خیلی حال میداد بعد اومد روی میز دوتا پاهاشو گذاشت اینور و اونور سرم و ازم خواست که براش ساک بزنم منم که تو فیلم دیده بودم خایه هاشو که آویزون بالای سرم بودو تا ته میکردم تو دهنم و کیرش و لیس میزدم وااااای اونم یه جوری کسمو لیس میزد که خیس خیس بود یواش یواش انگشتشو با آب کسم میزد به اطراف سوراخ کونم اولش یه کم درد داشت و میترسیدم اما اینقدر با یه انگشت و بعد با دو انگشت داخل کرد که دردش برام عادی شد و از اینور کسم و لیس میزد و از اونور انگشتشو تو کونم میچرخوند یه حال خوبی داشت بعد ازم خواست که لبه میز وایستم تا از پشت کیرشو بزاره داخل کونم ، یه تف بزرگ انداخت رو کیرش و یواش یواش کرد داخل و شروع کرد به تلمبه زدن صدای آخ و اوخمون کل اونجا رو پر کرده بود محمد هی میگفت جوووووووووووووون ، عاشقتم و با کف دستش محکم میزد به کونم و با یه دستشم با چوچولم ور میرفت و هی انگشت وسطیشو میزاشت تو دهنم که براش میک بزنم که یه دفعه دیدم زانوهام داره شل میشه و یه حالی شدم و لرزیدم ( مثل اون وقتایی که تو حموم خود ارضایی میکردم آبم اومد)بعد که محمد دید من دوباره خیس کردم و دیگه نمیتونم رو پاهام وایستم اونم آبشو ریخت تو کونم و کونم داغ داغ شد . (هر دو داشتیم بیهوش میشدیم) لباسامونو پوشیدیم ومحمد منو تا خونه رسوند و موقع پیاده شدن ازم تشکر کردو بهم گفت هیچ وقت این شب و یادش نمیره و خیلی بهش حال داده ، منم بابت تولدم ازش تشکر کردم . وقتی اومدم خونه دوستم خوابیده بود و منم تو رختخواب به تموم اتفاقایی که افتاده بود فکر میکردم نمیدونم کی خوابم برد ولی صبح با صدای زنگ محمد بیدار شدم . بعد از اون شب چند بار دیگه هم با هم بودیم

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
سکس معمولی با مریم

سلام اسم من محمده وخاطره ی که میخوام براتون تعریف کنم واقعیه و چون واقعی هست زیاد توش سکس نیست خاطره من بر میگرده به دو هفته ی پیش من یه دوست دختر داشتم به اسم مریم نمیگم چه جوری با هم آشنا شدیم چون مطمعانم باور نمیکنید خوب بریم سر اصل مطلب:مریم(دوس دخترم)خیلی بهم پا میداد واسه خونه خالی منم که تون روز ها خونه خالی داشتم خواهرمینا رفته بودن شمال و کلید های خونه شون پیش من بود منم پیش خودم گفتم که حالا یه پیشنهاد بهش میدم بینم چی میگه وقتی که بهش گفتم قبول کرد باورم نمیشد خلاصه قرار شد ظهر بیاد منم آدرس و بهش دادم قرار شد بیاد البته چون خونه رو بلد نبود تا نصف راه میومد بعدش من میرفتم دنبالش خلاصه ظهر شدو زنگ زد من سر قرارم منم موتورو ورداشتمو آوردمش خونه خالی اول خوب باهاش حرف زدم تو هال نشسته بودیم بعد من بهش پیشنهاد دادم بریم تو اتاق خواب اونم قبول کرد این و هم بگم که ما هنوز به هم دست نزده بودیم رفت رو تخت نشست و منم رفتم کنارش نشستم کیرم بد جور سیخ شده بود کم کم دست زدم به زانوش که دیدم چیزی نگفت آروم آروم دستم رو بردم بالا روی رگ کسش بهش گفتم بیا بخوابیم خوابیدیم و همین جوری که روی یه طرف خوابیده بود منم از پشت بهش چسپیده بودم کم کم دکمه های ماتوش رو باز کردم و مانتوش رو در اوردم زیرش یه تاپ سفید پوشیده بود و سوتین هم نزده بود اگه تازه 17سالش شده بودمنم تازه18سالم شده بود واولین سکس حرفه یم محسوب میشد خلاصه سینه هاش که کمی در اومده بود رو خوردم و بهش گفتم شروارتو در میراری اونم قبول کرد منم که خودمو محیای یه صحنه ی فوق العاده کرده بودم در کمال نا باوری دیدم زیر شروارش یه شروارک پوشیده آقا ما رو میگی کپ کرده بودیم پیش خودم گفتم اشکال نداره کم کم نرمش میکنم خلاصه دوباره شروع کردم به حال کردن و لب گرفتنو از پشت گردنشو میخوردم بهش گفتم دیگه خسه شدم شروارکت رو در بیار میخوام بکنمت بازم هم در کمال نا باوری اون گفت:نه دیگه این دیگه نه ایشالله دفعه ی بعد منم پیش خودم فکر کردم گفتم که الان اگه بخوام بزور کنم واسه دفعه های بعدم خراب میشه و بهش گفتم اشکال نداره و بهش گفتم عقلا رو شکم بخواب یه کم با کونت حال کنم خلاصه رو شکم خوابیدو منم که کیرم رو در اورده بودم خوایبدم روش اصلا حال نمیداد نزدیک بود پوست کیرم کنده بشه بلند شدم و اونم تو اوج شهوت بود اون هنوز رو شکم خوابیده بود که من یهو شروارکشو کشیدم پایین و وای خدای من چی دیدم پس بگو که مریم خانوم ما پریوده منم وقتی فهمیدم زیاد بهش گیر ندادم و همون جا با یه جلغ آب دار که روش زدم همه چی رو تموم کردم خلاصه اونم وقتی فهمید کار من تموم شده از تخت اومد پایینو لباساش رو پوشید خداحافظی کردیمو رفت.
بخدا تمام داستان واقعی بود و چون واقعی بود زیاد سکس توش نبود
امید وارم خوشتون اومده باشه
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  ویرایش شده توسط: Alijigartala   
مرد

 
عشقمون بالاخره به سکس رسید

خب من نگار..هستم 21 ساله دانشجوی پزشکی و دوست پسرم حمید هم 22
این داستانی که دارم براتون مینویسم جدید ترین داستان سکس من هستش
خب داستان از اوونجایی شروع میشه که ما به مدت 3 ماه هستش که باهم دوستیم یک روز که باهم رفته بودیم قهوه خونه رفتیم نشستیم اما کسی جز ما اونجا نیومده بود (مشتری) هیچی رفتم کنارش نشستم البته اینم بگم که تو بغلش نشسته بودم و خیلی هم ازش خوشم میاد یعنی واقعا عاشقشم
که تو همون لحظه بود که دیدم صورتشو اورد نزدیک و گفت با اجازه منم که اصن هواسم نبود چی به چیه هیچی نگفتمو دیدم لباشو گذاشت رو لابامو ازم لب گرفت از اونجا بود که یخم باهاش باز شد اما نه دیگه در حد سکس
بگذریم بعد از اینکه ازم لب گرفت گوشیش زنگ زد پسر خالش محسن بود و گفت پاشو با نگار بیا اونجا مثل اینکه مهمونی دوستانه بود رفتیمو جمع همشون جمع بود اشتباه نکنم 9 تا پسر بودیم با 9 تا دختر که همه دوست دخترای همه بود
هیچی موزیک گذاشتنو شروع کردم با حمید به رقصیدن حسابی عرقم در اومده بود رفتم تو اتاق که عطری بزنمو ارایشمو درست کنم حمید هم اومد تو اتاق و دیدم محسن اشغال پشت سرش اومدو در و قفل کرد شروع کردیم با حمید فحش دادن به محسن بازم درو باز نکرد هیچی نشستم رو تخت تا اومدم بگم لعنت به ای شانس دیدم حمید سرشو گذاشته رو پاهام منم داغ شده بودم میخواستم ببوسمش و ازش لب بگیرم و این کارم کردم که شروع کرد به در اوردن لباساش و لباسام البته قبلش ازم اجازشو گرفت هیچی هی ازم لب میگرفت منم محکم بغلش کردم و شروع کردم به جلق زدن که دیدم دیگه ترکیده هیچی دیگه شروع کرد به خوردن لاله ی گوشم و گردنم منم حال میکردم که دیدم رفته پایین گفتم حمید نه گفت بزار حالمونو بکنیم دیگه منم چیزی نگفتمو دیدم دلره به صورت دایره ای کسمو میخوره لامصبم بلد بود چیکار کنه منم دیگه اه و اووهم در اومده بود کفتش بریم اصلی گفتم من دخترم ماااا گفت باشه از پشت هیچی دیگه شروع کرد به کردن من به صورت گارد گربه ایی اولش اروم بود بعدش دیدم دلره تند تند میکنه دیگه ابش ریختو با دستمال کاغذی جمعش کردمو گفتم خسته نباشی عزیزم گفت قربونت دیدم مثل اینکه اونمک به حال نیاز دلره با اینکه چندشم میشد اما شروع کردم به ساک زدن دفعه اول بود اما بدک نبود هیچی دیگه اخرشم ازم لب گرفتوو محسن اشغال هم چون صدای اه و اووه ازم شتسده بود درو باز کرد
ما هم رفتیمو اینم بهترین خاطره ی من با دوستیم با حمید.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
مرد

 
سکس در دستشویی قطار

سلام . کیان هستم اهل خالی بندی هم نیستم خیلی هم معمولی . 4 یا 5 سال پیش بود که با کاروانی که از طرف کار بابام رفته بودیم مشهد برمیگشتیم با قطار حا لا بماند اینکه من با یه دختر خوشگل اهوازی دوست شدم و تمام مدت برگشت توی راهرو قطار یا باهم حرف میزدیم یا اشاره میدایم حالا نگو کوپه بعد از دوست دختر جدیدم که اسمش زینب بود یه خانواده بود که یه زن 26 ساله و یه دختر 15 ساله وایساده بودن و مردهای همراه اونها اینگار صد ساله که نخوابیدن همش خواب بودن و اونها هم اومدن وایستادن توی راهرو و تمام حرکات منو زیر نگاه داشتن از شما چه پنهون که وقتی زینب خانم میرفت داخل یه اشاره ای هم از روی شیطنت به اونها میدادم ولی هیچ فکری تو کلم نبود خلاصه همیمن ماجرا ادامه داشت تا اینکه ساعت تقریبا 12و نیم بود من منتظر زینب بود که شاید بیاد بیرون کنار توالت های انتهای راهرو بودم حالا نگو که زینب خانم خواب رفته خلاصه منتظر موندیم دیدم یه دفعه یه نفر از پشت سر گفت آقا کسی توی توالت هست صداش خیلی ناز و عشوه داشت شوکه شدم برگشتم دیدم بله همون خانمه هست که داشت ما رو می پایید نگاش برق داشت یه جور خاص بود گفتم نه کسی نیست خنده مرموزی کرد و رفت تا اون لحظه بازم هیچ فکری تو سرم نبود رومو برگردوندم که خجالت نکشه بره تو، نگاه شیشه قطار کردم تصویرش مشخص بود وقتی داشت وارد توالت میشد داشت نگاه من میکرد دیگه شک کردم ولی باز بیخیال شدم چون چند سال از من بزرگتر بود ولی انصافاً اون سال خیلی خوشتیپ شده بودم

بگذریم تو عالم خودم بود هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که صدای با شدن قفل درب توالت اومد درب نیم باز شد ولی بیرون نمی اومد می ترسیدم ولی با تمام ترسم رفتم نزدیک درب رو آهسته باز کردم همین طور وایساده بود داشت نگاه میکرد از چشماش شهوت میبارید رفتم تو فوری درب رو بست شروع کرد به لبام منم مثل نخورده خوردم یه چند دقیقه ای خوردم کیرم که داشت منفجر میشد البته همه اینا بی سرو صدا بود شلوارم رو کشیدم پایین کیر زد بیرون خدایش سر کیرم داشت میترکید کرد دهنش میخورد خیلی زود خالی کردم تو دهنش تف کرد فحش داد اما کیرم همچنان راست مونده بود شلوارشو کشید پایین به حالت نیم خیز دستا به دشتشویی رو به آینه کد منم نامردی نکردم کردم تو کوسش یه نفس عمیق کشید و چشماشو بست منی که تا عکس کوس میدیدم ابم میومد ایندفعه کیرم آبرو داری کرد و حداقل 15 دقیقه یه نفس میکردم فر کنم توی این مدت 2 با اضا شد آخرش هم ریختم تو کوسش بدش نیومد برگشت یه لب گرفت و گفت بزن کنار خودمو بشوم. نشست و خودشو شست و لباساشو مرتب کرد و درب رو نیمه باز کد دید کسی نیست سریع رفت من هم خودمو تمیز کردم و رفتم خوابیدم و صبح که بلند شدم شماره تلفن خونمو نوشته بودم گذاشته بود جلوی کوپه ای که توش بود شاید ببینه زنگ بزنه . زنگ نزد که نزد که نزد . ای هم خاطره من واسه شما دوستو دارم بای
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
زن


 
hello و goodbay سکس با نگار

سلام خدمت دوستان.سروش هستم30ساله.12ساله سکس میکنم.سکس رو از زمینهای موکتی شروع کردم تا به خوشخواب رسیده داستانم کاملاواقعییه.نیازی هم نمیبینم به کیرم تهمت بزنم.من باچت 6نفروکردم.خدالعنت کنه اونی رو که چت روم روبسته.بگذریم... 6و7 ماه پیش تونت بادختره25 سله بنام نگار آشنا شدم.3ماه اول فقط چت میکردیم. همون روزای اول شمارشو گرفتم.دختری باصدای کاملاحشری.چنتا عکس برام mms کرد که دیدم باچشای عسلیش اگه نکنمش باید یه عمر شرمنده کیرم باشم. عزیزایی که زیاد توچت دنبال کوس هستن میدونن بهترین راه رسیدن به سکس واقعی حشری کردن دختر پشت تلفنه. خلاصه پشت تل چن بار ارضاش کردم.یادم رفت بگم که من ساکن تبریزم و اون پایتخت نشین.به هر بهونه ای بود قرار شد هر وقت رفتم تهران ازنزدیک همدیگرو ببینیم.

رابطمون هرروزنزدیکترمیشدتا اینکه من بخاطر سند ماشینم مجبور شدم برم کرج که دوستم اونجا دانشجو هس و خونه مجردی داره..بهش خبر دادم و روز جمعه راه افتادم که شنبه اول وقت محضرباشم واسه انتقال سند.کارم که ساعت 1تموم شدوگفتم بیام دنبالت ولی گفت تا برسی تهران دیر میشه وبمونه واسه فردا.شبش خوابم نبرد.دل تودلم نبود.بهم زنگ زد وگفت که توتهران طرح زوج فرده.چون باید میرفتم آریاشهر جلوی پاساژ گلدیس.

7صبح با مترو رفتم. 9/20 دیقه بود که دیدیم نازگل خانوم اومد.وای ی ی دیدم نازتر از عکسشه.یه دختربا قد متوسط و چشای عسلی که اندام نسبتا لاغری داشت.یه مانتوی مشکی تنگ که کونش نظرهر کسی روجلب میکرد با یه سوشرت سفید.دست دادیمو گفت که صبونه نخورده.رفتیم ی چیزی کوفت کردیم.لامصب کیرم داشت له له میزد.باهزار خواهشو تمناراضیش کردم بریم کرج خونه خالی دوستشم. دوستم اونروز تا6کلاس داشت.حدودساعت2 رسیدیم. کلید انداختم رفتیم تو.نشست ومن شرو کردم به نوازشش.اول یکم ممانعت کرد ولی بعد مقاومتی نشون نداد.لبای شیرینشو میک میزدم واونم کم نمیذاشت.انصافا کاربلد بود.مانتووتاپشورودراوردم دیدم یه سینه75 با نوک درشت قهوه ای زد بیرون.چنان میک و لیسش میزدم که دشت دیوونه ترمیشد.قبلا پشت تل بهم گفته بود که سکس خشن دوس داره.حین کار روبالا کمرش دس کردم زیر شورتش وکوسشو حسابی مالیدم.نشستم رو سینش وبا هزارو یک مکافات کیره 19 سانتی وکلفتمو کردم تودهنش.خوب ساک نمیزد. ایندفه من رفتم سراغ کوس تراشیدش.از پایین ناف لیسیدم تا سوراخ کوسش.روکونش ممحکم سیلی میزدم و اون حشریتر میشد....با آب کوس و تف سوراخ کون گنده وسفیدشو چربیدم و دمر خوابوندم...موهاشو مث یال اسب گرفتم و آروم کردم تو کونی که تنگ بود. آخه دلم نمیومد زیاد اذیت شه. ولی برگشت گفت که محکم بکنم حتی اگه گریه کنه.منم امون ندادم وتا جایی که میشد کردم تو. بعدچنتا تلمبه دیدم تنه کیرم یکم خونی شده ولی لاز زدم به سوراخ کونش. کریه میکرد منم میزدم به باسنش. دیدم ابم داره میاد. کشیدم بیرو و تو گودی کمرش آبمو ریختم.ازم خواست باز بمالم ررو کوسش که اونم ارضا شه.سرکیرمو میکشیدم لای چاک کوسش و چوچوله درازشو ماساژ میدیدم که دیدیم پاهاش بی حس شد.انگار به ارگاسم رسیده بود. باهم دوش گرفتیم و با ماشین خودم تا آزادی رسوندم. فقط تو راه بهم گفت که داره با یه نفر قراره ازدواج کنه وازم حلالیت خواست که خطشومیخواد عوض کنه.منم با چنتا اشک تمساح بدرقش کردم.......

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
کون دادنم به رضا
..من 20سالمه قدم 165و وزنم60..یکم پرم..سایز سینه هام 75 و باسنم یکم بزرگه و لبام قلوه ایه..چیزی که رضا دیوونش بود..این ماجرا واسه اوایل مهر 91میشه..تابستون همون سال توسط یکی از دوستام با رضا که کارمند بانک بود اشنا شدم..رضا همه چیزش خوب بود..قد و هیکل و قیافه و ..28سالش بود و مجرد..خلاصه یکی دو باری رفتم بانک حس میکردم اونم گلوش گیر کرده..شمارمو از روی یکی از فیش هام گرفت و به یه بهونه الکی بهم زنگ زد..منم که از خداخواسته بعد چندتا تماس باهاش راه اومدم..من خیلی حشریم..واقعا میخواستم باهاش سکس کنم..بعد 20روز رضا گفت میخوادئنامزد کنه..من کپ کردم..اما میگفت تو عشقمی و من همیشه باهات میمونم و ازین کس شعرا که خودم میدونستم منو واسه سکس میخواد..چون خودم میخواستم باهاش سکس کنم میگفتم اره راست میگی..بعد یه ماه قرار شد من برم خونش ولی سکس نکنیم.. ولی من میدونستم نمیتونم تحمل کنم..صبح از خواب بیدار شدم رفتم حموم بدنمو صفا دادم..بدنمو لوسیون خوشبو کننده زدم..یه ست بنفش پوشیدم..موهامو اتو کردم لاک زدم..حاضر شدمو رفتم..

تقریبا س 10صبح بود..داشت صبحانه میخورد..منم نشستم و یه لیوان چایی خوردم..بعد 45دقیقه گفت بریم تو اتاق خواب راحت باشیم..دنبالش راه افتادم..نشستیم روی تخت و ماهواره رو روشن کرد..یکم حرف زدیمو دستمو گرفت..کم کم شروع کرد به لب گرفتن اولش تظاهر کردم خجالت میکشم..پا شد رفت اشپزخونه..منم از فرصت استفاده کردمو لباسامو عوض کردم..یه تاپ شلوارک یشمی پوشیدم و رفتم رو تخت دراز کشیدم..اومد کنارم دراز کشید..شروع کردیم این عین دیوونه ها لبهای همو خوردن..آآآآآآخخخخخ چه طعمی..با دستاش سینه هامو فشار میداد..من با سینه زیاد تحریک نمیشم مگر اینکه گاز بگیره..بهش گفتم سینه هامو گاز بگیر..اونم اطاعت میکرد..به زیر گردنو گوش خیلی عاجزم..اونم ماهرانه میخورد...واااااااای که دیوونه کننده بود..حسابی خیس کرده بودم..منو کامل لخت کرد و کشید لبه تخت و پاهامو داد بالا و شروع کرد به خوردن کسم..چون دخترم با احتیاط این کارو کرد..اوووووووف داشتم میمردم..خیلی کسمو خورد..خیلی حال کردم ولی ارضا نشدم..پا شدم اونو لخت کردم..یه لب ازش گرفتمو رفتم سراغ کیرش که حسابی شق شده بود..با زبونم سرشو لیس میزدم..یکم میک زدم..یکم بهش تف زدمو تا دسته کردم تو دهنم..یه اووووووووووفی گفت که منم حال کردم...تند تند واسش میخوردم اونم آخخ و اوخخ میکرد..تخماشو میخوردم..خیلی تو ساک زدن حرفه ای بودم..جوری میخوردم که ارضا شد..بعدش رفت کلی روغن و ازین چیزا اورد من حالت سگی روی تخت خوابیدم و اون شروع کرد به ماساژ دادن کون من..کونم بزرگه برقم که میزد باعث شد درجا کیرش بلند شه..به خودش اسپری زد و بعد یکم لب بازی اروم سرشو گذاشت رو سوراخ کونم..کونم انقد تنگه که سریع خون میاد..اروم اروم کیرشو فرستاد تو..من یه جیغ بلند زدم که اون گفت جووووووون..دیگه تو حال خودش نبود..یکم که جا باز کرد خودمم کمک میکردمو عقب جلو میکردم..بعد 7.8دقیقه در اورد و منو به کمر خوابوند..اومد روم دراز کشید کیرشو فرستاد تو...آآآخخخخ چه حالی میکردم..هم لبامو میخورد هم سینه هامو..بعد چند دقیقه باز اون روی تخت به پهلو خوابید منم پشتمو کردم بهش و به پهلو جلوش خوابیدم..کیرشو کرد تو..دیگه کونم گشاد شده بود..فقط حال میکردم..باز بعد چند دقیقه اون به کمر خوابید و من نشستم روش..سر کیرشو تنظیم کردم و با یه فشار تا دسته رفت تو..رضا کاملا بی حرکت بودو من بالا پایین میرفتم..از آخخ و اوخش معلوم بود با این مدل بیشتر حال کرده..بعدش کمرشو اورد بالا و من محکم بغلش کردم وانقد بالا پایین کردمو لباشو خوردم که ارضا شد و همشو ریخت تو کونم..بعدش منو خوابوندو انقد کسمو خورد تا ارضا شدم..بعد اون رفتیم دوش گرفتیمو تا غروب 3وعده سکس کردیم..
النم که ازون ماجرا چند ماهی گذشته تا حالا باهاش سکس نداشتم..هرچی اصرار میکنه قبول نمیکنم چون عروسی کرد

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
سکس عاشقانه با شاهرخ

سلام عزیزان شمافکرکنیداسمم شنایاست 21سالمه این قضیه واسه هفته پیشه ازمشخصات خودمم اینوبدونیدکه قدبلندی ندارم مثل بیشتردخترای ایرونی و بارنگ پوستی سفیدو اندامی کاملا برجسته به نحوی که خیلی جلب توجه میکنه و بعضی وقتا اذیتم میکنه چون دختری نیستم که بخوام کسی دنبالم بیاد,چند وقته تصمیم گرفتم باسن و سینه هامو کوچیک کنم امیدوارم موفق بشم ,بگذریم

با شاهرخ چند سالیه که دوست شدم بین خودمون بمونه خیلی اذیتم میکنه و عاشقش نیستم ولی چاره ای جز بودن باهاش ندارم بیخیال , تو کلاسای رانندگی باهاش آشنا شدم , پسره بدی نیست ولی دیوونست و میدونم که عاشق منه و منم وانمود میکنم که دوسش دارم , بازیگر خوبی هستم , اصلا بیخیال همه این چیزا ولی تو سکس منو به اوج میرسونه و منم واسش کم نمیزارم , اولین تماسمون چندماه بعداز آشناییمون بود که یه جورایی ناخواسته بود و ازم اجازه نگرفت تابستون بود و خیلی هوای افتضاحی بود نگه داشتو دوتابستنی گرفت تا خنک بشیم ,بستنی من خیلی پربود داشتم سرشو میخوردم که گفت بستنیت داره میریزه به این بهونه سرشو آوردجلو تابستنیمو بخوره که یه دفعه دست انداخت پشت گردنمو لبمو بوسید خیلی ازدستش عصبانی شدم و بستنی رو هم انداختم دور ازون قضیه دوسالی میگذره میرم سر داستان هفته پیش اینو بگم که بعد از یکسال از آشناییمون قبول کردم سکس کنیم و الان تقریبا حرفه ای شدم چون این ترم دیگه دانشگاه نمیرم و فارغ التحصیل شدم بیرون بودنم به مدت طولانی ممکن نیست سه شنبه شب بود که شاهرخ شب اس دادو گفت که فردا برادرش نیست و خونشون خالیه قبول کردم و صبح رفتم حموم وحسابی تمیز کردم و موهامو با شامپوی مخصوصم شستم که حسابی مستش کنم , موهام لخت و خیلی بلنده میخواستم کوتاه کنم که شاهرخ یه برنامه ای سرم درآورد که به گوه خوردن افتادمو پشیمون شدم , ساعت ده جلوپاساز قائم قرار داشتیم اومد از حق نگذرم خیلی خوشگله قیافه ای کاملا ایرونی قدبلند,چارشونه و صورتی گندمی و زیبا عاشق چالیم که گوشه لبش میوفته همیشه میگه از دختر که زیادقدش بلندباشه خوشم نمیاد تورو دوس دارم که تو بغلم جا میشی , رسیدیم خونه رفتیم تو فرصت نداد کیفمو روزمین بذارم که محکم بغلم کرد لباشو گذاشت رو لبام خیلی دلتنگ بود دوماهی میشدکه سکس نداشتیم به خاطر امتحاناوکنکور ارشد من ,انقد فشارم داد که بازوهام درد گرفت دیگه ولم نمیکرد همونجوری خوابوندم روزمین شالمو درآورد گل سرمو بازکرد ,شالمو که بازکرد گردن سفیدمو دید یه جون بلندی گفتو شروع کرد به خوردن و لیسیدنش, گفتم بزار پاشم آماده بشم که به خودش اومدو گفت ببخشید , به رنگ مشکی علاقه زیادی دارم ست مشکی پوشیده بودم چشم ازم برنمیداشت منم با عشوه های مخصوص خودم داشتم لباسامو آروم درمیاوردم منتظر بود که برم سمتش یکم شوخ هستم فکرنکنید بداخلاقما,رو راحتی نشسته بودو دستاشو بازکرده بود که بشینم تو بغلش, همیشه لباساشو من درمیارم خودش اینطوردوس داره بهش گفتم خودت بیا بغلم کن اومدسمتم که گفتم بزار منم لختت کنم بلوزشو از تنش درآوردموسرمو گذاشتم رو سینش آخ که چقدر داغ بود,دستمو گذاشتم روسینشو اندامشو بادستم نقاشی کردم پهلوهاشوکه لمس کردم محکم به بغلش فشارم داد,رفتم سراغ شلوارش زیپشو کشیدم پایینو ازرو شرتش کیرشو بوس کردم بدجوری راست شده بود,گفت دیگه بسه دیوونم کردی بلندم کردو برد تواتاق ازش خواستم بریم توپذیرایی چون دوس نداشتم تو اتاق زن داداشش سکس کنیم, خوابوندم رو راحتی ازلبام شروع کرد چقد خوب لبامو میخورد وقتی زبونمومیخورد داشتم دیوونه میشدم همه بدنش روم بود و کیرش که خیلی سفت بود چسبیده بود رو کسم ,گردنمو لیس میزدومیبوسیدرسید به سینه هام چسبوندشون به هم اول گازش گرفت که جیغم دراومد خیلی محکم گرفت,بعدنوکشونو آروم لیس میزد داشت دیوونم میکرد,کردتودهنشو حسابی خوردش همیشه بعد از سکس چندجای بدنم کبود میشه انقدرکه میخورتشون,همینطورکه داشت سینمو میخورد دستمو بردم تو شرتشو کیرشو گرفتم دستمو مالیدمش,میخواست شرتمو دربیاره که نذاشتم و خواستم که کیرشو اول بخورم , گفت باشه نفسم از روم بلندشدونشست,شرتشو درآوردمو اول تخماشو لیس زدم بعد همه جای کیرشو زبونمو دور سرش میچرخوندموسرشومیکردم تودهنم و میمکیدمش همه کیرشو کردم تو دهنمو حسابی ساک زدم آی آیش دراومده بودو میگفت مرسی عشقم شاهرخ فدای چشات بشه میمیرم برات عاشق کیرخوردنتم ,وقتی می خوردم سینه هامو میمالیدکسمو ازرو شرت میمالید, خسته شدمو نشستم توبغلش گونه هامو میبوسیدولبامو , شرتمودرآورد وقتی کسمو دید دیگه تو حال خودش نبود یه کس تپل و سفید خط کسمو لیس میزد زبونشو کرد لای کسم که حسابی پاهام بیحال شد کسم حسابی خیس بود واصلا بدش نمیومد آخ وقتی چوچولومو لیس میزدچطور آی آیم دراومده بود,زبونشو از بالای کسم میکشید تاپایینش دوس داشت کسمو از پشت بخوره خم شدمو دوباره شروع کرد سوراخ کونمو لیس میزد تا گشادش کنه بعد زبونشو میکشید تا کسم داشتم دیوونه میشدم آخ چوچولومو گرفت تو دهنشو میمکیدش , سوراخ کونم خیلی تنگه و تا حالا موفق نشده بکندش چون خیلی عاشقه نمیتونه درد کشیدنمو تحمل کنه ایندفعه حسابی گشادش کرده بود کیرشو گذاشت رو سوراخمو آروم فشار داد سرش رفت وای داشتم از درد میمردم بلاخره تحمل کردم تا بکنه و حسرت به دل نمونه داشتم زمینو چنگ میزدم از درد ولی گفتم که توجه نکنه و بکنه دلش نیومد و تاته نکرد کیرش خیلی کلفته و بزرگ هردوتامون دیرارضامیشیم 5دقیقه ای تلمبه زد تا آبش اومد و درآوردکیرشو ریخت رو سینه هام و کنارم خوابید هردوتامون ازنفس افتادیم درد کونم آروم نمیشد نمیتونستم ازجام بلندبشم ,شاهرخ وضعیت منو که دید ناراحت شدکلی معذرت خواهی کردوهمه جامو بوسید,سوراخ کونمم آروم میمالید تا بهتربشه,بعدش زنگ زدو غذاواسمون آوردنو انقدمنوخندوندکه درد یادم رفت, امیدوارم که بتونم عاشقش بشم چون میخواد عیدبیاد خواستگاری و اگه قبول نکنم خدامیدونه چی میشه

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
مرد

 
خاطر خواه

من سینا هستم 20 ساله تو تابستون 91 اکثر شبا با دوستام میرفتم پارک محلمون،یکی از شبا دیدم که یه دختره بد جوری منو نگاه میکنه سنگینی نگاهشو حس میکردم.(کلا بدم میاد یکی زیاد نگام کنه)پیش خودم گفتم عجب چیزیه بابا خاطر خواهم پیدا کردیم.
دوستم آرش متوجه نگاه اون دختره شد،گفت :سینا دختره بد جوری تو نخته ها!گفتم:میشناسیش مگه؟؟
گفت:نه ولی آمارشو برات در میارم چون آرش دوست و رفیق تو پارک زیاد داشت.
فردا رفتم در مغازه آرش گفتم چی شد؟گفت:هم کلاسی خواهر یکی دوستامه اسمشم نگاره سعی میکنم شمارشو برات بگیرم.
شب شمارشو برام اس ام اس کرد،همون موقع دلو زدم به دریا بهش اس دادم:
من-سلام
نگار-سلام شما؟
من-من همونیم که چند شب پیش تو فلان پارک بد جوری نگام میکردی!
نگار-آهان،اصلانم اینطور نیست
من-آره بابا مگه منو دوست داری؟
نگار-حالا اینطوری فکر کن امرتون؟
من-راستش اگه مایل باشید میخوام بیشتر با هم آشنا شیم
نگار-معرفی کنید
من-سینا 20 دانشجو رشته کامپیوتر شما؟
نگار-نگار 14سوم راهنمایی
خلاصه یه چند مدتی بود با هم اس ام اس بازی میکردیم معلوم بود خاطر خواهم شده بود یه شب بهش گفتم نگار یه جوک برام اس ام اس کن دیدم یه اس ام اس سکسی برام فرستاده ،پیش خودم گفتم طرف اهل حاله .دیگه با هم راحت تر شده بودیم هر شب اس ام اس های سکسی برا هم میدادیم و بعضی روزا همدیگرو تو پارک میدیدیم.
یه روز بهش پیشنهاد دادم که نگار اگه یه روز خونمون خالی بشه میتونی بیای؟ که جواب داد نه. خلاصه با کلی خواهش و مخ زنی تونستم راضیش کنم و قرار شد هماهنگ کنم.راستش خونمون به ندرت خالی میشد رفتم پیش پسر عموم رضا،خونشون سر کوچمون بود تازه ازدواج کرده خیلی با هم پایه ایم.بهش گفتم همچین موضوعی برام پیش اومده،یه مکثی کرد گفت بهت خبر میدم .
بعد از چند روززنگ زد بهم گفت فردا خانمم میره خونه مادرشینا تا عصر هم نمیاد.
منم سریع به نگار اس ام اس دادم برا فردا میتونی بیای؟ اولش میگفت نمیتونم منم بش گفتم اگه بخوای منو مسخره کنی از الان بگو به هم بزنیم؟که گفت باشه میام .
روز موعود فرا رسیدرفتم خونه رضا گفتم اسپری چی داری؟ گفت یه چیز بهت میدم حال کن .یه تویوپ بهم داد رستش توجه نکردم ببینم چیه،یه خوردشو زدم رو تخمام یه خورده هم سر کیرم.چشتون روز بد نبینه آتیش گرفتم نگو که این ژل میخک بوده رضا هم هر هر میخندید میگفت تاخیریش زیاده. دیگه رضا ازم خدا حافظی کرد و رفت.
آدرس خونه رو برا نگار اس ام اس کردم بعد از یک ساعت اومد خونه بعد از سلام و احوال پرسی من شربتی که از قبل حاضر کرده بودم رو آوردم و با هم خوردیم .نگار بهم گفت سینا خیلی گرممه،میتونم مانتومو در ارم ؟گفتم چرا که نه عزیزم؟ یه تاپ صورتی زیر مانتوش بود بهش گفتم بهت میاد عزیزم ،دستمو باز کردم تا بیاد تو بفلم اومد تو بغلم یه بوس رو گونش کردم بعد یه بوس رو لبش کردم که یه باره لبامون تو هم قفل شد بعد از چند دقیقه لب خوردن رفتم سراغ لاله گوشش،گردنش همرو خوردم،حسابی داشت حال میکرد تاپشو در آوردم وای چی میدیدم دو تا سینه کوچیک که مثل ماه (سوتین هم نبسته بود چون کوچیک بود)میدرخشید .افتادم تو سینه هاش یکیشو بادست میمالیدم یکیش هم میخوردم یه 5-6 دقیقه که خوردم دستم بردم سمت کسش که گفت سینا نه گفتم بابا یه خورده بخورم کاری بهش که ندارم خلاصه راضی شد شلوارشو با شورتش کشیدم پایین یه شورت قرمز پاش بود.یه کس کوچولو داشت که تقریبا باد کرده بود دماغمو بردم سمتش یه بوی خاصی میداد با ولع کسشو میخوردم بعد از چند دقیقه به نگار گفتم نوبت تو هست اولش میگفت من تاحالا امتحان نکردم گفتم امتحانش ضرر نداره شلوارمو درار.شلوارمو دراورد اولش جا خورد گفت:وای چه بزرگه کیرمو کرد دهنش یه خورده برام ساک زد دندوناش اذیتم میکرد حرفه ای نبود.بردمش اتاق خواب رضا خوابوندمش یه بالش گذشتم زیر شکمش گفتم میخوام از عقب بکنم گفت درد داره گفتم من طوری میکنم که به جز لذت چیز دیگه نداشته باشه یه خورده تف زدم سر کیرم گذاشتم دم سوراخش یه فشار دادم دردش اومد گفتم این طوری نمیشه رفتم سر کمد یه کرم برداشتم فکر کنم ضد آفتاب بود یه خورده زدم به کیرم یه خورده هم مالیدم به سوراخش با دست تو سوراخش میچرخوندم انصافا کون سفید تپلی داشت.بعد یه تف انداختم رو کیرم چون اگه تف بندازی خیلی لیز میشه سرشو گذشتم دم سوراخش یه فشار دادم سرش رفت تو یه آهی کشید گفت درش بیا گفتم عزیزم الان دردش تموم میشه یه فشار دیگه دادم تا نصفه رفت داخل یه جیغی کشید که فکر کنم صداش تا سر کوچه رفت گفت درش بیار سینا دیگه نمیتونم داشت اشک میریخت گفتم باشه خودتو شل کن درش بیارم تا شل کرد منم یه فشار دادم تا دسته رفت توش دم دهنشو گرفت جیغ نزنه،یه چند دقیقه بعد آروم شد همینطوری که اشک میریخت با دستاش دستامو از دهنش جدا میکرد دلم براش سوخت .ولی تو اوج خوشی بودم فکر کنم ژل داش رضا جواب داده بود .گفتم نگار داره آبم میاد بریزم توش گفت هر جور مایلی منم سه جهار تا تلمبه زدم توش خالی کردم میگفت آیییییی سوختم .فکر کنم خیلی آب ازم خالی شد بعد نیم ساعت تو بغل هم خوابیدیم ازش به خاطر اینکه جلو دهنشو گرفتم عذر خواهی کردم .گفتم بریم حموم که گفت موهام تابلو میشه مامانم میفهمه خلاصه ازم خدا حافظی کردو رفت. چند روز بعد ازش درخواست کردم که بازم بیاد خونمون که مخالفت کرد منم به خاطر کارش رابطمونو به هم زدم .دوستان اولین بارم بود داستان نوشتم کم و کاستی داشت ببخشید با تشکر .
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
صفحه  صفحه 43 از 94:  « پیشین  1  ...  42  43  44  ...  93  94  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

داستانهای سکسی مربوط به دوست دخترها و دوست پسرها

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA