انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 10 از 85:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  84  85  پسین »

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد


مرد

 
دوست پسر همجنسباز من

سلام بچه ها من سایه هستم 19 سالمه و کلا دختر حشری ای هستم از اول راهنمایی به طور جدی جلق میزدم چون دیگه نمیتونستم خودم رو کنترل کنم ولی چون خانواده ام گیر بودن نمیتونستم با کسی سکس داشته باشم فیلم های پورنو رو آنلاین میدیدم و حسابی وقتی تنها بودم حال میکردم بگذریم خاطره ای که میخوام براتون بگم مربوط میشه به 1 سال پیش من 18 سالم بود با یه پسره دوست بودم به اسم شاهین ،شاهین یه پسر پولدار جذاب و مغرور بود از اونایی که به خاطر پولشون به هردختری اعتماد نمیکنن کاری نداریم که چجوری به من اعتماد کرد و با هم دوست شدیم. شاهین پسر خوبی بود اهل داف و اینا نبود چون یه جورایی آشنای فامیلی بودیم از همه چیزش خبر داشتم. رفیقاشم از اون سر خود معطل ها بودن. بگذریم این آقا شاهین یه جوری با بقیه پسر ها فرق داشت مثلا یه روز که برای تولدم یه گوشی اپل خریده بود رفتم جلو تا ازش لب بگیرم احساس کردم خیلی مشتاق نیست. کلا توی دوستی با من به دنبال سکس نبود کارو به جایی رسونده بود که من خودم ازش میخواستم لااقل یه بار لب و گردنم رو بخوره ولی میگفت ممکنه حشری بشم و یه کاری دستت بدم. منم کم کم بهش شک کرده بودم و فکر میکردم گی یا همون همجنسبازه چند ماهی گذشت که یه روز توی مسنجر بودم داداش شاهین 2 سال ازش بزرگتره و فرانسه درس میخونه و چند وقتیه اومده ایران اسمش آرشه رابطه ما با هم خوبه آن شد و پی ام داد یه ذره حرف زدیم و لابه لای حرفاش گفت که فردا داره با مامان و باباش میرن مراسم یکی از فامیلاشون و از این حرفا شاهین هم اصولا نه برای مجلس ختم میرفت نه عروسی و اینا طبق معمول تو خونه میموند یه لحظه به سرم زد که فردا برم و امتحانش کنم یا بهم میگه که همجنسبازه یا باهام سکس میکنه. دیگه با اینکه چند روزی بود با هم قهر بودیم ولی اس ام اس دادم بهش و گفتم که فردا کجایی؟ گفت خونه برا چی؟ گفتم همین جوری شاید بخوام برم بیرون میخوام باهام بیای و از این حرفا فردا صبح بود از خواب پاشدم مامان و بابام سر کار بودن اون روز هم کلاس زبان داشتم و بعدش کلاس رقص ولی اون روز قرار بود کلاس رقصمون کنسل بشه به مامانم نگفته بودم ساعت 3 که کلاس داشتم ساعت 1 شروع کردم آماده شدن یه دوش گرفتم و توی وان رو پر از شامپو بدن هلو کردم نیم ساعتی دراز کشیدم و اومدم بیرون یه شورت و سوتین قرمز پوشیدم و با اپیلیدی کل موهام رو زدم خلاصه لباس تنم کردم و از خونه رفتم بیرون ساعت 5 کلاس زبانم تموم شد قرار بود طبق معمول بعد از اون برم کلاس رقص ولی رفتم در خونه شاهین اینا زنگ خونه رو زدم و آیفون رو برداشت و گفت تو اینجایی؟؟ گفتم اره در رو باز کن میخوام با هم بریم بیرون خونشون خیلی بزرگه 10 مینی طول کشید تا رفتم بالا خلاصه رسیدم و دیدم دربازه رفتم داخل و در رو بستم صداش زدم کجایی؟ گفت دارم لباسام رو عوض میکنم الان میام منم صبر نکردم و رفتم در اتاقش در رو باز کردم و رفتم تو هنوز شلوار و تی شرتشو نپوشیده بودی گفت اوی چی کار میکنی لختم گفتم میدونم و رفتم طرفش رفت عقب و گفت چته تو؟ داری چی کار میکنی سایه؟ گفتم میتونی یه لحظه خفه شی؟ رفتم طرفش و قبل از اینکه کاری بکنه لبام رو لباش بود قدش 190 مجبور بودم پاشنه بلند بپوشم تا راحت بهش برسم شروع کردم لباش رو مکیدن با زبونم با دور لباش بازی میکردم و دیدم مقاومتی نمیکنه یه دفعه خودشو ازم جدا کرد و گفت بسه دیگه راضی شدی؟ گفتم نه این همه راه پیاده اومدم فقط لب بگیرم گفت فکر نمیکردم اینجوری باشی چرا این کارا رو میکنی؟ گفتم یه سوال بپرسم راستشو بگو گفت باشه گفتم تو همجنسبازی؟ گفت چی؟ من؟ نه برا چی خلاصه بعد 2 ساعت حرف زدن گفتم اگه نیستی پس باید با من سکس کنی یادم نمیاد دقیقا چی گفت ولی شروع کردم به لخت شدن در اتاق رو قفل کردم و کلیدشو گذاشتم تو سوتینم گفتم اگه میخوای بیا برش دار کم کم داشت حشری میشد کاملا فهمیده بودم چشماش داشت حالت عوض میکرد و کیرش از روی شرت سفت شده بود مجالش ندادم رفتم طرفش و شروع کردم لباشو خوردن اونم دیگه حالش خراب بود و نمیفهمید چی کار میکنه گردنم رو میخورد و من حال میکردم اومد بین دو تا سینه ام کلید رو برداشت و شروع به لیس زدن کرد منم سینه هامو به صورتش فشار میدادم و آه میکشیدم (گفتم که حشری ام) دستشو دورم حلقه کردم و سریع سوتینم رو باز کرد وای حشر داشت هردومون رو میکشت صداش در نمیومد تنها صدایی که بود صدای آه های من و صداش ملچ مولوچ اون وقتی سینه هامو میخورد بود نکشو میگرفت و با دندون میکشید ولی جوری که اصلا درد نمیومد داشتم حال میکردم واقعا رو زمین نبودم توی اون حال
گرفتم و انداختم رو تخت و افتاد روم دستم زیر کیرش بود و داشتم میمالیدم شق شده بود اساسی ولی هنوز تو شورتش بود از سینه هام گذشت و رفت سر قسمتی که واقعا روش حساس ام نوک زبونش رو گذاشتم رو کسم و شروع به لیس زدن کرد کناره هاشو میلیسید و بوس میکرد داشتم میمردم آه هام بلند تر شده بود و مثل جیغ بود کمرم بلند میشد و میخورد به تخت داشتم میمردم مدت ها بود منتظرم این روز بودم منتظر بودم شروع به خوردنش کنه ولی نمیخورد میخواست حشری ترم کنه داد میزنم شاهین بخورش تو رو خدا بخورش ولی فقط می لیسید و بوس میکردم سرش و گرفته بودم و فشار میدادم به کسم تا اینکه یه دفعه شروع کرد به مکیدن تموم آب کسم خالی شد دور لبش بلند شد و ازم لب گرفت طمع آبم بد نبود دیگه دلم کیر میخواست بلند شدم و خوابیدم روش کفش هامو در آوردم و سعی کردم شورتش رو در بیارم ولی کیرش مثل سنگ بود و اجازه نمیداد خلاصه به هر زحمتی بود در آوردم با دیدن کیرش هیجان زده شدم آدرنالین توی کل بدنم ترشح شده بود داشتم هنگ میکردم کیرش واقعا کلفت بود سرشو گرفتم تو دستم تف زدم داشت بزرگ میشد گذاشتم تو دهنم و ساک زدم زبونم رو میکشیدم دور کیرشم و بالا و پایین میرفتم داشت حال میکرد آه میکشید و فریاد میزد منم مثل جنده های فیلم پورنو بیشتر حشریش میکردم دیگه طاقت نیورد بلند و شد و خوابوندم زیر کیرش که هنوزاز آب دهنم خیس بود رو گذاشت در سوراخ کونم داشتم از ترس میمردم صدای قلبم بلند شده بود به حالت سگی نشوندم و کیرشو گذاشت در کونم و آروم آروم داخل کرد داشتم میمردم دلم میخواست گریه کنم و کردم هرچی داخل کرد میبرد احساس میکردم کونم داره دو تیکه میشه دلم میخواست بالا بیارم فشارم افتاده بود و سرم داشت گیج میرفت بی حال بودم ولی به زور گرفته بودم نای داد زدن نداشتم زیر لب گفتم تو رو خدا آروم احساس کردم کیرش تا ته رفته تو چون شروع کرده بود تلنبه شدن دیگه هیچی رو حس نمیکردم کونم بی حس بود فکر کنم 10 دقیقه ای تلنبه زد و بعد کشید بیرون و شروع کرد بوس کردن و لیسیدن سوراخ کونم در گوشم گفت آبم داره میاد چی کار کنم؟ فقط تونستم برگردم و طاق باز بخوابم و دهنم رو باز کنم کیرش رو کرد تو دهنم و تموم آبشو خالی کرد افتاد کنارم رو تخت نا نداشتم و ساعت 7 بود بلندم کرد و بردم تو حموم یه دوش گرفتیم و آرایش کردم بعدش هم بردم در خونه توی راه اصلا حرف نزدیم شبش اس ام اس داد راضی شدی؟ منم نامردی نکردم و گفت آره ولی دیگه دوست ندارم تکرارش کنم گفت حتما تا امروز باهاش دوستم و خانواده ام میدونن احتمالا چند سال دیگه ازدواج میکنیم چون واقعا عاشقشم.
     
  
مرد

 
کون قلیدون

سلام اين اولين داستاني كه من ميخوام براتون تعريف كنم
تو محلمه مون يه پسر بو به اسم هاشم كه بچه ها بهش ميگفتن قليدون ، هم سفيد بود هم كون درشت و عين جنيفر لامسب به همه داده بود بجز من بدبخت. البته اصليترين دليلش هم خود من بودم چون تو محلمون يه جوري رفتار كردم كه همه رو من قسم ميخوردن .
بچه هايي كه كرده بودنش هي ازش تعريف ميكردن و دل من و خون ميكردن من هم تو كف ، دنبال يه موقعيت واسه كردنش .
خلاصه مطلب يه روز كه خونه داشتم با كامپيوترم ور ميرفتم ديدم داداشم ميگه بيرون صدات ميكنن . رفتم جلوي در ديدم اين آقا با مرضیه (خواهرش) اومدن و از من ميخواد كه مودم جديد رو كه خواهر جونش خريده رو نصب كنم واسشون . آقا ما رو ميگي تو كونم عروسي بود مرضیه با قليدون اومدن با من كار دارن ؟؟؟!!!
با كسب اجازه از مراجع ذيصلاح (مادرم) رفتيم خونشون و من كيس رو زدم زمين و دل و جيگرش رو ريختم بيرون و مودم رو چپوندم توش و .... تا اينكه كار كشيد به اتصال به اينترنت و باز كردن آيدي واسه اون 2 تا جيگر ...
بعد از اينكار و خوردن يه كمي بيسكوييت و چايي كه مرضیه جون زحمتش رو كشيده بودن من و قلي تو اتاق شديم تنها و من شروع كردم به اموزش چت تو ياهو همين كه وارد يكي از اطاقهاي چت شديم يكي نوشه بود « پول ميدم و وب سكس ميگيرم * گي كسي هست و ... » قليدون پرسيد گي چيه ديگه منم از خدا خواسه شدم استاد و شروع كردم به آموزش گي (سكس پسر با پسر) اقا من ميگفتم و اين تحريك ميشد تا جايي كه كيرش شق شد و خودش گفت بزار اين كوچولو رو جابجا كنم و خنديد . ديگه روي من و اون باز شد و آقا اميد كه نوكرتون باشه كار رو گذاشت سرجاش .
قرار شد روزي كه كسي خونه نيست بهم زنگ بزنه و به بهانه آموزش برم و بكنمش.
روز موعود فرا رسيد و من با هزار دلهره و‌اشوب از يك طرف و از طرف ديگه كاندوم و اسپري رفتم خونشون . اول كار مثل همه سكسها يه فيلم سوپر شد و من و اون . بعد بازي با كير هم و آخرش هم لختش كردم و نشوندمش رو تختش كه كنار كامپيوتر بود( اسپري رو قبل از اينكه فيلم رو ببينيم زده بود به كيرم )
مثل دخترا از لب گرفتن شروع كردم و تا ميتونستم لبهاي ناز و قلمبهش ر رو خوردم – جاتون خالي – بعد اميد كوچولاو رو جلدش كردم (كاندوم) و با كمي روان ساز (تف زدن) مالونم در كونش به خيال خودم سولاخش رو تنگ فرض كرده بودم ولي فقط با كمي فشار عين اينكه يه سنگ بندازي تو چاه قلوپي رفت توش و من يك حال مشدي از اين فرو رفتن آني بردم يه هو دستم رو گرفت و گفت براش جلق بزنم ولي من با كمي اخم گفتم نه . اون بدبخت خودش شروع كرد به بازي با دولش و منم كه هي عقب و جلو ميكردم و تلمبه ميزدم آقا و خانوم من سرت رو بدرد نيارم اسپري پدر ما رو درآورد باور كنيد نيم ساعت هر جور سكسي رو ازمايش كرديم و آبم نيومد اون بيچاره 3 تا 4 بارخودش رو خالي كرده بود و من .... خلاصه ديديم نمياد چيكار كنيم چيكار نكنيم من كاندوم رو درآوردم تا بيشتر حس كنم گرماي كونش رو ولي باز لامسب قفل شده بود تا اينكه گفت بده بخورمش . منم از خدا خواسته قبول كردم و بعد از چند دقيقه خوردن كيرم باور كنيد آبش عين آبجوش ريخت رو سر و صورت قليدون و من ديگه از خود بيخود شدم . ولي دستش درست بيچاره از قبل فكر اب پرتغالش رو هم كرده بود بعد از خوردن آون كمي به خودم اومدم و لباس هام رو پوشيدم و از خونشون زديم بيرون
.
از اون روز تا به حال نمي دونم چند بار ولي هر موقع دلم ميخواست و اون اگه پا ميداد ميكردمش ولي هنوز با مرضیه فقط سكس چت دارم . دعا كنيد تا روزي داستان سكس با اون رو هم براتون بزارم .
فداي همه تون . اميد
     
  
مرد

 
سکس با دوستم مجید

من احسانم 18 سالمه ساکن یکی از شهرهای تهرون...داستانی سکسی که میخوام بنویسم مربوط میشه به سکس من و بهترین دوستم(مجید) که یه روز به چیزی که میخواستم رسیدم...یعنی حال کردن با مجید..
مجید از دوره ابتدایی تا آخرای دبیرستان همکلاسم بود... و همچنین از فامیلای دور منم به حساب میومد...کلا رفیق فابریک همدیگه بودیم...
یه روز من از علی (یکی از دوستام) یه حرفی شنیدم که باورش خیلی برام سخت بود..
بهم گفته بود که مجید به پسرخاله مادرش که 4 سالی ازش بزرگتر هم هست کون داده!!! اول باور نکردم بعد که از چند نفر دیگه هم شنیدم مطمئن شدم..
مجید اندام زیبا و دخترانه ای داشت و شباهت خیلی زیادی با مادرش که او هم خیلی زیبااندام و خوشگل بود داشت...
من که یه چند سالی میشه که معتادم نتم و صبح تا شب کارم دیدن فیلم و عکسهای سکسیه... خیلی دوست داشتم که منم یه روز مجیدو بکنمو یه حالی بهش بدم...
البته یه بار قرار شد که دوستم آمار یه دختره کسو بهم بده تا باهاش سکس داشته باشم عوضش اونم پول میگرفت ولی متاسفنه نشد و من تا به حال با کسی سکس نداشتم
بگذریم...مجید بیشتر موقعها خونشون خالی بود و پدرش که تا دیروقت سرکار بود و مادرش هم که بیشتر اوقات خونه مادربزرگ مجید بود!!
بنابراین ما بیشتر رفقا همش خونشون پلاس بودیم و ps بازی میکردیم..
یه روز ظهر که خونشون هیچکی نبود ...مجید بهم تلفن زد که بیام خونشو با هم بریم خدمات کامپیوتری تا مانیتورشو بیاره خونه..
من هم که تو سرم نقشه هایی داشتم قبول کردم و رفتم...
بعد اینکه مانیتورو گرفتیم اومدیم خونشون و وصلش کردیم با pc
یه نیم ساعت آهنگ گوش کردیم و چند تا کلیپ خنده دار دیدیم!!
بعد من فلشمو که چند گیگ داخلش سوپر کرده بودم و درآوردم و وصل کردم به کامپیوتر...
به مجید گفتم خب : حالا شد یه فیلم درست حسابی..ببین حالشو ببر!!
سوپرهای خیلی باحالی بود...پنج دقیقه نگذشته بود که کیرامون سیخ سیخ شده بود!!!
من که اینو بهترین فرصت میدونستم تا مجیدو بکنم .... شلوارلیمو باز کردم و کیرمو که سیخ شده بود و درآوردم...
مجید هم بهم نگاه کردو با تعجب خنده کرد!!
داشتم با کیرم بازی میکردم که رفتم سراغ مجید گفتم بابا تو هم کیرتو در بیار تا حال کنیم خب!!
مجید هم مکثی کردو سرانجام کیرشو در آورد...کیرش هم نسبتا بزرگ بود اما از من یه سرو گردن کوچیکتر بود دی:
دیگه بعد جوری هوسی شده بودیم!! دلم میخواست سریع کیرمو بکنم تو کونش!!
شهوت بهمم ریخته بود...
به مجید گفتم میای یه کوچولو باهات حال کنم؟؟
مجید اول جا خورد بعد با تعجب پیشنهادمو رد کرد...
دلش میخواست که بهم بده ..از قیافش معلوم بود ولی انتظار چنین حرفی از من نداشت واسه همین بود که جا خوردو پیشنهادمو رد کردو...
اما من بهش گفتم که از قضیه تو و پسرخالت همه چیو میدونم و با دلخوری بهش گفتم که یه بار به اون دادی... یه بار هم به ما بده!!!
مجید صورتش سرخ شدو و فکرشم نمیکرد که من از این موضوع اطلاع داشته باشم ولی چون دستش رو شده بود قبول کرده بود که بهم کون بده!!
از آشپزخونه خونشون تو کاسه روغن کردم و آوردم تو اتاقش و در اتاقو هم قفل کردم!
صدای کامپیوتر رو که فیلم سوپر بودو هم زیاد کردم که صدای آه اوه بهم حال بده!!!
هرچی داشتمو در آوردم مجید هم همینطور..
رو تخت دراز کشید و من کیرمو با روغن حسابی چرب کردمو و نصف دیگه شم به کون مجید زده بودم...
آقا کونش حسابی چرب شده بود... اگه کیر خرم میکردی توش به راحتی میرفت...
من اول روی مجید خوابیدم اول باهاش لب گرفتم...
واااییییی چه حالی میداد... انگار با یه دختر داری لب میگری!!
مجیدم حتی از یه دختر هم زیبا تر بود..فقط یه کوس کم داشت...
بعد بوسه لباش سینهاشو لیسیدم...
مجیدهم خیلی دوست داشت بکنمش....چون بهش حال میداد
هنوز هیچی نشده بود یه خورده از آبم روی کیرم نشسته بود!!
دیگه وقتش بود که کیرمو بکنم تو کونش!!
خیلی آروم کیرمو فرو کردم تو کون نازش!!
بعد تا نصفه رفتم تو که آه بلندی کشید و کونشو درآورد!!
خیلی درد کشید.. بعد بهم گفت : خودم اول میشینم...
من اول یه انگشتمو کردم تو کونش تا کونش باز تر شه
بعد کم کم تا چهار انگشتمو کردم تو کونش...
بعد نشستم رو تخت و مجید اومد رو کیرم نشست..
خیلی آروم تا نصفه رفت بعد هم تا آخر کیرمو کرد تو کونش..
یواش یواش بالا پایین میرفت...
آخ خیلی حال میداد... خودشم آه و آی میکرد..
همینطور که کیرم بود تو کونش..خوابوندم رو تخت و اون رو به جلو خوابیده بود...
من هم میکردمش...
سرعت گایشمو بیشتر کردم...و کونش باز باز شده بود و کیرم به راحتی میرفت و میومد... باز هم سرعت تلمبه زدنو بیشتر کردم که حس کردم آبم داره میاد...
به مجید گفتم آبم داره میاد... میخوام بریزم تو کونت!!
روی مجید خوابیدم و لبامو گذاشتم رو لباش و آبم با فشار خارج شد تو کونش...
آبم گرمای خاصی داشت که هر دومون حسش میکردیم..
یه 5 دقیق بیحال و سست روش خوابیده بودم و همچنان کیرم تو کونش بود و باهاش لب میگرفتم..
مجید هم خیلی حال کرد حتی بیشتر از من..
پایان

دوستان این داستان کاملا واقعی بود و هیچ جاشو خالی نبسته بودم... حال خود دانی!!
من قصد دارم یه بار دیگه یه سکس با مجید داشته باشم..شاید داستان اونو اگه انجام شدو هم بنویسم..
امیدوارم که از این داستان لذت برده باشین..
بای

نوشته: احسان
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
وقتيكه پسری باعشق كون ميدهد

اسم من آرشه من كوني هستم پسرخاله ام سعيد منو ميكنه
خوشگلم(بخدا قسم)بدنم سفيده يه نمه تپلم 173قدمه كلا تو دل بروام
اسامي مستعار اما داستانم وافعيه ومربوط به زمانيكه داداش سعيد(پسرخاله بزرگم)1/5سال بعد از ازدواجش داشت بابا ميشد و خانومشو برده بود خونه مادرش تا بچه رو دنيا بياره 1/2روزي خونه دست سعيد بود. ظهر بهم زنگ زد خبرو گفت قند تو كونم آب شد رفتم حموم صورتمو اصلاح كردم بدنم مو نداشت چند روز پيش زده بودمشون غروب كه شد وسايلمو شامل دفاتر وكتب براي مثلا درس خوندن موچين براي ابروهام يه زيرشلواري نرم ولخت وچندتا شرت كه رنگ ومدلهاي تحريك كننده اي داشتن وچندتا فيلم سكس كه ميخواستم عين زنهاي توي فيلم كرده شم ورداشتم ومنتظر زنگ سعيد شدم 4/5دقيقه بعدش زنگ زد ازخونه خداحافظي كردمو زدم بيرون رفتيم دمه پيتزايي 2قاچ وگوشت وموز وشير برا كمر آقا سعيدو كاندوم تاخيري گرفتيمو رفتيم دم در خونه كه رسيديم بهم گفت امشب تا صبح زير كيرمي گفتم بايد متفاوت حال كنيم چون مزاحم نداريم
تو خونه كه رفتيم نشستيم رو مبل به اين فكر ميكردم امشب كجاي اين اتاق كون ميدم سر شب پيتزاهارو زديم تا قوت داشته باشيم تموم كه شد رفتم تو وسايلم سي دي سكس و موچينو درآوردم چشمم به اسپري وگا(تاخيري)افتاد يه لحظه دلم براي كونم سوخت خوبيش به اين بود كير شوهرم سعيد زياد بزرگ نبود رفتم توالت شاشيدم صدام زد گفت شروع كن گفتم. اول ابروم بعدش كون. لباسامو كه عوض ميكردم كيرش داشت بلند ميشد منم از عمد كونمو دادم طرفش تا شهوتي شه نميدونم چرا اما نگذاشت زير پيرهنمو دربيارم باهم رفتيم تو اتاق خواب برادرش آخه ميز توالت اونجابود لامپو روشن كردم يه لحظه چشمم افتاد به پشتم زيرپيرهنيم نو بود ميچسبيد به كونم گنده تر نشونش ميداد فهميدم چراآقا سعيد نميذاشت درش بيارم نشستم رو صندلي اول ابروي راست بعدش ابروي چپمو درست كردم خدايش استادم.يه لحظه چشمم افتاد به لوازم ارايش زن داداش سعيد گفتم سعيد دوست داري منو ارايش كرده بكني اولش نفهميد اما بعدش گرفتokداد اولش پودر سفيد كننده زدم بعد مژه هامو فركردم خط چشم بعدشم ريمل كشيدم پلكمو سايه زدم لبامو صورتي كردم يه خط لب نازم برا خودم كشيدم سعيد داشت شاخ درمياورد بهم گفت عين دخترا شدي دوباره قند تو كونم اب شد
رفتيم بيرون تو حال كه رسيديم سعيد از پشت گرفتم درگوشم گفت امشب جوري ميكنمت تا يادگاري تو ذهنت بمونه يه كم ازش جداشدم يهو بازوهامو گرفت كشيد عقب منم قنبل كردم دوباره بهم چسبيد كيرشو كاملا حس ميكردم منم گفتم تا ببينيم
اسپري تاخيري رو ورداشتم چندتا پيس زدم به كمر كيرش1/2به كير خودم زدم تا اگه روي شكم خوابوندم آبم زود نياد خودم رفتم تو اشپزخونه شيرموز درست كنم اخه تا صبح برنامه داشتيم سعيد نبايد كم مياورد
تو اين فرصت سعيد داشت كيرشو ميشست تا برا خوردن كيرش مشكلي نباشه تو كونم عروسي بود زير شلواريمو در اوردم شرتم اسليپ بود طوريكه نصف بيشتر باسنم بيرون بود زير پيرهنم و تاجاييكه ميشد پايين كشيدم طوريكه كونمو گندهترشه ميخواستم بااينكار سعيدو بيشتر تحريك كنم اون سي دي رو كه كلي باهاش حال ميكردمو گذاشتم تودستگاه سايه سعيدو از پشت شيشه توالت ديدم كه داره مياد بيرون وانمود كردم كه حواسم نيست به بهانه ديدن آرايشم يكم خم شده بودم و داشتم از توي اينه قدي توي. حال خودمو ميديدم وزيرچشمي سعيدو. ميپاييدم جدا مثل دخترا شده بودم سايه اي كه زده بودم خيلي به صورتم ميامد واسه. خودم عروسي شده بودم براي كساييكه كون كنن اين صحنه اي واقعا تحريك كننده است سعيد اومد و از پشت كيرشو رو كونم فشار داد انگار ميخواست ازروي شرت كيرشو هل بده تو كونم منم خودمو ميدادم عقب تا هم خودم لذت ببرم هم نذارم كير نيمه راست سعيد بخوابه دهنشو اورد پشت گوشم وگفت:نميخواي با كونت از كيرم پذيرايي كني كيرشو گرفتم تو دستم خودمو انداختم جلو وطوري راه ميرفتم كه كونم و رونهاي تپلم داشتن براي كير سعيد اهنگ بيا منو بكن ميزدند
نزديك كاناپه كه شديم يواش پرتم كرد روي كاناپه وكيرشو كرد تو دهنم مزه رژ لبم و بوي اسپري وبوي خاص كير سعيد توي دهنم پيچيد خيالي نبود مهم اين بود كه كير سعيد توي دهنم بود ومن داشتم عين يك زن كه به شوهرش حال ميده حال ميدادم مشغول خوردن بودم واي اونشب كيرش چه طعمي داشت چشماشو بسته بود ومعلوم بود كه داره كيف ميكنه منم موقع ساك زدن كيرشو تا ته ميكردم تو دهنم تا جاييكه فقط خايه هاش بيرون بود دستم تو شرتم بود و كيرمو ميماليدم منم از اين رابطه سهم لذت ميخواستم
كيرشو ازدهنم دراورد كمركيرش يكم صورتي بود اخه رژلبم با كير سفيدش پا ك شده بود
جامونو عوض كرديم سعيد نشست روي كاناپه زانو زدم بادستم كيرشوگرفتم ليس جانانه اي از زير خايه هاش تا كله كيرش كشيدم يك وجب كيرو تاته. كردم تو دهنم گفت. حالانوبت كونه لختم كردبادست ضربه اي به باسنم زد
جلوي آينه تو حال دراز كشيدم ميخواستم كون دادنمو بينم سعيد با روغن بچه مالشم داد يه متكا گذاشت زير كيرم تا كونم بياد بالا صحنه جالبي بود كاندم كشيد رو كيرش سرشو. گذاشت و با اولين فشار. تانصفه ليز خورد تو كونم فشار بعدي كامل كردش تو كونم مثل زنهاي جنده آه شهوتناكي كشيدم آروم تلمبه ميزدگفتم تندش كن شديد شد خودمو تو آيينه. ديدم لمبه هام به خاطر تلمبه شوهرم بالا وپايين ميشد بادست لپاي كونمو باز ميكردم وبا كف دستام ميكوبيدم رو باسنم سعيد عرق كرده بودآرزوي هر كوني اينهكه كيرتو كونش باشه اب خودش بياد پاهامو بهمچسبوندم تا سوراخم تنگتر شه كيرشو بيشتر حس ميكردم حشري شده بودم دوست داشتم كيرگنده تري ميرفت تو سوراخم طاقت نياوردم داشتم زيركيرش داد ميزدم:اي كونم/اي كونم/اخ جون كونم منو بكن جرم بده سعيد داشت فشارم ميداد متكا از زيركيرم در رفت شدم تشك سعيد خوابيد رو بدنم داشت بهم فحش ميداد:كيرم تو چشات .كيرمتو. دهنت اب كيرمو بايد بخوري منم كه عاشق اب كيربودم و ميدونستم سعيد اب كيرش زياده با خوشحالي داد ميزدم اخ جون اب كير همش مال خودمه
خسته شده بود كيرشو ازسوراخم كشيد بيرون كاندومشو دراوردم. روي كمر دراز كشيد كيرش قرمز شده بود نگاهي به صورتم كردم لبام رنگي نداشت اما ارايشم بهم نريخته بود كير سعيدو كردم تو دهنم نشوندمش روكاناپه نشستم رو كير شوهرم با فشار اول خايه هاشو حس كردم خودم همه كاره شدم تلمبه ميزدم كيرش تو كونم بودتو همون حالت بلندم كرد زانومو گذاشت لبه كاناپه دستامو زدم ديوار. موهامو از عقب ميكشيد همينجوري داشت جرم ميداد اب دوتامون داشت ميومد داشت ميكردم كه يهو با خشونت كير نازشو از سوراخم. كشيد بيرون و گرفتش تو صورتم هركي برا خودش داشت جلق ميزد با يه حس زنانه التماس ميكردم تا آب كيرشو بريزه تو دهنم كه يهو روي صورتم داغي و توي دهنم تلخيشو حس كردم از پيشاني تا روي سينم آب كير بود آب خودمم داشت ميريخت سعيد كير نيمه راستشو تو دهنم جاداد مك ميزدم كه ابم اومد چيزي نميديدم اخه دوتاچشام از اب كير شوهرم پربود
كيرشو داد دستم گفت دنبال كيرم بيا برسي به حموم اولش يكم چشمامو پاك كردم انگار گريم كرده بودم چشام ابروهام ارايشم همه زير لايه اي از آب كير گير افتاده بودند
ادامه دارد.........

نوشته:‌ آرش
     
  
مرد

 
یك خاطره نوشتم .ولی دیدم ممكنه برای یكی از رفیقام ناراحتی پیش بیاره حذفش كردم. داستان پدری بود كه خیال میكرد پسرشو دوستاش كردن و اون میخواست یكی یكی دوستای نزدیك پسرشو بكنه و اخر فهمید راهش اشتباه بوده. تعصب یك پدر بود.شاید برای یك پدر سخت باشه ببینه پسرشو یكی از دوستاش كرده ولی چون نمیدونه كی بوده میخواد همشونو بكنه. ولی ادامش ندادم. و بیشترشو حذف كردم.
وقتی سكس میكنیم بفكر خانوادمونم باشیم كه بفهمند چقدر براشون سخته دركش كنند.
گذشته ها را فراموش میکنم .
     
  
مرد

 
استخر و ماجرای کون دادن من (۱)

من میخام خاطره اولین کون دادنم رو براتون بنویسم امیدوارم خوشتون بیاد
من R.B هستم اسم خودمو میزارم نیما العان 19 سالمه این ما جرا وقتی 12 سالم بود برام اتفاق افتاد.بزارین از خودم بگم من پسری هستم کمی تپل سفید با کونی تقریبا تاقچه ای و بدون مو من مادر زادی کم مو هستم . خوب میرم سر اصل مطلب.

ماجرا از انجا شروع شد که من خیلی از شنا خوشم میومد .خانوادمم اینو میدونستن برا همین بابام من و برد و تو یه کلاس شنا ثبت نام کرد م.خلاصه من فرداش رفتم سر کلاس به جز من 9نفر دیگم بودن که از من بزرگتر بودن .مربی از ما خاست خود مون رو معرفی کنیم بعد گفت 2 به 2 تقسیم بشیم یکی از همون پسرا که اسمش مهرداد بود امد طرف من و شروع کردیم کار کردن حرکات کششی که مربی گفت بریم تو اب گفت از میله کنار دیواره بگیرین و پا بزنین خلاصه روز اول تموم شد رفتیم رخت کن لباس عوض کنیم مربی امد گفت کسایی که امروز با هم تمرین کردن تا اخر دوره باید باهم باشن .خلاصه منو مهرداد شده بودیم یار تمرینی و هم خیلی هم باهم رفیق شده بودیم. مهرداد با اینکه 4سال از من بزرگتر بود اصلا خودشو برام نمیگرفت .

دیگه 2ماه میشد که میرفتیم سر کلاس. کمی شنا هم یاد گرفته بودیم . که مربی گفت امروز میخام بهتون یاد بدم چطوری تو اب استراحت کنید .گفت هر کی بایارتمرینی خودش منم رفتم پیش مهرداد .مربی گفت یه نفر روی اب به پشت دراز بکشه و یار تمرینی از زیر کمرشو بگیره تا طرف مقبل به ارو می پا بزنه تا یاد بگیره .مهرداد اول به من گفت دراز بکشم من همین کارو کردم که دیدم مهرداد دستشو کمکم اورد پایین تا رسید به کونم همون جا نگه داشت من تعجب کردم ولی چیزی نگفتم وپا میزدم 10دقیقه من تمام شد نوبت مهرداد شد به مهرداد گفتم مهرداد گفت نمیتونم گفتم یعنی چی داشتیم حرف میزدیم که مربی دید گفت نوبت کیه مهرداد گفت نیما. منم مجبور شدم 2باره دراز بکشم ولی این دفعه همون اول زیر کونمو گرفت بازم چیزی نگفتم.

خلاصه ساعت کلاس تموم شد میخاستیم بیایم بیرون که مهرداد نیومد گفتم بیا بریم گفت صبر کن من اخر همه میام میخام یه دور شنا کنم ولی تا اونا رفتن دوش بگیرن مهرداد از اب امد بیرون که دیدم اقا کیرش راسته راسته گفت حالا فهمیدی چرا نمیتونستم. ما اخر همه رفتیم دوش گرفتیم رفتیم تو رختکن من مایو مودر اورده بودم داشتم خودمو خشک میکردم که یهو مهرداد به بهانه این که حوله نیاورده میخاد از من بگیره امد تو رختکن من. من لخت مادر زاد بودم فقط داشت نیگام میکرد من حولمو گرفتم جلو خودم گفتم چی میخای گفت یادم رفته حوله بیارم میشه حولتو بدی؟ گفتم من خودم لازمش دارم مگه نمیبینی برو بیرون کارم تموم شد برات میارم مهرداد گفت کارتو بکن کارت تموم شد میگیرم گفتم شرت پا نیست گفت بابا عیب نداره ما رفقیم من قبول نکردم اون گفت اصلا منم شر تمو در میارم بدون اینکه منتظر جواب من بشه شرت شو در اورد من کیرشو دیدم بزرگتر از مال من بود ولی نه زیاد بزرگ منم خجالتو گذاشتم کنار و حولرو برداشتم خودمو خشک کردم مهر داد فقط نگاه می کرد حولرو بهش دادم وقتی بر گشتم شرت مو از تو ساک بر دارم از پشت چسبید بهم کیرشو چسبوند به کونم کیرش گرم بود خیلی گرم من گفتم زشته ولی ولی دلم میخاست چون وقتی کیرشو چسبوند به کونم یه حال عجیبی شدم اونم یه چند ثانیه صبرکرد بعد ولم کرد رفت. حولمم نبرد.

از استخر امدیم بیرون بهش گفتم تو که حوله منو نبردی چجوری خودتو خشک کردی گفت حوله داشتم گفتم پس چرا امدی پیش من گفت اگه بگم قهر نمیکنی باهام گفتم نه گفت قسم بخور منم قسم خوردم گفت راستش اومدم کون تورو ببینم پرسیدم چرا؟ گفت خیلی قشنگه دوستش دارم من گفتم زشته اون گفت نه بابا چی زشته هر چی من دارم تو هم داری بعد منو گول زد گفت اگه مال زنا رو ببینی زشته خلاصه از اون به بعد هروقت فرصتی پیش میو مد منو دست مالی میکرد تا یه روز 2باره امد تو رختکن من ازپشت کیرشو گزاشت لای چا ک کونم من هیچی نگفتم داشتم حال میکردم که یه هو ول کرد من گفتم یه زره دیگه بزار باشه که مهرداد گفت دوست داری؟ من جواب ندادم اون روز گذشت .

جلسه بعد میخاستم برم سر کلاس که مهرداد منو دید گفت کجا گفتم میرم سر کلاس مگه تو نمیای که گفت نه توهم نرو بیا بیریم خونمون کسی نیست گفتم بریم خونتون چی کار کنیم اون پلی استیشن داشت گفت بیا بریم بازی کنیم گفتم بی خیال بریم سر کلاس... اینقدر اصرار کرد تا قبول کردم رفتیم خونشون کسی نبود رفتیم تو مهرداد درو قفل کرد هوا گرم بود کولرو روشن کرد بعد پیرهنو شلوارشو در اورد با شورت گفتم چرا لباست رو در میاری؟ گفت گرمه تازه تو خونه کسی نیست که. به مهرداد گفتم مهرداد بیار بازی کنیم. اونم یه سی دی اورد گفت بزار تو دستگاه گفتم اینکه بازی نیست گفت خیلی ازبازی بهتره من سی دی رو گذاشتم اونم رفت اب اورد خوردیم که گفت چرا پلی نکردی گفتم بلد نیستم رفت تلویزیون رو روشن کرد که فیلم شروع شد گفتم فیلمه؟ گفت اره که یهو دیدم توفیلمه 2تا پسرباهم رفتن تو یه خونه وشروع کردن لخت شدن. من خشکم زده بود تا حالا ندیده بودم بعد شروع کردن کیر هم دیگرو خوردن من فقط نگاه میکردم نفهمیدم مهرداد کی شرت شو در اورد.

امد سمتم و دسمو گرفت گذاشت رو کیرش گفت برام بمال منم براش مالیدم که گفت یادته 2روز پیش تو رختکن کیرمو گذاشته بودم لای کونت گفتی بزار باشه میخای الان بزارم لای کونت؟ با سر گفتم اره. گفت پس لخت شومن لخت شدم بعد منو رو شکم خوابوند وخودش روم خوابید کیرشو گزاشت لا کونم من فیلم رو نگاه می کردم اونم خوابیده بود روم بعد چند دقیقه بلند شد بهم گفت نیما گفتم چیه گفت یه کاری بخام برام میکنی گفتم چی؟ گفت مثل اول فیلمه کیرمو میخوری گفتم کثیفه گفت اگه کثیف بود اونا نمیخوردن که بازم شروع کردبه اصرار کردن. من قبول کردم اولش فقط دهنمو باز میکردم و سرمو جلو و عقب می کردم بعد مهرداد گفت این جوری نه میک بزن. منم مک میزدم او داشت حال می کرد که گفت بسه بعد گفت دوباره دراز بکش رفت پشتم لای کونمو باز کرد یه تف زد به کونم بعد با انگشت شرو کرد مالیدن سوراخم بعد 1دونه از انگشتاشو اروم کرد تو سوراخم 1کم مالید گفت خوبه گفتم اره دست شو اورد جلو دهنم گفت یه تف گنده بکن منم تف کردم انم زد به کونم بعد کیرشو گذاشت لای چاک کونم 1 کم بالا پایین کرد بعد گذاشت لای پام چند دقیقه تلمبه زد بعد یه دفعه منو به خودش فشار داد و نگه داشت یه هو دیدم یه چیزگرمی با فشار ریخت لای پام بعد مهرداد از روم بلند شد رفت دستمال اورد اب گیرشو از لای پام پاک کرد من پر سیدم اون اب گرم چی بود گفت اسمش اب کیره همونی توفیلم دیدی همون سفیده که از کیز جفتشون امد گفتم مال منم میاد گفت العان نه هر وقت به سن من رسیدی میاد .
خلاصه از او به بعد کار ما شده بود همین هروقت خونه مهرداد خالی میشد میرفتیم خونشون البته دیگه فیلم نمیدیدیم .
-- من نمیدونم باید اسم این داستانو گی گذاشت یا نه؟
     
  
مرد

 
استخر و ماجرای کون دادن من (۲)

همون جوری که گفتم میخام ما جرای باز شدن کون مو براتون بگم بریم سرداستان همون جوری که بهتون گفتم هر وقت خونه مهرداد خالی می شد منو میبرد خونشون ولخت می شدیم واون میزاشت لای کون من و اب شو میریخت لای کونم.2هفته ای میشد که با مهرداد سکس داشتم ولی اون هنوز تو کونم نکرده بودوفقط انگشت میکرت توسوراخم و برای لا کونی یا لاپایی میزاشت تا یه روز که رفته بودم خو نشون و لخت شدیم که شرو کنیم دیدم مهرداد رفت ازتو اتاق یه شمع اورد شمعه خیلی بزرگ بود سیاه بود روشم حالت دنده دنده مارپیچی گفتم مهرداد شمع میخای چی کار گفت من میخام بیشتر بهت حال بدم امد نشست پشتم گفت قمبل کن منم براش قمبل کردم شمع رو گذاشت در سوراخ کونم 1کم تف زد بعد فشار داد تو تا سرشمع رفت تو اتیش گرفتم خودمو دادم جولو و زدم زیر گریه مهرداد ترسیده بود امد پیشم شروع کرد معزرت خواهی و از دلم در اورد بعد امد برای اولین بار برام کیرم و خورد کیر که چه عرض کنم دودول شروع کرد خوردن و مک زدن اینقد حال میداد که نگو یه 5 دقیقه شایدم بیشتر برام ساک زد بعدشم من براش شروع کردم خوردن و اون با کون من بازی میکرد تف میزد و انگشت میکرد که یه دفه دیدم یه چیز گرم داره رو سوراخم مالیده میشه میخاستم ببینم چیه از لای پام نیگاه کردم دیدم مهرداد داره سوراخم رو لیس میزنه راستش از این کارش خیلی خوشم امده بود دستمو بردم عقب خودم کونمو براش باز کردم مهردادم فهمید گفت بیا بشین رو دهنم گفتم خفه میشی گفت تو بیا بشین رفتم نشستم رو دهنش ولی نه کامل وزن خودمو انداخته بودم رو پاهام مهردادم زبون داغ شو دوباره گذاشت رو سوراخم شروع کرد لیسیدن بعد یه دفعه زبونشو کرد تو سوراخم یه حس عجیبی بود یه چیز گرم تو کونم داشت تکون میخورد اصلا کنترلم دست خودم نبود شرو کردم کونمو تکون دادن بعد مهرداد گفت نیما میزاری شمع رو دو باره بکنم تو من گفتم نه خیلی درد داره گفت او نه یه کوچیک ترشو میارم گفتم باشه رفت اورد بعد گفت قمبل کن من خیلی میترسیدم خلاصه توف زد و سرشمع رو گذاشت در کونم و فشار داد یکمش رفت تو درد داشتم اما کم بود
گفتم درد داره گفت اگه تحمل کنی دوباره سوراخ تو میلیسم منم قبول کردم یه چند ثانیه گذشت شروع کرد شمع رو تکون دادن بعد درش اورد شروع کرد لیسیدن بعد دوباره شمع روکردت تو کونم انگار معجزه شده بوود اندازه دفعه قبل درد نداشت اون روز دو سه بار دیگه اون کارو انجام داد بعد دوباره براش کیرشو خوردم اونم گذاشت لا کونم و اب شو ریخت رو کونم بعد گفت یه کاری بخام میکنی گفتم چیکار گفت این شمع و بهت میدم با خودت ببر هر شب چند دقیقه مثل العان بزار تو کونت گفتم باشه چون راست شو بخاین خوشم امده بود 3 شب پشت سر هم شع رو میکردم تو کنم قشنگ یا دمه دفعه سوم خیلی راحت و بدون درد رفت تو خودم عقب جولوش میکردم و حال میکردم بعدش رفتم به مهرداد گفتم گفتم دیگه درد نمیگیره وقتی میکنم تو مهرداد گفت اون شمع بزرگه یادته گفتم خوب گفت اونو بدم شبا میکنی تو کونت گفتم نه یادته وقتی کردی تو کونم چقدر دردم امد گفت مگه نمیگی اون راحت میره دیگم دردت نمیاد گفتم خوب اره که گفت خوب سوراخت العان یکم بزرگ شده زیاد دردت نمیاد خلاصه سرتون رو درد نیارم بلاخره قبول کردم رفتیم در خونشون شمع رو به من داد منم شب کردم تو کونم البته خیلی یواش چون واقعا میترسیدم دردم بگیره که دیدم سرش راحت و بدون درد رفت تو در اوردم بیشتر تف زدم ترسم ریخته بود و اروم اروم تا نسفه کردم تو دردش شروع شد ولی زیاد نبود مهرداد گفته بود باید یکم تحمل کنم چند شبم اونو میکردم تو کونم تا یه هفته و نیم این شده بود کارم ولی دیگه دردش خیلی کم شده بود مهرداد هر وقت منو میدید مگفت چی شد منم بهش بهش میگفتم تا این که یه روز دوباره گفت بیا خونمون رفتم لخت شدیم شروع کردیم کیر همو خوردن مهرداد بعد رفت یه شمع اورد مثل همون که به من داده بود 69 شودیم من کیرشو می خوردم انم شمع رو میکرد تو کونم من زیر بودم مهرداد رومن که یه هو مهرداد شروع کرد تند تند تو دهمنم تلمبه زدن و کیرشو در اورد ابش امد ریخت رو سینه و فکم گفتم کثافت چی کار کردی گفت ببخشید بعد امد با دستمال ابشو پاک کرد منم فکر کردم تموم شد میخاستم لباس بپوشم که مهرداد گفت چرا لباس تنت میکنی گفتم مگه تموم نشد مهرداد گفت مگه تو حال کردی گفتم نه اصلا حال نداد این دفعه گفت تازه اصل حال مونده یه 10 دقیقه استراحت کرد گفت نیما قمبل کن منم قمبل کردم بازم با شمع روکرد تو کونم دیگه برام عادی شده بود بعد شمع رو در اورد امد کیرشو اورد جلو دهنم گفت بخور گفتم دوباره کثافت کاری نکنی گفت نترس فقط خوب خیسش کن چند بار عقب جلو کردم که کیرتو در اورد دستشو اورد جلو دهنم گفت هر چی توف داری بریز تو دستم منم ریختم گفت به شکم بخواب خوابیدم تفم رو مالید در کونم بهم گفت با دستات لای کونتو باز کن منم باز کردم پاها شو گذاشت دو طرفم و سر کیرشو گذاشت دم سوراخ کونم یه خورده با سر کیرش توف هارو مالید به سوراخ مو بعد اروم سر کیرشو کرد تو یکم درد داشت خیلی کم ولی گرمای سر کیرش داشت دیوونم میکرد مهرداد همونجا کیرشو نگه داشته بود گفتم مهرداد ترو خدا بکن تو مهرداد پرسید درد نداره گفتم نه که اروم اروم کیرشو تا اخر کرد تو کونم درد داشت ولی گر مای کیرش حالی بهم میداد که نگو نپرس اصلا قابل توصیف نیست خیلی خوب بود مهرداد تو همون حالت چند دقیقه تلمبه زد بعد گفت من خسته شدم من میخوابم تو بیا بشین روش بالا پایین کن منم نشستم کیرشو بادست خودم کردم تو کونم و شروع کردم بالا پایین کردن این جوری بهتر بود چون قشنگ می تو نستم خودم سرعت تلمبه زدنو تنظیم کنم بعد من گفتم مهرداد من خسته شدم مهرداد گفت قمبل کن منم گفتم باشه مهرداد رفت پشت من و کیرشو کرد تو شروع کرد تلمبه زدن گفتم مهرداد من میخام ببینم کیرت چه جوری میره تو کونم اونم گفت چه جوری که کیرشو از تو کونم در اورد گفت تکون نخور العان میام رفت یه ایینه اورد گذاشت لای پای من رو زمین بعد کیرشو کرد تو خیلی خو ب بود من همه چیرو میدیدم که مهرداد تلمبه زدنشو تند تر کرد یه هو منو توبقلش گرفت و تو کونم داغ شد ابش امده بود و ریخته بود تو کونم بعد اروم کیرشو در اورد من هنوز قمبل بودم که ایینه رو گرفت پشتم گفت ببین چه باز کردم سوراخت رو راست می گفت سوراخم همون جوری باز مونده بودو قرمز شده بود وقتی بلند شدم اب مهرداد هنوز تو کونم بود رفتم یه دست مال گذاشتم روزمین به مهرداد گفتم نیگاه کن بعد زور زدم و اب شو ریختم رو دستمال مهرداد گفت بهت حال داد گفتم خیلی گفت از این به بعد همین جوری حال میکنیم قبول گفتم باشه بعد یکم استراحت کردم و لباسام رو پوشیدو ورفتم خونمون .
چند دفعه دیگه مهرداد منو از کون کرد منم دوست داشتم تا این که یه روز که رفتم خونشون دیدم یکی از دوستاشم اورده اون دفعه مجبور شدم هم به خودش هم به دوستش که کیرش از خود مهرداد بزرگ تر بود کون بدم ولی دیگه نرفتم پیشش و باهاش دوستیمو تموم کردم .
این بود داستان رفتن کیر تو کونم .
مهرداد ادم خوبی بود ولی حیف شد اگه دوست شو نمیاورد همیشه کنارش میموندم
     
  
مرد

 
کونمو جر داد

سلام من علی هستم 17 سالمه سال آخر رشته کامپیوتر هستم یه روز سر کلاس نشته بودیم و مدیر هنرستان امد و به ما گفت که فردا معلم ندارید ولی اجبارن باید بیایید و درس عربی را تمام کنید.درس عربی ما یه هفته در میان بود که بخاطر تعطیلی یکی از روزهاش عقب افتاده بودیم.خلاصه روز بعد شد همگی اومدند سر کلاس و درس عربی طی دو زنگ تمام شد و باید دو زنگ دیگش هم سر کلاس میماندیم که خبر رفتن مدریر مدرسه رسید و طی 10دقیقه تمام بچه ها از کلاس فرار کردن و من ماندم و 3نفر دیگه که یکی از دوستان به اسم میلاد اومد و ی سی دی سوپر واسه ما گذاشت البته نوبتی سر کلاس نگهبانی می دادیم که کسی نیاد.

من که میلاد دوست صمیمی بود رفتم پیشش و با ی اشاره به یکی دیگه از دوستانمان کردم و داشت زیر شلواری جق میزد وقتی فهمید که داریم نگاش میکنیم یه لبخندی زد و خودشو جمع کرد بعد 5دقیقه نگاه کردن یکی از بچه که نگهبان بود به سرعت اومد و گفت جمع کنید صاحبش اومد ما هم عجله ای جمع کردیم و اروم نشتیم بعد از چند دقیقه مدیر اومد و خیلی عصبانی شد از دست اونایی که فرار کرده بودن و اسم همگی را یادداشت کرد و به خونشون زنگ زد.سپس ما رو هم فرستاد که بریم خونه و ما خیلی خوشحال بودیم که فرار نکردیم .خلاصه گذشت و من به خونه رسیدم و دیدم کسی خونه نیست به بابام زنگیدم گفت ما اخر شب میایم سر باغیم.

من که کاملا حشری بودم به میلاد زنگ زدم و گفتم سی دی رو بیار و بپر خونه ما.گذشت و میلاد رسید و ی فکری با سرمون زد که مهران دوستمون همونی که سر کلاس داشت جق میزد رو بیاریم و با زبون بازی بکنیمیش .شمارشو به زور از این واون گیر اوردیم و مهران گفت باشه میام ولی یه سی دی دیگه بگیرید که حالش بیشتر باشه ما هم الکی کفتیم باشه فعلا بیا ببینیم میتونیم یه دختری تور کنیم بیاریم اینو شنید دیگه حول شد و گفت حتما میام.من و میلاد داشتیم فیلمو نگاه میکردیم و نقشه میچیدیم که زنگ در با صدا دراومد و دیدیم مهرانه.اومد ونشتیم داشتیم فیلم نگاه میکردیم که دیدم مهران شلوارشو دراورده و داره جق میزنه بهش گفتم چرا الان گفت کار دارم باید برم بعد میام پیشتون .مهران ابشو اورد و رفت من و میلاد گیج شده بودیم و اعصابمون هم خیلی کیری شده بود از این نکردیمیش.

غروب شد و ما منتظر مونده بودیم که زنگ زد و گفت علی نمیتونم بیام دخترو بزار واسه ی وقت دیگه.ما هم داشتیم اتیش میگرفتیم که میلاد گفت به درک نمیاد خودمون که هستیم ی نگاهی بهش بهش کردمو گفتم بابا بی خیال بابا گفت نه بی خیال نمیشم هیچکی که نمیفهمه منم که هر دومون که کف یه کون بودیم قبول کردمو و گفت بیا دیگه رفتم جلو و دستشو گذاشت رو کیرم و منم همین کارو کردم که دیدم دستشو برد روی کونم و داشت میمالید گفتم میلاد اونجا نه گفت علی همه جا اره.میلاد منو خوابوند و داشت لبمو میمکید که کمربندمو باز کردو یکم کرمو مالوند و فت لخت شو منم که کاملا خومو لخت کردم و اون هم همینطور و یکم دیگه همدیگرو مالوندیم و گفت بیا کیرمو بخور منم رفتم براش ساک زدم و خیلی بهش حال دادم .کیر میلاد خیلی بزرگ بود نسبت به کیر من.بلند شد و فت یرگرد منم برگشتم و دیدم داره سوراخ کرنمو میلیسه من که باور نمیکردم کارمون به اینجاها بکشه خلاصه یکم دیگه خورد و دیدم داره انگشتشو میکنه تو کونم کونم داشت میسوخت خیلی درد داشت گفتم میلاد درد داره گفت منم اینجوری میشم نترس گفت حالا تو بیا این کارو بکن میلاد برگشت و اینقد مو ذاشت که سوراخش معلوم نبود گفتم میلاد میخوام ابمو بیارم گفت ولی من هنوز نمیخام منم یکم تف مالوندم و به میالد گوش ندادم کیرمو لای پاش گذاشتم و بعو دو سه دقیقه ای ابم اومد و همشو ریختم رو کونش من بیحال شده بودم که دیدم میلاد ابمو با دست جمع کرد و گفت برگرد منم برگشتم و دیدم همشو زد به کونم وبا اون کیر گندش داشت به سوراخم میتابید یکم عقب جلو کرد دید نمیره یکم تف به کیرش انداخت و اورد دم سوراخ کونم و با زور داشت کیرشو هول میداد خیلی درد داشتم احساس میکردم که داره کونم منفجر میشه که سر کیرش رفت تو کونم دیگه داشتم از درد میموردم که دراور و گفت علی جان دیگه باکره نیستی گفتم چطور گفت ازت خون اوردم کونمو نگاه کردم دیدم داره خون میاد و بازم دلم میخواست که کیرشو تو کونم کنم میلاد اصلا گوش نداد از بس که حشری و سر کیرشو دوباره کرد تو کونم و گفت خودتو شل کن خودکو شل کردم و با یه فشار تمام کیرشو کرد تو کونم خیلی درد داشت ولی دو سه دقیقه ای همان توری کیرشو نگه داشت و دردم کمتر شد و شروع کرد یه تلمبه زدن یکم احساس درد میکردم ولی حال میداد میلاد کیرمو گرفت و برام جق میزد که خیلی من داشتم حال میکردم.بعد از 5دقیقه من ابم دوباره هومد و میلاد هی داشت تلمبه میزد که احساس کردم کونم جوش اومده چه دیدم اقا میلاد ابشو ریخته تو کونم من نمیدونستم چی کار کنم فقط رفتم دستشویی و کونمو شستم اب میلاد با خون کون من قاطی شده بود.خلاصه گذشت و میلاد ازم معذرت خواهی کرد و تا اخر شب پیشم بود ولی از اون موقع به بعد هفته چند بار منو میکنه

نوشته:‌ علی
     
  
مرد

 
تجاوز به من


اسم من آرمینه. 17 سالم بود که برای اولین بار کون دادم. البته نه به اختیار خودم. اون شب دوستم شایان منو دعوت کرد خونشون. 3سال از من بزرگتر بود. وقتی رفتم اونجا دیدم 2تا دیگه از دوستاش هم اونجان. محمد و وحید. بساط مشروب خوری به پا بود. بین ما فقط محمد نمیخورد. جمعمون کامل شده بود و شروع کردیم به بالا رفتن پیک ها. دو ساعتی از خوردن شروع شده بود. یواش یواش کله هامون گرم شده بود و افتاده بودیم رو فاز مسخره بازی. یکم که مسخره بازی درآوردیم وحید و محمد گفتن که دیگه باید برن. خداحافظی کردن و رفتن. شایان بدجوری مست بود. منم میخواستم برم که دستمو گرفت گفت یکم دیگه پیشم بمون. منم که دیدم خیلی رو فرم نیست پیشش موندم. بعد از چند دقیقه شایان گفت که گرمشه و شروع کرد به لخت شدن. لباساشو درآورد و فقط با یه شرت جلوی دراز کشید. از منم خواست که این کارو بکنم اما گفتم که اینجوری راحتم. ازم خواست که ببرمش رو تختش. زیر بغلشو گرفتم و بردمش تو اتاقش. هیکلش درشت تر از من بود. جوری که بهم فشار میومد اما خلاصه رسوندمش به تختش. البته اتاق پدر و مادرش بود و یه تخت دو نفره بود. روی تخت دراز کشید و مچ دستمو گرفت و گفت ازت یه چیزی میخوام نه نگو. گفتم چی میخوای بگو. گفت حشرم زده بالا. باید یجوری خودمو خالی کنم وگرنه حالم خیلی بد میشه. گفتم الان این وقت شب از کجا جنده گیر بیارم برات؟؟؟؟ گفت جنده نمیخواد. خودت که هستی... فکر کردم داره شوخی میکنه. خندیدم اما ادامه داد حرفشو. کسی که نمیفهمه... فقط چند دقیقه لاپایی میکنمت تا آبم بیاد. من که بهت حال دادم و امشب آوردمت تو جمع، تو هم یه مرامی بزار و یه حالی بده. نمیدونستم چی بگم... آخه حالش خیلی خراب بود. خودمم بدم نمیومد یه امتحانی بکنم ببینم چه حسی داره. کسی هم که متوجه نمیشد. یکم ناز کردم تا فکر نکنه کونی گیرش اومده. خلاصه قبول کردم. لباسامو کامل درآوردم و کاملا لخت جلوش ایستادم. وقتی بدنمو دید شوکه شد و گفت : پسر تو عجب بدنی داری... حتی یه تار مو نداره... از دختر هم بهتری. یه جورایی راست میگفت. آخه قدم اون موقع 176 بود و نسبتا لاغر. یه اندام واقعا سکسی. بزرگ شدن کیرش از پشت شرتش داشتم میدیدم. ازم خواست برم و شرتشو از پاش دربیارم. وقتی شرتشو درآوردم یه کیر بزرگ و سیاه جلوم بود. کاملا شق!!! حدودا 20 سانتی میشد. قطرش هم 5 سانتی مسشد. اولش ترسیدم اما گفتم بزرگتر از این هم بود مهم نبود. قرار نیست که بره تو سوراخم. قراره لای پام باشه. ازم خواست واسش ساک بزنم اما قبول نکردم. اصرار کرد اما بهش گفتم که متنفرم از این کار تا بیخیال شد. یه تف انداخت رو کیرش و رفت پشتم. کیرشو گذاشت لای پام و خودش هم دراز کشید روی من. وزنش زیاد بود و داشت بهم فشار میومد اما گرما کیر و بدنش خیلی واسم لذت بخش بود. کیرش که لای پام حرکت میکرد حس خوبی داشتم. شایان نوازشم میکرد و قربون صدقه بدنم میرفت. این کارش لذتمو بیشتر کرده بود. چشامو بسته بود و داشتم لذت میبردم که یهو یه صدایی منو به خودم آورد. به به!! اینجارو ببین!! برنامه بود خوب به ما هم ندا میدادین که نریم. صدای وحید بود. نگاه کردم دیدم وحید و محمد کاملا لخت تو چارچوب در ایستادن و وحید داره با گوشیش عکس میگیره. شایان رو کرد بهشون و گفت چرا اینقدر دیر کردین؟ اینجا بود که فهمیدم بازیم دادن و همه اینها نقشه بوده تا از من آتو بگیرن. بدجوری مثل خر تو گل موندم. گفتم عجب کثیفی هستین شما... به دوستتون هم رحم نمیکنید؟... وحید جواب داد : دوست کدومه؟ خیلی وقته تو کفت هستیم. الان هم یا بهمون یه حال اساسی میدی یا فردا عکست همه جا پر میشه. راه دیگه ای نمونده بود. شایان تو همون حالت درازکش روی من کیرشو رو سوراخم گذاشت و گفت آماده ای؟ التماسش کردم که اینکارو نکنه اما گوشش بدهکار نبود. شروع کرد به فشار دادن کیرش تا بره تو سوراخم اما سوراخ دست نخورده من واسه کیر اون خیلی کوچیک بود. یه ذره کرم برداشت و مالید رو کیرش و یکم هم رو سوراخ من. دوباره دراز کشید روی من و با یه فشار سر کیرش رفت تو سوراخم. همزمان من داد زدم درش بیار. جلوی دهنمو گرفت و فشار بیشتر کرد. اشکم دراومده بود. خیلی درد داشت. تمام بدنم تیر میکشید. کیرشو داشت هرجور که شده جا میکرد تو کونم. حالا دیگه نصفش تو بود. شروع کرد به تلمبه زدن آروم. میگفت : چقدر تنگه... کون به این تنگی ندیده بودم. جووووووووووووون...خودم چنان جرش بدم که دیگه هندونه هم بره توش... اینارو میگفت و کیرشو آروم تو و بیرون میکرد. منم با گریه میگفتم تورو خدا بسه... درش بیار... وحید اومد جلو صورتم نشست. جوری که کیرش راحت جلوی دهنم بود. بهم گفت بخورش. منم گفتم نه!!! دیگه اینکارو نمیکنم. تا اینو گفتم زد تو گوشم و گفت مثل اینکه دوست داری فردا همه بهت بگن کونی. آره؟؟ میگم بخورش. کیرش یک از کیر شایان کوچیکتر بود. سر کیرشو کردم تو دهنم اما با دستش پشت سرمو فشار داد و این باعث شد کیرش تا نصفه بره تو دهنم. حالم داشت بهم میخورد. پشماشو نزده بود و کیرش هم نشسته بود. محمد هم کنار وحید نشست و دستمو گرفت و گذاشت رو کیرش تا براش جق بزنم. همزمان مثل جنده های تو فیلم سوپر داشتم به سه نفر سرویس میدادم. وحید به شایان گفت بسه دیگه، واسه ما هم بذار اما شایان گفت خودم باید اول بازش کنم. اینو گفت و کیرشو با یه فشار تا ته کرد تو سوراخم. دردم بیشتر شد. میخواستم داد بزنم اما کیر وحید تو دهنم بود و نمیذاشت.شایان سرعت تلمبه هاشو بیشتر کرده بود. وحید کیرشو از دهنم کشید بیرون و سرمو برد به سمت کیر محمد. کیر محمد دراز نبود. شاید نهایتا 10 سانت اما خیلی کلفت بود. به 7،8 سانت هم میرسید قطرش. محمد کیرشو کرد تو دهنم اما فشاری به سرم نیاورد. حس میکردم نسبت به اون دوتا بهتره. واسش ساک زدم. شایان از روی من بلند شد و وحید رفت پشتم. کیرشو گذاشت تو سوراخی که شایان درست کرده بود. دردش کمتر بود. چون کیر شایان تو کونم جا باز کرده بود و کیر وحید یکم کوچیکتر بود. شایان اومد جای وحید نشست و گفت : پس از ساک زدن متنفری!!؟ ها!! الان کاری میکنم که عاشقش بشی. موهامو چنگ زد و سرمو کشید سمت کیرش. کردش تو دهنم و سرمو به سمت کیرش هل میداد. سر کیرشو تو حلقم حس میکردم. تموم کیرش تو حلقم بود و من داشتم خفه میشدم. سرمو ول نمیکرد. احساس خفگی باعث شد عق بزنم و مشروبی که خوردمو رو کیرش بالا بیارم. وقتی که بالا آوردم سرمو ول کرد. کیرشو کشید بیرون. منم شروع کرم به سرفه کردن و نفس کشیدن. وحید جاشو با محمد عوض کرد. محمد کیرشو کرد تو. درد عجیبی دوباره تو کونم موج زد. کیر محمد کلفتتر بود و داشت جا باز میکرد. وحید و شایان هم کیرشونو به نوبت میکردن تو دهنم تا براشون ساک بزنم. محمد بعد از چند دقیقه تلمبه زدنش تندتر شد. درد منم هم بیشتر شد. یهو حس کردم کونم داره میسوزه. محمد شروع کرد به آه و ناله کردن. خودشو تو من خالی کرده بود. وحید هم داشت جق میزد که آبشو خالی کرد رو صورتم. شایان هم کیرش تو دهنم بود و مجبورم کرد تا قطره آخر آبشو بخورم. 3تاشون بی حال افتادن رو تخت. کلی حال کرده بودن که نقشه ای که کشیده بودن عملی شده بود. بعد از اون هم هر چند وقت یه بار مجبور بودم هم به صورت انفرادی و هم به صورت گروهی بهشون حال بدم.
من یه جوون پیرم!!!
     
  
مرد

 
یكبار یك چیزی نوشتم در باره مخ زنی. اینم دومین چیزیه كه میگم. شاید مخ زدن نباشه و گول زدن باشه اما وقتی برای من اتفاق بیفته پس برای دیگرانم ممكنه اتفاق بیفته و میشه ازش پیشگیری كرد.
دو سهس ال پیش بود .اون وقتا زیاد میرفتم چتروم و برای خودم اسم زیباترین پسر دنیا رو گذاشته بودم بعنوان ای دیم.با هر كسی اشنا میشدم زود میگفت اهل سكسی ؟ منم به بعضیا میگم اره و بعضیا رو میگفتم نه.
یك روز با یه نفر اشنا شدم.اسمشو مستعار مینویسم مهدی معرفی كرد.
مهدی یك روز با من چت كرد.روز بعدش ساعت هشت و نه شب بود.داشتیم چت میكردیم.اسم منو میدونست دیگه.همون اولش سلام كردیم بمن گفتش كه مثلا سهیل تو چرا نگفتی همسایه ما هستی؟ مگه نمیگی خونتون تهران فلان هست؟ كوچه چندمشی؟ گفتم ما همسایه ایم؟ نه اشتباه میكنی.
گفت بگو كوچه چندمی تا بگم همسایه ایم یا نه.منم گفتم مثلا كوچه هفتم.گفت خب همونه دیگه ما هم همونجاست خونمون.شما از اول كوچه كه وارد میشید سمت راست درب دوم هستید درسته؟ گفتم نه.سمت راست هست ولی در ب دوم نیستیم. نمیگمم چندمیم. میخوای یادش بگیری؟
مهدی گفت این چه حرفیه؟ اصلا بذار برات بگمش رنگ در خونتون ابیه .پلاكشو نمیدونم. اصلا خونه ها پلاك ندارن توی اون كوچه. ما خونمون توی اون اپارتمونهاست كه سمت چپ كوچه هستن . بلدشون هستی؟ گفتم اولا در خونمون سبز رنگه نه ابی و اون اپارتمان ها رو من نمیدونم كیا اونجا زندگی میكنن.
مهدی گفت خب حالا در خونتون یادم نیست . زیاد دقت نكردم ابیه یا سبزه. مگه اون خونه نیستید كه یه حیاط جلوشه؟ گفتم خب بله.ولی اپارتمان نباشه پس حیاط داره دیگه.
گفت من شنیده بودم یه پسر خیلی خوشگلی توی كوچمون هست ولی فكر نمیكردم تو باشی. در دومی بودید . شاید از اون سمت داری میگی؟ پس متوجه نشدی من كجا رو میگم. و همینطوری مهدی كم كم سر اینكه خونمون كدومه هست با من صحبت میكرد و كم كم و البته خیلی دقیق خونه ما رو یاد گرفت.
و از من در باره اشپارتمان هایی كه توی كوچمون بود كم كم اطلاع میگرفت و جایی كه نمیدونستم چه كسی اونجا زندگی میكنه گفت كه خونشون اونجاست.
منم باورم شد كه همسایه هستیم .فردای اون روز قرار گذاشتیم كه همو ببینیم. ولی اون نیومد و شبش فقط برام آف گذاشته بود كه پدرم مریض شده بردیمش دكتر و الانم وقت نمیكنم بیام چت. و فردا میام .
فرداش هم نیومد و چت هم نیومد و منم فكر كردم باباش مریضه دیگه نباید انتظار داشته باشم كه بیاد منو ببینه. تا یك روز كه مادرم رفته بود مادربزرگمو بیاره . چونكه سنش بالاست و براش سخته تاكسی بگیره و ادرس رو درست نمیتونه بگه به همین خاطر مادرم میره و اونو میاره خونمون.بعضی وقتا هم خودش با تاكسی تلفنی میاد ولی مادرم هم خریدشو میكنه و هم مادر بزرگو میاره .كسی نبود خونه و منم داشتم با خودم حال میكردم.
شلوارمو در اورده بودم و زیرم یه بالش گذاشته بودم.به شكم خوابیده بودم روی بالش .و فشارش میدادم.و فكر میكردم و خاطرات سكسیمو توی ذهنم مرور میكردم .یكباره دیدم یكی میزنه به شیشه پنجره اطاقم.بلند شدم و پنجره رو كمی باز كردم ببینم كیه.
دیدم یه پسریه حدودا ده سالشه و قدش هم نمیرسید به پنجره.از میله های آهنی كه جوش داده بودیم به پنجره خودشو كشیده بود بالا. تا منو دید گفت ببخشید سهیل شمایید؟گفتم بله . گفت هیچی این اقاهه با تو كار داره.و یكی كه ندیده بودمش و نمیشناختمش جلوم ظاهر شد.از پشت پنجره دستشو دراز كرد تا دست بده و منم دست دادم و گفتم بله؟ بفرمایید؟ كاری دارید ؟
گفت من مهدی هستم.نمیشناسیم؟ همسایتونم . چت میكنیم با هم. و یه لبخندی زد .گفتم وااای اقا مهدی خوش اومدین. اون پسره كی بود؟ گفت شك داشتم خونه باشی . به این پسره گفتم در بزنه اگه مادرت بود بگه دوستته .خب چكار میكنی ؟ كی خونه است؟
گفتم چكار میكنم وایسا. و رفتم روی تخت و گفتم ببین. شلوار پام نبود دیگه و اونم كه منو دید كف كرد. گفتم ببین مادرم رفته بیرون و معلوم نیست كی بیاد .چكار كنیم؟ و اخرش هم گفتم بیا تو. اگه اومد ردت میكنم بری دیگه.رفتم در رو باز كردم و اومد تو. توی اطاقم كلی منو بوسید و گفت پس تا كسی نیومده حالی كنیم . منم فورا قبول كردم و روی همون بالش روی تختم بود به شكم خوابیدم.
مهدی هم كیرشو خیس كرد و خوابید روی من و شروع كرد به كردن. آخ چه حالی میداد بهم.گفتم مزه میده بهت؟ گفت بهتر از این مگه میشه ؟ گفته بودی بهم خیلی كون خوشگلی داری. واقعا خوشگله. من تعجب كردم. گفتم كی من اینو گفتم؟ من هیچوقت از خودم تعریف نمیكنم. اشتباه میكنی اقا مهدی من اینو نگفتم. گفت خب حتما یادت رفته. یه بیست دقیقه ای حسابی منو كرد و واقعا هم لذت بردیم. و تموم شد و لباسشو پوشید و گفت تا كسی نیومده من برم. بازم میبینمت.و رفت و منم ارضا شده بودم .لباسمو پوشیدم.
همون شب رفتم توی حرفایی كه توی چت بهمدیگه میگفتیم و سیوشون كرده بودم. دیدم اینكه بهش گفته باشم اون حرفو نزدم. و دیگه اینكه مهدی بهم گفته بود پوستم سبزه هست . این كه پوستش تقریبا سفید بود...دو سه روز بعدش مهدی اومد توی چت و گفت سهیل جونم باید منو ببخشی. خیلی بد شده . ویندوزمو دادم عوض كنن برام هر چی توی چت بهمدیگه گفتیم افتاده دست رفیقم كه مغازه كامپیوتری داره و اون برام ویندوز نصب میكنه.
من رنگم پرید. گفتم یعنی اونی كه منو كرد تو نبودی؟ مهدی گفت چی؟ مگه من تورو كردمت كه اینو میگی؟ چی داری میگی؟
گفتم یكی اومد گفت مهدی هستم و سكس حسابی هم با من كرد. من فكر كردم تویی.مهدی گفت ای نامرد . همون بوده. چه شكلی بود؟ گفتم پوستش سفید بود ولی تو گفتی سبزه ای. من اخرش فهمیدم.
مهدی گفت خیلی ناراحتم. باید معذرت خواهی كنم ازت. تقصیر من بود. و آخرش منم گفتم مهم نیست. درسته بهم دروغ گفت ولی در عوض خیلی بهمون مزه داد. سكس جذابی بود.
بعدش گفتم دیدی اقا مهدی عكستو ندادی اینطور شد. ولش كن دیگه خودمونو برای چیزی كه گذشته ناراحت نكنیم.
چند روز دیگه گذشت و مهدی برام آف گذاشت كه امروز میخوام بیام خونتون.بعد از ظهر میام.دوستت دارم.بای. منم دیگه خوشحال شدم كه مهدی میاد و اون سكسی كه میگفت هر پسری رو كردم خیلی خوششون اومده پسرا رو باهم انجامش میدیم و حالی میكنیم دیگه.
به مادرمم گفتم مهمون دارم و یكی از دوستام میاد اینجا. و نمیخوام هی برای میوه اوردن مزاحممون بشه.
ساعت حدودا دو بعد از ظهر بود گفتم الان دیگه میاد ولی تا ساعت شش عصر طول كشید..ساعت شش بود تقریبا كه دیدم در میزنن . رفتم درو باز كردم و دیدم دیگه اینبار آقا مهدی اومده و یك بسته شیرینی هم دستشه و با هم ماچ و بوسه كردیم و از من معذرت خواهی كرد كه دوستش دروغ گفته بمن و اومد توی اطاق. گفتم آقا مهدی هم پوستت سبزه باید باشه و هم بیست و چهار سالت باید باشه و هم التت كلفت باید باشه. دوتای اولش كه درسته. اینا رو با خنده بهش میگفتم. و دیگه كم كم لباسامونو دراوردیم و من ژل آماده كرده بودم دادم بهش برام زد و مالید و شروع كردیم به سكس .
گفتم یادته گفتی خیلی میتونی بكنی . گفتم نمیتونی. حالا ببینم میتونی یا نه. ولی آخرش همون شد كه من گفتم. یعنی یكربع كرد و آبش زد بیرون. من هم لذت سكس رو برده بودم و هم گفتم دیدی نمیتونی زید بكنی. مهدی گفت خب این بار اول بود . اخه تو از بس خوشگلی همینطوریشم ارضا كننده هستی.و بعد از نیم ساعت دوباره شروع كرد یم به حال كردن. گفتم آقا مهدی اونجوری كه گفتم بهت میذارم بكنیم كه خیلی كیف داره برات و تو هم گفتی خیلی دوست داری . میخوای اونطوری بكنی الان؟
گفت خب نمیدونم. ولی باشه هر جور تو بخوای. منم به پشت خوابیدم و اون گفت از پشت پاهات بگیر . و شروع كرد به كردن. و این دفعه بیست دقیقه ای تونست بكنه. منم ارضا شدم و خیلی حال كردیم. و دیگه خودمونو پاك كردیم و لباسشو پوشید كه بره بهش گفتم آقا من یه سوالی دارم ازتون. گفت چیه ؟ گفتم شما آقا مهدی نیستید. درسته؟ اونطوری كه قرار بود مهدی یك ساعت به بالا بكنه شما نكردید . وقتی گفتم اون حالی كه گفتیم توی چت با من حال كنی اصلا این نبود كه به پشت بخوابم.و قرار بود من بشینم روی كیر شما ولی من پاهامو دادم بالا و هیچی نگفتی . در حالی كه قرار بود برام ساك بزنی از اولش كه نزدی.
شما اشكال نداره .سكس كردیم و بمنم خیلی مزه داد ولی شما آقا مهدی نیستین. درسته؟
اونم گفت خب بله. درسته. من دوستشم. اون بهم گفت یه پسر خوشگلی رو تور كردم بیا تو هم بكنش. گفتم خب باشه ولی خود اقا مهدی كجاست؟ كسی دیگه هم هست كه به اسم اون بخواد با من سكس كنه؟ گفت نه فقط ما سه نفریم . اونی كه چند روز پیش كردت و من و مهدی هم فردا میكنه تورو. . و رفت.
من شب توی چتروم بودم كه مهدی اومد و گفت دوستم همه چیزو بهت گفت. خب من معذرت میخوام ولی دیدم تو پسر خوشگلی هستی و میشه كردت . حالا اگه قبول كنی فردا میام اونجا و همه چیزو برات میگم. یا تو بیا اینجا. گفتم خونتون كجاست . كدوم واحد اون اپارتمانه؟
مهدی گفت كه ببین این ادرسی كه بهت میدم یه هتل هست . بیا اینجا. و ادرسشو بمن داد. فردا بعد ازظهر سر سیاعتی كه قرار گذاشتیم رفتم اونجا. دیدم مهدی و اون دونفری كه منو قبلش كرده بودنم اونجا هستن. البته هتل نبود .یه مساخر خونه بود. ولی جای خوبی بود. برای اولین بار مهدی رو دیدمش. خیلی هم محترمانه با من رفتار كردند. مهدی گفت كه ما اصلا همشهری شما نیستیم. یه شهر دیگه زندگی میكنیم و مثلا اصفهانی هستیم. وقتی دیدم تو خیلی پسر ساده ای هستی كم كم ادرستو ازت گرفتم. و بعدش من و این دوستام اومدیم اینجا. توی این شهر و این مسافرخونه و اولش قصدمون این بود كه بیاریمت اینجا و بكنیمت. ولی شك داشتیم راست میگی یا نه. این بود كه نفر اول اومد و خونتونو پیدا كرد. درست همون ادرسی بود كه داده بودی بهم و توی خونتون تورو كرد. روز بعد هم این رفیقم به اسم من اومد و تورو كرد كه دیگه فهمیدی . اگه متوجه نمیشدی من امروز میومدم خونتون بكنمت و سكس كنیم. حالا اگه دوست داری بذار اینجا باهم سكس كنیم. اینا دوتا كه خیلی ازت تعریف كردن.
گفتم خب باشه ولی من لباسمو دربیارم اینا هم میكنن. باید اینا دو نفر برن بیرون تا تو یكی خودت بكنی. و ناراحتم نیستم كه اینطور بهم دروغ گفتید. اون دو نفر رفتن بیرون و من موندم و آقا مهدی و خودش راست گفته بد بهم كه خیلی دیر ارضا میشه. همون یك ساعت تونست بكنه منو و من یك بار ارضا شدم. بار دوم دیگه نتونست منو ارضا كنه. گفتم تلفن بزن دوستات بیاین ولی لاپاییمو بكنن. اونا اومدن ولی از بس گفتن بكنیم تو كه گفتم باشه بكنید تو. ولی اون دو نفر روی هم یك ساعت نتونستن بكنن منو.
اون روز گذشت و اونا رفتن و منم برگشتم خونه ولی برام خیلی جالب بود كه سه نفر از یه شهر دوری بلند میشن میایند اینجا برای سكس با من.
فقط بخاطر چند تا عكس از بدنم كه بهش داده بودم. و فهمیده بودن كه اندام خیلی خوشگلی دارم.. ولی حداقل برام یك سكس لذت بخش بود و یك تجربه كه بدون دیدن عكس كسی و به این راحتی نذارم كسی با من سكس بكنه.
گذشته ها را فراموش میکنم .
     
  
صفحه  صفحه 10 از 85:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  84  85  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA