انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 30 از 85:  « پیشین  1  ...  29  30  31  ...  84  85  پسین »

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد


مرد

 
نزدیک بود آبم بیاد زنگه مدرسه خورد

سلام دوستان من اولین بارمه که تو این سایت خاطره مینویسم اسمم علی وزن 54 وقدم 1.70 و خوشتیپ و اسمه دوستانم حسن وزن حدود 60 قدم 1.64 خوشتیپ رامین وزنش 62 قدشم حدوده 1.62 که تیپس مثله دخترای بسیار سکسی هست هست این یه داستانه گی و یکم خنده دار و کاملا واقعی این خاطره حدود 2 هفته پیشه که ما زنگ اول نرفتیم کلاس (راستی ما کلاسه اوله دبیرستانیم)دوستم حسن گفت بریم انجا یه کلاس خالیه با گوشی علی(من)فیلم سکسی ببینیم خلاصه رفتیم تو کلاس دوستمون که اسمش رامینه میدونستیم کیر میخواد من فیلمو باز کردمو گرفتم دستم و نگاه میکردیم حسن و من که تو کلاس فرز بودیم یکم کون رامینو مالیندیمو دیدیم عصبانی شد دستمونو کشیدیم بعد یه 45 دقیقه نگاه کردن فیلم دوباره به مالوندنه کونش کردیم این دفعه چیری نگفت و نشوندیمش رو کیرمون البته با شلوار وای که چقد داغ بود کونش بعد میخواستیم شلوارشو دراریم که زنگه مدرسه خورد اینم از شانسه ما

خلاصه فردا زنگه اولو دومو سومو با حسن نقشه کشیدیم که بکنیمش زنگه سوم به رامین گفتیم بریم ساندویجی مهمونه حسن اونم قبول کردو رفتیم ساندویجی و یکم تولش دادیم که نریم سره کلاس که زنگه زبان فارسی بود معلممون که اسمش جابری بود وقتی دیر میومدی کلاس نمیزاشت بریم کلاس ما که از خدامون بود نریم و نرفتیمو ان زنگم ان یکی کلاس بیرون بودو ما وقتی میمالوندیم دیدن ولی نفهمیدن رفتیم طبقه چهارم انجا وقتی داشتیم میمالوندیمش اینترنت مدرسه قطع شد و مدیر امد تا درستش کنه ما هم با عجله دستمونو کشیدیم پراکنده شدیم تا شک نکنه اونم با لبخند گفت برید کلاستون از قایم شدن چیزی نمیشه و ما با شهوت زیاد رفتیم کلاسه قبلی که خالی بود کیره منم که داشت اتیش میزد باز کردمش که با دستاش به واسم جلق بزنه ولی رامینم یکم نق میزد خلاصه یجوریش کردیم و حسنم که مثله من حشری بود اونم باز کرد و داد دستش بعد یه 5 دقیقه گفتم اینطوری نمیشه باز کن لا پا بزنیم رامین نمیزاشت ولی ما با زور بازش کردیم شرو کردم به لا پا زدن 4 دقیقه نشده بودکه میخواست آبم بیاد ولی کشیدم بیرون حسنم همون کارو کرد ولی ان زرنگی کردو یواش یواش توکونش بکنه که رامین گفت نه نمیخوام ماهم قربون صدقش میرفتیم خلاصه راضیش کردیم حسن یه تف زد رو کیرشو سرشو کرد تو کونش رامین یه جیغ زد تو گوشش گفتم میخوای بفهمن انم گفت خب درد داره اخه منم کفتم به خواطره من تحمل کن کیره حسنم که داشت جا باز میکرد شوروع کرد به تلمبه زدن و رامینم داشت اه اوه میکرد بعد 5 دقیقه کیرشو بیرون کردو ریخت روی شوفاژ منم یواش یواش یاله کونشو باز کردم یه تف زدم به کونش و یکی هم به کیرم کونی ساک نمیزد واسمون خلاصه شرو به تلمبه کردمو دیدم میخوام ارضا بشم که ابمو بریزم زنگه مدرسه خورد دیدین اینم شاسنه ما یه جوری شلوارموکشیدم بالا حتی یه سانیه هم نشد زود رفتیم دست شویی باز کردم گفتم جلق بزن واسم انم زد ابمو ریختمو تموم شد بهش گفتم درد داشت گفت اولش اره ولی بعدن حال میداد این بود اولین داستانه سکسی من دوستان جونه مادرتون فحش ندین.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
مرد

 
کون دادن به استاد کاراته

این ماجرا واقعیه و اگه خوب نتونستم تعریف کنم ببخشید یهویی این خاطره یادم افتاد گفتم اینجا بذارمش

من هجده سالمه و اسمم وحیده ، من یه دوست داشتم کاراته کارمیکرد خودشم جیگر بود ، یه روز زمستونی که هوا هم برفی بود با دوستم رفتم باشگاهشون که اونا تمرین کنن بعد بریم یه دوری بزنیم و ... که دیدم موقع تمرین استاد دوستم همش حواسش به منه، استاد یه پسر حدودا ۳۰ ساله بود، اینم بگم من یه چند باری کون داده بودم و دوستمم از این موضوع خبر داشت، دیدیم که استاد کاراته با دوستم پچ پچ میکنن .....
بعد باشگاه تو راه خونه دوستم که اسمش اشکان بود به شوخی بهم گفت من جای تو بودم به استاد کون میدادم و به این که به یه استاد کاراته کون دادم افتخار میکردم!!! منم به شوخی گفتم این افتخارو نصیب خودت کن!
اشکان لحنش جدی شد و گفت آخه استاد از تو خوشش اومده تو رو میخاد
من اون روز صحبتو عوض کردم و رفتیم خونه
راستش من خودم تو کف اشکان بودم و روم نشده بود تا اون روز چیزی بهش بگم اونم اصلا تا اون روز از سکس حرف نزده بود که یه چیی به ذهنم رسید.......
فردا با اشکان قرغر گذاشتم و گفتم ور حرفت فکر کردم به یه شرط حاظرم با استادت سکس کنم
گفت چه شرطی؟ گفتم تو با من من با استادت
اولش یه کم ناراحت شد و گفت نه من کونی نیستم و ... گفتم مگه چی میشه تازه من ازت کون نخواستم دوطرفه بسکسیم اصلا اول تو بکن
یه کم فکر کرد گفت بریم اما اول من
خونه ما از شانس خوبم اون روز خالی بود رفتیم خونه ما و هو هم سرد تا رسیدیم خونه لب گرفتیم و گرم شدیم رفتم سراغ کیر اشکان وایییییی اصلا فکر نمیکردم یه همچین کیری داشت باشه ۲۲سانت خوشگل خوردنیییییی حسابی خوردم بهش گفتم تو نمیخوری با دو دلی کیرمو گرفت و شروع به خوردن کرد و رفتم یه کرم آوردم مالیدم رو کیر اون و کون خودم خوابیدم رو مبل گفتم بیا بکن یه کم که تلمبه زد گفتم تا آبت نیومده بذار منم بکنم آبت بیاد نمیتونی بدی و قبول کرد
وای واقعا راس میگفت تا حالا اصلا چیزی نرفته بود توش تنگ تنگ کونشم مثل کیرش ناز بود
شروع کردم لیسیدن و خوردن سوراخش و بعد حسابی انگشتش کردم یه دوه انگشتم به زور نیرفت توش
بعد کیرمو ذاشتم در سوراخش هر کاری کردم اون روز نرفت تو کونش و فقط سرشو به زور کردم تو و ریختم توش و برگشتم اونم ریخت تو کونم
بعد گفت تا مکان جوره به استادم بگیم بیاد گفت باشه زنگ زد به استادشون قرار شد تا نیم ساعت بعد بیاد
تا استاد بیاد منم رفتم کونمو تمیز کردم و آب اشکانو شستم و آماده شدم
الان دو سال از اون ماجرا میگذره من و اشکان و استاد کاراته اشکان همچنان با هم رابطه داریم ضمن اینکه اشکانم به استادش هم کون داد بعدا و کونشم دیگه باز تر شده راحت میسکسیم.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
مرد

 
چطوری داییم منو کرد

سلام به همگی
من نیما هستم و دانشجوی پزشکی هستم
از وقتی که یادمه دوس داشتم داییم منو بکنه
حتی وقتی هم که جلق میزنم به عشق اینکه داییم داره چطوری منو میکنه جلق میزنه
چند وقتی میشد که واقعا دیوونه شده بودم و به خودن قول دادم که هرجوری که شده باید داییم منو بکنه
داییم تقریبا بیسواده و 2 سال ازم بزرگتره.یه روزی یه فکر جالب به دهنم رسید.
فرداش از دانشگاه برگشتم و رفتم خونه پدربزرگم تا با داییم بحرفم.
بهش گفتم دایی به شدت به کمکت احتاج دارم و اگه کمکم نکنی زندگیم بر باد میره.گفت چی شده دایی؟گفتم حدود دو سالی میشه که میرم دکتر.پرسید واس چی؟منم گفتم آزمایش دادم و تو آزمایشم معلوم شده که نمیتونم بچه دار بشم و تا دلت بخواد دارو مصرف کردم و به جایی نرسیده.دکترم گفته فقط یه راه مونده که با اون راه حتما خوب میشی.گفت چیه؟منم گفتم دایی دکتر گفته باید یکی از فامیلای خیلی نزدیکت که همسن با تو باشه باید بکندت تا آبش بره تو کونت و خوب بشی.
اینو که گفتم داییم رفت تو فکر و گفت الان از من میخوای که من تورو بکنم؟منم گفتم دایی میدونم که تو منو واقعا دوس داری واس همین به تو گفتم.بشدت مخالفت کرد.شروع کردم به گفتن این که اگه کمکم نکنی نمیتونم بچه دار بشم و بدبخت میشم و من به جز تو به کسی اعتماد ندارم و این حرفا که تقریبا خامش کرده بودم.بعدش پرسید باید چیکار کنیم؟منم گفتم تو یه فیلم سوپر چه کارایی میکنن ما هم باید همون کارارو بکنیم.اینو واس این گفتم که دوس داشتم اونقد کیرشو بخورم که خسته بشم.میخواستم تلافی این مدتو سرش در بیارم.بلاخره هرجوری شده دایی رو راضی کردم که منو بکنه.قرار شد که شب منو بکنه
منم بهش گفتم باید بری حموم و خودتو تمیز کنی.خودم قبلا خودمو تمیز کرده بود.
شب که شد بعد از شام رفتیم که بخوابیم.تو کیفم یه قرص درآوردم و دادم به داییم تا بخوره.وقتی پرسید این چیه بهش گفتم که اینو دکتر داده که تو همه آبت یه جا وارد کونم بشه و اونم خوردش.بعد از حدود نیم ساعت رفتم پیش داییم و گفتم دایی شروع کنیم و گفت آره.اینو که گفت انگار همه دنیارو بهم دادن.سرمو بردم نزدیک و شروع کردم به لب گرفتن اطش.انگار دایی هم بدش نمیومد منو بکنه.وقتی به کیرش دست زدم مثل سنگ شده بود.وقتی شلوارشو کشیدم پایین یهو یه کیر کلفت و ناز اومد بیرون.همین که اومد بیرون گفتم دایی اجازه هست بخورمش و اونم گفت هرجور خودت دوس داری منم بهش گفتم دایی اینطور نمیشه ها.باید فک کنی که داری یه دخترو میکنی تا کاملا تحریک بشی پس فک کن اصلا منو نمیشناسی.همینو که گفتم یه دفه ای کیرشو کرد تو دهنم.وای که چقد کیر باحالی داشت.تو دهنم احساس میکردم که کیرش داره میترکه که گفت کونتو بیار جلو .منم که هنوز سیر نشده بودم گفتم باید تا زمانی که آبت میاد تو دهنم باشه و بعدش که آت اومد یه دفه دیگه کیرتو بخورم و بعدش منو بکنی تا آبت تازه باشه و وارد کونم بشه.اونم که چیزی نمیدونست قبولید.داشت آبش میومد که گفت داره میاد.منم گفتم بریز رو سینه.دوس داشتم ببینم که وقتی آبش میاد چه شکلی میشه.وقتی آبشو خالی کرد رو سینم داشتم دیوونه میشدم.آبش که اومد بلند شد یه دستمال کاغذی آورد و آبشئ که ریخته بود رو سینم پاک کرد.بعد از نین ساعت دوباره رفتم جلو.این بارو داییمم دوس داشت زودتر شروع کنه.بازم شروع کردم به ساک زدن براش.بعد از چند دقیقه گفتم دایی من آمادم.بهش گفتم اولاشو آروم بکن تا دردم نگیره.
همینکه سرشو گذاشت تو کونم چنان دردی داشت که تا بحال چنین دردیو احساس نکرده بودم.
بعدش نامرد یه دفعه ای کرد تو کونم.منم که نمیتنستم داد بزنم فقط داشتم التماسش میکردم.اونقد درد داشتم که نگو.هرچی التما میکردم داییم گوشش بدهکار نبود.
بلاخره گشاد شده بودم.اونقد زود تلمبه میزد که نگو
بلاخره بعد از بیست دقیقه یه دفعه ای کیرشو تا آخر کرد تو کونم که خیلی دردم گرفت.گفت تموم شد.
اون شب بهترین شب عمرم بود به خدا
بعد از اون شب چند بار دیگه به بهونه اینکه دکتر گفته باید دوباره تکرارش کنید که بدنم به اسپرم های داییم عادت کنه چند بار دیگه هم سکس داشتیم.
خلاصه هروقت دلم برا کیر داییم تنگ بشه میگم دایی دوباره باید "کمکم کنی"
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
گی با غلام فنگ

سلام ميخواستم يکي از خاطرات سکسي ام را براتون تعريف کنم اين مربوط به خيلي سال پيش ميشه من از مسايلي چون کردن وحال کردن هيچ چيز نمي دونستم حتي فرق کس وکون هم نمي دونستم قبلا يکي از کونده هاي معروف به نام غلام فنگ بودتصميم گرفتم يه طوري رابطه بر قرار کنم ولي خجالت مي کشيدم يه روز به غلام فنگ گفتم يه مجله پيدا کردم پره عکس لخته پر عکس سکسي اون اومد براي ديدن عکس سکسي، ديد هي ازش سوال کردم گفتم مياي يکم روپاهام بشيني يکم نشت خودشو عقب وجلو کرد حس کنجکاوي منو کشته بود گفتم يه حال داد منم يه حال بش ميدم اخه من هيچي بلد نبودم همينکه وايستاده بودم و مجله را ميديدم گفتم بيا تو هم ببين اونم يواشکي خودشو چسبوند به من من هم پامو براش باز کردم اون خيلي خوشش اومده بود چون بعد از مدتها کون دادن يه کون به سراغش اومده بود به من گفت يه کم دستتو بزار رو شلوارم من هم با خجالت دستمو رو شلوارش کشيدم بعد دستم رو گرفت گفت يه کم کيرمو بمالون خجالت کشدم گفت يه کم ، يه کم مالوندم گفت يه کم بيشتر باز براش مالوندم بعد گفت دستتو بکن تو شلوارم گفتم اين ديگه زشته گفت فقط منو تو اينجاييم دستمو تو شلواروشورتش کردم براش مالوندم خيلي خوشش اومده بود گفت اندازش چطوره گفتم چطور گفت ميتوني اينو برداري منم دستمو تو شلوارش کردم يه کم بالا وپاييينش کردم اون خندش گرفته بود گفت اندازش برات مناسبه گفتم مناسب چي گفت براي حال کردن تازه دورياليم افتاد،بش گفتم کوچيکه ولي خيلي کلفته حالا نوبت من شده بود اون روشلوار مالوندودست توشلوارم کردومالوند من خوشم اومده بود چون موقعيت مناسب نبود ادامه کارو موکول کرديم به يه وقت ديگه فقط سفارش کردم اين راز بين من واون باشه دفعه بعدي رو شلواري با هم هال کرديم يه روز بعد تو يه خونه خالي يه کم لاپايي کار کردم البته به من گفت تو اول لاپايي بکون من گفتم بلد نيستم اون هم سواستفاده کرد و اول اون بامن حال کرد بعد کي مياي ايدفعه حال اساسي کنيم گفتم توش کردنو ميترسم هي اصرار کرد ،گفتم لاپايي هال کن من خوابيدم اونم ميگفت ميزارم توش برات حال ميايي گفتم يه وقت ديگه من ميترسم گفت بابا ترس نداره يه کم سرش ميکنم بعد يه حل کوچيک بعد هم چند تا تلمبه تموم ميشه گفتم الان اگه دير برم تو خونه شک ميکنن کفت فردا شب چطوره پدرومادرم ميرن تهران من هم گفتم فردا شب فقط بابام خونمونه به بهانه ماهواره درست کردن بيا منم ميگم شايد خيلي طول بکشه تو نگران نباش من خونه غلام ميمونم برنامه ريزي کامل شد قرار شد يک حمام برويم وبه خودمون برسيم تموم مووپشما روبزنيم ومثل يه فيلم سکسي حال کنيم تموم برنامه ها درست شد غلام فنگ پدرومادرشو راهي تهرون کردومن هم سر پدرم کلاه گذاشتم وبا غلام فنگ رفتيم چون من بلد نبودم قرار بود اين بچه کوني اون با من حال کنه رفتم دستشويي چند بار خودمو با شلنگ تميز کردم بعد لخت شديم اول شروع کرد به ساک زدن براي من من هم خوشم اومده بود بعد کيرشو در اورد گفت بخور اول با با اکراه ساک زدم بعد خوشم اومد ه بود اون هم دستشو توکون من کرداول با يه دستي بعد دو دستي بعد کاندومو کشيد م سر کيرش گفت ميخواي توت فرنگي بخوري تعجب کردم تازه فهميدم کاندوم توت فرنگي رو ميگه يه کم ديگه براش ساک زدم گفت برگرد کيرشو تفي کرد سرشو کرد توسوراخم بعد هي فرو ميکرد تازه فهميدم چه دردي داره البه نه راه پس داشتم نه راه پيش بعد يک دفعه تا دسته فرو کرد من هم چاره اي جز تحمل نداشم بعد از دو الي سه دقيقه ارضا شد البته با روش هاي مختلف با من حال کرد بعد شد نوبت من ولي اون بيشتر حال کرد چون بار اول حال کردوکون صفر کيلومتررو کرد من کوني روکردم که شايد 500کير داخلش رفته خلاصه داخل کون من مي سوخت که ميگفت اگه بزارم توش سوزشش خوب ميشه البته تا صبح به همين بهانه 3بار ديگه حال کرد البته هر يک ماه با هم هال ميکرديم اين بود خاطره من
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
مرد

 
دستمالی

سلام من سامانم الآن بیست سالمه وبعضی اوقات میام تو این سایت!خاطره برمیگرده به دوم دبیرستان. یه رفیقی داشتم که اسمش پارسا بود.یه مدت مثل یه همکلاسی معمولی با هم بودیم و راه خونمون تا مدرسه یکی بود!باهم میرفتیم و با هم هم بر میگشتیم!اون موقع ها من تازه به سن بلوغ رسیده بودم و خیلی تو فاز کس و کون نبودم!تا اینکه تو راه مدرسه پارسا شروع کرد که به قول معروف آک منو باز کنه!همش هم از دختر میگفت!منم حشری میشدم و همینطور تو کف میموندم!تا اون موقع هم با هیچ دختری نه دوست بودم نه رابطه داشتم الآن هم که دانشگاهم همینطور!خلاصه گذشت یه دو ماهی رابطه و دوستی من و پارسا بیشتر شد و اون زیاد میومد در خونه ی ما!البته خیلی کسخل بود و ترسو!اصلا هیچ بارش نبود نه قیافه ی درستی داشت نه استیل و هیکل سافی!به قول معروف کیری کیری بود!منم خیلی خوشگل نبودم طوری هم نبودم که بگم دختر کش و این صحبتا!یه پسر معمولی!یه مدت که گذشت آقا پارسا از کیرش خیلی تعریف میکرد!مثلا میگفت من کیرم کی شق میشه کی میخوابه چند سانته چه شکلیه و از این کسشعر ها!منم اوایل خیلی توجه نمیکردم ولی بعد مدتی که حرفامون سکسی میشد و از دخترا حرف میزدیم پارسا دست میزد به کیرش و میگفت شق شده!منم کمکم از فاز دخترا داشتم میومدم بیرون و فقط تو فکر پسرا بودم!یه روز که پارسا اومد خونمون بردمش تو اتاق نشستیم پا کامپیوتر دوباره بحث کیرشو کشید وسط و شروع کرد گفتن منم کیرم شق شده بود!چون دوست داشتم کیرشو ببینم بمالونمش و از این کارا...یدفعه نگاه کردم به خشتکش بهش گفتم خوابه؟با یه حالت خاصی گفت نه نیم خوابه!منم گفتم بزار بهش دست بزنم گفت نه!من گفتم باشه دستتو بده با دست خودت بهش دست میزنمدستش رو گرفتم و گزاشتم رو کیرش خندید و کیرش رو مالوند!یه ده دقیقه بعد گفت میخوام برم بلن شد که بره من حشرم بالا بود و عقلم هم دست خودم نبود!اومد که بره پشت به من بود با دو دست از پشت سر کیرش و تخمش رو از رو شلوار گرفتم و یه پنج دقیقه ای از رو شلوار لی تنگش مالوندمش!مثل گچ سفید شده بود!اومد که بره کیر من رو گرفت که شق شده بود یکم مالوندش گفت از مال من کوچیکتره!گفتم مال من و تو نداره کیر تو مال منه!دیگه هرموقع میدیدمش کیرش رو از رو شلوار میگرفتم و میمالوندم!اونم فقط میخندید!دوم دبیرستان بودیم و رفتیم اردوی دفاعی تو تمام اردو جفتم نشسته بود و کیرش دست من!لا مصب تا کل اردو یه بار بیشتر شق نشد ولی مال من تو کل اردو شق بود و حتی کافور هم که تو غذامون ریخته بودن کار ساز نبود و دوبار خودمو خیس کردم!شب موقع خواب خاموشی دادن و از رزم شب خبری نبود!اومد پیشم و دوباره شروع کردم دست زد به کیرم گفت خوبه من با کیر شق تو حال میکنم ولی تو نمیتونی چون مال من شق نیست!کسکش انقدر با کیرم ور رفت که آبم اومد!بعدا فهمیدم اونم مثل من عاشق کیر شده بود!البته تمام اینکارا از رو شلوار بود!وقتی همه خوابیدن کیرم دوباره راست کرد رفتم طرفش بیدار بود دست زدم به کیرش خواب بود ولی داغ!چون همیشه شلوار لی تنش بود و خیلی هم شلوار کلفتی پاش بود کیرش رو نمیتونستم صاف لمس کنم!ولی ایندفعه شلوار نظامی و راحت و نازک بود که رگهای کیر رو انداخته بود بیرون!خلاصه یکم باهاش ور رفتم که مسوول خوابگاه دیدم که بیدارم گفت برو بخواب!رفتم خوابیدم که دو باره تو خواب آبم اومد!گذشت یه مدت بعد من یه سایت سکسی خارجی پیدا کردم که فیلتر نبود!با پارسا قرار گزاشتم بریم کافی نت رفتیم کافی نت محل و سایت رو باز کردیم!کیرش شق شده بود من تا فهمیدم کیرش رو گرفتم و انقدر مالوندم که گفت نکن داره آبم میاد!از کافی نت اومدیم بیرون سر راه خونه بردمش تو یه باریکه یه خلوت چسبوندمش به دیوار گفتم یا کیرتو بده بخورم یا میزنمت!اونم ترسیده بود چون من کشتی گیر بودم و زورم هم زیاد بود!گفت نه یه روز میام خونتون اونجا لخت میشیم با هم حال میکنیم!گفتم من حالیم نیست منو عاشق کیرت کردی باید بخورمش!گفت اگه دوستش داری پس بهم کون بده!من به غیرتم بر خورد گفتم اگه بکشیم هم کون نمیدم فقط میخوام کیر تورو فقط هم تو رو بخورم!یدفعه یادم اومد آقام اینا رفتن خرید و خونه خالیه!گفتم بریم الآن خونه خالیه!رفتم تو تو حیاط جلوش زانو زدم گفتم درش بیار!گفت نه تو حیاط نه!مثل سگ ترسیده بود!بردمش تو اتاقم گفتمش درش بیار گفت نه اول تو!من هم که حشری شده بودم کیرم رو در اوردم نگاش کرد گفت چقدر سیاهه!تعجب کردم چون خیلی سیاه نبودم!!!اون درش اورد تا دیدمش شل شدم زانو زدم جلوش!یه کیر سفید تپل کلفت!چشمام داشت از حدقه در می اومد کردمش تو دهنم!کیرش مثل کوره داغ بود یه ده دقیقه ای خوردمش که ابم اومد و آبم اونم امد که سریع تو سطل آشغال خالیش کردیم!دیگه حالم ازش به هم خورد!نگاش کردم رو تخت دراز شده بود!حالا میخواستم بزنمش!فهمیده بودم چه گهی خوردم!رو تخت دراز شده بود و هی مثل این جنده ها میگفت:چقدر حال داد دفعه ی بعد میکنمش تو کونت!این رو که گفت زدم تو سینش مثل خر داد زد گفت چته!مگه کیر من رو دوست نداری!؟گفتم کیرم تو خودت و کیرت!و شروع کردم زدنش!انقدر زدمش که گریش گرفت و ابروش هم زخمی شد!با در کونی از خونه پرتش کردم بیرون!پنج دقیقه بعد خانواده اومدن!شام خوردم دوش گرفتم خوابیدم دیدم اس ام اس داد برات دارم پدرت رو در میارم!گفتم تونه کسخل مثلا چه غلطی میکنی!؟گفت صداتو ضبط کردم!مثل خر شاشیدم به خو!دیگه یه مدت کاری به کارش نداشتم که فهمیدم میخواد یه غلطایی بکنه تو راه مدرسه تو یکی از باریکه ها گیرش اوردم و تا میخورد زدمش!گوشیش باهاش بود همینطور که رو زمین بود و آخ و اوخ میکرد گوشیش رو پرت کردم به صورتش گفتم صدایی رو که ضبط کردی پخش کن!گوشی رو گرفت و پخشش کرد!صدا رو شنیدم یاد اون شب افتادم:پارسا عاشقتم کیرت مال منه...بخور بخور...!صدای چلپ چبوپ ساک زدن و آه و ناله های پارسا میومد!سریع از تو گوشیش پاکش کردم رمش رو در اوردم و گوشیش رو انداختم تو جوب!رم رو هم شکوندم!پارسا گفت:باشه گه خوردم فقط منو نزن کاری به کارم نداشته باش!مثل خر ترسیده بود من گریم گرفته بود!از دنیا بدم میومد سرش داد زدم فحشش دادم رفتم!دیگه از اون به بعد تا یه سال بعدش تو محل ندیدمش!دیگه ازم میترسید!منم تو مدرسه هی بهش چشم غره میرفتم!که سال سوم دبیرستان اومد و تو کلاس بندی جدید رفت یه کلاس دیگه!منم دیگه سربراه شدم درسم رو خوندم و معدلم ارتقا پیدا کرد!الآن هم تو دانشگاه دولتی شهرمون دارم درس میخونم و ایشالله بعد دانشگاه میرم به جای پدرم تو اداره ی پست!میخوام بگم که گی اصلا چیز خوبی نیست و تو همه ی دنیا چهره ی خوبی نداره!به امید اینکه همه ی همجنسباز ها کار کثیفشون رو ول کنن...!
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
مرد

 
اولین سکس دوطرفه پسران ۱۸ ساله

سلام.خاطره یی رو که میخوام واستون تعریف کنم ماله پارساله.من ساسان ۱۹سالمه بچه تهرانم تیپم مثل جاستین بیبر هستش هم قدو هیکلم هم صورتم.موهای جوگندمی.بدن بی مو. چشای قهوه ای(البته من نمیگمو دوستام میگند).داستان ازاینجاشروع میشه که یه روز داشتم داشتم از مدرسه میومدم که یهو یه پیام روگوشیم اومد که (ای خدای متکی تاکی بخوابیم ماتکی).شمارشو نمیشناختم.تحقیق کردم که بلاخره شمارشو پیدا کردم.مال خوشکلترین پسر محلمون بودکه من باهاش رابطه یی زیاد نداشتم.اینو بگم که من اندامم سکسیه.منو این پسری که بهم اس داده بود که خوشکلترین پسره محلمون بود.خوشکلترینو خوش اندام ترین پسرای محله و مدرسه بودیم.این پسر اسمش محمد بود.قدش حدودأ ۱۶۵.وزن ۵۶.منم قدم ۱۶۷ ووزنم ۶۰بود.خلاصه منم بعد چند روز واسش پیام دادم که آقا محمد میشه.
گفت کی میشه بیام پیشت بخوام؟
گفتم هروقت دوست داری.
فکر کرد شوخی میکنم،
گفت الان بیام خونتون؟
گفتم بیا.
(اینو بگم که خونه ما دوطبقس.بهم وصله.و یکی ازاین اتاقای طبقه ی پایین دسته منه.و از پارکینگ به اتاقم راه داره.)خلاصه آقامحمد بعد از چند دیقه بلاخره پیداش شد.از درب پارکینگ بردمش تواتاقم.قلبم داشت کنده میشد.استرس زیادی داشتم آخه اولین باربود میخواستم پسر بکنم.آخه من حدودأ بچه مثبتم.محمد بدنش داغه داغ شده بود.اونم استرس داشت.اومدیم تواتاقم نشستیم.از پذیرایی کردمو شربتو کیکو که خوردیم.نمیدونستیم چطوری شروع کنیم.سر صحبتو بازکردم گفتم که چه پیامی بود واسه من دادی؟گفت بد بود؟گفتم نه.گفت یعنی میشه؟گفتم آره بریم رو تختم بخوابیم.رفتیم زیر پتو.گفتم اول تو شروع کن.شلوارمو کشید پایینو دستاش لای پام بودو داشت ازم لب میگرفت.خیلی حال میداد.گفت که باید لخت بشیم،جفتمون لخت شدیم.گفت:عجب بدن سکسی و نازی داری.منم بهش گفتم قربون هیکلت برم.بعدش حالت 69 شدیمو شروع به خوردن کیرای هم شدیم. چه حالی میداد.بدنش اصلا مو نداشت مث دخترا بود.منم که هر هفته موهای بدنمو میزدم.البته بدنم اصلا مو نداشت تازه مو زردش دراومده بود.خلاصه بعداز حالت 69 بهم گفت حالت سگی بشم.بعدش داشت سوراخمو میخورد.خیلی حال داد.بعد من اول پسوناشو میک میزدم بعد رفتم سراغ سوراخ کونش.خیلی تنگو خوشرنگ بود.رنگش صورتی بود.کیرشم رنگش صورتی بود.خلاصه بعداز کمی خوردن و لیسیدن ناشی رفتیم سراغ کردن.اول اون شروع کرد.خوابوندم رو تختو پاهامو بازکرد حالت هفتی(۷)گرفتم.بعد یه تف انداخت توسوراخمو سرکیرش.بعدش آروم گذاشت روی سوراخمو یواش یواش کرد تو کونم خیلی درد داشت اماباید تحمل میکردم.داشتم آتیش میگرفتم.دادم رفت هوا.چنددیقه نگه داشت تو کونم بعد آروم تلمبه میزد.بعداز چنددیقه تندش کرد.منم از حال رفته بودم.هی تندش کردو که احساس کردم توی کونم داغه داغ شد.آبشو ریخت توکونمو همینجوری ازهم لب میگرفتیم.بعدش نوبت من شد.روی شکم خوابوندمشو یه بالشت گذاشتم زیر شکمش،کونش مث کوه اومد بالا و سوراخش پیدا شد.خیلی خوشگل بود.یه تف انداختم توی سوراخشو کیرمو تف مالیدم آروم گذاشتم تو کونش یواش یواش کردم توش خیلی تنگ بودو داغ.مث کوس بود.شروع کردم به تلمه زدن تندش کردم خیلی فریاد میزد دهنشو گرفتم.یه پنج دیقه ای طول کشید آبم اومد ریختم روکونش.بعد چندتالب از هم گرفتیمو باهم رفتیم حموم خودمونو تمیزکردیمو .نیم ساعتی پیش هم بودیمو یه شیرموزیم باهم خوردیمو.اون رفت خونشون.از اونروز تا حالا هفته ای یبار باهم سکس داریم.خیلیم فاز میده.
دوستان این اولین داستانی که من نوشتم.باموبایلم تایپش کردم خیلی سخت بود.خوبی بدی دیدیند به بزرگواری خودتون ببخشید.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
مرد

 
کون فوتبالی مسی

ازاونجایی که بعضیها تونظر دادناشون فش بارهم میکنن منم پیش دسی میکنم همینجا خار مادرشو میگام هر جقی بخواد نظر کسوشعر یا فش بده البت جا داره همینجام اگه خانوم باشه چوچولشو اگه اقا باشه شومبولشو میبوسم کسی که داستانمو بخونه نقد و انتقاد کنه و نظر بده مث انسان....
بنام سلطان همه کونپسرا مجیدم. نام : فرهود. 22سالمه بچه جنوب خاکی تهرون.داستانی که میخوام براتون تعریف کنم واس 2قرن ! پوزش واس 2ساله پیشه.اسمش مجید بود هم بازی و هم محلی دوران طوفولیت.عاشق فوتبالو رویای فوتبالیست شدن.مثل طرز بازی کردنش که مثل مسی بازیکن بارسا یدونه بودو ان توکون همه میخشکوند کونشم اب دهن را بنداز بود. کونی که من باسمشو میذارم "کون فوتبالی مسی".ازوقتی که فهمیدم شومبول اسم اصلیش توشناسنامه کیره و بغیراز شاشیدن تواناییهای دیگه ای هم داره شیفته کون مجید شده بودم.از اول دبستان باهم همکلاس بودیمو من ازاون موقع هواشو داشتم کسی نیگای چپ بش میکرد چشاشو در میوردم چون استخون بندیم درش بودو قد بلندی داشتم به همه زور میگفتم کسی خایه نمیکرد چه به من چه به مجید ابرو کج کنه!!!!
بگذریم.............بزرگتر که شدیم من هی پیش مجید از سکسایی که نکردمو کونایی که نگاییدم تعریف میکردم تاکه وابده و نخو بگیرم ولی هرکیرفندی میزدم نمیگرف! دیگه داشتم خیال کردن کونشو از کلم مینداختم که بالاخره رسید روز کون کنی مام!!!مجید 7سالی میشه که پدرشوو ازدس داده و با مادرو داداش کوچیکش زندگانی میکنه.دو سه روز بود که برای را انداختن ای دی اس الش و اینترنتش میرفتم خونشون چون ننش بااین قضیه مخالف بود صب کرده بود ننش بره مسافرت بعد!روز اخرکار بودو منم رفتم که کار کامپیوتشو رله کنم که بهم گف برمو 2ساعت کس موش چال کنم تا اقا ناهار کوفت ! پوزش میل کنه و عزیزدلمو ببره حمومی!رسیدم خونه یه خورده باخودم ور رفتم که وقت بگزره که یادم افتاد 2ساعت دیگه وقت ارایشگاه دارم پیش نادر چمن زن!!!زنگولیدم به مجید دیدم یه زنه میگه مشترک مورد نظرشوما کیرشم نیس که شوما وقت ارایشگاه داری و گوشیشو روش ان! پوزش خاموش کرده!رفتم در خونشون زنگشونو زدم دیدم ازتو ایفون صدا میاد غلط نکنم که درس میکنم صدا تیلیویزیونشونه یادشون رفته ایفون بذارن سرجاش شایدم مجید ازقصد اینکارو کرده.تو جنوب شهر اکثر خونها تو طول روز درشون بازه چون هیچ دزدی خایه تجاوز به حریم سلطانو نداره منم دیدم درو پیش گذاشتن و بخاطر اینکه بامجید خونه یکی بودم درو بازیدم و رفیتم تو.جلو پادریشون که رسیدیم و اومدیم درو واکنیم دیدیم مجید داره به یه نفر میگه گریه نکن الان تموم میشه!!! اخ اخ اخ چقد منتظره این لحظه بودم اخه توخیاره ! پوزش تو خیال خودم میگفتم لاشواگاش این همه مارو نصیحت میکرد که اینکارارو نکن گناه داره حالا خودش یه دخی جاکرده و داره ازکون میگاش!توهمین حال بودم که درو بازکردم نمیدونید چی دیدم که؟؟؟؟؟؟ برید چن تا پی یام بازرگانی ببینید تا بهتون بگم!!!!!!!
داشتم میگفتم اقا که شوما باشی دیدم البت بعدش ریدم که مجید داره داداش کوچیکشو که 7سال ازخودش کوچیکتره انچنان ازباسن میگاید انچنان ازباسن میگاید که گویی جنیفر لرپز را میگاید!!!!!!!گفتم من که 20ساله تو کف کون نرم و لطیف و گرده مجیدم بذار به هوای بردن ابروش پیش رفیقاشو از قضیه پیش اومده هم خودشو هم داششو که کونش دس کمی ازکون خودش نداره رو حسابی بگایم که یهو یه ندایی اومد که بچنی رو نکنیا!!!!بکنی کونت پارس!!!!مجیدو بکن که هم دلی ازعزا دربیاری هم انتقام داش کوچیکشو گرفته باشی.گفتم عجب فکر خری بهش گفتم با داداشت کاری ندارم ولی کونی ازتو میبرم خونی اویزون شه اگرم مقاومت کنی ابروتو میبرم!!! رازی شدو واداد لخت بود و همهچی اماده وقتی بش رسیدم میخواستم از خوشحالی یه دور بهش بدم !.!.! لباشو میخوردمو ازپش باکون الماسیش ور میرفتم.یه ربعی لب خوری کردیم که رفتم سراغ کونشو دولپی میخوردمو گاز میگرفتم.بعد کیرمو زورچپون کردم تو دهنش یه 10دقیقه ای که بطور بی وقفه بااون لبای البالوییش ساک زد برام به حالت دمر خوابوندمشو بدون هیچ کرمی و وازلینی با بی رحمی تمام خوش خوش ول دادم تو سوراخش.اونم از زور درد فرش زیریشو گاز میگرفت تااینکه سوراخش باز شدو از داد بیداد کردنش خبری نبود!برش گردوندمو پاهاشو دادم بالا تاجایی که میتونستم با بی رحمی تلمبه میزدمو محکم چک بارون میکردم کونشو!!!ابم که داش میومد بدون هماهنگی همرو خالی کردم تودهنشو وادارش کردم بخوره.کارم که تموم شد زدم بیرون خالی ام نمیبندم بعداز اون قضیه صدبار کردمش نه دادا چون بخاطر کاری که با داداش کوچیکش کرده بود ازش زده شده بودم و به کیرمم حسابش نمیکردم!!!

"دراخر اضافه کنم که دوراز شوخیهای نوشتاری داستان کاملا واقعی و راست بود"
*دوس دارم که دوس داشته باشید*
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
مرد

 
از چوب کبریت تا بادنجان

سلام دوستان
من الان 44 سالمه و خاطرات سکسی من به 40سال پیش بر می گرده . این داستان بیشتر به عنوان خاطره بر میگرده و در واقع داستان زندگی سکسی من هست.
محلی که من در آن زندگی می کردم دو تا خونه بودیم در هر خونه دو تا برادر با زن و بچه هاشون زندگی میکردیم یعنی چهر برادر در دو مجموعه ویلایی زندگی میکردند. دختر عمو و پسر عمو ها هم فراوان. یک صحنه یادم هست که پسر عمو یکی از دختر عمو ها را گرفته بود و شلوارشو پایین کشیده بود و از پشت میکردش . البته سنشون در حد 7 سال بود ولی عملا" دختر عمو از پشت گاییده شد همه بچه ها هم شاهد ماجرا بودیم.دومین خاطره سکسی در 7 سالگی با دایی هم سنم بد که با چوب کبریت توی کون هم دیگه می کردیم. یک با دایی بزرگتر که اسمش هوشنگ بود این کار ما رو دید و خلاصه داستان سکس من با کیر دایی هوشنگ شروع شد.و این موضوع به دایی منوچهر هم رسید. دایی هوشنگ بی پروا بود و هر جا یک جای خالی از آدم پیدا میشد شلوارم را در می آورد و از پشت بهم می مالید. یک بار بالای پشت بام گیرم آورد و برای اولین بار دخول بر کون مبارکم صورت گرفت. از این دخول یک کمی لذت بردم.یک کم که بزرگ شدیم ارتباط ما یک کمی تغییر کرد ما رفتیم یه شهر دیگر و معمولا" پنج شنیه و جمعه به خونه مادر بزرگ مادر می رفتیم و از قرار موقع خواب نوبت سکس ما میرسید. خونه ها انموقع بزرگ نبودند و معمولا" هر دو نفر روی یک تشک می خوابیدیم. من هم بطور متناوب میان دایی هوشنگ و دایی منوچهر برای خوابیدن در پیششون دعوت میشدم و عملیات سکس دایی ها با من تا صبح یکی دو بار صورت میگرفت. البته این رو هم بگم کیر دایی منوچهر گوشتالو بود و بهم خیلی مزه میداد.این شب دادن های من تا زمان دیپلم بله دایی هوشنگ ادامه داشت تا اینکه وارد دانشگاه شدم. البته یکی دو بار من با دایی هم سنم که اسمش رسول بود در شب موقع خواب سکس داشتم و من اونو میکردم.یکی دو بار هم دایی کوچیکم کیوان رو هم کردم.خوب از دانشگاه براتون بگم . شهری که در اون دانشگاه قبول شدم خاله ام در اونجا زندگی میکرد. دو تا پسر مقطع ابتدایی هم در اون موقع داشت. خلاصه با پسر خاله بزرگ (کیان) برنامه سکسی برقرار کردم و فقط لا پایی اجازه می داد بکنم. پسر خاله کوچیک رو هم پس از اینکه به مقطع راهنمایی رسید تونستم بکنمش ولی اون معامله میکرد هم میکرد و هم میداد.خلاصه سکس من همش با پس ها و خانوادگی بود تا اینکه درس تمام شد و جذب بازار کار شدم. پس از گذشت چندین سال و زمانی که دومین بچه ام داشت بدنیا می آمد یک رابطه سکسی با حسابدار کارخانه ای که در اونجا مدیر کارخانه بودم ایجاد کردم. اول با ساک زدن شروع شد انقدر زیبا و حرفه ای ساک میزد که تا حالا هیچ کس نتونسته اینجوری برام ساک بزنه. یه روزی یه فیلم سکسی که از مرده یه دختر رو از پشت میکرد بهش دادم. بعد از اون راضی شد از پشت بهم بده و جای شما خالی که در کون دادن حرفه ای حرفه ای بود.خوب از اون موقع تا حالا نتونستم یه دوست برای سکس پیدا بکنم. سکس با همسرم هم اون مزه سکس با یه دوست سکسی رو نمیده. البته یادم رفت بهتون بگم که کون دادن من هنوز ادامه داره ولی کونم رو با خیار و بادوجان و ... خودم میگامش.
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
مرد

 
گی روی صندلی عقب توی جاده

سلام سامانم 25ساله داستاني رو كه براتون تعريف ميكنم مال 2ماه پيشه كه خيلي بهم لذت داد.من گي بوتم يعني ميدم خيلي هم هاتم يه دوستي داشتم بنام محسن كه اونم ميداد يه روز بهش گفتم بدجوري تو كفه يه پسر خوشگل ويه سكسه داغم چون چند وقت بود سكس نكرده بودم . اونم يه شماره داد گفت بكنه خوبيه خيلي هم خوشگله .خلاصه من شماره رو گرفتم وباچند تا اس ام اس شروع كردم ديدم طرفم كه پسري بود به اسم يونس و22ساله خيلي هم حشريه خلاصه چند وقت اس ام اس بازي بعد صحبت كردن تلفني /چند باري هم قرار شد برم خونشون كه يا برا اون مشكل پيش اومد يا براي من ونشد همو ببينيم. يه شب جمعه كه بدجوري حشري وتو كف كير بودم با ماشين اومدم توخيابون اينم بگم من مواقع معمولي خيلي معمولي وبا تيريپ جين ميگردم ولي موقع هايي كه ميخوام برم سكس كنم يه تيريپي ميزنم كه شايد تو گيا كمتر كسي بزنه مثل لباسهاي زيره بروز زنونه شلوار جذبه جذبه چرمي كمي آرايش وگوشواره وپرسينگ روي دماغ ولب و..../بگذريم/ تيريپم تيريپه گي زده بودم واصلا ياد يونس نبودم همينطوري تو خيابون دنباله يه پسر خوشگل بودم كه اهل گي باشه كه يدفعه يونس زنگ زد منم كه تا حالا نديده بودمش باهاش سريع قرار گذاشتم تا ببينم چطوريه خلاصه رفتم سر قرار ديدم يه پسر خوشگل وبا تيريپ وخوشهيكل با يه سمند اومده سر قرار بوق زدم اومد پيشم وگفت بيا دنبالم منم كه بد جوري حشري شده بودم دنبالش رفتم رفتم تا دم خونه اي كه ميگفت مكانمه وايساد.ديدم يه پسر خوشگل وخوشتيپ ديگه كه من وقتي ديدمش آبم داشت ميومد هم اونجاست بنام شايان يه خورده به تيريپ من نگاه كرد ودستش رو رو كيرش ماليد منم كه بد جوري حشري شده بودم وكم مونده بود توخيابون بغلش كنم ولي بروم نياوردم .خلاصه يونس گفت قرار بوده كليدو برام بيارن ولي جور نشده منم كه داشتم ديونه ميشدم سريع گفتم خوب اطراف تهران حاهاي زيادي هست وقرار شد من ماشينمو همونجا پارك كنم وبا ماشينه اونا بريم سريع ماشينو پاركش كردم وپياده شدم ورفتم رو صندلي عقب يونس هم ماشينشو داد به شايان واومد عقب پيشه من از اونجا تا جاده جاجرود مصافت زيادي بود ولي تصميم بر اين شد بريم اونجا آخه يونس ميگفت اونجا جا سراغ داره خلاصه يكم كه رفتيم يونس شروع كرد به دستمالي كردن و ور رفتن من منم كه بدم نميومد با پاهاش و كيرش كه از زير شلوار ورزشيش بدجوري راست كرده بود بازي ميكردم اينقدر حشري شده بودم يه پامو انداختم روي پاش وشروع كردم ازش لب گرفتن اونم لبامو ميخورد وگاهي هم گلومو خلاصه در همين موقع ها رسيديم اول جاده كه ديدم شايانم از پشت فرمون دستشو دراز كرده وهي با كونه توپوليم ور ميره ديگه داشتم منفجر ميشدم تا حالا اينقدر حشري نشده بودم ساعت نزديكاي2شب بود جاده هم خلوته خلوت . كه يه دفعه يونس كيرشو انداخت بيرون واييييي چه كيري داشت تميز دراز ئكلفت كه من عاشقش بودم منم بي معطلي شيرجه زدم رو كيرشو شروع كردم به ساك زدن اونم داشت با انگشتش كه تف زده بود توي كونه من ميكرد تا راهمو باز كنه منم كه داشتم منفجر ميشدم هم ساك ميزدم هم كونمو عقب جلو ميكردم تا انگشتش تا ته بره تو سوراخم.بعد از 10 دقيقه گفت سامان جون حالا برگرد بكنمت منم كه ديگه داغه داغ بودم واصلا برام مهم نبو تو ماشينو تو جاده ام برگشتم كونمو با دست داد بالا شلوار چرمي تنگمو خوب كشيد پايين يه دفعه داد زد جون چه چيزي پاش كرده منظورش سه تيكه جوراب بند دارم بود كه به بالاي نافم وصل بود وسوتينه تورييه يه دست سفيده سكسي كه تنم كرده بودم چندبار هي بندشو كه از روكونم رد ميشد ميرفت بالا گرفت وزد دركونم كه خيلي حال ميداد خلاصه كير نازشو آروم گذاشت رو سوراخم و آروم فشار داد بااينكه من خيلي تنگم چون كم سكس ميكنم ولي تا ته خيلي رون رفت تو كونم چه حالي ميداد داشتم ديونه ميشدم يه لحظه به خودم اومدم ديدم سرو صداي آخو اوخم كله ماشينو برداشته يونس تو همون ماشين به 2 3 روشه مختلف منو كرد وهي ازم لب هم ميگرفت وميبوسيدم كه منم بيشتر حال ميكردم يه دفعه يديم كونم داغ شد فهميدم كه آبش اومده //حالا نوبت شايان بود يونس رفت پشته فرمون شايان اومد عقب اونم عجب كيري داشت خلاصه اونم يه تيريپ مفصل منو از دهنو كون گاييد وآبشو ريخت رو كمرم بعد ديدم وسط جاده وايسادند من كه هنوز ارضا نشده بودم ودلم كير ميخواست تو فكر اين بودم كه چطوري دوباره يونسو كه حالا بيحالم شده بود دوباره بكشم رو خودم كه ديدم از تو صندوق عقب يه پسر خوشگله ديگه با لباس ورزشي جذب كه منو خيلي ديونه ميكنه پياده شد و اومد پيشه من ويونس وشايان هم شروع به خنديدن كردن منم كه منتظره يه همچين چيزي بودم معطل نكردم رفتم تو لب ودستم گذاشتم رو كير داود اونم حسابي منو مالوندو حسابي دستشو كرد تو لباسم كه حالا ديگه تقريبا جلوش باز بود وباهام ور رفت بعد گفت بايد لخته لخت شم من اول گفتم نميشه اگه يموقع گشت جلومونو بگيره كه ديدم داود با زور لباساي منو درآورد منم مقاومتي نكردم خلاصه لخته لخت فقط با همون لباس زيراي زنونه ام بودم وداود هم لخته لخت شده بود اول حسابي براش خوردم بعد اونم برم گردوند ويه دله سير منو كرد آخرسرهم آبشو ريخت رو سرو صورتم منم كه ديگه بيحال شده بودم والبته از حال داشتم ميرفتم كم كم لباسامو پوشيدم ورفتيم همون جاي اول ومن سوار ماشينه خودمم شدم واونا هم رفتن ساعت ديگه حدوداي 5صبح بود اين بود يكي از لذت بخش ترين خاطرات دادنم كه 3 4 ساعت طول كشيد وخيلي حال كردم /ببخشيد اگه خوب بيان نكردم ديگه مرسي وباي
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
مرد

 
اولین سوراخ

سلام
قبل از گفتن خاطره چندتا چیزو میگم بعد میرم سراغ خاطره.
اول اینکه من گی نیستم، دوم اسمم محمده بچه شیرازم و فوق العاده شهوتم زیاده. الان 19 سالم هست ، قدم 187-186 ، وزنم 50-52 ، کیرم هم 19-20 سانت هست.
خاطره ای که میخوام بگم مربوط میشه به سال اول راهنمایی یه همکلاسی داشتم که بعضی مواقع به پسر بودنش شک میکردم بلوغش هم دیررس بود ، تا کلاس 2 دبیرستان صداش نازک بود ، قدش کوتاه بود و کونش خیلی بزرگ بود (چاقیه گلابی شکل داشت) اسمش پدرام بود , من خیلی تو کف کونش بودم تو مدرسه بخاطر اینکه تابلو نشیم زیاد کاری به کارش نداشتم.
یه روز از طرف مدرسه رفتیم اردو (اردوگاه محمد رسول الله) بچه ها همگی مشغول بازی بودن ، من بخاطر اینکه زانوم قبلا شکسته و مشکل اوت کشکک دارم ممنوع الورزش بودم ، پدرام هم بخاطر صافی کف پاش بازی نمیکرد .
ما 2تا داشتیم با هم حرف میزدیم که گفتم پدرام پاشو بریم یه دوری تو اردوگاه بزنیم حوصلم سر رفت عین کسخلا نشستیم اینجا اونم خندید و با وسواس خاص خودش وسایلاشو گذاشت مرتب یجا که گم نشن پاشد راه افتادیم
تو راه بهش گیر دادم گفتم بریم یجا کیرتو نشون بده ببینم چقدره و ازین حرفا ، کلی رو مخش راه رفتم تا کردم زیر کتش خلاصه کیرشو نشون داد کیر که چه عرض کنم دودول بود ، منم کیرمو در آوردم نشونش دادم اونموقع کیرم 15 سانت بود تقریباً ، کیرش از کیر من خیلی کوچیکتر بود ، کیرشو یکم مالیدم که روش باز شد اونم کیرمو مالید ، داشت میمالید که دیدم خیلی وقت شده از جایی که بچه ها بودن دور شدیم گفتمش فعلاً بسه بریم پیش بقیه تا بعد ، همین شد مقدمه واسه فتح کونش.
کل راه برگشت رو مخش بودم ، فردای اونروز هم از صبح که بیدار شدم با SMS رو مخش بودم ، تو مدرسه اصلا باهاش در این مورد حرف نزدم ، مدرسه که تموم شد رفتم خونه باز SMS دادن شروع شد ، انقدر رو مخش کار کردم که قبول کرد لاپایی بده ، قرار شد تو اولین فرصت خونه خالی لاپایی بکنمش.
2-3 روز گذشت شب SMS داد فردا بعد مدرسه خونمون خالیه ، منم تو کونم عروسی شد چون هم خیلی وقت بود تو کَفِش بودم هم اینکه اولین بارم بود. تا فرداش چه فکرایی تو سر من گذشت بماند.
فرداش بعد مدرسه رفتیم خونشون هم ترس داشتم هم هیجان ولی ناشی بازی در نیاوردم که وقتم الکی بگذره ، بهش گفتم پدرام شلوارتو دربیار ،درآورد فکم افتاد ، از منم سفیدتر بود بدون 1 مو، خوابید کف حال منم شلوارمو در آوردم خوابیدم روش یکم الکی بالا پایین کردم گفتم پدرام اینجوری فایده نداره خشکه حال نمیده برو کرم بیار اونم بخاطر اینکه زودتر از شرم خلاص شه زودی رفت آورد ، یادش دادم سگی خوابید رو مبل جوری که سرش رو دسته مبل بود کونش هم نزدیک اون دسته، سر کیرمو کردم تو قوطی کرم نوک کیرم شد پر کرم ، تا کیرمو گذاشتم رو سوراخش پا شد وایساد گفت قرار بود لا پایی بکنی گفتم تو بخواب نمیخوام بکنم تو فقط میمالم روش با دودلی سگی خوابید رو مبل منم سر کیرمو یکم مالیدم رو سوراخش بعد با یه دستم واسش جلق زدم با او دستم کونشو میمالیدو هر از گاهی هم کیرمو یه فشار کوچیک میدادم اونکه ارضا شد 2 طرف کونشو گرفتم با یه فشار محکم نصف کیرمو کردم تو کونش بلند گفت آخخخخ ،اومد بخوابه رو مبل که کیرم در بیاد منم سریع خوابیدم روش که با این کار کل کیرم رفت تو دردش بیشتر شد
هر چی آخ و اوخ کرد محلش نذاشتم شروع کردم تلنبه زدن ، کم کم آخ گفتناش شد آییییییی یواش ، منم حشری تر شدم تند تر کردمش نزدیک ارضا شدنم بود که کیرمو تا سرش میکشیدم بیرون بعد آروم تا آخر میکردم تو که تخمام هم میخواست بره تو ، اینکار خیلی بهم حال میده 2-3 بار که اینجور کردم آبم اومد ولی 3برابر وقتایی که جلق میزدم ، کل آبمو خالی کردم تو کونش شلوارمو پوشیدم رفتم خونه دیگه بعد اون دفعه بهم نداد منم بجاش رفتم سراغ دخترها و تجربه های جدید.
عزیزان ببخشید اگه بد بود ، تا جایی که میشد سعی کردم غلط املایی نداشته باشم، اگر هم خوشتون اومد بگین تا خاطره هام با دوست دختر هامو براتون بنویسم.
لطفاً لطفاً لطفاً اگر جایی از خاطره ام لایق فحش بود به ناموسم توهین نکنید مرسی
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
صفحه  صفحه 30 از 85:  « پیشین  1  ...  29  30  31  ...  84  85  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA