ارسالها: 2517
#302
Posted: 25 May 2013 13:41
کون دادن من به مسافران نوروزی
کون دادن من به مسافران نورزی:
سلام اسم من ناصره 20 سالمه یه بدن زنونه دارم از راهنمایی گاهی دوستام منو میکردن اما تو ش نمیکردن فقط لاش میذاشتن از دو سال پیش تا حالا سکس کامل داشتم . تو سایت شهوانی با یه زوج اشنا شدم اهل تهران پرویز(30ساله)مهسا(25 ساله)قرار شد ایام نوروز بیان شهرما .روز سوم عید زنگ زد گفت ما اومدیم یه سوئیت هم گرفتیم تا یه هفته اینجاییم. ادرس داد همون موقع رفتم به ادرس که داده بود زنگ درو زدم رفتم داخل دیدم به به مهسا خانم با یه شرت و ستین نشسته داره به دخترش افسانه که یک سالش بود غذا میده وقتی رفتم تو بلند شد باهم روبوسی کردیم رفت برام شرینی و میوه بیاره گفت پرویز حمومه الان میاد گفتم کی رسیدین گفت امروز صبح تا ظهر خوابیدیم بعد ناهار بود گفتم به پرویز زنگت بزنه تو همین موقع دیدم پرویز از حموم اومد بیرون منو که دید اومد طرفم بغلم کرد منو بوسید که مهسا داد زد: پرویز الان بچه اینجاس بذارید برا شب پرویز منو ول کرد رفت حوله رو تو اتاق در اورد شرت پاش کرد اومد مهسا چشش به بدن پرویز افتاد گفت برا ما که این قد به خودت نمیرسی انگار اقا ناصر شانس داره .پرویز:نه اینکه خودت زود تر از ما رفتی برنزه کردی بعد هی عجله داشتی که زنگ بزنم بیاد.مهسا:خوب حالا بس کن هردومون عجله داشتیم.مهسا شیرینی و میوه اورد گذاشت جلو ما بعد خودش اومد پهلو من نشست.تا شب باهم صحبت کردیم از هر دری حرف زدیم از سکس های من پرسیدن من ازاونا رو پرسیدم.شب بعد از شام افسانه خوابید ما سه تا موندیم.رفتیم تو اتاق منم فقط یه شرت پام بود.پرویز از پشت بغلم کرد به مهسا گفت خانم زود باش که صبرم تموم شده .مهسا: اول هردو بیاین دست شویی باید تمیز بشین .رفتیم دست شویی اول من خم شدم مهسا یه وسیله که توش اب بود یه لوله نرم داشت فرو کرد تو کونم بعد درش اورد نشستم رو دست شویی تا اب از کونم بیرون بیاد تا چند بار این کارو کرد بعد من پرویز و تمیز کردم مهسا بهش گفت بروالت مصنوعی و کرم رو اماده کن .بعد نوبت خودش بود پشتشو به من کرد اروم شرتشو کشید پایین من کسو کونشو فقط تو وب دیده بودم ولی کامل سفید کرده بود .لوله ظرف ابرو کردم تو کونش چند بار انجام دادم تا کامل تمیز شد .برگشت ستینشو هم در اورد .باهم رفتیم تو اتاق دیدم پرویز رو تخت دراز کشیده کیرشو کرم زده میماله.مهسا:پرویز مواظب باش تا یه هفته ادامه داره هر شب فقط امشب نیستا.پرویز :نترس کاری میکنم اخر هفته نتونین راه برین .مهسا:منم کاری میکنم که شما دوتانتونین را برین.من:پس فقط من این وسط باید له بشم نه؟پرویز نه بابا شوخی میکنیم نترس،بیا بخواب من عادت ندارم به ساک میکنم توش .رفتم رو تخت به پشت منو خوابوند مهسا کونمو کرم زدخودش اومد روصورتم کوسشو اورد تو دهنم شروع کردم به لیسدن .پرویز کریشو گذاشت وسط سوراخ پاهامو بغل کرد اروم فرستاد تو کیرش 18سانت بود تاته کرد تو نگه داشت تا دردش کم بشه صدام در نمییومد چون دهنم زیر کوس مهسا بود.پرویز شروع کرد تلمبه زدن.مهسا:اه اه بخور بخورپرویز جون حال میده بهت؟پرویز:اوف دارم پرواز میکنم.بعد از چند دقیقه جاشونو عوض کردن .مهسا اومد روکیر من پرویز کیرشو کرد تو دهنم.کوس مهسا خیلی داغ بود داشت تند تندرو کیرم تلنبه میزد که اب کسش اومد وپاشید بدنش لرزید ارضا شد از روش بلند شد رفت کنار .پرویز دوباره فروکرد تو کونم البته این دفه قنبل کردم براش داشت میکرد که وایستاد یه لحظه بعد بلند اخ گفت نگا کردم دیدم مهسا کیر مصنوعی به خودش بسته و فروکرده تو کون پرویز بعد از 10 دقیقه پرویز ابشو خالی کرد تو کونم کیرشو در اوردافتاد رو تخت .مهسا فروکرد تو کونم که بر اب بود خیلی داشت لذت میبرد تاخسته شد در اورد.خودش قنبل کرد گفت بکن تو کونم ابتو بریز .کیرموگذاشتم دم سوراخ کونش خودشو به عقب هل دادکیرم رفت توابم زود اومد.هرسه رو تخت ولو شدیم.
دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
ارسالها: 2517
#303
Posted: 25 May 2013 13:44
کون دادن حسین به پسرخاله ها
سلام
حسین هستم 20 سالمه از شیراز
میخوام ماجرای یکی کون دادنامو با پسرخاله هام بگم تا حالا ننوشتم نمیدونم خوب بتونم بنویسم یا نه ولی شروع میکنم
2 تا پسرخاله دارم اسم یکیش احمد یکیش حسین
یه روز احمد بهم زنگ زد گفت که کسی خونمون نیست بیا دور هم باشیم منم گفتم باشه غروب بود کم کم رفتم خونشون دیدم حسین هم اونجاس بعد از خوردن شام و کمی قیلون کشیدن شب شد ساعت 11 بود...
جاهامون رو انداختیم که بخوابیم،جای منو انداختن وسط من لباسامو جز شرتم در آوردم رفتیم که بخوابیم
قبلا با حسین سکس کرده بودم اما با احمد فقط یه کم همدیگرو مالونده بودیم، ما تو رخت خواب بودیم چون من لخت بودم از همشون شهوتی تر بودم یه نگاه انداختم به حسین دیدم خواب رفته منم سریع رفتم زیر پتوی احمد
کونمو کردم طرف احمد توجهی بهم نداشت رفتم عقب تر کونمو چسبوندم بهش یه نگاه بهم کرد روشو کرد طرفم ولی کاری نکرد چند بارم به بهونه مختلف دستمو زدم به کیرش دیدم کاری نمیکنه دلو زدم به دریا کونمو زدم به کیرش یه خورده تکون خوردم دیدم کیرش داره شق میشه یه خورده کونمو بالا پاین کردم که کامل شق شد واااااای چه کیری داشت تا دیدم شق شده سریع کیرشو با دست گرفتم و یه کم باهاش بازی کردم زیاد کلفت نبود ولی خوب بود دیدم شلوارشو کشید پاین تا بهتر بتونم بازی کنم بعد از یه کم بازی کردن با کیرش دستمو خیس کردم زدم به سوراخم بعدش کیرشو گرفتم یه کم مالوندم به کونم بعد گذاشتمش لای کونم کیر داغی داشت یه کم با سر کیرش با سراخم بازی کردبعدش کم کم با فشار هل داد که سرشو تو کونم حس کردم خیلی حال داد کونم بیشتر دادم عقب که کل کیرشو بکنه تو کونم اونم با یه دست کمرمو گرفت هل داد تا آخر کیرشو تو کونم یعد از چن دقیقه تلمبه زدن یواش گفت داره آبم میاد منم چون دیدم حسین خوابه برگشتم و کل آبشو خوردم و از زیر پتوی احمد امدم بیرون رفتم زیر پتو خودم... یه چن دقیقه گذشت دیدم حسین برگشت طرف من و دستشو آورد با کیرم بازی کنه منم چون هنوز شهوتی بودم گذاشتم یه با کیرم بازی کنه منم دستمو بردم سمت کیرش یه کم باهاش بازی کردم کیر حسین خیلی کلفت بود... بعد کونمو کردم طرف حسین اونم کیر داغشو در آورد و گذاشت لای کونم یه کم خیس بود خودشم یه کم تف زد بهش کیرش خیلی کلفت بود وااااااای داشتم جر میخوردم وقتی داشت منو میکرد با دستشم بدنمو میمالوند که خیلی بهم حال میداد... بعد از کلی تلمبه زدن کیرشو در آورد سوارخمو لمس کردم دیدم شده مثل زنای جنده ها دوباره کیرشو کرد تو کونم کرد و کرد و کرد تا دیدم توی کونم داغ شد و داره میسوزه فهمیدم که آره آبشو ریخته تو کونم بعد چن ثانیه کیرشو تو کونم نگه داشت و درش آوردخیلی بهم حال داد.
جالب اینجا بود که هیچ کدومشون نفهمیدن که اون یکیم منو کرده بعد از کردنم سوراخم تنگ میشه ...!!!
دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
ارسالها: 2517
#304
Posted: 27 May 2013 13:48
كون شروين كير امين
من از بچگي كون تپلي داشتم وسفيد و خشگل بودم، به همين خاطر خيلي از بچه هاي محل دنبالم بودند تا منو بكنن، ولي من مخالفت ميكردم وميزدم زير گريه و در ميرفتم. اما يكي از بچه ي زرنگ گولم زد و از بچگيم سو ءاستفاده كرد، اولش با من دوست شد وبعد كارمو ساخت. بي شرف چنان كير كلفتي داشت كه كونم پاره شد وبه شدت خون اومد...وچنان دردي كشيدم كه ديگه از ترس اون پسره از خونه بيرون نزدم وهمش ميترسيدم كه به بقيه بگه منو كرده، واسمم بد دربره ...
خلاصه بعد اون ماجرا خونه نشين شدم و تنها رفيق و يار غارم شد امين. كه پسر عموم بود وهمسن وسال بوديم وخيلي همديگرو دوست داشتيم. وقتي 15 سالم شد امين يه فيلم سكسي نشونم داد كه باعث شد شهوتم فعال بشه.. از همون اوايل بلوغ فهميدم كه تمايلي به دخترهاندارم و دلم ميخواست با پسرها باشم و كون بدم ،اما اون تجربه ي تلخ باعث شد كه سمت هيچ پسري نرم.ولي شهوت لا كردار كاري باهام كرد كه مجبور شدم خيار بكنم تو كونم تا آبم بياد وحال كنم. از بس خيار كرده بودم تو كونم كونم حسابي گشاد شده بود ،طوري كه تو اوج شهوت دستمو مشت ميكردم بعدش ميكردم تو كونم از بس گشاد بود ..ولي كون بودن بد چيزيه چون هميشه دوست داشتم يكي منو بكنه وبه قولي آب كير بره تو كونم...!!!!!!
گذشت تا اينكه17سالم شدو يه روز كه منو امين تو خونه تنها بوديم وداشتيم فيلم سكسي ميديديم امين بهم گفت بيا با هم جلق بزنيم گفتم يعني چي؟؟امين با بي حوصلگي گفت: يعني كيرمونو دربياريم بعد با هم جلق بزنيم منم كه بدم نميومد قبول كردم وايييييييييي وقتي امين شلوارشو درآورد و كير سفيد وكلفت و خوش تراششو ديدم نزديك بود بگم بيا منو بكن.ولي خجالت كشيدم ،وسريع جلق زدم و آبمو ريختم كه شهوتم بخوابه. جونم براتون بگه كه: از اون روز به بعد همه ي فكر وذهنم شد كير امين مدام به امين فكر ميكردم كه چه جوري بهش بگم منو بكن. اگه بدونيد چند دفعه درحالي كه خيار تو كونم بود وفكر ميكردم كير امين تو كونمه جلق زدم وحال كردم....
تا اينكه بالاخره يك روز خدا خواست ويه اتفاقي افتاد كه عمو اينا مجبور شدن برن شهرستان و امين به بهانه ي درس موند خونه.. وطبق معمول من رفتم پيشش كه با هم درس بخونيم.باور كنيد اون روز تا شب همه كاري كردم بفهمم امين دلش ميخواد منو بكنه يانه !!وبالاخره با زيركي متوجه شدم كه امين هم دلش ميخواد منو بكنه.اين كه چطوري فهميدم بماند....
اون روز زمان به سرعت گذشت. وساعت 1شب شده بود كه تصميم گرفتيم بخوابيم، به امين گفتم بيا رو زمين پيش هم بخوابيم چون رو تخت تو جاي دو تامون نيست ،امين هم قبول كرد ورختخوابو پهن كرديم ورفتيم زير پتو ،من سريع پشتمو كردم به امين وخودمو زدم به خواب به اين اميد كه امين انگولگم كنه !!!ولي امين اصلا كاري نكرد با خودم گفتم: اين فرصت ديگه گير نمياد واگه از دستش بدم داغ كير امين به كونم ميمونه!!!! برگشتم طرف امين و دلو زدم به دريا دهنمو بردم جلو گوشش دستشو گرفتم. وگفتم:امين يه چيزي ميگم جون عمو جدي بگير، وقولم بده قبول كني وبه كسي نگي امين هم قبول كرد با هرزحمتي بود با التماس گفتم: امين من دوست دارم هم خودتو ،هم كيرتو، منو بكن .باور كن كونم كيرتو ميخواد، تو رو خدا منو بكن!!.امين از تعجب رنگ عوض كرد .ولي هيچي نگفت در عوض كاري كرد كه سالها منتظرش بودم آروم دستشو برد گذاشت رو كونم و گفت:{ منم دوست دارم بذارم تو كون تپلت گلم.... }،خيلي خوشحال شدم. دست بردم كيرشو گرفتم وشروع كردم به ماليدن... اونم كون منو ميماليد..، اول لب گرفتيم، بعد من كلمو بردم طرف كيرش وشروع كردم به ساك زدن. خيلي خوشمزه بود. امين هم تف زد رو سوراخ كون من وانگشتشو كرد تو كونم ديد خيلي گشاده گفت: شروين نامرد به كي دادي؟منم با خنده گفتم به خيار وهويج وبادمجون !!!امين خنديد وانگشت دومي رو هم كرد تو سوراخم،ساعت دوشب شده بود كه تصميم گرفتيم بريم سر اصل مطلب امين گفت من ميشينم تو هم بشين تو بغلم... بعد هم كيرشو با كرم چرب كرد كون تپل منو هم چرب كرد وگفت: بشين روش وقتي نشستم و كير امين خورد به سوراخ كونم يك حالي داشتم كه نگوووووووو!!!!!!!!!
امين آروم كيرشو داد تو كونم يكم درد داشت ولي بعد چند دقيقه دردش خوابيد. به امين گفتم: كه بهم بگه پارت كردم،دارم جرت ميدم، وگاييدمت... امين هم گفت باشه، چند ثانيه بعد به آرزوم رسيدم وامين همه ي كير شو كرد تو كونم{اومممم} مست شده بودم و رو كير امين بالا پايين ميرفتم بعد چند دقيقه امين مثل ديونه ها منو انداخت رو تشك، وافتاد روم كيرشو تا دسته كرد تو كونم{آخ آخ} ودر گوشم هي ميگفت :كون تپل من ،دارم جرت ميدم ،پارت كردم، شروينم، من هم كه حشري حشري شده بودم. بلند بلند ميگفتم:مّردم تويي، شوهرم تويي، پارم كن، جرم بده، قربون كير كلفتت برم ،امين آ خ واوخ ميكرد بعد يه مدت كه در بهشت بوديم! امين با صداي بريده بريده گفت: شروين آبم داره مياد چكاركنم؟؟ گفتم: بريزش تو كونم. امير كه كاملا روم دراز كشيده بود آبشو ريخت تو كونم گرماي آبشو حس كردم وكيف كردم .بعد گفتم :امين كيرتو بمال به سوراخ كونم تا آبم بياد. يه مدت نگذشت كه آب منم اومد ...امين كه ديگه نايي نداشت افتاد تو بغلم وشروع كرديم به لب گرفتن و نفهميدم چطور خوابمون برد ........
دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
ارسالها: 2517
#305
Posted: 28 May 2013 13:55
عشق من پوریا
سلام دوستان اولین باره میخوام بنویسم اینا که نوشتم 90% واقعیت دارن
کلاس اول دبیرستان بودم تو کلاس یه پسره بود اسمش پوریا بود از زیبایی این پسر هرچی بگم کم گفتم چشماش عسلی موهاش سیاه یه کون تپل ام داشت اما چاق نبود البته اینم بگم منم بد چیزی نبودم همه بهم پیشنهاد سکس میدادن من قبول نمیکردم چون رو پسرا حساس ام بگذریم چند وقتی بود تو کفش بودم سعی میکردم خودمو بهش نزدیک کنم تا اینکه 1روز واسه درس شیمی باید 1 تحقیق میکردیم معلمون گفت میتونین 2تایی هم تحقیق کنید خلاصه من به پوریا گفتم میخوای با هم تحقیق کنیم من ADSLدارم با هم پیدا میکنیم بعد تو برو پرینت بگیر قبول کرد5شنبه بود تو خونه تنها بودم زنگ زدم گفت فردا میام مهمون داریم فرداش ساعت 11 زنگ زد گفت دارم میام منم چندتا پورن Full HDاماده کردم اومد کلی تو اینترنت ور رفتیمو تحقیق در اوردیم بعدش گفتم میخوای سوپر ببینیم؟ گفت بزار ببینم چی داری منم وصل کردم به LCD2تا بالش ام اوردم پیش هم خوابیدیم یه 10دقیقه که از فیلم گذشت دیدم بد جورش شهوتی شده گفتم میخوای جق بزنم برات گفت اره گفتم پس تو ام برا من میزنی باشه؟ قبول کرد زیپ شلوارشو بار کردم واااای چی داشتم میدیدم 1کیر وافا جالب داشت رفتم کرم اوردم یه کم که جق زدیم گفتم حال نمیده بزار 1 جور دیگه حال کنیم گفتم برگرد من حال کنم بعد توو قبول نکرد فک میکرد میخام بکنمش بعد بهش ندنمو این جور حرفا منم اینطوری فک میکردم خلاصه اون روز هیچ کدوم حال نکردیم 1هفته ای گذشت هفته بعد موهامو فشن کرده بودم رنگ موقت قرمز زده بودم تو محل دیدمش چون خیلی مغرور ام بعد از اون باهاش حرف نمیزدم به تیر برق تکیه داده بودم اومد سلام کرد سلام دادم باش دست دادم گفت خوشتیپ کردی خبرییه؟ گفتم نه بیکار بودم فشن کردم گفتم میخوای واسه تو ام فشن کنم؟ گغت مگه کاره خودته؟ گفتم دمت گرم دیگه رفتیم خونمون گفتم اول باید سرتو بشوری بعد رفت تو ظرف شوری بشوره گفتم برو جموم ظرف هست اونجا رفت که بشوره منم پشتش رفتم خم که شد چسبیدم بهش گفتم الان خیس ام میکنه که کرد! منم خیسش کردم گفتم ما که خیس شدیم یه دوش بگیریم لباسشو در اورده بود شلوارش رو در اورد منم لخت شدم رفتیم زیر دوش آب گرم گفتم پوریا به خدا من اینجوری که فک میکتی نیستم اصلا ام دهن لق نیستم بیا یه حال کنیم گفت باشه اما تو شروع کن کیرشو تمیز با شامپو شستم بعد جلوش نشستم شروع کردم به ساک زدن 5 دقیقه براش خوردم گفتم خالا نوبته توهه گفت من ساک نمیزنم گفتم اولش گفتی 5دیقه تو 5دیقه من چی شد؟ خلاصه به بد بختی فقط شر کیرمو خورد بعد باز نوبت اون شد گفت برگرد برگشتم سرکیرو تنظیم کرد بعد فشار داد چشمتون روز بد نبینه 2 مترپرت شدم درد وحشتناکی داشت باز دوباره راضیم کرد اما گفتم اروم جون ابجیت
باز کیرشو تنظیم کرد دمه سوراخه تپل ام ایندفه خودم عقب رفتم واقعا درد داشت بعد 2 دیقه روون شده بود راحت میرفت تووو بعد گفتم حالا من به حالت سگی گفتم خو شو رو چارپایه بعد با شامپو بچه سوراخشو شستم بعد کیرمو شامپو زدم یه هو رفت تا اخر توش کف حموم لیز بود دستو پا زد پرت ام کرد گریه داش میکرد گفتم به خدا شرمنده نمیدونستم یه هو میره بعد 1 ساعت خایه مالی که اصلا خوشم نمیاد راضی شد این دفعه انگشت کردمش تا باز شه نمیدونین تو سوراخش چه نرم بود بعد خواشتم کیرمو بکنم دیدم بدجوری سفت کرده گفتم اینجوری دردت میگیره شل کرد منم یواش کردم توش باز دردش گرفت اما محکم گرفتمش گفتم الان تموم میشه به 2دیقه نرسید ابم اومد خالی کردم توش اولین بار بود اینقدر ابم میوامد بعد اونم منو یه همون مدل کرد باز دوش گرفتیم این بار اول بود که با هم بودیم بعد از اون 100 یار دیگه سکس داشتیم
دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
ارسالها: 2517
#310
Posted: 5 Jun 2013 16:10
پسرعموی کیر کلفت و خوشگلم
: سلام. من پدرامم 23 سالمه قد 178, وزن 70 بدن کم مو و سفید.کون دادنم فقط و فقط به پسر عموی خوشگل و بلوندم اشکان جونه که 3 سال از خودم کوچیکتره و قد 182 وزن 75, ازوقتیکه 12 ساله بودم باهم ور میرفتیم و حال میکردیم. درحد مالیدن کیر همدیگه و بازی با لمبرای کون و لاپایی و... اولین باری که براش ساک زدم 15 سالگی بود. کیرش خیلی کوچیک و باریک بود به 7 سانتم نمیرسید ولی وقتی میخوردمش خیلی حس خوبی داشتم,سال دوم دبیرستان بودم که یه شب اومدن خونمون . منو اشکی جونم به بهانه بازی با کامپیوتر رفتیم طبقه بالا و پشت میز کامپیوتر هر وقت میدیدیم اوضاع امنه براش ساک میزدم.بعد چند بار ساک زدن میخواست مث همیشه کیرشو بذاره لای کونم. من از پشت میز اومدم بیرون و شلوارمو کشیدم پایین و حالت سگی وایسادم!! اشکانم اومد پشتم و کیرشو گذاشت وسط کونم و با یه فشار محکم کیرشو کرد تو کونم!!!!! وای چه حالی میداد... یه کیر کوچولوی سفت قلمی تو کونم بود.... سفت چسبیده بود به کونم. خایه هاشو در سوراخم حس میکردم.تقریبا 30 ثانیه تو همون حالت بودیم که گفتم اشکان پاشو الان میان. باور کنید اگه خونه خالی بود نمیذاشتم تا صبح کیرشو در بیاره!! اونشب گذشت و ظهر روز بعد اشکان زنگ زد گفت بیا خونه خالیه!! منم سریع خودمو به خونشون رسوندم. تا درو باز کرد بغلش کردم و یه دستمم کیرشو میمالیدم. رفتیم تو اتاق خواب فوری خودمونو لخت کردیم. سریع رفتم سراغ کیر سفیدش. طوری براش ساک میزدم که داشت میمرد. با تمام وجود کیرشو مک میزدم و لیسش میزدم. فوری 4 دست و پا براش وایسادم اونم بدون معطلی کیرشو تا ته کرد تو کونم. یه کم درد داشت ولی خیلی زود عادت کردم و برام لذت داشت.شروع کرده بود تلنبه زدن. خیلی زود آبش اومد و تو کونم خالیش کرد. ولی من دوس داشتم بیشتر بکنه. ازش پرسیدم گفتم مامامت اینا کجان گفت رفتن عیادت یکی از فامیلا از اونورم میرن خونه مامان بزرگم منم باید برم. منم گفتم پس هنوز وقت داریم!! یه ساعت نشستیم و حرف زدیم. دیگه طاقتم سر اومده بود. پریدم روش خوابوندمش و کیرشو از تو شورتش در آوردم و شروع کردم به ساک زدن. تو همون حالت که خوابیده بود منم اومدم رو کیرش نشستم و محکم کونمو چپوندم رو کیر نازنینش. شروع کردم بالا پایین کردن. کونم داغ داغ شده بود ولی لذتی که داشتم میبردم بی حد بود!! بعد چند دقیقه ارضا شد. خوابیدم روش و لباشو کردم تو ذهنم. اشکان من خیلی خوشگله. لباش مث لبای دختره!! پاشدم رفتم تو دشویی یه کف دستی مشت رفتم. هیچ جلقی بعد از کون دادن لذت بخش نیس. از اون موقع تا الان ماهی شاید 500 بار منو گاییده. یکی از خاطره هامون که زن عمو دیدمون رو تو قسمت بعدی براتون میگم. کیر اشکان من الان 20 سانته. انقد خوشگله کیرش که هر کس ببینتش مطمىنم براش ساک میزنه. الان نزدیک 8 ماهه ندیدمش چون تبریز دانشجوه منم بندرعباسم.
دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash