انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 31 از 85:  « پیشین  1  ...  30  31  32  ...  84  85  پسین »

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد


میهمان
 
سلا من سعیدم ازاین داستان به هیچ عنوان من دراوردی نیست کاملا واقعی من الان ۲۶ سالمه تقریبا از بجگی همجنسبازی میکردم با یکی دو تا از دوستام بگذریم این داستان برمیگرده به به وقتی که من سوم دبیرستان بودم اون موقع بایکی دوست صمیمی بودم که اسمش مرتضی بود خیلی هم خوش هیکل بود یه روز که تو خونه ما تنها بودیم با مرتضی نشستیم فیلم سوپر میدیدیم که با هم حال کردنو شروع کردیم چون من بیشتر دوسداشتم کون بدم اونم خیلی دوست داشت بکنه ولی چون من ناراحت نشم به من میگفت تو هم باید بکنی وقتی کون منو میکرد میدید من کیرم راست شده میگفت حالا بیا بکن هر کاری میکردم بهش میگفتم من با دادن بیشتر حال میکنم میگفت باید تو هم منو بکنی خلاصه یه شب رفته بودیم خونه اونا تنها بودیم قرار شد اونجا بمونم تقریباساعت ۱۱ شب بود که به مرتضی گفتم قبل از من باکی سکس داشتی گفت بایه چند نفری جا خوردم گفتم چرا به من نگفتی مرتضی مثل من خیلی سفیدو کون گنده ست بهم گفت یه پسردایی دارم همنون که سربازه تازه الان هم اومده مرخصی خونه شون کوچه پشتی فهمیدم کیرو میگی اون چندباری منوکرده گفتم تو نکردی گفت نه بهم نمیداداون شب تافیلم سکسی گذاشت من خیلی حشری شدم بهش گفتم بیا منو بکن لختش کردم براش ساک میزدم هر کاری میکردم کیرش نمیه راست بود شل میشد بهش میگفتم بیا کون منو بلیس شهوتت بیشتر بشه کیرت سفت بشه نمیدونم چیش شده بود نمیتونست بکنه کیرت داخل نمیرفت منم خیلی داشتم عصبی میشدم هی بهم میگفت تو بکن بهم گفت امشب دوست دارم کون بدم یدفعه یادم اومد به پسرداییش گفتم زنگ بزن پسر داییت بیاد هردوتامونو بکنه زنگ زد به پسر داییش بهش گفت میای اینجا اون گفت دوتاازهم خدمتیاش پیششن بعد مرتضی گفت یه دوستم اینجاست از تو بهش گفتم که کیرت چقدر بزرگه دوستم یعنی من گفته اگه راست میگی بیاد منو بکنه تا اینو گفت ۵ دقیقه بعد زنگ خونه رو زداومدتو چقدر خوشتیپ بودبهم گفت خوبی من باشورت زیرپتو بودم جواب دادم مرسی شما چطورین گفت میخوای کیرمنو ببینی گفتم خیلی بزرگه گفت اره بهم گفت بیا خودت درش بیارمن تاپاشدم دیدمن فقط باشورتم اب از دهنش افتادشلوارشو کندم شورتشوکه دیدم کیرش ازروی شورت خیلی بزرگه بزرگ بود دست زدم بهش گفتم همش کیره گفت پس چی تاشورتشو زدم پایین کیرش خوردتوصورتم وای چه کیری سفیدو بزرگ خیلی کلفت بودبه من گفت بخورش تاگفت بهش گفتم همینجوری که برات ساک میزنم کل لباساتو در بیارکیرشو میخوردم خیلی تمیزو خوشمزه بودیه ۱۰دقیقه ای بود براش ساک میزدم مرتضی هم نگاه میکرد بهم گفت نمیترسی بهم کون بدی گفتم از خدامه زود بیا جرم بده من تاقنبل کردم گفت این چه کون بزرگی وای چقدر سفیده سوراخش قرمزه بهش گفتم زود باش دیگه با اب دهن خیسش کرد هم سوراخ کون منو هم کیرخودشو تعجب داشت اینجا مرتضی هیچ حرکتی نمیکردسرشو کرد داخل جیغ کشیدم خیلی کلفت بودگفت درش بیارم گفتم نه خودش دردش کم میشه یه چند تاتلمبه زد احساس کردم ابجوش توکونم ریختن فهمیدم ابش اومدگفتم من اصلا حال نکردم چقدر زودگفت به دوستام هم بگم بیان یه حالی کنن مرتضی گفت پس من چی گفت میگم بیان ولی کسی نفهمه من پسرداییتم باشه ما گفتیم باشه من همینجوری که خم شده بودم یه چند انگل خیلی عمیق کرد وهی یه انگشت یا دو یاسه انگشت میکرد تو کونم خیلی حال میدادبعد کون منو بوسید گفت کونتو دوست دارمبعد رفت بادوتا از دوستاش اومدمن که دیگه لباسامونپوشیده بودم اخته لخت بودم بعد اون دونفر اومدن گفتن ما اینو میکنیم یعنی من خیلی کونش گندست پسردایی مرتضی گفت نه یکی این یکی اون من با یکیشون رفتم تو اطاق خواستم بهش ساک بزنم گفت نه پشت کن بکنمت پشت کردم کونمو زدم بالا داشت دیونه میشدسریع تف زد کرد داخل ابش یکم دیر اومد ولی کیرش زیادداخل کونم احساس نمیکردم زیاد حال نمیدادولی یه کار قشنگ کرد گفت به کمر بخواب لنگاتو بصورته هفتی باز کن مثل کس کردن وقتی اینجوری کونمو میکرد کیرمنو وباخایهامو مالش میداد خیلی حال میداد داشت ابش میومد که با مالش اون وکون کردنش اب من زودتر اومد پسره اونم ابش تا اومد ریخت روی شکم من بعد بیحال افتاد کنار من رفتم شکممو بشورم دیدم تو حال مرتضی داره رو کیر اون پسره بالا پایین میشه داشتن اه او میکردن بعد پسره یه اهی کشید گفت اومد خالی کرد تو کون مرتضیولی اب مرتضی نیومده بودبه پسره گفت درش نیار تا اب مرتضی هم بیادبه من زود بیا لب بده با کیرم بازی کن تا کیر این شل نشده منم رفتم بهش لب میدادم سریع رفتم پایین براش ساک زدم بهم گفت داره میاد توروخدا ابموبخوراون شب من برای اولین بار بود اب خوردم اونم تا ته قورت دادم خیلی اون شب خوش گذشت من اون شب ۵بار کون دادم دوبار به این پسره دوبار به پسر دایی مرتضی یه با هم این پسره که اول مرتضی رو کرد
همش هم اباشونو خوردم مرتضی هم ازهمون شب اب میخورد . تا خاطره بعدی بای
     
  
زن


 
کون دادن من به مسافران نوروزی

کون دادن من به مسافران نورزی:
سلام اسم من ناصره 20 سالمه یه بدن زنونه دارم از راهنمایی گاهی دوستام منو میکردن اما تو ش نمیکردن فقط لاش میذاشتن از دو سال پیش تا حالا سکس کامل داشتم . تو سایت شهوانی با یه زوج اشنا شدم اهل تهران پرویز(30ساله)مهسا(25 ساله)قرار شد ایام نوروز بیان شهرما .روز سوم عید زنگ زد گفت ما اومدیم یه سوئیت هم گرفتیم تا یه هفته اینجاییم. ادرس داد همون موقع رفتم به ادرس که داده بود زنگ درو زدم رفتم داخل دیدم به به مهسا خانم با یه شرت و ستین نشسته داره به دخترش افسانه که یک سالش بود غذا میده وقتی رفتم تو بلند شد باهم روبوسی کردیم رفت برام شرینی و میوه بیاره گفت پرویز حمومه الان میاد گفتم کی رسیدین گفت امروز صبح تا ظهر خوابیدیم بعد ناهار بود گفتم به پرویز زنگت بزنه تو همین موقع دیدم پرویز از حموم اومد بیرون منو که دید اومد طرفم بغلم کرد منو بوسید که مهسا داد زد: پرویز الان بچه اینجاس بذارید برا شب پرویز منو ول کرد رفت حوله رو تو اتاق در اورد شرت پاش کرد اومد مهسا چشش به بدن پرویز افتاد گفت برا ما که این قد به خودت نمیرسی انگار اقا ناصر شانس داره .پرویز:نه اینکه خودت زود تر از ما رفتی برنزه کردی بعد هی عجله داشتی که زنگ بزنم بیاد.مهسا:خوب حالا بس کن هردومون عجله داشتیم.مهسا شیرینی و میوه اورد گذاشت جلو ما بعد خودش اومد پهلو من نشست.تا شب باهم صحبت کردیم از هر دری حرف زدیم از سکس های من پرسیدن من ازاونا رو پرسیدم.شب بعد از شام افسانه خوابید ما سه تا موندیم.رفتیم تو اتاق منم فقط یه شرت پام بود.پرویز از پشت بغلم کرد به مهسا گفت خانم زود باش که صبرم تموم شده .مهسا: اول هردو بیاین دست شویی باید تمیز بشین .رفتیم دست شویی اول من خم شدم مهسا یه وسیله که توش اب بود یه لوله نرم داشت فرو کرد تو کونم بعد درش اورد نشستم رو دست شویی تا اب از کونم بیرون بیاد تا چند بار این کارو کرد بعد من پرویز و تمیز کردم مهسا بهش گفت بروالت مصنوعی و کرم رو اماده کن .بعد نوبت خودش بود پشتشو به من کرد اروم شرتشو کشید پایین من کسو کونشو فقط تو وب دیده بودم ولی کامل سفید کرده بود .لوله ظرف ابرو کردم تو کونش چند بار انجام دادم تا کامل تمیز شد .برگشت ستینشو هم در اورد .باهم رفتیم تو اتاق دیدم پرویز رو تخت دراز کشیده کیرشو کرم زده میماله.مهسا:پرویز مواظب باش تا یه هفته ادامه داره هر شب فقط امشب نیستا.پرویز :نترس کاری میکنم اخر هفته نتونین راه برین .مهسا:منم کاری میکنم که شما دوتانتونین را برین.من:پس فقط من این وسط باید له بشم نه؟پرویز نه بابا شوخی میکنیم نترس،بیا بخواب من عادت ندارم به ساک میکنم توش .رفتم رو تخت به پشت منو خوابوند مهسا کونمو کرم زدخودش اومد روصورتم کوسشو اورد تو دهنم شروع کردم به لیسدن .پرویز کریشو گذاشت وسط سوراخ پاهامو بغل کرد اروم فرستاد تو کیرش 18سانت بود تاته کرد تو نگه داشت تا دردش کم بشه صدام در نمییومد چون دهنم زیر کوس مهسا بود.پرویز شروع کرد تلمبه زدن.مهسا:اه اه بخور بخورپرویز جون حال میده بهت؟پرویز:اوف دارم پرواز میکنم.بعد از چند دقیقه جاشونو عوض کردن .مهسا اومد روکیر من پرویز کیرشو کرد تو دهنم.کوس مهسا خیلی داغ بود داشت تند تندرو کیرم تلنبه میزد که اب کسش اومد وپاشید بدنش لرزید ارضا شد از روش بلند شد رفت کنار .پرویز دوباره فروکرد تو کونم البته این دفه قنبل کردم براش داشت میکرد که وایستاد یه لحظه بعد بلند اخ گفت نگا کردم دیدم مهسا کیر مصنوعی به خودش بسته و فروکرده تو کون پرویز بعد از 10 دقیقه پرویز ابشو خالی کرد تو کونم کیرشو در اوردافتاد رو تخت .مهسا فروکرد تو کونم که بر اب بود خیلی داشت لذت میبرد تاخسته شد در اورد.خودش قنبل کرد گفت بکن تو کونم ابتو بریز .کیرموگذاشتم دم سوراخ کونش خودشو به عقب هل دادکیرم رفت توابم زود اومد.هرسه رو تخت ولو شدیم.

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
کون دادن حسین به پسرخاله ها

سلام
حسین هستم 20 سالمه از شیراز
میخوام ماجرای یکی کون دادنامو با پسرخاله هام بگم تا حالا ننوشتم نمیدونم خوب بتونم بنویسم یا نه ولی شروع میکنم
2 تا پسرخاله دارم اسم یکیش احمد یکیش حسین
یه روز احمد بهم زنگ زد گفت که کسی خونمون نیست بیا دور هم باشیم منم گفتم باشه غروب بود کم کم رفتم خونشون دیدم حسین هم اونجاس بعد از خوردن شام و کمی قیلون کشیدن شب شد ساعت 11 بود...
جاهامون رو انداختیم که بخوابیم،جای منو انداختن وسط من لباسامو جز شرتم در آوردم رفتیم که بخوابیم
قبلا با حسین سکس کرده بودم اما با احمد فقط یه کم همدیگرو مالونده بودیم، ما تو رخت خواب بودیم چون من لخت بودم از همشون شهوتی تر بودم یه نگاه انداختم به حسین دیدم خواب رفته منم سریع رفتم زیر پتوی احمد
کونمو کردم طرف احمد توجهی بهم نداشت رفتم عقب تر کونمو چسبوندم بهش یه نگاه بهم کرد روشو کرد طرفم ولی کاری نکرد چند بارم به بهونه مختلف دستمو زدم به کیرش دیدم کاری نمیکنه دلو زدم به دریا کونمو زدم به کیرش یه خورده تکون خوردم دیدم کیرش داره شق میشه یه خورده کونمو بالا پاین کردم که کامل شق شد واااااای چه کیری داشت تا دیدم شق شده سریع کیرشو با دست گرفتم و یه کم باهاش بازی کردم زیاد کلفت نبود ولی خوب بود دیدم شلوارشو کشید پاین تا بهتر بتونم بازی کنم بعد از یه کم بازی کردن با کیرش دستمو خیس کردم زدم به سوراخم بعدش کیرشو گرفتم یه کم مالوندم به کونم بعد گذاشتمش لای کونم کیر داغی داشت یه کم با سر کیرش با سراخم بازی کردبعدش کم کم با فشار هل داد که سرشو تو کونم حس کردم خیلی حال داد کونم بیشتر دادم عقب که کل کیرشو بکنه تو کونم اونم با یه دست کمرمو گرفت هل داد تا آخر کیرشو تو کونم یعد از چن دقیقه تلمبه زدن یواش گفت داره آبم میاد منم چون دیدم حسین خوابه برگشتم و کل آبشو خوردم و از زیر پتوی احمد امدم بیرون رفتم زیر پتو خودم... یه چن دقیقه گذشت دیدم حسین برگشت طرف من و دستشو آورد با کیرم بازی کنه منم چون هنوز شهوتی بودم گذاشتم یه با کیرم بازی کنه منم دستمو بردم سمت کیرش یه کم باهاش بازی کردم کیر حسین خیلی کلفت بود... بعد کونمو کردم طرف حسین اونم کیر داغشو در آورد و گذاشت لای کونم یه کم خیس بود خودشم یه کم تف زد بهش کیرش خیلی کلفت بود وااااااای داشتم جر میخوردم وقتی داشت منو میکرد با دستشم بدنمو میمالوند که خیلی بهم حال میداد... بعد از کلی تلمبه زدن کیرشو در آورد سوارخمو لمس کردم دیدم شده مثل زنای جنده ها دوباره کیرشو کرد تو کونم کرد و کرد و کرد تا دیدم توی کونم داغ شد و داره میسوزه فهمیدم که آره آبشو ریخته تو کونم بعد چن ثانیه کیرشو تو کونم نگه داشت و درش آوردخیلی بهم حال داد.
جالب اینجا بود که هیچ کدومشون نفهمیدن که اون یکیم منو کرده بعد از کردنم سوراخم تنگ میشه ...!!!

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن


 
كون شروين كير امين



من از بچگي كون تپلي داشتم وسفيد و خشگل بودم، به همين خاطر خيلي از بچه هاي محل دنبالم بودند تا منو بكنن، ولي من مخالفت ميكردم وميزدم زير گريه و در ميرفتم. اما يكي از بچه ي زرنگ گولم زد و از بچگيم سو ءاستفاده كرد، اولش با من دوست شد وبعد كارمو ساخت. بي شرف چنان كير كلفتي داشت كه كونم پاره شد وبه شدت خون اومد...وچنان دردي كشيدم كه ديگه از ترس اون پسره از خونه بيرون نزدم وهمش ميترسيدم كه به بقيه بگه منو كرده، واسمم بد دربره ...
خلاصه بعد اون ماجرا خونه نشين شدم و تنها رفيق و يار غارم شد امين. كه پسر عموم بود وهمسن وسال بوديم وخيلي همديگرو دوست داشتيم. وقتي 15 سالم شد امين يه فيلم سكسي نشونم داد كه باعث شد شهوتم فعال بشه.. از همون اوايل بلوغ فهميدم كه تمايلي به دخترهاندارم و دلم ميخواست با پسرها باشم و كون بدم ،اما اون تجربه ي تلخ باعث شد كه سمت هيچ پسري نرم.ولي شهوت لا كردار كاري باهام كرد كه مجبور شدم خيار بكنم تو كونم تا آبم بياد وحال كنم. از بس خيار كرده بودم تو كونم كونم حسابي گشاد شده بود ،طوري كه تو اوج شهوت دستمو مشت ميكردم بعدش ميكردم تو كونم از بس گشاد بود ..ولي كون بودن بد چيزيه چون هميشه دوست داشتم يكي منو بكنه وبه قولي آب كير بره تو كونم...!!!!!!
گذشت تا اينكه17سالم شدو يه روز كه منو امين تو خونه تنها بوديم وداشتيم فيلم سكسي ميديديم امين بهم گفت بيا با هم جلق بزنيم گفتم يعني چي؟؟امين با بي حوصلگي گفت: يعني كيرمونو دربياريم بعد با هم جلق بزنيم منم كه بدم نميومد قبول كردم وايييييييييي وقتي امين شلوارشو درآورد و كير سفيد وكلفت و خوش تراششو ديدم نزديك بود بگم بيا منو بكن.ولي خجالت كشيدم ،وسريع جلق زدم و آبمو ريختم كه شهوتم بخوابه. جونم براتون بگه كه: از اون روز به بعد همه ي فكر وذهنم شد كير امين مدام به امين فكر ميكردم كه چه جوري بهش بگم منو بكن. اگه بدونيد چند دفعه درحالي كه خيار تو كونم بود وفكر ميكردم كير امين تو كونمه جلق زدم وحال كردم....
تا اينكه بالاخره يك روز خدا خواست ويه اتفاقي افتاد كه عمو اينا مجبور شدن برن شهرستان و امين به بهانه ي درس موند خونه.. وطبق معمول من رفتم پيشش كه با هم درس بخونيم.باور كنيد اون روز تا شب همه كاري كردم بفهمم امين دلش ميخواد منو بكنه يانه !!وبالاخره با زيركي متوجه شدم كه امين هم دلش ميخواد منو بكنه.اين كه چطوري فهميدم بماند....
اون روز زمان به سرعت گذشت. وساعت 1شب شده بود كه تصميم گرفتيم بخوابيم، به امين گفتم بيا رو زمين پيش هم بخوابيم چون رو تخت تو جاي دو تامون نيست ،امين هم قبول كرد ورختخوابو پهن كرديم ورفتيم زير پتو ،من سريع پشتمو كردم به امين وخودمو زدم به خواب به اين اميد كه امين انگولگم كنه !!!ولي امين اصلا كاري نكرد با خودم گفتم: اين فرصت ديگه گير نمياد واگه از دستش بدم داغ كير امين به كونم ميمونه!!!! برگشتم طرف امين و دلو زدم به دريا دهنمو بردم جلو گوشش دستشو گرفتم. وگفتم:امين يه چيزي ميگم جون عمو جدي بگير، وقولم بده قبول كني وبه كسي نگي امين هم قبول كرد با هرزحمتي بود با التماس گفتم: امين من دوست دارم هم خودتو ،هم كيرتو، منو بكن .باور كن كونم كيرتو ميخواد، تو رو خدا منو بكن!!.امين از تعجب رنگ عوض كرد .ولي هيچي نگفت در عوض كاري كرد كه سالها منتظرش بودم آروم دستشو برد گذاشت رو كونم و گفت:{ منم دوست دارم بذارم تو كون تپلت گلم.... }،خيلي خوشحال شدم. دست بردم كيرشو گرفتم وشروع كردم به ماليدن... اونم كون منو ميماليد..، اول لب گرفتيم، بعد من كلمو بردم طرف كيرش وشروع كردم به ساك زدن. خيلي خوشمزه بود. امين هم تف زد رو سوراخ كون من وانگشتشو كرد تو كونم ديد خيلي گشاده گفت: شروين نامرد به كي دادي؟منم با خنده گفتم به خيار وهويج وبادمجون !!!امين خنديد وانگشت دومي رو هم كرد تو سوراخم،ساعت دوشب شده بود كه تصميم گرفتيم بريم سر اصل مطلب امين گفت من ميشينم تو هم بشين تو بغلم... بعد هم كيرشو با كرم چرب كرد كون تپل منو هم چرب كرد وگفت: بشين روش وقتي نشستم و كير امين خورد به سوراخ كونم يك حالي داشتم كه نگوووووووو!!!!!!!!!
امين آروم كيرشو داد تو كونم يكم درد داشت ولي بعد چند دقيقه دردش خوابيد. به امين گفتم: كه بهم بگه پارت كردم،دارم جرت ميدم، وگاييدمت... امين هم گفت باشه، چند ثانيه بعد به آرزوم رسيدم وامين همه ي كير شو كرد تو كونم{اومممم} مست شده بودم و رو كير امين بالا پايين ميرفتم بعد چند دقيقه امين مثل ديونه ها منو انداخت رو تشك، وافتاد روم كيرشو تا دسته كرد تو كونم{آخ آخ} ودر گوشم هي ميگفت :كون تپل من ،دارم جرت ميدم ،پارت كردم، شروينم، من هم كه حشري حشري شده بودم. بلند بلند ميگفتم:مّردم تويي، شوهرم تويي، پارم كن، جرم بده، قربون كير كلفتت برم ،امين آ خ واوخ ميكرد بعد يه مدت كه در بهشت بوديم! امين با صداي بريده بريده گفت: شروين آبم داره مياد چكاركنم؟؟ گفتم: بريزش تو كونم. امير كه كاملا روم دراز كشيده بود آبشو ريخت تو كونم گرماي آبشو حس كردم وكيف كردم .بعد گفتم :امين كيرتو بمال به سوراخ كونم تا آبم بياد. يه مدت نگذشت كه آب منم اومد ...امين كه ديگه نايي نداشت افتاد تو بغلم وشروع كرديم به لب گرفتن و نفهميدم چطور خوابمون برد ........

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
عشق من پوریا

سلام دوستان اولین باره میخوام بنویسم اینا که نوشتم 90% واقعیت دارن
کلاس اول دبیرستان بودم تو کلاس یه پسره بود اسمش پوریا بود از زیبایی این پسر هرچی بگم کم گفتم چشماش عسلی موهاش سیاه یه کون تپل ام داشت اما چاق نبود البته اینم بگم منم بد چیزی نبودم همه بهم پیشنهاد سکس میدادن من قبول نمیکردم چون رو پسرا حساس ام بگذریم چند وقتی بود تو کفش بودم سعی میکردم خودمو بهش نزدیک کنم تا اینکه 1روز واسه درس شیمی باید 1 تحقیق میکردیم معلمون گفت میتونین 2تایی هم تحقیق کنید خلاصه من به پوریا گفتم میخوای با هم تحقیق کنیم من ADSLدارم با هم پیدا میکنیم بعد تو برو پرینت بگیر قبول کرد5شنبه بود تو خونه تنها بودم زنگ زدم گفت فردا میام مهمون داریم فرداش ساعت 11 زنگ زد گفت دارم میام منم چندتا پورن Full HDاماده کردم اومد کلی تو اینترنت ور رفتیمو تحقیق در اوردیم بعدش گفتم میخوای سوپر ببینیم؟ گفت بزار ببینم چی داری منم وصل کردم به LCD2تا بالش ام اوردم پیش هم خوابیدیم یه 10دقیقه که از فیلم گذشت دیدم بد جورش شهوتی شده گفتم میخوای جق بزنم برات گفت اره گفتم پس تو ام برا من میزنی باشه؟ قبول کرد زیپ شلوارشو بار کردم واااای چی داشتم میدیدم 1کیر وافا جالب داشت رفتم کرم اوردم یه کم که جق زدیم گفتم حال نمیده بزار 1 جور دیگه حال کنیم گفتم برگرد من حال کنم بعد توو قبول نکرد فک میکرد میخام بکنمش بعد بهش ندنمو این جور حرفا منم اینطوری فک میکردم خلاصه اون روز هیچ کدوم حال نکردیم 1هفته ای گذشت هفته بعد موهامو فشن کرده بودم رنگ موقت قرمز زده بودم تو محل دیدمش چون خیلی مغرور ام بعد از اون باهاش حرف نمیزدم به تیر برق تکیه داده بودم اومد سلام کرد سلام دادم باش دست دادم گفت خوشتیپ کردی خبرییه؟ گفتم نه بیکار بودم فشن کردم گفتم میخوای واسه تو ام فشن کنم؟ گغت مگه کاره خودته؟ گفتم دمت گرم دیگه رفتیم خونمون گفتم اول باید سرتو بشوری بعد رفت تو ظرف شوری بشوره گفتم برو جموم ظرف هست اونجا رفت که بشوره منم پشتش رفتم خم که شد چسبیدم بهش گفتم الان خیس ام میکنه که کرد! منم خیسش کردم گفتم ما که خیس شدیم یه دوش بگیریم لباسشو در اورده بود شلوارش رو در اورد منم لخت شدم رفتیم زیر دوش آب گرم گفتم پوریا به خدا من اینجوری که فک میکتی نیستم اصلا ام دهن لق نیستم بیا یه حال کنیم گفت باشه اما تو شروع کن کیرشو تمیز با شامپو شستم بعد جلوش نشستم شروع کردم به ساک زدن 5 دقیقه براش خوردم گفتم خالا نوبته توهه گفت من ساک نمیزنم گفتم اولش گفتی 5دیقه تو 5دیقه من چی شد؟ خلاصه به بد بختی فقط شر کیرمو خورد بعد باز نوبت اون شد گفت برگرد برگشتم سرکیرو تنظیم کرد بعد فشار داد چشمتون روز بد نبینه 2 مترپرت شدم درد وحشتناکی داشت باز دوباره راضیم کرد اما گفتم اروم جون ابجیت
باز کیرشو تنظیم کرد دمه سوراخه تپل ام ایندفه خودم عقب رفتم واقعا درد داشت بعد 2 دیقه روون شده بود راحت میرفت تووو بعد گفتم حالا من به حالت سگی گفتم خو شو رو چارپایه بعد با شامپو بچه سوراخشو شستم بعد کیرمو شامپو زدم یه هو رفت تا اخر توش کف حموم لیز بود دستو پا زد پرت ام کرد گریه داش میکرد گفتم به خدا شرمنده نمیدونستم یه هو میره بعد 1 ساعت خایه مالی که اصلا خوشم نمیاد راضی شد این دفعه انگشت کردمش تا باز شه نمیدونین تو سوراخش چه نرم بود بعد خواشتم کیرمو بکنم دیدم بدجوری سفت کرده گفتم اینجوری دردت میگیره شل کرد منم یواش کردم توش باز دردش گرفت اما محکم گرفتمش گفتم الان تموم میشه به 2دیقه نرسید ابم اومد خالی کردم توش اولین بار بود اینقدر ابم میوامد بعد اونم منو یه همون مدل کرد باز دوش گرفتیم این بار اول بود که با هم بودیم بعد از اون 100 یار دیگه سکس داشتیم

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
میهمان
 
من و مراد
سلام من امیدم قبلا تو صفحه ده یک داستان گذاشته بودم
همونطور که گفتم من با حسن آقا تا یه مدت سکس داشتم که بعد چند وقت اون نسبت به من سرد شده بود .
من واسه یه مار میرفتم سر یه ساختمون توی شهرک که یه کارگر به اسم مراد اونجا کار میکرد از روز اول با هم صمیمی شدیم و سر شوخی رو باز کردیم .
اون موقع تابستون بود منم میرفتم رو پشت بوم اون ساختمون آفتاب میگرفتم به مراد میگفتم که اونم بیاد ولی میگفت این کارا کسخل بازی و نمیومد .یه مدت که گذشت من بدنم و تمیز کرده بودم و یه دونه مو هم تو تنم نبود بدنم هم رنگ گرفنه بود وقتی تو خونه لخت میشدم از اینکه تمام تنم به جز کون سفیدم رنگ داره حشری میشدم بعد از آفتاب دوش گرفتم و اومدم لباس بپوشم که مراد اومد تا بدن منو دید یهو قفل کرد و گفت جون تو عین دختر میمونی یه تار مو تو بدنت نیست و چه سینه هایی داری و اومد منو انگشت کرد نوک سینمو بوسید منم که به سینه حساس !!! خیلی حال کردم ولی تابلو نکردم که شاخ نشه از اون موقع به بعد همش دنبالم بود و تا خم میشدم هی می اومد به کونم دست میزد و از رو پیرهن با سینه هام ور میرفت منم هیچی نمیگفتم میزاشتم بیشتر بازی کنه ، از یه طرف دوست داشتم باهاش سکس کنم ولی میترسیدم یه وقت کسی بیاد و تا میدیدم دارم حشری میشم پسش میزنم از اون موقع که بدنم و دیده بود شبا بهم اس ام اس میزد چیزای سکسی میداد تا اینکه یه شب حشری بودم و فیلم سکسی دیده یودم اومد تو لوتی چند تا داستان سکسی خوندم حالم خیلی خراب شد . همون موقع مراد زنگ زد و من صدام از شهوت نازک بود گفتم عزیزم چطوری قوربونه اون کونت برم ( خیلی خوشم می اومد ابن جوری میگفت تازه هنوز کونمو ندیده بود فقط منو با شرت دیده بود ) منم با عشوه گفتم خوبم عزیزم بهم گفت یه چیزی بگم ؟ گفتم بگو گفت : من از اون روز بد جوری تو کف توام بدنت هم خوش رنگ هم زنونه من داغ بودم گفتم تو که بلد نیستی استفاده کنی ازش تا اینو گفتم گفت فردا میکنم و قطع کرد فرداش که رفتم سره کار تو کف بودم ببینم چی کار میکنه تا ظهر چیزی نشد ظهر که رفتم آفتاب گرفتم داشتم دوش گرفتم که اومد من شرت پام بود داشتم موهامو خشک میکردم که گفت دیشب حالم و خراب کردیا گفتم تو هم همینطور یهو شرو کرد به گیر دادن که بزار کونتو ببینم من گفتم نه گفت هر کاری بگی میکنم فقط بزار ببینم و هی اسرار و از من انکار تا راضی شدم اخه منم حشری بودم وایستاد عقب و من شورتمو دادم چایین تا بالای رونم تا کونم و دید گفت جوووووووووووون بدنت سیاه شده ولی کونت عین برف میمونههههههه
بعد گفت میشه دست بزنم که من هیچی نگفتم و یکم دست زد و من کشیدم بالا گفتم: گفتی هر کاری میکنی گفت : آره گفتم باید منو از دو طرف بدن ماساژ بدی گفت جون من از خدامه من خوابیدم و مراد شرو کرد به ماساژ دادن از بالا شرو کرد ماساژ دادن دستش یکم زبر بود ولی آروم ماساژ میداد از بالا تا پایین اومدو من دوست داشتم بکنتم ولی روم نمیشد خودم بگم که یهو مراد گفت امید من کونو خوب ماساژ میدم خیلی حال میده میخوای ؟
گفتم آره اومد شورتمو در بیاره نزاشتم گفت چی شد گفتم با شرتم چی کار داری گفت اینجوری حال نمیدهو جونه تو کاری ندارم میخوام تو حال کنی و از این حرف ها که قبول کردم شرو کرد به ماساژ کون یه جوری ماساژ میداد که لپ کونم باز بشه و سوراخمو ببینه از صدای نفسش شهوت رو میشد فهمید ، داشتم حال میکردم ولی دوست داشتم بره سراغ سینه برگشتم گفتم خالا اینور ، گفت خوب بود ؟ یه لبخند زدم به معنای رضایت و شروع کرد از پایین اومد بالا تا رسید به سینم شروع کرد با نوک سینه ام بازی کردن خیلی داشت حال میداد یکم که اینکارو کرد یهو نوک سینه ام و بوس کرد و شرو کرد به لیسیدن دیگه طاقت نداشتم و سرش گرفتم فشار دادم به سینه هام اینم تا دید من حشری شدم سرعتش رو زیاد کرد من از لذت چشمام و بستم و نفهمیدم اون کی شورتشو در آورد و دستمو گذاشت رو کیرش منم از خدا خواسته با کیرش ور میرفتم بعد چند دقیقه گفت امید تو رو خدا میزاری بکنم گفتم نه گفت چرا گفتم میخوام بخورم میدی بهم کیرتو ؟ یهو شک شد که من رفتم شروع به خوردن کردم نمیدونید چه حالی میداد انگار از قحطی اومده بودم خیلی خوش مزه بود سیر نمیشدم از خوردن اولش ساکت بود ولی به از چند ثانیه شروع کرد به گفتن جون بخورش دوست داری کیرمو؟ و منو دوست داری ومنم هی تند تر میخوردم دیگه آماده دادن بود که دراز کشیدم گفتم بیا بکن کپ کرده بود گفت لاپایی ؟
گفتم مگه دوستم نداری ؟دوست نداری زنت بشم؟ گفت حون آره میخوام گفتم: پس بیا زنت و از کون بکن دلش کیر میخواد
سریع اومد بوسم کرد و کیرش رو سوراخم گذاشت تف زد و سرش و گذاشت تو کونم اولش درد داشت ولی بعدش آروم شد و شروع کرد به آروم تلنبه زدن تو کونم خیلی آروم این کارو میکرد تا قشنگ جا باز کنه یکم که گذشت اومد بغلم و منو کج کردو ، کرد تو کونم با دستشم هی سینمو فشار میداد و بازی میکرد باهاش منم اون دستی که روم بود و ناز میکردم و میگفتم سینه های زنتو دوست داری ؟؟؟ اونم قربون صدقه میرفت رو هوا بودم که باز پوزیشن و عوض کرد و اومد پام و داد بالا و کرد تو کونم و سینمو میخورد داشتم دیونه میشدم کم کم سرعتشو زیاد کرد و هی میگفت زن منی من فقط میکنمت ، این کون ماله منه ، میخوام جرت بدم و تو این حرفا بود که آبشو ریخت تو کونم انقدر سینه هامو خورد که منم بدونه ابنکه دست به کیرم بزنه آبم اومد تا چند دقیقه ساکت بودیم و بی حال بعد بلند شد گفت اگه میدونستم اهل خالی او روز اول میکردمت که منم گفتم دیر نشده از این به بعد بکن که از اون روز به بعد دو یا 3 روز یه بار بهش میدادم خیلی خوب منو میکرد و دوست داشتم هر روز بهش بدم
تا اینکه ......
     
  
میهمان
 
تا اینکه بعد چند وقت دوست داشتم یه چیز جدید رو امتحان کنم مراد خیلی خوب بهم حال میداد ولی دوست داشتم یه چیز بهتر یاشه تا یه روز بعد سکس با مراد لخت دراز کشیده بودیم پیش هم به مراد گفتم دوست دارم یکی دیگه هم یاشه که دوتایی منو بکنید انگار مراد منتظر بود گفت میخوای به یکی از رفیقام بگم بیاد که من اصلا خوشم نیومد گفتم نه نمیخوام غریبه باشه که موذب باشم که حسن آقا اومد تو مخم ولی چیزی به مراد نگفتم از اون روز رفتم تو فاز حسن آقا و سکس سه تایی چون جفتشونم منو کرده بودن اینجوری برام راحت تر بود بیشتر حال میکردم هی زنگ میزدم حسن آقا و حشریش میکردم اونم میگفت جا نیست و نمیشه و از این حرفا که من به سرم زد بکشونمش سر ساختمون که مرادم باشه گفتم پس فردا بیا سر ساختمون مراد (راستی مراد و حسن آقا همو میشناسن منم از طریق حسن آقا با مراد آشنا شدم ) میخواد بره بیرون من اونجا تنهام میشه حال کرد اولش گفت نه و بعد که من هم کلید کردم و اونم حشری شد قبول کرد از اینور که حل شد فرادش که رفتم اونجا ظهرش مراد اومد پیشم ویکم با هام ور میرفت ولی نذاشتم بکنه چون میخواستم واسه فردا تو کف باشم که بیشتر بچسبه خلاصه با عشوه شروع کردم رفتم رو مخ مراد که من دوست دارم دوتایی منو بکنید و این حرفا که اون گفت تو من که گفتم رفیقم بیاد تو قبول نکردی من گفت من میخوام بگم یکی فردا بیاد اشکالی نداره ؟ تا اینو گفتم ناراحت شد گفت مگه تو تو این مدت با کس دیگه ای هم بودی که من توضیح دادم که قبل تو با اون بودم و الان میخوام جفتتون بکنیدم که آروم شد و گفت باشه حالا کی هست گفتم فردا میبینیش بعد بهش گفتم که اگه اون بفهمه تو هم هستی نمیاد وقتی اومد تو بیا با ما خدافظی کن که فکر کنه رفتی بعدش نیم ساعت بیا تو اتاق و فیلم بازی کن که از همه جا بی خبری و الکی شلوغش کن خلاصه قبول کرد تا فردا دل تو دلم نبود هی تو ذهنم تجسم دو تا کیرو میکردم تو دهنم و حال میکردم فردا قبل ظهر حسین آقا اومد تا مراد اونو دید تعحب کرد که حسن آقا ؟ که من اشاره کردم آره هیچی نگو ولی خیلی غافلگیر شد خلاصه با همون حالت تعجب اومد و خداحافظی کرد و رفت من سریع حسن آقا رو یپبردم تو آتاقو سریع حلوش لخت شدم میگفت جون چه تمیز کردی پدر سگ یه مو هم نذاشتی چیه کیر میخوای تو کفیا که گفتم آره دلم کیرتو میخاد بدنمم واسه تو تمیز کردم که بهش گفتم تو هم لخت شو دیگه اونم پیرهن و شلوارشو در آورد و اومد نشست بغلم من دراز کشیدم کنارش تا باهام ور بره کمک شروع کرد با سینه هام بازی کردن من داشتم حشری میشدم و حال میکردم بهد چند دقیقه اومد شرو کرد با زبونش سینمو لیس زدن که منم دستم و کردم تو شرتش و کیرش و گرفتم تو همین حال بودی که یهو مراد در و باز کرد و خودش زد به تعحب که مثلا خبر نداره حسن آقا کپ کرده بود هیچی نمیگفت تا اومد جلو گفت منم بازی والا آبروتونو میبرم که من سیع گفتم نه یعنی چی گفت باید به منم بدی که من مخالفت کردم حسن آقا ساکت بود هیجی نمیگفت که مراد مثلا اومد بره حسن آقا گفت یه دقیقه وایسا بیرون من باهاش حرف میزنم که گفت امید جون بزار بیاد اگه به کسی بگه آبرومون میره بدبخت میشیم ها من گفتم یعنی تو راضی هستی یکی دیگه منو بکنه ؟ مه گفت واسه منم سخت ولی مسئله آبرو در میونه یکم مکث کردم گفتم اون بیاد تو چی کار میکنی گفت میرم بیرون من گفتم نه تو باید باشی که یه وقت بلایی سرم نیاره و تو هم منو بکنی که اونم مثل تو کار کنه یهو جرم نده خلاصه قبول کرد و مراد اومد تو سریع لخت شد و جوری که مثلا اولین باری مه بدنمو میبینه هی میگفت حسن آقا چه کونیه این چه سینه هایی داره میخوام بخورمشون که حسن آقا گفت آره خورنی سفره پهن شما بفرما با هم میخوریم که یهو خم شد و شروع کرد ب خوردن سینه ام مرادم تا دید حسن آقا راه افتاد پرید و اومد سراغ اون یکی سینه باورم نمیشد دو نفر هم زمان با هم سینه مو میخوردن از شهوت چشمام باز نمیشد سریع کیراشونو گرفتم و بی اختبیار میگفتم جون چه کیرایی دارین شما شوهرامید کیراتونو میخوام حسن آقا بلند شد منو سگی کرد و اومد جلوم کیرشو آورد جلو مراد هم رفت پشتم کونم انقدر تمیز بود که مراد شروع کرد به خوردن و لیس زدنش وای داشتم میمردم منم کیر حسن آقا رو تا ته میکردم تو دهنم بعد چند دقیقه مراد گفت بیا کیرم و بخور که حسن آقا کیرشو از دهنم درآورد و رفت پشتم سریع تف و انداخت و سر کیرشو جا کرد و شروع کرد نمیدونید تا تو دادنم همچین حال نداشتم یه کیر تو کونم کیر مرادم تو دهنم خیلی خوب بود هی جاشونو عوض میکردن و میکردنم تو حالتهای مختلف همینور که مراد منو میکرد حسین آقا تو دهنم میذاشت اونا هم خیلی حشری بودن که حسین آقا گفت داره میاد میخوریش ؟ تا حالا این کارو نکرده بودم ولی انقدر بالا بودم که گفتم آره و همشو ریخت تو دهنم و منم همشو خوردم یکم شور بود ولی تو اون موقع حال داد و خوشم اومد که یهو مرادم از کونم در آورد و آور گفت ماله منم بخور کرد تو دهنم ماله مراد خیلی بیشتر بود اونم خوردم و که یهو مراد منو برگردوند و برام جق زد تا آب منم اومد . نیم ساعتی لخت ولو بودیم که مراد گفت حال داد ؟ که من با بی حال گفتم عالی بود و مراد گفت آره خوب بود که حسن آقا پرید وسط و گفت منم خیلی جشری بودم و حال کردم وقتی دیدیم حسن آقا پایست بهش قضیه رو گفتیمو اول شاکی شد بعد گفت از این به بعد اینجوری حال کنیم بعد اون دو بار دیگه اونجوری سکس داشتیم تا اینکه کارم اونجا تموم شئ و الان یه ماه نه مراد و دیدم نه حسین آقا رو حسابی تو کفم و دوست داره کیر
اگر داستانم بد بود ببخشید اگه دوست داشتین نظر بدین و آی دی بدبد چت کنیم با هم بای
     
  
میهمان
 
من و مراد ۲
تا اینکه بعد چند وقت دوست داشتم یه چیز جدید رو امتحان کنم مراد خیلی خوب بهم حال میداد ولی دوست داشتم یه چیز بهتر یاشه تا یه روز بعد سکس با مراد لخت دراز کشیده بودیم پیش هم به مراد گفتم دوست دارم یکی دیگه هم یاشه که دوتایی منو بکنید انگار مراد منتظر بود گفت میخوای به یکی از رفیقام بگم بیاد که من اصلا خوشم نیومد گفتم نه نمیخوام غریبه باشه که موذب باشم که حسن آقا اومد تو مخم ولی چیزی به مراد نگفتم از اون روز رفتم تو فاز حسن آقا و سکس سه تایی چون جفتشونم منو کرده بودن اینجوری برام راحت تر بود بیشتر حال میکردم هی زنگ میزدم حسن آقا و حشریش میکردم اونم میگفت جا نیست و نمیشه و از این حرفا که من به سرم زد بکشونمش سر ساختمون که مرادم باشه گفتم پس فردا بیا سر ساختمون مراد (راستی مراد و حسن آقا همو میشناسن منم از طریق حسن آقا با مراد آشنا شدم ) میخواد بره بیرون من اونجا تنهام میشه حال کرد اولش گفت نه و بعد که من هم کلید کردم و اونم حشری شد قبول کرد از اینور که حل شد فرادش که رفتم اونجا ظهرش مراد اومد پیشم ویکم با هام ور میرفت ولی نذاشتم بکنه چون میخواستم واسه فردا تو کف باشم که بیشتر بچسبه خلاصه با عشوه شروع کردم رفتم رو مخ مراد که من دوست دارم دوتایی منو بکنید و این حرفا که اون گفت تو من که گفتم رفیقم بیاد تو قبول نکردی من گفت من میخوام بگم یکی فردا بیاد اشکالی نداره ؟ تا اینو گفتم ناراحت شد گفت مگه تو تو این مدت با کس دیگه ای هم بودی که من توضیح دادم که قبل تو با اون بودم و الان میخوام جفتتون بکنیدم که آروم شد و گفت باشه حالا کی هست گفتم فردا میبینیش بعد بهش گفتم که اگه اون بفهمه تو هم هستی نمیاد وقتی اومد تو بیا با ما خدافظی کن که فکر کنه رفتی بعدش نیم ساعت بیا تو اتاق و فیلم بازی کن که از همه جا بی خبری و الکی شلوغش کن خلاصه قبول کرد تا فردا دل تو دلم نبود هی تو ذهنم تجسم دو تا کیرو میکردم تو دهنم و حال میکردم فردا قبل ظهر حسین آقا اومد تا مراد اونو دید تعحب کرد که حسن آقا ؟ که من اشاره کردم آره هیچی نگو ولی خیلی غافلگیر شد خلاصه با همون حالت تعجب اومد و خداحافظی کرد و رفت من سریع حسن آقا رو یپبردم تو آتاقو سریع حلوش لخت شدم میگفت جون چه تمیز کردی پدر سگ یه مو هم نذاشتی چیه کیر میخوای تو کفیا که گفتم آره دلم کیرتو میخاد بدنمم واسه تو تمیز کردم که بهش گفتم تو هم لخت شو دیگه اونم پیرهن و شلوارشو در آورد و اومد نشست بغلم من دراز کشیدم کنارش تا باهام ور بره کمک شروع کرد با سینه هام بازی کردن من داشتم حشری میشدم و حال میکردم بهد چند دقیقه اومد شرو کرد با زبونش سینمو لیس زدن که منم دستم و کردم تو شرتش و کیرش و گرفتم تو همین حال بودی که یهو مراد در و باز کرد و خودش زد به تعحب که مثلا خبر نداره حسن آقا کپ کرده بود هیچی نمیگفت تا اومد جلو گفت منم بازی والا آبروتونو میبرم که من سیع گفتم نه یعنی چی گفت باید به منم بدی که من مخالفت کردم حسن آقا ساکت بود هیجی نمیگفت که مراد مثلا اومد بره حسن آقا گفت یه دقیقه وایسا بیرون من باهاش حرف میزنم که گفت امید جون بزار بیاد اگه به کسی بگه آبرومون میره بدبخت میشیم ها من گفتم یعنی تو راضی هستی یکی دیگه منو بکنه ؟ مه گفت واسه منم سخت ولی مسئله آبرو در میونه یکم مکث کردم گفتم اون بیاد تو چی کار میکنی گفت میرم بیرون من گفتم نه تو باید باشی که یه وقت بلایی سرم نیاره و تو هم منو بکنی که اونم مثل تو کار کنه یهو جرم نده خلاصه قبول کرد و مراد اومد تو سریع لخت شد و جوری که مثلا اولین باری مه بدنمو میبینه هی میگفت حسن آقا چه کونیه این چه سینه هایی داره میخوام بخورمشون که حسن آقا گفت آره خورنی سفره پهن شما بفرما با هم میخوریم که یهو خم شد و شروع کرد ب خوردن سینه ام مرادم تا دید حسن آقا راه افتاد پرید و اومد سراغ اون یکی سینه باورم نمیشد دو نفر هم زمان با هم سینه مو میخوردن از شهوت چشمام باز نمیشد سریع کیراشونو گرفتم و بی اختبیار میگفتم جون چه کیرایی دارین شما شوهرامید کیراتونو میخوام حسن آقا بلند شد منو سگی کرد و اومد جلوم کیرشو آورد جلو مراد هم رفت پشتم کونم انقدر تمیز بود که مراد شروع کرد به خوردن و لیس زدنش وای داشتم میمردم منم کیر حسن آقا رو تا ته میکردم تو دهنم بعد چند دقیقه مراد گفت بیا کیرم و بخور که حسن آقا کیرشو از دهنم درآورد و رفت پشتم سریع تف و انداخت و سر کیرشو جا کرد و شروع کرد نمیدونید تا تو دادنم همچین حال نداشتم یه کیر تو کونم کیر مرادم تو دهنم خیلی خوب بود هی جاشونو عوض میکردن و میکردنم تو حالتهای مختلف همینور که مراد منو میکرد حسین آقا تو دهنم میذاشت اونا هم خیلی حشری بودن که حسین آقا گفت داره میاد میخوریش ؟ تا حالا این کارو نکرده بودم ولی انقدر بالا بودم که گفتم آره و همشو ریخت تو دهنم و منم همشو خوردم یکم شور بود ولی تو اون موقع حال داد و خوشم اومد که یهو مرادم از کونم در آورد و آور گفت ماله منم بخور کرد تو دهنم ماله مراد خیلی بیشتر بود اونم خوردم و که یهو مراد منو برگردوند و برام جق زد تا آب منم اومد . نیم ساعتی لخت ولو بودیم که مراد گفت حال داد ؟ که من با بی حال گفتم عالی بود و مراد گفت آره خوب بود که حسن آقا پرید وسط و گفت منم خیلی جشری بودم و حال کردم وقتی دیدیم حسن آقا پایست بهش قضیه رو گفتیمو اول شاکی شد بعد گفت از این به بعد اینجوری حال کنیم بعد اون دو بار دیگه اونجوری سکس داشتیم تا اینکه کارم اونجا تموم شئ و الان یه ماه نه مراد و دیدم نه حسین آقا رو حسابی تو کفم و دوست داره کیر
     
  
میهمان
 
امین و ابالفضل
یه زمانی که توی شهرستان زندگی میکردم با یه پسر دوست شدم که همکلاسیم بود و اسمش ابالفضل بود..یادمه اولین باری که کردمش اول مهرماه سال ۷۷ بود که اون روز من مدرسه نرفته بودم و یادمه ابالفضل اومد درب خونمون که بپرسه چرا نرفتم مدرسه و داشتیم حرف میزدیم که بهم گفت توی راه مدرسه که داشته میرفته یه بچه رو دیده بوده که توی خاکی داشته ادرار میکرده منم بهش گفتم که میگرفتی میکردیش.اونم خندید و گفت چجوری..من بالغ شده بودم ولی اون مثل یه دختر بود..بهش گفتم میای بریم زیرپله خونه ما..اونم گفت باشه..رفتیم اونجا و یکم بوسیدمش و فهمیدم که هیچی بلد نیست و اصلا هیچی نمیدونست..اصلا از سکس هیچی نمیدونست و من بهش گفتم که همه چی رو بهت یاد میدم..یادمه له له میزدم واسه کونش..هیچوقت یادم نمیره اولین باری که شرتش رو دراورد..دودولش دقیقا اندازه ۲تا بند انگشت بود یعنی نهایتا ۶ سانت..منم که راست کرده بودم اساسی و وقتی شرتم رو دراوردم و اون کیرم رو دید قشنگ فهمیدم که استرس گرفت..کیر من ۱۸ سانت بود..بهش گفتم زود بخواب..روی شکمش خوابید و من دیگه نفس نفس میزدم که کونش رو دیدم..یادمه کونش رو میبوسیدم و همش لپاش از هم باز میکردم..یه چندبار هم لپاش رو باز کردم و صورتم رو گذاشتم لای کونش..دیگه دیر بود و باید میرفت خونشون..یادمه یه تف انداختم روی کیرم و اروم گذاشتم لاپاش و یعالمه لاپایی کردمش و هروقت کیرم رو درمیاردم که تف بزنم اونم میخواست بلند بشه که بهش گفتم صبر کن تا تموم بشه..اصلا نمیدونست که ابم میاد و اینحرفا..انقدر کون نازنینش رو کردم که ارضا شدم و ابم رو ریختم توی لاپاش..اونم بلند شد و دید که خیس خیس شده..بعدش با کاغذ و روزنامه که توی زیرپله بود خشکش کردم و رفت خونشون..تا سال ۷۹ میکردمش و چاقال شخصیم شده بود و مثل کفتر جلد شده بود و ولم نمیکرد..حالا یکبار هم تعریف میکنم که کردم توی سوراخش و مثل مار به خودش میپیچید..یکبار هم به طرز ماهرانه ای سر کیرم رو گذاشتم اول سوراخش و همه ابم رفت توی سوراخش..
     
  
زن


 
پسرعموی کیر کلفت و خوشگلم

: سلام. من پدرامم 23 سالمه قد 178, وزن 70 بدن کم مو و سفید.کون دادنم فقط و فقط به پسر عموی خوشگل و بلوندم اشکان جونه که 3 سال از خودم کوچیکتره و قد 182 وزن 75, ازوقتیکه 12 ساله بودم باهم ور میرفتیم و حال میکردیم. درحد مالیدن کیر همدیگه و بازی با لمبرای کون و لاپایی و... اولین باری که براش ساک زدم 15 سالگی بود. کیرش خیلی کوچیک و باریک بود به 7 سانتم نمیرسید ولی وقتی میخوردمش خیلی حس خوبی داشتم,سال دوم دبیرستان بودم که یه شب اومدن خونمون . منو اشکی جونم به بهانه بازی با کامپیوتر رفتیم طبقه بالا و پشت میز کامپیوتر هر وقت میدیدیم اوضاع امنه براش ساک میزدم.بعد چند بار ساک زدن میخواست مث همیشه کیرشو بذاره لای کونم. من از پشت میز اومدم بیرون و شلوارمو کشیدم پایین و حالت سگی وایسادم!! اشکانم اومد پشتم و کیرشو گذاشت وسط کونم و با یه فشار محکم کیرشو کرد تو کونم!!!!! وای چه حالی میداد... یه کیر کوچولوی سفت قلمی تو کونم بود.... سفت چسبیده بود به کونم. خایه هاشو در سوراخم حس میکردم.تقریبا 30 ثانیه تو همون حالت بودیم که گفتم اشکان پاشو الان میان. باور کنید اگه خونه خالی بود نمیذاشتم تا صبح کیرشو در بیاره!! اونشب گذشت و ظهر روز بعد اشکان زنگ زد گفت بیا خونه خالیه!! منم سریع خودمو به خونشون رسوندم. تا درو باز کرد بغلش کردم و یه دستمم کیرشو میمالیدم. رفتیم تو اتاق خواب فوری خودمونو لخت کردیم. سریع رفتم سراغ کیر سفیدش. طوری براش ساک میزدم که داشت میمرد. با تمام وجود کیرشو مک میزدم و لیسش میزدم. فوری 4 دست و پا براش وایسادم اونم بدون معطلی کیرشو تا ته کرد تو کونم. یه کم درد داشت ولی خیلی زود عادت کردم و برام لذت داشت.شروع کرده بود تلنبه زدن. خیلی زود آبش اومد و تو کونم خالیش کرد. ولی من دوس داشتم بیشتر بکنه. ازش پرسیدم گفتم مامامت اینا کجان گفت رفتن عیادت یکی از فامیلا از اونورم میرن خونه مامان بزرگم منم باید برم. منم گفتم پس هنوز وقت داریم!! یه ساعت نشستیم و حرف زدیم. دیگه طاقتم سر اومده بود. پریدم روش خوابوندمش و کیرشو از تو شورتش در آوردم و شروع کردم به ساک زدن. تو همون حالت که خوابیده بود منم اومدم رو کیرش نشستم و محکم کونمو چپوندم رو کیر نازنینش. شروع کردم بالا پایین کردن. کونم داغ داغ شده بود ولی لذتی که داشتم میبردم بی حد بود!! بعد چند دقیقه ارضا شد. خوابیدم روش و لباشو کردم تو ذهنم. اشکان من خیلی خوشگله. لباش مث لبای دختره!! پاشدم رفتم تو دشویی یه کف دستی مشت رفتم. هیچ جلقی بعد از کون دادن لذت بخش نیس. از اون موقع تا الان ماهی شاید 500 بار منو گاییده. یکی از خاطره هامون که زن عمو دیدمون رو تو قسمت بعدی براتون میگم. کیر اشکان من الان 20 سانته. انقد خوشگله کیرش که هر کس ببینتش مطمىنم براش ساک میزنه. الان نزدیک 8 ماهه ندیدمش چون تبریز دانشجوه منم بندرعباسم.

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
صفحه  صفحه 31 از 85:  « پیشین  1  ...  30  31  32  ...  84  85  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA