انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 36 از 85:  « پیشین  1  ...  35  36  37  ...  84  85  پسین »

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد


مرد

 
کیر خوردن مهران
اسم من مهرانه الان16 سال دارم. خاطره ای که میخوام بگم مربوط به زمانی که 3 راهنمایی بودم . من تا حالا با هیچ دختری رابطه نداشتم اما عاشق همجنس بازی هستم<بیخودی فکر نکنید همجنس بازی حال نمیده> من یه دوست داشتم که از اول راهنمایی بغلدستیم بود و تو کلاس با کیر هم بازی میکردیم اسم اون امیر بود ما یه چند باری هم خونه ی همدیگه رفته بودیم و با هم یه حالی کرده بودیم خونه های ما به نزدیک بود و یک کوچه فاصله داشت . یه روز خونه ی ما خالی شده بود و مامان و بابام رفته بودن مسافرت و 2 روز دیگه میامدن منم زنگ زدم به امیر و گفتم بیاد خونه ی ما اونم سریع اومد بعد لخت شدیم و کلی با هم حال بعد امیر گفت بیا کیرم رو بخور من تا حالا کیر نخورده بودم گفتم کثیفه اونم گفت سوسول...



خلاصه من هم کیرش رو کردم تو دهنم واقعا کیر کلفتی داشت به منم داشت حال میداد یه 5 دقیقه ساک زدم بعد اون شروع به ساک زدن کرد خیلی حال میداد کیرم گرم شده بود خیلی حال میداد اصلا قابل توصیف نیست منم خیلی حشری شده بودم اونم همینطور یه 3 یا 4 دقیقه ساک زد بعد گفت بیا کونم بذار منم قبول کردم سوراخ کونش گشاد بود منم یک مقدار گشادترش کردم بعد کیرم رو کردم تو کونش اول فقط سرش رفت تو ولی کم کم تا وسط ها رفت تو کونش احساس کردم الان آبم بیاد سریع کیرمو در آوردم گفتم بیا بخور تا کیرم رو گذاشتم تو دهنش آبم اومد و ریخت تو دهنش اونم همه رو تف کرد بیرون من دیگه نمیتونستم بایستم و نشستم بعد اون کلی بهم فحش داد گفت کونی چرا آبت رو ریختی تو دهنم حالا تو هم باید آب منو بخوری قبول کردم اونقدر ساک زدم تا آبش در اومد منم همه ی اونو تف کردم ما هنوزم با هم رابطه داریم
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
کون دادن زوری میلاد

سلام من میلاد هستم امیدوارم از این داستان لذت ببرین
از خودم بگم 20 سالمه و قدم 180 و وزنم 70 یجورایی از بچگی تو چشم بودم جایی هم که ما زندگی میکنیم همه تو کف پسرن تا دختر خلاصه سکس زیاد داشتم که اگه وقت داشتم واستون میزارم تا لذت ببرین
شهری که ما زندگی میکنیم کوچیک هست و بیشترا همو میشناسن منم چون قیافم خوب بوده و تیپم ایمو هست یجورایی همه منو میشناسن


حدود 2 ماه پیش با بهترین دوستم بد شدم اونم رفته بود به همه گفته بود میلاد دختره تا پسر و کون میده و از این حرفا منم که رو رفیقم خیلی حساب داشتم بدجور افسردگی گرفتم جوری که 1 ماه خط هامو خاموش کردم و از خونه بیرون نرفتم تا یه شب که بابامینا رفته بودن خونه خالم که تو یه شهر نزدیکمون هست حوصلم ناجور سر رفته بود اودم جلو آینه و اتو و سشوار رو برداشتم وموهامو فوق فشن زدم صورتمم موهاش خیلی کمه ولی بازم بند میندازم و یه شلوار جین آبی روشن که همش پاره بود رو پوشیدم ویه تیشرت قرمز که یقش خیلی باز بود 3 تا گردنبند هم انداختم و دستکش ایموما دستم کردم وچندتا دستبند رو هم انداختم خالاصه خودما تو آینه میدیدم یاد این ایموها که تو خارج هستن میفتادم از خونه زدم بیرون و سر راه چند نخ وینستون گرفتم و رفتم پارک ساعت حدود 11 شب بود و خیلی خلوت بود با این حال منم رفتم جایی از پارک که شمشادها خیلی بلند بودن و هیچکس اونجا نمیومد


داشتم سیگار میکشیدم که دیدم دارن 2 تا میان اونجا بیخیالشون داشتم سیگار میکشیدم که دیدم اومدن سمت من شناختمشون 2 تا از این لات های اونجا بون که حالم ازشون بهم میخورد اسم یکیشون محمد بود اون یکی هم رضا
رضا خیلی هیکلی بود همه ازش میترسیدن. محلشون نزاشتم ولی اومدن کنار من رضا گفت به به آقا میلاد ستاره سهیل شدی دیگه نمیبینیمت گفتم ولم کن حوصله ندارم گفت این چندوقت که ندیدمت عجب مالی هم شدی آدم دوست داره بخوردت! منم اعصابم خورد شد گفتم خفه شو و اومدم برم که دستمو گرفت گفت کجا میلاد جون تازه اومدیم میخایم با هم حرف بزنیم گفتم ولم کن میخام برم و سعی کردم دستمو از تو دستش در کنم که نشد دستمو پیچند اومدم داد بزنم که در دهنمو گرفت و گفت میلاد من چند ساله تو کفتم دیگه ولت نمیکنم اون یکی هم نامردی نکرد چند تا مشت زد تو شکمم یه لحظه نفسم بالا نیمود و اونا خابندنم رو زمین هرکاری کردم که ولم کنن نشد جایی بودیم که هیچکس تو روزش نمیومد حالا که دیگه شب بود بازن نتونستن بکوننم هی تقلا میکردم که نتونن بکونن که شروع کردن زدنم اینقد زدنم که دیگه گفتم باشه بیا بکونین فقط ولم کنین


شلوارمو کشیدم پایین و خابیدم و گفتم خیلی آشغالین که محمد اومد خابید روم همین که گذاشت 2 بار که فشار داد آبش اومد فک کنم خیلی شهوتی بود بعد بلند شدو با دستمال کونمو تمیز کرد و گفت داش رضا بیا نوبت تو هست رضا گفت محمد خاک تو سرت که خروسم دیرتر از تو آبش میاد خلاصه رضا اومد و محمد رفت کنار که نگه بانی بده رضا اومد جلوم و شلوارشو کشید پایین و گفت بخورش منم همین جوری که خابیده بودم و اشک اومده بود تو چشمام سرمو از رو زمین بلند نکردم گفتم نمیخورم گفت میلاد میگم بخور گفتم میگم نمیخورم فهمیدی؟ اونم با دستش محکم گلومو گرفت و فشار داد داشتم خفه میشدم با دستم گرفتمش اونم ولم کرد



دیگه ناجور داشتم گریه میکردم داشت حالم از خودم بهم میخورد که رضا گفت جووون کیشو گرفتم تو دست و کردم تو دهنم کیرش خیلی بزرگ بود و جا نمیشد اونم فشارش میداد و میگفت بخورش که الان چند ساله آرزوی اینا داشتم دیگه داشتم خفه میشدم که درش آورد و گفت بخاب منم خابیدم اومد خوابید گفت قنبل کن دید قنبل نمیکنم با سیلی زد در کونم خیلی درد داشت و منم قنبل کردم گذاشت رو سوراخم و گفت جوجویی اینجاست گفتم نکن توش که دیدم محکم دستمو از پشت گرفت جوری که نتونم تکون بخورم و یه فشار داد یه لحظه چشام سیاهی رفت و از درد چمن های پارکو گاز میگرفتم گفتم وحشی جرم دادی تو روخدا نکن آخه کیریش خیلی گنده بود اونم یخورده صبر کرد و گفت الان دردش خوب میشه و دوباره کرد دردش کمتر شده بود ولی بازم درد داشت یه چندتایی تلنبه زد و دیدم آروم خوابید روم و گفت میلاد حیف این کون نیست که به ما نمیدی منم هیچی نگفتم اونم بلند شد و شلوارمو کشید بالا و گفت میلاد جون شرمنده من خیلی تو کفت بودم دیگه نتونستم خودما نگه دارم ببخشید...


گفت فکر شکایتم نباش چون خودت میدونی من الانشم فراری هستم فقط آبرو خودتا میبری منم بلند شدم و خودما جمعو جور کردم و دوییدم سمت خود پارک و نشستم رو صندلی و سیگارمو روشن کردم و شروع کردم گریه کردن همه نگام میکردن ولی دیگه واسم هیچی مهم نبود
خاستم برم شکایت کنم ولی دیدم آبروم میره دیگه اومدم خونه و یه تیغ برداشتم و تمام دستمو خط انداختم از خودم بدم میومد دوست داشتم اینقد قدرت داشتم که میزدمشون ولی نه قدرتشو داشتم نه میتونستم به کسی بگم نمیدونستم چیکار کنم و بعدشم هیچکاری نکردم
فقط دوباره تپیدم تو خونه
امیدوارم از داستانم لذت برده باشین
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
منو تو استخر کردن
سلام اسم من اشکان 18 سالمه . ی پسری با قد 170 و چون بدن سازی کار میکنم بدنم خیلی رو فرمه . پوستم سفیده . بدنم کاملا بی مو کاملا دخترونه با یه باسن تغریبا گنده....
داستان از اونجای شروع شد که من یه شب هوس کردم برم استخر . خلاصه وسایلمو برداشتمو رفتم استخر . لباسامو در اوردمو یه مایو سفید پوشیدم . مایو جوری بود که اگه بهش آب میخورد تغریبا زیرش مشخص میشد خلاصه رفتمو وارد آب شدم احساس کردم بعضی نگاها رومه همه دارن باسنمو که از زیر مایوم معلومرو دید میزنن . منم بی توجه به همه شنا میکردم که احساس کردم یه آقا تغریبا45 ساله دنبالمه و هرجا من میرم اونم میاد . منم بی توجه رفتمو وارد سونا بخار شدم کسی داخل سونا نبود منم دمر دراز کشیدم رو سکو ک دیدم همون آقایی که دنبالم بود امد تو رفت رو سکو روبرو نشست زل زد به باسنم بعد از چند دقیقه گفت میخوای ماساژت بدم . منم که از خدام بود یکی تو سونا ماساژم بده گفتم بله محبت میکنید . خلاصه اومدو شروع کرد به ماساژ دادن . از کتفم شروع کردو اروم و حرفه ای ماسح داد بعد امد سراغ پام . اروم رونمو ماساژ دادو اروم اروم رفت بالا دیگه کاملا دستش رو باسنم بودو . داشت باسنمو لمس میکرد ...



وقتی خیالش راحت شد که من چیزی نمیگم دستشو اروم برد زیر مایوم بدجوری حشریم کر با این حرکتش . لای کونمو از زیره مایو باز کردو انگشتشو گذاشت رو سوراخ کونمو نوازش میداد سوراخم و . یه نگاه به مایوش انداختم دیدم بد جوری راست کرده . تو همین حالا بودیم که دو نفر امدن تو سونا و سری دستشو از مایوم اورد بیرون . چو بخار بود متوجه نشدن . من بلند شدمو از سونا امدم بیرون . رفتم سمت دست شویی سونا دیدم اونم داره میاد دنبالم . وارد یکی از دستشویا شدمو بهش اشاره کردم بیاد داخل . وقتی امد داخل بغلم کردو شروع به مالوندن کونم کرد . اخ که چه حالی بود مایومو از پام در اورد و منم دستامو گذاشتم رو دیوارو قومبول کردم به سمتش . اونم مایوشو در اورد وای که چه کیره گنده‌ای داشت رو سوراخم یه تف انداختو کیرهشو گذاشت دم سوراخم و اروم حل داد تو خیلی حرفهای این کارو کردو اروم تلمبه میزد . احساس کردم ابش داره میاد یهو کیرشو تا ته کرد تومو ابشو با فشار ریخت توم... کیرش مثل کونه من بی نظیر بود...
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
سکس من با حسن جونن

سلام من اسمم افشینه و میخوام یه خاطره سکسی از وقتی که دوم راهنمای بودم براتون بگم راستی من الان۱۴
سالمه

خوب داستان از اونجا شروع شد که یه روز من پام پیچید و درد شدیدی داشت ووقتی رفتیم دکتر کفت باید زیاد از پله بالا

پایین نشه از شانس ما هم مدرسمون پله داشت خلاصه زنک تفریح که میشد بچه ها میرفتند پایین و من بالا میموندم

بعد چند روز یکی از هم کلاسیام پاش به قول خودش اوف شد و فقط زنگ های تفریح من و اون تو کلاس میموندیم که یه

بار رفتم پاتخته و حرف های بوقی نوشتم وبا هم دیگه میخندیدیم بعد رفتم پهلوش نشستم و دستم را یواش یواش به

طرف کیرش بردم(جالبیش اینه که هرکاری باهاش بکنی باهات همون کار را میکنه)ویواش دستمو گذاشتم روکیرش که

زیاد طولی نکشید که اونم دستشو گذاشت رو کیرم و شروع به مالوندن کرد

خلاصه یکم وقت بعدش کیرش حسابی شق شده بود منم داشت تازه شق میشد بهش گفتم خوب حالا کیرتو دربیار

تا برات جق بزنم اونم کیرشو در اورد وشروع کرد به در اوردن کیر من منم راحتش گذاشتم خلاصه داشتیم ببرا هم جق

میزدیم که دیدم شروع به ساک زدن کرد(راستشو بخواید من اینکارشو تقلید نکردم اخه از خوردن کیر بدم میاد)

خلاصه من هوز داشتم براش جق میزدم چند روزی اینکار را ادامه دادیم(باورتون میشه اون روزا اصلا درد پامو فراموش

کرده بودم)بعد یک روز داشتم حال میکردیم که نماینده ی راهرو اومد تو کلاس و ما ماتمون برده بود فقط خدا خدا

میکردیم نره به مدیر بگه که پدرمونو درمیارند که دیدیم نه اونم کیرشو در اورد و شروع به جق زدن برا خوردش کرد

وقتی این صحنه را دیدیم رفتیم طرفش وبهش حال دادیم لامصب عجب کیری داشت من متعجب بودم که چجوری این

کیرو میکنه تو کس و کون زن بد بختش همکلاسیم که اسمش حسن بود نشست براش ساک زدن که زدم تو سرشو

گفتم خاک تو سر کس خورت کنند که هرکی میاد پامیشی براش ساک میزنی ولی اون اصل متوجه نشده بود خلاصه

من رفتم طرف صورتش و ازش لب کرفتم و همینطوری که ازش لب میگرفت اون داشت کیرمو می مالوند (فقط شانسم

گفت که اون روز هنوز به سن تکلیف نرسیده بودم که بخواد ابم بیاد(یه اعترافی بکنم خیلیا تو کلاس به من درمورد

کونم متلک میندازند اخه کونم خیلی گندس و باید بدم شلوار برام بدوزند تا توش جا بشم)داشتیم تازه حال میمدیم

که زنگ تفریح تموم شد و بچه ها به صف شدند که بیاند کلاس که ما پاشدیم وکتابامونو گذاشتیم جلمون یعنی داریم

درس می خونیم و نمیاده رفت ولی روز های بعد دیگه نماینده را ندیدنم ولی منو هم کلاسیم همو میکردیم تا یک روز

ما نفهمیدیم که زنگ تفریح تمام شد و بچه ها دارن میاند تو کلاس ه ناگهان یکی از بچه اومد تو ودید ماداریم همدیگرو

میکنیم پرید بیرون و نماینده را صدا زد ه دیدیم همون نماینده راهرو اومد تو و تا اون موقع که اون بیاد ما خودمونو جمع و

جور کرده بودیم اومد یه نگاهی کرد وگفت اینا که کاری نمیکنند برو بشین سر جات واز اون روز دیگه همدیگه رو نکردیم
     
  
مرد

 
تو کون دادن اضافه کاری کردم
من در طول زندگیم به 14 نفر کون دادم. ولی دوست داشتم خیلیای دیگه منو بکنن که نشد. حسرت کیر خیلیا به دلم موند بهترینش این بود که 11 ساله بودم و بچه محلمون که یه سال ازم بزرگتر بود کنار خیابون وایساده بوداسمش میثم بود و من با دوچرخه اذیتش میکردم بهم گفت اذیت نکن میام میکنمت منم تا اینو شنیدم به خارش افتادم بهش گفتم اگه عرضشو داری بیا بکن اون فکرمیکرد شوخی میکنم . باز اذیتش میکردم و اون هی حرفشو تکرار میکرد و منم میگفتم عرضه نداری. تا اینکه دیگه خسته شد و حرفشو نگفت منم دیدم دارم یه کیر رو از دست میدم یکم جدی تر بهش گفتم خب اگه عرضه داری بیا بکن دیگه . یهو یه جوری نگام کردو گفت خب تو میدی منم گفتم اگه عرضه شو داشته باشی. باز گفت من عرضه شو دارم تو میدی؟ منم گفتم اگه عرضه شو داشته باشی آره. گفت اینجا که نمیشه. منم گفتم خب هرجا که میشه گفت بریم پشت باغ ( نزدیک خونمون یه باغ بزرگ بود) گفتم بریم . فکر نمیکرد به همین راحتی کون منو جور کنه چون من هم بچه خوشگل بودم هم سفید و بدون مو و کون نسبتا خوش فرم داشتم. واسه همین برا اطمینان گفت من میکنمت ها. گفتم خب بکن. گفت بذار یه انگشتت بکنم ببینم راست میگی گفتم باشه همونجا تو خیابون یواشکی انگشتم کرد دید واقعا خوشم اومده گفت بریم.



اون موقع کوچیک بودیم آبمون نمیومد. ولی شهوت داشتیم و کیرامون خوب شق میشدو آب پیش منی مون راه میفتاد چون نزدیک بلوغمون بود. با دوچرخه خودم رفتیم پشت باغ نگه داشتیم داشتیم منطقه رو ارزیابی میکردیم که ببینیم کجا مطمئنه که همینجوری هم داشت خودشو بهم می مالوند. منکه از خوشحالی داشتم بال در میاوردم وقتی کلفتی کیرشو از رو شلوارم حس کردم دیگه طاقت نیاوردم گفتم بریم کنار همین دیوار خوبه دیگه. گفت باشه ولی خیلی مواظب باشم. رفتیم کنار دیوار من رو به دیوار وایسادم و اونم از پشت بهم چسبید. ولی هردو از ترس هی پشت سرو اینور اونور و می پاییدیم. بعد یکم که گذشت گفتم بذار از رو شورت هم بکن . شلوارو کشیدم پایینو از روشرت منو میمالوند. بعد کمی مالوندن گفت شرتتو بکش پایین منم از خدام بود ولی یکم هنوز خجالت می کشیدم کونمو ببینه واسه همین میخواستم وقتی خوب بهم چسبیده خودم بکشم پایین که نبینه. اون فکر میکرد دوست ندارم بکشم پایین واسه همین هی اصرار میکرد که تورو خدا بکش پایین و من لذت می بردم که داره بهم التماس میکنه تا اینکه گفت بخدا به هیچکی نمیگم . اینو که گفت خیالم راحت شد و گفتم خوب بیا جلو اومد جلو و کشیدم پایین و با یه دستش لای کونمو باز کرد و با دست دیگش کیرشو گذاشت لای کونم. وای انگار دنیا رو بهم دادن. بعد دودستشو حلقه کرد دور کمرم و فشار داد سر کیرش که به سوراخ کونم میخورد واقعا لذت وصف نشدنی داشت. فقط خیلی فشار نمیداد و دوست داشتم بیشتر فشار بده ولی روم نمیشد بگم و یکم کونمو دادم عقب.



اون موقعها چون سنمون کم بود همینکه لاش میذاشتن کردن حساب میشد و خیلی کم توش میکردن. و همونطوری کلی لذت میبردن. منم که از خدام بود چون توش اگه میکرد دردم میگرفت. خلاصه یه ده دقیقه ای به همین منوال کرد بعد گفت صورتتو بیار یه بوسم ازت بکنم. منم بوس دادم بعد گفت بریم گفتم بریم. سریع کیرشو درآورد و خم شد که کونمو ببینه چی کرده؟ منم تا اومدم شلوارمو بکشم بالا کار از کارگذشته بود و کونموقشنگ دید. البته بهتر شد چون خجالتم ریخت دیگه. منم کونی خجالتی بودم وگرنه نصف شهرمون منو کرده بودن.بعد هم رفتیم. ولی دیگه نشد بهش بدم. یعنی دوست داشتم ولی اون اصلا پیگیر نبود. هرچند که خیلی هم حال کرده بود آخه اونم خجالتی بود.
جالب اینجا بود که این یه بار کون دادنم ازهمه کون دادنای بعدیم که خیلی حرفه ای تر بودم لذت بخش تر بود. وهنوز مزه کیرش لای کونم مونده و جالبتر اینکه این کون دادنم صبح جمعه اتفاق افتاد درحالیکه من تو اون روزا به یکی دیگه از دوستامم که اسمش مجتبی بود و همسن خودم بود هر روز عصرا بعداز مدرسه در حال کون دادن بودم. به غیر از جمعه ها که تعطیل بود ولی من موفق شده بودم با یه نفر جدید اضافه کاری داشته باشم. اون کون دادنم به مجتبی هم جریان داشت : دوهفته قبل از دادنم به میثم یه روز که حسابی حشری شده بودم و هنوز کونی کامل نشده بودم اومدم بیرون دیدم مجتبی بیرونه شروع کردیم حرفای سکسی زدن من دوست داشتم یه حالی باهاش بکنم خیلی شهوتی بودم. ولی چون قیافه جذابی نداشت واسه کردن و بیشتر بهش میخورد بکن باشه دوست داشتم بیشتر بهش بدم.



چون روم نمیشد بگم بیاد منو بکنه بهش گفتم میای عوض بدر کنیم؟ گفت نه ولی خندید. بهش گفتم بریم تو باغ رفتیم و بعد من گفتم بیا از روشلوار گفت باشه اول واسه اعتماد من ازرو شلوار بهش دادم. بعد اون دوباراینکارو کردیم. بعد دیگه خسته شد گفت بسه دیگه. اصرار کردم می گفت نه. بهش گفتم اگه یه بار دیگه بذاری از روشلوار بمالونمت بهت لخت میدم گفت باشه . ازروشلوار مالوندمش بعد گفت خب بکش پایین منم در حالیکه رو به دیوار بودم و منتظر همچین درخواستی بودم کلی قسم آیش دادم به کسی نگه گفت باشه وقتی کشیدم پایین اول بادو دستش لای کونمو باز کرد و گفت به چه کون نرم و سفیدی. سوراختم عجب قرمزه . هم لذت میبردم هم خجالت. بعد کیرشو گذاشت دم سوراخم و شروع کرد به عقب جلو کردن . کیرش داخل کونم نمیرفت ولی سر کیرش که به سوراخم فشار میاورد نفسمو جا می آورد. باورش نمیشد به این راحتی بدم.. خوب که کرد و آب پیش منیش اومد ( چون هنوز بالغ نشده بود) لذتش تموم شد و گفت واسه امروز بسه. کشیدیم بالا و رفتیمو از اون روز هرروز عصر به غیر از جمعه ها بعد مدرسه کارمون شده بود میرفتیم تو باغ و اون منو میکرد حدود 3 هفته ای این کارمون بود که دیگه از هم خسته شده بودیم. هم من دنبال یه کیس تازه بودم هم اون. و سکس با میثم تو یکی از همون جمعه ها ( جمعه دوم) اتفاق افتاد درضمن اخلاق مجتبی هم عوض شده بود و دیگه از موضع بالا بهم نگاه میکرد. گاهی بهم زور میگفت. و منم از ترس اینکه به کسی بگه هیچی بهش نمیگفتم و باهاش قهر کردم و اونم به یکی دوتا از بچه ها گفت که منو کرده. داستانم کاملا واقعی و بدون یه کلمه کم یا زیاد. فقط اسمها عوض شده. نوشته فرزاد
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
بهترین لذت, دادن
سلام به همه دوستان شهواني و شهوتي ، با اجازه عزيزان اسم ها مستعارن و اين اولين داستان من بعد از تقريبا ١٦ ماهي كه با اين سايتم ، هيچ چيزي جز خوندن داستان تو اين سايت به من لذت نميده ، سهيل هستم و يه ابنه ايي شهوتي و عاشق كير ، معمولا تو داستانها همه از خودشون تعريف ميكنن ولي من واقعا يه كون فوق عالي و بيست دارم قدم ١٨٢ وزنم ٦٩ ، ازديدن كون خودم تو آينه واقعا لذت ميبرم عين كون دختراي باربيه ، تقريبا ٣ سال پيش يعني تو ٢١ سالگي من تو آپارتماني كه ما بوديم يه دوست داشتم كه زياد ميرفتيم خونه همديگه البته رابطه خانوادگي با هم نداشتيم ولي ما دوتا خونه همديگه ميرفتيم ، اين دوستم از من ١سال كوچيكتر بود و با هم زياد ور ميرفتيم و بعد از يه مدت من اونو لاپايي ميكردم و اونم منو لاپايي ميكرد ، دوست داشتم كيرشو بكنه تو كونم اما روم نميشد بهش اين پيشنهادو بدم خلاصه بعد از يه مدت بهش گفتم بيا بكنيم توش و اونم قبول كرد ، اون سوراخ منو بعد از مدتي قشنگ گشاد كردو من كوني شدم و ٣ سال منو ميكرد من هرچي سعي كردم اونو كوني كنم و پيشش كم نيارم نتونستم ، ميگفت نميتونم وقتي ميخواستم بكنم توش ميگفت يه جوري ميشم بدم مياد ،



، من لاپايي ميكردم اون ميكرد توش يه كوني تمام عيار شده بودمو تا فرصت گير ميومد بهش ميدادم ، آگه بنويسم كجاها بهش دادم باوتون نميشه ، خودمم نفهميدم چي شد كه اينجوري ابنه اي شدم ، اونايي كه اوبنه اي هستن ميدونن من چي ميگم واقعا حال ميكردم تقريبا هفته اي ١ يا ٢ هفته يه بار جا رديف ميشد و بهش ميدادم اونم خيلي حال ميكردو همش موقع كردن ميگفت بكنم ، ميخواي، كير ميخواي ، كلا سكسمون به نفع اون بود من واسش ساك ميزدم و جفتمون حال ميكرديم ولي اون ميگفت من بدم مياد ، خلاصه بعد از ٣ سال يعني همين ٤٠ روز پيش واسه دوستم شرايطي پيش اومد كه بماند و گفت كه ديگه تمومه و من نيستم ، ما با هم دوست بوديم و تو اين چند ساله من فقط به خودش ميدادم كوني همه نبودم و از اين موضوع كه بخوام به همه بدم بدم ميومد ، يعني دوست داشتم يه كير بزرگتر بره توش ولي كلا تو محل و فاميل من يه بچه مثبتم و دوست نداشتم اصلا وجهه ام خراب بشه ، از روزي كه ديگه رابطه ما جدا شد من حتي ديگه يه بارم بهش نزنگيدم واسه اين جريان چون با هم صحبت كرديم كه ديگه تموم ،



بعد از تقريبا ١٠ روز بد جوري هوس كير كرده بودمو وقتي خونمون خالي ميشد با خيار خودمو ارضا ميكردمو آبم ميريختم رو صورتم ( رو تخت دراز ميكشيدم پاهامو مياوردم بالا رو ديوار ميزدم تا بياد خيارم تو مونم آبمو ميريختم رو لبم) حال ميداد ولي جاي شكم داغو كير داغو نميگرفت ، اصلا دوست نداشتم به كسي بدم خيلي ميترسيدم كه با غريبه برمو عكس يا فيلم ازم بگيره واون وقت ديگه معلوم نبود چي ميشد ، بالا خره تصميم گرفتم به يكي ازبچه هاي شهواني بدم ، دوشت داشتم سنش ٣٠ تا ٤٠ و كيرش بزرگ باشه ، خيلي حواشيرو نميگم ، با يه نفر به نام جهانگير ( اين اسم مستعار نيست) تو خ شريعتي سر كتابي قرار گذاشم وقتي از دور ديدمش باحاش حال نكردم و به نظرم مورد اعتماد نبود ، پيچوندمشو رفتم و اون اصلا منو نديد ، بعد ٣ روز اينقدر ايميل زد و خواهش كرد كه بيا حال كنيم ، فهميده بود باهاش حال نكردم ، نميدونستم چيكار كنم اونقدر حوس كير كرده بودم كه منطقم يه كم داش ميلنگيد ، دلو زدم به دريا و واسه ساعت ١١ صبح روز بعد باهاش قرار گذاشتم ، صبح رفتم حموم با اينكه تازه تميز كرده بودمو صاف بود ولي دوباره زدمو رفتم ، لباسي كه ميپوشم لباساي با تريپ و شيكه ، لباساي تابلو با رنگاي جلف نيست ، وقتي رسيدم سر قرار ديدمش همون جاي قبلي كنار ماكسيماي سفيدش وايساده ، مستقيم رفتم و فقط سلام كردمو نشستم تو ماشين ، معلوم بود حال كرده بعد از ديدن من ، جهانگير ٣٩ سالش بود و طلاق گرفته بود و خونه داشت و ما مشكل مكان نداشتيم ، تا نشستم گفت خوب بريم خونه ، گفتم نه اول اگه ميشه يه آبميوه بخوريم ، دهنم خشگ خشگ شده بود تا حالا تو عمرم اينقدر استرس نداشتم حالم يه جوري شده بود ، يه جا نگه داشتو من طالبي خوردم خودش شير موز ، وقتي نشت تو ماشين اصلا حرف نميزد و فقط ميخواست زودتر برسه ، خونش بالا ي سيد خندان بود تقريبا ١٠ دقيقه طول كشيد رسيديم رفت تو پاركينگ و با آسانسور رفتيم بالا



تو آسانسور بهم گفت چرا چيزي نميگي ، گفتم سرم يه كم درد ميكنه ، رفتيم تو خونش اولش يه كم ميترسيدم كه نكنه كسي ديگه هم باشه و بخوان خفتم كنن ولي مثل اينكه كسي نبود ، بهم گفت بشين رو مبل الان ميام ، وقتي برگشت ديدم يه شيشه ويسكي دستشه گفت ميخوري گفتم نه اگه شراب داري يه ليوان ميخورم ، شانس آوردم كه داشت ، اومد نشست رو مبل كنارم و من يه ليوان پر شراب خوردمو اونم داشت كم كم ويسكس ميخورد گفت بازم ميخوري گفتم نه بسه ، ديگه از اون حس ترس خبري نبود و فقط منتظر بودم كيرشو ببينمو بخورم ، خودمو زدم به كوني بازي گفتم ميشه وقتي داري مشروب ميخوري من واست بخورم ، گفت جووووووووون چرا نميشه پا شد همه لباساشو غير از شرتش درآورد ولي من لخت لخت شدم ، وقتي كونمو ديد گفت عجب كسي هستي تو بكنمت ، لم داد رو مبل و شروع كرد كم كم مشروب خوردن منم شورتشو درآوردم و جوووووووووون چه كيري نيمه راست بود ولي معلوم بود بزرگه ١٨ سانت بود البته به گفته خودش ، مثل اين جنده شروع كردم به خوردن چه حالي ميداد تا موقعي كه راست نشده بود تا ته ميخو ردم كفش بريده بود انگار تو عمرش كسي واسش اينجوري ساك نزده بود ، كيرش راست رست شد وااااي داشتم ميمردم از شهوت بيشتر كيرشو ميكردم تو دهنم مشروبشو گىاشت كنار پا شد سرپا وايساد گفت بخور گفتم جوووووون ميخورم جهان جون ، بهش گفتم سكسي حرف بزن دوست دارم ، كيرش خيلي ناز بود از نوك كيرش تا تهش واسش ليس ميزدم بعد كل كيرشو ميكردم تو دهنم بالا پائين بعد تخماشو ميخوردم خيلي حال ميداد هم اون حال ميكرد هم من ، تقريبا ٣ دقيقه شد كه فهميدم داره آبش مياد واسه همين ديگه كيرشو از دهنم در نياوردم تا آبشو تو دهنم خالي كنه ، فكر نميكرد آبشو بذارم بريزه تو دهنم گفت داره مياد داره مياد ، گفتم جوووونم آب كير ميخوام بريز تو دهنم ، كل آبشو ريخت تو دهنم منم آبشو هي ميدادم بيرون و واسش ساك ميزدم ، البته يه ذره از آبشم نخوردم بدم ميومد قورتش بدم ، خيلي شل شد همون جوري رفت تو اتاق خواب رو تخت دراز كشيد به هيكلش نميخورد اينقدر ضعيف باشه ....



رفتم پيشش دراز كشيدم گفتم تموم شد ؟ آخه من رفته بودم خونش كون بدم اگه نميكرد ضد حال بود، گفت نه برو واسم يه كم آبميوه بيار ، خومو تو دستشويي شستمو از يخچال واسش يه ليوان آب آناناس آوردمو بعد از اينكه خورد دراز كشدم پيشش و پشت بهش خوابيدم و گفتم جهانگير من چي هستم ، گفت چي ، دوباره گفتم و گفت نميفهمم چي ميگي ، گفتم من كوني توام ، كيرتو واسه كونم ميخوام ، گفت الان بهت ميدم عزيزم ، از پشت بغلم كرد وايييييييي چه حس نازي بود حيف كه كير ش خواب بود ، با خودم گفتم تو بايد بهش بدي شايد ديگه كيرش گيرت نياد ، برگشتمو كيرشو كه هنوز يه كم آبش روش بود و تميزش نكرده بود و مثل وحشيا خوردم ، ٧،٨ دقيقه يه ذرب ساك زدم طولاني ترين ساك عمرم بود ، واسه اون دوستم ٢ دقيقه ميزدم آبش ميومد ، كيرش راست راست شد ، خوشحالي قابل وصفي نبود يه كير ١٨ سانتي راست آماده بود بره توش ، همين الانم كه دارم مينويسم پيش آبم اومده وقتي ياد كيرش ميوفتم ، بهش گفتم جهان جون نميخواي زنتو بكني من جنده توام كيرتو ميخوام ، خيلي رفتارش سكسي نبود ولي كيرش عالي بود ، خودم بالشت گذاشتم زير شكمم دمر خوابيدم وايييييييييي بهترين حس سكس فقط دادنه، بهش گفتم ژل لوبريكانت نداري ، گفت چطور؟ گفتم آخه با اون دردش كمتره ، گفت ندارم و يه آب دهن زد نوك كيرش بهش گفتم به سوراخ من آب دهن نزن خودم خيسش ميكنم ، با دست خودم آب دهن زدم در سوراخم و ليز ليزش كردم ، عاشف اينم كه خودم سوراخمو خيس كنم ، گفتم بكن جهان جون ديگه طاقت ندارم گفت چشم خوشگله ، آخ چه حالي داد وقتي مثل يه جنده با من رفتار كرد ، كيرش گذاشت در سوراخم ، واييييي داغي كيرش رو سوراخم داشت ديوونم ميكرد ، فقط كونيا ميدونن چه حالي ميده ، گفت جرت بدم گفتم آروم جرم بده عزيزم شوهرم چه شوهر كير كلفتي دارم من ، اون كه داغ داغ بود ولي من زياد مشروب نخوردم يه كم حواسم جمع تر بود .
كيرشو آروم آروم ميكرد تو و در مياورد ، نوك كيرش مثل عسل داشت بهم حال ميداد يه كم عقب جلو كرد و يهو نوك كيرش اوفتاد توش ،،،،،،،،، آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ قربون كير همتون ، يه آخ ناز گفتم كه خودمم حال كردم تا كيرش رفت تو كونم حس كردم داره آبم مياد و حالتمو عوض كردمو به پهلو خوابيدم ،



دوباره خودم آب دهن زدمو گفتم جهان جون چي ميخواي گفت سوراخ كون ، گفتم منم كيييييييييييير ميخوام كييييييييييييير ، ، كيرش كلفتو ناز بود منم با اين كه ٣ سال داده بودم ولي كونم واسه كيرش تنگ بود ، بهترين درد زندگيمو حس ميكردم ، ديگه گشاد شده بود و تا ته ميكرد ، گفتم آبت نياد ، گفت نه فعلا ، گفتم آبت داشت ميومد حتما بگو ، ميخواستم همزمان منم بزنم بياد ، يه كم تو همون حالت منو كردو گفت بيا لب تخت اينجوري تا ته نميره ، ٤ دستو پا لب تخت نشستمو كيرشو تا گذاشت دم سوراخم كونم كيرشو بلعيد ، شروع كرد عقب جلو كردن وقتي تا ته ميكرد حس ميكردم كيرش تو حلقمه ، درد داشت ولي حال ميداد ، كم كم تلمبه زدنش تند تند شد داشت جرم ميداد وحشي شده بود ميگفت كوني كون بده كوني كون بده منم اوج لذتم بود و آرزو ميكردم آبش نياد ، گفتم من جنده ام من كونيم كونيم كونيم كونيم ، اونم ميكرد و ميگف كس كش اوبنه اي ............ كوني كونتو جر ميدم ، ديگه سگسي شده بود ترسيدم آبش بياد گفتم دردم گرفت وايسا ، دوست داشتم آبش وقتي بياد كه خودم رو كيرش بالا پائين ميشم، گفتم دراز بكش تا كيرتو از كونم سيرش كنم ، دراز كشيد و آب دهن زدم به كونمو كيرش صاف گذاشتم در كونم ، اوبنه ايها ميدونن اين لحظه چه حالي ميده ، نشستم رو كيرش و تا ته ته رفت توش و ديگه نيومدم بالا چند لحظه تو همون حالت باسنمو ميمالوندم به بدنشو كيرش تو كونم تكون ميخورد چه حالييييييي ميداد ، شروع كردم مثل جنده ها بالا پائين رفتن اين حالتو خيلي دوست داشتمو ديگه حاليم نبود چي ميگم ،





كير كير كير كير ميخوام بده بده بده كير بده كير بده جهان كس كش بكن منو كيرتو ميخوام اومدم منو جر بدي ، هيچي نميگفت فقط اه أه ميكرد گفت داره مياد داره مياد دستمو بردم رو كيرمو سرعت كون دادنمو بردم بالا آبم زير ١٠ ثانيه اومد آماده آماده بود اونم آبشو كامل خالي كرد توش كه خيليم نبود و من دوست داشتم زياد تر بريزه تو كونم وقتي بلند شدم آبش ريخت رو كيرش من خودم با كيرمو سوراخ كونم ور ميرفتم ولي جهان انگار مرده بود ، گفتم پا شو عزيزم حال داد ؟ گفت آره كوني داغونم كردي ، اومدم كيرشو بمالم گفت دست نزن يه جوري ميشم ، ديدم اين قصد پا شدن نداره رفتم خودم تو دستشويي شستمو اومدم و گفتم بازم ميخواي جهان ، ميدونستم جوابشو ميخواستم كم بياره ، گفت نه مرسي خيلي حال داد .
بهش گفتم من برم ، گفت كجا بشين حالا ، گفتم نه ديگه بزار برم ، دوست داشتم زودتر از خونش برم كه مشكلي پيش نياد ، گفت وايسا برسونمت گفتم نه خودم ميرم ، خداحافظي كردمو از خونش زدم بيرون ، سوراخم يه جوري بود يه درد باحال سر خ دربست گرفت رفتم خونه و خابيدم و تا چند روز تو كف اون سكس بودم ، از جهان شماره داشتم ولي شماره از خودم بهش ندادم حتي رفتم خونش بدون گوشي رفتم كه منو نپيچونه از گوشيم به خودش تك بزنه.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
کون دادن من به پسر مشتری
سلام بچه ها من 21 سالم و تو یک مغازه خدمات کامپیوتری کار میکنم . یک روز من تو مغازه داشتم کار میکردم یک دفعه یک پسر زیبا رو وارد مغازه شد منم که با این پسره خیلی حال کردم بعد از اتمام کار کامپیوترش بهش پیشنهاد دوستی دادم.
اونم نامردی نکرد پیشنهاد منو قبول کرد. خلاصه بعد از چند روز دوستی بهش گفتم بریم خونه باهم قلیون بکشیم. خونه ما هم کسی نبود.اونم قبول کرد .ساعت 2 قرار گذاشتیم و اونم امد.


همین که صدای زنگ در امد قلبم از تو سینه در شد. اخه از نیت خودم اگاه بودم. درو باز کردم امد داخل.
بدون مقدمه دستمو انداختم پشت گردنش و لباشو خوردم اونم که بنده خدا شکه شده بود با تعجب به من نگاه میکرد. بعد از چند دقیقه مثل اینکه همه چی دستش امد و فهمید داستان سر چیه. اونم شروع کرد به خوردن لبای من فکر کنم حدود 7 دقیقه پشت در لبای هم دیگه رو میخوردیم.
بعدش امد داخل منم قلیون و براش اماده کردم. چند دقیقه ای قلیون کشیدیم بعد از جام بلند شدم و نشستم کنار ابراهیم.(ابراهیم اسم پسره ی) بهش گفتم ابراهیم تا حالا سکس داشتی اونم با تعجب گفت نه منم گفتم میخوای با هم سکس داشته باشیم. اونم نامردی نکرد و قبول کرد.
همونجا شروع کردم به خوردن لباش در همین حال کم کم هم لباس های خودمو و هم لباس های اونو در میاوردم. یک به خودمون نگاه کردیم دیدیم کاملا لخت شدیم.وای که چه بدن سفید و صافی داشت


بعد که دیدم اون زیاد وارد نیست با یک دستم با کیرش بازی میکردم و با ست دیگه کونشو برنداز میکردم. تا اینکه کیرش راست شد دیدم کیر اون از کیر خودم خیلی بزرگ تره. خیلی تعجب کردم و یکمی هم احساس ضعف کردم. خلاصه به پشت دراز کشید منم کیرمو اروم کردم تو کونش خیلی درد میکشید چون تا حالا کون نداده بو. منم کمی پوماد زدم به کونش
دوباره کردم تو کونش اینبار راحت تر داخل شد. در حالی که پاهاشو انداخته بودم دور گردنم کیرو تو کونش عقب و جلو میرفت با کیرش هم بازی میکردم. از اینکه کیرش از مال من بزرگ تر بود خیلی خوشم امده بود. یک دفعا دیدم که داستان برعکس شد. کیرمو از داخل کونش در اوردم رفتم سوراغ کیرش. یکم باهاش بازی کردم بعد یک دفعه دیدم کیرش تو دهنم چه حال خوبی بود کیرشو کلی خوردم بعد نشستم رو کیرش تا اینکه کیرش تا ته وارد کونم شد خیلی درد داشت ولی جون همراه با لذت بود دردشو تحمل کردم. چند باری بالا پایین کردم دیدم حال نمیده من دراز کشیدم پاهامو دادم بالا بهش گفتم بیا نوبت توی/ اونم نامردی نکرد کیرشه چنان کرد داخل کونم که هنوز که هنوزه دردش رو فراموش نکردم. کلی حال کردم. چنتا عقب جلو کرد دیدم از حال رفت فهمیدم که داره ابش میاد. سریع بلند شدم تا کیرش از داخل کونم خارج بشه بعد کیرشو کردم تو دهنم ساک زدم. ابش امد وای که چقدر زیاد بود .کل ابش رو ریختم رو پارچه ای که برای پاک کردن قلیون اورده بودم. کل اون پارچه خیس شد...


بعدش منم زود گذاشتم تو کونش تا اینکه ابم امد ریختم تو کونش همین که ابم امد ابراهیم داد زد گفتم چیه چته. گفت کونم سوخت راست میگفت چون اب کیر من خیلی داق بود نمیدونم چرا. کلی با هم حرف زدیم بعدش اون رفت خلاسه یک روز بیاد ماندنی داشتیم. از این داستان 18 ماه که گذشته و رابطه ما دوتا خیلی بهتر شده. هروقت که یکی از ما نیاز جنسی داشته باشیم نیاز هم دیگه رو براورده میکنیم.پایان
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
کون دادنو دوست دارم
سلام.اسمم سروشه والان 28سالمه.مشهد زندگی میکنم.از زمانی که بچه بودم و فهمیدم کیرو کون و کس و در کل سکس چیه دوست داشتم کون بدم.نمیدونم چرا ولی خیلی موقعها با خودم حال میکردم.خیار،خودکار،ماژیک خلاصه حتی چیزای کلفت تر رو میکردم تو مونم.یه روز تو چت روم پیام گی دادم.چند نفری بهم پیام دادن اما یکیشون به نظرم اومد که بیشتر پایست.باهاش قرار گذاشتم.اسمش شهرام بود.توخیابون همو دیدیم و همون اول سر حرفو باز کرد.تا رسیدیم خونه ما.تنها بودم.رفتیم داخل و نشستیم.کمی از کارشو اینور و اونور صحبت کرد و گفت خب نمیخوایی کاری بکنی؟گفتم آره اما خودم نمیدونستم چطور شروع کنم.راستش هم دوست داشتم هم روم نمیشدلخت بشم.



به هر حال هر2لباسامونو درآوردیم.فقط شرت پامون بود.اما اون تا شرتشو درآورد و کیرشو دیدم تعجب کردم آخه خیلی کوچیک بود.بعد من شرتمو در آوردم و رو زانوهام نشستمو براش ساک زدم.ب اینکه کیرش کوچیک بدو اما چون تجربه اولم بود خوب بود.بعد بهش گفتم میخوایی چطوری بکنی؟منو به شکم خوابوند و کیرشو گذاشت لای چاک کونم.دوست داشتم بکنه تو سوراخ کونم اما اینقدر حشری بود که به هر جایی فشار میداد جز سوراخ کونم.یکم که گذشت آبش اومد و ریهت لای کونم.بهد خودش خوابید و منم کیرمو گذاشتم لای پاش و آب منم اومد.اون روز گذشت و بعد از چند روز تلفنی با هم در ارتباط بودیم اما هردفه میخواست قرار بزاره طفره میرفتم چون از کیرش خوشم نیومده بود.یه روز یکی زنگ زد و گفت من از طرف شهرام زنگ میزنم و میخوام ببینمت.نمیدونم چرا اما باهاش قرار گذاشتم.وقتی دیدمش استرس داشتم اما اون خیلی راحت حرف میزد..



اما اومدیم خونه.گفت من فقط لا پایی میدم منم گفتم اشکال ندار و لخت شدیم.یکم که براش ساک زدم خودم خوابیدم و گفتم بکن.اونم سریع کاندومو کشید رو کیرش و کیرشو گذاشت لای کونم.داشتم از شهوت میمردم.خودم کونمو باز کردم براش.تا سر کیرشو کرد تو سوراخم درد عجیبی داشت اما میدونستم باید تحمل کنم.روز خوبی بود و کیر خوبی هم داشت و تقریبا طوری که دوست داشتم منو گائید منم کردمش اما لاپایی.چند ماهی گذشت و با کسی آشنا نشده بودم تا اینکه توی روم با یکی به نام حامد آشنا شدم.خونشون نزدیک خونه ما بود.دیگه راحت تر حرف میزدم و قرار گذاشتیم.اومد خونه و ادامه ماجرای لخت شدن و ... .اما انصافا کیرش معرکه بود(کلفت و بلند)اما هرچی براش ساک میزدم اونطور که بشه بکنه تو کونم راست نمیشد.آخرش خودش بیخیال شد و گفت نمیخواد تو آبتو بیار.منم گذلشتم لای کونش و....



.تا الان با چند نفر دیگه گی داشتم و شاید یکی دو مورد به دلم چسبیده.ممنونم که تا اینجاشو خوندین.نوشته سروش
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
سلام. من قبلنا هم اینجا چند تا خاطره گذاشتم.داستان سکسی خوبه ولی خاطره واقعی رو خودم بیشتر دوست دارم.
به یکی از دوستایی که همینجا داستانای خیلی خوبی رو میگذاره گفتم میشه منم بنویسم ؟ گفتش خب اره ولی اسمای خودت و دوستاتو باید اسم مستعار بگذاری. منم این کارو کردم و سعی کردم کمتر اسم کسی رو بنویسم..دیگه امیدوارم جالب باشه براتون و بهم بگید خوب نوشتم یا نه. مرسی
من و دوست اینترنتیم که توی همین سایت باهاش دوست شدم.
اولین باری بود که توی سایت اینجا داشتم با یک نفر دوست میشدم.اولاش فقط پیام میدادیم برای هم.چند روز بعد ایمیل برای هم میدادیم و همه حرفامون سکسی بودن.خیلی سوال میکرد .اون کسی که باهاش دوست شده بودم اسم مستعار میذارم چون نباید بگم کی بود ولی خودش بخونه میدونه .اسمش محمد و سنش رو میگفت بیست و سه سالشه.یک عکس از خودش گذاشته بود توی ایمیلش .همیشه توی ایمیلامون اینطور بود که از ده تا سوال نوشته بود یا بیشتر و منم به سوالاش جواب باید میدادم.
مثلا اولین باری که سکس کردی کی بود و چطوری بود.وقتی کسی تورو میکنه دوست داری چطوری باهات رفتار بکنه. تو میگی چه کسی بکنه یا اونا میایند دنبالت. و سوالایی که همشون از سکس من بود .از خودم و خانوادم و سکس.یکبار ازم خواست از پشت سر با لباس یه عکس براش بفرستم. منم یک عکس اونطوری انداختم و براش فرستادم.
چند روز دیگه گفت همینطوری که نشتس روی صندلی بدون شلوار یک عکسی از پاهات برام بفرست.منم همون موقع شلوارمو در اوردم و عکس گرفتم و همون موقع براش فرستادم.من فکر میکردم محمد عکس صورتمو که نمیخواد پس اینطور عکسا از بدنم مشکلی نداره.توی یک ماه هر وقت چت میکردیم یا ایمیل برام میداد یک عکس از بدنمو میخواست و منم میفرستادم.یکبار بهش گفتم با یکی قرار دارم فردا میرم اونجا واسه سکس .قبلا چند بار اون بامن سکس داشته خیلی لذتش زیاده برام.
فوری بهم گفت وقتی داره میکنتت با گوشی خودت چند تا عکس بگیر .بدنتون که نزدیک همدیگه هست و کیر اون و هر طوری میکنه عکسشو بگیر و برام بفرستش. محمد توی این درخواست عکسها بمن دستور نمیداد و فقط خواهش میکرد.منم میدیدم اینطوریه میگفتم باشه.
اون روز با همونی که سکس میکردیم نزدیک بیست تا عکس گرفتم و همشونو برای محمد فرستادم. توی ایمیلم براش نوشتم چطوری بود سکسمون و ساعت و چقدر طول کشید و چطوری ارضا شدیم و همه چیزی رو نوشتم و همه عکسای که انداخته بودم رو براش فرستادم.
چند روز بعد توی ایمیل بمن گفت خیلی دوست دارم صورتتو ببینم.دلم میخواد ببینم چه شکلی هستی. اون یک عکس صورتت مال چهار سال پیشته یکی از الانت بهم بده. منم یک عکس از صورتمو براش فرستادم.ایمیل بعدیش خیلی تعجبم کرد. نوشته بود عکس صورتتو وقتی سکس میکنی میخوام ببینم. همون شب داشتیم چت میکردیم.گفتم محمد من یک عکس از تو بیشتر ندیدم.ولی هرچی عکس میخواستی برات فرستادم. ولی عکسی که موقع سکس باشه از صورتمون رو برات بفرستم برام نگران کننده هست.
چند بار گفت خیالت راحت باشه میبینم و حذفش میکنم و کم کم لحنش یکطوری شد که اخرش گفت من فکر میکنم این عکسها از خودت نیستن. تو اصلا یک پسر هجده نزدیکای نوزده ساله نیستی. شاید این عکسا رو از سایتای خارجی پیدا کردی فرستادی.
خیلی ناراحت شدم. گفتم میخوای اسمتو روی رونم بنویسم یا یکی که میکنه اسمتو هرکجای بدنم بنویسه ازش عکس بگیرم برات بفرستم تا باورت بشه؟ گفت اره اینطوری قبول میکنم . منم فرداش به یک نفر از کسایی که بامن سکس کرده بودن همینو گفتم و همینطوری سه تا عکس گرفتیم و صورت خودمو وقتی داشت بامن سکس میکرد هم انداختم و شب برای محمد فرستادم.
دو ماه بود که با محمد دوست بودم و همیشه سوالای سکس و عکس میخواست و منم قبول میکردم.تا یک روز بهم گفت تو بمن اعتماد نداری. من عاشق تو شدم ولی تو هیچ اهمیتی بمن نمیدی. گفتم اینطور نیست .ما دوستیم باهمدیگه.چی ازم خواستی که قبول نکردم؟ گفت خب اگه واقعا اینطوریه بیا توی یک کافه یا خیابون یا هرکجا مثل یک پارک همدیگرو ببینیم. اینطوری نگران نیستی که بخوام مجبورت کنم سکس کنی. منم بهش گفتم من بهت اعتماد دارم. اصلا برای اینکه بدونی قبولت دارم میخوای بیام خونتون؟
اخرش قرار شد برم به پارکی که نزدیک به خونه خودمون هست و اونم ساعت چهار بعد ازظهر بیاد اونجا.وقتی که نشسته بودم توی پارک نگاه میکردم تا محمد رو ببینم.رنگ لباساشو گفته بود ولی خبری ازش نبود.و اخرش هم نیومد.شب توی چت معذرت خواهی کرد و گفت برام کاری پیش اومده
یک بار بهم گفت اگه من سنم بیشتر از این که گفتم باشه چکار میکنی؟ گفتم هیچی .بازم دوستیم دیگه.و گفت بیست و سه سالم نیست سی و سه سالمه. بمن گفت اگه میگفتم چند سالمه تو قبول نمیکردی بامن دوست بشی.
بنظرم محمد خیلی مرد خوبی بود و خیلی منو دوست داره و عاشق من شده. وجودتو همیشه پیش خودم میشه حس کنم.فکر میکنم همیشه پیشمی.اینجا یک دنیای مجازیه ولی برای من واقعیه و با تو بودن برام خیلی ارزشش بیشتره.
منم فکر میکردم خب عاشق من شده و با همه وجودش منو دوست داره و چون سنش بیشتره ازم باید خیلی بیشتر از یک دوست معمولی براش احترام قایل بشم.
هر کاری رو حاضر بود برام انجام بده و هیچ چیز بجز عکس و چت کردن ازم نمیخواست. خیلی منتظر بودم بگه میخوام باهات سکس بکنم. نمیدونستم اگه اینو ازم بخواد چی باید جواب بدم.
یک شب داشتیم چت میکردیم.گفت که میدونی چرا اون روز نیومدم ؟ چونکه اصلا خونمون تهران نیست و توی شهرستان زندگی میکنم.اون شب خیلی حرفا به همدیگه گفتیم. بهش گفتم تو میخوای با من سکس کنی؟ گفت خب ارزوم اینه بتونم باتو و بمیل خودت باهات سکس کنم. گفتم چطوری میکنی اگه پیشت باشم و اونم شروع کرد برام گفت مثلا چطوری دوست دارم باهات سکس کنم. منم از این همه احساساتی که بمن داشت واقعا لذت میبردم و بدون اینکه خودش بگه براش عکس میفرستادم. اگه با کسی میخواستم سکس کنم میگفتم بنظر تو بذارم بکنه ؟ چند بار گفت نه. منم سکسمو با اون کسی که قبول کرده بودم بهم میزدم.
تا یک شب دیگه چت میکردیم.بمن گفت این عکسایی که برام میفرستی همشونو از سایتای خارجی پیدا کردی.
گفت من خودم همه این کارها رو بلدم.تو فکر کردی میتونی سر منو کلاه بذاری ولی من میدونم راست نمیگی. چیزای میگفت که گفتم محمد خودتی این چیزا رو میگی؟ و اخرش هم چند روز قهر کردم باهاش. تا یکبار ایمیل برام فرستاد و معذرت خواهی کرده بود و نوشته بود اعصابم خراب بوده که نمیتونم نزدیکت باشم و سکس بکنیم.منم براش نوشتم باید بیای تهران و میریم خونه یکی از دوستام.چند روز گذشت و اخرش یک روز که پنج شنبه بود اومد. به اون خوش تیپی که فکر میکردم باشه نبود ولی من احساسشو میخواستم که عاشقانه باشه .رفتیم خونه یکی از دوستام که از قبلش بهش گفته بودم. اونجا همه لباسامو دراوردم. اونم لخت شد و هرطور که میتونستم بهش حال دادم.شب توی هتل بود و فرداش که جمعه بود هم یکبار دیگه سکس کردیم. اینو که چطوری کمرشو سفت بکنه و چطوری بکنه که لذت بیشتری داشته باشه همشو براش گفتم و اونم خیلی لذت برد. چند تا عکس هم ازم گرفت و دیگه رفت.
از وقتی که رفته نزدیک دو سال و نیم گذشته ولی نه ایمیلامو جواب میده نه چت میکنه و اصلا شده مثل یک قطره روغن که رفته توی زمین.همیشه از خودم سوال میکنم اون میتونست بازم با من دوست باشه بازم سکس بکنه .چه دلیلی میتونه داشته باشه که اینطوری رفتار میکنه؟ ممکنه توی یک حادثه براش اتفاقی افتاده باشه و دیگه نباید منتظرش باشم؟ عکسایی که ازم داره الان دست چه کسایی افتاده؟ این فکرها باعث شد که با اتفاقات دیگه تصمیم بگیرم هیچوقت هیچ عکسی از خودم بدست دوستام ندم.دوست اینترنتی با واقعی فرقی نداره. کسی که سکس کرده یا نکرده باشه هم مهم نیست. مهمش اینه که اگه خود اون دوست عکسامو بکسی نده خب ممکنه براش اتفاقی بیفته و ناخواسته اون عکس یا فیلمها بیفته دست کسی که خودمونم فکرشو نمیکردیم.
ولی اگه یک عکس رو به دوستمون ندیم چطوری میشه ثابت بکنیم که واقعا همینی هستیم که میگیم؟ شاید بهتر باشه به دوستامون توی اینترنت بگیم که چه توی اینترنت باشه چه سکس هم بکنیم ولی من هیچ عکسی از خودم نمیخوام دست تو باشه. اینطوری کمتر نگران میشیم که اتفاقی بیفته.
خدایا گناهان منو تو ببخش
همه آدمها گناه کردند
خدایا گناه همه را ببخش
     
  
مرد

 
گی با یکی از دوستام
سلام
من سینا هستم(مستعار)17سالمه تو شهر ...... زندگی میکنم
این داستان که میخوام براتون بگم واسهچند هفته قبله ، وقتی که شب هیچکس تو خونمون نبود و رفته بودن مسافرت
من اون روز تنها بوپدم تو خونه حشرم گرفته بود چون شب و تنها بودم به یکی از دوستام که هم سن خودمه اس فرستادم که اگه توی خونشون اجازه میدن شب بیاد خونه ما
دوستم دو میدانی کاره،یه اندامی خوشکل و بدون مو داره (حتی یه دونه مو)اونم گفت که باید اجازه بگیره
یه سا عت بعد اس داد که میاد..
رفتم دم در باشگاهشون که باهم بیایم خونه ما
باهم شوخی های سکسی زیادی داشتیم،برای اینکه اونم اون شب تحریکش کنم باهاش توی راه سکسی حرف میزدم
بعد حدود15دقیقه پیاده روی رسیدم به خونمون رفتیم تو
نشسته بودیم داشتیم حرف میزدیم که که دوستم گفت که کمرش دردمیکنه
منم از خدا خاسته گفتم که ماساژت بدم؟ اونم قبول کرد
شروع کردم به مالوندن کمرش(از روی زیرپیرهن)که بهش گفتم میخوای با روغن زیتون بمالو؟اونم قبول کرد
رفتم روغن آوردم زیر پیرهنش رو در آورد شروع کردو به ماساژ دادن بعد از اینکه کمخرش رو ماساژ دادم ازش خاستم تا پاهاشم ماساژ بدم اونم یکم من من کرد قبول کرد شلوارش رو درآورد و با شورت سفیدی که پاش بود خابید
منم شروع به ماشاژ دادن پاهاش کردم
از کفپاش شروع کردم تا اینکه به بالای زانوش رسیدم..
آروم آروم اون رون های ورزشکاریش رو ماساژ میدادم که به قنبل های کونش رسیدم
معلوم بود حشری شده کیرش بلنده شدو بود نفس هاش تند تند شده بود
چشماش و بسته بود منم دلم رو زدم به دریا شورتش رو از پاش کشیدم بیرون
برش گردوندم شروع کردیم به لب بازی باهم کمی که از هم لب گرفتیم ازش خواستم که لبسای منو در بیاره اونم قبول کرد و لباس های منو در آورد
بغلش کردم آرومآروم بردمش سمت مبل
نشوندمش روی مبل
پاهاش رو بلند کردم ، وای که کون خوشکل و تمیزی داشت
کیر من کامل راست شده بود
ازش خواستم تا کمی برام ساک بزن امام قبول نکرد
به خاطر پاهاش رو بلندکردم
کیرم رو گذاشتم لب سوراخه کونش
یکم به کیرم توف زدم و آروم فشاردادم تو کونش خیل دردش اومد چون داشت به خودش میپیچید
آروم آروم شروع کردم به تلنبه زدن
ٌصدای اه و اوه مون بلند شده بود،قبل از اینکه آبم بیاد کیرم رو در اوردم ریختم رو شکمش
بلندش کردم و با هم رفتیم حمومنوشته سینا
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
صفحه  صفحه 36 از 85:  « پیشین  1  ...  35  36  37  ...  84  85  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA