انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 45 از 85:  « پیشین  1  ...  44  45  46  ...  84  85  پسین »

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد


مرد

 
روزی که فهمیدم گی هستم

سلام اسم من مجیدو20سالمه و عاشق فیلم های سکسی.



داستان من از اونجایی شروع شد که18سالم شده بود ومیخواستم عکس برای شناسنامم بگیرم که از شانس ما یکی از بچه محلابه اسم محمد یه مغازه عکاسی و خدمات کامپیوتری زده بودومن رفتم برای عکس گرفتن.رسیدم در مغازه دیدم در بستس ولی قفل نزده یکم صبر کردم دیدم خبری نشد گفتم شاید تو باشند آروم دستگیررو چرخوندم دیدم در بازه یواش رفتم تو دیدم کسی نیست ولی یه صداهایی میومد راستی اینم بگم که محمد قسمت عکاسی رو بایه پرده از وسط به دو قسمت کرده بود که یواشکی رفتم طرف پرده و از یه گوشه پرده دیدم که بله آقا محمد ما داره فیلم سوپر میبینه وجلق میزنه.اومدم عقبتر و یه سرفه بلندی کردم که یعنی من اومدم تو و بدبخت محمد حول کرده بود ومن من کنان گفت کیه بفرماییید که گفتم منم مجید گفت صبر کن الان میام پیشت بعداز 1دقیقه اومد وسلام واحوال پرسی گفت چیکار داری که گفتم اومدم عکس بندازم ورفتیم پشت پرده عکسمو گرفت وگفت 4روز دیگه آماده میشه داشتم بر میگشتم برم که یهویی گفتم بزار ازش فیلم سوپر بگیرم که پرسیدم ممد فیلم سوپرم داری برام رایت کنی که گفت نه گفتم دروغ نگو تو نداشته باشی که بازم گفت نه مثلا می خواست برا من عدای بچه مثبتارودر بیاره که مایع شدم وبهش گفتم که داشتم دیدش میزدم اونم مجبور شد قبول کنه وباهم دوباره رفتیم پشت پرده که هرکدوم ومی خوام برام رایت کنه



نشست روصندلی ومن کنارش وایسادم فیلمارو گذاشت 3یا4تاکلیپ نگذشته کیرمارو میگی عین سنگ سفت شده بود ومن میخواستم تابلو نشه دست کردم توشلوارم تاکیرمو بندازمش پشت کمربندم اصلاحواسم به ممد نبود که دیدم داره نگاهم میکنه گفت چیکار میکنی گفتم هیچی بابا پشماشو باتیغ زدم میخاره که یهویی دستشو آورد طرف کیرمو گفت بزار من برات بخارونم که نذاشت من حرفی بزنم ودستشو ازپشت کمربندم کرد تو گفت توکه راسته راستی گفتم خب وقتی ازاین فیلما میبینم راست میشه دیگه که گفت کمربنتو باز کن تا برات قشنگ بخارونم که من گفتم نه ودوباره اون گفت باز کن من گفتم نه یهو کسی میاد میبینه بد میشه که پاشدرفت درو قفل کرد اومد گفت حالا خیالت راحت شد راستشوبخواین یکم ترسیده بودم وبازم محمد اصرارکرد که بهت خوش میگذره که من کمربندمو باز کردم وتاباز نکرده شلوارمو در آورد. گفتم چیکار میکنی که گفت صبر کن حالا مونده من بایه پیرهنو شرت جلو ممد بودم وممد داشت بادستش باکیرم بازی میکردومن حالی به حولی شدم وخوشم اومده بود.محمدم بادست دیگش داشت بابرا خودش ور میرفت کهگفت مجید شورتتودرآر منم بدون معطلی درآوردم وممد شروع کرد به خوردن کیر من.من ازتعجب شاخ دراوردم یه5دقیقه ای خورد بعد پاشد شلواروشرتشو باهم کشید پایین که یهویی چشم به کیرش افتاد ازبرا من قدش 2الی3سانت کوچیکترولی خیلی کلفتربود.گفت بگیر تودستت باهاش بازی کن



یکمی بازی کردم گفت بخور گفتم نه بدم میاد وچون تااون موقع باهمجنس کاری نکرده بودم حالم بهم میخورد که دوباره کیرموکرد تو دهنش وباولع خاصی میخورد که منم خوشم بیاد آخرش منم راضی شدم به کیر خوردن.اولش دندونام ومیکشیدم به کیرش ولی بعدش یادم دادکه چطوری بخورم خلاصه که یه6دقیقه ای خوردم وگفت بسه پاشد به حالت رکوع شد گفت بکن یواش یواش توش که منم کردم حدود 10دقیقه ای تلنبه میزدم که گفت درارگفتم چرا گفت نوبت منه منو میگی ریدم به خودم که الان میخوادکیر به اون کلفتیرو بکنه تو کون تنگ ما که تااونموقع یه انگشتم توش نرفته بود چه برسه به کیر.گفتم نه نمیره دردم میاد که گفت صبر کن پماد بی حسی بیارم که تازه فهمیدم که چی بود که به سوراخ خودش زذ.منم هیچی نگفتم وخودموسپردم بهش یکم پماد زد ویکمم تف زد سر کرش وگذاشت روسوراخم یکم فشار داد دید نمیره گفت مگه تاحالا بادوستات کاری باهم نکردید گفتم نه وشروع کرد انگشت کردنم البته هی پماد بی حسی مزد بهم اول با1انگشت بعد2تا که کمی دردم گرفت که گفت تحمل کن الان جاباز میکنه که انگار همینمشدبعدش 3تا انگشتی کردتوم یه2یا3دقیقه ای 3انگشتی میکردتوم ودرمیاورد بعدش سرکیرش تف انداخت وگذاشت رو سوراخم وفشاردادبازم نرفت که ممد قاطی کردو یهویه فشارمحکم دادوسرش رفت توم منو میگی داشتم از دردوسوزش بی هوش میشدم گفتم درار گفت درارم دوباره درد میگیره بخوام فرو کنم گفتم به جهنم سوختم فقط درار اصلا نمیخوام گفت صبرکن دیگه الان حال میکنی نامرد درنیاورد یکم بی حرکت نگه داشت بعد که آروم شدم یواش یواش سرشو عقب وجلو کرد حدودا 5دقیقه بود داشت عقب جلو میکردوبایهدستش باکیرم بازی میکرد



من خیلی خوشم اومده بود داشتم حال میکردم که گفت به بقل بخواب روموکت.خوابیدم رفت پشتم دراز کشیدسرشوکرد توم تواون حالتم 3دقیقه کرد که گفت رو شکم بخواب هنوزسرکیرش داخلم بود وهمونجوری درهین چرخیدن کل کیرشو کرد توم منم یه جیغ بلندکشیدم که دردهنم وگرفت ومحکم تلنبه میزد دیگه درد نداشتم تبدیل شده بود به حال ولذت6.7دقیقه ای کرد بعدگفتم بسه نوبت منه پاشد ازروم گفتم به کمر بخواب خوابید یه بالش داشت که بعد ازسکسمون پرسیدم برا چی آورده بود گفت دوروزپیش یه کسه اومده بود عکس بندازه که رفتم رومخش ودیروز اوردم تاراحت باشم خلاصه باهمون بالشیکه کس کرده بودگذاشتم زیر کمرش بدون اینکه کیرمو خیس کنم خشک خشک یهو کردم توش که جیغ کشیدوگفت آشغال تف بزن وحشی ماهم10دق کردیم وتوهمون حالت لب میگرفتیم داغ داغ بودم نمیدونستم چیکار داشتم میکردم داشت آبم میومد بهش گفتم گفت توش نریزی بده بخورم که همین کارم کردم وهمرو ریختم تو دهنش که داشتم بالا میاوردم همروقورت دادوپاشدصورتودهنش والبته من گفتم شست واومدگفتم جون ممد یواش بی حساب شدیم دیگه گفت باشه پس بیا حسابی بخوروخیسش کن خوردم گفت بهحالت سگی شو شدم یوش کرد توم ویواش یواش تلنبه زدنوشروع کرد



من ازروی لذت وشهوت به اوج رسیده بودموهی میگفتم تندتر بکن ممدم نامردی نمیکردوتندتند میکردیه ربعی شد که گفت داره میاد میخوریش گفتم حالم بهم میخوره که توتوهمین حرفابودیم حس کردم یهوتوم داغ شده ممدگفت ریختم توت ویه1دقیقهای کیر کلفت ممدجونم توم نگه داشت وبعد درآورد یه بوس از کیرش کردمو ازهم لب گرفتیم ولباسامونوپوشیدیم ومن رفتم خونه شب تاصبح خوابم نمیبردوداشتم به کارای غروب که با ممد انجام دادیم فکر میکردم وهمین شد که پی بردم یک گی هستم...
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
کونم رو تسلیمش کردم

با سلام

من 25 سالمه 21 سالم بود بعد سربازی البته همش دوست داشتم که کون بدم اما میترسیدم به هر کسی اعتماد کنم بعد سربازی با روم یاهو اشنا شدم به فکرم اومد چرا از طریق رووم یکیو پیدا نکنم که بیاد گرگان منو بکنه.بالاخره شروع کردم به دنبال یک مرد سن بالا خیلی قابل اعتماد گشتن اخه از ابروم هم میترسیدم.بالاخره رووم شمال یکی از بابل پی ام داد عزیزم من میام گرگان میکنمت



بعد اشنایی شماره رد و بدل کردیم قرار گذاشتیم روز موعود رسید و صبحش رفتم حموم حسابی خودمو تمیز کردم.بعدش راه افتادم سام هم همش اس میداد رسیدم ترمینال گرگان منتطرتم.س.ار تاکسی شدم که بدنم شروع به لرزیدن کرد یه دلم میگفت برم یه دلم میگفت نرو بالاخرهیش خودم گفتم من که خودم خواستم کونی بشم همیشه هم دوست داشتم برم امتحانش کنم حالا که کیر پیدا کردی.رفتم نمیشناختمش اما از مشخصات لباس من اون شناخت دست تکون داد برام سلام دادیم و سوار ماشینش شدم تو راه از خجالت کل بدنم میلرزید.حالمو فهمید گفت عزیزم نترس خجالت نداره هر کی علایقی داره خب تو هم علاقه به کیر داری درکت میکنم اگه خجالت میکشی میتونم بیخیل بشم فقط حرف بزنیم اینجوری بود که رسیدیم هتل راه و ماه گرگان.اونجا اتاق رزرو کردیم و رفتیم تو اتاق.



اون لخت شد بمن هم گفت لخت شو منم لخت فقط با یه شورت بودم نشستم جلو پاش گفت عزیزم برام ساک میزنی.کیرشو از شورتش که باد کرده بود کشیدم بیرون ساک زدم اما چون بی تجربه بودم سخت بود برای من و اون اولش بدم اومد اما یواش یواش خوشم میومد از خوردن کیر مثل بستنی براش ساک زدم.بعد یه مدت گفت عزیزم بیا که شروع کنم منم خوابیدم صورتم به هوا زیر کمرم بالش گذاشت و پاهامو کنار سرم گذات اولین بار بود که سوراخمو میدید گفت جوووووووووووون منم این حرفو شنیدم خیلی خوشم اومد دیگه خجالت نداشتم اخه همه خجالتم قبل لخت شد بود واسم.به سوارخ کونم ژل بی حسی که ازش خواسته بودم واسه اینکه درد کمتری بکشم و راحت و با لذت کون بدم رو مالید و اروم سر کیرشو هل داد تو اولش باز درد داشتم اما لحظه به لحظه به حجم کیرش تو کونم اضافه میشد و با لغزش خاصی میرفت تو کونم تا اینکه همه کیرشو کرد تو کونم



منم یکم درد داشتم اخه ژل بی حسی کار خودشو داشت قشنگ انجام میداد یواش یواش شروع کرد به عقب جلو کرد منم اروم اروم لذت با درد کوچولو داشتم که دردش داشت اروم میشد دیگه داشتم از لذت بلامو گاز میگرفتم وقتی که همه کیرش رفت تو کونم دم گوشم بهم گفت به جمع کونی های ایران خوش اومدی عزیزم منم ازش خواستم بکنه منو قشنگ و اینکارو واسم انجام داد ئ یهو دیدم که داره میلرزه و ابش داشت میومد بهم گفت کجا بریزم منم صورتمو اوردم جلو و ریخت رو صورتم ازش تشکر مردم اونروز 2 بار دیگه منو کرد .
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  ویرایش شده توسط: shomal   
مرد

 
باشگاه گی‌

من ارشام هستم و برای اولین باره که میخوام داستان سکس خودمو تعریف کنم . من 22 سالمه و بدنه بی مو و سفیدی دارم و از قیافه هم خوشکلم (اینو بقیه میگن .) .من نسبت به قدم 4 . 5 کیلو اضافه وزن داشتم که قرار شد برای کم کردن وزن برم باشگاه .سمت خونمون یه باشگاهی بود که معمولا بچه های محل اونجا میرفتن برای ورزش. یه روز سرد زمستونی من رفتم که ثبت نام کنم تا رفتم تو باشگاه یه مرد 40 45 ساله راهنماییم کرد که اول باید برم پیش مربی تا اون بهم برنامه بده . مربی باشگاه تو اون ساعت سرش شلوغ بود من یه چند دقیقه نشستم تا خودش اشاره کرد که برم تو دفترش که یه گوشه باشگاه بود. تا رفتم یه سری سوال کرد و بهم گفت برو رو وزنه مربی باشگاه یه پسر 30 32 ساله بود که یه بدن فوق العاده سکسی و یه قیافه سمکی داشت .فکر کنم اینقدر تابلو نگاش کردم که خودشم فهمید .



بعد یه سری کارا گفت پاشو لخت شو تا بدنتو ببینم منم که از خدا خواسته سریع لباسامو کندم تا لختمو دید برقی که تو چشمش افتادو دیدم و با خودم گفتم حله . به شوخی گفتم شورتمم باید در بیارم که اونم با پررویی تمام گفت اونم به وقتش که جفتمونم خندمون گرفت.. پولو دادمو بهم گفت که از فردا میتونی شروع کنی . منم چند روز باشگاه رفتنو ادامه دادم تا اینکه یه روز بهم گفت اگه خواستی میتونی یه خورده زودتر بیای تا باشگاه خلوته خودم باهات کار کنم تا زودتر جواب بگیری البته گفت که هزینشم جداگانه ازت میگیرم (که از هزینه فقط....) قرار شد فرداش ساعت 11 برم رفتمو دیدم کسی تو باشگاه نیستو خودشم داره تمرین میکنه.بهم گفت لباساتو عوض کن بیا من از روی عمد یه شلوارک کوتاه که خط کونم قشنگ معپوشیدمو با یه رکابی کوتاه. تا رفتم یه خورده نرمش کردمو بهم گفت امروز یه خورده پا کار کنیم منو خوابوند روی یه دستگاه که حالتش باید دمر میخوابیدی و وزنه میزدی منم چند بار تکرار کردم که دیدم دستش رو کونم و داره میماله تا بهش نگا کردم بهم گفت حیف نیست میخوای ابش کنی ....



یه لبخند شهوتی بهش زدمو منو بلند کرد تا پا شدم لباشو گذاشت رو لبمو میک زد داشت لبام کنده میشد که شلوارکشو کشید پایینو گفت بخور عزیزم .تا نگا کردم دیدم یه کیر 20 22 سانی جلومه ولی دیگه کاریش نمیشد کرد بعد یه 5 6 دقیقه ساک زدن بهم گفت دوست داشتی الان یه کیر دیگه اینجا بود اونم میخوردی منم که حشرم رفته بود بالا گفتم اره که دیدم یکی گنده تر ا با بدن پشمالو ولی ورزشی اومد من داشتم از ترس سکته میکردم که بهم گفت نترس این از خودمونه کیرشو در اورد به بزرگی اون نبود تا بیام ساک بزنم دیدم یکی داره سوراخمو لیس میزنه خیلی حس خوبی بود که باعث میشد من با ولع بیشتری ساک بزنم بعد چند دقیقه سر کیر مربیو رو سوراخم حس کردم که داشت فشار میداد



از درد دام در نمیومد که با یه فشار محکمتر کل کیرشو تو خودم حس کردم . وااااااای یه کیر تو کونم بود یکی تو دهنم دو نفری که از همه چی خوب بودن هیکل قیافه خلاه بعد چند دقیقه اونیکی اومدو پاهامو داد بالا کیرشو تا ته فرو کرد بعد اینکه کارش تموم شد جفتشون ابشونو خال کردن دهنم .بعدش دیگه کیر مربی باشگاه محلمونو با اون دوستشو بیمه کردم الان 6 ماه از اون روز میگذره و من هفته ای 2 3 ن حال میدم . امیدوارم خوشتون اومده باشه
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
چگونه کونی و زنونه پوش شدم

سلام اول خودم رو معرفی می کنم و بعدش میرم سراغ داستان های خودم که براتون به چند بخش تقسیم کردم از کودکی تا الان. که داستان اصلی که برام اتفاق افتاد 4سال پیش و در 22 سالگی من بود.اسم من مانی قدم 175 پوست سفید و واقعا خوشکلم با اندامی کاملا دخترونه مخصوصا باسنم که حتی خواهر دوقلوی من به من حسادت میکنه.البته دکتر هم رفتم که دلیل گرایش من به سمت دختر بودن رو همین اختلال ژنتیکی میدونه.
دلیل اینکه از کودکی شروع میکنم به تعریف کردن بخاطر اینه که وقتی به داستان اصلی یعنی اولین کون دادن من به شکل واقعی رسیدیم بتونین راحت تر درک کنین که چرا من این کار رو کردم.


داستان اول (کودکی):من از همون بچگی به علت خوشکلی و سفیدی زیادی که داشتم همیشه مورد علاقه ی بچه های محل بودم مخصوصا 2تا داداش که همسایه دیوار به دیوار ما بودن و از من 3 و 4سال بزرگتر بودن.اون موقع من 7سالم بود و اصلا هیچ چیزی در مورد سکس و این چیزا نمی دونستم برای همین خیلی راحت گول پسرای همسایمون رو میخوردم و میرفتم خونشون.اولین بار که منو بردن خونشون به بهونه ی ورزش کردن بود.به من گفتن بیا بریم خونمون باهم ورزش کنیم منم که ازهمه چی بی خبر رفتم.منو بردن تو اتاق و گفتن روی تخت دراز بکش،بعدش لباسهامو در اوردن و خودشون هم لخت شدن.منم که ترسیده بودم بهشون گفتم چرا لختم میکنین؟که در جواب من گفتن این ماساژ قبل از ورزشه و لازمه.منم دوباره گول حرفاشون رو خوردم و لخت دراز کشیدم که یهو دیدم یکیشون روی من دراز کشید و شروع کرد به مالیدن کونم،اولش زیاد حسی نداشتم تا اینکه انگشتش رو خیس کرد و به سوراخ کونم مالید که یه حس خوبی داشتم،مور مورم میشد و یه لذت خوبی داشت.البته اینو بگم که اونا هم آماتور بودن و اصلا نمیدونستن کردن واقعی یعنی باید بکنن تو سوراخم،و همیشه منو لاپایی میکردن.


بعد از اینکه کلی کونم رو ماساژ داد کیرش رو گذاشت لای کونم و شروع کرد به مالوندن خودش به من.البته هنوز کیرش راست نمیشد برای همین من هم زیاد چیزی حس نمیکردم ولی داداش بزرگترش کیرش کاملا سفت میشد و وقتی اون کیرش رو گذاشت لای کونم گذاشت خیلی حس خوبی داشتم مخصوصا وقتی سر کیرش به سوراخ کونم میخورد احساس لذت می کردم.از اون موقع به بعد کونی بودن من شروع شد و بچه های محل همه فهمیده بودن که من ازینکه زیرشون بخوابم خوشم میاد،برای همین تا سن 11سالگی من یا تو خونه یا استخر مورد دستمالی و لاپایی بقیه بچه ها بودم و تقریبا همه ی بچه ها کون من و سوراخ کونم رو دیده بودن.
بعد از این داستان،داستان دوران راهنمایی و دبیرستانم رو میگم..





داستان دوم (دوران مدرسه):همونطور که بهتون گفته بودم من برای پسرها خیلی دوست داشتنی بودم چون هم سفید و خوشکل بودم همینکه کون و اندام دخترونه ی نازی داشتم.دوران راهنمایی که خودتون میدونین پسرها اکثرا به سن بلوغ میرسن و همه توی مدرسه باهمدیگه ور میرن ولی من دیر به بلوغ رسیدم(دوم دبیرستان) و برای همین در مقابل بچه ها حرفی برای گفتن نداشتم و حتی صدام مثه اونا کلفت نشده بود و بخاطر صدای نازک و دخترونه مسخرم میکردن.توی کلاس همه دوست داشتن که من تو میز اونا بشینم و منو دستمالی کنن ولی 2نفر توی کلاس بودن به اسم عباس و نادر که گردن کلفتهای مدرسه بودن و بیشتر اوقات تو میز اونا بودم و میز آخر کلاس بودیم و همیشه دکمه های شلوارم رو باز میذاشتن تا وقتی معلم کلاس مشغول کاری بود دستشون رو ببرن تو شرتم و منو انگشت کنن و با کونم و رونای پام ور برن.زنگ تفریح هم که دیگه نوبتی بودم و همیشه یه نفر جلوی در کلاس نگهبانی میداد و چند نفری که توی کلاس بودن،منو روی میز دراز میکردن و شلوارمو تا پایین باسنم پایین میکشیدن و بعد نوبتی منو لاپایی میکردن،من همیشه ازینکه انقدر دستمالی میشدم لذت میبردم و واقعا دوست داشتم که همه منو به چشم یه دختر میدیدن.


دوران دبیرستان من به سن بلوغ رسیدم و تازه از سکس و اندام تناسلی زن و مرد باخبر شده بودم و حشرم هم خیلی بیشتر شده بود،مدتی دنبال سکس با دختر بودم ولی اصلا بهم حس خوبی نمیداد تا اینکه با بچه های مدرسه به اردو رفتیم و شب تقسیم به چند چادر شدیم که در هر چادر 5نفر به اضافه ی یک معلم بودیم.من خواب بودم که یهو احساس کردم یکی به من بیش از حد چسبیده،اول فکر کردم شاید خوابه نفهمیده.بعد از چند دقیقه دیدم دستش رو چسبوند به کونم و داره منو انگل میکنه،که یهو سست شدم و به یاد روزای خوب گذشته افتادم،خودم رو به خواب زدم تا راحت تر کارش رو بکنه.بعد از چند دقیقه شلوار ورزشی که پام بود رو کشید پایین و پتو رو انداخت روی من تا کسی نبینه چیکار میکنه.تو حال خودم بودم که یهو انگشتش رو خیس کرد و رو سوراخ کونم بازی بازی میداد و نوک انگشتش رو تو سوراخم فرو کرد که لذت عجیبی داشتم و بدنم شروع به لرزیدن کرد.اونم که فهمیده بود من بیدار شدم پروتر شد و یهو تمام انگشتش رو تو کونم فرو کرد.این اولین باری بود که کسی انگشتش رو کامل تو کونم میکرد،اول یکم درد داشت ولی بعدش سروع کرد به چرخوندن انگشتش توی سوراخم که من از شدت لذت بالشت رو گاز میگرفتم و دیگه کنترلم دست خودم نبود و ارضا شدم



اون که فهمید من ارضا شدم شلوارش رو کشید پایین و کیرش رو لای کونم گذاشت و چون من به پهلو خوابیده بودم نمی تونست راحت کارش رو بکنه.برای همین من لای پامو باز کردم تا لای رون پام بذاره کیرش رو.اونم بعد از چندبار عقب جلو کردن کیرش آبش اومد و لای پام ریخت و من موندم با شلواری فوق العاده کثیف.تصمیم گرفتم برم دستشویی و شلوارم رو عوض کنم تا فردا کسی متوجه نشه.رفتم دستشویی و داشتم خودم رو میشستم که دیدم صدای پای کسی اومد.اول ترسیدم بعدش دیدم سعید همون کسی که این بلارو سرم اورده بود اومده بود.بهم گفت تو واقعا خوشکلی دوست داری همیشه همینطوری باهم باشیم که منم لبخندی زدم و هنوز بله نگفته بودم شروع کرد به بوسیدن لبام و منو سریع برگردوند و به دیوار دستشویی چسبوند و کیرش رو کاملا خیس کرد و گذاشت لای کونم،وای ی ی چی حس میکردم یک کیر کلفت و سفت شده که پشت سرهم سرش به سوراخ کونم میخورد و منو دیوونه کرده بود.با دستش کیر منم گرفته بود و برام جق میزد که یهو هردومون ارضا شدیم و من سریع خودم رو شستم و به چادر برگشتیم...
داستان بعدی داستان کون دادن من ایندفعه از سوراخ کونم هست که براتون تعریف میکنم..





داستان سوم(زن پوش شدن من):بعد از دوران دبیرستان به دانشگاه رفتم و تو دانشگاه همه دنبال دختر هستن و دیگه کسی نبود که منو بخواد و من هم با اینکه دخترهای زیادی بودن که میتونستم باهاشون رابطه داشته باشم،دیگه کششی به سمت جنس مخالف نداشتم و فقط به این فکر میکردم که کاش دختر میبودم و پسرها به من توجه میکردن.کم کم داشتم افسرده میشدم تا اینکه یکروز که در حال چت کردن بودم با یه مرد 42ساله به اسم مهران آشنا شدم که تو چت روم نوشته بود من دارم برای چند روز میام شیراز(من شیراز دانشجو بودم)،گی های شیرازی پیام بدن.منم سریع ادش کردم و شروع به چت کردیم که بعد از معرفی از من خواست وب بدم که منم از صورتم وب دادم و به محض اینکه صورت منو دید عاشقم شد و گفت تو تاحالا کجا بودی،پسر به خوشکلی تو ندیدم تا حالا و ازین حرفها.بدون اینکه اون از بدن من وب بخواد،خودم انقدر حشرم بالا زده بود بهش از تمام بدنم وب دادم و کونم رو تو وب کامل بهش نشون دادم که داشت از شدت شق درد دیوونه میشد،بعد از چت شماره تلفن بهش دادم و به من زنگ زد و تا روزی که بیاد باهم حرفهای سکسی میزدیم و حتی برای من اسم دخترونه پریناز گذاشت،البته من بهش گفتم که فقط لاپایی میدم و تاحالا از سوراخ ندادم و بخاطر دردش اصلا دوست ندارم این کار رو بکنم،اونم قبول کرد و فقط ازم خواست که براش لباس زنونه بپوشم که منم علاقه ی زیادی نشون دادم و گفتم چشم.


روز موعود رسید و قرارشد به خونه دانشجویی من بیاد که اون موقع تنها بودم و همخونه ای نداشتم.روز قبل هم من کلی خرید کردم و چند مدل شرت و سوتین و جوراب شلواری و دامن کوتاه خریدم.صبح اون روز اول به حموم رفتم و کلی خودم رو شستم و یه ذره مویی که روی پاهام در اومده بود رو با اسپری موبر زدم و دیگه حتی یه دونه مو روی بدنم نبود و حتی خودم وقتی توی آینه به بدنم نگاه میکردم لذت میبردم.بعدش رفتم جلو آینه وکلی آرایش کردم و موهام رو درست کردم(موهام اون موقع خیلی بلند بود و دم اسبی میبستم)و یه شرت توریه مشکی پوشیدم و روی شرت جوراب شلواریه سفید نازک پوشیدم.یه تاپ چسب سفید که تا بالای نافم بود و یه دامن کوتاه قرمز هم پوشیدم.وقتی خودمو تو آینه دیدم باورم نمیشد که انقدر شبیه دخترا شده بودم و تنها فرقی که داشتم همون داشتن کیر بود.
مهران زنگ خونه رو زد و من در رو باز کردم،اول فکر میکرد اشتباه اومده و وقتی من پریدم توی بغلش تازه منو شناخت.اصلا باورش نمیشد.میگفت مانی این واقعا تویی؟اصلا باورم نمیشه آخه مگه ممکنه تو انقدر شبیه دخترا باشی؟تو واقعا دختری پسر نیستی! و ازین حرفا


جلوی در کلی لبای همدیگرو خوردیم و با اینکه اون از من 20سال بزرگتر بود ولی حس خوبی بهش داشتم.در همون حالی که لبامو می بوسید دستشو از زیر دامن به کونم چسبوند و کونم رو میمالوند.بعدش نشستیم و از توی کیفش یه شیشه مشروب در اورد که گفت اوردم باهم بخوریم(من تا اون موقع مشروب نخورده بودم و واقعا میترسیدم)منم برای اینکه ضایع نشم و تابلو نشه تا حالا نخوردم قبول کردم.(ولی اون چون حرفه ای بود به من ذره ذره مشروب می داد تا به هدف خودش برسه).بعد از 2پیک که خوردم حس کردم حالم زیاد خوب نیست و اونم گفت باشه عزیزم یکم که رد شد بعدا بخور.منو برد روی تخت و شروع به خوردن لبام کرد و تاپم رو دراورد و جوراب شلواری رو پاره کرد و کاملا وحشی شده بود و بعدش شرتم رو در اورد و لخت لخت شده بودم،خودش هم لباساش رو در اورد و لخت شد.وای ی ی چی میدیدم،یه کیر فوق العاده بزرگ ولی نازک.فکر کنم 20سانت میشد کیرش ولی سفید و ناز بود.شروع کرد به لیس زدن دور گردنم و مالیدن سینه هام.و بعد شروع به میک زدن نوک سینه هام شد.وقتی نوک سینه هام رو میخورد دیگه دیوونه شده بودم و تو اوج لذت بودم.بعدش منو برگردوند و رو شکم دراز کشیدم و کونم سمت اون بود.وای انقدر حشری شده بود که شروع کرد به لیسیدن کونم و کونمو گاز میگرفت.وقتی زبونش رو برد روی سوراخ کونم دیگه مست شده بودم و فقط لذت میبردم و آه و اوهم تموم خونه رو ورداشته بود و مهران هم که متوجه شده بود من دیگه آماده ی نقشه ی اون شدم



یه پیک دیگه به من داد و دوباره شروع به لیسیدن کونم کرد که من از شدت حشر ارضا شدم و مهران پیشنهاد داد بریم حمام تا منو بشوره و دوباره به کارمون ادامه بدیم.وقتی توی حمام بودیم گفت میخوام کونتو بشورم.منم که حال خوبی نداشتم و نمیدونستم چه هدفی داره قبول کردم.شلنگ آب رو روی سوراخ کونم گذاشت و کمی داخل کرد و آب گرم رو باز کرد و من فقط حس میکردم دارم پر از آب میشم که یهو شلنگ رو دراورد و گفت با فشار آب رو از کونت خالی کن،منم اینکار رو کردم و دوباره رفتیم روی تخت که با اصرار یه پیک دیگه به من داد و من کاملا در اختیارش بودم.خودش دراز کشید و گفت 69 بشیم.منم رفتم سراغ کیرش و کونم روبروی صورت اون بود.وای ی ی چه کیر خوشمزه ای داشت،وقتی میخوردم تو اوج شهوت بودم چون مهران هم مشغول لیسیدن سوراخ کونم بود و سوراخم کمی بازتر شده بود که انگشتش رو فرو کرد تو کونم که من از شدت لذت بدنم شروع به لرزیدن کرد.بعد از چند دقیقه یک انگشت دیگه هم اضافه کرد که من دردم گرفت و بهش گفتم نکن مهران درد دارم.تا اینو گفتم دوتا انگشتشو محکم فرو کرو کرد و جیغ منو در اورد ولی بعد از چند دقیقه برام عادی شد و بازهم داشتم لذت میبردم.بعدش مهران منو به شکن خوابوند و گفت حالا میخوام برم سر اصل مطلب.من زیرش بودم و کلی روغن به کونم مالید طوری که کونم کاملا چرب شده بود و کیرش رو گذاشت لای کونم.وای ی ی ی داغیه کیرش دیوونم میکرد.سر کیرش که به سوراخم میخورد آه و اوهم رو بلند میکرد.یهو دیدم لذتم کمی بیشتر شد که فهمیدم نوک کیرش رو داخل سوراخم کرده،منم که فکر میکردم در همین حد میمونه چیزی نگفتم چون واقعا داشتم لذت میبردم.تا حالا همچین حسی نداشتم.ولی یهو با یه فشار نصف کیرش رو کرد تو که من انقد مست شده بودم که توان جیغ زدن نداشتم و فقط حس کردم دارم آتیش میگیرم.



آره حالا دیگه کیرش کاملا توی کونم بود و به من کلک زده بود و برای اولین بار یک نفر تونست کون منو فتح کنه و تو سوراخم بکنه کیرش رو.دیگه کم کم دردش کمتر شده بود و داشتم لذت میبردم.واقعا لذتش قابل وصف نبود.ولی برام جالب بود که خودم تواوج حشرم ولی کیرم کوچیکه کوچیک شده بود.منو برگردوند و گفت میخوام مثه زن و شوهرها بکنمت و چشام تو چشات باشه.روم دراز کشیده بود و سرعت تلمبه زدنش بیشتر شده بود و لبامو میخورد منم که مست مست فقط لذت میبردم که ناگهان احساس کردم دارم میسوزم،آبش رو داخل کونم خالی کرده بود و منم بعداز اینکه کیرشو کشید بیرون ارضا شدم.از شدت مستی گیج افتادم و وقتی بیدار شدم اون رفته بود(نامرد کرد و در رفت ولی واقعا منو خیلی خوب کرد و این اولین باری بود که من از سوراخ کون میدادم و زنونه پوش شدم)


داستان بعدی پیدا کردن دوست پسر در استخره که به زودی براتون مینویسم....
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
سکس در پادگان بوشهر

سلام دوستان



. اسمم محمد رضا ست اهل تهرانم 165قدم سفیدو تو پر . با یه نفر اشنا شدم به اسم عیسی یه پسر شیرازی تغریبا یه سرو گردن از من بلند تر بود ولی لاغر تر . این داستان واقعی واقعیه و من هنوز دنبال عیسی میگردم تا مثل گذشته با هم حال کنیم . نه شماره ای ازش دارم نه ادرسی . بگذریم اول اشناییمون زیاد تو نخ سکس نبودیم ولی کم کم بحث مون سکسی شد بعضی شبا میومدو تو تخت بغل من میخوابید . کم کم منو ماساژ میداد و من کلی حال میکردم . یه شب که( قشنگ یادم نمیاد چطور شد )بد جور همدیگرو بغل کرده بودیم عیسی بوسم کرد خیلی خوشم اومد بد جورم تو کف بودم منم بوسش کردم اونم همینجور که ماساژم میداد دستشو رو باسنم میکشید . بعد از چند دقیقه سکوت منم دستمو بردمو کیر عیسیو گرفتم و بهش گفتم حالا برای رفیقت راست میکنی . البته خیلی اروم .



اسایشگاه تاریک بودو همه خواب . اونم اروم در گوشم گفت اینا همش از دوست داشتن زیاده . منم همینجور با کیرش بازی میکردم داشت راست راست میشد . کیر خوش فرمی داشت بلند بودو کلفت . با اینکه هم سن بودیم کیرش کلفت تر از من بود با تخمای درشت . دیدم لبشو اوردو ازم لب گرفت . انگشتشو میکرد لای کونمو رو سوراخم عاشقانه میکشید حس عجیبی بود . واقعا به عیسی علاقه مند شده بودم خیلی احساسی سکس میکرد . دستمو اوردمو بردم زیر شلوارش کمرشو شل کردو منم کیرشو گرفتم . سر کیرش خیس بود . بعد از 10دقیقه ور رفتن باهم بهش گفتم میخوای کیرتو بخورم اونم قبول کرد . بهم گفت بریم دستشویی . اروم بدون اینکه کسی شک کنه رفتیم دستشویی . پشت دستشویی یه دستشویی متروکه بود که درش قفل نبود ولی خیلی کثیف بود و کسی توش نمیرفت چراغم نداشت .



وقتی رسیدیم دستشویی عیسی رفت دستشویی کنه بعد که اومد بیرون بغلش کردمو ازش لب گرفتم این ورو اون ور نگاه کردم کسی نبود ساعت 2نصف شب بود شلوار عیسیو کشیدم پایین . کیر واقعا خوشکلی داشت . خواستم براش بخورم بلندم کردو گفت خطرناکه بریم پشت دستشویی . رفتیم اول تاریک بود ولی چشممون به تاریکی عادت کرد . شلولرشو کشید پایینو قربون صدقم میرفت . کیرشو کردم دهنم وایییییییی چه مزه ای داشت . عیسی داشت اه و ناله میکرد 5دقیقه کیرشو تخماشو خوردم . تا اینکه ابش اومد سرمو کشید کنارو با فشار پاچید بیرون واقعا دیدنی بود . 1/50ابش پرت شد خیلی اب ازش رفت . سریع جمش کردیمو رفتیم خوابیدیم عیسی خیلی خوشحال بود منم بهش گفتم پس فردا بازم بریم ولی موقعیت جور نشدو یه هفته بعد بازم با عیسی رفتیم همونجا نصف شب بد جور تو کف بودم عیسیم خیلی حشرش زده بود بالا موقع لب گرفتن زبونشو میکرد دهنم . وقتی رسیدیم دستشویی شلوارشو کشید پایین منم بدون معطلی نشستم جلوشو براش ساک زدم به قدری حشری شده بودم که بزور داشتم کیرشو تا میکردم دهنم .



با کیر خودم ور میرفتم داشتم جق میزدم وحشتناک حشری شده بودم . داشت ابم میومد که یه دفعه اب عیسی با فشار ریخت تو حلقم . نمیدونم چرا بهم نگفت . ناخواسته ابش پرید گلوم حس عجیبی بود مزه خوبیرداشت کم کم همه ابشو خوردم تا اینکه ابم اومد تا2دقیقه سر کیرشو مک میزدم . بعد از اون روز خیلی باهم سکس کردیم . همش ابشو میخوردم . بعد از 6ماه میخواست منو از کون بکنه ولی تو نمیرفت البته قضیه دیگه ای هموباهم داشتیم . هر وقت داستانم مو گذآشتن منم بقیشو مینویسم . اگه عیسی داستانمو خوند نظر بده تا من براش پیام بذارم.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
من و مرد اتوبوسی



دوستان من پسورد اکانت قبليم با نام omidgaybaz رو فراموش کردم پس با اکانت جديد اومدم

اميد هستم با يک داستان واقعيه ديگه

شب بود وحس شهوت اومد سراغم و موهاي بدنم زياد بود همون موقع بلند شدم رفتم رو حموم و با دوتا اسپري همه ي موهاي بدنم و زدم و حسابي تميز شدم ، اومدم و شروع کردم به ديدن فيلم و خوندن داستان هاي سکسي گي ، انقدر بالا بودم همه جاهاي بدنم و محکم فشار ميدادم و با خودم حال ميکردم يه داستان خوندم راجب آدمايي که تواتوبوس مردم رو مي مالن وحال ميکنن ، نميدونم چرا ولي وقتي خوندمش خيلي دوست داشتم حسش کنم .توهمين لحظه داداشم از خواب پا شد و ديگه نتونستم با خودم حال کنم صبح که پاشدم هنوز حشري بودم و توکف شروع کردم با خودم ور رفتن و حسابي داشتم حال ميکردم که دلم سکس خواست به دونفري که باهاشون سکس داشتم زنگ زدم ولي نميتونستن بيان و منم حالم خيلي خراب ، توهمين فاز بودم که فکري اومد تو سرم که حسابي حشريم کرد ، سريع يه لباس يقه باز پوشيدم و با یه شلوار گرمکن کون نما رفتم با اتوبوس هايي که شنيده بودم از اين آدماي حشري توش زياده بالا پايين می کردن .
سه بار رفتم و اومد ولي خبري نشد تا اينکه يه مرد حدودا 50 ساله سوار اتوبوس شد و هي اينور اونور و نگاه ميکرد اتوبوس زياد شلوغ نبود و چشمش خورد به من که داشتم نگاهش ميکردم ، سريع رومو برگردوندم و اون اومد بغل صندلي که من نشسته بودم وايساد (من لب پنجره بودمو بغلم کسي نشسته بود ) وقفل کرد روم . تي شرتم يغه باز شل بود جوري که وقتي نشسته بودم اوني که بالا سرم بود قشنگ نوک يه سينمو ميتونست ببينه منم که تميز کرده بودم و حسابي تو چشم بودم .
ايستگاه بعد بغليم رفت و سريع نشست پيشم دوزاريم افتاده بود که اين هموني هست که ميخوام اونم همينجوري نگام ميکرد و آروم ميگفت جون ولي به روم نمي آوردم و يواشکي نگاش ميکردم که اونم متوجه ميشد. يکم که گذشت دستش رو آروم گذاشت رو رونه پام هيچي نگفتم و آروم يه فشار ريز به رونم داد ومنم از اينکه اوني که ميخواستم و پيدا کردم خوشحال بودم يه لبخند زدم ، وقتي ديد دوست دارم هي با رونم بازي کرد و کم کم دستش رو رسوند به کيرم و باهاش بازي کرد منم لبخند ميزدم و حال ميکردم ولي هيچ کدوم حرف نميزديم ، کيرم تو دستش بلند شد و آروم دم گوشم گفت دوست دارياااا ، که منم آروم بهش يه اوهوووم گفتم تا اينوگفتم دستشو کرد تو يغه تيشرت و نوک سينه قلمبه منو که داشتم خدا خدا ميکردم که يه یکی دست بهش بزنه رو گرفت و آروم و نرم ماليد داشتم حال ميکردم که اتوبوس رسيد به يه ايستگاه شلوغ کلي آدم اومد تواتوبوس و اونم دستش رو کشيد به ايستگاه بعد که رسيديم بهم گفت من اينجا پياده ميشم تو پياده نميشي ؟ که گفتم نميدونم !! اونم دستمو آروم کشيد و يه چشمک بهم زد و گفت بيا ديگههههه ! که منم از جام پا شدم و پياده شديم گفت بريم تو پارک بشينيم و صحبت کنيم که منم قبول کردم.
يه جاي خلوت نشستيم و گفت : ميدونم که خوشت مياد ، دوست داري بريم يه جا که تنها ياشيم ؟ توهمين لحظه هم باز نوک سينم و گرفت و نرم ميماليد ، منم گفتم نه من اونجوري نيستم ، گفت : يعني الان خوشت نمياد ؟! گفتم چرا خوشم مياد ، گفت : پس چي ميگي بريم ديگه !! من گفتم فقط از مالوند خوشم مياد ، يهو با تعجب گفت : واقعا !! چه باحال !! گفتم چطور مگه؟ گفتش: من اصلا سکس دوست ندارم و هميشه دوست دارم با ماليدن پسر هاي خشگل خودمو ارضا کنم . گفتم چه باحال . گفت : بريم ؟ که منم قبول کردم ( البته از خدام بوداا داشتم نمايش ميدادم ) يه دربست گرفت ورفتيم خونش.
يه خونه مجردي کوچيک يه خوابه بود تا اومديم تو رفت تو آشپزخونه و گفت مشروب که ميخوري منم گفتم چه جورم . گفت پس بيا کمکم ، با هم يکم ميوه پوست کنديم و شربت درست کرديم و مزه آماده کرديم و شروع کرديم به خوردن من شروع کردم به پرسيدن که اولين بارت کي بود و با کي بود و با چند نفر بودي و .... اونم خيلي با لحن حشري و تحريک کننده جواب ميداد و از خاطره هاش تعريف ميکرد و منم از حرف هاي سکسي که مثلا با يکي اينجوري کردمو و با يکي اونجوري حشري ميشدم و دوست داشتم زود شزوع کنيم نصف مشروب تمومشد و حسابي گرم بوديم که ...

ممد آقا پيرهنشو در آورد و گفت ديگه خيلي گرم شده نميشه با پيرهن نشست به من گفت : تو گرمت نيست نميخواي تيشرتت رودر بياري ؟ منم دنبال فرصت که بدن حشري کنندم و سفيدم رو نشونش بدم و بهم بريزمش گفتم چرا گرممه وتيشرت و کندم ممد آقا بدنمو که ديد خودشو بهم نزديک کرد و شکمم وناز کرد و گفت جون عسلم تو چقدر نازي ، چه بدن صاف و خشگلي داري و هي دستش و آروم رو بدنم ميکشيد و ازم تعريف ميکرد ، اين تعريف ها باعث ميشد خيلي حشري بشم ، دستش رو آروم گذاشت رو سينه ي قلمبم و گفت : واي پسر اينا چقدر نرم ، آدم دوست داره هي باهاش بازي کنه ، يه جوري باد کرده که انگار به آدم ميگه باهام بازي کنيد . منم گفتم انگار چيه ؟ از خداش يکي باهاش بازي کنه. اونم شروع کرد با بازي کردن با سينم و اونيکي دستشم رو بدنم تکون ميداد و رفت سمت شلوارم و دکمش رو باز کرد و با کمک خودم شلوارم و در آورد ، حالا فقط يه شرت لامبادا پام بود که او متوجه لامبادا بودنش نشده بود چون هنوز حواسش به سينم بود و منم پشتم به زمين بود سينمو ول کرد و اومد نزديک صورتم و لبمو بوسکرد و گفت دوست داري سينت رو بخورم که منم گفتم اوهوووم چون خيلي بالا بودم داشتم حال ميکردم .
شروع به خوردن سينم کرد خيلي آروم و با حوصله آروم با زبونش ميکشيد رو سينم و با زبونش با نوکش بازي ميکرد و يه ميکرد تو دهنش واقعا لذت بخش بود داشتم ديونه ميشدم از گوشه شرتم کيرم و در آورد با يه دستش با سينم ور ميرفت و با اونيکي با کيرم بازي ميکرد و داشتم پرواز ميکردم خيلي حس خوبي بود اولين بار بود يکي بدون توجه به کيرش باهام اينکار ها رو اونم با اينحوصله انجام ميداد بهم گفت به پهلو بخواب ميخوام کون نازتو ببينم منم به پهلو شدم و چمشم به دوتا لپ هام افتاد و با دستش لپ کونم گرفت و ميمالوند و ميگفت با 100 پسر حال کردم ولي تا همچين کوني نديده بودم منم که حشريييي گفتم ماله تو هر کاري ميخواي باهاش بکن که اونم سريع منو به شکم خوابوند و شروع کرد به ور رفتن با کونم ، دستش رو گذاشت رو سوراخمو هي ميمالوند و قربون صدقم ميرفت يدفعه گفت اينجوري نميشه قنبل کون اين کونه سفيدووو ، من خيلي بالا بودم گفتم الان کيرشوميکنه توم البته دوست داشتم ولي يهو با زبون شرو کرد به خوردن سوراخم !!! واي ديگه ديونه شده بودم با ولع زياد سوراخموليس ميزد و زبونش رو روش ميکشيد و منم صدام در اومده بود دستشو از زير برد سمت کيرم همينجوري که داشت سوراخم وميخورد کيرمم گرفت تودستش تند تند باهاش بازي کرد باورم نميشد که يه نفر بدونه هيچ توجه اي به خودش باهام اين کارا رو کنه واينجوري بهم حال بده سرعت دستش و خوردن کونم زياد شده بود ديگه داشتم ارضا ميدم تا بهش گفتم من و برگردوند و با دستش برام جق تند زد و تمام آبم و ريخت رو شکمم من بي حس بودم وخوشحال تا خالا همچين چيزي روحس نکرده بودم بع از 5 دقيق بهم گفت دوست داشتي ؟ گفتم آره عالي بود دوست دارم که اومد و لبمو بوسيد گفتم : توخودتو ارضا نميکني ؟ گفت هنوز با هم کار داريم.
من خوشحال شدم که باز ميخواد بهم حال بده سريع رفتم دستشويي وخودم تميزکردم و اومدم بازم شروع کرديم به مشروب خوري آخه بعد سکس تقريبا پريده بود اما اينبار فقط يه شرت لامبادا پام بود وممد آقا هي با همه جام بازي ميکرد دوباره داغ شديم بهم گفت اميد من يه دوست دارم که عين خودمه و اهل مالوندن عين خودم ميخواي بگم بياد ؟ گفتم نه من فقط ميخوام زن تو باشم و ماله تو ، تواين مدت هم اون همش با ممه هام بازي ميکرد و منم چشمام نيمه باز هم از مستي هم از شهوت گفت جووووووون زن مني قربونت برم من پس من زنگ ميزنم بياد که به زنم بيشتر حال بدم ، منم دوست داشتم تست کنم چون بهش اعتماد کرده بودم اونم زنگ زد و گفت علي يکي پيشمه و عاشق مالوندن دوست داري بمالونيش ؟ اونم گفت آرهههههه و قضيه رو تعريف کرد و 30 ثانيه بعد زنگ در خورد
نگو آقا همسايه طبقه بالاشه فکر کن از راه رسيد و من لخت با يه شرت جلوش بودم و اومد لپم و بوس کرد و گفت ممد اين خانوم و از کجا پيدا کردي ؟ که ممد گفت شانس بهم رو کرد بهم گفت اميد يه چرخ بزن علي ببينتت منم برگشتم ميخواستم شرت لامباداروببينه و تحريک بشه که جواب داد بلند گفت جون چه کوني داره اومد کونم ماليدن خم شد و لپش رو بوس کرد.
نشستيم رو مبل سه نفره اونام شلوارو پيرهنشون رو در آوردن فقط با شرت بودن ، علي شرت منم درآورد و من عين يه جنده بينشون بودم شروع کردن به ور رفتن با تمام بدنم همه جام رو ميمالوندمن ونازو بوس ميکردم ممد بلندم کرد آورد رو زمين و شرو کرد به خوردن سينم اونم با چه صبر رو حوصله اي ، علي گفت منم ميخوام اومد اون سمتم و اونم اون يکي سينم و کرد تو دهنش وشروع به خوردن کرد ديگه رو حالم خودم نبودم داشتم از شهوت ديونه ميشدم که ممد و آروم صدا کردم گفت جانم گفتم ممد کير ميخوام ، گفت نميشه گفتم بده ممد کيرتو ميخوام گفت : مگه نگفتي فقط ماليدن دوست دارم گفتم اشتباه کردم جون من کيرت و بده اونم گفت حالا شد و کيرش و در آورد انگار دنيارو بهم دادن سريع علي و از خودم کشيدم کنار رو کير ممد و شروع کردم به خوردن علي هم کونم و آورد بالا و سوراخم و ميخورد تو خوابم همچين چيزي و نميديدم که يه کير توکونم يکي هم تو دهنم يه جوري کير ميخوردم که ممد نزديک بود داد بزنه هي جون جون ميکرد و هي ميگفت بخورش همش و بخور تا ته بکن تودهنت جوووووووون صورتم و آوردم بالا بهش گفتم ممد جون زنت و بکن گفت : دوست داري بکنمت ؟ گفتم آره شوهرمي ميخوام کيرت بره تو کونم علي گفت پس من چي ؟ گفتم کير خوشگلت رو برات ميخورم عزيزم
رفتيم تواتاق و علي نشست لبه تختمن براش ميخوردم واسه ممد قنبل کردم اونم سر کيرش و گذاشت رو سوراخم ، سوراخم باز باز بود راحت کير ميرفت توکونم بس که حشري بودم ممد هي آروم سرش و ميکرد تو و هي در مي آورد که من گفتم ممد جون اميد بکن مردم و اونم شروع به کردن کرد ، آروم آروم کرد تو کونم و شروع به تلنبه زدن کرد منم کير علي رو مشتي براش ميخوردم و علي هم حال ميکرد ممد سرعتش و زياد کرد و يهو وايساد و اومد جاشو با علي عوض کرد ، علي ديگه معطل نکرد يه ضرب کرد تو کونم کيرشم از ممد کوچيکتر بود اذيت نکرد علي 5 دقيقه منو کرد و گفت من ديگه طاقت ندارم داره مياد و سرعتش زياد شد و يهو تا ته کرد تو کونم ، داغ شدن رو حس کردم و علي بعد اينکه آبش و خالي کرد تو کونم کشيد بيرون و رفت خوابيد رو زمين ممدم منو بلند کرد و گذاشت رو تخت و پاهاموداد بالا و کرد توکونم و شروع به خوردن سينم کرد کرد من همش قربون صدقش ميرفتم و ازش ميخواستم تندتر بکنه ممد هم هي سرعتش و زياد ميکرد و داد ميزد ممد سرش و از رو سينم بلند کرد و صاف شد و با دستش کيرمو گرفت و برام جق ميزد و آروم منو ميکرد گفت ميخوام آبمون با هم بياد منم سريع داشتم ميومدم که به ممد گفتم اون هم سرعت دستش و زياد کرد هم سرعت کردنشو که همو لحظه احساس کردم کيرش گنده تر شد و تمام آبشو ريخت توکونم و همون لحظه آب من اومد چون ممد خودشو انداخته بود روم آبم ريخت رو شکم جفتمون نيم ساعت ولو بوديم
و بي حال بعدش رفتيم حموم و خودمون و تميز کرديم به ممد گفتم چرا ميگفتم کير بده نمبدادي ؟ ميگفت : تمام لذت سکسم تو اينه که طرفم ازم با التماس کير بخواد به خاطر همينم هست که انقدر بهت حال دادم و ميخواستم حشري تر بشي

اگه دوست داشتين نظر بديد بازم مينويسم

*************************

ارسال شماره تلفن و ایمیل در تاپیکها و پیام خصوصی ممنوع است.

ـــــــــــــــــــــــ

ویرایش حمید شمالی
     
  
مرد

 
یه هفته ای کونی شدم

سلام اسم من آرمان هس .
من ۲۰ سالمه پارسال اهواز دانشگاه قبول شده بودم.ترم اول گذشت و همه چی عادی بود.من قبل اینکه برم دانشگاه علاوه بر دختر بازی تو حموم جق میزدم و یه چیزایی تو کونم فرو می کردم. داستان از جایی شروع شد که بعد از تعطیلات عید، پدر من که نظامیه و خیلی مقرراتی مجبورم کرد که شب سیزدهم فروردین با اتوبوس به سمت اهواز حرکت کنم.من دوتا همخونه تو خونه دانشجویی تو اهواز داشتم که جفتشون گفتن هفته بعد میان .منم چون میدونستم یه هفته تو خونه تنهام موهای بدنمو که خیلی هم کم بود زدم تا یه حال اساسی تو اون یه هفته بکنم.اتوبوس ساعت ۶ حرکت کرد.دم دمای صبح بود که فکر کنم نزدیک اهواز بودیم که با صدای شاگرد راننده از خواب بیدار شدم که میگفت اتوبوس خرابه و باید به اتوبوس جلویی که نگه داشته بریم.



هیچی ساکمو برداشتمو رفتم اتوبوس جلویی صندلی ها اکثراً پر بود.تو صندلی آخر یه پسر هیکلی و تنومند با یه قیافه مردونه که تنها نشسته بود با دست اشاره به سمت من کرد که بیا اینجا خالیه.رفتمو پهلوش نشستم.راسی من قدم حدودا ۱۸۰ هس و وزنم ۷۵ اون موقع از اینم لاغرتر بودم.خیلی سر صحبتو باز کرد و گفت داره میره فامیلاشونو ببینه.اصلا لهجه نداش ولی خودش گفت من عربم.ناخودآگاه یکم ترسیدم ازش ولی به رو خودم نیاوردم .نمیدونم چیزی تو چشمای من دید که بی مقدمه صحبتو کشوند به چیزای سکسی و اینکه تا حالا ترتیب چند تا دختر و چند تا پسر رو داده از من پرسید تو چی من خندیدمو گفتم من دوس دختر دارم و چند باری ترتیبشو دادم.یه هو زل زد به منو با لحن عجیبی گفت تو خیلی خوشگلی خوش به حال دوس دخترت.این حرفش حسابی منو ترسوند،با اینکه مفعول بودنو دوس داشتم ولی تابحال با هیچ پسری نبودم.خودش صحبتو عوض کرد و راجع به من پرسید و فهمید که یه هفته خونم مکانه.



چشاش برقی زدو گفت شماره هامون به هم بدیم که تو این یه هفته اگه بیکار بودیم یه چرخی تو شهر بزنیم بالاخره دو تا بچه تهرونیم،تو شهر غریب همدیگرو تنها نذاریم.منم تو دلم گفتم ارواح عمت راس کردی واسه کون ما.معطل کردم تا رسیدیم ولی لعنتی کلید کرد شمارتو بده منم یه شماره چرت دادمو شمارشو گرفتم.حسابی ترسیده بودم.سمت ظهر رفتم دانشگاه عین قبرستون پرنده پر نمیزد زنگ زدم به بابام و حسابی غرغر کردم.رفتم سمت خونه و سر راه چندتا خیار سالادی گرفتم.رفتم تو خونه و مشغول شدم حسابی از خجالت کونم در اومدم.روز بعد دوباره رفتم دانشگاه از دیروز بدتر بود خبری نبود،برگشتم خونه حسابی شهوتی شده بودم هی وسوسه میشدم به پسره زنگ بزنم ولی میترسیدم.رفتم تو شهر یه چرخی بزنم بلکه فکرش از سرم بپره،وقتی برمیگشتم خواستم درو وا کنم پسر صاحبخونه رو دیدم فکر میکردم نیستن،فهمیدم همشون رفتن شیراز و اون زودتر برگشته۳۰ سالش بود بد ترکیب.همینجور که داشتیم سلام علیک میکردیم از پشت سر یکی صدام کرد آرمان برگشتم دیدم پسر عربه تو اتوبوسه کپ کردم،بعد از سلام احوال خودشو بچه محل من تو تهران جازد و با کمال پر رویی روبوسی کر



د با اولین تعارف الکی من پرید تو خونه پسر صاحبخونه هم یه نگاه چپ کرد و رفت. رفتیم تو بهش گفتم تو از کجا پیدات شد گفت تو شهر دیدمت دنبالت اومدم ازت بپرسم شماره اشتباه چرا دادی من گفتم خواب آلود بودم حتماً اشتباه شده.خندید گفت ایراد نداره خوب شد دوباره دیدمت .من خودمو زدم به کوچه علی چپ.رفتم نشستم خندید گفت چرا لباستو عوض نمیکنی. یاد پاهام افتادم که سفید کردمو عین پای دختراس ببینه دیگه کارم تمومه ولی کم نیاوردم رفتمو شلوارمو تو اتاق عوض کردم اومدم.من خونه دانشجویی مثل خیلیا شلوارک میپوشیدم.یه نگاه عجیب به پاهام کرد گفت همیشه موهای پاتو میزنی گفتم نه به خاطر ورزش و گرمای اهوازه.


اومدو ریلکس بغلم نشست گفت یعنی دلیل دیگه ای نداره رنگم پریدو گفتم مثلا چه دلیلی.گفت واسه قشنگی.گفتم اشتباه گرفتی عمو دستمو گرفتو روی مبل بدنشو بهم چسبوند گفتم چیکار میکنی داد و بیداد میکنما عوضی.گفت چرا اصرار داری نشون بدی از من بدت میاد.گفتم از این حرکتات بدم میاد.گفت د ِنه دِ از این حرکتام خوشت میاد و همزمان با دست محکم کیرمو گرفت که بدون اینکه حواسم بهش باشه نیمه شق شده بود.تا خواستم جلوشو بگیرم لبهاشو گذاشت روی لبهامو محکم لبمو مکید.بیشتر شهوتی شدم ولی به رو خودم نیاوردم گفتم داد میزنما گفت تو خوشت میاد پس الکی جو نده.این حرفش بدنمو سست کرد و تقریبا تسلیمش شدم. خیلی ماهرانه لباسامو در اورد و شروع کرد به خوردن کیرم.دیگه از شهوت داشتم منفجر میشدم.خودشم کم کم پیرهنشو در اورد چه بدنی همش عضله بود.منو تو بغل گرفتو بوسید.دیگه مست شده بودم.پاهام سست بودن،منو که تو اون حال دید شلوارشو شرتشو باهم در اورد یه هو یه کیر خر زد بیرون. بدنم لرزید گفتم من پاره میشم گفت نترس من بلدم جوری میکنم بری فضا یه ذره هم درد نکشی.



اومد جلو رو در رو منو بغل کرد کیرشو از زیر خایم رد کرد گذاشت لای پام.لامسب رسید اون ور خورد به لای کونم.محکم تو آغوشش فشارم دادو دوباره ازم لب گرفت.دست روی شونه هام گذاشت ازم خواس جلوش زانو بزنم .کیرشو اورد جلوی دهنمو و گفت بخور گفتم بدم میاد،دید فایده نداره دوباره شروع کرد به خوردن کیر منو اینبار زبونشم به سوراخم میمالید.اینکار واسم تازگی داشت یه چیز گوشتی نرم داغ و زبر داشت دیونم میکرد،گفت برو خودتو بشور گفتم پاره میشم گفت نترس تو بچه ای نمیکنمت برو کونتو تمیز کن با زبون ارضات میکنم.من خر باور کردم.با سرعت رفتم دستشویی و برگشتم دوباره فمبل کردمو شروع کرد به لیسیدن کونم.داشتم با اینکارش مست میشدم که دیدم داره یه خیار تو کونم میکنه. جلوشو نگرفتم یه ذره که عقب جلو کرد یه خیار بزرگتر اورد،خودم تا حالا همچین خیاری تو کونم نکرده بودم ولی با اون ژلی که بهش دادم راحت رفت تو کونم.یه هو دیدم خیاره تکون نمیخوره برگشتم دیدم داره کاندوم میذاره گفتم نامرد تو که گفتی نمیکنم گفت لامسب کون حقی داری نمیشه ازش گذشت گفتم از همون تو اتوبوس واسه ما راس کرده بودی جر میخورم ،گفت مگه کیر من چقدر از خیاره کلفت تره یک سانت خم شو نترس امشب جوری ارضات میکنم مزش تا آخر عمر زیر زبونت بمونه.



خم شدم و کیرشو گذاشت دم سوراخمو آروم فشار داد .دادم در اومد دوباره ژل زد و از نو فشار داد.بیشتر خم شدمو سعی کردم سوراخمو باز کنم فشار داد تو . تمام کونم درد پیچید ولی تحمل کردم در اورد دوباره فرو کرد اینبار راحتتر رفت.کم کم شروع کرد به تلمبه زدن سوراخم کم کم باز شد و لذتم دو چندان.بعد چند دقیقه دید دیگه توان ندارم تو حالت قمبل بمونم .گفت به پشت دراز بکشو پاهاتو باز کن.وقتی دیدم داره کیرشو میذاره داخل احساس عجیبی بهم دست داد.یه مرد گنده تو چشام زل زده بود و با یه هیکل تنومند داشت منو مثل یه زن میکرد.حس حقارت، زن بودن،کیرشو که فرو کرد بعد چند لحظه از نوک کیرم یه مایع بیرنگ بیرون زد.گفت تو همون حالت که هسی جق بزن کیرمو گرفتمو به سختی مالشش دادم تا راس بشه چون کیر اون تو کونم بود به سختی راس شد.



اون فشار ضربه هاشو بیشتر کرد و صدای خایه هاش که به کونم میخورد منو شهوتی تر کرد تو تمام عمرم همچین لذتی نبرده بودم.حتی موقع کردن دوس دخترم.کسایی که کون دادن فقط میتونن بفهمن من چی میگم.کیر اگه کلفت باشه غده پروستات مفعول رو تحریک میکنه علاوه بر اون اعصاب اطراف مقعد زیادن و لذتو دو چندان میکنن.پسره کیرشو در اورد و کاندومو بیرون کشید فکر کردم آبش اومده ولی نه گفت حالا کیرمو بخور.اینبار چون خیلی شهوتی شده بودم با اکراه کمتری خوردم.اومد روی مبل و سعی کرد طول بیشتری از کیرشو داخل دهنم کنه حالت اوق پیدا کردم سرشو سریع بیرون کشید ولی باز داد تو،سرم به دسته مبل گیر بود علاوه بر اون دستای تنومندش سرمو به سمت کیرش فشار میداد،سر کیرش که به ته حلقم میخورد حالت اوق میگرفتم ولی حس جالبی بود لذت میداد.کیرشو در اورد دوباره کاندوم کشید پاهامو گرفت رو شونه هاش ، خم شد سمت منو شکمشو چسبوند روی بیضه های من.



همزمان کیرش تا ته تو کونم رفت و با پسه های ریز(عقب جلو کردن ریز) داشت کونمو آتیش میزد.با چند بارجق زدن آبم به سرعت اومدو پاشید رو شکمم .واقعا عجیب بود به خاطر حرکات اون آبم خیلی سریع اومد اونم پسه هاشو عمیقتر و سریعتر کردمن بعد ارضا دیگه از لذت زیادی نداشتم شهوتم خوابیده بود و احساس گناه میکردم ولی اون انقدر ادامه داد تا آبش اومد،کاندوم سریع بیرون کشید و آبش ریخت رو شکمم.از این کارش خوشم نیومدخواستم برم حموم که دیدم در حیاطو میزنن گفتم وللش چند لحظه صدایی نیومد دیدم پسر صاحبخونه هس از در پارکینگشون اومده تو حیاط و داره در حیاطو میکوبه و منو صدا میزنه سریع لباس پوشیدمو رفتم گفتم چیه چیکار داری گفت باز کن همه چیزو دیدم.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
کون دادن من به مربی فوتبال

سلام. من اسمم امید و الآن 25 سال دارم.
داستانی که می خوام بگم مربوط می شه به زمانی که من 15 سالم بود. یک پسر توپول و سفید با چهره خوب.
می رفتم مدرسه فوتبال توی غرب تهران، یه روز بعد تمرین هرچی گشتم دیدم شلوارم نیست کلی گشتم اما پیدا نشد. مدیر تیم بهم گفت که من رو می رسونه.


من رون های توپولی و نرمی داشتم. اون روز بارون میومد و من شورت فوتبالم خیس بود واسه همین به درخواست آقا رشید با شورت نشستم توی ماشینش تا منو برسونه. خونمون خیلی دور نبود.من اصلا تو باغ نبودم و اون منو دست مالی می کرد و هی می گفت بزار ببینم پاهات خیس نباشه و هی پاهامو دست مالی می کرد.
تا رسیدیم خونه و اون روز تموم شد. من حس خوبی از دست هاش گرفته بودم و دوست داشتم منو بماله. فرداش رفتم گفتم شلوار من پیدا نشد؟ گفت چرا خونست. چند دقیقه منتظر شدم تا کارش تموم شد و گفت بیا بریم شلوارت رو بدم.


یه خونه قدیمی بود. رفتیم تو انبار تیم بود، کلی لباس تیم بود اونجا. بهم گفت بیا لباس های جدید رو بپوش ببینم سایزت هست یا نه...خلاصه گفت لخت شو. من خجالت می کشیدم گفت منم لخت می شم تا راحت باشی. یه مرد 40 ساله برام لخته لخت شد. منم با شورت جلوش وایسادم..گفت اووف چه بدنی داری.ولی من جواب ندادم. یه زده ترسیده بودم.
گفت بیا ازت تست بگیرم... منو خوابوند گفت می خوام ماهیچه پاهاتو ببینم، معلوم بود تو کف پاهامه. پاهامو دست مالی می کرد، من خیلی حال کرده بودم و نا خواسته ناله می کردم.


دید من خوشم اومده امد آروم خوابید روم و کیرش رفت لای کونم...خیلی مزه داشت...یه کیر داغ و سفت...شروع کرد جلو عقب کردن...حس جندگی داشتم...داشتم حال می کردم...گفت می خوری؟ کلا هیچی نمی گفتم...خودش اومد کیرش رو مالید به لبم..منم دهنم رو آروم باز کرد اونم کیرش رو کرد تو دهنم...هممم خیلی حال می کردم از خوردن کیر داغش...نمی دونستم چی کار کنم...گفت چشاتو ببند و آروم بخورش...


منم می خوردم و اونم تو دهن من تلمبه می زد.گفت دوست داری بدی؟ نمی دونستم چی بگم. گفتم تاحالا ندادم. گفت نگران نباش من بلدم...اومد کلی تف زد به سوراخم و شروع کرد به انگشت بازی کردن...داشتم دیوونه می شدم هی لپ کوتن رو بوس می کرد و کیرش رو می مالید به پاهام...گفتم بکن...گفت صبر کن زوده می کنمت نترس...با حرفاش فقط منو حشری می کرد..آروم یکی از انگشتهاشو کرد تو دهنم...چه حالی می داد..یه دست تو کونم یه دست تو دهنم...کیرش هم می خورد به پاهام...دیگه دیوونه شده بودم که گفت کونت رو بده بالا...سر کیرش رو گذاشت رو سوراخم...وای داشتم دیوانه می شدم...ولی تا کیرش رو آروم هل داد داشتم از درد گریم می گرفت...یه جیق زدم و سریع کیرش رو در آورد. رفت دم کونم تف زد و گفت نترس آروم می کنم...چند بار امتحان کرد تا تونست فقط سر کیرش رو بکنه تو کنم...خیلی حال کردم...بعد از چند دقیقه آبش رو ریخت توی کونم...داشتم دیوانه می شدم می خواستم بریزه تو دهنم ولی توی کونم ریخت انقدر حال کردم که فقط می خواستم آبش اون تو بمونه...


اومد بوسم کرد و ازم تشکر کرد و قول گرفت به کسی نگم تا بزاره بازم برم پیشش. بعد من رو فرستاد تا خودم رو بشورم و رفت آب پرتقال آورد همونجوری لخت تو بغلش خوردم و برام ماشین گرفت و رفتم....


توی یه ماه سه بار دیگه منو کرد و کلی حال کردم...ولی هیچ وقت اندازه دفعه اول از کونی بودن لذت نبردم.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
دوست نداشتم ولی کونی شدم

سلام من سامانم الان ۲۱ سالمه خاطره ای که میخوام تعریف کنم مربوط میشه به سالها قبل وقتی که ۹ سالم بود قبل داستانم بگم که من داستانهای زیادی خوندم ولی درصدکمیش به نظرم واقعی اومده ولی داستان من عین اقعیته اینکه مینویسم فقط برای اینه که سالها بود که کسیو پیدا نکردم تا براش تعریف کنم و شنیدن نظرات دوستان هم برام مهمه لطفا با بی ادبی جواب ندید داستان من تغریبا کلاسزسوم ابتدایی رخ داد اون موقع من یه چندتا نوار ترانه داشتم که جلد قشنگی داشتو میخواستم توخیالات بچگی بفروشمو مثلا پول دربیارم به هرکی هم که میرسیدمو میشناختم میگفتم کسی هم نمیخرید تا اینکه یه پسری که تومحلمون بود میشناختمش ولی چندتا کوچه ازما پایینتر بودنو اون موقع که من ۹ سالم بود اون حدودا ۱۶ تا ۱۷ سالش بود بعضی وقتها به واسطه چندتااز بچه های کوچمون که باهش رفیق بودن میومدو با بچه ها بازی میکرد...



یه دفعه با بچه ها شب تو کوچه بودیم عروسی یکی از همسایه هامون بود ماهم آخرشب بازی میکردیم اینم اومد قاطی ماها شد خیلی دوروبرمن میچرخید ولی من تو باغ نبودم دیدم هی میاد پیش من نوارارو گفتم گفت آره من میخوام گفتم چند میخری یه قیمتی گفت که بیشتراز نظرمن بود گفت فردا پول میارم میبرم فردا قبل ظهر منتظرش بودم اومدو گفت بریم گفتم کجا گفت ازکسی باید پول بگیرم تو محل ما یه باغ خیلی بزرگ بود کسی تنها جرات نمیکرد بره رفتیم سمت باغ گفتم کجا داریم میریم گفت من چندتا بسته سیگار دارم میخوام بفروشم به نگهبان باغ اولش ترسیدم چون از اون باغ چیزای ترسناکی شنیده بودم ولی به هر ترتیب راضیم کرد که بریم رفتیم تو باغ یکم چرخیدیم که دیگه جایی بودیم که هیچ کس مارو نمیدید من خیلی ترسیده بودم گفتم بیا برگردیم گفت نه الان با یارو قرار دارم میاد زود برمیگردیم...





یکم دیگه راه رفتیم دیگه جایی که بودیم خیلی امنو خلوتو بدون دید بود که همین که داشتیم راه میرفتیم یه دفعه گفت وایسا گفتم چی شد گفت شلوارتو بکش پایین من اصلا هیچی نمیفهمیدم گفتم برا چی گقت یکم باهم دودول بازی کنیم گفتم نه زشته و نمیخوام که یه دفعه قاطی کرد یه فش دادو زد زیر گوشم گفت یه بار بیشتر نمیگم گوش ندی پدرتو درمیارم زدم زیر گریه که گفت خفه زود بکش پایین از ترسم یکم کشیدم پایین که یهو تا آخر کشیدش پایین گفت دولا شو دستاتو بزار رو درخت کونتو بده عقب هی التماس میکردم اونم دعوام میکرد منکه اصلا ازاین چیزا سر در نمیاوردم تازه فهمیدم میخواد بکنه تو خیلی بزرگ بود گفتم دردم میاد گفت نترس چندبار تف انداخت روشو لای کون من منم دلا شده بودم گذاشت لای پام داشتم التماس میکردم یدفعه خیلی راحت بدون زور زدن تا ته رفت تو اصلا دردم نگرفت خودم تعجب کردم یکم آروم شدم شروع کرد عقب جلو کردن و بعد چند دیقه سفت بغلم کردو حدود ۱دیقه تکون نخورد منم احساس گرما کردم فکر کردم شاشید تو نمیدونستم آب چیه دوباره شروع کرد به عقب جلوکردن بعد راه افتادیم گفتم بریم گفت نه بریم سیگارارو بدیم پولتو بدم گفتم نمخواد نوارا مال تو بریم که راضیم کرد بریم دنبال یارو





خلاصه چند دیقه ای راه رفتیم دوباره گفت بکش پایین کشش ندم اون روز شاید حدود ۴یا۵ساعت اونجا بودیم اونم هفت هشت بارکرد آخرم نوارارو ازم گرفت پولم نداد گفت که برای کردن منو آورده بوده بعدشم گفت تو دیگه چاغال منی گفتم یعنی چی گفت همیشه باید به من بدی گفتم دیگه نمیام گفت نمیتونی چون از فردا خودت دلت میخواد میای سراغم اگرم نیای به همه میگم آبروت میره اونوقت باید به همه بچه ها بدی خلاصه بااین روش منم که یه بچه ترسو خیلی چشم وگوش بسته بودم دیگه هرروز سرساعت خودم سر جایی که رفته بودیم آماده وای میسادم حدود یک سال ونیم تقریبا هرروز دوبار منو میکرد بعد چندماه هردفعه یکی از رفیقاشو میاورد دیگه عادت کرده بودم ولی همیشه ترس داشتم بعد این مدت یه دفعه بردنم یه حموم که ظاهرا با یارو هماهنگ بودن از روز قبلش باهم قرارشوگذاشت تابستون بود تعطیل بودیم صبح با دوتا از دوستاش که قبلاهفت هشت بار آورده بودشون اومدو بردنم حموم یارو میشناختشون رفتیم تو شروع کرد بعد نیم ساعت دیگه سه نفر دیگه اومدن همینطور از ده صبح تا ۳عصر شاید حود ۱۵نفرو آورد که هرکدوم دوبار میکردن خیلی اذیتم کردن...





بعد اون روز چند روزی سراغم نیومدن با اینکه ازشون بدم میومد ولی مث معتادا منتظر بودم تا اینکه یه روز یکی از بچه محلامون که بزرگ بود بچه خوبی هم بود صدام کرد رفتم گفت بیا خونم رفتم همین که رفتم تو اومد کنارمو سرحرفو باز کرد فهمیدم که جریان منو میدونه شروع کرد به نصیحت منم براش تعریف کردم آروم آروم باهم بازی کردو لختم کردو گفت از این به بعد مال خودمی خودمم دهن اونارو سرویس میکنم از اون به بعد چند وقتیم با اون بودم بعد از اون محل رفتیم بعدازاون دیگه من هم از این کار نفرت دارمو هم یجورایی کشیده میشم سمتش داستانهای زیادی تا حدودا ۱۶ ۱۷ سالگی پیش اومد ولی بعدش نمیدونم هر چند وقت یه بار ناخودآگاه فکرم میره سمتش الانم تنها جایی که میرم چندتا حمومه که میرم یارو میاد انگشت میکنه و میکنه دوباره تا چند وقت نمیرم دوست ندارم اینجوری باشم و به دخترو زنم خیلی میل دارم ولی این از سرم نمیوفته اگه کسی راهی بلده بگه...
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
بهترین گی دوطرفه

با سلام به تمام دوستای خوبم



من اسمم امیره بچه تبریزم 17سالمه رنگ پوستم سفید،قدم175،وزنم75.قیافمم بدک نیست منو خانوادم سال گذشته تو سال 91قرار گذاشتیم دسته جمعی بریم مشهد چن روزی مونده بود بریم مشهد که خانوادم در حال خریدو جمع کردن میشه گفت اماده شدن برا سفر بودن اون روزا زیاد دنبال دوست پسر یا دوست دختر مشهدی بودم تو چت روم ها که ی روز عصر تو ناز چت بودم که به ی پسری پیام خصوصی دادم بعد اینکه خودمونو معرفی کردیم و اشنا شدیم.
اسمش حسین بود اون18سالش بود قرار شد وقتی رفتم مشهد برم پیشش حسین ادم باحالی بود از حرفاش میشد فهمید که وقتی خواستم از چت روم خارج شم شماره موبایلمو بهش دادم که در تماس باشیم شب ساعت 12بود که دیدم صدای اس ام اس گوشیم اومد رفتم سر گوشیم پیامو باز کردم دیدم نوشه (سلام امیر منم حسین ببخشید ظهر شارژ نداشتم الان از مغازه دارم میام خونه خوبی.نکنه خوابی)درست همین پیامو داده بود من جواب سلامشو دادم گفتم الان چه کاریو فعلان بعد کلی سوال جوابو احوال پرسی بهم گفت:تا حالا دختر کردی منم واقعیتش گفتم ن چطور؟تو کردی؟


گفت اره ی دوست دخترم دارم که چن ماهی با هم سکس داریم بهم گفت اگه بیای ردیفش میکنم بکنیش شکه شدم بودم که نیم ساعت بعد دوستی حرف سکسو بینمون مطرح کرد خلاصه گفتم باشه ولی این ول کن نبود کم کم درباره همه چی پرسید مثلا تا حالا پسر کردی یا کون دادی و...
بگذریم اون شب گذشتو ما خوابیدم فرداش بازم حرف سکسو اقا حسین بینمون انداخت بلاخره جایی رسید که اکه تنها شدیم با هم گی کنیم منم قبول کردم چون چن باری با پسر عموم گی داشتم خلاصه سه روز مونده بود بریم مشهد که اقا حسین داشت بال در میاورد که داره جا اماده میکنه کلی تدارک دیده بود . روز موعود رفتم به مشهد فرا رسید که صبح ساعت شش راهی مشهد شدیم بعد اینکه رسیدیم به مشهد گوشیم خاموش بود بخاطر نداشتن شارژ.


بعد بابام رفتیم دنبال اتاق که تو امام رضا پنچ تو ی کوچه ای اتاق گرفتیم وسایلامونو خالی کردیم رفتیم اتاق وقتی رسیدم گوشیمو زدم به شارژ به حسین پیام دادم که ما رسیدمو فعلا جا اتاق گرفتیم.حسین گفت الان میام جلو هتل بیا تا ببینمت منم که خسته بودم گفتم الان نیا بهت خبر میدم کی بیای اونم قبول کرد بعدش رفتم حموم ی دوشی گرفتم صفای به خودم دادم بعد کتو شلوارمو پوشیدم رفتم بیرون بعد به حسین زنگ زدم درست جلو هتل زمرد بودم قرار گذاشتیم در ورودی بازار امام رضا رفتم اونجا بهش زنگ زدم.گفت الان من جلو درم با کاپشن ابی نفتی منم گفتم با کتو شلوارم به رنگ توسی بعد ادرسو دقیقتر گفتیمو به هم رسیدیم ی پسر تعقریبا هم هیکلی خودم اما خدایش کونش از کونم بزرگ بود بعد رفتیم تو ی بستنی فروشی نشستیم کلی حرف زدیم درباره اینکه جا پیدا کرده تا بریم اونجا خلاصه باهم رفتیم زیارت اومدیم ی تاکسی گرفت سوار شدیم دقیق یادم نیست کجارو به تاکسی ادرس داد منم که بلد نبودم نمیشناختم رفتیم خیلی استرسو ترس داشتم اما دیگه کار از کار گذشته بود.
رفتیم ی جا پیاده شدیم ی خونه دو طبقه بود تو یه کوچه. جای خلوتی بود گفت که خونه خالشونه رفتن شهرستان کلیدشو دادن به ما تا گاهی به خونشون سر بزنیم با دلهره وارد خونه شدیم حسین از پشت سر من درارو قفل میکرد رسیدم دیدم داخل خونه هیچ کس نیست یکم خیالم راحت شد که حسین اومد تو من ی جا نشستم چون واقعا خجالت میکشیدم حسینم رفت جایی درست کرد بعد مدتی چای اوردو با چن تا شکلات در حال نوشیدن چای بودیم که اون از خودش برام تعریف کرد از رابطه اش بعد بهم گفت نظرت چیه فیلم سوپر یا همون سکس نگا کنیم؟


منم قبول کردم حسین از جیب کاپشن ی سی دی در اورد گذاشت تو دستگاه سی دی چن تا فیلم خارجی بودم همشون سکسی بود حسین گفت:بیا هم دیگرو بمالیم منم گفتم باشه رفتم کنارش نشستم دستمو برد طرف کیرش دست خودشم گذاشت رو کیرم از رو شلوار کیرامونو میمالیدم کیر اون بزرگتر از کیر من بود که گفتیم لخت شیم من ی جا کتو شلوارمو با ی زیر پیرهن (رکابی)بودم در اوردم رفتم پیشش اونم در اورد اومد نشستیم حسین گفت بخورم برات کیرم شق بود بخاطر فیلم منم موافقت کردم کیرم از کیر حسین کوچیکتر بود اما سفیدو بی مو بود حسین اروم کرد دهنش داشت با زبونش سرشو میمکید منم واقعا داشتم حال میکردم یکم که ساک زد احساس کردم ابم داره میاد بهش گفتم بسه اونم از دهنش بیرون اورد اومد لبامو خورد اون دراز کشید من کیرشو کردم دهنم یکم خوردم دیدم داره اهو اوخ میکنه فهمیدم داره حال میکنی یکم که خوردم دیدم دهنم با اب گرم شد نگو اقا حسین ابشو ریخته دهنم بعد از دهنم کشیدم براش جغ زدم که کل ابش اومد ولی حسین زیاد حشیری بود رفت از اتاق دوتا کاندومو اسپری اورد (اسپری لیدوکاءین10%بود) بعد گفت امیر دلم کیر میخواد منم بدجور حشری بودم کاندومو کشیدم رو کیرم رفتیم اتاق خواب گفتم لا پات بزارم یا توش کنم گفت ن من دو سه باری دادم بازه گفت تو چی؟منم گفتم:چن باری حال کردم اما توش نشده تا حالا





بعد برگشت بهم گفت دولا شو رفت اسپری رو ارود زد رو سوراخ کونم گفت بزار بی حس شه بعدش با دستاش جدا کرد کونشو سوراخش تنگو قرمز بود جوری که نتونستم کیرمو بکنم توش گفت اونجور دردم میاد بهم گفت دراز بکش دراز کشیدم اومد نشست رو کیرم سر کیرم رفت توش که معلوم بود درد زیادی داره منم با دستم کیرشو میمالوندم ی کم که جا باز کرد نشست همه کیرم تو کونش بود دیگه داشتم از حال میرفتم داغ بود داخل کونش بعدش اونو به مدل سگی کردمو چن دیقه ای تلمبه زدم اما بخاطر اینکه اسپری زده بودم ابم نیومد حسین گفت میزاری ی کم بکنمت گفتم باشه خوابیدمو کونمو جدا کردم بار اولم بود ی کیر تو کونم میرفت اون کرم اورد سوراخمو با انگشتش چرب کرد ی کمم به کیرش مالید سر کیرشو که گذاشت دم سوراخم گرمیشد حس کردم ولی یکم که فشار داد ی سوزش بدی بهم وارد شد که قابل تحمل نبود اخ اوخ میکردم اون همش میگفت فدات شم تموم شد تموم شد دیگه صبرم سر اومده بود که دیدم سرعتش زیاد شد منم داشتم درد میکشیدم که ی اخی کشیدو سرعتشو متوقف کرد یهو از جاش بلند شد من فکر کردم فلج شدم نای بلند شدن نداشتم



جوری دردم اومد که حالم از سرم پرید بعدش بوسم کردو جلوم دولا شد منم با ی درد پاشدمو کیر راست شدمو تا بیخ کرد تو کونش اونم دردش میومد ولی تحمل کرد منم با سرعت تلمبه میزدم دوتامونم اخو اوخ میکردیم که احساس کردم ابم داره میاد بهش گفتم داره میاد اونم خودشو ستف گرفت و ابم اومد خالی کردم تو کونش تو کاندوم واقعا بهم حال داد بعدش رفتیم حموم ی بارم تو حموم هم دیگرو کردیم بعدش خودمونو شستیم اومدیم بیرون بابام زنگ زد که برم خونه بعدش اون زنگ زد به اژانس ماشین اومد سوار شدیم رفتیم من فلکه اب پیاده شدم اونم با اژانس رفت خونشون تا وقتی تو مشهد بودیم هف بار با هم گی داشتیم خیلی بهم خوش گذشت ممنون که داستانمو خوندید.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
صفحه  صفحه 45 از 85:  « پیشین  1  ...  44  45  46  ...  84  85  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA