انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 53 از 85:  « پیشین  1  ...  52  53  54  ...  84  85  پسین »

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد


مرد

 
کونم رسما پاره شد

سلام من طاها هستم 20 سالمه شیراز زندگی میکنم خاطره ای که میخام براتون تعریف کنم مربوط میشه به سال 87 که من 15ساله بودم و خوشکل و بدون یه نخ مو در بدنم اونموقع آرزو داشتم یکی منو بکنه .اونموقع هم روم نمیشد به کسی بگم که منو بکنه بخاطر همین تصمیم گرفتم که از جلو مغازه ها که رد میشم و از کسبه هایی که خوشم بیاد از سر درب مغازشون شمارشونو بردارم و از تلفن عمومی زنگ بزنم و اگر از کردن پسر خوششون میومد می‌رفتم در وقت مناسب تو مغازشون میدادم...



چند باری دادم به همین جوری تا گذرم خورد به یک مغازه کلید سازی ،چون جانداشت من زنگ نزدم بهش تا یه شب که خیلی زیاد کونم پاشوده بود ساعت 10شب تصمیم گرفتم زنگ بزنم بهش پیش خودم گفتم هرچی شد ،شد .زنگ زدم بهش هنوز باز بود .در مورد خودم و کارایی که براش میکنم گفتم اونم خیلی خوشش اومد گفت هرجا هستی بگو تا بیام دنبالت ..منم آدرس دادم یه 20دقیقه بعد دیدمش اومد اونجا تنها نبود با یه نفر دیگه اومد که از خودش خوشکلتر بود من چون ترسیده بودم قبل از اینکه اونا منو ببینن از اونجا فرار کردم ولی از دور حواسم بهشون بود ..یه 10 دقیقه اونجا وایسادن و خواستن برن که من چون خیلی خیلی حشر بودم دویدم دنبالشون که متوجه من شدن و منو دیدن و چون من خیلی خیلی خوشکل بودم سریع سوار ماشینم کردند و هرچی پرسیدم کجا میرید چیزی نگفتن



یه 5 دقیقه دور خوردیم دیدم دوستش اومد عقب و من فهمیدم که منو میخان تو ماشین بگا بدن ترسیدم.خلاصه اومد عقب و زیپ شلوارشو کشید پایین واااااای کیر نگو شیلنگ آبی بگو 23-22 سانتی بود شق شده و سیخ گفت بخورش منم حسابی ترسیده بودم گفتم نه اونم دیگه زورگیرم کرد و به زور کرد تو حلقم حتی چند بار خواستم بیارم بالا....تا 5دقیقه تو دهنم بود که گفت برگرد هرچی التماس کردم خواهش کردم که لاپایی بزنه چجون خیلی دراز بود قبول نکرد و تف اول رو زد در کونم و منم خیلی تنگ بودم هل داد تو که چنان جیغی زدم که راننده همون کلیدسازه خیلی ترسید که کسی بفهمه از اونجایی که خلوت بود و اونجا پارک کرده بود حرکت کرد...



وای هیچوقت اینقدر درد نداشتم تو زندگیم احساس میکردم دارم خفه میشم و اون هم هی تلمبه میزد و آه میکشید یه بار در اورد و دوباره خواست بکنه توش که دیدم خیس شدم فکر کردم تف هست .... و خیلی درد داشتم دوباره کرد توش واااای چه سوزی میداد که 2 3 دقیقه بعد آه بلندی کشید و کل کونم داغ شد و آبشو کامل ریخت توم کشید بیرون خواست خودشو تمیز کنه و چراغ سقفی ماشینو روشن کرد دید وایییییییی تمام کیرش و کون پاره من شده پر خون



وقتی خودش این صحنه رو دید ترسید وای من فقط درد داشتم دوست کلیدسازش این صحنه رو که دید گفت من نمیخام دلم براش میسوزه خلاصه منو تا اونجایی که سوارم کرده بودند رسوندن و رفتند و من موندم و یه هفته درد شدیدی که داشتم ...ولی خودمونیما لذت هم داشت حالاکه 5 سال گذشته حاضرم اینجوری بهم تجاوز بشه ...



نوشته: طاها
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
حالی که دادن داره کردن نداره

سلام عطا هستم و می خوام خاطره کونی شدنم رو براتون تعریف کنم
وقتی 13سالم بود کون قمبل و نرمی داشتم به طوری که همه تو محل و مدرسه چشمشون دنبال من بود و به بهانه های مختلف من رو انگشت می کردن ولی من هیچ وقت بهشون پا نمی دادم
یک روز پسر خالم مهدی که 4 سال از من بزرگتر بود به خونه ما اومده بود چشمای ذاغ و هیز و قد بلندی داشت با چشمای هیزش دائما به باسنم خیره می شد و به بهانه های مختلف من رو انگشت می کرد و بحث حرف سکسی رو پیش می کشید ولی هر چه قدر روم کار کرد نتونست من رو بلند کنه.


شب موقع خواب مهدی اومد و تو اتاق من خوابید نیمه های شب بود وتو خواب بودم که ناگهان از خواب بیدار شدم و متوجه شدم چیزی تو کونم در حال حرکته بله مهدی داشت من رو تو رختخواب لاپایی می کرد از ترس و خجالت صدام در نیومد که ناگهان احساس داغی تو کونم احساس کردم مهدی ابش رو تو کونم خالی کرد و شلوارم رو بالا کشید و به رختخوابش رفت و خوابید...
اون شب گذشت صبح که شد روم نمی شد تو چشمای مهدی نگاه کنم دلهره داشتم که نکنه این ماجرا رو به کسی بگه و ابروم بره بعد از صبحونه مادرم بهم گفت که برم نون بگیرم مهدی مثل برق از جاش پرید و گفت خاله من هم باهاش میرم تو راه نونوایی که بودیم مهدی با لبخندی که از روی رضایت و تمسخر رو لبش بود بهم گفت خوب چه خبرا کونی از خجالت مثل لبو قرمز شدم سر راه یک باغ بود بهم گفت بریم تو باغ می دونستم می خواد چکار کنه مقاومت کردم با صدای بلند گفت :بیا بریم دیگه کونی از ترس که مبادا لو برم باهاش رفتم و بدون اینکه مقاومت کنم اون شلوارم رو پایین کشید و من رو لاپایی تو باغ کرد از اون روز من از ترس ابروم کونی مهدی شده بودم و هفته ای دو سه بار من رو لاپایی می کرد
یک روز که می خواستیم بریم باغ تا به مهدی بدم مهدی بهم گفت: امروز خونمون خالیه بریم اونجا به خونه اونا رفتیم بهم گفت کل لباسات رو در بیار و برو رو تخت بخواب کلا لخت شدم و رفتم رو تخت به شکم خوابیدم و منتظر بودم مثل همیشه من رو لاپایی بکنه مهدی هم لخت شد و بهم گفت لاپایی کردن فایده ای نداره و حال نمی ده تو سوراخ تنگی داری حیفه بی فایده بمونه





منظورش رو نفهمیدم بهم گفت :به کمر بخواب و پاهات رو بده بالا و بذارشون رو شونه من این کار رو کردم مهدی انگشتش رو با کرم چرب کرد و تو سوراخم کرد درد داشت ولی غیر قابل تحمل نبود دو سه دقیقه ای با انگشتش با سوراخم بازی کرد تا سوراخم خوب داغ بشه بعد کیرش رو چرب کرد و نوکش رو کرد توسوراخم خیلی دردم اومد و خودم رو کشیدم عقب و به مهدی گفتم اینطوری خیلی درد داره .نمیشه همون لاپایی بکنی .مهدی گفت: ضد حال نزن دیگه بذار حال کنیم باور کن طوری می کنمت که اصلا دردت نیاد تو که نمی خوای همه بدونن یک کونی هستی با حرف اخرش تسلیم شدم اون دوباره سر کیرش رو گذاشت سر سوراخم ولی این بار اروم اون رو عقب جلو می کرد تا سوراخم خوب داغ بشه انقدر عقب جلو کرد تا کیرش تا نصفه تو سوراخم رفت خیلی درد داشت ولی از ترس ابروم صدام در نیومد مهدی با همین طرفند اروم عقب جلو کردن کیرش رو تا اخر تو سوراخم فرو کرد





وقتی کیرش تا اخر فرو رفت تلمبه زدنش رو تند تر کرد دیگه سوراخم کاملا داغ شده و مثل یک کوره اتیش شده بود برای بار اول از دادن داشتم لذت میبردم بی اختیار دستم رو روی باسن مهدی گذاشتم و اون رو به جلو حل دادم تا کیرش بیشتر تو بره مهدی ناگهان وایساد و با تعجب به من خیره شد و لبخندی زد و گفت پس حقیقت داره منظورش رو نفهمیدم در حالی که پاهام روی شونه های مهدی بود مهدی سینش رو به سینه من چسبود و ازم لب گرفت و من مثل یک جنده بهش لب دادم مهدی به شدت تلبه می زد و اه و اوه می کرد و من هم بدون اینکه دست خودم باشه اه و اوه می کردم و داشتم لذت می بردم مهدی 10دقیقه ای تلمبه زد که ناگهان احساس کردم سوراخم داغ شده مهدی ابش رو تو سوراخم خالی کرد و در حالی که بدنش از شدت لذت می لرزید گفت :وای خدا چه حالی داره تا حالا این جوری حال نکرده بود و ای وای وای ...
بعد از شدت لذت و خستگی 5 دقیقه ای رو سینه من خوابش برد بعد از 5 دقیقه بیدارش کردم و اون که هنوز کیرش شق بود اون رو از تو کونم بیرون کشید و بهم گفت دمت گرم پسر تا حالا این جوری حال نکرده بودم راست می گفتن که کردن پسر باکره ادم رو جوون می کنه


بعد لباسام رو پوشیدم و به خونه رفتم تو خونه رفتم تو دست شویی و خم شدم نگاهی تو اینه به سوراخم کردم دیدم به اندازه یک سکه 5 تومانی گشاد شده و تا ته سوراخم مشخص بود
این اخرین باری بود که به مهدی دادم چون مهدی یک هفته بعد به سرباز رفت و بعد از سربازی ازدواج کرد
دو ماه از این ماجرا گذشت تو خواب بودم که ناگهان خارش سوراخم من رو از خواب بیدار کرد احساس کردم که دوست دارم چیزی تو سوراخم بره انگشتم رو چرب کردم و تا ته تو سوراخ فرو کردم ولی پاسخ گو نبود کون من کیر می خواست بله من ابنه ای شده بودم حالا می فهمیدم که منظور پسر خالم از اینکه گفت( پس واقعیت داره )چی بوده اون می خواسته تو سوراخم اب منی بریزه تا من ابنه ای بشم و بهش برای همیشه کون بدم بله من کون خودم رو به باد فنا داده بودم صبح مثل مرغ سر کنده بی تاب بودم و نیاز داشتم که یک کیر تو کونم بره من خودم رو ول کرده بودم و هر طور شده بود تا شب یکی از دوستانم رو راضی کردم که من رو از سوراخ بکنه و برام دیگه ابرو مهم نبود از اون به بعد من کونی محل شدم و العان که بیست سال دارم به تمام محل دادم تو محل اسمم رو عطا ابی گذاشتن


بعد از این همه کون دادن به این نتیجه رسیدم که حالی که دادن داره کردن نداره اگه باور ندارید فقط یک بار امتحان کنید تا ببینید ابنه ای شدن چه حالی داره. فقط یادتون باشه اولین سکس مهمترین سکسه پس مواظب باشید تو اولین سکس با یک کیر کلفت بزرگتر از خودتون سکس کنید تا هم سوراختون خوب گشاد شه و هم خاطره اولین سکس همیشه اب شما رو بالا ببره راستی بهترین سن برای ابنه ای شدن 10 تا 20 ساله...
به امید روزی که شما هم ابنه ای شوید.

نوشته: عطا
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
کون پسرداییم میخارید

سلام من وحید 22 سال سن دارم .2 سال پیش اتاق نشسته بودمو داشتم تلویزیون نگاه میکردم پسرداییم اومد خونمون همیشه وقتی میاد میگه بزار با کامپیوترت بازی کنم اخه اونا ندارن اینم بگم اون از من 5 -6 سال کوچیکتره
در هر صورت مایه دردسر ولی اینبار ک اومده بود انگاری مست بودش با بقیه وقتا ک میومد فرق داشت هر ماهی یکبار میومد خونمون نه زیاد
هیچکس خونمون نبود اخه مامانم بیرون بود . خلاصه اومد کنار من نشستو
گفت فیلم سکس داری ؟ گفت حتما توی سیستمت داری بزار نگاه کنیم خیلی اصرار کرد ولی من گفتم نه ندارم نمیشه
ما هم سن تو بودیم نمیدونستیم سکس چی هست برو شیرتو بخور و از این جور حرفا
تا اینکه مثه قبل بازیشو کردو و منم به شکم لم داده بودم روی زمین یک شلوار نازک پام بود چون تابستون بود و خیلی گرمم بود


یهو یک دست رفت توی کونم پسر داییم نمیدونم میشه گفت شهوتی شده بود یا نع
اخه توی اون سن ادم به شک میفتاد اینم شهوت داره یا نه
خیلی پررو بازی در اورد هیچی بهش نگفتم تا خودشو انداخت روی من از روی شلوار
هی خودشو روی کون من بالا پایین میکرد تا اینکه دیدم فایده نداره بلند شدمو دو تا زدم در کونش
ک ده دقیقه به خودش میپیچید
گفت میشه بکنمت اخه میخوام گفت اره بیا بکن ماله خودته بچه پررو گوششو گرفتمو پرتش کردم روی زمین
و بهش گفتم ما فقط اهل کردنیم نه دادن اگه میخوای تا بکنمت ؟
یهو گفت جوووووون جدی میگی اره بیا بکن ک دارم میمیرم
باورم نمیشد اینو داره به من میگه من فقط ب شوخی گفتم ک راهشو بکشه و بره
همینطوری نشسته بودم به صورت چهار زانو ک خودش اومد با شلوار نشست روی کیرم هی خودشو بالا پایین میکرد و کونشو میمیالید به کیرم
منم نمیخاستم بکنمش اصلا ابدا اخه هم همجنسم بود و هم کوچیک بود
ولی بدجور خودشو مالید و جوری ک معلوم میشد کیرم شق شده گفت دیدی تو ک نمیخاستی سیخش کردم دیدی دیدی
بعدش منم نمیدونستم چی بگم اخه راست میگفت اینم و بعد دستشو کرد توی شلوارم گفت چه کلفته ک با یک حرکت شلوارم و شورتمو داد پایین


و کیرمو محکم گرفت توی دستاش
و میمالیدش و میگفت چقدر کلفته چقدر کلفته وای فقط همین روی زبونش بود
راستم میگفت واقعا کیرم خیلی کلفته ولی کوتاهه
دستاش روی کیرم بود و منم برای اولین بار بود ک کیرم توی دستای یکی به جز خودم بود
اخه من درسته 20 سالم بود ولی تا حالا با دختر یک قرارم نداشتم چه برسه دستشو بگیرمو بخاد کیرمم دستاش بگیره
بس شهوتی شدممیخاست ابم بیاد نمیدونم چرا اینطوری شده بودم
گفتم بسه ول کن و شلوارمو کشیدم بالا اخه عذاب وجدان گرفته بودم ک بخوام پسری روی بکنم به این سن و سال
ک یهو خوابید روی زمینو شلوارشو تا زانوهاش زد پایین شاید واستون غیر قابل باور باشه ولی زد پایین
کیرم بدتر از دفعه قبل شد و کاملا شق شده بود حس کردم داره شرتم پاره میشه


پسر داییم پوست صورتش سفید بود ولی کونش یک چیز دیگه بود مثه مرمر میمونست
من خودمم سبزه بودم
منم دیگه بریده بودم چیکار کنم واقعا شهوت جلو چشامو گرفته بود
ک یهو مامانم سر رسید و همه چی بهم خورد ولی خیال منم راحت شد ک یهو اومد خونه و لباسامون ک کثیف بود جمع کردو رفت توی حیاط ک بشورتشون این پسره ول کن نبود
گفت مامانت داره میره خیلی عالیه
در هر صورت بازم من موندمو این پسر داییه کون مرمرم
بازم خودم مشغول فیلم دیدن کردم اومد نشست کنارم
یهو باز دستشو کرد توی شلوارم تا دستش به سر کیرم خورد دوباره راستش کرد
یک اب لزجی از قبل توی کیرم بود ک اونم اومده بود بالای کلاهک کیرمو خیس کرده بود دستش ب اونام خورد
و روی سر کیرم میالیدشون گفت کیرت خیسه کونه منو میخاد همش حرفای حشری کننده میزد
میگفت بیا بزار توش بیا


چرا لوس بازی در میاری بیا بکنم با خودم گفتم واقعا این کونش میخاره باید بکنمش ک دوباره هوس کون دادن به کسیو نکنه
گفت گوشه اتاق دراز بکش و شلوارو شورتشو زد پایین جوری ک بشه بالا بکشه دوباره چون امکان داشت یهو مامانم سر برسه منم در اتاق رو قفل کردم
ویک کون تمیز و حتی بدون یک دونه مو رو به روم بود
وای یک کون کاملا سفید
با دستام دو پله کونشو گرفتم و سوراخشو با دو تا شصتم باز کردم یک سوراخ تنگ دیدم و به کیر خودم ک نگاه میکرد میگفتم چجوری میخام اینو بکنم توی این سوراخ تنگ
در هر صورت سر کیرمو چسبوندم دمه قرمزی سوراخ کونش ک اخش بلند شد گفت چیکار میکنی تف چرا نمیزنی
اخه بس محو کونه شده بودم فراموش کرده بودم تف بزنم
نمیدونم شمام وقتی حشری میشین اب دهنتو حالت چسبی میگیره یا نه
ولی ماله من وحشتناک چسبناک میشه به زور اب دهنمو ک کش میومد رو ریختم قرمزی کونش و با انگشتم خوب توی سوراخ کونش دور دادم


بعدش اروم کیرمو گذاشتم سوراخش ک بازم اخ بلندی کشید
گفتم ارومتر مامانم یهو نفهمه گفت خوب کیر تو کلفته من چیکار کنم گفتم خودت یادته گفتی بیا بزار پس دردشم تحمل کن گفت باشه
دوباره با دو انگشت رفتم سراغ کشف سوراخ کونش و خوب دور دادم ولی کیر من کلفتر از این حرفا بود ک بره توی کونش بازم امتحان کردم اینبار سر کیرمو تازه تونستم جا بدم توی کونش سفیدو خوشگلش
ولی یه ذره ک فشار دادم دردش میگرفت منم فقط همون سرشو داخل میکردمو یک ذره جا به جایی صورت میگرفت همون کافی بود برای اینکه ابم بیاد اخه میترسیدم مامانم سر برسه نشه ابم بیاد و تند تند عقب جلو میکردم کیرمو ک اونم اخ اخ میکرد و میگفت وای مردم ارومتر و منم دستاموی روی قمبل های کونش گذاشته بودم و کیرمم شدیدا داغ شده بود توی کونش مثه اتیش شده بود اولین بار بود ک اینقدر حس
خوبی داشتم
فهمیدم میخاد کم کم ابم بیاد گفتم کجات بریزم گفت هر جا دوست داری فقط زودتر ک مردم منم
دیدم چون فقط یک ذره سر کیرم توی کونشه و ابم بریزم همش میریزه روی فرش
برا همین تا خاست ابم بیاد دلو زدم به دریا و یک فشار محکم دادم ک نصف کیرم رفت تو و ابم با یک اخ بلند پسر داییم خاالی شد سوراخ کونش
ولی بازم نمیدونم بالاش فشار اومده بود و یک ذره زور زد چی شد ک ابم از سوراخ کونش یک ذره اومد بیرونو ریخت روی فرش
خیلی صحنه جالب و حشری کننده ای بود
ک منم با دستمال کاغذی هم کونشو و هم فرشو تمیز کردم
وقتی شلوارم بالا کشید گفت عالی بود میشه بازم بکنی منو
هرچند وقت میام بکنیم


ولی وقتی ابم اومده بود یک حس عذاب وجدان گرفته بودم داشت نابودم میکرد
گفتم نه برای اولین اخرین بار بود دیگه نمیشه
و به هزار بدبختی ردش ردم و گفتم به کسی نگی
نمیدونم بعد دوسال هنوز اون صحنه ه جلوی رومه و کونش توی ذهنمه...
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
از دودول بازی تا کون دادن

سلام به همه. من علیرضا هستم و الان 33 سالمه. تو شهر قزوین زندگی میکنم. موضوع برمیگرده به سن هفت هشت سالگی. ما تو محلی زندگی میکردیم که اطرافش همه باغ و درخت بود. زمان جنگ بود و پشت محوطه باغ یه پناهگاه روباز کنده بودن که فکر میکنم حداقل دومتر و نیم ارتفاع داشت. برای ما بچه های اون سنی که به زور قدمون به 150 هم نمیرسید ارتفاع زیادی بود. پسرای زیادی تو محل بودن و پاتوق بازی ما اونجا بود. من پسر خوشگلی بودم و فکر میکنم الانشم هستم. پوست گندمی با چشمای درشت مشکی و لبای خوش حالت. من همیشه با پیمان و سعید همبازی بودم. هر سه تامون همبازی بودیم. اونا تو اون محل بودن که ما به محلشون رفتیم.



چندماه اول به بازیای معمولی میگذشت تا اینکه یه بار که سه تایی به پناهگاه رفته بودیم به من پیشنهاد دودول بازی دادن. من تا اون موقع نمیدونستم این بازی چیه. سعید گفت شلوارامونو درمیاریم و به هم دیگه میمالیم. من قبول نکردم و اون دوتارو تنها گذاشتم و برگشتم به سمت خونه. چندهفته ای گذشت و دوباره این موضوع تکرار شد. الان یادم نیست که همون موقع قبول کردم یا یه کم گذشت ولی خلاصه اصرار اون دوتا باعث شد که منم قبول کنیم. شلوارمونو تا زانو کشیدیم پایین و شروع کردیم دودولامونو به هم مالیدن. راستشو بخواین من خیلی حس خاصی پیدا نکردم. کیر پیمان هم اندازه خودم بود و شایدم لاغرتر اما کیر سعید خیلی از مال ما بزرگتر بود جوری که واقعا تعجب کردم. تا چند سال هر وقت فرصت پیش میومد این کارو میکردیم. البته نه تو باغ. چون هرسهتامون باهم هم کلاسم شده بودیم بیشتر تو خونه همدیگه بودیم و گاهی که فرصت پیش میومد و حسش بود این کار ادامه داشت ولی تا دوم راهنمایی از ارضا شدن خبری نبود.


دوم راهنمایی شده بودیم و من همچنان با سعید و پیمان همکلاس بودم. تو سالهایی که گذشته بود به خاطر گرایشی که در درونم حس میکردم یا نمیدونم به چه علت همیشه دوست داشتم مفعول باشم و اون دوتا هم معمولا نقش فاعلو بازی میکردن.بیشتر اونا بودن که کیرشونو به کون من میمالیدن و من از این کارشون خوشم میومد ولی تا اون موقع دادن واقعیو تجربه نکرده بودم.
رفتم خونه سعیدینا. پدرمادرش خونه نبودن. میل جنسی هردومون به شدت بالا بود و تو دوران بلوغ جنسی بودیم. از هم شروع کردیم به لب گرفتن. لباسامونو مثل همیشه درآوردیم.لخت لخت تو بغل هم بودیم. این بار با دفعه های پیش فرق داشت. حس عجیبی بود. دلم میخواست ارضا بشم. رو تخت اتاق سعید دمر خوابیدم. تا اون روز هرگز تو زندگیم ساک نزده بودم و از این کار بدم میومد. سعید کنار تختش وایستاد . منم دراز کشیده بودم. کیرشو نزدیک صورتم آورد و من با بی میلی یه کم لیسش زدم.



یه کم زانوهاشو خم کرده بود که کیرشو راحت تر بخورم و از طرفی دستش راحت تر به کونم برسه. اومد پشتم و سرشو گذاشت رو کونم. هیچوقت یادم نمیره اولین بارو که کونمو شورع کرد به خوردن. با زبونش شروع کرد به لیس زدن. چند دقیقه لپاشو و سوراخمو لیس زد. دلم میخواست از پشت بهش بدم ولی خیلی خیلی میترسیدم. از اتاق رفت بیرون و به یه قوطی شکل کرم برگشت. وازلین بهداشتی قوطیی بود. به انگشتش زد و انگشتشو کرد تو. این کارو قبلا هم انجام داده بود و چیز عجیبی نبود. همونطور که دمر خوابیده بودم بالش گذاشت زیرم. کونم بالاتر اومد. گفت میخواد بزاره تو. من ترسیدم اما ازش قول گرفتم که اینکارو اروم انجام بده.بعد از اینکه با انگشت وازلین مالیشو انجام داد رو سوراخم تف انداخت و به کیر خودشم تف زد. از روش کارش مطمئن شدم که با این سن کمش تجربه کردن داره. کیرشو به سختی وارد کونم کرد. نفسم درنمیومد. یکی از بدترین درداییه که تجربه کردم. دوباره درش آورد. التماس کردم که دیگه نکنه تو. بازم خرم کردو گفت اولش درد داره و بعدش لذت میبری. کرد تو وتا تهش فشار داد...



واقعا گریه کردم. اما بیخیال نمیشد. شانسی که آوردم این بود که آبش زود اومد. یادمه که تا چند روز هروقت میخواستم برم دستشویی به شدت میسوخت و سوراخم به حالت بسته کامل درنمیومد. من بهش اعتماد کردم ولی اون رفت و به چندتا از بچه ها گفت که منو از کون کرده. این شد که خیلی از بچه های محل و همینطور بچه های کلاس ازم میخواستن که به اونام بدم. من زدم زیرش و گفتم از خودش درآورده. هیچکس نمیتونست ثابت کنه که من به سعید دادم. ولی این وسط یه نفر همه چیزو میدونس. پیمان بود که نفر سوم ما بود. بعدا مجبور شدم به پیمانم بدم که ادامشو تو قسمت بعد براتون میگم
واسم مهم نیست کسی خوشش بیاد یا نه. داستان زندگیم بود که اتفاق افتاد. شایدم یه جورایی باعث بدبختی آیندم شد. ادامشو بعدا واستون مینویسم.بای



نوشته: علیرضا
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
خاطره گی

من یه پسری هستم خوش هیکل با پوست سبزه و بدنی بدون مو و تراشیده.از بچیگی همه بهم میگفتن که تو باید دختر میشدی آخه هر لباسی هم میپوشیدم بدنم توجه همه رو جلب میکرد با اون باسن قلمبه و گردم که جنیفر لوپز باید بره کنار.حرفهای دیگران همیشه تو ذهم بود خیلی ها تا اون روزی که می خوام خاطرشو براتون بگم بهم پیشنهاد سکس دادن.بعضی ها دوستانه و بعضی ها هم پولی اما من قبول نکردم تا این که تو سن 19 سالگی وقتی تو راه دانشگاه بودم (اینم بگم من اکثرا با اتوبوس می رفتم دانشگاه)وسطای راه بود که خیلی خسته شدم اتوبوس خیلی خلوت بود و مسافر زیادی نداشت.یهو به فکرم رسید که برم انتهای اتوبوس روی بوفه بگیرم راحت بخوابم.رفتم از شاگرد شوفر اجازه بگیرم اون یه مرد شلخته و بی ریخت بود که معلوم بود سال به سال هم حموم نمی ره اون وقتی منو دید درخواستمو شنید خندیدو بهم گفت برو راحت باش منتها شاید منم خسته شدم بیام بخوابم.منم گفتم باشه آقا شما صاحب اختیارید و رفتم عقب اتوبوس بگیرم بخوابم.من همیشه عادت داشتم موقع خواب شلوارمو درمی آوردم و میخوابیدم اما خوب اونجا نمیشد این کارو کرد منم فقط زیپ شلوار جینمو باز کردمو دراز کشیدم.بعد نیم ساعت که هنوز به خاطر سرو صدای عقب اتوبوس خوابم نبرده بود احساسکردم پرده رو یکی زد کنار فهمیدم که شاگرد شوفرست اما عکس العملی انجام ندادم تا همون پشت سرم بگیره بخوابه.جا زیاد نبود مجبور بود اونم مثل من یه ور بخوابه وقتی دراز کشید یهو متوجه شدم سرشو اورده بالا و داره پایین بدن منو نگاه میکنه تو قلطایی که زده بودم شلوارم تا روی باسنم اومده بود پایین اما بیخیال بودم یهو یهفکری زد به سرم و بدنم داغ داغ شد .تمام حرفای دوستام و دوروبریام اومد تو ذهنم هشری شدم برای اولین بار دیگه دیوونه شده بودم و میخواستم کون نازمو یکو بکنه.خوبیه این مورد این بود که اون اصلا منو نمیشناخت و منو میکرد و تموم می شد.این شد که تصمیم گرفتم خودمو به خواب بزنمو دیوونش کنم.بعد از چند دقیقه تو یه تکون خوردن باسنمو چسبوندم به کیرش.یهو انگار که غافلگیر شده باشه خودشو یکم عقب کشید چون دیگه جایی واسه عقب رفتن نداشت اما من دست بردار نبودمو بازم اون کارو انجام دادم اما دفعه بعد مجبور بود که اون وضعیت رو تحمل کنه.تو هر تکون اتوبوس کیرمو میمالیدم به کیرش احساس کردم یواش یواش کیرش داره بلند میشه اما هرچی میگذشت بزرگتر میشد تا جایی که به خودم گفتم این کیره یا دسته بیل؟بعد از گذشت چند دقیقه دیگه بو حالت عادی هم داشتم باسن گنده و نرممو میمالیدم به کیرش یهو دستشو روی باسنم احساس کردم داشت شلوارمو کامل در میآورد اما معلوم بود که گاگول فکر میکرد که خوابم هنوز یا شایدم میخواست کاری نکنه که حاله من تغییر کنه و داشت روانی کار میکرد روم.شلوارمو آروم کشید پایین بعد شورتمو دراورد و دستشو که تفی هم کرده بود گذاشت لای کونم یهو اینقدر بهش حال داد که از ته دلش گفت جوووووووووووووووووووون عجب کونی داری مادرجنده از مال دختر هم بهتره.لبشو آورده بود سمت گوشمو با شهوت زیاد داشت آروم حرف میزد:مادرتو کونی.آبجیت دیگه چه کسیه دیگه.مامانتو جر بدم.واییییییی چه نرمه جوووووون.بعدش زیپشو بازکرد و کیر گنده و درازشو گذاشت لای کونم و شروع کرد عقب جلو کردن دیگه میدونستم که میدونه من بیدارمو خودم از خجالت به خواب زدم.باسنمو با دستش بازکرد و یه تف غلیظ زد به کیرش بعد سرکیرشو که شق شق بود رو گذاشت رو سوراخم.خیلی هشری بود داعم فحش سکسی میداد و حرفای دییونه وار میزد.یواش یواش کیرشو داشت میکرد تو سوراخم واییییی چه دردی تمام بدنمو گرفت نمیخواستم صدام در بیاد اما دیگه نمیشد تکون نخورد ملحفه زیرمو چنگ زدمو سرمو چسبوندم به پایین اونم گفت چیه دردت اومده کونی من ننتم اینجوری بگام خوبه؟ میخوام بیام تو تا آخر .وایییی چه دردی داشت صدام دراومد گفتم اییییییی یواشتر جون هر کی رو دوست داری یواشتر دارم از حال میرم از درد که گفت نترس الان آروم میشه دردش کارشو ادامه داد دیگه کیرش تا آخر رفته بود تو کونم که یهو درش آورد و منم یه داد کوچیک زدم اونم دیگه حالیش نبود شروع کرد بهتند تند کردن و تلمبه زدن تو کون تنگ من.منم با این که درد داشتم اما خیلی هم هشری بودم که این باعث شد دیگه به درد فکر نکنم و داشتمک لذت میبردم.دمرم کرد و خوابید روم ضربه میزد به کونم خیلی حال میداد اونم خیلی حال میکرد.کیرشو درآورد رفت پایین سرشو کرد لای باسنمو شروع کرد به خوردن کونم دیوونه شده بود فکر کنم این کارو واسه اینکه آبش زود نیاد کرد.بعد بازم اومد خوابید روم کیرشو تا دسته فرو کرد و ایبار خیلی خشن شده بود دستشو انداخت زیر گردنمو سفت فشار میداد داشتم خفه میشدم اما خیلی حال میداد.بعد بازم کیرشو درآورد نشست رو رون پام و دو تاضربه محکم با مشت زد به باسنم اما زیاد درد نداشت.انگشتاشو بهم چسبونده بود و داشت میکرد تو سوراخم معلوم بود از هشر زیادم کونم خیلی باز شده باشه یکم این کارو کرد و بعد پرید رو باسنمو بعد چندبار تلمبه زدن کیرشو دراورد و آبشو ریخت رو کمرم. سریع خودشو مرتب کرد و با یه دستمال کمرمو تمیز کرد و یواش دم گوشم گفت جون خیلی حال داد جیگرم و رفت.
اما من هنوز هشر بودم اصلا نمی تونستم تکون بخورم بعد 5 دقیقه یکی دیگه اومد و دست انداخت لای کونم و دم گوشم گفت حیف نیست همچین کونی رو شاگرد شوفر بکنه اما شوفر نکنه که فهمیدم رانندست.اونم کارشو شروع کرد و کیرشو بدون مقدمه کرد تو کونم خیلی زود داشت ارضا میشد که کیرشودرآورد و خودشو آورد بالا سرم و کیرشو گذاشت لب دهنم گفت بخور منم که تو توهمم همیشه عاشق کیر خوردن بودم کیرشو راه دادم به دهنم اما سریع آبشو خالی کرد تو دهنم منم همشو تا آخرین قطره خوردم که واقعا طعم خوب و به یاد ماندنی بود و از نظر من خیلی خوشمزه بود.این بود داستان گاییده شدن من تو اتوبوس که البته بعد از اون هنوز به کسی اعتماد نکردم که بهش بدم.اگه کسی هم نظری داره به ایمیال من پیغام بده تا باهاش بیشتر آشنا بشم.امیدوارم از بیان داستان خوشتون اومده باشه.کیرتون همیشه شق کستون همیشه خیس بای.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
همکلاسی مو خرمایی

تو حیاط مدرسه دیدمش ، یک پسر با پوست سفید و قد بلند و موهای خرمایی ، با یه هیکل ورزشکاری ، یه سال از من کوچیکتر بود ، ولی خیلی جذابتر از هر پسری توی مدرسه ، گاهی اوقات تریپ لاتی میگرفت و صداشو کلفت میکرد ( البته همینجوری صداش تقریبا کلفته ) . اولین بار وقتی داشت با رفقاش والیبال بازی میکرد دیدمش ، من و بچه های کلاس فوتبال بازی میکردیم ، اونا هم مثل اینکه معلمشون نیامده بود و از کلاس زده بودن بیرون اومده بودن تو حیاط ، همونطور که بازی میکردیم توپ رسید به من یه دریبل بعدم یه شوت ، خورد تیرک رفت بیرون ، همونطور رفت ، تا جلوی پای اون وایستاد ، بهش نگاه کردم یه لبخند زدم گفتم توپو بده ، با لبخند جواب داد و توپو فرستاد ، اولین بار بود که چشماشو دیدم ، به طور قطع میتونم بگم زیباترین نقطه صورتش چشماشه ، اون روز تموم شد اما به مدت یک ماه همش به این بشر فکر میکردم ، میخواستم یه جوری مخشو بزنم ، البته میدونستم جی اف ، بی اف زیاد داره....



روز شنبه دقیقا هر دو ساعت 12:20 از مدرسه تعطیل میشدیم ، اتفاقی با رفیقم که داشتم میرفتم از کنارش رد شدم شنیدم به دوستش میگه فصل فیزیک مغناطیسرو نفهمیده و هفته بعدم امتحان دارن ، گفتم شاید فرصت خوبی باشه یه کاری کنم بهش نزدیک شم ، اخر هقته با بچه ها میرفتیم خونه یاغیها ( یکی از رفیقام بچه پولداره و باباش یه خونه تو سجاد خریده واسه دوران دانشجویی پسرش که راحت باشه معروفه به خونه یاغیها ) خلاصه چندنفر از سومی هام قرار بود باهامون بیان ، اخر هفته شد و رفتیم تا رسیدیم دیدم به به !!!! ببین کی اینجاس ، عشق من ... تعجب کردم که اونم اومده ... ( اسمش ارش بود از همکلاسیش پرسیده بودم )
رفتیم با بچه ها دست دادیم و تا من رسیدم بهش دستشو محکم فشار دادم یه ماچم گرفتم ازش البته نه خیلی ضایع ...
پروژکتور رو به لپ تاپ وصل کردنو رو پرده فیلم دیدیم یه دوساعت طول کشید بعدشم بچه ها تقسیم شدن هر کسی رفت یه گوشه شروع کردن درس خوندن یکی انفرادی ، بعضیام گروهی ...
دیدم اون تنهایی میخواد درس بخونه ، دقیقا همون مغناطیس رو ، منم که فیزیکم قوی بود رفتم کنارش نشستم و ...


من : چه میکـــــــــــــــــــنی یاغی ؟
ارش : هیچی ، فیزیک میخونم ، لامصب سوالاش سخته ...
من : کس نگو گالیور ، معلومه جزوه رو درست نمیخونی مثل ادم ، بذار سیر تا پیازشو بهت میگم ...
نشستم براش از ب بسم ا... تا نون والضالینشو گفتم یه 20 تا سوالم براش حل کردم
ارش : ممنون حالا هفته بعد برم ببینم از اینایی که گفتی چه نمره ای درمیاد ...
من : از 18 که غیر ممکنه کمتر شی ، اما خوب ببینیم چند مرده حلاجی ...
هفته بعد ، تو زنگ تفریح دیدمش ، تشکر کرد و گفت خودش فکر میکنه خوب بوده بالای 17 میشه ، ماجرای من و این بنده خدا ادامه پیدا کرد ، ما هر روز بیشتر صمیمی میشدیم با هم بیرون میرفتیم ، اونم گهگاهی اگه اشکالی تو درس داشت میامد خونه ما ، یا من میرفتم خونه اونا ، صمیمیت ما تا حد حرفای سکسیم پیش رفته بود و با هم راحت بودم . یه روز بعدازظهر خانواده رفته بودن مسافرت و تا 2 روز نمیومدن که همون روزم قرار بود بیاد خونه ما واسه درس و اینکه میخواست 3 ، 4 تا فیلم ازم بگیره ، درس که تموم شد گفت لپ تاپو روشن کن یه سرچی تو نت کنم ،fb هم کار دارم ، گفتم اوگی اوگی ...


لپ تاپ توش پر فیلم سکسیه تو درایو من که قفلم داره ، لپ تاپو گرفت داشت کارشو میکرد که رفتم دوتا ایستک اوردم بزنیم ...
ارش : چرا درایوت قفل داره ؟
من : زیـــــــــــــــــــــــرا ... فیلمای سکسی داره به دردت نمیخوره .
ارش : اِ نه بابا ... خو چه بخیلی بزار ببینیم دورهمی ...
من : نه نمیشه مشخصه فیلمو که ببینی ، جلق میزنی زندگیرو به کصافط میکشی ...
ارش : اره نه که تو نمیزنی ، فیلم سکسی واسه چیه ، خو واسه جلقه دیگه ...
منم که دیدم فرصت خوبیه گفتم : اوگی اوگی ، بزار یکی واست بذارم ، ببینم ظرفیتت چقدره ... حالا جدی میخوای ببینی ؟
ارش : اره ... چـــــــــــــــــرا که نه ؟
دو تا فیلم واسش گذاشتم فیلم اول واکنش چندانی نشون نمیداد ، دومیه هر دقیقه که از فیلم میگذشت ، مشخص بود حشری شده ، دستش رو شلوارش بود رو شرتش ور میرفت باهاش ، با خودم گفتم الان وقتشه ، دستمو نزدیک دستش میکردم واکنشی نشون نمیداد ، اروم اروم همونطور که نوازش میکردم رفتم تا لاپاشو میمالوندم ، خوشش میومد یکم به خودش پیچید و نگاش کردم اونم نگام کرد ، تا چند ثانیه ...


به خودم اومدم دیدم داریم از هم لب میگیریم اونقدر صدای ملچ ملوچ میومد که کل فضای اتاق پر شده بود از صدا و شهوت ، لباشو میخوردم و میمکیدم ، هر لحظه مکیدنام تندتر میشد ، اونم لحظه به لحظه باهام پیش میرفت و تندتر میخورد لبامو ، ناکس مشخص بود قبلا هم سکس داشته اما این اولین سکس من بود ، اروم اروم که بدنای همو نوازش میکردیم لباسامونم درمیاوردیم ... پیرهنشو دراوردمو ، اونم همینطور ، شروع کردم خوردن گوشو گردنش ...
ارش : ااااااااااااخــــــــــــــــــــــــ
من : اوف جـــــــــــــان نمیدونی چقدر منتظر این لحظه بودم ، تو بغلم بگیرمت ...
ارش : ااااااااااوفــــــــــــــــــــــــ حالا کاری میکنم اخرین سکست با یه پسر باشه ، جــــــــــــون ، میکنمت ...
من : جرت میدم واسا هنوز مونده ...
فشارش دادم نمیذاشتم تکون بخوره همینطور میلیسیدم ، میخوردم میرفتم پایین تا سینه هاش که واقعا خوشمزه ترین قسمت بدنش بود ، هلم داد عقب اونم از گردن تا نافمو خورد و رو بدنم دست میکشد ، جفتمون داغ شده بودیم ، گرفتمشو دوباره از سینه هاش خوردم تا رسیدم به نافش زبونمو همونطور تو نافش میکردم ، میخوردم و دورشو لیس میزدم اه و اوهش بلند شده بود ...


ارش : ااااااااااااااااااااااوووفـــــــــــــــــــــــــــــ جــــــــــوووووووووووون بخور ااااااااااااااخـــــــــــ خدا
منم که مثل دیوونه ها شده بودم ، نمیدونستم کنترلم دست خودم نبود ... افتاده بودم به جونش ، رسیدم به شلوارش ، کمربندشو باز کردم ، شلوارشو از پاش کشیدم ، از رونش شروع کردم خوردن تا لاپاش ، هر چی نزدیک تر میشدم اه و نالش بیشتر میشد ، تا رسیدم سروقت شرتش ، شرتشو از پاش کشیدم کیرشو کردم دهنم که یهو یه داد بلندی کشید ...
ارش : ااااااااااااااااااااااااااااااااااایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واسش ساک میزدم همینجور ، اونم میگفت بخور بخور اخ جــــــــــون تا تش بخور ... یهو سرمو کشید گرفتم انداختم ، اونم شلوارمو دراورد شروع کرد ساک زدن ، منم بدجور حال میکردم ، اه و اوه خودمم دراومده بود ... دیگه بدجور میخواستم بکنمش اون لحظه ، یه بوس کوچولو ازش گرفتم ... کرمو از زیر تخت دراوردم میخواستم بزنم که ...
ارش : نه جـــــــانم اونی که اول میکنه منم ...
من : نشد دیگه جیگر ، اسیا به نوبت ، اول بزرگتر ...
کرمو زدم میخواستم بکنم توش ، گفتم اولین بارته ؟
ارش : نه ولی باهام مهربون باش (با ناز و عشوه)
روبرو خودم خوابوندمش ، تو چشماش نیگا کردم و بعد با زور کردم تو ، یه داد کوچیکی زد ...
من : اروم خوشگلم دردش کم میشه ...
بعد لبامو چسبوندم به لباش و یه دفعه کردم تا ته تو که دیدم چشماشو بست و لبامو محکم میخورد ، وحشیانه شروع کردم تلمبه زدن که بدنش تکون میخورد ، تو بغلم فشارش میدادم و داد میزد ...
ارش : اااااااااایـــــــــ خداااااااااااااا بسه اخــــــــــــــــــــ جرم دادی ...
بعد از حدود 3 ، 4 دقیقه ابم اومد ریختم رو دستمال از خودم جداش کردم ...
ارش : ای خدا جر خوردم ... چرا ول کردی ؟
من : ارضا شدم ، نوبت عشقمه حال کنه ...
ارش : داشتم حال میکردم خــــــــــــــــو ... حالا که اصرار داری باشه ...


گرفتم و شروع کرد کردن ، نامرد انگار میخواست تلافی کنه ، اونم ابش اومد ریخت رو دستمال ... تو بغل هم 10 دقیقه لب گرفتیم یه نیگا به ساعت انداختیم ، دیدیم 8 شده ، رفتیم حموم و اونجام یه حالی کردیم ، زنگ زدیم ازبیرون شام اوردن ، خوردیم ، یه فیلمی دیدیم و تا صبح کنار هم خوابیدیم ...
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
کون دادن در ماساژ به یادماندنی

اسم من امین هست، 21 سالمه، قدم 178 ، وزنم 79 ودر مجموع هیکل قشنگی دارم و قیافه ام هم بد نیست. داستانی که می خوام براتون بگم برمی گرده به 4 ساله پیش که امیدوارم خوشتون بیاد.
اول اینو بگم که من از سالها پیش خیلی دلم می خواست که یکی با کونم ور بره یا با کمربند بزنه روی کونم اما چون توی یک خانواده ی مذهبی به دنیا اومده بودم این کار رو خیلی بد می دونستم و همیشه خودم رو بخاطر این حس سرزنش می کردم (ناگفته نمونه که یک بار تو بچگی بخاطر شیطونی توی همین زمینه که لو رفت تنبیه بدی شدم) تا اینکه یک روز که داشتم توی چت روم ها سرک می کشیدم با یکی آشنا شدم که خودش رو ماساژور حرفه ای معرفی می کرد و وقتی ازش پرسیدم که چجوری ماساژ میده، برام توضیح داد که من می گم اول باید طرف کامل لخت بشه و بعد حدود 2 ساعت ماساژ دادن من طول می کشه و در طول ماساژ توی بیشتر مواقع فرد اونقدر لذت می بره که آبش میاد. من اینو که شنیدم دیگه نتونستم تحمل کنم و بهش گفتم که می خوام ماساژشو تجربه کنم و اون هم شماره تلفنش رو داد و گفت باهاش تماس بگیرم.
یک ماهی گذشت و من دایم با خودم درگیر بودم که بهش زنگ بزنم یا نه که آخر تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم و قرار بزارم. وقتی گوشی رو برداشت دیدم صدای قشنگی داشت و از طرز حرف زدنش معلوم بود یک جوان سی و پنج یا شش ساله ی مودبی هست، خلاصه بعد از گفتن شرایطش آدرس رو بهم داد و روزش رو هم باهام فیکس کرد. راستش از وقتی تلفن رو قطع کردم دل تو دلم نبود و همش فکر می کردم که چی در انتظارمه، از اینکه ممکنه سرکاری باشه تو سرم می چرخید تا اینکه ممکنه ماساژش به سکسی برسه که من سالها در حسرتشم. در هر حال شب قبل من کاملا هم دور و اطراف کیرم رو تمیز کردم و هم از کمر تا زیر لپهای کونم رو هرچی مو بود زدم، انصافا وقتی از آینه به کونم نگاه کردم دلم می خواست بکنمش.


... زنگ رو زدم، همون صدا از آیفون گفت کیه و وقتی خودم رو معرفی کردم در رو زد و رفتم تو، وقتی جلوی واحدش رسیدم در باز بود با احتیاط رفتم تو که دیدم یک پسر یکم چاق با قد حدود 170 و وزن 80 جلوم ایستاده، خیلی تحویلم گرفت و راهنماییم کرد برم روی مبل بشینم. خلاصه یک نیم ساعتی باهم کس شعر گفتیم و بیشتر آشنا شدیم اما معلوم بود بدجوری چشمش منو گرفته اما چون خیلی با ادب بود بهم چیزی نمی گفت و فقط ازم تعریف می کرد. خلاصه رسیدیم به زمانیکه منتظرش بودم و گفت برو توی اون اتاق و لباساتو در بیار تا من هم بیام و کار رو شروع کنیم. لخت لخت شده بودم و منتظر روی ملافه ای که روی زمین پهن کرده بود نشسته بودم و دل تو دلم نبود چون اولین باری بود که جلوی یک پسر لخت می شدم. تا اینکه در باز شد و دیدم خودشم با یک شرت وارد شد، یک نگاهی بهم انداخت و گفت چه هیکل خوشگلی داری، من یک دفعه حس کردم تا گوشام سرخ شد و چون اون هم متوجه شد زود سرش رو انداخت پایین و بحث رو عوض کرد. گفت اول به پشت بخواب تا شروع کنیم و مشغول شد، شروع کرد از سرم به ماساژ دادن و چرب کردن بدنم با روغن و من هم فقط مواظب بودم که یک موقع کیرم بی موقع بلند نشه. تا اینکه رسید به اطراف کیرم، همینکه شروع کرد رون هام رو ماساژ بده یدفعه راست کردم و سرخ شدم اون هم یک نگاه معنا داری با یک لبخند بهم زد و دوباره مشغول کارش شد اما زیاد به کیرم دست نمی زد.



خلاصه رفت تا کف پاهام و گفت حالا برگرد و به رو بخواب. من هم چرخیدم و یکم کونم رو قمبل کردم و خوابیدم، همینجور که بالای سرم نشسته بود و کیرشو توی شورت جلوم می دیدم دیدم یواش یواش یکم راست کرد و برای اینکه من نبینم رفت از جلوی چشمم کنار و بغلم نشست و شروع کرد به ماساژ دادن. انگار طاقت نیاورد و یکدفعه بهم گفت چقدر خوب شیو کردی من هم ناخداگاه گفتم قابلی نداره، اون هم خندید و روغن ماساژ رو ریخت روی کمر و کونم و شروع کرد پایین کمرم و لپهای کونم رو مالیدن که من ناله هام داشت در میومد که رفت سراغ سوراخ کونم، تا انگشتش رو گذاشت اونجا نا خداگاه لرزیدم و یک آه کشیدم که یک دفعه دیدم یک کیر کلفت توی دستمه و من هم امون ندادم و شروع به مالیدنش کردم و اون هم با یک دست داشت سوراخمو می مالید و با دست دیگه کیرمو از زیر می مالید که خیلی حال میداد، بعد اومد بالای سرم یک جوری که کیرش جلوی دهنم بود نشست و همینجور با سوراخم بازی می کرد، من هم که ازخودم بی خود شده بودم همینجوری که خوابیده بودم مثل تشنه ها شروع به خوردن و ساک زدن کیرش کردم. بعداز یکی دو دقیقه که داشتم براش می خوردم و اون هم با سوراخم بازی می کرد و قربون صدقه ی بدن و کونم می رفت، بهم گفت خوب دیگه پاشو حالت سجده به خودت بگیر من هم زود قمبل کردم که گفت می خواهی دیگه آبت بیاد یا می خواهی ادامه بدیم من هم که حسابی حشرم زده بود بالا گفتم فقط منو بکن گفت مطمینی گفتم آره بابا، گفت باشه و شروع کرد به فروکردن انگشتهاش توی کونم....





اول یدونه و هی بازی می کرد، من هم حال می کردم و بعد دومی که خیلی درد گرفت اما بعد از چند دقیقه ای عادت کردم و داشتم حال می کردم که دستشو در آورد و چون قدش کوتاه بود نیم خیز وایساد تا کیرش به کون من برسه و شروع کرد به مالیدن نوک کیرش به سوراخ من و گفت آماده ای و من که دیوونه شده بودم گفتم بکن تا فشار اول رو آورد انگار دنیا جلوی چشمم سیاهی رفت گفتم صبر کن تو همونجا وایسا من خودم جاش می دم، کیرشو گذاشت در سوراخم و همونجوری وایساد من هم یواش یواش خودمو هل می دادم عقب و واقعا درد زیادی داشت بهش گفتم چقدرش رفته گفت تازه نوکش رفته و همینجور ادامه دادم تا اینکه گرمی بدنشو روی کونم حس کردم خیالم راحت شد که بالاخره رسید به تهش اما واقعا درد داشت. بهش گفتم حالا تو همین حالت بمون تا جاش باز شه گفت باشه و من خیلی یواش کونمو به اطراف تکون می دادم تا یکم جا باز کنه اما چون دفعه ی اولم بود خیلی درد داشت. دیگه حوصله ام سر رفته بود گفتم ولش کن بزار هرچی می خواد بشه بشه، بهش گفتم بکن! اون هم از خدا خواسته خودشو انداخت روم و منو خوابوند روی زمین و شروع به تلمبه زدن کرد، من که دیگه چشمام سیاهی می رفت گفتم یکم بکش بیرون پارم کردی. اونم کشید بیرون و شروع به مالیدن کونم کرد که واقعا بهم حال می داد من هم داشتم با دستم کیرشو می مالیدم. بعداز دو سه دقیقه ای گفت برم دوباره گفتم برو اما بیشتر چربش کن. گفت چشم و حسابی چربش کرد، ایندفعه وقتی کیرشو کرد تو کمتر درد گرفت و دیگه داشت بهم حال می داد و اون هم داشت دیوونه می شد و هی از پشت ازم لب می گرفت و هی گوشامو می خورد و منم دیوونه شده بودم که یک دفعه حس کردم توی کونم گرم شد و آبشو خالی کرد توی کونم و بالا پایین پریدن کیرش خیلی بهم حال می داد و من هم انقدر از این حال کردم که همون موقع آبم اومد. یک سی ثانیه ای همونجوری روم خوابید و هی ازم لب می گرفت و بعد کیرشو در اورد و گفت عزیزم حالا بخواب تا ادامه ی ماساژو بریم. بعد از ماساژ من واقعا توی آسمونها سیر می کردم. بعد از اون باز هم با هم سکس داشتیم که بعدا براتون می گم.
     
  
مرد

 
کون دادن کامران


دنبال کسی بودم که خاطره چند بار کون دادنمو برام زنده کنه، ولی پسر مورد اعتمادی که غریبه هم باشه پیدا نمیشد تا اینکه توی اینترنت با شاهین اشنا شدم باهم چت میکردیم و تونست اعتمادمو جلب کنه قرار بذاریم برای دیدار. 35 ساله بود هیکلی و کمی شکم داشت عکس کیرشو قبلا برام ایمیل کرده بود سفید کلفت و خوشگل حدود 20 سانت، واقعا خوشم اومده بود از کیرش و نمیتونستم دست رد بدم، خلاصه قرار گذاشتیم و گام دوم برای کون دادن برداشته شد، ازش خوشم اومد ادم موجه و مودبی بود تونست اعتمادمو برای خونه رفتن جلب کنه ( البته کیر خوش فرمش بی تاثیر نبود) رسیدیم خونشون یه اپارتمان یه خابه که تنها زندگی میکرد، به محض ورود لباشو گذاشت رو لبام و با زبونم بازی میکرد داغ شده بودم نشستیم روی مبل پاشد آبمیوه اورد خوردیم و دوباره شروع کرد خوردن لب و گردنم که گفتم برم دسشویی ، رفتم سوراخمو حسابی تمیز کردم، اومدم بیرون دستمو گرفت برد داخل اتاق پرتم کرد روی تختخواب و شروع به درآوردن لباسام کردو از بدنم تعریف میکرد( قد بلندم و تقریبا لاغر با بدنی نرم و سفید) .



فقط شرت پام بود بهش گفتم سرپا وایسه لباسشو درارم پیرهنو دراوردم کمرو باز کردم شلوارشو کشیدم پایین شرتش حسابی برجسته بود از روی شرت بوسیدمش شرتو کشیدم پایین یه کیر کلفت و عظیم و سفید خورد به صورتم بوش کردم شهوت وجودمو گرفته بود سرشو بوسیدم اروم وارد دهنم شد داغ بود و مزه خاصی داشت خوشم اومده بود اه و ناله شاهین درومده بود چندبار کیرشو توی دهنم بالا پایین کردم و شروع کردم به لیسیدن خیر و خایه خوشمزش خایشو میک میزدم کیرشو میخوردم از خایه لیس میزدم تا کله کیرش، سعی میکردم تمام کیرشو توی دهنم جا بدم ولی خیلی بزرگ و بود جا نمیشد شاهین که در اوج شهوت بود شروع کرد تلنبه زدن توی دهنمو با دستش سرمو گرفته بود و محکم دهنمو میگایید به پاهاش زدم که ردش بیار دراورد و گفت نزدیکه، کجا بریزم، منم دهنمو باز کردم و شرو ع کردم به ساک زدن و فوران اب بود در دهنم، مزشو دوس داشتم و تا قطره اخر قورتش دادم حالا یه کیر خابیده جلو روم بودد و باید منتظر میموندم، شاهین ازم تشکر کرد و یه لب گرفت خیلی خوشش اومده بود و تعریف میکرد ازم، یه اب میوه خوردیم و منکه حشرم بالا زده بود کیر خابیدشو کردم توی دهنم وکونمو سمتش بردم با انگشت کونمو باز میکرد



حالا همه چی اماده بود دراز کشیدم یه بالش گذاشت زیر کمرم، از شهوت داشتم میمردم بالخره بعد از سالها و بعد از اینهمه خیار و هویج و... یه کیذ واقعی و کلفت میخاست وارد کونم شه پاهام روی شونه هاش بود گفتم کیرت کلفته اروم داخلم کن، شاهین سرشو گذاشت رو سوراخم گرما و نرمی کیرش غلغلکم میداد یکم فشار داد سرش با درد شدیدی داخلم شد جیغم رفت اسمون، اونمهمونجوری نگهش داشت. گفتم درش بیار یکم کرم زد دوباره سرش داخلم شد بازم درد داشت نگهش داشت و بعد از چند لحظه فشار داد تا نصفه داخل رفت و باز فشار ، دستمو بردم دیدم تا خایه رفته توی کونم ، کاملا پر شده بودم و حس خوبی بهم داده بود، به چشمای شاهین نگاه کردم یه اه بلند کشیدم و شروع کرد به ارومی تلنبه زدن، دیگه دردی نداشتم و لذت جاشو گرفته بود صدای اه و ناله و شالاپ شولوپ کون دادنم اتاقو پر کرده بود شاهین واقعا کارشو بلد بود و حس رضایت از تصمیمی که عملیش کرده بودم داشتم شاهین حرفای سکسی میزدو منم همراهیش میکردم، شاهین خاست دااگی وایسم و بعدذ محکم کیرشو فرو کرد توی کونم و تا نصفه میکشید بیرون و محکم میکوبید، شاهین با یه دستش کیرمو گرفته بود و در حین گاییدنم برام جلق میزد ضربات کیرش محکمتر شده بود که تا خایه فرو کرد و فوران اب بود توی سوراخم البته با کاندوم! و همزمان فوران اب من در دستان شاهین بالخره به ارزوم رسیده بودم، شاهین کیرشو کشید بیرون و افتاد روی تختخواب، احساس کردم داخلم خالی شده و کونم باز شده. خیلی بهم حال داد و بعدا چند بار دیگه هم با شاهین سکس داشتم ولی الان دنبال تنوع و کیرهای جدید و متنوع هستم...
     
  
مرد

 
سجاد سرباز کون تپل


سلام
من الان 26 سالمه واين داستان برميگرده به 6 سال پيش وقتي كه من تو خدمت سربازي بودم
من تو يكي از شهرستانهاي استان آذربايجان غربي خدمت ميكردم وخودمم ترك بودم رسته ي خدمتي من هم دژباني بود.خودم يه پسر قدبلند ويكم لاغر با پوستي سفيدم 9ماه بعداز رفتنم به خدمت يه گروه از سربازا كه تازه تقسيم شده بودن به پادگان مااومدن كه دربين اينا يه سجاد نامي بود با قدي متوسط پوستي نسبتاتيره وكوني تپل كه تموم پادگان توكفش بودن واز قضا موقع مشخص شدن رسته ها افتاد به قسمت يگان قرارگاه.سجاد خيلي زود با پسرا با همه اخت شد وهمه هم تا ميتونستن خودشونوبهش ميماليدنچند بار در هنگام برگشت ازمرخصي شهري به بهانه ي بازرسي باكونش وررفتم وچند بارهم ازپشت بغلش كردم وقتي ميرفت حموم جلو همه لخت ميشدوكيروكونشوبه همه نشون ميدادويبارهم من كه سجاد داشت فقط بايه گرمكن نظامي لباساشوميشست اول بغلش كردم بعد بادستام ماليدمشوبعدش گرمكنشوكشيدم پايين وبراي اولين بار كونشو ديدم



كونش واقعا معركه بود وخوردني سريع كيرمودرآوردم وبهش ماليدم كه متوجه شدونزاشت.بعداون چند بارهم دست ماليش كردم .من چون گوشي برده بودم پادگان وسجاد هم ميدونست چندبار كه خواب بودم حس كردم كه دارم جنوب ميشم وميخاد آبم بياد كه بيدارشدموديدم كه سجاد داره كيرموميماله كه زود دستشوميگرفتمونميزاشتم آبم بياد بعدش التماس ميكرد كه كيرتوميمالم وباگوشيت زنگ ميزنم كه منم قبول ميكردم هميشه هم ميگفت بهت نمياد كه بااون بدن نسبتا لاغر كيربه اين كلفتي داشته باشي.خلاصه روزها باانگشت مالي سجاد ميگذشت كه روز موعود فرارسيد.من با يكي ازرفيقام از ساعت 11تا1شب تودژباني سرپست بوديم كه سجاد اومدوگفت گوشيتوبده زنگ بزنم منم گفتم همينجوري نميشه خيلي وقته توكفتم بايد بزاري بكنمت اونم بالاخره قبول كرد



رفيقمم گفت نگهبانيش بامن تاكسي نياد.يه سنگركوچيك جلودرب ورودي پادگان بود كه توش به راحتي ديده نميشد سجادوبردم توشوگفتم اول ساك بزن تاگوشيموبدم اونم قبول كرد نشست جلوموكيرمودرآوردمودادم دستش ديدم زيادي داره باهاش ورميره ونميخوره كه گفتم منم گوشيمونميدم كه شروع كرد ساك زدن من عاشق اينم كه يكي كيرموساك بزنه ولي يه حرفه اي.سجاد خوب بلد نبود ولي گرماي دهنش تواون شب سرد پاييزي حسابي خونوتورگاي كيرم به جريان انداخت 2.3دقيقه بيشتر نخورده بود كه گفتم ديگه بسه چون نميخاستم آبم زودي بيادونتونم ازنعمت كون تپلش كه شهرآشوب يه پادگان شده بود بي نصيب بمونم شمارشوگرفتموشروع كرد به حرف زدن منم ازپشت بغلش كردموكيرموازروشلوارماليدم به كونش اون سرگرم حرف زدن بودومنم مشغول ماليدن ولخت كردنش.شلوارشوتازانوكشيدم پايين وخم شدم وكونشو بوكردم وشهوتم فوران كردبافشار دستم يكم خمش كردموبهآرومي كيرموگذاشتم دم سوراخ كونش ووقتي خاستم فشار بدم يه آخي گفتوخودشوكشيدجلوفهميدم كونش تنگه وكارمنم رفت به سمت تخصص.تلفنش كه تموم شد خواست ازدستم درره كه بافشارزوروتهديدآرومش كردم جلوم دولا شدومنم باانگشتام باكونش وررفتم تايكم جابازشد.



هيبتي داشت كون تپل سجاد درروشنايي كم چراغ بالاي درب ورودي واي واي.كيرموتف مالي كردمو گذاشتم روكونش وباچندتا فشار آروم آروم كردم تواولش درد داشت وميگفت كيرت بزرگه تانصف ولي من نميخاستم اين فرصتوازدست بدم بعدچندتاتلمبه كيرم تاته رفت توكونش منكه هميشه زودانزال بودموبامالش 1ديقه اي كيرم آبم ميومد نميدونم چراكمرم خشك شده بودوفلكه ي اب كمرم بسته شده بود.دوتادستمواززيربازوهاي سجادبردموآوردمش بالاتاسينم قشنگ چسبيد به پشتش وشروع كردم به عقب جلوكردن كيرم گرجه نميديدم ولي به راحتي باهرضربه لرزش كون سجادوروكيرم حس ميكردم ديگه داشت مث دخترا جيغ ميزدوالتماس ميكرد كه تمومش كنم ومنم كم كم داشتم ارضاميشدم كه يه ان حس كردم كيرم داره ميسوزه زودي كشيدم بيرونو آبم بافشار تموم پاشيده شد روبلوكاي سنگر دژباني و سجادم شلوارشوكشيد بالا و مث دزدا در رفت وازاون روز به بعد ديگه نه ازم گوشي خواست نه جواب سلاممو داد...
     
  
مرد

 
آخرین گی رویایی


بعد از کلی فکر و خیال و رویاپردازی دیگه طاقتم تموم شد و بالاخره رفتم و از خونه شون شماره ش رو گیر آوردم و باهاش قرار گذاشتم.
وقتی منو دید چشماش از تعجب چهارتا شد...


علی بهتر از اون چیزی شده بود که 4سال پیش بود.هیکلش درشت تر شده بود.مخصوصاً با لباسای تنگی که پوشیده بود بیشتر منو به هوس مینداخت.الان 21 سالش بود و اندام ورزشکاری داشت.
من سینا هستم.20 ساله از تهران.این خاطره مربوط به اوایل امسال هست.خاطره ی محشری که بالاخره اتفاق افتاد.
توی این چهار سال که خونمون عوض شده بود خیلی بهش فکر کردم.
قرار اول معمولی گذشت اما چون فرداش خونه ما خالی بود بعد از خداحافظی بهش پیام دادم که اگه میتونه فردا بیاد خونمون تا بیشتر باهم باشیم.
علی هم پیام داد کسی خونه نیست؟ گفتم نه و این امید منو بیشتر کرد.
فرداش اومد و کمی صحبت کردیم و چون خیلی سال از سکس ما میگذشت و اونموقع بچه بودیم الان نمیتونستیم خیلی راحت صحبت کنیم و تصمیم گرفتم چند تا فیلم سکسی و آنال و گی باهم ببینیم تا شاید حشری بشه و کاری بکنه اما بعدش گفت که کار داره و باید بره.
منم که ناراحت شده بودم ازش خواستم کارشو انجام بده و برگرده.اینطوری که نمیشه بعد اینهمه سال هیچکاری نکنیم. خندید و رفت و بعد نیم ساعت پیام داد که میاد.
منم عزممو جزم کردم که ایندفعه دست خالی تموم نشه.


اومد روی مبل نشست و چندتا کلیپ دیدیم و منم که حالم خراب بود با صدای حشریم راجع به پوزیشن های سکس و ...حرف میزدم اما فایده نداشت.انگار علی سنگ شده بود.دیگه اون علی قبلی نبود که باهم خاطرات سکسی خوبی داشتیم اما اشتباه میکردم.
رفتم کنارش نشستم و گفتم اونموقع کیرت خیلی بزرگ بود الان چطور شده؟ و اون بازهم خندید.
دست کشیدم روی کیرم و گفتم برای من که بزرگ شده.ببین خوبه؛ و درش آوردم و اون همچنان نشسته بود اما میشد شهوت رو از توش چشماش خوند
شلوارمو در آوردم و وقتی چشماش به سفیدی پاهام افتاد دستشو روی کیرش گذاشت و دست دیگه شو روی پای من کشید و گفت به به.چه گوشتی شده سینا.
گفتم قابل تورو نداره.
گفت پس بیا بشین بغلم. یکم خودم رو روی پاهاش تکون دادم و وقتی حس کردم کیرش داره زیرم سفت میشه پیرهنم رو درآورد و با دستاش سینه ها و رون و اطراف باسنم رو میمالید.بعد چهار سال دوباره داشتم لذت واقعی رو حس میکردم که چیزیو گفت که منتظرش بودم.


بادستش یه ضربه به پشتم زد و گفت حالا پاشو بذار نشونت بدم چقدر بزرگ شده.وقتی کیرشو درآورد حس عجیبی بهم دست داد.خیلی کلفت شده بود.کلفت و راست.نمیدونم شاید 20 سانتی میشد. گفت خوبه؟ جواب دادم عالیه اما خودمونیم خیلی بزرگش کردیا.
خنده ای کرد و شلوار و شورتش رو درآورد و روی مبل نشست و گفت حالا که خوشت اومده بیا بخورش.
جلوش زانو زدم.بدنم کمی سرد شده بود اما پاهای علی گرم بود.
یکم با کیرش ور رفتم و شروع کردم به لیس زدن.تخماش تو دستم بود و کیرشو از پایین تا بالا لیس میزدم و اونم حال میکرد.میتونستم لذت رو تو چشاش ببینم. خم شد و دستشو برد زیر شورتمو اونو در آورد. باسنمو نوازش میکرد و دست میکشید لاش و با سوراخش ور میرفت و من حس خوبی داشتم تا اینکه بعد از چند دقیقه ساک زدن گفت خب حالا بیا به یاد قدیما یه حالی بکنیم.کاندوم داری؟
کاندوم رو آوردم و کشیدم روی کیرش و یکمی چرب ترش کردم.
بلند شد پیرهنش روهم درآورد و گفت بخواب.وقتی بلند شد تازه درازی کیرش معلوم شد.یکمی ترسیدم.گفتم اینطوری خوب نیست.من چهار دست و پا میشم.


رفتم روی مبل و قمبل کردم و کمی سوراخمو چرب کردم.
علی اومد جلو و دستی به باسنم کشید و گفت سینا خیلی گلی.بعد چندضربه باکیرش زد و سرشو گذاشت دم سوراخم.
خودش میدونیست که باید آروم بکنه بنابراین من چیزی بهش نگفتم.
کمی فشار داد اما تو نمیرفت.هم سوراخ من خیلی وقته بسته بود و هم سرکیر علی گرد و کلفت بود.فشار رو بیشتر کرد اما بازهم نرفت تو.
انگشتش رو کرد توی سوراخم و یکم بازی بازی کرد.سر کیرش رو حسابی چرب کرد گذاشت دم سوراخم.اینبار خیلی ناگهانی با یه فشار محکم کیرشو تا نصفه کرد تو کونمو من "آی" بلندی گفتم و خودمو جمع کردم و گفتم چی میکنی؟
کمی سوراخمو ماساژ دادم و دوباره روی مبل قمبل کردم.هنوز درد داشتم که علی جلو اومد و کیر لیزش رو گذاشت دم سوراخم فشار داد و ایندفعه راحتتر رفت تو.گفت چه کون داغی داری سینا و آروم آروم شروع کرد به عقب و جلو کردن. من هم همراه با اون خودمو عقب و جلو کردم تا تبدیل شد به تلمبه.با دستاش هم بدن منو میمالید. کمی همینطور ادامه داشت تا من خسته شدم و گفتم صبرکن.گفت چرا چیشده؟
گفتم هیچی من میخوابم تو بیا روی من اینطوری بهتره.


به پشت خوابیدم روی زمین و یه توپ لاستیکی هم گذاشتم زیرکمرم تا بتونم راحت تکون بخورم.
علی جلوم زانو زد.خم شد و با دستش کیرشو تنظیم کرد و شروع کرد به تلمبه زدن.
دستاشو گذاشته بود دوطرف من و با قدرت تلمبه میزد.من هم خودم رو هماهنگ با علی تکون میدادم و اینبار کیرش تا آخر میرفت تو و صدای نفس نفسش با صدای پام پام برخورد پرقدرت بدنش با کونم،صدای ناله منو گم کرده بود.
بعد چند دقیقه تلمبه هاش سریعتر شد و وحشیانه کیرش رو تا ته فرو میکرد و اشک من داشت در میومد تا اینکه یکدفعه از سرعت افتاد و خوابید روی من.آبش اومده بود.
بعدش کیرش رو درآورد و برای من کف دستی زد و آبم ریخت روی شکمم.
بلند شدیم و لباسامونو پوشیدیم و علی رفت.


خیلی مدل های بهتر دیگه ای براش داشتم اما حیف که دیگه از تهران رفتند و من باز بارویاهام تنها شدم.
چون آدم کمرویی هستم الانم اگه یه دوست خوب هم سن و سال خودم پیدا کنم،خاطرات خوبی رو رقم خواهیم زد؛اما قبلش دو تا دوست معمولی هستیم تا به بعدش برسه.
     
  
صفحه  صفحه 53 از 85:  « پیشین  1  ...  52  53  54  ...  84  85  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA