انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 55 از 85:  « پیشین  1  ...  54  55  56  ...  84  85  پسین »

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد


مرد

 
گی من و ایمان جونم

من فرشاد هستم و 25 سالم باقد180 من اصفهان هستم ویه مغازه گیم نت دارم که بچه های ناز وخوشگل زیاد میاند آنجا این داستان که نه یه خاطر به یاد ماندنی از زمستان 92 برج 11 که دارم می‌نویسم خب شغل من جوری هست که اکثر با بچه ها در ارتباط هستم و یه پسر به اسم ایمان بدجور منو به خودش جلب کرده بود یکم هم از ایمان بگم و خاطره را آغاز کنم ایمان جون یه پسر باقد 165 و15 سالشه موهاش لخت ومشکی تیره باچشمهای عسلی ومژه های بلند وفر خورده که زیبای چهرش را چند برابر میکنه ایمان جون نه لاغر بود نه چاق اندام سکسی نرمالی هم داشت اون روزی دو ساعت نیومد با دوستاش یا پسر عموهاش بازی میکرد وخیلی ها هم عاشقش شده بودند خودش هم میدنست ولی منم موظبش بودم اونم اعتمادش نسبت به من روز به روز بیشتر می شد و منو,هم روز به روز بیشتر حشری میکرد...



تا نقشه کشیدم که هر طور شده یه حال اساسی باهاش داشته باشم اون تازه سینه هاش مایه کرده بود کمرش باریک ویه کون گرد وخیلی خوش فرم که وقتی جلو من راه میره من تا شب,از شق درد میمردم اون همشه لباس های اندامی تنگ می‌پوشید وچون داخل مغازه بخاری روشن بود و کمی هم شلوغ مغازه خیلی گرم میشد وایمان لباس هاشو درمیورد ویه تیشرت اندامی وشلوار لی کشی تنگ میپوشد وتا,روی صندلی می‌نشست وبلند میشد شلوارش لای کونش گیر میکردهمینطور که راه میرفت قنبل هاش پایین بالا میشد که من را مات ومبهوت ومیدید من خیلی بهش علاقه پیدا کردم وگیم رایگان براش میزارم هی باهم شوخی میکرد حتی گاهی اوقات گه جای حساس بازی میرسید من قطع میکردم و اون میومد چند تا بوس آبدار به صورتم میکرد که منو از خود بی خود میکرد لبهای باریک و قرمز و داغ تا ادامه بازی را براش میگذاشتم تا یه روز آمد بوسم کنه بهش گفتم باید لبم را بوس کنه آنم گفت جلو بچه ها نه یه ساعت دیگه که خواستی مغازه را ببندی و کسی,نبود تا شنیدم قلبم به شدت شروع به تپیدن کرد ومن لحظه شماری میکردم تا اینکه هرکی گیمش تموم شد دیگه ردشون کردم گفتم ظهره میخوام برم خونه وهمه را فرستادم رفتند





40 دقیقه گذشته بود تا فقط من شدم و ایمان بازی بستم بهش گفتم بسه دیگه بیا قولی که دادی بهش عمل کن آمد گفت فقط,همین یه باره ها یه موقع فکر دیگه ای نکنی گفتم باشه پریدم در بستم امدم پیشش نشستم لبش را گذاشت رو لبم لب داغ و شیرین رفتم تو یه عالم دیگه که دیدم محکم کوبید تو سینم به خودم امدم بهش نگاه کردم خندید گفت لبمو کندی گذشت فرداش نیومد فکر کردم دیگه نمیاد خیلی ناراحت بودم واون روز بد ترین روز بود پس,فردا دیدم با 3 نفر دیگه آمد فکر کردم برا دعوا آمده دیدم آمد جلو سلام کرد گفت فیفا 2013 را بزار میخوام شرطی بازی,کنم اون روز روز باختش بود دوساعت بازی کرد همش باخت فکر نمی کرد اینجوری بشه پول همراهش نداشت منم گفتم عیب نداره یه حساب دفتری برات باز میکنم آخر ماه که شد بده اونم خیلی خوشحال شد قبول کرد خلاصه رسید به آخر ماه و از من خواست تا ببینم حسابش چه قدر شده منم گفتم حساب میکنم خو استی بری بهت میگم حسابش را جمع زدم 89 هزار تومن شد خواست بره گفت حسابم چه قدر میشه گفتم به غیر اون گیم های رایگان 99 تومن شده تو 89 تو من بده یکم شکه شد گفت من 40 تومن بیشتر نمی تونم بهت بدم بهش با خنده گفتم یه جور دیگه حساب کن گفت چه جوری گفتم شاید یکم درد داشته باشه قبول نکرد بهش گفتم 40 تومن هم نمی خوام یا همون 99 را باید امروز بدی وگرنه میام از بابات میگیرم





یکم فکر کرد قبول کرد گفت کی گفتم ساعت 3 بیا میریم خانمون کسی نیست قبول کرد و رفت ساعت 12, بود منم برق قطع کردم گفتم برق رفت منم میخوام تعطیل کنم همه را بیرون کردم رفتم خانه یه دوش گرفتم پشم ها م را هم از ته زدم ساعت2:30 دقیقه بود امدم دم مغازه منتظر ایمان شدم تا بیاد ایمان آمد ولی عصبانی بود از دستم منم یکم سر به سر گذاشتم وباهاش تا خانه شوخی میکردم رسیدم خانه و اون ترسیده بود تو نمیومد فکر میکرد کس دیگه هم هست میگفت بریم مغازه زود کارتو بکن منم بغلش کردم اوردمش تو اتاق گفتم همه جارا بگرد کسی نیست یکم قربون صدقش رفتم تا آروم شد یه فیلم سکسی گذاشتم و روی تخت خوابوندمش وافتادم روش شروع کردم به خوردن لبهای باریک وداغش بعد امدم سراغ سینه هاش,که تازه مایه کرده بود یکم خوردم نذاشت گفت دردم میاد بلندش کردم و شلوارش را در آوردم زیرش یه شورت هفتی قرمز و تنگ پوشیده بود که کونش جلوه خاصی پیدا کرده بود و شرتش لای قنبول هاش مونده بود وخط کونش دیونم میکرد از روی شرت شروع کردم به خوردن ولیسیدن کونش ودستم بردم تو شرتش کیرشو مالوندن خودشم داشت لذت میبرد بعد یه 2 دقیقه شورتشم دراوردم وسوراخ کونش که قهوای روشن بود و یه تار مو هم نداشت جلو چشم هام نمایان شد





شروع کردم به بوسیدن وخوردنش حرارت لای کونش بیشتر حشریم میکردکیرم آنقدر سفت شده بود داشت می ترکید که آبم آمد ایمان تا حالا منی ندیده بود از نزدیک یکم خوابیدم پیشش تا دوباره شق کردم حالت 69 شدیم وشروع کردیم برای همدیگر ساک زدن ایمان زود بلند شد وگفت از ساک زدن خوشش نمیاد.منم رفتم وروغن زیتون را آوردم و ریختم روی کمر باریک ورون های سفیدش و شروع کردم به ماساژ دادن بدنش وبدن مثل برفش رنگ لبو قرمز شد اونم داشت حال میکرد همینطور که ماساژ میدادم انگشتم را یواش یواش تو سوراخش کردم اول خودشو جمع کرد یکم قربون جونش رفتم و به کارم آدامه دادم تا سوراخش جا باز کرد و خودش میگفت دارم لذت میبرم بهش,گفتم الان لذتت را بیشتر میکنم کیرم را روغنی کردم و.پاهاش را دادم بالا به شکل هفت و یه پشتی زیر کمرش گذاشتم وسر کیرم را گذاشتم در سوراخش ویواش کردم توش که خودش را عقب کشید وجیق زد بهش گفتم دردش همینه یکم که گذشت دوباره لذت میبری دوباره سر کیرم را کردم توش وای که حرارتش واقعا دیونه کننده بود یکم بی حرکت موندم تا جا باز کنه وبیشر کیرم را توش میکردم تا کیرم کامل رفت توش





خوابیدم روش شروع کردم به خوردن لب هاش و تلمبه زدن ایمان هم یواش ناله میکرد تا شدت تلمبه را زیاد کردم وناله هاش تبدیل به جیغ شد کیرم را در آوردم و دوباره توش کردم خیلی حال میداد چند بار این. کار کردم و آبم را با فشار توی کونش خالی کردم و 10 دقیقه بی حرکت روش خوابیدم تا کیرم خوابید واز کونش در آمد به ایمان گفتم خیلی دوستش دارم اونم راضی بود چون بار اولش بود هم درد کشید وهم لذت برده بود بهم گفت که دیرش شده از روش پاشدم ولی آنقدر کمر خالی کرده بود دیگه نای بلند شدن نداشتم ایمان سریع پشتش را پاک کرد و لباس ها شو پوشید و تشکر کرد هم بخاطر ماساژ هم به خاطر بدهی منم به خاطر حال توپی که داده بود ازش تشکر کردم گفت سوراخش درد میکنه گفتم چون اولین بارت بود اینجوریه فردا خوب میشه اون رفت منم خوابم برد ساعت7 شب بود از خواب بیدار شدم و 2 ساعت خوابم برده بود ویه احساس خیلی خوبی داشتم وهفته یه بار با ایمان جون سکس دارم...
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
درس عبرت...


اين يه داستان و يا حاصل تخيلات نيست . بلكه عين واقعيته ....

درست يادم نيست ؛ 8 يا حداكثر 9 ساله بودم.با دو سه تا از بچه هاي فاميل رفته بوديم خونه عمو . خونه ما و عمو توي يك آپارتمان بود.داخل كه شديم فقط پسر عموم خونه بودو كه حدودا" 17 سالش بود.ما رو به اتاقش برد و عكسهايی رو كه روی ديوارارهای اتاقش چسبونده بود، به من و بقيه بچه ها نشون داد و گفت : بچه ها من سعيد رو بلند ميكنم هر كی از هر پوستری خوشش مياد نشون بده تا سعيد براش از روی ديوار پايين بياره. اين رو گفت و من رو بلند كرد و دستاش رو زير كونم گذاشت.بچه ها كه خيلی خوشحال بودن بالا و پائين ميپريدن و سر عكسها دعوا ميكردن. توي همون حال حس ميكردم محسن داره انگشتش رو به كونم ميمالونه و كم كم فشار ميده. اول خيلی متوجه نبودم ، اما كمی كه گذشت كاملا" متوجه شده بودم كه محسن منظور داره.......
سرتون رو درد نيارم بچه ها هر كدوم يه پوستر گرفتن و با خوشحالی رفتن تو حياط آپارتمان شروع به بازی و سر و صدا كردن. من كه خواستم برم محسن گفت كجا؟ بيا برات يه پوستر خوشگل گذاشتم كنار .....از اون ماشين قشنگاست .....تو عالم بچگی قند تو دلم آب شد و گفتم كو؟.....ديگه يادم رفته بود كه تا چند دقيقه قبل محسن داشت انگشتاشو فشار ميداد به كونم.....در آپارتمان رو بست و منو با خودش برد تو اتاقش ...گفت كه فقط بزار شلوارمو عوض كنم بعد عكسو از تو كمدم برات ميارم...اين رو گفت و شلوارشو كشيد پايين......تو يه چشم به هم زدن منو رو شكم خوابوند و شلوارمو از پام در اورد...اصلا" نفهميدم چی شد....
حتی طوری نفسم بند اومده بود كه نتونستم جيغ بكشم يا دادو فرياد كنم......
به سرعت لای كونم رو باز كرد و يه تف انداخت در كونم و كيرشو گذاشت در سوراخم.......
باورش برای خودم هم سخته ؛ ولی به سرعت و بدون هيچ دردی كيرشو تا ته فشار داد تو كونم و شروع كرد به تلمبه زدن. فكر كنم به 10 تا عقب و جلو كردن نرسيده بود كه ارضاء شد و آبشو ريخت داخل كونم......
وقتی كه برگشتم از ديدن كيرش وحشت كردم.حداقل 15 سانت طولش بود . 4 سانت قطرش.....تصور كنيد برای يه بچه 8 ، 9 ساله چه منظره وحشتناكيه كه كير خودش حداكثر 3 يا 4 سانته....
كيرشو كه ديدم ديگه نفهميدم كه چطوری و با چه سرعتی از خونشون پريدم بيرون.تو پله ها بابام رو ديدم كه از سر كار برميگشت خونه .گفت بچه چه خبرته؛ از پله ها می افتی ها.... وقتی جلو بابام ايستادم تمام وجودم ميلرزيد ولی نتؤنستم از ترس حرف بزنم. تو همون حال حس كردم يه چيز آبكی از كونم داره مياد بيرون.....بله آب محسن بود كه داشت از كونم ميريخت بيرون . اينو بعدها متوجه شدم....
بعد از اون روز كذائی كه هيچ وقت از ذهنم پاك نميشه با اين كه سعی ميكردم با محسن تنها نباشم ؛ ولی بازم 2 ، 3 بار گيرم انداخت و به زور منو كرد... حتی يه بار كه به زور سعی كرد كير كلفتشو بكنه تو كونم،اونقدر گريه و التماس كردم ولی فايده نداشت تا اين كه ديد از كونم داره خون مياد ، انوقت ولم كرد و شروع كرد به جق زدن.......
اين موضوع باعث شد من به همه كس و همه چيز بی اعتماد بشم و عقده ای.... و با هركس كه دوست شدم اول فكر كردنش بودم ؛ اون هم از كون ....و از درد و ناله اونها لذت ميبردم.......
اين مسئله مسير زندگی منو عوض كرد.و ديدمو نسبت به مسائل جنسی به شكل بدی تغيير داد...
خواهش ميكنم اين درد دل رو داستان و زائيده تخيلات تلقی نكنيد و هميشه بياد داشته باشيد ....چه اونایی كه مجردند و چه اونایی كه متاهل هستند و بچه دارن.التماس ميكنم بچه هاتون رو به خونه فاميل ، دوست و يا همسايه تنها نفرستيد...اتفاق يكبار ميافته... ولی آثارش سالها روح آدم رو آزار ميده...اين موضوع دختر و پسر هم نداره ....تشكر....

نوشته: خیرندیده
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
من هنوز عاشق کیرم

باسلام من نیما 36سالمه عاشق کیر بزرگ که بتونه جرم بده اولین باری که کون دادم 13سالم بود من ودایم که 5سال از من بزرگتر بود یادمه عروسی خواهرم بود وهمه تو خونه داشتن مقدمات عروسی رافراهم می کردند که دایم به من گفت بریم خونه ما فوتبال دستی بازی کنیم ومن چون مجلس زنونه بود برای سرگمی قبول کردم ورفتیم بدربزرگم بعداز کمی بازی دایم گفت بیا بشت منو بمال ومن شروع به مالش کردم که دایم گفت بلد نیستی تو دراز بکش یادت بدم ومن قبول کردم دایم زیر بیراهنم در اورد ویواش یواش بشتم ماساز میداد که دیدم هی دستشو به باسنم میکشید من که خوشم میومد و وقتی دایی سکوت من را دید دستشو از زیر شورتم به کونم می کشید ومن که قبلا مجله سکسی که دامادمون برای خواهرم اورده بود از کمدش برداشه ونگاه کرده بودم وارزو داشتم جای یکی از زنهای تو عکس باشم





به هرحال دایم کونمو دست میکشید ومن لذت می بردم که دایم وقتی دید من هم اعتراض نمی کنم شلوار و شورتم در اورد و گفت تا گفت تا حالا با کسی بودی ومن گفت نه و داستان مجله س را تعریف کردم دایم گفت می خواهی همون کار با هم بکنیم ومن از خدا خواسته قبول کردم معلوم بود دایم قبلا تجربه سکس داشته بود و هر دو کاملا لخت شدیم و من مثل زن تو مجله شروع به ساک زدن کردم اول نمی خواستم ساک بزنم ولی نمی دونم یک لحظه خودم جای زنه حس کردم و کیر دایم که 16 سانت کلفت بود را تو دهنو کردم وشروع به ساک زدن شدم یک حس خوبی داشتم اونایی که کون دادن می فهمند چی میگم خلاصه بعد 5 دقیقه کیر خوری دایو گفت به شکم بخواب و یک بالش زیر شکمم گذاشت وشروع به بوسیدن بشت گردن وبدنم کرد تا رسید به کونم اول چند بوسه از سورهخ کون که منو حشری کرد بعد یه تف به سوراخ کونم کرد وبا انگشت با سوراخ کونم ور میرفت که یک دردی تو کونم احساس کردم





دایی نصف انگشتشو تو کونم کرده بود و داشت عقب جلو میکرد اولش دردم می اومد ولی بعد از 2دقیقه برام طبیعی شد دایی حالا می خواست دو انگشت بکنه که همون لحظه اول من دادم دراومد دایم رفت و کرم اورد و کون منو حسابی چربی کرد ودانگشتشو توکونم کرد درد داشتم ولی تحمل کردم باور نمیکنید هر روز صد بار ارزوی همون درد را دارم یواش یواش دایم انگشتشو تو کونو می چرخوند تا کونم برای کیر خوشگلش جا باز کنه بعد از دو سه دقیقه کیرشو به سوراخ کونم میمالوند و من که حشم زده بود بالا می خواستم التماس کنم که دایی راحتم کن که یک لحظه احسهس کردم کونم جر خورد گفتم داییییییییی دررررردم میاد گفت یه لحظه صبر کن و کیر شو با کرم چربی کرد ویکم هم به سوراخ کونم زد و دوباه سر کیرشو گذاشت دم سوراخ کونم واروم اروم فشار میداد وکیرررر نازنینش میلیمتری می رفت تو درد همراه با لذت بود که سر کیرش تو کونم بود کیرش د اورد و دوباره همو ن کر اینبار کیرررشو تا ته تو کونم کرده بود درد عجبیی داشتم و صدای اااااااااه اوووووووهم اتاق بر کرده بود دهیمم هم اه اوه میکرد و می گفت جگرمی نازی ....ااااه اووو من از درد بود واه او دایی از چیز دیگه کیر دایم تا ته تو کون من بود و داشت اروم اروم عقب جلو میکرد





بعد از مدتی درد کونم کم شد و دایم داشت تلمبه می زد دیگه حس خوبی داشتم ولذت می بردم که دایم گفت به بشت بخواب و وباهاتو تو سینه جمع کن من هم همین کار کردم و دوباره سرکی نازنینشو گذاشت دم سوراخ کونم وکیرشو کرد کونم درد م گرفته بود و تحمل کرد بعد دو دقیقه تلمبه زدن دایم بد جور عرق کرده بود من عرق کرده بودم ولی دایم بیشتر که دیدم دایم داه تندتر تلمبه میزنه ااااااااااااه اوووووووووه هر دوتامون زیاد شده بود که یک چیز داغ تو کونم احساس کردم دایی تموم کرده بود وکل ابشو تو کونم خالی کرد از اون ماجرا به بعد هفته ای حداقل یکی دوبار سکس داشتیم تا دایم ازدواج کرد وگفت دیگه بس ولی من معتاد کیر شده بودم وکونم اگه یک هفته کی به خودش نمی دید مجبور بودم هز خیار کدو استفاده کنم من با خیلی ها سکس داشتم ولی هیچ کدوم لذت درد اولین بار نمی ده من دیروز با یک مرد 45ساله سکس داشتم ارومم کرد نمی دوم چرا عاشق کیرم الان دارم با خیار خودمو میکنم کاااااش یکه کیرررررررر کلفت وبزرگ اینجا بود کاش...
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
عشق کون دادن و آب کیر خوردن

سلام به همه کون کنا میخوام یراتون داستان های کون دادن خودم رو بگم قول میدم هر هفته آبتونو بیارم اگه بچه خوبی باشید میام ابتونو هم نوش میکنم
یادمه 2 سال پیش که تو چت روم میگشتم راحت میتونستم کیر مورد نظر خودمو جور کنم
که عنوان پیامم بود


سلام 21 سالمه
لوندم یعنی پر گوشت بدنم
عاشق ساک زدن هستم
اب کیر تا قطره اخر میخورم
تخم همکه اینقد لیس میزنم میک میزنم تا ابت بیاد
دوس دارم یکی روم بخوابه شدید تلمبه بزنه/ صدا دار
دنباله یه پسر 30 به بالا با تجربه در کون کنی
بچه بالا شهر از سید خندان به بالا اگه کسی هست یباد
2 مدل جوراب دارم حشری کننده اوووووووف
شرت مخصوص سکس از این بندیا
اووووووووو 32 تا پ اومد همه تو کف. هشری هم بود این که نوشته بودم
خلاصه 2 تا بچه بالا بودن شانس من یکی بچه جلفا اونیکی بچه سعادت اباد
جفتشونم 34 39 بودن جفتشون هم خونه مستقل داشتن
یکیشون هم مطلقه بود شمارمو دادمو ...


کلی از کارام گفتم که اونا هم دیوونه من شده بودن
به جلفاییه گفتم فردا ساعت 2 میام اخه هفت حوض تا اونجا راهی نی
به سعادت ابادیه گفتم جمعه بیا دنبالم ماشین داشت هس جنده کونیارو به خودم گرفته بودم
اقا منو میگی خوش حال خندون که کیر مستقل ردیف کردم
رفتم حموم خودمو ترو تمیز کردم توووپ
تا فرداااا
بیدار شدم از خواب ساعت 11 بود قلبم تپ تپ منتظر کیر
هی خودمو پای کامپوتر سر گرم کردم زده بود بالا حشرم
طاقتم به سر اومدو گوشی برداشتم به مهدی زنگ زدم
برداشت
الو نگفت : کونی چطوری
سلام کیر کلفت میخوام امروز منو جر بدیا
میخوام تخماتو لیس بزنم


بیای بالا سرم جولوت زانو بزنم تا ابت اومد همینجوری که
تخمات تو دهنمه کیرت تو دستامه ابتو هورت بکشم اخخخخخخخخ
گفت بیا منتظرم الان بیا شب میخوام برم رو یکی دیگه
پا شدم رفتم
رسیدم زنگ زد کجایی
گفتم زیر پل به سمت شریعتی
منو پیدا کرد سوار شدم فبل از اینکه بشینم کونمو تکون دادم یعنی انگشتم کن
اااوو چه با حال انگشت کرد کونی بودنم رو ثابت کردم
رسیدیم در خونه اپارتمان بود من اول از پله ها رفتم بالا
تو راه اینقذ انگشتم کرد لب بازی یه کوچولو هم ساک زدم
رسیدیم درو وا کرد تا رفتم تو شلوارمو کشیدم پایین گفت اووووو اجب کونی اینجاس
بغلم کرد برد رو مبل اونجا از زانو تا سوراخ کونم لیس زد میک زد من 4 برابر هشری شدم
بلند شدم گفتم بشین اینقد خوب و حرفه ای کونمو میلرزوندم
که از رو میزش bio glide که کلی تعریفشو میکردو برداشت زد سوراخم


اینقد حرفه ای بود 2 انگشتی اول رفت 20 ثانیه بعد 3 بعد 4 تا خوب گشادو جادارو مطمعن شد
منو دمر خوابوند افتاد روم تلپ تلپ چه حالی به من میداد که اون زیر بودم
خودش که اصل حالو میکرد پسر 6 تیغ کون گنده شل وول سوراخ ok جوراب شلواری حرفه ای
دیگه اگه بمالی به اونا هم ابت اومده
منو برگردوند سگی هم کرد از لیس میزد کمرمو گرذنمو تا بالا بمونم
دوباره به پوز پهلو منو کرد اینو خیلی دوس دارم کرد کرد تلمبه شدید صدا دار
جوووون اه بکن جووووووووون تا خواست ابت بیاد بگو
داره میاد رفتم جلوش زانو زدم مثل همون جوری که دوس داشتم
تخماشو میک زدم با دستمم جق میزدم که اومد ابش چه داغ بود و زیاد
همشو بعالوه ساک زدن خوردم پاشدم رفتم دست شویی لباس پوشیدم
بهم 40 داد


منو تا سر سبز رسوند بهش گفتم یه روز دیگه میتونی دوستاتم بیاری
که خفن تر بکنن قبول کردو رفت
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
کون تنگم به فاک رفت

سلام به تمامی دوستان میخام اولین خاطره سکسم رو که قبل از سیزده بدر امسال برام اتفاق افتاد براتون تعریف کنم .من اسمم سپهره و19 سالمه.اهل تهرانم.قدم170و وزنم65.چشمای آبی و موهای مشکی بلند.بدنم خیلی کم مو هستش و چون مدتی بدنسازی کار میکنم اندامم خیلی خوبه.تعریف از خود نباشه به قول بچه ها خیلی ناز و سکسی هستم. تو تهران چندتا دوست دختر دارم که همشون رو چند بار کردم.من نمیزاشتم که کسی بخاد بهم دست بزنه و بمالتم چه برسه بخاد باهام سکس کنه تا اینکه امسال قبل از سیزده با پدر و مادر و خواهرم قرار شد بریم اصفهان خونه خالم اینا.دوتا پسر خاله دارم که ازم بزرگترن ولی با هم پایه ایم و یه دخترخاله که همسنیم.خیلی ناز و خوشکله.با منم جوره جوره .هر وقت بیاد تهران یا من بیام اصفهان میکنمش.



شب رسیدیم اصفهان بعد از سلام احوال پرسی و خوردن شام قرار شد پسر خاله هام با دوست دختراشون برن بیرون منم باهاشون رفتم و آخر شب اومدیم خونه.مهسا دختر خالم بیدار بود نشسته بود پای فیلم اونا که اینقدر خسته بودن رفتن خوابیدن منم به مهسا گفتم شیطون تو برا چی نخوابیدی؟گفت منتظرت بودم یواشی رفتیم تو اتاق مهسا و حسابی کردمش.دوتامون یه حال اساسی کردیم . یواشی اومدم تو حال سر جای خودم خوابیدم تا صبح شد.صبح که همه با هم رفتیم بازار اومدیم خونه ناهار خوردیم.پسرخاله هام دو سه ساعت دیگه میومدن.قرار شد وقتی برگشتن دوباره بریم بیرون.بد جور حوصلم سر رفته بود.همه بیدار بودن و نمیشد مهسا رو بکنم.تصمیم گرفتم برم باشگاه بیلیاردی که سر خیابون خونه خالم اینا بود.آخرین باری که رفتم دو سال پیش بود.البته تو شهر خودمون با بچه ها زیاد میریم. لباس پوشیدمو گفتم من میرم یه سر تا باشگاه بیلیارد سر کوچه و میام.گفتن تنهایی که نمیشه بازی کنی .گفتم اونجا یه نفر رو پیدا میکنم باهاش بازی میکنم.راه افتادم وقتی رسیدم دیدم خیلی شلوغه همه دارن بازی میکنن و کسی بیکار نیست.



رفتم جلوتر یه پسری پشت میز رایانه نشسته بود بهش گفتم داداش ببخشید وقت دارید یکم با هم بازی کنیم.گفت باشه دادا ولی من شرطی بازی میکنم .گفتم شرطش چیه گفت اگه شما بردی 50 تومن بهت میدم اگه باختی باید هر چی گفتم قبول کنی.قبوله؟پیش خودم گفتم این یارو به قیافش نمیخوره اینقدر وارد باشه باهاش بازی کنم و 50تومن ازش بگیرم.قبول کردم .گفت چهار پارت باهات بازی میکنم ببینم چیکار میکنی
شروع کردیم بازی کردن بی پدر خیلی حرفه ای بود پارت اول و دوم رو باختم پارت سوم رو با اوانس ازش بردم. پارت چهارم گفت این پارت سرنوشت سازیه.اگه بردی 50تومن گیرت میاد.گوه بخوره توش چهارم رو باختم.گفت خسته نباشید گفتم مرسی شما هم همینطور.گفت حالا که باختی نمیخام ازت پول بگیرم.پس باید هر شرطی گذاشتم قبول کنی . گفتم شرطت چیه؟اشاره کرد به اتاقی که پشت میز رایانه بود گفت مثل بچه های خوب برو تو اون اتاق تا بیام.به لحن خیلی جدی گفت . منم گفتم کورخوندی اشغال فکر کردی میرم تو اتاق تو هم هر کاری خواستی باهام بکنی؟دیدم یه چاقو از جیبش در آورد و گذاشت دم پهلوم.گفت بچه کونی اگه کاری که گفتم نکنی میدم همه بچه هایی که اینجان کونتو پاره کنن.به دوتا میز بغل اشاره کرد دیدم دارن نگاه میکنن گفت اگه فقط کافیه یه علامت بهشون بدم.منم ترسیده بودم گفتم چاره ای نیست.رفتم تو اتاق چراغ روشن بود یه میز اسنوکر بود و دوتا تخت و تلویزیون و چندتا شیشه مشروب.مثل یه خونه کوچیک.



نشستم رو تخت رنگم پریده بود و دهنم خشک شده بود.پسره اومد تو و در اتاق رو قفل کرد یه نفرم گذاشت جای خودش پشت رایانه.دوتا گیلاس مشروب ریخت و اومد یکشو داد بهم منم گلوم خشک بود و همشو خوردم.اومد بهم نزدیکتر شد و شروع کرد سینه و کونمو مالیدن.خیلی بدم میومد.محکم فشار میداد و دردم میگرفت.دو بار میخاست ازم لب بگیره نزاشتم تا منو به زور خوابوند خودشم افتاد روم.شروع کرد لبمو خوردن دهنش بوی گند سیگار میداد داشت حالمو بهم میزد اومد گردنمو میخورد و لیس میزد. بعد از چند دقیقه شلوار و شرتم رو باهم در آورد گفت اوووف چه سفیدی شروع کرد به خوردن کیرم تا از حال رفتم و ناله میکردم آبم اومد ولی اون هنوز داشت ساک میزد آبم ریخت تو دهنش ولی قورتش نداد لبش رو گذاشت رو لبم و همه آبای خودمو کرد تو دهنم منم تف کردم بیرون. رو شکم خوابوندم و شروع کرد سورخمو لیسیدن وای چه حالی میداد زبونشو میکرد تو و در میاورد جوری حال میکردم که هیچوقت دلم نمیخاست تموم بشه پسره شلوار و شرتشو در آورد وای چه کیر دراز و کلفتی داشت ولی دیگه ترسم ریخته بود میخاستم برا اولین بار لذتش رو تجربه کنم.



کیرشو آورد جلو دهنم من برا دوست دخترام ماهرانه ساک میزنم طوری که تو کمتر از5 دقیقه ارضا میشدن.شروع کردم براش ساک زدن داشت بیهوش میشد بعد از 3 دقیقه آبش اومد و فوری ریخت رو سوراخم لیز لیز شده بود کله کیرشو کرد تو احساس کردم یه شافت دارن میکنن تو کونم یه ذره مکث کرد آروم آروم بقیه کیرش رو کرد تو کونم چنان دردم میگرفت که داشتم بالشت رو گاز میگرفتم چند بار یواش عقب و جلو کرد بعد شروع کرد تند تند تلمبه زدن. کونم حسابی گاییده شده بود و از صدای تخمش که میخورد به کونم لذت میبردم .بعد چند دقیقه آبشو تو کونم خالی کرد و کنارم دراز کشید.منم پاشدم فوری لباسم رو پوشیدمو از باشگاه اومدم بیرون. از شدت کون درد نمیتونستم راه برم . به زور خودمو رسوندم خونه.رفتم زیر دوش آینه رو گرفتم دم سوراخم
دیدم کونم هم اندازه کیر پسره باز شده بود. با آب گرم آروم چند دقیقه مالشش دادم تا بسته شد. خودمو تمیز کردمو اومدم بیرون،
با پسر خاله هام رفتیم بیرون و وقتی هم برگشتیم تلافی کون دادنمو سر مهسا بیچاره در آوردمو زدم کونش رو گاییدم. این دیگه اولین و آخرین کون دادنم بود.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
سکس پسر عموم با من

سلام . من سعید هستم و 18 سالمه اما داستان من مربوط به وقتیه که 13 سالم بود . در ضمن من از بچگی عاشق سکس بودم .



تابستون بود و پسر عموم و دختر عموم که 4 سال از من بزرگتر بودن به خونه ما تو تهران اومده بودن . من اون موقع عاشق این بودم که همیشه لخت باشم وتو ی تابستون همیشه شلوارک پام می کردم و . حسابی سفید بودم و با اینکه پسر بودم همیشه چشم بقه پسرای فامیل تو استخر و جا های دیگه به بدن من بود ، منم با این قضیه کلی حال می کردم . من و پسر عموم بیشر کامپیوتر بازی می کردیم . موقع بازی متوجه می شدم که پسر عموم یواشکی به پاهام دست می کشه ، ولی چیزی نمی گفتم راستش خودمم خوشم می اومد . یه روز وقتی مامانم با دختر عموم بیرون رفته بودن و ما تنها بودیم من و پسر عموم پای ماهواره نشسته بودیم و داشتیم یه فیلم سینمایی که در مورد لز بود رو می دیدیم . من اون موقع هنوز فکر می کردم که به بلوغ نرسیده بودم وخیلی با دیدن این چیزا تحریک نمی شدم اما یه حس خوبی داشتم وقتی فیلم سکسی نگا می کردم . همینطور که فیلم می دیدم پسر عموم گفت : راستی می دونستی پسرا هم باهم سکس می کنن ؟ . من تا اون موقع اسم گی رو نشنیده بودم . پسر عموم گفت که به این کار می گن گی . من فهمیدم که اون هوس کرده با من گی کنه. بعد من گفتم : من که ترجیح می دم کس دخترا رو بلیسم (اون موقع خیلی دوست داشتم این کار رو بکنم ) . اون گفت می خوای چند تا فیلم کوس لیسیدن نشونت بدم .





من خیلی خوشحال شدم و گفتم : واقعا نشون میدی ؟ . اون بلن شد و گوشیش رو از رو مبل برداشت ، بعد یه فیلم رو پیدا کرد و پخشش کرد . گوشیش رو جلو چشمم گرفت و گفت بیا . فیلمش دقیقا همون چیزی بود که من عاشقش بودم . چند ثانیه از فیلم رو نشون داد و بعد اون رونگه داشت . من گفتم : چرا قطش کردی ؟ . گفت : می خوای بقیش رو ببینی ؟ . گفتم آره . اون گفت: یه شرط داره ، باید شورتت رو در بیاری تا من کیرت رو بخورم ! . من اول گفتم : نه . اما اون قول داد که اگه این کارو بکنم به مهسا (دختر عموم ) بگه تامن کسش رو بخورم . گفتم : از کجا معلوم که بزاره ؟ . گفت : من این کارو زیاد باهاش کردم حتما می زاره !


خلاصه محسن (پسر عموم ) من رو خر کرد . گفت : برو تو حمام کیرو سوراخ کونت رو بشور بعد بیا تو اتاق ، مطمئن باش خیلی کیف میده . من رفتم کیرمو شستم . بعد رفتم تو اتاقم . تا رفتم اونتو پسر عموم من رو تو بغلش گرفت و شروع کرد به دست کشیدن روی پاهام . بعد یکی از پاهام رو جلوی چشمش برد و گفت : ببینم ، بدن تو مو نداره ؟ . بعد اون یکی دستش رو بر زیر بلوزم و حسابی بدن رو لمس کرد . بعد دستش رو کرد تو شرتم و با کیرم حسابی ور رفت . بعد بلند شد و گفت : ببینم جورابات رو کجا می زاری ؟ . من حسابی خجالت کشیده بودم و سرخ شده بودم اما یه احساس خیلی خوبی داشتم و راستش کیف می کردم . بلند شدم و گفتم تو این کمد . اون از تو کمد یه جفت جوراب قرمز ساق کوتاه برداشت و گفت : اینارو پات کن . من گفتم چرا باید جوراب پام کنم ؟ . اون گفت : این جوری جذاب تر می شی . من جوراب هام رو پام کردم . بعد گفت بیا رو تخت بشین . من روتخت نشستم . اون رو زمین نشست ، پاهام رو بالا گرفت و شروکرد به لیس زدن ساق پاهام . اون موقع بود که دیدم واقعا این کار خیلی کیف داره





دیگه خجالتم ریخته بود و دوست داشتم اون بیشر بدنم رو لیس بزنه . اون همینطور لیس می زد و بالاتر می اومد تا اینکه به رون پام رسید . شلوارکم رو از پام پایین کشید و شروع کرد به لیسیدن ران هام . منم داشتم حسابی کیف میکردم . بعد آروم شرتم رو بالا زد و با نوک زبونش توی شرتم رو لیس زد . بعد شرتم رو دررآورد و شروع کردن به خوردن کیرم . همینطور که کیرم رو می خورد خودم بلوزم رو از تنم در آوردم و کملا لخت شدم . نزدیک به 15 دقیق فقط کیرم رو خورد . مدام می گفت : عجب کیر خوشمزه ای داری . بعد شروع کرد به لیسیدن بیضه هام . هردوتا بیضه ام رو کامل می کرد تو دهنش و می مکید ، انگار داشت آب نبات می خورد . بعد بلند شد و من رو خم کرد . گفت که سوراخ کونت روهم شستی دیگه ؟ و شروع کرد به لیسیدن مقعدم . این یکی واقعا عالی بود . بعدش انگشتش رو آورد جلو صورتم و کردش تو دهنم ، حسابی که تفی شد شروع کرد به انگشت کردن .اول یه انگشتی بعد دو انگشتی این کار رو کرد . به من که خیلی حا ل داد .



همینطور که داشت من رو انگشت می کرد یه احساس عجیبی بهم دست داد ، یه دفه آبم در اومد ریخت رو تخت ، باورم نشده بود که من ارضا شدم .اون روز با کلی دنگ وفنگ منی رو از روتخت پاک کردیم . دوسه بار دیگه هم باهم گی کردیم البته .اون روز خیلی حال کردم البته روز بعدش کوس مهسا رو هم خوردم !
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
باشگاه صدتایی ها


سلام
کیراتون پر آب کساتون بی پرده
امروز می خوام یه داستان سکسی رو با یک پسر ناز خوش فرم والبته بی مو رو براتون تعریف کنم که حدود2 سال پیش برام اتفاق افتاد و هم چنان ادامه داره.یه روز برفی بود یعنی یک دفعه برف اومد همه جا یخ زد مدرسه ما هم از جا های مرتفع شهر حساب می شه همین باعث شده سرویس ها دیر کردن و من هم با یاشار جون که هم کلاس هستیم صبر نکردیم با تاکسی رفتم خونه .خونه ما ویاشار حدد 200 متر فاصله هستش .همین که سوار تاکسی شدیم چشم به پای یاشار افتاد که عاری از هر گونه مو بود
چون میدونستم یه 20 دقیقه ای طول میکشه که برسیم فکر این افتادم که یکم بمالونمش دستم رو بردم
زیر پاش گفتم تو که این همه میری فوتبال چرا پاهات نرمه. خودش فهمید اینا همش بهونس دستم رو کشید کنارگفتم بریم خونه ما یکم درس بخونیم بعد بریم کلاس زبان گفت نه کتابام پیشم نیست به خونه هم باید اطلاع بدم منم چاره ای نداشتم گذاشتم بره.
بعد چند روزی وقتی از مدرسه برمیگشتیم حسابی تو سرویس مالوندمش . بعد ناراحت که شد گفتم میتونی این مساله ریاضی رو حل کنی .گفت آره دفتر رو بردم سمت کیرش مساله رو نشونش دادم همین تو مساله مستغرق بود من کیرش رو لمس کردم .کیر که چی بگم اندازه نخود بود .گفتم خجالت نمی کشی با این کیرت به غیرتش بر خورد گفت خوابیده .همونجا حشریش کردم که کیرش رو در بیاره .حدسم درست بود اندازه یه نخود کیر داشت ولی جالب این بود که با این که 16 سال داشت مو های کیرش تازه در می اومد.بعد اون من کیرم رو در آوردم خوابیده بود ولی گفتم که بما لونه تا سر حال بیاد . او مد چه جورم او مد . بعد یه روزی راضیش کردم که بیاد تو خونه ما تا کامپیوترم رو درس کنه تو خونمون هیشکی نبود منم بهش پیشنهاد دادم که کون بده تا کیرش بزرگ تر شه .قبول نکرد گفتم که باشه یکی بیا بشین رو من از رو شلوار یه حالی بکنیم بازم قبول نکرد مجبور شدم به زوراز پشت بغلش کنم یکم ما لوندمش تا حشری بشه ولی نشد که نشد مجبور شدم شلوارش رو بکشم پایین و بیفتم روش حالا من بودم و کونش وشلوار منو شرت اون بعد بهش گفتم که به هیشکی نمی گم خلاصه قبول کرد و منم بردمش جلو آینه شرو کردم ما لیدن پا های بدون مو بعد شرتش ر آروم کشیدم پایین کون نازو سفیدش رو دیدم موبایلم رو بدون این که بفهمه گذاشتم تا فیلم بگیره .شروع کردم به بو س کردنش وگفتم شلوارم رو بکشه پایین تا کیرم رو دید جا خورد ولی دیگه راه فراری نبود بعد منم پیراهنش رو در اوردم شرو کردم به مالیدن بدن سفیدش
کیرم رو می زدم به کونش حس خوبی بهم دست میداد بعد نشستم رو تخت و بهش گفتم که بیاد بشینه او نم طوری نشست که کیرش رو شکم من بود .تصور کنید چه حالی داره هم کلاسی رو بکنی همونی که انتظار داشتی یه بار دستت رو ببری رو پا چه هاش ولی الان لخت بود روت نشته بود.بعد کیرم رو در آوردم یکم که خوابید باز شروع کردم این بار کوش رو خیس کردم شروع کردم به تلمبه زدن بعد که دیدم آبم داره میاد کیرم رو در اوردم او نهم یه نفسی چاق کرد آبم رو ریختم روش بعد بردمش دستشویی منی هارو حین گاییدنش از روش پاک کردم اومدم زود تر از اون موبایل رو نگاه کردن دیدم موبایل عدد 23 رو نشون میده بعد که لباس هاش رو که پوشید فیلم نشونش دادم وگفتم که هفته ای یه بار نده میزارم تو اینترنت و به دو ستام نشون میدم حالا بعد دو سال سکسی های من و یاشار از صد عبور کرده و وارد با شگاه صدتایی ها شدیم !!!
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  

 
گی من و بابک

سلام

این خاطره ما سال 92 هستش و من 19 سالمه
ما توی اصفهان زندگی میکنیم و یه پراید خریده بودیم از عبدلل آباد تهران که من باید برمیگشتم و چون 1ملیون تومان از پولش مونده بود رو میدادم که طرف برامون سند بزنه
شب تو ترمینال اتوبوس بودم که چشمم به یه پسر همسن خودمون خورد منم یه احساسی دارم با اینکه تا اون موقع از فکر کردن با سکس کردن با پسر حتی بدم میومد ولی خیلی از رفاقت با پسرهای خوشتیپ و خوشگل خوشم میومد
به یه بهونه ایی سر صحبت رو باهاش گرم کردم تو ترمینال بودیم که رفتم پیشش ازش پرسیدم اتوبوس کی حرکت میکنه و این حرفا که بخوام آشنایی اولمو بهش بدم خلاصه سر صحبت باز شد و رفتیم تو اتوبوس
داشتیم شماره صندلی ها رو میخوندم که بشینم که دیدم بعله صندلی من درست کنار صندلی پسره هستش ، رفتم و گفتم کار خدا رو ببین خدا هم انگار دلش میخواد امشبمونو باهم باشیم




خلاصه نشستیم و از همه چی بحث کردیم خدایی خیلی پسر خوب و با مرامی بود دیگه کامل رفیق شده بودیم داشتیم آمار زندگی همو میدادیم تو این بحث ها بودیم که یه دختر تو اتوبوس بلند شد که آب بخوره چون شیر آب تو اتوبوس جلوی ما بود دختره در حین اینکه داشت آب رو میریخت تو لیوان یه آماری داد و رفت ، منم به پسره که اسمش بابک بود گفتم به به عجب کس ایی بود اونم گفت که آره اینو باید بدی به من که چجوری بکنمش و فلان کم کم رفتیم تو صحبت بحث دختر کردن که نباید به دختر جماعت رحم کرد و این زمونه دختر رو نکنی میپره و....
بابک یهو یه چیزی از تو دهنش پرید ، برگشت گفت که تا حالا با پسر سکس کردی؟!!!
منم گفتم نه چطور مگه ؟؟
گفت که من کردم و من گفتم چطور اونم گفت که دو تا پسر از دوستاش رو میکنه و اونم در عوضش بهش پول میدن و هواشو دارن ، گفتم مگه مکان داری؟ گفت آره مادر و پدر من معلمن و هر روز از ساعت 12 میرن تا 6 و تک فرزنده
گفت یکی از پسرا ساندویچی داره و بعضی وقتا میره اونجا و کرکره ی مغازه رو میده پایین و کارشو میسازه گفت اونی رو هم میاره خونه اسمش رضاست ، پسر ساندویچیه اسمش میلاد هستش
گفت که از رضا اواءل پول میگرفته ولی بد بخت دیگه بی پولم کارشو راه میندازه و میلادم که هرروز هم پول بهش میده و هم ساندویچ و ....




خلاصه اون بحث تموم شد و من باور کردم چون واقعا خیلی خوشتیپ و توپ بود که واقعا مادرشم عاشقش میشد
ما اون شب تا 2 گپ زدیم و گفتیم که یه چرت بخوابیم تا فردا که من بایس میرقتم دنبال کارام و بابکم گفت که میخواد بره خونه داییش
خلاصه خوابیدیم که فرداش بلند شدم انقدر که بیهوش و خسته بودم سرمو گذاشته بودم رو شونه پسره
اون بنده خدا هم چیزی نگفته بود گفت که دلش نیومده از خواب بلندم کنه
رسیدیم و رفتیم تو بوفه آزادی چایی نبات و کلوچه گرفتم براش و خوردیم و رفتیم تا پارک سوار از اونجا ازش شمارشو گرفتم و قول داد که برسه اصفهان بهم زنگ میزنه
منم رفتم کارامو انجام دادم شبم دوباره راه افتادم و برگشتم
4 روز گذشت و سر موعد من بهش اس دادم "سلام "
گفت : شما ؟
فهمیدم که یادش رفته شمارمو ذخیره کنه
منم گفتم بزار سر به سرش بزارم یه خرده
یهو یادمم افتاد که بهم گفته بود که دو روز قبل به یه دختره شماره داده و حساب میکردی میشد یه هفته پیش و محلشم نزدیک خونشون گفته بود منم همون آماری که خودش داده بود رو بهش دادم باورش شد
باهم قرار گذاشتیم و گفت که بیا ببینمت ...




گفتم باشه برا دو روز بعد قرار گذاشتیم و درست یه ساعت قبل قرار گفتم داداشم خونس و نمیتونم بیام و ....
شب بهم اس داد که چرا نیومدم وازم ناراحته و اینها منم شیطونیمون بیشتر کردم و رفتم سراغ مساءل سکسی که کیرت چقدره و ..... و اینها و بهش گفتم لاین داری و .... اونم گفت آره منم رفتم سریع اسم پروفایلمو کردم رویا و یه عکس عاشقانه دخترونه هم گذاشتم رو پروفایل
ازش خواستم عکس کیرشو بدنشو سند کنه برام و اونم اینکارو کرد
و بیشتر تشنه شد که منو ببینه
منم چون خیلی دوست نداشتم اذیتش کنم چون خیلی دوستش داشتم انقدر بهم گیر داد که مجبور شدم بگم پسرم
اونم اولش یکم فحشم داد بعدش گفت یا رضا هستی یا میلاد ( پسرهای که میکردشون ) منم گفتم نه معینم و شرمندم
خیلی ناراحت شد و گفت خیلی آشغالم و دیگه نمیخواد منو ببینه
منم چون خیلی دوستش داشتم بهش هی اس میدادم و اون قبول نمیکرد و فحشم میداد
بهش گفتم من گی ام و عاشقت بودم و چون روم نمیشد از این راه وارد شدم اونم گفت بگو جون مادرت منم قسم خوردم گفت که اونم ازم خوشش اومده چون منم واقعا خوشگل و منم بر روی خوبی داشتم
گفت که فردا بیا تا باهم باشیم و ...




فرداش بلند شدم و رفتم تو حموم و حسابی خودمو براش ردیف کردم و یادم افتاد که تولدشم هست و اون شب بهم گفته بود
منم رفتم یه تی شرت و یه جوراب و یه دفترچه خاطرات براش گرفتم و رفتم خونشون
نخواستم باهاش سکس کنم اولش گفتم بهش بگم که مساءل گی بودنمو واسه این گفتم که بتونم بیام پیشت و تولدتو تبریک بگمو از شرمندگیت در بیام و اونم منو ببخشه تا دوستای خوبی باشیم
در خونشون که رسیدم زنگو زدم گفت بیا تو
رفتم تو و نشستم اومد باهام رو بوسی کرد وکادومو گرفت و ناخودآگاه ازم لب گرفت
خواستم بگم نه که دیدم گفت آماده ایی گفتم نه که یهو شلوارشو کشید پایین که منم دیدم حسابی به خودش رسیده برام
گفت که ساک بزن منم خیلی حشر بودم براش حسابی خوردم و اونم منو کوبید زمین و گفت که کونی من میشی از این به بعد که اگه ببینم با کسی میپری میکشمت
لختم کردو برام سینمو میخورد
منم براش ساک میزدمو حسابی تو فضا بودیم رفت اسپری و یکم روغن آورد و حسابی به کیرش زد و اسپری رو به سوراخ کونم که حسابی سر شد
گفتم فقط یه خواسته دارم و اونم اینه کاندوم بزنی گفت خفه شو


حسابی مثل یه کونی حرفه ایی براش کونمو میچرخوندم و اونو حشری تر میکردم انقدر حشری شد که پرید و کیرشو تا دسته تو کونم کرد انقدر داد زدم که صدام همه خونه رو ورداشته بود و اونم به روشهای مختلف منو میکرد و منم خیلی خوشحال بودم که بابک که دوسش داشتم مال من بود طبق حرفش دیگه کونی اون شدم و همه دوستامم دیده بودنش و حسابی آبروم رفته بود همه میدونستن برخوردش چرا برام انقدر شوهر و زنونس هر روز باید منو میکرد و اگه نمیرفتم خونشون جنگ و دعوا بود حسابی معتاد هم بودیم تا دیگه باهم بهم زدیم و بعد چند مدت دوباره باهمیم
من دیگه زنش شدم و دیگه نمیتونم حتی فکر زن گرفتن و مرد بودن رو کنم
متاسفام ولی ای کاشک این داستان دروغ بود و من میتونستم معین سابق باشم
مرسی که داستان منو خوندید
     
  

 
کردن همکلاسیم

داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به 5 سال پیش. من رضا هستم قدم 172 سانتی متر و کیرم هم اوج شقش میشه 16.5 سانتی متر. خونه ما اصلا خالی نمیشه . هنوز که هنوزه به هیچ عنوان خالی نمیشه.



داستان از جایی شروع میشه که من سال اول دبیرستان بودم و یه هم کلاسی داشتم که اسمش محسن بود. ما پیش هم دیگه میشستیم.من از چهارم با محسن دوست بودم و خیلی خونه هم دیگه میرفتیم.محسن یه شاگرد تبلی بود.هم قد و قواره ی خودم بود ولی این بشر سفیده سفید بود. یدونه مو تو بدن این نمی تونستم پیدا کنم.من از اواخر مهر ماه جذب کونش شدم. زنگ های ورزش شلوارک می پوشید و پاهای سفیدش رو به نمایش میزاشت. من کم کم بعضی وقتا به هوای شوخی و خنده هم که شده بود یه انگشتی میکردم یا می مالیدم در کونش. اونم دونبالم می افتاد و به فکر تلافی بود. این داستان تا اواخر آبان ادامه داشت.تا اینکه امتحان میان ترم ما شروع شد.یکی دوتا امتحان رو دادیم که نوبت به امتحان ریاضی رسید.من ریاضیم بدک نبود.محسن زنگ زد و گفت که اگر میشه بیا خونمون باهم یه ذره ریاضی کار کنیم که من بگا نرم. منم قبول کردم و قرار شد ساعت 4 بعد از ظهر برم خونشون. منم کارام رو کردم و رفتم خونشون. خونشون یه چهار راه با ما فاصله داشت. اون روز مامان بابای محسن خونه بودن و ما هم رفتیم اتاق محسن. در رو بستیم و مشغول درس شدیم. من اصلا حواسم به درس و توضیح دادن و اینا نبود فقط تو کف کونش بودم. یه ذره که گذشت گفتم فعلا بسته. اونم قبول کرد.منم کیرم شق شق بود و شروع کردم به مالیدن کون محسن.گفت الاغ داری چیکار میکنی الان ننه بابام بیان تو چه گهی می خوری. نکن.منم دست کشیدم ولی کیرم شق شق بود. دوباره شروع کردیم به درس خوندن که بابای محسن اومد و گفت ما داریم میریم تره بار تا 1 ساعت دیگه هم بر میگردیم.اون موقع انگار دنیا رو به من دادن. 3-4 دقیق بعد صدای در اومد و از پنجره دیدم که رفتن. رو به محسن کردم و گفتم الان وقشته. گفت وقت چی. منم رفتم سمتش و شروع کردم به مالیدن کونش.





محسن اولش هی نق میزد تا اینکه تو گوشیم یه فیلم سوپر 5 دقیقه ای نشونش دادم و اون حال و هواش عوض شد.دست کردم زیر لباسش و شروع کردم به مالیدن سینه هاش.اونم لباس من رو درآورد.با هم رفتیم رو تخت. شروع کردیم به مالیدن همدیگه.منم شورت و شلوارکش رو درآوردم. دیدم کیرش هم قد و اندازه خودمه. اونم شلوار لی من رو درآمورد و شورتم رو پایین کشید و کیرم رو گرفت دستش. منم که کون محسن رو دیده بودم کیرم داشته پوستش رو پاره میکرد. خیلی حشرم زده بود بالا.منم شروع کردم به مالیدن لپ های کونش. آخ که چه حالی میداد. گفتم دمر بکشو اونم دمر کشید و شروع کردم مالیدن.کیرم و گرفتم دستم و گذاشتم دم سوراخش.تا اومدم فرو کنم توش. گفت رضا نکن ، من تا حالا کون ندادم و پاره میشم اینطوری. بدشم الان زوده. منم که حشرم بالا بود این حرف ها حالیم نمیشد که منم خم شدم دستاش رو گرفتم و کیرم رو کردم تو کونش. یه آخی گفت و شروع کرد دست و پا زدن. من سر کیرم رفت بود تو فقط. هرکاری میکردم بیشتر از این تو نمیرفت. گفت الاغ نمیره دیگه. بیا برات ساک بزنم بعد بکن. من درزا کشیدم و شروع کرد به ساک زدن. بعد یه دقیقه آبم اومد و ریختم تو شرتش. کلی شاکی شده بود. برای این که صداش درنیاد براش ساک میزدم و از اونور هم با انگشتم با سوراخ کونش بازی میکردم.اونم ارضا شد . ریخت تو دستمال کاغذی.منم سریع جمع و جور کردم و قبل از اینکه باباش اینا بیان رفتم. شب هم یه دست دوباره به یاد کونش زدم و گرفتم خوابیدم. از بعد اون اتفاق دیگه انگشتش که میکردم سر کلاس جیکش هم در نمیامد.(اینم بگم که ما ردیف آخر میشستیم.)

این داستان گذشت تا بعد امتحان های میان ترم اول. یه روز زنگ زدم و گفتم چندتا فیلم جدید گرفتم میخوای ببینی ؟ اونم از خدا خواسته بلند شد اومد. منم لپ تاپم رو برداشتم و رفتیم پارکینگ. یه 2-3 تا فیلم گذاشتم براش ولی هی استرس اینو داشت که یهو کسی بیاد ما رو خفت کنه تو اون وضعیت تا اینکه رفتم بالا و کلید انباری رو بر داشتم. انباری ما اندازی 3 نفر که بخوان با هم دراز بکشن جا داشت. ما رفتیم تو انباری و در رو از تو قفل کردیم.(خونه ما مجتمع بود و انباری ما 3 طبقه زیر زمین بود برای همین خیالم یه ذره راحت تر بود از نظر رفت و آمد همسایه ها ). منم یکی فیلم 20 دقیقه ای گذاشتم که از وسطاش دیدم داره کیرش رو میماله. من دستم و گذاشتم رو کیرش و شروع کردم براش مالیدن و اونم مرام گذاشت و برای من رو می مالید. تا اینکه گفتم لخت شیم. هر کی لباس خودش رو درآورد. چون زمین سرد بود لباس ها رو پهن کردیم زیرمون. من یه کیسه فریزر با یه بسته دستمال کاغذی و تاخیری یک ساعت قبل از اینکه بیاد تو انباری قائم کرده بود.یه خورده تاخیری زدم و یه خورده مالیدمش و 69 شدیم و کیر هم دیگه رو ساک زدن.همینطور که برای هم ساک میزدیم اون ارضا شد و آبش رو ریخت تو دستمال. دیگه خیالم راحت شد که نمی تونه راست کنه بعدش و دمر خوابوندمش و دو سه تا زدم با لپ های کونش و کیرم رو گرفتم و کردم تو کونش.باز هم تا سرش رفت و محسن هم از ترسش خودش رو سفت میکرد. منم لپ های کونش رو گرفتم و باز کردم.





کیرم رو کشیدم بیرون و دوباره کردم تو کونش. این بار تا نصفش رفت. کیرم رو ثابت نگه داشتم یه مدت که صداش در نیاد(اون موقع نمی دوستم که جا باز می کنه ) یه ذره که گذشت شروع کردم به تلمبه زدن. آخ که چه حالی میداد. برای اینکه کسی سمت انباری نیاد جیکش هم در نمیامد. بعد از به مدت گفت رضا تو بخواب من بیام رو کیرت.من کاری که گفت رو انجام دادم. وای که چه حالی میداد. کونش رو هی فشار میدادم سمت کیرم و چه حالی می کردم. 5-6 دقیقه بعد آبم داشت میامد و تا اومد بکشم بیرون بریزم تو دستمال یه خوردش ریخت رو شیکمش.منم دست کشیدم بهش و دادم و خورد.یه خورده خودمون رو جمع و جور کردیم ولی باز لخت تو انباری بودیم.کنار هم دراز کشیدیم و یه ذره بهم ور میرفتیم . من و محسن راست کرده بودیم بازم ولی حس اینکه بخوایم دوباره سکس کنیم رو نداشتیم. تا اینکه ده دقیقه بعد لباسامون رو پوشیدیم و رفتیم خونه هامون. چند بار دیگه هم سکس کردیم با هم تو انباری . دیگه خیلی رله شده بودیم باهم . بعضی وقت ها خودش پیشنهاد میداد که سکس کنیم.
همین طوری روز ها می گذشت تا اینکه اسفند رسید ( این آخرین سکس ما بود... حالا میگم براتون چرا)
یکی از اقوام ما مرد و همه خونوادم رفتن برای ختم و این حرفا...

من زنگ زدم به محسن و گفتم کسی خونه نیست و میتونیم تو خونه سکس کنیم. اونم اومد و یه فیلم سوپر تو تلویزیون گذاشتم و 2 دقیقه بعد شروع کردیم به مالیدن هم دیگه وسط پذیرایی. گفتم بریم اتاق خواب من. بردمش اونجا و خوابیدم رو تخت که بیاد رو کیرم سوار شه که گفت رضا میخوام یه حال اساسی بکنیم. بلند شد رفت آشپزخونه و مایع ظرف شویی رو ریخت تو یه پیاله و اومد.یه خورده مالید در کونش و یه خورده مالید به کیر تاخیری زده ی من. گفت حالا بکن من و . من دوباره دراز کشیدم و اون هم اومد با کون نرمش روش. همین که نشست تا آخر کیرم رفت تو کونش.یهو داد زد آخ و از کیرم افتاد رو زمین. دیدم داره نفس نفس میزنه. انگار نمی تونست نفش بکشه. منم پاشدم. هول شده بودم نمیدونستم چیکار باید بکنم براش. کیرم هم که این وضعیت رو دید خوابید.



یه 3-4 دقیقه ای گذشت که حالش خوب شد. رفتم سمتش و شروع کردم یه خورده باهاش حرف زدن و دوباره شروع کردم به مالیدن کیرش تا راست کنه من به کارم برسم. گفت حالم خوبه و بیا شروع کنیم.این بار به صورت سگی کردمش رو تخت. کیرم رو کرده بودم توش و با دست چپم شونه اش رو گرفته بودم و با دست راستم میزدم در کونش. وای که چه حالی میداد. یه مدت همین طوری کردمش که گفت بزار برات ساک بزنم. یه دستمال برداشت و کیرم رو تمیز کرد و شروع کرد به ساک زدن. خیلی ماهر شده بود تو ساک زدن. خیلی خوب ساک میزد.همینطوری که ساک میزد بضعی وقت ها تخم هام رو هم یه لیسی میزد برام. منم مثل این فیلم سوپر های موهاش رو گرفته بودم و کلش و هی جلو عقب میکردم.تای اینکه آبم اومد و ریختم تو دستمال. رفتیم کیرمون رو شستیم و یه مدت لخت پیش هم خوابیدیم . بعد از اون هر کاری کردم که دوباره بیاد و سکس باهم داشته باشیم قبول نکرد. ولی هنوز که هنوز به یادش که می افتم یه جقی به یادش میزنم...
     
  
مرد

 
ماساژ شهوانی

سلامی گرم به تمامی شهوانی های عزیز داستانی که میخوام براتون بگم ماجرای من و بهزاد هستش.من حامدام 20 سالمه و بهزاد الان 18 سالشه.من وبهزاد با هم قوم و خویش هستیم،یعنی اون پسرعموی منه.من یکسال و نیم هست که باشگاه میرم وبهزاد هم که 2 ساله به کشتی فرنگی میره.ما به هم خیلی خیلی صمیمی هستیم وهمیشه با هم بیرون میریم ومردمو اسگل می کنیم.از بهزاد بگم که اون از وقتی که کوچیک بود همه سعی میکردن یک انگولکی بزننش چون اون واقعا سفید وناز بود.البته یک چیزی بگم که من تو همه داستانا خوندم که دختره کونش درشت بود یا اینکه پسره خیلی کون خوش فرمی داره که 80 درصدش کس شعر هست،واسه همینم من به کس شعر گویی عادت ندارم.خلاصه بگم که این بهزاد پسر عموم خیلی سفیده و من هم جز آن دسته از آدم هایی که کون کردن رودوست دارم و پوست های سفید هم که عاشقشونم، حالا میخواد پسر باشه میخواد دختر باشه میخواد زن یا مرد یا پیرزن یا پیرمرد باشه واسه من فرقی نمی کنه فقط من از کون کردن خوشم میاد وبه بهترین روش از کون دیگران استفاده میکنم.
از بهزاد هم بگم که اون یک پسر کاملا شهوتی و از یک نظر خیلی دوست داره یکی کونشو ماساژ بده مخصوصا اگه ماساژ هم شهوانی باشه.من این موضوع رو از زمانی فهمیدم که اون میگفت به خاطر تمرین های سخت کشتی بدنش گرفته و باید یکی اونو ماساژ میداد، در انجا بگم که هر کی باشگاه یا کشتی میره میدونه که کوفتگی عظلات یعنی چی .بهزاد وقتی میگفت بیا ماساژ بده منم به حرف پسرعموی نازم گوش میدادم و اونو ماساژ میدادم تا روزی که وقتی یه روز داشتم ماساژش میدادم که یک ده دقیقه گذشته بود که متوجه ناله های یواش بهزاد شدم که یعنی داره با ماساژای من حال میکنه، منم در حالیکه خونمون خالی بود و منم علاقه شدیدی به خوندن کتاب های غیر درسی دارم و توی کتابی نوشته بود برای ماساژ شهوانی باید با دو انگشت اولیه یعنی سبابه و انگشت نشانه ی فاک یو ماساژ را به حالتی آرام و یواش باید روی نقاط تقریبا حساس و تحریک کننده بکشیم و نوازش کنیم.منم یاد اون نوشته ی کتاب افتادم و بادو انگشتم شروع کردم به آرامی و نوازش روی قسمت های کوفتگی شده بدنش می کشیدم،یک پنج دقیقه ای گذشت که خودش گفت بسه دیگه مگه داری مشق مینویسی درست ماساژ بده منم دوباره شروع کردم به ماساژ معمولی که یک ده دقیقه ای طول کشید و بهزاد بلند شد به بی حالی و گفت من خسته ام باید استراحت کنم منم بهش گفتم که منم کمی خسته ام وبهش گفتم که بریم توی اتاق من و اونجا یک موسیقی بی کلام آرامشبخش بزارم و روی تخت دراز بکشیم اونم موافقت کرد.رفتیم سمت اتاق شخصی من،در ضمن اون روز خونه ما خالی بود و خونواده من و بهزاد رفته بودند آستارا وقراره یک چند روزی اونجا اقامت کنند.منم از فرصت استفاده کردم که از بهزاد یک ثوابی هم به من برسه و رفتیم داخل اتاق که شدیم بهزاد که افتاد روی تخت ودراز کشید منم کامپیوترمو روشن کردمو موسیقی بی کلام گذاشتم ورفتم پیش بهزاد دراز کشیدم یک ربعی میشد که موسیقی گوش میدادیم که یکدفعه تو حال خودم بودم که داشتم با موسیقی حال میکردم بهزاد با دستش زد روی پام دقیقا کنار کیرم که یکی از انگشتاش خورد به سر کیرم که از جا پریدم گفتم چته مغول کیرم به فاک رفت مواظب باش،بعد گفت که حامد هنوزم از اون فیلم سکس های نابت داری بهش گفتم آره ولی یه هفت هشت ماهی میشه که نگاه نکردم اونم گفت میشه لطفا بذاری ببینیم منم گفتم با کمال میل ولی اگر میخوای جق بزنی جلوی من انکارو نکن اونم گفت تو حالا بزار ببنم ارزش جقو داره یا نه منم یکی از معمولی ترین فیلم های سکس رو گذاشتم البته با کیفیت بعد نشستیم روی تخت نگاه کردیم من که با یکی از داف هام که بهم زده بودم به خاطر بی توجهی به من و خواندن کتاب های درسی خیلی روم فشار بود و توکف کون کردن حسابی بودم .یکم فیلمرو نیگا کردیم و یکدفه بهزاد گفت بابا تو که زیاد ففیلم سکسی داری یک باحالشو بزار حال مارو گرفتی ها؟ منم گفتم باشه یه لحظه صبرکن رفتم جلوی کامپیوتر و یک فیلم ناب ناب گذاشتم بعد خودم اومدم کنارش نشستم بعد باهم فیلم رو نیگا کردیم بهزاد داشت فیلم رو نیگا میکرد که من زیر چشمی به چشماش نیگا کردم شهوت بسیار بسیار عجیبی رو در چشمانش می دیدم دستم رو گذاشتم روی شونه اش و با احتیاط کم کم فشار های متعددی میدادم و شونشو ماساژ میدادم که گفت:حامد یک سوال دارم گفتم بگو میشنوم عزیزم که گفت من هنوز بدنم کوفته هست رخصت میدی یک ماساژ بدی منم یکم مکث کردمو گفتم البته.بهش گفتم کجات بیشتر درد میکنه؟اونم گفت ناحیه پشت به خاطر اینکه وقتی کشتی می گیره پشتش رو محکم به زمین میزنن.منم که متعجب شده بودم که بهزاد،همچین حرفی زده ذوق زدم و بهزاد واقعا رفته بود تو کف دادن کون،منم بیکار ننشستم گفتم به دمر بخواب که اونم گوش داد ،من که حسابی تو کف یک کون سفید وخوش تراش بودم سریعا رفتم کنارش یواش یواش شروع کردم به ماساژ که از کف پاش کم کم میمالوندم و به بالا رفتم وکمکم دستم رو بالا میبردم و بردم وبردم سمت پشت زانوهاش منظورم جای گود پشت قوزک پا و یکم مالوندم و کم کم بالا رفتم که ضایع بازی نشه و لو برم جاش،منم که هرچی به کون سفیدش نزدیکتر میشدم داشتم دیوونه میشدم.کم کم دستم رو بردم سمت پشت پاش یعنی پشت روناش و ماساژ میدادم،انجا بود که شیطنتم گل کرد وماساؤ شهوانی رو از پشت رون هاش شروع کردمو با دو انگشتم میمالوندم وکم کمک به کونش نزدیک کردم ولی یک پنج دقیقه ای طول کشید وقتی داشتم ماساژ شهوانی میدادم متوجه یک چیزی شدم که فککم افتاد دیدم بهزاد چشماشو بسته و داره پوزخند میزنه و اصلا متوجه نیگاه من نشد منم داشتم میمالوندم به بهزاد گفتم بهزاد جون اونجا هم کوفتگی ایجاد شده (منظورم از اونجا کونش بود و دستمامو گذاشتم روی دو تا لپ کونش)بهزاد که چشاشو بسته بود گفت آره امروز موقع تمرین 3 .4 باری خورده زمین منم که فهمیدم بابا اون حسابی حشرش زده بالا اگه الان کونشم جر بدم بازم راضیه.با دو دستم کونشو میمالوندم و هرزگاهی هم با دو انگشت یواش یواش ماساژ شهوانی میدادم که دیدم بهزاد اصلا خودش نیست و کاملا دا ره حال میکنه من که از خدا خواسته گفتم بهزاد.بهزاد گفت بله،منم گفتم بهزاد جون من این همه به حرف تو گوش میکنم یه خواهشی ازت دارم .بهزاد گفت بگو میشنوم منم گفتم میذاری بکنمت اونم سریع برگشت و گفت منو خر کردی حامد منم گفتم خواهش میکنم من دارم از فرط شهوت می میرم تو هم که میدونم وضعت چیه منم یواش باهم سکس می کنیم باشه.بهزاد یکم مکث کرد و بعد گفت به شرط اینکه این موضوع جایی درز نکنه منم گفتم باکمال میل.بعد کار من شروع شد و با ماساژ های شهوانی شروع کردم به مالوندنش،بعد ده دقیقه ای کم کم شلوارشو با کمک هم درآوردیم و شرتشم خودم آهسته در آوردم و کم کم میمالوندم.من که همیشه خدا فکر سکسم بودم یک اسپری تقریبا نصفه بی حسی رو از زیر تخت ازداخل کیف باشگام داخل اون یک زیپ مخفی داشت که اونو باز کردمو یکم به سر کیرم زدم.بهزاد برگشت گفت وای چه کیر خوش فرمی داری وگفت میخوای از بی حسی استفاده کنی منم گفتم آره مگه عیبی داره اونم گفت فقط مواظب باش از سوراخم غارملاصدرا درست نکنیا منم گفتم باشه قربون اون گون گردت برم.بعد اینکه بی حسی زدم به کیرم با سوراخ بهزاد ور رفتمو یکمی انگشت کردم که گفت حامد میشه یکم بیشتر انگشت کنی داره خوشم میاد،منم گفتم البته و انگشت کردنو ادامه دادم وبعد چند لحظه یکم سر کیرم تف زدم و آروم سر سوراخ بهزاد جونم گذاشتم و یکمی فشار دادم که بهزاد گفت به خدا اگه زیاد درد داشته باشه دیگه باهات صحبت نمیکنم منم گفتم عزیزم اگه شل بگیری همه ی مشکلات درست میشن.و یواش یواش کیرمو داخل کونش کردم وچند لحظه صبر کرم که بهزاد گفت داری چکار میکنی زودباش دیگه منتظرم منم گفتم بهزاد جون گفتم همه کارارو بزار به عهده من که منم کم کم کیرمو تا نصفه دادم تو که میدونستم بهزاد یکم درد داره ولی به خاطر حال که داره چیزی نمیتونست بگه منم کم کم عقب و جلو میکردم و تف میزدم یکم که جا باز کرد دیدم بهزاد سرش آروم گذاشت به کنار طوری که گوشه چپش به تخت چسبیده بود منم بایه فشار نیمه باقیه کیرمو فرستادم داخل کونش وکم کم میکردم تو باز در می آوردم.از اینکه بهزاد داره بارضایت کامل به من کونشو تقدیم میکنه بسیار بسیار خوشحال بودم وبلندش کردم گفتم بهزاد میخوام روش گاییدن رو عوض کنم که اوم بلند شد منو یواش حل داد روی تخت که من بخوبم و اومد روی کیرم نشست نمیدونید چه حالی داره وقتی کیرتون تا ته تو کون یکی بره وای داشتم بالاترین حال رو میکردم من که اسپری رو روی تخت گذاشته بودم برداشتم و یکم به کیر بهزاد زدم و به کیرش بازی کردم و تف زدم روی دستم وکشیدم روی کیرش که نگه لابد من بی مرامم منم واسش جق زدم و اون تو یه حالتی بود که خ.دشم که الان پیش منه نمیتونه توصیف کنه.من که داشتم بالا و پایین رفتنشو میدیدم و لذت میبردم گفتم بهزاد جون بیا یک لب ازت بگیرم که سریع پاشد اومد لبشو گذاشت رو لبم وبا دهنم بازی بازی میکرد منم چشامو بسته بودم وداشتم تو کائنات پرواز میکردم.بعد اونو به حالت سگی درآوردم و گفتم آماده ای بهزاد گفت آره منم یواش کیرمو تا نصفه تو کونش کردم وعقب و جلو می کردم.وای نمیدونید این مدل سگی چقد حال میده مخصوصا وقتی که تو کون میکنید یکم تلمبه زدم و بهش گفتم بهزاد چونم بیا برام بخورش که اون گفت ابدا من بدم میاد منم گفتم تو یه بار امتحان کن بعد حرف بزن که بهزاد گفت آخه من یاد ندارم که من گفتم بابا تو که تو فیلما ی من می بینی که چجوری میخورن اونم اول یکم سر کیرم می کرد تو دهنش وچشاش قرمز میشد انگار حالت خفگیه و باز دو باره درمی آورد باز تو دهنش میکرد منم گفتم بهزاد جون به چیزی که میگم گوش کن بعد گفتم اول سر کیرمو تودهنت میکنی بعد یکم میک میزنی بعد بازبونت داخل سوراخ کیرم میکنی اونم همین کارارو کرد که الان دیگه استاد ساک زنی شده.بع که داشت زبونشو دور کیرم می چرخوند فهمیدم داره آبم میاد و بهش گفتم بهزاد چکار کنم .اونم گفت کجا باشه بهتره منم گفتم اگه بریزم تو دهنت وتو اونو قورت بدی از نظر شرعی بدنت به کلی نجس میشه ودیگه نه میتونی نماز بخونی نه روزه بگیری و ... وگفتم اگه میخوای تو کونت بریزم بعدا اگه دستشویی بری خودش خارج میشه اونم گفت پس بیا بریز تو کونم منم که کیرمو کردم تو کونش با چند تا تلمبه آبمو با هرچی انرژی درون داخلش خالی کردم و وقتی بی حس شدم با خودم گفتم نکنه بهزاد فکر کرده ما بی مرام هستیم که رفتم یکم کیرشو بالا و پایین کردم تف زدم بعد یک ده دقیقه ای آبش اومد بنده خدا اونقد شهوت گرفته بودتش که زود آبش ریخت روی دستم و با هم رفتیم خودمونو یکراست تو حموم انداختیم و یک دوش گرفتیم که من هم اونجا هم کیرم شقید و بزرگ شد من بهش گفتم بهزاد جون یه بار دیگه بده اونم که اصلا بعد اومدن آبش اصلا دلش نبود گفت نه منم ناراحت شدم و دوش گرفتم و میخواستم برم بیرون که دیدم داره میگه خوب حالا ناراحت نشو فقط همین دفعه،منم پریدم جولوشو دوباره شروع کردیم با هم سکس البته اینم بگم که من برای سکس رفتم از اتاق اسپری بی حسی رو آوردم و باز باهم یک سکس خفن همراه با رطوبت رو داشتیم.بعد از اون قضایا همیشه وقتی خونه ما یا بهزاد شون خالی میشه بهزاد میگه من ماساژ میخوام ومنم طبق حرفه خودم هم ماساژش میدم هم میکنمش و الان 4 ماه هست که همیشه اونو میکنم و اون مثل زن من میمونه.
هرکس دوست داشت ماساژ شهوانی من در خدمتم فقز میدونید که تقاظای من چیه.ای آیدی من هست من حامد از مشهد هرکس سوالی درباره علم سکس یا طریقه ی ماساژ شهوانی رو داره به این آیدی پی ام به.باتشکر از اینکه داستان منو خوندین قربون تک تکتون برم الهی.خداحافظی سخته......
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
صفحه  صفحه 55 از 85:  « پیشین  1  ...  54  55  56  ...  84  85  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA