انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 58 از 85:  « پیشین  1  ...  57  58  59  ...  84  85  پسین »

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد



 
عشق و حال مردانه


سلام . من سینا هستم (البته اسم اصلیم نیست) . توی تهران زندگی میکنم .خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم کاملا واقعیه و یک کلمشم دروغ نیست . اگه میخوای دری وری بگی همین اول کار میگم که خاطره رو نخون . نمیخوام زیاد داستانو کشش بدم پس سعی میکنم این خاطره رو خلاصش کنم که شما توی خوندنش اذیت نشین . تاحالا با کسی سکس نداشتم . اینم بگم که از دخترا بدم میاد از گی هم زیاد خوشم نمیاد چون زیاد حال نمیکنم . بیشتر توی خونه هفته ای 1 بار جلق میزنم (خود ارضایی می کنم) راستی 18 سالمه ... .


این خاطره از اونجایی شروع میشه که من میرم توی یه مغازه آکواریوم فروشی برای ماهی ها غذا بخرم . اسم یارو شهاب بود (اسم اصلیش نیست ) رفتم توی مغازه دیدم یه جوون 29 تا 30 ساله هستش . اولین بار غذای ماهی رو خریدم اومدم بیرو ن . بعد بخاطر اینکه کلا یه مغازه آکفاریومی توی اون منطقه بود برای همین همیشه میرفتم از اونجا خرید میکردم . تا اینکه باهاش رفیق شدم . من فکر میکردم اهل گی نیستش . چند بار باهاش رفتم باشگاه بدن سازی دیدم روی بدنش 1 دونه مو هم نداره . بهش گفتم برچی میزنی موهای بدنتو گفت توی ورزش بدنسازی مو رو بزنیم بهتره و از این جور حرفا . گفت تو باید موهای پشمت رو بزنی چون کراتین زیاد مصرف میشه . اون روز گذشت و من رفتم خونه . شهاب رفت خونش . فرداش رفتم توی مغازش . گفت بیا پشت دخل بشین . یه صندلی آورد نشستم . بعد گفت حرفایی که دیروز گفتمو انجام دادی گفتم کدوم حرفا گفت پشمتو زدی یا نه . منم گفتم نه . گفتش بلند شو ببینم پشمات اندازش چقدره . من اول قبول نکردم بعد گفت کاری ندارم فقط میخوام ببینم پشمت چقدره اندازش شاید لازم نباشه بزنی اصلا . بعد منم گفتم باشه . دکمه های شلوارمو باز کردم . ظهر بود ساعت 3 اینا مشتری توی مغازش نبود اصلا دکمه های شلوارمو باز کردم کیرمو انداخت بیرون . بعد با خنده گفت خیلی زیاده پشمات باید بزنی منم گفتم باشه . بعد گفت اندازه کیرت چقدره وقتی بزگ میشه منم گفتم 18 سانت اینا میشه با کیرم یکم ور رفت من بهش گفتم شهاب بیخیال شو حوصله این کس کلک بازیارو ندارم . بعد چند دقیقه حشرم زد بالا . با کیرم همینجوری ور میرفت تا اینکه دیگه دلمو زدم به دریا . گفتم شهاب اینجوری انگولک میکنی کیرمو تمام زخمو زیلی شده . لاقل بوخورش که یکم حال کنم . کیرمو کرد تو دهنش ... نمیتونم بگم حسی که داشتم چجوری بود . خیلی خیلی خیلی دهنش داغ بود یه حس فوق العاده ای بهم دست داد .


نزدیکای 3 دقیقه اینا ساک زد تا من ارضا شدم . گفتم شهاب داره آبم میاد دهنشو از کیرم در آور بعد دستمالو گرفت جولو کیرم بعد جق زد برام آبم اومد . بعد رفتم خونه دیگه من . توی خونه دراز کشیده بودم فکر اون حس رو میکردم حشری شدم ساعت 7 رفتم هموم دوباره خودمو به یاد اون ارضا کردم . فرداش از خواب بیدار شدم رفتم پیش شهاب توی مغازه . تو مغازه شلوغ بود . حدود 30 دقیقه نشستم تا مغازه کاملا خالی شد . بعد شهاب اومد نشست گفت دیروز حال کردی . جوابشو ندادم . یکم پیشش خجالت میکشیدم چون اون خیلی سنش از من بیشتر بود . متاهل هم بود ولی نمیدونم برچی این کارارو میکنه برای من . کلید کرده بود رو پشمای ما . گفت پشماتم زدی یا نه . منم گفتم آره . گفت دکمه شلوارتو باز کن ببینم باز کردم . گفت الان خوبه قبلا کراتین بدنتو میگرفت اینا . بعد دکمه هارو بستم اون گفت مثل من موهای بدنتو بزن . شلوارشو داد پایین . اون توی مغازه شلوار خونگی میپوشه . شلوارشو داد پایین از کیرش گرفته تا اون سولاخ کونش همرو نشون داد مو نداشت اصلا گفت دست بزن به سولاخ کونم ببینم چقدر زبره اصلا مو نداره . سولاخ کونشو دیدم تعجب کردم . فهمیدم زیاد به اینو اون کون داده . سولاخ کونش اونجور که نشون داد گشاد بود . بعد یدونه مشتری داشت میومد تو مغازه سریع شلوارشو کشید بالا رفت مشتری رو راه انداخت اومد . روی صندلی نشست سری شلوارشو کشید پایین داشت با کیرش ور میرفت . گفتش بیا ساک بزن . قبول نکردم حتی گفت بهت پول هم میدم بازم قبول نکردم. تا اینکه خودش با کیرش جلق زد که بعد گفت بیا لاقل با دستت ور بورو با کیرم که آبم بیاد سری . قبول کردم . رفتم چند تا با دستم عقب جلو کردم دیدم آبش اومد . بعد اون گفت من میرم به پرورش ماهیم یه سر بزنم منو انداخت پشت دخل نشستم تا ساعت 8:30 شب . ساعت 8:30 اومد تو مغازه تا ساعت 9 کس شر گفتیم ساعت 9 دیدیم مشتری نمیاد میخواستیم تعطیل کنیم که دیدم شهاب رفت سریع کر کررو داد از توی مغازه پایین چراغارم خواموش کرد . فقط 1 لامپ روشن بود . بهش گفتم شهاب دیره الان من باید برم خونه پدر مادرم نگران میشن . گفت زنگ بزن به پدر مادرت بگو با رفیقام رفتم بیرون دیر میام . زنگ زدم به پدرم گفتم با بچه ها رفتیم پارک چیتگر الان داریم بر میگردیم ماشین گیر نمیاد من تا ساعت 10 خودمو میرسونم خونه . باباهه گفت باشه عیبی نداره . بعد شهاب پشت دخل بود شهاب شلوارشو در آورد با شورتش لباسشو در نیاورد بعد به من گفت بکش پایین منم از خدا خواسته کشیدم پایین . سری کیرمو کرد تو دهنش خوردش یکم . بعد گفت دیدم دفعه قبل زود آبت اومد برای همین یه کاندوم تاخیری خریدم مارک خوب . بعد زد به کیرم کاندومو دو تا هم تف زد به دستش مالید به سولاخ کونش . بعد کردم تو کونش کیرمو . یعنی انگار بهشتو بهم داده بودن . خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی داشتم حال میکردم . تاحالا هم سکس نداشتم گی هم نداشتم .


خیلی داشتم حال میکردم نزدیکای هفت دقیقه شهاب رو کردم . شهابه از این پوست کلفتا بودش فکر کنم . چون با تمام قدرت داشتم میکردمش یه آخ هم نگفت فقط همون اولش که کیرم داشت میرفت تو کونش یه آی بلند کشید . خلاصه نزدیکای 7 دقیقه کردمش دیدم داره آبم میاد بهش گفتم گفت کیرتو بکش بیرون گفتم برچی کاندوم رو کیرمه دیگه . این دفعه با اصبانیت گفت بکش بیرون . کشیدم بیرون بعد کاندومو در آورد گفت حالا بکن تو کردم تو دیدم بدون کاندوم خیلی خیلی خیلی بیشتر حال میده 30 ثانیه بدون کاندوم کردمش گفتم آبم داره میااااااد گفت حالا بریز توش . ریختم توش نمیدونم برچی این حرفو زد . نمیدونم برچی گفت کاندومو در بیار. خجالت کشیدم ازش بپرسم . خلاصه گی ما تموم شد . اون روز بهترین روز زندگیم بود . ساعت 9:20 بود . نشستم توی مغازه تا ساعت 9:45 دقیقه . شهاب هم دیگه دیرش شده بود شهاب رفت خونشون منم رفتم خونمون . از اون موقع به بعد دیگه شهاب بهم نداد اصلا . نمیدونمم برچی نداد . سر سنگین شده بود باها . یکی دو بار با کیرم ور رفت ولی ساک نزد . منم دیگه آکواریوممو جمع کردم چون خیلی دردسر داشت باید آبشو عوض میکردمو اینجور چیزا . دیگه هم پیش شهاب نرفتم ولی یکی دو بار تو خیابون دیدمش سلام الیک کردیم و دیگه رفاقتمون در حد سلام شده بود همین . اینم از داستان ما . کل خاطره واقعی بود .

ممنونم از اینکه تا آخرش خوندید . اگه غلط املایی هم داشتم به بزرگی خودتون ببخشید . فردا هم باید برم سرکار خیلی خستم الان هم ساعت 11:44 دقیقه شب هستش . امیدوارم روزای خوبی رو داشته باشید و هیچ وقت شکست نخورید توی زندگیتون . چه شکست عشقی . چه شکست توی زندگی.
     
  
مرد

 
گی در مدرسه ما

مدیونید اگه فک کنید این داستان الکیه دوم دبیرستان بودیم و ورزش داشتیم.یکی از هم کلاسیهامو به شدت دوست داشام ولی بعد از مدتی فهمیدم این یه دوست داشتن عادی نیست اسم دوستم امیر بود و تنها کسی که میدونست من گی هستم اون بود.خیلی بچه ی بی انضباطی بود ومثل همیشه اخرین نفری بود که لباس عوض میکرد.من واون تو رختکن تنها بودیم.بهش گفتم میخوام بکنمت اونم گفت بیا بکن منو.فک کردم شوخی میکنه ولی یه دفعه شلوار وشرترو باهم کشیدپایین لامصب کونش خیلی سفیدبود من سریع پریدم روش و اون به حالت سگی رومیزپینگ پنگ نشست من کیرمو اروم گذاشتم تو کونش و با شدت کم شروع کردم به تلمبه زدن اون هم مث دخترها اه اه میکرد معلوم بود قبلا هم داده.یهو صدای معلم ورزشمون اومد؛داری چه گهی میخوری علیرضا .ولی من اینقد حشری بودم که نمیفهمیدم چی میگه.میکروفن مدرسه دستش روشن بود و همینجور توش فحش میداد داد زد علیرضا الان میکنمت امیرمال من بود.ذهنم سریع گرفت.معلم ورزشمون هم گی بود.یهو شلوارشو کشید پایین و کیر کلفتشو کردتو کون من.خیلی درد داشت اصن حواسش نبود که میکروفن روشنه توش داد میزد آه آه آه.بعد از ده ثانیه سرکله مدیرمون با مادر یکی از بچه ها پیداش شد.آقای احدی چه گهی میخوری ؟!؟کاش زودتر گفته بودی گی هستی اینجوری استخدامت میکردم منم گی هستم.احدی گفت:پس چرا فکر کردی من معلم ورزش شدم؟!عاشق کون سفیدبچه ها هستم مخصوصا امیروعلیرضا.مدیرمدرسه شلوارشوکشیدپایین و شروع کردن به تلمبه زدن تو کون احدی.آه أه آه.زنی که اونجا بود هم حشری شده بود سریع شروع کرد به ساک زدن برای امیر.پنج نفر قاطی هم بودیم که دیدیم همه ی بچه ها جمع شدن وباتعجب مارو نگاه میکردن من همزمان پستونای اون زنه روهم میمالوندم.بچه هایی که از مدیردلخوشی نداشتن شروع کردن به انگشتی گذاشتن من و امیر و اون زنه فرار کردیم و رفتیم تو دستشویی.همه ی بچه ها مدیر ومعلم ورزش رو انگشتی میکردن ولی اونا فقط از هم لب میگرفتن وحواسشون نبود.معلمها فقط همدیگرونگاه میکردن نمیدونستن چیکارکنن.یهو معلم دینی داد زد کونیها حشری امپکردید بعد شروع کرد به لب گرفتن از سرایدار مدرسه .مدرسه تو یه لحظه تبدیل شد به جنده خونه همه از هم لب میگرفتن..بعد یهو بین گی ها وهموفوب ها که‌معلم پرورشی سردستشون بود دعوا شد همه لخت افتادهدبودن به جون هم.چندتا از بچه ها لباسهای بچه ها و معلم هارو دزدیدن.وبعداز اینکه جنگ تموم شد سرکلاس همه لخت بودن.اون زنه هم بعدا فهمیدیم که جنده ی مدیرمون بوده.بعداز اون ماجرا معلم‌ورزش مون شد معاون مدیر واز فردا توانگشت وسطی مدیر ومعلم ورزشمون حلقه بود من و امیر هم شدیم ارشدهای مدرسه.معلم پرورشی مون هم استعفا داد وجندروز بع اونو بازن جندهه تو خیابون دیدم.این داستان کاملا واقعی بود و برمیگرده به سال ۹۳

نوشته علی مراد
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
گی فراموش نشدنی

سلام به دوستاي گلم.من آرمينم 19سالمه ميخوام يكي ازخاطره هاي داغمو براتون تعريف كنم ازبچگي اينو حس ميكردم كه خيلي به زن بودن علاقه دارم و از10سالگي يادمه رژلب ميزدم و لباس سكسي آبجيمو ميپوشيدم و با سينه هام ور ميرفتم تا درشت بشن باوجوداينكه خيلي دوست داشتم بدم ولي نميخواستم با فاميل يا دوستام رابطه داشته باشم.تا اينكه بزرگ شدمو توي چت روم ها تونستم دنبال كسي كه ميخوام بگردم.يه مدت با دوتا پسر سن پايين آشنا شدم كه باهركدوم جدا جدا سكس كردم.ولي اينجوري زياد برام هيجاني نداشت چون اونا زياد حس نداشتن و دلم ميخواست يكيو پيدا كنم كه حس زن بودنو كامل بهم القا كنه توي چندتا پيج پست گذاشتم كه گروپ گي سن بالا ميخوام تا حسابي منو بكنن ايديمم گذاشتم تا هركي شرايطشو داشت برام پيام بده...
توي مسنجرحسابي سرم شلوغ شده بود.عكساي زن پوشيمو كه نشون ميدادم همه ميخواستن سريع ازم شماره بگيرن منم نميدونستم باكدوم حرف بزنم.بالاخر يه پسره رو پيدا كردم كه خيلي هات و حشري بود اسمش فريد و29سالش بود.هرچند گفت من تكي ميكنم ولي مخمو زد.آخه حرفاي سكسيش خيلي به دلم نشست وقتي ميگفت موقع ساك زدن كيرمو ميكنم تو مشروب ميذارم دهنت يا ميگفت بايد لباس مجلسي سكسي بپوشيو آرايشم كنيو برام برقصي.برام اسم دخترونه هم انتخاب كرده بود و بهم ميگفت يلدا.چندبار كه بهش اصرار كردم يكي ديگه رو هم بياره گفت توحالا بيا وقتي باهم يه دور تنهايي سكس كرديم شايد يكي رو هم آخرش آوردم. باهم قرار گذاشتيم كه ظهر برم پيشش تاعصر.ميدونستم وقتي برم اونجا بهم امون نميده و تا ته ميخواد بكنه تو ولي خب دلم ميخواست زن پوشي رو كامل تجربه كنم بالاخره رسيدم دم خونش درو بازكرد رفتم داخل.خيلي اولش داغ نبود ولي ميدونستم كه گذاشته براي وقتي كه لباس زنونمو بپوشم.رفتم تو اتاق لباسامو درآوردم.بعد يه كم عطرسكسي به بدن صافوسفيدم زدم.شرت لامبادايي كه خريده بودمو پام كردم.يه ساپورت بلند هم گرفتم كه وقتي پام كردم باديدن خودم خيلي داغ شدم.
يه پيرهن سفيد با يه دامن مشكي كوتاه هم برده بودم كه تنم كردم يه صندل پاشنه بلند هم پام كردم.بعد مشغول آرايش شدم.رژ قرمز و ريمل زدمو خط چشم هم كشيدم.جلو آينه كه خودمو ديدم ميخواستم خودمو انگشت كنم رفتم بيرون اتاق.فريد نشسته بود رومبل رفتم كنارش نشستم.يهو مثل وحشيا پريد روم ازم لب ميگرفت.اينقدر لب گرفتيم كه نفس نميتونستم بكشم.زبونشو به زبونم قفل كرده بودو لبامو ميمكيد بلندم كرد برد سمت اتاق.تو راه ازپشت هي ميزد روكونم و بهم ميگفت يلداي جنده ي من ميخوام ببرمت تو حجله.منم خيلي حال ميكردم باحرفش تو اتاق خودش نشست رو تخت يه آهنگ گذاشت و منم شروع كردم به رقصيدن.موقع رقص حواسم بود كه داشت مشروب ميخوردو مست ميكرد و باچشماي خمارش نگام ميكرد ديگه طاقت نياورد و اومد منوبغل كردو بعد چندتا لب گرفتن پرتم كرد رو تخت وشلوارشو كشيد اومد جلوم وايساد.منم به چيزي كه ميخواستم نزيدك شده بودم داشتم ذوق مرگ ميشدم.از رو شرت چندبار بوسش كردم و ليس زدم كه آهش دراومد.وقتي شرتشو درآوردم ديدم چه شمشيري براي من تيز كرده.طولش 19سانت ميشد خيلي هم داغ بود.اول چندبار زبون زدم به سرش ديدم زبون من ازهيجان خشك شده كير اونم خشكه بهش گفتم مشروب بريزه روش.وقتي مشروبو ريخت تا ته كردمش تو دهنم.خيلي كيف ميداد زيرشو زبون ميكشيدم سرشو بوس ميكردم.تخماشو ميكردم تو دهنم...
يهو شروع كرد تلمبه زدن تو دهنم همشو ميكرد تو و درمياورد منم اشكم داشت درميومد.كيرشو درآورد آب دهنشو ريخت تو دهنم خيلي خوشم اومد اينجوري هات باشه.بعد5دقيقه تلمبه زدن تو دهنم كشيد بيرون و منو حالت سگي گذاشت.گفت يلدا جونم ميخوام زن خودم شي.جنده ي خودم شي.منم قربون صدقه كيرش ميرفتم.من خيلي وقت بود نداده بودم سوراخم تنگ بود بهش گفتم آروم بكنيا.اون اصلا گوش نميكرد.منو محكم بغل كرد از پشت ، توف انداخت رو سوراخم و روكيرش بعد يهو كرد تو.واي كه چه دردي داشت سرم سوت ميكشيد.خواستم از زيرش در برم كه چندتا سيلي زد تو كونم منم آروم شدم.با يه فشار ديگه تا نصف بيشترشو كرد تو.منم داشتم جيغ ميكشيدم زيرش.آروم شروع كرد عقب جلو كردن منم ناله ميكردم.همينجوري آروم آروم كيرشو تا ته كرد توم و خوابيد روم شروع كرد به بوس كردنم و نازكردنم و ميگفت يلدا جونم ديگه زن خودمي.جنده ي خودمي.عروس خودمي.منم كه دردم كم شده بود يه كم براش نازميكردم و ميگفتم تو هم پادشاه مني.شوهرمني.گفت كيرم چيه منم باعشوه گفتم اون صاحب منه.ارباب منه.فريد دوباره حشري شده بود شروع كرد به تلمبه زدن.واي كه نميدونيد چه كيفي ميده وقتي كيرشو ميكشيد از سوراخم بيرون.منم آه از روي شهوت ميكشيدم.سريع برم گردوند پاهامو انداخت رو شونش شروع كرد به تند تند تلمبه زدن.منم جيغ ميكشيدمو ميزدم رو پاش كه سريعتر بزنه.جفتمون پر شهوت بوديمو فقط لذت ميبرديم.
يهو فريد خودشو چسبوند بهم شروع كرد لب گرفتن.كيرشم تا ته كرد تو نگه داشت.گفت يلدا جونم ميخوام حاملت كنم و آبشو خالي كرد توم.منم كه غرق سكس بودم يهو گرماي آبشو توم حس كردم.منم با كيرم ور رفتم تا آبم اومد ريخت رو دستمال.5دقيقه تو بغلش خوابيدم كه بلندشد زنگ زد به دوستش كه بياد اينجا.همونجوري كه خوابيده بوديم بغل هم سريع ازش حرف كشيدم كه دوستش كيه.اسمش پويا و 31سالش بود.فريد ميگفت كيرش بلندتر ولي باريكتر بود.ولي دوست داشتم خودم سريعتر ببينمش. نيم ساعتي داشتيم تو بغل هم عشق بازي ميكرديمو لب ميگرفتيم.فريد هم با دستش كونمو ميماليد تا آبش جذب كونم بشه.ميگفت ميخوام زنم حسابي كونش سكسي بشه.كم كم داشت دوباره سيخ ميكرد كه زنگ خونش زده شد و پويا اومد ... عاشق كيرهمتونم.
بوسسسسسسس
نوشته: آرمين ملوس
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
↓ Advertisement ↓

 
کونی شدن من


سلام سینا هستم 21 سالمه راسیتش من زیاد بلد نیستم خواتره بنویسم به بزرگی خودتون ببخشید. من وقتی 14 سالم بود یه دوستی داشتم به اسم نریمان خیلی باش صمیمی بودم خیلیم پسر خوشکلی بود اما من اون زمان نمیدونستم که بیشتر بچه های محل کردنش . من اون موقه هیچی سرم نمیشد و خیلی ساده بودم . یه روز که کسی در خانه ما نبود بهش گفتم کسی نیست میخوای بریم خانه ما نریمان گفت باشه بریم . در راه حرف از سکس زد و گفت دوست داری با هم سکس داشته باشیم؟ منم آن موقه نمیدانستم که دادن یک پسر باعث بد بختی میشود چون خیلی دوسش داشتم بهش نه نگفتم ...
وقتی رسیدیم خانه ما رازیم کرد که اول اون بکنه منم به امید این که بعدش قراره من بکنم گفتم باشه . هر 2 تامون لخت شدیم بدن سفید و بی مو اون واقعن جذاب بود ودوست داشتم بکنمش روی تخت دراز کشیدم رو به شکم کمی کیرش رو خیس کرد و کمی هم به کون گنده من زد و خابید روم و سعی کرد کیرش رو فرو کنه در کونه من یکم که فشار داد و سرش رفت تو دنیا رو سرم خراب شد آنچنان دردی گرفت که اشکم در امد و داد زدم بسه اون در همون حالت نگه داشت تا یکم جا باز کنه 1 دقیقه بعد که دید صدام در نمیاد باقی کیرشم فرو کرد کمی دیگه دردم گرفت اما قابل تحمل بود و شرو کرد به تلمبه زدن و درد دیگه تبدیل شد به لذت حال میداد بعد از 10 دقیقه آبش امد و داخل کونم خالیش کرد و بی حال شد وقتی که بش گفتم نوبت منه جا زد و گفت بزار واسه فردا اصلا" حال ندارم فردا نوبت تو .

اون شب خوشال بودم که اولین سکس زندگیمو داشتم اما غافل از این که زندگیمو بر باد دادم از اون روز به بعد هفته ای 3 یا 4 یا بعضی وقتا هم 6 بار منو به بهانه های مختلف کرد و هر بار از دادن تفره میرفت انقدر آب منی در کون بیچاره من خالی کرد که واسم یه آدت شد یه اعتیاد یه لذت .

بعد از دو سال کون دادن به این عوضی یه روز وقتی داشتم تو اتاقش بش کون میدادم مادرش از لای در دید و آبروم رفت از اون روز به بعد دیگه باهاش نگشتم باز خدارو شکر مادرش به کسی نگفت از اون روز به بعد انقدر ترسیدم که تا 2 3 سال بعد دیگه کاری نکردم البته موقعیتش هم جور نشد تا اینکه یه روز یکی رو دیدم که قبلا" دنباله کردنم بود اما نتونسته بود. یه گپی با هم زدیم و شمارم رو گرفت و رفت فرداش بهم زنگ زدو گفت تو خونه تنهام حوصلم سر رفته بیام دنبالت بریم خونه ما فیلم ببینیم؟ گفتم باش از اون روز دوباره حسه کون دادنم برگشت رفتم پیشش و فیلم گذاشت یه فیلم سکسی دو زاریم افتاد امروز کونه رو دادم دراز کشیدم رو پهلو و داشتم فیلم رو میدیدم که رفت پشتمو شرو کرد دست مالی کردن کونم دید چیزی نمیگم خودشو چسبوند بهم دستش رو کرد زیر لباسم و با شکمم ور رفت بعدش ازم پرسید هنوز کون میدی نمیدونم از کوجا شنیده بود هشری شده بودم حسابی اما گفتم نه . دیگه هیچی نکفتم


شرو کرد لخت کردنم خاستم مانع بشم اما به زور لباسم رو کند و لیاسای خودش رو هم دراورد کیرش رو با روقن چرب کرد یکمم به کون من زد من چون خیلی دلم برا کون دادن تنگ شده بود و خیلی هم شهوتی شده بودم سرم پاین بودو هیچی نمی گفتم . یکم با کونم بازی کرد و بعد خابید روم و کیر گندش رو خیلی راهت فرو کرد تو کونم . ان موقه لاقر بودم اما از بس کون داده بودم کونم گنده بود تا دید کیرش راهت رفت تو کونم در جوابه این که بش گفتم کون نمیدم گوفت میدی خیلی هم میدی آخه گشاد بودم و شرو کرد به تلمبه زدن ان موقه دیگه میدونستم که ابمنی مرد در مرد ریخته بشه باعس بیشتر شدن حس زنانگیه . بعد از چند دقیقه گوفت داره آبم میاد میریزمش داخلت یهو جا خوردم و گفتم نه تو کونم نریز انم کیرش رو در آورد و ریخت رو کمرم ان روز خیلی لزت بردم چون بعد از مدت ها داشتم دباره کون میدادم حس خیلی خوبی داشتم دوستم بلند شد و گفت تکون نخر تا دست مال بیارم کمرت رو پاک کونم من مسه موتادی که تازه مواد زده تو هپروت بودم که دست دوستم رو رو کمرم حس کردم داشت ابمنیش رو پاک میکرد و بلندم کردو گوفت جون جب کونی داری ازیزم مرسی خیلی خوب بود...

لباسامون رو پوشیدیمو بورد منو رسوند از اون روز به بعد دباره تعم خوش کون دادن رفت زیر زبونم و بعزی وقتا جور بشه کون میدم جریان کونی بودنم رو به دوست سمیمی اون زمانم گفتم و خیلی جا خرد و آن موقه تازه فهمیدم اون نریمانی که منو کونی کرد خودش 100 برابر من کونی بود و خیلی از این موزو سوختم اون دوستم که این جریانات رو برام تعریف کرد اسمش علی بود . دو سه روز بعد که خیلی هشری بودم و کسی هم نبود بکنتم ازش خاستم منو بکنه اون خشش نمیومد با پسرا رابته داشته باشه با هزار اسرار و التماس قبول کرد. علی خیلی جزاب و سکسی بود دوست دخترای فراوانی هم داشت اون شب رفتیم تو یه پارک تاریک نزدیک خونمون و چون روش نمیشد من اول شلوارشو کشیدم پاین و 5 دقیقه براش یه ساک جانانه زدم و بعد بهش گوفتم دراز بکش رو چمنا و نشستم رو کیرش


اففففف اجب کیری داشت داشتم لزت میبردم رو کیرش بالا و پاین میکردم بعد از چند دقیقه خستم شد و بلند شدم و این بار من خابیدم رو شکم و ان خابید روم و کیرش رو کرد تو کونم و شروع به تلمبه زدن کرد و بی خبر آبش رو ریخت داخل کونم و افتاد بی حال روم .از فردای اون روز باهام رفتارش اوز شد و رابتش رو باهام تمام کرد حقم داشت کیه که یه دوست کونی بخواد . از اون روز به بعد تو سایتای مختلف دنبال قریبه گشتم که کون بدم و تقریبا" ماهی یک بار کون میدمو لزت میبرم اما وقتی ارزاع میشم از خودم بدم میاد و تسمیم میگیرم دیگه کون ندم اما شب میخابم صبح بیدار میشم روز از نو روزی از نو امیدوارم از داستانم خشتون بیاد اگر اشتباهی در نوشتن دیدین به بزرگی خودتون ببخشید.
Signature

خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد میزنند: آزادی...
آزادی... آزادی... و عابران خسته میپرسند آزادی چند؟
و من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد آزادی کجاست؟
راننده گفت: رد کردی... آزادی قبل از آنقلاب بود...
     
  
مرد

 
اولین کون دادنم تو دستشویی خوابگاه

سلام. من فرزاد هستم 26ساله ومیخوام داستان اولین و تنها شیطنت پسرونمو براتون تعریف کنم. قضیه منو پوریا برمیگرده به سال های قبل. اون زمانی که ما باهم تو یه هنرستان بودیم. و من تازه نسبت به کیرش حس پیداکرده بودم. پسرا میدونن دیگه... یه پسربچه 17-16 ساله دبیرستانی تو اوج شیطنت و برانگیختگی جنسی قرار داره و میخواد یه جوری این حسو تخلیه کنه. ماهم برعکس خیلیا چون اونقد رو نداشتیم که واسه خودمون دوست دختر پیداکنیم بیشتر شیطنتامون تو مدرسه و محل بود. (البته منظورم از پیداکردن دوست دختر فقط برای رفع نیازجنسی نیستا، ولی خب اینم یکی ازاون نیازاست که با داشتن دوست دختر حل میشه)

یادمه تو هنرستان وقتی کارگاه داشتیم چون میزکار محدود بود گروه های 4-5نفری تقسیم میشدیم و نوبتی میرفتیم با ابزارآلات و وسایل کار میکردیم و بقیه میموندیم تو کلاس گارکاه و دبیرامونم میرفتن تو دفترخودشون. کلاس کارگاهمونم با چندتا پله از محیط خود کارگاه جدا میشد. وقتی اون گروهی که نوبتش بود میرفتن پایین که کارکنن باقی بچه ها توکلاس کارگاه همگی دورهم میشستیم و از سکانسای فیلم سوپر (پورن الان) جدیدی که دستمون افتاده بود و طی چند روز بین هم رد و بدل میکردیم تعریف میکردیم یا یکی از بچه ها از خاطرات سکسی که با دوست دخترش داشت واسمون تعریف میکرد، یکی دیگه از کردن بچه محل بی مو و خوشگلشون تعریف میکرد، مام که توکفففففف همه شق میکردیم. یکی دوتا بچه درسخونم بودن که اونام همرنگ جماعت میشدن. بقیه بچه هام که همه شرو شیطون بعدش می افتادیم به جون هم و به شوخی باهم ور میرفتیم. انگشت میکردیم همو و گاهیم گیر میدادیم به بچه خوشگلا.

یه دفه هم نوبت پوریا شد که همگی افتادن روش و دست و پاشو گرفتن و من که دوست صمیمیش بودم مامور این شدم که زیپ شلوارشو بکشم پایین و کیر خوشگلشو دربیارم بیرون تا همه ببینن. اون تقلا میکرد و بچه ها به زور نگهش داشتن و درنهایت ما پیروز شدیم و بالاخره کیر بلندش نمایان شد. همون موقع بود که من از کیر پوریا خوشم اومد ولی اصلا هیچ فکری تو ذهنم نبود. یکی دیگه از کارایی که میکردیم دعوا برره ای بود. گیرمیدادیم به یکی و میفتادیم روهم اون وسطم که انگشت کردنو دست توشلوار کردن از یاد کسی نمیرفت اون بدبختیم که زیربود مادرش گاییده میشد. خلاصه روزای خوش بی مسئولیتی و کله گنده بازی درآوردنای دوران هنرستان هم یکی بعد از دیگری میگذشتن و ما وارد سال سوم شدیم و آخرشم کنکور. به غیر از چندنفری که قبول شدن دانشگاه بقیه بچه ها هم به یه نحوی ازهم دور شدن و هرکسی مشغول زندگی خودش شد و چندنفری هم که مثل ما تازه فهمیده بودیم چه کلاهی سرمون رفته تصمیم جدی گرفتیم درس بخونیم و سال بعد توکنکور قبول شیم. روزا میگذشت و دوستی من و پوریاهم عمیق تر شده بود. منو پوریا و یکی دیگه ازبچه ها یه اکیپ 3نفره واسه خودمون داشتیم. دوستای خوبی بودیم برای هم و خیلی وقتمونو باهم میگذروندیم. گاهی که خونه یکی از بچه ها خالی میشد دورهم جمع میشدیم و فیلم سوپر نگاه میکردیم. البته درسمونم میخوندیم و تفریحمونم میکردیم. یه بار که فقط من و پوریا باهم بودیم و داشتیم فیلم سوپر نگاه میکردیم وحسابی حشری شده بودیم من شروع کردم کیرشو از رو شلوار مالوندن. یکم که گذشت اونم واسه اینکه توعالم رفاقت کم نذاره شروع کرد این کارو برای من کردن و بعد از چند دقیقه شلوار وشرتای همو درآوردیم و دیگه رسما داشتیم برای هم جلق میزدیم. ازاینکه کیر بزرگ پوریا تو دستم بود حس خوبی داشتم چند دقیقه بعدهم با سرعت بیشتری میزدیم تا اینکه هردور ارضا شدیم و ریختیم تو دستمال کاغذی. بعد ازاون روز فانتزی های زیادی تو ذهنم شکل گرفت... توذهنم بهش لاپایی میدادم... اون واسم ساک میزد... من براش جلق میزدم... گاهی هم 69میشدم و واسه همو میخوردیم. ولی درکل بیشتر دوست داشتم من با کیرش ور برم. بعد از اون دفه که واسه هم جلق زده بودیم دیگه رومون بهم واشده بود و هربار که موقعیتی میشد باهم فیلم میدیدیم و واسه هم جلق میزدیم که تقریبا همیشه هم شروع کننده من بودم. یه بار که داشتیم باهم فیلم نگاه میکردیم و من خیلی حشری شده بودم پاشدم و کل لباسای پوریا رو ازتنش درآورم و نشستم جلوش تا براش جلق بزنم.اونم که روصندلی نشسته بود ازاین حرکت من جاخورد ولی چیزی نگفت. دستمو رو کیرش بالا پایین میکردم، صورتمو بردم روبه روی کیر شق شدش تا یه تف غلیظ بندازم که فضا روحانی تر بشه، وقتی لبمو نزدیک کردم به کیرش که تف کنم روش ناخودآگاه ازدیدن اون صحنه که کیرش تو چند سانتیمتریمه یجوری شدم، از خود بی خود شدم و فرو کردمش تودهنم اونم یه آااه گفت و چشماشو بست، چندبار بالاپایین کردم و چسبوندمش به حلقم البته نه همشو چون کل 18سانتش تو دهنم جا نمیشد ولی چیزی نمونده بود به ته کیرش برسم...ممممم... خیلی اون حسو دوست داشتم. اولین بار بود که طعم کیرشو میچشیدم. راستش چند دقیقه بعد اینکه اونکارو کردم یه بوی ناخوشایندی حس کردم و چندشم شدو درش آوردم و تف کردم روش تا بقیه کارمو انجام بدم. کیرش بخاطر برخورد با مخاط ته گلوم حسابی لیز شده بود و با چندبار عقب جلوکردن دستم اشاره کرد که میخواد بیاد منم باسرعت بیشتری ادامه دادم و باچندتا آه بلندی که کشید ریختمش توکف دستم. بعدها که درموردش صحبت میکردیم هم از شوکه شدنش تعریف میکرد هم از لذت زیادش. منم گفتم اگه قول بده که دفه بعد هم پشماشو ازبیخ بزنه و قبل اینکه باهم باشیم حموم کنه تا کیرش بوی خوبی بده منم دوباره اون کارو واسش بکنم البته به مدت بیشتری. بعد از اونروز دیگه هرروز دنبال موقعیت میگشتم تا یه جای خلوت پیداکنم و پوریا رو ببرم و کیر کلفتشو بخورم. بعضی شبا هم به یاد اون کیرکلفت و درازش و حس کردن دوبارش تو دهنم حسابی حشری میشدم و یه جلق مشتی میزدم. بعضی وقتا هم که دیگه خونه خالی گیرم نمیومد به بهونه بازی با کامپیوتر میاوردمش خونه و شب نگهش میداشتم و وقتی بقیه میخوابیدن من تازه کارم شروع میشد و باگذاشتن چندتا فیلم سوپر کیر پوریاخان رو ازجاش بلند میکردم و وقتی نیمخیز میشد دست میکردم تو شرتش و کیرخایشو میمالیدم. بعدش شلوار و شرتمو میکشیدم پایین . کیرشو از رو شلوار میمالوندم به سوراخ کونم. اینجوری حسابی حشری میشد. بعدش لباساشو نوبتی درمیاوردم تا اینکه لخت مادرزاد میکردمش بعدش شروع میکردم به کیرخوری... جوووووون... الانم که یادش میفتم کیرم بلند میشه. اونقد حرفه ای میخوردم که اونم اااه و اوووفش بلند شده بود. یهو یه طعمی رو تودهنم حس کردم و وقتی به چشمای پوریا نگاه کردم دیدم بله آقا ارضا شده تودهنم. میخواستم فحشش بدم ولی ترسیدم دهنمو بازکنم همش بریزه بیرون و ملحفه و پتوها رو کثیف کنه. هیچی دیگه کامل که خودشو خالی کرد منم همشو خالی کردم تو دستمال کاغذی. آبکیرش طعم بدی نمیداد ولی دوس نداشتم بهم نگفته این کارو بکنه. ازون موقع به بعد دیگه خالی میکرد تو دهنم ومنم همه پروتئین های کیر آقاپوریا رو میخوردم. نتایج کنکور اومد و هردومون یه دانشگاه تو یه شهر دیگه قبول شدیم. هردو خوش و خرم رفتیم دانشگاه و ثبت نام کردیم و خوابگاهم باهم تو یه اتاق افتادیم درواقع به خواست خودمون و درخواست از مدیرخوابگاه این اتفاق افتاد. یکم عاقل تر شده بودیم و اون دیوونه بازیای دوران هنرستانو انجام نمیدادیم. میرفتیم سرکلاسا گاهیم میرفتیم بیرون واسه تفریح. توخوابگاهم یه تختو گرفته بودیم اون طبقه بالا بود و من زیرش. با هم اتاقیامون هم رفیق شده بودیم و دوران فوق العاده ای رو تو خوابگاه میگذروندیم. بعضی شبا دورهم فیلمای طنز و سکسی کالجی میدیدیم. امریکن پای؛ یورو تریپ، شی ایز د من و.... سر صحنه های سکسیشم همگی به اتفاق راست میکردیم و به شوخی همدیگه رو بی جنبه صدا میکردیم و دست مینداختیم و گاهی یواشکی تخمای یکی دیگه رو میگرفتیم و فشار میدادیم و میگفتیم سوت بزن تا ولش کنم. بعضی شبا هم بخاطراینکه تختای طبقه بالا گرم میشد بچه ها تشکشونو مینداختن پایین و رو زمین میخوابیدن. منو یکی دوتای دیگه که پایین میخوابیدیم هم میومدیم رو زمین کنار بقیه. منو پوریاهم که همیشه با هم بودیم تشکامونم کنارهم مینداختیم. من که بادیدن صحنه های سکسی فیلم حسابی تحریک شده بودم و میخواستم یکم با اون کیر کلفت و بزرگ پوریا ور برم از عمد تشک خودمو پوریا رو کنارهم و آخر ازهمه انداختم که ازیه طرف دیگه کسی کنارمون نباشه و خودم روهمون تشک بخوابم و پوریاهم کنارم و پشت به بقیه. البته ریسکش زیاد بود چون اتاق مون 10نفره بود و اگه یکی از بچه ها میفهمید خیلی بد میشد ولی وقتی حشر بزنه بالا آدم دیگه اینجور چیزا حالیش نمیشه که... خلاصه بعد نیم ساعت چهل دقیقه بچه ها خوابیدن. آقاپوریا هم بی خبر ازهمه جا داشت میخوابید که من یواش یواش دستمو از زیر ملحفه بردم سمت شلوارش دستمو کردم تو یکم باکیرش ور رفتم و دیدم اونم ازخواب بیدارشده و داره کیف کینه. انگار اونم با دیدن فیلما حشری شده بود و منتظر همچین اتفاقی بود. وقتی شق شد به زور تونستم کیرشو دربیارم بیرون. اونم هیچ عکس العمل ناگهانی و غیرمعمولی انجام نمیداد و همه چرخشاش جوری بودکه اگه کسی ازدور مارو ببینه فکر میکنه توعالم خواب داریم تکون میخوریم. منم روسرم ملحفه کشیدم که چند دقیقه بعد برم پایین تر تا بتونم براش ساک بزنم. همین کارم کردم و به هزار زحمت که کسی متوجه نشه رفتم پایین تر . کیر کامل شق شدش رو تا دسته کردم تو حلقم وهمونجوری چندثانیه نگه داشتم. دیدیم نه... اینجوری خیلی تابلو میشه اگه بخوام عقب جلو کنم و اگه کسی اتفاقی چشمش بیوفته رومون ممکنه شک کنه. آروم تو گوشش گفتم تو برو دستشویی منم چند دقیقه بعد میام گوشیتم ببر. اونم کیرشو زیرکش شلوار پنهون کردو رفت بیرون به سمت دستشویی. اگه کسی زیرنظرمون داشت صددرصد بومیبرد که چه خبره ولی خوشبختانه همه خسته و توعالم خواب بودن. منم چند دقیقه بعد رفتم. زنگ زدم به گوشیش و گفت تو که تو کدوم دستشوییه. رفتم و آروم در زدم درو بازکرد. همینکه رفتم تو مث وحشیا شلوار وشرتشو باهم کشیدم پایین و نشستم جلوش و کیرشو که یکم شل و کوچیک شده بود تا آخر فرو کردم تو گلوم. چندبار که این کارو کردم دوباره بلند شد و منم ادامه دادم. یه تف انداختم روشو باسرعت دهنمو رو کیرش عقب جلو میکردم گاهیم تا آخر میخوردم. دیگه دهنم به سایز کیرش عادت کرده بود. وقتی بافشار زیاد کیرشو به زور فرو میکردم تو گلوم گاهی میخواستم بالا بیارم و اوق میزدم. ولی یکم که کیرشو ازدهنم میکشیدم بیرون حالم بهتر میشد و دوباره با لذت میخوردم. وقتی کیرشو ازدهنم درمیاوردم آب دهنم تا 20-30 سانت قشنگ کش میومد. دوباره از راه همون تف غلیظ کش اومده راه دهنمو به سمت کیرش پیدا میکردم. هرچند از اون بوی تف که با بوی کیرش قاطی شده بود خوشم نمیومد ولی شهوت بالا هوش و حواس از سرم برده بود. اشاره کرد که میخواد لاپام بذاره منم باحرکتای سریع بلند شدم و شرتو شلوارمو باهم درآوردم دستمو به دیوار چسبوندم و کونمو دادم عقب. با این حرکاتم اونم فهمید که چقد حشرم زده بالا پس کیرشو که حسابی تفی بودو گذاشت لای پاهام. عقب جلو که میکرد خیلی حال میکردم یکم که این کارو کرد حال عجیبی داشتم دستمو بردم سمت کیرش و دم سوراخم جاسازیش کردم. تعجب کردو گفت مطمئنی؟ آخه قبلا هربار این درخواستو ازم میکرد قبول نمیکردم ونمیذاشتم اما این بار خودم این کارو کردم. با اشاره بهش گفتم اره تا خواست یکم فشار بیاره گفتم فقط خیلی آروم و با هماهنگی من. آروم آروم و با هزار دردسر سرکیرشو فروکرد داخل. دردو لذت قاطی بود. یکم که سوراخم عادت کرد بهش بادستم کمرشو به سمت خودم کشیدم یعنی بازم فرو کن. خلاصه نصف بیشتر کیرشو کرد داخل ولی داشتم میمردم. اونم گفت که خیلی تحریک شده و میخواد ارضا بشه. کون دادن که بهم زیاد حال نداد چون بخاطر کیر کلفتش خیلی درد کشیدم ولی نخواستم این فرصتو از دست بدم بهش گفتم کیرشو با آب بشوره تا دوباره بخورمش. کیرشو که شست بخاطر سردی آب یکم حسش کم شد و فرصت شد تا یکم دیگه بخورمش. دوباره نشستم و من باسرعت بیشتر کیرشو میخوردم و اونم کل آبشو تو دهنم خالی کرد. یه لحظه یادم اومد اون کیر تا چند دقیقه پیش تو کونم بود چندشم شد و سریع ریختم بیرون. چندبارم اوق زدم. کم مونده بود بالا بیارم که این اتفاق نیوفتاد ولی چشام حسابی قرمز شده بود. ترم تموم شده بود و باید برمیگشتیم به شهرمون. من واسه تو اتوبوس هم برنامه داشتم آخه خیلی وقت بود از کیر پوریا دور مونده بودم و دلم واسش تنگ شده بود. معمولا صبح ها ماشینا خلوت تر بودن منم رفتم و واسه صبح بلیط گرفتم و خداخدا میکردم که ماشین خلوت باشه. همینطورم شد و فقط 7-8 نفر مسافر بودن. مام رفتیم و سوار شدیم. یه ساعتی که گذشته بود به پوریای ازهمه جا بی خبر گفتم ماشین که خلوته پس پاشو بریم صندلی های عقب و هرکی رو یه صندلی بخوابه. رفتیم صندلی های عقب و اولش کنارهم نشستیم خوابمون که نمیومد. گوشی رو درآوردم و چندتا از سوپرای جدیدی که گرفته بودمو گذاشتم باهم ببینیم. چند دقیقه بعد ازرو شلوار متوجه کیر بلند شده پوریاشدم البته خودمم بدجور راست کرده بودم. دستمو بردم سمت کیرش و چون پشت سرمون کسی نبود و بقیه هم که جلونشسته بودن هرکدوم تو عالم خودشون بودن پوریا هم اعتراضی نکرد. آروم آروم دکمه های شلوارشو بازکردم و شومبول قدکشیده پوریاجونو انداختم بیرون. یکم که براش جلق زدم دیدم حسابی سیخه و آماده خوردن. پس وقتو تلف نکردم و رفتم سراغش به پوریا هم گفتم حواست به جلو باشه. سرشو میخوردم و نوک زبونمو فرو میکردم تو سوراخ کیرش بعد یه تف پرملات انداختم روش و شروع کردم عقب جلو کردن. اونم با دستش سرمو هدایت میکرد. دیدم داره سرمو فشار میده پایین تر یعنی باید بیشتر فرو میکردم منم که عاشق این کار بودم. یهو کل کیرشو فرو بردم تو حلقم. خیلی دوست داشتم وقتی کیر کلفتشو تو حلقم حس میکردم. همینجوری ادامه دادم اونم حسابی حال میکرد. بهم اشاره کرد که میخواد ارضا بشه منم گفتم پس همشو بریز تو دهنم که پروتئین بدنم کم شده. اونم کل آبشو خالی کرد تو دهنم. جوووووووووون خیلی وقت بود آبشو نخورده بودم. حسابی چسبید بهم. وسطای راه راننده بازم مسافر سوار کرد که تقریبا اتوبوس پر شده بود. باخودم گفتم چه خوب که کارمونو زود شروع کردیم وگرنه از آب کیر خبری نبود با این همه مسافر. خلاصه بعد 8ساعت راه رسیدیم ازهم خدافظی کردیمو رفتیم سمت خونه هامون. چندهفته ای گذشته بود و من دوباره هوس کیر کرده بودم. وقتی شنیدم که خونواده قراره چندساعتی برن خارج شهر خونه یکی از اقوام من یه بهونه تراشیدم که نرم و ازاین موقعیت استفاده کنم. اونا رفتن و منم باپوریا هماهنگ کردم که ساعت 6 غروب بیاد خونمون. خودمم رفتم حموم پشمای کیر و کونمو صاف و صوف کردم تا آماده پذیرایی از آقا پوریا بشم. تو حموم بودم که صدای آیفون رو شنیدم فهمیدم پوریاست. همونجوری رفتمو درو باز کردم و خودمم پریدم تو حموم. پوریاهم اومد تو و از تو حموم داد زدم که تا چند دقیقه دیگه میام. این دفه دیگه تصمیمو گرفته بودم که کون رو به پوریا تقدیم کنم. سوراخمو یکم کف مالیش کردم و رفتم بیرون. گفتم معظل نکن زود بیا بکش پایین بخورم که هر آن ممکنه از راه برسن. وقتی کشید پایین دودولش کوچولو موچولو بود که با دیدن بدن للخت و بدون موی من داشت یواش یواش بلند میشد خودمم یکم دست مالیش کردم و شروع کردم به خوردن. یکم که خوردم بهش گفتم امروز میخوام منو قشنگ بکنیا. نشستم رو زمین به حالت سگی و کونم دادم بالا گفتم بیا بکن توش که همش مال خودته. اونم اول با انگشت یکم راهشو باز کرد و سر کیرش یه تف انداخت و با کفی که از قبل زده بودم حسابی لیز شده بود سرشو آروم آروم برد داخل. لیزی کف خیلی کمک کرد که راحت بره تو. خیلی آروم بقیه کیرشو فرستاد داخل که یکمم درد داشت ولی از دفه قبل کمتر بود. دیگه میتونستم کل کیر 18سانتیشو تو کونم حس کنم. حس قابل توصیفی نیست. اهل دلا میدونن چی میگم. خیلی آروم شروع کرد به عقب جلو کردن. چند دقیقه بعد که سوراخ کونم عادت کرده بود سرعتشو بیشتر کرد منم داشتم کیرمو میمالوندم. پوزیشنو عوض کردیم و من به پشت خوابیدم و پاهامو تا جایی که میتونستم دادم بالا. اونم نشست دم سوراخمو از پشت زانوهام گرفت و کیرشو کرد تو کونم. وایییییی چه حالی میداد. منم داشتم تو همون حالت جلق میزدم. من دیگه نزدیک ارضا شدنم بود . یهم کنترلمو ازدست دادمو آبم پاشید بیرون ریخت رو صورتم و دوروبر لبام. دیدم پوریا هم کیرشو درآورد و آورد نزدیک صورتم و شروع کرد جلق زدن. دهنمو بازکردم به این نشون که بریزه تو دهنم. با چندتا حرکت اونم آبش اومد و همشو ریخت تو دهنم. با آب خودم قاطی شد و همشو خوردم. خاطره به یاد موندنی شد واسه هر جفتمون. پوریا که ماموریتشو به خوبی انجام داده بود رفت و خودشو تو دستشویی شست و رفت . منم دوباره رفتم حموم تا تمیزشم. من نسبت به هیچ پسر دیگه ای همچین حسایی نداشتم. نمیدونم چرا! بعد از اون قضیه هم چندباری واسش ساک زدم و بعد از اون دیگه فرصت کون دادن پیش نیومد. یه مدت بعد هم تو رفاقت سر یه سری مسائل باهم به مشکل خوردیم و دیگه صحبت نمیکردیم. الان هم که این داستانو واستون مینویسم پوریا ازدواج کرده و منم همچنان میام شهوانی و مشغول جلق زدن هستم و واسه اینکه بدنم ضعیف نشه آبمو میریزم تو دهنم و میخورم. خیلی خوبه. شما هم حتما امتحان کنید
نتیجه اخلاقی: جلق بزنید تا رستگار شوید
دوست دار شما فرزاد جلقی
     
  
مرد

 
کون دادن به معلم ریاضی

سلام داستانیو که میخوام تعریف کنم مربوط میشه به سال 88 اون موقع من اول دبیرستان بودم و تازه وارد قضایای سکسی شدم ولی هیچوقت به جنس مخالف علاقه ای نداشتم من تودر س ریاضی خیلی ضعیف بودم برای همین از معلمم خواستم تا قبل از امتحانات ترم اول بیادو بهم درس بده اکثر روزا من تو خونه تنها بودم تا شب برای همین وقتی که معلمم میومد ما دو تا کاملا تنها بودیم یه روز که خونه ی ما بودش من دولا شدم که وسایلو از رو زمین بر دارم که یهو دیدم داره با دستش کونمو میگیره اینو بگم من اونموقع تپل و سفید بودم من یهو برگشتم که اونم جا خورد و ترسید بهم گفت برگردیم سر درسمون من چیزی نگفتم ولی ینی دلم میخواست دوباره اون کارو بکنه

این قضیه گذشت تا اینکه هفته ی بعدش که میخواست بیاد من یه تیشرت تنگ پوشیدمو بایه شلوار کوتاه که پاهام تا رون معلوم بود وقتی منو دید جا خورد ولی چیزی نگفت دیدم اینجوری نمیشه دوباره به بهونه ی برداشتن خودکار دولا شدم که دیدم محکم کونمو گرفت ایندفه کاری نکردم وقتی دید چیزی نمیگم ادامه داد منم اروم رفتم عقب منو نشوند روپاهاش بهم گفت منو دیوونه کردی تو چه قد خوشگلی داشت با کیرم ببازی میکرد که دید بزرگ شده اول ازم لب لب گرفت ولی از اینکارش خوشم نیومد لباسامو دراورد با مال خودش شروع کرد به خوردن سینه هام بعد برم گردوند داشت سوراخمو میخورد منم حشری شده بودم بعدش با یه انگشت داشت منو میکرد اینکارو تا ستا انجام داد تا وقتی دید حسابی جا باز کردم بعد به کیرش تف زدو اروم سرشو کرد تو کونم منم داد زدم گفت تحمل کن الان دردش میره اروم اروم کیرشو تا ته کرد تو کونم منم دیگه داشتم لذت میبردم و ناخوداگاه اه و ناله میکردم تا اینکه بعد از حدود یه رب ابشو خالی کرد تو کونم ازم تشکر کردو گفت برات جبران میکنم هر هفته هم کار ما همین بود اونسال من بالا ترین نمره ریاضیو داشتم.

نوشته: hpssein
     
  
مرد

 
اولین تجربه مفعول بونم

سلام به کاربرای عزیز و نکته سنج. اسمم امینه ۱۹ سالمه قد ۱۷۵ وزن ۶۸. با اینکه رابطم با دخترا خوبه و دوس دختر دارم ، اما همیشه دلم میخواست برای یه بارم که شده رابطه با یه پسرو تجربه کنم . تو سایت تو خیلی تاپیک ها مشخصاتمو گذاشتم ... خیلیا پیام زدن ، اما هیشکیو پیدا نمیکردم که همسن و هم تیپ خودم باشه . تا یه روز با علی آشنا شدم ۲۰ ساله ، مودب بود. (برخلاف خیلیا که بد دهن و عوضی بودن) گف من رابطه ۲ طرفه میخوام رفاقتم برام خیلی مهمه ، فک کردم یکم ، گفتم پس باید بیشتر آشنا شیم . قبول کرد. بلخره یه روز قرار گذاشتیم ، تیپ و قیافش خوب بود . خدا خدا میکردم یه وقت اوا نباشه که نبود . حرف زدیم راه رفتیم چیز خوردیم یه ساعتی گذشت . هییییچ حرفی از سکس نزد . خلاصه در تماس بودیم با هم تو لاین و وایبر. ۱۰ روزی گذشت. قرار شد مامان و بابام با یه سری برن چادگان (یه شهرستان تفریحی نزدیک اصفهان) بهم اصرار نکردن ، منم نرفتم . تو فکر علی بودم. بعد رفتن مامانم اینا ، به علی اس دادم ک ۲_۳ روز خونمون خالیه ، زود قبول کرد . گفت فردا عصر میام . گفتم میخوای از صبح بیا تنهام حوصلم سر میره . گفت باشه، چند تا فیلم جدیدم گفت میاره (ویدیو کلوپ کار میکنه) شبش رفتم حموم ، بدنم مو نداشت به اون صورت (تازه شیو کرده بودم) . فردا صبح زود پا شدم . اتاقمو که مثل میدون جنگ بود درست کردم ، نصف ادکلنم خالی کردم رو بدنم . یه تیشرت و شلوارک مشکی پوشیدم و منتظر شدم. ۱۱ بود علی زنگ زد . دل تو دلم نبود ! اومد بالا ، دست و رو بوسی کردیم اومد تو. یه کوله پشتی باش بود . اومد تو و نشست رو مبل ، رفتم یه شربت درست کردم آوردم نشستم کنارش . گفتم تا شب و عصر کاری نداری که ؟ گف نه آزادم . بش یه شلوارک دادم عوض کنه راحت باشه . عوض کرد و اومد و ایندفعه تا اونجایی که میشد اومد نزدیکم نشست . دستشو گذاشت رو دستم. یه خنده زد بم دستمو گذاشتم پشت گردنشو کشیدمش جلو . لبای همو میخوردیم و اون هر از گاهی یه گاز کوچیک میزد ، منم واسه اینکه کم نیارم با زبونم میکشیدم رو لباش . لبشو گذاشت رو گردنم ، گفته بودم حساسمروش. لباش رو گردنم بود و دستشو از زیر تی شرتم رو کمرم بود . منم دستم تو موهاش بود . ۵دقیقه ای شد فک کنم که درگوشم گف بریم اتاق . پا شدم ، دستم تو دستاش بود . رفتیم تو اتاق . پیرنشو در آورد و خوابید رو تخت . عاشق هیکلشم . کم مو و لاغر، عیـــــــــــن خودم منم در آوردم و رفتم بغلش یه ور دراز کشیدم. یه دستم کنار سرش بود ، یه دستمم رو شکمش . دستشو کرد تو شلوارکم . نیمه شق بودم . منم جرات پیدا کردم دستمو کردم زیر شلوارکش . کاملا شق بو لامصب. بدجور زده بود بالا حشرش . یهو بغلم کرد اومد روم. شلوار و شرتمو با هم کشید پایین . کیرمو که دید یه جــــــــــووووون گفت و دوباره لب بازی ... منم تو همون حالت کشیدم پایین شلوارکشو . در گوشم گف اجازه میدی ؟ گفتم اره گلم . نگاهم کرد مکث کرد و یه لب خند زد و بوسم کرد . پاشد رفت از کوله پشتیش کاندوم و ژل آورد ، خیالم راحت تر شد . منم برگشتم، اومد گف امیر دوس دارم ببینمت اخه. برگشتم اومد روم و یه بوس از لبام کرد . کاندمو گذاشت و ژل زد رو کیرش حسابی . یکمی هم دور سوراخم . اصلا نگران نبودم چون میدونستم حواسش همه جوره بهم هست. منم خودم یه پسرم پس میفهمم که چه موقع یه پسر داره ادا دوس داشتنو در میاره یا واقعا دوس داره ! پاهامودادم بالا . انگشتش فاکش رو سوراخم بود و داشت ژلو همه جام میمالید . خیلی راحت کرد توم انگشتشو . یه نگا کرد بهم عکس العملمو ببینه . با خنده گفتم حال میده، خندیدیم . چندبار عقب جلو کرد و کشید بیرون . گفت بالشت پشت سرتو بزار زیر کمرت . اومد نزدیک تر . سر کیرش رو سوراخم بود ، واقعا حس عجیبی بود ! خودم باورم نمیشد که یه روزی بخوام به کسی بدم ! فشارشو بیشتر میکرد . با یه دردی سرش رفت تو . نگه داشت همونجا . خیلی آروم اومد روم . دستاش ۲طرفم بود . گفتم ادامه بده . همشو تا ته کرد توم . درد داشتم، چشامو بسته بودم . گردنمو بوس کرد و گف بکشم بیرون ؟ گفتم نه . اروم عقب و جلو میکرد تا کونم خیلی نرم و روان شد . یکم درد داشتم هنوز . اما برام مهم نبود . پشیمون نبودم. به کسی میدادم که ارزششو داشت ، شعورشو داشت ، بهم اهمیت میداد. تمــــــــــام مدت نگاهش بهم بود . ازین که میدیدم اوم داره از من حال میکنه ، منم حال میکردم . یه پاهامو رو شونش بود و رونمو گرفته بود با دستاش . بعد چند دقیقه پامو برداشت از روش و اومد روم . کیرشو تا ته میکشید بیرون و دوباره میکرد. سر کیرشو که میکشید به سوراخم خیلی حال میکردم .دااااااغ بود . تلمبه هاش سریعتر شد .معلوم بود آبش داره میاد، لباشو گذاشته بود رو گردنم ، منم دستم تو موهاش بود و اون یکی دستم رو کمرش گردنمو بدجور میخورد واقعا حال میکردم . تمام وزنش روم بود . با چندتا تلمبه محکم خالی کرد آبشو تو کاندوم تو کونم . خیلی خوشم اومد . ۱ دقیقه رو من بود تو بغلم . نفس نفس میزد و نفسش میخورد به گردنم و منم بوسش میکردم . قلبش تند تند میزد، قشنگ حس میکردم . سرشو اورد بالا و چندتا بوس از لبام کرد و ۲باره بغلم دراز کشید و گفت امیر واقعا خستم نمیتونم. گفتم عجله ای نداریم ، حالا حالاها با همیم. خندیدیم و همینجور با یه لبخند نگام میکرد. لباسشو پوشید و دراز کشید ۲باره . منم لباسمو پوشیدم و رفتم ناهاری که داشتمو گذاشتم گرم شه تا بخوریم . ساعت ۱۲:۳۰ بود یه شربت درست کردم . تا رفتم دیدم خوابه خوابه نگاهش میکردم . حس عجیبی بود اما دوسش داشتم .. . رفتم حموم و دوش گرفتم . یکم درد داشتم اما فکرمیکردم دردش بیشتر از ایناس ... اگه نظاراتون مثبت بود ادامشو هم مینویسم چون دیگه طولانی میشه خیلی ... نه یه ذره اش دروغ بود ، نه چیز دیگه . اما درهرصورت نظر هرکسی برام محترمه ... ممنون که خوندین.

نوشته:‌ امین
     
  
مرد

 
مسابقه من ودوستم بهرام
ماجرای ما برمیگرده به سه سال پیش بهرام همسایه ودوست صمیمی من بود همیشه باهم بودیم هیچ چیز از هم پنهان نمی کردیم بهرام دیده بود که چطور مفسر کلاس یکی از بچه های کلاس را کرده من بهرام هم میخواستیم انو بکنیم متاسفانه اون از این شهر رفت ما هم کسی را گیر نمی اوردیم که بکنیم تازه به بلوغ رسیده بودیم هر شب که ابیم می امد برای هم دیگه تعریف می کردیم من می گفتم اگه کسی به من بده دوسه بار اونو میکنم خلاصه چند ماه از بلوغ شدن ما گذشت تا اینکه مادر وپدر بهرام چند روزی رفتن دهات برای دیدن مادر بزرگ بهرام .
ساعت نه ظهربود من وبهرام نشته بودیم تواتاقق بهرام که بهرام گفت چیزی بگم قبول می کنی گفتم آره تا چه باشه بامن مسا بقه می دی گفتم چه مسابقه ای گفت من تورا می کنم تومنو ولی آبیم تو توظرف می ریزیم برای هردو ما اولین بار بود من خشکم زد چیزی نگفتم بهرام گفت کسی نمی فهمه بین منو تو گفتم باشه هرکه برنده شد چه کار کنه بهرام گفت هرکه برنده شد ابشو داخل خالی کنه هر دو لخت لخت شدیم کنار هم دیگه نشستیم با کیرها مون ور رفتیم کیر های هر دو سیخ شده بود بهرام یک لیوان آورد من کون بهرام ودید زدم هوسم بال رفت لیوان گذاشت وگفت بیا دمرو دراز بکش تامن اول بکنم قبول نکردم من اول میکنم تو بعد بهرام گفت تونمی دانی من دیم چطوری یکی را کردن من قبول نکردم بعد بهرام گفت باشه بهرام دراز کشید من نشستم رو رانهای بهرام .بعد بهم گفت اول تف بزن دم کونم سر انگشتم تف زدم ودم سوراخش مالیدم گفتم برای چه این کار میکنم گفت چون اولین باره تا بره داخل . من هم دوباره انگشتم تف زدم وخوب مالیدم یکم انگشتم را داخل کردم گفت حالابکن ولی آبت را تو لیوان بریز گفتم باشه لای کونش باز کردم کون قهوه ای داشت بد جوری شده بودم کیرم گذاشتم د م سوراخش وفشار دادم سرش رفت داخل گفت آروم آروم بکن من هم کردم کیرم رفت داخل شروع کردم به تنبله زدن هنوز یک دقیقه نگذشته بود که ابم امد کیرم را سریع کشیدم بیرون ابم را تو لیوان خالی کردم بهرام گفت چه زود ابت امد رفتیم دستشوی خودیم را شستیم کیرم دیگه خوابیده و شل شده بود دوباره رفتم تو اتاق بهرام گفت تو حالا بخواب تا بدونی چطوری کون بکنی من هم دمرو دراز کشیدم بهرام نشت روی ران پاهام اول لای کونم راباز کرد دوتا انگشتش دم سوراخم می گذاشت ولای کونم را باز کرد گفت اینطوری باز می کردی سرش نزدیک کونم کرد وتف زد دم کونم وبا انگشت می مالید خوشم می امد کونم دیگه باز شده بود کیرش گذاشت دو سوراخم وفشار داد کیرش رفت داخل درد نداشت وفروکرد تا اخر گفت دردت نمی یاد گفتم نه وقتی کیرش تا اخر میکرد داخل فشار بیشتر میکرد تا بیشتر بره گهی تند تند می کرد وگهی ارام گفت ارم که می کنم نمی گذارم ابم به زودی بیاد دوسه دقیقه همین طور می کرد دیگه کیرم کم کم راست می شد که گفت ابم می اد کیرش را بیرون کشید تو ابشو تو لیوان خالی کرد ودراز کشید دیگه کارش تمام شده بود من هم باکیرم ور رفتم تا سیغ شد خوابندمش دمرو ونشستم روش چیزی نمی گفت لای کونش را باز کردم وکیرم را فرو کردم تو به اسانی رفت داخل شروع کردم به کردن وقتی تا اخر داخلش می کردم فشار بیشتر میکردم چهار دقیقه طول کشید کیرم دیگه سفت سفت شده بود دیگه فهمیدم ابم دوباره می اد کشیدم بیرون ریختم تو لیوان بی حس کنارش دراز کشیدم بعد دو دقیقه بهرام گفت برو لیوان خالی کن تو دستشویی دیدم که کیرش خوابیده وباهاش ور میره لیوان خالی کردم ودراز کشیدم دیدم کیرش بلند نمیشه یکم کم با کونم ور رفت وکیرش می مالید دم کونم فایده نداشت کیر من بی حس شده بود دیگه از روم بلند شد گفتم من برنده شدم باید فردا ابم را داخل بریزم چیزی نگفت تا فردا همان موقع رفتیم تو اتاق گفتم لخت شو تا بکنم گفت نه اگر اول من می کردم دوبار می کردم گفتم باختی دیگه گفت یک بار دیگه اول من میکنم اگه باختم قبوله بریز داخل . لیوان اوردیم ولخت شدیم من خوابیم امد روم لای کونم باز کرد وکیرش کذاشت دم سوراخم گفتم تف نزدی دیگه نمی خواد شروع کرد تند تند کردن ماله من هم سیغ شده بود تند تند میکرد گفت تند مکنم تا زود ابم بیاد دوبار بتونم بکنم دودقیقه طول نکشید کیرش در اورد وخالیش کرد چیزی نمانده بود که اب من بیاد سریع لیوان را خالی کردم دیدم دراز کشیده یک دست با کیرش ور می ره گفت بیا ارام ارام بکن تا کیرم بلند بشه
کیرمن شق شق بود نشستم روش وشروع کردم به کردن ارام ارام می کردم بهرام گفت همین طور ادامه بده خیلی طول نکشید ابم امد خالیش کردم تولیوان خواستم بلند بشم لیوان خالی گنم نگذاشت گفت سریع بخواب دیدم بله راست کرده من هم خوابیدم نشست روم یک کم دم کونم کشید دیگه راست راست شده بود وشروع کرد به کردن کیر من هم دیگه خوابیده بود سه چهار دقیقه تلنبه میزد که حس کردم مال منهم راست میشه بهش نگفتم به کارش ادامه داد وقتی تا اخر فرو می کرد فشار را بیشتر می کرد ولی ابش نمی امد گفت یک کم بیشتر می کنم تا ابم بیاد مال من هم راست راست شده بود که گفت ابم کم کم می اد گفت بریزم داخل گفتم نه گفت حالا یک کم که ابش ریخت داخل داغ بود ولی چند قطره گفت اگه تونستی توهم بریز داخل رمقی نداشت کنارم خوابید من بلند شدم دید که ماله من هم راست شده سریع دستشوی رفتم وبرگشتم گفتم دمرو بخواب دید راست راست شده سریع کیرم گذاشتم دم سوراخش وشروع کردم به کردن اینبار خیلی طول کشید بهرام گفت تمامش کن کونم بی حس شد شروع کردم به تند تند کردن که ابم امد همش خالی کردم تو کونش نیم ساعتی دراز کشیدم ورفتیم حمام بهرام گفت چه کیری داری که زود بلند میشه مال من تا بیست دقیقه نگذره بلند نمیشه مردم تا برای بار دوم بلندش کردم گفتم باختی ولی کار خودتو کردی گفت اشکال نداره خودیم که باهم دوستیم یک وقتی جبران می کنم
دوست داشتنی
     
  
مرد

 
یه شب با رضا جون

سلام دوستان این جریان که میخوام براتون بگم مال دوسال پیشه که من هنوز شیراز دانشجو بودم با یکی از هم شهریام شیراز خونه دانشجویی داشتیم خونه که نبود یه سویت نقلی بود. این رفیقمون کلان شهر خودمون بود هفته ای یبار به زور میومد شیراز اکثر شبا دوتا از هم کلاسیام میومدن پیشم با هم کارامونو انجام میدادیم البته اسمش درس خوندن بود یا داشتیم قلیون میکشیدیم یا ورق بازی میکردیم یا داشتیم تو سر کله هم میزدیم خلاصه سرتونو درد نیارم یه شب مثل همیشه این دوتا رفیقمون اومدن یه پسره هم باهاشون بود که اسمش رضا بود این رضا بعدن شد رضااا جوووون این رضا یه پسر قد کوتاه ولی سفید یکمی تپل...



اون شب کلی تعریف و کس و شعر گفتیم.تشستیم ورق بازی کنیم که رضا جز تیم حریف شد شروع کردیم به کل کل . پسرا میدونن تو جم پسرا شوخی فحش زیاد بهم میدن رو حساب کل کل من هی بهش میگفتم رضا کس نگو میام کونت میزازما یا بیا کیرمو بخور از این چیزا اونم میخندید یه جوابی میداد خداییش من رو منظور واقعی نمیگفتم مث شوخی با همه رفیقام.تاشد ساعت نزدیک 1 شب بچه ها گفتن ما بریم رضا گقت من شب میمونم صب میرم دانشگامون که به اینجا نزدیکه اخه خونشون صدرا بود. بچه ها رفتن من موندمو رضاا جون.یه سر قلیون کشیدیمو یکم اتاقو مرتب کردم ساعت تقریبا2 بود دشک انداختیم چراغ هاروهم خاموش کردم چون خونمون کوچیک بود با رضا کنار هم خوابیدیم اون یه نیم متری دشکش اونورتر بود.خلاصه خوابیدیم رضا شروع کرد در رابطه با دانشگاه ما از پسراش از دختراش سوال کردن در رابطه با دوس دختر میپرسید انقد حرف زد تا حرفاشو کشون به حرفای سکسی اره ماهم شرو کردیم به تعریف اون میگفت نظرت درباره کون چیه، من که عاشق کون نیم ساعت داشتم درباره کون میگفتم که اره دوست دارم فورقونی کون بکنم اینجور بکنم اونجور بکنم بحثمون تموم شد.



من چشامو بستم گفتم شب بخیر. یهو گفت سر شب یه چیزایی میگفتی گفتم چه چیزای گفت میگفتی کونمو میزاری این حرفو که زد احساس کردم صداش بهم نزدیک تر شده چشامو باز کردم دیدم صورتش بایه فاصله کمتر از 10 سانت جلو صورتمه اون لحظه قفل کردم قلبم شروع کرد به تند تند زدن همینجور چشم دوخته بودیم تو چش هم که تو یه چشم به هم زدن لب گذاشت تو لبام مث چی لب میخورد من فقط قفل بودم یکم که لبامو خورد پتومو زد کنار تی شرتشو دراورد پرید توپغلم من هنوز قفل بودم دوباره شروع کرد به نگاه کردن اب دهنمو نمیتونسم قورت بدم کیرمم یکم نیم خیز شده بود.گفت چیه دوست نداری توکه میگفتی عاشق کون کردنی یکم قفل ازاد شد گفتم دوس دارم ولی تا حالا با پسر سکس نداشتم .گفت تو بکن اگه خوشت نیومد دیگه نکن دوباره لب گذاشت تو لبام همچین میخور که تو 15 سانیه کیرم شق شق شد شرو کرد به باز کردن دکمه لباس من خودش پیرهن منو دراورد بدنش داغ داغ بود چقد نرمممم بو من شرو کردم به مالیدن کمرو سینه هاش واسم خودمم عجیب بود سینه نداشت ،ومن دارشتم سینه پسر میمالیدم ولی همون یه کوچلو چقد نرم بود.کلی با هم ور رفتیم کیرم داشت منفجر میشد خودش دس کرد تو شرتم با کیرم بازی کردن دیدی که یکم تحریک میشی قبل اینکه بکنی یکم آب لیز از کیر میاد بیرون لیز شده بود این کس کش هم انقد قشنگ میمالید تو اومدم بجنبم آبم ریخت تو دستش گفت اه میخواستم بریزی توش من که حول شده بودم گفتم چی گفت هیچی دوباره شروع کرد به خوردن لب بعد چند ثانیه کیرم دوباره پاشد شلوارامونو در اوردیم هنوز شرتامون پامون بود بدنش یکوچولوهم مو نداشت هر دومون داغ داغ بویم من هی پاهامو میمالیدم به پاهاش همینور داشت با کیرم ور میرفت که دوباره احساس کردم دارم میشم دسشو گرفتم از شرتم کشیدم بیرون سریع شرتمو در اوردم شرت اونم کشیدم پایین



گفتم دیگه نمیتونم بخواب که میخوام بکنم انگار منتظر همین بودا سریع خوابید رو شکمش سر کیرمو گذاشتم لای پاش چیز زیادی معلوم نبود تاریک بود دیگه یکم بالا پایین کردم خودشم ادرس میداد تا اینکه سرش دقیقا اومد رو سوراخش یکم تف زدم دوباره گذاشتم رو سوراخش شروع کردم به فشار دادن اخ و اخوش رفت بالا گفت نه اینجوری نمیره تو پاشو کرم بیار سریع پریدم کرم برداشتم یکم به کیر خودم یکم به سوراخ کونش مالیدم سرشو گذاشتم رو سوراخش .تف، کرم، اب کیرم قاطی شده بود لیزززز لیز یه ناقافل فرو کردم توش داغ بود انقد که احساس میکردم الان دوباره ابم بیاد اصلا حواسم به رضا نبود وقتی فرو کردم بهش داشت بالش و گاز میگرفت دیدم دردش زیاده اومدم بکشم بیرون که سریع دست گذاشت رو کونم با یه صدا که نفسش به زور میومد بیرون گفت اوییی نکش بیرون منم صبر کردم حالش جا بیاد نامرد همچین صفت گرفته بود که احساس میکردم الان سرش کنده میاد یواش یواش شروع کردم به عقب جلو کردن اونم یواش یواش شلش کرد چند ثانیه همین جور پیش رفت که از خود بی خود شدم همچین تلمبه میزدم ، صدا نفس نفس جفتمون یه طرف ناله های ضریف رضا تو نفساشم به یه طرف بغلای کیرم به شدت میخورد به لمبرای کون رضا صدای شلاپ شلوپش میپیچید تو اتاق دهنش سرویس یه جور کونشو داده بود بالا با هر تلمبه که میزدم موقع برگشت خودشو میداد عقب





عین پورن استارا همزمان شروع کردم به مالیدن کونش خودشو هل داد عقب منم اومدم استایلو بدونه اینکه درش بیارم به داگی تغییر دادیم دوباره شرو کردم به مالیدن کونو تلمبه زدن یک قوس کمری داشت کون توپل منم همزمان با تلمبه زدن کونشو میمالیدم کمروشو میمالیدم یهو دسم رفت سمت کیرش یا ابرفرض کیر نبود دسته تبر بود همینجور که میکردمش کیرشم میمایلدم نزدیک به 5دیقه میشد که من یه نفس به سرعت نور تلمبه میزدم که دوباره احساس کردم داره ابم میاد از تغییرسرعت تلمبمه زدنم با تند شدن نفسام خودشم فهمید داره ابم میاد خوشو صفت گرفت منم به یه اه همشو ریختم توش تو همون حالت بدون اینکه کیرمو بکمش بیرون خوبیدم رو ش یکمی خودشو یه وری کرد دست راستش ازاد شد دست میکرد تو موهام گردنمو میمالید منم یواش یواش کیرم خوابید اروم کشیدمش بیرونم سریع چرخید خودشو محکم چسبوند به من منم بیحال شده بودم خیلی حال میداد دوباره شروع کرد به لب گرفتن من که دیگه ابم اومده بود زیاد رغبت نشون نمیدادم برا اینکه ازم جدا بشه گفتم من برم یه دوش بگیرم گفت باشه رفتم تو حموم یکم که گذشت دیدم پشت در داره در میزنه درو باز کردم اومد تو حالا چراغ حموم روشن بو من بدنشو کامل میدیدم سفففید استیل عالی خودشو دوباره چسبون به من قدش ازم کوتاه تر بود میمالیدمش اونم انقد خوشش میومد اشو میومد انقد انگولک کیرم داد که دوباره پاشد





یکم که لب گرفتیم برش گردوندم میخواستم توش کنم چون قدش کوتاه بود باید زانوهامو خم میکردم دیدم اینجور حال نمیده خابوندمش کف حموم خوابیدم روش بدانامون لیز میخورد روهم اومدم توش کنم گفت مگه دوس نداری فرقونی بکنی سریع چرخید دوتا پاشو داد بالا منم گذاشتم رو سوراخش خیلی نرم راحت کردمش تو یکم که کردم زانو هام کف حموم اذیت میشد چنتا لباس گذاشته بودم بعد بشورم اونارو برداشتم گذاشتم زیر زانوهام حالا یک جور میکردم که انگار میخواست اسمون بیاد زمین اونم دست انداخت دور گردنم منو کشید طرف خودش لب گذاشت تو لبام منم اصلا رو لب گرفتن تمرکز نداشتم فقط میکردم اون فقط لب میخورد اونم چه لب خوردنی به هر جفتمون حال میداد یه تایم طولانی بود که همینجور میکردمش اخراش بود شروع کردم به مالیدن کیرش داشت ابش میومد که خودشو سفت گرفت ابش ریخت رو شکمش چون خودشو سفت گرفت سوراخش تنگ تر شد که منم بعد چند سانیه ابم اومد





دیگه واقعا حال نداشتم کیرمو کشیدم بیرون افتادم روش اونم دست انداخته بود دور کمرم محکم بغلم کرده بود یکی دو دیقه بعدش پاشدیم خودمونو تمیز کردیم اومدیم بیرون هردومون همون جور لخت رفتیم تو دشک من ،همچین بغلم کرده بود بهش گفتم اگه میدونستم اینجوریه از همون اول یه دشک مینداختم اونم خندید. فرداشم رفت دانشگاهشون پس فرداش بهم زنگ زد شمارمو از همون دوست مشترکمون گرفته بود کلی باهم حرف زدیم از اون به بعد به هر بحونه ای میومد منم میکردمش الان هم که از شیراز رفتم هردفعه که میرم شیراز خودش مکان جور میکنه میرم یه دل سیر میکنمش...





نوشته: ؟
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
می‌خوام جنده کیرش باشم

سلام خدمت همه دوستان، اسم من فرشاد نیست ولی اینجا شما فکر کنید فرشاده. خاطرم مربوط میشه به آخرین باری که با شریک جنسیه پسرم خوابیدم، واقعا لذت بردم، امیدوارم شما هم خوشتون بیاد. و اما اصل ماجرا...



هیچ وقت فکر نمیکردم که از رابطه با همجنسم لذت ببرم طوری که تا این حد وابسته این کار بشم ولی خوب شد دگه!!! تو خدمت با یکی آشنا شدم که خیلی سفید بود بدنشم به جز یه کم رو سینش اصلا مو نداشت اولین بار تو خدمت با هم حال کردیم که البته نه من کردمش نه اون منو کرد فقط با دست و لاپایی همدگرو ارضا کردیم، بعد اون داستان چندین بار دگه همونجوری پیش رفت تا این که خونه ما خالی شد و برای اولین بار تا صبح با هم بودیم، که اونجا بود که فهمیدم دادن به سعیدو بیشتر از کردنش دوست دارم، خلاصه تا صبح دو بار مثل اسب منو کرد تا لذت دادن حسابی بره زیر زبونم از حق نگذریم خوب میکرد، کیرش خیلی تمیزو سفید بود اندازشم خیلی خوب بود نه جرم میداد نه انقدر کوچیک بود که باهاش حال نکنم، عاشق ساک زدن واسش بودم چند باریم آبشو خوردم.



خلاصه بعد از چند ماه رسما شدم جندش، زنگ میزد جوری با ناز باهام حرف میزد که انگار داره با کس حرف میزنه، البته منم دوست داشتم. دو سالی همینجوری گذشت کلی با هم حال کردیم تا اینکه بخاطره کارو این حرفا دو، سه ماهی ازش خبر نداشتم، یه شب پیشه دوستم بودم که زنگ زد بهم، واقعا خوشحال شدم دلم واسه کیرش یه ذره شده بود اتفاقا گفت برم پیشش چون خونه تنهاس... دست خودم نبود ولی مثل یه جنده حرفه ای بهش گفتم:جووووووووون دارم میام عزیزم! تا خونشون پرواز کردم واقعا حشری بودم دگه تاقط نداشتم تو راه فکر کردم که تا درو باز کرد بوسش کنم بعد به کیرش دست بزنم مستقیم ببرمش تو اتاق و واسش یه ساک حرفه ای بزنم، آخه همیشه اولین بار زود آبش میومد واسه همین اول ساک میزدم واسش بعد چند دقیقه میکرد منو...



رسیدم دم خونشون قلبم داشت میترکید تو سینم ، درو باز که کرد انگار نه انگار اون همه نقشه کشیدم انگار همه چی یادم رفت، شاید خجالت کشیدم خیلی عادی رفتم نشستم یه قلیون چاق کرد کشیدیم حرف زدیم فیلم دیدیم، برام عجیب بود چون اصلا سمتم نیومد حتی دستم بهم نزد، دگه داشتم میمردم، طاقت نیاوردم رفتم دسشویی لباسامو داراوردم اومدم بیرون فقط یه شرت پام بود تا منو دید که لخت شدم گفت: گفتم بیای حرف بزنیم نه اینکه لخت بشی! منم که دگه داشت خستم میکرد با لحن بدی گفتم: منم این همه راه نیومدم حرف بزنم، من میخام بهت بدم ، هم تشنمه هم گشنمه کیرتو میخام... نامرد بازم سرد بود گفت: فرشاد من توبه کردم، رفتم پیشش خوابیدم ، دستمو گذاشتم رو موهای سینش پامم که لخت بودو انداختم رو لختیه پاش، با لحن جنده گونه ای، که خیلیم شبیه التماس بود گفتم: سعید منم توبه میکنم ولی نه امشب، از فردا من امشب میخام بدم بهت نامرد... خودم راست کردم ولی اون هنوز سرد بود پشتشو کرد به من...



چسبیدم بهش با نوک سینش بازی میکردم و خاطره یکی از بهترین سکسامونو تعریف میکردم، کم کم دستمو بردم رو کیرش دیدم راسته راسته ، نا خودآگاه گفتم جووووووووون و مثل وحشایا پریدم روش از گردنش شروع کردم به خوردن بعد سینه هاشو خیلی سریع و محکم رسیدم به کیرش، پتورو انداختم رو سرم و مثل کسی که به آرزوش رسیده شروع به خوردنه کیرش کردم تا ته میکردم تو حلقم، کم کم صداش بلند شد از ته دل آه میکشید و لذت میبرد دستمو گرفت فشار داد یعنی داره آبم میاد کیرشو تا ته کردم تو دهنم همه آبشو با لذت تمام خوردم آبش داغه داغ بود وااااااااااااای خدا چقدر خوب بود ... پاشدم آب و دستمالو کرم آوردم واسش، پشتم و کردم بش گفتم من ماله توام هر کاری دوست داری بکن، گفت: یه ذره بخور بلند شه، خوردم واسش تا دیدم راسته گفتم دگه طاقت ندارم سعید بکن منو... شرتمو دراورد کونمو یه کم.قمبل کردم کرم مالید به سوراخم کیرشو گذاشت دم سوراخم، یه فشار، دو فشار سومین فشار کیرش که انگار بزرگتر شده بود تا ته رفت تو سوراخم، آه ه ه ه ه ه ه ه، آخ خ خ خ خ خ خ سعییییییید وحشی ، جرم بده سعیییییید محکمتر، محکمتر، آخ خ خ خ خ خ خ...



دادم رفت آسمون مثل وحشیا میکرد داشتم پاره میشدم ولی اصرار داشتم محکمتر بکنه عالی بود نیم ساعت، بهترین لحظه های زندگیم بود تا آب داغش اومد همرم ریخت توم کیرشو در نیاورد همونجوری روم خوابید منم عز داغیه تنش آرزو میکردم تا صبح روم بخوابه، به خودم افتخار کردم که تونستم عشقم و تا این حد ارضا کنم، خوابیدیم صبح که بیدار شدیم یه بار دگه با اصرار دادم بهش این بار هم همون قدر عالی و خداحافظی کردیم و دگه ندیدمش، خطشم خاموشه الان دو ماه به عشق اون شب جلق میزنم به امید اینکه یه روز بازم کیرش که راست کرد بهم زنگ بزنه مثل جنده ها بهم بگه میخام بکنمت....
امید وارم خوشتون اومده باشه.




نوشته: فرشاد
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
صفحه  صفحه 58 از 85:  « پیشین  1  ...  57  58  59  ...  84  85  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA