انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 68 از 85:  « پیشین  1  ...  67  68  69  ...  84  85  پسین »

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد



 
حاجی و دوستش..منو کونم تو اردو
دوره راهنمایی بودیم عضو همین فعالیتهای مدرسه..منم از بچگی بخاطر چهره و انداممو و..همه چشما پی من بود..اون موقع قد متوسطی داشتم و کون درست و یه کوچولو تپل..و تن بی مو و سکسی ...یه اخوندی معلم پرورشی بود و همه جا منو همراهش میبر ..موقع مدرسه یا بعدش..همیشم بغلم میگرفت.بهم چند بار گفت حرفا و رازهاتو بهم بگو تا یه روز انینقد حرف زد بهم ک منم ک تا اون روز چند سری با بغال محلمون سکس داشتم رو تعریف کردم..چند روز بعد یبار که تو دفترش صندلی گذاشته بود کنارشو منو نشونده بود و داشتیم یه چیزایی مینوشتیم ک دستمو گرفت و گذاشت رو کیرش و تو همون حالت ک دستم تو دستش بود یکم براش میلیدم و با سر اشاره کرد بمال واسم..
منم مالیدم واسش و چون قبلا برا بغال محلمون مالیده بودم حرفه ای میمالیدم خوشش میومد و کیر خوبیم داشت و تا اینکه پاشد پرده اتاقشو کشید و در که کامل باز بود و رو هم گذاشت ...چاک قباش رو باز کرد منم کیرشو در اوردم و مالیدم و خایشو دست میکشیدم اونم بغلم کرده بودو لبامو میبوسید کمرشم خوب سفتبود و چهره قشنگی داشت ابش ک نزدیک شد دستمو زد کنارو ریخت لای دستمال کلنکس و گذاشت تو کیفم ک برم بیرون مدرسه بندازمش دور..
از شانس چند روز بعد مسابقات سرود بود شهرستان و باید میرفتیم...همراهمونم حاجی اومد.همه بچه دور تا دور کمپ اتاق داشتن و منم با بچه ها یه اتاق شدیمو وسایلمو گذاشتمو رفتم حموم)من رو تنم و شستنم خیلی حساسم و باید برق بیوفتم بعد حموم و چون دست راست حاجی بودم و همه جا همراش رفتم پیشش..نمیدونستم اونجایی ک اومدیم شهر حاجی ایناست...نزدیک غروب یکی از دوستاش اومد کمپ و منو حاجی سوار شدیم رفتیم تو شهر ..دم دانشگاهی وایستاده و چون دوستش دانشجو بود رفت دانشگاه و منو حاجی با هم راه افتادیم با ماشینشو رسیدیم به ب یه خونه و حاجی گفت پیاده شو منم پیاده شدم و رفتیم داخل خونه ویلایی و متوجه شدم خونه خالیه و واسه همون دوستشه ،داخل که شدیم کولر زدیمو رو مبل نشستم و حاجی لباسشو در آورد و فقط با یه زیر پیراهنی و شرت سفید بود ک کیرش قشنگ از زیرش واضح معلوم بود ..رفت سمت آشپزخونه و به منم گفت راحت کن خودتو..منم ک لباس دیگه ای نداشم گفتم راحتم لباس دیگه ای ندارم..گفت تیشرت و شلوارتو در بیار.توجه نکردمو از اشپزخونه اومد تو حال دید من همین جور نشستم زانو زد جلو پام و لبامو بوسیدو همزمان لباسمو در اورد، بعدم شلوارمو کشید و با یه شرت رکابی بودم ..کلی از تنو بدنم تعریف کردو قربون صدقم رفت و داخل رونامو یکم خورد..
پاشد رفت آشپزخونه و زغال گذاشته بود رو گاز و منم تشنم بود رفتم آب بخورم ک دیدم منقل و وافور(دیده بودم قبلا) داره حاضر میکنه اماده شد رفتیم تو اتاقی و و نشست پای بساط و منم نشستمو به خوراکی خوردنو بستنی میخوردم و میگفت جوری بخو ک لبات دور بستنی باشه و شوخی میکردیم و طوری ک دندن نخوره بهش..دوتا بستنی خوردم و قشنگ یاددم داد.. اونم میکشیدتو منو لمس میکردنو صحبت میکردیم..رفتم توالت و خودمو خالی و تمیز کردم...اصلا تو نخ سکس نبودم..وسواس داشتم...برگشتم دیدم زیر زیر پراهنی ر و در اورده و مشغوله..دو ساعتی گذشته بود و کنارش ک بودم لم داده بود و دستشو کرد تو شورتمو منو کشید سمت خودشو کونمو مشت و میکرد تو دستاشو سوراخمو میمالید ..یکم ترسیدم اخه کیرش داشت بزرگ میشد و از رو شرت معلوم بود ..دستمو گذاشت رو کیرشو شورتشو در اورد..و تنمو میخورد و منم خیلی لذت میبردم ئشورتمو در اورد..گفت . دراز کشید و پاهاشو کرد سمت من .منو با دست برد لای پاش و از پایین گفت خایه هاشو لیس بزنم (تن کم مویی داشت و کیر خایه و کونش بی مو بود..لیس زمو خوشم ممیومد از خایه ه خوردن با اینکه وارد نبودم داشتم بازی میکردم با خایه اش..کیرش شق و راست شده بود و داشت حال میکرد .گفت کیرمو عین همون بستی بخور..جا نمیشد تو دهنم اما سعی خودمو کردم و حسابی خوردم واسش
بلند شد و گفت شکمتو بزار لبه تخت و کونتو بدم سمت من..منم خودمو انداختم رو تخت و زانوهام رو زمین بو پاهامو باز کرد و گفت تمیزه رودت و فتم اره الان رفتم و تمیزم..زبون گذاشتو داغی زبونش رو سوراخم خیلی حال داد..زبونشو میچرخوند دور سوراخم و ابمیوه میریخت رو کونمو از کونم لیس میزد یه قوطی کرم اونجا بودو و انگشتشو چرب کرد و کرد تو کونم...اولین انگشتو چند دقه کرد ک انگشت کوچیکش بود و انکشت دومو و قشنگ گشادم کد...کیرشو گذاشت دم سوراخمو داشتم میلرزید از ترسش و کلفتیش ..چربش کرد و یه ذره داخل کرد و قمبلامو با فشار از هم باز میکرد و یهو سوزشی حس کردم داد زدم..درد بدی داشت و خودمو کشوندم جلو اما محکم گرفته بودم برگشتم دیدم کلش داخله و سوزشم اروم شد و یکم جلو عقب کرد و اروم بیشتر فرو کرد و نصفش رفته بود و نگه داشت دوباره و بعد در اورد و مجدد کل کیرشو چرب کرد و دوباره گذاشت ک قشنگ کون نازم قورتش داد و اروم تلمبه میزد...پشتمو لمس میکرد و خم میشد میبوسید منو
بعد چند دقه رفت خابید رو تختو دستمو کشید نشستم رو کیرش..نمیدونستم چیکا کنم و یکم اموزشم داد و با کمکمش کونمو جر میداد..خیلی خوشم میومد. نفسم بند اومده بود تقریبا تا خایه میکردم و مینشستم رو کیرش..تو معدم حسش میکردم..
کیرش تو کونم بود ک بغلم گرفتو رفت از تخت پایین و منو خابوند لبه تخت و پاهامو داد بالا و میکرد تو کونم و این بین اسمو صدا میزدو قوربون صدقت میرفت و میگفت خوشت میاد و با سر اوکی میدادم و حسابی جرم داد..بعد نیم ساعت و مدلای مختلف ابش اومدو ریخت تو کونم و داغیش دییونم کرد یه حس غیر قابل وصف کیرش تو کونم کوچیک شد و شروع کرد بوسیدنمو محبت بهم
گفت برو بشین توالت و عین خالی کردن خالی کن ..پا شدم دیدم لگنم درد شدیدی داره و حسابی درد دارم ..رسیدم به توالت و نشستم فرنگی و خالی شدم و ااز کیرم اب شفاف و تیکه های شیری رنگ اومده بود..ده دقه نشتم همون جا و دیدم صدام میکنه و در وا کرد اومد داخل..گفت چی شده گفتم حالم بده و منو بغل گرفت برد رو تخت گذاشت و کونمو ماساژ داد و خوشم اومدو دردم کم شو خوابم برد...تا ساعتها خابیده بودم همون جور لخت لخت..
دمرو خوابیده بودم ک با لمس کونم بیدار شدم ..حس کردم حاجی هنو داره میماله و چشای نیمه بازمو ک باز کردم دیدم حاجی ک همون کنار تخت و سر بساط نشسته ..برگشتم دیدم دوستشه داره لمسم میکنه..پاش دن خودمو جمع کردم و جا خوردم.
حاجی گفت نترس عزیزم این عین داداشمه و دوست حاجی منو کشید سمت خودشو بغلم کرد..نمیدم چی شد دوباره تو بغلش خوابم برد..دوباره پا شدم دیدم داره سوراخمو لیس میزنه ...همه جا تاریک تاریک بود و یه نور کمی تو اتاق بود..تکوت نخوردم .قمبلامو وا میکردو عین وحشی کونمو با زبونش میگایید ..جفت پاهامو کشید و اورد انتهای تختو خودش رفت پایین وو خایه کونو رونو همه رو میک میزد منم کم کم چاک کونمو از لذت باز میکردمو اونم با انگشت میکرد و میخورد تنمو..دیدم حاجی لخت بالا سرم نشست...و پاهاشو با ز کرد و سوراخ کونشو گذاشت جلو دهنم..تازه از حموم اومده بود و به همین خاطر بوی خوبی میداد و مرطوب بود یا بهتر بگم خیس بود تنش ...از اونجا ک کونم حسابی داشت حال میداد بهم..همون کارا رو میکردم واسش..لیس میزدم..زبون میزدم تو سوراخ . ..حاجیم سرشو گذاشته بود و کیرشو میمیالید
دوستش منو بیشتر کشید پایید و چون کیرش کوچکتر از حاجی بود و کونم هنو گشاد بود با درد کم کرد تو کونم اما یه ناله کردم ..یا بهتره بگم جیغ..اون مثل حاجی وارد نبود کون بکنه و بیشتر داغ و حشری بود اون لحظه
بالاخره تو همون حالت ک کیرش تو کونم بود کرم مالید اطراف کیرشو سوراخم و تلمبه میزد منم داشتم سوراخ حاجی رو میخوردم ..ک حاجی جلو صورتم زانو زدو کیرشو داد دهنم ..منم تو حال خودم نبودم و حسابی ساک میزدم ..خیلی دوست داشتم کیرشو همیشه و دوستش ابش زودتر از اونچه فک میکردم اومد و ریخت رو کمرم...تو همون حالت ساک میزدم واسه حاجی ک دوستش منو برد لبه تخت و نشت زیر کیر منو کرد دهنش و میخورد و بینظیر بود حالش واسم حس کردم کیرم شق تر از همیشه کیر حاجی رو ساک میزدم ک ریخت رو شونه هام ابشو ولو شد ..منم حس کرد اب ازم اومد تو دهن دوستشو برا بار اول اونجور ارضا شدم ...همه بیحال بودیم..حاجی نیم خیز شد و اب رو تنمو کیرشو تمیز کرد با دستمال و منو کشید رو تنش خوابوند ..ساعتای 2.3 صبح شده بود ..انرژی تو تنم نبود دوستش رفت بیرونو حاجی تنمو تو همو حالت ک پهن شده بودم رو تنش نوازش میکرد..بغلش گرفتم و با صدای ریز بهم لب دادنو یاد میداد و کلی لب گرفتیم از هم و به خنده رسیدیم...پاشدیم لباس زیر تن کردیمو رفتیم شام خوردیم و منم خابیده بودم چند ساعت بین سکهارو با خوردن شام سرحال شدم
دوباره بساط وافور روشن شد و هر دو نشستن و منم اون بین بازی میدادن و شوخی میکردم..حس صمیمیت داشتم..دیگه ترس و دلهره ای نبود توو ذهنم و از سکسام براشون گفتم ک با راول چطو بردبغال محل منو کرد..
یکم دراز کشیدم و خوابیدم ک صبح شد و حاجی صدام زد برم حموم ..رفتم تو حموم و در حموم قفل نبود و زیر دوش بودم ک حاجی اومد داخل ..لخت لخت..منم لخت لخت بودم چون لباس زیر همراه نداشتم ..
گذاشتم رو سکو زیر دوش و لب بازی کردیم و حسابی حالمو خوب میکرد با نوع برخوردش و لمش نقاط خاصم..
منو اورد پایینو دستامو خم کرد رو سکو ..دیدم حاجی ازم سیر نمیشه و قربون صدقم میرفت..یه شاممپو بجه اونجا بود ک خالی کرد رو کونمو کیرش و بات اتفاقات دیشب راحت کیرشو پذیرفتم..حسابی میکرد..اولش اذیت مشدم اما بعد با صدای شرق شرق تنمون به هم عشق میکردم ...فقط همو مدلی کرد منو تا ابش اومد و هر دومون همو شستیم کیرم راست مونده بود ..کیرمو میالید تا اب منم اومد ...
بعد صبحانه برگشتیم کمپ
و...
سکسای بعدی منو حاجی رو میگم واستون
     
  
مرد

 
کون دادن از روی عشق
این خاطره کاملا واقعیه و مال موقعیه که من 15 ساله بودم . قبل از اون کون زیاد داده بودم و بدم نمیومد که از کسی که خوشم بیاد بهش بدم . تابستون اون سال برای کار رفتم توی کارگاه فرزکاری کار کنم . یکی از اون کارگرای اونجا بود به اسم محمد . روز اولی که توی رختکن لباس عوض میکرد وقتی شلوارشو در میاورد یه شرت آبی نسبتا تنگ پاش بود کا کاملا کیر قلمبشو با خایه هاش به صورت سیه و آماده نشون میداد و منم که دیدم این صحنه رو هوش از سرم رفت و تو دلم گفتم من باید به محمد بدم . محمد سه سالی از من بزرگتر بود و معلوم بود کیر کاردرستی داره . بعد از چند روز یواش یواش محمد سر شوخی رو با من باز کرد که من چون جلوی بقیه اینکارو میکرد حالشو گرفتم و اونم معذرت خواهی کرد و ادامه نداد . ولی من آروم نشستم تا روز آخر کار که آخرین فرصت من بودم برای دادن به محمد رسید . اون روز پنجشنبه ساعت هشت شب آخرهای تابستون بود و هوا تاریک بود . من زودتر از محمد از کارگاه اومدم بیرون رفتم اونطرف بلوار وربروی کارگاه وایستادم تا بیاد . اون که اومد بهش سلام کردم و گفتم میخواهی باهم قدم بزنیم . اونم سریع دوزاریش افتاد و باهام اومد و راه افتادیم سمت خونمون . تو محلمون باغ انگور و خرابه زیاد بود اونموقع . یه چند دقیقه که راه رفتیم رسیدیم به باغ البته قبلش محمد مثلا مخ منو زده بود ولی نمیدونست که من اونو میخواستم و من کشوندمش به اونجا . سریع رفتیم لای درختهای انگور و من سریع شلوار خودمو محمدو در آوردم . وای که چه کیر کلفت و خوش هیکلی داشت . بعد از چند تا لب گرفتن منو وابوند روی درختهای مو و چند تا تف انداخت وسط سوراخ کونم و منم که حشری شده بودم و سوراخم باز شده بودم آماده بودم . کیرشو که گذاشت در سوراخم انگار دنیا رو بهم داده بودن . کیرش راحت تا آخر رفت تو . باورم نمیشد من زیر محمد بودم و کیر خوشگلش تا ته توی من بود . این اوج آرزوم بود که بهش رسیده بودم .بعد از چند دقیقه که تلمبه زد صورتمو برگردوند و لبامو بوسید و تو همین حال آبشو با فشار توی کونم خالی کرد . بعد از چند دقیقه از روم پا شد . منم کیرشو که دیگه خواب بود گذاشتم توی دهنم و ته مونده آبشو خوردم . خودمم همچین فشار میدادم تا آبش از من خارج نشه و جذب بدنم بشه که یه قطره از آبشم خارج نشد تا برسم به خونه . محمد خبر نداشت روز آخر کار منه و بهم گفت که از شنبه هر روز منو میخواد بکنه و من افسوس میخوردم که حیف دیگه نمیبینمش . از الان تا اونروز همش افسوس کیر محمد رو میخورم و این بهترین و لذت بخشترین سکس من تو زندگیم بود .
     
  
مرد

 
بهترین خاطره من آشنایی با یه پسر ۱۸ ساله بود
توی اینترنت اتفاقی باهاش آشنا شدم گی نبود وقتی دید من دنبال پسر می گردم کنجکاو شده بود و اومد در موردش از من سوال می پرسید من بهش در مورد حسی داره توضیح دادم قانع نمی شد و همش می گفت دخترا با این جذابیت و نرمی چه طور به پسرا حس داری اصلا تو کتش نمیومد اون شب تقریبا تا دم دمای صبح با هم چت کردیم البته در مورد مسائل مختلف لای صحبتامون هم در مورد مسائل سکسی هم حرف می زدیم یکی از چیزایی که در موردش حرف زدیم خرید وی پی ان بود بلد نبود بخره منم از فرصت استفاده کردم و گفتم باید رو سیستمت نصب بشه و همین جوری نمیشه باید یادت بدم بعد دیگه با هم در تماس بودیم تا ارتباطات حضوریمون شروع شد یه روز بردمش خونه به بهانه ماساژ کار رو شروع کردم بعدشم بهش گفتم دوست داری فیلم گی ببینی قبول کرد همزمان که روی تخت دراز کشیده بود و فیلم نگا می کرد اولش اصلا بروز نمی داد که تحریک شده بدنش رو ماساژمی دادم یه ده دقیقه که گذشت داشتم به سر و گردنش دست کشیدم یهو یه آه آه از ته دل کشید دیگه نفهمیدم چی شد فقط یادم تو لحظه لبامون رفت تو هم و تند تند و پشت سر هم از همدیگه لب میگرفتیم و زبونمون رو تو دهن هم می چرخوندیم ارمین تازه ۱۸ سالش شده بود بدنش تازه تازه بود کم مو خوشبو و سفید و کمر باریک کل بدنش رو خوردم البته اونروز نتونستم بکنمش چون سولاخش خیلی تنگ بود ترسیدم از دستم بره فقط یه ساک جانانه و با ولع برای هم زدیم خیلی خوش اومد و تا لحطه آخر ازم تشکر می کرد
بعد از اون دیگه هفته دوبار با هم می سکسیدیم تا اینکه خدمت لعنتی سربازیش فرا رسید الان سرباز خیلی وقت هم روندیدم ولی تلفنی صحبت می کنیم تو یکسال فقط یه بار که اومده مرخصی تونستم بکنمش بدنش خیلی ضعیف شده بود وناراحت بود ولی اون شبی که با هم بودیم کلی بهش انرزی دادم
الانهم منتظرم عشقم برگرده
I love teen boys
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
سلام من ارشم ،نميدونم چي بايد بگم ۲۶ سالمه عاشق مردهاي سن بالا ،بالاتر از ۴۰ سال .از وقتي بچه بودم كونمو دست مالي ميكردن .اولين نفري كه كونم گذاشت پدر بزرگم بود وقتي ۱۳ ساله بودم .در اصل اون كونيم كرد و بعدشم ...
     
  
مرد

 
سلام اسم مستعارم امیر
از ۵-۶ سالگی با پسرخاله و پسر دایی و اینا ور میرفتیم باهم و دودول بازی میکردیم
اولین باری ک دادم ب داییم بود
من تو پسرای فامیل خیلی خوشگل و جذاب بودم
سفید ، یکم تپل خواستنی ، چشای درشت و مشکی ، از اون اول هم کون گنده و نازی داشتم انصافا
۱۵ سال پیش بود تقریبا
داشتیم تو کوچه بغل دیوار با پسرخالم دودول بازی میکردیم و فکر میکردیم کسی نمیبینه که یهو داییم از سر کوچه با دوچرخه اومد و فمیده بود
یکم مثلا دعوامون کرد و رفتیم بالا تو اتاق ولی ب بقیه حرفی نزد
اتاق داییم بالا بود و اتاق مادر بزرگم اینا پایین
همه پایین بودن و داییم بعد اینکه لباس عوض کرد رفت بالا پشت کامپیوترش
یادم نیست اون منو صدا کرد یا من جهت فضولی خودم رفتم بالا
اما بعد اینکه تنهایی رفتم بالا
سر حرف رو باز کرد
+پشت دیوار چی میکردی؟
هیچی دایی
+نه دروغ نگو! بگو ببینم چی میکردین ؟ به کسی نمیگم ! قول میدم!
دودول بازی میکردیم ، به کسی نگی ها
+باشه خیالت راحت ، چجوری دودول بازی میکردین ؟ ، بهم نشون بده ببینم
که دستمو بردم سمت کیرش یکم مالیدم و اونم کش شلوارشو کشید پایین و کیرش افتاد بیرون
پشم داشت
گندم بود
گفتم عه برای تو چقدر گندس!
گفت بزرگ بشی برای تو ام همین شکلی میشه
منو از صندلی بلند کرد خودشم بلند شد و اومدم این طرف
منو خوابوند زمین و گفت لباساتو بکش پایین
(از همون اولم پایه بودم :tease خودم شلوارمو کشیدم پایین اونم شلوارشو کشید پایین و کیرشو کرد لای کونم (یادم نمیاد که کرده باشه تو اما یادمه آبش اومد و رفت دسشویی و به منم گفت برو خودتو بشور) نمیدونم آبش ریخت لام یا نه ! ولی این بود اولین تجربم !

داستان زیاده
     
  
مرد

 
خاطرات سکس های من از بچگی تا حالا - ژانر بایسکچوال

سلام دوستان
من امید هستم و از نوجوونی تجربه سکس دارم
همه نوع سکسی رو هم تجربه کردم
میخواستم خاطراتمو با شما به اشتراک بزارم . امیدوارم بپسندید
     
  ویرایش شده توسط: omidk1974   
مرد

 
خاطرات سکس های من از بچگی تا حالا - ژانر بایسکچوال

اولین سکسهای من برمیگرده به دوران نوجوونی ، زمانی که تابستونا میرفتیم شهرستان خونه مادر بزرگم اینا
من یه دایی دارم که تقریبا هم سنیم و اولین تجربه های سکسی من برمیگرده به رابطه ام با اون
اولین باری که بهم پیشنهاد داد دودولامونو به هم نشون بدیم من قبول نکردم و ترسیدم
ولی شب با خودم فکر کردم که چرا نشون ندم و اگه فردا دوباره ازم بخاد نشونش میدم
فرداش دوباره ازم درخواست کرد و منم گفتم اول تو دربیار بعد من و اونم در آورد و بعدش من نشونش دادم
تو اون دوران بدنامون تازه داشت مو در میآورد و بدن اون از من کم مو تر و هیکلش هم کمی تپل تر بود
تابستون اون سال به همین منوال گذشت و دیدن دودول همدیگر و دیدن کونهای همدیگه و مالیدنش به هم کل کاری بود که انجام میدادیم
باید بگم تو اون دوران هم ما چیزی از سکس و شهوت و حال کردن نمیدونستیم و فقط هیجان این کار برامون جالب بود
اما از سال بعدش وارد فاز جدیدی از سکس شدیم و یواش یواش رفتیم سر اصل مطلب و این قضیه هم بر میگرده به پیشنهاد داییم
در طول پاییز و زمستون داییم با دوستاش سکس کرده بودن و لذت سکس رو چشیده بودن و از سال جدید پیشنهاد سکس کامل رو هم اون به من داد
     
  
مرد

 
خاطرات سکس های من از بچگی تا حالا - ژانر بایسکچوال

اون سال بود که اون به من گفت که اسم این کیره و دودول نیست و ما هم که نسبتا بالغ شده بودیم کیرامون نسبتا بزرگ شده بود مخصوصا کیر من
اولین بار بود که به من پیشنهاد داد کیرمو بکنم تو کونش و اون هم کرشو بکنه تو کون من ، ساک زدن و اینجور کارها رو هم بلد نبودیم
من کیرم راحت رفت تو کون اون ولی اون هر چی کرد کیرش نرفت تو کون من و اذیت شدم و نذلشتم بکنه و بعدش ازش پرسیدم چطور کیر من راحت رفت مال تو نرفت تو
که گفت اولش با سوراخ کونش بازی میکنه و یکم باز میشه که راحت بره تو و من از دفعات بعد اینکار و کردن و کیرش رفت تو
اوایلش هم اون منو میکرد و منم اونو میکردم و بعدها دیگه فقط اون منو میکرد و تمایلی به کردن اون نداشتم
یه چند سالی به همین منوال گذشت و تابستونا اون منو میکرد منم لذت کون دادن رفته بود زیر دندونم و خیلی کیف میکردم
بابام تو تهران تولیدی پوشاک داشت و کارگاهش نزدیک خونمون بود بعضی از عصرا من میرفتم پیش اون تا حوصله ام سر نره و یه کارگر داشت که چند سالی بزرگتر از من بود
بابام یه ژورنال داشت که مدل لباس بود و عکس زنای نیمه لخت داشت و وقتی بابام کارگاه نبود کار من و کارگرش شده بود نگاه کردن به اون مجله
و و قتی اون مجله رو تماشا میکرد کیرش هم میمالید و فکر کنم این کار رو برای جلب کردن توجه من میکرد
یه بار که کیرش به شدت راست شده بود و تو شلوارش کاملا پیدا بود بهش گفتم این یگه چیه و اونم بلا فاصله گفت کیره دیگه
و در آوردش بیرون و من یه کیر بسیار بزرگتر از کیر خودم دیدم ، کیرش تقریبا دو برابر کیر من بود و گفت بیا بگیر دستت و بمالش
منم براش یکم مالیدم و پرسید دوستش داری و گفتم آره خوبه گفت ببوسش منم با اکراه سر کیرشو بوسیدم و ازم خواست بکنم دهنم
منم که تا حالا ساک نزده بودم باز هم با اکراه سرشو کردم تو دهنم و اون آروم آروم شروع کرد به عقب و جلو کردن کیرش تو دهنم
ولی به دلیل ناوارد بودن من و بزرگ بودن کیر اون فقط میتونست سرشو بکنه تو دهنم یه چند دقیقه ای که گذشت گفت داره آبم میاد
من که نمیفهمیدم چی میگه کشید بیرون و خودش یکم مالیدش و بعد دیدم یه مایع تقریبا سفید از کیرش پاشید بیرون که بعدها فهمیدم به این میگن آب کیر و اصل لذت جنسی موقعیه که این آب بپاشه بیرون
و بهم بعدا توضیح داد که کیرش به خاطر این مالشها و جق زدنها به این بزرگی شده و اون شب من برای بار اول جق زدم و لذت اورگاسم رو چشیدم
     
  
مرد

 
خاطرات سکس های من از بچگی تا حالا - ژانر بایسکچوال


از سال دوم دبیرستان تا بعد از کنکور فعالیتهای سکسی من به حداقل رسیده بود و محدود شده بود به تابستونا و کون دادن هر از گاهی به داییم و یا جق زدن ویا فرو کردن خیارتوی کونم
و اصل فعالیتهای سکسی من از دوران دانشگاه آغاز شد جایی که به کامپیوتر و خونه های مجردی دوستان شهرستانی و دیدن فیلم و عکس های سوپر دسترسی پیدا کردم
و اوایل دانشگاه بود که با یه نفر از بچه های شهرستانی آشنا شدم و اون افقهای جدیدی از سکس رو به روی من گشود و اسمش احمد بود
احمد بچه مشهد بود و توی سکس هر کاری کرده بود و انواع فیلمها و عکسهای سوپر رو داشت و کار ما بعد از دانشگاه این بود که بریم خونه اونا و این چیزا رو تماشا بکنیم
عکسها و فیلمهایی که اولین بار دیدم و بعد از سالها تو ذهنم مونده عکس اولین کسی بود که دیدم و کلی پشم روش بود و فیلم ساک زدن زنی که یه کیر کلفت و بلند رو تا ته میکرد تو دهنش
و تازه فهمیدم که سکس چیه و دادن و کردن و ساک زدن چجوری باید باشه
من و احمد با هم میرفتیم بدنسازی دانشگاه و خیلی رفیق شده بودیم ولی هنوز سکس بینمون رد وبدل نشده بود .
من به دلیل روحیاتم از مو روی بدنم به شدت بیزار بوده و هستم بنا بر این از همون موقع همیشه موهامو با کرم موبر تمیز میکردم و همیشه مخصوصا تو باشگاه جلب توجه میکردم
و این مسئله برای احمد سوال بود و ازم پرسیده بود که چرا موهاتو میزنی و من گفته بودم اینجوری راحتترم
یه روز بعد از ظهر از باشگاه اومدیم خونه احمد و یه ساعت بعد کلاس داشتیم و من گفتم میرم یه دوش بگیرم و رفتم حموم و مشغول شستن خودم بودم که احمد در رو زد
و گفت با توجه به کمبود وقت اجازه میدم که اونم بیاد و با هم دوش بگیریم و منم مانعی ندیدم و در رو باز کردم اومد تو حموم
من یه شورت زرشکی و تنگ و نازک تنم بود و همیشه از این مدل شورتای اسلیت و تنگ و شبیه شورت دخترونه میپوشیدم . من زیر دوش بودم که احمد اومد تو و رفتم کنار که خودمو لیف بزنم
تا احمد بتونه بره زیر آب و خودشو بشوره . مشغول لیف زدن بدنم بودم که دقت کردم شورت احمد برامده شده و کیرش نیمه راسته و زیر چشمی نیگاهش کردم دیدم زوم کرده رو من
بهش گفتم چیه چیزی شده؟ گفت تا حالا کسی بهت گفته بود که بدنت مثل بدن دختراست؟ و منو یاد یکی از دوست دخترای زمان دبیرستانم میندازی منم گفتم نه و پرسیدم برای همین اینطوری شدی ؟ و به کیرش اشاره کردم
و گفت دست خودم نیست
دیگه چیزی نگفت و منم چیزی نگفتم تا اینکه ازم خواست پشتش رو لیف بکشم منم قبول کردم و پشتش رو کشیدم و گفت برگرد تا منم برای تو بکشم
منم برگشتم و اون به آرومی مشغول لیف کشیدن شد
من چون همیشه شورتهام تنگ بود معمولا چاک کونم یکم بیرون میموند و تو حموم هم به خاطر اینکه آب خورده بود کمی اومده بود پایینتر و خیلی جذاب شده بود
پشتم رو که کشید بهم گفت مگه ما رفیق نیستیم گفتم بله گفت پس چرا از من خجالت میکشی گفتم منظورت چیه گفت چرا شورتتو در نمیاری تا کامل لیفت بزنم منم گفتم باشه و دراوردم
وقتی شورتمو کشیدم پایین صدای نفس عمیقی که کشید رو متوجه شدم و در ادامه شروع کرد به لیف زدن همه جای من و من که تحریک شده بودم کیرم یکم راست شده بود
گفت که کیر خوبی داری ها گفتم ممنون و اشاره کردم به شورتش و گفتم تو هم راحت باش و با این حرف من اونم شورتشو درآورد و کیر نیمه راستش افتاد بیرون
کیرش از مال من خیلی بزرگتر بود و نیمه راستش تقریبا 15 سانت و کلفتی 4 سانت و گفتم کیر تو که خیلی بهتراز مال منه و گفت قابل شما رو نداره منم یه دستی به کیرش کشیدم و گفتم صاحبش قابل داره
     
  
مرد

 
حموم خونه احمد یه سکو داشت من نشسته بودم روی سکو و احمد ایستاده بود جلوی من و من داشتم دست میکشیدم روی کیرش و ناز و نوازشش میکردم
احمد گفت دوستش داری من گفتم آره خیلی نازه گفت نمیخوریش؟منم که تا حالا درست و حسابی ساک نزده بودم و خیلی وارد نبودم و فقط توی فیلمهای احمد ساک زدن رو دیده بودم
شروع کردم به خوردن کیر احمد و اول سرشو کردم تو دهنم و چون کیرش کامل راست نبود تونستم بخش بزرگی از کیرش رو بخورم و برای اولین بار شروع کردم به ساک زدن درست و حسابی
سعی میکردم مثل فیلمها تموم کیرشو بکنم توی حلقم و نگه دارم و اینکار رو خیلی خیلی لذت بخش می دیدم . احمد که خیلی داشت حال میکرد گفت همینجوری ادامه بده امید
منم تقریبا 7 8 دقیقه کیرشو ساک زدم و احمد سرم رو گرفته بود و داشت تو دهنم تلمبه میزد که گفت داره آبم میاد منم کیرشو کشیدم بیرون و اون آبشو خای کرد کف حموم
و دوباره کرد تو دهن من ، باقیمونده آب کیرش که روی سر کیرش بود رفت تو دهن من و من مزه آب کیر رو برای بار اول چشیدم و دیدم که بد نیست و خوشم میاد
اون روز گذشت و احمد تو راه برگشت از دانشگاه بهم گفت که بهش خیلی خوش گذشته و امیدواره که این دوستیمون ادامه دار بشه و از همدیگه لذت ببری
منم بهش گفتم منم امیدوارم که توی سکس با من ازم لذت ببری
بدین ترتیب فصل جدیدی از روابط سکسی من آغاز شد
چیزی که برای من جالب بود این بود که احمد تا مدتها به همین ساک زدن راضی بود و ازم نمیخاست که بکنه منو تا این که ازش یه روز پرسیدم و بهم گفت
اولا منتظرم که تو اعلام آمادگی کنی و ثانیا جوری حرفه ای و خوب ساک میزنی که دست کمی از کردنت نداره و من بهش گفتم که ایندفعه منو بکنه
راستی اینم بگم که احمد یه دوست دختر بسیار زیبا هم داشت که با اونم کم و بیش مثل من رابطه داشت و هم من و هم دختره میدونستیم که احمد با هردومون رابطه داره
و احمد صراحتا و دختره هم تلویحا بهم گفته بودن که میتونم دختره رو بکنم و منم بدم نمیومد تا اولین سکس با دختر رو تجربه کنم
یه روز که برمیگشتیم به خونه احمد از وسطای راه دختره به ما ملحق شد و رفتیم خونه احمد و به محض رسیدن روشنک مانتو و روسریشو دراورد و من تازه به زیباییهای اون پی بردم
یه دختر تقریبا با 170 قد و نسبتا توپر با سینه های بزرگ و خوشفرم و باسن بسیار زیبا
احمد گفت بچه ها من برم یه چیزی برای ناهار بگیرم بیام و رفت بیرون و روشنک هم رفت سفره رو پهن کنه و وسایل رو بیاره و من محو تماشای اندام بسیار زیبای اون بودم
ازم پرسید : امید تو با احمد رابطه داری گفتم چه رابطه ای گفت منظورم رابطه سکسیه منم که یکه خورده بودم من من کنان گفتم آره یکم و شما هم همچنین نه؟ و گفت آره ولی بیشتر از یکم
پرسید تو با دخترها هم رابطه داری منم گفتم تا حالا نداشتم
پرسید دوست داری داشته باشی یا نه منم گفتم آره خیلی دوست دارم
اینجا بود که احمد با سه پرس چلو کباب اومد تو و نشستیم به غذا خوردن
روشنک با یه تاپ زرد ویه شلوار جین تنگ نشسته بود و چاک سینه اش از جلو و چاک کونش از عقب معلوم بود بعد از غذا روشنک گفت که یه دوش میخاد بگیره و رفت حموم
منو احمد هم یه فیلم سوپر گذاشتیم و مشغول نگاه کردن شدیم کم کم که داشتیم تحریک میشدیم منو احمد یواش یواش لباسامونو در آوردیم و من مشغول ساک زدن کیر احمد شدم
تو این حین که من دیگه حضور روشنک رو فراموش کرده بودم و مشغول ساک زدن بودم یهو دیدم روشنک با یه حوله که پیچیده دور خودش بالای سرم وایستاده و گفت
واسه ما نگه داری ها امید همه رو نخوری منم یه نگاه بهش کردم و به کارم ادامه دادم . روشنک با همون وضعیت رفته بود نشسته بود رو صندلی و پاش رو انداخته بود روی پاش
تقریبا تموم پاهاش دیده میشد و تنها چیزی که دیده نمیشد کس و کون و سینه هاش بود که اونم حوله یواش یواش از رو دوشش افتاد پایین و سینه های قشنگ و بلوریش دیده شد
احمد بهش گفت به ما ملحق نمیشی و اونم پاشد و حوله رو انداخت رو میز و لخت مادرزاد اومد پیش ما و مشغول ساک زدن کیر احمد شد
وقتی حوله رو گذاشت کنار تمام بدن و اندامش مثل یه بلور میدرخشید و حتی یه تار مو هم در تمام قسمت بدنش نبود حتی کسش هم درست همرنگ بقیه اندامش بود
درست مثل دختر بچه ها و انگار هیچ وقت مو نداشته که بعدها فهمیدم لیزر کرده
احمد دراز کشیده بود و روشنک روی زانوهاش دولا شده بود و کیر احمد رو ساک میزد که به کسش اشاره کرد که از عقب زده بود بیرون و به من گفت بخورش
من که تا اون لحظه حتی کس رو از نزدیک ندیده بودم چه برسه به خوردنش رفتم پشت روشنک و شروع کردم به لیسیدن کسش
روشنک به من گفت تو هم کیر بدی نداری ها بشین رو صندلی ببینم
منم نشستم و روشنک اومد و برام شروع کرد به ساک زدن
اولین بار بود که کسی برام ساک میزد و چقدر هم خوب میزد احمد هم ایستاده بود کنار صندلی و کیرشو کرده بود تو دهنم و من برای اون ساک میزدم
بعد احمد روشنک رو برد کنار تخت و طلقباز خوابوند و سرشو داد پایین و کیرش تا ته میکرد تو حلق روشنک
اینو مطمئن بودم از فیلمها یاد گرفته بود
اونقدر تو دهن روشنک تلمبه زد تا آبش اومد تو دهن اون و اونم تمام آب کیر احمد رو خورد
بعد به من اشاره کرد که تو بیا منم رفتم تو دهنش تلمبه زدم تا آبم اومد آب کیر منم تا ته خورد و پاشدو گفت این نشد ها شما آبتون بیاد من نه و خندید و رفت سر و صورتشو بشوره
     
  
صفحه  صفحه 68 از 85:  « پیشین  1  ...  67  68  69  ...  84  85  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA