لیلا زن جنده من 10دیگه نگاه ما به زندگی عوض شده بود.سالها بود که زندگی ما مثل همه زن وشوهرها به یکنواختی وکسالت گراییده بود.وحالا خودمون را در یک دنیایی دیگه وتجربه ای جدید میدیدیم.اون زمان واقعا نمیشد حدس بزنیم که این سبک جدید زندگی به چه گونه خواهد ماند.آیا ما میتونستیم این نوع خیلی خاص را ادامه بدیم.برای همین سعی کردیم این روش جدید زندگی را تحلیل کنیم وچالشهای سر راه را مرتفع.چون بلحاظ تحصیلات رشته علمی من وسطح تحصیلاتم خاص بود وکلا رابطه مستقیم با تحلیلهای فلسفی داره ولیلا هم خانم تحصیلکرده واجتماعی با قدرت تحلیلی بالایی هست ، لذا برای رفع شبهات فکری دست بدامان اندوخته های علمی وتجربه های زندگی شدیم.باین نتیجه رسیدیم که خواه ناخواه ما وارد این مسیر شدیم وهیچکدوممون در این راه دچار شک وتردید نشدیم ونیستیم .پس لزومی نداره که بیشتر از این چالش کنیم وتردیدی که نیست را ایجاد کنیم.آنچه که مسلم بود این بود که لیلا نیاز به سکس افراطی داشت ومن توانایی ارضاء نیاز اونو نداشتم.من هم آدم تعصبی وانحصارطلبی نیستم.پس چه اشکال داره که شریک جنسیه دیگری داشته باشیم که هم توانایی جسمی داشته باشه وهم روح لیلا را هم ارضاء کنه.خوب.برای شروع پی به رابطه روحی لیلا با محسن بردم وشرایط را برای ارتباط جسمی اونا فراهم کردم وبعد هم از اون ارتباط اولیه بهره بردم وخودم را محک زدم وآنچه که سالها در ذهنم بود را تجسم خارجی بخشیدم.شاهد سکس همسرم با شریک جنسیمون بودم وحالا میبینم که هم رضایت قلبی خودم هست وهم شور وشوق زایدالوصف همسرم در سبک جدید زندگی.درسته.دیگه ما از دونفر به سه نفر تبدیل شده بودیم وواقعا پذیرفته بودم که لیلا شوهر دومی هم داره.دوستان متاهل زیاد تعجب نکنند.فرق من با شماهایی که اهل این نوع سکس نیستید یا بر من خرده میگیرید که مثلا بیغیرتم این است که من خودم همسرم را شوهر دادم وشوهرش را میشناسم در حالی که شماها در جهل مرکب بسر میبرید.مسلما همسر شما هم شوهری غیر از شما داره ولی شما نمیدونید.شک نکنید.دوشب بود از محسن خبری نبود.به لیلا گفتم کجاست؟نکنه تو اداره بهم میرسید؟لیلا گفت نه اونجا که نمیشه.همه آدمو زیر نظر دارند.دوست داره بیاد ولی روش نمیشه.گفتم اولا کار خوبی میکنید.تو اداره خیلی عادی باشید.اینجا ایرانه وذات مردمش آغشته به فضولی وتجسس در زندگی دیگران هست ضمن اینکه پدرسوخته های حراستی همه را زیر نظر دارند.ثانیا محسن غلط کرده که روش نمیشه.اس بده بگو امشب بیاد اینجا.لیلا با یه حالتی به من نگاه کرد وپرسید اشکال نداره؟خندم گرفت .گفتم تو که از خدا خواسته.بگو بیاد.نه اشکال نداره.فورا بهش اس داد ورفت حمام.حدود ساعت 7 بعد از ظهر بود که محسن ترگل ورگل کرده اومد.بعد از کلی خوش وبش ،لیلا از اتاق اومد بیرون.تا محسن را دید،پرید توبغلش وپاهاشو دور کمرش حلقه زدوشروع کردن به لب گرفتن از هم.بهش گفت مردم تو اداره.وقتی میدیدمت ولی نمیتونستم نزدیکت بشم ، مردم. محسن در همون حال نشست روی مبل در حالی که لیلا تو بغلش بود ومثل کنه دستاشو دور گردنش قفل کرده بود.من بلند شدم ورفتم چای را آماده کردم وبرای پذیرایی از شوهر خانمم تدارک میوه وشیرینی را دیدم.یواش یواش صدای بوس وعشق وعلاقه تبدیل شده بود به صدای آه ه وناله لیلا.چرا که از شدت شهوت بزور سینه هاشو سپرده بود به دستو دهان محسن.محسن یه عذرخواهی از من کرد وگفت علی جان ببخشید.این خانم خوشگل بدجوری حشرش بالا زده.بزار یکم بهش برسم والا با این حال هردوتامون را میخوره.گفتم راحت باشید.لیلا همش میگفت محسن میخام.میخام.محسن یواش بهش میگفت چی میخای عزیزم؟ها چی میخای؟لیلا اولش آروم گفت کیر میخام.محسن گفت چی؟بلند تر بگو.شوهر بیغیرتت هم بشنوه.چی میخای؟لیلا سینشو در آورد گذاشت تو دهن محسن وبا صدای بلند گفت کیررررررررررررررررررررررررررررر میخام.کیرررررررررررررررررررر.کیر تورو محسن.زود باش زود باش.محسن یه نگاهی به من کرد وگفت علیجان خانم کیر میخوان.اونم مال منو.گفتم خوب بهش بده.چرا معطلش میکنی؟محسن گفت نه دیگه.دوست دارم خودت بیای وکیرمو برای زنت درش بیاری.گفتم چشم.من که به کیرت قبلا هم دست زدم،بازم میزنم.اگر زنم اینجوری کیف میکنه،نوکرش هم هستم.پاشدم ولیلا اومد کناردر حالی که حل حل میزد.اومدم زانو زدم جلوی شلوار محسن ودر حالی که کمربند محسن را باز میکردم،نگاهم بلیلا بود وباهاش حرف میزدم.میگفتم عزیزم کیر میخای .آره.میگفت آره زودباش .زودباش دارم میمیرم.در بیار کیر محسن را .شلوار محسن را دراوردم وشورتشو با اجرای آهنگ دهنیه خاصی آوردم پایین.کیر محسن که انگار از بند زندان رها شده بود،کاملا قیام کرد.کیرشو گرفتم وخطاب بهش گفتم بیا زن جنده منو بگا.ودادم دست لیلا.لیلا به من گفت گمشو کنار وکیر محسن را مثل قحطی زده ها شروع به خوردن کرد.صدای محسن هم که از شدت لذت فضای خونه را پرکرده بود.لیلا هم خودشو در حال ساک زدن کیر محسن لخت کرد.من هم نشسته بودم وبا لذت چای وشیرینی میخوردم.دیگه محسن روی مبل بدراز شده بودولیلا اومد برعکس روش خوابید.روکرد به من وگفت علی به محسن بگو کسمو بخوره.بیا کسمو باز کن بزار تو دهنش.گفتم چشم.یه تیکه شیرینی که روش خامه هم داشت بر داشتم وگذاشتم لای کس لیلا ،قسمت بیرونی وبعد لیلا را کشیدم جلو نزدیک دهن محسن.گفتم آقا محسن بفرما کس شیرینی.محسن که از این موضوع خیلی حال کرده بود وحشی شد وچنان کس وشیرینی را با هم میخورد که لیلا جیغش رفت هوا.من هم ایستادم بالا سرشون واز دیدن لذت اونا لذت میبردم.دیگه لخت هم شده بودم.گاهی هم کون لیلا را میگرفتم وبسمت دهن محسن حولش میدادم.لیلا اومد پایین وبه پشت روی زمین دراز کشید وبرعکس همون حرکت را انجام دادن.حالا محسن کیرشو از بالا کرده بود تو دهن لیلا وتلمبه میزد وخیلی مسلط کسشو میخورد.محسن رو کرد به من وگفت کسکش خامه بیار.شیرینی بیار.منم یه شیرینی دیگه گذاشتم لای کس لیلا وگفتم بفرمائید.همینجور که کسشو میخوردگفت یه شیرینی بگیر تهشو سوراخ کن.میخام آب کیرمو بریزم توش بدم لیلا کیر شیرینی بخوره.خیلی تحریک شدم.رفتم یه دانمارکی گرفتم وتوشو خالی کردم وآماده گذاشتم برای لیلا.دو سه بار بخاطر فشار بیش از حد محسن کیرشو تودهن لیلا ،لیلا اوق زد ونزدیک بود بالا بیاره.دیگه محسن بلند شد وگفت دیگه بسه.میخام با کیرم کستو ارضا کنم جنده ولیلا را بلند کرد وبرد توی اتاق روی تخت.به من هم گفت شیرینی لیلا را بیار.رفت تو اتاق منو صدا کرد .علی دیوس بیا کیرمو بزار تو کس زن جندت.زود باش کسکش.من هم که پایه این کار بودم فورا رفتم.لیلا بصورت سگی اماده گاییدن بود وهمش ناله میزد که زود باش.علی زود باش.بزار کیرشو تو کسم.محسن گفت اول التماسم کن .خواهش کن که من زنتو بگام.کیرشو میزد به کس لیلا واونو دیوونه میکرد.لیلا چنگ میزد به سینه من میگفت علی زود باش التماسشو بکن.دارم میمیرم.منم گفتم آقا محسن زنم کیر میخاد.خواهش میکنم اونو بکن.محسن میگفت نمیکنم.گفتم التماست میکنم وکیرشو گرفتم گذاشتم دم کس لیلا.گفتم خواهش میکنم محسن.میخام جلوی من زن منو پاره کنی.محسن محکم زد در کون لیلا وگفت آره جنده کیر میخای ؟ها؟کیر میخای؟دوباره زد.کیر میخای؟لیلا هم ناله کنان میگفت آره میخام.زود باش.زود باش.جلوی شوهرم منو بکن.یه دفعه محسن که حسابی حشری شده بود محکم کیرو کرد تو کس لیلا.جوری که جیغ لیلا دراومد.جالب بود که کیرشو درنیاورد وساکن همون تو نگه داشت.البته کس لیلا از شدت شهوت خیس خیس بودوهیچ مشکلی براش پیش نیامد.بعد از چند لحظه تلمبه زدن را شروع کرد.صدای ناله لیلا غیر طبیعی شده بود وشکسته شکسته کلماتی را میگفت که من نمیفهمیدم ولی اونچه که فهمیدم این بود که لیلا با سه چهارتا تلمبه ارضا شده بودواصلا هوش نبود.دوستان باور کنید این حس لیلا ورسیدن برضایت قلبی وروحی وجسمیه اون،برام باندازه تمام دنیا ارزش داشت.محسن را دوست داشتم که این رضایت را به خانمم هدیه میداد.باور کنید اگر همه مردا توانمندی محسن را داشتند دیگه هیچ جنده ای در دنیا نبود.لیلا جوری ارضا شده بود که آرزوشو داشت.کاری که من هیچوقت نتونستم براش انجام بدم.محسن به تلمبه زدناش ادامه داد.بعد لیلا را برگردوند.در اصل جنازشو برگردوند.چون لیلا بدجور بیهوش بود.کیرشو گذاشت تو کسش وخودشو انداخت روی لیلا.شروع کرد از پایین کردن واز بالا قربون صدقش رفتن.هی میبوسیدش ولباشو میلیسید.لیلا بزور چشماشو باز کرد وخمار میکرد.میگفت محسن دوستت دارم.سینه هامو بخور.میخام دوباره ارضام کنی.محسن هم همش میگفت لیلا خانم شوهرت داره کس دادنتو میبینه.دوست داری؟این حرفا را میزد تا لیلا دوباره احیا بشه.لیلا میگفت آره .دارم میبینم.علی میبینی؟دارم کس میدم؟ببین یه مرد دیگه روم خوابیده.اوف ف ف ف ف ف ف ف چه حالی میده.محسن بکن.تندتر بکن.آه ه ه ه ه ه محسن.دوباره دارم میشم.محسن بزن.تندتر .محسن .محسن درش نیار.همون تو خالی کن.محسن بزن .تندتر تندتر.جیغ میکشید.آه ه ه ه ه ه ه ه محسن محسن دارم میشم.محسن هم نالش بلند شد.سروصدا فضای اتاق را گرفته بود.محسن داد میزد میگفت داره میاد آه ه ه ه ه ه ه چه حالی میده.علی عجب زنی داری.چه جنده ای داری.چه جنده ای داری...............یه دفعه لیلا شروع به لرزیدن کرد ومحسن دادوفریاد میکرد وتمام آبشو خالی کرد تو کس لیلا درحالی که خیس عرق شده بود.منم برای دومین بار ارضا شدم وآبمو ریختم توی اون شیرینی که سوراخ کرده بودم.رفتم دستشویی واومدم نشستم مشغول میوه خوردن شدم.نیم ساعتی این زن وشوهر تو اتاق بیحال افتاده بودند وخوابشون برده بود.منم گفتم مزاحمشون نشم.بعد از نیم ساعت دیدم دوتایی با شرت ولیلا با سوتین اومدن بیرون.منم بالبخند بهشون گفتم خسته نباشید.برای شب هم انرژی بزارید.محسن گفت تو نگران انرژی شب ما نباش.وبعد اومدن نشستند ومشغول حرف وشنودوخنده شدیم.
لیلا زن جنده من 11اونشب بعد از خوردن شام ودیدن فیلم سینمایی باباکرم از شبکه ماهواره ای وارد فاز دوم سکس شدیم.گفتم باهم بریم رو تخت بخوابیم ولیلا بین ما دو تا بخوابه وایندفعه دو نفری بکنمیش.محسن یه قرص از تو کیفش درآورد وبه من داد که بخورم.گفت این شاید کمکت کنه که بتونی بیشتر خودتو نگه داری.گفتم منو نکشی با این قرص.گفت بکشم که چی بشه؟زنتو بگام?من که همینجوری جلوی روی خودت با دست خودت زنتو گاییدم.کلی خندیدیم ورفتم اون قرص را خوردم.چند دقیقه شد دیدم کیرم عین باتوم بلند شد.با اینکه لیلا تو آشپزخونه بود.محسن گفت ظاهرا عمل کرده.باید تو کردن تست بشه.رفتیم دونفری لیلا را بلندش کردیم ورفتیم تو اتاق وزیر پتو.خودمو انداختم روی لیلا وبهش گفتم میخاهیم تا صبح دونفری بکنیمت.دوست داری؟گفت از خدامه.دوتاکیر.واااااااااااااااااااااااااااااااای ی ی چه حالی میده.کاش بیشتر بودید وکلی خندیدیم.گفتم دیگه واقعا جنده شدیا.گفت مگه همینو نمیخاستی؟من دارم به حرف شوهرم گوش میدم.میخام اونجوری که اون میخاد باشم.بیایید .من امشب مال دوتاتون هستم.از شدت شهوت نتونستم مقاومت کنم.حالا محسن داره نگامون میکنه.انگار اون واقعا شوهره لیلاست ومن اومدم بکنمش.یه حسی داشتم.حس دریدن داشتم.دریدن کس لیلا.کیرمو بزور کردم تو دهن لیلا.بهش گفتم فکر کن دارم بهت بزور تجاوز میکنم.وحشی شده بودم.دهنشو بزور باز کردم وکیرمو دادم توش.محسن نتونست خودشو نگه داره.رفت سراغ سینه های لیلا.میخوردو گاز میگرفت.تصمیم گرفته بودم وحشیانه بکنمش.به محسن عتاب کردم نوک سینه های این جنده را گاز بگیر.خودم محکم میزدمشون.لیلا گفت علی آرومتر اعصابم خورد شد.کیر را بیشتر فشار دادم توش.گفتم خفه شو جنده.بخورش حرف نزن.با دستم چوچولشو میکشیدم.میمالیدم.با اینکار یواش یواش لیلا شهوتی شد.من اصلا احساس انزال را نداشتم.خیلی برام جالب بود.بعدا از محسن خیلی تشکر کردم.همه جوره زندگیمو تغییر داده بود.پاهای لیلا را باز باز کردم وبالشتا را گذاشتم زیر پاهاش.با کف دست میزدم روی کسش و قربون صدقش میرفتم.محسن هم با یه دستش کسشو میمالید.یواش یواش انگشتاشو فرو میکرد تو ومحل حساس کسش را میمالید.دیگه لیلا هم وحشی شده بود وهمش میگفت کیر میخام.کیر میخام.محسن هم کیرشو آورد جلو وحالا دونفری کیرمون تو دهن لیلا بود.با هم تصمیم گرفتیم این دفعه دو نفری آبمون را تو دهنش خالی کنیم.چند دقیقه گذشت.محسن گفت علی جان شروع کن.میخام کس دادن زنت را به شوهرش ببینم.رفتم جلوی کسش وبه سر کیرم یکم وازلین مالیدم.محسن گفت دیگه نیاز نیست .برات گشادش کردم.راحت بکن توش.محسن راست میگفت.وقتی سر کیرمو کردم توش ، یه دفعه تا ته رفت تو.واااااااااااای باورم نمیشد.اصلا احساس انزال نداشتم.لیلا همش میگفت وااااااااااااااااا ی ی ی چه کیری شده علی.تلمبه بزن.یکم تلمبه زدم وبعد گفتم سگی بخواب.از پشت اومدم بکنمش که محسن گفت برو کنار.بزار یکم من بکنمش.حسودیم شد.گفتم بفرما.تو مقدمی.واومد مشغول شد.من هم رفتم جلو طوری خوابیدم که سرم کنار کس و کون لیلا بود وکیرم تو دهنش.لیلا کیرمو با یه حالتی خاص ساک میزد ومن که شاهد تو وبیرون رفتن کیر محسن تو کس زنم بودم با انگشت با سوراخ کونش بازی میکردم.گاهی هم شیطنت میکردم وهمزمان با ورود کیر محسن تو کس لیلا ، انگشتم را هم میکردم تو.یعنی کیر محسن را باندازه دو تا انگشت کلفت ترش کردم.دوست داشتم ببینم میتونیم دو نفری با کیراموم بکنیمش.محسن کیرشو آورد بیرون وگفت علی مشغول شو.خیلی حال میده.خودش رفت خوابید ولیلا را آورد روی خودش.به من گفت کمک کنم تا کیرش بره تو کس لیلا.من کمکش کردم .وقتی کیرش اون تو جا گرفت، گفت علی آروم کیرتو بزار تو کسش.لیلا جیغ زد وگفت نه.پاره میشم.خواست بلند شه که محسن محکم کمرشو گرفت.بهش گفت اگر همکاری کنی،هیچ چی نمیشه.ما که امشب اینجوری میکنیمت.پس همکاری کن.آروم میکنیم.من یه کم وازلین بسر کیرم زدم وبا انگشتام کسشو یکم باز کردم وکیرمو کردم تو.لیلا جیغ میزد وبا مشت میزد روی سینه محسن.منو محسن واقعا وحشی شده بودیم وبه هر قیمتی میخاستیم این کار را بکنیم.لیلا یکم خودشو سفت کرد.محکم زدم روی کونش وگفتم جنده پتیاره خودتو شل کن.محسن با بوسو نوازش سینه هاش آرومش کردومن کار خودم را کردم.واقعا کس تنگ زن من تونسته بود دوتا کیر را تو خودش جا بده.آروم آروم تلمبه زدن را شروع کردیم.با نوازش سینه هاش توسط محسن وچوچولش که زیر دست محسن بود یواش یواش لیلا حشری شد ودیگه داشت حرفای سکسی میزد.جووووووووووووووووووووون ن ن ن ن چه کیرایی بکنید منوووووووو آه ه ه ه ه ه چه کیفی داره.تا حالا کجا بودید؟ دارم به دوتا مرد کس میدم.تا صبح همینجوری منو بکنید.محسن سینه هامو بخور.گاز بگیر.بکنشون.محسن فشار بده.زبونتو بده بخورم.اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
همسایه پیرمرد ولیلا همسر جنده من[font#DF0101][/font] تو آپارتمان ما ودقیقا درب روبروی واحد ما یه پیرمردی تنها زندگی میکردکه اسمش آقای صبوری بود..یه روز صدای ناله از راه پله میومد.درب را باز کردم ودیدم آقای صبوری تو راه پله نشسته وحال خوبی نداره.کمکش کردم تا بره خونش.وارد خونه شدم ورومبل نشوندمش ولیلا را صدا زدم.لیلا که اومد بهش گفتم که یه لیوان آب قند براش بیاره تا حالش جا بیاد.لیلا چون سراسیمه اومده بود با دامن کوتاه وتاپ که تقریبا بالای سینه هاش کاملا معلوم بود آب قند را آورد.آقای صبوری با خوردن آب قند حالش جا اومد وخیلی از منو لیلا تشکر کرد.البته یه آن متوجه نگاهش به بدن لیلا شدم .البته حق داشت.اون بدن مرده را زنده میکنه تا چه رسه به آقای صبوری.بعد از دقایقی برگشتیم به خونه.سر میز شام لیلا گفت کاش بریم آقای صبوری را هم بیاریمش اینجا.گفتم فکر خوبیه.رفتم درب خونشون وزنگ زدم.آقای صبوری درب را باز کرد.دیدم با شلوارک و آستین رکابی اومد.ازش دعوت کردم که شام بیاد خونه ما .اولش تشکر وامتناع کرد ولی با اصرار من دعوتمون را قبول کرد.لیلا هم که معمولا شرایط پوششش در هیچ شرایطی فرق نمیکنه همونجوری اومد باستقبالش.شام را خوردیم ورفتیم روی مبل نشستیم.لیلا بساط چای ومیوه را هم روی میز گذاشت ونشست.آقای صبوری ازش تشکر کرد وبه من گفت خانم خوشگلی داری.منم به شوخی گفتم قابل نداره که همه با هم خندیدیم.من ازش از زندگیش سوال کردم .اونم خوش صحبت شروع کرد به توضیح دادن.در این موقع تلفن لیلا زنگ زد .وقتی از سالن رفت بیرون آقای صبوری به من گفت واقعا خوش بحالت.عجب خانم خوشگلی داری.گفتم مثل اینکه خیلی چشاتونو گرفته.با یه حالتی گفت ناراحت نمیشی؟جنبشو داری؟گفتم خیلی .گفت بدجورچشممو گرفته.گفتم میخای برات جورش کنم تا یه حالی باهاش بکنی؟اصلا حال کردن را با این حالت داری؟گفت امتحانش ضرر نداره.در این موقع لیلا اومد.آقای صبوری نگاهش به لیلا عوض شده بود.لیلا فهمید وبه من گفت چه خبر شد؟گفتم آقای صبوری میخاد نشون بده که هنوز جوونه.لیلا گفت چی جوری؟گفتم از خودش بپرس.گفت آقای صبوری چی جوری میخای نشون بدی؟آقای صبوری هم دستشو گذاشت رو کیرش وگفت بیا دست بزن.لیلا رفت جلو ودستشو از روی شلوارک گذاشت روی کیر آقای صبوری.یه وقت با خنده گفت وووووووووووووووووی عجب کیری داره علی!!!!!!! گفتم درش بیار ببینم.دستشو گذاشت تو شلوارکش وکیر پیرمرد را در اورد.بالای 25 سانت.کلفت.با سری بزرگ.سیاه وکم مو.با رگهای پرخون که زده بود بیرون.گفتم عجب کیری بخوری تو امشب لیلا.لیلا که از خوشحالی مات و مبهوت کیر آقای صبوری شده بود با فشار سینه هاش توسط آقای صبوری به خودش اومد.فورا تاپش را در آورد وسینه هاشو از سوتین در آورد وآورد جلوی دهن آقای صبوری.آقای صبوری با دستاش سینه هاشو گرفت وبا یه لحنی گفت عجب پستونایی داره زن جندت.رو کرد بهش وگفت جنده خانم تو همسایم بودی و من خبر نداشتم وشروع کرد به خوردن سینه های لیلا.من رفتم سوتینشو باز کردم تا سینه هاش آزاد بشه.بعد از چند دقیقه پستون خوری لیلا اومد پایین وشلوارک آقای صبوری را درآورد وشروع کردن بخوردن کیرش.عجب صحنه ای بود.صورت سفید لیلا وکیر سیاه پیرمرد.تلفیق زیبای دو رنگ متناقض.ده دقیقه ای کیرشو ساک زد .من هم اومده بودم از جلو داشتم نگاه میکردم وکیرمو میمالیدم.لیلا برگشت به من گفت خاک توسرت.پیرمرده ولی هنوز خالی نشده.اگه تو بودی تا حالا تمام شده بودی.جاااااااااااااااان عجب کیری داره .اووووووووووم م م م .من با لذت نگاه میکردم وگفتم نوش جونت عزیزم.لیلا سرشو بلند کرد وبه آقای صبوری گفت میخام کسمو بخوری.وبعد روی مبل دراز کشید.آقای صبوری روبه من کردوگفت مگه نشنیدی زنت چی گفت؟برام لختش کن کسکش.گفتم چشم.پاشدم ودامنشو درآوردم.بعد.شورتشو کشیدم پایین ودرش آوردم ودادم به پیرمرد وگفتم این هدیه من به تو.واااااااااااای چه حالی میده آدم شورت زنشو بفروشه یا هدیه بده به یه نفر.بعدش آروم پاهاشو باز کردم وروبه آقای صبوری گفتم بفرمائید.این شما واین کس زن جنده من.پیرمرد که حالا کاملا لخت شده بود اومد جلوی کسش زانو زد وبا دستاش شروع کرد به نوازش اون کس ناز وتراشیده وبه من گفت :عجب بهشتی داره.اوووووووووووووف.عجب کسیه.حیف این کس نیست که دست توی دیوس هست.وشروع کرد به خوردنش.لیلا مثل مار دور خودش میپیچید وهی میگفت علی دارم میمیرم.ببین منو.کسمو داره میخوره.سینه هامم فشار بده.اووووووووووف.چوچولمو گاز بزن.بکنش.آه ه ه ه ه ه ه ه ه علی مردم.آقای صبوری یه عمر تجربه کس خوریشو داشت روی لیلا پیاده میکرد.یه دفعه گفت بسه.دیگه طاقت ندارم.میخام بگامت.جلوی شوهرت بگامت.وای عجب حسیه که زن را جلوی شوهرش بگایی.ودر حالی که این حرفا را میزد سر کیر کلفتشو کرد تو کس زن من.منم رفتم جلو وپاهای زنمو باز کرده روی هوا نگه داشتم تا آقای صبوری قشنگتر بتونه بکندش.در حال کردن به من گفت چطور میکنم علی آقا؟گفتم بیست.عالی.درجه یک.جرش بده زن جنده منو.پارش کن با اون کیر کلفتت.اونم داغ میشد وهی تلمبه زدنشو تندتر میکرد.بعدش کیرو درآورد وگذاشت تو دهن لیلا.لیلا با حرص بیشتری ساک میزد.به صبوری گفتم میخام مدل سگی زنمو بکنی.گفت چشم.لیلا بلند شد وبا زانو روی مبل پشت به آقای صبوری قرار گرفت.من کپلای لیلا را باز کردم وصبوری کیرشو با کمک من گذاشت تو کس زنم وشروع کرد به تلمبه زدن.لیلا از شدت لذت جیغ میزد وصبوری در حالی که وحشیانه کون زنمو میزد به شدت وسرعت تو کسش تلمبه میزد.اونقدر که دیگه نتونست جلوی خودشو بگیره وهمینجور که داد میزد کجا خالی کنم کجا خالی کنم، تمام آب کیرشو با شدت تو کس زنم خالی کرد در حالی که از پشت بقول خودش پستونای لیلا را گرفته بود وفشار میداد.من دویدم واز آشپزخونه یه کاسه گرفتم وآوردم گرفتم زیر کس زنم.بعد از یکی دو دقیقه آقای صبوری کیرشو درآورد ومقدار زیادی از آب کیرش از تو کس لیلا به درون کاسه سرازیر شده بود.لیلا برگشت ودر حالی که آخ و اوف میکرد برگشت وروی مبل دراز کشید در حالی که کسشو هی میمالید وهمش میگفت مرسی آقای صبوری.خیلی حال داد.عجب کیری داری.صبوری کاسه را از من گرفت وبه لیلا گفت باید حاصل کمرمو بدم بخوری عزیزم.شوهرت برات زحمت کشید وجمع کرد.گفتم صبر کن.رفتم قاشق آوردم وبا قاشق آب کیر آقا را دادم به زنم واونم با اجازتون همشو میل کرد.بعدشم بلند شد رفت سراغ کیر شل شده صبوری وشروع کرد به خوردن وقربون صدقش رفتن.اون شب صبوری تا صبح خونه ما موند وسه بار دیگه زنمو گایید.که دوبارش روی تخت ما انجام شده بود.صبح هم یه بار دیگه زنمو گایید ورفت.موقع رفتن به من گفت زن جنده خوبی داری دیوس.آمادش کن که امشب هم میام تا صبح میکنمش.احساس میکنم که دوباره جوون شدم.گفتم قابلتون را نداره.چون خوب میکنی باشه امشب هم بیا وکس وکون لیلای منو جر بده.زن خودته.خداحافظی کرد ورفت.بعد از رفتنش به لیلا گفتم فکرشو میکردی یه پیره مرد اینجور قوی باشه.ماشالله.کیر هم کیرای قدیم .وکلی خندیدیم.