انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 1 از 21:  1  2  3  4  5  ...  18  19  20  21  پسین »

فقط یک مرد


مرد

 
درووود
درخواست ایجاد تاپیکی بانام فقط یک مرد را در داستان های سکسی دارم
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
درووود
دوستان خوبم.
من این داستان رو کپی میکنم. و نویسنده ی این داستان شخصی به اسم ایرانیه .
برای راحتی و لذت شما این داستان رو اینجا میزارم. امید وارم که لذت ببرید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کلمات کلیدی: داستان سکسی- سکس- کوس- کون- جنده - کردن - کیر - کوس کردن- کون کردن- دادن - ساکزدن - جر دادن- جنده بازی - لاس - کس لیسی - سکس حشری کنتده - سکس- کیرکلفت - داستان حشری کننده - سینه خوردن - سینه - سکس وحشیانه - داستان سکسی وحشیانه - تجاوز - سکس گروهی - داستان سکسی گروهی - داستان آب درار - آب کیر - آب کوس - تچاوز - سکس با دختر - بهترین داستان سکسی ـ داستان سکسی جدید - داستان سکس با محارم
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  ویرایش شده توسط: King05   
مرد

 
فقط یک مرد 1
من اسمم کوروشه .. دیگه خسته شده بودم از بس به من می گفتند کورش صحیح تره تا کوروش .. بابا اینا که نون و آب نشد حالا ما یه واو زیادش کردیم آسمون که به زمین نیومد . خیلی هم خوش تیپ و دختر کش بودم ولی چه فایده که خونواده ام وضع مالی درست و حسابی نداشتند . 22ساله بودم که از سر بازی بر گشتم . ما تو بابل یکی از شهرهای استان مازندران زندگی می کردیم . پدرم وضع مالی درست و حسابی نداشت . یه بقالی کوچیک داشت سر محل که از بس دور و برش سوپری لوکس زدند دیگه کسی واسه خرید نمیومد اونجا . خواهرم کتایون که 3 سالی ازم بزرگتر بود لیسانس حسابداری داشت ولی بیکار افتاده بود و با این که خوشگل بود ولی خواستگار نداشت . پدر و مادر منم که هنوز به پنجاه نرسیده بودند اسمشون بود کاوه و معصومه .. همه دوستام که از خدمت برگشتند یه چند وقتی رو مشغول عشق و تفریح شدند ولی من حتی یه پول توجیبی هم نداشتم و یه لباس درست و حسابی که وقتی یه دختری رو دید می زنم خجالت نکشم . تو خونه مون ماهواره که نداشتیم هیچ از دی وی دی و ویدیو و از این جور چیزا خبری نبود . تازه یه تلویزیون رنگی دست دوم گرفته بودیم .. مگه کار پیدا می شد . این در و اون در می زدم فایده ای نداشت هرکاری کردم کار پیدا نکردم تا این که یکی بهم گفت اگه دوست داری برو معدن زغال سنگ زیر آب اونجا کار گر می خواد . حقوقش بد نیست ولی ریه تو که به هوای سالم عادت داری داغون میشه . یه مدت کار کردی می تونی یه کار بهتری واسه خودت دست و پا کنی . ازبس جلق زده بودم دیگه داغون شده بودم . دخترای خوشگلو می دیدم و حسرت می خوردم . کونای بر جسته ای که از پشت شلوارشون داشت می زد بیرون .. رفقای بد قیافه ای داشتم که که کلی دوست دختر داشتند و دوست زن . شوهر داراشونو از کوس می گاییدند و دخترا رو از کون و من دریغ از یک لباس درست و حسابی . بابا بهم می گفت بیا با هم تو مغازه کار کنیم . -پدر جون میخوای هیچی رو تقسیم بر دو کنیم ؟/؟ رفتم طرف زیر آب و کار اونجا رو قبول کردم . هفته ای یکی دوبار میومدم خونه .. خیلی کار خفه کننده ای بود . وقتی از معدن و اون سیاهچال میومدم بیرون تا یه مدت سر گیجه داشتم . بگذریم .. یکی از اینروزا که داشتم از دخمه و سیاهچال میومدم بیرون یهو دیدم یه گرد و خاک وطوفانی همه جا رو گرفته و تمام درختا سرشون خم شده و آدم نمی تونه یه متری خودشو ببینه .. یا د این موضوع افتاده بودم که اخبار می گفت قراره درهمچین روز هایی یه گردباد بیاد که سر تا سر کره زمین رو بلرزونه و علتش هم تاثیر یه سری سیارات ونتیجه اش اخلال در وضعیت آب و هواییه .. ولی این جوری که من این وضعیتو می دیدم ترس برم داشت .. به نظرم اومدکه روز قیامت رسیده و تا چند وقت دیگه باید بریم صحرای محشر . دوستام همه رفته بودند و من آخرین نفر بودم .داشتم نفس کم می آوردم . با این حال تر جیح دادم همون داخل بمونم و از معدن بیرون نیام . ترس برم داشتهبود . فکر می کردم اگه بیرون بیام می میرم . ولی اگه روز قیامت شده باشه منم باید بمیرم .. این جوری حداقل راحت تر نفس می کشم و با ترس و لرز کمتری می میرم . ترس و وحشت داشت منو می خورد . گذشت زمانو احساس نمی کردم . حالم داشت بد می شد . تصمیم گرفتم که بیام بیرونببینم چه خبره . منتظربودم جمعیت زیادی رو که تلف شده و افتادن رو زمین ببینم ولی خبری نبود . همکارامو دیدم که هرکدوم از یه گوشه وسنگری دارناز جاشون بلند میشن و من هم مثل آدمای مست در حالی که تلو تلو می خوردم رفتم طرف اونا .. وقتی چشامو باز کردم دیدم رو تخت بیمارستانم و بهم سرم وصله . پدر و مادر و خواهرم دور و بر من بودند . یه همهمه عجیبی در محوطه بیمارستان بود .. سریع اونچه را که بر سرم گذشته بود بیاد آوردم -اینجا چه خبره بابام جواب داد هیچی پسرم الان تمام آزمایشگاههای دنیا و در مانگاهها و بیمارستانها دارن از مردا تست مردانگی و آزمایش اسپرم می گیرن . یه ویروس از دیروز همراه با گردباد تو تمام دنیا پخش شده که وارد آب هم شده متاسفانه تازه متوجه این ویروس شدن که کار از کار گذشتهتمام مردای دنیا که از این هوای آلوده تنفس کردن و در این دوروزه آب خوردن عقیم شدن و هرکی آزمایش میده عقیمه . فقط رومردا اثر گذاشته و االبته این ویروس 24 ساعت پس از انتشار غیر فعال میشه ... یه خورده می فهمیدم و یه خورده هم نمی فهمیدم که چی داره میگه . فقط خوابیدم و وقتی که بیدارشدم بابارو کنارم دیدم .. وقت اخبار شده بود .. مهمترین گزارش راجع به همین بود .. نسل بشر رو به انقراض است .. تقریبا مردان بشر خاصیت باروری خود را از دست داده اند . حتی کودکان و نوجوانان مذکر به سن بلوغ نرسیده که از آب و خاک روز گذشته استعمال کرده اند در معرض چنین مشکلی قرار دارند . بابررسی های به عمل آمده کودکان هم در آینده نمی توانند بار ور گردند . هم اینک از کشور های جهان گزارش می رسد که از یک میلیارد آزمایش و تست اسپرم ب ه عمل آمده از مردان و پسران جهان حتی یک مورد مثبت باروری هم مشاهده نگردیده است . نابودی بشر درراه است . جهان به حیوانات سپرده خواهد شد . خداحافظ بشریت .. خداحافظ انسان .. -پدر اینا فیلمه یا دارن جدی میگن ؟/؟ -نه واقعیتیه .. منم عقیم شدم .. داشتم به این فکر می کردم که منم که از معدن اومدم بیرون حتما از اون خاکها تنفس کردم ولی اون موقع هوا شفاف شده بود .. ولی تا یه روز آب که نخوردم . چند روز بعد رفتم سر کار .. کارفرما اومد و گفت بدون بر گه آزمایش نمی تونی به کارت ادامه بدی .. تو تنها کسی هستی که آزمایش مردانگی ندادی -کاردرمعدن چه ربطی به آزمایش اسپرم داره -این دستور بالاست . اطلاعات و امنیت کشور دستور داده تا در برگه استخدام مردا وضعیت مردونگی اونا ثبت نشه حق کارکردن ندارن -یعنی اگه من نامرد باشم حقندارم کار کنم ؟/؟ -اینایی که می بینی مشغولن همه شون عقیم یا به قول شمانامردن . خیلی هاشون هم هوس مردانگی ندارن و اون اشتیاق درشون از بین رفته درضمن همه اینایی که نابارورن تولید اسپرمشون هم به حداقل رسیده و شاید تا یه مدت دیگه قدرت تولید نداشته باشن و این یه سری عوارض جسمی براشون داره .. رفتم آزمایش دادم .. یه چند ساعتی رو تونوبت بودم . بااین که یه آزمایشگاه مجهزی درمرکز شهر بابل بود ولی چند ساعتی رو تو نوبت بودم . دومیلیارد از مردان جهان تا به حال آزمایش داده بودند حتی یک نفرشون قدرت باروری نداشتند . صدها زن جلو در آزمایشگاه اجتماع کرده بودند و منتظر بودند که قرعه شانس به اسم کی میفته .. منم آزمایش دادم . قرار شد خیلی زود جوابو بدن .. -آقای کوروش آریایی -منم بفرمایید خانوم .حاضره می تونم برم ؟/؟ -کجا بری با این عجله ؟/؟ آهای ملت این آزمایش کار من بود . کار من .اون باروره . اون می تونه . اسپرمش جواب میده . هم تولید می کنه هم حجمش خوبه و هم تعدادش .. درظرف کمتراز یک دقیقه دهها خبر نگار دورمو گرفتند . پخش مستقیم از تلویزیون مازندران و شبکه سراسری و خبر و کانالهای ماهواره ای از یک بمب اتم هم قوی تربود .. داشت باورم می شد که دارم یه شخصیت مهمی میشم . دل هیشکی رو نمی شکستم . هرکی باهام مصاحبه می کرد بهش جواب می دادم . شعار زنای همشهری رو از پشت در های ازمایشگاه می شنیدم که یک دل و یک صدا فریاد می زدند درود بر کیر کوروش .. درود بر کیر کوروش و یه شعار دیگه هم این بود .. کوروش آریایی تنها امید مایی .. در همین لحظه در باز شد و عده ای مامور ریختند داخل .. -کی به شما گفت که مصاحبه کنین اونم پخش مستقیم به سراسر جهان مخابره کنین . این کار شما جرمه و امنیت ملی رو به خطر میندازه . کات کات کات .. بسه دیگه .. فقط دور و برکوروش خانو خلوت کنین .. -ببخشید من خودمم دوست داشتم مصاحبه کنم . خب با اجازه شما من برم -کجا ؟/؟ باید با ما بیایی . -ببخشید من کار بدی نکردم . این برگه رو باید بدم به سر معدنچی تا از فردا دوباره برم تو زغالدونی . -مثل این که متوجه نیستین شما قهرمان ملی هستین . شاید حاکم بلا منازع این جهان خاکی .. -من فردا باید برم معدن نمیخوام کارمو از دست بدم . حالیم نیست . دیدم یکی از اون اطلاعاتیها به اون یکی چشمک می زنه ومیگه مثل این که یارو تو باغ نیست حیف که دستور نداریم بزنیمش کوس خله هیچی حالیش نیست میخوام برم معدن کار کنم دیگه چه صیغه ایه ؟/؟ حیف که بهمون دستور دادن یه تار مو از سرش کم نشه و کاری نکنیم که اون دچار استرس شه . وگرنه این جور آدما خوراک منن . یه لقمه چپشون می کنم . ترس برم داشته بود گفتم بهتره همراهشون برم .. سوار یه ماشین با شیشه های دودی شاسی بلند شدم که خیلی با بوی چرمش حال می کردم . هرچی بود از بوی خاکه زغال خیلی بهتر بود . رسید یم سر کوچه مون از خوشحالی نمی دونستم چیکار کنم .. -از این طرفه خونه مون !از این طرفه ولی ماشین به راهش ادامه می داد .. -منو کجا می برین این طرف می رسیم به آمل .. -بچه ها پس بریم یه خداحافظیبا خونواده اش بکنه بد نیست . این دیگه تا تهرون پدر ما رو در میاره .. -تهرون چیه بابا من فردا با این جواب آزمایش باید برم معدن زیر آب .. -ببینم برگه اتو .. نشونشون که دادم یکی از اونا اونو گذاشت تو جیبش .. -حالا دیگه نمیری .. ده یازده تا ماشین کنار خونه مون نگه داشته بودند .. مادرم داشت خودشو می کشت . پدرم منو بست به فحش که چرا حرفشو گوش ندادم و تو مغازه رفیقش نشدم .. خواهرم هاج و واج داشت منو نگاه می کرد و سر در نمی آورد که چرا این همه آدم مسلح و از ما بهتران دورم کردن -اینجوری بهم نگاه نکنین من آدم نکشتم . من رفتم جواب آزمایش بگیرم و نمیدونم دیگه چی شد . فقط شنیدم که تو سالمی و می تونی . کتایون من میخوام برم سر کار -داداششششش چی گفتی ؟/؟ وای وای چه معجزه ای ! تو تا این لحظه بین چند میلیارد مرد دنیا تنها مردی هستی که قدرت باروری و اشتیاق مردانگی داری .. میشه گقت تو در میان خواجه های دنیا استثنایی .. -کتایون تو رو خدا دست از سرم بردار . پیرزن همسایه باهام دوست نمیشه این شوخی ها چیه بامن داری ؟/؟ درهر حال با خونواده خداحافظی کردم و منو بردن طرف تهرون .. تازه داشت یه چیزایی دستگیرم می شد ولی نمی دونستم که میخوان باهام چیکار کنن . اصلا من چه به دردشون می خورم . بین راه تو پلور وایستادیم و یه چیزی خوردیم -آقا من پول ندارم حساب کنما .. اول لقمه تا اخر لقمه زهر ماریمون شد همش می ترسیدم منو قال بذارن و حساب غذا بیفته گردن من .. واییییییی یارو یه دسته تراول صدهزارتومنی از جیبش بیرون آورد و دو تاشو داد به صاحب رستوران و گفت بقیه اش مال خودت .. -چیکار کردی پول این همه غذا پنجاه تومن همنمی شد .. وقتی رسیدیم تهرون اول منو بردن لباس فروشی و چند دست کت و شلوار شیک و پیرهن تمیز واسم گرفتند و منو بردن به یه ساختمون بزرگ و شیک .. افراد زیادی رو دیدم که نمی شناختم کین . چند تا آخوند هم داخلشون بودند . ظاهرا چند تا دکتر هم حضور داشتند .. بازم ازم آزمایش گرفتند و یه خورده نشستم با بقیه شوخی کردم و حسابی حال بعضی ها رو می گرفتم . دلم پیش این بود که نکنه کارم توی معدن زغال سنگو از دست بدم . نمیدونم واسه چی شناسنامه و کارت ملی و پایان خدمت منو هم از بابا ننه ام گرفته بودند . -خب واسش سریع پاسپورت جور کنین که بعدشم با جورشدن ویزا پرواز کنیم بریم اروپا ببینیم این پنج +یکچه آشی میخواد واسه مون بپزه . -ببینم این کوروش خان ما پاسپورت و ویزا می خواد چیکار کنه ؟/؟ همین که لای شلوارشه خودش پاسپورت خروجشه -فقط تا می تونی محافظو زیاد کنین . کاشکی اون احمقا امروز از تلویزیون این خبرو اعلام نمی کردن . می ترسم از این هواپیما ربایان .. -نترس اسکورت می ذاریم . درهر حال باید از این بیت المال و ثروت ملی نهایت استفاده رو بکنیم .. لعنتی ها منو می خواستن ببرن خارج از کشوربا این که خیلی هیجان داشت می ترسیدم , همون معدن زغالو ترجیح می دادم ..-خب جواب آزمایش موفقیت آمیز بود . تبریک میگم . تو به اندازه هزاران هزار بمب اتم برای ما ارزش داری . اون انرژی هسته ای که تو داری دنیارو تکون میده . حالا اگه راست میگن بیان با ما مقابله کنن . -من نمی فهمم شما چی دارین میگین. من تازه از خدمت بر گشتم . میخوام کارکنم زن بگیرم .. مارو از نون خوردن نندازین . بقالی ما روزی پنج هزار تومن هم فروش ناخالص نداره . خواهرم مجرده و بیکاره .. منم زن میخوام .. نیاز دارم .. -ببینم چند تا زن میخوای ؟/؟ بر و بر نگاش کرده و گفتم مگه مردم چند تا زن می گیرن من که شیخ عرب خر پولدار نیستم برم چهار تا زن رسمی و چهل تا غیر رسمی بگیرم . همون یه دونه بسه . اگرم شد شریکی به یه نصفه اش هم قانعم .البته این جمله آخر مزه انداختن بود . - هی اسماعیل مثل این که این یارو خیلی پرته -ببین داداش تو این قدر زن می بینی و این قدر باهاشون برنامه میری که حالت بهم بخوره . کاریت نباشه . منم با اوسا کارت صحبت می کنم که اخراجت نکنن . به اون بغل دستیش یه چشمکی زد و فهمیدم که دارن دستم میندازن ... کلی باهام صحبت کردن و بازم یه خورده بیشتر موضوع رو گرفتم .. یه چیزایی می گفتند که باورکردنش برام سخت بود . می گفتند تو تنها مردی هستی که در روی این کره خاکی می تونی زنا رو حامله کنی و از طرفی شایدم تنها مردی باشی که میل جنسی داره . بعضی از اونایی رو که روبروم بودن انگار قبلا جایی دیده بودم . فکر کنم از اون کله گنده ها بودند . یه فیلم سکسی آوردند گذاشتند تو دی وی دی .. به عجب فیلمی بود .. همه شلوارشونو پایین کشیدند . من سختم بود . ولی باملایمت بهم گفتند کوروش جان این یه آزمایشه واسه اطمینان کامل .. هنوز صحنه اول فیلمو ندیده کیر لعنتی شق شد . بقیه کیر ها خوابیده بود . حتی کیر اون چند تا آخوند . یه نفر که به نظر میومد سر گروه باشه گفت بچهها این الماس شرق رو باید حفظ کرد . این یه الماسیه به بزرگی کوه دماوند .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
فقط یک مرد 2
روز بعد با یه گروه چهل پنجاه نفره که هیشکدومشونو نمی شناختم و فقط انگاری سه چهار توشونو یکی دوبار تو اخبار دیده بودم سوار هواپیما شدم و اصلا نمی دونستم کجا میریم . قبل از رفتن تلفنی با کتایون صحبت کردم .. به من گفت فقط مفت خودتو نفروش که اصلا روی تو نمیشه قیمت گذاشت . چون تو تنها مردی هستی که می تونه و زن ذلیلهای دنیا سرشون پایینه و محتاج توان . این قدر ساده نباش داداش . تلفن ما تحت کنترله ولی خیلی چیزا ی دیگه دوست داشتم بهت بگم ... برای اولین بار بود که سوار هواپیما می شدم . اگه سقوط می کرد چیکار می کردیم. از یکی از همراهانم پرسیدم ببخشید این هواپیما توپولوف که نیست . چون روسیه هر چی جنس آشغال مال زمان جنگ جهانی دوم خودش بوده و عتیقه های خودشو فرستاده این طرف .. من هنوز عروسی نکردم .. -ببین کوروش خان این کجاش به توپولوف می خوره . خیلی آروم به بغلدستی اش گفت میون این همه , قحطی آدم بود که تو میلیاردها جمعیت قرعه شانس افتاد به نام این ؟/؟ حالا که یه خورده به فضای هواپیما عادت کردم سر نشستن کنار پنجره با بقیه دعوا داشتم . بلایی به سرشون آوردم که مجبور شدن کنار پنجره جام بدن .عجب منظره ای داشت اون پایین . از بالای شهر ها و از دل ابر ها رد می شدیم و خیلی بهم حال می داد . از هواپیما سواری داشت خوشم میومد .. نزدیک رسیدن به مقصد بودیم که که از پشت بلند گو اعلام شد که کمر بندها رو ببندیم . منم کمر بند شلوارمو سفت کردم . نزدیک به نشستن روی باند فرود گاه بودیم که یهو یکی از اون کله گنده ها یه فریادی سر محافظ من زد و گفت این که کمر بندشو نبسته میخوای ما رو بیچاره کنی ؟/؟ میخوای از سر و ته دارمون بزنن ؟/؟ کمر بند صندلی رو با کمر بند شلوار اشتباهی گرفته بودم . چند تن از وزیر وزرا با ما بودند .در مورد طرز راه رفتن و صحبت کردن هم یه سفارشهایی به من شد که مجبور بودم انجامش بدم . این جوری که معلوم بود کشورهای بزرگ جهان جلسه داشتند و از کشور ما هم نمایندگانی اعزام شده بودند . نشست پنج به علاوه یک . معلوم نبود خب کوس خلا بگن شیش دیگه . مثل بعضی ها که به جای سیزده میگن دوازده به علاوه یک . چند تا مترجم هم با خودمون داشتیم .. قرار بود یهمیز گرد داشته باشیم ولی میز خیلی درازی بود . نمایندگان امریکا انگلیس فرانسه چین و روسیه به اضافه آلمان می شدند پنج به علاوه یک و به علاوه ایران .. اصلا نمی فهمیدم در مورد چی دارن حرف می زنن و من واسه چی اونجا هستم . فقط همینو می دونستم که همه شون دارن یه جور عجیبی بهم نگاه می کنن . آدم ندیده ان . راستش من تنها مردی بودم که می تونستم ولی هنوز از این مردونگی خودم خیری ندیده بودم . با این که هشت ده سالی می شد که بالغ شده بودم ولی دریغ از یک سکس خشک و خالی . چند بار فقط خونه دوستام با ویدیوهای قدیمی وی اچ اس چند تانوار سکسی دیده بودیم . وایییییی پسر چند تا زن سانتی مانتال اومده بودند تو کنفرانس تا کیرم از پشت شلوار اونا رو دید بلند شد .. شانس آوردم که میزه از بسبلند بود تا نزدیک دهنمون می رسید . اولش نماینده امریکا صحبت کرد و بعدش هم انگلیس و بقیه کشور ها . ایران را عامل نا امنی منطقه می دونستند .. خب من اومده بودم چه غلطی بکنم هنوز نمی دونستم . فقط کتی بهم می گفت خودتو آسون نفروش .. پسر اینا اگه منو به کشور های دیگه می فروختند چه غلطی باید می کردم . تا آخر عمرم باید زن خارجی می گاییدم . نه من ارزشم خیلی بالا تر از اینا بود . کوس خل بازی رو باید میذاشتم کنار تصمیم گرفتم زرنگ شم . اینایی که جون به عزراییل نمی دادن و نمیدن منو آوردن اینجا تا بر سر من معامله کنند و من باید از این ویژگی خودم استفاده می کردم . دریغ از یک کوس . من دارم از بی کوسی می میرم اون وقت میگن تنها مردی که می تونه کوس بزنه .. بابا علی الحساب یکی بیارن .. ما که از بی کسی و از بی کوسی غش کردیم . واسه ناهارکه پا شدیم کیر وسط شلوارم عین لوله تفنگ اومده بود جلو . زنا با یه زار و التماس خاصی نگاش می کردند و مردای خارجی سر تکون می دادند و ایرانی ها ی خودمون هم با اظهار تاسف و شاید هم حسادت می گفتند یادش به خیر .. حیف چه دورانی بود و قدرشو نمی دونستیم . بعد از ناهار دوباره کنفرانس ادامه پیدا کرد . ظاهرا بر سر من دعوا داشتند .بحث سیاسی و اینایی در کار نبود . دولت میخواست رو من معامله کنه و امتیاز بگیره .. در اینجا حس مردم دوستی من گل کرد و فریاد زدم نمی دونم صحبتای من تر جمه میشه یا نه . من اگه اینجام به خاطر اینه که از حقوق ملتم دفاع کنم .. در همین موقع تلفن نماینده امریکا زنگ خورد و طرف هی سر تکون می داد . ظاهرا از کاخ سفید باهاش تماس گرفته بودند ... یادم رفته بود چی داشتم می گفتم ولی یه جوری ادامه دادم .. مناز حقوق ملت خودم دفاع می کنم . تا ملت من در رفاه نباشند اگر مای دیک یعنی کیر خودم را از ریشه قطع کنم به خواسته های شما تن در نخواهم داد . ای امریکای گستاخ که هم از توبره می خوری هم از آخور و سی و خوردی ساله که خون ملت ما را در شیشه کرده ای وبیشترین منفعت از این تحریمها را خودت برده ای و می بری دلار هفت تومنی را کرده ای دو هزار تومن . چه سودی از این بالاتر ای امریکا !نخستین شرط این که با شما راه بیام اینه که تحریم اقتصادی و سایر تحریمها از دوش ملت قهرمان و دلاور ما بر داشته شه . من متعلق به دولت نیستم . من از آن ملت ایران هستم .. همه ایرانیهای حاضری که می خواستن سر من یک طرفه معامله کنند لال شده بودند . فکر کردن در آمد نفته .. در آمد حاصل از کیر با در آمد نفت و صادرات سایر کالاها فرق می کنه . یک قطره ازآب کیر به اندازه صدها بشکه نفت می ارزه. -تا دستور تحریم این سی ساله لغو نشه من هیچیک از زنهای غیر ایرانی را نخواهم گایید و آب آریایی را نثار دشت و صحرای غیر آریایی نخواهم کرد .. همراهان من بهم گفتند بابا این چه سخنرانی بود که کردی پاک آبرومونو بردی -بسه دیگه این قدر سنگ خودتونو به سینه نزنین . مگه من بد میخورم ؟/؟ کیر مال منه شما دارین روسرش معامله می کنین ؟/؟ اصلا این دو سه روزه یکی گفتین یه کوسی به عنواندست گرمی و پیشکشی بیارین بزنم ببینم چه مزه ای میده ؟/؟ یکی از وزرا خندید و گفت این قدر بزنی که خودت بسوزی . ولی سعی کن رفتار درستی داشته باشی . به دولتت احترام بذاری -من با سیاست کاری ندارم . سیاسی نیستم . اصلا نمی دونم واسه چی اینجایین . انرژی هسته ای و این جور چیزا هم ربطی بهم نداره . یکی دیگه از وزرا بهم گفت کوروش جان ببین این کیر تو از هر بمب اتم و انرژی هسته ای قوی تره .. اینا حتما قبول می کنن که ایران از فشار تحریم خارج شه . ولی اینو دولت ایران ازتو به عنوان یک میهن پرست میخواد کاری کنی که دیگه بابت مسائل هسته ای اذیتمون نکنن و دست از سر کچل ما بردارن . ما که نمی خواهیم بمب بسازیم . داریم غنی سازی می کنیم واسه نیروگاههای برقمون که تابستونا که کولر روشن کردیم پول برق زیاد نشه .. -به یک شرط این مسئله رو هم پیش می کشم که شما به خواهرم کتی کار کارمندی بدین ویه خونه بزرگ و تمیز برای ما تو بابل جورکنین وبقالی پدرمو تبدیل به سوپری کنین وگرنه من از این هسته ای ها چیزی سر در نمیارم .. همه اومدن جلو و ماچم کردن .. تاریخ مدیون توست کوروش آریایی -فقط یه خواهش دیگه ام دارم و این قدر از کوروش بزرگ بد نگین . نگین که کاری واسه ملتش نکرد و این ها همه افسانه بوده وگرنه شما که از هرودت مورخ یونانی بالاتر نیستین .. -هرکاری بگی می کنیم فقط این هسته ای رو واسه ما ردیف کن .. نمایندگاناین 6 تا کشور دعوا داشتند که من باید اول برم اونجا .. شرایط خودمو در مورد لغو تحریم و ادامه فعالیت هسته ای مسالمت آمیز واسشون گفتم . به تته پته افتادن و گفتنباید مشورت کنیم . نمی دونم داشتن به کجا زنگ می زدن .. نماینده امریکا زنگ زد به اسرائیل تا با اونا مشورت کنه -بدبخت بیچاره چه ربطی به اسرائیل داره مگه اونا ما رو تحریم کردند ؟/؟ یه مقدار پرتقال نارنگی اسرائیلی وارد می کردیم اونم دیگه نمی خواهیم . کارشونو کردند . یه شرط دیگه گذاشتم که هر زنی رو که گاییدم و زایمان کرد نام فامیلش مثل نام فامیل پدرش بشه آریایی . می خواستم دنیا رو آریایی کنم . در قبال شرایط من یه شرایطی هم اونا داشتند که ربطی به سیاست نداشت . بازم این امریکای لعنتی کارشو کرد و در پیش نوبتی و استفاده از من حرفشو به کرسی نشوند . قبول کردند که دیگه تحریمی در کار نباشه و ما هم به فعالیتهای صلح آمیز هسته ای خودمون ادامه بدیم . سر این که من چند وقت در این کشور ها دور بزنم چونه می زدند . دولت ایران می گفت که من باید اول برم چین . چون این چین ما رو تحریم نکرده بود و ما بهشون مدیونیم .. -حالم از این چینی ها بهم می خوره . حیفه که این نطفه و کیر آریایی حریم اونا شه . باید دهن این چینی ها رو گایید هر چی بنجل داشتن می فرستادن ایران . خوار مادر جنده تر از اینا این روسها هستن . ته دلم دوست داشتم برم امریکا و یه حالی بکنم . چین نزدیک به یک میلیارد وسیصد چهار صد میلیون جمعیت داره اگه قرار باشه من زنای یک مدل اونجا رو بگام که همون اول پس میفتم ..راستی من چه جوری میخوام حریف اونا شم . این آرش کمانگیر کمانو ول کرد و رفت . کوروش آریایی بدبخت باید هر روز کمان کشی کنه . قرار داد ها رو تنظیمکردیم . ظاهرا با سران دولتهای دیگه هم تماس گرفته شد و به اونا وعده وعید هایی داده شد که رضایت اونا رو هم جلب کردند . این از ما بهتران دیگه مستقیما نگفتند که تمام این خدمات و پیروزیها به خاطر کیر راهگشای منه اونو به حساب پیروزی خودشون گذاشتند و یه جشن هسته ای حسابی و خروج از تحریم راه انداختند . آنچه که برام مهم بود مردم کشور من بودند که مشکلات اقتصادی داشت فلجشون می کرد.البته ملت می دونست که همه اینا زیر کیر منه وحتما خواهرم کتی به اندازه کافی تبلیغات می ک رد که داداشش خودشو وقف ملتش کرده . حساب کرده بودم که اگه در هریک از این کشور ها حتی اگه بخوام فقط یک روز بمونم که همچین چیزی نیست با توجه به کشورک هایی که وجود داره تا یک سال دیگه هم ایران برو نیستم.درهرحال واسه رفع این مشکل اون روز قرار داد تنظیم کردیم که در هر ماه 5 روز مرخصی ایران داشته باشم و بعد از یکسال هم یک ماه .. تا ببینیم تکلیف چی میشه.. چند تا بادی گارد از کشورهای میزبان و از سفارت ایران در آن کشور ها همیشه باهام
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
باشن .. دوباره زنگ زدم واسه کتی تا باهاش خداحافظی کنم -کتی جون من دارم میرم امریکا . معلوم نیست چند وقت اونجا بمونم .. -داداش حواست باشه .. -کتی جون من هرکاری که می تونستم کردم . شاید خودمو قربونی کرده باشم . به تحریمها خاتمه دادم . راه فعالیت هسته ای رو باز کردم .. -داداش یه چیزی رو فراموش نکن شمعی که به خانه رواست بر مسجد حرام است . زنای کشور بیش از هر وقت دیگه ای به کیرت نیاز دارن . حواست باشه ما رو فراموش نکنی داداش ..مادر از گریه نمی تونه باهات حرف بزنه . بابا هم همین طور . همین حالا بهمون یک میلیارد تومن پول دادن به عنوان کمک و منو هم قراره تو یکی از بانکها استخدام کنن . -کتی جون الان یکساعت نمیشه که من ازشون خواهش کردم -داداش فدات همه از صدقه سری شما و کیر شماست . مواظب کیر خودت باش . یادت باشه واسه آشناهات سالم نگهداشته باشی . -آبجی من ماهی 5 روز مرخصی دارم .. -پنج روز رو از اون ور آب سه روز حساب کن . دوروزش رفت و بر گشته .. مواظب خودت باش . زیاد خودتو هلاک نکن .. حداقل باید دوازده سال عذاب بکشی تا نیروهای کمکی و اون بچه هایی که از تو به وجود میان اگه پسر باشن بتونن کمک حالت شن .. -کتایون دیگه تا اون وقت هیچیازم نمی مونه . اشک از چشام سرازیر شده بود . این چه نعمتی بود که نصیبم شده بود . حتی یک کوس و کون نگاییده بودم . می خواستیم بریم که دیدم نماینده آلمان با مترجم ایرانی منو کنار کشیدند و گفتند چقدر می خوای تا یه نوبت زود تر به ما بدی. هرچی باشه ما هر دو از نژاد آریا هستیم . ایران و آلمان رگ و ریشه شون از یک نژاده ..راست می گفت من تو تاریخ خونده بودم که چهار هزار سال پیش قوم آریا به علت سر ما و یخبندان واز بین رفتن چراگاهها در جنوب سیبری و شمال قزاقستان کنونی به دو دسته تقسیم شدند و حتما صحنه خداحافظی با شکوهی هم داشتند .عده ای به طرف غرب روسیه و شرق اروپای کنونی رفتند و عده ای به طرف جنوب و ایران فعلی و چند کشور دیگه .. خیلی متاثر شدم ..-داداش به این آلمانیه بگو که آریایی هیچوقت هم نژاد خودشو فراموش نمی کنه دراولین فرصت زنای آلمانی رو هم به فیض می رسونم . من دیگه چیکار کنم . هیئت همراه ما بیشترش بر گشتند ایران و منو با چند تن از محافظین ایرانی و امریکایی روانه واشنگتن کردند . هواپیما که بلند شد تازه فهمیدم که جلسه و نشست در تر کیه بوده . امریکا کشور زیبایی بود .تعریفشو زیاد شنیده بودم . دوست داشتم برم به غربش به منطقه کالیفر نیا . ولی پایتخت در شرقآن قرار داشت و با هواپیما بین سه تا چهار ساعت می کشید که از غرب تا شرق امریکا رو بری . تو راه بازم کنار پنجره نشسته بودم .آبهای اقیانوس اطلس و چند دریای دیگه منظره زیبایی درست کرده بود . کوس خلی ام گل کرده بود و به همه اعلام کردم تو رو خدا از طرف مثلث بر مودا نرین که ما رو مثل یک آهن ربا با خودش می کشه تو آب . واشنگتن شهر قشنگی بود . با ساختمونایی که چند مدل از اونا روسر مایه دارای شهرمون تازگیها در یه گوشه کنارایی ساخته بودند . با اسکورت و کلی محافظ وارد کاخ سفید شدم .- حواست باشه هر اتفاقی که اینجا میفته باید زبونت قرص و محکم باشه -مگه میخواهیم خلاف یا حمله نظامی بکنیم ؟/؟ -خلاف که چه عرض کنم باید چند تا زن عظیم الشان رو بگایی -ببینم یک دفعه ؟/؟ -اون دیگه بستهبه خودت داره ؟/؟ -ببینم اینجا کاخ سفیده یا جنده خونه ..-هیس زشته این دور و بر همشدور بین کار گذاشتن . -من که چیز بدی نگفتم . از من و همراهان یک پذیرایی درست و حسابی کردند . -ببینم من که اون داخل مشغولم شما باید دور و برم باشین ؟/؟ -تازه علاوه بر ما چند تا نگهبان امریکایی هم کشیک می کشن ..-این دیگه چه جورشه..تو کاخ سفید که دیگه همه چی امنه .. -کار از محکم کاری عیبی نمی کنه . -حالا نمیشه گاهی وقتا شما به جای من جورشو بکشین ؟/؟ ..بد جوری سوتی داده بودم. -کوروش جان اگه کوروش هخامنشی می خواست مثل تو باشه ما دیگه امروز کشوری به نام ایران نداشتیم . پدرت خوب مادرت خوب اگه کیر ما بلند می شد که دیگه غمی نداشتیم و سراغ تو نمیومدیم . خواب دیدی خیر باشه .. وای پسر! محافظان رفته بودند دور ساختمون و محوطه جنده خونه یا همون سکسگاه . یه هیجانخاصی بهم دست داد .من نباید سوال می کردم کی رو میخوام بگام . سیاه پوست بود یا سفید پوست نمی دونم .می خواست وزیر امور خارجه باشه زن رئیس جمهور باشه نباید کاری به این کار ها می داشتم . این امریکای لعنتی همه جا باید مخفی کاری کنه . هر چی می کشیم از دست اونه . فقط دنبال منافع خودشه . دستش با دست شیطان تو یک کاسه هست . من چه طور می تونم از پس این زنا بر بیام . خیلی خوش تیپ و خوش عطر کرده بودم . رسیدم به جایی که با چند تا پله می رسیدم بهیه طبقه بالاتر سرمو بالا گرفته و اون بالا یه حوری بهشتی رو دیدم . وایییییی عجب چیزی . یه لباس خوای یه سره توری تنش بود که زیرش نه شورت پوشیده بود ونه سوتین . کون نگو معرکه بگو . یه ده سالی ازم بزرگتر نشون می داد ولی با موهایی بلوند و چشایی آبی دلمو برده بود . با دست بهم اشاره زد که بیام بالا ..منممثل آدمای زن ندیده و گرگهای گرسنه چند تا پله یکی کرده و مثل گرگهای وحشیخواستم خودمو بهش برسونم که سر خوردم و کله معلق شدم که دستمو گرفتم به نرده تا از عقب سر نگون نشم ..-خانوم خوشگله ترسید ولی من درد رو خوردم و دوباره رفتم طرفش .. ..ادامه دارد ..نویسنده ..ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
فقط یک مرد 3
یه خورده چشامو مالیدم که ببینم خواب نبیستم .. نمی دونم این کی بود . پری بود شیطان بود یا یک فرشته .. دستاشو به طرف من دراز کرد . باچشای آبی و خوشگلش انگاری داشت به من و برای من می خندید . دستام سست شده بودند . پاهام قوت حرکت نداشتند . هر چند درد ناشی از زمین خوردن را فراموش کرده بودم . من تو کاخ سفید بودم و داشتم یه زن خیلی سفیدو می گاییدم . شوهر این نباید رئیس جمهور باشه .. این باید حتمازن یکی از صهیونیست های خر پولداری باشه که بر امریکا حکومت می کنه . ویا شایدم زن یکی از پادشاهان و رهبران کشور های دوست امریکا .. هرکی بود و هر چی بود کوس بود و کون و یه قواره گوشت سرخ و سفید خالص . منو به طرفی راهنمایی کرد . رفتیم تو یه محوطه بزرگ با سقفی خیلی بلند .. خودشو انداخت رو یه تختی که تو فیلمها هم نظیرشو ندیده بودم . هنوز تو شوک بودم . دستشو از رو همون لباس خواب توریش که بهیه رنگ آبی آسمونی خیلی ملایم بود می مالید به کوسش و با یه دست دیگه اش بهم اشاره می زد که بیام جلوتر . منو به یاد یکی از فیلمایی مینداخت که از ویدیو دیده بودم . البته تو اون فیلم زنه به خوشگلی این زیبا رو نبود . این فیلما رو که می دیدم جلق می زدم . حالا هم نمی دونستم چیکار کنم . دستمو گذاشته بودم رو کیرم و هنوز خودمو و این جریانات رو باور نداشتم . یعنی این مال منه و بعدش کلی زنای دیگه از کشور های دیگه ؟/؟ من که تو اولیش موندم . کاشکی چند تا از این بنداز نشونها واسه تمرین بهم می دادن . کاش قبل از اومدن به اینجا چند فعالیت آموزشی آمیزشی آزمایشی هم می داشتم .. پری رخ اومد جلوتر .. شانس آوردم به انگلیسی یه چیزایی گفت که اونا رو تو مدرسه راهنمایی خونده بودم و یادم مونده بود که ترجمه اش اینه .. آقا کوروش بیا اینجا اسم من الیزابته ..منم چون می دونستم فارسی هیچی حالیش نمیشه گفتم کوستو بخورم باور کنم تو اولین زنی هستی کهمن میخوام بگامش ؟/؟.. با تو میخوام کوس گشایی کنم . اومد جلو و کمر بندمو باز کرد و سه سوته لختم کرد . مثل آدمای تشنه و گرسنه ای که چند روزه تو کویر ولشون کرده باشن کیرمو گرفت تو دهنش . قبل از اون لباس خواب خودشو که خیلی دوست داشتم من از تنش در بیارم و قاطی کرده بودم سر و تهش کجاست خودش در آورده بود .. وای وقتی که درش آورد سفیدی و خوشگلی واقعی اونو بیشتر می دیدم و متوجهش می شدم . کوس سرخ و سفیدشو می خواستم درسته قورتش بدم . نمی دونستم چی بگم .. تنها چیزی که به ذهنم می رسید همین بود که مرتب بگم آی لاو یوآی لاو یو ..آمده بودیم کوس بکنیم و معلوم نبود این دوستت دارم ها دیگه چه صیغه ای بود . رسیده بودیم به اونجایی که کیر منو گرفته بود تو دستاش و می خواست بذاره تو دهنش .. وای که چقدر بی طاقت و کم ظرفیت بودم .. چشای خوشگلش به دیدن من گرد شده بود .. بازم چند تا کلمه ساده گفت که حالیم شد . گقت که عجب کیر بزرگی داری .. منم به زبان فارسی جوابشو دادم می دونم اون دیگه زبون ما رو حالیش نمی شد . جواب من این بود که شما تو امریکا ی خودتون هم که از کیر های کلفت بینصیب نیستین ولی به ذهنم رسید که غیر کیر من تمام کیر های ریز و درشت دنیا از کار افتاده ان . تازه اون که از حرفای من چیزی نمی فهمید و کوس خلی زده بود به سرم . وقتی دستشو گذاشت رو کیرم و اونو چند بار از سر تا ته حرکتش داد و باهاش بازی کرد حس کردم که یه بشکه آب داره از داخلش فوران می کنه . همون چند ثانیه اول , آب کیر فوران کرد و صورت خوشگل و چشای ناز الیزابت رو سفید کرد . بنده خدا به زحمت چشاشو باز می کرد . ناگهان با خوشحالی از جاش بلند شد و به سمتی دوید و فریاد زد : داکتر داکتر کام هیر کام هیر ..دو سه تا زن که فکر کنم پزشک بودند و معلوم نبود از کدوم سوراخ خودشونو به اونجا رسونده بودند به الیزابت دستور دادند که خیلی آروم طاقباز دراز بکشه و اون آب کیر هایی رو که روی صورتش نشسته بود با قاشق جمعش کردند . اولش می خواستند با یه شلنگ ساکشن کنند که یکی از اونا مخالفت کرد . یکی دو قطره ای رو که رو چشم و ابروی خوشگل الیزابت گیر کرده بود اون دو تا دکتر زن با حرص و ولع لیس زده و یه خورده با زبون هم صورتشو تمیز می کردند . یه نگاهی هم به کیر من انداخته و وقتی دیدند سر الیزابت به طرف دیگه ایه سر کیر من و این که اونو بذارن دهنشون دعوا داشتند . یکی که قلدرتر و زرنگ تر بود اونو گذاشت تو دهنش و دو سه قطره باقیمونده رو میکشون زد . دراین موقع پری روی من که متوجه جریان شده بود بر آشفت و با عصبانیت گفت گو .. گو .. یعنی بروید .. من نمی دونم اینا چرا این جوری می کردند .. انگاری تا حالا آب کیر ندیده بودند .. ولی خوب که فکر کردم متوجه شدم حق هم دارن . چون تنها دستگاه تولیدی آب کیر دنیا همینیه که به من آویزونه. با این حساب این باید از اورانیوم غنی شده هم گرون تر باشه . یادش به خیر اون موقع که فراوونی بود عجب اسرافی می کردیم . تو دستشویی جلق می زدیم و میذاشتیم که آب کیر همراه ادرار بره . چه روز گاری بود و چه عالمی .. حالا بیا و ببین همون آب قیمتش از هرچی که تو این دنیا حسابشو بکنی گرونتره . بیخود نبود که کتی جون من می گفت این قدر خودتو مفت نفروش .. در همین حال و احوال دیدم این الیزابت خودمون دوباره کیرمو گرفته تو دستش و با همون حالت دو تایی رفتیم رو تخت .. راستش وقتی خانوم دکترا رو دیدم از خجالت آب شدم ولی وقتی متوجه شدم اونا خیلی در هم بر هم تر از منند خجالتم ریخت .. واااااییییی کیرم تو دهن الیزابت داشت آتیش می گرفت .. ایننباید ملکه انگلیس باشه اولا ملکه انگلیس خبلی پیر تر از ایناست در ثانی اگه قرار به گاییدن اون باشه خب تو همون انگلیس باید تر تیبشو بدم چهربطی به واشنگتن و کاخ سفید داره ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
فقط یک مرد 4
نمی دونم چرا دوباره یه حس خاصی بهم دست داده بود . همون حسی که هروقت تو ایران بودم و می خواستم یه بار دیگه جلق زدنو شروع کنم ولی اینبار یکی دیگه داشت این کارو برام انجام می داد . الیزابت کف دستشو گذاشته بود رو کیرم اونو چسبونده بود به زیر شکمم و هر طوری که می خواست اونو می گردوند و با دستای معجزه کننده اش کیر من دوباره صاف وایساد . وای این داره چیکار می کنه .. من فکر می کردم این کیر خوری یا همون ساک زدن فقط مال فیلماست ولی این خوشگل امریکایی پس از این که چند بار زبونشو کشید روی کیر من اونو یعنی همون کیرمو فروکرد تو دهنش .. به جای این که اون سختش باشه من سختم بود . آخه فضای اطراف کون و کیر رو تو ایران خودم که می رفتیم توالت می تونستم خوب آب بکشم اینجا مسخره ها فقط کاغذ توالت داشتند می شد پاشد و از یه گوشه ای یه آبی به کیر زد .. -نو ... نو.... الیزابت .. -واتس .. د .. متر .. این جمله ساده رو هم فهمیدم که داره ازم می پرسه که موضوع چیه .. نمی دونستم چی جوابشو بدم .. بذار هر جور عشقشه حال کنه .. شاید واسه اینا خیار شور تازه و گندیده هر دو تاش یکی باشه .. هرچند کیر من دست خیار چنبر رو هم از پشت بسته بود . تازه داشتم با ساک زدن حال می کردم که زود از این کار دست کشید و کون خودشو رو سر من قرار داد .. حس می کردم با این مدل دستشویی رفتن و آب نکشیدن باید بوی بدی به مشام برسه ولی خیلی تازه و خوشبو و هوس انگیز بود . به کوس سرخ و سفیدش خیره شدم و به رون پاهای گوشتی و اون هیکل بیستش . داشتم به این فکر می کردم که این بدنش رو تیغ کاری کرده یا اصلا از اول مو نداشته . در همین حال و احوال بود که شنیدم داره به من میگه آریو اسلیپی ؟/؟ به نظم اومد که داره میگه خوابت برده ؟/؟ رفتم تا جوابشو بدم دیدم کونشو به سرم چسبوند . نمی دونستم چرا فضای کوسش این قدر خیس شده فکر نمی کردم یه روزی از لیسیدنو مکیدن کوس یه نفر این قدر خوشم بیاد . دو تا دستمو گذاشتم رو دوطرف کونش تا سنگینی اونو بندازه رو دستام و کون قشنگش و پاهاشخسته نشن . یکی یکی فیلمهایی رو که دیده بودم به خاطر می آوردم . باید قدرت ایرانی و آریایی خودمو به رخش می کشیدم . یعنی به کسش می کشیدم . فکر کنم اگه می خواستم تو همین امریکا بمونم یه شهرش که چه عرض کنم یه خیابونش واسه یه عمر من بس بود . دستامو گذاشتم رو شونه هاش . دلم می خواست کونشو تو دیدم داشته باشم . خیلی کار درست بود . اون رو من قرار داشت و داشت یه تکونایی به خودش می داد که کوس خودشو رو کیر منی که طاقباز قرار داشتم بندازه ولی من با قرار دادن دستم روی شونه هاش اونو یه نود درجه از نیمه بالای تنش و صد و هشتاد درجه از پاهاش گردوندم و به حالت دمر انداختمش رو تخت و تا بیاد به خودش بجنبه کیرمو از همون طرف کون کردمش تو کوسش .. -اوووووووههههه نوووووو وری وری گود .. فک می .. فک ... فک.. .. من که می دونستم چیزی از حرفای من نمی فهمه واسسش کر کری می خوندم.. -کیر ایرونی رو داری ..؟/؟ امون نمیده .. ریشه تو و هر چی امریکایی رو قطع می کنه .. نه نباید این حرفو بزنم ... ریشه شما رو آبیاری می کنه تا با آب من ریشه و نژادتون عوض شه . واسه اولین بار بود که کوسی رو می گاییدم بیخود نبود که دوستام همه دنبال کوس بودند و هر چی پول جمع می کردن خرج همین کارا می کردن . نمی خواستم به این زودیها تو کوس این نازنین خالی کنم ولی هر قسمت از بدنشو که نگاه می کردی انگار که دوست داشتی یه جاشو سوراخ می کردی و فرو می کردی داخلش . اصلا مقاومت در مقابل همچین زنی کار حضرت فیل بود . دلم می خواست بر گردمایران و واسشون یعنی واسه دوستام تعریف کنم که شیر کشتم و پلنگ .. همیشه حسرت می خوردم از این که اونا کوس می کنند و من بی نصیبم . تصمیم گرفته بودند که یه بار به دعوت اونا همراهشون برم کوس بزنم که رفتم معدن و هنوز حقوق نگرفته اومدم . حس کردم که کیرم دوباره می خواد با یه جهش ضربتی خالی کنه تو کوس الیزابت .. اونم اینو حسش کرده بود . خودشو از زیر من خلاص کرد و طاقباز شد .. اوخ که چشای ناز و خوشگلش بوسیدن داشت . چی می شد اون واسه همیشه زن من می شد ؟/؟!همین یکی واسم بس بود .. عجب آرزویی ! هر چند می دونستم این اولیشه ولی انگاری این مسئله رو حسش نمی کردم هنوز در عمل قرار نگرفته بودم . با انگشتش به کیر من و کوس خودش اشاره کرد فهمیدم که میگه دوباره اونو بکنم وموهای سرشو از دو طرف ریخت رو دو تا سینه هاش .. چقدر وسوسه انگیز و خواستنی شده بود .. داشتم فکر می کردم این اگه بره ایران جنده بشه هر دفعه چقدر گیرش میاد که دیدم ظاهرا کاسه صبرشو لبریز کردم و اون با دست خودش کیرمو فرو برد تو کوسش . خودمو روشسوار کردم دستاشو نگه داشته لباشو بوسیدم . لبمو از رو لباش ور نمی داشتم . حتی بوسیدنش هم یه کیف و حال بی نظیر بود . مثل یه کسی که می خواد از دست کسی فرار کنه اونم مدام دست و پا می زد ولی من امونش نمی دادم . نمیذاشتم که درره . نمی دونستم چرا ساکت شده فقط از دوستام شنیده بودم که هر وقت زن ارضا میشه دوست داره یه خورده تو حالخودش بمونه ولی من کیرمو همین طور فرو می کردم تو سوراخش . دیگه تنگ و گشادی حالیم نمی شد . تا به حال کوس که نکرده بودم این چیزا رو بفهمم .. این بار دیگه خودشو ازم جدا نکرد . گذاشت که آبمو تو کوسش خالی کنم -جوووووون الیزابت بگیر که داره میاد آب ایرونی تو کوس امریکایی .. کاشکی که بار دارشی و بچه ات به نام فامیل آریایی باعث افتخار باباش شه .. روحیه گرفته بودم . الیزابت خودشو عقب کشوند و وازلبه تخت آویزون کرد و پاهاشو داد عقب . دوست داشت آب کیرم همه رو جذب و حلش کنه .. وای که چه حالی کردم .. ظاهرا یکی دوروز دیگه هم باید تو کاخ سفید می موندم . اینو محافظین ایرانی بهم گفته بودند . -ببین کوروش جان الان در مورد وضعیتت و مسائل جنسی قراره یه مصاحبه پخش مستقیم با سی ان ان داشته باشی .. -این دیگه کیه .. دوتا محافظ یه نگاهی به من انداختند و یه سری تکون دادند که فهمیدم بازم گند زدم . ظاهرا بزرگترین شبکه خبری دنیا بود همردیف بی بی سی شایدم بزرگتر از اون . در همین موقع بابت مصاحبه باهام تماس گرفتند و گفتند که مواظب صحبتهایی که می کنم باشم و بر علیه امریکا حرفی نزنم . با اون طرفی که داشت باهام حرف می زد افتادم دعوا و گفتم من که با کسی پدر کشتگی ندارم این شمایین که با همه دعوا دارین و به زور منو آوردین امریکا . یه روز میگین بده یه روز میگین خوبه .. من هر چی دلم میخواد میگم . میگم که ما گول این زرق و برق ها رو نمی خوریم -بابا کوروش جان حواست باشه یه موقع تا آخر عمرت باید اونجا موندگارشی و دست از سرت بر نمی دارند ها . -ببین آقای من الان خیلی از دولت ها بمب اتم خودشونو به رخ هم می کشن ولی من یه چیزی دارم که از هر بمبی قوی تره . تمام بمبای اتمی رو خنثی می کنه . هر چند شما همه تون از اولش هم بی خایه بودین ولی حالا که راستی راستی بی خایه شدین دیگه هیچ قدرت نظامی نمی تونه تاثیر داشتهباشه . کافیه زناتون ازتون کیر بخوان .. دارین بدین ؟/؟ اگه بخواین یا کسی بخواد کوچکترین بلایی سرم بیاره با خانوما طرفه . -کوروش جان یهو دیدی بر سر تو و داشتنت جنگ جهانی سوم در گرفت و دنیا به خاک و خون کشیده شد .. -مطمئن باش کوروش آریایی دنیا رو فتح می کنه . اگه جد بزرگوارم کوروش هخامنشی یه قلمرویی درست کرد از ته چین تا جنوب سیبری وشرق و جنوب اروپا و از اون طرفم تا یه قسمتهای وسیعی از شرق افریقا..من می خوام با سیاست لاک پشتی خودم دنیا رو فتح کنم و موفق هم میشم .. وقتی گرم میفتادم حرفای گنده تر از دهنم می زدم حرفایی که شاید واسه من یه رویا بود ولی وقتی تو بطن قضیه می رفتم حس می کردم که زیادم دور از ذهن نیست . مگه قدرت به چی میگن .. در امر قدرت فقط اون کسی که قدرتمند میشه دخیل نیست اونایی که بهش قدرت میدن تاثیر بیشتری دارن . اما اونی که کسب قدرت می کنه اعتماد به نفس داره . از کسی نمی ترسه و داشته های خودشو طوری به دیگران تحمیل می کنه کهازش حساب ببرن . نمی دونم منو به کجا بردن ولی ساعتی بعد خبر نگار یامجری سی ان ان مصاحبه اش با منو شروع کرد . مصاحبه ای که میلیار ها بیننده در سراسر جهان شاهد پخش مستقیم اون بودند و احتمالا هر زنی که تلویزیون در اختیارش بود سعی می کرد فرصت دیدن تنها مرد کاری دنیا رو از دست نده .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
فقط یک مرد 5
قبل از این که برم تو آینه خودمو نگاه کردم . محافظام کراواتمو بستند . خیلی خوش تیپ شده بودم . یعنی این منم که جلو آینه وایسادم ؟/؟ من که دارم عاشق خودم میشم وای به حال بقیه . آخیش میریم یه آب و هوایی عوض می کنیم و می فهمیم دنیا دست کیه . هرچی می خواستم تو این کاخ سفید بگردم نمی ذاشتن . انگار مال پدرشونه . من که این جور جاها رو نمی شناختم . حتی نمی دونستم منو تو ساختمون و مقر اصلی خبر گزاری بردن یا نه. واسمم زیاد مهم نبود . دلم واسه ایران خودمون و بیشتر از همه واسه کتی تنگ شده بود . خواهر خوشگلی که درکم می کرد و خوبی منو می خواست . واییییییی عجب تیکه ای ! مجری رو میگم . همونی که می خواست باهام مصاحبه کنه . پخش مستقیم برای میلیار دها بیننده در سراسر جهان و از شبکه های مختلف تلویزیونی بود . تا اونجا که خبر داشتم از تلویزیون های دولتی و عادی هم در حال پخش شدن بود . قبلش کتایون واسم زنگ زده بود که از کانال یک تا پنج قراره پخش مستقیم داشته باشن . سر و ته و وسطتمام خیابونا ی ایران ال سی دی های بزرگ گذاشتن حتی تو کوچه ها همینطور.. من یک شخصیت جهانی شده بودم و خودم خبر نداشتم . تازه تا این لحظه فقط یک کوس زده بودم و اونمم آخر نشناختم کیه . اولین چیزی که خبر نگار یا مصاحبه چی ازم پرسید این بود که نظر شما راجع به امریکا چیست ؟/؟ یه مترجم هم داشتم که تقریبا اطمینان داشتم درست تر جمه می کنه چون جلوی میلیاردها بیننده اگه قرار بود چیزی سانسور شه اعتبار امریکای بزرگ زیر سوال می رفت -نظر من راجع به خود کشور شما زیباییهای طبیعی و خدا دادی اون نظر خوبیه . من قبلا تو فیلمها از طبیعت زیبای امریکا مخصوصا کالیفر نیا و منطقه لوس آنجلس اون خیلی چیزا دیده بودم و همیشه یکی از آرزوهام این بود که بیام کالیفر نیا رو که در غرب امریکاست ببینم هر چند حالا در شرقشیم . اما سوال شما یک پرسش گسترده بوده و اگه منظور خاص دیگه ای دارین می تونین بازش کنین . -چه احساسی دارین از این که حالا در اینجا هستین و به نوعی می خواهید به جامعه بشری خد مت کنید -راستش من تر جیح می دادم خد متمو ازخدمت به مردم کشورم وزنای عزیز هم وطنم شروع می کردم تا نسل انسانها رو در کره زمین حفظ می کردم و این حفظ نسلها همراه با افزایش قدرت از طریق افزایشجمعیت در ایران عزیز من صورت می گرفت . اما متاسفانه اعمال نظر امریکا که خودشو قدرت بر تر جهانی می دونه و هم به نعل می زنه و هم به میخ منو به اینجا کشونده .. رنگ مجری مثل گچ سفید شده بود . انتظار این پاسخو نداشت .البته اینو می دونم که از نعل و میخ چیزی نفهمید . ظاهرا از یهطریق دیگه ای براش تر جمه در جا می شد ولی بینندگان مترجم انسانی داشتند . واقعا مجری نازی بود .. چقدر این امریکا چشم آبی داره . یه خورده صورتش کک و مک داشت ولی از زیبایی اون چیزی کم نمی کرد .. ظاهرا یه سوالی ازم کرده بودند که من تو عالم چشم چرونی چیزی نفهمیدم . فقط دلم می خواست کوس بعدی همین مجریه باشه . کیرم شق شده بود . پرسش بعدی این بود از این که تنها مردی هستید که می تونین زنا رو از نظرجنسی راضی کنین چه احساسی دارین -من در دنیا تنها مرد ی هستم که تواناییجنسی دارم . با توجه به آمار حدود سه و نیم میلیارد زن در جهان وجود داشتهکه از این تعداد حدااقل دو میلیاردشون به سن بلوغ رسیده و تا چند سال آینده تمام این سه و نیم میلیارد زنایی خواهند شد که به مرد و آمیزش جنسی که حق طبیعی شونه نیاز دارند ولی این مسئله رو نباید فراموش کرد که من فقط یک نفرم . باید به سلامتی خودم هم فکر کنم . یک انسان عادی اگه بخواد به طور معمول و یا فوق العاده سکس داشته باشه به طور متوسط روزی سه بار یا با سه شخص هم براش زیاده . فرض می کنیم من روزانه با سه نفر باشم و درسال این تعداد به کمی بیش از هزار نفر می رسه و اگه صد سال دیگه هم زنده باشم کمی بیشتر از صد هزار نفرو می تونم راضی نگه داشته باشم .. فرض یه قدرت جادویی داشته باشم و دویست هزار ..هر چند تا اون موقع از این جمعیت کاسته میشه ولی بازم فرض می کنیم همه زنده باشن ولی در هر حال این یه نماد کلی از وضعیت آشفته امروز جهان جنسی ماست . هدفم از بیان این مطلب اینه که عدالت اجتماعی و جنسی در جهان رعایت نمیشه . امروز بدون شک یک قطره از آب حیات یا همون نطفه بارور کننده که در من وجود داره شاید بیشتر از یک کیلو اورانیوم خالص و تموم کار و آماده بهره بر داری ارزش داشته باشه ولی کی ازش استفاده می کنه ؟/؟ چرا اون زنی که در دور ترین نقطه جهان درمیان فقر و تنگدستی زندگی می کنه و حتی خبر از دور و بر خودش نداره نتونه استفاده کنه . امریکایی که مدعیست پرچم دموکراسی در دستای اونه و همه باید زیر این پرچم کاغذی اون باشند امریکایی که نه میشه به دوستی اون اطمینان کرد نه به دشمنی اون و بایک حق و حساب گیری موضع خودشو تغییر میده و فقط به فکر سر مایه های خودشه چه فکری به حا ل این زنا کرده ؟/؟ داغ شده بودم .. کله ام بوی قر مه سبزی می داد .. موبایلهمرام بود . از یه نا کجا آبادی باهام تماس گرفتند -کوروش خان این قدر حرفای ضد امریکایی نزن . ما با برادران امریکایی پیمان صلح و دوستی بستیم . پاشنه دنیا الان رو صفا و صمیمیته -چیه روی آب کیر من سود کردین ؟/؟ حالا دیگه نفتو ول کردین و به کیر من چسبیدین ؟/؟ شما که دارین اون داخل میگین مرگ بر امریکا .. از این طرف هم این امریکاییهای جهانخوار دارن میگن مرگ بر ایران ..ولی وقتی وسط شما قرار می گیرم می بینم که انگاربا هم یه عمره که رفیقین و دارین سر مارو شیره می مالین . دم خروسو باورکنم یا قسم حضرت عباسو .. -کوروش جان فدات شم .. چقدر میخوای یه میلیارد .. دو میلیارد .. قربون شکل ماهت نون ما رو آجر نکن .. اگه وضع طور دیگه ای بود الان سرتو می کردیم زیر آب .. فقط حواست باشه خونواده ات تو ایرانند و اگه دست از پا خطا کنی پخ پخ -شما کی هستین ؟/؟ من به دولت شکایت می کنم . از اونا کمک می گیرم . من از آقای وزیر و دارو دسته اش کمک می گیرم . -پسر خواب دیدی خیر باشه . کاری نکن که قید میلیارد ها دلار پول رو بزنم .. --تو اگه قید این همه پول رو بزنی قید کیر منو نمی تونی بزنی . زنت کیر میخواد . خواهر مادرت واگه دختر داشته باشی همه کیر میخوان . جرات داری سر خونواده من بلا بیار . من از دولت میخوام ازم حمایت کنه .. -کوروش جان هنوز بچه ای . زوده که این چیزا رو بفهمی . ما خودمون دولت تعیین می کنیم .. -مافیای آشغال ایرانی .. تو از این امریکایی ها هم آشغال تری .. ارتباط قطع شد .. خبر نگار ومترجم بر و بر بهم نگاه می کردند . ظاهرا صدای طرفی که باهام صحبت می کرد از بس بلند بود که خود به خود واسه جهانیان مخابره شد و صدای منم که جای خود داشت . اون لحظه فکر نمی کردم که این صدای حق طلبی من باعث شه که علاوهبر خواستنی بودن , محبوب ترین و دوست داشتنی ترین مرد جهان هم بشم . مردی که همه به من افتخار کنند . بااین که می دونستم امریکا و نوکرانش هیچ غلطی نمی تونن بکنن ولی واسه بابا مامان و کتی نگران بودم . اگه اونا رو گروگان بگیرن چی . من می خوام مال خودم باشم متعلق به خودم . در خدمت ایران خودم . بدون این که با سیاست و مافیای حاکم بر اقتصاد و امپریالیسم کاری داشته باشم . یه خورده اعصابم به هم ریخته بود و به خاطر خونواده دست به عصا تر به سوالات جواب می دادم . کمی که آرومتر شدم کیرم دوباره شق شد .. قرار بر این شد که چند روز آینده رودر یک کنفرانس مطبوعاتی با حضور چیزی حدود سیصد خبر نگاراز ملیتهای مختلف شرکت کرده به سوالات حضار جواب بدم . ظاهرا هر یک از این کنفرانسها میلیاردها دلار در آمد تبلیغاتی برای این شبکه ها و احتمالا دولت امریکا به همراه داشت و این جوری می تونست هزینه در اختیار داشتن منو هم تامین کنند . وقتی داشتم می رفتم اون مجریه منو بغلم زد و در حالی که سینه هاشو به من می مالید گفت آی لاو یو . منم اونو بوسیدم و گفتم تنک یو و بایه اکسیوز می و ببخشید از اونجا دور شدم نمی دونستم در کاخ سفید چه خبره .. نمی دونستم که دیگه قراره چه آشی واسم پخته شه . هر لحظه منتظر بودمکه الیزابت بیاد سراغم .. رفتم رو تختم دراز کشیدم . رو همون تختی که الیزابت خوشگله رو گاییده بودم . خدا پدرشونو بیامرزه که واسم ماهواره و دم و دستگاههاشو ردیف کردن تا بتونم از دنیای اطراف خودم با خبر شم . کلی باهام سر و کله زدند تا کار با این رسیور رو یاد بگیرم . -ببینم بچه ها قبل از این که برین دور ساختمون کشیک بدین بهم یاد بدین کانالهای سکسی این کجاست ؟/؟ -خدا پدرتو بیامرزه تو هنوز دنبال این چیزایی تا چند دقیقه دیگه یکی دیگه رو باید بگایی دیگه وقت نداری این چیزا رو ببینی -ببینم خوشگله ؟/؟ -چیزی بهت نمیگیم . فعلا تو تصمیم گیرنده نیستی .آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته .. باید وظیفه اتو خوب و به نحو احسن انجام بدی .. در ضمن اگه این شخصیتها رو شناختی که مشکل بدونمبشناسی نباید در موردش با ما یه کس دیگه ای حرفی بزنی . حواست باشه اینا محرمانه هست . -یعنی چه الان من باید دنیا رو بگام .. یعنی بزرگان برن هر کار غیر معمولی بکنند و لو نرن ؟/؟ -خودت می دونی حواست به خودتو خونواده ات باشه . این شروع کارته . سری که درد نمی کنه دستمال نمیبندن . مگه در معدن زغال سنگ اختیار خودتو داشتی که اینجا داشته باشی ؟/؟اونجا کجا و اینجا کجا ؟/؟ یه خورده آروم گرفتم . لباسامو در آوردم و با یهشورت روی تخت دراز کشیدم . یه تخت دیگه هم کنار اون تخت اضافه شده بود . یکی تشکش سفت بود و یکی دیگه نرم و حالت فنری داشت این تخته . من رو اون تخت نرم و فنری دراز کشیده و هی بالا پایین می کردم کهدیدم یه زن سیاه پوست خوش هیکل ولی نه زیاد خوشگل و شایدم بیست سال بزرگتر از من وارد شد . قیافه اش خیلی آشنا بود . ولی هر چی به مغزم فشار می آوردم که اونو قبلا کجا دیدم چیزی به یاد نمی آوردم . بیخیالش شدم . احتمالا باید خد متکار اونجا باشه . کاش یکی خوشگل تر و سفید تر می آوردند هر چند احتمالا باید سیاه پوستای زیادی رو هم می گاییدم و نباید فرقی بین رنگ ها قائل می شدم . منتظر بودم بیاد و با ایما و اشاره ازم بپرسه که چیزی لازم دارم یا نه .. در کمال تعجب دیدم که مانتو شو در آورد و هیکل لخت و تقریبا سیاهشو که یه جذابیت خاصی داشت روبروم قرار داد . داشتم به این فکر می کردم که با اون حالی که با الیزابت خوشگله کردم کیرم چطور می خواد به دیدن این بلند شه که دیدم کیر, خودش قبل از این که این جملاتو تو ذهن خودم مرور کنم پرید اومد جلو و از شورتم یه خیمه ساخت . زن سیاه یه لبخندی زد که دندونای سفیدش کاملا مشخص شده بود. کیف می کرد از این که می دید کیرم واسش شق کرده .. اومد جلوتر .. شورتمو از پام کشید پایین .. این یکی اگه شوهر می داشت حتما شوهرش سیاهپوست بود و این کیر سفید باید خیلی بهش مزه می داد . پاهامو به دوطرف باز کردم و گذاشتم هر جوری که دوست داره کیرمو تو دهنش بگردونه .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
فقط یک مرد 6
سوتین نبسته بود .. ظاهرا شورت هم نداشته چون کوسش کاملا مشخص بود ولی وقتی که یه خورده اومد جلوتر فمهمیدم که یه شورت توری نازک کون نما اونم به رنگ مشکی پاش کرده . چقدرم خوشبو بود . دوباره رفتم تو فکر. من اینو کجا دیدم . این کی می تونه باشه . من چرا باید این همه از قافله عقب باشم .. سیاهپوست به من چسبیده بود و اون کاری رو که شروع کرده بود تموم کرد . انگار این زنایی که خیلی وقت بود کیر ندیده بودند واسه سکس عجله داشتند . با دندونای سفیدش به سمت کیر من یورش آورد . یه غرش نیم پلنگی کرد که جا رفتم .. این از الیزابت ساکت تر بود . آمادگی گاییدن سیاهپوستارو نداشتم . ولی بی انصاف طوری ساک می زد و حال می داد که یواش یواش داشت یادم می رفت که همین چند ساعت پیش سکس داشتم . یه خورده که از ساک زدن دست کشید کونشو گرفت طرف من .. با این که سیاه بود ولی اون شورت کون نمای این خانوم و حرکاتش منو بیحال کرده بود .. پنجه هامو گذاشتم پشت شورت زنه و با فشار و خشونت شورتشو پاره کردم . -وااااااووووو وری وری گود .. هات .. هات .. داشت می گفت خیلی عالیه داغ کردم . خدا پدرشونو بیامرزه یه کلماتی رو بر زبون می آوردند که بیشترشو می فهمیدم . دلم می خواست اسمشو بدونم . یعنی همه می دونن که من در شناسایی افراد سیاسی جهان ضعف دارم که حتی خودشونو معرفی نمی کنن ؟/؟ راستش منتو کشور خودم فقط چهار پنج تا از سیاستمدارارو می شناختم . اصلا دروغ یعنی اخبار گوش نمی دادم که بفهمم چی به چیه . -مادام ! وات ایز یور نیم ؟/؟ -مستر کوروش .. نو .. نو .. دست تکون داد که یعنی به اسمش کاری نداشته باشم .. دیدم که داره این جوری باهام تا می کنه عصبی شدم و گفتمبهتره به زبون فارسی شیرین خودم هر چی از دهنم در میاد بهش بگم و دقدلی خودمو خالی کنم . -خوار مادرتو گاییدم . ننه اتو گاییدم . اگه دختر داری دخترتو گاییدم کوس کش عوضی حالا جواب منو نمی دی ؟/؟ . کوس این سیاهه هم بد جوری خیس بود . دو تا برش کونشو با حرص و فشار از وسط بازش کردم و کیر درشتمو فرو کردم تا ته کوسش بره . و با سرعت اونو می گاییدم . این یک کلمه رو خوب یاد گرفته بودم و هی می گفتم فک فک .. فک .. فک .. اون می گفت نو... نو.... مستر کوروش .. منممی گفتم کیر تو دهنت یس .. یس .. یس ... فکرکردم از رو رفته و از تختخودشو میندازه پایین و فرار می کنه ولی دیدم طوری حال می کرد و کیفش داده بود که من که به طرف جلو می گاییدمش اونم از عقب به همون سرعت رو من فشار می آورد . این دیگه چه اعجوبه ای بود . رحم تو وجودش نبود . مثل یه ماده پلنگ داشت شیره منو می کشید . یعنی من باید روزی چندنفرو بگام ؟/؟ خیلی حال میده ولی حال زیادی هم آدمو بیحال می کنه . کیرمو از کوسش بیرون کشیده دستمو به جاش فرو کردم اون داخل . امونش نمی دادم . این بار یه سری جیغ و داد هایی می کشید و حرفایی می زد که اصلا حالیم نبود . مادر قحبه ها یه خورده فارسی یاد بگیرین دیگه ! من باید با صد جور زن با صد زبون مختلف حال کنم نمی تونم همه جور زبونو یاد بگیرم این جوری که حال نمیده . دنیا باید زبان فارسی را یاد بگیره و موقع عملیات ارائه بده.. باشه این مسئله رو در کنفرانس مطبوعاتی مطرح می کنم . اصلا شرط میذارم که هر زنی باید پنج شش تا جمله از همون جملات فارسی سکسی رو وارد باشه که موقع گاییدن و گاییده شدن به آدم مزه بده . مثلا یه ژاپنی اگه بیاد بگه آقا کوروش من کیر می خوام .. کوسم مال تو .. بیا فرو کن تو کونم چقدر جالب میشه ؟/؟ تازه این کتابها خیلی هم فروش میره و یه چیزی هم به خاطر این پیشنهاد باید بهم بدن .. این زنه دیوونه ام کرده بود . افتاد روم و دیگه نفسم در نمیومد . چسبیده بودیم به تخت فنری و این تخت هم همش بالا و پایین می رفت جلوی ضربه های اساسی کیر رو می گرفت . حال می داد ولی انگار سبب می شد که این زن سیاه دیر تر راضی شه . من در زیر قرار داشتم و اون روم داشت خفه ام می کرد .. لبای کلفتشو به لبام چسبونده بود داشت خفه ام می کرد . بسوزه پدر این کیر که داشت پدر منو می سوزوند یعنی در اصل خود منو می سوزوند .. مثل کاراته باز ها چند تا جیغ کشید و زوزه و ساکت شد .. با اشاره دست بهم فهموند که آب می خواد . در اثر این فشار هایی که به من وارد کرده بود انگار آب من از ترس نمی خواست بیاد بیرون . نمی دونستم چی بگم . هر کلمه ای به زبونم میومد می گفتم .. بی ربط با ربط .. فارسی انگلیسی .. -مادام .. مادام اکسیوز می .. نو واتر .. نو واتر .. آب ندارم ..آب یوختی .. همچین نعره ای زد که اسمم داشت از یادم می رفت .. فکرمو بردم به ایران خودمون و اون موقع که جلق می زدم .. یکی یکی از تصویر های لختو مجسم می کردم که به یاد اونا آبم بیاد .. صغری زن همسایه , خانم عبادی معلم خوشگل کلاس اول , زن دایی ,دختر خاله , ..نه اینا فایده ای نداره .. آها همین ! الیزابت الیزابت ..کوروش تو الان داری کوس الیزابتو می کنی عجب سفیدیه .. به به .. دیگه بهتر از این نمیشه .. با همین خیالات بود که سرخودمو شیره مالیدم و تو کوس اون زنه که نه ماه بعد که پسرمو به دنیا آورد تازه فهمیدم که اون کیه آب ریختم .. خدا پدر الیزابت رو بیامرزه خودش لنگاشو داد هوا که آب کیر من جذب شه . این یکی از من می خواست که رون پا و کمرشو داشته باشم و یه شیبی به بدنش بدم که منی من بر گشت نکنه . میگن میمون هر چی زشت تره بازیش هم بیشتره . ولی هیکل درستی داشت و میشد گفت جزو سیاهپوستای خوشگله اما به خاطر خستگی و عادت نداشتن و این که در ذهن خودم آمادگی گاییدن یک سیاه رو نداشتم واسه همین زیاد حال نکردم واونو زیبا نمیدیدم . نیمساعت بعد اون خانومه رفت و دست دو تا دختر سیاه رو گرفت و آورد پیش من .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی .
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
فقط یک مرد 7
ای امان من می خوام استراحت کنم . تلویزیون نگاه کنم . این چه وضعیه یه کارگر که درروز چند ساعت کار می کنه چند ساعت هم استراحت می کنه .. اینچه وضعشه . دیگه نمی دونستم این تازه روزای کم کاری منه . دخترا هر دو تاشون زیر 18 نشون می دادند و یکی از اونا چند سالی از اون یکی بزرگتر بود . ترس برم داشته بود نکنه بخوان واسم پاپوش درست کنند و منو از نون خوردن بندازن . -اکسیوز می مادام .. مومنت .. پلیز ویت .. رفتم بیرون از ساختمون و قبل از این که من محافظامو پیدا کنم اونا منو پیدا کردند .. شانس آوردم به تور ایرانیاش خوردم وگرنه اصلا از امریکاییهاش خوشم نمیومد . -بابا جان این دیگه چه بر نامه ایه مگه توامریکا زیر 18 سال ممنوع نیست ؟/؟ -امان از دست تو کوروش آریایی . الان وضعیت فرق می کنه . تمام معادلات بهم خورده . تمام این قوانین مالیده شده رفته . اصلا کدوم مردی جز تو هوس داره و کیرش بلند میشه که بخواهیم این قوانین رو پیاده کنیم . برو نگران نباش کارتو بکن . برو که خدا روزیتو جای دیگه ای حواله کنه . واقعا شانس در کیا رو می زنه .. بر گشتم به ساختمون .. وایوای دوتا دختر نوجوون فقط با یه شورت تو اتاق بودند . بزرگتره رو تخت فنری بود و کوچیکتره رو تخت سفته و مثلا به اصطلاح ما ایرونیها طبی .. اون زنی رو که قبلا گاییده بودم و 9 ماه بعد فهمیدم که یه پسر واسم آورده به دو تا دختر اشاره کرد و به من فهموند که اونا دختراش هستند و با التماس حالیم کرد که وقتی دارم اونا رو میگام بهشون رحم کنم .. -مادام جان اگه اونا به مادرشون رفته باشند که غمی نیست . تازه تو ایران خودمون کار به جایی رسیده که دختر بچه ها دریده ترن . می دیدم که زنه همش سر تکون میده . فهمیدم که دارم واسه خودم حرف می زنم . خیال رفتن نداشت .. دستشو گرفتم و به طرف خارج از ساختمون هدایت کردم . داشت باهام دعوا میفتاد .عصبی شده بودم . هنوز عادت نداشتم که موقع گاییدن یکی مثل مبصر بیاد بالا سرم . آدم فکر می کنه در حال تقلب کردن یکی می خواد آدمو بگیره . هنوز به دم در نرسیده دیدم چند تا از محافظین ایرانی و امریکایی اومدن داخل .. -کوروش جان این چه بر خوردیه که با این خانوم محترم داری . معلومه اونو به جا نیاوردی .. امریکاییها هم یه مشت چرند یات می گفتند و از اون زن عذر خواهی می کردند .. -من میخوام دختراشو بگام البته فکر نکنم تو این مملکت تو این سن دختر داشته باشیم همه بی پرده ان . داشتم چی می گفتم ..آها یادم اومد من خجالت می کشم ننه بیاد گاییدن دخترارو ببینه به آدم زهر مار میشه . حالا اون خواهر کوچیکه میخواد گاییده شدن خواهر بزرگه رو ببینه یه چیزی عیبی نداره تحمل می کنم فرق می کنه . اون خانومه اگه اینجا باشه مارو ببینه کیرم بلند نمیشه اون وقت به ضرر خودشه . یه خورده با متانت با اون خانومه حرف زدند .. -ببین کوروش اون قبول کرد که بره ولی فقط مواظب باش که این دخترا رو لت و پارشون نکنی -خاطرت جمع . ننه شون منو لت و پار کرده و زهر منو کشیده .. من الان خودم لت و پار شده هستم . چند دقیقه بعد رفتم تو اتاق خودم . خواهر کوچیکه اون طرف داشت مارو دید می زد . رفتم اون بزرگه رو بغلش زدم . هر چند هر دو تاشون کون دخترونه ای داشتند ولی مال بزرگتره یه خورده درشت تر بود . به نظر میومد که هر دو تاشون لال باشند . شباهتی به دخترای دریده امریکایی نداشتند . با یه حرکت مدل 69 شورتشو کشیدم پایین و دهنمو گذاشتم وسط کونش و زبون پهنمو گذاشتم رو کوسش .. اونو رو هوا داشتم و نمی ذاشتم در ره . هر چی لگد می پروند فایده ای نداشت . مجبور شدم بندازمش رو تخت و خودم افتادم روش . سینه های متوسط اونو گذاشتم تو دهنم . وای چقدر نوکشون سیخ شده بود . انگشتو کردم تو کوسش . انگشت وسطیمو که هم دراز بود و هم گوشتی فرو کردم تو کوسش . با این که حس می کردم کوسش تنگه و انگشتم اون داخل با یه چسبندگی خاصی حرکت می کنه ولی هر بار که می کشیدمش بیرون از خون خبری نبود . ظاهرا این زیر 18 ما دختر نبود . برای منچه فرقی می کرد من که نمی خواستم باهاش عروسی کنم . کوسشو درسته گذاشتم تو دهنم ودوتا انگشتمو فرو کردم تو سوراخ کونش و دیدمجیغش رفت آسمون . ظاهرا کونش زیاد کارکرد نداشت . باید تنظیمش می کردم . فایده ای هم نداشت اگه می خواستم راهشو باز کنم . با این جمعیتی که واسم صف کشیده بودند و توی نوبت بودن هر کی رو که می گاییدم دیدار بعدی ما دیدار به قیامت بود . این دختر تازه پا به دنیای سکس گذاشته خیلی حشری بود . طوری شده بود که خودشو بلند می کرد بغلم می زد و سینه های منو می بوسید . اصلا فکرشو نمی کردم اونو در یه همچه حالتی ببینم . یه نگاهی به خواهرش انداختم و واسه این که بیکار نشینه و یه چیزی یاد بگیره بهش گفتم کام هیر ... وقتی هم که اومد کنار مون به خواهر بزرگه گفتم یعنی حالیش کردم که کوس و کونشو بندازه روسرم تا واسش لیس بزنم و از اون طرف چون طاقباز و کیرم رو به هوابود تونستم به کوچیکه بگم که کیرمو ساک بزنه .. بازم جای شکرش باقی بود که منظورمو از ساک ... ساک فهمید . اولش با یه تردید خاصی اومد جلو .. بزرگتره با این که دوست نداشت خلوتش بهم بخوره ولی رو دلسوزیو مسئولیتی که نسبت به خواهر کوچیکش احساس می کرد و منو تحت تاثیر قرار داده بود بهش گفت که هر چی من میگم انجام بده .. منم به زبونداش مشتی ایرونی واسه دل خودم بهش گفتم نوکرتیم آبجی بزرگه ! فدای مرامت ! تا هر وقت دلت بخواد میگامت ... ادامه دارد ... نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
صفحه  صفحه 1 از 21:  1  2  3  4  5  ...  18  19  20  21  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

فقط یک مرد


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA