ارسالها: 3650
#101
Posted: 19 Sep 2012 23:18
فقط یک مرد 98
اوخ این دیگه عجب دکتری بود . این از تن و بدن یک دانشجوی تازه به دانشگاه رفته تازه تر و آبدار تر بود . من با این تن و بدنهای سفیدی که دور و برم بودند و باهاشون حال کرده بودم چطور می خواستم برم کشور های افریقایی و به اونا حال بدم . چقدر با این ادا و اطوار های خانوم دکتر حال می کردم . گوشی به گوشش بود و بایه عشوه خاصی اونو میذاشت رو قلبم .. -ببینم کوروش قلبت چقدر واسم تند می زنه .. -دوستت دارم خانوم دکتر فریبا .. -ببین فریبا چه خوب تونسته فریبت بده ؟/؟ گوشی رو از گردنش در آورده و اونو بغلش کردم . خیلی سست شده بود . -هر چی آدم با این کیر مصنوعی حال کنه ولی کیر طبیعی یه چیز دیگه ایه .. میگن اگه زیاد با مصنوعی کار کنی طبیعی لذتی نداره ولی من دارم با کیر کوروش آریایی حال می کنم .. -ببینم فریبا جون اونایی که منتظر نتیجه معاینات هستند دلواپس نشن . نگن چقدر دیر شده . -کسی جراتشو نداره رو حرف ملکه فریبا حرف بزنه . تازه اگرم بفهمن چه غلطی می خوان بکنن . حرف حرف منه . فقط سلطان کوروشه که بر جسم و جان من ریاست می کنه . -حالا فریبا جون من که حس می کنم خیلی داغم . کیرم دچار یه لرزشهای خاصی شده و همون حالتی داره بهم دست میده که انگاری برای اولین باره که دارم سکس می کنم . حالا نظر شما چیه .. -کوروش جون تو فعلا از یه جوان تازه بالغ شده هم هوست بیشتره و قدرتت هم زیاد تره . ببین این تنها کیر کاری دنیاست حرف نداره . با این که فعالیت های اخیر یه خورده مشکل زود انزالی رو در من بر طرف کرده بود ولی وقتی خانوم دکتر لبای خوشگلشو که با یه روژگوجه ای اونا رو بر جسته اش کرده بود گذاشت سر کیر من و خواست اونو به طرف پایین غلش بده اصلا دلم نمیومد لباش کم رنگ شه .. -یه جوری میک بزن که از خوشرنگی اون کم نشه -کوروش اگه پاکش هم کنم لبای منم خیلی خوشرنگه .. دلم می خواست پوست سفید تنشو گاز بگیرم و هر جور که عشقمه بخورمش . اون خیلی خوشگل بود . دستم رو کوس براقش سر می خورد . وقتی که خم می شدم تا با کف دستم کوسشو لمس کنم یه خیسی خاصی رو حس می کردم که انگاری با بقیه فرق می کرد . یه غلظت کمتر ی با یه لطافت بیشتری داشت . داشتم فکر می کردم شاید به خاطر برق انداختن کوسش باشه ولی اکثرا به همین صورت بودند . شایدم من اون چیزی رو که دلم می خواست تصور می کردم . نتونستم دیگه صبر کنم . کیرمو از دهن فریبا بیرون کشیده و اونو رو تخت درازش کردم و کوس سفید و یک دست اونو انداختمش توی دهنم . حتی نفسهامو تو کوسش می کشیدم . لای پاش . حاشیه های کوسش هم یه ذره لک نداشت . همه جای تنش سفید و خوشبو و هوس انگیز بود . -فریبا جون چقدر کوس بامزه ای داری . حتی خیسی اونم انگار یه طعم دیگه ای داره . مزه یه توت فرنگی شیرین یا ملس تو مایه های شیرین رو داره . چقدر از این مزه خوشم میاد . کونشو بالا می آورد و کوسشو بیشتر به دهنم می مالید و واسم نازبیشتری می کرد . با زبونم وسط کوس و لبه های دو طرفشو طوری لیس می زدم که لبای بر جسته شو از هوس گرد می کرد -اووووووفففففف .. کوروش .. حقا که حق تو بوده که میون این همه مرد تو دنیا تنها کسی باشی که می تونه .. می تونه یه زنو به اوج هوس برسونه . حاضرم چند میلیارد آدم روی زمین همین حالا شاهد تسلیم شدن من باشن و من از جام بلند نشم . -بگو من چیکار کنم -هرکاری که دلت میخواد انجام بده . هر کاری رو که دوست داری و تمنای اونو -فریبا من تمنای تو رو دارم . ولی فعلا که دارم با کوست حال می کنم . اونو به لرزه در آورده بودم . سینه هاش وای نه ریز بود و نه درشت . به اندازه سینه های یه دختری که تازه میخواد ازدواج بکنه . من عاشق این سینه ها بودم . سینه هایی که خودم بتونم تحریکشون کنم و درشتشون کنم . ولی این سینه های سفت و سفید که هر کدومشون توی کف دست جا می شد منو به فکر فرو برده بود که واقعا خداوند خالق چه زیباییهایی که نیست . زیبایی هایی که گرایش به اونو در فطرت ما قرار داده .. دستامو گذاشته بودم رو سینه های خانوم دکتر .. کاش می تونستم همزمان همه جا رو با هم داشته باشم . همه جا رو با هم . فریبا چشاشو به پایین انداخته بود , به سرم و اون ناحیه ای که داشت کوسشو میک می زد . حالا اون از جاش پاشد و با دست گذاشتن رو سینه ام منو خوابوند و رو کیرم نشست . طوری لذت می بردم که انگاری پر یه پرنده ای به ملایمت رو کیرم کشیده میشه و داره بهم کیف میده . گاهی وقتا قبل از جلق زدن این کارو می کردم . یه چیز نرم رو کیرم می کشیدم . مثل یه پر .. .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#102
Posted: 27 Sep 2012 13:21
فقط یک مرد 99
خانوم دکتر افتاده بود رو کیرم و جفت دستاشو هم گذاشته بود رو شونه هام تا بتونه بهتر رو من سوار شه و حرکاتشو تنظیم کنه . سرشو خم کرده بود تا با نگاه کردن به کیرم بتونه بیشتر حال کنه . یه خورده خودمو بالا کشیدم . جفت دستامو رسوندم به زیر کون به زیر کون خانوم دکتر .. -فریبا جونم قربون فریبت . نمی دونم این کیرم چی شده بود . توپ توپ . گاهی وقتا فکر می کردم حتما بدون این که من چیزی بدونم یه چیزایی میدن به خوردم . چون اصلا فکرشو نمی کردم بازم بتونم این قدر سر پا وایسم . فریبا پس از این که یه چند دقیقه ای رو باهام مشغول بود دیدم از حال رفت افتاد روم . اون وزنشو انداخت روی من و نزدیک بود خفه ام کنه . مجبور شدم خودمو از زیرش خلاص منم و پشتش قرار بگیرم . حالا چه راحت می تونستم خانوم دکتر رو از قالب پشت زیر نظر داشته باشم . دستامو رسوندم به زیر سینه هاش و نذاشتم که روی تشک ولو بشه . یه خورده که باهاش ور رفتم یواش یواش چشاشو باز کزد -فریبا جون اینم از فریبت بود یا از هوست ؟ /؟ هر طور می خوای فرض کن .. من نوازشتو می خوام . کیرتو می خوام . کون خانوم دکتر طوری منو حشری کرده بود که دلم می خواست اول اونجا رو ردیفش کنم . هر چند کیرم داخل کوسش یه مانور هایی داده بود . دوطرف کونشو به پهلوها بازشون کرده و اون سوراخ ریز و تنگ کونو غرق بوسه اش کرده بودم و به این طریق نشون دادم که کیر من آمادگی ورود به کون فریبا خانومو داره . -عزیزم خیلی به سوراخ کونم پیله کردی . اگه بدونی چه دردی داره .. پس از قرار معلوم خانوم دکتر تا حالا کون داده .. چیکار کنم . بیخود حسودی نکنم اون که از روز ازل مال من نبوده تا بخوام یه جورایی اونو مال خودم بکنم . اصلا حالشو نداشت که از جاش پا شه . جای لیدو کایین رو به من گفت و منم یه خورده از اونو به سوراخش مالیدم تا با یه بی حسی درد کمتری رو حس کنه . وای چقدر با حال بود . نوک کیرمو گذاشته بودم رو حلقه کون فریبا و دوسانت فرو می کردم و درش می آوردم -فریبااااااا -جوووووون -حس داری -آررررررره ولی دردم نمیاد . فشارش بده .. بیشتر کیرتو بفرست به طرف داخل . خوشم میاد . -از تماشاش لذت می برم . حیفم میاد خیلی زود کیرمو بکنم تو کونت . -بذارش تو .. بذار کوروش ..کون کوس .. هنوز خیلی کارا باهات دارم . اگه می خوای هر چی که می گی گوش کنم تو هم باید هر چی رو که من میگم گوش کنی . -من که دارم باهات حال می کنم . نیازبه فرمایش شما نیست .. سرشو به طرف من بر گردوند و گفت حالا یکی منو ببوس . بوسیدن اون سبب شد که نگاهم از رو سوراخ کونش بر داشته شه .. وقتی که لبامو رو لباش گذاشتم و دوتایی مون در یه بوسه داغ هوس فرو رفتیم قبل از این که من کیرمو رو به جلو حرکتش بدم اون کونشو به سمت من حرکت داد و یه چند سانتی از کیر من رفت توی کونش . درد هم نمی کشید ولی کیرم تو کونش خیلی سفت و سخت چسبیده بود . -جاااااااااان جاوید کجایی ببینی .. کجایی ببینی که من زیر کیر کوروش چه حالی می کنم .. -جاوید کیه فریبا جون -اون شوهرمه .. پزشک متخصص مغز و اعصابه .. واسه سمینار پزشکان رفته اروپا .. گفته اگه پشت گوشتو دیدی کیر کوروشو می بینی .. باید بهش ثابت کنم که تونستم موفق شم آخه باهاش شرط کردم -چی شرط کردی -شرط این که درآمد یکسالشو بده به من .. هیچی این خانوم دکتر بر نامه داشت . مطب و اتاق معاینه اش شده بود شبیه سوئیت هتل . رفت و دو سه تا دور بین فیلمبرداری آورد و در گوشه و کنار کار گذاشت و دوباره مشغول شدیم . همین قطع و وصل شدن های سکس باعث شده بود که رشته امور از دستمون خارج شه .. حتما اونایی که اون بیرون وایساده بودنددیگه دوزاریشون افتاده بود . با این که هوس داشتم دوباره کون خانوم دکتر رو هدف بگیرم ولی خسته شده بودم . مجبور شدیم یه ده دوازده دقیقه ای نمایشی عملیات انجام بدیم و اونم یه آخ و واخ هایی می کرد . کیر تو دهنی , دهن رو کوس , کیر تو کوس ..کیر تو کون ..عملیات سینه .. وای این خانوم دکتر عجب پزویی بود . این فکر کنم علاوه بر شوهرش فیلمه رو می خواست به دوستاش نشون بده یا شاید خودشم می خواست بعدا ببینه و با خودش ور بره . فریبا بد جوری حشری شده بود . افتاده بود روم و کوسشو با یه فشار عجیبی به کیرم می زد اونو داخل کوسش به حرکت در می آورد . خودشو به شدت رومن می کشید . فکر کردم ریه ام داخل شکمم پرس شده و دیگه نفس نمی تونم بکشم . ولی اون ول کن نبود . -کوروش .. ولت نمی کنم تا منو تا اون بالا بالا ها نبردی .. زود باش .. می خواستم دهن باز کنم و بگم که حرف زدن هم واسم سخت شده که دیدم صدام در نمیاد . -باید منو ببری اون بالا بالا .. وای من که خودم اون زیر قرار داشتم .. با یه هول دیگه دوتایی من از تحت افتادیم .. کمرم درد گرفته بود و اونم یه طرف دیگه ولو شده بود و می خندید . -چقدر حال داد ولی هنوز منو نبردی اون بالا بالاها -فعلا که تو ما رو انداختی پایین ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#103
Posted: 27 Sep 2012 13:35
فقط یک مرد 100
دیگه داشت حوصله ام سر می رفت . خسته شده بودم . من باید زودتر کلک این خانوم دکتر رو می کندم و می دیدم که دولت ایران واسم چه آشی پخته . خدا کنه یه آشی پخته باشه که منی منو زیاد کنه . فریبا رو بردم گوشه دیوار یه طرفش تخت بود و یه طرفش دیوار . دستشو به پایه های تخت حلقه کرده بود و منم افتادم روش حالا نزن کی بزن .. شده بودم عین موتور جت . امونش نمی دادم . با ضربات چپ و راستی و پی درپی اونو داغونش کرده بودم . زبونش داشت از حلقش در میومد .. -اوووووووههههههه نه کوروش نه نه .. خواهش می کنم . یواش تر . داغون شدم . نه .. نه .. وایییییی چقدر خوشم میاد .. زوده .. زوده .. میخوام یه خیلی حال کنم -منم دارم بهت حال میدم . مگه الان داریم چیکار می کنیم . با بوسه هایی که به بدنش می دادم و نوازشهام فریبا رو بردم به یک خماری خاصی که انگار مثل یه بچه خوابیده و داره خواب فرشته ها رو می بینه . فریبا پاهاشو به یه طرف جمع کردو به سینه هاش چنگ انداخت وقتی آروم گرفت دیگه حس کردم که اونم رسیده به آخر هوس و ارضا شدن .. منتظر دستور نشدم . دیگه استاد شده بودم . می دونستم که طرف دیگه کیفشو کرده و الان باید به سلامتی این سکس با حال جام منی رو با دهن کوسش سر بکشه .. منم که این نیازو داشتم که تو کوسش خالی کنم . یه خورده صبر کردم تا آروم بگیرم و بعد با اعصابی راحت تر و با چند تا ضربه نیمه چکشی یعنی نه سفت و نه نرم کیرمو داغ کرده و آبمو روونه کوس حشری خانوم دکتر حشری کردم .. . یه خورده سرشو بالا گرفته بود با یه دستش بالای کوسشو می مالید و با دست دیگه اش زیر شکم من و بالاتر از ناحیه کیرمو . حس کردم طوری داره می ماله که آب بیشتری از منو به طرف خودش بکشونه . نمی دونم این چه ترفندی بود چون وقتی حس می کردم آخرین قطره آب کیرمو در این مرحله وارد کوسش کردم دوباره یکی دو پرش موفقیت آمیز دیگه هم داشتم .. دیگه پاک خسته شده بودم . می خواستم ببینم بر نامه های بعدی من چیه . یهودیا دست بردارم نبودند . مجتهدین قم ولم نمی کردند . یکی می خواست جمعیت یهودیانو زیاد کنه . یکی می خواست سربازان اسلامو زیاد کنه تا ما همچنان در امنیت اجتماعی و اقتصادی باشیم و روز به روز در جهت توسعه ملی رشد داشته باشیم . از خیر کون خانوم دکتر گذشتم . مثلا برگه داده بود بهم که از وجود من بیشتر از دوبار در روز کار کشیده نشه . تازه همون دوبار هم خودش کلی بود .. وقتی فکر می کردم که باید ملکه الیزابت رو بگام مو بر اندامم سیخ می شد . منو بردن به مجلس شورای آخوندی تا بر نامه های منو در اونجا تنظیم کرده به من اعلام کنند . من نمی دونم این چه مصیبتی بود که منو باید می بردند مجلس گندیده ها .. داشتم اعتراض می کردم که من میخوام با زنا و دخترا باشم چه ربطی به مجلس شورا داره .. که یکی از اون گردن کلفتای سگ ریش گفت کوروش خان اگه شلوغ کنی تو رو می بریم مجلس خفتگان یا همون خبرگان و همونجا بر نامه هاتو تنظیم می کنیم فقط حواست باشه که از نزدیک این خفتگان خبره یا خبرگان خفته رو ببینی آبت خشک میشه ها .. این حرفو که شنیدم ساکت شدم .. اینا دیگه چه گرگی بودند . هوس کرده بودم زودتر از شر اینا خلاص شم و برم خارج از کشور. دیگه مردی و مردونگی واسم باقی نمی ذاشتن . فکر کنم خیلی از این ملاها باید کونی هم باشن ولی به خاطر ترس از رسوایی جرات نداشتن که بیان بگن ما گی هستیم و کوروش جان بیا کیرتو فرو کن تو کون ما . مجلس شورا به شور نشست و تصویب کرد که من اول باید زناو دخترا و خواهرا و مادرای شیوخ رو بکنم و نسل اونا رو زیاد کنم که برای حفظ مملکت و تداوم مبارزه با امریکا و اسرائیل امری ضروریه بعد از اون برم رو افراد بی عمامه .. یعنی فک و فامیلاشون و بعدش هم برم رو نخبگان و اونایی که در کنکور سراسری سال جاری مقام های اولو آوردن .. من که یه گوشه ای نشسته بودم و به سخنرانی سخنران مجلس گوش می دادم گفتم .. من حاضرم همین الان برم و در خدمت نخبگان باشم ولی این جوری که شما تهیه دیدید من حریف این همه مجتهد نمیشم . الان به اندازه قورباغه های تمام رود خونه ها و برکه ها ی ایران ما مجتهد داریم من بخوام همه فامیلاشونو ردیف کنم تا آخر عمرم نمی رسم . شما همش می خواین بی عدالتی کنین .ما انقلاب نکردیم که از این تبعیضات داشته باشیم . من زیر بار زور نمیرم . بلایی به سرشون آوردم که قبول کردند اول برم کنکوری ها رو ردیف کنم . خوشم اومده بود . روی آخوندا رو کم کرده بودم . همش می خوان خودشون جلو باشن . آخه بقیه هم آدمن دیگه . انسانن دیگه . یکی از نماینده های زن رفت حرفی بزنه که خوب جوابشو دادم . نماینده کلاغ سیاه که البته همه شون کلاغ سیاه بودند گفت کوروش خان یادت باشه که تو خودت زاییده و گاییده این ملتی و ریشه ات از اسلامه پس آخوندا ی ما که در راه اسلام مبارزه می کنند و واسه وجود مبارکشون دوبرابر ارزش قائل شدن در معنویتشون هزاران برابر سود نهفته .. این زنیکه کوس خل حرف زدنشو بلد نبود .. کیرمو توی همون مجلس در آورده و رفتم جلوی همون زنه فرو کردم تو دهنش .. بد بخت چی داری میگی کیر تو دهن .. چادر و مقنعه سرشو پاره کردم . -الان حجاب تو این مملکت دوزار نمی ارزه . مردی وجود نداره جز من که خودتو پوشوندی . تازه فتوا صادر شده که همه زنا بر من حلالن . فکر می کردم که حال اون زنه رو گرفتم ولی طوری کیرمو ساک زد که تا بیام به خودم بجنبم کلی آب کیرم ریخت تو دهنش و همه رو خورد .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#104
Posted: 27 Sep 2012 13:54
فقط یک مرد 101
من عمری جون کندم تا به این درجه رسیدم . -خفه شو کونی کلاغ سیاه .. هرچی جون کنده باشی .. هرچی جنده شلاق زن بوده باشی فعلا که محتاج کیر منی . این مثل بیت المال نیست که بخواین بالا بکشین و یه تنگ شاش بالاش سر بکشین تا اون لقمه های حرومی که کوفت کردین هضم شه .. من کیرمو مفت و مجانی تو حلقوم دشمنان ملت فرو نمی کنم . کورخوندند مجتهدین زیر بار ظلم , سکوت کرده .. همین جوری مفت زن و دختر و خواهر و مادرشونو بگام و دشمنان دین و آزادی رو زیاد کنم ؟/؟ مجلس در سکوتی محض فرو رفته بود . یکی از اون خایه مالها دست بلند کرد و از رئیس مجلس که می خواست حرف بزنه انگار تو دهنش آب قرقره می کرد اجازه گرفت که یه چیزی بلغور کنه -آقا اجازه .. آقا اجازه .. رئیس مجلس گفت حرفتو بزن چرا خفقون گرفتی مگه می خوای دست به آب بری ؟/؟ -آقا این کوروش حرف سیاسی می زنه ما اگه بخواهیم حرف سیاسی بزنیم میگن گوشتونو می کشیم .. این نماینده بد بخت فلک زده که ارزش اونو نداشت اونو بندازن جلوی کفتار تا یه لقمه چپش کنه رو بد جوری شستم و گذاشتم تو آفتاب -خفه شو پفیوز .. از این بعد این منم که دولت تعیین می کنم . تو دهن شما می زنم . کیرمو رو به سمتش گرفته و کلاهکشو نشون داده و گفتم من به پشتیبانی این عمامه مجتهد اعلم و اعظم هستم . لازمم نکرده یک شبه منو از درجه حجه الاسلامی مجتهد کنید و یک روز و شبه کتابدارم کنید .. من با قلم کیرم فتوا صادر می کنم .. اگه به خاطر خدمت به خلق نبود اینجا در کنار شما نبودم و چرندیات شما رو گوش نمی کردم . دیوونه شونم کرده بودم . یکی از اون زنای کوس خلی که هنوز فکر می کرد در جامعه ای با مساوات و عدالت اسلامی زندگی می کنیم گفت .. -جناب رئیس ! اسلام دین برابری و عدالت است . مردم همه با هم مساویند . کوروش آریایی به خاطر حرفهای خلاف قانونش باید محاکمه بشه و هیچ فرقی بین اون و بقیه نیست . -آهای آبجی اگه کیرمو تو دهنت فرو کنم اون وقت نمیگی که عدالت اسلامی بر قرار نشده ؟/؟ اون سه میلیارد دلار رفت تو جیب عمه ام یا تو جیب بابابزرگت ؟/؟ ..خورد و دم نکشید -کوروش خان .. مصلحت نظام ایجاب می کنه که ما سکوت کنیم تا بتونیم مشتمونو بر سر دشمنان این آب و خاک فرود آوریم .. وای از دست این زنیکه کوس خل دیگه دیوونه شده بودم . رفتم طرفش گلوشو گرفتم و می خواستم خفه اش کنم . -تو اگه بمیری من کیرمو تو دهنت فرو نمی کنم .. مامورا اومدن و منو ازش جدا کردن . خیلی جوش آورده بودم . منو از مجلس خارج کردند ولی همچنان بد و بیراه می گفتم . این آدما دیگه جزو آدم نبودند . نمی تونستم این همه زور و خود خواهی رو تحمل کنم از طرف وزارت علوم و آموزش عالی یه مراسمی ترتیب دادند و قرار شد که من بعد از ظهر رو با یکی باشم و شب رو هم بایکی دیگه . اولی مال رشته ریاضی بود و دومی تجربی .. نمی دونم چرا تجربی رو هنوز رو نما نکرده بودند . ولی این ریاضی رو هر چی نگاه می کردم خیلی آب رفته بود و نمی دونستم که باید به کجاش بچسبم . خدا کنه یه خورده گوشت داشته باشه و بشه از گوشت تنش لذت برد . در هر حال دختر خوشگلی بود . مارو رسوندند خونه شون .. حس می کردم اگه یه بچه از این دختره داشته باشم خیلی با هوش میشه .. رفتیم خونه شون .. بابامامان شهلا جون به گرمی از ما پذیرایی کردند . این مادر زنه که چه عرض کنم ننه شهلا خانوم تا می تونست از شجره نامه دخترش گفت این که دخترش از بچگی باهوش و ذکاوت بوده و نشون می داده که چه دختر آینده داریه .. فقط زل زده بود لای شلوار من .خیلی بدن هیکلی و درستی داشت .. -آقا کوروش ! شهلا جون منم خیلی تپل بود این چند ماهه خودشو کشت که درس بخونه و رتبه خوبی بگیره واسه همین 20 کیلو لاغر شد وگرنه خیلی تپل بود . یه لبخندی بهم زد که انگاری بی میل نبود که خودش جای دخترش قرار بگیره .. -فکر می کنم آقا کوروش یه دوساعتی رو اینجا وقت داشته باشی .. -ببخشید مگه به شما کوپن دادند ؟/؟ -نه آخه ولی گفتم اگه وقت زیاد باشه شاید ..؟ /؟ نمی دونم چرا حس می کردم این شهلا نمی تونه سیرم کنه . تازگیها خوش اشتها هم شده بودم . مخصوصا اگه یه لقمه ای رو به عنوان اولین لقمه و غذای روز می خواستم بخورم اون باید حسابی آبدار و پر ملات می بود . من و شهلا تنها موندیم .. مامانش می گفت که شهلا جونم دوست پسر نداشته و خیلی هم خجالتیه .. نگران بود که اگه جری چیزی بخوره باید دختر یکی یه دونه اشو سریع برسونه دکتر -این قدر نگران نباشین شهناز خانوم . من تا حالا هشت ده تایی پرده پاره کردم و به اندازه کافی در این زمینه تجربه دارم . -خوب دخترمو ردیفش کن یه شیرینی پیش من محل داری -می خواستم بهش بگم در واقع این من هستم که دارم بهت شیرینی میدم . .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#105
Posted: 30 Sep 2012 11:41
فقط یک مرد 102
هر کاری این شهناز کرد که بیاد و پیش من و شهلا وایسه و نظارت بر پارگی پرده دخترش داشته باشه قبول نکردم . -شهناز خانوم .. اگه جسارت نمیشه یه سوال ازتون بکنم -بفرمایید شما صد تا سوال بکن . -اون وقتی که شما می خواستید از مرحله دختر بودن به مرحله زنانگی برسین مامانتون پیش شما بود ؟/؟ -خب آقا کوروش اون وقتها ما خود ساخته بودیم . قوی بودیم . این دختر ما به خاطر عشق به برتری در کنکور و شایدم عشق به شما تلاش کرد و 20 کیلو لاغر شد ..درهر حال پدرم در اومد تا مادر شهلا رو یه جورایی دکش کردم . شهلا که فکر کنم زیر پنجاه کیلو وزن داشت یه جورایی هاج و واج نگام می کرد . خیلی خجالت می کشید . دختری که سرش تو لاک درس و کتاب باشه و اصلا دوست پسر هم نداشته باشه یک دفعه بخت و اقبال بهش رو کرده و به یه جایی رسیده که آرزوی خیلی از زنای دنیاست . سرشو انداخته بود پایین و گاه به زور بهم نگاه می کرد . صورتمو بهش نزدیک کردم -شهلا جون تو با این همه هوش و تلاشت باید سعی کنی که اجتماعی باشی . زیادی محجوب و خجالتی بودن هم فایده ای نداره . رفتم طرفش .. صورتش داشت آتیش می گرفت . لبمو گذاشتم رو لباش که اونم مامانش زحمت کشیده بود به زور یه مختصر روژی بهش زده بود . یه خورده سختش بود و مقاومت می کرد ولی من بوسیدنشو ول نمی کردم و امونش نمی دادم . حالا نبوس کی ببوس . از زیر بلوزش دنبال سینه هاش می گشتم .. سینه هاش هم یه پنج شش سالی از سنش عقب بوده و باید چاقالوتر می بود . دستمو گذاشتم رو سینه هاش خودشو عقب می کشید . -شهلا .. شهلا نترس تو هم مثل بقیه زنا و دخترایی .. خجالت کشیدن نداره . این بخت و اقبال در خونه هر کسی رو نمی زنه . تو الان داری مزد زحمات و تلاشهای خودتو می گیری . صورت و بدن دختره داغ شده بود . از تب چهل درجه هم بالا زده بود . برای اولین بار و در اولین بر خورد با یک مرد و اونم به این صورت .. هر کس دیگه ای هم جای اون بود تا این حد هیجان زده می شد و داغ می کرد . خودشو بالاتر کشید و با جفت دستای لاغرش به میله های تخت فشار می آورد . یه شلوار نازک پارچه ای ولی کیپ به رنگ مشکی پاش بود . صورت قشنگی داشت . گرد و با لب و دهن و بینی قلمی .. شاید اگه این خوشگلی و جذابیت اونم نبود نمی تونست منو به هوس بیاره . با دست زدن به سینه هاش خیلی شلش کرده بودم . لبمو گذاشتم رو اون سینه های کوچولو و نازش . سینه اشو درسته گذاشتن تو دهن یه حالی بهم می داد که هوس خوردن سینه های این جور دخترا رو تو سرم انداخته بود . نوک کوچولوی این سینه ها وقتی تیز می شد همراه با خود سینه و قسمتهای گوشتی اون مثل یک میوه نوبری بهم لذت می داد . شهلای نابغه و نخبه با تمام تنش به تخت فشار می آورد . اونو از کمر به بالا لخت کرده بودم . خودمم دیگه لخت لخت شده بودم . وقتی نگاش به کیرم افتاد چشاش داشت از حدقه در میومد . بد جوری ترسیده بود و هول کرده بود . -نترس دختر .. نترس این چیزی نیست . وقتی این کیر فرو بره تو کوست راهشو خوب پیدا می کنه . خوب خوب .. میره جلو . کوست با یه هورمونهایی که پخش و ترشح می کنه اون دور و بر خودشوآماده می کنه تا جسم تیز و کلفت و دراز بره داخلش .. اگه لذتشو بگیری بازم سعی می کنی در کنکور شرکت کنی و رتبه اولو به دست بیاری . کیرمو به همون قسمت شلوارش می مالیدم تا هوسشو زیاد تر کرده و با حرفام ذهنشو آماده تر کنم . یه دور اونو بر گردوندم . پشتش رو به من قرار داشت . دستمو گذاشتم رو کمر و شونه هاش و کیرمو گذاشتم تو قسمت چاک شلوارش و وسط کونش . از طرف شلوارش به کون و کوس فشار می آوردم تا اون ناحیه رو آماده اش کنم و این خانوم درد نکشه . خیلی خوشش اومده بود و کونشو دور کیر من می گردوند . یواش یواش داشت راه می افتاد . طوری با اون قسمت از کون از طرف شلوار بازی می کردم که یک نمایی از گاییدن داشته باشه . در حرکت بعدی دست چپمو از قسمت جلوی بدن اون به کوسش رسوندم .. راستش یه خورده این ور و اون ور کردم تا متوجه حفره کوسش شدم . خیلی کوچولو بود . این چه جوری می تونه کیر به این کلفتی رو تحمل کنه . هرچند یه جورایی با حرف زدنهای خودم آرومش کرده بودم ولی راستش خودم ترس برم داشته بود . چی می شد یه خورده چاق و چله تر می بود -اووووووففففف .. اوووووووههههه .... فقط داشت ناله می کرد .. هنوزم از این که احساسات خودشو با حرف زدن نشون بده خجالت می کشید . فقط جلوی ناله های هوسشو نمی تونست بگیره . شلوارشو تا آخر از پاش در آوردم . دختره بی سلیقه ..عجب شورت چاق و چله ای پاش کرده بود . اونو هم کشیدم پایین و دو طرف کونشو باز کرده ونوک زبونمو رو سوراخ کونش تنظیم کرده و لیسش می زدم . یه دستم رو سینه و یه دست دیگه منم رو کوسش تنظیم شده بود . .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#106
Posted: 2 Oct 2012 00:49
فقط یک مرد 103
این دختر طوری منو به فکر فرو برده بود که هراس داشتم از این که نکنه کار دستم بده و مجبور شیم که اونو به بیمارستان منتقل کنیم . ولی خب اگه این جور باشه هر کی که لاغر باشه باید همچین وضعیتی رو داشته باشه . .دو تا پاهای دختر رو گرفته و اونو محکم نگه داشته سرمو گذاشتم رو کون قشنگ و دخترونه اش که طراوت و تازگی ازش می بارید . پوست نرم و لطیفش خوردن داشت و منم پهنای زبونمو رو تمام قسمتای بدن شهلا می کشیدم . -آخخخخخخ .. آخخخخخخخ .. دختره می خواست از کیر من و کوس خودش بگه روش نمی شد . ولی من لای کونشو باز کرده و بازم زبونمو رو سوراخ کونش زوم کرده بوده و از اونجا اومدم پایینتر تا یه حالی هم به کوسش داده باشم . پاهاشو به این طرف و اون طرف پرت می کرد . اون کونش رو به من قرار داشت و من دو تا دستامو رو پاهاش نگه داشته و نذاشتم تکون بخوره . اونو به تخت پرس کردم و با قدرت بیشتری زیر پوشش کیر خودم قرار دادم . این بار از روبرو بغلش زدم . با هیجان سینه هاشو می مالیدم و صورت و لبای کوچولو و غنچه ایشو به لبای داغ و تشنه خودم چسبوندم تا با یه شورو حال بیشتری اونو برای فعالیتهای بهتر آماده کنم .. کو چولوی کنکوری یواش یواش داشت در بوسیدن استاد می شد . دستمو دوباره گذاشتم رو کوسش . دیگه هیچ دوشیزه ای از این هراس نداشت که پرده اشو از دست بده . دیگه داشتن اون برای دوشیزگان افتخار محسوب نمی شد . یه کف دستم فقط رو کوس شهلا کار می کرد . ووووووویییییی ماااااامااااان .. -شهلا جون اگه کوست میخاره لذت می بره هر جور که حال می کنی احساسات خودتو نشون بده . کیرمو به وسط پای شهلا جون چسبوندم .. یه خورده سرشو پایین گرفت طرف من ولی فعلا تا کیرمو تو کوسش فرو نکرده دوست نداشتم اونو بیشتر ببینه . چون اون وقت حکم بچه ای رو پیدا می کرد که ازآمپول زدن می ترسه یه خورده کله کیرمو با سر کوس شهلا در تماس قرار دادم . حس کردم که داره خودشو عقب می کشه .. یه لحظه همچین خودشو عقب کشید که من نتونستم مانع از حرکت رو به عقبش بشم . ناگهان چشمش به کیرم افتاد . چشاش گرد و درشت شد . جیغی کشید که اعضای خونه همه رو خبر دار کرد . در اتاقو قفل کرده بودم . ولی معلوم نبود که به ناگهان سر و کله این شهناز خانوم ازکجا پیداش شد . -ای واااااییییی دخترم . حتما الان خون آلود شده .. بیچاره .. اومد داخل و کیر منو که از نزدیک دید یه فریادی از تعجب و خوشحالی کشید و گفت -عزیزم . دلبندم .. گل سر سبد کنکوریهای امسال هنوز کیر نخورده این قدر جیغ می کشی وای به این که این کیر بره تو کوست . من آرزو می کنم این کیر بره تو کوسم . به زحمت دارم این آرزورو درخودم از بین می برم . کاش من جای تو بودم شهلا .. اون وقت خودم این کیر رو می گرفتم توی دستم و اونو به کوسم فرو می کردم . -مامان مامان جونم وقت زیاده .. حاضرم چند دقیقه هم که شده از این کیر بره توی کوست .. ... وای چه عجب دختره بالاخره زبون باز کرده بود . می دید که مامانش داره حرف می زنه از این حرفا و منم یه خورده با کیر و زبونم زبونشو باز کرده بودم بلبل شده بود -مامان من که حرف ندارم .. کوروش خان می تونه تو رو هم بکنه . .. مادره که اینو شنید شروع کرد به این که بیشتر دخترشو دلداری بده تا وقت تلف نشه -عزیزم نگاه کن کیر کوروش خان چقدر برات داغ کرده ؟/؟ اینو که گفت بلوز و دامنشو در آورد و اندامشو انداخت توی دید من .. وووووویییییی هوس شهناز رو کرده بودم . ولی نه باید اول این دختره رو می گاییدم . مادره اومد جلو و کیر منو گرفت تو دستش .. به نظرم اومد قبلا هم از این صحنه ها داشتم که مادر اومده باشه کمک دخترش . کیر کلفت و دراز منو که نوک اون روی کوس دخترش قرار داشت رو گرفت و از همون نوک اونو مالید به کوس دخترش و تند و تند این کارو انجام می داد . دستش روتنه کیر من قرار داشت و سر کیر منم چسبیده به کوس .. وایییییی چقدر خوشم میومد . فشار می آوردم به خودم که روی کوس شهلا جون خالی نکنم و یه خورده از این آب گرانمایه رو برای مامانه نگه داشته باشم . مادره یه دستشو گذاشته بود رو سر دخترش و اونو ناز می کرد تا یه حس اطمینانی درش به وجود بیاره از این که یکی پشتیبانش هست .. -در حالی که لبامو از پهلو رو لبای شهناز قرار داده بودم و یه دستمو از داخل شورتش به کوس اون رسونده و باهاش بازی می کردم و تو چنگ خودم داشتمش خیلی آروم حالیش کردم که سعی کنه ما رو تنها بذاره تا دخترش بعدا احساس استقلال کنه و در سایر مسائل زندگی خودشو متکی به مامانش ندونه . . اینو هم بهش قول دادم که هواشو داشته باشم ... ادامه دارد ... نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#107
Posted: 6 Oct 2012 00:21
فقط یک مرد 104
قول میدم بهت شهناز جون که خودم یه جوری ترتیبتو بدم که تا یک سال هم شارژشارژباشی .. -آخه من دلواپس دخترم هستم . -باشه چند متر ازمون فاصله بگیر هر وقت ترتیبشو دادم و به خیر گذشت می تونی تشریف ببری . راستش اوایل خیلی سختم بود که یکی موقع سکس منو ببینه ولی تازگیها از اونجایی که دیگه عادت کرده بودم به این که تنها کیر کاری دنیا رو دارم خودمو به این وضع هم عادت داده بودم ولی نمی دونم چرا یه جورایی این شهناز داشت پر رو بازی می آورد و می خواست حق دخترشو بخوره .. شایدم من اشتباه می کردم و از روی دلسوزی هم بود که اینجا کشیک می کشید . شهناز یه خورده ازمون فاصله گرفت و رفت دور تر . یه لحظه که به پشت سرم نگاه کردم هراس رو تو چشای شهناز می دیدم . درسته که هوس اینو داشت که من زود تر باهاش سکس کنم و بهش حال بدم ولی واسه دخترش هم خیلی نگران بود . -اوووووووهههههه ماااااااماااااااان جووووووون من می ترسم .. می ترسم .. -شهلا جون مامانتو که دیدی باید شجاع تر شی . این قدر نازک نارنجی نباش . الان ملت روی تو حساب می کنند . نمی دونی حالا چند میلیون ایرونی طالب این کیرن ؟/؟ -راست میگه شهلا جون . نمونه اش خودمن . تا حالا کم پیش اومده چیزی ازت بخوام دخترم ولی حالا یه چند دقیقه ای از سهم تو رو می خوام شهلا جون -اوخ مامان مااااماااان از درد دارم می میرم . هر چی می خوای بردار . کوسش خیلی تنگ و کوچولو بود . با این که دور و بر سوراخشو خیس کرده بود ولی بازم به این سادگیها وارد کوس نمی شد . مجبور شدم یه خورده فشار رو زیادش کنم .. -نههههههه نههههههههه .. رفت .. کیرم رفت با یه فشار دیگه تا یک سوم کیرم بود توی کوسش . دیگه باید پاره شده باشه و کارش تموم . -واااااااییییییی ماااااامااااان .. جااااااان .. شهلا رو غرق بوسه اش کرده بودم . به کوس و به سینه هاش دست می زدم .-وااااایبییییی آقا کوروش از بغلای کوس دخترم داره خون می چکه .. اینو که گفت شهلا هم بیحال شد -شهناز خانوم تو به جای این که به دخترت روحیه بدی داری اونو می ترسونی . این روش تربیتی شما اشتباهه . مادره با پنبه و دستمال کاغذی بر گشت و بین من و دخترش قرار گرفت . اول کیر منو که روش خون زیادی نشسته بود پاکش کرد و گفت کوروش جان کوس دخترم باید یه نیمساعتی رو استراحت کنه .. تو واسه این که حوصله ات سر نیاد و سرد نشی می تونی یه خورده با من مشغول باشی .. تا من یه کنترلی بکنم ببینم وضعیت دخترم چه جوریه الهی مادر به قر بونش . خون کوس شهلا رو پاک کرد و در حالی که دخترش روبرو ش قرار داشت اونم خودشو بین من و شهلا قرار داده بود . کون هوس انگیز و بر جسته ای داشت که وقتی اونو دیدم کوس تازه شهلا رو گفتم فعلا تا اطلاع ثانوی و بر گشت روحیه جنگندگی به او بی خیال شم و یه خورده هم با مامانه حال کنم . مادره هم در حال پاک کردن کوس دخترش بود و هم از پشت کونشو به تن من می کوبوند تا حرکت کیر در کوس رو تنظیم کنه . از اون طرف هم واسه این که زمان بیشتری رو با من بگذرونه . و طعم سکس رو هم از دخترش دور نکنه دهنشو گذاشت رو کوس دخترش و لیسیدن اونو شروع کرد -مامان مامان جون بده زشته .. ما تو مدرسه که بودیم دخترا یی رو که از این اخلاقا داشتن مسخره می کردیم -دخترم حالا دیگه وقت این حرفا نیست . با شرایطی که پیش اومده این ما زنا و دخترا هستیم که با لز و لز بینی باید هوای همو داشته باشیم و به داد هم برسیم . -مامان خون بند اومده ؟/؟-آره دخترم مامانو داری غم نداشته باش . حالا یه نیم ساعتی به کوست استراحت بده تا خوب جا بیفته و اون سوزشی که داری بهتر شه و دیگه درد نداشته باشی -مامان من کیر می خوام .. -دختر تو که تا حالا می ترسیدی ازش فرار می کردی -راستش حالا که پرده پاره شد دیگه خیالم جمع شد . اون چند لحظه ای هم که کیر کوروش جون رفته بود تو کوسم خیلی خوشم اومد .. -شهلا حرف مامانتو گوش کن .. آهههههه کوروش کوروش محکم تر! تو کارتو بکن . به حرفای شهلا کاری نداشته باش . حالا مادر و دختر شده بودن رقیب هم . و من این وسط باید یه جوری به مناظره بین این دو نفر خاتمه می دادم . -شهناز جون ! شهلا حق داره .. نیمساعت زیاده یه ده دقیقه ای می کنمت و بعد هم آخر کار یه دفعه دیگه باهات مشغول میشم . فعلا یه جورایی نذار بدن شهلا جون سرد شه .. شهلا که اینو شنید گفت آقا کوروش من خیلی داغ داغم . تازه حس می کنم که جون تازه ای گرفتم . آماده آماده ام . البته اگه مامان خانومی اجازه بده ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#108
Posted: 7 Oct 2012 15:53
فقط یک مرد 105
خب شهلا جان . فعلا کیر من تو کوس مامان جونته . بذار یه خورده بنده خدا حال کنه . تو هم سعی کن احترام بزرگترو داشته باشی . هر چی باشه مامانته . می دونی .. نذاشت به حرفم ادامه بدم . -آخه آقا کوروش مامان یه عمره که کیر بابا رو خورده اون باید خوشحال باشه که دخترش برای دو ساعت هم که شده داره زندگی می کنه و به بر کت وجود این دو ساعت ممکنه نوه دار هم بشه .. یه نگاهی به کیرم انداخته و گفتم بنازم به قدرتت که کوس این دختره رو باز کردی زبونشم باز کردی . دیگه چی می گفتم . در هر حال من به گاییدنم ادامه دادم . -شهلا جون تو حالا یه خورده پاشو به سینه های مامانت دست بزن و لب به لب کار کن منم از این طرف سرعت خودمو زیاد ترش می کنم دو تایی یه جوری این مامان شهناز رو سر حالش می کنیم که تو دوباره بری سر جاش .. -آقا کوروش این جوری که شما داری مامانو می گایی دیگه جونی نمی مونه که بیای سر وقتم .. -نترس دختر .. اینجا که کنکور سراسری نیست که سر ساعت ورقه ها جمع شه . حالا یه ده دقیقه دیر تر . عیبی نداره . اینو که گفتم یه خورده دلش قرار گرفت و اومد با سینه های مامانه ور رفت و با بوسه های لب به لب و حرکات زبون به زبون مامانشو سر حال تر آورد . حالا من ساکت در حال کردن مامان جونه بودم و شهلا و شهناز داشتند معاشقه می کردند . اون می گفت این می گفت . انگاری گاییدن کیر تو کوس رو از یاد برده و چسبیده بودند به لز . -آخخخخخخ مامان مااااماااان -جووووووون دخترم . -دلم می خواد کوسسسسسمو بمالی .. -بیا بیار جلوترش شهلا رو زمین دراز کشید و مادره دستشو گذاشت رو کوس دخترش . از اون طرف هم شهلا خودشو از زمین بالاتر کشید و با سینه های شهناز بازی کرده و بوسه های لب به لبشون هم ادامه داشت . این مادره عجب کونی داشت . . خودمو نباید زیاد خسته می کردم این دخترایی که تازه سکسو شروع می کنن یه حرارت خاصی دارن که فوق العاده آدمو به هیجان میارن و خیلی زود تر از بقیه هم ار گاسم میشن . منتها این شهناز یه خورده سر سخت شده بود . کف دو تا دستمو گذاشته بودم رو قاچای کونش و مثل فرمون ماشین اونو به دو طرف می گردوندم و با لرزشای کونش یه حالی می کردم که کیرم تو کوسش داغ تر و سرعتش زیاد تر می شد . -اووووووههههههه کوروش جون .. کوروش .. بکن .. کیرتازه رو عشق است -مامان راستشو بگو کیر بابا بیشتر بهت حال می داد یا این که کیر کوروش خان -عزیزم .. بذار حالمو بکنم . چه وقت پرسیدن این چیزاست . هر گلی یه بویی داره -حالا مامان جونم . بهم بگو کدوم یک از این گلها خوشبوتره . -عزیزم حیف که تو الان در دوره ای زندگی می کنی که نمی تونی خوب متوجه اینا بشی .. در هر حال اون گلی که تازه تره خوشبوتره و اگرم در واقع این طور نباشه اون طراوتی که داره نشاط بیشتری به آدم می ده ولی تو نمی تونی گلها رو با هم مقایسه کنی . مادره و دختره کوس خل شده بودند و تازه بعد از این من باید می رفتم سراغ رتبه اولی علوم تجربی . از بغل پاهاش دستمو روی کوسش رسوندم -ماااماااااان خوششششم میاد ولی من کیر می خوام .. یه خورده بجنب .. پس کی کوروش جون منو بکنه .. یه وقت نگی دیر شدا . کوروش خان -نترس دختر . نترس . من تا تو رو سر حالت نکردم از این جا رفتگار نیستم . تازه خودمم حال می کنم . واقعا احساس غرور می کردم از این که این همه زن به کیر من وابسته ان و باید به همه شون سرویس بدم . ولی واقعا نمی شد به یه دنیا سرویس داد . رو شهناز جون خم شده و گردن و سر و شونه ها و صورتشو غرق بوسه کرد و دستمو رسوندم به پهلوهاش محکم چسبیدم بهش . با این نگه داشتن ضرباتمو شدید ترش کرده وتمامی کیرو می کشیدم بیرون و می کوبیدمش به ته کوس و کون شهناز .. --آخخخخخخ آتیش گرفتم .. آتیش .. شهلا منو ببوس ولم نکن . نوک سینه هامو با انگشتات فشارش بگیر . کوروش بیشتر بیشتر فشار بیار جوووووون کییییییررررر ت عجب حالی میده .. باور کن اگه اکبر آقا شفام پیدا کنه بازم فدایی کیرتم و هر جوری شده دوباره بهت کوس میدم .. -مامان .. اون موقع هم حاضری بری زیر کیر کوروش ؟/؟ -بیا بخور ببین چه حالی داره دخترم . من کیر خورده هنوز سیر نشدم .. آخیشششش داره میاد کوروشششش شهلا .. شهلا جونم ! ولم نکنین .. منو داشته باش شهلا دارم می افتم . من سرعت کردنو زیاد کردم و شهلا هم مامانشو سفت و سخت نگه داشته بود و نذاشت که در ره . شهلا جون ار گاسم شده بود .. -کوروش آب بده .. آب .. بریز تو کوسم .. -شهناز جون من الان باید برم سر وقت دخترت . یه جا دیگه هم کار دارم . -بی انصاف نباش دیگه . اگه دو تا واسه شهلا محل داری . دخترم یه سهمیه شو می ده به من . . کارم به جایی رسیده بود که باید . آبو جیره بندی می کردم ... -من حشری هستم .من کیر می خوام . بازم منو بکن .. شهلا من مامانتم .. یه بار دیگه هم جا دارم بازم جا دارم .. -چیکار کنم مامان . حیف که خیلی دوستت دارم . منم مجبور شدم یه بار دیگه از نو گاییدن شهناز رو شروع کنم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#109
Posted: 9 Oct 2012 20:11
فقط یک مرد 106
شهناز نازنین مدام در حال حالت عوض کردن بود و منم به هر شیوه ای که اونو می گاییدم حال می کرد .. دیگه در آخرین مرحله زورمو تا آخر زدم و با فشار کیر و نیروهای جانبی دیگه اونو تا سر حد لذت و اونجایی که جا داشت رسوندم .. از حال رفته بود .. مدام شهلا رو فریاد می زد . حتی دیگه اون جون اولیه رو نداشت که کوس دخترشو بلیسه ولی با همه اینا واسه من خیلی عشوه میومد .. -شهلا جون حواست باشه این کیر رو امروز سیر سیر بخوری که دیگه به این آسونیها به دست نمیاد . یعنی کیر که همین یه دونه هست . اگه این کوروش خان بره دیگه نصیب ما نمی شه . -مامان من و تو می تونیم با هم از اون کارا بکنیم . خیلی حال میده .. الان قراره مجتهدین یه فتوا بدن بگن این کار حلاله . در شرایطی که مردی نباشه .. -وروجک تو تا امروز هیچی از این مسائل نمی دونستی چطور شد حواست رفت پیش فتواهای مجتهدین . بندگان خدا خیلی واسه ما زحمت می کشن . اینا ستونهای دین ما هستند .. اگه اینا نبودند گرونی امروز کمر ملتو فلج می کرد . نمی دونی چقدر با حرفای خودشون ما رو آروم می کنند . تا میای شکایت کنی میگن دنیا پوچه ارزش نداره .. بذار بچاپن بخورن .. مگه یزید کجا برد که یزیدای دیگه بخوان ببرن . حالا هم چقدر با انصاف و با محبت هستند که خودشون با این که مرد نیستند و کیرشون از دست رفته و اسپرم سازی و هوس ندارن ولی به فکر ما زنا هستند و فتوای حلال بودن لز یا همجنس بازی زنان رو صادر کردند .. من که می خواستم جز به گاییدن شهناز به هیچی دیگه فکر نکنم آخرش منو هم به حرف آوردند و مجبور شدم از تکیه کلامهایی که در قاموس من نمی گنجید و بر زبون نمی آوردم استفاده کنم . -شهناز خانوم این کوس کشها اگه این فتوا رو هم صادر نمی کردند و مخالف لز بینی بودند نود درصد زنا و دخترای مملکت ما حرفشونو پشم کوسشون به حساب نمی آوردند . این دیوث های بی پدر مادر باطل صفت شیطان پرست مجبور بودند همچین فتوایی صادر کنند وگرنه باید عبا عمامه شونو جمع می کردند مینداختند داخل ... بر شیطان یعنی بر آخوند و آخوند جماعت و مافیای اقتصادی لعنت .. باز این زبونم باز شد و آب کیرم خشک . -کوروش جون بسه دیگه کون لق هرچی آخونده .. تو کارتو بکن .. چند دقیقه ای گذشت تا فکر این مادر جنده ها رو از سرم خارج کردم و دوباره با عشق و حال و لذت بیشتری به گاییدن ادامه دادم . شهناز هم دوباره کونشو دور کیرم می گردوند . حالا دیگه فقط به خودش فکر می کرد و کاری به کار شهلا نداشت . -مامان چرا این شکلی شدی -شهلا جون کاریت نباشه بذار تو عالم خودش باشه . چند دقیقه دیگه که زیر کیر من قرار بگیری و چند دقیقه ای عشق و حال کنی جوابتو می گیری و متوجه میشی که چرا مامان این شکلی شده و انگاری که رفته تو آب واومده بالا .. کف دستامو محکم می کوبیدم به کون شهناز .. سرخ سرخ شده بود . از بس تو حال خودش بود که جیکش در نمیومد . کوسش عجب خیسی کرده بود و چه حالی می داد . با کف دستام کمرشو می مالوندم کیرمو با فشار می کردم تا ته کوس و با همون فشار می کشیدم بیرون . یه بار حرکتمو از سقف کوس به طرف داخل انجام می دادم و یه بار از زیر کوس .. -آههههههه کوروش داره میاد .. یه کمی سریعتر .. داغ کرده یه فشار کوچولو .. داره میاد اولش که بریزه بقیه شم می ریزه .. خواهش می کنم -خب حالا چطوره یه کمی سرعت رو زیاد ترش کردم -عالیه ..عالیه اوخ جون جون همین جوری خوبه .. خوبه جاااااااان اومد .. شهلا ببین .. مادرت ارضا شد .. اومد .. -مامان مثل این که من شاگرد اول شدم به نفعت شد -دخترم داره می ریزه بذار حال کنم بعدا جبران می کنم به وقت لز جبران می کنم . بهت حال میدم دستت درد نکنه .. جون .. کوسسسسسم .. کیر کوروش حرف نداره .. منحصر به فرده .. ول کن نبود می خواست تا آخرین ثانیه از برکت وجود این کیر استفاده کنه .. منم پیش خودم می گفتم که اگه هر کدوم از این دخترا مادر داشته باشن و مادرا هم دختر .. خدا به داد برسه . چیکار میشه کرد مادر و دختر هوای همو دارن ووجودشون به وجود هم بسته هست . همینا واسشون خاطره میشه و تا بعد ها ازش حرف می زنن . وقتی کیرمو از کوس شهناز بیرون کشیدم و خواستم برای ورود به کوس شهلا آماده اش کنم شهناز فوری کیرمو قاپید و گفت من خودم تمیزش می کنم . خودم واست می لیسمش و پاک پاک می کنم .. اون چکه ها و تتمه های آب کیر منو که در حال ریزش بو د حسابی لیس زد و خوردش . کیر رو پاک پاکش کرد .. شهلا بر و بر نگاش می کرد -دخترم دهن مامانت بهداشتیه . نترس آلوده نمیشی .. -مامان این حرفا چیه من خودم می دونم .. -خب شهلا جون یه خورده کیر آقا کوروشو تیز کنم و آماده برای کوست و حالا تو می دونی و اون .. منم شما رو می بینم و حال می کنم . من خیالم نبود مامانه اونجا باشه . ظاهرا شهلا هم داشت به این وضع عادت می کرد ولی انگاری اگه مامانش می رفت بیشتر بهش خوش می گذشت . شاید هنوز سختش بود که پیش مامانش ابراز احساسات بکنه و یا این که فکر می کرد که بازم مادرش می خواد از کوپنش مصرف کنه و دوباره خودشو به من بچسبونه . .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#110
Posted: 11 Oct 2012 00:20
فقط یک مرد 107
مامان کیر تیز شده .. دستت درد نکنه .. مامان جون من خودمم می تونم تیز کنم .. شهناز دیگه عقب نشینی کرد و حالا این شهلا بود که با من طرف حساب شده بود . وقتی اون چهره دخترونه و هیجان خالصشو می دیدم با خودم می گفتم راستی عجب حکایتی شده . یعنی کار دنیا رو ببین که کوروشی که حتی واسه جلق زدن هم باید کلی مقدمه چینی می کرد و توی دستشویی هم امون نداشت حالا باید فاکتور بگیره که زنای کمتری رو بکنه .. رفتم طرف شهلا جون .. این بار اون یه خورده با تجربه تر از نیم ساعت قبل نشون می داد . چیه سری حرکات مامانشو دیده بود و یاد گرفته بود و همین کفایت می کرد . اون می تونست بیشتر با من حال کنه تا مامانش هم این که اولین بارش بود و هم این که لاغر تر بود و هوس توی بدنش بیشتر و زود تر پخش می شد . منم کوس کوچولو و سینه های کوچیک و تازه شو راحت تر می تونستم توی دهنم جا بدم . خسته شده بودم از بس رو تخت سکس کرده بودم . رو زمین کمتر احساس خستگی می کردم . اونو رو زمین خوابوندم . بازم حرکات همیشگی بوسه و نوازش و میک زدن .. چقدر همه چیز تکرار شده بود . برای من تکرار بود و برای این دوشیزگانی که به بر کت وجود من دیگه دوشیزه نبودند یک رویایی بود که باور این که واقعیت شده خیلی سخت بود . چقدر دلم یه تنوع در سکس می خواست . نمی دونستم چیکار کنم . دوست داشتم روابط سکسی خودمو از حالت یکنواخت و کلیشه ای در بیارم . هر چند برای زنان و دخترانی که باهاشون طرف می شدم اینامهم نبود چون اونا همین یک بار رو با من می بودند و دیگه تکراری براشون وجود نمی داشت . چند تا آهنگ گذاشت و با اونا رقصیدن واسه منو شروع کرد . احساس کردم که دارم به هیجان میام . بااون بدن لاغرش طوری می رقصید که من تا حالا حتی تو هیچیک از این شوهایی که در این چند وقته دیده بودم ندیده بودم . بی اختیار طرفش کشیده شدم . شهناز یه گوشه ای به دیوار تکیه داده بود و در حالی که پاهاشو دراز کرده مثل جنده های حرفه ای کوسشو نمایون کرده بود به من و دخترش زل زده با کوسش ور می رفت . من دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم رفتم سراغ شهلا جون بغلش کردم و سینه هاشو به سینه هام چسبوندم . -بذار برقصم کوروش جون .. طوری واسم ناز می کرد که دلمو بیشتر می برد . با این که می دونستم داره عشوه می ریزه ولی همین ادا واطواراش خیلی به دل می نشست . با همون دو سه حرکت اول خم شد و از حال رفت . میون دستام ولو شد . گذاشتمش رو زمین وغرق بوسه های آبدارش کردم . این یکی رو هر جوری باهاش حال می کردی خیلی راحت به ار گاسم می رسید . می دونستم حرف عاشقونه زدن در این شرایط می تونه خیلی لذت بخش باشه و به سکس من و شهلا یه حال و هوای دیگه ای بده . بااین حال خیلی سریع کار بوسه و بوسیدن رو رها کرده و کیرمو قرار دادم رو سر کوس شهلا . این بار دیگه خیلی آروم تر از دفعه قبل نشون می داد . هر چند هنوز همون تنگی رو داشت ولی دیگه از پاره شدن نمی ترسید -کوروش جون -جوووووووون -هنوز یه خورده می سوزه -می خوای بخورمش -می خوام با کیرت بخوریش . کیرمو گذاشتم رو سر کوس تنگش . یه آخی گفت و دیگه صداش در نیومد . مادره دیگه نگران دخترش نبود . حس کردم که دیگه این مدل کوس های تنگه که منو سر حالم می کنه و من از این به بعد این جوریها رو نباید از دست بدم . درسته که هیکل تپل رو خواسته آدم اثر میذاره ولی دلبریها و خونگرم بودن هم شرطه . هر چی فکر می کردم که چطور شده که در عرض کمتر از یک ساعت شهلا از این رو به اون رو شده سر در نمی آوردم . شاید همین پاره شدن پرده بکارتش شرم و حیای اضافی اونو از بین برده باشه . پاهاشو انداختم پهلوهامو و وسط بدنشو به وسط بدن خودم چسبوندم . کیرمو با یه سرعت متوسط تو کوسش حرکت می دادم . شهناز چند قدم اومده بود طرف ما ولی من اونو از اونجا دور کردم . شهلا لباشو به لبام نزدیک کرد و گفت خوب می کنی به مامان رو نمیدی . دستشو دور گردن من آویخته و منم اونو از رو زمین بلند کرده رو هوا می گاییدم . -آخخخخخخخ نههههههه خواهش می کنم کوروش جون .. ماااااامااااان مااااامااااان کوسسسسسسم .. وای دارم می سوزم .. مااااامااااان جون اوخ چه جوری چه جوری مامان تو کیر کوروشو تحمل کردی .. آتیش گرفتم .. چقدر دارم لذت می برم مامان خیلی خوشم میاد . حالمو نمی دونم کمکم کن .. مامان جون .. جوووووووون .. جوووووون -شهلا اگه می خوای بیام کمکت .. -شهناز خانوم همونجا وایسا .. این از حال رفتنا طبیعیه .. مگه شما اولین باری که می خواستین کوس بدین هیشکی دور و بر شما بود ؟/؟ -بذارین دخترتون خودش رو پای خودش وایسه و احساس استقلال کنه . -آره مامان آقا کوروش درست میگه .. جاااااان .. مااااماااان -پس چرا این قدر منو صدام می زنی -دارم یه جوری لذت خودمو از هوس زیاد نشون میدن ومیگم .. کوروش دارم حال می کنم .. فقط کیر تو رو عشق است .. هر چی این کوسو با کیر خودم می خوردم سیر نمی شدم . گاییدن مادره به یک طرف و طرف شدن با این دختره یک طرف دیگه ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم