ارسالها: 3650
#121
Posted: 6 Nov 2012 10:51
فقط یک مرد 118
اووووووهههههه کارینا عزیزم .. شورت و کیر منو با هم گذاشت تو دهنش و با یه طرز وسوسه انگیزی در حال ساک زدن بود .. -وووووویییی کارینا کارینا .. کیرم . تو با همین دهن جادویی خودت که شورتمو لیس می زنی داری آبمو میاری . اگه کیرمو بخوری چی میشه .. شورتمو کشیدم پایین . دلم می خواست واسم ساک بزنه . کیرمو گذاشت تو دهنش و منم دستمو از زیر دامنش رسوندم به شورتش . خواستم اونو بکشم پایین .. -کوروش دلت نمی خواد ببینی و باهاش حال کنی ؟/؟ راست می گفت الان ضرورتی نداشت که شورتشو پایین بکشم . وقت برای این کار زیاد بود و من می تونستم سر فرصت این کارو انجام بدم . بااین که خودش می گفت تجربه سکس نداشته ولی خیلی حرفه ای در حال ساک زدن بود . هرگوشه ای یه تخت گذاشته شده بود . -عزیزم دلت می خواد در کدوم فصل باهم سکس کنیم .. -الان که تابستونه .. خندید و گفت فدات شم کوروش جون .. این جوری اگه حساب کنی من هر چهار فصلو باهات سکس دارم منظورم فضای اینجاست .. راست می گفت عجب حوصله ای داشت . -عزیزم بریم در فضای بهار .. تا با عشق بهاری خودمون به زندگی مشترک خودمون رونق دیگه ای ببخشیم کارینا ! چونه ام گرم شده بود و واسه خودم حرفای عاشقونه ای می زدم که خطرناک بود . نمی دونستم چرا این حرفا رو می زنم .. آخه این جوری اون به من وابسته تر می شد و به این سادگی ازم دل نمی کند رفتیم رو تخت دو نفره ولی خیلی شیک و جادار . .هم دلم می خواست بخوابم و هم دلم می خواست بکنم . سرمو گذاشتم لای پاهای خوشبوی کارینا . چهره کارینا کاپوری اون هوسمو زیاد می کرد از انگشتای پاشو شروع کردم به بوسیدن و با بوسه های آروم رو به بالا حرکت می کردم . پاهاش همچنان لخت بود . نرم نرمک رسیدم به حاشیه های کوسش . یه خورده که لباس خواب فانتزی کارینای نازمو بالا زدم شورت لیمویی اونو دیدم . چه نازک و طرح داربود خیلی به کون تپلش میومد . فقط پنج دقیقه تمام داشتم اون شورتو با نگام می خوردمش . قبل از این که برم سر وقت جاهای دیگه اش فقط چند دقیقه ای داشتم شورتشو لیس می زدم .. -خوشت اومد ؟/؟ نگفتم عجله نکن .؟/؟ شورت کارینا رو درش آوردم و سوتین همرنگ اونو . دستمو از لای پیرهن کوتاهش دور کمرش حلقه زده و لبای تشنه شو بوسیدم . -اوووووووههههه کارینا بیا بیا زودتر زودتر شروع کنیم .. -خیلی عجولی کو روش . هرچند من خودم بیشتر از تو عجله دارم . منو ببوس . به خودت فشار بگیر . بگو که دوستم داری . بگو مال منی .. دوستت دارم . من چه جوری می تونم تو رو در اختیار یکی دیگه بذارم . بازم داشتم شاخ در می آوردم . هنوز نیومده مالک من شده بود . کارینا همه جوره اش قشنگ بود .. لختش و غیر لختش . لباس خواب فانتزی اونو از سرش در آوردم . سینه های سفید و مر مرینش زیر نور کم و شاعرانه فضایی که ما درش قرار داشتیم می درخشید .-کوروش اگه دوست داری این ناحیه رو تاریکش کنیم -اون وقت من اون بدن خوشگلتو چه جوری ببینم ؟/؟ سینه هاش عین یه لیموی گرد با نوکی شاداب بود که وقتی لبامو گذاشتم روش دلم نمی خواست میک زدنمو تموم کنم . همینا بهم دل گرمی می داد تا فراموش کنم که اسیر یه گروه از خدا بی خبر شدم که سالهاست خون ملتو توشیشه کرده همه چی رو واسه خودشون میخوان . پس از این که حس کردم فعلا خوردن سینه های کارینا کافیه . اومدم پایین تر و به کوسش گیر دادم . از اون کوس های منحصر به فردی بود که هم خاصیت نقلی و غنچه ای بودنو داشت و هم تپل بودنو . این مدلی رو تقریبا ندیده بودم . هر ویژگی مفید و هوس انگیزی رو که می شد بر شمرد توی این کوس وجود داشت . چقدر ناز بود و گوشتی و کوچولو . اونو که بازش کردم و سوراخ کوچولوی وسطشو دیدم حسابی حال اومدم . با یه دستمال پارچه ای کوسشو خشک کرد ولی می دونستم که دوباره در جا خیس میشه . هنوز دهنم رو کوس نابش بود واشک کوسشو می دیدم . زندگی برام شده بود تکرار تکرارها و تکرار هم همین خوردن و کردن کوس بود و حال کردنهای اجباری و اختیاری و این که نمی دونستم تا حالا چند تا بچه توی شکم این زنا و دخترایی که کرده بودم کاشتم . دیگه نمی ذاشتم کارینای خوشگلم کوسشو با دستمال خشک کنه خودم تمام خیسی های کوسشو می خوردم ارزش این همه حال کردنو داشت . -کوروشششش کوسسسسم .. کوسسسسسم ... نههههه ... نههههههه .. همین طورررررر ... بخوررررششششش .. بخورششششش .. ولم نکن .. ولم نکن .. چقدر واسه این لحظه ثانیه شماری می کردم .. چقدر واسم رویا شده بود -حالا دیگه یه رویا نیست . تو بیداری کارینا .. چشاتوباز کن . تو حالا زیر کیر منی و منم تا چند دقیقه دیگه تو رو به مقام زنانگی می رسونم .. سرشو بالا آورد و سر کیر منو تو دستش گرفت و گفت سرور کوسم این کارو انجام میده ؟/؟ ... ادامه دارد .. نویسنده . . ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#122
Posted: 8 Nov 2012 16:36
فقط یک مرد 119
یعنی کارینا دختر پادشاه این سر زمین بود و من داشتم اونو می گاییدم ؟/؟ شاید اون تقصیری نداشت که پدرش تا این حد عوضی در اومده بود . در هر حال به من که بدی نکرده بودند ولی حق ملت رو برای خودشون می خواستند . بدبختا چه جوری می خوان جوونی از دست رفته شونو برگردونن -کوروش جون اینجایی ..-آها ..آره .. آره .. از داستان تکراری پاره کردن پرده دیگه داشتم خسته می شدم . دیگه باید به من دکترای پرده پاره کنی می دادند . متخصص متخصص شده بودم . هرچی باشه از بریدن گلوی گوسفند که اصلا دلشو نداشتم ببینم خیلی بهتره . معمولا در چند مورد همش از یه سبک استفاده کرده بودم . خودمو رو دختره سوار می کردم و کیرمو آروم به سوراخ کوسش می چسبوندم و خیلی نرم اونو به طرف داخل می فرستادم و بعد از خونریزی و مدتی سوزش عملیات رو شروع می کردم . کارینا خیلی خوشگل بود و سفید و سرخ . تیپش منو به یاد فیلمهای سکسی مینداخت که زناشو روسهای خیلی جوون تشکیل می دادند . پوست نازک و سفید و خوشگل .. عین هلوی پوست کنده . پدرش زیاد خوش تیپ نبود باید این هیکل و تیپ رو از مادرش به ارث برده باشه . مگر این که این کاظم خان پدرش نباشه و مادره به باباش خیانت کرده باشه .. بهتره از این فکرای منفی نکنم و برم رو داستان تکراری پرده پاره کنی خودم . -عزیزم نمی ترسی ؟/؟ -کوروش مثل این که قبلا هم پرسیدی من وقتی که در کنار توام از چیزی هراسی ندارم . قوی ترین شمشیر های دنیا اگه به دست تو بره توی کوسم تحملشو می کنم این که کیره -ولی کیر منم دست کمی از شمشیر نداره .. -حالا غلاف کوسمو ندیدی عزیزم . ببینم اگه کوست رفت تو کیرم می تونی درش بیاری یا نه ؟/؟ -ناقلا خیلی تنگی ؟/؟ این حرفایی که می زنی بیشتر دلمو می بری و دلم می خواد زودتر بیفتم روت . -خب بیفت من آماده ام . تشنه ام . می خوام که زود تر بیای و زودتر بهم حال بدی . -آخخخخخخ کارینا عزیزم نمی دونی که چقدر دوستت دارم . دلم می خواست باهاش حرف بزنم بهش بگم که من نمی تونم موندگار باشم . من مرد سفرم نه مرد حضر . در هر حال اون دلش خوش بود و نخواستم که روحیه شو موقع سکس و شاید هم بند شدن نطفه ضعیف کنم . خیلی آروم بهش نزدیک شدم . کیرمو هم از پایین به کوس این دختر زیبای روسی نما ی ایرانی الاصل نزدیک می کردم . در حالی که لبام به لباش نزدیک می شد خیلی آروم بهش گفتم که دوستت دارم . دوستت دارم .. اونم در حالی که چشاشو می بست لباشو باز کرد و گفت منم دوستت دارم کوروش بیشتر از این منتظرم نذار . فقط لبامو رو لباش گذاشتم و دیگه هیشکدوم حرکتی نکردیم . همون برای التهاب هردومون کافی بود ..-کاریناااااا -جاااااان .. با هر کلمه ای یه فشاری به کیرم می دادم . چقدر تنگ بود این کوس ناز ولی تپل این دختر . سر کیر من خیلی کلفت تر و قطور تر از حفره ریز کوس و کانونش بود . هر چندبا خاصیت ارتجاعی کوس می شد کیر های کلفت رو هم کرد توش ولی باید به فکرد درد و تحمل اون از سوی محبوبه جدید خودم هم می بودم . فشارو زیاد تر کرده . سر کیرم رفت داخل کوسش -آخخخخخ .. آخ کارینا شدن نداشن و طبیعی بود . هیچ زنی نمی تونه بگه که من نمی ترسم . علاوه بر هراس جسمی یه اضطراب روحی هم به آدم دست میده . گذر از یه مرحله ای که آدم لقب و اسم یه دختر رو یدک می کشه و حالا قراره که از این به بعد یه زن بشه . با فلسفه های مخصوص به خودش .. با اون تابوهای اجتماعی که واسه این قضیه در بسیاری از جوامع درست شده و حالا با این وضعیت که تنها مرد کاری روی زمین من هستم دیگه این مسائل اهمیتی نداشت . کارینا شجاعانه و خونسرد پاهاشو باز تر کرد تا خاصیت ارتجاعی کوسش بیشتر فعال شه و اون حفره قشنگه نازش پهن تر و باز تر شه و کیرمو راحت تر بپذیره . راست می گفت این دختره . هنور چند سانت از کیرمو نکرده بودم تو کوسش به این سادگیها نمی تونستم اونو بکشم عقب و وای اگه می خواستم همه رو بکنم اون داخل چی می شد . قفل کرده بود کیرمو . خیلی حال می داد . نمی دونم امیدوارم واسه این کارا به حساب من ثواب نوشته بشه . این مجتهد پاک سیرت که یواش یواش داره بقیه ملاها رو ردیف می کنه که از من دفاع کنن . -کارینا هر وقت دردت گرفت بگو .. خواهش می کنم .. -نهههههه ... بازم بذار بیشتر بره تو کوسسسسم .. کوروش هیچوقت این احساسو نداشتم .. وقتی کیرت رفت توی کوسم تا مغر سرمو داره از هوس منفجر می کنه . شجاع تر شده و کیرمو رو به جلو حرکت دادم . انگار این کوس با همه نرمی و روونی خودش سفت و سخت ترشده بود . کارینا بازم یه آخی گفت و با پارچه سفیدی که کنار دستش بود اطراف رون پاشو و دور کوسش و کیرمو پاک کرد . دستمال سفید از خون کوس و پارگی بکارت کارینا کاملا سرخ شده بود ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#123
Posted: 11 Nov 2012 00:13
فقط یک مرد 120
دستمال خون آلوده رو با لذت نگاه می کرد و می خندید . اون از تماشای اون لذت می برد در حالی که من از دیدنش بهم استرس دست داده بود -کوروش من به یکی از بزرگترین آرزوهام رسیدم . چقدر زنای اینجا می خواستن از این مسیر رد شن . چقدر دلم می خواست منم لز داشته باشم . راه کوسم باز شه . با یه چیزی با خودم وربرم حال کنم . کیف کنم . از زندگی و معنای اون یه چیزی بفهمم ولی نتونستم . نتونستم که نتونستم اما با اومدن تو وضع فرق کرده . من حالا خوشبخت ترین زن دنیام همیشه دلم می خواست که یه مرد افتتاحش کنه و حالا تنها مرد و بهترین مرد روی زمین این کارو انجام داده . عزیزم کیرتو بیرون نکش بذار تو کوسم بمونه . یه خورده سوزششو ولش کنم . می خوام از تمام لحظاتی که با تو و در کنار توام نهایت استفاده رو بکنم . می خوام با تو به اوج زندگی و عشق برسم . با تو پرواز کنم .. -کارینا حرفای قشنگی می زنی . مثل خودت که خیلی دوست داشتنی هستی . .. دیگه ادامه ندادم .می خواستم بگم که من فقط مال یه نفر نیستم . دنیا الان چشش به کیر منه .. ولی نتونستم بگم . نگاه معصومانه و مظلومانه و کیر خواه اون که با صداقت و سادگی داشت باهام حرف می زد و از احساساتش می گفت منو منقلب کرده بود . با همه اینا اونو به اندازه افسانه و کبوتر صحرا دوست نداشتم . کبوتر صحرا که دلم واسش یه ذره شده بود . دختر سرخپوستی که منو از چنگ طالبان نجات داده بود . وبا اسب بر فراز کوههای کالیفر نیا به پرواز در آورده بود . یه حسی به من می گفت که بالاخره یه راهی واسه نجات من از اینجا پیدا میشه . سکس برام شده بود یه کار تکراری . مثل غذایی که روزی چند بار باید خورد . کیرتو بذار تو دهن طرف .. کوسشو میک بزن .. بکنش .. آبتو خالی کن توی کوس .. به راستی نهایت زندگی اینه ؟/؟ وقتی که آبتو خالی می کنی و حس آرامش و سبکی بهت دست میده تازه به خودت میگی آیا این همون چیزی بوده که از زندگی می خواستی و براش می جنگیدی ؟/؟ یک هیجانی که به آخرش رسیده ؟/؟ عشقی که در خاک مدفون میشه ؟/؟ یه تکونی به خودم دادم که این حالت خواب و خلسه و رفتن به عالم فلسفه ازم دور شه . کارینا افتاده بود رو من . با اون پوست لطیفش پوست تنمو به آتیش کشیده بود . نرمی پوستش عین ابریشم یه دست و همه چیزش تنظیم تنظیم بود . دلم می خواست اون کوس هم تپل و هم نقلی این شازده خانومو این قدر بلیسم تا این که خودش خسته شه و بگه کوروش بسه دیگه . شور و حال کارینا ستودنی بود . خیلی جالب بود . این فضا رو طوری ساخته بودند که کمترین صدایی از بیرون نمیومد کارینا خودشو رو کیرم می گردوند . دستامو دور کمرش حلقه زدم ومنم بهش کمک کردم تا یه جوری کمک حال عشقبازی داغ اون باشم . چقدر پوست تنش لطیف بود . انگاری هدیه ای از بهشت واسم رسیده بود . دلم می خواست همه جاشو می بوسیدم و با انگشت روش می کشیدم و ذره ذره حال می کردم تا به آخر حال برسم . مردمک چشاش با یه حالتی می گشت که ترسیده بودم . شده بود مث یه آدمی که بخواد منو بترسونه ولی می دونستم که این طور نیست و از هوس زیادشه . شاید من از بس توی فراوونی بودم احساس اونو درک نمی کردم . .می دونستم که یک زن اگه بخواد بیاد رویه مرد و مدت زیادی رو تلمبه بزنه خسته میشه . واسه همین جامو باهاش عوض کردم این یکی از اون دسته آدمایی بود که خیلی زود به آخر کیف و حال رسید .. هرچند بازم جا داشت . یهو دیدم دستاش به دو طرف باز شد و از حال رفت ولی من یکی دیگه ول کنش نبودم . فقط لطف ادامه گاییدنش در این بود که یه بار دیگه از نو هوسش اوج گرفت . . عجب پوستی عجب گوشت و تن و بدنی .. ای جوونی خدا کنه همیشه بمونی .. تا من همچنان در خدمت خودم و خلق جهان باشم . نیمساعت کشید تا یه بار دیگه کارینا رو به ارگاسم رسوندم . اصلا قصد استراحت نداشت -عزیزم من خسته ام . فردا رو که از دست ما نگرفتند . همین که اسم فردا که در واقع امروز بود رو شنید گل از گلش شکفت و گفت هر چی تو بگی عزیزم . به این سادگیها نمی شد از این بهشت فرار کرد . این اطلاعات و امنیت و این مافیای اقتصادی و کارتل ها و تراست ها و امپریالیست دینی کاری کرده بود که این ناحیه از دیوار افسانه ای و آهنین برلین هم صعب العبور تر باشه و تقریبا نشه ازش فرار کرد . -عزیزم بهشت زیبایی درست کردی -بابام خیلی زحمت کشید .. نگاه نکن این جوری با بقیه ساده بر خورد می کنه قدرتش از همه بیشتره -قدرتش بیشتره یا پولش بیشتره -خب این روزا این پوله که قدرت میاره . -ببینم کارینا جون میشه یه مرخصی گرفت رفت یه سری هم به دنیا زد ؟/؟ .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#124
Posted: 13 Nov 2012 00:14
فقط یک مرد 121
ببینم این دنیایی که الان با هم داریم راضیت نمی کنه ؟/؟ به همین زودی خسته شدی ؟/؟ دوستم نداری ؟/؟ دلت نمی خواد واسه همیشه با من باشی ؟/؟ تو تازه وارد این بهشت شدی . هنوز بهشت های دیگری هم در راهه . زندگی و این منطقه رو واست بهشت می کنم . در هر حال از اونجایی که دقت نکرده بودم ساعت چنده پس از چند ساعت خواب بیدارشدن رفتیم به جمع مهمونا . به نظرم یه ده ساعتی می شد که از اونا جدا شده بودیم ولی هنوز مهمونی ادامه داشت . خیلی از مهمونا مربوط به همین بهشت بودند و وارد دنیای دیگه ای نشده بودند . من و کارینا دست در دست هم در حال قدم زدن بودیم . زنا و دخترا پاچه خواری اونو می کردن . کارینا سگر مه هاش تو هم بود . از قرار معلوم اون موقع که هنوز به من نرسیده بودبه خیلی ها وعده داده بود که منو واسشون جور کنه یعنی از کیسه خلیفه می بخشید . حالا با یه پز و افتخار خاصی دستشو تو دست من حلقه زده بود .. -کوروش تو اگه همین جا بمونی و خودتو توی دل بابا جا کنی یکی از قدرتمندان و تصمیم گیران کار های سیاسی مملکت میشی -چی داری میگی مملکت قانون داره . وکیل داره وزیر داره . من و تو چیکاره ایم -ای بابا ما همینجا خودمون وکیل و وزیر تعیین می کنیم . ما توی دهن این دولت می زنیم . کجای کاری . پیشت بمونه همین حالا جلسه سران اقتصادی تو زیر زمین همین جا یعنی زیر بهشت در حال برگزار شدنه .. ولی اونایی که در این جلسه هستن همه شون جهنمی هستن .. اینا الان دارن تعیین می کنند که کی نماینده مجلس شه . کی رو تایید کنن و کی رو نکنن . تمام تصمیم گیریها همین جا انجام میشه .. بعضی وقتا هم در همین زیر زمین اخباری که باید از رسانه ها اعلام شه بر نامه ریزی می کنند . اصلا من چرا این چیزا رو واسه تو تعریف می کنم . اینا همش محرمانه هست . از بس دوستت دارم و می خوام با بر نامه و سیاست اینجا آشنا شی واست میگم . یه موقع پیش بابا کاظم از این حرفا نزنی ها اون ازمن دلخور میشه . -کوروش -جووووون -دوستم داری ؟/؟ -خیلی زیاد -دلم نمی خواد مال یکی دیگه باشی و به اون توجه کنی . -من که مال تو هستم و همچین کاری نکردم . -من قول دادم . ولی دلم میخواد اون وقتی که میخوام به قول خودم عمل کنم و راضی شم که تو با یکی دیگه باشی منم حاضر باشم و تو زیاد نباید به اونا حال بدی -این دیگه چه جورشه اونا قبول نمی کنن . -من نمی دونم . دیگه تماشای زنان و دختران جوون و زیبا روی بهم حال نمی داد . سرمو انداخته بودم پایین و به کسی نگاه نمی کردم . خسته شده بودم . کاظم خان از این که می دید من و کارینا دست در دست هم داریم قدم می زنیم خیلی بیشتر از خر کیف می کرد . دست منو گرفت و گفت داماد عزیزم بیا تو رو ببرم مجلس .. یواش یواش اگه خودتو نشون بدی خودتو تو دل بقیه جا کنی بهت قول میدم رئیس مجلس هم بشی . -ببخشید کاظم خان من که در انتخابات شرکت نکردم که نماینده مجلس بشم . -مگه اینایی که به عنوان نماینده مجلس اینجان و تشکیل جلسه میدن در انتخابات شرکت کردن ؟/؟ این فرق می کنه . مثلا ممکنه یه وزیر بیاد بشه اینجا نماینده ما .. ایران در زیر بهشت اداره میشه و تو هم میشی یکی از اعضای بهشت . از همه چی بی نیاز میشی . این آرزوی خیلی هاست . معلوم نبود چی داره بلغور می کنه . این بهشتی که اون می گفت در واقع جهنمی بود که توسط اون خون ملتو در شیشه کرده بودند و هر کاری که از دستشون بر میومد انجام می دادند . قیمت دلار رو بالا می بردند و قیمت طلا رو . حسابی که می فروختند قیمتو می آوردند پایین . بازم جنس می خریدند و با یه سری تصمیم گیریهای دیگه دوباره می بردند بالا و این چنین شد که بهشت دنیا را جهنمی برای ملت ساخته بودند . منو بردند به اون جلسه . سالن بزرگی بود که بیشتر از پونصد نفر جمعیت رو در خودش جا داده بود . اینجا دیگه مجلس خفتگان و پیر و پاتالهای با تقوای رو به مرگ نبود . اینجا همه گردن کلفت بودند . یکی از یکی خرس تر .. خرس از این نظر که هرچی بارشون بار می شد بازم سیر نمی شدند . حرص داشتند . اونا کارشون به جایی رسیده بود که واسه این که در سرمایه دار بودن از هم پیشی بگیرند رقابت می کردند . . بیشتر نمایندگان این مجلس مافیایی رومردان تشکیل می دادند . ولی زنان زیادی هم در این جلسه بودند . چند تا آخوند و زن حجاب دار هم داشتیم یعنی داخل مجلس بودند ولی تعدادشون زیاد نبود . درعوض زنای بی حجاب زیادی در این جلسه بودند . چقدر دیدن اونا شادم می کرد . هرچند اونا هم جزو گرگهای اقتصادی بودند و این مجلس بهتر و بیشتر از هر وقت دیگه ای به من نشون داد که گردانندگان واقعی این حکومت بیمار چه کسانی هستند . اونایی که خون مردمو تو شیشه می کنند اما روزی این خونها به بدنهای خسته این دل شکسته ها باز خواهد گشت تا دیگر بیش از این خون دل نخورند .. ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#125
Posted: 15 Nov 2012 00:59
فقط یک مرد 122
داشتند در مورد این مسئله تصمیم می گرفتند که واسه سیب زمینی پیاز چیکار کنند . تصمیم گرفته بودند که صدور سیب زمینی و پیاز رو به خارج از کشور آزاد اعلام کنند در نتیجه قیمت اون که فعلا صادراتش ممنوع بود یهو می رفت بالا . شور کرده قرار گذاشتند که این مسئله هفته بعد در مجلس اعلام بشه . در نتیجه این زالو های اقتصادی یک هفته وقت داشتند که با خرید سیب زمینی و پیاز به صورت کلان و احتکار آن و با فروش اون به خارج از کشور پول زیادی به جیب بزنند . به همین راحتی .. تف بر وجدان شما . حالا یه سری به نون شب خودشون محتاجن و من باید خودمو طوری توی دل اینا جا می کردم که کاظم خان منو رئیس این مجلس پشت پرده می کرد . مجلسی که به مجلس اصلی خودمون خط می داد . و در واقع فقط پالان این دو مجلس تفاوت داشت . -پدر زن جان گرامی پیشنهاد شما واسم خیلی جالبه و از این که به من اعتماد کردین خوشحالم نمی دونم چی بگم .. اون یه عده زنی که در مجلس بودند به محض این که فهمبدند من به طور افتخاری اومدم توی جمعشون حواسشون پرت شد . چند تایی شون هم فهمیدند که کاظم خان دوست داره که من به عنوان همکارشون باشم .. همه با هم یک صدا فریاد می زدند کوروش جون کوروش جون حمایتت می کنیم . زنای حزب الشیطانی هم که هنوز همون حجاب سابقو داشتند اونا هم بهم چشمک می زدند ولی حالم از دیدن ریخت و قیافه شون بهم می خورد . .همه شون مدعی بودند که از بقیه قدرتمند ترند. بیشتر اونا شوهر داشتند و شوهرشون هم جزو همین مجلس تقریبا پونصد نفری بود . یعنی در واقع هر زنی به اندازه دو نفر می تونست ازم حمایت کنه . یکی خودش و یکی دیگه هم شوهر زن ذلیلش . ولی من اصلا به این چیزا اهمیتی نمی دادم . هدفم فرار از این دیوونه خونه بود . برام خدمت خالصانه به مردم از همه چی مهم تر بود . من دوست نداشتم این تز رو که پول قدرت میاره و حکومت می کنه به اثبات برسونم . از نظر من عشق و محبته که بر دلها حکومت می کنه و زندگی انسانها باید بر مبنای اون تنظیم بشه . کارینا سراسیمه خودشو به مجلس رسوند و دستمو کشید و گفت کوروش کی گفته بیای اینجا .. زنا ی اینجا همه به فکر خودشونن -عزیزم خودت می گفتی که بابات می خواد هوای منو داشته باشه ازم حمایت می کنه وخیلی جای پیشرفتی داره -درست ولی نه این که یهو بیای بپری وسط خانوما بشینی -عزیزم هنوز هیچی نشده حسودی می کنی . یه اخمی بهم کرد و گفت حالا بیا بریم هنوز یه روز نگذشته .. تکلیف خودمو نمی دونستم . ولی دلم می خواست یه خورده استراحت می کردم . اصلا نمی دونستم اونجا کجاست . از کجا آبشون تامین میشه . انگار یه کشوری بوده دردل کشوری دیگه . لحظاتی بعد کاظم خان اومد و گفت یه کار خصوصی باهام داره .. کارینا میدونو واسه ما خالی کرد .. -کوروش عزیز من یه حرفی باهات داشتم . من دلم می خواد تو واسه همیشه اینجا و در کنار ما باشی و واسه این هدفم هر کاری که از دستم بر بیاد انجام میدم ولی سیاست چیزیه که اصلا نمیشه روش حساب کرد . نمیشه چیزی رو در این رژیم پنهون کرد مخصوصا در مورد تو .. نمیشه از این همه آدم که اینجان انتظار داشت که به مسئولین دولت نگن که تو اینجایی . کافیه یه جاسوس در میون اینا وجود داشته باشه . یا یکی از اونا اون انتظاری رو که از من داره بر آورده نکنم و انجامش ندم . فوری میرن آدمو لو میدن . مخصوصا حالا که همه زنا تو رو ازم میخوان و انتظار دارن که کارینا و من و خودتو باهاشون هماهنگی کنیم . از اون طرف وظایف اداری و مماشاتی هم وجود داره که باید به اونا هم توجه کرد . من کارینا رو از جونمم بیشتر دوست دارم . یه آخ بگه من دلم درد می گیره . دوست ندارم واسه دخترم شریک بیارم ولی دولت به من اخطار داده . هر چند قدرت من زیاده .. الان اومدن گفتن که ملکه الیزابت و زن نخست وزیر انگلیس التماس دعا دارن تا یه سری تحریمات از دوش ملت ایران بر داشته شه .-ملت یا دولت -چه فرقی می کنه . ضررشو در درجه اول ملت می بینه . خودتم می دونی که ما دولتی ها و کارتل ها و تراست ها و سیستم سر مایه داری هیچوقت ضربه نمی خوریم . واقعیتو باید قبول کنی . گاهی جنگو بهونه می کنیم گاهی سازندگی بعد از جنگو ..گاهی تحریم رو ..برای ما فرقی نمی کنه تحریم باشه یا نباشه ولی از صدای اعتراض ملت می ترسیم . این چیزا رو واسه این دارم میگم که حساب کار دستت بیاد . اتفاقا اگه تحریم در کار باشه ما بارمون بار تر میشه . وضعمون توپ میشه .. بعد یه خورده که شل بگیریم با این نقدینگی هایی که به جیب زدیم دوباره سر مایه رو سر مایه .. در هر حال منو تحت فشار گذاشتند که هر چه زود تر ولت کنم تا علی الحساب یه سری به انگلیس بزنی . من نمی دونم از کدوم کانال به همین زودی این خبر درز پیدا کرده که تو اینجایی .. تازه دو نفر رو به عنوان مهمون فرستادن . یه زن پنجاه ساله که از اول انقلاب تا حالا انقلابی بوده و شلاق می زده خیلی ها رو لو داده و میگن در بعضی موارد هم طناب دار میذاشته گردن دخترا و دختری اونا رو می گرفته .. اونم هوس کیر کرده .. دولت سرش در مقابلش پایینه .. یکی دیگه هم شاگرد اول کنکور تجربی امساله .. من به کارینا میگم که یه جلسه چند ساعته با سران نظام داری و یه جورایی باید حالیش کنم که دوری از تو رو تحمل کنه . از اول هم اشتباه کردم . نباید تا این حد اونو به موندن تو در اینجا خوشبین می کردم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#126
Posted: 2 Dec 2012 00:16
فقط یک مرد 123
از این نظر که بالاخره اسبابی فراهم شده که می تونم خودمو از شر اینا خلاص کنم خوشحال بودم . ولی نخواستم خوشحالی خودمو نشون این کاظم خان دیکتاتور بدم . این دیکتاتور ها خصلتشون اینه که تا زمانی که حس کنند تو در رنج و عذابی کاری به کارت ندارند اما اگه احساس کنند که تو بابت مسئله ای خوشحالی و احساس آرامش می کنی تا وقتی که آرامش تو را بر هم نزنند ول کنت نیستند . واسه همین خودمو بی خیال نشون داده با خودم گفتم این دو تا رو هم میگام و به جهنم یه سری به انگلیس هم می زنم ولی این جور که معلوم بود هنوز خیلی کارا در ایران داشتم که انجام نشده بود و اگه این دولت به وعده هایی که به زنان و حداقل نخبگان داده بود عمل نمی کرد یک انقلاب دیگه ای در این کشور بحران زده به وقوع می پیوست . ظاهرا جنده اسلامی دو آتشه یا جنده دو آتشه اسلامی کاری به روزشون آورده بود که اسباب کوس دادنشو خیلی سریع فراهم کرده بودند . منو بردن یه اتاق و سوئیتی که به زیبایی و وسعت بهشت کارینا نبود ولی بازم جلال و شکوه خاصی داشت . با حبابها و لامپها و هالوژن های جور و جواجور و رنگارنگ زیادی تزئین شده بود . اما در میان این رنگهای زیاد رنگ عزای مشکی حالمو بهم می زد . اصلا از این که یه عده میگن مشکی رنگ عشقه اصلا خوشم نمیاد . دلم می گیره . جنده خانوم تماما مشکی پوشیده بود . بین پنجاه تا شصت سال سن داشت . مشهور بود به شریفه شلاق زن . ولی بی شرفی از سر و روش می بارید . هنوزم فکر می کرد که همون قدرت گذشته رو داره . شایدهم داشت ولی دیگه کسی نمونده بود که به این راحتی ها بده به دم جلاد یا این که خودش نقش جلادو بازی کنه . اومد جلو و با اون چهره زیبا ولی چند تا چروکش که حکایت از سالهای پیری داشت به من گفت این جوری بهم نگاه نکن . زودباش باهام حال کن . لختم کن . خیلی خوشم میاد از این که کوسم خورده شه . اول یه کوس لیسی حسابی بکن بعد بذار تو کوسم . گفته باشم که از ساک زدن هم خوشم نمیاد . چندشم میشه کیر مرد رو فرو کنم تو دهنم . -ولی اگه کوستو فرو کنی تو دهن مرد اشکالی نداره ؟/؟ شریفه جنده آدم اگه قیافه تو رو ببینه باید کفاره بده چه برسه به این که کوستو هم بخوره . -من این حرف تو رو نشنیده می گیرم . -منم این کوس شرات تو رو هم نشنیده می کیرم . به شدت عصبی شده بودم . دخترای چهارده ساله اش تا این حد برام ناز نمی کردند . این از دور خارج شده خواهر انقلابی شلاق زن اوایل انقلاب که بعدا در ماشینهای گشت عفاف زیر کیر برادرای گشت ادای زنای با ایمانو در می آورد واسه ما دور گرفته بود . حیف که آدم کشی در ذات من نبود وگرنه همونجا خفه اش می کردم . البته از این انگل هایی که مستحق مرگ باشند زیاد بودند ولی بهترین جا برای اونا انداختنشون توی اسید و آب اسید بود . مثل فیلمهای سینمایی که یکی رو میندازن تو اسید و طرف کاملا حل میشه . اینا ارزش اسید رو هم ندارن -ببینم بی شرف نکنه تو هم دختری و تا حالا فکر می کردی که اگه باکره باشی و نفله شی میری بهشت ؟/؟ --خیلی گستاخی کوروش . بابد کسی در افتادی . هنوز برای توبه و عذر خواهی از من وقت داری . من دختر نیستم . یه مجتهد والا مقام همون سالهای اول جوونی ام اومد گفت که اگه دختری تو توسط یک روحانی پاک و والا مقام گرفته شه در واقع همون صدور حکم بهشته و هر وقت هم که گناهت زیاد شد اگه بری ز یرکیر یک روحانی تایید شده گناهانت آمرزیده میشه . چون عبای اونا عبای رحمته که بر سر این ملت سایه افکنده و براشون راحتی و آسایش و خوشبختی به ارمغان میاره . نمونه اش رو حالا می بینیم که هنوزم که هنوزه امریکا و انگلیس و اسرائیل مثل سگ ازمون می ترسن . ازاون نتان یاهوی بی شعورایرانی که شنیدم هم شهری خودته بچه همین آب و خاکه مارو تهدید می کنه بگیر تا اون اوبامایی که اسم مقدس حسین رو یدک می کشه همه و همه از قدرت ما با خبرن . زود باش بیا لختم کن کوسم بد جوری می خاره .. بوی گند عرقش خفه ام کرده بود . -شریفه بی شرف خیلی گندیده ای . من چه جوری بتونم با این تن و بدنت حال کنم . ببینم بچه دار مچه دار که نمیشی . چون من حالم بهم می خوره یه بچه ای داشته بیاشم که ننه اش تو باشی . -خیلی باید افتخار کنی که یه بچه ای درست شه که از تخمک شریفه با ایمان باشه . ولی شایدم این حکمتی بوده که من یائسه شدم و نمی تونم بچه بیارم . من تازه چهل سالم تموم شده و خیلی زود یائسه شدم -ببینم ما رو گیر آوردی ؟/؟ این جوری که تو میگی وقتی که تازه رفتی دبستان شلاق دستت گرفتی و افتادی به جون بقیه . شایدم کودکستان می رفتی .-حالا کارتو شروع می کنی یا نه ؟/؟ رفتم سمتش مقنعه رو با فشار از سرش کشیدم و چادر رو هم به همین صورت از سرش در آوردم . بعد شلوارمو کشیدم پایین . این کیرم شق بشو نبود که هیچ انگار عقب نشینی هم کرده کوچیک تر شده بود ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#127
Posted: 5 Dec 2012 19:39
فقط یک مرد 124
شریفه دستپاچه شده بود . فقط دست و پا می زد . ولی با حرص و فشار یکی یکی لباساشو از تنش می کشیدم و جایی که دیگه نمی شد پاره اش کنم مجبور بودم اصولی هر چند تیکه پاره درش بیارم . وقتی کاملا لختش کردم تمام بدنش لک کرده بود -تنمو لک انداختی کوروش دیوونه -ببینم اسم کوروش رو که می بری باید دهنت آب کشیده باشه . این که تاز ه اثر لباساته که در اثر کشیده شدن این جوری شده . یادت باشه اون شلاقهایی که به جوونای بیچاره می زدی طوری لک می کرد و عمقی بود که از جاش خون میومد . یادت هست ؟/؟ حالا این سوزش و درد رو خیلی زیاد و عمقی حس می کنی . دستمو رو گردنش داشته کیرمو گذاشتم رو دهنش . -جنده دهنتو باز کن ساک بزن وگرنه خودم با دستام دو طرف دهنتو باز می کنم و کیرمو می کنم توش . بخورش . این تنها کیر موجود انسان در جهانه که شق میشه . این نعمتیه که به تو رو آورده . خوب میکش بزن که دیگه گیرت نمیاد . یاباید بری سراغ مصنوعی هاش یا کیر حیوونا یی رو که عقیم نیستن بذاری تو کوست و یا این که همین کیر های شل و وارفته مردای شل کنار بیای . یه خورده مسن نشون می داد . هر چند پوست تنش سفید بود . ولی فقط به درد یک بار گاییدن اونم در وقت تنگ و زمانی که کس دیگه ای در دسترس نبود می خورد .نمی دونم چرا گاییدن این زن زشت کاره بهم حال نمی داد ولی فکرمو متمرکز کردم تا بتونم توی دهنش خالی کنم . -نرم بخور شریفه نرم خوب میکش بزن .. طوری میکش بزن که .. جلو حرفمو گرفتم . می خواستم بگم طوری میک بزن که آبم بیاد .. گفتم بذار آب کیرو تو دهنش حس کنه -جااااان شریفه آب کیرمو داری ؟/؟ خیلی روون داره تو دهنت خالی میشه . وسطای خالی شدن آب کیر اون هر کاری کرد که من کیرمو بکشم بیرون تا آبمو نخوره نشد -پدرسگ کیرمو دندون نزن .. گازش نگیر . با مشت به سر و صورتش زدم تا بالاخره ساکت شد و مجبور شد واسه این که به خوبی نفس بکشه آب منی منو تا قطره آخر بخوره . وقتی که مطمئن شدم دهنشو خوب شستشو دادم کیرمو کشیدم بیرون و با این که یه خورده از حالت استانداردش کوچیک تر شده بود اونو توی دستم گرفته و فروکردمش توی کوس شریفه . حالا نکن کی بکن . بد چیزی هم نبود . هرچند به اندازه دروازه غار بود ولی از این که کوس یک محجبه اسلامی نما رو می گاییدم یه دنیا حال می کردم . اونم چه حالی . کوس نگو دریا بگو . کف دستامو گذاشتم رو سینه هاش و طوری اون سینه های مچاله شده شو چنگ می گرفتم که اونو با قفسه سینه اش یکسره کنم . -بکن .. کوروش کوسسسسمو بکن .. آلت گنده رو بفرست تا ته فرجم .. -مادرجنده .. خودت بگو کیر رو بفرست تا ته کوس . -کراهت داره اگه بخواهیم این جوری تکلم کنیم . کیرمو از کوسش بیرون کشیده و گفتم اگه می خوای دوباره بکنم تو کوست اسم اینا رو می بری . به نظرم میاد چند دفعه کلمات کیر و کوس رو بر زبونت آورده باشی . این روزا حافظه ام یه خورده ضعیف شده . البته حرفای کیری و کوس شر که زیاد می زنی . -کوروش من می خوام . بذارش تو تا حالا این جوری کیر نخورده بودم ولی اسمشو نمی برم -واقعا که تو یک جنده کیری هستی . آخه اسم کیر رو برده بود . برای اولین بار خنده اش رو دیده بودم . خودش خنده اش گرفته بود . . کیرمو دوباره فرو کردم تو کوسش -خودمونیم خیلی گشادی ها . شانس آوردی که کیر من خیلی کلفته وگرنه هر کیر دیگه ای بود اون جور که باید و شاید نمی تونستی حال کنی . -حالا این قدر به خودت نناز اسب هم داره -پیشکش جنابعالی . می تونی این بار تشریف ببری مرتع . یه اسب بذاره توی دهنت و یکی هم تو کوست . اگرهم جا داشتی یکی هم بره توی کونت . اینم یه نوع شلاق خوردنه . هر چند منم می تونم یه شلاق درست و حسابی بهت بزنم -کوروش بس کن دیگه . بالاخره می خوای بهم حال بدی یا نه . -پس من الان دارم چیکار می کنم . همین که تو رو زیر کیر خودم دارم و دارم تحملت می کنم این خودش نوعی حال کردنه دیگه . مگه حال کردن و حال دادن به چی میگن . میگی کیرمو فرو کنم تو گوشت ؟/؟ این جوری بهتره ؟/؟ جیکش در نیومد . هرچی می کردمش نمی گفت بسه خسته شدم . -آخخخخخخ کوروش جان با کف دستت روی کوسمو بمال چنگش بگیر چنگش بگیر می خواد بیاد داره میاد داره میاد .. هوس کرده بودم کونشو خشک خشک بکنم واسه این که زودتر از شر کوسش خلاص شم مجبور شدم حرفشو گوش کنم . همچین دستمو گذاشتم روی کوس که دیگه فرمان آب و آتیش صادر شد و چند ثانیه نشد که جفتک زنان و فریاد زنان گفت مرگ بر اسرائیل مرگ بر امریکا آبم اومده حالا آبم اومده حالا .. . رفته بود تو خلسه و یه حالتی بین خواب و بیداری که کمرشو گرفته و اونو یه دور بر گردوندم و تا به خودش بجنبه گفتم بهتره که خشک بکنم تو کونش و همین کارو هم کردم ولی از بس کالیبر یا همون سوراخ کونش گشاد بود که با همون ضربه اول نصف کیرم رفت تو کونش . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#128
Posted: 9 Dec 2012 00:07
فقط یک مرد 125
از قرار معلوم تمام بسیجی ها و پاسدارا و آخوندای مملکت همه تو رو گاییدن که این جوری گشاد اندر گشاد شدی -من به هرکسی باج بده نیستم . به کمتر از مرجع تا حالا کوس ندادم . -پس من چی . -تو هم از نظر من یک مرجعی . الان من می تونم دستور بدم که مراجع تقلید تو رو یک شبه مرجع کنند و دو شبه واست کتاب صادر کنند . پارتی من کلفته حرفم خریدار داره . -ولی شریفه جان من خوشم نمیاد عبا و عمامه بذارم سر و تنم . -عیبی نداره نیازی نیست که حتما از عبا و عمامه استفاده کنی . با این کوس شر گویی ها مخشو کار گرفتم . .عجب کونی داشت و عجب سوراخ کونی .. جااااان چه کیفی داشت . کون ندیده یودم که سوراخش علاوه بر گشاد بودن تا این حد هم دراز باشه . انگاری این از اون عجایب الخلقه ها بود . من نمی دونم اون موقع که خودش دختر مردمو می زد شاید شلاق تو کونش فرو کرده باشن . چه حالی می داد . باورم نمی شد که بیشتر کیرم وارد کونش شده باشه . وقتی با تعجب این موضوع رو باهاش در میون گذاشتم گفت خب دیگه اینم نعمتیه که من از وجودش بهره مندم . . من که فکر می کردم این باید یه چیزش جر خورده باشه از اون داخل دوخته باشنش . هر چی بود که کیرم راه زیادی رو داخل کونش می رفت . منم با فشار شدید و محکم کیره رو می کردم که تا آخر کونش بره . دیگه این حالت دراز به گیرم نمیفتاد . با این حال هر کاری می کردم این شریفه درد بکشه نمی شد . واقعا این جنده های اسلامی عجب رویی دارن . روشون از دروازه قزوین باز تر و کوسشون از دروازه غار گشاد تره . با آخرین زور و فشار خودمو وقف این زنیکه کرده بودم و تا می تونستم اونو می گاییدم . -جاااااااان چه حالی چه عشقی می کنم . کوروش . محکم تر فشارم بگیر .. وای این چقدر پررو شده بود . دلم می خواست با مشت و لگد بیفتم به جونش و انتقام شلاق خورده ها و شایدم بعضی از جان باخته ها رو ازش بگیرم ولی به زور بر خودم مسلط شده گفتم بهتره کوتاه بیام تا از این خراب شده خلاص شم . ظاهرا کاظم خان که وعده خلاصی رو به من داده بود . اگه می تونست حریف کارینای خوشگل خودش شه عالی می شد . این ملاحظات سیاسی به دادم رسیده بود .. وای معلوم نبود باید دیگه چه کسانی رو می گاییدم . ملکه الیزابت دوم .. صد رحمت به زن رئیس جمهور امریکا . با این که سیاه پوست بود ولی جوون بود و آبدار و دخترای تر گل ورگلی هم داشت . من چه جوری با این ملکه کنار بیام . اصلا کار و زندگی و تفریح من شده بود کوس کردن . کاش آرزوی یه چیز دیگه ای رو می کردم . یه سال پیش همین موقع ها در فکر این بودم که یه خورده پس انداز کنم که هر وقت دلم خواست بتونم برم کوس بزنم ولی حالا دلم می خواد برم تفریح برم جنگل و گل و گیاه و درخت ببینم . عاشق بشم .. از عشق گفتم . من که همش دارم عاشق میشم .. وای کبوتر صحرا .. افسانه .. داشتم فکر می کردم که کدومشونو بهتر و بیشتر می تونم دوست داشته باشم . هر دوشون یه فداکاری خاصی کرده بودند . افسانه ایرانی بود و کبوتر صحرا سرخپوست امریکایی ولی هرچی به پوستش نگاه می کردم قر مز به نظر نمی رسید .. -کوروش کوروش جون چرا کیرت توی کون من تکون نمی خوره . چرا وایسادی . مثل این که دیگه خوشت نمیاد منو بکنی . دیگه نمی خوای باهام حال کنی ؟/؟ -چرا .. چرا شریفه کونی .. جنده .. کوسده .. هرچی از این حرفا بهش می زدم مثل خر کیف می کرد . تمام تن و بدنش شده بود اثر کبودی و فشاری که بهش آورده بودم ولی از بس پوست کلفت بود که عین خیالش نبود و کتک خورش ملس بود . کف دو تا دستمو گذاشته بودم دو طرف کون و کپلش و انگشتامو فرو برده بودم تو گوشت کونش ولی عین خیالش نیود . چون ضربات محکم تری بهش وارد کرده بودم آبدیده شده بود . اونقدر پررو و گشاد بود که کونشو هم از سمت خودش به کیر من می زد . یه سوتی هم داد . -کیر به این کلفتی تا حالا ندیده بودم . -این جوری که معلومه خیلی کیر خوردی محجبه اسلامی مومن متدین .. -خندید و گفت مگه تو کم کوس کردی . مگه کم کون کردی . مگه در جامعه اسلامی برابری و مساوات و عدل نباید بر قرار باشه -آهای شریفه جنده اگه برابری و مساواته چرا ما مردا دوبرابر شما زنا می ارزیم . اگه یه ماشین بزنه شما زنا رو لت و پار کنه فقط نصف مردا دیه دارین . تازه میگن آخوندا دوبرابر مردای عادین وشما میشین یک چهارم آخوندا . اگه یه زن آخوند شه تازه میشه اندازه ما مردا .. دیگه کوس خلی منم گل کرده بود . مدرسه بودم کوفتم می گرفت از این حساب کتابای ریاضی داشته باشم . عجب دنیایی شده بود . من اگه سه دفعه توی این کون آب می ریختم حفره و سوراخش پر بشو نبود . دیگه یواش یواش داغ کرده بودم و باید یه جوری خودمو سبک می کردم . این شریفه دیگه منو از حال برده بود . -جنده اسلامی بگیر که اومد . فکرمو به این متمرکز کردم که دارم کون قشنگ ترین زن دنیا رو می کنم تا با لذت هر چه تمام تر آب بیشتری رو توی کون شریفه خالی کنم . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#129
Posted: 12 Dec 2012 00:22
فقط یک مرد 126
به شریفه رحم نکردم . اون دور و بر یه آهنگ تند غربی گیر آوردم و گفتم جنده جون با این آهنگا حال می کنی ؟/؟ -به ! من اون وقتا با این آهنگها فرایض دینی امو در باز داشتگاهها انجام می دادم -جنده یعنی تو همون شکنجه گاهها دختر مردمو شلاق می زدی ؟/؟ یه آهنگ تند غربی گذاشته و حسابی شروع کردم به گاییدن سرعتی شریفه کونی . هر چی این سوراخه رو می گاییدم بازم جا داشت . وقتی که به این فکر می کردم از این مسیر هزاران کیر حرکت کرده لجم می گرفت . کیر انواع و اقسام پاسدارا و بسیجی ها و طلبه ها و مراجع .. البته گاییدن این جور زنا یه کفاره دو سره داره . وای کوروش فکر کن داری خوشگل ترین کون دنیا رو می کنی .. این کیر من که داغ شده بود و تا پنج دقیقه پیش فکر می کردم که آبم می خواد خالی شه یهو عقب نشینی کرده بود . خیس عرق شده بودم ولی با این حال نفسم در اومد تا تونستم آب کیرمو تو کون شریفه خالی کنم -جوووووون کوروششششش .. به این میگن کیر . اینو اگه اول جوونی ام می خوردم باید تا چند سالی معافیت از رزم می گرفتم -اگه دوست داری کاری کنم که همین حالا هم معاف شی .. -تو که بری من خودم معاف میشم -ولی کیر اسب و خر چی .. -من هر گز کار حرام نمی کنم .. جاااااان عجب آبی تو کونم ریختی .. بکش بیرون .. بکش بیرون کیرتو حالا خیلی بهم مزه میده اون کیرو فرو کنم تو دهنم . جااااااان . -شریفه جان ممکنه این کیر من دهنتو جر بده . این طور فکر نمی کنی ؟/؟ -بذار بده بذار بده دهنمو جر بده . من دوست دارم . بذار پاره پاره ام کنه . هم کوسمو جر بده هم کونمو هم دهنمو . چون دیگه کدوم کیر می خواد منو جر بده .. کیرمو از کونش بیرون کشیده همونو فرو کردم تو دهنش . وحشیانه اونو تا ته دهن و سر حلقش فرو می کردم .-بگیر بگیر جنده .. من نمی دونم میون این همه جنده اسلامی تو چطور قبول شدی . حتما پارتی خیلی کلفتی داشتی . یه چند لحظه ای کیرشو از دهنم در آورد و گفت واسه این کار مصاحبه و تحقیقات هم داشتیم . -حتما اونایی که تو رو گاییدند با تو مصاحبه کردند و اونایی رو هم که شکنجه شون کردی ازشون تحقیقات شده . خاک بر سر کوست .. وقتی که دهنشو خوب مسواک زدم دست از سرش بر داشتم . کیرم دیگه داغون شده بود . خسته شده بودم . تازه باید یه خورده هم آبمو نگه می داشتم برای اون کنکوریه . دیگه خسته شده بودم . تازگیها واسم چند تا قرص گیاهی هم تجویز کرده بودند ولی من معمولا از اونا استفاده نمی کردم و یا اگه می خواستم بکنم فقط گاهی روزی یکی می خوردم . نمی خواستم به خودم عادت بدم . در دارا بودن قدرت جنسی تغذیه مناسب و ورزش مهمترین عاملیه که می تونه آدمو سر پا داشته باشه و یک اعصاب آرام و بی خیالی . این شریفه دل نداشت که از من دل بکنه ولی به هر حال هر آمدی باید یک رفتی داشته باشه . خیلی خسته شده بودم . در هر حال خیلی اونو گاییده بودم . یکی از دلایل خستگی من هم زور و فشاری بود که برش وارد کرده بودم و حرصی که می خوردم . اون کینه ای که داشتم . آخه چشم دیدن این جنده های محجبه رو ندارم . سی چهل ساله دارن جندگی می کنن و هنوز خسته نشدن . چقدر بی حال شده بودم . دلم می خواست بخوابم . معلوم نبود این کارینا چطور راضی شده بود دست از سرم بر داره . حتما این کاظم خان یه جورایی سر و ته قضیه رو به هم دوخته بود .که من حتی فرصت ساعتی خوابیدن و دوش گرفتن رو هم داشتم . آخ که چقدر خسته بودم . دلم می خواست یکی بیاد منو ماساژبده . یاد اون وقتی افتاده بودم که رفته بودم اسرائیل . کنار استخر یه چند تایی منو ماساژمی دادند و این همشهری شمالی ما نتان یاهو هم خیلی هوامو داشت . به کاظم خان گفتم که تا یکی دوساعت به کار من کاری نداشته باشند . مست خواب بودم که در باز شد . نمی دونستم که خوابم یا بیدار . یه زن خوشگل و سپید رو و سپید پوشی اومده بود بالا سرم . قیافه اش به دکترا می خورد تا قبول شده ها در کنکور سراسری . تازه سن اونم طوری نبود که آدم فکر کنه در کنکور قبول شده اونم رتبه اولو کسب کرده باشه . اسمش بود نوشین . حدسم درست بود . خانوم دکتر یا همون پزشک تشریف داشتند . خسته شده بودم . شده بودم موش آزمایشگاهی . -نوشین خانوم قرار نیست که من هر روز آزمایش بشم . -منم قرار نیست که شما رو آزمایش کنم . -پس واسه چی اینجایین .. -خب اومدم که باهاتون حال کنم . سکس کنم . -خانوم دکتر درسته که شما جوون هستین ولی به نظر میاد سی و پنج رو هم رد کرده باشین .-باشه -ولی قرار بود یه کنکوری بیاد -ببینم ازمن خوشت نمیاد ؟/؟ این تن و بدن من بهت حال نمی ده ؟/؟ خودشو بهم که رو تخت افتاده بودم نزدیک کرد . بوی عطر مست کننده اش گیجم کرده بود . انگار هوسم بر گشته بود کاش اون کنکوریه برای فردا میومد و امروز همینو می کردم . -ببین کوروش آریایی اولا من یک دختر دکترم یعنی هنوز دوشیزه هستم . در ثانی من دوبار در کنکور سراسری اول شدم . یکی همین امسال و یکی دیگه هم بیست سال پیش ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#130
Posted: 16 Dec 2012 11:20
فقط یک مرد 127
با تعجب نگاهی به نوشین انداخته و از یه نظر که اونه که در کنکور سراسری اول شده خوشحال بودم ولی از یه نظر دیگه هم تعجب می کردم که چطور پس از بیست سال خودشو با کنکور جدید وفق داده و با وجود طبابت دوباره درس خونده و تونسته که خودشو با نظام جدید هماهنگ کنه . درسته که زمینه اش قوی بوده ولی پشتکار شرط اساسی موفقیت در همه امتحاناته . -تبریک میگم خانوم دکتر -می تونی به من بگی نوشین جون . نمی خوای دعوتم کنی که کنارت بخوابم ؟/؟ -باعث افتخار منه همخوابگی با شما . واقعا تحسینش می کردم . یعنی تا این حد اهمیت داشتم که یک خانوم دکتر پس از بیست سال دوباره در کنکور سراسری اول بشه و رژیم این امتیاز رو براش قائل شه و مجوز بده بهش که زیر کیر من بخوابه ؟/؟ نوشین رو من خم شده بود . با همون اونیفورم پزشکی خودش که دگمه هاش باز بود و هیکل لختش مشخص بود . سوتین و شورتشم سفید بود همرنگ لباسش . گوشی رو گذاشت رو قلبم . اونم در زمانی که دلم به تاپ و توپ افتاده بود . خیلی هیجان زده شده بودم . شایدم به خاطر این بود که شریفه حالمو بهم زده بود و حس کرده بودم که از آتش دوزخ به بهشت رسیده ام .. دیو چو بیرون رود فرشته در آید . -کوروش قلبت چقدر تند می زنه ؟/؟ -من اسیر خوشگلام . هر خوشگل خوش بدنی رو که می بینم این جوری میشم -اگه یادت باشه همون اول بهت گفتم دخترم . سالهاست که سکس هم نداشتم . نمی خوام بگم که تو اولین مرد زندگی من هستی ولی جز چند تا حال کردن معمولی اونم در دوران دبیرستانی و دانشگاهی دیگه تا به حال تو قرنطینه بودم . حساب کار خودتو داشته باش که شاید تیکه تیکه ات کردم . می دونستم داره شوخی می کنه ولی دندونای سفید و خوشگل و یک دستشو طوری به هم می فشرد که یک لحظه منو دچار هراس کرده بود . رو من دراز شد . کیرمو محکم میون مشتش فشرد .طوری هم چنگش گرفت که یه لحظه احساس درد کردم ولی بعد اونو فرو برد توی دهنش .. با یه عشوه ای کیرمو واسم ساک می زد که دیگه کاملا معلومم شد که سالهاست از این نعمت بی نصیب بود ه .. -آههههه کوروش کوروش عزیزم .. نمی دونی چقدر خوشحالم باورم نمیشه .. با یه دستش به سینه ام چنگ انداخته بود و همراه با حرف زدن ساک هم می زد . نوک سینه های تیزش واین که یه ذره لک هم نداشت نشون می داد که واقعا با تن و بدنی تازه و بکر اومده سراغم . حالا سنش و این که سی و پنج رو رد کرده بود زیاد مهم نبود . یه خورده اگه لاغر تر می شد شاید زیر سی هم نشون می داد . -زود باش زود باش کوروش . داغم داغم .. به دادم برس .. کوسسسم سینه هام .. همه جام داره می پره داره می زنه بیرون .. داره تو رو داد می زنه .. .. عطش و هیجان اون منو هم وسوسه می کرد و دلم می خواست زود تر به دادش برسم . جامونو عوض کردیم . خودم روپوششو در آورده و سوتینشو که خودش در آورده بود . جفت دستامو. گذاشتم رو سینه هاش و با دهنم از رو نافش یواش یواش رفتم پایین تر . مثل تعظیم کرده ها شده بودم . زبونمو کاملا از دهنم در آورده کشیدم رو نافش و از اونجا رسیدم به شورتش . شورت و کوسو با هم گذاشتم تو دهنم . چشاش باز نمی شد . -اوووووففففف .. نمی دونی چقدر قلقلکم میاد .. هورمون جنسی رو توی تمام تنم داری پخش می کنی انگار تمام تنم فعال شده .. همه جاش داره فریاد می زنه که برسی به دادش . همه جای تنم .. آخخخخخ .. شورتش خیس خیس بود هم می خواستم بهش حال بدم و هم از این که شورت و کوسشو با هم گذاشته بودم تو ی دهنم لذت می بردم . . با فشار بیشتری به طرف عمق حرکت می کردم تا اون چاک کوسشم همراه با شورت توی دهنم جا بدم . -نکن نکن .. یعنی بکن ولم نکن .. بکشش پایین .. بکشش پایین دارم دیوونه میشم . این قدر منو اذیت نکن . من تشنه ام . تشنه ام . دارم از پا در میام .. اذیت نکن .. خواهش می کنم بهت التماس می کنم . شورتمو در آر می خوام با دستای خودت واسم درش بیاری . دوستت دارم . دوستت دارم . ناز من کوروش . خواهش می کنم . زود باش . انجامش بده شورتشو سانت به سانت از پاش در آوردم . اونو به آتیش کشیدم . تن سفیدشو سرخ و سفید کرده بودم . طوری جیغ می کشید که دیگه اگه این اتاق صدا خفه کن هم می داشت حتما دیوار های صوتی تا به حال شکافته شده بود . لبمو اول گذاشتم بالای کوسش اون قسمت زیر شکمش و لفتش می دادم .. -اووووففففف نههههه برو پایین تر برو روی شکاف کوسم . می خوام زنت شم . می خوام کوسمو بخوری میخوام پارررم کنی .. من می خوام مال تو باشم . زود باش یه خورده که خوردیش باید کیرتو بکنی تو کوسم . دیگه بسه تا کی ؟/؟ آتیش گرفتم . ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم