ارسالها: 3650
#161
Posted: 7 Apr 2013 14:03
فقط یک مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد 158
از بس نق و نوق می زدم حوصله مامور دولتو سر آوردم و داشتیم دست به یقه می شدیم -کوروش حالیت باشه داری چیکار می کنی . اگه الان زن رهبر چین رو نگایی خطر حمله نظامی وجود داره . چین میگه من حمله نظامی به خاور میانه می کنم و همه جا رو با خاک یکسان می کنم . -گاییدن زن رهبر زن جنده چین چه ربطی به من داره . تازه مگه خودش توله سگ نداره .. -آخه این توله ها همه عقیم شدن . -به من چه مربوطه . عوضی اون وقتا که جنس بنجل به خورد ملت ما می دادین خیالتون نبود ؟/؟ من چینی بکن نیستم . من اگه بشقاب چینی رو با کیرم سوراخ کنم کیرمو توی کون سوراخ شده زن چینی فرو نمی کنم . -آخه رهبرش میگه تو زن رئیس جمهور امریکا رو گاییدی و شدی طرفدار امپریالیسم امریکا -ببین من هرکی رو که می کنم کاری به سیاست ندارم . من از دید گاه اخلاقی و انسانی به قضیه نگاه می کنم . از دستور گرفتن هم خوشم نمیاد . شما مگه زیر سایه چین و این کثافتا هستین ؟/؟ حتما چهار روز دیگه دوباره باید برم سوریه .. -یه نگاهی بهم انداخت و گفت ای کاش که چهار روز دیگه باشه .. ولی به خاطر حفظ صلح جهانی قبول کردم که زن رهبر چینو تا دسته بکنم . باید یه چوب توی کون شوهرشم فرو می کردم . سوار هواپیما شدم ولی هواپیما سواری خیلی کیف می داد . چه حالی کردم .. همچین استقبالی ازم کردند که اصلا واسه هیچیک از رهبران سیاسی دنیا همچین کاری نکرده بودند . این هواپیمای اختصاصی رو جایی فرود آورده بودند که نمی دونم چند نفر ولی نیم میلیون نفری می شدند جمعیتی که یه استقبال من اومده بودند . در یکی از سایت های سکسی خونده بودم که چین بیشترین کونی های دنیا رو در خودش جا داده . البته بی احترامی نشه بگم همجنس باز بهتره هرچند همجنس باز ها هم اگه بهشون بگی کونی خوششون میاد . من اصلا نمی دونم این چینی ها کین چی هستن چه سلیقه ای دارن . زناشون چه لباسایی می پوشن . راستش بیشتر دوست داشتم به سبک غربی لباس بپوشن . حالا بابد یه جوری با اونا کنار بیام . دلیل نمیشه چون رهبران و دولتمردان کثیفی داره ما از ملتش بد بگیم . الان ملت ایران یکی از قدیمی ترین و پر افتخار ترین ملتهای دنیاست بقیه شو خودتون حدس بزنین . با این افکار خواستم خودمو قانع کنم که یه جوری با قضیه کنار بیام . به غیر از چند زنی که با لباسهای محلی و دسته گلهایی اومدن استقبالم یه مرد با یه زن مینی پوش اومدن طرف من . فکر کنم همون رهبر بوده باشه . عکس رهبر چین رو از جیبم در آورده یه نگاهی بهش انداختم تا ببینم خودشه یا نه . یه سری مسلح احاطه اش کرده بودند . خود مادر قحبه اش بود . بی غیرت زنش عین جنده ها جلو من ظاهر شده بود . حداقل می ذاشتی وقتی با هم رفتیم توی یه اتاق خلوت خودتو بر هنه می کردی . شاید بیشتر از یک صد هزار سر باز و ارتش جمع شده بودند تا سان ببینم . هیشکدومشون کیرمنم نبودند . بی خایه ها . عجب زنی داشت این رهبر .. یه عده بهم گفتند که این دوست دخترشه .. ولی من گفتم بی خود شایعه پرا کنی نکنید . مگه میشه این گردن کلفت واسه دوست دخترش این قدر شخصیت قائل شه . در هر حال من موندم و دقایقی که نمی دونستم چی میشه . ولی این زنه که هر لحظه آماده دادن به من بود خیلی قد کشیده و هیکل شکیلی داشت . پیرهنش خیلی کوتاه بود . یه پیرهن خاکستری نرم ولی چسبون . یه حالت حریر داشت . .. میون اون همه جمعیت زن رهبر چین اومد کنارم و یه چشمکی بهم زد . همه دوربین ها به طرف ما زوم کرده بودند . فوری یه تکونی به خودم دادم و کف دستمو گذاشتم رو کون زنه .. اسم این توله سگارو هم یاد نمی گرفتم همه شون یه جوری بودند . هم اسمشون هم طرز حرف زدنشون . خیلی آروم و تند صحبت می کردند آخرین کلمه رو می کشیدند بالا . حالم داشت از این جور حرف زدنشون به هم می خورد . نامردا نکردند یه مترجم واسم بیارن . .. اصلا نفهمیدم کی از میون این همه جمعیت رد شدم و نمی دونستم در کجا هستم . برام مهم نبود که وارد چه منطقه از چین شدم . من که واسه جهانگردی نیومده بودم . تازه چشم دیدن چین روهم نداشتم . همچین آش دهن سوزی هم نبود . متوجه شدم که اون بیرون مردم روی دیوار چین چه از دحامی کردند . این که بعضی قسمتهاش از خرابه های تخت جمشید هم خراب تر نشون می داد ولی ابهت و عظمت تخت جمشید کجا و عظمت اینجا کجا . من و با چند تا از این خانوما رفتیم به یه سر سرایی که معلوم نبود کجاست . چقدر مجهز و مجلل بود . فکر نمی کردم در همچین منطقه ای یه همچین کاخی هم وجود داره . ظاهرا همون زن بی حجاب و سکسی زن رهبرشون بود . چون بقیه خانوما از اون تبعیت می کردند و حرفشو گوش می دادن . با این حال من اعصابم خرد بود که چرا متوجه حرفاشون نمیشم . .. -ببینم میون شما کس خل ها هیشکی فارسی بلد نیست ؟/؟ یکی از اونا اومد جلو و گفت چرا من بلدم کوروش خان اگه امری داشتین در خدمتم . -ببخشید شما شبیه چینی ها هستید ولی ظاهرا نباید چینی باشین .. از نگاهش هوس می بارید . بیشتر شبیه به آسیایی های میانه بود .. -من ازبک هستم . ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایـــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#162
Posted: 10 Apr 2013 13:10
فقط یک مـــــــــــــــــــــــــــــــــــرد 159
اسمت چیه خوشگله -سیبر .. -ببینم نمی دونی چه آشی برام پختن ؟/؟ -آش خیلی زیاد . هرکسی واسه خودش یه بر نامه ها داره . الان کار به جایی رسیده گه چین دنیا رو برای خودش می خواد . ایران هم که دیگه دارو ندار ملت و بیت المالو می ریزه به کیسه این چین .. -راست میگی سیبر جان جمعیت چین زیاده و اینا همش در حال ثواب جمع کردن و آخرتن ولی خیلی باید ببخشی که اینایی که دارن پول ملتو بالا می کشند بیشتراشون حتی آخوندا رو کیر خودشون هم حساب نمی کنن هرچند حالا کیرشون رو هم نمیشه کیر حساب کرد و تمام کیر های دنیا کیری شده -ولی کوروش جان کیر تو که کاریه . هوامو داری ؟/؟ -به شرطی که با من راه بیای . ببینم زن رهبر هم بد چیزی نیست ها . -این چینی ها هیکل بدی ندارن . سیبر جان من یه خورده خسته ام . برو این زنه رو بر دار بیار . فعلا من دارم اینجا پادشاهی می کنم . واسه خودم یک کوروش بزرگ شدم . به هیشکی هم رو نمیدم . حرف زیادی هم بزنن جق می زنم آبمو خالی می کنم تا توی کس زنشون آب نریزم . -جق دیگه چیه -جق یا جلق یا استمناء اینه که تو کیرت رو بگیری تو دستت . حرفمو قطع کرد و گفت من که کیر ندارم -سیبر جان منظورم تو نبودی منظور به اون توی غایب بود . چی بگم این اصطلاحات فارسیه .. اگه دور و برمون شلوغ نبود بهت نشون می دادم . یه جق زدن خشک رو نشونت می دادم . یعنی کیرمو می گیرم تو دستم و به این خیال که دارم اونو فرو می کنم توی کست آبمو خالی کنم .. -آهاااااا ما از اینا بین مردای خودمون هم داریم . حالا تو چرا این کارو می کنی بیا آبتو رو من خالی کن دیگه . -برو تا بعد .. خدا نکنه با یکی گرم بگیری زود دختر خاله میشه . ولی خیلی خوشگل بود . لباس محلی قشنگی هم تنش کرده بود . -ببینم این ملکه مگه نمی خواست خودشو تحویل من بده الان کجاست . -ده دوازده نفر دارن آماده اش می کنند . یکی داره انگشتاشو مانیکور می زنه . یکی چشاشو می کشه . یکی موهاشو شونه می زنه و یکی هم موهای کسشو شونه می زنه .. -من از کس مودار خوشم نمیاد . این چه وضعیه اصلا دوست ندارم . اگه میشه این پیامو ابلاغ کنی بد نیست . -دور کس مونداره . قسمت بالا شو نمی تراشن . البته این خانوم و خیلی از زنا این جورن . ولی حالا مثل سابق زیاد مد نیست -ببینم تو کس زنه رو از کجا دیدی . -خب بگذریم . -ای کلک ظاهرا با این خانوم لز داشتی .. -ولی هیچ چیزی به لذت این نمیشه که آدم زیر کیر تنها مرد دنیا قرار بگیره .. کوروش خان به من قول بده که حتما با من عشقبازی می کنی -البته اگه این خانوم اجازه بده . ولی این سیبر هم خیلی ناز بود . ابروهایی کلفت ولی تمیز کرده . چشایی درشت و شهلا و کشیده . گونه هایی سرخ و سفید و لبایی کوچولو که دلم می خواست درسته لباشو می ذاشتم توی دهنم . خیلی دلم می خواست این کارا رو انجام بدم ولی اگه یه قدم جلو می رفتم یه لشگر می ریختن سرم و من نمی تونستم این وضع رو تحمل کنم . رفتم به اتاق مخصوص . وااااایییییی همه بر هنه بودند . از ندیمه ها گرفته تا زن رهبر چین که رو ی تخت ماساژدراز کشیده بود و دو سه تا زن چه با هوس اونو ماساژمی دادند . بدنشو گرم می کردند و هوسشو زیاد تر . ماساژور ها طوری با دستاشون کون خوشگل ولی متوسط و بر جسته زن رئیس جمهور چین رو مالشش می دادند که کیرمن همون داخل شلوار شق کرد . همونجا خودمو لخت کردم . آرایشگرا جیغ کوتاهی کشیده و تند و تند دور ملکه رو خلوت کردند . منو به یاد مدرسه موشها مینداختند . شش دانگ حواسمو باید جفت می کردم که نکنه منو طوری میخ کنن که در رفتن از این جا برام سخت باشه . بیچاره می شدم اگه می خواستم سالهای سال اینجا بمونم . از چینی ها پرروتر خود چینی ها بودند که دار و ندار ما رو به یغما بردند که مثلا جلو امریکا وایسن . اون طرف امریکا هم به اندازه کافی ما رو چاپید و ما شدیم این وسط عروسک دست این دزدانی که چشمشونو خاک گور هم سیر نمی کنه . زنا با یه حسرت عجیبی بهم نگاه می کردند . ملکه انتظار این سرعتو از من نداشت . -ببینم سیبر جان اگه میشه این خانوما رو بگی برن من می خوام ملکه رو محرمانه بگام . -کوروش خان اینا یه سری محافظن و یه سری فک و فامیلاش هستند . خود ملکه هم دیگه براش فرق نمی کنه که پیش بقیه با شما عشقبازی کنه . به نظرم اگه ایرادی نگیری بهتر باشه . -این جوری که میگی نمیشه . آخه آدم سختشه . دیگه نتونستم حرف بزنم . -سیبر جان تو اگه سختته و فیلت یاد هندوستان می کنه می تونی بری ؟/؟ -چی گفتی ؟/؟ با فیل برم هندوستان ؟/؟ من تا وقتی شما هستی همین جا می مونم .. پیش این زن ازبکی اصلا نباید از این مثالها بزنم ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#163
Posted: 14 Apr 2013 11:58
فقـــــــــــــــــــــــط یک مـــــــــــــــــــــــــــــــرد 160
اوخ جان این چینی ها از اون چینی های درجه یک بودند . ماساژور ها همه نیمه لخت شده بودند ولی ملکه رو کاملا بر هنه کرده بودند . منم دیگه به این وضع عادت داشتم . دلم می خواست زود تر بیفتم رو زن رهبر چین و همچین کس و کونشو بچینم که شوهرش صدای جیغو بشنوه . ای کاش زمانی که شوهرش هنوز خاصیت مردانگی خودشو حفظ کرده بود می تونستم زنشو بگام . ولی فکر نکنم اینا غیرت سرشون شه . به ملت خودشون که رحم نمی کنند اون وقت چه انتظاری میشه داشت که به ملت ایران رحم کنن. چی میشه گفت . لباسامو در آوردم . سیبر ازبکی اومد طرف من . منو کشید یه گوشه ای . -ببینم کوروش خان حق همسایگی رو به جا نمیاری ؟/؟ یادت باشه یه زمانی ایران و ازبک یک کشور بودند . ابن سینا متولد کشور ماست .- ولی اون یک ایرانیه اون موقع ازبکستان جزوایران بوده . اون در ایران به اوج رسید همین جا هم به خاک سپرده شد . -حالا چرا بهت بر می خوره . من اینو گفتم که یادت بیاد حالا هم می تونیم متحد بشیم . -چی میگی سیبر . الان ملکه اینجاست . ببینم نکنه تو هم دختری . -نه من ازدواج کردم و شوهرم همون از بکستان مونده . قراره تا چند وقت دیگه بیاد این طرفا . خیلی دلم می خواد یه بچه داشته باشم . -با هر بار سکس که بچه درست نمیشه . -دنیا رو چه دیدی ؟/؟ شاید تخمک و تخمدان ما قوی بود . -فارسی رو خیلی قشنگ صحبت می کنی . -من چند سال در مشهد زندگی می کردم . -اووووووففففف بیا بریم از این طرف .. بیا بیااااااا وقت نداریم . دلم می خواد بغلت کنم ببوسمت . باهات عشق کنم .. نمیشه .. شلوارشو کشید پایین و روبروم ایستاد . و در حالیکه شلوار منوپایین کشیده بود و درو ازداخل بسته بود بدن خودشو به بدن من چسبوند . اون می خواست که من همین جوری کسشو بکنم . بدون هیچ مقدمه و حال کردنی . ولی چه بدن نازی داشت . کوسش مثل هر کس کوچولوی دیگه ای یه ورم خاصی داشت . ورمی که شبیه به بر آمدگی کسهای شرق آسیا بود . . من به این کسها میگم کسهای یه لقمه ای . البته مشهور به کس گربه ای هستند . کسهایی که هیجان آدمو زیاد می کنه . یه سفتی و گوشتالودی خاصی دارن که آدم هر چی اونا رو می خوره سیر نمیشه ولی طوری خودشو بهم چسبونده بود و چاک کسشو با کیر من تنظیم کرده بود که کیر من چاره ای نداشت جز این که فرو بره توی کسش .. -آهههههههه .. خودشو چسبوند بهم . نمی دونستم به لبای غنچه ایش که در حال بوسیدنش بودم فکر کنم یا به اون کس تنگش که در حال گاییدنش بودم . خیسی کسش بود که کیر منو به طرف داخل کس هدایت می کرد . دستامو دور کمرش حلقه زده بودم . حس کردم که می خوام آبمو توی کسش خالی کنم . -سیبر جان رو زمین دراز بکش پاهاتو بذار رو شونه هام که اگه آبم اومد حسابی توی کست جا بگیره .. همین کارو هم انجام دادیم . اونو رو زمین درازش کرده پاهاشو. انداختم رو شونه هام و یه دستمو از وسط و روی پاها گذاشتم رو دو تا پاش و یه دست دیگه رو هم گذاشتم رو دهنش که فریاد هوسش به بیرون درز نکنه .. چقدر بهم حال می داد . هر زنی رو که می دیدم دلم می خواست اونو سیر سیر بکنم ولی الان دیگه حتی فرصت فاکتور گیری هم نداشتم . انگاری کس سیبر مث یه مکش قوی آبمو به طرف خودش می کشوند . -آخخخخخخ سیبر جون سیبر جون . کف دستمو زبون می زد و هر کاری کرد گازش بزنه نتونست . نشون می داد که هوس فشار زیادی به روش آورده ولی دیگه کارش تموم شده بود . تونسته بودم ار گاسمش کنم . و کسش همچنان در حال میک زدن و کشیدن شیره کیرم بود . دلم می خواست روش دراز می کشیدم و خستگی در می کردم . داشت خوابم می گرفت ولی واسه یه لحظه یادم اومد که ملکه یعنی زن رهبر چین منتظره . فعلا که صدامون نزده بودند . ولی یه سر و صداهای عجیبی میومد . سیبر سریع از جاش پاشد و بهم گفت کوروش تو سریع شورتتو بپوش و برو من یه گوشه ای خودمو ردیف می کنم بر می گردم . .. راست می گفت من باید شورتمو پام می کردم و می رفتم ولی اون .. سه سوته معلوم نبود کجا غیبش زده . در رو باز کردم . چند تا از ندیمه ها اومده بودند . ظاهرا ملکه منو احضار کرده بود . تعجب می کرد که سیبر در کنار من نیست . هنوز کیر من تا حدودی شق بود و پس مونده های آب کیر شورتمو خیس کرده بودند . با اشاره دست حالیش کردم که می خوام بشورمش . آخه اون همش دهنشو باز می کرد که یعنی کیرتو بده من ساک بزنم . . بعد از شستشوی کیر اونو دادم به ملکه که ساکش بزنه . هنوز با اون هیکلش رو تخت ماساژقرار داشت . ندیمه ها در نزدیکی ما قرار داشتند و به صحنه نگاه می کردند . در همین لحظه رهبر یا رئیس جمهور چین اومد داخل تا ببینه جریان چیه آیا اوضاع مرتبه یا نه . اونو کیر خودمم حساب نکردم . هر چند کیر من به اندازه هزاران کشور چین ارزش داشت .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایـــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#164
Posted: 19 Apr 2013 21:26
فقــــــــــــــــــط یک مــــــــــــــــــــــرد 161
این زنه که می خواستم بکنمش و هنوزم خوب اسمشو یاد نگرفته بودم و بهش می گفتم چویی دمر افتاده و کیرمو گذاشته بود تو دهنش . رهبر چین , شوهرش سر رسید . دستورداد چند تا دوربین قوی بیارن از صحنه گاییده شدن زنش عکس بگیرن . -سیبر جان . این کس خل شده . ؟/؟ -نه . لذت می بره . از این که یک ایرانی و تنها مرد کیر کاری جهان زنشو بکنه به خودش افتخار می کنه و اینو یک پیروزی برای چین می دونه . از این ناراحته که چرا در میان کشور های پنج آخرین کشوریه که تونسته به این فیض برسه . واسه همین حواست باشه که نخواد زیاد تو رو اینجا داشته باشه . خیلی هم ادعاش میشه . -معلومه . بی ناموس هر چی داشتیم همه رو چاپیدن .. فوری یه چیزی به ذهنم رسید . کیرمو از دهن چویی بیرون کشیدم .. رئیس جمهور عصبی شد . یه چیزایی به سیبر گفت .. -سیبر جان به این عوضی بگو من واسه گاییدن زنش شرط دارم . دولت کثیف چین تا حالا سیصد چهار صد میلیارد دلار شایدم بیشتر به ملت ایران ضرر زده و حق ما رو خورده . قرمساخ تر از این بر و بچه های وطنی بیگانه فروش ما هستن که دارو ندارما رو دادن به این چین . زن همه شونو میگام خوار همه شونو میگام مادر همه شونو میگام .. این چه حرفیه که من دارم می زنم . حالا باید بگم زن و خوار مادرشونو نمی گام تا آدم بشن و به کیرم افتخار کنن که فک و فامیلاشونو بگام . واسه رهبر چین شرط گذاشتم . کاری کردم که بیاد جلوی عکاسا و فیلمبردارا و خبر نگارا امضا بزنه و به بعضی از پدر سوخته بازیهاش اعتراف کنه . .. از من پونصد میلیارد دلار و از اون صد تا بالاخره قبول کرد سیصد میلیارد بده تا من رضایت بدم . -کس کش زن جنده می دونم تو هزار میلیارد هم ایرانو چاپیدی . تایلند بوگندو هیچی نداشت با یه جنده بازی اونم با جنده های ایدزی که با کاندوم کس میدن حالا واسه خودش شیک ترین کشور جنوب شرقی آسیا شد . مگه میشه ما نفت و گاز و مس و قالی .. هزار جور صادرات داشته باشیم و به این فلاکت بیفتیم ؟/؟ .. این کثافت چند برابرشو خورده . نامرد عوضی . ازش خواستم که اسم چند تا از طرف معامله های خودشو ببره . اینا رو در گوشی به من گفت . دیگه افشای عمومی نکرد .. صبر کن اگه رو کس زنشون اونا رو گیر ننداختم ؟/؟ یعنی هر وقت دست به دامن کیرم شدن که زنشونو بکنم ازشون پول می گیرم . فکر کنم آب کیر کوروش آریایی مجانیه . نامردای روز گار . رهبر چین خیلی حالش گرفته بود ولی ببین چقدر حال می کرد که سیصد تا بالاش پول داد . حیف که همجنس باز نیستم وگرنه توی کونی رو هم می کردم . ناراحت نباش اگه زنده بمونی و خبر مرگت تا همون موقع زنده باشی به یکی از بچه های ایرانی چینی خودم میگم بیاد تو رو از کون بکنه تا بختش باز شه .. دوباره رفتم سر وقت چویی . با این ضرب شستی که به رئیس جمهور چین زده بودم خیلی بهم مزه می داد که یه سکس جانانه ای با زنش داشته باشم . دو تا کف دستامو رو کون چویی گذاشته و کون بر جسته شو به این طرف و اون طرف حرکت می دادم . یه دور بین رو خود رئیس جمهور در دست داشته و کس کشی می کرد . چه صحنه های جالبی . منم دیگه واسم فرقی نمی کرد کی دور و برم باشه و کی نباشه . . اگه این مردا مثل قبل مرد بودند باید کیرشونو می مالیدند ولی حالا زنا داشتند با کسشون ور می رفتند . چقدر دلم واسشون می سوخت . رئیس جمهور از خود بی خود شده بود . تعجب می کردم . یعنی چه این چرا این جوری می کنه . دیوث خوش شانس نکنه اونم مرد باشه ما خبر نداریم ولی دیگه طاقتش طاق شده بود . شلوارشو کشید پایین و شورتشم در آورد و با همون کت آویزون شده یه قیافه مسخره ای پیدا کرده بود . یه نگاهی به کیرش انداختم دیدم شل و وارفته هست . خاطرم آسوده شد از این که رقیب ندارم ولی پشت کرد و کتش رو زد بالا و کونشو گرفت طرف من .. تف تف .عوضی من دارم زنتو میگام . من توی نامرد کونی رو بکنم ؟/؟ آبمو حروم کون بوگندوی پشمالوی تو چینی کثیف آشغال بکنم ؟/؟ وااااایییییییی لواط ؟/؟ باید در آتش جهنم جواب پس بدم . دور بین هم همین جوری در جهت مخالف من دستش بود . دو تا قاچ کونشم به دو طرف باز کرده بود و سوراخ کونشو نشونم می داد که فرو کنم توی کونش . پاهامو دراز کرده یه لگدی زدم به بالای کون و مرز کمرش که با همون دوربین چند متر اون طرف تر پرت شد . .. -سیبر بهش میگم که من مرد نمی کنم . ولی اگه چوب با حال دم دست داره بیاره تا چوب توکونش کنم . .. رهبر از جاش بلند شد و شروع کرد به داد و بیداد .. -کوروش خان این میگه من سیصد تا دادم -بهش بگو اگه یک تریلیون هم بده من مرد جماعت بکن نیستم . از اون کیر مصنوعی های چرخون فرو کنه توی کونش . ناسلامتی رهبر یک و نیم میلیارد جمعیته . آبروی هرچی نامردو برده .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#165
Posted: 21 Apr 2013 18:14
فقــــــــــــــــــــــــــط یک مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد 162
-آهای عوضی من دارم زنتو می کنم تو چرا به من کون کردی . زشته . بی ادبیه .. سیبر اومد جلو . بهم گفت جناب چینگ میگن که باید بهش افتخار بدین یه چیزی تو کونش فرو کنین که همون حکم کیر رو داشته باشه . عجب شری شده بود . دست از سر زنش ور داشته و یه سیبر گفتم این کثافتا که روی هرچی استالین رو در تاریخ سفید کردن باید کلی چماق و باطوم داشته باشن به این چینگ کونی بگو که برام چماقی چیزی بیاره من فرو کنم تو کونش . اینو که گفتم چند بار دستاشو زد به هم و رفت کلی خبر نگار و عکاس رو از اون مسیری که صحنه های گاییدن زنشو فیلمبرداری می کردند کشوند آورد طرف خودش . یه باطوم از اون کلفت ها داددستم .. یه نگاهی به سوراخ کون رهبر چین انداختم . کمی هم می خواستم خوشمزه بازی در بیارم . یکی از کانالای چین صحنه رو به شکل ماهواره ای و مستقیم از سراسر جهان پخش می کرد . کانال رو کارتی یا انحصاری هم نکرده بودند هر رسیوری می تونست اونو نشون بده . داشتم ازروی شوخی عرض بدن چینگ رو از از سوراخ کون به جلو اندازه گرفته درازای چماق را روش قرار دادم .. -سیبر جان تر جمه کن . .. واااااااوووووو من اگه تا ته فرو کنم توی کون این الدنگ شکمشو پاره می کنه روده هاش می زنه بیرون .. سیبر که نفهمیده بود الدنگ به چی میگن متن رو ترجمه کرد خبر نگارا و فیلمبرداراهمچین خوششون اومده بود که از خنده داشتند روده بر می شدند . نوک باطوم رو گذاشتم سر سوراخ کون رهبر چین . -اووووووووخخخخخخخ .. اوووووووخخخخخخخ -کووووووففففتتتتت کووووووفففففتتتتتت .. درررررررررد مرضضضضض . طوری جیغ می کشید و ضجه می زد که زنش به وحشت افتاده بود ولی عکس العملی نشون نمی داد واسه این که بره کمک شوهرش . چند تا خبر نگار به جای این که برن کمک رهبر خودشون اومدن جلو و دست و پاشو داشتند . حیف که بیشتر از هفت هشت سانت این باطومه نمی رفت جلو. .. همین جوری فریاد می زدم بگیر عوضی بگیر دوزخی شیاد . تو سر ملت ایرانو شیره می مالیدی ؟/؟عوضی حقته . زنش چه جور می خندید . دور تا دور ساختمون مانیتور و تلویزیون های عمومی بود و این صحنه با شکوه رو به سراسر جهان مخابره می کرد . زنش حالا فقط می خندید .. -کثافت آبروی هر چی چینی بی آبرو رو بردی .. سیبر ترجمه کن . پای من . ولی رهبر چین رو نزدیک بود سقطش کنم .خون دور و برکونش پخش شده بود . . می خواستند اونو ببرن بیمارستان ولی قبول نکرد و با همون حال بد و داغونش گفت که می خواد اونجا وایسه و صحنه گاییده شدن چویی رو ببینه . ازدرد به خودش می پیچید . چند تا آمپول بهش زدن تا بتونه سر پا وایسه و شاهد صحنه باشه .. سرمو برده بودم یه طرفی و داشتم به جمعیت نگاه می کردم .. جاااااان این زنه چه جوندار کیرمو ساک می زد یه لحظه حس کردم لب بالایی طرف یه شیب پیدا کرده داره تنه کیرمو خراشش میده سرمو بر گردوندم دیدم رهبر چین کیرمو گذاشته توی دهنش داره ساک می زنه . صحنه رو که دیدم حس کردم حالم داره بد میشه .. با پشت دست همچین کوبیدم به دماغ و صورت این آشغال که خون از دماغش به شدت فوران کرد و کیرمو در آوردم .. یه لحظه از دیدن صحنه کمی متاثر شده بودم واسه این که از دلش در بیارم باطوم یا همون چماق استاندارد رو فروکردم توی دهنش که جای کیر ساک بزنه .. -سیبر بهش بگو اگه کارم نداشته باشه من برم زنشو بکنم خیلی خسته ام . . چویی زن زیبای رهبر چین پاهاشو داده بود هوا و یه دور رو همون تخت خودشو گردوند . بدون این که بیفته . چه صحنه زیبایی . پخش مستقیم برای سراسر دنیا بود . حتما کتی و افسانه هم داشتند می دیدند . کار و زندگی دیگه ای که نداشتند . زندگی بخور و بخواب همه چیزشون بود .. از برکت وجود کوروش آریایی به همه چی رسیده بودند . کوسشو خوب دید زدم تا یه قلق گیری خوبی انجام داده باشم . می دونستم زنای چینی عاشق کیر های کلفت و ناب مردان کشور های غرب .. یعنی غرب خودشون هستند . چون چشم بادومیها تقریبا همه شون کیر های سگی دارند . یعنی من باید رو همین تخته این زنه رو بکنم . اصلا این جا ثبات نداره .. سیبر به حرف اومد .. کوروش جان چویی یک ورزشکاره . با پا خیلی راحت می تونه تو رو بگردونه . -منم با کیرم اونو می گردونم . -کوروش خان اتاق جدا هم برای شما ردیف شده . اینجا به خاطر اینه که چینی ها عاشق هیجانند از این که تو اومدی اینجا و بهشون افتخار دادی سر از پا نمی شناسن . اونا در خواب هم نمی دیدند که با نوی اول مملکتشون یه روزی بره زیر کیر یک ایرانی آریایی . پاهای ملکه رو به طرف شونه هام کشونده .. خیلی سنگین تر از هیکلش نشون می داد . کونشو به دو طرف بازکرده و کیرمو یک ضرب تا ته کسش فرستادم .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#166
Posted: 24 Apr 2013 18:22
فقـــــــــــــــــــــط یک مــــــــــــــــــــــــــــــــرد 163
حالا من می دونم و این جنده چینی هر چند چند ماهه که دیگه نمیشه از واژه ای به نام جنده استفاده کرد ولی با این حال خیلی باید مراقب این عوضی ها می بودم .. ای دل غافل .. من چرا به کارت بهداشت این زنایی که می کنمشون دقت نمی کنم . یعنی اینا اصلا بهداشتی هستند یا نه . شاید ایدز داشته باشن . چون چینی ها خیلی کونی ان . یعنی دیگه جمعیت به این زیادی و مشکلات اقتصادی بهترین کار اینه که فقط بشینن و کون بدن . شایدم واسه همینه که مرد میدان شدن . هر چند حساب ملتشون از حساب دولتشون جداست ولی در هر حال ما این طایفه رو قالتاق می دونیم . -میگم سیبر جان من تا حالا این جوری اپن سکس نداشتم . این دیگه چه جور بر نامه ایه . -کوروش جان ملکه فر ماش می کنه که چرا این قدر ساکتی یه تکونی بخور دیگه .. قیافه در هم رهبر کونی وخونی چین رو می دیدم خنده ام می گرفت یه جوری به صحنه سکس زنش نگاه می کرد که آدم فکر می کرد داره یه فیلم مورد علاقه شو با چه هیجانی می بینه .. معلوم نبود این چویی چی داره واق واق می کنه .. صداش می رفت بالا و پایین . گاهی ناله می کرد و گاهی هم به زبان چینی یه چیزایی می گفت .. در همین لحظه سیبر ازبکی به حرف اومد -آههههه اووووووو بزن بزن .. بترکون .. منو بکن منو بکن منو بکن .. -سیبر چی داری میگی . الان می خوای داد ملکه رو در بیاری ؟/؟ -چی میگی . من دارم حرفای اونو تر جمه می کنم .. -تو رو به جون هر کی دوست داری دست از سر ما ور دار . زبان گاییدن یا سکس یک زبان بین المللیه . این دیگه تر جمه نمی خواد . هر جای دنیا بری دو طرف زبون همو به خوبی می فهمن . دیگه نیازی به این نیست که بخوای خودتو عذاب بدی .. -ولی خب ملکه حتما حس می کنه ضروریه .. فکر کنم کم کمش یک میلیاردی شاهد این صحنه بودند . چویی ازم خواست که خودمو روش سوار کنم . -چه پوست لطیفی داشت . هر چقدر این شوهرش میمون و شش در هشت بود خودش بیست بود . -مال خودمی چویی . دوستت دارم . دوستت دارم .. این کس خل بغل دست ما هم داشت براش ترجمه می کرد . سینه هاش از سینه هاش چی بگم آخ که از سینه یک دوشیزه هم دوشیزه تر بود . غلط نکنم این شوهره از بس کونی بوده دیگه به اینجاهاش زیاد کار نداشته . تو کسشو بگو . اولش فکر کردم که یه گشادی خاصی داره . ولی اون فقط یک ورم بود و نوعی تپلی که فضای کس چویی رو خیلی قشنگ تر نشون می داد . در حال گاییدن چویی با کف دستم چند بار به روی کسش کوبیدم . . از اونجایی که حال و حوصله شنیدن حرفای سیبر رو نداشتم که مدام به لبای من و ملکه نگاه می کرد که چی میگیم تا تر جمه کنه سعی می کردم تا ضروری نباشه چیزی نگم . اصلا ضرورتی هم نداشت . وقتی به این فکر می کردم چه جوری از شر این چینی ها که بیشترشون کوتوله بودن خلاص شم کیرم شل می شد ولی دوباره فکرمو مشغول می کردم به این که دارم یه زن خیلی نازو می کنم تا شق کنم .. یعنی این پنج به علاوه یک اجازه میده که من همین جور در این خراب شده بمونم ؟/؟ هر چند یکی از این پنج ها خود چینه . هر چی باشه کیر کوروش خیلی مهم تر از انرژی هسته ای در دنیاست . . -سیبر جان به این کس خانوم بگو که دمر کنه می خوام از پشت اونو ببینم و بکنم . خیلی حال میده . -کس خانوم ؟/؟ -همون خانوم کس دیگه .. این زن حرفای لاتی ما رو حالیش نمی شد . منم کس خل شده بودم . اصلا این که تر جمه نمی خواست . کیرمو که از کس چویی بیرون کشیده بودم . دو دستی پهلوشو گرفته تا چند تا سر و صدا بکنه و بفهمه چه خبر شده اونو دمرش کردم . در همین لحظه شوهرشم اومد جلو و با اون وضع اسف بار و زخمی خود در حالی که یه دور بین فیلمبر داری هم دستش بود کیرمو گرفت توی دستش . یه اشاره به کس زنش کرد .. -سیبر به این زبون نفهم جناب رهبر خان چین بگو که من دست از گاییدن بر نداشتم و همین جور دارم به کارم ادامه میدم . دوربین ها با قدرت بیشتری به کار افتادند . این جوری که من می خواستم این چویی رو بگام فیلمبرداری اونم به سبک ماهواره ای و پخش مستقیم سخت تر بود . چند تا کار گردان اومدن جلو تا صحنه ها و زوایا رو تنظیم کنند . -سیبر خان اینا چقدر بیمزه می کنند . من که نمی خوام فیلم سوپر بازی کنم . انواع و اقسام دور بین ها شروع کردن به فعالیت . طوری هم فیلم می گرفتن که انگاری اینجا استادیوم ورزشی المپیک باشه . . ولی عجب چیزی بود . دو طرف کونشو باز کرده و سوراخشو حسابی بر انداز کرده و کیرمو تا ته کسش می فرستادم . قصد کردن کونشو هم داشتم . دیدم سیبر با انگشت داره به جایی اشاره می کنه .. اوخ یه مانیتور خیلی بزرگ اونجا بود که داشت صحنه رو به خوبی نشون می داد . کیر من شده بود عین تیر برق و سوراخ کس چویی هم اندازه یه چاله نشون می داد . عجب تکنیکی .. اینا از کجا دارن فیلم می گیرن . نگاه کردن به همین صحنه خودش هوس منو زیاد تر کرده بود .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایـــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#167
Posted: 28 Apr 2013 12:55
فقـــــــــــــــــــــــــــــــــــط یک مـــــــــــــــــــــــــرد 164
وقتی به کیر خودم نگاه می کردم که چه جوری داره سوراخ چویی رو می شکافه و دوباره بر می گرده هوسم زیاد می شد . این درشت نمایی رو تا حالا در هیچیک از فیلمهای سکسی ندیده بودم . واسه همین به هیجان اومده و به کون و کمر این چویی خانوم چنگ انداخته با سرعتی باور نکردنی اونو می گاییدم . چینی ها واسه خودشون بر نامه داشتند . واسه این که پیش رهبر و ملکه خودشون خودی نشون بدن سنگ تموم گذاشتند . روبروی ما یه فضای باز و سالن بزرگ بود . برنامه آکروبات و آتیش بازی راه انداخته بودند . فقط همینو کم داشتند که چند تا فیل و خرس و میمون هم بیارن و اونجا رو تبدیل به سیرک کنند . ولی خیلی با حال بود . . به من یکی که بد نمی گذشت . از سر و کون رهبر کونی چین خون می بارید ولی اون همچنان دلاورانه و خستگی نا پذیرانه با دوربین فیلمبرداری داشت از گاییده شدن زنش عکس می گرفت .. -سیبر جان سوال کن که تو که نمی تونی جق بزنی عکس کس دادن زنت چه به درد می خوره .. سیبر یه نگاه عجیبی به من انداخت که فهمیدم یه قسمتی رو نفهمیده . کف دستمو لول کرده و در یه پانتومیم جق نشان اونو به فکر فرو بردم . -آها .. خاد ارضایی -خاد نه خانوم جون خود ار ضایی ... .. از رهبر سوال کرد . ..اونم گفت که تماشای این صحنه ها براش انرژی بخشه که بتونه بهتر و بیشتر به جامعه و ملتش خدمت کنه .. در حالی که با کف دستم محکم به کون زنش می زدم و کیرمم در همون حال می کردم توی کس و درش می آوردم رو کردم و بهش گفتم ببین حالا تا بیشتر به هیجان بیای و بیشتر خدمت کنی .. ولی یه چیز دیگه ای به یادم افتاد .. -سیبر جان ازش بپرس این کارش به این دلیل هم می تونه باشه که اون احساس کونی بودنش و دیدن کیر من اونو مجبور به این کار کرده ؟/؟ .. بازم مجبور شدم کون و کلمه کونی رو برای این زن ازبکی بازش کنم .. -آهاااااا گای گای .. -کوفت و مرض گای .. . رهبر مثل خر می خندید و کیف می کرد وقتی که می شنید من از کونش حرف زدم . حالم داشت بهم می خورد . . کونش به درد این هم نمی خورد که حتی یک خوک هم کیرشو توش فرو کنه . بنازم به این حنجره چویی اصلا ول کن نبود و امون نمی داد یک ریز داشت جیغ می کشید . لبه های گوشتی و چوچوله های چاق و پر ملات چویی نشون می داد که باید خیلی هوس داشته باشه . واز تماس با کیر داره آتیش می گیره و من باید که خاموشش کنم . . دیگه نمی دونستم با این زن حشری چیکار کنم . کمرم داشت درد می گرفت . دستمو رسوندم به سینه هاش و دیگه بهش رحم نکردم . -اووووووووو اوووووووو ...زوزه چینی اون فضا و محوطه رو مشغول خودش کرده بود . همه دست از کار و فعالیت کشیده بودند . یه سری که از همون اول چشم به صحنه داشتند و منتظر بودند آخر و عاقبت کار ما چی میشه . ملکه به زبان چینی یه چیزی به دو سه تا از اطرافیانش گفت که من قاعدتا چیزی نفهمیدم ولی به ناگهان دیدم یه تشکی مثل تشک کشتی آوردن و انداختند پای تخت ماساژ .. سر در نیاوردم . مگه قرار بود من و این چویی کشتی بگیریم ؟/؟ داشتم به همین چیزا فکر می کردم که در یک لحظه این جنده چینی با همون حالتی که کیر بود توی کسش دستشو از پشت دور کمرم قلاب کرد و در یک کله معلقی عجیب دو تایی مون رو تشک سر نگون شدیم .تمام این کارا در کمتر از سه ثانیه انجام شد . تا بخوام بفهمم که ملکه چه قصدی داره با کف دستش زد به سینه ام و منو رو زمین خوابوند و اومد رو کیرم قرار گرفت . سوت و کف ممتد و فریاد خوشحالی چینی ها اون فضا رو پر کرده بود . آدم فکر می کرد کره مریخ که سهله این چینی ها اورانوس رو هم فتح کردن . . حالا اون سوار کیرم بود . چه زوری هم داشت این زنیکه . فقط داشت می خندید . به رگ غیرت ایرانی من بر خورد که اون سکان عملیات رو در دست داشته باشه . پشت من به خاک مالیده شده بود و به اصطلاح ضربه فنی شده بودم . هر چند این مسائل در سکس اهمیتی نداره ولی من در اون لحظه پیش خودم از این فکرا می کرد م . دستمو دور کمرش محکم قلاب کرده چند بار خودمم کیرمو از طرف پایین به بالا طوری به کوس چویی و سقف کسش کوبوندم که اونو بیحالش کرده بودم و در یه لحظه اونو به پشت غلتونده و حالا من روش قرار داشتم . بازم صدای سوت و کف و هیجان .. عجب چیزی شده بود . حتما افسانه و کتی هم دارن این صحنه ها رو پخش مستقیم می بینن . چقدر هم حسودیشون میشه .. فقط به خاطر گاییدنش نه . بلکه میگن از این هیجانات واسه ما هم خرج کن دیگه .. . هنوز هیچی نشده دلم واسشون تنگ شده بود . ولی باید این روزها رو تحمل می کردم تا ببینم آینده چی برام رقم می زنه ..... ادامه دارد .. نویسنده .... ایـــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#168
Posted: 30 Apr 2013 17:41
فقـــــــــــــــــــــــــــــــــــط یک مـــــــــــــــــــــــــرد 165
با هر ضربه ای که به ملکه می زدم اون یه قدم به طرف جلو حرکت می کرد اونو دور تشک می کردم . رهبر کبیر یا همون رهبر کیر چین دور لباشو به دست گرفته بود و مثل داور های کشتی خودشو رو تشک یه ور کرد و مثل زمانی که داورا می خوان ببینن که پشت بازیکن به خاک نشسته یا نه زیر بدنشو ورانداز می کرد . البته خودشم می دونست که زنش خیلی وقته که ضربه فنی شده. در هر حال هوا کیفیت مطلوبی پیبدا کرده بود چویی بازم شروع کرد به زوزه کشیدن . دست بر دار نبود . زوزه های گربه ای اون تبدیل به واق واق سگی بعد زوزه شغالی شده بود پس از این که خیس عرق شده یک دفعه ساکت شد که در همین لحظه انگار جمعیت زیادی با هم مثل یک بمب ترکیدند . صدای سوت و کف و هیاهوی مردم از یک خبر خوب می گفت .. -سیبر جان چه خبره .. -ملکه ارضا گردید .. -آها پس اینجا رسم اینه . ای بی غیرتها .. حالا این ملکه آب کیر کم داره . منم در اوج هوس و لذت و جمع شدن منی خودم چند ضربه ای به کس ملکه چین وارد کرده و از اونجایی که می دونستم این افتخار برای رهبر و دولت چین و شاید هم ملت چین داره در سراسر جهان پخش میشه چند فریاد کاراته ای و جیغ کشیده که دنیا بیدار باشه .. فریاد کشیدم نطفه آریایی درکس ملکه چین .. این است تقدس و پاکی نسل ایرانی .. همچین سوت و کفی می زدند که دیگه سالن شلوغ شده بود . همهمه و شلوغ پلوغی دیگه واویلا بود . زنا و دخترا در حال رقصیدن بودند و من دیگه آبمو خالی کرده بودم به اونجایی که باید می ریختم . پدر چویی رو در آورده بودم . خبر نگارا اومدن دور من و محاصره ام کردن . معلوم نبود چی می پرسیدن .. یکی از پرسشها این بود نظر شما در مورد کشور چین چیه -کشور چین کشور خوب و قشنگیه . مثل هر جای دنیا علف داره . گل و خاک داره . خاک و خوک هم داره . خاکش همین ملت محرومی هستند که خاکی هستند . خوکش همین رهبر کونی شماست که عین خوک کثیف از کون دادن سیر نمیشه .. چه ولوله ای شده بود . ملت چین منو تشویق می کردند . ولی کابینه و رهبر یخ شده بودند . . کارد به رهبر چین می زدی خونش در نمیومد . سکه یه پولش کرده بودم . حقش بود عوضی قرمساخ . فکر کرد هر غلطی می تونه بکنه و همین جوری صاف دربره . کور خوندی . یکی از خبر نگارا پرسید به نظر شما تر کیب دو نژاد آریا و چینی به چه صورت در میاد . -هیچی کیرش ایرانی میشه .. کونش چینی . کیرم توی کون هرچی چینی .. وقتی که مترجم اینو تر جمه کرد یک بار دیگه همهمه صدها میلیون چینی منطقه رو به لرزه در آورد . البته همه آدما که در منطقه جا نمی شدند ولی دیگه نمونه آماری نشون دهنده این بود که همه دارن این پخش مستقیم رو می بینن . -شما تا چه زمانی در این کشور خواهید ماند ؟/؟ و با چند نفر از خانمهای چینی ار تباط خواهید داشت .. .. -جون من خودت مستقیم بگو چند تا رو می خوای بکنی .. . تا قسمت چی باشه . من باید مطمئن شم که نژاد پاک آریا در این سر زمین هم می تونه ریشه بزنه تا بتونم با خیالی آسوده این کشور رو ترک کنم . این خبر نگارا دست بر دار نبودند . وقتی از موندن می گفتن مو بر تنم سیخ می شد . آخه کی می خواست توی این خراب شده بمونه ؟/؟ بیشتر چینی ها قیافه شون شبیه به هم بود . اگه یکی رو می گاییدی فکر می کردی همه رو گاییدی . مشت نمونه خروار است . قیافه هاشون شبیه به کدون تنبل بود . -ازالان تا فردا صبح چه بر نامه ای دارید .. من نمی دونم این کس کلک بازیها بود که اونا داشتند رو من پیاده می کردند . اعصابمو به هم ریخته بودند . یه کس کردن که دیگه این همه هیاهو نداره . زن رئیس جمهور امریکا رو گاییده بودم تازه داشتند مخفی کاری می کردند تا این که این دفعه شکم خودش و دختراش بالا اومد و دیگه معلوم شد کیر ایرانی توی کس امریکایی خوب جوابشو داده . این مدل بچه هام دورگه میشن . اگه این کیر طلبها بذارن یه چند ساعتی رو بخوابم خیلی خوب میشه . چون اگه استراحتی وجود نداشته باشه به هیچ وجه نمیشه فعالیتهای آمیزشی داشت . -شما چه توصیه ای برای زنهای دنیا دارید -هیچی صبر انقلابی داشته باشند و از انواع و اقسام دیلدوها و کیر مصنوعی و سکس ماشینها و عمل لز بینی استفاده کنند . این کیر کوروش مگه چقدر ظرفیت داره که به همه برسه ولی تا دوازده سال آینده که نحستین پسرهام به رشد و سن بلوغ برسن من باید سختی زیادی بکشم ولی در اون سالها میشه امید وار بود که از فشاری که روی دوش و کیر منه کاسته شه -ولی کوروش خان قوانینی وجود داره در جهان که میگه سکس زیر 18 سال ممنوع -خوار مادر شما و قوانین رو گاییدن . باشه ما پسران خودمون رو وقتی که 18 ساله شدن می فرستیم به اون کشور ها . ببینم بازم از قانون حرف می زنن؟/؟ کیر که بلند شد آبش که خالی میشه و توی کس زن می تونه تولید نسل بکنه حتی اگه 12 باشه دیگه 18 که سهله 180 رو هم رد کرده . مهم دورموتوره . .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#169
Posted: 4 May 2013 23:29
فقط یک مرد 166
حالا اگه اجازه می فر مایید من برم کمی استراحت کنم . ندیمه ها ی چینی به دنبالم به راه افتادن . دیگه حساب روز و ماه از دستم در رفته بود . در هر حال تا چند ماه پیش و یه سال قبل این که بتونم با یه پیرزنی طرف شم و اونو بکنم از آرزوهام بود . حالا سرمو مینداختم پایین تا نگام به نگاه این چینی های خوشگل نیفته و از خجالت آب نشم . آخه چیکار می کردم . کوروش آریایی که در آن واحد نمی تونه به دنیا برسه . چقدر دلم می خواستم بخوابم . ولی ظاهرا دست بر دار نبودند . قرار بود در یه استادیوم ورزشی بزرگی در پکن که می گفتن استادیوم المپیکشه مراسمی بر گزار شه که منم باشم . خستگی و خواب گیجم کرده بود . ایستاده چشامو رو هم گذاشته بودم . به درک هرچی می خواد باشه باشه . دیگه کس کردن نباشه . هر چی کس بود دیگه از کردنش حالم به هم خورده بود . یعنی در اون لحظات این احساسو داشتم . دیگه داشتم بالا می آوردم . آخه مسخره های کثافت .... امریکا با اون همه کلاس و دک و پوزش تبلیغات نکرد واقعا این چینی های ندید بدید تازه به دوران رسیده انگاری اگه دنیا نفهمه که ملکه شون رفته زیر کیر من آسمون اومده به زمین . این رهبرشون هم گویی که کونش جر خورده نبود چون با یه کت و شلوار تمیز دست منو گرفت و رفتیم پشت تریبون . عوضی کس خل خودش کت و شلوار پاش کرده بود و تن من از اون لباسای مزخرف چینی کرده بودند . من که با هزار مکافات یه ساک دستی با خودم آورده بودم گفتم به موقعش حالتو می گیرم رهبر دیوث چین . .. رفتم پشت تریبون . دیگه این بار می خواستم فارسی حرف بزنم . کلاه و لباسای مسخره چینی رو یکی یکی از تنم در آورده اونا رو به طرف جمعیتی از زنا پرت می کردم . از این لباس بدم میومد . کسی فکر نمی کرد که من دارم به این لباس تو هین می کنم . زنا فکر می کردن که من دارم با عشق و علاقه خاصی این کارو انجام میدم و این نوعی تشویق اوناست . فقط یه شورت برام مونده بود . من اون شورت رو دیگه در نیاوردم . ساک دستی خودمو باز کرده لباسی به سبک هخامنشیان بر تنم کرده و رفتم برای سخنرانی .. این منم کوروش .. سلطان راستین مردان جهان .. مردی از نسل آریا . تا دیگر کشوری به خود ننازد که نژاد و قدرت بر تر است . نطفه پاک آریا را می توان در آمیخته با کشورها و نژاد های امروز به خوبی مشاهده کرد . اینک این ما هستیم این ایران ماست ایران کوروش باز مانده از هخامنشی پر افتخار است که می تواند صذای نسل پاک آریا را به گوش جهانیان برساند و من افتخار می کنم که فرزند سر زمین مقدس ایرانم . من امروز آمده ام تا ایران را جهانی کنم .. نه چه می گویم آمده ام که جهان را ایرانی کنم . مشتامو گره کرده احساساتی شده فریاد می زدم . جمعیت که حالیشون نمی شد من چی دارم میگم با احساسات من به وجد اومده و اوناهم فریاد می زدند . خیلی هیجان زده شده بودند . زنا گریه می کردند و یکی یکی لباساشونو از تن در آورده و شورت و لباس و سوتین رو به طرف من پرت می کردند . .. سیبر کنارم ایستاده بود . یه لحظه ازش پرسیدم این کس خلا واسه چی از این کارا می کنند ؟/؟ سیبر در حالی که به هیجان اومده بود و نزدیک بود خودش هم گریه اش بگیره گفت کوروش خان منم دلم می خواد ازاین کارا بکنم . اینا در واقع یک عکس العملی نسبت به در آوردن پیراهن تو و پرت کردن به سوی اوناست که می خوان به نوعی جبران کرده حق شناسی خودشونو بهت نشون بدن .. خنده ام گرفته بود . از اون دور نمی شد خوب متوجه کس ها شد ولی عجب کس هایی . یه لحظه داشتم فکر می کردم من اگه برم وسط اونا چی میشه . . عین یه جسمی که میره وسط اسید فوری حل میشه و هیچی ازم نمی مونه . یه دستی برای اونا تکون دادم . یکی از ساواکی ها که در واقع باید گفت ساواکی چون این امنیتی ها ی فعلی بچه های نا مشروع و تکه هایی از ساواک خیانتکار قدیمن که چند تایی از اونا حسابی از هر طرف به شاه فقید ضربه زده بودن .... اومد جلو و بهم گفت کوروش درسته که امروز دنیا بهت نیاز داره ولی حواست باشه دوران طاغوت الان دیگه مرده و رفته پی کارش . من که کاراته باز و کونگ فو کار نبودم ولی طوری به خشم اومده بودم که در جا رو هوا یه لگد به طرف صورتش پرت کردم که سر و دماغشو با هم خونی کردم . صدای شکستن یه چیزی هم به گوش رسید . آمبولانس اومد و این ساواکی زاده رو با خودش برد . برام فرقی هم نمی کرد اگه این خوک کثیفو کشته باشم . دیگه نمی تونستم جلوی خشم خودمو بگیرم . چینی ها واسم کف می زدند . کس خلا فکر میکردند من یه نمایش کاراته به راه انداختم . عوضی ها . ساواکی ها ی کثیف خائن . فکر کردن که دنیا دست اوناست . هنوزم مغرورن . هنوزم فکر می کنن که ملت اونا رو به عنوان یه پشم کیری به حساب میارن .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#170
Posted: 8 May 2013 12:33
فقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــط یک مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد 167
می دونستم که بعدا مورد غضب از ما بهتران قرار خواهم گرفت ولی حالا رو باید در می یافتم که چه جوری در مقابل این همه آدمی که دارن ابراز احساسات می کنن عکس العمل نشون بدم . یاد شعر یکی از شاعران بزرگ افتادم که این جوری تغییرش دادم . هیچ کسی بار امانت نتوانست کشید .. قرعه فال به نام من بیچاره زدند . اوایل عجب کیفی داشت ولی حالا با این همه فشردگی اصلا نمی شد عشق و حال کرد . خیلی خسته بودم . از چینی ها خواستم که دست از سرم بر دارند و منو بذارن به حال خودم . دیگه بدم اومده بود از این همه هیاهو و آدم . این همه سر و صدا . نمی تونستم خودمو با این همه آدم هماهنگ کنم . نمی دونستم فردا باید با کی طرف شم . نزدیک بود اشکم در آد از این کشور بدم اومده بود . با این که جمعیت زیادی خالصانه ابراز احساسات می کردند ولی نمی تونستم خودمو قانع کنم که اونجا بمونم . ولی چه جوری در می رفتم . فکر کنم این جوری که بوش میومد باید همین جا چال می شدم . بالاخره به استراحتگاه خود رفتم . یه سوئیتی رو در اختیارم گذاشتند که منوبه یاد محوطه ای که با ملکه انگلیس بودم مینداخت . چشامو گذاشتم رو هم . آخ که چه لذتی می داد خواب .. اونم بعد از خستگی زیاد در راه بودن و بلافاصله سکس بعد از اون . نفهمیدم چند ساعت خوابیدم . چون فضایی رو که در اون قرار داشتم با این که پنجره زیاد داشت ولی این پنجره ها به فضای درونی دیگه ای باز می شدند و من نمی تونستم فضای خارج رو ببینم . ولی حس کردم که یکی داره سمت راستم وول می خوره . آخه من عادت داشتم که به سمت چپ بخوابم نمی دونستم این دیگه کیه ؟/؟ به ! این یه دختر چینی خیلی خوشگل بود که موهاشو دم اسبی هم بسته بود . چشای درشتی هم داشت . یه پیرهن ساده یه سره پارچه ای پاش کرده بود که دامنش یه چین های عجیبی داشت که همچین مدلی رو جایی ندیده بودم هر چند قبل از این جریانات من چیز زیادی رو ندیده بودم دامن پیر هنشم خیلی کوتاه بود . ظاهرا شورت پاش نبود یا اگرم بود از بس خیلی ریز بود من متوجه نشدم . فقط بهم نگاه می کرد و می خندید . نمی دونستم از جون من چی می خواد . با این که حس می کردم از خواب سیر شدم نمی دونستم ساعت چنده . دلم نمی خواست نیمه شب باشه . ظاهرا تازه سپیده صبح دمیده بود . چون به دستان ظریف و زیبای خانوم خوشگله چینی یه ساعت بسته شده بود . فقط می خندید و لبخند می زد . من کاملا برهنه خوابیده بودم و اون به دیدن من این جور می خندید . نمی دونستم از کدوم طرف وارد شده و چه علتی داشته که این مجوز رو پیدا کرده که بتونه در کنار من باشه و خیلی هم بی دردسر جا خوش کنه . نکنه جاسوس باشه .. نه کوروش . جاسوس و جاسوسی برای چه . چه به دردش می خوره . هنوز آثاری از خماری در عمق وجودم وجود داشت ولی به اون اندازه نبود که خودمو از روبرو شدن با این پری کوچک اندام دریایی محروم کنم . در هر حال هریک از این مه پیکران به درد همون لحظاتی می خوردند که من خودمو در کنار اونا یا اونا رو در کنار خودم احساس می کردم . نشون می داد که باید یه چیزی حدود بیست سال داشته باشه ولی خیلی ظریف بود . ظریف و توپر . و بدنی سفت داشت . سینه هاشو بگو . اندازه یه پرتقال متوسط بود . لباسشو از سرش در آوردم . چه هیکلی . هر چند سفید برفی نبود ولی یه سفیدی خاصی داشت همراه با لطافتی که دستم روی پوست نرم و لطیفش سر می خورد . دوباره داشتم به این فکر می کردم که اون کیه .. چه شورت و سوتین کوچولو و نازکی داشت . یه دور اونو بر گردوندم تا کونش رو بروی من قرار بگیره .. شورتشم دیگه در آوردم تا سوراخ کونشو خوب دید بزنم . حرفی نمی زد . تسلیم بی چون و چرای من شده بود . دستشو گذاشته بود رو کیر من . دهنشو به طرف اون نزدیک کرد تازه داشتم از تماشای کون لذت می بردم که اون با یه کم تغییر جهت کیرمو توی دهنش خودش گذاشت . در همین لحظه در گوشه اتاق عکسی رو دیدم که تعجب کردم . رفتم جلو تر دیدم عکس رهبر چین و زنش و یه دختر دبستانیه .. همه چی رو فهمیدم . این خانوم خانومای بیست ساله که تا لحظاتی دیگه باید کسشو ببندم به آتش از اون با تجربه هاست . دستش رو همون کیرمن بود ودرحال ساک زدن که اونو بغلش زده بلندش کرده و لبمو گذاشتم رو لبش و دستمو به سینه پرتقالی اون چسبوندم . . چقدر این کار بهم لذت داده منو رو به جلو حرکتم می داد . دختر رهبر چین نصیب من شده بود و تا لحظاتی دیگه یک کیر دیگه باید به این چینی ها می زدم ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم