انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 10 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین »

راز نگاه


مرد

 
راز نگاه 87
.کوروش انگار توسط بلند گو داشت صحبت میکرد . با این که هنوز از مخفیگاه خارج نشده بودم ولی تمام حرفاشو خوب می شنیدم . اوخ جوووون بالاخره از دست همه شون خلاص می شدم . مامان فروغ سیل راه انداخته بود . دلم واسش می سوخت . ولی به خودم گفتم فرشته نکنه دیوونه بشی یه موقع خودتو معرفی کنی .. سرانجام همه رفتند و من موندم وتنهایی ... پس طبق گفته زری کوروش نامه مرا که حاجی حسن داخل ماشین پراید گذاشته بود خونده . یعنی این قدر بی احساس بوده که تحت تاثیر قرار نگرفته ؟/؟اگه هم گرفته باشه من باید چه طوری بفهمم . دوباره کوروشو دیده بوده هوایی شده بودم . نمی دونستم باید چیکار کنم . می خواستم از خونه برم بیرون می ترسیدم . حساب می کردم نکنه یه دستی زده , پشت در قایم شده میخوان گیرم بندازن . پس امشبم می تونم برم ستاره هارو ببینم . ستاره های قشنگ شهر عشقو . راستی میشه یکی از این ستاره های شهر عشق یه روزی مال من بشه ؟/؟ ستاره ای که اسمش باشه کوروش و کوروشی که یه خواهر زاده داشته باشه به اسم عاطفه و عاطفه ای که دلش بخواد یه زندایی به اسم فرشته داشته باشه . پاک قاطی کرده بودم . معلوم نبود چند ساعت به همون حال موندم . از ترس دو سه ساعت بعد از تاریکی هوا لامپو روشن کردم لامپ اتاقی رو روشن کرده بودم که از بیرون دید نداشته باشه . یکی اگه میومد روی دیوار متوجه می شد که کسی خونه هست . نمیدونم چرا از خونه بغلی هم سر و صدایی بلند نمی شد . فکر کنم قصد داشتند برن مسافرت . صبح زود هیاهوی عجیبی تو خونه شون به پا شده بود . هر جا که رفتن من یکی که شانس آوردم . از ترس دیگه رستوران هم نرفتم تا شاممو بخورم . باخرت و پرت هایی که گوشه کنار بود شکممو سیر کرده و ساعت ده شب بودکه عشق گردش به سرم زد. درخونه رو باز کردم . نفس عمیقی کشیده هوای سالم را وارد ریه هایم کردم . داخل خونه پوسیده بودم هنوز در خونه رو نبسته بودم که دیدم یه سایه ای رو دیوار افتاد این موقع شب خانوم خانوما کجا تشریف می برن ؟/؟ صبر کن با هم بریم .. خدایا جنه بالاخره خودشو نشون داد هرچی بسم الله می گفتم غیبش نمی زد . واقعا عجب جن گردن افتاده ای بود از رو هم نمی رفت . ولی چه صدای آشنایی داشت .. خدای من کوروش اینجا چیکار می کرد؟/؟ به طرف خونه بر گشتم وخواستم درو بروی کوروش ببندم . هر چه زورزدم اون قوی تر بود و وارد شد من هم از دستش فرار می کردم . -چیه حالا من لولو خورخوره شدم ؟/؟نمی خورمت باهات حرف دارم . ما از اوناش نیستیم که به ناموس مردم نظر بد داشته باشیم . خودشو به من رسونده بود . راستش خودمم با این که حرص داشتم ولی دلم می خواست منو فشار بگیره نذاره در برم . به طرف در خروجی اتاق رفتم این بار افتاد روم . -چیه از چی می ترسی ؟/؟ -از هیچی فقط نمی خوام دوباره به زمین پرتم کنی . اگه جسممو نخواستی و انداختی دورواسه چی دلمو زیرپات له کردی ؟/؟ .واسه چی روحمو کشتی؟/؟ واسه چی از زندگی بیزارم کردی ؟/؟ البته حق با تو بود و هست . من زیادی پرتوقعم منو ببخش . من به تو بد کردم . بعضی آدما از بس خوب و مهربون و ایثار گرن آدم فکر می کنه هربلایی سرشون بیاد بازم باید همون خصلت خودشونو داشته باشن . در مقابل کار بدی که در حقت کردم تو خیلی صبوری نشون دادی . ازت توقع زیادی داشتم . حالا هم هیچی ازت نمی خوام . من عشقو ازت گدایی نمی کنم . همین طور که عاشق بودنم زورکی نیست عاشق نبودن هم اجباری نیست .. یعنی من نمی تونم به تو ایراد بگیرم که چرا دوستم نداری و تو هم نباید محکومم کنی که چرا من دوستت دارم . فقط از خدا می خوام که منو ببخشه . البته خدا از حق خودش میگذره . ولی اگه تو منو نبخشی اون منو نمی بخشه . بگو که منو بخشیدی . بگو تا خدا صداتو بشنوه .. تمام این حرفا رو در وضعیتی بهش می زدم که پشتم بهش بود . یعنی اون طوری روی من که دمرو بودم قرار داشت که انگار یک مجرم فراری رو دستگیر کرده باشن -برای این که با خدا صحبت کنی نیازی نیست که حتما با زبون یه چیزی رو بگی کافیه که با دلت بگی . با فکرت بیان کنی . باتمام احساس و وجودت فریاد بزنی . بااین حال اگه تو دوست داری من حتما اینو بر زبون بیارم میگم فقط یه شرط داره -چه شرطی .؟/؟ -این که تو اول منوببخشی تو منو عفو کنی . بگی که از من کینه ای نداری . بگی که از من پیش خدا شکایت نمی کنی . -چرا این حرفا رو می زنی کوروش ؟/؟ داری مسخره ام می کنی ؟/؟ این یه بازی جدیده ؟/؟ من دیگه تحملشو ندارم . -نه هیچم بازی نیست تو یه فرشته ای بودی از طرف خدا, شاید من تو رو شیطان دیدم ولی تو فرستاده ای از طرف اون بودی پس این تویی که باید اول منو ببخشی ... هق هق گریه هاش و آهنگ صداش متوجه ام کرد که دروغ نمیگه . سرمو بر گردونده چشمامو را به صورت زیباش دوختم ... ادامه دارد . .نویسنده .. ایرانی .
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
راز نگاه 88
-
راستش اصلا توی این فکر نبودم که با قدرت جادویی خودم راز نگاهشو بخونم . در واقع این کوروش بود که با نگاه خودش منو جادو کرده وزبونمو بسته بود .-منظورت چیه چرا گریه می کنی ؟/؟ -میگن هیچ کار خدا بی دلیل نیست . شاید یه حکمتی بوده که تو اونجوری با من پیچیدی و بعدشم خواستی تلافی کنی و دلت واسه من یا عاطفه یا هردوتا سوخت و اون کمکو به من کردی . چون دکترا می گفتن که اگه عاطی خوشگله من تا یه هفته دیگه عمل نمی شد زنده نمی موندوتو برام فرشته نجات شدی . اگه اوضاع همینجور عادی می موند من از کی می تونستم پول قرض کنم ؟/؟ .دست به دامن کی می شدم ؟/؟ .شایدم راضی می شدم به خاطر اون برم دنبال کار خلاف شایدم خونه رو می فروختیم اما یک دفعه و یک شبه چه طوری ؟/؟ فکرشو نمی کردم ناگهانی همچین مسئله ای پیش بیاد . اونوقت همه مون باید می رفتیم مستاجری . شایدم خودم سهل انگاری کرده بودم که فکر نمی کردم به این زودی کار به اینجاها بکشه. حالا دیگه می دونم تو کی هستی خودت همه چی رو برام نوشتی . شخصیت تو رو دوست دارم . می دونم خیلی بهتر از اونی هستی که خودت فکر می کنی . بهتر از اونی هستی که من فکرشو می کنم . تو دوست داشتنی هستی . خوشگلی . مهربونی ومن با تو رفتار خیلی بدی داشتم . دل فرشته خدارو شکستم -نه این حرفو نزن یک فرشته هیچوقت آلوده به گناه نمیشه . تو هنوز منو نمی شناسی نمیدونی چه آدم بد و گناهکاری هستم . -حالا اومدی منو با خودت ببری تهرون ؟/؟ .نماینده داداشام شدی ؟/؟ -شاید به این بهونه اومدم که بتونم تو رو ببینم . حرف دلمو بهت بزنم . اگه دوست نداری میتونی نیای . من به خاطر تو حاضرم دروغ بگم و بگم که پیدات نکردم . امروز یک لحظه تو رو پشت پنجره دیدم . چیزی نگفتم . پریدن من توی خونه از فیلمم بود . اگه می خواستم گیرت بدم و با خودم ببرمت راحت قفل در اتاقو می شکستم و اون وقت همراه خانواده ات یا بر می گشتی یا به راه خودت ادامه می دادی . ولی می دونم که بر می گشتی حالا با همه اینها بگو منو می بخشی ؟/؟ شاید تو گناه کرده باشی . به منتهمت زده باشی . ولی وقتی که همه چیز خودتو واسه من گذاشتی , وقتی که به خاطر حفظو بر گشت آبروی من آبروی خودتو ریختی وخودتو فدا کردی وقتی که غرورتو زیر پا گذاشتی, وقتی که به عاطفه من کمک کردی تا بازم بتونم با عشق و عاطفه زندگی کنم , وقتی که با همه بخششت نمی خواستی که من چیزی بفهمم حالا به من بگو کی باید کی رو ببخشه ؟/؟ . .چشاش پر اشک شده بود . صورتمو به صورتش نزدیک کردم . اشکهای قشنگش ماه چشمان ماهشو پر از ستاره کرده بود . قبل از این که اشکش بیشتر شه و نتونم چیزی از نگاهشو بخونم خیره بهش نگاه کردم تا ببینم در نگاهشچه رازی نهفته هست . کوروش داشت با خودش فکر می کردکه چه جوری بهم بگه کهدوستم داره . عاشقمه . می ترسید . خجالت می کشید . به نظر اون ما مال دو دنیای متفاوت بودیم . دنیای پول دار ها و دنیای آس و پاس ها .. من فکر می کردم که دارم خواب می بینمیعنی اون دوستم داره ؟/؟ عاشقمه ؟/؟ ازم میخواد که اونو ببخشم ؟/؟ خدایا شکرت یعنی باور کنم که بیدارم ؟/؟ این معجزه رو باور کنم ؟/؟ باور کنم که مرز بین مرگ و زندگی ,خوشی و ناخوشی , عشق و نفرت فقط یک نفسه ؟/؟ کوروش من , من نمی تونم هنوز نمی تونم این لحظه های شیرینو باور کنم . هردوی ما در سکوت به هم خیره شده بودیم . یه عالمه حرف واسه گفتن داشتیم . به اندازه ساعتهایی که از هم دور بودیم . -کوروش فدات شم گریه نکن فرشته دلشو نداره به من بگو خجالت نکش هر چی تو نگاه من می بینی بگو درسته که قبلا توی نامه هر احساسی رو که نسبت به تو داشتم نوشتم ولی حالا چی می خونی ؟/؟سرشو پایین انداخت و مثل نوجوون خجالتی که برای اولین بار می خواد عشقشو ابراز کنه گفت : نگات به من می گه که دوستم داری منوواسه خودت می خوای نگات به من میگه که می تونی به اونی که دوستش داری و عاشقشی وفادار بمونی ولی من و تو به دو تا دنیای متفاوت تعلق داریم . من هیچوقت نمی تونم خواسته های تو رو بر آورده کنم . شاید یه روز دو روز و یک هفته و یک سال باهم خوب باشیم ولی بالاخره این شکاف عمیق میشه .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
راز نگاه 89
-تو اگه عشقو باور داری اگه به دوست داشتن و یکرنگی معتقدی نباید از این حرفا بزنی .اگه از اول بخوای یه همچه فکری بکنی بدون که اصلا عشقی در میون نبوده . اگه با تمام وجود همدیگه رو دوست داشته باشیم پس نباید مشکلی بین ما باشه .. اگه بخوای یه بار دیگه از این حرفا بزنی اون وقته که هرگز نمی بخشمت دوستت دارم کوروش دوستت دارم .. دوستت دارم هیچوقت تنهام نذار دیگه از پیشم نرو . من به تو احتیاج دارم سرشو با دستام گرفته به لبام نزدیک کردم تا خجالتش بریزه آخه از این به بعد باید از این کارا زیاد می کردیم . وبرای اولین بار لبان ما بر روی هم قرار گرفت . اشکهای ما در هم آمیخته وشوری آن را که از راه لب وارد دهن می شد احساس می کردیم و این اشک شوق و عاشقانه هردوما بودتادقایقی بسیار بوسه بود و بوسه . سکوت بود و سکوت . هر چند که من از عشق کوروش به سر حد دیوانگی رسیده بودم ولی اون می تونست بدون قدرت جادویی احساسمو از نگاهم بخونه . خاک تو سرت فرشته که باید محتاج جن باشی که راز نگاه رو بفهمی ... پس از چند دقیقه :-تو چه طور تونستی ساعتها منتظرم بمونی تا شاید بیام بیرون -نمی خواستم دوباره بترسونمت و بلرزونمت -این جوری دم در هم کم نترسیدم ! راستی یادم نبود باید خیلی گرسنه باشی میای بریم رستوران یه چیزی بخوریم ؟/؟ -به شرطی که این دفعه مهمون من باشی -آخه تو مهمون منی -فرشته جون اگه نذاری من حساب کنم نمیام . آخه مردی گفتن زنی گفتن . -باشه هر چی تو بگی من مطیع توام . ولی یه چیزی رو یادت رفته به من بگی -چی رو ؟/؟ -تو که نگاه خونی ات خوبه تو چشام نگاه کن تا متوجه شی که چی دلم می خواد -حتما باید بگم که خیلی دوستت دارم ؟/؟ حتما باید بگم که بدون تو می میرم ؟/؟ حتما باید بگم که عاشقتم ؟/؟ حتما باید بهت بگم که چون من و تو اختلاف طبقاتی داریم نمی تونیم باهم باشیم ؟/؟ .. این جمله آخری رو که گفت و می دونست داره منو اذیت می کنه گوششو کشیده و گفتم این آخرین جمله ات که اضافی بوده رو دیگه نشنوم حالا بریم شاممونو بخوریم . رفتیم ومن که حسابی اشتهام باز شده بود به جای یه وعده دو وعده شام خوردم. -کوروش جون بذار من حساب کنم خرجت سنگین میشه ها . -منو از چی می ترسونی حالا حالا ها به تو بدهکارم . بازم به چشای قشنگش نگاه کردم . نمی دونم چرا اصلا در مورد کوروش خوشگله خودم دلم نمیومد تقلب کنم ولی بعضی وقتا مجبور می شدم . از خوشحالی در پوست نمی گنجیدم . در نگاهش فکری موج می زد که بزرگترین آرزوی زندگی من بود . داشت با خودش فکر می کرد که آیا میشه این فاصله ها رو بشکنه و یه روزی موفق بشه با من ازدواج بکنه ؟/؟ دوست داشتم این حرفو خودش به من می زد . واقعا این کوروش ماهم بعضی مواقع عجب کله خری می شد . صد دفعه بهش گفتم عشق فاصله ها رو پر می کنه اگه غیر این باشه اون دیگه عشق نیست . من نمیدونم این چه استرسیه که این بچه داره . حتما از داداشا و پدر و مادرم می ترسه . من که از هیچی نترسیدم و تک و تنهاییش فرار کردم فوقش اگه اذیتم کنن این دفعه رو با کوروش فرار می کنم . ولی می دونستم فرهنگ خانواده ام خیلی بالاتر از اینهاست . هر چند مردهاش خیلی هوس بازن ولی به موقعش میشه اونا رو طوری سرجاش نشوند که تابع مقررات باشن . یعنی اونا اینقدر حالیشونه که اگه یه موقع شوهر کردم کاری به کارم نداشته باشن ؟/؟ .باشکمی سیر به خونه بر گشتیم . بازم با هم حرف زدیم . ساعت از دوازده شب هم گذشته بود . اصلا نمی دونستم ساعت چنده . برام مهم نبود . دلم نمی خواست این شب تموم شه . می ترسیدم یه موقع روز بیاد و بفهمم که همه این چیزایی رو که دیدم خواب بوده . -کوروش ! -جان ! -می تونم یه چیزی ازت بخوام ؟/؟ -تو جون منو بخواه .-می تونیم با هم بریم کوهپایه ؟/؟ در این هوای سرد و دلپذیر تابستونی زیر ستاره ها بشینیم -از خدامه .. چرا که نه . کنار تو حاضرم تا آتیش جهنمم بیام .. اون جایی که هر شب می نشستم نشستیم وباز هم از هر دری سخن گفتیم . -می دونی عزیزم چند شب در تنهایی خودم و به خاطر بدبختی خودم اشک ریختم ؟/؟ ببین این دو رو بر بیشترشون دوست دختر و پسر ویا عاشق و معشوقن . اومدن که در دل این شب از آرامش عشقشون لذت ببرن . من هر شب با حسرت به اونا نگاه می کردم . آرزوم بود که تو کنارم باشی و منم با سکوتم فریاد بزنم که منم یکی رو دارم . یکی رو دارم که بهش ببالمیکی رو که تکیه گاهم باشه یکی رو که دوستم داشته باشه . -فرشته ! می تونم یه چیزی ازت بپرسم ؟/؟ -صدتا بپرس -بامن ازدواج می کنی ؟/؟ .. با این که از آرزوی قلبی اش با خبر بودم ولی انگار این حرفش برام تازگی و هیجان خاصی داشت دیگه نمی دونستم از خوشی چیکار کنم یعنی برای من روزی هم هست که از امروز بهتر باشه ؟/؟ دورو برمو نگاه کرده و منتظر یک فرصت حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن بودم ودریک لحظه که دیدم کسی مراقب ما نیست یک بوسه یک ثانیه ای از لبان کوروش گرفته وگفتم حالا جوابتو گرفتی ؟/؟ فقط حیف که اینجا خونه نیست وگرنه جواب طولانی تری بهت می دادم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی .
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
راز نگاه 90
دست کوروشو که دیگه مثل سابق خجالتی نبود تو دستای خودم گرفتم . حس کردم کسم خیس شده . دوباره هوسهای خوابیده داشت بیدار می شد . باید یک جوری این هوس خفته روخفه اش می کردم تا کوروش من در مورد من خیال بد نکنه . من تازه به دستش آورده بودم و حتی به قیمت زندگیم حاضر نبودم که از دستش بدم . دوست داشتم اهنگ غریبه هلن رو از موبایل گوش کنم ولی نمی خواستم تو جه بقیه آدمارو جلب کنم .--وقتی حاجیحسن ماشینمو به من بر گردوند تعجب کردم گفتم خدایا این کدوم آدم خیریه که همچه کاری رو در حق من کرده .؟/؟ از یه طرف زندگی دوباره عاطفه و از طرفی بر گشت وسیله کارم . همون موقع بود که نامه اتو خوندم . داشتم دیوونه می شدم . ساعتها داشتم خودمو لعن و نفرین می کردم . کارم شده بود گریه . تمام داستانو برای مادر و خواهرم تعریف کردم . دیگه همه می دونستن که این تو بودی که به اذن خدا سبب شدی که عاطفه زندگی دوباره ای پیدا کنه یکی دوروز بعدش با عذرخواهی بقیه بر گشتم سر کار . باورم نمی شد که تو این اعترافاتو کرده باشی ؟/؟ مگه یک آدم چقدر می تونه از خودش مایه بذاره ؟/؟ چقدر می تونه عذاب بکشه ؟/؟ بیشتر از صد دفعه نامه اتو خوندم .خیلی قشنگ نوشته بودی . دل سنگو آب می کردی . وقتی که فکرشو می کردم که با چه شوق و ذوقی واسه دیدن عاطفه اومده بودی و من با اون سر افکندگی و خفت ردت کردم از خودم بیزار می شدم واین نفرت از خودم وقتی بیشتر می شد که تو یک کلمه درمورد کمکت چیزی نگفتی . تو خیلی خوبی فرشته .خیلی پاکی .. -نه من خیلی آلوده ام .. دستشو گذاشت روی لبام . -ساکت فرشته !ساکت ! مهم اینه که تو حالا نسبت به من چه رفتاری رو پیش بگیری . زندگی فراز و نشیب داره . نمیشه آدمارو شناخت . کی می گفت همسر من به من خیانت می کنه ؟/؟ مهم اینه که تو حالا فقط مال من باشی . برای من باشی . ومن توی چشات می خونم که نسبت به من وفاداری . دوستم داری . وقتیکه من پیشت نبودم از همه چیز خودت گذشتی . حالا که پیشتم می دونم که احساست نسبت به من عوض نمیشه . حالا دیگه من خجالت از بقیه عشاق حاضر در شب کوهستانو کنار گذاشته سرمو گذاشتم روسینه کوروش و به ستاره ها نگاه می کردم . -میدونی عزیزم ؟/؟ این شبا دوست داشتم که فقط یکی فقط یکی از این ستاره ها مال من باشه. ستاره بختی که خوشبختی منو تضمین کنه . اما حالا تمام ستاره های خوشبختی مال منه. توی چشمای تو یه آسمون ستاره هس . تو برام یه دنیا امید آوردی . -فرشته من قول میدی که همیشه این جوری دو ستم داشته باشی ؟/؟ آخه منم دل شکسته ام . -آره عزیزم کاری می کنم که همه غمهای گذشته از یادت بره -وای فرشته جون منم مثل تو موبایلمو روی بیصدا تنظیمش کردم -بیخیالش عشق من صداشودر نیارفردا یه جوری چاخان کن پس فردا باهم بر می گردیم -تو خیال داری فردا رو هم اینجا باشیم ؟/؟ -مگهاز با من بودن بدت میاد ؟/؟ -آخه جواب بقیه رو چی بدیم ؟/؟ -بهت یاد میدم واسه کارتهم غصه نخور . ناسلامتی یک سوم اون تشکیلات مال منه . داداشام پیش من حرف بزن نیستن . اگه تا به حال پیششون سکوت کردم به خاطر این بود که از اولش قرار بود ناشناخته بمونم تا بهتر بتونم کارمندارو بشناسم . هر چی حقوق تو زیاد شه به نفع منم هست . عشق تو تمام سدها رو شکسته . حالا دیگه فقط مرگ می تونه منو از تو جدا کنه . با تمام وجودم دوستت دارم .عاشقتم دیوونتم . کنیزتم . نیمساعتی رو سربه سینه اش و در سکوت گذروندم . هوس بوسیدنشو داشتم . با هوسای دیگه در حال مبارزه بودم . مبارزه ای با نفس به اصطلاح جهاد اکبر . خیلی برام سخت بود . باید زودتر با کوروش ازدواج می کردم تا این طلسمو بشکنم . ازش خواستم که بلند شیم بریم و اونم گوش به فرمان من از جاش بلند شد . خواب به چشای هیچکدوممون راه نیفتاده بود . هردومون فکر می کردیم که معجزه شده . من نمیدونم چرا اونایی که عاشق همن وهمدیگه رو دوست دارن به راحتی حاضر میشن که از هم جداشن . مگه عشق حلال مشکلات نیست ؟/؟ ساعت از سه نیمه شب هم گذشته بود . هوا خیلی سرد شده بود من کلی بلوز تنم بود و کوروش بیچاره در همان هوای سرد پا به پای من نشسته بود و غیرتش اجازه نمی داد که از سرما بناله . خیلی بی رحمی کرده بودم که این قدر اونو بیرون نگه داشته بودم . بخاری برقی رو روشن کردم . حالا در همین لحظات توی تهرون باید کولر روشن می کردم . رختخواب کوروشوپهن کرده و دوتا پتو هم بهش دادم .می خواستم یه خورده حشریش کنم. بااین که این چند شبو با بلوز می رفتم زیر پتو وبخاری برقی رو هم روشن می کردم ولی تر جیح دادم با لباس زیر بخوابم . خودمو نیمه لخت کرده ودر حالیکه نگاهم به کوروش بود گفتم اعتراضی که نداری ؟/؟ من عادت دارم شبا را حت بخوابم .نمی تونم زیاد بپوشم ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی .
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
راز نگاه 91
-چیه ؟/؟ یه جوری نگام می کنی ؟/؟ می خوای منو بخوری ؟/؟ -فرشته نمی تونی بیشتر بپوشی؟/؟ من نگات می کنم یه جوری میشم . -چشاتو درویش کن آقا پسر .اصلا کی گفته که تو نگام کنی ؟/؟ سرتو اونور کن راحت بگیر بخواب . هردو با فاصله دو سه متری هم دراز کشیدیم . می دونستم که هیچکدوممون خوابمون نمی بره . بازم این امیدواری رو داشتم که فرداهم بتونم کنار کوروش باشم . خودمو نیمه لخت کرده بودم . بد جوری هوس بدن داغ و مردونه عشقمو کرده بودم . دوست داشتم اون پا پیش بذاره . من جراتشو نداشتم . یک بار چوبشو خورده بودم وبه اصطلاح کوروش گربه رو دم حجله کشته بود . لحظه به لحظه حشری تر می شدم . هیچوقت تا این حد احساس ضعف و ناتوانی نمی کردم .با این که احساس می کردم خیلی با هم نزدیک و صمیمی شده ایم بازهم ملا حظهاشو می کردم . تو این حین جنه هم اومد سراغم و مثل همیشه نصفه کاره ولم کرد. قبل از این که شوهر کنم باید عذر این آقا جنه رو بخوام . کوروش هم توی رختخواب داشت وول می خورد . -کوروش بیداری ؟/؟ -چیه مگه تو خوابی ؟/؟ -من سردمه . -برونزدیک بخاری -می ترسم بسوزم میای پیشم ؟/؟ بغلت بزنم ؟/؟ باور کن از اون فکرا نمی کنم که تو یه وقتی ناراحت بشی . تازه یادت رفت بوسه شب بخیر بدی . کوروش هم از خدا خواسته تشکشو به تشک من چسبوند . من هم پتوهای خودمونو مثل خودمون یکی کرده وتنمو به تن کوروش چسبوندم ودوباره لبموگذاشتم روی لباش ودستمو دورکمرش حلقه زدم . اون پیژامه پاش بود ولی پاهای من لخت بودبایه لباس زیر نازک که سوتین منو هم مشخص می کرد خودمو به بدنش چسبونده بودم . عطر هوس انگیز ی که به خودم زده بودم مرده رو از قبرش بیرون می آورد نمی دونم این کوروش چرا این قدر بی خیال بود . خودمو محکم تر به اون چسبوندم . واییییی یه چراغ سبز نشونم داد . البته چیزی بهم نگفت . کیرش مثل یک چماق از پشت شورت و پیژامه اش ورم کرده و از پشت شورتم به کسم فشار می آورد ... با خودم گفتم ای کوروش قسم حضرت عباسو قبول کنم یا دم خروسو .. خب نمیشه ایراد گرفت شهوت و هوس تو هر انسانی وجود داره . طوری مخ کوروشو به کار گرفتم که چشاشو باز کنه و منم بفهمم که از نظر فکری در کدوم ایستگاهه تا منم سوارشم و با هم به مقصد بریم .. حالا دیگه راه برای رسیدن به مقصد و مقصود هموار شده بود . نگاش پراز هوس بود . با یه التماس عجیبی به من نگاه می کرد . داشت با خودش فکر می کرد که این کیر لعنتی آبروشو برده حتما فرشته پیش خودش حساب می کنه که کوروش چه آدم هوسبازیه ؟/؟ تو مال خودمی عزیزم . تنت هم مثل روحت مال منه . همین طور که من مال توام . کاش تنتم اون جوری که می خواستم همین الان با خودم یکی می کردم تا لذت عشقو بیشتر احساس کنم . ما که بچه نیستیم . کوروش شیطونو لعنت کن بیشتر از این آبروریزی نکن شخصیت خودتو پیش فرشته حفظ کن . بیشتر از این آبروتو نبر . یک نیم وجبی خودشو عقب کشید تا به خاطر کیر شق شده اش خجالت نکشه من دوباره خودمو بهش نزدیک کردم ونذاشتم کیرش در بره . -کوروش چی می خوای چرا به من نمی گی ؟/؟ -می ترسم بین ما اتفاقی بیفته . بهتره من برم سرجام.. دوباره از چشاش چیزای دیگه ای خوندم . اصلا دوست نداشت ازم دورشه . هیجان زده بود . دوست داشت باهام سکس داشته باشه . چند سالی می شد که با زنی رابطهجنسی برقرار نکرده بود . در واقع همسرخیانتکارش اولین و آخرین زنی بود که تا به حال باهاش سکس داشته . من که تا الان و جز این یک ماهه اخیر به خودم سختی نداده بودم داشتم از هیجان می مردم وای به حال اون . دلم براش سوخت و درواقع براخودمم سوخت باید می رفتم کمکش . حالا دیگه می دونستم هردوتامون تو آتیش هم داریم می سوزیم . دست گذاشتم بالای پیژامه اشو کششو کشیدم وگفتم این چیه پات کردی شدی مثل مردای عهد بوقی اینو که زنت نباس برات در بیاره ولی من کنیزتم این کارو واست انجام می دم . این پیرهن زیرتم در بیار . می خوام گرم گرمم کنی داغ داغ بشم . راستش کوروش که درون و بیرونش داغ کرده بود و منم از داخل داشتم می سوختم . بیا عزیزم بیا جلوتر ببین که تو آتیشتچه جوری دارم می سوزم ؟/؟ خیلی وقته که منتظر همچه لحظه ای بودم کوروش -اون وقت اگه به خواسته ات رسیدی ودلتو زدم ولم می کنی برم ؟/؟ -تو چشام نگا کن !تو منو این جوری شناختی ؟/؟ یعنی به نظر تو من این قدر بد و هوسبازم ؟/؟ اصلا می فهمی چی داری می گی ؟/؟ -به خدا منظوری نداشتم فرشته جون . من نمی خوام فکر کنم که داشتن تو واسم خواب و خیاله . -مگه خودت نگفتی که درکم کردی ؟/؟ مگه خودت نگفتی که من به خاطر تو ازهمه چیزم گذشتم ؟/؟ تازه من یک زنم و تو یک مرد . من باید ناراحت باشم که دارم همه چیز خودمو تقدیم تو می کنم . از کجا معلوم که تو دنبال یک زن دیگه نری ؟/؟ تو ی فروشگاه که با هر کی دوست داری گرم می گیری . -تو چت شده فرشته ؟/؟ چرا این جور به من پیله کردی . تو که می دونی من تو رو از جون خودمم بیشتر دوست دارم . فکر نمی کردم تا آخر عمرم با زن دیگه ای رابطه جنسی داشته باشم ولی تو به من ثابت کردی که این عقیده ام اشتباه بوده -پدرتو در میارم اگه بخوای به غیر از من با یه نفر دیگه هم این فکر اشتباهتو ثابت کنی -عزیزم منو ببخش منظوری نداشتم خودشو به من چسبوند و بالبهاش لبامو دوخت تا دیگه نتونم حرف بزنم ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
رازنگاه 92
ترانه غریبه هلن از موبایلوبرای اون وقت شب گذاشتم . گذاشتم تا بخونه و از عشق ما بگه از راز پیوند ما,از نگاه مااز هوس مااز آرزویی که هردوتامون بهش رسیده بودیم . واسه این که از دلم در بیاره منو بغلم کرد . سوتین منو باز کرد . من و اون فقط یه شورت تن پوش ما بود . اودستشو گذاشت تو شورتم و وررفتن با منو شروع کرد . نمی دونستم چیکار کنم . جیغ بکشم یا فریاد بزنم . متوجه هوسم شده بود . دستش خیس خیس شده بود . کف دست و انگشتاشو تا می تونست دور کسم گردوند . -جاااان کوروش می تونی این نصفه شبی کاری کنی که همسایه هارو بیدار کنم ؟/؟ بکن .. با دستات منوبمال هر حرکت تو باید یکساعت طول بکشه . باید جریمه ات کنم باید حسابی تنبیه بشی تا بفهمی با یک خانم چه طوری رفتار کنی و اونواین طور اذیت نکنی . آهههه ... نه.. منم دستمو گذاشتم توی شورتش . واقعا که به کلفتی یک باطوم بود. چه طوری می شد که این کیر چند سالی بود که کس ندیده !از عجایب روزگار بود . واقعا کوروش جون دست مرتاضهای هندی رو از پشت بسته بود کف دستمو لوله کرده دور لولهعزیزم می گردوندم . کوروش بی حس شده بود . واسه این که بیشتر آتیشش بزنم دستمو با کس خیسم تر کردم و اونو روی کیر کوروش مالیده و به حالت جلق باهاش بازی می کردم . با چشای خمارم تو چشاش زل زدم . چشای اونم خمار شده بود . داشت با خودش می گفت حالا چیکار کنم . چه طورجلوی آبمو بگیرم حتما فرشته می گه من چقدر ضعیفم . نمیدونه که من چند ساله که سکس نداشتم . چقدر خوشم میاد بده .. بده خیلی بد میشه الان داره آبم می ریزه تو دستش .... واقعا بعضی وقتاهم بد نیست که آدم راز نگاه یکی رو بخونه. -عزیزم کوروش اگه میخوای آبتو خالی کنی تودستم خجالت نکش . راستی چرا تو دستم خالی کنی ؟/؟ شورتشو تا آخر پایین کشیده و قبل از این که کیرشو بذارم تو دهنم و ساک زدنو شروع کنم بهش گفتم حالا می تونی هر وقت دلت خواست خالی کنی تو دهنم . کسی که به من زندگی ابدی داده آبش هم یه زندگی جاودانی میده . کیر کوروش حداقل بیست سانتی می شد با ضخامتی زیاد . دوست نداشته و ندارم کیرشو با بقیه مقایسه کنم . می خواستم فراموش کنم که تا به حال با چند نفر بودم . دوست داشتم از نو زندگی جدیدی رو شروع کنم . کیرو گذاشتم توی دهنم و کوروش فقط می تونست با موهای سرم بازی کنه . آخ .. آخ .آخ .. فش .. فششش .. فش ... بیشتر از پانزده شانزده تا صدای فش مثل فشفشه دهنمو پرآب کرد .. کوروش من سبک شده بود. الان با خیال راحت می تونست از کیرش استفاده کنه وکس منو بکنه . با کف دستش که معجزه کرده بود. حالا لب و دهنشو به کسم می مالید . جز یه ملافه بزرگ چیزی پیدا نکردم که فرو کنم تودهنم . حالا هرچی می خواستم می تونستم از داخل فریاد بکشم چون صدا همونجا خفه می شد. من دیگه مثل یک سگ هار شده بودم . از بس محکم پارچه داخل دهنمو گاز می گرفتم حس کردم که بعضی از دندونام دارن لق میشن . منم در ارضا شدن دست کمی از کوروش جونم نداشتم . چه لذت بخش بود ! گرم و داغ و روان , آ بی که از من ریخت و چک و چونه عشق منو خیس تر از قبل کرد . پارچه رو از دهنم در آوردم -حالا کیرتو می خوام عزیزم . کیر ... کییییرررر.. کیرتو بده همونی که ازمن دریغ داشتی و مارو به این کوهپایه کشوندی . -مگه بد شد ؟/؟ در این مسئله یه کار خیری وجود داشت -حالا این قدر حرف نزن خیرتو برسون . کیرتو بده فقط مال منه . -فرشته جون تو حالا بگو این کس و بدن و سینه هاتوکی بخوره ؟/؟ مال کیه ؟/؟ -فقط مال تو عزیزم فقط تو کوروش مهربون و قشنگم .. من یه پهلو کرده بودم و کوروش کیر قشنگ و دوست داشتنی و هوس انگیزشو به کس من فرو کرده بود. داشت منو می گاییدواین دفعه دیگه بی خیال همه چیز داشتم جیغ می زدم ... بکن بکن .. عزیزم منو جربده .. امونم نده .. تنبیهم کن .. همین کس بودکه پشت سرت حرف زدجرررررشششش بده .. چاکککشششش بده ولم نکن .. اوووووفففف من میخوام روی من بخواب بغلم بزن دلم میخواد گرمای وجودتو با تمام وجودم احساس کنم لذت ببرم .. دوست دارم در سکوت اینترانه رو گوش کنم وحال کنم ترانه غریبه هلنو . اگه میتونی جلو آبتو بگیری بگیر هر وقت کمرمو یه بار دیگه سبک کردی بهت علامت میدم که خالی کنی داخل کس من . یه نیشگون از پشتت می گیرم . دوست دارم با این آهنگ حال کنم . نمی دونی با این ترانه چقدر گریه کردم؟/؟! چقدر اشک ریختم ! چقدر حسرت خوردم ! ..ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
راز نگاه 93
-عزیزم هر جوردوست داری لذت ببر. فقط باردار نشی ؟/؟ چه عیبی داره ما می خواهیم ازدواج کنیم . (راستش یک ماهی می شد که از قرص ضد بار داری استفادهنکرده بودم ) -فرشته من می خوام که راضی باشی و بشی . -دوستت دارم من که دارم پرواز می کنم پس با کیرت هم منو بفرست آسمون که با هم بپریم -بیا !همش مال تو .. دیگه سکوت بود و سکوت ومن جز به ترانه و هوس به چیز دیگری نمی خواستم فکر کنم . آهنگ روی تکرار قرار داشت ومن به یاد لحظه های غمی که کنار خونه کوروش منتظرش بودم واشک می ریختم احساس شادمانی می کردم . آدم تا سختی نکشیده باشه قدر لحظه های راحتی رو نمی دونه و من به یاد تمام رنجها و عذابهای زندگیم احساس خوشبختی می کردم . دیگهبا شنیدن ترانه غریبه هلن احساس مظلومیت نمی کردم ... غریبه اومد از راه شد آشناترینم .. اومد که باشه عمری امید آخرینم . غریبه توی چشماش یه آسمون ستاره هس توی عطر نفسهاش زندگی دوباره س ... دوستت دارم غریبه , دوستم داریمی دونم میخوام تا زنده هستم کنار توبمونم .. خدای من چی شد که خدامنوبا اینهمه گناه به این در جه از خوشبختی و آسایش رسوند .. نمیدونم کیر کوروش داشت چیکار می کرد .. وایییی کیرش دیواره صوتی منو شکسته بودبا موهای بلندو بلوندم بازی می کرد یه موقعی رنگ موهای سرم به مشکی گرایش داشت . دیگه نمی تونستم فکرمو فقط به یه جا متمرکز کنم اگر هم چیزی داشت منوبه آرامش و هیجان می رسوند عشقبازی با عشقم بود . تماشای سینه های مردونه اش ,چشای قشنگش , صورت سفید و موهای صافش . -کوروش جون یه خیلی باید منو بکنی . اونقدر منو بکن تا بهت بگم سیر شدم . حالا دو سه دقیقه تا ته بکن بعد همه کیرتو بیار بیرون که تمام کیرتو می خوام یک دفعه ببینم و لذت ببرم . همین پدر سوخته بود که اون دفعه به من ندادیش . -ناز من فرشته من به همون حکمتی که اون دفعه ندادمش این دفعه هم حتما یه حکمتی داره که دارم این نا قابلو تقدیمت می کنم . -من که نمی فهمم کیر دادن دیگه چه حکمتی داره ؟/؟ -خب تو فرض کن رفتن به پیشواز عروسیه . -جوووون قربون کیر دامادم برم . یه خیلی بچه ازت می خوام ... کوروووششش جووون بزن راضیم کن تشنه ام اول آبمو بگیر بعدا بهم آب بده . آب بده می خوام ازت بچه داشته باشم . میگن بیشتر بچه های کوهستان همه دخترن . -نه بابا این حرفا چیه . اولا دختر و پسر شدن بچه دست خداست تازه بیشترش بستگی به نطفه مرد داره . مرد باید چند ماه بیشتر از غذای گرم استفاده کنه . بااین حال بازم فقط احتمالش زیاد میشه که بچه پسر بشه . -من نمیدونم می خوام از کیرت لذت ببرم حال کنم می خوام بیشتر باورم بشه که زیر کیر تو وتن توام . -اونقدر از این روز و شبا بعدا داریم که دلتو می زنه و دیگه کوروش کورو شنمی گی . -نه کیر تو برام همیشه تازه و موندنی و خواستنی می مونه مگر این که خصلت تو مثل بقیه مردا این جوری باشه . می کشمت اگه بخوای ازم سیر شی . دوستت دارم با همه احساسم و با ذره ذره وجودم . هیچوقت تنهام نذار بکن منو کیرتو بکش بیرون و دوباره بذارش تو . بذار من لغزندگی هوسمو روی کیرگرم و داغ تو ببینم . کیر تو تب منو بالا برده داره منو می سوزونه . آخ که کس تشنه من آبتو می خواد . تبش باید بیاد پایین .وگرنه خطرناکه . بزن عزیزم.. عشق من .. منو بکن . دوستت دارم من بدون تو می میرم . بکن منو .. ادامه بده . من دیوونتم . ببین در اختیار توام تیکه تیکه ام کن . کسسسسسمو گشاد کن . گردش کن . جرررررششششش بده نازشششش کن بوسسسسسشششش کن .. مالل توست . .تو عزیزم مال تو که عاشقتم فدایی اتم . فقط تو چرا ازم جداشدی دوباره بیاروم . دیوونه شده بودم . هر لحظه از کوروش می خواستم که یه جور مخصوصی به من حال بده و حالت قبلی رو عوض می کردم . آخه مگه می شد در ان واحد چند مدل کار ازش خواست ؟/؟می گفتم باید کیرتو تا آخر بکشی بیرون من ببینم دوباره بفرستیش تو . بعد دوباره می گفتم باید روی من بخوابی تاهر دوتامون دستامونو دور کمر هم حلقه بزنیم ومن بتونم کاملا تسلیم تو شدهو لبات رو لبای من قرار بگیره . -فرشته جون فردا و پس فردا و پس این فردا ها رو که از ما نگرفتن ... بیچاره راست می گفت . من طوری رفتار می کردم که انگار این آخرین عشقبازی ماست . در حالیکه این تازه اولش بود و من به خوبی میدونستم که سالهای سال در کنار او از این لحظه های شیرین فراوان خواهم داشت . لحظه هایی که منو به اوج تمتع و آرامش برسونه وسالهای رنج و عذاب رو از یادم ببره . و گناه دوماهه منو که به رحمت خدا امید وار بودم که منوببخشه .. جرات اینو نداشتم که از عمق فا جعه برای کورو شم بگم . لزومی هم نداشت وقتی که به من گفت گذشته تو برایم مسئله ای نیست مگه مرض داشتم سری رو که درد نمی کنه دستمال ببندم ؟/؟.. ادامه دارد ..نویسنده .... ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
راز نگاه 94
چوچوله ها و دوروبرکس و داخل و بالاش همه جا دچار لرزش ولذت خاصی شده بودند . نمیتونستم خودمو کنترل کنم . نفسهای تند وآرام من با نفسهای گرم مرد زندگیم در هم آمیخته بود . گرم گرم شده بودیم ولی از عرق خبری نبود . بازم داشتم به یاد یکی دوسکس دیگه ام می افتادم که فورا از فکرم خارجش کردم . فقط می خواستم پیش خودم حلاجی کنم که سکس واقعی سکسیه که همراه با عشق باشه . وقتی دل و روح آدم تقدیم معشوقه بشه جسم خیلی راحت می تونه خودشو در اختیار اونی که دوستش دارهقراربده وقتی سینه های اون به تنم می خورد لذت کس من تو تمام تنم پخش می شد . هر چه بیشتر میگذشت کوروش خشن تر میشد نه تا آن حد خشن که دردم بیاره . خشونتی که من دوست داشتم و عاشقش بودم خشونتی که هوس منو زیاد ترمیکرد . دوست داشتم هرجوری که دوست داره سینه هامو له ولورده کنه . سرشو به سینه هام چسبوندمتا میکشون بزنه . آخ که چقدر هوس انگیز میخوردشون . جسم وروحم وجودم دیگه مال خودم نبود -فرشته منوببخش یه خورده دارم سخت میکنمت می دونم تحملش برات سخته -نه من همینو میخوام حالا من دیگه وحشی شده بودم . حس کردم که با چند ضربه شدید دیگه کسم میتونه آبشو خالی کنه . بلندشدم و کمر کوروشوگرفتم وکسمو با فشار و شدت روی کیرش می کشیدم و درش می آوردم و چندین بار این کار را انجام دادم یک لحظه حس کردم تمام وجودم بیحس شده وبعد ارگاسم شدم . با اشاره از عزیز دلم خواستم که خودشو سبک کنه وکورو ش آنقدر از خود بیخود شده بود که منو با القاب خاص خودش خطاب می کرد -بیا عزیزم بیاجلوتر بیاحوری بهشتی من.. بیاکستوببینم بیا کستوخوب ببینم . میگن مرد موقع آب ریختن توی کس اگه بهش نگاه کنه ممکنه بچه کور شه اگه حرف بزنه ممکنه بچه کر یا لال شه . نمی دونی چه کس قشنگی داری . چشامم نباید ببندم . نمیدونستم چی داره میگه. معلوم نبود اینحرفاش علمیه یا دینی.؟/؟! منویادشیخها مینداخت. -من آب میخوام کسم داره آتیش میگیره.. سوختم.. سوختم اگه کسم خاکستربشه دیگه نمی تونی بکنیش کوروش . نگی که نگفتم من آبتو می خوام . زود هر چه زود تر ... کورو ش سوار بر من در حالیکه دو تا دستا شو روی سینه هام قرار داده بود و با ها شون بازی می کرد یک نیم نگاهی به شونه هام داشت و پس از چند ضربه آبشو خالی کرد . بی اختیار خنده ام گرفته بود . آنچنان خمار و عجیب و غریب شده بود که منو یاد معتادای گوشه خیابون انداخته بود . واسه این که به من فشار نیاره از پهلو بغلم کرده یک بوسه طولانی رو شرو ع کرد . هوس دو باره داشت بر می گشت . سریع تر از اونچه که فکرشو می کردم . هر دو تامون آگاه بودیم که بازم جا داریم و هنوز کار تموم نشده . داشتم می گفتم که کو رو ش بیا از طرف کونمم یه دیدی بزن که مردا همه شون اینجای منو خیلی دو ست دارن که البته تا واژه دیدی بزنو گفتم ولی بقیه اشو شانس آوردم که ادامه ندادم . وای تا چند لحظه رنگم مثل گچ شده بود . اگه سوتی می دادم چی می شد ؟/؟ -فرشته عاشق کونتم . خیلی خوش استیل و نازه. تحریکم می کنه پشت کن فرشته جون . قمبل کن تا من بتونم قرص ماه رو کامل ببینم مثل ماه شب چهارده خو شگل و رو شنه . سفید و برق انداخته . -عزیزم منو ببخش که بهت پشت کردم . دستشو به کونم زد و گفت گل پشت و رو نداره -آدم با گل چیکار می کنه ؟/؟ -گل برای تما شا کردنه بعدش بو ییدنه -حالا من می تونم این گلو ببوسمو بمکم وشیره و شهدشو نو ش کنم ؟/؟ -نوش جونت عشق من -میخوام تلافی کنم تو عسل منو خوردی منم مال تو رو می خورم . حالا فکر می کنی اگه عسلت کم باشه چه طوری بکشمش بیرون تا بتونم سیر سیر بخورم . -شیطون بلا چو دانی و پرسی سوالت خطاست . معلومه دیگه این کیر کلفت و درازت به درد چی می خوره ؟/؟ میذاری داخل کسم شیره رو می کشی بیرون . سرشو گذاشت روی باسنم . با دستاش گوشتای کونمو لمس می کرد و طوری بومی کشیدکه گویی کونم شده گلستان پر از عطر و گل و گیاه با زبونش سوراخ کونمو می لیسید و بعد تا آخر کس این کارو ادامه می داد . انگشتاشو فرو می کرد تو کسم . دو تا قاچ کونمو به سینه هاش می مالید کیرشو محکم می زد به بالای کپلم . دوباره شق کرده بود . فکرشو نمی کردم کیرش یه دفعه دیگه مثل تیر برق شده باشه . چند ثانیه نگذشته بود که دیدم یه چیز سفت با یه حالت نرم رفت داخل کسم . عجب حالی می داد چسبندگی کیر من راه را برای حرکت غلتکای کیرش آماده کرده بود . کیرش حسابی به من چسبیده بود خودم از این که این کلمه چسبیده رو توی ذهن خودم مرور کردم به خودم آفرین گفتم آخه یه چسبندگی به معنا در هم آمیختن و سفت و سخت قاطی شدنه و یک معنی دیگه اش هم این بود که واقعا مزه می داد .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
راز نگاه 95
-عشق من تو که این قدر آتیشت تنده مثل فلفل می سوزونی چطور تونستی این معجونو قایم کرده داشته باشی ؟/؟ -اگه قایمش نمی کردم که دیگه تا حالا نمی تونست معجون باشه -اینو بدون که تا آخرین لحظه زندگیم واسم معجون و دواست -فرشته جوووووون فعلا که این کووووون شده معجون جوووون جووووون بنازم به این کوووووون نمیدونم چیکار کنم که اسراف نشه .. خندیدم و گفتم پس بقیه شو بده سگ بخوره -پس من این جا چیکاره ام خودم سگتم -تو آقا و شاه منی .. بازم در اینجا داشتم یه سوتی دیگه مشابه همون سوتی قبل که به خیر گذشت می دادم که این دفعه محکم جلو دهنمو گرفتموبه خودم گفتم فرشته تو نمی تونی لال بمیری مگه مجبوری همش حرف بزنی میخواستم بگم شما مردا چقدر عاشق کونین.. -صدای برخورد و شالاپ شلوپ و تالاپ تولوپ کیر و بالای کیرش به کونم فضای اتاقو پر کرده بودسرمو بر گردوندم تا بتونم شاهد صحنه با شم گردنم با این که درد گرفته بود ولی بیشتر می تو نستم فقط کون خودمو ببینم کوروش هم که فهمیده بود چقدر حشری شدم کیرشو محکمتر می زد و با شدت بیشتری به کسم فرو می کرد راستی راستی داشت جرم می داد ولی من همچنان بیشتر خوشم میومد . -عزیزززززززمن دیگه نمیدونم چیککککار کنم این چه بلاییه سر کسسسم آوردی یهو کمرمو با یه دست گرفت ومنو از زمین بلند کرد و به همون حالت منتها این بار چسبیده به خودش بلند کرد و به گاییدن من ادامه داد . اون تقریبا ایستاده بود و منم یه چیزی تو مایه های زاویه حاده و 45 در جه شده بودم تو بغلش احساس امنیت می کردم عجب زوری داشت این پسره و من خبر نداشتم . چون مجبور بود منو رو هوا نگه داشته باشه و کمی خسته می شداز شدت ضرباتش کم شده بود با این حال همچنان حال می کردم . صدو هشتاد در جه منو بر گردوند الان دیگه درست رو در روی هم قرار داشتیم بیشتر احساس لذت می کردم -فرشته .. فرششششته ... نمیدونی با من و کیییرررم چیکار کردی دیگه نمی تونم تحمل کنم -عزیزم کوروش من کییییرررتو محکمتر به کسسسسمممم بزززن نزدیکه همین دمممه ولللم نکن چند فریادبلند کشیده و می دونم دم صبح هر کی رو که برای نماز بیدار شده بود متوجه کردم که در حال کس دادنم البته اون آدمایی رو که اون دو رو بر بودند رو میگم . بگذریم بازم به ارگاسم رسیده بودم که کوروش منو به یه حالت منحنی و نیمدایره در آورد یک حالت کمانی که یک سرش سرم بود و طرف دیگه اش دو تا کف پام . کیرشودرهمون حالت فرو کرد توی کسم و یک دفعه دیگه منی روریخت داخل . بازم همدیگه رو بغل زده و سرمست از یک عشقبازی باحال به ادامه کار فکر می کردیم . یکدیگر را نوازش می کردیم می بوسیدیم می گفتیم و می خندیدیم . -نازمن کوروش قشنگ من حالا اگه دوست داری بذار تو کونم . -جدی میگی ؟/؟ دردت نمیاد ؟/؟ به من اجازه میدی این کارو بکنم ؟/؟ . . طوری زار می زد و با هیجان صحبت می کرد که که گویی دنیارو بهش دادن . -عزیزم من که چیز مهمی تقدیمت نمی کنم -این حرفو نزن خودت با هرچی که داری برام دوست داشتنی و عزیزن تو خیلی خوبی فرشته خوبتر از هر فرشته ای . دوست داشتنی تر از هر عزیزی . دوستت دارم دوستت دارم . یراش قمبل کرده و در حالی که پشت به اون بودم مثل یک وزنه بردار دستشو گذاشت زیر وسط بدنم و مثل یک وزنه تنمو کشید بالا سوراخ کونمو چسبوند به دهنش . دستشو گذاشت وسط پام انگشتاشو گذاشت توی کسم . کمرمو ماساژداد خلاصه بلایی بر سرم آورده بود که نزدیک بود بگم دوباره مشغول گاییدن کسم بشه . منو دمر انداخت روی زمین . از خیسی و روغن کسم برای چرب کردن سوراخ کونم استفاده کرد . چشامو بستم اولش یه کمی دردم میومد ولی بعد فقط لذت بود و لذت . نمی خواستم کوروش بفهمه که من تونستم کیرشو تقریبا راحت جذب کنم واسه همین گاهی یه عشوه ای میومدم -اووووف عزیزم یا کیرت خیلی کلفته یا این سوراخ کارنزده من خیلی تنگ -اگه دردت میاد بیرون بکشش -نه جوووون مگه میشه از حس کردن کییییررررت توی تنم لذت نبرم ؟/؟ حال کن عزیزم . من هم خودم حال می کنم هم با حال کردن تو بیشتر حال می کنم . بگو عزیزم بگو که دوستم داری بگو که از گاییدن کس و کون من لذذذذت می بری بگگگگو بازم بگو می خوام بشنوم دوستت دارم. -چی بگم ؟/؟ بگم که واست می میرم ؟/؟ دوتا قاچای کونمو محکم فشار می داد و مثل یک ماساژور پشتمو ماساژمی داد کیرشم که با سوراخ کونم در حال خوش و بش بود . -کوروش محکمتر بزن دارم عادت می کنم -عزیزم داره میادچیکار کنم -پس بفرست بیاد که منم می خوامش . داخل مقعدم احساس گرمی و داغی خاصی نمودم . کوروش شیطون کارشو کرده بود .. صبح شده بود من واون دیگه عشقبازی رو تعطیل کرده بودیم .. چشامون تو چشای هم بود ای کاشاون لحظه تو چشاش نگاه نمی کردم . هرچی به این دیوونه می گفتم من یک گناهکارم اون انگار نمی خواست بفهمه . بازم منو پاک و نجیب می دونست . یک زن خوب مطیع باوفا خب بعضی از این خصلتها رو داشتم . دلم براش می سوخت نمی خواستم خودمو بهش تحمیل کنم . دوستش داشتم ولی ارزششو نداشتم . یک زن پاک و نجیب می تونست خوشبختش کنه نه یکی مثل من که روی هر چی آشغالو سفید کرده.. باید خودمو فدا می کردم تا اون با آدم پستی مثل من نباشه. دیگه نمی تونستم به چهره معصوم ومظلومش نگاه کنم از خودم بدم میومد . نمیدونستم چه جوری بهش بگم . مثلا می خواستم ایثار کنم می خواستم این جوری خودخواهی رو زیرپام له کنم -کوروش حالا دیگه آزادی ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
راز نگاه 96
شوخي می کنی ؟/؟ -نه خیلی هم جدی میگم . -اذيتم نکن . تو يهو چت شد ؟/؟ باورم نمیشه . مثل این که من تو زیاده روی کردیم . اصلا حالت درست نیست . بهتره هر چه زودتر بر گردیم تهرون . -کوروش من باهات شوخی ندارم . من به درد تو نمی خورم . -یکی دو دقیقه ای در سکوت منو نگاه کرد و هر لحظه منتظر بود که من بگم دارم شوخی می کنم ولي من عین خیالم نبود . -پس تو از اولش نقشه داشتی . می خواستی به خواسته خودت برسی . نتونستی اینو از اول بگی چون میدونستی من آدمی نیستم که به این سادگی تن به هر کاری بدم . خیلي خودمو پست کردم . پس واسه چی خودتو مثل عاشقا نشون دادی ؟/؟ واسه چی منو تا به این حد از عشق و دوستی کشوندی ؟/؟ خیلی پستی ... از حرفاش خیلی عصبی شده بودم . به اشتباه انتظار داشتم که درکم کنه ولی مگه می تونستم . این یک توقع بیجا بود . اون همش می گفت گذشته تو برام مسئله اي نیستولی این من بودم که از عمق فاجعه خبر داشتم . نمی تونستم زندگی و پاکی اونو تباه کنم ولي این حرفايی که به من زد بهم بر خورد عشق من به عشق من توهین کرده بود با عصبانيت وآخرین توان سیلی محکمی به صورتش زدم . برق گرفتتش انتظار این یکی رودیگه نداشت . بازم یکی دو دقیقه سکوت بین ما حکمفرما بود -خوب شناختمت ديگه نمی تونی منو گول یزنی . هرچی دوست داری و دلت می خواد منو بزن من دست رو تو بلند نمی کنم . توی بیمارستان هم یه یواش بهت دست زدم قصد انداختنت رو نداشتم تو خودتو خیلی شل کرده بودي . من به خاطر تو گناه کردم . فرشته تو در حقم خيلی لطف کردی . یه روزی همه پولاتو بهت پس میدم اینو مطمئن باش ولی اینو میدونی که آب اگه یه جا بمونه گند میاد تو از یک مرداب گنديده هم گندیده تري (اینو راست می گفت هر چند از روی حرص می گفت )به خاطر همه کارایی که واسه من و عاطفه کردی ازت ممنونم نمی تونم بدتو بخوام هرگز انتقام جو نبوده و نخواهم بود ولی نفرینت می کنم به همون عذابی که منو دچارش کردی دچار بشي . یه روزی عاشق کسی بشي که همون بلایی رو که تو سرم آوردی اون سرت بیاره .من از بچگی بدشانس بودم . از زنم شانس نیاوردم . پدرمو از دست دادم . در مورد عاطفه اون همه عذاب کشیدم و حالاتو .. مگه یه آدم چقدر تحمل داره ؟/؟ .من تا کی مي تونم همه اینارو تحمل کنم ؟/؟ گناه من چیه ؟/؟ خوش تیپم ؟/؟ ساده ام ؟/؟نميخوام کسی رو بازی بدم ؟/؟ اهل نارو زدن و خیانت نیستم ؟/؟ چون نمیخوام با احساسات کسی بازی کنم همه باید با احساسات من بازی کنن ؟/؟ تو بهانه میاری و میگی که لياقت منو نداری . هر چی که بودی بدتر از زلیخا که نبودی ؟/؟ من که قبولت کرده بودم . روزگار سیلی های بدتر و سخت تر از این خيلی بهم زده تو هم منو بزن . من عادت دارم . از شرکتت از فروشگاهت میرم بیرون دیگه نمیخوام ریختتو ببینم دیگه نمیخوام مدیون تو باشم . نمیدونم از کجا شنيدم و کجا خوندم شایدم تو واسم نوشته باشی دیگه مخم کار نمی کنه .. مي تونی دوستم نداشته باشی می تونی مجبور به رفتنم کنی می تونی بگی که دوستم نداري می تونی که عاشقم نباشی . می تونی وادارم کنی که واست اشک بریزم و به بدبختی خودم گریه کنم ولی نمی تونی مجبورم کنی که عاشقت نباشم که دوستت نداشته باشم که به ياد تو سرمو به بالين نذارم . نمی تونی مجبورم کنی که جزتو کس دیگه ای رو تو قلبم جابدم ... لباساشو پوشيدو در حالیکه سرشو پایین انداخته بود و به بدن لخت من نگاه هم نمی کرد گفت به خاطر همه چیز ازت ممنون برات آرزوی خوشبختی می کنم و همون دعایی که امیدوارم یه روزی مثل من عاشق بشي ... ميخواستم فریاد بزنم کوروش من فقط تو رو دو ست دارم . به خاطر تو و عشق به توست به خاطر روح پاک تو ست که من دوست ندارم آدم بی لياقتی که خیلي ها از تنش استفاده کردن نصیب تو بشه .. ولی نمی تونستم این حرفا رو بهش بزنم حس می کردم او ضاع رو بدتر کردم . هم ناراحتش کردم هم خودمم عذاب دادم . راستی این ایثار گری به این همه خرابکاری می ار زید ؟ /؟ کف دست راستم هنوز از سیلی کهبر صورت کوروش نواخته بی حس بود و گز گز می کرد -کوروش یه دقیقه وایسا بذار منم دو تا جمله بگم نرو به خاطر خدا نرو دوستت دارم ببین من شوخی نمی کنم کف همون دستی رو که بهت سیلی زدم میذارم رو میله های این بخاری تا بسوزه وهمین کارو هم انجام دادم . حق من هم همين بود که بسوزم . ناگهان کوروش با یک پرش فقط با يک پرش که فکر کنم می تونست رکورد جهان را هم شکسته باشه خودشو بهمن رسوند دست منو از روي بخاری گرفت و هردو ی ما به زمین پرت شدیم -دیوونه دیوونه ..دیوونه اگه دوستم داری پس چرا راضی ميشی هردو تامونو این قدر عذاب بدي ؟/؟ یه دفعه گرمی نفسهای همو احساس مي کردیم . اون روز فهمیدیم که به هیچ وجه نمی تونیم دور از هم زندگی کنیم . یه چیزی رو میدوني فرشته نگات يه چیزی می گفت و زبونت یه چیزدیگه -اگه راست می گی پس چرا اون حرفا رو به من زدی و تا این حد ازم ناراحت شدی ؟/؟-آخه من انتظارشو نداشتم این بر خوردو باهام داشته باشی و حرف دل و زبونت یکی نباشه ما ت حمل جدايی از همو نداریم برای کوروش تو ضیح مختصری دادم که چرا اون حرفا رو بهش زدم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
صفحه  صفحه 10 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

راز نگاه


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA