انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 11 از 34:  « پیشین  1  ...  10  11  12  ...  33  34  پسین »

داستان های تک قسمتی نوشته ایرانی


مرد

 
مامان منحرف

با این که داستانهای سکس با مامان زیاد می خوندم و مامان هم خیلی فانتزی سکسی تو خونه می گشت اصلا فکرای بد به خودم راه نمی دادم . راستش وقتی داستانهای سکس با مامانو می خوندم فقط به این فکر می کردم که دارم به مامان بقیه فکر می کنم و به مامان خودم کاری ندارم . این جوری خودمو قانع می کردم که هنوزم غیرت دارم و اتفاقا شیوه خیلی خوبی هم بود و به همه دوستام که داستانهای سکس با مامان یا فامیلی رو می خوندن توصیه می کردم که طوری برن توی حس که فکر کنن که با یه مامان دیگه یا یه خاله و عمه دیگه از یه خونواده دیگه روبرو هستند و این جوری بود که هر وقت نگام به مامان یا یکی از فامیلا ی زن می افتاد از اون احساسات فانتزی که اونا رو بکنم در من زنده نمی شد ..من هفده سالم بود و مامان خوشگلم هنوز چهل سالش نشده بود . اون خیلی به خودش می رسید و تیپ می زد . بابای بیچاره ام هم که کارمند اداره بود و ده سال ازش بزرگتر بود اکثرا هم بی حال . یه روز که توی پارک نشسته بودم و داشتم درس می خوندم مامانو داخل ماشین پسر همسایه دیدم .. مامان فهیمه من خیلی خوشگل و ناز بود . قدی متوسط و هیکلی تقریبا لاغر داشت . در عوض کونش خیلی خوش مدل بود . فکرای بدی به سرم افتاده بود . یعنی کمال پسر همسایه مون که به تازگی از خدمت بر گشته و خیلی هم خوش هیکله و خوش تیپ باهاش رابطه داره ؟/؟ نمی دونم .. نه لعنت بر من . داشتم آتیش می گرفتم . تا این که یه روز کشیک وایسادم و کمال رو دیدم که از خونه مون اومد بیرون . راستش ترسیدم که برم طرفش و بگم چیکار داری . تازه مدرک هم نداشتم .. پشت گردن کمال جای لب مامان مشخص بود . شده بود عین فیلمهای سینمایی . حتما اونو گاییده و به حال خودش ولش کرده و رفته .. اتفاقا بعد از ظهر هم بود . ساعاتی بود که مامان عادت داشت بخوابه .. اون چه جوری از این ساعتش زده بود و خودشو تسلیم کرده بود . بیچاره بابا داشت اضافه کاری می کرد و تا شب نمی خواست بیاد خونه و مامان هم این طرف اضافه باری می کرد . در اتاق مامانو که باز کردم دمر و کاملا سکس افتاده بود .. کون متوسط و خوش نقشش بهم چشمک می زد . عجب بی احتیاطی کرده بود . حتما فکر نمی کرد من سر برسم و اونو در این وضعیت ببینم . من عادت داشتم قبل از این که وارد اتاقش بشم در بزنم . روی کونش همه اثر آب کیر بود . فکر کنم کمال اونو گاییده به حال خودش ولش کرده . حالا یعنی من واقعا نباید این مامانو می کردم ؟/؟ یعنی مامان هم از یه جنده ای که یه ماه پیش کرده بودمش و هی می گفت زود باش آبتو بیار خالی کن کمتر بود ؟/؟ حداقل با این مامان جنده خودم یه صفایی می کردم . پسر همسایه مامانو بکنه من نکنم ؟/؟ کون لق عشق مادری . وقتی ننه آدم جنده باشه دیگه عاطفه چیکار می تونه بکنه .. اول یه زنگ زدم به بابا دیدم تا سه ساعت دیگه نمیاد . خواهر بزرگ تر از منم که تو یه شهر دیگه داشت درس می خوند و منم حداقل یه دو ساعتی واسه گاییدن مامان وقت داشتم .. جلوتر که رفتم دیدم مامان یه تکونی خورد و گفت کمال تویی ؟/؟ اصلا نفهمیدم کی زیر کیرت خوابم برد .. زودباش اون کردن قبلی ات مزه ام نداد زود باش .. . آخخخخخ من فدای اون کون گرد و تپلی مامان بشم که داشت بهم چشمک می زد . فقط از تنها چیزی که چندشم می شد آب کیری بود که رو کون مادرم نشسته بود و مربوط به گاییده شدن توسط پسر همسایه بود . -زود باش که الان پسر و شوهرم سر می رسن .. .معطل نکردم کون مامانو از وسط بازش کرده و عجب کوسی داشت . تپل و با حفره ای کوچولو ولی حاشیه هاش یه خورده شل بود نشون می داد جنسش تازه نیست ولی هر چه بود از کس جنده های عمومی بهتر بود . هنوز مامان سرشو بر نگردونده بود . کیرمو که کردم توی کسش یه حس مطبوعی بهم دست داد . حس کردم که تمام خشم و ناراحتی من فرو کش کرده و لذت جاشو گرفته . حالا می تونستم از این لحظه های شیرین استفاده کنم و این عذاب وجدانو نداشته باشم که چرا بی غیرتم . من یکی فکر کنم مامان از کیر تشخیص داد که من کمال نیستم .. -کمال چرا این قدر کیرت بی حال شده .. -مامان این کیر هم با حاله هم مال کماله .. واسه خودش کمال داره . شق و تیزه . دیگه نذاشت ادامه بدم به زور دست و پا می زد تا خودشو از زیر دست من خلاص کنم . دستمو گذاشتم جلو دهنش و با زوری که به سر و گردنش می آوردم و مثل کشتی کج می خواستم گردنشو بشکنم اونو به یه حالت تسلیم در آوردم بیحال شده بود . حرفی نمی زد . -اوووووففففف مامان مامان غریب نوازی بسه . من دارم در غم کس می میرم و اون وقت تو میری به غریبه ها کس میدی .. چند بار ببینم تو زیر کمال خوابیدی و من حرص بخورم و نتونم کاری بکنم .. . شونه ها و کمر مامانو ن غرق نوازش و بوسه کرده بودم و اون عکس العملی نشون نمی داد . دستمو گذاشته بودم رو کسش و همراه با گاییدنش روی کسشو هم می مالیدم . بدجوری هنگ کرده بود . تمام حواسش به این بود که نکنه من موضوع اون و کمالو به بابا بگم .. من بی خیال داشتم لذت می بردم . می دونستم فهیمه جون هم با کیر من داشت حال می کرد . چون کس خیسش گویای اثر کیر پویا بود هنوز مامان روشو به طرف من بر نگردونده بود که گفتم بهترین موقعیته کیرمو از تو کسش بیرون کشیده یه ضرب و با فشار فرو کردم تو کونش .-واااااییییییی پویا جر خوردم جر خوردم . دیگه هیچی ازم نمونده -سزای زنی که به شوهرش خیانت می کنه همینه .. اوخ جووووون مامان کونت خیلی با حال تر از کسته .آبمو ریختم تو کونش .. حالا دیگه رام و اسیر من شده بود . دوست داشت هوامو داشته باشه . بهم باج بده . لاپاشو باز کرد و کسشو واسش لیس زدم . وسطای لیس زدن یادم اومد که این کس گاییده شده کماله ولی چاره چی بود . یه بار دستمو فرو کردم تو کسش یه لایروبی انجام دادم و دوباره کس خوری رو شروع کردم . مامان موهای سرمو از هوس داشت می کند . یهو آروم شد و فهمیدم که ارگاسم شده .. دستاشو به طرفم دراز کرد ازم خواست که برم روش .. کیرم دوباره مثل اولش شق شد . این بار رفتم رو کس مامان از روبرو .. سینه رو انداختم رو سینه هاش و لبام رو لباش حالا نکن کی بکن . سر شار از هوس بود .. -کمال کمال ..-مامان من پویا هستم پسرت . ازبس به اون گفتی کستو بکنه منو یادت رفته .. وقتی می خواستم تو کسش آب بریزم گفتم مامان نکنه بچه کمالو بندازی گردن من .. خودم می دونستم که اون قرص می خوره .. وای که چقدر چسبید وقتی تو کوس مامانی که به پسر همسایه کس می داد آب خالی کردم . باهاش اتمام حجت کردم که دیگه خودشو زیر کیر کمال ول نده منم به بابا چیزی نمیگم . هرچند می دونم تو خونه ما با این پسره سکس نداره ولی یکی دوبار که کمال خونه تنها بود ظاهرا رفت پیشش . چون من مامانو دیدم که غروبی از خونه شون اومد بیرون و یه ساعت بعد مامان کمال رفت خونه . منم راستش چیزی بهش نگفتم . سختگیری زیاد فایده ای نداره . ممکنه اگه زیاد گیر بدم مامان منحرف شه و از اینی هم که هست بد تر شه ... پایان .. نویسنده .. ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
motaahel: با Sahar20 موافقم و قبلا هم گفتم هر سکسی بد نیست چون مذهب گفته باشه بده. بعضی سکس ها بد ذاتی هستن مثل سکس با تجاوز یا سکس با کودکان و نمیشه گفت بد بده و همش مثل همه. ت.ی کشورهایی که سکس آزاد مجاز هست ، کسی که سکس با کودک داشته یت متجاوز بوده رو چوب تو آستینش میکنن تا اینجا فقط برای اینکه نشون بدم اینکه بگیم بد بده و یا همش یا هیچی ، درست نیست. در مورد سکس با محارم هم قبلا بحثش رو کردم و عقیده خودم رو گفتم و عقیده طرف رو هم شنیدم بقیه اش رو هر خواننده ای خود داند. اونی که هی میخونه و تحریک میشه و میگه روی واقعیت من بی تاثیره خودش میدونه و صداقتش ولی از یه روانشناس مبتدی هم که بپرسی میگه لذت بردن و تکرار هر چیزی قباحت اون رو پایین میاره و اگه مجازی باشه میل به واقعی کردنش رو افزایش میده. حالا هرکی میگه نه ، بفرماد ادامه بده به خوندنش!
لینک بحث قبلی هم که گفتم اینه:
.
.
ایرانی گفت...

متاهل نازنین در تایید گفتار یا نوشتار سحر مطالبی نوشته که پاسخ من به این صورته ...

متاهل جان خسته نباشی و دستت درد نکنه از توضیح و راهنمایی شما . خب این که بد بداست شکی در آن نیست . آیا سکس دوست دختر با پسر صحیح است ؟ آیا سکس زن با شوهر و مسائل داخل رختخواب را مطرح کردن قباحت ندارد ؟ آیا سکس با زن همسایه سکس با زن دوست صمیمی ونوشتن از انواع و اقسام مختلف سکسها جایز است ؟از سکس خیانتی زن به شوهر و بر عکس نوشتن جایز است ؟ درهمین گوگل و اینترنت و سایتهای سکسی هزاران هزار تصویر سکس با کودک وکلیپ و فیلم ویدیویی آن وجود دارد ..دم از انسانیت می زنند و تظاهر می کنند این ما و شما هستیم که باید خود را کنترل کنیم و یا اصلا خود رادرکل آلوده این داستانها نکنیم . فریب انسان دوستی ها را نخوریم و اعتقادات منطقی خود را زیر پا نگذاریم . درکل زمانی می توان وارد چنین بحثهایی شد که من سکسی ننویسم و شما سکسی نخوانید وقتی که شما سکس خیانتی یا سکس بد و غیر مجاز دوست پسر دختری را می خوانید باز هم مطلب ناشایستی را خوانده اید ..چون غرب گفته خوب است چون غرب گفته بد است چون چنین گفته و چنان نمی توان حکم داد ؟ نمی توان در مورد خاصی عاطفی بود و در سایر موارد عاطفه ها را زیر پا گذاشت . سخنی غیر منطقی خواهد بود که یک نفر بگوید من گرایش به زن شوهر دار و زن همسایه و بیوه مطلقه و....دارم ولی از بس با مرام هستم چشمم را به روی محارم می بندم .. این داستانها صرفا سرگرمی بوده و به خاطر این که داستانهای سکسی در دید کلی نه در خود جزئیات داستان هر چه خیالی تر باشد جذاب تر می شود گرایش به این دست نیافتنی ها برای خیلی ها هیجان انگیز تر به نظر می آید . من و شما که احترام ما به عزیزانمان کم نشده پس دیگران هم می توانند همچین احساسی داشته باشند . تمام انسانها چه محارم و غیر محارم برای خود شخصیت و ارزش انسانی دارند و ما باید به همه احترام بگذاریم . اگر بخواهیم ارزشی را زیر سوال ببریم باید کل ارزشها را زیر سوال ببریم نه این که به دیگران و دیگر ارزشها توهین نماییم . درهر حال هم از تو و هم از سحر نازنین ممنونم و هنوز هم می گویم این داستانها ارزش آن را ندارند که وقت خود را به چنین بحثهای کارشناسانه ای در خصوص آن اختصاص دهیم . آن پدری که دخترش را سالها زندانی کرده بود و شش بچه از او داشت این داستانها را خوانده بود ؟ یا در منطقه ما بیست سال پیش دو سه مورد رابطه سکسی با زن عمو ..زن دایی و خاله مشاهده شد ..این داستانها بود ؟.متاهل جان من و تو هر دو متاهلیم ..همسر من کنار نامحرم روسری از سر بر نمی دارد .ومن هم حتی یک بار اندیشه انحرافی در خصوص محارم یا غیر محارم نداشته ام ..پس بقیه شماهای نوعی هم می توانند چنین باشند . درضمن من پاسخ سحر جان را دقایقی پس از انتشار داده ام که هنوز منتشر نگردیده است . شادکام باشید ...ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
اشک شوق

خیلی هیجان داشتم . دل تو دلم نبود . خدایا من از همه چیزم گذشت می کنم . همون جوری که تا حالا کردم و باهاش راه اومدم و اونم خودشو نشون داد . خدایا من دوستش دارم .. هیچوقت یادم نمیره دوسال بود که فقط با هم تلفنی حرف می زدیم . از خداش بود که باهاش بیام بیرون و قدم بزنم -رضوان جون من از اون دخترایی که فکر کردی نیستم . من اگه کسی رو دوست داشته باشم تا آخرش باهاشم . از این چیزای مسخره رو که من باهات دوستم و رابطه ما دوستی معمولیه به هیچ وجه قبول ندارم . دوستی به جای خود و عشق به جای خود . روز به روز حس می کردم که بیشتر عاشقش میشم . پس از دوسال یکی دوبار رفتم خونه شون . اولین بار که منو بوسید سرش داد کشیدم ولی عادتم داد و بعد هم از این هم جلوتر رفت . دستشو می ذاشت رو سینه هام . خیلی خوشم میومد . پاهام سست می شد .یه روزی که بازم از این کارا کرد حرکت و هیجان خاصی رو در کسم حس می کردم . شاید بیشتر از اون طالب سکس بودم . ولی یه لحظه ترس برم داشت اونو به سمتی پرت کردم و با ناراحتی از خونه اش رفتم بیرون .. دیگه تا چند روز تحویلم نگرفت تا این که یه روز دوستم سهیلا بهم گفت ببینم آلاله از یکی شنیدم که با رضوان بهم زدی .. اگه این جوره برم طرفش .. ظاهرا از یکی از دوستاش که دوست پسرش دوست رضوان بوده شنیده .. مثلا با رضوان قهر بودم ولی با عصبانیت شدید واسش زنگ زدم و گفتم اگه دوست داشتن تو تا همین حد بوده پس برو هر غلطی که دلت می خواد بکن -چی شده آلاله .. بعد از ظهر بیا خونه مون من باهات حرف دارم .. -نه رضوان من دیگه پامو تو خونه ات نمی ذارم . تو یه هوسبازی منو به خاطر خودم دوست نداری . -بهت گفتم بیا قول میدم کاریت نداشته باشم .. می خوام آخرین حرفامو بهت بزنم .. این جوری نمیشه .. دلم هری ریخت پایین . راستش از دستش عصبی بودم . منتظر بودم ازم عذر خواهی کنه . نازمو بکشه .. قبول کردم که برم .. با ناراحتی و استرس رفتم . اون کاری رو که می گفت انجام می داد . با عذر خواهی شروع کرد .. -آلاله فکر نکن که من هوسبازم . راستش من تزم اینه اونایی که با هم صمیمی و عاشق همن روح و جسمشون هم یکیه .. منم حس کردم که نیاز دارم ولی نمی دونستم که تو این قدر با من احساس فاصله می کنی ؟/؟ -باورم نمیشه رضوان تو همه چی رو در سکس می بینی متاسفم -منم واست متاسفم آلاله که تو سکسو هیچی نمی بینی .. -چرا درکم نمی کنی رضوان . چرا خود خواهی . من یه دخترم . منم دلم می خواد . نه این که نیاز نداشته باشم . به منم حق بده . جامعه بد شده . به دختر به چشم یه کالا نگاه می کنن . -ببینم حالا دیگه دوستم نداری . حتما میگی چقدر پست و هوسبازم ... من فکر می کردم باهات صمیمی ام . اشک تو چشاش جمع شده بود . پیشونی منو بوسید .-برات آرزوی خوشبختی می کنم آلاله . نه این که چون راضی نشدی واسه اینه که ناراضی شدی . -چرا فکر می کنی دیگه دوستت ندارم .. چرا چرا .. این بار خودم رفتم تو بغلش .. دستمو گذاشتم زیر چونه اش . لباشو بوسیدم .. دوتایی مون دوباره داغ کرده بودیم . نمی دونم چرا این بار عشق بهم دستور داده بود که می تونم تسلیمش شم . عشق بهم گفته بود که می تونم هوسو به خونه دلم راه بدم فقط زیاد ازش پذیرایی نکنم . دلم می خواست بیشتر باهام ور بره . با این که خونه شون کسی نبود ولی در اناقو از داخل بست . .یه وقتی متوجه شدم که اون فقط یه شورت پاشه و منم یه شورت و سوتین .. وقتی دستشو گذاشته بود رو سوتینم و با سینه هام ور می رفت -درش بیار رضوان .. درش بیار .. حس کردم که نمی تونم از دستش بدم . فکر می کردم که این جوری می تونم بهش نزدیک تر شم . وقتی که لباشو رو نوک سینه ام گذاشت و آروم آروم می مکید دستم بی اختیار رفته بود لای شورتم و با کسم ور می رفتم ولی اون دستمو داد کنار و خودش این کارو ادامه داد . شورتمو کشید پایین .. این هیجان و این شور هوس هیچوقت از یادم نمیره .. وقتی دهنشو گذاشت روی کس و چوچوله هامو مثل سینه هام میک می زد این فشار هوس بود که به قلبم فشار می آورد و تمام بدنمو می لرزوند . خودم از ناله هام خجالت می کشیدم -رضوان بگو دوستم داری بگو عاشقمی بگو تنهام نمی ذاری .. و اونم خیلی بیبشتر از اینها رو واسم می گفت . وقتی کسمو می مکید دلم می خواست برم به یه بلندی و از خوشی زیاد خودمو پرت کنم . در یه همچین حال و هوایی بودم که حس کردم یه چیزی داره ازم می ریزه انگاری که پرت شده باشم و از یه سرسره بلند و خیلی شیب دار شهر بازی سرخورده و به دامنه اش رسیده باشم . طوری احساس لذت و آرامش می کردم که سابقه نداشت . با میک زده شدن کسم ارگاسم شده بودم . وقتی که منو خوابوند و سوراخ کونمو با کرم چرب کرد از ترس درد به خودم می لرزیدم .. ولی وقتی گفت که عیبی نداره عوضش پس از ازدواج کارمون راحت تره لبخندی رو لبام نشست .. -چه کون ناز و سفیدی داری آلاله .. گل زیبای من -من هر گلی باشم مال باغ رضوان خودم هستم . سرمو بر گردونده و لبامونو رو لبای هم قرار دادیم و اون کیرشو به سوراخ کونم فشار داد -نههههههه نههههههه دردم میاد .. ووووویییییی وووووویییییی پاهامو می زدم به زمین .. تا این که یه قسمت از کیرش رفت تو کونم .. عیبی نداره بذار حال کنه بذار خوشش بیاد .. اون این جوری می خواد . شاید دوستان اشتباه می کنن که سکس قبل از از دواج عشقو از بین می بره .. شاید چیزی رو که از بین می بره عشق نباشه . شاید بین اونا عشقی نبوده . در همین حال و هوا و تحمل درد بودم که حس کردم کیرش توی کون تنگ و چسبون من داغ کرده و آبشو ریخته توش .. اون روز کیرشو ساک نزدم ولی یکی دوبار بعدا این کارو انجام دادم . وقتی که سکسمون تموم شد خودمو انداختم تو بغلش و گفتم حالا که کارت تموم شد فراموشم می کنی ؟/؟ -خندید و گفت هنوز که خرم از پل نگذشته .. -اگه بگذره فراموشم می کنی ؟/؟ باهام ازدواج نمی کنی ؟/؟ اونو دیگه تخفبف بیا . منظورم این بود که قبل از ازدواج هوس کردن کسمو نداشته باش یا انجامش نده و ازم نخواه -آلاله من تا باهات ازدواج نکردم چیزی رو از پل رد نمی کنم ... ولی تا صبح گریه می کردم . آخه من این جوری نبودم .اگه دلشوزده باشم چی ؟/؟ اگه به چشم یه هرزه بهم نگاه کنه ؟/؟ اگه واسه هوسش بره دنبال یکی دیگه ... حالا چند سالی از اون روز می گذره .. دل تو دلم نیست .. رضوان با خونواده اش اومده خواستگاری سر مهریه و این بند و بساط دارن چک و چونه می زنند . من و رضوان بی خیال این حرفا داریم به هم لبخند می زنیم .. شب بله برونه . شب شکوه عشق .. شب شکوه پیوند .. یهو یه همهمه ای بلند شد و همه کف زدند . انگار خونه منفجر شده بود .. -رضوان تمومه ؟/؟ -حل حله آلاله .. همه داشتند می خندیدند منم داشتم می خندیدم ولی اشک شوق همراه با خنده های من از دیدگانم جاری بود .... پایان .. نویسنده ... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
خودم صیغه ات میشم

اولین باری که اونو می دیدم توی حموم خونه مون بود . بیست و پنج سالش بود و من چهار سالم . شیرین زن همسایه مون بود . همون اوایل ازدواج شوهرش اونو با یه دختر نوزاد ول کرد و رفت خارج . با هم نمی ساختند . می گفتند شیرین خیلی وسواسیه و گیر میده . ولی زن خیلی خوشگلی بود . با کونی درشت و تپل و پرمو . . لاپاشو که باز می کرد و آب از اون بالا که می خورد به بدنش و پشم کسش همین جوری آویزون می شد از روی کس و به زمین می ریخت من از تماشای این صحنه لذت می بردم . اون و مامان خیلی با هم صمیمی بودند . یادم میاد یه بار مامان خواست با تیغ بیفته به جون کون و کس شیرین ولی اون نذاشت و می گفت که از تماشاش لذت می بره . من خودم با این که بچه بودم ولی علاقه عجیبی به این کون پیدا کرده بودم ولی با این که از چکه کردن آب از رو کس خوشم میومد ولی قالب سیاه اون منو یه جوری می کرد که اونم وقتی که بزرگتر شدم از تماش لذت می بردم . شیرین یه زن چادری بود ولی کون گنده اون از پشت چادر هم مشخص بود . مامان منصوره همش سفارش می کرد و می گفت احترام شیرین جونو حفظ کنم . دخترش شهلا زود ازدواج کرد و رفت . من تازه دانشگاه قبول شده بودم که اون ازدواج کرد . شیرین جون کون گنده حالا چهل و پنج سالش بود ولی من اونو همون جور خوشگل و ناز می دیدم .همیشه وقتی که اون و مامان حرف می زدند فالگوش وای می ایستادم تا ببینم چی میگن و آخرین اخبار و اطلاعات درمورد کون شیرین خانوم چیه .. اونا خیلی راحت حرف می زدند انگار نه انگار که منی هم هستم . این جوری خیلی خوب بود .بااین که خیلی بچه پررو بودم و خوش قیافه و کون خیلی از دخترا رو گاییده بودم ولی همیشه درحسرت کون شیرین جونم بودم .عادت عجیبی هم داشتم و این که از کونهای کثیف و موداروبودار خیلی خوشم میومد . اول اونا رو لیس می زدم و یه نیمساعتی غرق ماچ و بوسه شون می کردم وزبونمو می ذاشتم سر مقعد و سوراخ کون بعد می کردمشون .. ولی کون دخترا اون جوری که من دوست داشتم مودار نبود .دوست داشتم موی انبوه و تیز و بوی غلیظ داشته باشه . دلم می خواست بلندی موی اونا خیلی بیشتر باشه .اصلا عرق ازشون چکه کنه . بوی ترشیدگی بده . اونا باید میومدند پیش شیرین جون لنگ مینداختند . .اطلاعات دقیق و جالبی نصیبم شده بود . شیرین جون هنوز کونش پرمو بود و شاید هر چند سال درمیون به علت خارش های زیاد یه بار با قیچی موها رو کوتاه می کرد و پشم کسشو . یکی از دعواهای اون با شوهرش سر همین مسئله بود . خودشم می گفت شوهرم بهم می گفت که تو با این که عبادت می کنی این چه وضعشه . تازه شیرین از شوهرش ناراضی بود و می گفت که چرا موهای کیرتو می گیری و بذار کیرت پرمو باشه و با کیر پرمو کس پر مورو بکن .. یه خبر مهم دیگه رو هم که شنیده بودم این بود که اون درحال یائسه شدن بود هنوز نشده بود به علت خونریزیهای نامرتب دکتر بهش قرص ضد بار داری تجویز کرده بود .. جوووووووون بهترین موقع واسه این بود که ردیفش کنم . یه بار مامان بهش می گفت که چرا صیغه یکی نمیشه و این از نظر شرعی گناهه که این جور مجرد بمونه . یا این که به خودش نرسه . -منصوره خانوم الان به هر مردی که نمیشه اعتماد کرد . تازه مردم چی میگن -قرار نیست که آشکار شه حتی شنیدم که تو و اونی که می خواد با تو باشه می تونین دو نفری صیغه رو به زبان عربی بخونین و محرم شین و کسی هم نمی فهمه .-نمی دونم .. ولی من نمی تونم تنمو وسط بدنمو تمیز کنم . دلم می خواد همین جوری داشته باشمش ..-تو مریضی شیرین جون .. شوهرت حق داشت -منصوره جون الان برای هزارمین باره که اینو میگی .. وای چقدر به هیجان افتاده بودم . رفتم دستشویی به یاد کون شیرین جون جق زدم . موهای کیرم بلند شده بود . شیرین وقتی چادر سرش می ذاشت خیلی ناز می شد . چادرشم که می گرفت اون کون گنده اش می خواست انگار منفجر شه .. هروقت خواهرم خونه بود و بیدار نمی شد وشیرین هم پیش مامان بودزیاد گوش تیز کرد م . من و شیرین جون تا حدودی صمیمی بودیم . اون مثلا جای خاله ام بود . به این که شبا تنها بخوابه عادت کرده بود . تا این که یکی از این شبا به بهانه مشورت رفتم خونه شون و اونم با همون حجاب و روسری پذیرای من شد .. آخ که من واسه لیسیدن اون کون پرموش ثانیه شماری می کردم . یعنی اون صیغه من میشه ؟/؟ طوری که با مامان حرف می زد و من حرفاشونو شنیده بودم اون بی میل نبود . می گفت نمیشه به مردا اعتماد کرد . تازه در صیغه یا هر عقد دیگه معمولا سر زن که کلاه نمیره . یکی از اون کس نامه هایی که سر خیابون و دم در حوزه های علمیه می فروشن گذاشته بودم تو جیبم که شاید به دردم بخوره . من از صحبتاش فهمیدم که اگه یه مرد خوب گیرش بیاد قبول می کنه بره زیر کیرش بخوابه البته پس از صیغه .. اون سرشبی رفتم پیشش . خیلی تیپ زده بودم . یه عینک دودی هم گذاشته بودم چشمم و چند تا دگمه بالای پیرهنمو باز کردم تا سر و سینه امو ببینه . سر صحبتو باز کردم و خلاصه صحبتو کشوندم به اینجا اونو با لفظ خاله شیرین خطابش می کردم -خاله شیرین الان شرایط مملکت طوریه که نمیشه راحت ازدواج کرد . من می خواستم یه مدتی یه مطلقه ای رو صیغه کنم خواستم ببینم شما می تونین اگه جسارتی نمیشه و به مامان نمیگین یه تخفیفی بیاین درمورد این عقیده تون که برای پسرایی مث من این کارا خوب نیست .. کمکم کنین . نصیحتم کرد و گفت اینا ممکنه شیاد باشن و گردنت بیفتن .. آخ که وقتی پاشد رفت آشپز خونه دوباره اون کون چاقالو و درشت و تپلش در حال ترکوندن بود من چه حالی می شدم ! وقتی با چای برگشت من اون کس شر نامه یا همون صیغه نامه رو از جیبم در آورده و گفتم خاله جون نیگا کن الان اینو که طرفین بخونن صیغه میشن .. دیگه نیازی نیست یک ماه دوماه شش ماه با هم پیمان ببندن -میلاد جان این قدر الکی نیست -شیرین خانوم برای جلوگیری از فساد , دین ما دستورات زیادی داره .. حس کردم که شیرین جون یه خورده عضلاتش شل شده .. این بار به بهونه میوه و شیرینی رفت و وقتی که برگشت حس کردم با یه روژملایم و یه مداد ابرو لب و ابروشو ردیف کرده .. وای صورت گردش چقدر ناز شده بود . هیکلش حرف نداشت . فقط اون کون گنده و پر از موداشت دیوونه ام می کرد . دلم می خواست اونو همون جوری آک آک و قبل از رفتن به حموم بکنمش . لیسش بزنم بخورمش . از بوی عرق تنش و کونش لذت ببرم . اوخ چه مزه ای می داد . -شیرین خانوم قبول می کنی -می دونم ازم ناراحت میشی من ترجیح میدم به مامانت بگم ..-نهههه نههههه من جوونم گناه نکن .. اصلا خواهش می کنم .. ولی مامان چیز خیلی خوبی بهش گفته بود .. شیرین نگاههای عجیبی بهم مینداخت .. کون مودار دخترا رو لیس می زدم و سوراخ کونشونو . هرچی بوی بد بیشتری می داد لذت بیشتری می بردم ولی می دونستم که شیرین جون از همه شون سره . می خواستم بگم که اگه می تونه با من باشه . اینو در نگاش می خوندم که تحریک شده ولی اونم همین احساس شرم منو داشت .. . هوس رو تو نگاش می خوندم .. -میلاد جان من تو رو از بچگی هات میشناسم دلم برات می سوزه اگه موافق باشی واسه این که گرد گناه نگردی خودم کمکت می کنم .. قلبم به شدت می تپید حالت نگاش طوری بود که نشون می داد می خواد خودشو معرفی کنه . ولی من خودمو زدم به کوچه علی چپ و این که اون مثلا می خواد یکی دیگه رو برام درست کنه . -فقط خاله شیرین یه مسئله این که من بازم روم نمیشه شما که می خواین بهم کمک کنین یه چیزی رو اگه در نظر بگیرین خیلی خوشحال میشم .. اون دختر یا زنی که من می خوام یه ویژگی خاصی باید داشته باشه .. -عزیزم یه مثال دارم می زنم توهین به خود ما خانوما نشه البته در مثال مناقشه نیست ولی دندون اسب پیشکشی رو که نمی شمرن ولی بگو چیه خجالت نکش -شیرین جون من از اون خانومایی یا دخترایی که پشتشون پرموست و زیاد حموم نمیرن و یه طعم و بوی خاصی داره خیلی لذت می برم .. اینو که گفتم یه لحظه شیرین آهی کشید و حس کردم که سرش گیج رفت .. بغلش کردم و اونو رو تخت خوابوندمش . می دونستم یه خورده داره فیلم بازی می کنه و پیاز داغشو داره زیاد می کنه -نمی دونم چرا حالم بد شد . شروع کردم به مالوندن اون . -میلاد جون . دستات جادو می کنه . اگه تنم بو میده من حموم نکردم .. صورت داغ شده اشو که دیدم گفتم اتفاقا من از این بوها بیشتر خوشم میاد .. مثل این که حالتون خوب نیست من بعدا بیام -میلاد جون من کمکت می کنم .. قلبش داشت از جاش در میومد . -ببینم سن اون زن برات مطرحه ؟/؟ -اتفاقا من سن بالا های چادری رو بیشتر دوست دارم .. -اگه آشنا باشه چی -هرکی می خواد باشه فقط از نظر شرعی ایرادی نداشته باشه من نمی خوام گناه کنم -ببینم صیغه نامه همراهته -آره -فقط به مامانت چیزی نگو -اتفاقا منم می خواستم بگم شما چیزی به مامان نگی .. -درش بیار .. نزدیک بود شلوارمو بکشم پایین کیرمو در بیارم -چیکار داری می کنی صیغه نامه رو در بیار -ببینم می خوای وکالتی بخونی -میلاد می خوام خودم صیغه ات شم .. دو سه تا جمله اون خوند و منم چند تا خوندم و مخشو کار گرفته و دوتایی کس شعری محرم شدیم .. چش تو چش هم دوختیم و من دیگه دل تو دلم نبود .. آخ چه کونی بوی عرقش خفه ام کرده بود .. واسه لیسیدن موهای کون و کس و اون سوراخ کون و کس و لذت بردن از طعم آکبندش لحظه شماری می کردم . -من برم یه دوش بگیرم بیام -نه نه . این کارو نکن همین جوری خالص تری . خواستنی تری .. این جوری بیشتر می خوام و دوست دارم . پس یه لباس خواب بپوشم . یه آرایشی چیزی . -شیرین جون تو همین جوریشم خوشگلی ولی خب از اونجایی که سرت کاری به کونت نداره باشه می تونی آرایش بکنی ولی دست به ناحیه کونت نزن .. آخ چقدر کیرم شق کرده بود . عین کوه دراز کش و سقوط کرده شلوارمو داده بود جلو . -فقط شیرین جون لباس خوابم نمی خواد بپوشی . اون چادر مشکی ناز گل گلی رو که خیلی بهت میاد سرت کن و اون زیر هم چیزی تنت نباشه می خوام وقتی اون چادر از سرت میفته هیکل لخت و اون کون قشنگت اون زیر کاملا معلوم باشه .-پس بریم اتاق خواب .. خیلی هیجان زده بود بیشتر از من .. پس از سالها می خواست خودشو تسلیم کنه .. تا حالا من خیلی کون گاییده بودم و چند تایی کس .. وقتی زیر اون چادر چیزی تنش نکرده بود هیکلش کیپ اون چادر شده و کونش درشت تر و خواستنی تر نشون می داد .. -میلاد تو کون پر مو با طعم متالیک دوست داشتی -آره آره می میرم واسش .. -تو چرا لخت نمیشی که من هیجانم بیشتر شه .. منم خودمو لخت کردم و دیگه خجالت بی خجالت .. .چشاش وا مونده بود . انگار تو عمرش کیر ندیده .. چقدر با اون چادر ناز و هوس انگیز شده بود . رفتم طرفش بغلش زدم .. چادر از سرش سر خورد افتاد پایین . از کونش دیگه پرده برداری شده بود .. کسش همچنان پرمو و کونش هم موهای چند سانتی داشت . دیوونه شده بودم . دیگه نتونستم حتی یه لحظه هم صبر کنم که اون بره بالای تخت . مثل یه کشاورزی که تخمی میکاره و نشا می کنه منم درره رسیدن به لحظه گاییدنش دلم می خواست تا ته چاک و سوراخ کونشو لیس بزنم .. -چقدر تشنه و گرسنه ای میلاد .. بریم رو تخت فدای اون کیر تازه و درشتت شم .. برین قربون کمرت ..حالا حالا ها کار داری نباید خسته شی .. رفتیم رو تخت و من موهای کونشو تار به تار و چند تار چند تار می ذاشتمش تو دهنم . نمکی بود و بوی عرق می داد .. ولی اون شکل بر جسته کونش و اون سوراخهای پر هوس. .وایییییی هیجان داشت خفه ام می کرد . دوست داشتم برای رسیدن به سر منزل مقصود از هفت شهر عشق و خار مغیلان بگذرم .. بوسیدن این کون و لیس زدن به اون حسی در من ایجاد کرده بود که انگاری دارم مراحل سیر و سلوک رو طی می کنم .. -کس کس کسسسسس .. پشم کسسسس موهای کسسسسسم اونا هم هستن .. -همه جاتو می خورم . همه جاتو لیس می زنم .. زبونمو تا می تونستم درازش کرده تا همه جای کون بر جسته شو لیس بزنم .. سوراخ کونشو ماچ می دادم . کونش خیلی کثیف و خواستنی بود . همون جوری که من می خواستم . انگار همین الان رفته بود دستشویی و بر گشته بود .. اوووووفففففف چه بوی بدی می داد .. اگه سوسک های بیچاره میومدند رو سوراخ کونش از خفگی و بوی بد تلف می شدند . یا شایدم از خجالت و این که کم آوردند خیس عرق می شدند . هم کس و هم سوراخ کونش طعم اصیل و فابریک خودشونو حفظ کرده بودند . من مست و مدهوش اون کونو تو بغلم داشته و دیگه آب دهنم خشک شده بود از بس لیسش زدم . شیرین جون از بس کس کس می کرد موهای کسشو گذاشتم تو دهنم چه حالی می داد . موهای بلند کس سر گلومو خارش می داد جاااااان چه طعمی .. خوش طعم و بامزه .. شاید شور و نمکی بود در ظاهر ولی واسم شیرین تر از عسل بود . از همون اول که می خواستم کوسشو لیس بزنم موها همه خیس خیس بود و این از هوس بالاش می گفت . دلم طاقت نگرفت دوباره رفتم طرف کون و زبون پهنمو گذاشتم رو سوراخ کونش در عوض انگشتامو فرو کردم توی کوس .. اون مرتب جیغ می کشید .. -میلاد میلاد .. سوختم .. میلاد کسسسسسم آتیش گرفت دلم رفت .. منو منتظر نذار عزیزم کیر کیییییررررررررر می خوام می خوام .. -شیرین جون شیرین شیرین من .. کون تپل و کوس ناز من .. من اگه الان تو رو بکنم اون خوش طعمی کون و کست ممکنه به تن من منتقل شه نتونم سیر سیر از این خوان نعمتت بهره مند شم .. -چقدر صبر کنم .. -پشیمونی .. ؟/؟ -آهههههه نهههههههه بخور بخور .. این بار قمبل کرد و پاهاشو به دو طرف باز کرد تا من به اون کون پشمالوش تسلط بیشتری داشته باشم . گاهی چند لحظه فقط نگاش می کردم وباورم نمی شد که به آرزوم رسیده باشم . ذره ذره و سانتی متر به سانتی متر از کونشو لیس می زدم و میک می زدم تا مزه اش به زودی از بین نره .. -میلاد زود باش من کیر می خوام جرم بده جررررررم بده هم کسمو هم کونمو .. باور کن اگه این بو از بین بره خیلی زود دوباره بر می گرده .. این کون شلوغ و پر مو هم که مال توست . من حالا زنتم و و از شیر مادر هم بر تو حلال ترم .. با این حال هر یک از قاچای درشت کونشو میون دو تا دستام نگه داشته اونو نرم نرم لیس زده و می رسیدم به سوراخ کونش .. از بس سوراخ کونشو با هوس لیس زدم که خوشش اومده بود و خودشم دلش می خواست که بیشتر بخورم . موهای کوسشو هم میون دو کف دستم می گردوندم .. کمرشو گرفته اول کردم تو کونش -آخخخخخخخ آخخخخخخخخ ... جاااااااااان جاااااااان بکن .. بالاخره یه بار دیگه کیر خوردم . کیرو توی تنم حس کردم .. دستشو رو کسش گذاشته بود که من کنارش زدم و دست خودمو گذاشتم جاش .. . این کیر لعنتی تا رفت تو کونش هنوز هیچی مزه نگرفته آبشو خالی کرد .. درجا اونو کشیدمش بیرون و فرو کردمش توی کس .. خنده دار این بود که وقتی کیرمو توی کس پر موی شیرین فرو کردم ودر حال بیرون کشیدن یه قسمت از کیرم لای موهای کس شیرین جون گم شده بود -آخخخخخ بکن منو می خاره می خاره -این کس پشمکی نازی که داری معلومه این قدر خارش هم باید داشته باشی .. کف دستمو گذاشته بودم رو کونش و با یه کف دست دیگه سینه هاشو به شدت چنگ گرفته و طوری اونو به سرعت می گاییدم که تا آخرین حدش فریاد می زد .. -سوختم سوختم . داره می ریزه جوووون داره میاد دارم سبک میشم .. شوهر گلم دارم خالی می کنم . بکن منو بکن . تو کسسسسم خالی کن . خالی کن .. چقدر زود ار گاسم شده بود .. بیشتر آبمو ریخته بودم توی کونش .. با این حال به کون کثیفش نگاه کرده و به یاد لحظاتی که بازم اون سوراخ بد بو یا همون خوشبوشو لیس می زنم کوسشو به پهلو ها باز ترش کرده و پس از چند تا ضربه توی کوسش آب ریختم .. ولی دست از سر کونش ور نداشتم اونو بر گردونده . هر لحظه بیشتر از لحظه پیش مشتاق لیسیدن اون بودم . چه سوراخ ناز و کثیفی داشت . کیرمو که فرو می کردم می کشیدمش بیرون انگار دارم کونشو تمیز می کنم و پاکسازی . هربار کیرمو می کشیدم بیرون بوی این کون کثیف و دوست داشتنی رو بیشتر احساس می کردم . پس از سکس و یکی دو سرویس بر نامه رفتم خواستم که یکی دوساعتی رو در کنارش بخوابم . خواست واسم بالش بیاره که ازش خواهش کردم اگه بهش فشار نمیاد از همین کونش به عنوان بالش استفاده کنم . طوری رفتار می کردم که گویی این کونش می خواد ازم فرار کنه . سرمو گذاشتم رو کونش و این یکی دوساعتی رو صدفعه بیدار شدم و هر دفعه که بیدار می شدم فکر می کردم که خوابم . وقتی که سبک شدم و حس کردم خستگی من در رفته و خواب ندارم دوباره زبونمو بردم طرف سوراخ کون شیرین جون که دور و بر اونم کلی پشم و پیله بود . موهای دور سوراخ کونشو هم می ذاشتم توی دهنم با این کارا بازم کیرم شق می کرد . زبونمو تیز کرده رو هر یک از چین های شیرین سوراخ کون شیرین می کشیدم . به قالب و چاک کثیف کون نگاه می کردم و حس می کردم که گلستان طراوت و خوشبویی وزیبایی روبروم قرار گرفته . چند باره بوسیدمش و با نوک زبونم اون چالک کوچولوی نقلی رو لیس زدم . جاااااان راست می گفت اون بوی بد کون کثیف دوباره بر گشته بود و من یک بار دیگه طعم شیرین زندگی رو در در کون شیرین شیرین احساس می کردم .... پایان .. نویسنده ... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
motaahel: ممنون از پاسخ شما ولی در عین اینکه هیچ اصراری بر قانع کردن شما ندارم و عمده نظر خودم رو هم قبلا گفتم ، باید اضافه کنم که: ۱- سکس بین دوست دختر و دوست پسر البته که صحیح است به شرط کنترل شده بودن آن طبق آموزشهایی که در کشورهای پیشرفته وجود دارد و با قوانین مرتبط. ۲- در رابطه زن و شوهر هرچند که عاشقانه باشد هم بوی سکس وجود داره و بلکه تکمیل کننده رابطه زناشویی سکس هست و رفتن در فاز فانتزی سکس خیانت و یا ضربدری و ... نه تنها به رابطه زناشویی صدمه نمیزنه بلکه موجب داغ تر شدن سکس بین زوجین میشه. من خودم متاهل هستم و فانتزی سکس متاهلی و خواندن داستانها و ... فقط سکس و احساس من به همسرم رو تقویت کرده ؛ اما نوع احساس و ارتباط با محارم (بخصوص والدین با فرزند) ماهیتا با تفکر سکسی در تضاد هست و رفتن در فانتزی آن هم میتونه احساس طبیعی بین اونها را استحاله کنه و ... . ۳- شما از همه داستانها مینویسید ولی در بعضی از داستانها علاوه بر نقل اتفاقات و عناصر تحریک کننده و لذت برانگیز ، مکرراْ به توجیه اون نوع رابطه از زبان شخصیت داستان میپردازید که این در داستانهای دوست دختر و پسر به ندرت پیش میاد و در داستان متاهلین هم کمی وجود داره اما در داستان محارم به وفور از شما دیده میشه و سعی واضح شما در بکارگیری المانهای توجیه کننده این رابطه (با محارم) جای شکی در اصرارتان بر مساوی انگاشتن اون رابطه با سایر موارد سکس نمیگذاره و در واقع اونجا هم میخواید اصرار کنید که : "سکس یا بد نیست یا اگه هست هیچ فرقی بین انواع اون نیست" که خوب این رو همانطور که قبلا توضیح دادم و نیازی به تکرارش نیست من و کسانی مثل Sahar20 قبول نداریم. توقعی نیست که همه مثل هم فکر کنند و هر کسی آزاده اما توقع این هم نیست که اصرار کنیم دیگران جور خاصی فکر کنند که نه تنها اون جوری فکر کردن لزومی نداره بلکه میتونه از نظر جامعه شناسی و روانشناسی مضر هم باشه. در انتها باید بگم که توجیه یک کار ناهنجار از طریق مثال زدن کارهای ناهنجار دیگه ، روش منطقی نبوده و یکی از انواع سفسته هست (البته نمیگم که شما عمد در سفسته ای برخورد کردن داری ولی میگم این اشتباه در استدلال شما وجود داره) مثلا شما نمیتونید به یک سیگاری بگید که چون سیگار بد هست و تو که سیگاری هستی پس باید مرفین هم تزریق کنی و شیشه هم بکشی و کراک مصرف کنی " چون بد بده و اگه یک کار بد رو انجام میدی پس همه بدها مجاز هستند"!
دوست عزیز پس اگرچه بعضی از داستانهای سکسی رو که مثال زدی را بد نمیدونم ، خوب اگر شما اصرار به بد بودن همشون داری و از این طریق میگی داستان سکس محارم هم مثل اونهاست، این استدلال شما جواز انجام همه اونها نیست بلکه دلیل منع شدن همه اونهاست و اگه اینطوری استدلال کنی نتیجه اش اینه که خوب پس هیچکدومش رو ننویس!
..
.
ایرانی گفت : ...

متاهل عزیز و نازنین ! شما با این گونه استدلال خود کمک بزرگی به من در جهت بیان عقاید و افکارم نموده اید . حقیقت آن چیزیست که باید باشد و واقعیت آن چیزیست که هست . شما کشور های غرب و قوانین آن را در خصوص روابط جنسی پیشرفته می دانید . چه کسی گفته روابط سکسی دختر و پسر صحیح است که قوانینی هم برای آن گذاشته اند . حتما همان قوانین زیر و بالای 18 سال در گوگل است که اولین زیر پا گذارنده آن خود ش می باشد و شاهدش در خودش موجود است . همین فانتزیهای سکسی بین زن و شوهر ها در بسیاری موارد موجب خیانت ها به خصوص خیانت مرد به زن و بی خیالی زنان شده است . سکس با محارم در واقعیت نفرت انگیز است ..علتی که داستان سکس با محارم طرفدار بیشتری دارد که البته من جزو این گروه نیستم این است که جوانان بیشتر طالب دست نیافتنی ها هستند . از خواندن سکسهای عادی خسته شده اند . در هر حال می توان بخث مفصلی در این زمینه کرد . در مورد مثال سیگار جز این که حرف مرا تایید کنید کار دیگری انجام نشده .. چون هم سیگار بد است و هم مشروب و هم تریاک و ...که البته به نظر شخص من سیگار از همه اینها بد تر است هم برای سیگاری هم برای غیر سیگاری . من در عمرم یک سیگار نکشیده ام اما بزرگترین ضربه را از سیگاریها خورده آلرژی بینی گرفته ام . درحالی که آن سیگاری اگر خشیش می کشید به من ضربه نمی زد ای کاش .. ولی ای کاش که انسانها نه به دنبال سیگار باشند نه حشیش .. ما نباید سعی کنیم در پی برتر قلمداد کردن آرا و عقاید خود باشیم . پیام قبلی من کاملا گویا بود ولی باز هم می گویم تمام انسانها و روابط تمام انسانها ارزش دارد . دلیلی ندارد که بگوییم چون رابطه بین زن و شوهر و پسر و دختر سببی است و رابطه بین پسر و مادر و پدر و دختر نسبی است سکسی نویسی در اون جا ایرادی نداره و در اینجا ایراد داره . چون غرب گفته ..چون غرب پیشرفته هست . کدوم پیشرفت ..کشور های پیشرفته به خصوص امریکا و انگلیس دارند با پول من و تو زندگی می کنند با پول ایران عزیز ما به خصوص در یک ساله اخیر . .. در هر حال فقط با جمله پایانی شما که فرمودید با این عقاید خود بهتر است که سکسی ننویسم کاملا موافقم که آن هم برایم تازگی نداشت چون خودم دهها بار اعلام کرده ام که بهتر است سکسی ننویسم . اما از آنجایی که نوشتن این داستانها را زیان بار نمی دانم و شخصیت و اراده انسانها را در وجود خود آنان می بینم و می دانم و اراده آنان بر همه چیز بر تری دارد واز طرفی داستانهای زیادی نیمه کاره مانده خود را نسبت به عزیزان متعهد می دانم و با توجه به همان اصول کشورهای پیشرفته و دموکراسی مآب که از هر ده نظر هشت یا نه نظر موافق این گونه فعالیت های من است به احترام اکثریت موافق به این روند ادامه می دهم هر چند برای مخالفین و عقاید مخالف نیز احترام قائلم . درهر صورت از راهنمایی و نظرات ارزشمند شما دوست با فر هنگ و مودب و منطقی خودم بسیار ممنونم که با رعایت ادب و احترام عقاید خود را بیان فر موده اید . بی اندازه ممنون و سپاسگزارم . شاد کام باشید ....ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  ویرایش شده توسط: aredadash   
مرد

 
یه جای دیگه درد می کنه

من و مامان مثل دو تا دوست بودیم . ولی از وقتی که به سن بلوغ رسیدم و با بقیه دوستام بر خوردم و فیلمهایی رو دیدم که می گفت سکس با مامانه خیلی تحریک شده بودم که می تونم با مامانم هم رابطه داشته باشم . ولی اونایی رو که توفیلمها نشون می دادند فیلم بود . تازه خیلی ها می گفتن که اینجا مثل خارج نیست که این مدل سکس ها رایج باشه .. ولی نظر منو بخوای خارجیها بیشتر پای بند قوانین و رعایت حقوق هم و احترام به هم هستند . این بسته به فکر و اندیشه آدمه که خودشو با این جور سکسها وفق بده . فقط در کشورهایی که به بی بند و بار بودن مشهورن بسترش فراهمه و در ظاهر در ایران خودمون نه .. واسه این که بتونم مامانمو بکنم باید این فکرو در خودم به وجود می آوردم که اون معشوقه منه .. می تونه باشه .. در خیال خودم تصور می کردم که پسر همسایه اونو به زور لخت کرده و حشریش کرده من می رسم و پسره رو ادبش می کنم و خودم میفتم به جون کس و کون مامان .. هوسم زیاد شده بود . فکرای شیطانی دمی راحتم نمی ذاشت . مامان زیور خیلی خوشگل بود با کونی درشت و تحریک آمیز . وقتی می رفت حموم بی خیال درو باز میذاشت و من دیدش می زدم . من هفده سالم بود و اون بیست سالی رو ازم بزرگتر بود . یه خواهر بزرگتر از خودم داشتم که همراه بابام واسه ثبت نام در دانشگاه رفته بود تهران و من و مامان اون شب خونه تنها بودیم . . آمپول زدنم بد نبود . مامان زیاد تقویتی می زد .. با این که اون شب نباید آمپول می زد ولی طوری از ضعیف شدن اون گفتم که قبول کرد بازم دو تا از اون تقویتی ها بهش بزنم .. جای یکی از آمپولها رو عوض کردم بود .. و به جاش آمپولی رو قرار داه بودم که راحت خواب می کرد .. شورت مامانو پایین کشیده و طبق معمول یه نگاه خریدارانه ای به کونش انداختم . دوستم که پدرش در بیمارستان کار می کرد این آمپولو کش رفته بودومی گفت بیشتر موقع جراحی و زمان درد استفاده می شه و یکی دو ساعت خواب سنگین با بی حسی رو به دنبال داره . قرار بود دوتا آمپول به مامان بزنم . شورتشو که پایین کشیدم با یه دنیا کیف و لذت هر دو تا آمپولو به نوبت بهش تزریق کردم . یکیش همونی بود که خوابش می کرد .. اون قدر سریع خوابوندش که خودم تعجب کردم . با این حال یه پنج دقیقه ای صبر کردم و دوباره شورتشو پایین کشیدم .. از خود بی خود شده بودم . نمی دونستم دارم چیکار می کنم . آروم آروم کونشو لیس می زدم .لاپاشو باز می کردم کس مامان یه خورده گنده و دراز نشون می داد .شل هم بود . ولی اگه بیدار بود می شد بیشتر باهاش حال کرد . می شد با خیسی کسش ور رفت . اما در اون لخظات فقط کونشو لیس می زدم . بوی آمپول می داد .. به خواب سنگینی فرو رفته بود .. چند بار شورتمو پایین کشیدم تا بکنم تو کس یا کونش ولی حس کردم که نمی تونم وجدانم اجازه نمیده .. مامان زیور عجب کون خوش نقش و نگاری داشت . سوراخ کونش هم تنگ نشون می داد . کیرم شق شده بود . چند بار شورتمو بالا و پایین کشیدم . بالاخره تصمیممو گرفتم که باهاش حال کنم . کیرموبه کونش مالیده و گذاشتم روی درزر وسطش .. مامان شده بود مث یه مانکن سکسی با حجاب از کون لخت . به سینه هاش دست می زدم . آه می کشیدم . درازای کیرمو مماس درز چاک کونش کرده بودم . با چند حرکت داشت آبم میومد ولی بازم این شیطونه بیشتر گولم زد . به سوراخ کسش فشار آوردم هرچند خیلی خشک بود .. دستمو خیس کرده به سوراخ کسش مالیدم یه خورده از سر کیرم که رفت توی کسش حس کرده که یقیه اونو هم راحت تر می تونم بفرستم که بره .. ووووویییییی داغ کرده بودم . دوست داشتم توی کس خالی کنم . ولی از ترس کیرمو کشیدم بیرون . گاییدن کونش خیلی درد ناک تر بود . اون که خواب بود و چیزی حالیش نبود ولی من که می خواستم کیرمو بکنم توش تازه کیرم خیلی درد می گرفت .. طوری با سر کیرم به سوراخ کون مامان فشار می آوردم که حس کردم کله کیرم در حال شکستنه . ولی بالاخره کیرمو تا چند سانتی کردمش توی کون مامان . چه استیلی داشت این کون .. جوووووووون با دو تا کف دستام کونشو می گردوندم . مثل فرمون ماشین .. لعنتی کاش بیدار بود و من آبمو توی همون سوراخ خالی می کردم . بااین که دلم نمی خواست کیرمو از توی کونش بیرون بکشم ولی بازم واسه این که گند کاری نشه کشیدمش بیرون . حالا همه کیرمو گذاشته بودم رو درازای چاک کونش و اونو روبه بالا و به طرف عقب حرکتش می دادم این قدر این کارو انجام دادم تا در اون لحظه که اراده کردم آبمو در انتهای کمر و نوک کونش خالی کردم و در جا با دستمال پاکش کرده اونو مرتب کردم و خوابوندمش .. چه حالی می داد . چه کیفی کردم . بالاخره گاییدمش . این رویای من به واقعیت پیوسته بود . نمی دونستم آیا روزی هم میاد که هردومون با هوشیاری با هم سکس کنیم ؟/؟ فرداش مامان بهم گفت نمی دونم این آمپولی که بهم زدی چه کیفی داد که تا چند ساعتی خوابیدم ولی از یه چیزی سردر نمیارم . آمپولو به کپلم زدی ولی یه جای دیگه ام خیلی درد می کنه .. خنده ام گرفته بود . اون از سوراخ کونش می گفت . می خواستم بهش بگم که اون آمپول گوشتی که رفته توی اون سوراخت حیلی قوی تراز این سرنگ بوده و خودت خبر نداری .. حالا که به اون لحظه ها فکر می کنم حس می کنم که مث یه خواب شیرین بود ولی دوباره جراتشو ندارم که به یه همچین خوابی برم ... پایان .. نویسنده ... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
خیانتکارطلبکار

اعصابم خیلی به هم ریخته بود . حوصله هیچ کاری رو نداشتم . برام خبر آورده بودند که دوست پسرمو با یکی دیگه دیدن .. می دونستم اگه به روش بیارم بازم میزنه زیرش . هرکاری کردم که شوهرم شایان متوجه تغییر حالتم نشه نشدکه نشد . هنوز سه ماه نمی شد که با هم ازدواج کرده بودیم . -ببین لادن بیا امشب شامو بریم بیرون -نه حوصله شو ندارم .افتادم باهاش دعوا . هرچی نازمو کشید قبول نکردم -.من قبل از این که پریود شم همین جوریم دست از سرم وردار. هومن پسر همسایه مون بود . قبل از ازدواج خیلی دوست داشت باهام دوست شه ومنم بدم نمیومد . ولی از اونجایی که هنوز امکانات ازدواج نداشت با همه گرایشی که به اون داشتم با شایان ازدواج کردم . من بیست و چهار سالم بود و شایان سی سالش .. ولی هومن فقط دوسال ازم بزرگتر بود . اون همسایه خونه پدریم بود . خیلی خوش تیپ تر و خوش هیکل تر از شایان بود . هرکاری کردم که وسوسه نشم نشد .. اولش فقط یک هوس بود . این قدرها هم راحت تسلیمش نشدم ولی هر بار که فکر می کردم ممکنه از دستش بدم چراغ سبز پرنور تری نشونش می دادم تا این که بالاخره با هم جور شدیم . اولین بار در آپارتمان مجردی یکی از دوستاش با هم خلوت کردیم که بعدا با خبر شدم این آپارتمانو سه نفری مشترکا کرایه کردند برای همین کارا .. ترس و استرس و هیجان و لذت , زندگی منو پرکرده و مدتی بعد حسادت هم به همه اینا اضافه شد . دلم نمی خواست اون دنبال دخترای دیگه باشه . ساناز دوست صمیمی من و مثل یه خواهر برام بود . من و اون و هومن همسایه بودیم . اون با یکی از دوستای هومن دوست بود و هوای منو داشت . می گفت که هومن خیلی شیطونه و روز قبل هم اونو با یه دختر دیگه توی ماشین دیده و احتمالا داشتند می رفتند خونه دختره .. کاردبهم می زدند خونم در نمیومد . تا لحظه ای که خودمو تسلیمش نکردم مثل پرنسس ها باهام رفتار می کرد ولی حالا خیلی به خودش می نازید . همش رک و پوست کنده بهم می گفت که شبا زیر کیر شوهرتی و روزا میا ی زیر کیر من . -هومن این همون چیزی بود که از اولم می دونستی . چرا این قدر بد دهنی می کنی .. شاید باید بهش حق می دادم . منی که تحمل نداشتم اون یه دوست دختر داشته باشه در عوض اون چطور می تونست منو با شوهرم حس کنه . ولی اون که عاشقم نبود و منم تازه داشتم یه حسی نسبت بهش پیدا می کردم .. با شوهرم بنای ناساز گاری رو گذاشته بودم یه شب بهش نرسیدم . حالشو نداشتم . وقتی باهاش سکس می کردم همش به این فکر می کردم که هومن داره منو میگاد . به هیچیک از تلفنهای غیر جواب نمی دادم . خونه تنها بودم . با خودم عهد بسته بودم که اگه هومن زنگ بزنه به تلفنش جواب ندم . ولی وقتی صدای اولین زنگو شنیدم و شماره شو دیدم گوشی رو بر داشتم . می خواستم سرش داد بزنم ولی خیلی آروم شده بودم . می خواستم بگم بی وفا خائن .. بی معرفت ولی خیلی آروم شده بودم و ازش گله کردم که چرا خبرمو نمی گیری .. -لادن من که دوروز پیش پیشت بودم .. خونه اشتراکیشون خالی نبود .. گفتم یه چند ساعتی رو می تونه بیاد خونه مون .. اتاق خواب خودمو واسه خودمون ردیف کردم . زیبا ترین لباسمو پوشیدم . اونی رو که شایان واسم خریده بود و معشوق یا دوست پسر من هومن ازش خوشش میومد .. وقتی که وارد شد حس کردم که نمی تونم باهاش قهر باشم . کسم تنم بدنم سینه هام همه جام بهش نیاز داشت .. از نگام فهمید .. خیلی رک بهم گفت می بینم بازم تشنه کیری . خوشم میاد وقتی بهم می رسی این قدر تشنه باشی .. راستم می گفت . این دوروزی شایان هم منو نگاییده بود . هر چند به عشق کیر هومن می رفتم زیر کیر شایان .. برای اولین بار بود که ازش در اتاق خوابم پذیرایی می کردم . فکر نمی کردم به جای تنبیه کارمون به اینجا بکشه .. لب و پشت چشام و گونه هام و شورت و سوتین منم همه سرخ بود و نور اتاق خواب .. بغلم کرد و رو دستای خودش منو برد -هومن عزیزم کی این قدر سریع خودتو لخت کردی .. -وقتی تیپ هوس انگیزتو دیدم خود به خودم لباسام افتاد پایین .. با هوس و هیجان و اشتیاق عجیبی لباشو گذاشته بود رو پیرهنم . همه شو لیس زد و برهنه ام کرد . کیرشو از زیر شورتم فرو کرد داخل و از اون سرش در آورد . خیلی هیجان زده بود . سوتین منم این قدر کوچولو و نازک بود که بدون این که اونو در بیاره دهنشو گذاشت رو سینه ام .. تمام غمهای این چند روزه از یادم رفته بود . لذت سکس و لحظه های بعدشو در تمام وجودم زیر کس و سینه هام حس می کردم -هومن هومن دوستم داری ؟/؟ اونم واسم حرفای عاشقونه و سکسی می زد تا بیشتر تحریکم کنه . شورتمو از پام در آورد . نافمو با نوک زبونش لیس می زد . چقدر از این کارش خوشم میومد .. آروم آروم اومد پایین . منتظر بودم که کوسمو میک بزنه ولی یه دور منو بر گردوند و سوراخ کونمو لیس زد . -نههههه نههههههه هومن .. بذار من واست ساک بزنم . آتیشم داده بود . دوست پسر نازم .. کاش واسه همیشه مال من بود .. حق داشت که به شایان حسادت کنه . طفلک دلم واسش می سوخت .. سریع از جام پا شدم و کیرشو گذاشتم تو دهنم .. درشت تر و سر حال تر از کیر شوهرم نشون می داد .. کیری که حتی وقتی کیرشایانو توی کوسم می دیدم اونو حسش می کردم تا از سکس با شوهرم لذت ببرم .. هومن طوری از ساک زدن من لذت برده بود که در جا آبشو ریخت تو دهنم .. با لذت آب کیرشو خوردم . ولی هنوز این کارو برای یه بار هم در مورد شایان انجام نداده بودم . هنوز لذت نوش کردن آب کیر هومن در دهنم باقی بود که سرشو گذاشت رو کوسم .. --لادن لادن ..-چیه چی می بینی .. یه کس ناز خیلی کوچولو تنگ ولی تپل و گوشتی .. با چوچوله هایی اندازه تاج یه بچه خروس .. دهنشو رو همون تاج کوچولو قرار داده بود و میکش می زد -آهههههه اوووووففففففف خواهش می کنم . تند تر تند تر .. با یه سرعت خاصی چوچوله مو میک می زد و زبونشو توی کس فرو می کرد که پاهامو به دو طرف صورتش فشار می دادم . زبونم بسته شده بود . فشار لبهاش با فشار پاهام بیشتر شده بود می دونست که نزدیکه ار گاسم شم . من به همین یه بار قانع نبودم .. موهای سرشو کشیده پاهامو وسط پاهامو به طرف بالا حرکت می دادم تا با زم به سرعت مکیدنش اضافه کنه . -داره میاد داره میاد . داره می ریزه .. گاهی وقتا بعد از ار گاسم دلم می خواست دقایقی رو بخوابم ولی بهش گفتم فوری منو بکنه . بذار بیشتر باهام حال کنه . لذت ببره .. بذار من بیشتر بهش حال بدم تا اون دخترای احتمالی که باهاشن .. نه شایدم اونا فقط دوست دخترش باشن . شایدم فقط اونا رو از کون می کنه . هیشکی از اونا مث من نیست که واسش سنگ تموم بذاره -آخخخخخخخ هومن هومن حس می کنی ؟/؟ هنوزم کس تنگو تنگی کسو حس می کنی ؟/؟ داشتن دوست زن این نعمتها رو هم داره .. کیرشو که تا آخر می ذاشت توی کسم حس می کردم که بازم میخوام منفجر شم . با این که تازه ارگاسم شده بودم ولی لذت می بردم . در یه شتاب یکنواخت کیف می کردم . چقدر از این شتاب خوشم میومد . اون بر عکس شایان از گاییدن من و تلمبه زدن احساس خستگی نمی کرد . دو طرف کسمو به پهلو ها باز کرد .. -اووووههههه اووووهههههه چی دوست داری .. -تو رو کستو کونتو .. پاهامو به دو طرف باز کرد و کیرشو به سرعت بیشتری می کرد توی کوسم .. نیمساعت تمام داشت کسمو می کرد . بازم حس کردم که یه لذت سراسری تمام وجودمو گرفته . از زیر سینه هام داره راه میفته .. یه انفجاری رو توی کسم حس کردم . ضربان قلبم به نهایت رسیده بود .. دیگه نمی تونستم حرکتی بکنم . سست سست شده بودم . این بار دلم می خواست بخوابم این بار آبشو توی کسم خالی کرد یه دور منو بر گردوند . چشامو بستم تا بخوابم و در حال خودم باشم ولی مگه می تونستم در مقابل کون خواهی اون مقاومت کنم ؟/؟ من هنوز به شایان کون نداده بودم ولی در مقابل دوست پسرم نمی تونستم کاری بکنم -لادن چه کون گردی و برجسته ای داری . سفت و سفیده .. خیلی خوشگله . با کف دستاش محکم به اون فشار می آورد و می خواست این جوری حال کنه . هر چند از این جور با حرص حال کردناش خوشم میومد ولی دوست داشتم تازگیمو مدت زمانی طولانی براش نگه داشته باشم . همیشه منو خواستنی و جذاب و کردنی ببینه . با این حال این لحظات لحظات کنار کشیدن نبود . -اووووووهههههه بازم دردم میاد دردم میاد . ولی کارشوکرده بود کیرشو هم کرده بود تو کونم .. -هومن دردم میاد دردم میاد . خیلی سخت حرکتش میدی .. منو بلندم کرد . سرشو به طرفم بر گردوند و لبای کلفت و پهنشو رو لبای غنچه ایم گذاشت و سینه هامو گرفت تو دستش .. چقدر احساس آرامش می کردم . تازه داشتم حس می کردم که کیرشم داره خیلی نرم منو می کنه که تو کون منم آب ریخت .. -پسر چه اشتهایی داری .. -چیکار کنم از دوروز پیش که گاییدمت تا حالا خیلی غذای مقوی خوردم که سر حال بیام -امیدوارم چیزای دیگه نخورده باشی .. زرنگ بود -نه لادن جون .. این جوری که تو رو می خورم دیگه هیچ غذایی بهم نمی چسبه .. هومن رفت و من حس کردم که روحیه ام خیلی شاد شده . احساس آرامش می کردم . واسه شب که شایان بر می گشت شام خوشمزه ای درست کردم . به خودم رسیدم تا اون بد اخلاقی رو که شب گذشته داشتم جبران کرده اونم بهم مشکوک نشه .. خیلی از زن و شوهرا با فانتزیهای سکسی به زندگیشون تنوع میدن ولی من با خود سکس .. حس می کردم که راحت تر می تونم با شوهرم سکس کنم . هرچند وقتی تن لختمو در اختیار تن لخت شایان قرار می دادم فکر می کردم که توی بغل دوست پسر م هوتن هستم این جوری بیشتر از سکس با اون لذت می بردم .... پایان .. نویسنده .. ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
اولین خیانت

من و همسرم زندگی خوبی داشتیم . ده سالی می شد که با هم ازدواج کرده بودیم . من سی و پنج سالم بود و اون هنوز سی سالش نشده بود . اونو همراه بستگان که یه اکیپ زنانه بودند فرستادم سفر آبگرم سرعین . قرار بود یک هفته ای رو اونجا بمونن . در این ده سالی حتی فکر خیانت به اون لحظه ای هم به مغزم خطور نکرد ولی یک هفته تنها بودن در خونه .. آخه من با عشق ازدواج کرده بودم . با عشق سکس می کردم ولی برای سکسم تنوع می خواستم . شش روز گذشته بود و قرار بود چند ساعت بعد همسرم از سفر بیاد . من دیگه فرصتی نداشتم باید تصمیم می گرفتم . سرانجام تصمیم گرفتم که منم مثل بقیه مردا یه تنوعی واسه زندگیم داشته باشم . یکی از دوستام به یه زن بیوه ای آدرس داد که بیاد سراغ من . سر کوچه ایستادم تا اونو که از آژانس پیاده میشه به خونه ام راهنمایی کنم . تقریبا ده سال ازم کوچیک تر بود . جذاب بود . ولی به زیبایی زنم نبود . درعوضش اندامش می تونست برام متنوع باشه .. یه عذاب وجدان خاصی رو حس می کردم . ولش کن همین یه باره . تو هم باید از زندگیت لذت ببری . مجبور که نیستی پیش همه جار بزنی ولی اگه اونی که برات جور کرده همه جا جار بزنه ؟/؟ .... دچار استرس خاصی شده بودم . از اون جنده های کم کار نشون می داد . یک مانتوی گل و گشاد شیک سرخپوستی داشت یعنی منو به یاد اونا مینداحت . پنجاه متری رو در کنار هم به سوی خونه رفتیم . نکنه همسایه ها ما رو ببینن . وقتی اونو بردم وسط هال بازم چند تا سلام علیک معمولی کردیم . اون طوری باهام حرف می زد که انگار سالهاست که با من آشناست . می دونستم که این سکس نمی تونه اون لذتی رو که باید به من بده . آخه من تا حالا با تمام وجودم می خواستم سکس کنم و این اولین باری بود که می خواستم خلاف کنم -ببینم تو نمی خوای لختم کنی ... خودش بلوزشو در آورد و فقط با یه شورت لاله زنبوری و یه سوتین کنارم وایساد . با اون همه دک و پزش انتظار بوی خوشی رو از داخل بدنش داشتم ولی بوی عرق خفیف و ترشیدگی تنش حالمو گرفته بود . اونو بردمش روی تخت . همون تختی که با عشق و وفا و هوس همسرمو روش می کردم و حالا قرار بود که تا چند ساعت دیگه بر گرده .. اون جنده بود و به جای این که هوای منو داشته باشه من می خواستم هواشو داشته باشم که بهش خوش بگذره و بهش حال بدم که بازم بیاد این طرفا . نمی دونم چرا نمی تونستم لذت ببرم . داشتم ادای لذت بردنو و حال کردنو در می آوردم . همسرم خیلی زیباتر و خوش بدن تربود . -می تونم کستو بخورم ؟/؟ .. جندهه به من اجازه داد .. چقدر کس بد طعمی داشت هنوز خیس نکرده بود شور و نمکی بود . یه حالت ترشیدگی هم داشت . با این حال شروع کردم به میک زدن .. دلم می خواست که یه حرکاتی از خودش نشون بده که خوشش اومده ولی خیلی بی احساس بود -ببینم نمی خوای بکنی توی کسم .. بابی میلی کیرمو به کس خشکش فشار دادم .. به این فکر می کردم که کس زنم چه راحت خیس می کرد و من می کردمش .. یعنی این جنده ارزش اونو داشت که این جور خودمو اسیر شیطان کنم و بهش خیانت کنم ؟/؟ با آب دهن دور کسشو ترکرد منم کیرمو کردم تو کسش -آهههههه آهههههه بکن بکن .. حال می کنم . کیر بده کیر بده .. حرفا و حرکاتش نشون می داد که خیلی مصنوعی و غیر طبیعیه . می خواست منو تحریک کنه . انگار که کس نکرده باشم . کسش یه تنگی خاصی داشت . شاید به خاطر این بود که خشک بود . یه دور اونو برگردوندم . دلم می خواست کونشو هم ببینم . کون گرد و کوچولویی داشت . دوطرفشو باز کردم تا کیرمو راحت تر بکنم تو کوسش . یه کمی خیس کرده بود ولی اون جوری که دلم می خواست حشریش نکرده بودم . -اگه می خوای آبتو خالی کنی کاندوم بذار -زوده می خوام باهات حال کنم -خیلی طولش میدی . این که نمیشه همیشه این قدر معطل کنم . جندهه عصبی و طلبکار شده بود .-هواتو دارم . اندامش مانکنی و زیبا بود . صورتش گرد و چشاش درشت و زیبا بود . حس کردم که نمی تونم از وجودش لذت ببرم . ولی من طلسمو شکسته بودم . می تونستم حرکات مشابه بعدی رو راحت تر انجام بدم . ولی دیگه خونه خودم به این زودیها خالی نمی شد . کاندومو گذاشتم و آبمو خالی کردم . دوبرابر قیمت یک جنده معمولی بهش پول دادم . ازش پذیرایی کردم و رفت . من خودم زن خوشگلمو مفت می کردم دوساعت بعد زنم برگشت .. زن و دو تا دخترم . یک هفته ای می شد که همو ندیده بودیم . شرم زده بودم . دیگه اون حس سابقو نمی تونستم داشته باشم . اون شبی یعنی خدود 6 ساعت بعد از سکس من با جنده با همسرم مشغول شدم . زنم واقعا الهه زیبایی بود . با بدنی خوش فرم ..اون خودشو با تمام عشق و اخساسش تقدیم من کرده بود و من عذاب می کشیدم از این که بهش خیانت کردم . حس کردم که از سکس با اون هم اون لذت گذشته رو نمی برم . حس کردم که خیلی دورنگ و دروغگو و پستم . از طرفی این اعتماد به نفس در من به وجود اومده بود که منم می تونم و در آینده راحت تر می تونم با هرزه های غریبه یا غریبه های هرزه کنار بیام .... پایان .. نویسنده ... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
راه عشق ، راه هوس

نمی تونستم جلوهوس خودمو بگیرم . من عاشق مسلم بودم . اون پسر خوبی بود . صاف و ساده و بی ریا . درکم می کرد . رابطه عاشقانه ما از بوسه جلوتر نرفته بود . اون و مهران دوتایی با هم توی یک خونه زندگی می کردند . همسایه ما و دانشجو بودند . من سال آخر دبیرستان درس می خوندم . مسلم زیاد خوش قیافه نبود ولی دوستش مهران ظاهری جذاب داشت و نشون می داد که باید از اون دختر بازا باشه . هر وقت با مسلم می رفتم خونه شون اونو با یه دختر جدید و دوست دختر جدید می دیدم . یه نگاههایی به من مینداخت که اصلا خوشم نمیومد . یه بار که مسلم باهام وررفته بود و منو حشری کرده بود خیلی دلم می خواست که یه خورده بیشتر روم کار کنه . لختم کنه .. تا یه اندازه ای باهام وربره . کسمو لیس بزنه .. سینه هامو میک بزنه .. فقط همین یه کارو یاد گرفته بود که منو ببوسه . وقتی بیشتر حشری می شدم که از این صحبت می کرد که مهران با همه دوست دختراش سکس می کنه .. لجم می گرفت از این که اون دخترایی که شبیه هرزه ها بودند می تونستند به کام دلشون برسن و مسلم درکم نمی کرد . اون از این می گفت که لذت عشق خیلی بیشتر از ایناست .. تا این که یه روز تصمیم گرفتم خودمو خیلی آراسته و تو دل برو تر کنم و اونو بیشتر به طرف خودم بکشونم . آخه اگه یه خورده با کسم ور می رفت من حتی حاضر بودم بهش کون بدم . خیلی هات بودم . با این اخلاق و آمادگی ذهنی و فرهنگی که اون داشت می دونستم که اگه باهام سکس هم داشته باشه نظر بدی راجع بهم پیدا نمی کنه . آحه نود درصد پسرا وقتی با یه دختری سکس می کنند ارزش اون دختر واسشون پایین میاد اگرم عنوان نکنند این احساس خود به خود در وجودشون ریشه می زنه . با شوق و ذوق در خونه اجاره ای و دربست پسرای دانشجو رو زدم . رفتم بالا ولی مهران رو تنها دیدم . با یه چهره زیبا ولی لباسی زننده . یه زیر پیرهن هیکلی یا همون رکابی تنش بود و یه شورتی که کیرش داشت اونو می ترکوند . اون چه جوری جرات کرده بود جلو دوست دختر دوستش این جوری ظاهر شه -ببخشید مسلم جان تشریف ندارن .. -نه رفته شهرستان .. حالم گرفته شد . -اگه کاری داشتین مادرخدمت هستیم .. یه نگاهی بهش انداختم و حرصم گرفت . خیلی خوش تیپ بود . منم خوشگل بودم . با هیکلی نه چاق و نه لاغر و یه کون گرد و کسی تپل و کوچولو . کونمو پسر همسایه وقتی که ده سالم بود گاییده بود . نتونسته بودکیرشو زیاد بکنه توش . جیغ می کشیدم و از درد به خودم می پیچیدم . تا این که آبشو خالی کرد و کثیفم کرد و ولم کرد . می دونستم بهم نظر خاصی داره و نمی خواد ازم بگذره . مهران به مسلم می گفت که باهام حال کنه و عشق و عاشقی مال کس خلاست . اون هر دختری رو فقط یه بار می گایید .هیچ دختری بهش نه نمی گفت ولی من باید غرورشو می شکستم .. من عاشق مسلم بودم . پسری پاک و وفادار که می خواست باهام ازدواج کنه . پدرش هم یه کشاورز تقریبا پول و زمین داربود . چندش و عصبانیت من داشت جای خودشو می داد به هوس . چشامو به مهران زوم نمی کردم که متوجه هوسم نشه .. نه نه ناهید تو نباید به مسلم خیانت کنی .... یه لحظه دیگه به خودم می گفتم اشکال نداره .. مسلم اینجا نیست ..این یه هوسه .. می تونی حال کنی و مسلم نفهمه . می تونی بازم عاشقش باشی . روحت مال مسلم باشه و وقتی که ازدواج کردی جسم و روحتو با هم در اختیارش قرار بدی . چه اشکالی داره از وجود یکی دیگه لذت ببری .. مهران خیلی پررو بود . دعوتم کرد بیام داخل . برام چای و شیرینی آورد -خیلی خوشگل شدین امروز ناهید خانوم . سابقه نداشت باهام این جور حرف بزنه . منم سابقه نداشت جوابشو این جوری بدم -مگه نبودم ؟/؟ -خب اگه از زیبایی نشه استفاده کرد یه وقتی به خودت میای که سنت گذشته از سالهای خوش جوونی خودت استفاده نکردی .. حتما می دونی که من تزم چیه .. -آره از اون تزایی داری که دخترا اصلا خوششون نمیاد . -اتفاقا خیلی هم خوششون میاد و لذت می برن . اگه این طور نبود که نمیومدن اینجا -من یکی این تزو ندارم .. خودشو بهم نزدیک کرد .. خودمو عقب کشیدم . شونه هامو با دستاش گرفت و تکونم داد -تو چشام نگاه کن .. سرتو بالا بگیر .تو هم مث اونایی . فقط یه غرور قشنگی داری که منو به طرقت می کشونه -می خوای اون غرورو بشکنی ؟/؟ اون وقت چه ارزشی برات داره . تا بخوام بفهمم چی شده بغلم زد منو بوسید . لبامو ول نمی کرد . چندشم شده بود . دوستش نداشتم . با بوسه های مسلم بود که سیراب می شدم . دستشو گذاشت رو سینه هام .. مانتومو داد بالا یه دستشو گذاشت لای پام .. می دونست باهام چیکار کنه که غرور و مقاومتمو در هم بشکنه .. ولی من از دستش در رفتم . نمی خواستم واسش یه طعمه باشم .. -ناهید می دونم که هوس داری . داره ازوجودت می باره .. -نه نهههههه این کارو نکن من عاشق مسلم هستم -خب باش کی گفته نباش . عاشق خودتم باش . به خودتم برس . اون کس خله .. دست و پا می زدم تا نشون بدم که تمایلی ندارم . ولی دلم می خواست زود تر لختم کنه .. به خودم می گفتم ناهید عاشق مسلم باش ولی با مهران از سکس لذت ببر و حال کن .. لباسمو مانتومو بلوزمو یکی یکی در آورد و با هوس پرت می کرد یه گوشه ای از این حرکاتش خوشم میومد . آمپر هوسم می رفت بالا . داشت می ترکوند . زبونم بسته شده بود . دیگه نه نمی تونستم بگم .. لبامو گرد کرده و نشونش می دادم که باید منو ببوسه . اون سوتین منو آروم باز کرد . هر کاری که خودش دوست داشت انجام می داد . خیلی خوشگلی ناهید . مسلم قدرتو نمی دونه .. -نهههههه نهههههه حالا جای این حرفا نیست . سینه هامو بخور لبامو ببوس .. انگاری هرچی به این پسره می گفتم دوست داشت کار خودشو بکنه و قدرت خودشو نشون بده . سرشو گذاشت لای پام . هنوز شورتمو در نیاورده بود ولی سرشو به کسم فشار می داد .-نههههه مهران واییییی سوختم .. کسسسسم .. داری چیکار می کنی .. شورتم خیس خیس بود . لاپامو به صورتش می مالیدم . نزدیک بود دستم بره طرف شورتم که مهران خودش اونو کشید پایین . هیجان زده بودم . جووووون چه خوب شد مسلم امروز خونه نبود .. -آههههه نهههههه مهران کسسسم .. چه لذتی داشت ! اصلا فکرشو نمی کردم تا این حد کیف داشته باشه .-ناهید . ناهید مال من باش فقط مال من . -واسه حالا که مال تو هستم هوسباز .. فقط مال تو .. موهای کسمو میذاشت تو دهنش .. -خیلی تازه و آبداره .. با کف دستش می زد به روی کسم .. با هر ضربه اش یه لذت عجیبی رو توکسم حس می کردم و یه ورمی که لحظه به لحظه بیشتر می شد . چشام باز نمی شد تا بتونم کیرشو ببینم . -مهران مراقب باش من دخترم . -من خودم بیشتر می ترسم . نمی خوام خودمو اسیر یکی کنم . اینو که گفت درجا گذاشتم زیر گوشش . چون دراز کش بودم ضربه آرومی بود . ولی اون حرصش گرفت شایدم می خواست در مقابل سیاست من سیاست بره . ولم کرد .. -فکر کردی چی دختر برام قحطه ؟/؟ تو خودتم داشتی لذت می بردی . تو هم مجبور نیستی خودتو اسیر یکی کنی . من که حرف بدی نزدم .. کیرشو دید م . چقدر سفت و کلفت نشون می داد . مثل کیرهای کار درست فیلمهای سکسی و.. هنوز شق بود می دونستم منو می خواد و داره ناز می کنه .. پشیمون شده بودم از این که ناراحتش کردم ولی با این حال رفتم طرف لباسام . کلکم گرفت و اواین باز منو دمرو خوابوند و کونمو از پشت به دو طرف باز کرد . زبونشو گذاشت رو کسم و رفت بالاتر سوراخ کونمم لیس زد . رو زمین دراز کشید و با یه حالت تقریبا 69 کیرشو به طرف دهنم نزدیک کرد . اولش حالم داشت به هم می خورد ولی وقتی دهنشو گذاشت روکس و کونم منم رغبت کردم واسش ساک بزنم .. -مهران .. بخور کسمو لیس بز ن -کست چه ناز و تپل و خوشگله .. یه حالت لوزی داره .. -دوست داشتی یه حرمسرا داشتی و منم یکی از زنات بودم و منو می کردی ؟/؟ خنده اش گرفت ولی همچین مکیدنی و لیسیدنی رو رو کسم پیاده کرد که دلم می خواست خودمو به در و دیوار بکوبم یه لحظه حس کردم که دیگه از حال رفتم یه چیزی با فشار از کسم ریخت بیرون . احساس سبکی و آرامش می کردم . به اندازه کافی درکردن دخترا تجربه داشت . می دونست که من ارگاسم شدم -ببینم خودت ارضا شدی تموم شد ؟/؟ -مگه تو هم حال نکردی ؟/؟ -چرا ولی کیرم و کمرم سنگینه -نهههههه -آررررررههههه -کیرتو بمالون وسط سینه هام خالی کن . اون جوری خیلی حال میده .. ولی اون بیرحمانه دمرم کرد کمرمو آورد بالا و کونمو یعنی همون سوراخشو با خیسی کسم نرمش کرد -نهههههه نهههههه وااااااییییییی چاکم دادی .. نهههههه دیگه نمی تونم .. دستشوگذاشت جلو دهنم .. -صیر کن ناهید جون خیلی حال میده .. دست و پا زدن فایده ای نداشت . حتی با این که پنج شش سانتی از کیرشو پس از چند دقیقه ای کرده بود توی کونم بازم درد داشتم ولی یواش یواش از بس بدنمو مالید و باسینه هام ور رفت و نوازشم کرد از کون دادن هم خوشم اومد . پشت پاهامو وقتی با کف دستش می مالوند درد کونو از یاد برده دلم می خواست کیرشو بازم داخل کون فشارش بده . زیر گوش و گونه هامو می بوسید .. -ناهید جونم اگه درد داری الان اون داخل یه خمیر گرم ضد درد می ریزم .. -زوده مهران .. منو بکن از کونم از تنم لذت ببر . ولی اون نتونست بیشتر ادامه بده . راست می گفت .. مرهمش خیلی داغ بود . آب کیرشو ریخت توی کوسم .. تا یه ساعت بعدش هم با هم سکس کردیم . -فقط به مسلم چیزی نگو مهران -دیوونه ای تو هم حرفی بهش نزن .. -من هنوزم دوستش دارم اون پسر خوبیه .. -می دونم ناهید که تو خیلی بهش علاقه داری . -مسخره ام نکن . عشق و هوس گاهی وقتا راهشون از هم جدا میشه . مهران با این که هیچ دختری رو بیش از یه بار نمی گایید ولی بار ها و بار ها باهام سکس کرد . ولی دخترای دیگه رو هم فراموش نمی کرد . حس کردم که دوست دارم فقط منو بکنه . همون جوری که بدن من فقط مال اون و در اختیار اون بود . هر چند از بوسه های مسلم هم لذت می بردم . ولی به دخترای دیگه هم حسادت می کردم که چرا با مهران رابطه دارن . از دست مسلم هم کاری بر نمیومد . اون یک کس خل به تمام معنا بود که فکر می کرد با دوری از سکس احترام منو نگه داشته ومثلا شخصیت اخلاقی خودشو می بره بالا .. کاش اونم باهام سکس می کرد . مسلم وفا دار بود و مهران بویی از وفا نبرده بود .. پاک گیج شده بودم .. یعنی در واقع عاشق مهران شده بودم و خبر نداشتم ؟/؟ راه عشق و هوسو گم کرده یودم . شاید اصلا عاشق نبودم . یه نوع خود خواهی بود ولی اینو می دونستم که خیلی هوس دارم و حشری هستم . اگه یه نفر سومی هم به جمعشون اضافه می شد بازم حاضر بودم خودمو در احتیارش قرار بدم . خدا آخر و عاقبت منو به خیر کنه ... پایان .. نویسنده ... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
سه پسر و سه مامان

من و بهزاد و پرویز سه تا همکلاسی و رفیق صمیمی و همسایه بودیم و از اون شیطونا . از مدتها پیش به رفتار مامانامون مشکوک شده بودیم . با خوندن داستانهای سکس با مامان دوست داشتیم که یه جورایی با مامانمون سکس کنیم . به همین راحتی . کی میگه تو ایران خودمون نمیشه ؟/؟ وقتی یه مامان بد داشته باشی که بره به غریبه ها بده تو یا باید بذاری زیر گوشش که نمی تونی یا باید بری به بابات بگی که طلاق و طلاق کشی میشه و اون وقت معلوم نیست پول تو جیبی خودتو از کی باید بگیری .. آدم چندشش میشه از بکن مادرش پول تو جیبی بگیره . راحت ترین راه اینه که به جای این که با کف دستمون یه سیلی بذاریم زیر گوش ننه جنده مون با کیرمون یه سیلی بزنیم به کسش . هنوز اطمینان نداشتیم که اونا اهلش باشن .. ولی به پیشنهاد خانوما شب جمعه ای سه قسمت شدیم . مردا رفتند خونه بهزاد اینا .. ما پسرا گفتیم تو خونه بهروز اینا باشیم و زنا هم خونه ما رو که جای شیک تری بود قبول کردند . همیشه بهترین ها باید مال خانوما باشه .. البته هر کدوم از ما پسرا یه داداش بزرگتر از خودمون داشتیم که همه شون بودند سر بازی . مامانامون هم همشون بین چهل تا چهل و پنج بودند ولی اون جوری که تیپ می زدند ده سالی رو جوونتر نشون می دادند . زنا پیشنهاد داده بودند که واسه تنوع هم که شده یه شبی رو هر کسی با گروه خودش دور هم جمع باشه .. آخه ما رفت و آمد خانوادگی داشتیم . مردا که مست می کردند دیگه هیچی جلو دارشون نبود . و چرتی می شدند و می خوابیدند . خونه ویلایی ما هم دو تا در داشت و راحت می شد خلافی ها رو رد کرد .. ما دور خونه رو کشیک وایساده بودیم . شب بود و کسی متوجه ما نبود . پشت تیر برقها و گوشه و کنار اونم با فاصله سنگر گرفته بودیم .. .. حدس ما درست بود . چهار تا پسر گردن کلفت از در اصلی وارد خونه مون شدند .. دو تا رو می شناختم . بچه های کافی نت محله مون بودند . -بهزاد میگی چیکار کنیم -نمی دونم امید -من میگم دو تا کار میشه کرد .. اگه قراره ما به نوایی برسیم سعی می کنیم اونا کارشونو شروع کنند میریم توی خونه و غافلگیرشون کرده تر تیب مامانامونو میدیم ولی اگه بحث غیرته می تونیم همین الان بریم مانع شیم . اما من میگم حالت اول بهتره .. چون این مامانای فانتزی و خوشگل و خوشگذرون ما اولین بارشون نیست و آخرین بارشون هم نخواهد بود .. میگم بهترین کار اینه ده دقیقه دیگه آروم میریم داخل خونه . وقتی کارشونو شروع کردند میذاریم مقدمه رو بچینن لقمه که آماده شد ما هم میریم لقمه آماده رو نوش جون می کنیم . فقط یادتون باشه از اونجایی که واسه مون عقده شده اول هر کی میره سراغ مامان خودش بعد سکس ضربدری و گروهی رو پیاده می کنیم . ببینم بچه ها مخالفتی که ندارین هر کی از ما مامان اون یکی رو بگاد ؟/؟ من گفتم چه ایرادی داره . تازه ما با هم رفیقیم و ندار .. غریبه ها که مامانامونو میگان ما از اونا چی کم داریم .. بهروز : فدای مرامتون .. پس دست برادری بدین که با هم اتحاد داشته باشیم . روبوسی کرده و پیمان بستیم .. آروم رفتیم داخل خونه و فقط از یکی از پنجره ها می شد دید . اونم باید یه نردبونی چیزی می آوردی می رفتی بالا .. همه شون بودند توپذیرایی . چهار تا مرد و سه تا زن .. کاملا لخت بودند .. -امید چی داری می بینی .. -لعنتی دو تا مرد رفتن سراغ مامان من .. مامانم دو تا کیر رو با هم گذاشت توی دهنش و اونا هم دارن با سینه هاش و تنش ور می رن .. پرویز یکی داره کس مامانتو ساک می زنه .. بیتا خانوم هم قمبل کرده و جابر داره از پشت کون و کسشو می لیسه .. من میگم الان بریم . -اگه مردا باهامون در گیر شن چی .. -گوشه حیاط چند تا شاخه میله گرد یک متری افتاده .. نفری یکی بگیرین تو دستتون .. فقط بچه ها یه فرصتی هم باید بهشون بدیم که حداقل شورتشونو بپوشن که بتونن فرار کنن از خونه برن بیرون .. ..حمله رو شروع کردیم با رمز یا کس مامان . -به نام قانون درو باز کنید .. زنا جیغ کشیدند .. -این صدای پسرمه .. -زود باشین در برین .. مردا سریع شورت و شلوارشونو پاشون کردند ولی ما سریع رفتیم تو تا زنا رو لخت گیر بندازیم .. صحنه خنده داری شده بود بعضی ها پیر هنشونو دستشون می گرفتند و معلوم نبود کجا می خواستند در برن . ترسو تر از اونی بودند که فکرشو می کردم . پرویز : بچه ها مرحله دوم عملیات . مانور یا رزمایش .. سه تایی دستامونو بردیم هوا .. -یا کس مامان ... پرویز رفت جلو در خروجی وایساد تا زنا فرار نکنن . ما دو تا خودمونو لخت کردیم و رفتیم جلو در حالا پرویز لخت شد و هر کدوم رفتیم طرف مامانامون .. ساکت شده بودند . نمی دونستند چیکار کنن . الان در بهترین موقعیت قرار داشتیم . دیگه به این فکر نمی کردیم که اونا مادرمون هستند . اونا از نظر ما یک زن بد کاره حشری تنوع طلب بودند که کیر هایی تازه می خواستند .. کمر مامان الهامو با یه دست گرفته اونو به طرف خودم کشوندم .. دست و پا می زد و می گفت که نکن آشغال زشته .. من مامانتم .. -کیرمو چند بار به کون خوشگلش کوبیدم و گفتم ببین این باباته باید دستور باباتو گوش کنی من که خودم دیدم چه جوری زیر کیر اونا دست و پا می زدی . ببینم بابا می دونه شما ایتجا سکس پارتی داشتین ؟/؟ اون بیچاره ها فقط بساط عرق خوری دارن . من که می بینم شهوت داره از سر و روت می باره .. سرو صدا نکن . اونو قمبل نشان وسط هال نشوندمش .. . خشم و هوس امونم نمی داد . می خواستم کسشو بلیسم باهاش ور برم و سر حال ترش کنم . ذهنشو آماده تر کنم که زیر کیر پسرش قرار بگیره . ولی حس کردم زنایی که این جور سر شوهرشون کلاه می ذارن در چند لحظه می تون خودشونو قانع کنن که این گونه عشق ها واسشون مفهومی نداره . همون جوری که منو وادار کرد برم طرفش .. . بهروز و پرویز در حال گاییدن ماماناشون بودند . اونا دیدند که چاره ای جز تسلیم ندارن . وبهترین کار اینه که با پسراشون کنار بیان و از طرفی می ترسیدن که لو برن . ولی مامان هم هنوز یه خورده تردید داشت .. یه اشاره ای به بهروز کرده که کیرو از کس مادرش بیتا بیرون بکشه بیاد طرف ما و در واقع کمکم .. -بهروز جان ببخش منو که مزاحم می شم . جبران می کنم .. دوزاریش افتاد .. کیرشو نزدیک دهن مادرم کرد . -الهام خانوم شنیدم خوب ساک می زنی دهن باز کن بینم .. مامان انگار غریب نواز بود . با اشتها دهنشو باز کرد تا کیر بهروزو واسش ساک بزنه منم در جا از پشت گذاشتم توی کسش .. . از کنار ها و نیمرخ به قیافه اش خیره شده بودم . داشت حال می کرد . نباید فقط از ساک زدن بوده باشه .. کسش خیس خیس بود .. حالا می تونستم هر چی دلم بخواد حرف بزنم و جوابی نشنوم .. بهروز دستاشو آروم گذاشته بود دو طرف صورت مادرم .. از اون طرف بیتا رفته بود سراغ پرویز و پری .. تلمبه زدن من ادامه داشت . سینه های درشت و سفت مادرمو با جفت دستام فشارش می گرفتم . روز به روز سفت تر و درشت تر می شد . -مامان فدای اون پاهای کشیده و شکم لاغر و کون بر جسته ات بشه امید .. قول میدم اگه چند بار دیگه بکنمت کیرم از اینی که هست کلفت تر و تیز تر شه .. در حال گاییدن الهام جونم بودم که دیدم اون دستشو گذاشت رو دست من که چسبیده به سینه هاش بود . و با فشار رو سینه هام می غلتوند .. حس کردم طوری لذت برده که آبش داره میاد . بازم خوب شد که ما سه نفرمون قبل از این که حمله رو شروع کنیم جق زده بودیم و از فشار آبمون کم کرده بودیم . اما با چند دقیقه گاییدن مامان جون آبم دوباره بر گشت .. با این حال با چند ضربه فشاری کیرمو کوبوندم به ته کس الهام و الهام دستاش شل شد و پس از چند لحظه دیدم فرمون میده .. یعنی بریزم توکسش .. -بهزاد جان تو هم می تونی خالی کنی تو دهنش -نه نگهش داشتم واسه کونش . هنوز خیلی کار داریم می ترسم کم بیارم .. -بهزاد جان فعلا بعد از من کسشو بکن .. برای کون بازم وقت داری .. -مامان بیا بگیر جوووووون فدای اون کسسسسسست .. زیر گوشش گفتم یه خورده گشاده ولی برای من تنگ ترین و ناز ترین و بهترین کس دنیاست . در حالی که خودمو بهش چسبونده بودم و با دستام با موهای سرش بازی می کردم حس کردم که آبم داره میاد . . بدون هیچ حرکتی کیرمو تا ته کس رسونده ثابت نگهش داشتم . فقط به لذت و جایگاه کیر داخل کس الهام جون فکر می کردم . تا لحظاتی دیگه کیر بهزاد جانشین کیر من می شد .. بهزاد رفته بود زیر .. منتظر بود من کارم تموم شه بعد شروع به کار کنه .. -داره میاد .. جوووووون جوووووون خیلی رووووون داره میاد مامان جون .. این کیرو داشته باش عشق کن .. کیرم توی کس مامان کاملا شل شده بود باید شقش می کردم . آبمو با لذت توکس الهام جونم خالی کرده بودم . درجا کیرمو بیرون کشیدم .. بهزاد حالا می تونی فرو کنی تو کس مامانم . اون زیر دراز کشید تا من در حالت قبلی خودم فرو کنم تو کون مامان .. کیرمو درجا گذاشتم توی دهن الهام جون .. -مامان مامان جون ساک بزن بقیه آبمو بخور .. با ساک زدن مادرم کیرم دوباره شق شد . با لذت چند تا قطره آبی رو که توی کیرم جمع شده بود خورد . دوباره شق کرده بودم . کون مامان چه حالی می داد واسه گاییدن . -مامان فدای اون چین های دور سوراخ کونت .. دلم می خواد به اندازه اون چینها تو رو بکنم.. مامان دهنش آزاد شده بود .. -امید هر کاری دوست داری بکن .. بکن .. دارم به کیرت عادت می کنم -مامان چی داری میگی تو که باهاش به عرش رسیدی . -فقط به بابات چیزی نگی .. -به شرطی که ... -باشه باشه هر چی تو بخوای و بگی .. قول میدم .. البته ما سه تا دوست هم پیمان دیگه حسابمون از سایرین جدا بود .. -امید جان اگه میشه یه دستی به سر و گوش مامان بکش . من تازه اشتهاشو باز کرده بودم که اومدم این ور . نگاه ! پرویز داره مامانش پری رو می کنه طفلک مامان بیتا چه جوری زل زده با زار و التماس بقیه رو نگاه می کنه -نوکرتم بهزاد جان -فدای مرامت امید خان .. -با اجازه مامان الهام . ..کیرمو از توکون مامان بیرون کشیده و تا رفتم طرف بیتا اون با یه سرعتی خودشو رسوند طرف من و بدون این که کیرمو تو دستش بگیره اونو گذاشت توی دهنش که تعجب کردم . کف دستمو گذاشته بودم رو کسش وانگشتامو فرو کرده بودمش داخل -جووووووون امید جون .. بهزاد که رفت .. کسسسمو ولش کرد و رفت حالا من ازت کیر می خوام -نترسین نترسین . ما همه با هم هستیم . وقت وسیعه .. رو زمین نشستم پاهاشو انداختم رو شونه هام اونو به طرف خودم کشیده کیرمو فرو کردم تو کوسش و حالتمون طوری شد که رفتیم توی هم . کمرشو گرفته اونو به خودم چسبوندم و در حال کردنش اونو می بوسیدم .. مادر بهزادو راحت تر می کردمش . از این نظر که واسه جلو گیری زیاد به خودم فشار نمی آوردم . یه دستم دور کمرش بود .. نیمساعت کردمش تا اونو هم به ار گاسم رسوندم . حالا من و پرویز جا به جا کردیم . اون اومد سراغ بیتا ..من رفتم سراغ مامان پری اون . هر سه تا زن انگار اندامی شبیه به هم داشتند . شاید به خاطر این بود که می رفتند ورزش .. -ببینم امید جون با این دو نفری که گاییدی وقتشو داری که به ما یکی حال بدی ؟/؟ -ببینم کیر پسرت سیرت نکرد ؟/؟ -چرا هر غذایی یه مزه ای داره ؟/؟ -اگه چند مدل غذا بخوری رو دل می کنی .. . سوراخ کون پری منو به هیجان آورده بود . اول انگشتمو کردم توش تا یه قلق گیری حسابی بکنم . -آهههههههههه دردم گرفت ..آخخخخخخخخخ . ولم کن .. -انگشتو در آورده این بار کیرمو یه ضرب و خشک کردمش تو کون پری .. پرویز فقط می خندید .. -امید جان هر جور راحتی می تونی رومادرم سوار شی . این یه تیکه رو حقش بود . راستش من دلم می خواست خودم تنبیهش کنم .. دلم نیومد .. ولی امید جان یه خورده که کونشو گاییدی کسشم بی نصیب نذار . . یه سوراخ کون تنگ و چسبناکی داشت که بیشتر از کون مامانم بهم کیف داد -امید دردم میاد .. ولی بکن حالتو بکن .. فقط تو رو جون مامانت تو رو به اون کیرت قسم فقط آبتو نگه داشته باش واسه کسم . این جوری به من حال بده .. -فدات میشم پری جون فکر نکن من جلادم .. چند دقیقه ای که کون پری رو گاییدم رفتم سراغ کسش .اون طرف بهروز و پرویز جاشونو عوض کرده بودند .. و دو به یک هم کار می کردند .. منم پس از دقایقی کیرمو از کون پری فرستادم سراغ کسش .. این که کسشم مثل کونش از اون دو نفر دیگه تنگ تر بود -پرویز عجب مامان توپی داری .. یه چند شب بهمون قرض می دادی بد نبود -اونو باید اجازه شو از بابام بگیری ما پسرا شروع کردیم به خندیدن .. لب و سینه های پری رو می بوسیدم و از روبرو اونو که طاقباز وسط حال افتاده بود تند تند می گاییدم .. -آخخخخخخ ...اووووووفففففف .. امید جون .. بازم دارم اون جوری میشم .. پرویز : امید جان ولش نکن که اگه آبش نیاد خلقش تنگ میشه .. واسه همین بود که خونه همش خلقش تنگ بود .. بابا زیاد اهمیت نمی داد که اون ار ضا شه . خودم چند بار پشت در حرفاشونو شنیدم .. پری حرفی واسه گفتن نداشت ولی من با فشار و سرعت بیشتری اونو می گاییدم تا مزه و طعم و لذت بخشی کیر من از یادش نداره .. -آههههه نهههههه امید داره میاد .. دستشو به کسش مالیده و همراه با ارضا شدنش منم دیگه خودمو خالی کردم و افتادم روش .. لحظاتی بعد 6 تایی در هم شدیم و تا صبح از هم کام گرفتیم . از اون به بعد قرار گذاشتیم که هر چند وقت در میون یه بر نامه 6 نفره داشته باشیم .. هرچند اگه کار خاصی پیش نمیومد تمام شب جمعه ها بر قرار بود . من و مامانی علاوه بر اون هر وقت که بابا خونه نبود خودمونو کاملا لخت می کردیم و هر گوشه ای از این خونه یه سکسی از خودمون به یاد گار می ذاشتیم . سکس توی حموم خیلی حال می داد . ماساژکمر و کون مامان .. بعد کیرو فرو کردن از طرف کون به داخل کس .. بهزاد و پرویز هم با مامانشون از این کارا انجام می دادند .. حالا دیگه حق نداشتیم به مامانامون بگیم جنده چون اونا دیگه خلاف نمی کردند و خانومای خوبی شده بودند .... پایان ... نویسنده .... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
صفحه  صفحه 11 از 34:  « پیشین  1  ...  10  11  12  ...  33  34  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

داستان های تک قسمتی نوشته ایرانی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA