ارسالها: 3650
#11
Posted: 20 Aug 2012 19:50
تولدی دوباره 11
وای کوکب خانوم کی تحویلمون می گیره . تو ایران خودمون که کلی سختگیریه ونمیشه طرف زنا بری . کلی هم خودشونو می گیرن و با این بر نامه ها و سد راههایی که هست آدم خیر هرچی زنو می خوره -شیطون ! پس خودت می خوای دکتر جون -کوکب خانوم خواستم من چه فایده ای داره . زنا یا شوهر دارن که تو ایران خودمون نمیشه دنبال همچه زنایی بود . هر چند اونجا از این بابت زیاد مشکل نداریم و بیشتر اراده شخصی دخالت داره یا این قدر قوانین دست و پا گیر وجود داره که آدم نمی تونه کاری کنه . زن یا میره دنبال عبادت و روضه خونی و این چیزا و با این یه سری تمایلات داره ولی اونا رو سر کوب می کنه و مثلا می خواد خودشو با تقوا نشون بده -دکتر جون همه که این جور نیستند .-شما کسی رو می شناسین که بهم معرفی کنین .. اینو گفتم و با سرعت بیشتری به مالیدن تن و بدن کوکب ادامه دادم . از رون پا به نوکش رسیدم و این بار در جهت عکس حرکت قبلی و از پایین به بالا شروع کردم . تا به بالای رونش رسیدم قصد داشتم چاک کونشو باز کنم و کف دستمو بذارم لای کوسش و شوک آخر قبل از گاییدن رو وارد کنم که دیدم اون شوک زودتری رو به من وارد کرد . کونشو مثل یه تپه آورد بالاتر و پاهاشو به یه حالت ستونی شیب دار در آورد . دیگه اگه یک درصد شک هم داشتم با این کارش شکم بر طرف شد .-کوکب خانوم ورزش خوبیه یه خورده به همین حالت باشین بد نیست . این حرکت شما منو به یاد ژیمناست کارا میندازه . یه خورده خفه شدم گرمم شده -دکتر جون لباساتونو در بیارین راحت تر کار کنین . می بینین که من چقدر ریلسکم .. بیچاره رفته بود کلاس بذاره لام و سین رو جابجا کرد . منم در جواب گفتم کوکب خانوم اشکال نداره منم ریلسک بشم ؟/؟ -اتفاقا خیلی برای اعصاب خوبه منم خیلی راحت و ریلکس خودمو لخت کردم هنوز کوکب متوجه نشده بود . کیرم دیگه به سانتیمتر 16 رسیده بود و هر لحظه منتظر فرمان حمله از سوی مغز بود . این زنه خسته نشده بود . پاهاشو همین طور ستون کرده بود و منتظر من بود . منم کف دستمو چسبوندم به لای پاش و تمام کوسش تو کف دست راست من قرار گرفت . خیس و لغزنده .. -کوکب خانوم اجازه هست با دستمال خیسش کنم .؟/؟ کوکب کجا بود؟/؟! اصلا انگاری تو این دنیا نبود . پاهاش افقی افتاده بود رو زمین . چشاش بسته شده بود . ترس برم داشت . دستمو از روکوسش ورداشتم . صورتمو از بالا به صورتش نزدیک کردم . متوجه شدم که نفس می کشه . دیدم با یه صدای آرومی بهم گفت دکتر چرا ول کردی تازه داشتم حال می کردم . دوباره ادامه دادم . -کوکب جون زشت که نیست آخه من دارم روش دست می کشم . انگشتام هم گاهی میره داخل و بر می گرده . دکتر زنان که نیستم حلال در بیاد . تو راضی هستی ؟/؟ -پسرم هادی جون هرکار دیگه ای هم بکنی راضیم . -مثلا این ؟/؟ اینو گفتم و استارتو زدم .کمرشو گرفته کونشو آوردم بالا و معطل نکردم یه ضرب و راحت فرو کردم تو کوسش ..-آخخخخخخخ آخخخخخخخخ ...-نظرت چیه کوکب خانوم دکتر تشخیص داده حلاله .-از شیر مادرمم حلال ترمه آره حلاله ماساژکیر بده . منو کیر در مانی کن . دیگه روی این زن میانسال سوار بوده و با دست می زدم به پشت رونش و با کیرمی کردم تو کوسش و می کشیدم بیرون -اینو می خواستی کوکب . همینو -راضی هستی کوکب جون -آره راضیم -دوست داری چی مهرت کنم -هیچی بخشیدم .-خب کوکب جون این شد یه صیغه به زبان فارسی چون هر دو تامون راضی هستیم خطبه جاری شد -واااااا میشه صیغه رو فارسی خوند ؟/؟ -قربون شکل ماهت برم من . کیر من و کوس تو هرجوری خوندند درسته بیشتر این صیغه بازیها شبیه به جنده بازیه . مهم من و توییم کوکب جون -آره دکتر . من و تو حالا شدیم محرم هم ولی فکر نکنم درست باشه . این بار کمرشو گرفته و اونو آوردم بالا و به خودم چسبوندم و از همون طرف تند و تند و تند به گاییدنم ادامه دادم . -نهههههه کوسسسسسم هادی جون دکتر بزززززن .. کیرمو کشیدم بیرون و ادامه ندادم . -بزززززن چرا کوسسسسسمو ول کردی من کییییییرررررررمی خوام . خیلی ساله کیر نخوردم . -شرمنده کوکب جون . بیا توبه کنیم دست از کار بکشیم . چون خودت میگی حرامه -غلط کردم غلط کردم . اومد جلو کیرمو بوسید و گذاشت تو دهنش من اینو می خوام هر جوری منو بگایی حلاله . بذار تو کوسم عشق کنم صفا کنم .. تو دلم گفتم چنگیز کجایی که دارم ننه اتو میگم دودمانتو میدم هوا بیچاره . تو به یه دختر ی که بهت اطمینان کرده تجاوز می کنی من اختیارا ننه و زنتو می گام و گاییدم . اگه کوس میانسال به کیر جوون قلاب بندازه مگه به این سادگیها ول می کنه ؟/؟ فکر نمی کردم کوکب تا به این حد حشری باشه . سینه هاشو که در حد متوسطی بودند گرفتم تو دستام و چنگشون می گرفتم . -کوکب دوستت دارم . کوست مث کوس زنم آلیس تر و تازه و جوونه . سینه هاشو که فشار می دادم می گفتم ناراحت نباش این سینه های خوش دست هر شکلی که بشه من قبولش دارم مال خودمه . با این حرفام بیشتر اونو به هوس می آوردم که بیشتر جا پامو تو این خونه باز کنم . هنوز واسه خود چنگیز هم نقشه داشتم . هر چند من آدمی نبودم که بکنم تو کون چنگیز ولی نمیذاشتم آب خوش از گلوش پایین بره . درسته که در عفو لذتی هست که در انتقام نیست ولی ترحم بر پلنگ تیز دندان ستم کاری بود بر گوسپندان . دوباره خودشو ازم جدا کرد و بازم کیرمو گذاشت تو دهنش .. حالی به حالی شده بود . دوست داشت کیرمو ببینه . این بار من کیرمو کشیدم بیرون اونو روبروی خودم قرار دادم دو تا لنگشو دادم هوا و رو شونه هام قرار دادم کمرشو دادم جلوتر و کوسشو مماس به کیرم کرده دوباره گاییدنشو شروع کردم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#12
Posted: 20 Aug 2012 19:54
تولدی دوباره 12
زن میانسال دست از جیغ زدن ور نمی داشت و چه حالی می داد اون . -حالا چی میگی خوشگله . زنم تو خارجه و تو هم شوهر نداری . -حلاله حلاله .. بکن کوسسسسمو بده کیییییرررررتو .. آخ که منو کشتی هادی جون چه خوب شد پسرمو عروسم نیستن . اونا اگه بیان من چیکار کنم . من چه خاکی تو سرم بریزم . - یه کاریش می کنیم کوکب ناز من .. ستاره خوشگله من .. یه خورده به خودت برس جوون تر جوون تر شو .. بیشتر باهات حال کنم . صفا کنم .. این بار پاهاشوانداختم رو شونه هام و کمرشو طوری بالا دادم که کوسش روبروی دهنم قرار گرفت . -خیلی حال میده کوکب جون . چه کوسی .. چه عسل خوشمزه ای . کناره های کوسشو بین زبون و سقف دهنم قرار داده و با یه اصطکاک عجیبی اونا رو تو دهنم می گردوندم . -وااااااییییییی دکتر فشارم قلبم وایییییی . دست از مکیدن کشیدم .. -نه نه نه دوباره بکن چرا ولم کردی . من میگم ول کن تو نکن . منو بکن میک بزن . کوسمو بخور جوووووون اون موقع که جوون تر بودم پدر چنگیز باهام از این کارا نمی کرد .. -حالا من دارم واست از این کارا می کنم . من قدر کوستو می دونم . من باهاش حال می کنم . وقتی دوباره قسمتی از کوسشو بین سقف دهن و زبونم قرار دادم دیگه نتونستم حرفی بزنم . دوباره به مرزجنون رسیده بود و هوس هر چه دست و پا می زد من اعتنایی نمی کردم . محکم با دو تا دستام به پاهاش فشار می آوردم که تکون نخوره ترسیدم که پاهاش بشکنه . خسته ام کرده بود . آخرش کوسشو از دهنم بیرون کشیده و سرش داد زدم . -چه خبرته هم می خوای حال کنی و هم می خوای لگد بزنی . خودت لذت نمی بری ؟/؟.. یه خورده به خودت مسلط باش -چیکار کنم هادی جون دست خودم نیست . منو جوونم کردی . چند سال داشتم به خودم ظلم می کردم .-اگه بر گردم انگلیس می خوای چیکار کنی -دکتر جون من اهل نامردی نیستم . اون موقع که شوهر داشتم هیشکی غیر اون منو نگاییده بهش وفا دار بودم حالا هم تو رو دارم .. بالاخره سالی یه بار که واسه سر کشی میای .. سالی یه بارم من میام انگلیس .... به زور جلو خنده خودمو می گرفتم . -کوکب جون سالی دو سری خوبه ؟/؟ -من که اگه شبانه روزی زیر کیر تو باشم سیر نمیشم ولی چاره چیه .. مجبورم بسوزم و بسازم .. انگشت تو سوراخ کونش کردم . گشاد بود و معلوم بود پدر چنگیز از اون کون دوستا بوده . این کوکب هم از اون مادر قحبه ها بود . -هادی جون دوست داری بذاری تو کونم بذار من حرفی ندارم . پدر خدا بیامرز چنگیز هر کاری کرد بهش کون ندادم -معلومه کوکب جون انگشت کردم توش فهمیدم -آره دکتر جون خیلی دردم گرفت واسه این که تو ناراحت نشی چیزی نگفتم . -قربون تو کوکب نازم بشم من . -من که دیگه نمی تونم به تو یکی نه بگم . فدات میشم . کون چه قابلی داره . جون بهت میدم .. این سوراخی که من می دیدم بیشتر از هزار دفعه گاییده شده بود .. امونش ندادم . کیرم اونقدر راحت و نرم رفت تو کونش که دیگه نمی تونستم بگم چه جوری دارم کیف می کنم .. فقط داشتم حس می کردم که دارم قدرت جنسی فوق العاده ای پیدا می کنم . یعنی به خاطر قرصه یا این چسبندگی منظم و به اندازه ایه که در اثر تماس استاندارد سوراخ کونش با کیر من به وجود اومده ؟/؟ شایدم هردو تا کوکبو رو ی تخت خوابونده بودمش و دستامو رو کونش قرار داده و کیرمو محکم تا ته کونش می کوبیدم .. آبم می خواست بیاد و دکترا گفته بودند تحت هیچ شرایطی اگه آبم داره می ریزه جلو ریزش اونو نگیرم چون بعدا مشکلات جبران ناپذیری به خصوص برای من که تحت در مان بودم به وجود میاره . ملاحظه اونی رو هم که زیر کیرم خوابیده به هیچ وجه نکنم که یک لحظه غفلت موجب پشیمانیست . آبم داشت می ریخت تو کون داغ مادر چنگیز . جاااااااان این جوری تو کون آب می ریزن .. از همه آبایی که رفت تو کونم داغ تر بود . عجب سوتی داده بود . دودل بودم حالشو بگیرم یا نه که خودش فهمید بند آب داده و گفت منظورم از همه آب هایی که تا حالا رفته توی کوسم داغ تر بود ... کیرم چند سانتی کوچیک شده بود . اونو به طرف دهن کوکب نزدیک کردم تا واسم ساک بزنه .. -بخورررششششش تا دراز تر شه .. اگه دوست داری بکنمش تو کوست بخورش ساک بزن . -تا فردا هم واست ساک می زنم . هنوز کو تازه اول راهیم . هنوز خارش کوسسسسمو نگرفتی ... با یه تکنیک های خاصی کیرمو ساک می زد که سریعتر از اونچه که انتظارشو داشتم به اندازه قبلی خودش رسید . این بار رو زن همسایه دراز کشیده و کیرمو فرو کردم تو کوسش . هر چی دلش می خواست گاییدمش . طوری هم اونو می کردم که کمرم درد نگیره و با بوسیدن لبها و بازی کردن با سینه هاش حشرش حشریش کردم و راه دیگه ای نداشت جز این که به اوج لذت برسه ... منم با این که زیاد آب پشت کیرم جمع نشده بود ولی با لذت هر چه تمام تر همون چند قطره رو هم خالی کردم . خوشحال بودم از این که حس می کردم توانایی ام داره بیشتر میشه .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#13
Posted: 25 Aug 2012 19:41
تولدی دوباره 13
تا وقتی که مرسده و چنگیز از سفر برگردن چند بار دیگه کوکب رو گاییدم . هرچی بیشتر می گاییدم بیشتر تشنه اش می کردم . دیگه اونقدر گستاخ و بیخیال شده بود که نزدیک بود آبرومونو پیش پدر و مادرم ببره . مامان می گفت بیچاره کوکب خانوم از بس آمپول خورده سوراخ سوراخ شده .. هانی جون یه خورده یواش تر بزنی ها .-مامان هرمدلی که بزنم دردش نمی گیره -حالا اون چیزی نمیگه تو یه خورده رعایت کن . وقتی از کوکب سوال می کرد که هادی چطور آمپول می زنه زن همسایه جواب می داد عالی عالی . غصه اش شده بود که وقتی مسافراش برگردن چطور می تونه باهام طرف شه . -بهش یاد دادم تا می تونه آمپول جمع کنه تا بقیه شک نکنن . از طرفی هم تازگیها مرسده می رفت کلاس ورزش و گفتم که در اون ساعت میام . درهر حال چنگیز و مرسده بر گشتند و دیگه حسابی همه چی در هم و بر هم شد . یه خورده باید با ترس و لرز کار ها رو پیش می بردم . روزی دوساعت وقت داشتم که کوکبو بگام اونم صبحها . بعد از ظهر ها هم که کوکب خانوم یه طرف غیبش می زد مرسده رو می گاییدم . دیگه داشتم دچار کمبود آب می شدم . یه بعد از ظهر که در حال گاییدن مرسده بودم این کوکب معلوم نبود یهو از کجا پیداش میشه و خیلی هم سرزده . طوری غرق در هوس بودیم که اصلا صدای دررو نشنیدیم . کلید در اتاق رو هم پیدا نکردیم که قفلش کنیم و راههای فرار هم بسته بود . سریع خودمو جمع و جور کردم که شبیه دزدای فراری پریده از دیوار شده بودم و شلوارم از پیرهنم زده بود بیرون . مرسده وضعیت بد تری داشت . هیچی تنش نکرده بود . یه ملافه سفید انداخته بودم رو تنش و در همین لحظه کوکب وارد شد . ای خاک عالم بر سرم .. -کوکب خانوم داشتم آمپول می زدم -پس من خوب موقعی رسیدم .. قیافه در همش نشون می داد که همه چی رو فهمیده . چون ملافه طوری رو پشت مرسده افتاده بود که زوایای کون گنده اشو به خوبی نشون می داد و رو کونش نه خط شورت بود و روکمرش نه خط سوتین . اگه از بالا می خواستم ملافه رو پایین بکشم کمر لختش معلوم می شد و از پایین می کشیدم پاهای لخت و کل کونش . از بغل هم یه رسوایی دیگه ای داشت -مامان اگه میشه یه لحظه بیرون تشریف داشته باشین دکتر آمپولشو بزنه . کوکب در حالی که غر غر کنان از اتاق می رفت بیرون من فوری رفتم جلو در وایسادم و مرسده لباساشو پوشید و منم خودمو مرتب کردم . وقتی که داشتم از در خونه می رفتم بیرون دیدم کوکب بر گشت و سرنگ پر رو داد دستم و گفت حداقل مایع داخلشو خالی می کردی که پیش خودت فکر کنی حرفتو قبول کردم و یه دروغ طبیعی گفتی . از خجالت داشتم آب می شدم . اون شب مرسده واسم زنگ زد و گفت که مادر شوهرش با اخم وتخم باهاش بر خورد می کنه ولی اصلا به روش نیاورده که مشغول چه کاری بوده .. دیگه خبر نداشت که این کیر هانی یا همون هدیه سابق بوده که اونو سر جای خودش نشونده وگرنه این کوکبی که من می شناختم کاری می کرد که چنگیز مغول هم انجام نداده یاشه . فردا صبحش نوبت گاییده شدن مادر شوهره بود . عشق فرو کردن تو کون کوکب جون منو زودتر به خونه شون کشوند . نمی دونم از شوق و ذوق زیادی بود یا این ساعتم جلو بود که مرسده رو موقع خروج از خونه دیدم . -امروز یه خورده زودتر اومدی واسه آمپول زدن -آره یه جایی کار داشتم باید می رفتم واسه همین زود اومدم . کوکب یه خورده باهام سر سنگینی می کرد ولی عطش کیر منو داشت . فقط همینو گفت که دکتر جون من سیرت نکردم رفتی سراغ عروس من ؟/؟ اگه پسرم بفهمه نمی دونی چه قیامتی میشه ! امید وارم حواست باشه که دیگه از این کارا نکنی .-کوکب جون حتما سوءتفاهم شده . مرسده جون اگه نگیم جای خواهرمه باید گفت مثل زن داداشم میمونه .. توی دلم گفتم چنگیز آشغال داداشیه که نمیخوام سر به تنش باشه .اصلا اون حرامزاده غلط کنه جای داداشم باشه . خون چنگیزو بخورم سیر نمی شم --پیش قاضی و معلق بازی من نمی خواستم آبروی شما رو ببرم . واسه اینکه زبونشو ببندم کمر همت کیرمو بستم و کوسشو بازکردم . چقدر خوشش میومد از این که از کوسش می کشیدم بیرون میذاشتم تو کونش .. وای تاریخ تکرار شد . تاریخی که دو تا ظالم و مظلوم زن جاشون عوض شد و فقط من بیچاره مظلوم شدم چوب دو سر نجس . این بار مرسده سر زده وارد شد ولی خیلی سریع عمل کردیم والبته یه جوردیگه گند زدیم . نمی دونم این کار احمقانه رو واسه چی انجام دادم شاید می خواستم صحنه رو طبیعی کنم . سرنگ خالی رو که هوا نداشت و به انتها رسیده بود دوباره فرو کردم تو کون کوکب و مرسده چپ چپ نگاهمون می کرد . بادی به غبغب انداختم . هرچند چهره ام شبیه قیافه های از جنگ بر گشته بود ولی این خوشحالی رو داشتم و داشتیم که سر و وضع ما مرتب بود . در حالی که کوکب دمر و دراز کش روی زمین افتاده بود مرسده خم شد و با انگشتاش از روی زمین منی منو که پس از پس ریزی اون هم با قالبی اصلی و متالیک رو قالی ریخته شده هنوز حل نشده و تازه بود جمع کرده نشونم داد -مامان این قالی نجس شده باید آب کشیده و خوب شسته شه . وگرنه عبادتت درست نیست .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#14
Posted: 27 Aug 2012 13:13
تولدی دوباره 14
گند پشت سر گند .. اصلا نمی شد کاریش کرد . کوکب خانوم که رنگش پریده بود می گفت که این نرم کننده مو ست که رو قالی ریخته . -مامان این که یه بوی عجیبی میده . نرم کننده خیلی خوشبوست . البته این از اوناییه که تیوپش نرم می کنه . اصلا نفهمیدم چه جوری خداحافظی کردم و خودمو از اون مهلکه نجات دادم . هیشکدوم از اونا چیزی به من نگفتند فقط همینو حس می کردم که بعد از رفتن من خط و نشون کشیدنها واسه همدیگه شروع میشه . در حال حاضر با مادر چنگیز خان راحت تر می تونستم کنار بیام چون اون دیروز حالش گرفته بود و امروز یادش رفته بود ولی مرسده هنوز داغ بود و اثر شوک روش بود . وقتی رفتم خونه موبایلمو خاموش کردم و گرفتم خوابیدم . حوصله هیشکدومشونو نداشتم . اعصابم بهم ریخته بود . پس از این که ناهارمو خوردم گرفتم خوابیدم . وقتی بیدار شدم دیدم ساعت چهار بعد از ظهره و کسی خونه نیست . یعنی فقط نبودن مامان تعجب بر انگیز بود . باهام تماس گرفت و گفت که شامو هستیم خونه دایی اینا منم باید بیام -مامان من هنوز آمادگیشو ندارم حوصله شوخی و حرفای الکی رو هم ندارم که بخوان زندگی قبل از عمل و بعدشو واسم پیش بکشن -عزیزم هر طور میلته این دعوتی در اصل به خاطر توست عزیزم . اون موقع که کم سن تر بودم حال و حوصله مهمونی رو نداشتم چه برسه به این که حالا این وضعیتو داشتم و هنوز از نظر روحی اون آمادگی لازمو برای روبرو شدن با واقعیات پیدا نکرده بودم . الان ساعاتی بود که باید می رفتم سراغ مرسده .. ولی استراحت هم بد چیزی نبود . به این استراحت نیاز داشتم . با این حال به خوبی می دونستم که یکی دوروز دیگه فیلم یاد هندوستان می کنه و هوس گاییدن کون و کوس به سرم می زنه . آشپز که دوتا شد آش یا شور می شود یا بی نمک و من حالا اسیر بی نمکی شده بود م . اخلاق این دو نفر افتاده بود دستم . می دونستم کوکب ومرسده از ترس همدیگه و این که اون یکی بیاد سراغ من سنگر خونه رو ترک نمی کنند . حوصله ام سر رفته بود . درهمین لحظات بود که صدای زنگ درو شنیدم . یه زن تو تصویر آیفون مشخص بود . بدون این که جوابشو بدم رفتم دم در . هیکل مرسده رو داشت .یعنی منو بخشیده ؟/؟ کاش تا فردا صبر می کرد بعدا منو می بخشید . هم دوست داشتم استراحت کنم و هم دوست داشتم مورد عفو کوس و کونانه قرار بگیرم . درو که باز کردم مرسده رو ندیدم از بس تو فکرش بودم که چند ثانیه تو چهره طرف خیره شدم تااونو به جا آوردم . -ریحانه تو اینجا چیکار می کنی ؟/؟ -حالا کار به جایی رسیده که دختر خاله هدیه خودشو ازمون قایم می کنه . هرکی ندونه من که می دونم تو همون هدیه خودمونی -بیا داخل ببینم تا آبرومونو بیشتر از این نبردی . من که آدم نکشتم . فامیلا همه می دونن . اومدی فقط همینا رو به من بگی ؟/؟ -آخ دختر .. -من دختر نیستم من مرد هستم . اون موقع هم دختر نبودم ... ریحانه دختر خاله ام بود و با هم همکلا س بودیم . تو کلاس زیاد دور و برش نمی پلکیدم . چون گرایش جنسی خاصی به اون داشتم و می ترسیدم که آبرو ریزی کنم واسه همین بیشتر سعی داشتم ازش فاصله بگیرم ولی تو خونه و مهمونی ها خیلی باهاش صمیمی بودم و یکی دوبار هم متوجه شده بود که با یه نظر خریدارانه دنبالشم . -هدیه جون من که اصلا باورم نمیشه -دختره کله خر چند بار بهت بگم من هانی هستم . هدیه مرد . پدرم دیگه دختر نداره . اون , تو و همه فامیل باید اینو قبول کنین . اومد تو خونه و گفت هرچی بگی هر چی روضه بخونی من این حرفا رو قبول ندارم . موهای سرتو پسرونه زدی و یه قیافه قلابی درست کردی که یعنی چی من مردم ؟/؟ -واسه همین حرف مفت زدنهاست که هنوز شوهر گیر نیاوردی و هیشکی هم با اخلاق تو ساز گاری نداره . هرکی ده دقیقه باهات باشه تو رو می شناسه . خدا به داد شوهرت برسه لباسای رویی خودشو در آورد و با یه تاپ و یه دامن کوتاه که خیلی هم کیپ تنش بود رو مبل نشست . پاهاشو گذاشت رو هم . منم پیر هن رویی خودمو با شلوارو که واسه رفتن به دم در پام کرده بودم در آوردم و روبروش قرار گرفتم-سینه هاتو بر داشتی ؟/؟ موهای مصنوعی هم که رو سینه ات کاشتی .. دیگه جوابشو ندادم . رفتم نوار دی وی دی رو گذاشتم تو درایو و با فیلم سکسی مشغولش کردم .عاشق این چیزا بود . از دوست پسر گرفتن خجالت می کشید و خودشو با این چیزا سرگرم و ارضا می کرد .. -هدیه .. هدیه جون تو خودت خوب می دونی که من چقدر تحریک میشم -خفه شو ریحانه حیف که مهمونی وگرنه دستتو می گرفتم مینداختمت بیرون چند بار باید بهت بگم هدیه مرد . دستشو گذاشته بود داخل شورتش و با کوسش ور می رفت . طوری افسونگری می کرد و حشری شده بود که منو هم سر حال آورده بود . کیرم شق شده بود . -نمی دونی چقدر هوس کیر دارم . هر چند نمی تونه بره تو کوسم ولی عیبی نداره بره تو کونم . میخوام حال کنم .. کاش یه کیر اینجا بود من خودمو واسش می کشتم . منم دستمو گذاشته بودم لای شورتمو باکیرم ور می رفتم . طوری دستمو رو کیر گذاشته بودم که هنوز متوجه بر جستگی اون نشده بود . بیچاره این همه نشونه مردونگی ازم دیده بود هنوزم انتظار داشت که به جای کیر کوس داشته باشم . -ریحانه اگه من یه کیر واست آماده کنم چی به من میدی -ببینم صاحبش خوش تیپه ؟/؟ مرد اطمینانه ؟/؟ نکنه یه موقع بذاره تو کوسم و منو از دختری ساقط کنه ؟/؟ اگه این کارو واسم کنی قول میدم همیشه به حرفت گوش کنم و دیگه باهات جوری شوخی نکنم که ناراحت شی . -ریحانه چشاتو ببند یه ورد بخونم الان کیررو احضارش می کنم -ببینم داشتی باهاش حال می کردی و همین گوشه کنارا قایمش کرده بودی ؟/؟ ببینم کیر رو احضار می کنی یا صاحب کیر رو . اولا این دو تا بهم چسبیده ان .در ثانی صاحب کیر حاضره . کیر باید احضار شه . این یه تیکه رو نگرفت که چی گفتم مثل یه بچه حرف گوش کن حرفمو گوش کرد و چشاشو بست . منم چند تا کوس شر از چند تا زبون من در آوردی سر هم کردم و آخرش گفتم اجی مجی لا ترجی ..کیر گشایش می کنه یک فرجی .. حالا چشاتو باز کن ریحانه .. وقتی چشاشو باز کرد و کیر در جستجوی سوراخ منو دید سیخ شده دهنش از تعجب وامونده بود .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#15
Posted: 29 Aug 2012 15:02
تولدی دوباره 15
ریحانه از تعجب چشاش گرد شده بود . -هدیه راستشو بگو این چیه ؟/؟ کیر مصنوعی به خودت آویزوون کردی ؟/؟ -بیا جلو تستش کن . نترس من لولوخور خوره که نیستم . از کره مریخ هم که نیومدم . تو میگی من دختر خاله اتم . منم میگم نه این حرفی که تو می زنی درست نیست و من پسر خاله ات هستم . ریحانه با استرس خاصی اومد جلو . کیرمو گرفتم طرف صورتش .. -ببین ببین ریحانه جون . ریحانه ناز و خوشگلم . خوب چشاتو باز کن . ببین این کیر پلاستیکی یا ویبره نیست که من با کمر بند به خودم بسته باشم . منم شی میل نیستم . تو که خودت می دونی قبلا کیر نداشتم . حالا بیا یه خورده حرفای دیگه ای بزنیم و این حواسم پرت شه و کیرم شل شه تو یه تست حسابی بگیر تا برات ثابت شه که امروز می تونی یه حال حسابی با این کیر بکنی . حیف که دختری وگرنه یه کوس کنی با حال امروز راه مینداختم و زبونتو چفت می کردم تا دیگه به من نگی دختر خاله . چند بار بهت بگم اینی که جلوت وایساده یه مرد کیر داره . یه خورده بر افروخته هم شده بودم از این که این ریحانه احمق هنوز باورش نشده . این حرص خوردنا رو اعصاب من اثر گذاشت و کیر شل شد . -حالا عزیزم بیا یه دستی بهش بزن ببین چه جوری می پره جلو .. یه خورده دستش می لرزید -زود باش زود باش . فقط چشم از روش بر ندار . هرچند تا حالا باید فهمیده باشی . چون کیر شق شده من شل شده . حالا دوباره سفتش کن که خیلی کارا باهات دارم . دستشو گذاشت رو کیرم .. -نه باورم نمیشه . همین جور داره دراز میشه .. -ریحانه جون خیلی دلم میخواست که از این هم دراز تر میشد ولی قسمت نبود . من بنده نا شکری نیستم . آدم قانعی ام . با این کیر تا حالا خیلی کارا کردم . حالا دهنتو باز کن واسم ساک بزن ریحانه -نه من تا حالا از این کارا انجام ندادم .-فیلمشو که دیدی . تو که نباید کند ذهن باشی . حتما یاد گرفتی . یه خورده بخورش . منم قول میدم کوستو بخورم . -نه .. نه .. -آره آره کیرمو به زور فرو کردم تو دهن دختر خاله ام . یه خورده که اون داخل بود یواش یواش شروع کرد به میک زدن . -حالا شد یه چیزی . باورت شد که من پسر خاله اتم ؟/؟ کیرمو از تو دهنش در آورده و با لبام رفتم طرف لباش . می دونستم که در سکس تجربه زیادی نداره . شاید اوایل نوجوونی خودش یه حال معمولی کرده باشه ولی تا اونجایی که می دونستم اون بخار کون دادن نداشت و خیلی خجالتی و ترسو هم بود و از خونواده اش هم خیلی حساب می برد -فیلمو دوباره بذار دوباره بذار هدیه -بگو هانی هانی -حالا هرچی . فقط مراقب باش من دخترم من دخترم -منم می دونم تو دختری دختر خاله . ببین چه راحت حرفتو قبول می کنم ؟/؟ حالا من هر چی بهت میگم که من یک پسرم کو گوش شنوا ؟/؟ .. خوب می دونستم با یه دختری که هنوز به اون صورت طعم سکسو نچشیده چه بر خوردی داشته باشم . در حال بوسیدنش یه دستمو از زیر بلوزش به سینه هاش رسونده و با یه دست دیگه ام هر دگمه ای از لباساش که به دستم می رسید بازش کرده و یوا ش یواش لختش کردم . خودشو ول کرده بود و کاملا سپرده بود به دست من . پاهاشو به دو طرف مبل باز کرده بود -هانی عزیزم تو هم مثل من لخت شو . لخت لخت . اینجوری بیشتر حال میده -نکنه یهو هوس چیزای دیگه به سرت بزنه . نکنه یهو بگی بذارم تو کو ست .. دلم واسش سوخت . پاهاشو طوری دو طرف پایه های مبل تک نفره انداخته بود که کوسش اون وسط یه ایستادگی خاصی پیدا کرده کمرشو هم انداخته بود تو گودی کاناپه -اوخ ریحانه با این استیلی که پیدا کردی یه کوس خوری جانانه خیلی حال میده -می ترسم می ترسم هانی جون -شجاع باش عزیزم . ترسو مرد . ببینم تا حالا هنوز موی کوستو نگرفتی ؟/؟ -تو از کجا می دونی ؟/؟ -خب یه تازگی خاصی داره و موهاش هم یه برق خاصی داره . چقدر از این کوسهای تر و تازه خوشم میاد -هانی جون مگه تا حالا چند تا از این کوسها نوش جون کردی -چیه هنوز هیچی نشده داری حسادت می کنی ؟/؟ کوسشو انداختم زیر دهنم و با لذت و اشتها و نشون دادن کیف خودم اونو رو همون مبل به لرزه در آورده بودم . پاهاش طوری به دو طرف پرس شده بود که نمی تونست خوب تکون بخوره . چوچوله داغشو به سقف دهنم رسونده و با زبونم اونو اون داخل طوری می گردوندم و یه حالت میک زدن بهش داده بودم که تنها کاری که از دستش بر میومد این بود که دو دستی بیفته به جون موهای سرم .. -هانی نهههههه کوسسسسسم کوسسسسسسم دارم می میرم می ترسم .. اگه بیشتر بکنی ازت کیر می خواما .. واییییییی نههههههه .. نجاتم بده .. کمکم کن . دارم می میرم می سوزم دارم حال می کنم .. گذاشتم هر کاری دوست داره با موهای سرم انجام بده و منم دو تا دستامو رو سینه هاش نگه داشتم و مثل فرمون ماشین اونا رو دو طرفه می گردوندم . همراه با میک زدن و لیسیدن کوس دختر خاله سرمو مثل آدمای تیک گرفته به چپ و راست می گردوندم اونم با سرعتی زیاد . این شاید تنها راهی بود که می تونستم اونو به ار گاسم برسونم . و بالاخره هم رسوندم . دستاش رو سرم شل شد . -آخ هانی هانی این بهترین روز زندگیم بود . هیچوقت تا این اندازه کیف نکرده بودم -ریحانه جون منم از این که تو کیف کردی کیف کردم ولی کوستو که نمی تونم بکنم . دوست دارم بذارم تو کونت . -می ترسم درد داره . من تا حالا کون ندادم . -بازم که از ترس صحبت می کنی . یه دادی سرش کشیدم که صد و هشتاد درجه خودشو گردوند و با یه حالت قمبلی کونشو گرقت طرف من وبازم پاهاشو به دو طرف پایه های مبل انداخته بود . یه قوطی کرمو برداشته و رفتم سراغ سوراخ کونش . درست مثل حالت قبلی کیپ شده بود و با تسلط می تونستم کیرمو فرو کنم تو کونش .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 7673
#16
Posted: 1 Sep 2012 13:59
تولدی دوباره 16
با این که کیر اژدها صفتی نداشتم ولی وقتی اونو به سوراخ کون ریحانه فشارش دادم جیغش رفت آسمون -عزیزم تحمل داشته باش . یه خورده دندون رو جیگر بذار . از دخترای سیزده چهار ده ساله خجالت بکش . اونا هم آدمن دیگه . -اوخ اوخ اوخ هانی پسر خاله من مردم . نمی تونم خیلی کلفته .. از این که می گفت کیر من کلفته خیلی کیف می کردم . بیچاره هنوز کیر کلفت نخورده بود و حالشو نبرده بود . اعصابمو خورد کرده بود . صدر رحمت به کوکب و مرسده . هرچی هم سر کیرمو به سوراخ کون ریحانه می چسبوندم و می خواستم با یه فشار خفیف اونو بفرستم داخل نمی شد و کیره ول می شد . کمر کیرمو نگه داشتم که در نره و فشار دادن رو از نو شروع کردم این بار که پاک کلافه شده بودم یک دفعه یه فشاری بهش آوردم ویه خورده از سوراخ کونش باز شد و دیگه رحم و حوصله نکردم و با یه فشار دیگه یک سوم کیرمو فرستادم تو کون ریحانه -بدجنس بیرحم عوضی بی شعور .. -هرچی بگی حق داری .. یه خورده صبر کن خودت بهم میگی که همین جوری کونتو بگام . دخترا اولش که درد می کشن همین جور ناز می کنن . خب دیگه سوراخشون حساسه و نمیشه ایرادی گرفت . کف یه دستمو رسوندم به سینه اش و یه دست دیگه امو هم گذاشتم رو کوسش و بااین حرکات سعی داشتم کاری کنم که از یاد سوراخ کونش غافل بمونه و فقط به فکر کیف کردن باشه همین جورم شد -اوووووفففففف اووووووووفففففف هانی جون به این کیر تنبلت بگو چیکار می کنه .. سینه هام آتیش گرفته . بزن بزن .. می خوام فکر کنم که کیرت توی کوس منه . بکن هانی حال بده . فشارم بگیر . گازم بگیر . کبودم کن .. کمرشو غرق بوسه کرده بودم و پشت گردنشو می لیسیدم . سست شده بود . -چقدر کون دادن کیف داره مزه میده . به اون حدی رسیده بود که وقتی من کیرمو تو کونش حرکت می دادم و میذاشتم بره جلو و بعدشم عقب می کشیدم اون با عقب دادن کونش کاری می کرد که کیرم بیشتر بره تو کونش -اوخ هانی عزیزم گفته بودی که به یه جایی می رسیم که من از کون دادن لذت ببرم ولی فکر نمی کردم این قدر زود . وقتی دو تا کف دستمو رو قمبلهای کونش گذاشته و با چنگ انداختن روی اون به پهلوها بازشون می کردم اون با تمام هوسش فریاد می کشید -هانیهانی عزیزم کیرتو بذار تا ته کونم بره . بفرست بره -جرررررمی خوره ریحانه . من خودم دوست دارم از سر تا ته کیرم تو کوره کون تو بسوزه .. -فعلا که کون من داره از هوس می سوزه ریحانه خیلی فعال شده بود . -بریم پایین هانی جون من میخوام بیام روت میخوام فعالیت کنم . اونجوری که خودم حال می کنم کیرتو توی کونم حس کنم -اووووخخخخخ دختر خاله خوشحالم خوشحالمکه داری راه میفتی . اومدیم پایین وسط اتاق رو زمین . اون نشست رو من و خیلی ماهرانه سوراخ کونشو رو کیر من قرار داد وبا یه حرکت کیر من رفت تو کونش . این بار حس کردم بیشتر داغ شدم . چون ریحانه بود که داشت فعالیت می کرد . خودشو رو من خم کرده لبامو می بوسید و من با دستام سینه های گرد و سفتشو به آرامی مالشش می دادم . حس کردم که با این حرکات ریحانه دیگه قرص و دارویی نیاز ندارم تا ریزش آب کیرمو تنظیم کنم . طوری لذت می بردم که دیدم بی اختیار آب کیرم سر بالایی داره می ریزه تو کون دختر خاله ام . -جااااااااان کون تنگت کار خودشو کرد . با دو تا دستاش دو طرف گونه هامو به داخل دهن جمع کرد و لبامو غنچه ایش کرد و در حالیکه دهنشو گذاشته بود رو لبای غنچه ای من گفت پسر خاله من هنوز سیر نشدم تازه گرم افتادم .هانی خوشگله من . هدیه دو جنسه من که حالا شدی یک جنسه . -ریحانه ! من همیشه نسبت به تو همین احساسی رو که حالا داشتم دارم . فقط تو خودت نمی خواستی قبول کنی -چیه عزیز دلم . انتظار داشتی با اون قیافه دخترونه ای که داشتی تو رو دوست پسر خودم حساب کنم ؟/؟ این بار ریحانه رو کیرم نشست. کیرمو از درازا پهنش کرد و رو شکمم خوابوند و سر کیرم نشست و کوسشو رو اون حرکت میداد -ریحانه مراقب باشی ها یه وقتی کیر نپره داخل ؟/؟ -نه نه هانی بذار تو حال خودم بمونم . بذار کیف کنم . لذت ببرم . جاااااااان چه مزه ای میده . وسط کوسم . دو تا پهلوهای کوس که با کیر دراز شده ات تماس می گیره نمی دونی چه حالی می داره .. -اووووففففف ریحانه جون نمی دونی وقتی که راه کوست بازشه اون داخل چه خبره -چرا چرا عزیزم همین حالا حسش می کنم . یه چند دقیقه ای رو این جور با هم حال کردیم و دیدیم دیگه داره دیر میشه.کارمونو تموم کردیم و از خونه خارج شدیم . در همین لحظه مرسده و مادر شوهرش کوکب خانومو که این روزا سیر سیر گاییده بودمشون و حالا هر دو تاشون از من و از همدیگه دلخور بودند دیدم . مرسده به محض این که ریحانه رو دید از خوشحالی جیغی کشید و ریحانه هم همین عکس العمل رو نشون داد . -کجایی دختر بی معرفت رفتی که رفتی -تو به کی میگی . من شوهر کردم و وقت سر خاروندن ندارم . یکی نمیگی برم یه سری به دوستای قدیمم بزنم ببینم چیکار دارن می کنن ؟/؟... وای خاک بر سر شدم بیچاره شدم . حالا نکنه موضوع رو به هانی و هدیه بکشونن . من تا حالا لا پوشونی کرده بودم . خیلی ضایع میشه . دست ریحانه رو کشیدم و گفتم بریم دیر شده . الان همه منتظرن . مرسده گوشه چشمی نازک کرد و با این که ریحانه دوستش بود حسادت روتو نگاش می خوندم . کوکب هم همین حالتو داشت . -آقای دکتر . هادی خان حالا دیگه ما غریبه شدیم ؟/؟ .. دیگه رنگم به شدت پرید . هر لحظه منتظر بودم که ریحانه زبون باز کنه و منو رسوا کنه . که این امر خیلی سریعتر از اونچه که فکرشو می کردم اتفاق افتاد .-چی گفتی مرسده جون ؟/؟ کدوم دکتر ؟/؟ مثل این که حالت خوش نیست ها ؟/؟ این هدیه جون یا همون هانی جدیده . دیپلمشو به زور گرفته . دکترش کجا بود دودوستی زدم تو سرم و لال شدم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#17
Posted: 1 Sep 2012 13:59
تولدی دوباره 17
هانی جون فدای سرت بشم چرا این جوری دو دستی می کوبی به سرت . ببینم از دیدن دوست و همکلاس قدیمت خوشحال نشدی ؟/؟ نمی دونستم چه عکس العملی نشون بدم فرار کنم یا بمونم . اصلا حرفی برای گفتن نداشتم . خاک توسرت ریحانه آبروی ما رو بردی . تف بر این زندگی .تف بر این سرنوشت .. ترجیح دادم لال شم و فعلا چیزی نگم سرمو انداختم پایین و چند متری از اونا فاصله گرفتم . -هانی جون پسرخاله چرا این جوری میکنی . دوست نداری با دوست قدیمیت گپ بزنی ؟/؟ تو و مرسده که سری از هم سوا بودین . -بیابریم ریحانه دیر شده . پشتمو کردم به اونا و منتظر موندم تا ریحانه بیاد و با هم بریم . روشو نداشتم تو روشون نگاه کنم . داشتم دیوونه می شدم . یکی از بد ترین لحظات زندگیم بود . شاید بعدا همه این مسائل حل می شد ولی از این که یکی حس کنه من این روز ها رو با فریب پیش بردم تحملش برام خیلی سخت بود . کوکب چیزی نمی گفت ولی مرسده با صدای بلند گفت ببینم هدیه جون از وقتی که مرد شدی اخلاق نامردا رو پیداکردی ؟/؟ این چه طرز برخورد با دوست قدیمته .. رفت درگوش ریحانه یه چیزی گفت و من تا سرمو یه بار دیگه برگردوندم دیدم دختر خاله ام غیبش زده . ومن می خواستم در برم که دیدم اون دونفر بهم نزدیک شدند . کوکب به خودش چنین اجازه ای نداد ولی مرسده دستشو برد بالا و با آخرین زورش یکی زد زیر گوشم -دخترم این کارو نکن زشته .. -نه کوکب خانوم حق داره . حق داره که این کارو باهام انجام بده . من به این سیلی خوردنها عادت دارم . از روزی که به دنیا اومدم همین مصیبتو داشتم همین درد ها رو تحمل کردم . دوجنسه بودم . قیافه ای دخترونه و احساساتی پسرونه . بیا مرسده این طرف صورتمو هم بزن دلت خنک تر شه . بیا . بیا بیا . معطل نکن . یادت رفت چقدر بهت می گفتم دوستت دارم . همیشه عشق و علاقه من به تو مث عشق یه پسر به یه دختر بود . از روز اول بد بخت بودم . بابام به جای این که درکم کنه بعد از دو تا پسر دوست داشت که یه دختر داشته باشه و هنوزم که هنوزه قبول نکرده که هدیه اون یه مرد شده . هدیه دیگه رفت . نابود شد . منم به شما چیزی نگفتم و شما خودتون منو با داداش عوضی گرفتین و منم مجبور شدم به این نقشم ادامه بدم . چیکار می کردم حتی پدرم منو قبول نکرده و تو کوکب خانوم می دونی این چنگیزی که بهش می نازی چه بلایی سرم آورده ؟/؟ اون دوبار بهم تجاوز کرده . اون موقع که فکر می کرده من یه دخترم . به زور با من این کارو انجام داده . مرسده خونش به جوش اومده بود و کوکب پسرشو نفرین می کرد و من اشک می ریختم . ازتون معذرت میخوام به خاطر همه این ریاکاریهایی که از ته دلم نبود . ولی واقعا چنگیز آدم نامردیه . خیلی دوست داشتم حالشو بگیرم . مرسده گفت واسه همین دوست داشتی با زن و مادرش طرح دوستی بریزی ؟/؟ حالا کار به جایی رسیده بود که عروس و مادر شوهر از این که پیش هم اعتراف به رابطه داشتن با من بکنند ابایی نداشتن . یه خورده از مرسده فاصله گرفتم طوری که اون مجبور شد بیاد جلوتر صدامو آوردم پایین تر و بهش گفتم شاید می خواستم به عشق دوران دختر قلابی بودنم برسم یا به اون هوس . چون سمانه رو هم خیلی دوست داشتم . ولی در مورد مادرشوهرت .. شاید می خواستم یه جوری دلمو خنک کنم . نمی دونم کوکب حرفای منو شنیده بود یا نه ولی گفت با این که تو این جور بهمون دروغ گفتی ولی مندرکت می کنم . حاضرم پسرمو به خاطر کثافتکاریهای قدیمش شلاق بزنم . بهش نشون بدم که این رفتار ننگینش قابل تحمل نیست . نمی دونی چقدر تظاهر به دینداریمی کرد . حاضرم ازش انتقام بگیری . این بار اون بی خیال حرف می زد . حاضرم که تو در یک مقابله به مثل چنگیزو جلوی چشامون بکنی . -کوکب خانوم این تو ذات من نیست کهکیرمو فرو کنم تو کون یه مرد ولی اگه آدمشو گیر بیارم شما راضی میشین که به عنوان وکیل من این کارو برام انجام بده ؟/؟ -به شرطی که شما خودتون هم حضور داشته باشین . مرسده درحالی که به خودش لعنت می فرستاد گفت چنگیز آشغال دروغگوی روباه صفت . اون شب زفاف به من می گفت تو اولین دختری هستی که من باهاش طرف میشم . من ساده دل و کوس خل باورم شد . لعنت بر من . باشه من حاضرم حاضرم که بهت کمک کنم . مرسده ,کوکب رو کشید یه گوشه ای و باهم یه صحبتی کردند و بعد اومدن با من صحبت کردند . -هانی جون من یه پیشنهادی دادم که مامان هم قبول کرد . حالا نمی دونم تو می تونی یه کیری گیر بیاری که بکنی تو کون چنگیز یا نه تا بفهمه که یه من ماست چقدر کره داره ولی من و کوکب جون راضی هستیم که دست و پای چنگیز رو ببندیم و تو هم مثلا به زور بهمون تجاوز کنی و اگرم شد یواش یواش ما هم تمایل خودمونو نشون بدیم با پیش کشیدن موضوع هدیه . حالا باید ببینیم جو چطوره . -باشه مرسده جون . شماها خیلی خوبین . خیلی با محبتین نمی دونم جواب این محبتهاتو نو چه جوری بدم -همون جوری که قبلا می دادی .. یه فکری مثل برق از سرم گذشت . نdازی نبود که برم دنبال یک گی فاعلی . یه شیمیلی رو می شناختم که عاشق این بود که کیرشو فرو کنه تو سوراخ کون . حالا مرد یازنشو براش زیاد فرقی نمی کرد ولی بیشتر دوست داشت مردا رو بگاد هر چند خودشم کون می داد . اگه غیبش نزده باشه خوبه . پاتوقشو می دونستم . خیلی تصادفی باهاش آشنا شده بودم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#18
Posted: 1 Sep 2012 13:59
تولدی دویاره 18
یکی دوروز بعد رفتم به پاتوقش . اونو ندیدم . از این و اون خبرشو گرفتم ظاهرا یکی دوبار گروه امربه معروفه اونو گرفته بودند . ناامید شده بودم ولی بالاخره بعد از چند روز این ور و اون ور گشتن یافتمش . اسمش بود شیفته . شی میلی که واسه خودش دنیایی داشت و می تونست هم مردا رو بگاد و هم زنا رو . ولی نمی دونستم واقعا احساسات درونش چیه . منو که دید اولش نشناخت و ترسید ولی خودمو بهش معرفی کردم و جریانو گفتم -چیه شیفته چرا نمیری خونه تون -هیشکی منو آدم حساب نمی کنه واسم شخصیت قائل نیست . من واسه همه مرده ام . -ببینم نکنه یه وقتی معتادشی . ببین من درکت می کنم دوستت دارم . -پول یه سیگارو داری بهم بدی ؟/؟ می تونی از عقب بکنی تو کونم . -اگه واسه اینه که پول در آری کمکت می کنم . اگه می خوای حال کنی بهت حال میدم و می کنم تو کونت . هر جور دوست داری . فقط ازت میخوام کمکم کنی . یه کاری میخوام انجام بدم که به کمکت نیاز دارم -پس بگو کارت گیره واسه همین اومدی سراغم . همهشما مردا مث همین . فکر خودتونین . به خودتون اهمیت میدین . هیچکس و هیچ چیز واستون اهمیتی نداره . همه آدما این جورین . فکر کردم که دلت واسم سوخته .-ببین شیفته من دوستت دارم واست احترام قائلم . حالا یه کاری از دستت بر میاد بخوای واسم انجام بدی تازه بهت پول هم میدم گناهه ؟/؟ باشه حالا که تو این بر داشتو داری من ازت چیزی نمیخوام . بیا این ده هزار تومنو داشته باش . بازم بهت سر می زنم . اینم شماره موبایل من . من خودم درد کشیده ام نامرد نیستم . می دونم چی می کشی . داشتم می رفتم که خودشو رسوند بهم و گفت بیا بریم کارت دارم .رفتیم تو یه خونه ای و یه آلونکی که موش هم رغبتی نمی کرد که اونجا زندگی کنه . بغلم کرد و بوسید -ممنونم که به من اهمیت میدی . ممنونم که منو به خاطر خودم میخوای و دوستم داری . شلوارشو کشید پایین و گفت بیا با کیرت بکن تو کونم . نگاش کرده و نمی دونستم چیکار کنم -نمیخوای واسش پول بدی . مجانی بکن -ببینم اگه میخوای زیر بار منت من نباشی من همچین فکری نمی کنم -نه هانی منم میخوام حال کنم . منم دل دارم .-ببینم شیفته نکنه یه وقتی بخوای کون منو هم بکنی . من گی نیستم ها . دوست ندارم کون بدم . -نه من همچین فکری نمی کنم . تو هنوز شیفته رو نشناختی . شیفته شیفته آدمای بامرامی مثل توست . هیچی هم بهم ندی من جونمو واست میدم . چون می دونم که تو درکم می کنی . به عنوان یه انسان بهم نگاه می کنی . بهم حال بده . بذار تو کونم . بذار لذت ببرم . خیلی وقته هیشکی منو نگاییده . نمی دونم چرا . شاید واسه اینه که وقتی دارن منو میگان کیر منو می بینن که از اون زیر آویزونه .. اونو بوسیدم و سینه هاشو میک زدم و کیرمو کردم تو کونش . خیلی راحت رفت . اونم مثل یه زن داشت حال می کرد . نمی دونم این جور گاییدن و گاییده شدن چه لطفی واسش داشت . ولی همینو حس می کردم که با تمام وجودش داره لذت می بره . چقدر به محبت نیاز داشت . خونواده اش طردش کرده بودند و اون عشق می خواست زندگی میخواست . راستی گناه اون چی بود ؟/؟ گناه هدیه چی بود . گناه اونایی که نفس می کشن و نمی تونن زندگی کنن چیه ؟/؟ موقع گاییدنش هر چند بهم لذت هم می داد تا می تونستم سعی می کردم شور و حال خودمو نشون بدم . آب کیرمو هم تو سوراخ کونش خالی کردم . بعدش جریانو واسش تو ضیح دادم و اونم بهم قول کمک داد . اینو هم بهم گفت که یه رزمی کاره و این جور زندگی کردن باعث شده یه خورده بره تو این مسائل تا کسی حالشو نگیره -خوب شد شیفته این جوری میشه چنگیزو چهار میخه اش کرد . رفتم واسش لباس خریده و تر و تمیزش کردم . هنوز پوند هایی رو که از انگلیس آورده بودم بیشترشو داشتم . هرچند پدرم با همه بیرحمی هاش بازم بهم پول می داد و سخت نمی گرفت . برنامه رو واسه یکی از این شبها جور کردیم . منم یه بهونه ای آورده و به مامان هایده گفتم که امشب جایی دعوتی هستم . اونم با این که می ترسید قبول کرد که من برم تا شاید این جوری جامعه منو راحت تر قبول کنه . هر چند دیگه کاملا مرد شده بودم.همه مون آماده بودیم . لحظات انتقام فرارسیده بود . خوب که غذامونو خوردیم و گفتیم و خندیدیم مرسده زنگ زد واسه چنگیز که زودتر بیاد خونه که یه دزد تو یه گوشه از خونه قایم شده و اون می ترسه .. من مرسده و کوکبرو طناب پیچشون کردم و به اتفاق شیفته شی میل منتظر چنگیز شدیم . مرد خونه خودشو خیلی زودتر از اونچه که فکرشو می کردیم رسوند . به محض این که پاشو از در گذاشت داخل شیفته جلوش ظاهر شد و اون که یه زنو دید اولش فکر کرد دوست مرسده هست هر چند قبلا ندیده بودشولی تا بیاد به خودش بجنبه شیفته دستشو گرفت و اونو یه دور گردوند و محکم انداختش زمین . من و شیفته دست و پاشو بستیم و بردیمش طرف اتاق حالا دیگه یواش یواش وقت انتقام بود و ما باید کارمونو شروع می کردیم . چنگیز با تعجب به من نگاه می کرد . باورش نمی شد که همسایه قدیم داره با اون این رفتارو می کنه . -خب چنگیز خان چه طوری ! شنیدم به زنت مرسده گفتی که قبل از عروسی خلاف نداشتی . ببینم دخترای بیچاره رو بردن به یه خلوت و به زورکردنشو چی میگن . چنگیز با ایما و اشاره می خواست که دهنشو باز کنیم تا جواب بده -ببینم هدیه یادته که دوبار بهش تجاوز کردی ؟/؟ سرشو به علامت نفی تکون داد -عوضی اون هدیه منم منی که امروز مرد شدم و اون روزا از ترس نمی تونستم حرفی بزنم . جریانو مو به مو تعریف کردم . هر چند همه رو می دونست ولی خواستم پیش بقیه مفتضحش کنم . سرشو انداخت پایین و من رفتم سراغ خوار مادرش و شیفته هم رفت سراغ خود نامردش ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#19
Posted: 1 Sep 2012 14:01
تولدی دوباره 19
چنگیز من اهل تلافی مستقیم نیستم ولی خودم این کارو غیر مستقیم رو زن و مادرت پیاده می کنم و این شیفته جان هم رو شما کار می کنه . وقتی شیفته شلوارشو پایین کشید و خودشو لخت کرد کوکب دستشو به علامت تعجب گاز گرفت و گفت به حق چیز های ندیده . رفتم نزدیکش و گفتم کوکب جون از این چیزا تو دنیای خاکی ما زیاده . اگه بر نامهچنگیز نبود بهش می گفتم که یه سرویسی هم بهت بده -اوه هانی جون وقت وسیعه ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه هست . کوکب و مرسده رو یه گوشه ای کشیدم و گفتم بالاخره ما چیکار کنیم با فیلم اومدن شروع کنیم یا از همون اول بریم تو خط واقعیت . کوکب : تو ما رو تهدید کن بقیه کاریت نباشه . کاری می کنم که چنگیز چیزی نفهمه که ما همدست بودیم و از اول هم دیگه نازنمی کنیم . راحت حالمونو می کنیم و زیاد هم سر و صدا نکردیم نکردیم ولی این کارو هم نمی کنیم که با مقاومت های الکیوقت خودمونو تلف کنیم و از حال و هوای کیر بیاییم بیرون . طوری هم صحبت می کردیم که چنگیز نفهمه . تازه شیفته اونو پرس کرده بود و کله شو به یه طرف دیگه کشونده بود و نزدیک بود مث یه گنجشک اونو بپیچونه و سرشو بندازه یه گوشه ای . چنگیز قلدر مث یه موش شده بود . با صدای بلند طوری که چنگیز بشنوه گفتم کوس و کون هردوتاتونو میگام . اگه جیغ بکشین شیفته چنگیزو می کشه و منم ترتیب شما دونفرو می دم . تکون نمی خورین تا ما کارمونو بکنیم . البته اگه کیف کردین و به هیجان اومدین می تونین لرزشهای سکسی داشته باشین . خواهر و مادر چنگیز رو لختکرد م و گفتم خانوما یه فیلم موبایلی هم از شما می گیرم و شیفته هم از چنگیز فیلم می گیره که اگه بعدا قصد شلوغ بازی در آوردن رو داشته باشین ما هم یه چیزی از شما داشته باشیم که ازتون امتیاز بگیریم و یا این که آبروتونو ببریم . شیفته شی میل هم به چنگیز گفت فکر فرار به سرت نزنه که اگه تکون مشکوک بخوری دو تا پاهامو می ذارم دور گرنت و با دو تا پیچش اونو می شکنم . شروع کرد به در آوردن لباسای چنگیز .. اوخ که از دیدن پشم و پیله و کون مو دار چنگیز خان پشمکیان حالم داشتبهم می خورد . بیچاره شیفته -شیفته جون شرمنده اتیم که باید این کون پلاسیده رو بکنی -اتفاقا بد کونی هم نیست . یه خورده غیر بهداشتیه ولی ظاهرا باید از اون کار درستهاش باشه . کیر شیفته دراز بود و یه خورده هم شل نشون می داد ولی همون کافی بود که بتونه تو سوراخ کون چنگیز جا باز کنه . اینو هم بگم که اول از همه دست و پای چنگیزو باز کرده بعد لختش کرده بود . شیفته خیلی مراقب بود که چنگیز به ناگهان بهش حمله نکنه . من مرسده و کوکب رو یه خورده بردم اون ور تر که باچنگیز فاصله داشته باشن . از این مرد کثیف خیلی بدم میومد و راستش تا حدودی هراس داشتم . به خاطر اخلاق فاسد و تجاوز گرانه ای که داشت . شیفته یه موز رو دورش روغن مالی کرد و آروم آروم فرستاد طرف و داخل سوراخ کون چنگیز . سر موزو که گذاشته بود توی سوراخ کون همون اول داد چنگیز رفت آسمون . -بگیر نامرد کثافت وقتی این بلارو سر کون دختر بچه ای مث هدیه آوردی فکر این روزا رو نمی کردی ؟/؟ -غلط کردم . به گور پدرم خندیدم .. در اینجا کوکب جوش آورد و گفت پسره پررو خجالت بکش . تو از خودت مایه بذار. شیفته رحم نکرد و کاری کرد که این موز متوسط بیشترش بره توی کون سردار مغول . -نهههههه نههههه ولم کن شیفته خانوم . اون مال قدیما بود . من دیگه از این کارا نمی کنم .. واییییی درد داره کونم جر خورد . پاره شدم . دیگه نمی تونم تو دستشویی بشینم . -ببینم اونایی که سرشون این بلا رو می آوردی می تونستن تو دستشویی بشینن ؟/؟ نامرد پست فطرت . شیفته انگشت شست وسبابه دست راست خودشو روی حلقه کون چنگیز قرار داده اونا رو به دو طرف باز کرده بود موز رو آروم آروماز کون بیرون می کشید و کیر خودشو نزدیکش می ذاشت تا این که با مهارت کیرشو از اون طرف فرستاد توی کون چنگیز تا جا خوش کنه و حالشو ببره . بااین که از دیدن کون دادن یه مرد بدم میومد ولی از اونجایی که شیفته شی میل بود و چنگیز هم نامرد , از تماشای این صحنه لذت زیادی می بردم . -چنگیز خان کون توپی دارین . وقتی کیر شیفته رو می دیدم که صاحبش با چه هیجانی اونو به کون چنگیز می فرسته از هیجان یه جورایی می شدم . از این طرف منم همسر و مادرشو در اختیار داشتم . چنگیز زار زار به طرف ما نگاه می کرد . چون بر نامه رسمی نبود و در واقع نمایشی بود عروس و مادرشوهر ایثار گر شده و تعارف می کردند که اول نفر مقابلش بره زیر کیر من . در هر حا ل دو تایی رو, رو به چشمون چنگیز و قمبل کرده و کونشونو در معرض دید اون نامرد قرار دادم تا در حال کون دادن خودش کون دادن همسر و مادرش رو هم ببینه . واسه این که بزرگی و کوچیکی رو به جا آورده باشم قصد داشتم که اول بکنم تو کوس ننه اش ولی ترجیح دادم حال چنگیزو بگیرم و یه سوالی هم ازش بکنم -داداش چنگیز تر جیح میدی اول ننه تو بگام یا زنتو ... ادامه دارد . . نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#20
Posted: 1 Sep 2012 14:01
تولدی دوباره 20
البته من فکر می کنم مردا که ازدواج می کنن دیگه اون اهمیتی رو که باید به مادرشون نمیدن و ارزشی واسش قائل نیستند . درهر حال خیلی وقته که کوکب جون رنگ کیر رو ندیده و حالشو نبرده . . خب پسر خوب نظرت چیه . هرچند هر دو تاشون به نوبت گاییده میشن . کوکب خانوم چنگیز خان راضیه . سکوت علامت رضایته . شما چی می فر مایید ؟/؟ -بااجازه کوچیکترا بععععععععله . -چنگیز خان ننه ات عقد من شد . -کوکب خانوم . ببخشید اگه تا حالا حق همسایگی به جا آورده نشده . من خب شرایطشو نداشتم ولی میگن آدم باید تا چهل تا همسایه اون ور تر هواشونو داشته باشه . نذاره گشنگی و تشنگی بکشن . همه طرفه هواشونو داشته باشه . -کوکب جون کدوم سوراخت الان تشنه تره عطشش بیشتره ؟/؟ زن مسن که با این طرز صحبت من به شدت حشری شده بود گفت هر سوراخی که بیشتر به کیر شما مزه میده و نظر شما رو جلب کرده در اختیار شماست . هر بلایی که دوست دارین سرم بیارین . منو جربده . کوسمو ختنه اش کن .. فقط به جیگر گوشه ام چنگیز هرچند پسر خلافیه کاری نداشته باش اون یاد گار مرحوم شوهرمه که یک عمره بهش وفادار بودم و بعد از مرگش هم افتخار می کنم کهبهش وفادار باشم . از اون طرف شیفته دوتا دستاشو رو کتفهای چنگیز قرار داده بود و سیر سیر داشت یه شکمی از عزا در می آورد . کیرش یه شکل عجیب و غریبی داشت . یکدست نبود . ته کیر و قسمتهای وسطش چاق بود و یهو در سمتهای نوک لاغر می شد . تعجب می کردم که کیرش با این شرایط کیری چطور تونسته بره تو سوراخ کونچنگیز . منم کیرمو یه ضرب فرستادم تو کون کوکب و مرسده رو هم کنار خودم نشوندم و انگشتامو کردم توکوسش . -آهههههه چنگیز پسرم . ببین به خاطر حفظ جون تو و خلافکاریهایت سر پیری باید کیر هم بخوریم . کوکب لبهاشو گاز می گرفت تا چنگیز نفهمه که اون سرشار از هوسه . منم تا می تونستم کیرمو پس از این که تا ته می فرستادم تو کوس جا دار کوکب اونو بیرون می کشیدم و در این حالت به شیفته می گفتم که سر چنگیز رو به طرف کوس ننه اش بر گردونه تا اثر حال کردناشو رو کیر من ببینه -هی داداش چنگیز واقعا گناه می کردی این همه مدت ننه اتو از نعمت کیر بی نصیب گذاشته بودی . مث یه دختر تازه کار خیس می کنه . چنگیز رفت یه تکونی به خودش بده که شیفته گردنشو پیچوند -عوضی اگه به بار دیگه بخوای از این جنگولک بازیها در بیاری طوری گردنتو می پیچونم که با همون ضرب اول سر از بدنت جداشه . چنگیز که از درد نمی تونست گردنشو این طرف و اون طرف تکون بده به غلطکردن افتاده بود . مرسده سرشو به طرف من بر گردونده بود . گله گذاریها بابت جریانهانی و هدیه تموم شده و با یه زار و التماس عجیبی بهم خیره شده بود . ظاهرا این انتظارو ازم داشت که زودتر دست از سر مادر شوهرش بر دارم و به اون برسم . -چنگیز خان تو خودت خوب می دونی که ما حرام تو کار ما نیست . کوکب جون میگه که شما تو این خونه مقلد آیت الله پاک سیرت هستین که طلاق موقت و عقد مجدد رو تجویز کرده . اینا یه اصلیه که حاج آقا در برابر صیغه موقت علم کرده و به زن این مجوز رو می ده که درهر حال با اختیار خودش طلاق موقت بگیره و بعد از این که با هر مردی که دوست داشت باشه دوباره باید به شوهر اولش رجوع کنه . پس حل و حلاله . که اگه هم نباشه حلالش می کنیم . مرسده خطاب به چنگیز گفت عزیزم مامان میگه که تو هم مقلد حاج آقا پاک سیرتی اگه این طوره جای نگرانی نیست که منو زیر کیر یکی دیگه ببینی . قیافه چنگیز نشون می داد که اهل هیچ دین و مذهبی نیست و مراجع تقلید رو هم قبول نداره . بااین حال اهل مسخره کردن بود یا چیز دیگه ای با صدای بلند گفت ببینم مرسده این حاج آقا پاک سیرت درمورد کون دادن مردا هم فتوی صادر نکرده ؟/؟ .. کوکب خطاب به من گفت اگه زحمتی نمیشه برم اون کتاب یا همون رساله ای رو که رو میز تلویزیونه بیارم .آوردمش و اون قسمت احکام توی تختخواب رو کنترل کردم و در مورد لواط و همجنس بازی مردان .. -به به ! این پاک سیرت عجب چیزی نوشته . ببینید . اگر مردی کیرش را در سوراخ کون مرد دیگر فرو نماید این مسئله در حال حاضر حرام می باشد مگر آن که از منابع دیگر خلاف آن ثابت گردد ولی هستند زنانی که ناخواسته دارای دستگاه تناسلی مردانه هم می باشند که اصطلاحا در جوامع غربی به این نسوان شی میل گفته می شود. اگر این بانوان مکرمه و محترمه و مظلوم واقع شده آلت خود را در مقعد یا مخرج و به اصطلاح خودمانی سوراخ کون مردان و حتی زنان فرو نمایند نه تنها مباح می باشد بلکه مستحب ومشمول ثواب برای طرفین هم می گردد. -خب مرسده جون ! کوکب خانوم ! انگار هر کاری که امروز داریم می کنیم پر از خیر و صلاحه . کوکب خانوم که راستی راستیداشت باورش می شد گفت من تمام اینا رو خیرات می کنم که اجر و ثوابش به مرحوم شوهر ناکامم برسه . چنگیز تو هم این ثوابا رو به روح پدرت ببخش . شیفته موهای سینه چنگیز رو از ریشه می کند و اشک چشاشو در آورده بود . حس می کردم که چه جور داره لذت می بره . کوکب همین جوری داشت وراجی می کرد -مادر بس کن دیگه . این آخوندها از روزی که شیطان به دنیا اومد و حتی قبل از اون داشتن کوس شر می گفتند تا حالا . یه روده راست تو شکم اینا نیست -اییییی مادر جان . چنگیز گلم کفر نگو . روزیت قطع میشه . به اینا توهین نکن . ریش بلند و عبا و عمامه شون یه دنیایی از فیض و کمالات داره . -مامان جز چند تا بقیه شون همه کونی هستن . -خب پسرم کاسبی آخوندا خیلی خوبه حالا که تو کونی شدی راحت می تونی آخوند بشی .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن