ارسالها: 3650
#61
Posted: 19 Sep 2013 20:10
خـــــــــانـــــــــــومــــــــــا ســـــــــــــــــــاکت 61
-چه خبرته جمیله !انگاری که من نباید با هیچ زن دیگه ای در این دنیا تماس داشته باشم . مادر یکی از بچه ها که با من در تماسه . من در روز با زنای زیادی سر و کار دارم . -ولی طوری در موردش حرف می زدی که انگاری مدتهاست می شناسیش و یا یه جور خاصی می شناسیش . -ببینم مطمئن باشم که حالت خوبه ؟/؟ بی خود نیست که شوهرت از دستت فراریه . اگه نمی خوای ادامه بدیم پاشیم بریم بیرون یه هوا بخوریم . هر چی که تا حالا کردیم کردیم از این به بعدشو بی خیال . -فکر کردی ..تا منو اون جوری که دوست داشتم سر حالم نکردی از این جا تکون نمی خورم . همین جا می مونم و می شینم . حتی اگه شده خونه و سر کارم نرم -پس یه عذر خواهی بکن -حالا کوتاه بیا خب ببخشید . -فدای جمال جمیلت جمیله .هرکدوم از زنا که میومدن سراغم حس می کردم که بهترین و لطیف ترین و خوش پوست ترینن . لذتی به آدم می دادن که آرزو می کردم که کاش فقط متعلق به من بودن و هر وقت که اراده می کردم می تونستم اونا رو بکنم . حیفم میومد که اونا رو بدم به دست دیگران . دوست داشتم خودم باهاشون حال کنم . این که کیر من از همون سوراخی میره که کیر یکی دیگه میره منو یه جوری می کرد ولی سعی می کردم این افکار رو از سرم به در کنم تا سکس و عشقبازی بهم بچسبه . جملیه دوست داشت هوسشو با عشق نشون بده .خودشو بهم آویزون کرد و از عشق می گفت -عزیزم من و تو الان اینجا پیش همیم چون کیر من می خواد و کس تو می خواد تو حالا شوهر داری وباید پیش اون زندگی کنی . عشق و این حرفا چیه رو مخت اثر میذاره هم کار دست خودت میدی و هم دست ما -هوتن اگه تو بخوای همین حالا از شوهرم جدا میشم و با تو از دواج می کنم . داشتم فکر می کردم که این حرفو کدوم زن شوهر داری که داشتم اونو می گاییدم زیر کیر من بهم گفته .. اگه الان سخت گاییدنو شروع می کردم معلوم نبود که دیگه چه جوری خودشو بهم می چسبونه . کیف می کردم این زنا رو در حسرت کیر خودم نگه می داشتم . پاهاشو باز کردم و تا رفت یه نگاهی به کیر من بندازه اونو تا ته کردم توی کسش . کس تپل وناز و خوشگلش نشون نمی داد جاده درازی داشته باشه . هرچند عرض این جاده کم بودولی می تونستم تا آخرشوبرم -اووووووففففففف اوووووففففففف هوتن هوتن .. داری می سوزونی . چرا دوست نداری من زنت بشم ؟/؟ تو که می دونی من چقدر دوستت دارم منم همین جور با لحن اون که یه حالت ناز و عشوه ای بود می گفتم چرا عزیزم ..مگه مرض دارم که هر روز با چوب حسادت خودت منو بزنی .-نه عزیزم اون وقت که هر شب پیش من بخوابی من دیگه این قدر حسود نمیشم ..اووووووخخخخخ هوتن جون تند تر بزن من آتیش گرفتم .. دلم می خواد همین حالا همین الان آبمو بیاری .. داغش کنی .. -نمی تونم خودمو داشته باشم -پس بچسب به من که من تو رو داشته باشم . خودمو روش خوابوندم .دیگه به فکر سبک و سنگینی خودم نبودم . لباشو طوری چفت کرده بودم و هیکلمو رو تنش انداخته بودم که نمی تونست تکون بخوره . هرچی اون زیر زور می زد نمی تونست در بره . منم که تو دهنش خالی کرده بودم تا می تونستم به کسش فشار می آوردم .. -جاااااااان چه نازی داری تو جمیله .. بی خود نگفتم یکی از اون رقصای عربی جمیله ای رو واسم اجرا کنی . از اونایی که آدم می خواد لباس عربی رو روی تن رقاصه جرش بده .. -تو حالا همین جوری جرم بده . پارم کن هوتن . امونم نده . بزن تند تند .. انگشتاتو فرو کن توی سوراخ کونم دوطرفشوباز کن . پارم کن . رگای کونمو پاره کن جرم بده بذار درد بکشم .. این همه کیف کردن از سرم زیادیه .. نههههه نههههههه هوتن .. حس می کنم که دارم گناه می کنم که این همه خوشم میاد .. این جمیله کس خل هم عجب چیزی می گفت . دیگه نمی گفت از این گناه می کنم که دارم به شوهرم خیانت می کنم . از گناه این می گفت که نباید احساس خوشی اون تا به این اندازه باشه . بازم پاهاشو به دو طرف باز ترش کرده . یه انگشتمو فرو کردم توی سوراخ کونش -هوتن همینو ولش نکن . کیرت رو هم تند تر فرو کن و از کسم بکش بیرون .من دیگه حال ندارم . نا ندارم . دیگه هیچ حسی برام نمونده .خواهش می کنم . یهو دیدم خودش اتومات راه افتاد و چند بار محکم بدنشو به قسمت زیر شکمم زد تا بتونه هوس خودشو خالی کنه . کمرشو داشتم تا احساس خستگی کمتری بکنه . بعد از چنمد ضربه از حال رفت و روی تخت ولو شد . به من می گفتن هوتن کون کن . از کون جمیله هم به سادگی نباید می گذشتم . هرچی بکنی بازم حال میده . ولی این سیما سروش چه کاری می تونست باهام داشته باشه ؟/؟ !.... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم